گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
لاویان
تَزريعَ-فصل سيزدهم

1. خداوند به مُشه (موسی) و اَهَرُون (هارون) چنين سخن گفت:

2. آدمي كه در پوست بدنش آماس (جلدي) يا جرب يا لكه‌اي براق وجود دارد (و آن عارضه) در پوست بدنش به‌خاطر آسيب برص به‌وجود آمده باشد. نزد اَهَرُون كُوهِن (هارون کاهن) یا يكي از پسرانش كه كُوهِن باشند آورده شود.

3. كُوهِن (کاهن) آسيبي را كه در پوست بدن است مشاهده كند. (درصورتي‌كه) در محل آسيب، مو به سفيدي برگشته و منظره‌ي آن آسيب از پوست بدن او گودتر باشد آسيب برص است. كُوهِن آن را بازديد كرده حكم به ناپاكي‏اش بدهد.

4. و اگر در پوست بدنش لكه‌ي براق سفيدي باشد و منظره‌اش از آن پوست گودتر نباشد و مويش به سفيدي برنگشته باشد كُوهِن (کاهن) محل آن آسيب را هفت روز ببندد.

5. در روز هفتم كُوهِن (کاهن) آن را بازديد نمايد و اگر اينك آن آسيب در نظرش در پوست بجا مانده و گسترش نيافته است كُوهِن محل آن آسيب پوستي را هفت روز ديگر ببندد.

6. در روز هفتم هفته‌ي دوم، كُوهِن (کاهن) از او بازديد كند (درصورتي‌كه) آن آسيب كم‌رنگ‌شده و در پوست گسترش نيافته باشد كُوهِن حكم به پاكي او بدهد. نوعي جرب است. لباس‌هايش را بشويد پاك مي‌شود.

7. و اگر پس از ارائه آن به كُوهِن (کاهن) براي (اعلام) پاكي‏اش آن جرب در پوست كاملاً گسترش يافته باشد بار دوم به كُوهِن نشان داده شود.

8. كُوهِن (کاهن) آن را بازديد نمايد و اگر اينك آن جرب در پوست گسترش يافته است پس كُوهِن حكم به ناپاكي‏اش بدهد، برص است.

9. هرگاه عارضه‌ي برص در انسان پديدار گردد نزد كُوهِن (کاهن) آورده شود.

10. كُوهِن (کاهن) بررسي كند اگر هم‌اكنون آماس سفيدي در پوست است و مو به سفيدي برگشته است و گوشت جديد زنده‌اي در آن آماس باشد.

11. در پوست بدنش برص مزمن وجود دارد و كُوهِن (کاهن) حكم به ناپاكي‏اش بدهد و آن را نبندد، چون‏كه ناپاك است.

12. و اگر آن برص در پوست گسترش يابد و آن برص تمام پوست محل آسيب‌ديده را از سر تا پايش تا آن‏جا كه كُوهِن (کاهن) مي‌تواند ببيند، (به شرط بي‌عيب بودن چشم) پوشانده باشد ...

13. كُوهِن (کاهن) مشاهده كند اگر اينك آن برص تمام بدنش را پوشانده است حكم به پاكي آن عارضه (ديده شده) بدهد (اگر) تمامش به سفيدي برگشته باشد پاك است.

14. در روزي كه گوشت زنده در آن نمودار گردد ناپاك خواهد بود.

15. كُوهِن (کاهن) آن گوشت زنده را مشاهده كرده حكم به ناپاكي آن بدهد. آن گوشت زنده ناپاك مي‌باشد. برص است.

16. يا اگر (رنگ) آن گوشت زنده تغيير كرده به سفيد مبدل گردد نزد كُوهِن (کاهن) بيايد.

17. كُوهِن (کاهن) آن را مشاهده نمايد اگر اينك آن آسيب به سفيدي برگشته است كُوهِن (کاهن) حكم به پاكي آن عارضه (ديده شده) بدهد، پاك است.

18. بدني كه در پوست آن دمل وجود داشته و شفا يافته باشد ...

19. و در جاي دمل آماس سفيد يا لكه‌ي سفيد مايل به قرمز باشد به كُوهِن (کاهن) نشان داده شود.

