گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
لاویان
 پاراشاي بِهَرسينَي-فصل بيست و پنجم

1. خداوند در كوه سينَي (سینا) به مُشه (موسی) چنين سخن گفت:

2. به فرزندان ييسرائل (اسرائیل) اعلام كرده به آن‏ها بگو، هنگامي كه به سرزميني كه من به شما مي‌دهم وارد شديد، (كار كشاورزي) آن سرزمين تعطيل باشد. تعطيلي از جانب خداوند است.

3. شش سال كشتزارت را بكار و شش سال تاكت را هرس كن و حاصلش را جمع‌آوري نما.

4. در سال هفتم براي آن سرزمين شبات و تعطيل كامل است (محصول) سال هفتم از آن خداوند (يعني وقف) است. كشتزارت را نكار و تاكت را هرس ننما.

5. حاصل خودروي به‌دست آمده از درو سابقت را درو نكن و انگورهاي تاك هرس نكرده‌ات را نچين. براي آن سرزمين سال استراحت كامل باشد.

6. حاصل (سال) تعطيل زمين مختص خوراك شما باشد. براي تو و غلامت و كنيزت و مزدورت و مهماني كه پيش تو زندگي مي‌كند، خواهد بود.

7. و تمام حاصل آن براي مصرف خورا ك چارپايت و حيواني كه در سرزمين توست باشد.

8. هفت‌بار تعطيل يكساله يعني هفت مرتبه هفت سال براي خود بشمار و سال‌هاي اين هفت تعطيل چهل و نه سال باشد.

9. در روز دهم از ماه هفتم صداي لرزان و بلند كرنا را پخش كنيد. در روز كيپور در تمام سرزمينتان صداي كرنا را پخش كنيد.

10. و اين سال پنجاهم را مقدس نموده در آن سرزمين براي تمام ساكنانش اعلام آزادي كنيد. براي شما يُووِل[1] (سال پنجاهم) است. از شما هركس به ملك و به خانواده‌ي خود برگردد.

11. سال پنجاهم براي شما يُووِل باشد (زمين را) نكاريد. محصولات خودرويش را درو نكنيد و انگورهاي تاك‌هاي هرس نكرده را نچينيد.

12. چون‏كه يُووِل است براي شما مقدس باشد. محصول كشت‌زار را بخوريد (ولي نفروشيد).

13. در اين سال يُووِل، هر كس به ملك خود برگردد.

14. و هرگاه ملك فروختني را به همنوع خود بفروشيد، يا مستقيماً از همنوع خود بخريد، يكديگر را مغبون نكنيد.

15. به نسبت سال‌هايي كه از يُووِل گذشته است از همنوع خود بخر. به تعداد سال‌هاي محصول به تو بفروشد.

16. بر حسب زيادي سال‌هاي (برداشت محصول) بهاي خريدش را زياد كن و بر حسب كمي آن سال‌ها بهاي خريدش را كم كن. چون‏كه او تعداد محصول‌ها(ي سالانه) را به تو مي‌فروشد.

17. يكديگر را مغبون نكنيد. از خداوند ترس داشته باشيد. چون‏كه من خداوند خالق شما هستم.

18. قانون‌هاي مرا انجام دهيد و احكام مرا رعايت نموده به آن‏ها عمل كنيد، تا در آن سرزمين با امنيت ساكن شويد.

19. و آن سرزمين محصولش را بدهد تا به سيري بخوريد و در آن با امنيت ساكن شويد.

20. و اگر بگوييد در سال هفتم چه بخوريم اينك كشت نكرده‌ايم محصولمان را جمع‌آوري نخواهيم كرد.

21. در سال ششم شما را بركت مي‌دهم تا براي سه سال محصول به بار آورد.

22. (به‌طوري كه) سال هشتم را كشت خواهيد كرد (ولي) از محصول قبلي خواهيد خورد. تا سال نهم كه محصول آن برسد، از محصول پيشين خواهيد خورد.

23. و آن زمين به‌طور ابدي به فروش نرود. چون‏كه زمين مال من است. زيرا شما پيش من غريب و مقيم هستيد.

24. و در تمام زمين ملكيتان براي آن سرزمين حق بازخريد تعيين كنيد.

25. اگر برادرت تهيدست گشته (قسمتي) از ملك خود را بفروشد. كسي كه حق بازخريد دارد و خويشاوند اوست (ملك) فروخته شده برادرش را بازخريد كند.

26. و كسي كه (زمينش) بازخريد كننده نداشته باشد (در صورتي كه خود او) مقدورش شود و قدرت بازخريد آن را پيدا كند ...

27. سال‌هايي را كه از فروش ملكش گذشته است حساب كند باقي مانده را به آن مردي كه به او فروخته است پس داده به ملك خود بازگردد.

28. و اگر به اندازه‌اي كه بايد به او پس دهد نداشته باشد ملك فروخته شده تا سال يُووِل در دست خريدار بماند و در (سال) يُووِل از دست خريدار خارج شده و وي (فروشنده) به ملكش برگردد.

29. و كسي كه در شهر حصارداري خانه‌ي مسكوني بفروشد (موعد) بازخريدش تا پايان سال فروش باشد يعني (موعد) بازخريدش تا يكسال باشد.

