پاراشاي ميشپاطيم-فصل بيست و يكم[1]
پاراشاي ميشپاطيم-فصل بيست و يكم[1]
1. و اينها احكامي است كه پيش آنها خواهي گذاشت.
2. هرگاه غلامي عبري خريدي شش سال خدمت كند و در (سال) هفتم رايگان آزاد گردد.
3. اگر خودش تنها آمده است، خودش تنها برگردد و اگر داراي زن است، زنش با او بازگردد.
4. اگر اربابش كسی (يعني كنيزي[2]) را به همسري او درآورد و (آن كنيز) براي او پسران يا دختراني بزايد آن (كنيز) و بچههايش نزد اربابش بمانند و او تنها آزاد گردد.
5. و اگر آن غلام اصرار ورزيده بگويد اربابم را، زنم (كنيز ارباب) و بچههايم را، دوست دارم به آزادي برنميگردم.
6. اربابش وي را نزد داور بياورد او را به در يا به باهو نزديك كند. آقايش گوش (راست) وي را با درفش سوراخ نمايد، وي تا ابد (تا سال يُووِل[3]) براي او خدمت كند.
7. و هرگاه شخصي (يهودي) دخترش را به صورت كنيز بفروشد (آن دختر) مانند غلامها آزاد نگردد.
8. اگر در نظر اربابش كه او را براي خود نامزد كرده است بد باشد آزادش كند. بهخاطر خيانت (پدر و ارباب) به او (پدر يا ارباب) مجاز نيست او را به قوم بيگانه بفروشد.
9. و اگر او را براي پسرش نامزد كند طبق رسم دخترها با وي عمل كند.
10. اگر براي خود زن ديگري (هم) بگيرد خوراك و پوشاك او و همخوابي با وي (آن كنيز) را كم نكند.
11. اگر به (يكي از) اين سه (طريقه) عمل نكند (آن كنيز) رايگان و بدون دادن پول آزاد گردد.
12. كسي كه شخصي را بزند كه فوت كند حتماً كشته شود.
13. و چنانكه قصد (كشتن) نكرده باشد و خداوند بهوسيلهي او (قتل را) فراهم كرده باشد[4] براي تو مكاني تعيين خواهم كرد كه بدانجا بگريزد.
14. و هرگاه شخصي بر همنوعش قصد بد كند تا او را با حيله بكشد او را از پيش قربانگاه من هم (كه در آنجا بست نشسته باشد) براي اعدام كردن ببريد.
15. و كسي كه پدر يا مادرش را بزند كه (صدمه ببيند) حتماً كشته شود.
16. و كسي كه شخصي را بدزدد و وي را بفروشد و يا هنوز در اختيارش باشد حتماً كشته شود. [5]
17. و كسي كه پدر يا مادرش را دشنام دهد، حتماً كشته شود.
18. و هرگاه اشخاصي نزاع كنند و يكي ديگري را با سنگ يا با مشت بزند و نميرد و به بستر بيماري بيفتد.
19. اگر (از بستر بيماري) برخيزد و با نيروي خود در كوچه و بازار رفت و آمد كند زننده (از كشتهشدن) معاف است. فقط زيان بيكاري وي را بپردازد و كاملاً معالجه(اش) كند.
20. و هرگاه شخصي غلام يا كنيز خود را با چوبدستي بزند و زير دستش بميرد حتماً از او انتقام گرفته شود.
21. لكن اگر يك روز یا دو روز باقي بماند انتقام گرفته نشود چون دارايي اوست.
22. و هرگاه اشخاصي با هم نزاع كنند و زن بارداري را بزنند و بچههايش ساقط شوند و (به آن زن) صدمهاي وارد نشود هر قدر شوهر آن زن تعيين كند طبق راي دادگاه جريمه بپردازد.
23. و اگر (آن زن) صدمهاي ببيند (خطاب به داور) جان به جاي جان تعيين كن. [6]
24. چشم به جاي چشم، دندان به جاي دندان، دست به جاي دست، پا به جاي پا.
25. سوختگي به جاي سوختگي، زخم به جاي زخم، كوفتگي به جاي كوفتگي.