20. كُوهِن (کاهن) مشاهده نمايد، اگر اين‏كه منظره‌اش از پوست گودتر و مويش به سفيدي برگشته است كُوهِن به ناپاكي‏اش حكم بدهد. عارضه‌ي برص است كه در دمل بروز كرده است.

21. اگر كُوهِن (کاهن) آن را مشاهده نمايد كه در آن موي سفيد نيست و گودتر از پوست هم نمي‌باشد و كمرنگ است كُوهِن هفت روز آن را ببندد.

22. و اگر در پوست گسترش يافته باشد كُوهِن (کاهن) حكم به ناپاكي‏اش بدهد عارضه(ي برص) است.

23. و اگر آن لكه‌ي سفيد گسترش نيافته و در جايش بماند اثر زخم دمل است كُوهِن (کاهن) حكم به پاكي‏اش بدهد.

24. يا بدني كه بر پوستش جاي سوختگي از آتش باشد و (رنگ) گوشت تازه جاي سوختگي، لكه‌ي براق سفيد مايل به قرمز يا سفيد باشد ...

25. كُوهِن (کاهن) آن را مشاهده نمايد اگر در لكه‌ي سفيد، مو به سفيدي برگشته و منظره‌اش از پوست گودتر (مي‌باشد) برص است كه در جاي سوختگي بروز كرده است، كُوهِن حكم به ناپاكي‏اش بدهد عارضه‌ي برص است.

26. و اگر كُوهِن (کاهن) آن را مشاهده نمايد كه اينك در لكه‌ي سفيد، موي سفيد نبوده و از پوست گودتر نمي‌باشد ولي كمرنگ است كُوهِن آن را هفت روز ببندد.

27. در روز هفتم كُوهِن (کاهن) آن را مشاهده نمايد اگر آن لكه كاملاً در پوست گسترش يافته كُوهِن آن را ناپاك بداند، عارضه‌ي برص است.

28. و اگر آن لكه‌ي سفيد در پوست گسترش نيافته در جايش بماند ولي كمرنگ باشد آماس جاي سوختگي است چون‏كه اثر زخم سوختگي است كُوهِن (کاهن) حكم به پاكي‏اش بدهد.

29. مرد يا زني كه در او عارضه‌اي باشد خواه در سر خواه در ريش ...

30. كُوهِن (کاهن) محل آن آسيب را مشاهده نمايد. اگر اين‏كه منظره‌اش از پوست گودتر و در آن موي زرد نازك باشد كُوهِن (کاهن) حكم به ناپاكي‏اش بدهد بيماري جلدي است برص سر يا ريش است.

31. و هنگامي كه كُوهِن (کاهن) محل عارضه‌ي جلدي را ببيند اگر اينك منظره‌اش از پوست گودتر نبوده و موي سياه در آن نباشد كُوهِن آن محل عارضه‌ي جلدي را هفت روز ببندد.

32. در روز هفتم كُوهِن (کاهن) محل آن آسيب را مشاهده نمايد اگر اينك بيماري جلدي گسترش نيافته است و در آن موي زرد به وجود نيامده و منظره‌ي آن بيماري جلدي گودتر از پوست نيست ...

33. (شخص آسيب‌ديده) موهاي خود را بتراشد ولي جاي بيماري جلدي را نتراشد و كُوهِن (کاهن) آن بيماري جلدي را هفت روز دوم ببندد.

34. در روز هفتم كُوهِن (کاهن) آن بيماري جلدي را مشاهده نمايد اگر آن بيماري جلدي در پوست گسترش نيافته است و منظره‌اش از پوست گودتر نيست كُوهِن (کاهن) حكم به پاكي‏اش بدهد. (آسيب‌ديده) لباس‌هايش را بشويد و پاك مي‌باشد.

35. و اگر بعد از پاكي‏اش آن بيماري جلدي در پوست كاملاً گسترش يابد.

36. كُوهِن (کاهن) آن را مشاهده نمايد. اگر آن بيماري جلدي در پوست گسترش يافته است، كُوهِن (کاهن) دنبال موي زرد نگردد، ناپاك است.

37. و اگر در نظرش آن بيماري جلدي ثابت مانده و موي سياه در آن رویيده باشد آن بيماري جلدي شفا يافته است پاك است و كُوهِن (کاهن) حكم به پاكي‏اش بدهد.

38. و مرد يا زني كه در پوست بدنشان لكه‌هاي براق سفيد باشد.

