گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
اشعار نیمایی
 جوی می گرید

جوی می گرید و مَه خندان ست
و او به میل دل من می خندد.
برخرابی که بر آن تپّه بجاست
جغد هم با من می پیوندد.
وز درون شب تاریک سرشت
چشم ازمن به نهان
سوی من می نگرد.
زهره اش نیست که دارد به زبان.
گریه از بهر چه می دارد ساز
با وفای من غمناک مباش
رفته از گریه نمی آید باز.
ازغم آلوده ی این خانه به در
گریه ی گم شده ات
راه خود می سپرد.
جوی می گرید ومَه خندان ست
با صفابخش دم اردیبشت
بر عبث برسراین پنجره من .

۲۹اردیبشت ماه سال ۱۳۲۷