30. و اگر تا پايان يكسال كامل آن خانه‌اي كه در شهر حصاردار است، براي او بازخريد نشود به‌طور دايم به خريدار آن براي نسل اندر نسلش انتقال مي‌يابد. در يُووِل بازگشت داده نخواهد شد.

31. و خانه‌هاي روستايي كه حصار ندارند (هريك) در زمره‌ي كشتزار آن سرزمين محسوب مي‌شود. حق بازخريد داشته باشد. در يُووِل بازگشت داده شود.

32. در مورد شهرهاي لِوي‌ها و خانه‌هاي شهرهايي كه آن‏ها مالكشان هستند براي لِوي حق بازخريد دائمي وجود دارد.

33. اگر كسي از لِوي‌ها (دست به دست) بازخريد كند در (سال) يُووِل خانه‌ي فروخته شده واقع در شهر ملكي (به لِوي) بازگردانده مي‌شود زيرا خانه‌هاي واقع در شهرهاي لِوي‌ها در ميان فرزندان ييسرائل (اسرائیل) ملكشان است.

34. زمين كشاورزي حومه‌ي شهرهاي ايشان فروخته نشود، چون‏كه ملك ابدي ايشان است.

35. و اگر برادرت يا غريب يا مقيمي كه نزد توست تهيدست شده متزلزل گردد دستش را بگير تا با تو زندگي كند.

36. از او نزول و سود نگير، از خداوند خود ترس داشته باش تا برادرت در كنار تو زندگي كند.

37. پولت را به تنزيل و خواربارت را به او به سود نده.

38. من خداوند خالق شما هستم كه شما را از سرزمين مصر بيرون آوردم تا سرزمين كِنَعَن (کنعان) را به شما داده براي شما داور باشم.

39. هرگاه برادرت كه نزد توست تهيدست شده و به تو فروخته شود كار غلامي به او تحميل نكن.

40. پيش تو مثل مزدور، مانند مقيم باشد. تا سال يُووِل (كه ممكن است در بين شش سال خدمت آن غلام واقع شود) نزد تو خدمت كند.

41. آن‏گاه از پيش تو خارج شده همراه فرزندانش به خانواده و به ملك پدرانش بازگردد.

42. چون‏كه آن‏ها غلامان من هستند كه آن‏ها را از سرزمين مصر بيرون آوردم، به صورت غلام فروخته نشوند.

43. با ستم بر او فرمانروايي نكن. از خداوند خود ترس داشته باش.

44. اگر غلام و كنيز مي‌خواهيد از آن اقوامي كه اطرافتان هستند، غلام و كنيز بخريد.

45. و همچنين از اهالي مقيمي كه پيش شما زندگي مي‌كنند و از قبيله‌ي آناني كه پيش شما هستند يعني در سرزمين شما به دنيا آورده شده‌اند بخريد و جزء ملك شما باشند.

46. آن‏ها را بعد از خودتان براي فرزندانتان به ارث بگذاريد تا به صورت ملك به ارث ببريد. براي هميشه به آن‏ها خدمت محول كنيد. ولي نسبت به برادران خود فرزندان ييسرائل (اسرائیل)، با همديگر با ستم فرمانروايي نكنيد.

47. هرگاه غريب و يا مقيمي كه پيش تو مسكن دارد استطاعت مالي پيدا كند و برادرت كه پيش اوست تهيدست شود و به غريب و مقيم كه نزد توست يا به اولاد خانواده‌ي غريب ديگري فروخته شود.

48. پس از اين‏كه فروخته شد براي او حق بازخريد وجود داشته باشد و يكي از برادرانش او را بازخريد كند.

49. يا عمويش يا پسرعمويش او را بازخريد كند يا از خويشاوندانش كه از خاندان خودش باشد او را بازخريد كند و يا اگر خودش استطاعت يابد بازخريد شود.

50. از سال فروخته شدنش تا سال يُووِل با خريدار خود حساب كند و پول فروش او برحسب تعداد سال‌ها باشد. يعني مثل سال‌هاي مزدوريش در نزد وي باشد.

51. اگر هنوز سال‌هاي بسياري (تا فرا رسيدن يُووِل) باقي مانده است، پول بازخريدش را برحسب آن سال‌ها به نسبت قيمت خريدش پس بدهد.

52. اگر تا سال يُووِل سال‌هاي كمي باقي مانده باشد برايش حساب كند. برحسب سال‌هاي باقي مانده پول بازخريدش را پس بدهد.

53. نزد او چون مزدور سالانه باشد. (نگذار مالك او) پيش چشم تو با ستم بر او فرمانروايي كند.

54. اگر به هيچ يك از اين صورت‌ها بازخريد نشود خود و فرزندانش همراه او در سال يُووِل از (خدمت) خارج شوند.

55. زيرا فرزندان ييسرائل (اسرائیل) براي من غلام هستند، غلامان منند كه آن‏ها را از سرزمين مصر بيرون آوردم. من خداوند خالق شما هستم.



[1] سال يُووِل سالي است كه طبق تقويم عبري مضربي از 50 باشد.