گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
اشعار دیگر
گل زودرَس
آن گل زود رس چو چشم بگشود
به لب رود خانه تنها بود
گفت: دهقان سالخورده که:«حیف
که چنین یکّه برشکفتی زود
لب گشادی کنون بدین هنگام
که زتوخاطری نیابد سود
گل زیبای من ولی مشکن
«کورنشناسد ازسفید کبود
نشود کم زمن » بدو گل گفت»
نه به بی موقع آمدم پی خود»
کم شود ازکسی که خفت و به راه
«دیر جنبید و رخ به من ننمود»
آن که نشناخت قدروقت درست
زیر این طاس لاجورد چه جُست؟

حمل سال ۱۳۰۳
تایپ شده توسط پری جلالی پور