گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
اشعار دیگر
بشارت



ای ستم دیده مرد! شو بیدار

وقت نحسی قرن ها برَ باد

نحسی بخت این زمان بشکست

به گدایان همه بشارت باد

بخت بد خفته ست و مدهوش ست

تا به خواب اندر ست این شیّاد

زود خیزید وچاره ئی سازید

تا کَنیدش ز بیخ و از بنیاد

جنگ امروز حامی ضعفا ست

:هر کجا می رود زَند فریاد

کای اسیران فقرو بدبختی »

به شما رفت ای بسا بیداد

جانتان زین فسانه ها فرسود

داد ازاین شهرواین صناعت داد

چند باید نشست سُست و خموش

بندگی چند با دلِ نا شاد

از زمین برکنیَد آبادی

تا به طرح نوی کنیم آباد

به زمین رنگِ خون بباید زد

مرگ یا فتح، هر چه بادا باد

یا بمیریم جمله یا گردیم

صاحب زندگانی آزاد…»

فکرآسایش و رفاه کنیم

وقت جنگ ست رو به راه کنیم



سال۱۳۰۵

تایپ شده توسط پری جلالی پور