خروس و بوقلمون
از پی دانه به هم شدند از جا برون
خروس خواننده ئی، بوقلمون کری
روان شد این بر زمین، پرید آن یک به بام
وزآن پریدن رسید، به دانه ی بهتری
خطاب کرد این که: «هان، چه زحمت ست ای رفیق!
که از پی دانه ئی زهمرهان بگذری؟»
خروس بشنید و گفت: «شود خطای توفاش
اگربیایی براین مکان یکی بنگری.
نصیحت توبه من، همه ازآن بابت ست
که عاجزی، ای حسود، بلند چون من پری! »
لاهیجان ۲۰ دی ماه سال ۱۳۰۸