گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
ادامه سوره بقره




[ [سوره البقره ( 2): آیه 114
اشاره
ا􀀀 خائِفِینَ لَهُمْ فِی اَلدُّنْی 􀀀 إِلاّ
􀀀
ا 􀀀 کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوه 􀀀 ا 􀀀 ئِکَ م 􀀀 ا أُول 􀀀 رابِه 􀀀 ی فِی خَ 􀀀 اَللّ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اِسْمُهُ وَ سَع
􀀀
ساجِدَ هِ 􀀀 وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَ
( ذابٌ عَظِیمٌ ( 114 􀀀 خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِی اَلْآخِرَهِ عَ
[ترجمه]
و چه کسی ستمکارتر است از کسی که باز میدارد مساجد خدا را که در آن نام خدا یادآوري شود و در خراب کردن آنها
کوشش میکند چنین گروهی وارد آن مساجد نمیشوند مگر با بیم و هراس،براي آنها در دنیا خواري و براي آنها در آخرت
( عذاب بزرگی است( 114
شرح لغات
منع:بازداشت.
داستان
مفسرین در منظور از این آیه عقائد مختلفی دارند.
ابن عباس و مجاهد میگویند منظور از این اهل روم است با بیت المقدس پیکار نمودند و در خرابی آن کوشش کردند تا زمان
عمر فرا رسید در این هنگام خداوند مسلمین را غالب و پیروز گردانید و اهل روم وارد بیت المقدس نمیشدند مگر با بیم و
هراس حسن و قتاده میگویند منظور:بخت النّصر است که با کمک نصاري بیت المقدس را خراب کرد.
از امام صادق علیه السلام روایت شده منظور قریش است هنگامی که جلوگیري نمودند از ورود پیامبر به مکّه و مسجد
الحرام،و همین معنا را بلخی و رمانی و جبائی اختیار نمودند.
لیکن طبري این معنا را تضعیف نموده و گفته است:مشرکین عرب در خراب کردن مسجد الحرام کوشش ننمودند.
و گفتار طبري نادرست است زیرا که آباد کردن مساجد بنماز خواندن در آنها و خراب کردن آنها بجلوگیري از نماز در آنها
تحقّق پیدا میکند و از طرفی روایت وارد است که پس از هجرت پیامبر بمدینۀ منوّره مشرکین مساجدي را که یاران پیامبر در
مکّه در آن نماز میگزاردند خراب کردند.
ص : 1
طبري نیز گفته:-اگر این آیه در بارة مشرکین عرب باشد-ارتباطی با آیات گذشته که در مقام نکوهش اهل کتاب بود پیدا
نمی کند و اگر منظور نصاري و بیت- المقدس باشد ارتباط کاملًا ثابت است.
سخن از غیر اهل کتاب نیز بمیان آمده-و اختصاصی « لا یَعْلَمُونَ 􀀀 الَ الَّذِینَ 􀀀 ذلِکَ ق 􀀀 کَ » و پاسخ او این است که در آیۀ گذشته
بآنان ندارد-.
و همین احتمال سوّم-مطابق روایتی که ذکر شد-نزدیکتر است زیرا که بطور کلّی آیات در مقام نکوهش است گاهی توبیخ
متوجه یهود و گاهی متوجه نصاري و گاهی متوجّه بندگان بتها و مشرکین.
تفسیر
اللّ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ...
􀀀
ساجِدَ هِ 􀀀 وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَ
-و چه کسی ستمکارتر است از کسی که باز میدارد مساجد خدا را که در آن نام خدا یادآوري شود یعنی جلوگیري میکند
که در مساجد خدا نام خدا ذکر شود و نمیگذارد در آنها نماز جماعت بپاي شود و پرستش خدا صورت گیرد.
خصوص بیت المقدس و یا کعبه باشد علّت جمع آوردن آن یکی از دو وجه است: « اللّ
􀀀
ساجِدَ هِ 􀀀 مَ» و در صورتی که منظور از
-1 منظور از مساجد مواضع سجود باشد و از اینرو در مسجد بزرگ نسبت بهر موضعی عنوان مسجد گفته میشود و بتمام آن نیز
اطلاق میگردد.
مساجدي که مسلمانها براي نماز تأسیس نمودند. « اللّ
􀀀
ساجِدَ هِ 􀀀 مَ» -2 داخل میشود در این لفظ
تمام روي زمین است زیرا که پیامبر خدا « اللّ
􀀀
ساجِدَ هِ 􀀀 مَ» از زید بن علی از پدرانش از علی علیه السلام روایت شده که منظور از
فرمود:
تمام زمین براي من مسجد و خاك آن طهور قرار داده شد.
و سعی فی خرابها...-و در خراب کردن آنها-مساجد-کوشش نماید.
و منظور از تخریب بیرون کردن مؤمنین است از آنها هنگام هجرت.
ص : 2
و برخی گفته اند:جلوگیري کردن آنان است،و ممکن است هر دو احتمال منظور باشد.
و بعضی گفته اند:منظور جلوگیري از نماز و فرمانبرداري خدا است در آنها.
خائِفِینَ... 􀀀 إِلاّ
􀀀
ا 􀀀 کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوه 􀀀 ا 􀀀 ئِکَ م 􀀀 أُول
-آنها وارد آن مساجد نمیشوند مگر با بیم و هراس.
در معناي این جمله میان مفسرین اختلاف است.
ابن عباس میگوید:هیچ نصرانی وارد بیت المقدس نمیشود مگر اینکه مضروب واقع شده و بالاترین مراتب کیفر را خواهد
دید،و امروز هم وضع چنین است.
مسجد الحرام است میگوید: « اللّ
􀀀
ساجِدَ هِ 􀀀 مَ» و کسی که معتقد است منظور از
هنگامی که این آیه نازل شد پیامبر اکرم دستور داد که منادي اعلام کند:بعد از این سال هیچ مشرکی نمیتواند حجّ کند و هیچ
عریانی طواف بیت نماید و از آن پس دیگر وارد مسجد الحرام نمیشدند.
جبائی میگوید:خداوند بیان کرد که مشرکین نمیتوانند وارد مسجد الحرام و دیگر مساجد شوند و چنانچه داخل شدند بر
مسلمین لازم است آنها را بیرون کنند مگر اینکه بعنوان محاکمۀ نزد برخی از قضات وارد شود و در این صورت نیز بیم دارد
که پس از تمام شدن محاکمه مسلمانها او را بیرون کنند و نمیتواند آن نحوي که یک فرد مسلمان با آرامش خاطر در مسجد
توقف میکند او نیز توقف کند،شیخ ابو جعفر طوسی قدس سره فرموده این معنا-گفتار جبائی-با مرام امامیه نزدیکتر و مناسبتر
است.
و ممکن است باین آیه شریفه استدلال شود بر اینکه در هیچ حالی جایز نیست کفّار را اجازة ورود بمساجد دهند و امّا نسبت
بخصوص مسجد الحرام و اینکه مشرکین ممنوع از ورود در آن هستند و در هیچ حالی-خواه براي محاکمه باشد و خواه براي
کانَ لِلْمُشْرِکِینَ 􀀀 ا 􀀀م» : امر دیگر-اجازة ورود بآنها داده نمیشود دلیل بر آن آیۀ شریفۀ
ص : 3
« ی أَنْفُسِهِمْ بِالْکُفْرِ 􀀀 شاهِدِینَ عَل 􀀀 اللّ
􀀀
ساجِدَ هِ 􀀀 أَنْ یَعْمُرُوا مَ
(1)
2)میباشد-و حاجتی بآیۀ محلّ بحث ما نیست-. ) « امِهِمْ 􀀀 رامَ بَعْدَ ع 􀀀 لا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَ 􀀀 فَ» : که منظور مسجد الحرام است و آیۀ
زجاج میگوید:خداوند در این آیه اعلام فرموده که مسلمین بر تمام مخالفین پیروز خواهند شد بنحوي که جز با بیم و هراس
3)پس گویا چنین گفته شده ) « لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ » : نمیتوانند وارد مساجد آنها شوند مانند آیۀ شریفۀ
آن گروه نمیتوانند وارد مساجد مسلمین شوند جز با بیم و هراس زیرا که خداوند دین را عزیز و مسلمین را پیروز گردانیده.
ا خِزْيٌ... 􀀀 لَهُمْ فِی الدُّنْی
-براي آنها در دنیا خواري و رسوایی است.
در آن چهار وجه است:
-1 قتاده میگوید:منظور از خواري در دنیا-پرداختن مالیات با خواري و کوچکی است.
-2 زجاج میگوید:در مورد کافر حربی منظور کشتن و اسیر کردن اطفال و زنها و در مورد کافر ذمّی پرداختن مالیات است.
-3 سدي میگوید:منظور این است:که هنگام قیام مهدي و فتح قسطنطنیّه آنها بدست او کشته میشوند.
-4 ابو علی میگوید:منظور دور کردن آنان است از مساجد مسلمین.
ذابٌ عَظِیمٌ... 􀀀 وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَهِ عَ
-و براي آنان در روز قیامت کیفر بزرگی است.
ص : 4
1) سورة 9 آیه 17 مشرکین در حالی که نسبت بخودشان شهادت بکفر میدهند حق آباد کردن مساجد خدا را ندارند. -1
2) سورة 9 آیه 28 پس نزدیک شوند بر مسجد الحرام بعد از این سال. -2
3) سورة 9 آیه 33 تا او را بر همه ادیان پیروز گرداند و اگر چه مشرکین ناراحت شوند. -3
خداوند در روز قیامت کیفر دهد آنها را در آتش جهنم ببزرگترین کیفرها زیرا که این گروه از هر ستم پیشه اي ستمکارترند .
[ [سوره البقره ( 2): آیه 115
اشاره
( اسِعٌ عَلِیمٌ ( 115 􀀀 اَللّ و
􀀀
اَللّ إِنَّ هَ
􀀀
ما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ هِ 􀀀 لِلّ اَلْمَشْرِقُ وَ اَلْمَغْرِبُ فَأَیْنَ
􀀀
وَ هِ
[ترجمه]
( و براي خدا است مشرق و مغرب پس هر جانب متوجه شوید آنجا وجه خداوند است خداوند بی نیاز و دانا است( 115
شرح لغات:
المشرق و المغرب...-جاي طلوع و غروب خورشید و ماه.
واسع...-بی نیاز و ثروتمند.
داستان:
در علت نزول این آیۀ شریفه اختلاف است:
برخی مانند ابن عباس و جبائی گفته اند:یهود موضوع تغییر دادن قبله را از بیت المقدس به کعبه انکار نمودند و خداوند آیه
شریفه را بعنوان ردّ بر آنها نازل فرمود،جبائی میگوید:خداوند در این آیه روشن کرد که او در جانب معیّنی نیست همانطور که
مجسّمه-آنهایی که خدا را جسم میدانند-اعتقاد دارند.
قتاده میگوید:مسلمین در ابتداء امر میتوانستند در نماز بهر جانبی متوجّه شوند و آیه دلالت بر همین امر میکند و سپس این
1)وي میگوید:پیامبر اکرم در حالی که میتوانست بهر ) « رامِ 􀀀 فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَ » حکم نسخ گردید بسبب آیۀ شریفه
طرفی متوجه شود توجّه به بیت المقدس را اختیار نمود.
و پاره اي معتقدند:آیۀ شریفه در مورد نماز مستحبّی بر مرکب در مسافرت وارد شده زیرا که در آن جایز است بهر جانب که
2)یعنی ) « ا کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ 􀀀 وَ حَیْثُ م » : مرکب متوجه میشود توجّه نمود و در نماز واجب این آیه وارد است
ص : 5
1) سورة 2 آیه 144 و 149 و 150 پس بگردان روي خود را بسوي مسجد الحرام -1
2) سورة 2 آیه 144 و 150 و هر کجا هستید روي خود را بسوي آن-مسجد- الحرام-بگردانید- -2
نمازهاي واجب جز بجانب قبله خوانده نمیشود.
و این معنا از پیشوایان ما روایت شده فرمودند:پیامبر خدا هنگامی که بجنگ خیبر میرفت و زمانی که از مکّه برمیگشت بر
همان مرکب نماز گزارد و بهر طرفی که متوجه میشد او نیز متوجّه میگردید و-رکوع و سجود-را بطور اشاره انجام داد و کعبه
را پشت سر قرار داد،و از جابر روایت شده که گفت:پیامبر خدا گروهی را بجنگ فرستاد که من نیز با آنان بودم در اثر
تاریکی قبله را تشخیص ندادیم گروهی از ما گفتند:ما قبله را شناختیم آن اینجا جانب شمال است پس بهمان طرف نماز
گزارده و خطوطی ترسیم نمودند-که جاي نماز مشخص باشد-و برخی دیگر گفتند:
قبله اینجا جانب جنوب است و خطوطی بهمان طرف کشیدند،پس از طلوع خورشید و فرا رسیدن صبح معلوم گشت تمام آن
خطوط بجانب غیر قبله بوده است پس از بازگشت از سفر از پیامبر خدا در بارة این جریان پرسش نمودیم او سکوت کرد و
سپس خداوند این آیۀ شریفه را نازل نمود.
تفسیر:
اشاره
لِلّ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ...
􀀀
وَ هِ
-و براي خدا است مشرق و مغرب.
منظور این است:که مشرق و مغرب ملک خداوند است.
و برخی گفته اند:مراد این است که خداوند هستی دهنده و ایجاد کنندة آن دو است.
ما تُوَلُّوا 􀀀 و پاره اي معتقدند:منظور این است:خداوند متصدّي طلوع دادن خورشید از مشرق و غروب دادن آن از مغرب است فَأَیْنَ
اللّ -پس بهر جانب متوجّه شوید آنجا وجه خدا است.
􀀀
فَثَمَّ وَجْهُ هِ...
حسن و مجاهد و قتاده میگویند:یعنی بهر سوي صورت خود را بگردانید- و حذف کردن مفعول براي معلوم بودن آن است-
است و عرب مقصودي « زنه » و« وزن » بمعناي قبله است و مانند آن « وجهه » و« جهت » و« وجه » همان سوي وجه و قبلۀ خداوند است و
را که انسان باو توجّه میکند وجه می نامد شاعر میگوید:
ص : 6
اللّ ذنباً لست محصیه
􀀀
استغفر ه
( رب العباد الیه الوجه و العمل ( 1
که معناي آن این است مقصود در عبادت و پرستش او است.
کلبی میگوید:منظور این است:در همان سوي خدا می داند و می بیند پس بخوانید او را بهر سوي که توجه پیدا کردید مانند
و در جاي دور « هنا » 2)یعنی او را بسبب دعا اراده میکنند و در جاي نزدیک کلمۀ ) « یُرِیدُونَ وَجْهَهُ » : آیۀ شریفۀ
ی وَجْهُ 􀀀 وَ یَبْق » 3)نیز منظور از وجه خداوند است و همین طور ) « إِلاّ وَجْهَهُ
􀀀
الِکٌ 􀀀 کُلُّ شَیْءٍ ه » بکار میرود و در « هناك » و« ثم » کلمۀ
4)که معناي آن و باقی میماند پروردگار تو میباشد. ) « رَبِّکَ
این است که آنجا رضوان خداوند است یعنی طرفی است که به رضوان خدا « اللّ
􀀀
فَثَمَّ وَجْهُ هِ » ابو علی و رمانی میگویند منظور از
این جانبی است که بدرستی میگراید. « هذا وجه الصواب » منتهی میشود همانطور که گفته میشود
اسِعٌ...- 􀀀 اللّ و
􀀀
إِنَّ هَ
خداوند بی نیاز است.
ابو عبیده میگوید:یعنی بی نیاز است از فرمانبرداري شما و آن را تنها براي منافع شما اراده کرده است.
زجاج میگوید:رحمت او وسیع است و از اینرو در شریعت توسعه داده است.
برخی گفته اند:دائره قدرت او وسیع است و هر عملی را بخواهد انجام میدهد.
علیم...-دانا است.
راههاي حکمت و مصلحت را میداند پس دستورات او را زودتر و سریعتر انجام دهید.
ص : 7
1) تقاضاي مغفرت دارم از خدا نسبت بگناهایی که از لحاظ کثرت نمیتوانم بشمار در آورم و بسوي پروردگار بندگان -1
است قصد در مقام پرستش و عمل.
2) سورة 18 آیه 28 اراده میکنند وجه او را یعنی خود او را. -2
3) سورة 28 آیه 88 هر چیزي فنا پذیر است مگر وجه او یعنی خود او. -3
4) سورة 55 آیه 27 و باقی میماند وجه پروردگار تو یعنی خود او. -4
برخی گفته اند:میداند که رحمت خویش را در چه محلّی بر وفق حکمت قرار دهد.
پاره اي گفته اند:هر کجا نماز بگزارید و او را بخوانید نیّات و مقاصد شما را میداند.
ارتباط آیه با آیۀ پیشین
علی بن عیسی گوید:وجه ارتباط این آیه با آیۀ گذشته این است که خراب کردن مساجد بدست ستمکاران نباید شما را از یاد
خدا جلوگیري کند بلکه در هر کجاي زمین هستید او را یاد کنید زیرا که مشرق و مغرب و تمام جهات و جوانب ملک او
است.
و برخی گفته اند،چون در آیات گذشته سخن از نماز و مساجد بود در این آیه بمناسبت صحبت از قبله و بحث از آن گردید .
[ [سوره البقره ( 2): آیه 116
اشاره
( انِتُونَ ( 116 􀀀 اتِ وَ اَلْأَرْضِ کُلٌّ لَهُ ق 􀀀 ماو 􀀀 ا فِی اَلسَّ 􀀀 حانَهُ بَلْ لَهُ م 􀀀 اَللّ وَلَداً سُبْ
􀀀
الُوا اِتَّخَذَ هُ 􀀀 وَ ق
[ترجمه]
و گفتند-یهود-خداوند فرزندي اتخاذ نموده است منزّه است او بلکه آنچه در آسمانها و زمین است ملک او است همه در برابر
( او فرمانبردارند( 116
شرح لغات:
قانتون...-فرمانبرداران.
داستان:
آیۀ شریفه در مورد نصاري نازل شده زیرا که معتقدند:مسیح پسر خدا است.
و برخی گفته اند:در مورد ایشان و مشرکین عرب هر دو وارد شده چون که معتقدند:ملائکه دختران خدا هستند.
تفسیر:
پس از اینکه خداوند گفتار یهود را در بارة قبله نقل فرمود و ردّ کرد گفتار دیگري را از آنان در موضوع توحید بیان و پاسخ
داد فرمود:
ص : 8
حانَهُ... 􀀀 اللّ وَلَداً سُبْ
􀀀
الُوا اتَّخَذَ هُ 􀀀 وَ ق
-و گفتند خداوند فرزندي اتخاذ نموده منزّه است او.
از اینکه فرزندي اتخاذ نماید و بطور کلی از تمام زشتیها و پلیدیها و اوصافی که با مقام خداوند تناسب ندارد منزّه و مبرّا است.
پیامبر پاسخ داد:که او منزّه از هر بدي است. « سبحانه » اللّ روایت شده که از پیامبر اکرم پرسش نمود:از معناي
􀀀
از طلحه بن عبید ه
اتِ وَ الْأَرْضِ... 􀀀 ماو 􀀀 ا فِی السَّ 􀀀 بَلْ لَهُ م
-بلکه آنچه در آسمانها و زمین است ملک او است.
است یعنی مطلب آن طوریکه یهود معتقدند نیست زیرا که آنچه « خداوند فرزندي اتخاذ نموده »: این جمله پاسخ از گفتار یهود
در آسمانها و زمین است ملک او است،و فرزند نمیتواند مملوك پدر باشد زیرا که فرزندي و ملکیت در یک جا نمیتواند
اجتماع پیدا کند پس چگونه ممکن است ملائکه اي که در آسمان و مسیحی که در زمین است فرزند او باشند،و از این راه
بیان نمود که مسیح و دیگران بندگان و آفریده- شدگان و مملوکهاي او هستند مانند دیگر موجودات.
و برخی گفته اند:معناي جمله این است:که هر فعلی در آسمانها و زمین از او است و فعل نمیتواند از جنس فاعل باشد در حالی
که فرزند جز از جنس پدر نیست- و مجانست کامل میان آن دو ثابت است-و از اینرو اگر کسی انسانی را بفرزندي اختیار
کند حتماً باید از جنس همان فرزند باشد-و چون خداوند از جنس بشر نیست پس نمیتواند مسیح فرزند او باشد-.
کلّ له قانتون:همه در برابر او فرمانبردارند.
فرمانبرداران است. « قانتون » ابن عباس و مجاهد میگویند معناي
سدي میگوید:همه در برابر او روز قیامت فرمانبردارند.
