گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
اشعار دیگر
 سال نو

سیصد ونه چنان که سیصد وهشت
خواهد از پیش ذهن ما بگذشت
دست ما بر جبین آن چه نوشت
قلب ما با زمان رفته چه کرد؟
گر تو صنعت گری بُدی استاد
صنعتِ تو به ملّتِ تو چه داد ؟
ازچه بیچاره ئی به خاک افتاد
زیرتیغ تو بودی ارسر باز
آن طفل فریب خورده ی خام
مانده منکوبِ فکرخویش مدُامَ
تو یقین داری آنچه نیست چو دام
دام بر راهِ افتخار توهست؟
هان در این گیرودارِ لیل ونهار
می فریبد زمان ترا، هشدار
که چه حاصل شدت درآخرِ کار
زان همه فکرها که کردی تو
تو که در کار تازه بنیادی
خانه ی خویش را صفا دادی
شرم بادت به نام آبادی
خانه ی فکر را صفا ندهی.

لاهیجان.اول فروردین ماه سال ۱۳۰۹

تایپ شده توسط پری جلالی پور