گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
اشعار دیگر
نعره ی گاو

ای طرب آور، ای نعره ی گاو از ره دهکــــده ی دور بلند

همه درساخته با خشک گیـاه بــا رخ تــره ی ماه اســـفند

عنقریب ست که برسبزه ی تر بخرّامــی و بـــرآیی خـرسند

سرخی آورده و زردی برده همچنان در تب صفرا ریوند

بنهی ناخوشی از تن بیرون بدَهی صــافی با دل پــــیوند

کِسلِی بگسلی ازخانه که بود انــدرو مــردم آزاده بــه بـند

خــانه پرداخــته داری زِآوا راه پرولوله زآیـند و رَونــد

قـَـدَمت دارد خــانه بـــه نـوا هر نــوایــی زنــوایت افــرند

دیهقان چو به درآید ز سرا زیر کَش چرَده، بردست کمند

به درانـدازد سنـگین انــدوه به لب انبازد شیـــرین لبــخند

به توبازآید چشمش سوی تو همچو چشم پدری بر فرزنـد

پدران درره شــادان گــذرند چو بهاری پسِ سرمای نژند

ماردان از جا خــندان خیـزند همچنانی که بر آتش اسپـــند

این بدان گوید:آمد چوعروس آن بدین گوید: با شیر چو قند

نـــازنینا بگشـــا راهِ چَپـَــــر! دلنشینا ســرِ گوساله بـــبند

عنقریب ست که بدهد خبراز نرگـس و نســترن و شــاه پسند

خبراز کشـــتگَه آرد وز کوه سبزه در برفش هم رنگ پرند

بانک بردارد زی مــا از دور که پس خانــه بمـاند تا چنــد

ما بــر آریــم ســوی وی آواز از در آیـــد بر ما چـــون دلبند

ای طرب آور،ای نعره ی گاو از را دهکـــــــده ی دور بـــلند.

آستارا۱۲ اسفند ماه سال۱۳۱۰

تایپ شده توسط پری جلای پور