معناي قیام دارد یعنی همه در برابر او بشهادت بندگی قیام خواهند کرد. « قانتون »: حسن میگوید
ص : 9
جبائی میگوید:همه بر یک حال استقرار دارند-یعنی قنوت معناي دوام را دارد- و آن حال شهادت دادن به خداوندگاري او
است از راه آثار صنعت او.
ابو مسلم میگوید:همه در دائره ملک و سلطنت او هستند و هر نحو بخواهد تصرّف میکند و براي او امتناع ندارد..
[ [سوره البقره ( 2): آیه 117
اشاره
( ما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ( 117 􀀀 ی أَمْراً فَإِنَّ 􀀀 ذا قَض 􀀀 اتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ إِ 􀀀 ماو 􀀀 بَدِیعُ اَلسَّ
[ترجمه]
( اختراع کننده است آسمانها در زمین را،و هنگامی که اراده کند عملی را بآن میگوید:باش و سپس آن میباشد.( 117
شرح لغات:
بدیع...-مخترع.
قضی...-حکم کرد.
تفسیر:
اشاره
پس از آنکه خداوند تنزیه کرد خود را از اتخاذ ولد و استدلال نمود به اینکه آنچه در آسمانها و زمین است ملک او است-و
ملکیت با فرزند بودن سازش ندارد- تأکید نمود این معنی را و فرمود:
اتِ وَ الْأَرْضِ... 􀀀 ماو 􀀀 بَدِیعُ السَّ
-اختراع کننده است آسمانها و زمین را.
و ایجاد نمود آن دو را از روي ابتکار بدون اینکه از ساخته شدة دیگري اقتباس کرده و فرا گرفته باشد.
ی أَمْراً... 􀀀 ذا قَض 􀀀 وَ إِ
-و هنگامی که اراده کند عملی را.
برخی گفته اند:معناي آن این است:هنگامی که امري را بجا آورد یعنی اراده نماید که امري را احداث نماید مانند آیه شریفۀ:
1)که معناي آن این است:هنگامی که ارادة قرائت قرآن نمودي استعاذة بخدا بنما- و اعوذ ) « بِاللّ
􀀀
ذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ هِ 􀀀 فَإِ »
باللّ بگو-.
􀀀
ه
پاره اي گفته اند:معناي آن:هنگامی که استوار کند امري را میباشد.
ص : 10
1) سورة 16 آیه 98 هنگامی که ارادة قرائت قرآن نمودي پناه بخدا ببر. -1
بعضی گفته اند منظور از آن:هنگامی که حکم کند و حتم نماید که عملی را انجام دهد است،و گفتار اوّل بهتر است.
ما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ... 􀀀 فَإِنَّ
-بآن میگوید:باش و سپس آن میباشد.
و در آن چند وجه است:
-1 ابو علی و ابو القاسم و گروهی از مفسرین میگویند:این تعبیر بمنزلۀ تمثیل است زیرا که معدوم نمیتواند مخاطب و مأمور
واقع شود و در حقیقت معناي آن این است:که انجام دادن هر عملی از نظر سهولت و آسانی و مشکل نبودن براي خداوند
مانند این است که بآن گفته شود:باش و آن هم بشود همانطور که در مورد حرکت دادن سر و یا اشارة بدست
بکار میرود و گفته میشود:فلان کس با سر خود و یا با دست خود فلان مطلب را گفت در حالی که هیچ سخن « گفتن » کلمۀ
نگفته و حرفی نزده است و همانطور که ابو النجم گفته:
قد قالت الأنساع للبطن الحق
( قدماً فاضت کالفنیق المحنق ( 1
و عجاج در مقام توصیف گاوي میگوید:
و فیه کالاعراض للعکور فکر ثم قال
( فی التفکیر انّ الحیاه الیوم فی الکرور ( 2
عمرو بن قمیئه سدوسی میگوید:
فاصبحت مثل النّسر طارت فراخه
( اذا رام تطیاراً یقال له قع ( 3
دیگري میگوید:
ص : 11
1) فرمان داد به شکم طنابها که اقدام به لحوق و اتصال بکمر بنما پس دستور را عملی کرد بنحوي که مانند حیوان بزي که -1
در اثر کثرت جماع و لاغري شکمش بکمر اتصال پیدا کرده گردید.
2) و در بارة آن فکر کرد مانند حیوانی که بقصد فرار پشت کرده و سپس در حال اندیشه گفت:زندگی امروز در گذر -2
است.
3) پس صبح کردم مانند کرکسی که جوجه هاي آن پرواز میکند که هنگامی که پرنده اي را قصد میکند بآن گفته -3
میشود:جستن کن.
و قالت له العینان سمعاً و طاعهً
( و حدّ کالدر لمّا یثقب ( 1
و مشهور در این باره گفتار شاعر است:
امتلا الحوض و قال قطنی
( مهلًا رویداً قد ملأت بطنی ( 2
-2 از ابو الهذیل حکایت شده:که این تعبیر نشانه اي بود که خداوند براي ملائکه قرار داده بود و هر هنگام آن را می شنیدند
پی میبردند که خداوند امري را احداث کرده است.
-3 برخی گفته اند:چیزهاي معدوم چون نزد خدا معلوم است از این جهت مانند موجود قابلیّت تخاطب دارد و ممکن است
گفته شود. « کن » هنگام ارادة ایجاد بآنها کلمۀ
ا وَ 􀀀 الَ لَه 􀀀فَق » : و بهترین گفتارها همان قول اوّل است و با کلام عرب نزدیک تر و شبیه تر میباشد و تأیید میکند آن را آیۀ شریفۀ
.(3) « طائِعِینَ 􀀀 ا 􀀀 ا أَتَیْن 􀀀 الَت 􀀀 ا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً ق 􀀀 لِلْأَرْضِ ائْتِی
و اگر حمل بر معناي دوّم شود منظور این است:که خداوند بملائکه بعنوان اعلام و با خبر ساختن آنها از غیب
خداوند و لفظ اگر چه بصورت امر-و انشاء- است « کن » هستی میدهم و در این صورت فاعل « اکون »: یعنی میگوید « کن »: میگوید
همان امر معدومی باشد که « کن » لیکن منظور:اخبار و خبر دادن میباشد،و بنا بر این احتمال-معناي دوّم- ممکن است فاعل
خبر میدهد که -« کن » منظور ایجاد آن است،و در حقیقت منظور این است:خداوند بملائکه-پس از گفتن
ص : 12
1) و دو چشم باو گفتند ما مطیع و فرمانبرداریم و مانند درّ هنگام سوراخ شدن اشگ با سرعت از آنها بیرون آمد. -1
2) حوض پر شد بنحوي که گفت مرا کافی است مهلت دهید شکم من پر گشت و سیراب شد. -2
3) سورة 41 آیۀ 11 پس گفت بآن-آسمان-و بزمین بیائید با رغبت و یا کراهت گفتند:آمدیم در حالی که راغب هستیم. -3
فلان چیز موجود خواهد شد و بهمان کیفیّتی که خبر داده موجود میشود و خلاف و تغییري در آن واقع نخواهد شد.
و احتمال سوّم دور است زیرا که معدوم صلاحیت خطاب و امر ندارد و امر آن اگر چه بوجود و هستی تعلق گرفته شده و پس
از آن موجود شود لیکن این مقدار کافی نیست زیرا که موجود شدن آن فرمانبرداري دستور و پذیرفتن امر است و این در
صورتی است که مأمور موجود باشد نه معدوم و چنانچه این معنی درست باشد باید مأمور معدوم در خود فعلی انجام داده و
فاعل خویشتن باشد همانطوري که در سائر موارد مأموري که فرمانبردار است فاعل مأمور به و بجا آورندة آن شمرده میشود،و
این معنا فاسد و بطلان آن آشکار است.
اکُمْ 􀀀 ذا دَع 􀀀 ثُمَّ إِ » : همزمان با وجود اشیاء گفته میشود نه پیش از آن و نه بعد از آن مانند آیه شریفۀ « کن » و برخی گفته اند:کلمۀ
1)که منظور این است:در حال بیرون آمدن میخواند آنان را نه قبل از آن و نه بعد از آن.و ) « ذا أَنْتُمْ تَخْرُجُونَ 􀀀 دَعْوَهً مِنَ الْأَرْضِ إِ
این احتمال نیز نادرست است زیرا که از جمله شرائط نیکو بودن امر و دستور این است که قبل از تحقّق مأمور به باشد-نه
همزمان با آن-و همین طور دعا و خواستن
آنچه از آیه استفاده میشود:
این است که خداوند نمیتواند فرزندي براي خود اتخاذ نماید زیرا بعد از آنکه ثابت شد او مخترع آسمانها و زمین است از این
راه ثابت میشود که او اوصاف اجسام و جواهر را دارا نیست زیرا که جسم نمیتواند فاعل جسم باشد و کسی که داراي اوصاف
جسم نباشد نمیتواند فرزندي اتخاذ نماید،و از طرفی خداوند عیسی را بدون پدر هستی داد از لحاظ اینکه او مخترع و مبتکر
اشیاء است پس او بزرگتر است از اینکه فرزندي اتخاذ نموده و منزّه است از مانند این امور.
ص : 13
1) سورة 30 آیه 25 پس هنگامی که خواند شما را در حالی که از زمین بیرون می آمدید. -1
[ [سوره البقره ( 2): آیه 118
اشاره
اتِ لِقَوْمٍ 􀀀 شابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَیَّنَّا اَلْآی 􀀀 الَ اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَ 􀀀 ذلِکَ ق 􀀀 ا آیَهٌ کَ 􀀀 اَللّ أَوْ تَأْتِین
􀀀
لا یُکَلِّمُنَا هُ 􀀀 لا یَعْلَمُونَ لَوْ 􀀀 الَ اَلَّذِینَ 􀀀 وَ ق
( یُوقِنُونَ ( 118
[ترجمه]
و گفتند آنهایی که نمیدانند:چرا خدا با ما سخن نمیگوید یا اینکه آیه اي براي ما نمی آید،این چنین گفتند پیشینیان مانند
( گفتار ایشان، دلهاي آنان همانند یکدیگر است، ما روشن کردیم نشانه ها را براي گروهی که یقین دارند.( 118
تفسیر:
پس از آنکه خداوند گفتار ایشان را در بارة اتخاذ فرزند و انکار توحید بیان فرمود در دنبال آن عقیدة آنان را در مورد
پیامبریها و راه عنادي را که در آن پیموده اند بازگو کرد و گفت:
لا یَعْلَمُونَ... 􀀀 الَ الَّذِینَ 􀀀 وَ ق
-و گفتند آنهایی که نادانند.
مجاهد میگوید:منظور نصاري است.
ابن عباس میگوید:مراد یهود است.
حسن و قتاده میگویند:مقصود:مشرکین عرب است.
و این گفتار نزدیکتر است زیرا اینان کسانی هستند که امور ممتنع را تقاضا و درخواست کردند و اکتفاء به معجزات آشکار و
نشانه هاي روشن ننموده گفتند ما بتو ایمان نمی آوریم تا چشمه اي را از زمین براي ما بیرون نیاوري تا آخر مطالبی که در
پیش ذکر شد،و علاوه خداوند آنها را بعنوان نادانان یاد کرد و از اینجا معلوم میشود که از اهل کتاب نیستند.
و کسی که معتقد است منظور نصاري است چنین استدلال می کند:خداوند پیش از این آیه گفتار آنهایی را که
میگفتند:خداوند فرزندي براي خود اتخاذ فرموده بیان کرد و این گروه همانهایی هستند که مسیح را پسر خدا میدانستند-پس
معلوم میشود که این آیه نیز در بارة آنها است-.
و این استدلال نادرست است زیرا ممکن است خداوند در آیه اي گروهی و در
ص : 14
آیۀ دیگر گروه دیگر را بیان کند،علاوه مشرکین عرب نیز در آیۀ گذشته وارد بودند زیرا که بخداوند دروغ بسته و گفتند او
داراي دخترها است.
اللّ
􀀀
لا یُکَلِّمُنَا هُ... 􀀀 لَوْ
-چرا خدا با ما سخن نمیگوید.
بنحوي که ما او را به بینیم و ما را خبر دهد به پیامبري تو.
و برخی گفته اند معناي آن این است:همانطوري که با موسی و پیامبران دیگر سخن گفت چرا بهمان کیفیت با ما سخن
نمیگوید.
ا آیَهٌ... 􀀀 أَوْ تَأْتِین
-یا اینکه آیه اي نمی آید براي ما.
منظور آیه اي است که با خواستۀ آنان موافق باشد مانند آیاتی که با خواسته پیامبران موافق است و منظور این نیست که آیه اي
بطور کلّی نیامده زیرا آیات و معجزات زیادي براي آنان آمده است.
الَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ... 􀀀 ذلِکَ ق 􀀀 کَ
-این چنین گفتند پیشینیان مانند گفتار ایشان.
مجاهد میگوید:منظور یهود است زیرا که امور ممتنع را از موسی درخواست کردند و همانطوري که گذشت وي منظور از
را نصاري میداند. « لا یَعْلَمُونَ 􀀀 اَلَّذِینَ »
قتاده و سدي میگویند:منظور یهود و نصاري است بطور کلّی.
ابو مسلم میگوید:مراد سائر کفّاري است که پیش از اسلام بودند.
شابَهَتْ قُلُوبُهُمْ... 􀀀 تَ
-دلهاي آنان همانند یکدیگر است.
دلهاي آنان برخی با بعض دیگر همانند است در کفر و قساوت و اعتراض بر پیامبران بدون دلیل و عناد و ستیزة مانند گفتار
2)و گفتار عرب به پیامبر ما: ) « ماءِ 􀀀 ائِدَهً مِنَ السَّ 􀀀 ا م 􀀀 أَنْزِلْ عَلَیْن » : 1)و گفتار نصاري بمسیح ) « اللّ جَهْرَهً
􀀀
أَرِنَا هَ » : یهود بموسی
ص : 15
1) سورة 4 آیه 153 بنمایان بما خدا را آشکار. -1
2) سورة 5 آیه 114 براي ما سفره اي از آسمان نازل کن. -2
اتِ... -ما روشن کردیم نشانه ها 􀀀 2)قَدْ بَیَّنَّا الْآی ) « واصَوْا بِهِ 􀀀 أَ تَ » : 1)و از همین جهت است که خداوند فرمود ) « ا ذَهَباً 􀀀 ا اْلصَّف 􀀀 حَوِّلْ لَن »
را.
یعنی دلائل و معجزاتی که از آنها راستی پیامبري محمّد دانسته میشود.
لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ...
-براي گروهی که یقین دارند.
یعنی گروهی که از راه معجزات و دلائل روشن وارد شده و در نتیجه بمقام یقین رسیدند پس شما هم همان روش را پیروي
نمائید تا یقین پیدا کنید و منظور اصلی این است:که این آیات و نشانه هایی که دلیل بر راستی پیامبري او است براي کسی که
عناد را رها کرده و جویاي حقّ باشد کاملًا کافی است.
پرسش:
چه مانعی داشت که آن نشانه هایی را که آنان درخواست کردند از جانب خداوند میآمد تا دلیل و برهان محکم تر و استوارتر
گردد.
پاسخ:
میزان در مورد آمدن آیات مصلحت است و چنانچه خدا میدانست که در آمدن آن نشانه ها نیز مصلحت موجود است حتماً
آنها را اظهار میکرد و چون اظهار نکرد پی میبریم که مصلحتی در آنها وجود نداشته و میزان در آنها محقّق نبوده است.
[ [سوره البقره ( 2): آیه 119
اشاره
( حابِ اَلْجَحِیمِ ( 119 􀀀 لا تُسْئَلُ عَنْ أَصْ 􀀀 اكَ بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ 􀀀 إِنّ أَرْسَلْن
􀀀
ا
[ترجمه]
( ما تو را بحقّ فرستادیم در حالی که مژده دهنده و ترساننده هستی و از یاران آتش سؤال کرده نمیشوي( 119
شرح لغات
جحیم...-آتش شعله ور.
ص : 16
1) بگردان براي ما کوه صفا را طلا. -1
2) سورة 51 آیه 53 آیا سفارش کرده اند پیشینیان اینها را باین سخن-که گفتند او یا ساحر است و یا دیوانه-. -2
تفسیر:
خداوند در این آیه شریفه بیان فرمود که پیامبرش را بسبب دلائل و معجزات توانایی و او را براستی برانگیخته است.
اكَ بِالْحَقِّ... 􀀀 إِنّ أَرْسَلْن
􀀀
ا
-ما تو را-اي محمّد-بحق فرستادیم.
ابن عباس میگوید:منظور از حقّ قرآن است.
اصم میگوید:مراد از آن اسلام است.
اتِ وَ الْأَرْضَ 􀀀 ماو 􀀀 اللّ السَّ
􀀀
خَلَقَ هُ » : برخی گفته اند:منظور این است که ما تو را بر حق فرستادیم همانطوري که خداوند میفرماید
1)خلق کرد خداوند آسمانها و زمین را بر حقّ یعنی باطل نیستند. ) « بِالْحَقِّ
بَشِیراً وَ نَذِیراً...
-در حالی که مژده دهنده و ترساننده هستی.
مژده میدهی پیروان خود را بپاداش و میترسانی مخالفین خود را از کیفر.
حابِ الْجَحِیمِ... 􀀀 لا تُسْئَلُ عَنْ أَصْ 􀀀 وَ
-از یاران جهنم پرسش کرده نمیشود.
یعنی از حالات آنها پرسش نمی شوي.
و در این جمله تسلیتی است نسبت به پیامبر به اینکه تو تنها مژده دهنده و ترساننده هستی و از یاران آتش سؤال نمیشوي و
2)و ) « راتٍ􀀀 لا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَ 􀀀 فَ» : لازم نیست که آنان را به پذیرفتن مجبور گردانی و مانند این،فرمایش خداوند است
.(3) « داهُمْ 􀀀 لَیْسَ عَلَیْکَ هُ » : فرمایش دیگر
ا􀀀 ا حُمِّلَ وَ عَلَیْکُمْ م 􀀀 عَلَیْهِ م » : و برخی گفته اند معناي جمله این است:در برابر گناه آنان مسئولیتی متوجّه تو نخواهد بود مانند آیۀ
4)یعنی وظیفۀ او رساندن پیام و وظیفۀ شما پذیرفتن است. ) « حُمِّلْتُمْ
ص : 17
1) سورة 64 آیه 3 -1
2) سورة 35 آیۀ 8 هلاك نشود نفس تو بر گمراهی ایشان براي تأسف و حسرتهاي متوالی -2
3) سورة 2 آیه 272 نیست بر تو راهنمایی ایشان -3
4) سورة 24 آیه 54 -4
[ [سوره البقره ( 2): آیه 120
اشاره
جاءَكَ مِنَ 􀀀 واءَهُمْ بَعْدَ اَلَّذِي 􀀀 ي وَ لَئِنِ اِتَّبَعْتَ أَهْ 􀀀 اَللّ هُوَ اَلْهُد
􀀀
حَتّ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَي هِ
ی􀀀 ي 􀀀 صار 􀀀 و لَا اَلنَّ ی عَنْکَ اَلْیَهُودُ 􀀀 وَ لَنْ تَرْض
( لا نَصِیرٍ ( 120 􀀀 اَللّ مِنْ وَلِیٍّ وَ
􀀀
ا لَکَ مِنَ هِ 􀀀 اَلْعِلْمِ م
[ترجمه]
و هرگز یهود و نصاري از تو خشنود نمی شوند مگر اینکه پیروي نمایی طریقه ایشان را بگو که راهنمایی خدا تنها راهنمایی
است،و اگر چنانچه پیروي نمایی خواهشهاي ایشان را بعد از علمی که براي تو آمده از جانب خدا ولی و نصیري نخواهی
( داشت.( 120
شرح لغات:
و لن ترضی...-هرگز خشنود نمیگردد ملّتهم...-طریقۀ آنان را.
تفسیر:
اشاره
یهود و نصاري از پیامبر اسلام درخواست متارکۀ جنگ و آتش بس نموده و چنین وانمود کردند که بعد از متارکه و مهلت
دادن اسلام را پذیرفته و از او پیروي کنند از اینرو خداوند پیامبرش را از موافقت آنان ناامید ساخته و فرمود:
حَتّ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ...
ی􀀀 ي 􀀀 صار 􀀀 و لَا النَّ ی عَنْکَ الْیَهُودُ 􀀀 وَ لَنْ تَرْض
-هرگز یهود و نصاري از تو خشنود نمیگردند تا پیروي از طریقۀ ایشان نکنی.
و برخی گفته اند:پیامبر اکرم سعی و کوشش فراوان مبذول میداشت تا آنان را راضی کرده و در دین اسلام وارد شوند از این
نظر باو دستور داده شده که در این راه سعی و کوشش بکار مبر بلکه دستور الهی را که عبارت از مجاهده و جنگ با آنان
است مورد عمل قرار ده.