26. هرگاه شخصي چشم غلامش یا چشم كنيزش را ضربت بزند و آن را تباه نمايد بهخاطر (معيوب شدن) چشمش او را آزاد و روانهاش كند.
27. و اگر دندان غلامش یا دندان كنيزش را بيندازد، به خاطر دندانش او را آزاد نموده روانهاش كند.
28. و هرگاه گاوي مرد يا زني را شاخ بزند كه بميرد آن گاو حتماً سنگسار شود ولي گوشتش خورده نشود و صاحب گاو مبراست. [7]
29. و اگر گاوي سابقهي شاخ زدن داشته باشد و به صاحب آن اخطار شده باشد و از آن مواظبت نكند و مرد يا زني را بكشد آن گاو سنگسار و صاحبش هم كشته خواهد شد.
30. اگر خونبها براي او تعيين گردد بازخريد جانش را طبق آنچه برعهدهي او (با نظريهي دادگاه) تعيين گردد بپردازد.
31. اگر (آن گاو) پسر يا دختري را شاخ بزند طبق همين قانون با او رفتار شود.
32. اگر (آن گاو) غلام يا كنيزي را شاخ بزند (صاحب گاو) سي شِقِل نقره به اربات (آن غلام يا كنيز) بدهد و آن گاو سنگسار گردد.
33. و هرگاه شخصي گودالي (يا چاهي در جاي رفت و آمد همگاني) باز كند يا كه شخصي (در جاي رفت و آمد همگاني) گودالي بكند و آن را نپوشاند و گاو يا الاغي آنجا بيفتد.
34. مالك گودال (موجد اين خطر) تاوان داده پول به صاحب چارپا تاديه كند (برگرداند) و آن (حيوان مرده) براي او بماند.
35. و هر گاه گاو كسي گاو همنوعش را بزند كه بميرد (در صورتيكه بهاي هر دو گاو در زنده بودنشان برابر باشد) آن گاو زنده را فروخته پولش را نصف كنند و آن (گاو) مرده را هم نصف نمايند.
36. اگر معلوم شد كه گاو از پيش، شاخزن بوده و صاحبش مواظب آن نبوده حتماً گاوي به جاي آن گاو عوض بدهد و آن گاو مرده براي او بماند.
37. هرگاه شخصي گاو يا برهاي را بدزدد و آن را ذبح كرده يا بفروشد بهجاي آن گاو، پنج گاو، و به جاي آن بره، چهار بره عوض بدهد.
[1] نكاتي چند دربارهي غلام يا كنيز عبري
الف- كلمهي غلام به چه كسي اطلاق ميشد؟
1) مردی كه دزدي ميكرد و پس از دستگير شدن توانايي پرداخت قيمت مال دزدي و جريمهاش را نداشت و بهوسيله دادگاه به شخص صالحي به فروش ميرسيد. (شِمُوت (خروج) 22-2)
2) مردي كه به علت نياز مجبور ميشد خود را (به صورت غلام) بفروشد و هيچگاه حاضر نبوده است در حال تنگدستي از كمكهاي خيريه استفاده كند. (وَييقرا (لاویان) فصل 25 آيههاي 39 و 43 و دواريم (تثنیه) فصل 15 آيههاي 7 و 11).
3) پدري، دختر نابالغ خود را در حال تنگدستي به صورت كنيز ميفروخت كه اين عمل خیانت محسوب ميشد. (شِمُوت (خروج) فصل 21 آيههاي 7 و 8).
4) غلامي كه بعد از شش سال خدمت تصميم ميگرفت به خدمت خود نزد خريدارش ادامه دهد و در اينصورت تا سال يُووِل به خدمت خود ادامه ميداد. (شِمُوت (خروج) فصل 21 آيههاي 5 و 6 و تبصرهي 2 همين فصل).
ب- شرايط غلامي و كنيزي
1) حداكثر خدمت 6 سال بود. (شِمُوت (خروج) فصل 21 آيه 2).
2) در پايان خدمت غلام يا كنيز بلاعوض آزاد ميشد.
