انگاسی (پدر )
نکو نشناخت انگاسی پسر را
بپرسیدش نشانی پدر را
کشیدش در بغل کای نور دیده
منت باشم پدر وز ره رسیده .
بگریید آن پسر ابله تر از او
که: گر تو گم شوی ای باب دلجو
کسی نشمناسدم در بین مردم
بمانم بی نشان وتا ابد گم!
۱۹ آذر ماه ۱۳۰۸
تایپ شده توسط پری جلالی پور