و این جمله دلالت میکند بر اینکه در هیچ حال خشنود کردن آنان ممکن نیست زیرا خداوند خشنودي آنان را فقط در یک
صورت عملی میداند و آن وقتی است که پیامبر اسلام یهودي و یا نصرانی شود و چون این معنی ممتنع است پس خشنود
کردن آنان نیز همین نحو است.
و بالآخره معناي جمله این است که هیچ فرقه اي از یهود و نصاري از تو خشنود
ص : 18
نمیگردند مگر اینکه دین آن گروه و یا قبلۀ آنان را-همانطور که برخی گفته اند- پیروي نمایی.
ي... 􀀀 اللّ هُوَ الْهُد
􀀀
قُلْ إِنَّ هُدَي هِ
-بگو راهنمایی خدا تنها راهنمایی است.
ابن عباس در تفسیر این جمله میگوید:بگو اي محمّد:دین خدا که موجب خشنودي او است همان دینی که تو د برخی گفته
اند:هدایت خدا یعنی قرآن تنها چیزي است که مردم را بسوي بهشت راهنمایی می کند-نه روش یهود و نصاري- پاره اي
گفته اند.منظور از جمله این است:که راهنمایی خدا تنها راهنمایی است و هدایت او تنها حق است همانطور که گفته
میشود:روش فلان کس تنها فلان روش است.
واءَهُمْ... 􀀀 وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْ
-و اگر چنانچه پیروي کنی اهواء ایشان را.
یعنی خواهشهاي آنان را.
ابن عباس میگوید معناي آن این است:هر گاه بسوي قبلۀ آنان نماز گزاري.
جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ... 􀀀 بَعْدَ الَّذِي
-بعد از علمی که براي تو آمده.
بیانی است که از ناحیۀ خداوند آمده و برخی گفته اند: « علم » منظور از
مراد دین است.
لا نَصِیرٍ... 􀀀 اللّ مِنْ وَلِیٍّ وَ
􀀀
ا لَکَ مِنَ هِ 􀀀م
-نیست براي تو اي محمّد از جانب خدا ولیّ و نصیري.
کسی است که با کمک خود کیفر را از او باز « نصیر » کسی است که او را از کیفر مصون بدارد و مقصود از « ولیّ » منظور از
دارد.
آنچه از آیه استفاده میشود:
این است که کسی را که خداوند میداند نافرمانی نخواهد کرد و گرفتار مخالفت به هیچ وجه نخواهد شد با این حال میتواند او
را بترساند و توعید نماید زیرا خداوند میداند که پیامبر او هیچگاه پیروي خواهشهاي یهود و نصاري را نخواهد کرد پس این
ص : 19
1)میباشد و منظور این است که حال پیروان پیامبر در این جهت از حال ) « لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ » : جمله مانند آیه شریفۀ
او مشکل تر و سخت تر است زیرا که مقام آنان پائین تر از مقام پیامبر است.
اگر چه پیامبر است لیکن منظور پیروان و امّت او میباشد. « اللّ
􀀀
مالک من ه » و برخی گفته اند:خطاب در
[ [سوره البقره ( 2): آیه 121
اشاره
( خاسِرُونَ ( 121 􀀀 ئِکَ هُمُ اَلْ 􀀀 ئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِهِ فَأُول 􀀀 لاوَتِهِ أُول 􀀀 ابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِ 􀀀 اهُمُ اَلْکِت 􀀀 اَلَّذِینَ آتَیْن
[ترجمه]
آنهایی را که کتاب اعطا نمودیم در حالی که پیروي میکنند آن را کاملا آنها ایمان بکتاب آورده اند و آنهایی که نسبت بآن
( کافر شوند آنان زیانکارانند.( 121
داستان:
ابن عباس میگوید:آیۀ شریفه در مورد اهل کشتی وارد شده که با جعفر بن ابی طالب از حبشه وارد شدند و آنها چهل نفر
بودند سی و دو نفر از حبشه و هشت نفر از راهبهاي شام که از جملۀ آنها بحیر بود.
اللّ بن سلام و شعبه بن
􀀀
ضحاك میگوید:در مورد آنهایی که از یهود قبول اسلام کرده و مؤمن شدند نازل گردید مانند عبد ه
عمرو و تمام بن یهودا و اسد و اسید دو پسر کعب و ابن یابین و ابن صوریا.
اللّ علیه و آله وارد شده.
􀀀
قتاده و عکرمه میگویند:در بارة یاران محمّد صلی ه
تورات و بنا بر قول اخیر مراد قرآن است. « الکتاب » بنا بر دو قول اوّل منظور از
تفسیر:
اهُمُ... 􀀀 اَلَّذِینَ آتَیْن
-آنهایی را که کتاب اعطا نمودیم.
لاوَتِهِ... 􀀀 یَتْلُونَهُ حَقَّ تِ
-در حالی که پیروي می کنند آن را کاملًا.
در معناي آن چند وجه است.
-1 پیروي میکنند تورات را کاملًا و تحریف نمیکنند آن را و بر طبق حلال
ص : 20
1) سورة 29 آیه 65 اگر چنانچه مشرك شوي عمل تو حبط میشود و از بین میرود -1
« ا 􀀀 لاه􀀀 ذا تَ 􀀀 وَ الْقَمَرِ إِ » : آن عمل نموده و نزد حرام آن توقف مینمایند-و مرتکب نمی شوند-و از همین قبیل است آیۀ شریفۀ
1)که بمعناي پیروي کردن است. )
و همین احتمال را ابن مسعود و مجاهد و قتاده گفته اند لیکن منظور از کتاب را قرآن قرار داده اند.
-2 کلبی میگوید:منظور این است که در برابر کسانی که از او-محمّد- پرسش مینمایند کاملًا او را توصیف و اوصافی را که در
به محمّد برمیگردد-نه بکتاب- 3-چیزي است که امام صادق « یتلونه » کتب ایشان ذکر شده بیان می کنند و بنا بر این ضمیر در
این است هنگامی که برخورد مینمایند بآیه اي که در آن ذکر بهشت « حقّ تلاوته » علیه السلام بنا بروایتی فرموده که منظور از
شده آن را از خدا درخواست نماید و زمانی که مواجه میشود با آیه اي که در آن ذکر جهنم شده از آن بخدا پناه برد.
-4 مراد آن است که کتاب را کاملًا قرائت و از لحاظ الفاظ نیکو اداء کنند و از نظر معنی آن را درك نمایند.
-5 حسن میگوید:منظور آن است که بر طبق کتاب کاملًا عمل نموده محکمات آن را برنامه اجرا و بمتشابهات آن ایمان آورده
و مشکلات را واگذار باهلش نمایند.
ئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ... 􀀀 أُول
-آنها ایمان آورده اند باو.
بکتاب رجوع میکند. « به » اکثر مفسّرین معتقدند ضمیر در
اللّ علیه و آله برمیگردد.
􀀀
کلبی میگوید ضمیر به محمّد صلی ه
وَ مَنْ یَکْفُرْ بِهِ...
-و آنهایی که باور نکردند او را.
منظور یهود و یا بطوري که برخی گفته اند همۀ کفار است و این احتمال بهتر است زیرا که لفظ عمومیّت دارد.
خاسِرُونَ... 􀀀 ئِکَ هُمُ الْ 􀀀 فَأُول
-آنان زیانکارانند.
در خویشتن و اعمالشان زیانکارند.
ص : 21
1) سورة 91 آیه 2 و ماه هنگامی که پیروي کرد آن را-خورشید را- -1
و برخی گفته اند:در دنیا زیانکارند از نظر پیروزي و نصرت و در آخرت زیانکارند از لحاظ نعمتهاي بهشت که خداوند براي
مؤمنین آماده کرده است .
[ [سوره البقره ( 2): آیه 122
اشاره
( الَمِینَ ( 122 􀀀 رائِیلَ اُذْکُرُوا نِعْمَتِیَ اَلَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَی اَلْع 􀀀 ا بَنِی إِسْ 􀀀ی
[ترجمه]
( اي بنی اسرائیل بیاد آورید نعمتی را که بشما عطا کردم و اینکه شما را برتري و فضیلت دادم بر همۀ مردم.( 122
تفسیر:
مانند این آیه در آیۀ چهل و اندي گذشت و همین طور تفسیر آن لیکن در علت تکرار آن سه گفتار است:
-1 نعمتهاي خداوند چون که ریشه ها و پایه هاي تمام نعمتها است از این جهت خداوند مکرّراً یادآوري میفرماید بمنظور
مبالغۀ در خواندن آنان به شکر نعمتها تا فرمانبرداري او را پذیرفته و شکر نعمتهاي او را بجاي آورند و بدانند که او از هیچ
نعمتی دریغ نفرموده.
-2 چون بین دو کلام فاصله زیاد شد از اینرو تکرار یادآوري بمنظور تأکید و ابلاغ در حجّت نیکو است.
-3 خداوند چون سخن از تورات را بمیان آورد و در تورات راجع به پیامبري عیسی و محمّد و مژدة آمدن آنها صحبت شده از
اینرو یادآوري کرد آنان را نسبت به- نعمتهایی که ارزانی داشته و امتیازهایی که براي آنان قائل شده است همانطور که در
را تکرار نموده است و هر کدام ارتباط بیاد آوري « انِ􀀀 ما تُکَ ذِّب 􀀀 لاءِ رَبِّکُ 􀀀 فَبِأَيِّ آ » : نعمتهاي خود را شمرده و آیۀ « الرّحمن » سورة
نعمت مخصوصی دارد و مربوط بهمان نعمتی است که این جمله دنبال آن ذکر شده و همین طور وعید و وعدة کیفري که در
را در دنبال کارهایی که تکذیب براهین و مقتضاي ادلّه را « فَوَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَ ذِّبِینَ » : سورة مرسلات مکرّراً میفرماید و آیۀ
بزرگ میکند ذکر میفرماید-که منظور وعدة کیفر در برابر هر یک از آن اعمال است-و در حقیقت تکراري وجود ندارد .
ص : 22
[ [سوره البقره ( 2): آیه 123
اشاره
( لا هُمْ یُنْصَرُونَ ( 123 􀀀 اعَهٌ وَ 􀀀 ا شَف 􀀀 لا تَنْفَعُه 􀀀 ا عَدْلٌ وَ 􀀀 لا یُقْبَلُ مِنْه 􀀀 لا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ 􀀀 وَ اِتَّقُوا یَوْماً
[ترجمه]
و بترسید از روزي که کسی بجاي دیگري پاداش و کیفر نه بیند و از هیچکس فدایی پذیرفته نشود و شفاعتی او را سودمند
( نیافتد و کسی را یاوري نباشد:( 123
تفسیر:
مانند این آیه و تفسیرش در سابق گذشت .
[ [سوره البقره ( 2): آیه 124
اشاره
( اَلظّ ( 124
􀀀
الُ عَهْدِي الِمِینَ 􀀀 لا یَن 􀀀 الَ 􀀀 الَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی ق 􀀀 اماً ق 􀀀 لِلنّ إِم
اسِ􀀀 جاعِلُکَ 􀀀 الَ إِنِّی 􀀀 فَأَت ق ماتٍ مََّهُنَّ 􀀀 راهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِ 􀀀 ی إِبْ 􀀀 وَ إِذِ اِبْتَل
[ترجمه]
هنگامی که خداوند ابراهیم علیه السلام را بچند امر امتحان فرمود و او همه را بانجام رسانید،خداوند باو گفت:
ابراهیم علیه السلام عرضکرد: « من ترا براي پیشوایی مردم انتخاب میکنم »
امامت که عهد من است هرگز بستمکاران نخواهد »: خداوند فرمود « پروردگارا این پیشوایی را براي فرزندان من نیز قرار بده »
(124)« رسید
شرح لغات
ابتلی...-امتحان کرد اتمهن...-آنها را بانجام رسانید ذریه...-نسل،فرزندان لا ینال...-نمیرسد
تفسیر:
اشاره
راهِیمَ رَبُّهُ... 􀀀 ی إِبْ 􀀀 وَ إِذِ ابْتَل
-هنگامی که خداوند ابراهیم علیه السلام را امتحان کرد
امتحان خداوند بچه معنا است؟
اشاره
بخداوند مجاز است زیرا امتحان حقیقی از کسی صادر میشود که عاقبت امر را نداند « امتحان » باید توجه داشت که نسبت دادن
آن را معلوم کند و حال آنکه خداوند از عواقب امور کاملًا آگاهست. « امتحان » و بخواهد بوسیلۀ
ص : 23
این است که او ابراهیم علیه السلام را بانجام تکالیفی مکلّف ساخت و اینکه می بینیم باین « امتحان خداوند » در اینجا منظور از
موضوع یعنی بتکالیفی که خداوند متوجه اشخاص میسازد گاهی امتحان اطلاق میگردد بیکی از این دو جهت است:
-1 چون مردم،بسیاري از تکالیف و اوامر خود را براي امتحان صادر میکنند و منظورشان این است که اشخاص را به این وسیله
آزمایش کنند و این را نیز می دانیم که قرآن مجید طبق اطلاقات و اصطلاحات معمولی مردم سخن میگوید.لذا بتکالیفی که
اطلاق می گردد. « امتحان » خداوند متوجه اشخاص میسازد نیز
-2 چون نحوة رفتار خداوند با بندگان خود،مانند رفتار آزمایش کنندگانست یعنی همانطور که مردم تا کسی را آزمایش
نکنند پاداش نمی دهند و بکیفر نمیرسانند خداوند هم با اینکه از اعمال اشخاص قبل از انجام دادن آن،کاملًا آگاهست،تا
اشخاص مرتکب اعمال-خوب یا بد-نشوند بآنها پاداش نمیدهد و آنها را عقوبت نمیکند باین مناسب برفتار خداوند با
گفته میشود. « امتحان »، بندگان
ماتٍ... 􀀀 بِکَلِ
-بچند امر.
که ابراهیم علیه السلام در انجام آنها مورد آزمایش قرار گرفته است اقوال و نظریّات متعددي است: « کلماتی » در باره
-1 ذبح فرزند و دستوراتی در زمینۀ نظافت
خوابی است که ابراهیم علیه « کلمات » علی بن ابراهیم در تفسیر خود از حضرت صادق علیه السلام نقل میکند که منظور از
السلام در ضمن آن بکشتن فرزند خود اسماعیل علیه السلام مأمور گردید و او آن مأموریت را با عزم راسخ عملی ساخت از
یعنی ترا پیشواي مردم قرار میدهم. « اماً 􀀀 لِلنّ إِم
اسِ􀀀 جاعِلُکَ 􀀀 إِنِّی » آن پس خداوند باو فرمود
دستورهایی است که در زمینه نظافت و پاکیزگی خداوند بر او نازل فرمود و آن ده چیز است پنج تا از « کلمات » بعلاوه،منظور از
آنها که متعلق بسر انسان است باین شرح است:
ص : 24
-1 چیدن شارب.
-2 ریش گذاشتن.
-3 اصلاح و کوتاه کردن موها.
-4 مسواك کردن.
-5 خلال کردن دندانها و پنج تا از آنها که متعلّق ببدن انسان است عبارت است از:
-1 زائل کردن مویها.
-2 ختنه کردن.
-3 چیدن ناخن ها.
-4 غسل جنابت.
-5 شستشوي با آب.
یعنی سنّت مستقیمه-نامیده میشود تا کنون منسوخ نگردیده است و تا روز قیامت نیز هم چنان باقی -« حنفیّه » این دستورات که
1)نیز همین دستورات است. ) « راهِیمَ حَنِیفاً 􀀀 فَاتَّبِعُوا مِلَّهَ إِبْ » خواهد بود و منظور از جمله
-2 خصلتهاي ده گانه
است که در شرعیت ابراهیم علیه السلام واجب بوده و در « ده خصلت » واقع در آیه « کلمات » قتاده میگوید:منظور از
مستحبّ است پنج خصلت از آنها که به سر انسان تعلق دارد باین شرح است: « اسلام » دین
-1 مضمضه.
-2 استنشاق.
-3 شانه کردن سر.
-4 چیدن شارب.
-5 مسواك کردن.
ص : 25
« از آئین پاك و بی آلایش ابراهیم پیروي کنید »: 1) آیه 95 سورة آل عمران یعنی -1
و پنج خصلت از آنها که ببدن انسان متعلّق است عبارت است از:
.( -1 ختنه کردن ( 1
-2 زائل کردن موي زیر بغل.
-3 زائل کردن موي زهار.
-4 چیدن ناخن ها.
-5 استنجا با آب.
این قول از ابن عبّاس نیز نقل گردیده است.
-3 خصلتهاي 30 گانه
که ابراهیم علیه السلام در باره آنها مورد آزمایش قرار گرفت 30 « کلماتی » ابن عباس در روایات دیگر گفته است:منظور از
خصلت از شریعت اسلام است که قبل از وي هیچکس بآنها مکلّف نگردیده بود ولی او همه آنها را بانجام رسانید و خداوند
.« ابراهیم علیه السلام آن چنان کسی است که وفا کرد »: 2)یعنی ) « وَفّ
􀀀
راهِیمَ الَّذِي ی 􀀀 وَ إِبْ » در باره او فرمود
و آن 30 خصلت باین ترتیب است:
السّ
اجِ دُونَ 􀀀 الر ّ
اکِعُونَ 􀀀 الس ّ
ائِحُونَ 􀀀 حامِدُونَ 􀀀 ابِدُونَ الْ 􀀀 اَلتّ الْع
ائِب 􀀀 وُنَ » : ده تا از آنها در سورة توبه در ضمن این آیه بیان گردیده است
.(3) « اللّ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ
􀀀
حافِظُونَ لِحُدُودِ هِ 􀀀 النّ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْ
اه 􀀀 الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ وُنَ
ص : 26
1) ختنه کردن در دین اسلام واجب است ولی قتاده آن را جز مستحبات بشمار آورده است -1
2) آیه 37 سورة نجم. -2
- 3) آیه 112 سوره توبه یعنی: 1-توبه کنندگان. 2-عبادت کنندگان. 3-حمد و شکر 4-نعمت بجا آورندگان روزه داران 5 -3
رکوع 6-سجده کنندگان 7-امر بمعروف 8-نهی از منکر کنندگان 9-نگهبانان حدود الهی 10 -و بشارت بده مؤمنین را.
.( ذکر شده است ( 1 « اولئک هم الوارثون » ده تاي دیگر از آنها در اوّل سورة مؤمنون تا
ان المسلمین و المسلمات و المؤمنین و »: و ده تاي دیگر از آن خصلتهاي 30 گانه در سورة احزاب در ضمن این آیه است
المؤمنات و القانتین و القانتات و الصادقین و الصادقات و الصابرین و الصابرات و الخاشعین و الخاشعات و المتصدّقین و
اللّ لهم مغفره و
􀀀
اللّ کثیر او لذاکرات اعد ه
􀀀
المتصدقات و الصائمین و الصّائمات و الحافظین فروجهم و الحافظات و الذاکرین ه
( اجرا عظیما ( 2
-4 خصلتهاي 40 گانه
تفسیر گردیده است و آنها عبارت است از: 30 خصلتی که « خصلت » واقع در آیه به 40 « کلمات » در روایت دیگري از ابن عباس
لاتِهِمْ 􀀀 ی صَ 􀀀 در قول سابق ذکر گردید باضافه ده خصلت دیگري که از آیات سورة معارج از قوله تعالی إِلاَّ الْمُ َ ص لِّینَ تا عَل
حافِظُونَ ( 3)استفاده میشود. 􀀀 یُ
ص : 27
-1 ایمان، 2-خشوع در نماز، 3-احتراز »: 1) این ده خصلت که از اول سورة مؤمنون تا آیه 9 آن بدست میآید عبارت است از -1
- از لغو و باطل، 4-دادن زکاه 5-حفظ دامن از غیر همسر و کنیز ملکی، 6 و 7-نسبت بهمسر و کنیز ملکی مباشرت داشتن، 8
« رعایت امانت، 9-رعایت پیمان، 10 -محافظت بر نمازها
- -1 اسلام، 2-ایمان، 3-اطاعت و عبادت خدا، 4-راستگویی، 5 »: 2) آیه 35 سوره احزاب و آن متضمن این ده خصلت است -2
.« صبر، 6-ترس و خشوع نسبت بخدا، 7-تصدق دادن، 8-روزه گرفتن، 9-حفظ دامن از حرام، 10 -زیاد بیاد خدا بودن
3) ده خصلتی که از آیه 22 تا 34 سوره معارج استفاده میشود باین شرح است: 1-ثبات و استقامت در نماز گزاردن 2-از -3
- مال خود حق معلومی براي محرومان در نظر گرفتن 3-تصدیق بروز جزا 4-ترس از عذاب الهی 5-حفظ دامن از حرام 6
مباشرت با همسر و کنیز 7-رعایت امانت 8-رعایت پیمان 9-قیام بشهادت بحق 10 -محافظت بر نمازها.