3) خريدار غلام، مسئول تامين معاش رايگان خانوادهي غلام هم بود. (شِمُوت (خروج) فصل 21 آيه 3)
4) زن غلام آزاد بود.
5) اگر خريدار، كنيز غير يهودي خود را همسر غلام عبري ميكرد در پايان خدمت غلام، اين كنيز و بچههايش براي خريدار باقي ميماندند. (شِمُوت (خروج) فصل 21 آيه 4 و بِرِشيت (آفرینش) فصل 9 آيههاي 20 و 26).
6) رفتار خريدار بايد در طول خدمت نسبت به غلام و كنيز عبري صميمانه و برادرانه باشد (وييقرا (لاویان) فصل 25 آيههاي 39 و 43).
7) خريدار بايد در پايان خدمت، سرمايهي مناسبي در حدود توانايي خويش در اختيار غلام یا کنیز بگذارد. (دِواريم (تثنیه) فصل 15 آيههاي 13 و 14).
8) در مورد آزاد شدن دختر نابالغي كه پدرش او را به كنيزي فروخته است تسهيلاتي پيشبيني شده است (شِمُوت (خروج) فصل 21 آيه 7).
9) دختري كه پدرش او را به صورت كنيز فروخته بود با پيدا شدن آثار بلوغ در او، آزاد ميشد.
10) خريدار كنيز مسئوليت داشت دختري را كه به كنيزي گرفته است در موقع بلوغ سر و سامان بخشد. (شِمُوت (خروج) فصل 21 آيههاي 8 و 11).
[2] به كتاب بِرِشيت (آفرینش) فصل 9 آيههاي 20 تا 26 مراجعه شود.
[3] سال يُووِل سالي است كه طبق تقويم يهود مضربي از 50 باشد.
[4] قاتل عمدي كه قبلاً از چنگال عدالت انساني گريخته باشد، در اينجا كشته ميشود و قاتل غيرعمد كه قبلاً از چنگال عدالت انساني گريخته باشد و مرتكب قتل غيرعمد ديگري شود تبعيد ميگردد. به كتاب بمیدبار (اعداد) فصل 35 آيههاي 22 و 29 مراجعه شود.
[5] منظور از وی را بفروشد و در اختیارش باشد اینست : در صورتی که شخص دزدیده شده را مورد معامله قرار داده و بها یا مبلغی از بهای او را دریافت نموده باشد و گواهان بر آن معامله گوهی دهند دزد محکوم به مرگ می شود در غیر این صورت محکومیت دیگری خواهد داشت.
[6] نظر به اينكه قتل غيرعمد بوده و قاتل نيز شريك جرم دارد و توراه كلمهي كشتن را به كار نبرده است لذا مجازات اين نوع قاتل و آسيبزننده مجازات عيني نيست بلكه جريمه بايد با ميزان خسارات وارده متناسب باشد.
تمام علماي يهود عبارت جان بهجاي جان و چشم، بهجاي چشم را بدين صورت تفسير كردهاند:
الف – قاتل عمدي بايد كشته شود.
ب – قاتل غيرعمدي تبعيد ميشود.
ج – كسي كه مثلاً گاو شاخزن داشته باشد و در اثر عدم مراقبت او قتلي انجام گيرد، كشته نميشود.
علما از كلمات וְנָתַתָּה , תַּחַת , כֹּפֶר (خونبها) نتيجه گرفتهاند كه اگر حكم قتل قطعي بود لزومي نداشت كه دادگاه بررسی نماید همينطور معني ديگر كلمه « תַּחַת جان زير جان» به ما ميفهماند كه ميزان محكوميت كمتر از جان از دست رفته است و از كلمه כֹּפֶר مستفاد ميشود كه در صورتيكه قتل مستقيماً از كسي سر نزده باشد امكان خونبها دادن در ميان است.
[7] صاحب گاو چون خود او ضارب نبوده و قتل هم عمدي نيست، كشته نخواهد شد. به فصل 35 آيههاي 16 و 17 و 18 از كتاب بميدبار (اعداد) مراجعه شود.