گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
با عدالت بر دشمن پيروز شد


بنا به دستور المعتضد بالله (خليفه عباسى ) امير احمد سامانى بر سر عمروليث از بخارا لشكر كشيد هنگاميكه از كوچه باغهاى بخارا مى گذشت شاخه ميوه دارى كه از باغ بيرون آمده بود توجه او را جلب نمود خواجه نظام الملك در سير الملوك مينويسد كه امير احمد با خود گفت اگر سپاه دادگرى مرا منظور نموده دست به ميوه اين شاخه نزدند و آنرا نشكستند بر عمرو ليث پيروز خواهم شد چنانچه شكستند از همينجا برميگردم .
يكى از معتمدان را گماشت و به او دستور داد هر كس اين شاخه را شكست او را پيش من بياور سپاهيكه دوازده هزار سرباز و فرمانده داشت از آن كوچه گذشته و هيچكدام از بيم عدالت امير احمد به شاخه ميوه توجهى ننمودند، گماشته پيش امير آمده توجه نكردن سپاهيان از بعرض رسانيد، امير از اسب پياده شده سر بسجده نهاد، نتيجه اش اين شد كه در هنگام روبروشدن دو لشكر، عمرو ليث با اينكه هفتاد هزار سرباز داشت شكست خورد اسبش او را بميان لشكر امير احمد آورد و اسير گشت .
دادگرى امير احمد بطورى بود كه در روزهاى برفى سواره بر سر ميدان مى ايستاد تا اگر بينوائى را در بانان مانع از عرض و نياز و درخواست در اين روز سرد شوند، او را ببيند و تقاضايش را انجام دهد