-5 انجام مناسک حج
که ابراهیم علیه السلام درباره آنها مورد امتحان خداوند قرار گرفته « کلماتی » در روایت چهارمی که از ابن عباس در دست است
است بانجام مناسک حج تفسیر گردیده است.
-6 مواجهه با ستاره پرستان تا مهاجرت
واقع در آیه این است که خداوند ابراهیم علیه السلام را باین جهات آزمایش کرد: « کلمات » منظور از »: حسن میگوید
در میان ستاره پرستان و خورشید پرستان و ماه پرستان قرار گرفت بذبح فرزند خود مأموریّت یافت بعملی کردن ختنه در میان
امت خویش مأمور گردید،بمیان آتش افکنده شد و بمهاجرت از وطن خود مأمور گشت.و او در تمام این موارد از آزمایش
.« بخوبی در آمد
-7 انتخاب بامامت و ساختن کعبه...
این است که خداوند متعال ابراهیم علیه السلام را بمطالبی که از همین آیه و آیات بعد از آن « کلمات » مجاهد میگوید منظور از
امتحان فرمود. « و وصیت او فرزندان خود را برعایت اسلام « انتخاب او بامامت و ساختن خانۀ کعبه »: استفاده میشود از قبیل
-8 کلیۀ تکالیف
کلیه تکالیف عقلیه و شرعیه اي است که خداوند ابراهیم علیه السلام را بآنها مکلّف »« کلمات » ابو علی جبائی میگوید:منظور از
.« نمود
مؤلف:کلیّۀ اقوالی که ذکر گردید از آیه احتمال میرود.
-9 نام پنج تن علیه السلام
از مفضل بن عمر نقل میکند که وي میگوید:از حضرت صادق علیه السلام پرسیدم « نبوت » شیخ بزرگوار صدوق ره در کتاب
و اذا ابتلی » منظور از کلماتی که در آیه
ص : 28
واقع گردیده است چیست؟حضرتش فرمود مراد از آنها،کلماتی است که آدم علیه السلام آنها را از « ابراهیم ربّه بکلمات
نام محمّد علی فاطمه حسن « پروردگار متعال فرا گرفت و خداوند باحترام آنها توبۀ آدم علیه السلام را قبول کرد و آن کلمات
پروردگارا از تو مسألت مینمایم که بحق محمّد و » و حسین علیهم السلام است که آدم علیه السلام پس از فرا گرفتن آنها گفت
علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام توبۀ مرا بپذیر.خداوند توبۀ او را قبول فرمود زیرا او توبه پذیر و مهربان است.
اللّ منظور خداوند از جملۀ فَاَتَمَّهُنَّ چیست؟حضرت فرمود مراد این است که خداوند نام آن پنج نفر
􀀀
سپس پرسیدم:یا بن رسول ه
بوسیلۀ نام بقیّۀ امامان تا حضرت قائم علیه السلام که آنها 9 نفر از فرزندان حسین علیه السلام میباشند-تتمیم و تکمیل کرد.
اقِیَهً فِی عَقِبِهِ ( 1)چیست؟ فرمود مقصود از آن 􀀀 ا کَلِمَهً ب 􀀀 اللّ علیه و آله منظور از آیۀ وَ جَعَلَه
􀀀
اللّ صلی ه
􀀀
بعد گفتم یا بن رسول ه
امامت است که خداوند آن را تا روز قیامت و در ذریّۀ حسین علیه السلام قرار داد.
اللّ علیه و آله بچه علّت امامت در ذریّۀ حسین علیه السلام قرار داده شد و در ذریۀ حسن علیه
􀀀
اللّ صلی ه
􀀀
گفتم یا بن رسول ه
السلام قرار داده نشد؟با اینکه هر دو فرزند و سبط پیغمبر بودند و هر دو سیّد جوانان اهل بهشت میباشند.
حضرتش در جواب فرمود:همانطور که خداوند نبوت را در فرزندان هارون علیه السلام قرار داد و در ذریّه موسی علیه السلام
قرار نداد به اینکه هارون علیه السلام و موسی علیه السلام برادر و هر دو پیغمبر بودند،امامت نیز در ذریّۀ حسین علیه السلام
مقرّر گردید و در ذریّۀ حسن علیه السلام قرار داده نشد.
اي مفضّل!امامت منصبی است الهی و خلافتی است ربّانی.خداوند هر طور که مصلحت بداند و در هر مورد که حکمت ایجاب
نماید آن را قرار میدهد.و کسی را نمیرسد که بگوید: چرا آن در صُلب حسین علیه السلام قرار داده شد و در صُلب حسن علیه
السلام
ص : 29
1) آیۀ 28 سوره زخرف -1
.(1) « قرار داده نشد؟لا یسأل عمّا یفعل و هم یسألون
-10 خداوند ابراهیم(ع)در 19 مورد امتحان کرد
شیخ صدوق ره میگوید:امتحان بر دو نوع است:
-1 امتحانی که بمنظور کشف حقیقت و پی بردن بعاقبت امر صورت میگیرد این نوع امتحان بر خداوند محال است زیرا
خداوند علام الغیوب است و حقیقت هر موضوعی و عاقبت هر امري را میداند.
-2 خداوند در زندگی براي اشخاص حوادثی پیش میآورد تا استعدادها بروز کند و حقایق اشخاص معلوم گردد کسانی که در
برابر این حوادث بوظیفۀ خود عمل میکنند و شکیبایی و مقاومت بخرج میدهند بکمال میرسند و مستحق پاداش میگردند و
استحقاق ارتقاء بمقام بالاتر و کمال عالیتر را پیدا می کنند ضمناً عمل آنها سرمشق دیگران نیز واقع میگردد بنا بر این حوادث
زندگی در عین حال که سنگ محک است نردبان تکامل نیز محسوب میشود امتحان خداوند ابراهیم علیه السلام را از نوع دوّم
است.
خداوند براي ابراهیم علیه السلام حوادثی پیش آورد و او در آن حوادث با کمال مقاومت و شکیبایی بوظیفۀ خود عمل کرد و
براي همه روشن و مسلّم گردید سپس میگوید: « در نتیجه،شایستگی وي براي مقام امامت
که خداوند بوسیله آنها ابراهیم علیه السلام را مورد آزمایش قرار داد باین شرح است: « کلماتی »
.( وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ ( 2 » : -1 یقین.بدلیل قول خداوند
ص : 30
خداوند در بارة افعال خود مورد بازخواست قرار نمیگیرد و تنها مردم هستند که نسبت باعمالشان » 1) آیه 23 سوره انبیا یعنی -1
.« بازخواست میشوند
ما بابراهیم علیه السلام » یعنی « و کذلک نري ابراهیم ملکوت السماوات و الارض و لیکون من الموقنین » 2) آیه 75 سورة انعام -2
.« آیات و علائم قدرت خود را در آسمانها و زمین نشان دادیم تا از دل یقین گردید
-2 توحید خداوند و منزّه دانستن او از تشبیه هنگامی که او بستاره و ماه خورشید،در میان ستاره پرستان و ماه پرستان و خورشید
پرستان،نگاه کرد و رو بخدا آورد.
إِلاّ کَبِیراً لَهُمْ ( 1)و بدلیل مقاومتی که یک تنه در برابر هزاران نفر دشمن بخرج
􀀀
ذذاً 􀀀 -3 شجاعت.بدلیل قول خداوند: فَجَعَلَهُمْ جُ
داد.
.( أَوّ مُنِیبٌ ( 2
اه 􀀀 راهِیمَ لَحَلِیمٌ 􀀀 -4 حلم.بدلیل گفتار خداوند إِنَّ إِبْ
6-اعتزال و کناره جویی در راه خدا ( راهِیمَ الْمُکْرَمِینَ ( 3 􀀀 اكَ حَدِیثُ ضَیْفِ إِبْ 􀀀 -5 سخاوت.و دلیل آن گفتار خداوند است :هَلْ أَت
.( اللّ ( 4
􀀀
ا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ هِ 􀀀 از خویشاوندان خود،بدلیل قول خداوند وَ أَعْتَزِلُکُمْ وَ م
.( لا یُبْصِرُ ( 5 􀀀 لا یَسْمَعُ وَ 􀀀 ا 􀀀 ا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ م 􀀀 -7 امر بمعروف و نهی از منکر.دلیل آن قول خداوند است: ی
.( -8 بدي را بنیکی مکافات کردن هنگامی که پدر وي گفت لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّکَ وَ اهْجُرْنِی مَلِیا ( 6
ص : 31
همه بتها را جز بت بزرگ در هم شکست »: 1) آیه 58 سوره انبیا یعنی -1
« ابراهیم داراي حلم بود و بدرگاه خدا بسیار تضرع داشت و از خداوند طلب مغفرت مینمود »: 2) آیه 75 سوره هود یعنی -2
3) آیه 24 سوره ذاریات یعنی:آیا جریان مهمان نوازي ابراهیم از مهمانهاي گرامی بتو رسیده است. -3
4) آیه 48 سوره مریم یعنی من از شما و بتهایی که بجاي خدا می پرستید دوري میجویم. -4
5) آیه 42 سوره مریم یعنی اي پدر چرا عبادت میکنی چیزي را که نمیشنود و نمی بیند.طبق روایات این شخص عموي -5
نام داشته و ابراهیم باو پدر خطاب میکرده است. « آذر » ابراهیم بوده است که
6) آیه 46 سوره مریم یعنی اگر دست از سخنان خود که علیه بت و بت پرستی می گویی بر نداري ترا سنگسار میکنم از -6
من سالها بدور باش.
9-توکّل و اعتماد مخصوص بر ( کانَ بِی حَفِیا ( 1 􀀀 لامٌ عَلَیْکَ سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ رَبِّی إِنَّهُ 􀀀 ولی ابراهیم علیه السلام در جواب گفت سَ
.( ذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ ( 2 􀀀 خداوند.بدلیل گفتار خداوند :اَلَّذِي خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ وَ الَّذِي هُوَ یُطْعِمُنِی وَ یَسْقِینِ وَ إِ
-10 امتحان در بارة شخص خود،هنگامی که در میان منجنیق گذارده شد و بآغوش آتش پرتاب گردید.
-11 امتحان نسبت بفرزند خود اسماعیل علیه السلام وقتی که مأمور بذبح وي گردید.
-12 امتحان در بارة خانواده خود که عاقبت خداوند او را از قبطی نجات بخشید.
-13 شکیبایی بر بد اخلاقی همسرش ساره.
.( لا تُخْزِنِی یَوْمَ یُبْعَثُونَ ( 3 􀀀 وَ » -14 خود را در عبادت مقصر محسوب داشت بدلیل قول خداوند
.(4) « کانَ حَنِیفاً مُسْلِماً 􀀀 کِنْ 􀀀 رانِیا وَ ل 􀀀 لا نَصْ 􀀀 راهِیمُ یَهُودِیا وَ 􀀀 کانَ إِبْ 􀀀 ا 􀀀م» -15 موقعیت و مقام ممتاز وي.بدلیل گفتار خداوند
-16 جامع بودن شرائط عبادات و طاعات.بدلیل آیات:
ص : 32
.« سلام بر تو باد من از خداوند براي تو آمرزش می طلبم زیرا او نسبت بمن بسیار مهربان است »: 1) آیه 47 سوره مریم یعنی -1
اعتماد من تنها بآن خدائیست که مرا آفرید و براه راستم هدایت کرد،چون گرسنه شوم » 80 سوره الشعراء یعنی - 2) آیه 78 -2
.« سیر و چون تشنه شوم سیرابم میگرداند چون بیمار شوم شفایم می بخشد
.« پروردگارا روزي که مردم از قبر برانگیخته میشوند مرا رسوا مکن »: 3) آیه 87 سوره الشعراء یعنی -3
.« ابراهیم علیه السلام بآئین یهود و نصاري نبود ولی بدین پاك توحید و اسلام بود » 4) آیه 67 سوره آل عمران یعنی -4
.( ذلِکَ أُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِینَ ( 1 􀀀 لا شَرِیکَ لَهُ وَ بِ 􀀀 الَمِینَ 􀀀 لِلّ رَبِّ الْع
􀀀
ماتِی هِ 􀀀 ايَ وَ مَ 􀀀 لاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْی 􀀀 إِنَّ صَ »
.(2) « ی􀀀 رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْت » : -17 اجابت خداوند دعاي او را هنگامی که گفت
-18 خداوند وي را در دنیا برگزید و گواهی داد به اینکه او در آخرت در زمره صالحین است.این موضوع از این آیه استفاده
.(3) « الصّ
الِحِین 􀀀 ا وَ إِنَّهُ فِی الْآخِرَهِ لَمِنَ 􀀀 اهُ فِی الدُّنْی 􀀀 وَ لَقَدِ اصْطَفَیْن » میشود
-19 پیروي پیغمبران بعد،از وي بدلیل این آیات:
.(4) « إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ
􀀀
لا تَمُوتُنَّ 􀀀 ی لَکُمُ الدِّینَ فَ 􀀀 اللّ اصْطَف
􀀀
ا بَنِیَّ إِنَّ هَ 􀀀 راهِیمُ بَنِیهِ وَ یَعْقُوبُ ی 􀀀 ا إِبْ 􀀀 وَصّ بِه
ی􀀀 و »َ
.( راهِیمَ حَنِیفاً ( 5 􀀀 ا إِلَیْکَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّهَ إِبْ 􀀀 ثُمَّ أَوْحَیْن
ابراهیم اول کسی است که...
سعید بن مسیب میگوید:
ص : 33
نماز و کلیه طاعات و زندگی و مرگ من همه براي خداست او را شریکی نیست و »: 163 سوره انعام یعنی - 1) آیه 162 -1
.« بهمین اخلاص کامل من مأمور گردیده ام و من نخستین کسی هستم که در برابر او کاملا تسلیم میباشم
.« پروردگارا کیفیّت زنده کردن مردگان را بمن نشان بده »: 2) آیه 260 سوره بقره یعنی -2
.« ما در دنیا ابراهیم را برگزیدیم و او در آخرت هم البته از شایستگانست »: 3) آیه 130 سوره بقره یعنی -3
ابراهیم و یعقوب بفرزندان خود راجع بتسلیم بودن در برابر خداوند توصیه کردند و گفتند اي »: 4) آیه 132 سوره بقره یعنی -4
فرزندان،خدا شما را با آئین پاك برگزید پیوسته از آن آئین پیروي کنید و تا وقت جان سپردن جز در برابر خداوند تسلیم
.« نباشید
.« بر تو وحی کردیم که از آئین پاك ابراهیم پیروي کن »: 5) آیه 123 سوره نحل یعنی -5
ابراهیم علیه السلام اوّل کسی است که مهمانداري کرد،اوّل کسی است که ختنه کردن را عملی ساخت اول کسی است که »
شارب خود را چید و کوتاه کرد اوّل کسی است که موي سفید در محاسن خود دید و در آن حال از خداوند سؤال کرد که
.« ابراهیم علیه السلام عرضکرد:پروردگارا!بر وقار من بیفزاي « پروردگار را این چیست؟خداوند فرمود:این وقار است
سکونی گفتار فوق را-باستثناي این جمله که ابراهیم علیه السلام اول کسی است که شارب خود را چید-و باضافۀ مطالب ذیل
از امام صادق علیه السلام نقل کرده است.
ابراهیم علیه السلام اوّل کسی که در راه خدا بجهاد و مقاتله پرداخت،اول کسی که از مال خود خمس را اخراج کرد.
اول کسی است که پوشیدن کفش را معمول ساخت و اول کسی است که پرچم بست.
فَأَتَمَّهُنَّ...
-ابراهیم آن کلمات را بانجام رسانید.
بابراهیم علیه السلام برمیگردد ( 1)ولی ابو القاسم بلخی و حسین بن علی مغربی « فاتمهنّ » در کلمه « ضمیر فاعل » حسن میگوید
لِلنّ
اسِ􀀀 جاعِلُکَ 􀀀 إِنِّی » و« فاتمهن»ّ امامت است زیرا میان « کلمات » بخداوند برمیگردد و مراد از « فاتمهنّ » در « ضمیر فاعل »: میگوید
واو عطف فاصله نگردیده است بنا بر این معناي کلام این است که خداوند ابراهیم را بواسطۀ کلماتی آزمایش کرد و « اماً 􀀀إِم
.« آن کلمات را عملی و محقق ساخت به اینکه بابراهیم علیه السلام فرمود من ترا امام و پیشواي مردم قرار میدهم
اماً... 􀀀 لِلنّ إِم
اسِ􀀀 جاعِلُکَ 􀀀 الَ إِنِّی 􀀀ق
-من ترا امام مردم قرار میدهم.
امامت دو معنا دارد
-1 امام یعنی کسی که مردم در گفتار و کردار از او پیروي کنند.
ص : 34
مذکور گردید نیز همین را ایجاب میکند. « کلمات » 1) بیشتر اقوال و نظریاتی که در تفسیر -1
-2 امام یعنی کسی که امور ملّت را اداره میکنه و حدود الهی را اجراء مینماید و متخلّفین از قوانین را بمجازات میرساند و بافراد
که شایستگی منصب و مقام دارند، حکومت و فرمانروایی میدهد و با کسانی که با ملّت وي بدشمنی برمیخیزند و در راه
پیشرفت آن ملّت موانعی ایجاد میکنند بمحاربه و جهاد میپردازد.
نیز هست زیرا کردار و گفتار هر پیغمبري سرمشق ملّت وي میباشد ولی بنا بر معناي « امام » بنا بر معناي اول هر پیغمبري
یک منصب و مقام ممتازي است و لازم نیست که هر پیغمبري امام نیز باشد. « امامت » دوّم
ابراهیم علیه السلام علاوه بر نبوّت بامامت نیز رسید
که در آیه واقع گردیده است معناي دوم است یعنی خداوند پس از آنکه ابراهیم را آزمایش کرد و ابراهیم از « امام » منظور از
قرار داد. « امام مردم » امتحان کاملًا بر آمد وي را پاداش عنایت کرد با اینکه او را
انا » است و اسم فاعل بمعناي ماضی عمل نمیکند و مفعول نمیگیرد و لذا « جاعلک » اماماً مفعول » دلیل این مطلب این است که
صحیح نیست و تنها صورتی اسم فاعل عمل میکند که بمعناي حال و استقبال باشد.چنان که می گوییم انَا « ضارب زیدا امس
.« ضارِبُ زیداً ألان او غداً 􀀀
همان منصب و مقام « امامت » و از طرفی میدانیم ابراهیم علیه السلام قبل از این امتحانها پیغمبر بوده است پس باید منظور از
.( شامخ و ممتازي باشد که ذکر گردید ( 1
ص : 35
اللّ قد اتخذ ابراهیم خلیلا
􀀀
ان ه » : 1) این مطلب روایتی است که در کتاب کافی از حضرت باقر علیه السلام نقل گردیده است -1
قبل ان یتخذه نبیاً و اتخذه نبیاً قبل ان یتخذه رسولا قبل ان یتخذه خلیلا و اتخذه خلیلا قبل ان یتخذه اماماً فلمّا جمع له هذه
الاشیاء قال انّی جاعلک للناس اماماً یعنی خداوند ابراهیم را ببندگی قبول کرد پیش از آنکه او را بمقام نبوت برساند و او را
بنبوت رسانید پیش از آنکه وي را بریاست مبعوث نماید و او را بریاست رسانید پیش از آنکه وي را دوست مخصوص خود
اتخاذ کند و او را دوست خود اتخاذ کرد قبل از آنکه او را بمقام امامت برساند و هنگامی که وي جامع این منصبها گردید
. « لِلنّ
اسِ􀀀 جاعِلُکَ 􀀀 فرمود: إِنِّی
الَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی... 􀀀ق
-گفت از فرزندان من نیز پیشوا و امام قرار بده.
بهتر این است که این جمله از ابراهیم علیه السلام بطور سؤال و تقاضا صادر گردیده باشد یعنی خداوند از فرزندان من نیز
پیشوا و امام قرار بده.
الُ عَهْدِي 􀀀 لا یَن 􀀀 الَ 􀀀 ابراهیم علیه السلام این طور گفت تا بداند که آیا از نسل وي نیز کسانی باین مقام خواهند رسید یا نه؟ ق
الظّ -ستمکاران هرگز بامامت نمیرسند.
􀀀
الِمِینَ...
