گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
ناسزا يا بردبارى


در سفينة البحار جلد اول ص 423 از توحيد مفضل نقل مى كند: كه چون مفضل از ابن ابى العوجاء كلمات كفرآميز شنيد نتوانست خوددارى كند خشمگين شده با تندى گفت : اى دشمن خدا كفر مى گوئى و انكار خدا مى نمائى ابن ابى العوجاء گفت اگر اهل استدلالى با تو صحبت كنيم در صورتيكه غالب شدى پيرو تو مى شويم و اگر اهل مناظره نيستى با تو حرفى نداريم ، از اصحاب حضرت صادق عليه السلام اگر باشى هيچگاه آن آقا با ما اينطور گفتگو نكرده و نه اين چنين مجادله مى كند.
بسا اتفاق افتاده كه بزرگتر از اينكه تو شنيدى از ما شنيده هرگز در جواب ما ناسزا نفرموده (و انه لحليم الرزين العاقل الرصين لا يعتريه خرق و لا طيش و لا نزق ) آن جناب بردبارى با وقار و سنگين . و عاقلى استوار است هيچگاه انديشه از كسى ندارد و نه سبكى از او سر مى زند. گفتار ما را گوش مى دهد و كاملا به استدلال ما توجه دارد تا هر چه دليل داريم مى آوريم . بطورى به سخنانمان متوجه است كه خيال مى كنيم تحت تاءثير دلائل ما واقع شده و بر او پيروز شده ايم ، در آخر با چند جمله ى كوتاه ما را مغلوب مى نمايد و سخن خود را ثابت مى كند جواب دلائل او را هرگز نمى توانيم بدهيم ، اگر تو از اصحاب چنين شخصى هست مانند او با ما سخن بگوى