گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد اول
قيام علوى


ابوجعفر محمد بن قاسم علوى از ذرارى رسول اكرم (ص ) بود سلسله نسبش از طرف پدر و مادر باسه واسطه بحضرت سجاد زين العابدين عليه السلام ميرسيد. او مردى بود عالم ، فقيه ، با ايمان ، آزاده و شجاع . در كوفه ميزيست و همواره بر ضد حكومت خودكامه معتصم عباسى فعاليت ميكرد. موقعيكه عمال حكومت بدفع او تصميم گرفتند ناچار كوفه را ترك گفت و به منطقه وسيع خراسان رفت . چندى از يك شهر به شهر ديگر منتقل ميشد و سرانجام ، در مرو، مستقر گرديد و مردم را بقيام عليه حكومت معتصم دعوت نمود. مسلمانان رنج ديده براى آنكه از ظلم و بيداد رهائى يابند گردش جمع شدند و در اندك زمانى چهل هزار نفر با او بيعت كردند.
شبى تمام لشكريان را فرا خواند تا پيرامون قيام صحبت كند و آنانرا براى پيكار با عمال معتصم آماده نمايد. پيش از آنكه سخن بگويد و برنامه كار را به اطلاع سپاهيان برساند صداى گريه مردى را شنيد، بشگفت آمد، پرسيد گريه از كيست و چرا ميگريد؟ پس از تحقيق به اطلاعش رساندند كه يكى از سربازان ، نمد مرد جولائى را بقهر و غلبه گرفته و او بر اثر اين ستم بلند بلند گريه ميكند. محمد بن قاسم آن سرباز را طلبيد و پرسيد چرا به اين كار زشت دست زدى . در پاسخ گفت ما با تو بيعت كرديم كه بتوانيم اموال مردم را ببريم و هر چه ميخواهيم بكنيم . محمد امر نمود نمد را از او گرفتند و بصاحبش پس دادند. آنگاه فرمود: از چنين مردمى براى دين خدا نميتوان يارى جست و فرمان داد لشكريان متفرق شدند