39. كُوهِن (کاهن) (آن‏ها را) مشاهده كند. اگر در پوست بدنشان لكه‌هاي براق كمرنگ سفيد باشد، پيسي است كه در پوست بروز نموده، پاك است.

40. و مردي كه موي سرش بريزد، طاس باشد، پاك است.

41. و هرگاه از طرف پيشاني، موي سرش بريزد طاسي جلو سر است پاك مي‌باشد.

42. و هرگاه در اين طاسي يا در ريختگي موي جلوي سر عارضه‌ي سفيد مايل به قرمز باشد برص است كه در طاسي يا در اين ريختگي موي جلوي سرش بروز نموده است.

43. و كُوهِن (کاهن) آن را مشاهده نمايد. اگر آماس آن عارضه سفيد مايل به قرمز در طاسي يا در ريختگي موي جلو سرش چون منظره‌ي برص پوست بدن باشد ...

44. (به‌هر حال) مردي كه برص‌دار است، ناپاك مي‌باشد. كُوهِن (کاهن) حتماً حكم به ناپاكي‏اش بدهد، عارضه در سرش است.

45. و آن برص‌دار كه عارضه در او قطعي است لباس‌هايش پاره شده و سرش برهنه (ژوليده) باشد. دهان را از سبيل به پايين بپوشاند و صدا بزند: ناپاك! ناپاك!

46. تمام روزهايي كه اين عارضه در وي باشد ناپاك خواهد بود. ناپاك مي‌ماند. تنها بماند. جايش خارج از اردوگاه باشد.

47. و لباسي كه بر آن عارضه‌ي برص وجود داشته باشد چه در لباس پشمي چه در لباس كتاني.

48. يا در تار يا در پود (آن لباس) كتاني و پشمي يا در چرم يا در هر مصنوع چرمي.

49. آن عارضه مايل به سبز يا مايل به قرمز در لباس يا در چرم چه در تار چه در پود يا در هر مصنوع چرمي كه باشد عارضه‌ي برص است و به كُوهِن (کاهن) نشان داده شود.

50. كُوهِن (کاهن) آن عارضه را مشاهده كند و آن را هفت روز ببندد.

51. در روز هفتم آن عارضه را مشاهده كند اگر در آن پارچه يا تار و پود (بافته نشده) آن يا در چرم يا در هر مصنوع چرمي كه به كار مي‌رود گسترش يافته باشد اين عارضه‌ي برص گسترش‌يابنده است، ناپاك مي‌باشد.

52. آن پارچه يا تار و پود آن را خواه پشمي باشد خواه كتاني يا هر مصنوع چرمي را كه اين آسيب در آن باشد بسوزاند. چون‏كه برص خطرناك است، در آتش سوزانده شود.

53. و اگر كُوهِن (کاهن) مشاهده نمايد كه در آن پارچه يا تار و پود (بافته نشده) آن آسيب گسترش نيافته است.

54. كُوهِن (کاهن) دستور دهد هرچيزي را كه در آن آسيب وجود دارد بشويند و آن (محل آسيب) را بار ديگر هفت روز ببندد.

55. كُوهِن (کاهن) پس از شسته شدن محل آن آسيب مشاهده كند. اگر آن آسيب رنگش برنگشته و گسترش نيافته است ناپاك مي‌باشد. آن را در آتش بسوزان. خوره‌ي موضعي يا كامل مي‌باشد.

56. و اگر كُوهِن (کاهن) مشاهده نمايد كه محل آن آسيب پس از شسته شدن آن كمرنگ است آن را از پارچه يا از چرم يا از تار و پود (بافته نشده) پاره كند.

57. اگر باز هم (آن سيب) در آن پارچه يا در آن تار يا در آن پود يا در هر مصنوع از چرم مشاهده گردد (آسيب) در حال پيشرفت مي‌باشد. آن شي آسيب‌ديده را در آتش بسوزان.

58. ولي آن پارچه يا تار يا پود يا هر مصنوع از چرم را كه بشویي و آسيب از آن‏ها دور گردد، بار ديگر شسته شود پاك خواهد بود.

59. اين قانون آسيب برص پارچه پشمي يا كتاني يا تار و پود (بافته نشده) آن يا هر مصنوعي از چرم است براي پاك يا ناپاك اعلام نمودن آن.