گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
اشعار دیگر
 زیبایی

چون باد صبا به دشت می کرد شتاب

کردش گل سرخ تازه بشکفته خطاب

پرسید به پاس خاطر من که چنین

رنگین تر و بهترم ز گلهای قرین

از ره که رسیده ئی ره آورد تو چیست؟

گفت این همه را که گفتی انکارم نیست

چون از همه زیباتری این برگ دراز

آورده ست که تا بپوشد رخ باز

از خلق مبادا که گزندت برسد

رنجی زطریق نوشخندت برسد

هیهات بدو گفت: نیاوردی هیچ

جز فکر کجی برای من پیچاپیچ

پُر گشت از آوازه ی من گوش جهان

زیبایی و نکویی نماند به نهان.

تایپ شده توسط پری جلالی پور