گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
رهبر بايد خوش خوترين مردم باشد


عربى خدمت پيغمبر صلى الله عليه و آله آمده تقاضاى كمك مالى كرد حضرت به اندازه كفايت به او بخشيده فرمود: احسان به تو كردم ؟ عرض ‍ كرد نه ، بلكه كار خوبى هم نكرديد اطرافيان پيغمبر با آشفتگى از جاى حركت كردند تا او را كيفر دهند. حضرت اشاره كرد خوددارى كنيد، آنگاه وارد منزل شد مقدار ديگرى به عطاى خويش افزود و به اعرابى تسليم كرد بعد فرمود: اينك احسان كردم . گفت : آرى خداوند پاداش نيكوئى به شما عنايت كند.
به اعرابى فرمود: تو در پيش اصحابم سخنى گفتى كه باعث كدورت آنها شد اكنون اگر صلاح بدانى همين حرف را پيش آنها بزن تا رنجيدگى بر طرف شود، فردا صبح اعرابى هنگاميكه اصحاب حضور داشتند خدمت پيغمبر صلى الله عليه و آله رسيد. فرمودند ديروز اين مرد حرفى زد، پس از آنكه به عطايش اضافه كردم مى گفت : از من راضى شده . رو به او كرده فرمود: همين طور است ؟ عرض كرد آرى خداوند در فاميل و خانواده به شما خير عنايت كند.
به اصحاب فرمود: مثل اين مرد مانند كسى است كه شترش رم كرده و در جست و فرار باشد مردم از پى آن شتر بروند هر چه ازدحام كنند آن حيوان فرارش زيادتر مى شود. صاحب شتر فرياد مى كند مرا با شترم واگذاريد من بهتر او را رام مى كنم و راه رام كردنش را خوبتر مى دانم آنگاه خودش پيش ‍ مى رود گرد و غبار از پيكر او مى زدايد تا آرام شود كم كم او را خوابانده جهاز بر او مى گذارد و سوار مى شود. من هم اگر شما را آزاد مى گذاشتم وقتى اين مرد حرف را زد او را مى كشتيد بيچاره به آتش جهنم مى سوخت