امامت است این معنا از حضرت باقر علیه السلام نیز نقل گردیده یعنی ستمکار « عهد » مجاهد میگوید:منظور از
نیست. « امامت » لایق
که خداوند در جواب ابراهیم علیه السلام فرمود استفاده میشود که بعضی از فرزندان ابراهیم « الظّ
􀀀
الُ عَهْدِي الِمِینَ 􀀀 لا یَن 􀀀» از جمله
علیه السلام که ستمکار نباشد بامامت میرسند زیرا اگر خداوند نمیخواست که هیچیک از فرزندان وي بامامت برسند در جواب
. « الظّ
􀀀
الُ عَهْدِي الِمِینَ 􀀀 لا یَن 􀀀» یعنی هیچیک از ذریه تو بامامت نمیرسند و حال آنکه فرموده است « لا ینال عهدي ذریتک »: میفرمود
1)چنان که در قرائت ابن مسعود نیز همین طور ) « لا ینال عهدي الظالمون » از لحاظ جمله بندي عربی ممکن بود که گفته شود
واقع شده است.
امام باید معصوم باشد.
باین آیه استدلال کرده اند، باین بیان:که خداوند،بطور صریح میگوید: « عصمت امام » علماء مذهب امامیه براي لزوم
امامت بستمکار نمیرسد،این را نیز میدانیم کسی که معصوم نیست بالآخره یا بخود یا بدیگران ستم کرده است.
باشد. « امام » نتیجه این میشود که شخص ستمکار هرگز نمیتواند
پرسش:
ممکن است کسی بگوید که از آیه همین قدر استفاده میشود که ظالم در حال
ص : 36
1) یعنی عهدي مفعول و الظالمون فاعل باشد. -1
ظالم بودنش بامامت نمیرسد ولی آیه دلالت ندارد که اگر توبه کرد بعد از توبه نیز ممکن نیست بامامت نائل شود.
پاسخ:
ظالم هر چند توبه هم بکند باز آیه دلالت دارد که او تا آخر عمر نمیتواند بامامت برسد زیرا آیه در آن حالی که ظالم ظلم
و کلمه لا ینال چنان که می بینیم-مطلق است و مقید بزمان « الظّ
􀀀
الُ عَهْدِي الِمِینَ 􀀀 یَن 􀀀 لا» میکند شامل وي میگردد و میگوید
مخصوص نیست و لذا شامل همه زمانها میشود.
نتیجه،این میشود که کسی که ظلم کرد هر چند بعداً توبه هم بکند-در هیچ زمانی بامامت نمیرسد.
[ [سوره البقره ( 2): آیه 125
اشاره
لِلطّ وَ
􀀀
را بَیْتِیَ ائِفِینَ 􀀀 ماعِیلَ أَنْ طَهِّ 􀀀 راهِیمَ وَ إِسْ 􀀀 ی إِبْ 􀀀 ا إِل 􀀀 راهِیمَ مُ َ ص لی وَ عَهِدْن 􀀀 امِ إِبْ 􀀀 لِلنّ وَ أَمْناً وَ اِتَّخِ ذُوا مِنْ مَق
اسِ􀀀 م ابَهً 􀀀 وَ إِذْ جَعَلْنَا اَلْبَیْتَ ثَ
( اکِفِینَ وَ اَلرُّکَّعِ اَلسُّجُودِ ( 125 􀀀 اَلْع
[ترجمه]
هنگامی که خانه کعبه را مرجع مردم و محل امنی براي آنها قرار دادیم.
مقام ابراهیم را جایگاه نماز خود قرار دهید،بابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که خانه مرا براي طواف کنندگان و مجاورین و
.( رکوع و سجده بجا آورندگان پاکیزه کنید( 125
شرح لغات
بیت...-منزل،در اینجا منظور خانه کعبه است مثابه...-محل بازگشت طائفین...-طواف کنندگان عاکفین...-اقامت گزیدگان
رکع...-جمع راکع یعنی رکوع کننده سجود...-جمع ساجد یعنی سجده کننده
تفسیر
اشاره
وَ إِذْ جَعَلْنَا...
است که در آیه قبل واقع گردیده بود.جمله « ی􀀀 وَ إِذِ ابْتَل » -هنگامی که قرار دادیم عطف بجاي
ص : 37
ی􀀀 (وَ إِذِ ابْتَل
است که در آیات قبل بود. « رائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ 􀀀 ا بَنِی إِسْ 􀀀ی» نیز معطوف بجاي
اَلْبَیْتَ
:خانه کعبه را.
نیز نامیده میشود و علّت « بیت الحرام » است که « کعبه » منظور از خانه اي که خداوند آن را مرجع مردم قرار داده است
بیت الحرام نامیده میشود این است که بر مشرکین حرام است که داخل آن گردند. « کعبه » اینکه
البیت » را باین مناسب کعبه مینامند که شکل آن چهار گوشه است و جهت مربع بودن آن این است که در محاذات « خانه کعبه »
نیز باین جهت مربع « البیت المعمور » که در آسمان واقع گردیده و داراي شکل مربّع است قرار گرفته است و شکل « المعمور
نیز از این نظر مربع است که هر یک از « عرش » که داراي شکل مربع است واقع گردیده است و « عرش » است که در محاذات
اللّ اکبر است و این چهار کلمه پایه و
􀀀
اللّ و ه
􀀀
للّ و لا اله الاّ ه
􀀀
اللّ و الحمد ه
􀀀
گوشه هاي آن اشاره بیکی از این چهار کلمه سبحان ه
اساس دین اسلام است.
لِلنّ
اسِ... 􀀀 م ابَهً 􀀀ثَ
-مرجع مردم در معناي این کلمه پنج قول است:
باین مناسبت مرجع نامیده میشود که مردم هر ساله بسوي آن روي « کعبه » -1 حسن میگوید:مثابت بمعناي مرجع است و
.« میآوردند
بمعناي مرجع است ولی این اطلاق باین مناسبت است که نوعا مسلمانانی که از خانه کعبه باز « مثابت » -2 ابن عباس نیز میگوید
میگردند قصد دارند دو باره بسوي آن برگردند و هیچگاه زیارت و احتیاج خود را نسبت بآن تمام شده نمیدانند.
و لذا در حدیث وارد گردیده است کسی که از مکّه باین قصد مراجعت کند در آینده بسوي آن برگردد عمرش زیاد میشود
ولی کسی که هنگام خروج از مکّ ه قصد بازگشت بسوي آن نکند این موضوع علامت آن است که مرگ وي نزدیک
گردیده است!.
بمعناي محل استحقاق ثواب است بمناسبت « مثابت » -3 بعضی گفته اند که
ص : 38
اینکه مردم هر سال بمنظور انجام مراسم حج بزیارت آن میآیند و مستحق ثواب میگردند.
را بمعنی پناهگاه دانسته اند. « مثابت »، -4 بعضی
را بمحل اجتماع تفسیر کرده اند. « مثابت » -5 برخی
مؤلف:بالآخره در همه معانی فوق،این مناسبت منظور گردیده است که مردم هر سال بسوي این خانه مقدس رفت و آمد
میکنند.
وَ أَمْناً...
نامیده میشود که خداوند مقرر فرموده کسی که باین خانه پناهنده شود تا « محل امن » باین مناسبت « کعبه » -و محل امن خانه
هنگامی که در آنجا است جان و مال او ایمن باشد و هرگز ترس بخود راه ندهد.و مردم بجهت عظمت و احترامی که براي این
خانه قائل هستند بکسی که خود را در پناه آن قرار بدهد اصلا متعرض نمیشوند.
بواسطه رعایت همین احترام در دین اسلام مقرر گردیده است که قانون جزائی اسلام بکسی که پس از ارتکاب جنایتی در
پناهنده شود اجراء نشود. « حرم » خارج،بخانه کعبه یا به
اسلام مقرر » از طرفی براي آنکه این موضوع وسیله اي براي تعطیل حدود الهی نشود و افراد از این قانون سوء استفاده نکنند در
شده است که آن شخص را از لحاظ مواد غذایی و آشامیدنی و خرید و فروش در مضیقه بگذارید تا ناگزیر از خانۀ کعبه و
حرم آن خارج شود و حدّ الهی در باره او جاري گردد تا هم احترام خانۀ کعبه رعایت شود و هم حدود الهی تعطیل نگردد.
ولی باین نکته هم باید توجه داشت کسی که در خانۀ کعبه و حرم مرتکب جنایتی که موجب حدّ است گردید و احترام این
مکان مقدس را رعایت نکرد بدون تأخیر در همانجا حدّ الهی درباره آن باید جاري شود.
قبل از اسلام نیز مردم همین احترام را براي خانه کعبه قائل بودند بطوري که اگر شخص قاتل پدر خود را در حرم میدید هرگز
متعرض او نمیشد.
ص : 39
اللّ علیه و آله رعایت میکردند.
􀀀
مردم این احترام را از شریعت ابراهیم علیه السلام فرا گرفته تا زمان پیغمبر اسلام صلی ه
راهِیمَ مُصَلی... 􀀀 امِ إِبْ 􀀀 وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَق
-مقام ابراهیم را جایگاه نماز قرار دهید
در تعیین مقام ابراهیم(ع) 4 قول است
همان نقطه اي که در مسجد الحرام باین نام « مقام ابراهیم » -1 طبق روایتی که از حضرت صادق علیه السلام نقل گردیده است
معروف است.
مقام » شخصی از آن حضرت پرسید،کسی که طواف واجب خود را بجا آورد ولی فراموش کرد که نماز طواف را در
در همان مقام بعد از چند روز هم که باشد باید نماز طواف را بجا بیاورد »: بخواند وظیفه اش چیست؟حضرتش فرمود « ابراهیم
.« زیرا خداوند میفرماید:اتخذوا من مقام ابراهیم مصلّی
تمام نقاطی که اعمال حج از قبیل طواف و سعی و وقوف و ذبح در آنها انجام میگیرد مقام ابراهیم »: -2 ابن عباس میگوید
.« است
.« مقام ابراهیم عبارت است از عرفه و مزدلفه و محلّی که در آن رمی حجرات انجام میگردد » -3 عطا میگوید
.« حرم مقام ابراهیم است » -4 مجاهد میگوید همۀ
قول اوّل روشنتر و صحیح تر است زیرا مردم از مقام ابراهیم همان نقطه اي را که در مسجد الحرام باین نام معروف است
میفهمند.
دلالت روشنی بر نبوّت حضرت ابراهیم علیه السلام موجود است زیرا هم اکنون اثر پاي آن حضرت در روي « در مقام ابراهیم »
سنگ کاملًا نمایان است و این موضوع معجزه اي براي وي محسوب میشود که خداوند سنگ را زیر پاي او مانند گل،نرم قرار
داده است.
سنگهاي بهشتی
از حضرت باقر علیه السلام نقل شده است که خداوند سه قطعه سنگ را از بهشت
ص : 40
بروي زمین فرود آورده است:
-1 سنگی که در مقام ابراهیم علیه السلام است.
.( -2 سنگ بنی اسرائیل ( 1
-3 حجر اسود و آن سنگی است که ابراهیم علیه السلام آن را در خانه کعبه نصب کرد و رنگ آن در ابتدا از کاغذ سفیدتر
بود ولی در اثر گناهان فرزندان آدم سیاه گردید.
یک داستان راجع بمقام ابراهیم
ابن عباس میگوید پس از اینکه ابراهیم علیه السلام اسماعیل و هاجر را بمکّه آورد و در آن سرزمین قرار داد و بعد از زمانی
قبیله اي بنام جرهم در آن مکان فرود آمده و اقامت گزیدند و اسماعیل از آن قبیله همسري براي خود انتخاب کرد و هاجر از
دنیا درگذشت.ابراهیم علیه السلام از ساره اجازه خواست که براي ملاقات هاجر رهسپار مکّه شود ساره با این پیشنهاد با این
شرط موافقت کرد که ابراهیم در مکّه از مرکب خود پیاده نشود! ابراهیم علیه السلام بطرف مکّه حرکت کرد و پس از طی راه
وارد مکّه گردید- در حالی که هاجر از دنیا درگذشته بود-و بطرف خانۀ اسماعیل رفت و از همسر او پرسید شوهرت کجا
است؟وي گفت براي شکار از منزل بیرون رفته است-اسماعیل معمولًا براي شکار از حرم بیرون رفت-ابراهیم گفت آیا وسیله
اي براي پذیرایی از من داري؟همسر اسماعیل گفت نزد من چیزي نیست و کسی هم فعلًا در منزل نیست که در پذیرایی از
مهمان بمن کمک کند! ابراهیم قصد مراجعت کرد و تنها جمله اي که در این هنگام باو گفت این بود:
ص : 41
1) آن سنگ مخصوصی بود که هر موقع موسی علیه السلام عصاي خود را بآن میزد 12 چشمه از آن میجوشید. -1
پس از زمانی اسماعیل بخانه آمد و بوي « آستانۀ خانه ات را تغییر بده » موقعی که شوهر بخانه آمد از قول من باو بگو که
پدرش را از محیط خانه استشمام کرد از همسر خود پرسید آیا کسی بخانۀ ما آمده بود؟همسر وي گفت:بلی پیر مردي باین
اوصاف در غیاب تو بمنزل ما آمد ولی اوصاف ابراهیم علیه السلام را با لحن تحقیر آمیزي ذکر کرد!اسماعیل گفت آن پیر
مرد بتو چیزي نگفت همسر او گفت،بمن سفارش کرد هنگامی که شوهرت آمد از قول من باو سلام برسان و بگو که آستانۀ
خانه ات را تغییر بده! اسماعیل آن زن را طلاق گفت و براي خود همسر دیگري انتخاب کرد.
پس از مدتی باز ابراهیم علیه السلام از ساره اجازه خواست که براي ملاقات اسماعیل بمکه برود ساره باین شرط نیز موافقت
کرد که ابراهیم در مکه از مرکب خود فرود نیاید.
ابراهیم علیه السلام بطرف مکّه حرکت کرد و هنگامی که بدر خانه اسماعیل رسید دید اسماعیل در خانه نیست از همسر وي
اللّ خواهد آمد تو
􀀀
پرسید اسماعیل کجا رفته است؟او در جواب گفت شوهرم بعزم شکار بخارج منزل رفته است و الآن انشاء ه
اکنون از مرکب خود پائین بیا و استراحت کن ابراهیم گفت:آیا وسیله پذیرایی از مهمان داري او گفت:بلی و فوراً مقداري
شیر و گوشت بحضور آورد ابراهیم علیه السلام آن شیر را نوشید و آن گوشت را خورد و از خداوند براي شیر و گوشت
برکت خواست-چنانچه آن زن در آن روز نان یا گندم یا جو یا خرما آورده بود و ابراهیم علیه السلام دربارة اینها دعا
میکرد،برکت بیشتري باینها داده میشد- پس از اینکه ابراهیم علیه السلام غذا میل کرد همسر اسماعیل مجدداً بوي گفت از
مقام » مرکب پائین بیا تا سرت را بشویم ولی ابراهیم علیه السلام پیاده نشد.همسر اسماعیل قطعۀ سنگی را که امروز
نامیده میشود آورد و زیر پاي راست ابراهیم علیه السلام گذارد و جانب راست سر ابراهیم را شستشو داد و اثر پاي « ابراهیم
راست وي در آن نقش بست بعد از آن،آن سنگ را در زیر پاي چپ ابراهیم قرار داد و طرف چپ سر او را شستشو داد و اثر
پاي چپ او در آن سنگ ماند.
ابراهیم علیه السلام بطرف مسکن خود قصد مراجعت کرد و هنگام حرکت بهمسر
ص : 42
اسماعیل گفت:وقتی که شوهرت بمنزل آمد از قول من باو سلام برسان و بگو آستانۀ خانه ات بسیار مناسب و درست است.
اسماعیل که بخانه مراجعت کرد بوي پدرش بمشامش رسید و از همسرش پرسید آیا در غیاب من کسی بخانۀ ما آمد؟وي با
لحن تجلیل آمیزي گفت:بلی پیر مردي که خوشبوترین افراد و داراي نیکوترین قیافه بود بمنزل ما آمد و من از وي پذیرایی
او پدر من ابراهیم علیه »: اسماعیل گفت « نمودم و سرش را شستشو دادم و هم اکنون اثر پاهایش در این سنگ باقی مانده است
.« السلام است
این داستان را-با تفاوت مختصري در عبارت-علیّ بن ابراهیم از پدر خود از ابن عمر از ابان از حضرت صادق علیه السلام نقل
ابراهیم علیه السلام بهمسر اسماعیل گفت:هنگامی که شوهرت »: کرده است ولی در پایان آن،این مطلب اضافه شده است که
بخانه آمد باو بگو پیر مردي به اینجا آمد و او توصیه کرد که دربارة آستانۀ خانه ات نیکی کن و قدر او را بدان.آن وقت
اسماعیل که بخانه آمد و از جریان استحضار حاصل کرد خود را با چشمهاي اشکبار روي آن سنگ که اکنون مقام ابراهیم
.« نامیده میشود افکند و آن را بوسید
در روایت دیگري از حضرت صادق علیه السلام نقل گردیده است که حضرت ابراهیم علیه السلام از ساره اجازة ملاقات
اسماعیل علیه السلام را خواست و ساره باین شرط،موافقت کرد که او تا شب مراجعت کند و از الاغش پیاده نشود از حضرت
زمین بقدرت خداوند زیر پاي ابراهیم علیه »: سؤال شد که این مسافرت با این سرعت چگونه صورت گرفت؟ حضرت فرمود
.« السلام پیچیده شد
دو یاقوت بهشتی
اللّ علیه و آله و سلم نقل کرده است که آن حضرت فرمودند:رکن و مقام دو
􀀀
اللّ بن عمر از حضرت رسول اکرم صلی ه
􀀀
عبد ه
یاقوت از یاقوتهاي بهشت میباشند و خداوند نور آنها را گرفته است و اگر نه این بود،آنها ما بین مشرق و مغرب را روشن
میکردند.
ص : 43
مُصَلی...
چیست 3 قول است: « مصلّی » -نمازگاه در اینکه منظور از
محلّ نماز است یعنی:مقام ابراهیم را محلّ نماز خود قرار « مصلّی » منظور از » -1 از ائمۀ اطهار علیه السلام روایت شده است که
قتاده و سدي نیز همین قول را اختیار کرده اند. « بدهید
امر « مقام ابراهیم » فقهاء مذهب امامیّه براي وجوب نماز طواف بهمین آیه استدلال نموده اند زیرا خداوند بخواندن نماز در
بر وجوب نیز مسلّم است و از طرفی غیر از نماز طواف،مسلماً هیچ نمازي در آن مکان واجب نیست نتیجه « امر » فرموده و دلالت
واقع در آیه نماز طواف است. « امر » این است که متعلّق
نیز آمده است. « دعا » در لغت بمعناي « صلاه » -2 مجاهد میگوید:منظور از مصلّی محلّ دعا است زیرا کلمۀ
است یعنی مقام ابراهیم را در حال نماز در جلو خود قرار دهید. « قبله » -3 حسن میگوید:مقصود از مصلّی
ماعِیلَ... 􀀀 راهِیمَ وَ إِسْ 􀀀 ی إِبْ 􀀀 ا إِل 􀀀 وَ عَهِدْن
-بابراهیم و اسماعیل گفتیم.
ان » مفسره است و هنگامی که » تفسیر کردیم که کلمه ان که بعد از آن واقع گردیده است « گفتن » را باین مناسبت به « عهد »
بعد از الفاظ که معناي قول را در بر دارد واقع گردد آن الفاظ معناي قول میدهند نتیجه این میشود که با ابراهیم و « مفسره
اسماعیل گفتم:
را بَیْتِیَ... 􀀀 أَنْ طَهِّ
در اینجا 3 قول است: « تطهیر » -خانه مرا پاکیزه کنید در معناي
منظور پاك کردن آن است از سرگین و خونی که مشرکین قبل از اینکه خانه کعبه در تصرف ابراهیم علیه »: -1 جبائی میگوید
.« السلام و اسماعیل علیه السلام درآید،در آن میریخته اند
مراد این است که آن را از بتهایی که بر در »: -2 مجاهد و قتاده میگوید
ص : 44
.« آن میآویخته اند پاك نمایند
-3 بعضی گفته اند:مراد آن است که خانه کعبه را بر اساس طهارت و تقوي بنا کنند.
