گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
نامه ها

نامه به عالیه ۲۵/اردیبهشت/۱۳۰۵


۲۵ اردیبهشت ۱۳۰۵

عزیزم !

به من سخت می گذرد که تو تب کنی.کاش تمام حرارت ها یک جا جمع می شد وبجای اینکه ذره ئی به اندام تو نزدیک شود ، قلب سمج مرا می سوزانید. با اینکه این همه مردمان شریر وجود دارند که کارشان به گمراه کردن معصومین می گذرد ، آیا تب مقری در آنها پیدا نکرد که به تو حمله برد؟ از شدت فکرو آلام باطنی حس می کنم دچار یک ضعف و خفگی قلبی شده ام . آه ! کاش یک دفعه آتش می گرفتم . با موجود این ، تمام حواسم پیش توست . چه چیزبیشتر از این قلب را به مصائب نزدیک می کند که انسان زود دوست بدارد، زود تسلیم بشود، وازاین گذشته کدام بد بختی بزرگتر از این است که شخص……

تو تب داری ، نمی خواهم حرف بزنم ، ولی تب تمام می شود و باید بدانی دراین مواصلت به کارمهمی که خیلی ها آرزو داشته اند اقدام کرده ئی و تاریخ و آینده به تو نگاه می کند.

عالیه ! عالیه جز من و توکسی در بین نیست . همه جا تاریک، همه جا مجهول ، به من اجازه بده امشب پیش تو بیایم ! نیما

تایپ شده توسط پری جلالی پور