گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
آثار ادبی معاصر
احمد شاملو
شبانه 10



يه شب مهتاب
ماه مياد تو خواب
منو مي بره
كوچه به كوچه
باغ انگوري
باغ آلوچه
دره به دره
صحرا به صحرا
اون جا كه شبا
پشت بيشه ها
يه پري مياد
ترسون و لرزون
پاشو ميذاره
تو آب چشمه
شونه مي كنه
موي پريشون . . .
يه شب مهتاب
ماه مياد تو خواب
منو مي بره
ته اون دره
اون جا كه شبا
يكه و تنها
تكدرخت بيد
شاد و پراميد
مي كنه به ناز
دستشو دراز
كه يه ستاره
بچكه مث
يه چيكه بارون
به جاي ميوه ش
نوك يه شاخه ش
بشه آويزون . . .
يه شب مهتاب
ماه مياد تو خواب
منو مي بره
از توي زندون
مث شب پره
با خودش بيرون،
مي بره اون جا
كه شب سيا
تا دم سحر
شهيداي شهر
با فانوس خون
جار مي كشن
تو خيابونا
سر ميدونا:
عمو يادگار! »
مرد كينه دار!
مستي يا هشيار
«؟ خوابي يا بيدار
مستيم و هشيار
شهيداي شهر!
خوابيم و بيدار
شهيداي شهر!
آخرش يه شب
ماه مياد بيرون،
از سر اون كوه
بالاي دره
روي اين ميدون
رد مي شه خندون
يه شب ماه مياد
يه شب ماه مياد . . .