گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
اشعار دیگر
تسلیم شده



شده ام فرد و گشته ام تسلیم
مثل یک شاخه در کفِ امواج
برده هنگامه های صعب والم
برگ های مرا گِه تاراج
مانده ام هرکجا تن یکّه
یکّه ام حال دربلا دیدن
گرچه بی بضاعتم زان ست
که جهان با بضاعت ست زمن
دزد من اغتشاش دوران ست
نگذرد هم زشاخه ای دوران
دورشد آن گل شکفته ی من
دورماند ازمن آشیانه ی من
راز ها ی همه نگفته ی من
دیدی ئی قلب بد بهانه ی من
که زمانه چه فکردرسَرداشت؟
تا من ازاصلِ خود جدا شده ام
دمی آرامی ام نبوده به دَهر
طالب رنج و ماجرا شده ام
کرده ام از شکفتن خود قهر
مانده ام با زمانه در تردید
اینک ای موج های بی آرام
ببریدم به سوی دور ترین
نقطه های نهان که یک ناکام
بتواند درانزوای حزین
. دورتر ماند از خلاصی خویش.

یازده فروردین ماه سال ۱۳۰۵

تایپ شده توسط پری جلالی پور