گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
اشعار نیمایی
 انگاسی (بازگشت به ده)

خواست انگاسی ابله که به ده،
زود تر بر گردد از جای رمه.
بی خبر از ره دور اندیشی،
ز رفیقان همه گیرد پیشی.
دید کآن ابرسبک خیزترک،
ازخراوست بسی تیز ترک،
از فرازکمر کوه بلند،
جسَت و پا برسر آن ابر افکند.
بعد چون شد، نه به کس مکتوم ست،
من نمی گویم و پُر معلوم ست
بینوا شوق سواری بودش،
شوق ره سوی عدم بنمودش
هرکه برگشت به ده از ره گَشت،
او زدهِ رفت و دگرباز نگشت،
زود می خواست به مقصود رسید،
تا ابدچهره ی مقصود ندید.
ابلهی را هم از این سان سختی ست
فکر ابله، سببِ بد بختی ست .
آنکه نا بیند نزدیک به خویش،
نتواند که بوُد دور اندیش.

۲۸ مهر ۱۳۰۷

تایپ شده توسط پری جلالی پور