گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
اشعار دیگر

ای عاشق فسرده..


ای عاشق فسرده..

برپای بید سبز نشسته تمام روز
افکنده سر فرود چنان شاخه های بید
بود از برای عشق دلازار خود بسوز
هرکس صدای گریه اش از دور می شنید
ای عاشق فسره! بخوان زیر بید سبز
وین دم نهفته در طرفی آب جویبار
مانند او به گریه صدایش بلندتر
سیل سرشک خونین از چشم او نثار
می کرد در درون دل سنگ هم اثر
ای عاشق فسرده! بخوان زیر بید سبز
ای بید سبزرنگ نگون سر، محبوب عاشقان!
عشاق را به سایه ی کمرنگ تو پناه
اورا گناهکار مخوانید! از هر بدم که کرد
بخشیدمش، ندارد آن بینوا گناه
ای عاشق فسرده! بخوان زیر بید سبز
ای نا سپاس عهد شکن را، بد مهر وبیوفا
من می کنم ملالت در دل به هر جا وهرزمان
او گویدم که از من آموز رفتار عاشقی
بهر حریف دیگر بگشای بازوان
ای عاشق فسرده! بخوان زیر بید سبز
سال۱۳۱۹

تایپ شده توسط پری جلالی پور