گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
اشعار دیگر
 نیما
از بر این بی هنر گردنده ی بی نور
هست نیما اسم یک پروانه ی مجهور
مانده از فصل بهاران دور
در۶خزان زرد غم جا می گزیند
بر فراز گلبنان دل بیفسرده نشیند
دست سنگینی ست
در درون تیره گی های عذاب انگیز
که به روی سینه ی اهریمنان و نابکاران و درون جانشان فرود آید
همچنین روی جبین نازنینان و فرشتگان
اسم شورافکن یکی گردنده ست این اسم
در زمین نه، بر فراز آسمان نه، در همه جا
در میان این زمین و آسمان
از پی گمگشته ی خود می شتابد
آن زمان که بر بساطِ بینوای خود درآید
خواهدش از دیده خون بارد ولیکن
آورد شرم از وقار پهلوانی
دائمأ در پیش روی او بدان سانی که او باشد نشسته
همچو کله ی جغد پیری سر فرود آید از او
در کنار صفحه ئی در وی خطوطی تیره
با وی این پیمان کند که هیچ وقتی
نه به ترکِ راه و رسم خود بگوید

۱۶ آذر ماه سال ۱۳۲۱

تایپ شده توسط پری جلالی پور