ارٍ ( 1)یعنی 􀀀 ا جُرُفٍ ه 􀀀 ی شَ ف 􀀀 انَهُ عَل 􀀀 وانٍ خَیْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْی 􀀀 اللّ وَ رِضْ
􀀀
ي مِنَ هِ 􀀀 ی تَقْو 􀀀 انَهُ عَل 􀀀 چنان که خداوند فرمود: أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْی
آیا کسی که بنائی را مقصد تقوي و جلب خشنودي خداوند تاسیس کند بهتر است یا کسی که بر اساس سست و متزلزل در
بیتی گفت و بخود نسبت داد این « خانه کعبه » لبۀ رودخانه اي که در شرف ویرانی است بنائی بسازد و علت اینکه خداوند بر
است که مزیت و فضیلت آن خانه را بر مکانهاي دیگر روشن بسازد.
اکِفِینَ... 􀀀 لِلطّ وَ الْع
􀀀
ائِفِینَ
کسانی هستند که در گرد خانۀ کعبه مشغول « طائفین » -براي طواف کنندگان و مجاورین بیشتر مفسرین میگویند:منظور از
افرادي است که مجاور خانه کعبه میباشد. « عاکفین » طواف میباشند و منظور از
اشخاصی است که « عاکفین » طائفین کسانی هستند که از آفاق بمنظور اداء مراسم حج آمده اند و مراد از » سعید بن جبیر میگوید
.« در مکّه اقامت دارند
.« نمازگزاران و مراد از طائفین طواف کنندگان است « منظور از عاکفین »: ابن عباس میگوید
مؤلف:قول اول صحیح تر است زیرا با معنایی که از کلمه طائفین و عاکفین فهمیده میشود مطابق است.
وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ...
-رکوع و سجده بجا آورندگان در تفسیر این دو کلمه 3 وجه گفته شده است:
-1 قتاده میگوید مراد از آنها نمازگزارانی است که در نزدیکی خانۀ کعبه برکوع و سجود میروند.
ص : 45
1) آیۀ 109 سورة توبه. -1
-2 حسن میگوید:منظور جمع مسلمانان است باعتبار اینکه آنان رکوع و سجود بجا میآورند.
باعتبار حالات اشخاص گفته شده است زیرا شخص هنگامی که طواف میکند طائف یعنی طواف « کلمات » -3 عطا میگوید:این
کننده است و وقتی می نشیند عاکف است یعنی مجاور خانه کعبه است و هنگامی که نماز می خواند راکع و ساجد است.
فضیلت خانه کعبه
خداوند در هر شبانه روز صد و بیست رحمت بر خانه کعبه نازل میکند که شصت تا »: اللّ علیه و آله فرمودند
􀀀
پیغمبر اکرم صلی ه
. « از آنها مخصوص طائفین و چهل تا مخصوص عاکفین ( 1)و بیست تا از آنها مخصوص کسانی است که بآنجا نگاه میکنند
[ [سوره البقره ( 2): آیه 126
اشاره
الَ وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِیلًا ثُمَّ 􀀀 بِاللّ وَ اَلْیَوْمِ اَلْآخِرِ ق
􀀀
راتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ هِ 􀀀 ذا بَلَداً آمِناً وَ اُرْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ اَلثَّمَ 􀀀􀀀 راهِیمُ رَبِّ اِجْعَلْ ه 􀀀 الَ إِبْ 􀀀 وَ إِذْ ق
( اَلنّ وَ بِئْسَ اَلْمَصِیرُ ( 126
ارِ 􀀀 ع ذَابِ 􀀀 ی 􀀀 أَضْطَر إِل هُُّ
[ترجمه]
هنگامی که ابراهیم گفت:پروردگارا این شهر را محل امن و آسایش قرار بده و بکسانی از اهل آن،که ایمان بخدا و روز
قیامت دارند از میوه هاي فراوان روزي عنایت کن پروردگار فرمود:بکسانی که با وجود این نعمت سپاسگزاري نکنند هر چند
.( در دنیا بهرة کمی خواهم داد ولی در آخرت آنان را بآتش دوزخ خواهم کشانید و آن منزلگاه بسیار بدیست( 126
شرح لغات
بلد...-شهر اضطرار...-مقهور ساختن،مقهور شدن مصیر...-مآل،عاقبت
ص : 46
نوشته شده است. « مصلّین » 1) در بعضی از نسخه ها بجاي عاکفین -1
تفسیر:
اشاره
ذا... 􀀀􀀀 راهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ ه 􀀀 الَ إِبْ 􀀀 وَ إِذْ ق
را قرار بده. « مکّه » -هنگامی که ابراهیم گفت پروردگارا! این را یعنی
بَلَداً آمِناً...
بلد »: یعنی شهر صاحب اهل بعضی گفته اند « بلد آهل » شهر صاحب امنیّت است همانطور که می گوییم « بلد آمن » -منظور از
یعنی شب خواب رونده باعتبار اینکه مردم در آن بخواب میروند و « لیل نائم » از قبیل اسناد بمکان است باعتبار اهل آن مثل « آمن
مراد در اینجا شهري است که مردم در آن ایمن هستند ابن عباس میگوید:منظور این است که پروردگارا این شهر را مورد
احترام قرار بده بطوري که حتی پرندگان آن شکار نشود و درخت آن قطع نگردد و گیاه آن چیده نشود.
آنچه از حضرت صادق علیه السلام نقل گردیده است که فرمود:کسی که داخل حرم گردد در حالی که بآن پناه آورده باشد
از غضب پروردگار ایمن است و حیوانات وحشی و پرندگانی که بحرم داخل میگردند تا از حرم بیرون نرفته اند امنیّت دارند و
کسی حق ندارد آنها را رم بدهد یا اذیّت کند نیز بهمین معنی برمیگردد.
را محترم قرار داد « مکه » اللّ علیه و آله نیز روز فتح مکه فرمودند:خداوند روزي که آسمانها و زمین را آفرید
􀀀
پیغمبر اکرم صلی ه
تا روز قیامت.و براي هیچکس-نه پیش از من و نه بعد از من-جائز نبوده و نیست که احترام آن را بشکند،تنها براي من در یک
ساعت از روز جائز گردید که بقصد فتح و تسخیر آن با سپاه وارد آن گردم از این روایت و امثال آن که در میان محدّثین
پیش از دعاء ابراهیم علیه السلام مورد احترام بوده است منتها این احترام بواسطۀ دعاء آن « مکه » مشهور است استفاده میشود که
حضرت تاکید و تجدید شده است.
بواسطۀ دعاء ابراهیم علیه السلام احترام یافته است و پیش از آن مانند شهري دیگر بوده « مکه » ولی بعضی گفته اند که
اللّ علیه و آله نقل شده است که فرمودند:
􀀀
است.دلیل آن روایتی است که از رسول اکرم صلی ه
ص : 47
انّ ابراهیم حرم مکه و انی حرمت المدینه.یعنی:ابراهیم علیه السلام مکه را محترم گردانید و من مدینه را محترم قرار دادم.
احترام تکوینی و تشریعی
بعضی میگویند احترامی که آن شهر ذاتا داراي آن بوده است غیر از آن احترامی است که بسبب دعاء ابراهیم علیه السلام قرار
است یعنی خداوند آن را در طول قرون و اعصار بسبب « احترام تکوینی » داده شد:احترامی که آن شهر ذاتاً دارا بوده است
عظمت و هیبتی که براي آن در دل مردم قرار داده است از تخریب و استیصالی که براي بسیاري از شهرها رخ داده است،حفظ
نموده است.
بود یعنی پیغمبران الهی مأمور شدند که مردم « احترامی تشریعی » ولی احترامی که بواسطۀ دعاء ابراهیم علیه السلام مقرر گردید
موظّف و مکلّف بسازند. « مکه » را بتعظیم و رعایت احترام
از خرابی و انهدام نبود زیرا این نوع امنیت براي آن شهر « مکه » مؤلف:منظور ابراهیم علیه السلام در دعاي خود،درخواست ایمنی
پیش از ادّعاي آن حضرت وجود داشت بلکه مقصود وي تقاضاي ایمنی از قحطی و تنگ دستی بود و این تقاضا به این جهت
بود که او اهل و عیال خویش را در سرزمین بی آب و گیاهی ساکن گردانید.ولی برخی میگویند:آن حضرت از هر دو جهت
از خداوند خواست هر چند امنیت از تخریب و انهدام قبلًا وجود داشت. « مکه » ایمنی را براي
راتِ... 􀀀 وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَ
بِاللّ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ( 1)...-روزیها و میوه ها را مخصوص کسانی از
􀀀
-انواع روزیها و میوه ها باهل آن عنایت کن مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ هِ
اهل مکه که ایمان بخدا و روز قیامت دارند بگردان منظور ابراهیم علیه السلام این بود که مردم مکه علاوه بر امنیت،از فراوانی
نعمت نیز بهره مند شوند.
ص : 48
است. « اهل » بِاللّ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ،بدل از
􀀀
1) مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ هِ -1
میوه گل یا میوة دل
حضرت باقر علیه السلام فرمودند:مقصود ابراهیم علیه السلام در دعاي خود این بود که میوه ها از شهرهاي دیگر بمکه حمل
شود و در دسترس اهالی آن قرار بگیرد.
ولی حضرت صادق علیه السلام فرمودند که:مراد حضرت ابراهیم علیه السلام از میوه هایی که آنها را براي اهل مکه تقاضا
است باین معنا پروردگارا!مردم مکه را محبوب خلق « محبت » کرد میوه هاي خوردنی نیست بلکه منظور میوة دلهاي مردم یعنی
بگردان تا بسوي آنها رفت و آمد کنند.
این است که « بِاللّ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ
􀀀
مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ هِ » علّت اینکه ابراهیم علیه السلام دعاي خود را مخصوص مؤمنین قرار داد و گفت
و او فرمود: « و من ذریّتی » خداوند باو در ضمن آیه قبل-موقعی که از پیشگاه او امامت را براي ذریّه خود تقاضا کرد و گفت
لا ینال عهدي الظالمین-اعلام فرمود که در میان ذریّه او ظالمانی پدید خواهند آمد لذا ابراهیم علیه السلام براي رعایت ادب
روزي و رفاه را تنها براي مؤمنین درخواست کرد.
بعضی گفته اند روي این اصل ابراهیم علیه السلام دعاي خود را مخصوص مؤمنین قرار داد که اگر براي عموم مردم مکه حتی
کفّار نیز درخواست روزي و رفاه میکرد اجتماع کفّار در مکّه زیاد می گشت و آنها مفاسدي بوجود میآوردند و چه بسا ممکن
بود مردم را از انجام مراسم حج منع نمایند.
الَ وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِیلًا... 􀀀ق
-یعنی ابراهیم علیه السلام دعاي تو را در بارة مؤمنین مستجاب کردم کفّار را نیز تا موقع مرگ روزي میدهم.
بعضی گفته اند منظور این است که کفار را در دنیا فورا بهلاکت نمیرسانم و بآنها در مدت زندگی آنان در دنیا روزي
میرسانم.
اللّ علیه و آله بهره مند
􀀀
حسن میگوید:مراد این است که کفّار را از امنیّت و روزي تا زمان خروج حضرت محمّد صلی ه
میگردانم ولی هنگامی که آن حضرت خروج کرد یا آنها را می کشد و یا از مکه اخراج میکند.
النّ
ارِ... 􀀀 ع ذَابِ 􀀀 ی 􀀀 أَضْطَر إِل ثُمَّ هُُّ
-یعنی در آخرت بسوي آتش میکشانم.
ص : 49
وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ...
-منزلگاه بد و نامطلوب است.
[ [سوره البقره ( 2): آیه 127
اشاره
( مِنّ إِنَّکَ أَنْتَ اَلسَّمِیعُ اَلْعَلِیمُ ( 127
ا􀀀 ت ا قََبَّلْ 􀀀 ماعِیلُ رَبَّن 􀀀 واعِدَ مِنَ اَلْبَیْتِ وَ إِسْ 􀀀 راهِیمُ اَلْقَ 􀀀 وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْ
[ترجمه]
هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه هاي خانه کعبه را بالا میبردند و میگفتند پروردگارا این عمل را از ما قبول بفرما تویی که
( دعاي ما را میشنوي و باسرار و مصالح دانایی( 127
شرح لغات
رفع...-بالا بردن،برافراشتن.
قواعد-...جمع قاعده یعنی پایه.
تفسیر
اشاره
خداوند کیفیت بناي خانه کعبه را شرح میدهد:
وَ إِذْ یَرْفَعُ...
بیاد بیاورید هنگامی را که: « و اذکر اذ رفع » -یعنی
ابراهیم القواعد من البیت:ابراهیم پایه هاي خانۀ کعبه را بالا میبرد.
خانه کعبه را که تاسیس کرد؟
از ائمه اطهار علیهم السلام نقل گردیده است که خانه کعبه را آدم علیه السلام قبلًا ساخته بود ولی چون آثار آن بتدریج رو
بزوال و انهدام میرفت ابراهیم علیه السلام مأمور گردید که پایه هاي قبلی را بالا ببرد و ساختمان آن خانه را تجدید کند،ابن
عباس و عطا نیز بهمین قول قائل میباشند ولی مجاهد میگوید ابراهیم علیه السلام بامر خداوند خانۀ کعبه را تأسیس کرد.
را زیارت کرد ابراهیم بود اما در روایات علما شیعه باین مطلب تصریح شده است که « خانه کعبه » حسن میگوید اول کسی که
اول کسی که خانه کعبه را زیارت کرد آدم علیه السلام بود و این خود دلیل روشنی است که خانه کعبه قبل از ابراهیم علیه
السلام وجود داشته است و او فقط ساختمان آن را تجدید نموده است.
از حضرت باقر علیه السلام روایت شده است که خداوند متعال تعداد چهار ستون در
ص : 50
است و بعد از آن دستور داد ملائکه در اطراف آن طواف « البیت المعمور » نامید و آن همان « ضراح » زیر عرش قرار داد و آن را
کنند پس از آن بجمعی از فرشتگان فرمود که در روي زمین خانه اي بشکل و اندازه آن بنا نمایند و بکسانی که در روي زمین
هستند فرمان داد که در گرد آن طواف کنند.
را از بهشت نازل کرد در حالی « الحجر الاسود » عیّاشی در کتاب خود از حضرت صادق علیه السلام روایت میکند که خداوند
از در سفید بود پس از آن آن را بآسمان برد و تنها پایه هاي آن روي زمین باقی ماند و آن خانه اصلی در « کعبه » که خانۀ
آسمان در محاذات این خانه است و روزي 70 هزار فرشته بقصد زیارت داخل آن میگردند و از آن خارج گشته دیگر بسوي
.« آن برنمیگردند و خداوند ابراهیم و اسماعیل را امر فرمود که خانه کعبه را روي همان پایه ها که بجا مانده بود برپا سازد
اول چیزي که از آسمان بزمین نازل گردیده است خانه اي است که در مکه است »: حضرت امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند
اللّ علیه و آله معصیت
􀀀
خداوند آن را در حالی که یاقوت سرخ بود از آسمان نازل کرد ولی هنگامی که ملّت نوح صلی ه
کردند خداوند آن را بآسمان بالا برد.
ماعِیلُ... 􀀀 وَ إِسْ
-یعنی ابراهیم و اسماعیل با هم پایه خانه کعبه را بالا میبردند.
مِنّ
ا... 􀀀 ت ا قََبَّلْ 􀀀 رَبَّن
-همانطوري که اگر کسی هدیه اي به پیشگاه سلطانی ببرد در صورتی در برابر آن پاداش میدهد که آن را قبول کند.
إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ...
-یعنی تو شنوندة دعاي ما هستی و عالم بحال ما و بآنچه بصلاح ما است میباشی.
اسماعیل علیه السلام اول کسی است که بعربی تکلم کرد
از حضرت باقر علیه السلام نقل شده است که اسماعیل نخستین کسی است که بزبان عربی تکلم کرد و ابراهیم علیه السلام
هنگام ساختن کعبه بزبان عبرانی بوي می گفت اي
ص : 51
یعنی اي پدر سنگ را « یا ابه هاك حجرا » 1)یعنی سنگ بمن بده اسماعیل در جواب بعربی می گفت ) « هانی ابن »! اسماعیل
بگیر.
مطلوب و مندوب است چنان که ابراهیم و « دعا » ضمناً از این آیه این نکته نیز استفاده میشود که پس از فراغت از عبادت
فرزندش پس از انجام ساختمان کعبه دعا کردند و از خداوند پذیرش آن را درخواست نمودند.
داستان مهاجرت اسماعیل و هاجر
علی بن ابراهیم بن هاشم از پدر خود و او از نضر بن سوید از هشام از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده است که:براي
ابراهیم علیه السلام هنگامی که در صحرایی از سرزمینهاي شام اقامت داشت فرزندي از هاجر متولد گردید که اسماعیل نام
یافت.
ساره همسر دیگر ابراهیم علیه السلام چون داراي فرزندي نبود از این موضوع بشدت متأثر و ناراحت گردید.
اللّ بن
􀀀
مِنّ یعنی در حالی که می گفتند پروردگارا!از ما بپذیر در قرائت عبد ه
ا􀀀 ت ا قََبَّلْ 􀀀 رَبَّن « یقولون »: تقدیر این جمله این است
که در این مورد واقع گردیده است در قرآن کریم بسیار است « یقولون » نظیر حذف کلمۀ « یقولون ربنا تقبل منّا »: مسعود است
ئِکَهُ 􀀀 2)منظور این است که یقولون سلام علیکم و مثل وَ الْمَلا ) « لامٌ عَلَیْکُمْ 􀀀 ابٍ سَ 􀀀 ئِکَهُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ ب 􀀀 وَ الْمَلا » : مثل
( اسِطُوا أَیْدِیهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَکُمُ ( 3 􀀀ب
ص : 52
تن » بمعناي سنگ و « ابن » 1) در نسخه مصححه این کلمه بهمین صورت است ولی ظاهرا اشتباه است و در زبان عبرانی -1
بمعناي آن است که بمن بده و منظور روایت این است که اسماعیل نخستین کسی از اولاد ابراهیم است که زبان عربی را « لی
که بآنسرزمین آمدند معاشرت کرد(شعرانی) « جرهم » یاد گرفت و بآن تکلم کرد و اینموضوع باین جهت بود که وي با اعراب
.« ملائکه از هر دري بر آنها وارد میگردند و میگویند سلام و تحیت بر شما باد » 23 سورة رعد یعنی - 2) آیه 22 -2
3) آیه 93 سورة انعام یعنی ملائکه براي قبض روح آنها دست بسوي آنها میگشایند و میگویند جان خود را از بدن بیرون -3
کنید
یعنی در حالی که میگفت پروردگارا از ما بپذیر و ضمیر یقول « یقول ربنا تقبل منا »: بعضی گفته اند تقدیر آیه این است
برمیگردد باعتبار اینکه اسماعیل در وقت ساختن خانۀ کعبه کودکی بیش نبود و تنها ابراهیم علیه السلام پایه هاي آن « ابراهیم » به
را برمی افراشت ولی این قول نادر،و غیر قابل است زیرا مسلم است که ابراهیم و اسماعیل با هم خانۀ کعبه را بنا میکرده اند.
ابن عباس میگوید باین مناسبت بناي خانۀ کعبه بابراهیم و اسماعیل نسبت داده شده است که اسماعیل بابراهیم سنگ میداد و
او آن را روي پایه هاي خانۀ کعبه میپیچد و بالا میبرد.
را بعنوان عبادتگاه ساخته اند زیرا توقع و انتظار پاداش از خداوند تنها در تأسیس « کعبه » دلیل آن است که « مِنّ
ا􀀀 ت قََبَّلْ » جمله
ساختمانی است که داراي جنبه عبادت و اطاعت باشد.
