گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
احمد شاملو
شبانه 5


من سرگذشت يأسم و اميد
با سرگذشت خويش:
مي مردم از عطش،
آبي نبود تا لب خشكيده تر كنم.
مي خواستم به نيمه شب آتش،
خورشيد شعله زن بدر آمد چنان كه من
گفتم دو دست را به دو چشمان سپر كنم.
با سرگذشت خويش
من سرگذشت يأس و اميدم . . .