گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
اشعار نیمایی
خرمن ها


گرچه میرد آنکه افشاند به خاکی تخم (می گوید کلاف)*

کودکان نوخاسته خرمنش را گرد آورند

تا از آن گردند بهره ور.

این سخن برجاست ، هنگام بهاران کشتزاران چون گل بشکفته می گردند

درمیان کشتزاران ، کشتکاران شادمانه بهر کارآشفته می گردند

خنده خواهد بست برلب، روی گندم ها شقایق ، آه ! بعد از ما

می خرامند آن نگاران ، نازک اندامان ، میان ره ، به سوی کشتگاهان

روز تابستان هلاک از خنده های گرم خواهد شد

کشته ی گندم به زیر پای خرمنکوب دیگر نرم خواهد شد .

لیک افسوس ! ازهرآن تخمی

که به سنگستان شود پاشیده ، تنها از برای آن

یک نفر گوید که تخم گندمی بوده ست

دردرون سنگ ها می خواست روید ، لیک فرسوده ست .

فروردین سال ۱۳۲۱

*کلاف : شاعر انگلیسی، این قطعه در جواب ترجمه ی مسعود فرزاد ست، در روزنامه ی ایران شماره ی ۶۸۶۹ قطعه: بیا ای شاعر