گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
آفرینش
نُوئَح (نوح)-فصل دهم


نُوئَح (نوح)-فصل دهم
نُوئَح (نوح)-فصل دهم
نُوئَح (نوح)-فصل دهم
نُوئَح (نوح)-فصل دهم
نُوئَح (نوح)-فصل دهم
نُوئَح (نوح)-فصل دهم
نُوئَح (نوح)-فصل دهم
نُوئَح (نوح)-فصل دهم
نُوئَح (نوح)-فصل دهم
نُوئَح (نوح)-فصل دهم
نُوئَح (نوح)-فصل دهم
نُوئَح (نوح)-فصل دهم
نُوئَح (نوح)-فصل دهم
نُوئَح (نوح)-فصل دهم

1. اين تاريخچه‌ي خانواده‌ي پسران نُوئَح (نوح) يعني شِم، حام و يِفِت است. و بعد از طوفان براي آن‏ها پسراني[1] متولد شدند.

2. پسران يِفِت؛ گُمِر، ماگُگ، مادَي و ياوان، تووال، مِشِخ و تيراس.

3. و پسران گُمِر؛ اَشكِنَز، ريفَت و تُگَرما.

4. و پسران ياوان؛ اِليشا، تَرشيش، كيتيم و دُدانيم.

5. از اينها اهالي محل‌هاي سكونت اقوام در سرزمين‌هايشان، هركدام برحسب زبان قبيله‌ها و گروه‌هايشان منشعب شدند.

6. و پسران حام كوش؛ ميصرَييم، پوت و كِنَعَن (کنعان).

7. و پسران كوش؛ سِوا، حَويلا، سَوتا، رَعما و سَوتِخا و پسران رَعما؛ شِوا و دِدان.

8. و كوش، نيمرُد را بدنيا آورد. او شروع كرد که پهلوان جهان باشد.

9. او قهرمان شكار به منظور مخالفت با خداوند (و شكار افكار مردم) بود. از اين جهت (در مثل) گفته مي‌شود چون نيمرُد منحرف كننده‌ي قوي (افكار مردم) عليه خداوند.

10. ابتداي كشورش باوِل و اِرِخ و اَكَد و کَلنِه در سرزمين شينعار بود.

11. آشور از آن سرزمين خارج گشته و نينوِه (نینوا) و رحُووُت عير و كِلَح را بنا نمود.

12. و (شهر) رِسِن همان شهر بزرگ را كه بين نينوِه (نینوا) و بين كِلَح است.

13. و ميصرَييم، لوديم، عَناميم و لِهاويم و نَفتوحيم را به دنيا آورد.

14. و پَتروسيم و كَسلوحيم را كه از آنجا (از آن‏ها) پِليشتيم به‌وجود آمدند و كَفتُوريم را.

15. و كِنَعَن (کنعان)، صيدُون اول‌زاد خود را آورد و حِت را.

16. و يِووسي و اِمُوري و گيرگاشي را.

17. و حيوي و عَرقي و سيني را.

18. و اَروادي و صِماري و حَماتي را و بعد قبيله‌هاي كِنَعَنی (کنعانی) منشعب شدند.

19. سر حد كِنَعَنی (کنعانی) از صيدُون به مدخل گِرار تا عَزا است به مدخل سِدُوم و عَمُورا و اَدما، صِوُوييم تا لِشَع.

20. اينها در سرزمين‌هايشان، برحسب قبيله‌ها و زبان‌ها و اقوامشان پسران حام هستند.

21. شِم پدر تمام فرزندان عِوِر، برادر يِفِت بزرگتر (از حام) هم صاحب فرزند شد.

22. پسران شِم؛ عيلام، آشور، اَرپَشخَد، لود و اَرام.

23. پسران اَرام؛ عوص، حول، گِتِر و مَش.

24. و اَرپَشخَد، شِلَح و شِلَح، عِوِر را به دنيا آورد.

25. و عِوِر صاحب دو پسر شد. نام يكي از آن‏ها پِلِگ كه در روزگار او جهانيان (از نظر زبان) از هم جدا شدند و نام برادرش يُقطان.

26. و يُقطان، اَلمُداد، شِلِف، حَصَر ماوِت و يِرَح را آورد.

27. و هَدُورام، اوزال و ديقلا را.

28. و عُووال، اَويمائِل و شِوا را.

29. و اُوفير، حَويلا و يُوواو را، همه‌ي اينها پسران يُقطان هستند.

30. مسكنشان از مِشا به سمت سِفار، كوه شرقي بود.

31. اينها در سرزمين‌هاي خود برحسب قبيله‌ها و زبان‌ها و اقوامشان پسران شِم هستند.

32. اينها برحسب قبيله‌ها، اقوام و تاريخچه‌ي زمينشان پسران نُوئَح (نوح) هستند و بعد از طوفان از اينها اقوامي در جهان منشعب شدند.





[1] معمولا كلمه عبري בָּנִים (پسران) به معني فرزندان بكار مي‌رود.