این است که پروردگارا بما در برابر این عمل ثواب عنایت کن و موجبات ناراحتی ابراهیم علیه « تقبل منّا » و منظور از جمله
السلام را نیز فراهم کرد،ابراهیم علیه السلام در این باره بدرگاه خداوند شکایت نمود خداوند بوي وحی کرد که:زن مانند
دندة کج است اگر آن را بحال خود بگذاري از آن بهره مند میشوي ولی راست کردن آن موجب شکسته شدن آن میگردد
.(1)
از آن پس پروردگار او را امر فرمود که اسماعیل را با مادرش هاجر از آن سرزمین بیرون ببرد ابراهیم عرض کرد پروردگارا
ببر در آن « مکه » و محل امن من و نخستین نقطه اي از زمین که آفریده ام یعنی « حرم » آنها را کجا ببرم؟خداوند فرمود آن را به
بحضور ابراهیم آمد ابراهیم هاجر و اسماعیل را « براق » حال جبرئیل علیه السلام با
ص : 53
1) مؤلّف در این مورد باین شعر استشهاد کرده است:هی الضلع العوجاء لست تقیمها الا ان تقویم الضلوع انکسارها.یعنی -1
زنان استخوانها و دنده هاي کجی هستند که هرگز نمیتوانی آنها را راست کنی بدانید که راست کردن دنده ها موجب شکسته
شدن آنها است
بر براق سوار نموده حرکت کردند و در میان راه بهر نقطۀ سرسبز و با صفایی که داراي درخت خرما و غیر آن و زراعت بود
که میرسیدند ابراهیم علیه السلام از جبرائیل میپرسید آیا مقصد ما اینجا است؟جبرائیل در جواب میگفت نه تا اینکه بالآخره
بمکّه رسیدند جبرائیل گفت،مقصد اینجا است:
ابراهیم علیه السلام اسماعیل و هاجر را در محل خانۀ کعبه گذارد و در آن نقطه درختی بود که هاجر گلیمی را بمنظور سایبان
روي آن انداخت و در زیر آن نشست و از طرفی چون ساره از ابراهیم علیه السلام قول گرفته بود که در هیچ نقطه اي تا بمنزل
برگردد پیاده نشود.لذا ابراهیم علیه السلام بدون توقف قصد مراجعت کرد در این هنگام هاجر از ابراهیم پرسید چرا ما را در
این مکان که نه انیسی در آن دیده میشود و نه آب و زراعتی بچشم میخورد،میگذاري؟ابراهیم گفت من از جانب خداوند
کم « کدي » مأمورم که شما را در این نقطه بگذارم و بروم.ابراهیم از آنجا بطرف محل اقامت خود عزیمت کرد و هنگامی که به
وادٍ غَیْرِ 􀀀 ا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِ 􀀀 رَبَّن » رسید رو بسوي اسماعیل و هاجر برگردانید و بخداوند گفت « ذي طوي » کوهی است در
.(1) « راتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ 􀀀 النّ تَهْوِي إِلَیْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَ
اسِ􀀀 مِن لاهَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً 􀀀 ا لِیُقِیمُوا الصَّ 􀀀 ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّن
و براه پیمایی بسوي مقصد خود هم چنان ادامه داد.
وقتی که آفتاب بالاتر آمد و هوا گرم تر شد اسماعیل سخت تشنه شد هاجر براي بدست آوردن آب-در حالی که صدا میزد
یعنی محل سعی میان صفا و مروه رسید و در این حال « مسعی » آیا انیسی در این وادي نیست؟- رو به بیابان گذاشت تا به
در نظر او در « سرابی » درآمد و نگاهی به بیابان انداخت « صفا » اسماعیل از نظر او ناپدید شد براي دیدن او ببالاي تپۀ
پدیدار گردید و چنین گمان « مروه » جانب
ص : 54
1) آیه 37 سورة ابراهیم یعنی:پروردگارا من بعضی از ذریه خود را در وادي بی کشت زرعی نزد بیت الحرام خانۀ محترم -1
تو براي بپا داشتن نماز مسکن دادم بار خدایا تو دلهاي مردمان را بسوي آنها مایل گردان و بانواع ثمرات آنها را روزي ده
باشد که شکر تو را بجا بیاورند.
رو به بیابان فرود آمده براي بدست آوردن آب شتابان در حال حرکت بود تا اینکه « صفا » کرد که آن آب است لذا از تپۀ
در ناحیۀ « سرابی » اسماعیل از نظر وي مجدداً ناپدید شد و براي دیدن او ببالاي تپۀ مروه رفت ضمناً نگاهی بسوي بیابان افکند و
صفا در نظر او نمایان شد لذا فوراً از مروه بطرف صفا سرازیر شد و در بیابان بمنظور تحصیل آب شتابان قدم برمیداشت تا
اینکه باز اسماعیل از نظر وي غائب گردید و ببالاي تپۀ صفا رفت و باسماعیل نگاه کرد و در این حال نیز نگاهی به بیابان
در نظر او جلوه گر شد و لذا از صفا فوراً بزیر آمد و رو به بیابان « مروه » انداخت و سرابی که آن را آب پنداشت در جانب
رفت... « مروه » گذاشت و هم چنان براي تحصیل آب پیش رفت تا اسماعیل از چشم او ناپدید گردید و براي دیدن او ببالاي
بود نگاهی بطرف اسماعیل افکند « مروه » و همچنین تا هفت مرتبه میان صفا و مروه آمد و شد کرد و در دفعه هفتم که در بالاي
دید ناگهان چشمۀ آبی از زیر پاي او بجوشش درآمده است و لذا فوراً با کمال مسرت بطرف اسماعیل روانه شد و مقداري از
نامیده شد ( 1)رفته رفته « زمزم » شنهاي بیابان را در اطراف آب جمع کرد و مانع روان شدن آن در بیابان گردید و بهمین جهت
پرندگان و وحوش بیابان بر اطراف آن چشمه گرد آمدند.
اقامت داشتند بسوي آن چشمه جلب کرد و « عرفات » « ذي المجاز » که در « جرهم » اجتماع حیوانات در کنار آن چشمه توجه طائفه
بهمین علت آنان بسوي آن چشمه آمده زنی را با پسري که از درخت براي خود سایبانی ترتیب داده بودند در کنار آن دیدند
افراد قبیله جرهم از هاجر پرسیدند تو کیستی؟و بچه مناسبت با فرزندت این بیابان را محل اقامت خود قرار داده اي؟هاجر در
جواب گفت من مملوك ابراهیم خلیل الرحمن علیه السلام هستم و این کودك هم فرزند او میباشد و خداوند بآن حضرت امر
آنان گفتند:آیا اجازه میدهی که ما هم در نزدیکی شما ساکن گردیم؟ « فرموده است که ما را در این سرزمین اقامت دهد
ص : 55
در لغت عرب بمعناي بستن آمده است. « زم » 1) چون کلمۀ -1
هاجر گفت:باید در این مورد از ابراهیم علیه السلام اجازه بگیرم.
تقاضا دارند « جرهم » ابراهیم بفاصله سه روز از این جریان براي ملاقات آنها آمد.هاجر باو گفت در این مکان طایفه اي است از
که اجازه دهی در نزدیکی ما اقامت گزینند ابراهیم علیه السلام با این تقاضا موافقت کرد و هاجر به قبیلۀ جرهم موافقت ابراهیم
علیه السلام را اعلام نمود.
آنان در جوار اسماعیل و هاجر فرود آمدند و خیمه هاي خود را برافراشتند هاجر و اسماعیل با آنها انس گرفتند.
پس از مدتی ابراهیم علیه السلام مجدداً براي ملاقات اسماعیل و هاجر بمکه آمد و چون جمعیت زیادي را در اطراف آنها دید
بسیار خرسند گردید.
یک یا دو گوسفند باو اهداء کردند و باین ترتیب وسیله معیشت هاجر و « جرهم » اسماعیل چون بزرگ شد هر یک از افراد قبیله
فرزندش کاملًا تأمین شد.
هنگامی که اسماعیل بحد بلوغ رسید خداوند فرمان تأسیس خانۀ کعبه را بابراهیم علیه السلام صادر فرمود ابراهیم عرضکرد
پروردگارا در چه نقطه اي آن را بنا کنم خداوند فرمود در آن نقطه اي که قبه اي براي آدم نازل کرده بودم و آن قبه تمام
را روشن کرده بود. « حرم »
حضرت صادق علیه السلام فرمود قبه اي که خداوند متعال براي آدم نازل کرده بود تا زمان نوح علیه السلام هم چنان برپا بود
در آن « مکه » ولی در روزگار طوفان نوح علیه السلام هنگامی که آب روي زمین را فرا گرفت خداوند آن قبه را بآسمان برد و
نامیده شد. « آزاد شده از غرق » بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ یعنی سرزمین » جریان غرق نشد و بهمین مناسبت
و وقتی ابراهیم را بتأسیس خانۀ کعبه مأمور ساخت او نمیدانست که آن را در چه نقطه اي بنا کند تا اینکه خداوند جبرائیل علیه
السلام را مأمور کرد که موضع خانۀ کعبه را با خطوطی معین کرد و پایه هاي آن را از بهشت آورد و آن سنگی که خداوند
آن را براي آدم علیه السلام فرود آورده بود،در ابتدا از برف سفیدتر بود اما هنگامی که دستهاي کفّار آن را لمس کرد رنگ
آن تغییر کرد و سیاه گردید.
ص : 56
حمل میکرد « ذي طوي » ابراهیم علیه السلام بر حسب فرمان الهی براي ساختن خانه کعبه دست بکار شد و اسماعیل سنگها را از
الحجر » و باو میداد تا اینکه بمقدار 9 ذرع دیوارها را بالا برد از آن پس جبرئیل علیه السلام ابراهیم علیه السلام را بمکانی که
در آن بود راهنمایی کرد و او آن را از آنجا بیرون آورد و در موضعی که هم اکنون در آن قرار دارد نصب کرد و « الاسود
براي آن از دو طرف یکی بطرف مشرق و دیگري بطرف مغرب-درب قرار داد و آن درب که بطرف مغرب
نامیده میشود، بعد از آن از گیاهان خوشبوي بیابان بروي آن ریخت و هاجر گلیمی را که با خود داشت و در « مستجار » است
زیر آن بسر میبردند بر در آن آویخت.
هنگامی که ساختمان آن تکمیل گردید و بپایان رسید و ابراهیم و اسماعیل تصمیم گرفتند که مناسک حج را انجام دهند
که هشت روز از ذي الحجّه گذشته بود نازل گشت و بابراهیم علیه السلام گفت بهمراه خود از « ترویه » جبرئیل علیه السلام روز
نامیده شد پس از انجام « سیراب کردن » یعنی « ترویه » مکه آب بردارد زیرا در منی و عرفات آب وجود نداشت و لذا آن روز
آورد و او شب را در آنجا بسر میبرد و اعمالی را که بآدم علیه السلام راهنمایی کرده بود « منی » اعمال عرفات او ابراهیم را به
بابراهیم علیه السلام نیز نشان داد.
راتِ تا آخر 􀀀 ذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَ 􀀀􀀀 هنگامی که ابراهیم علیه السلام از ساختن کعبه فراغت یافت گفت :رَبِّ اجْعَلْ ه
آیه...
[ [سوره البقره ( 2): آیه 128
اشاره
( اَلتَّوّ اَلرَّحِیمُ ( 128
ابُ􀀀 عَلَی إِنَّکَ أَنْتَ نْا􀀀 ا وَ تُبْ 􀀀 اسِکَن 􀀀 ا مَن 􀀀 مُس لَکَ وَ أَرِن ذُرِّیَّتِن أُمَّهً لِْمَهً ا􀀀 مُس لَکَ وَ مِنْ اِجْعَلْن لِْمَیْنِ ا􀀀 ا وَ 􀀀 رَبَّن
[ترجمه]
ابراهیم و اسماعیل عرضکردند پروردگارا! ما را در راه تسلیم فرمان خود استوار بدار و فرزندان ما را نیز تسلیم فرمان خود
( بگردان و راههاي پرستش و طاعت را بما بنما و توبه ما را بپذیر که تنها تو توبه پذیر و مهربانی( 128
شرح لغات
اسلام...-انقیاد،تسلیم.
ص : 57
مناسک...-منسک هم بعبادت گفته میشود و هم بمحل عبادت و در اینجا مراد معناي دوم است.
تفسیر
سپس خداوند بقیۀ دعاي ابراهیم و اسماعیل را بیان میفرماید:
ا مُسْلِمَیْنِ لَکَ... 􀀀 ا وَ اجْعَلْن 􀀀 رَبَّن
دین » -ابراهیم و اسماعیل دعا کردند که پروردگارا ما را چنان که در گذشته از عمر خود مسلمان قرار داده اي در آینده نیز بر
باقی بدار.معناي این دعا این نیست که اسلام و کفر اشخاص فقط بمشیت خداوند بستگی دارد و براي افراد در آن « اسلام
اختیاري وجود ندارد بلکه منظور این است که پروردگارا همانطور که در گذشته بتوفیق تو داراي اسلام بوده ایم در آینده نیز
توفیق، عنایت کن تا در اسلام خود ثابت و استوار بمانیم.
همانطوري که ما هنگامی که در تربیت صحیح و تأدیب و تعلیم فرزند خود بکوشیم گفته میشود فرزند خود را مؤدب و
دانشمند قرار داد و بعکس،در صورتی که در تربیت او مراقبت نکنیم میگویند:فرزند خود را فاسد کرد با اینکه میدانیم تربیت و
عدم آن هیچگاه اختیار را از فرزند سلب نمیکند.
مراد از این جمله این است که پروردگارا ما را موحد و مخلص قرار بده که جز تو را نپرستیم و غیر تو را »: بعضی گفته اند
.« نخوانیم
منظور این است که بجمیع آداب و شرائط اسلام قیام کنیم زیرا اسلام بمعناي انقیاد کامل و خضوع بتمام معنا » برخی گفته اند
.« است
ا... 􀀀 وَ مِنْ ذُرِّیَّتِن
-یعنی پروردگارا بعضی از فرزندان ما را.و علت اینکه ابراهیم بعضی از فرزندان خود را مخصوص این دعا گردانید این بود که
اعلام کرد که بعضی از ذریۀ او چون ظالم خواهند - « الظّ
􀀀
الُ عَهْدِي الِمِینَ 􀀀 یَن 􀀀 لا» خداوند باو در ضمن آیۀ قبل ( 1)-که فرمود
بود،شایستگی پیشوایی مردم را ندارند.
است ولی صحیح همان « نژاد عرب » سدي میگوید منظور ابراهیم علیه السلام از ذریه اي که مخصوص دعاي خود قرار داد تنها
قول اول است.
ص : 58
1) آیه 124 همین سوره. -1
أُمَّهً مُسْلِمَهً لَکَ...
اللّ علیه و آله و
􀀀
-یعنی پروردگارا از بعضی از ذریۀ ما جماعت موحد و منقادي تشکیل بده و مراد او امت حضرت محمّد صلی ه
که در آیه بعد ذکر گردیده است. « و ابعث فیهم رسولا منهم » سلم است بدلیل
.« واقع در آیه فقط بنو هاشم است « امت » منظور از »: حضرت صادق فرمود
ا... 􀀀 اسِکَن 􀀀 ا مَن 􀀀 وَ أَرِن
-یعنی پروردگارا مواضعی را که عبادت حج باید در آنها انجام بگیرد بما معرفی کن تا عبادات خود را در آنجا انجام
را میان صفا و مروه « سعی » را در گرد خانۀ کعبه و « طواف » بدهیم.قتاده میگوید خداوند آن مواضع را بآنها نشان داد تا
را در عرفات انجام دادند و از عرفات بسوي مشعر روانه شده پس از وقوف در مشعر از مشعر بسوي منی حرکت « وقوف » و
1)را بپایان رساندند. ) « رمی جمار » کرده اعمال منی و
یعنی محل ذبح را بما نشان بده ولی قول اول « ا􀀀 اسِکَن 􀀀 ا مَن 􀀀 أَرِن » عطا و مجاهد.مناسک را بمعناي محل ذبح گرفته میگویند و
.( صحیح تر است ( 2
ا... 􀀀 وَ تُبْ عَلَیْن
-یعنی توبه ما را بپذیر در منظور از این جمله سه وجه گفته شده است:
-1 ابراهیم و اسماعیل این جمله را نه از جهت اینکه مرتکب گناه صغیره یا کبیره شده یا مرتکب فعل قبیحی شده باشند گفته
اند،زیرا دلائل متقن و محکمی دلالت دارند که کلیۀ پیغمبران خدا معصوم و از گناه کوچک و بزرگ منزّه و مبرّا بوده اند-.
در اینجا فرصت بحث در این موضوع نیست-بلکه براي تحقق بندگی کامل و انقطاع بتمام معنا نسبت بخدا این جمله از آنها
صادر گردیده است تا مردم دیگر از آنها پیروي کنند این وجه صحیح ترین وجوه است.
ص : 59
نامیده میشود. « رمی جمار » 1) پرتاب کردن تعدادي از سنگها در نقاط مخصوصی -1
جمع است و حال آنکه محل ذبح یکی بیشتر نیست. « مناسک » 2) شاید صحیح بودن قول اول باین جهت است که -2
-2 منظور ابراهیم و اسماعیل درخواست توبه پذیري از خداوند نسبت بستمکاران ذریّۀ خود بوده است.
-3 مراد این است که پروردگارا رحمت و عنایت خود را شامل ما بگردان.
التَّوّ
ابُ... 􀀀 إِنَّکَ أَنْتَ
این است که تو توبه را مکرر « التواب » -تو اي پروردگارا!نسبت بگناهان بزرگ،توبه پذیر میباشی،بعضی گفته اند مراد از کلمۀ
میپذیري.
اَلرَّحِیمُ...
-نسبت ببندگان خود داراي رحمت هستی نعمت هاي بزرگ بآنها عنایت میکنی و پرده روي گناهان آنها میپوشی.
نسبت باموري که دعا کننده میداند تحقق پیدا نخواهد کرد نیز صحیح است زیرا « دعا » از این آیه این نکته استفاده میشود که
ابراهیم و اسماعیل می دانستند که هرگز گناه نخواهند کرد و هیچگاه از دین اسلام جدا نخواهند شد .
[ [سوره البقره ( 2): آیه 129
اشاره
( ابَ وَ اَلْحِکْمَهَ وَ یُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ اَلْعَزِیزُ اَلْحَکِیمُ ( 129 􀀀 اتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ اَلْکِت 􀀀 ا وَ اِبْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آی 􀀀 رَبَّن
[ترجمه]
پروردگارا در میان فرزندان پیغمبري از خودشان برانگیز که آیات تو را بر مردم تلاوت کند و آنان را کتاب و حکمت بیاموزد
( و آنها را پاك و منزه بسازد تویی که داراي قدرت کامل و حکمت میباشی( 129
شرح لغات
عزیز...-توانایی که مغلوب نمیگردد.
حکیم...-گاهی بمعناي مدبري است که با صنع محکم و تدبیر نیکو افعال خود را انجام میدهد در این صورت از صفات فعل
است و گاهی بمعناي دانا است که از صفات ذات است.
تفسیر:
اشاره
بقیۀ دعاي ابراهیم را خداوند بیان میفرماید:
ا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ... 􀀀 رَبَّن
واقع در آیۀ قبل برمیگردد چون « امت مسلمان » به « فیهم » -پروردگارا در میان آنها پیغمبري از خودشان برانگیز.ضمیر در
ص : 60
ابراهیم از خداوند تقاضا کرد که از ذریۀ او امت مسلمانی قرار بدهد.
حسن و قتاده و جمعی از علماء میگویند:منظور از پیغمبري که از خداوند بعثت او را در میان ذریۀ خود تقاضا کرده
اللّ علیه و آله نقل شده است که فرمود:انا دعوه ابی ابراهیم علیه السلام و
􀀀
میباشد زیرا از رسول اکرم صلی ه « پیغمبر ما » است
بشارت عیسی علیه السلام یعنی دعاي ابراهیم علیه السلام و بشارت عیسی علیه السلام من هستم و مراد از بشارت عیسی علیه
السلام بشارتی است که از جمله مبشرا برسول یاتی من بعدي اسمه احمد ( 1)استفاده میشود.
و دلیل این موضوع این است که ابراهیم علیه السلام دعا را درباره ذریۀ خود که در مکه و حوالی آن اقامت دارند کرد و
یعنی پروردگارا در میان ذریۀ من که در مکه اقامت دارند پیغمبري مبعوث کن در حالی « ربنا و ابعث فیهم رسولا منهم » گفت
اللّ علیه و آله و سلم بر هیچکس قابل تطبیق نیست.
􀀀
که میدانیم این خصوصیّت بغیر از حضرت محمّد صلی ه
اتِکَ... 􀀀 یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آی
.« -یعنی:آیاتی که تو بر آن پیغمبر نازل میکنی بر مردم بخواند
ابَ... 􀀀 وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِت
-یعنی:قرآن را بر مردم تعلیم کند.البته جملۀ دوّم تکرار جملۀ اوّل نیست زیرا مفاد جملۀ اول این است که آیات الهی را بر
مردم تلاوت کند تا خود مردم از دقت در اسلوب و مضامین آن آیات براستگویی و نبوت او پی ببرند و معناي جمله دوم این
است که او شخصاً براي مردم مفاد و مدلول آن آیات را از لحاظ اشتمال آنها بر معارف و دلائل توحید و احکام الهی بیان
نماید.
وَ الْحِکْمَهَ...
اقوال متعددي است. « حکمت » -در معناي
-1 قتاده میگوید:مراد از آن سنّت یعنی احادیث نبوي است.
