گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
احمد شاملو
سمفونی تاریک



غنچه هاي ياس من امشب شكفته است. و ظلمتي كه باغ مرا بلعيده، از بوي
ياس ها معطر و خواب آور و خيال انگيز شده است.
با عطر ياس ها كه از سينة شب بر مي خيزد، بوسه هائي كه در سايه ربوده شده و
خوشبختي هائي كه تنها خواب آلودگي شب ناظر آن بوده است بيدار
مي شوند و با سمفوني دلپذير ياس و تاريكي جان مي گيرند.
و بوي تلخ سروها كه ضرب هاي آهنگ اندهزاي گورستاني است و به
يأس هاي بيدار لالاي مي گويد در سمفوني ياس و تاريكي مي چكد و
ميان آسمان بي ستاره و زمين خواب آلود، شب لجوج را از معجون عشق
و مرگ سرشار مي كند.
عشق، مگر امشب با شوهرش مرگ وعدة ديداري داشته است . . . و اينك،
دستادست و بالابال بر نسيم عبوس و مبهم شبانگاه پرسه مي زنند.
دلتنگي هاي بيهودة روز در سايه هاي شب دور و محو مي شوند و پچپچه شان،
چون ضربه هاي گيج و كشدار سنج، در آهنگ تلخ و شيرين تاريكي به
گوش مي آيد.
و آهنگ تلخ و شيرين تاريكي، امشب سرنوشتي شوم و ملكوتي را در آستانة
رؤياها برابر چشمان من به رقص مي آورد.
امشب عشق گوارا و دلپذير، و مرگ نحس و فجيع، با جبروت و اقتدار زير
آسمان بي نور و حرارت بر سرزمين شب سلطنت مي كنند . . .
امشب عطر ياس ها سنگر صبر و اميد مرا از دلتنگي هاي دشوار و سنگين روز
باز مي ستاند . . .
امشب بوي تلخ سروها شعلة عشق و آرزوها را كه تازه تازه در دل من زبانه
مي كشد خاموش مي كند . . .
امشب سمفوني تاريك ياس ها و سروها اندوه كهن و لذت سرمدي را در دل من
دوباره بهم مي آميزد . . .
امشب از عشق و مرگ در روح من غوغاست . . .