ص : 61
اهِ وَ 􀀀 ما بَیْنَ یَدَيَّ مِنَ التَّوْر 􀀀 اللّ إِلَیْکُمْ مُ َ ص دِّقاً لِ
􀀀
رائِیلَ إِنِّی رَسُولُ هِ 􀀀 ا بَنِی إِسْ 􀀀 الَ عِیسَ ی ابْنُ مَرْیَمَ ی 􀀀 1) منظور این آیه است :وَ إِذْ ق -1
مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ یعنی هنگامی که عیسی بن مریم ببنی اسرائیل گفت من رسول خدا بسوي شما هستم
و بحقانیت تورات که پیش من نازل گردیده است تصدیق میکنم و نیز شما را مژده میدهم که بعد از من پیغمبري که
احمد است خواهد آمد(آیه 6 سوره الصف) » نامش
-2 مالک بن انس معتقد است که منظور از آن معرفت بامور دین و تأویل آیات قرآن است.
-3 ابن زید میگوید مراد از آن احکامی است که فقط بوسیله تعلیم پیغمبران بدست میآید.
-4 مقاتل میگوید مقصود از آن مواعظ و حلال حرامی است که در قرآن بیان گردیده است.
صفت کتابی است که در آیه ذکر شده است. « حکمت » -5 بعضی گفته اند
چیزي است که خداوند قلب را بوسیله آن روشن می کند همانطور که چشم را بوسیلۀ قدرت بینایی « حکمت » -6 برخی میگویند
روشن میگرداند.
مؤلف:همۀ این اقوال نیکو و قابل توجه است.
وَ یُزَکِّیهِمْ...
-در معناي این جمله نیز 4 قول است:
بمعناي اطاعت و اخلاص « زکاء » پیغمبر مردم را نسبت بخداوند مطیع و مخلص بگرداند زیرا »: یعنی « یزکهم » -1 ابن عباس میگوید
.« است
آنست که مردم را از آلایش شرك پاك سازد. « یزکهم » -2 ابن جریح معتقد است معناي
.« پیغمبر مردم را بافعال و اعمالی دعوت نماید که انجام آنها وسیلۀ تقویت ایمان مردم گردد » -3 جبائی میگوید یزکهم یعنی
-4 اصم معتقد است که منظور از این کلمه این است که پیغمبر روز قیامت بپاکیزگی پیروان خود شهادت بدهد.
إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ...
-یعنی تو داراي کمال قدرت و جلال و عظمت هستی و صنعت هاي بدیع تو با اتقان و علم توام است و علت اینکه در میان
اوصاف خداوند این دو وصف را در مقام دعا ذکر کرده است این است که آنها با دعا،کمال ارتباط و تناسب را دارند مثل
اینکه میگوید:پروردگارا از این نظر ما در دعاي
ص : 62
خود بتو پناهنده شده ایم که تو باجابت دعاي ما قادر هستی و عالم بآنچه در ضمیر و بآنچه صلاح ماست میباشی.
شرائط نبوت
از این آیه این نکته نیز استفاده میشود که ابراهیم و اسماعیل جمیع شرائط نبوت یعنی بیان نیکو و علم و سنّت را براي پیغمبر ما
اللّ علیه و آله و پاکیزگی را براي امت وي از خداوند خواسته اند زیرا تلاوت آیات الهی مستلزم بیان نیکو و تعلیم کتاب
􀀀
صلی ه
مستلزم علم بکتاب و تعلیم حکمت مستلزم علم بسنّت است و تزکیه مستلزم پاکیزگی و طهارت است.
و از طرفی چون دعا از اسماعیل علیه السلام صادر گردیده باید پیغمبر مورد دعا، از فرزندان او باشد نه از فرزندان اسحاق و
اللّ علیه و آله بوجود نیامده است.
􀀀
این مطلب نیز مسلم است که از نسل اسماعیل علیه السلام پیغمبري جز پیغمبر ما صلی ه
[ [سوره البقره ( 2): آیه 130
اشاره
( اَلصّ ( 130
الِحِین 􀀀 ا وَ إِنَّهُ فِی اَلْآخِرَهِ لَمِنَ 􀀀 اهُ فِی اَلدُّنْی 􀀀 إِلاّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَ لَقَدِ اِصْطَفَیْن
􀀀
راهِیمَ 􀀀 وَ مَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّهِ إِبْ
[ترجمه]
از شریعت ابراهیم هیچکس جز کسانی که خود را بهلاکت بیفکند روي بر نمی گرداند،ما ابراهیم را در دنیا برگزیدیم و او در
( آخرت هم البته از شایستگانست( 130
شرح لغات
متعدي گردد بمعناي اعراض نمودن و روي « عن » متعدي شود بمعناي محبت و چنان که با کلمه « فی » اگر با کلمه « رغبت »
گرداندن است.
اصطفاه...-برگزیدن
شأن نزول آیه
اللّ علیه و آله را
􀀀
را باسلام دعوت کرد و ضمناً اوصاف حضرت محمّد صلی ه « مهاجر » و« سلمه » اللّ بن سلام پسران برادر خود
􀀀
عبد ه
امتناع ورزید در این حال خداوند این آیه را نازل « مهاجر » اسلام آورد ولی « سلمه »، از تورات براي آنها بیان نمود،در نتیجه
فرمود.
ص : 63
تفسیر:
اللّ علیه و آله
􀀀
خداوند پس از بیان ق ّ ص ۀ ابراهیم علیه السلام و اینکه طریقه و ملت او طریقه و ملت حضرت محمّد صلی ه
است،مردم را به پیروي از ملّت ابراهیم علیه السلام ترغیب کرد و فرمود:
إِلاّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ...
􀀀
راهِیمَ 􀀀 وَ مَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّهِ إِبْ
-یعنی از دین و شریعت ابراهیم جز کسانی که خود را بهلاکت بیفکنند روي برنمیگردانند.
حسن میگوید:مراد این است:شریعت ابراهیم را جز کسانی که خود را گمراه کنند ترك نمی کنند.
اصم میگوید منظور این است:جز افرادي که جاهل بموقعیت و مقام خود باشند از شریعت ابراهیم اعراض نمیکنند.
ابو مسلم معتقد است که معناي آیه این است که از شریعت ابراهیم جز افرادي که بوجود خود از لحاظ آیات و دلائل توحید
که در آن موجود است،پی نبرده اند، روي برنمیگردانند.
ا... 􀀀 اهُ فِی الدُّنْی 􀀀 وَ لَقَدِ اصْطَفَیْن
-یعنی در دنیا او را به پیغمبري برگزیدیم.
الصّ
الِحِین 􀀀 وَ إِنَّهُ فِی الْآخِرَهِ لَمِنَ .َ..
-زجاج میگوید:مراد این است.که او در آخرت از رستگاران است.
ابن عباس میگوید:منظور این است که او در آخرت با صالحین یعنی همراه پدران خود که پیمبر بوده اند در بهشت خواهد بود.
با اینکه او در دنیا هم « الصّ
الِحِین 􀀀 وَ إِنَّهُ فِی الْآخِرَهِ لَمِنَ » و نکتۀ اینکه تنها رستگاري اخروي را براي ابراهیم ذکر کرده و فرمود
داراي همین امتیاز و صفت نیز هست این است که ابراهیم بجهت شایستگی مخصوصی که دارد استحقاق کرامت و پاداش
نیکو و کامل را داراست و البته پاداش کامل و خالص تنها در آخرت وجود دارد.
إِلاّ مَنْ سَ فِهَ نَفْسَهُ دلالت دارد بر اینکه هر کس از شریعت حضرت محمّد
􀀀
راهِیمَ 􀀀 و این گفتار خداوند وَ مَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّهِ إِبْ
اللّ علیه و آله اعراض کند خود را بهلاکت افکنده است
􀀀
صلی ه
ص : 64
اللّ علیه و آله
􀀀
اللّ علیه و آله در شریعت حضرت محمّد صلی ه
􀀀
و این دلالت از این نظر است که شریعت حضرت ابراهیم صلی ه
اللّ علیه و آله و سلّم علاوه بر اینکه بر شریعت حضرت ابراهیم مشتمل است
􀀀
داخل است یعنی شریعت حضرت محمّد صلی ه
داراي مزایاي و احکام بیشتري نیز میباشد.
نتیجه این است که کفاري که از شریعت حضرت خاتم النبیّین که همان شریعت ابراهیم است روي برمیگردانند خود را
بهلاکت میاندازند قتاده و ربیع.نیز از این آیه همین معنا را استفاده کرده اند و دلیل روشن این معنا این جمله است:ملّه ابیکم
ابراهیم ( 1)یعنی شریعت پیغمبر اسلام همان شریعت پدر شما ابراهیم است .
[ [سوره البقره ( 2): آیه 131
اشاره
( الَمِینَ ( 131 􀀀 الَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ اَلْع 􀀀 الَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ ق 􀀀 إِذْ ق
[ترجمه]
( آن وقت خداوند ابراهیم را برسالت برگزید که فرمود تسلیم درگاه خدا باش،وي گفت مطیع فرمانم.( 131
تفسیر:
اشاره
هنگامی که خداوند بابراهیم گفت تسلیم باش و او گفت در برابر پروردگار جهانیان تسلیم گردیدم این جمله ارتباط کامل به
منصوب است تقدیر کلام اینست « اصطفینا » به « اذ » که در آیۀ قبل واقع گردیده است دارد و محل کلمۀ « ا􀀀 اهُ فِی الدُّنْی 􀀀 وَ لَقَدِ اصْطَفَیْن »
که:ابراهیم را هنگامی برگزیدیم که خداوند باو گفت تسلیم باش.
فرمان تسلیم چه وقت صادر شد؟
در تعین زمانی که از طرف خداوند این فرمان براي ابراهیم صادر گردیده است چهار قول است:
بیرون آمد و در ابتدا ستاره « غار » -1 حسن میگوید:این موضوع هنگامی بود که ابراهیم در میان ستاره و ماه و خورشید پرستان از
اي را که معبود آن طایفه بود دید که رو بغروب رفت پس از آن ماه را در حال حرکت مشاهده کرد و دید که آن نیز غروب
کرد بعد از آن خورشید را مشاهده نمود و بالآخره دید که آن نیز ناپدید گردید از حرکت و
ص : 65
خداوند بر شما در دین » ا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حرج یعنی 􀀀 1) قسمتی از آیه 78 سوره حج و جمله قبل،این است وَ م -1
.« اسلام مشقتی قرار نداده است
اتِ وَ 􀀀 ماو 􀀀 مِمّ تُشْرِکُونَ إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّ
ا 􀀀 ب ا قَوْمِ إِنِّی رَِيءٌ 􀀀ی» : غروب آنها بوجود خداوند استدلال کرد و گفت
1)یعنی: ) « ا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ 􀀀 الْأَرْضَ حَنِیفاً وَ م
اي گروه!من از آنچه شما شریک خدا قرار میدهید بیزارم من با ایمان خالص رو بسوي خدایی آوردم که آفرینندة آسمانها و »
.« زمین است و من هرگز با عقیدة مشرکان موافق نخواهم بود
در این هنگام تسلیم درگاه خداوند گردید.و این موضوع البته قبل از نبوت ابراهیم بود زیرا مقام نبوت،مقام شامخ و بلندي
است که تا تسلیم در برابر خداوند تحقق پیدا نکنند،انسان هرگز بمرحلۀ نبوت نمیرسد باین ترتیب اول تسلیم،بعد از آن نبوّت
تحقق پیدا کرد.باین نکته نیز باید توجه داشت که فرمان تسلیم نسبت بابراهیم بطور الهام بود نه وحی زیرا وحی قبل از رسیدن
.« بنبوّت هرگز صورت نمیگیرد
.« بیرون آمد نسبت بابراهیم علیه السلام صادر گردید « غار » هنگامی که از « اسلم » این فرمان یعنی »: -2 ابن عباس میگوید
در راه علم و »: اللّ یعنی
􀀀
هَ إِلَّا هُ 􀀀 لا إِل 􀀀 در راه اسلام،استقامت داشته باش مثل فَاعْلَمْ أَنَّهُ »: -3 بعضی گفته اند:معناي اسلم این است که
یقین خود بتوحید،با استقامت و ثابت قدم باش.و این فرمان پس از رسیدن ابراهیم بمقام نبوت صادر شد.
معناي اسلم یعنی:دین خود را بوسیلۀ توحید،خالص بگردان و این فرمان در آغاز نبوت ابراهیم،محقق »: -4 برخی میگویند
.« نیز باین معنا است که دین خود را براي پروردگار جهانیان خالص گردانیدم « الَمِینَ 􀀀 قول ابراهیم: أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْع » گردید و
[ [سوره البقره ( 2): آیه 132
اشاره
( إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ( 132
􀀀
لا تَمُوتُنَّ 􀀀 ی لَکُمُ اَلدِّینَ فَ 􀀀 اَللّ اِصْطَف
􀀀
ا بَنِیَّ إِنَّ هَ 􀀀 راهِیمُ بَنِیهِ وَ یَعْقُوبُ ی 􀀀 ا إِبْ 􀀀 وَصّ بِه
ی􀀀 و َ
[ترجمه]
ابراهیم و یعقوب فرزندان خود را نسبت بتسلیم در برابر خداوند توصیه کردند که:اي فرزندان ما خدا شما را بآئین پاك
( برگزید پس سعی کنید که از دنیا نروید مگر در حال مسلمان بودن( 132
ص : 66
1) آیه 78 و 79 سورة انعام. -1
شرح لغات
وَصّ -پیمان بست،امر کرد
ی... 􀀀
تفسیر:
اشاره
بعد از آنکه خداوند دعاي ابراهیم علیه السلام را براي فرزندانش بیان کرد و بسفاهت و جهالت کسانی که از طریقه و شریعت
ابراهیم اعراض نمودند تصریح نمود،اهتمام ابراهیم علیه السلام را بامر دین و پیمانی که او در وصیّت خود بفرزندانش بعمل
آورد تذکر میدهد و میفرماید:
ا... 􀀀 وَصّ بِه
ی􀀀 و َ
یا بملّت برمیگردد در اینصورت مراد این است که او بفرزندانش دربارة رعایت شریعت و ملت خود « بها » -ضمیر در لفاظ
است که در آیۀ قبل واقع گردیده « الَمِینَ 􀀀 أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْع » « کلمه » برمیگردد که منظور از آن « کلمه » توصیه کرد و یا ضمیر به
است و مؤیّد این معنی این جمله است.
اقِیَهً فِی عَقِبِهِ... 􀀀 ا کَلِمَهً ب 􀀀 وَ جَعَلَه
(1)
-یعنی ابراهیم تسلیم در برابر خدا را در میان ذریۀ خود کلمۀ باقی و همیشگی گردانید.
.« اللّ برمیگردد
􀀀
ضمیر بکلمۀ اخلاص یعنی لا اله الا ه »: بعضی گفته اند
راهِیمُ بَنِیهِ... 􀀀 إِبْ
-یعنی ابراهیم بفرزندان خود توصیه کرد و علت اینکه توصیه را اختصاص بفرزندان خود داد این بود که محبّت و دلسوزي
بیشتري نسبت بفرزندان خویش داشت و آنان نیز بقبول وصیّت وي شایسته تر بودند و گرنه این نکته معلوم است که او همۀ
مردم را باسلام دعوت میکرد.
دو قلو متولد شدند ولی « عیص » علّت اینکه یعقوب نامیده شد این بود که او و »: یعقوب فرزند اسحاق است ابن عباس میگوید
یعنی پاشنۀ او را با دست خود گرفته بود متولد گردید. « عقب » هنگام تولد اول عیص بدنیا آمد و یعقوب در حالی که
نامیده میشدند این وصیت را کرد: « اسباط » منظور از این جمله این است که یعقوب نیز بدوازده فرزند خود که
ص : 67
1) آیۀ 28 سورة زخرف -1
ی لَکُمُ الدِّینَ... 􀀀 اللّ اصْطَف
􀀀
ا بَنِیَّ إِنَّ هَ 􀀀ی
-یعنی ابراهیم و یعقوب هر دو بفرزندان خود گفتند اي فرزندان من!خداوند دین اسلام را براي شما برگزیده است.
إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ...
􀀀
لا تَمُوتُنَّ 􀀀 فَ
یا مراد این است:مبادا در .« اسلام را ترك نکنید که در این صورت مرگ با شما در حال ترك اسلام،مصادف میگردد »: -یعنی
حال کفر در معرض مرگ قرار بگیرد بلکه همیشه سعی کنید که در حال مرگ مسلمان باشید.
زجاج میگوید مراد این است که از اسلام هیچگاه دست برندارید تا در هنگام مردن،مرگ شما را در حال اسلام دریابد.
وصیت هنگام مردن
این آیه مردم را ترغیب بوصیّت در هنگام مرگ میکند و ضمناً باین نکته نیز دلالت دارد که شایسته است اشخاص کسان خود
را در ضمن وصیّت بمراعات و احکام دین و اطاعت خداوند سفارش کنند.
[ [سوره البقره ( 2): آیه 133
اشاره
ماعِیلَ وَ 􀀀 راهِیمَ وَ إِسْ 􀀀 ائِکَ إِبْ 􀀀 هَ آب 􀀀 هَکَ وَ إِل 􀀀 الُوا نَعْبُدُ إِل 􀀀 ا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي ق 􀀀 الَ لِبَنِیهِ م 􀀀 داءَ إِذْ حَ َ ض رَ یَعْقُوبَ اَلْمَوْتُ إِذْ ق 􀀀 أَمْ کُنْتُمْ شُهَ
( احِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ( 133 􀀀 هاً و 􀀀 حاقَ إِل 􀀀 إِسْ
[ترجمه]
آیا شما حاضر بودید هنگامی که یعقوب را مرگ در رسید و بفرزندان خود گفت که شما بعد از من چه چیز را
میپرستید؟گفتند خداي تو و خداي پدران تو ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را که خداي یگانه است میپرستیم و ما در برابر او
( تسلیم میباشیم.( 133
شرح لغات
شهداء...-جمع شهید یعنی حاضر،گواه.
تفسیر:
خداوند اهل کتاب را مخاطب قرار داده میفرماید:
داءَ... 􀀀 أَمْ کُنْتُمْ شُهَ
-آیا شما حضور داشتید بمعناي اینکه حاضر نبودید.
ص : 68
إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ...
-در هنگامی که مرگ یعقوب در رسید.
ا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي... 􀀀 الَ لِبَنِیهِ م 􀀀 إِذْ ق
-هنگامی که بفرزندان خود گفت پس از من چه چیز را میپرستید؟منظور این است شما اهل کتاب در آن وقت که حضور
نداشتید،در این صورت مطالب بی اساس و باطل را بر پیغمبران من نسبت ندهید و آنها را بیهودیت و نصرانیت متهم نسازید
زیرا من پیغمبر خود را جز بشریعت پاك و توحید مبعوث ننموده ام.
این کلام روي این اصل است که یهود می گفتند:یعقوب هنگام مرگ فرزندان خود را بیهودیت توصیه کرده است خداوند با
این بیان بی اساس بودن گفتار آنان را آشکار نمود.
نگفت ( 1)این بود که مردم در آن زمان بت می « من تعبدون » گفت و « ا تَعْبُدُونَ 􀀀م» و علت اینکه یعقوب بفرزندان خود
ماعِیلَ 􀀀 راهِیمَ وَ إِسْ 􀀀 ائِکَ إِبْ 􀀀 هَ آب 􀀀 هَکَ وَ إِل 􀀀 الُوا نَعْبُدُ إِل 􀀀 پرستیدند لذا یعقوب گفت چه چیز را می پرستید؟و نگفت که را می پرستید؟ ق
حاقَ... -یعنی گفتند: 􀀀 وَ إِسْ
پروردگار تو و پروردگار پدران تو ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را میپرستیم و علّت اینکه خداوند اسماعیل را بر اسحاق مقدم
داشت این است که او بزرگتر از اسحاق بود و اسماعیل را با اینکه عموي یعقوب بود به این جهت در ردیف پدران او بشمار
عمو را نیز پدر مینامد و این نامگذاري باین مناسبت است که تعظیم آنها مانند تعظیم پدر لازم » را پدر مینامد « جدّ » آورد که
است و بهمین جهت بود که پیغمبر اکرم دربارة عموي خود عباس فرمود:
ردّوا علیّ ابی...-یعنی پدر من را بمن برگردانید.
احِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ... 􀀀 هاً و 􀀀إِل
منظور این است که ما در برابر »: -خداي یکتا و ما باو ایمان داریم و ببندگی خود در برابر او اعتراف مینمائیم.بعضی گفته اند
ص : 69
دربارة عاقل بکار میرود. « من » ما دربارة غیر عاقل و کلمۀ » این است که نوعا کلمه « ما » و« من » 1) تفاوت میان -1
برخی گفته اند:مراد این است که ما جزء مسلمانان هستیم بدلیل .« او خاضع و در مقابل امر و نهی وي قلباً و قولًا تسلیم میباشیم
. « لامُ􀀀 اللّ الْإِسْ
􀀀
إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ هِ » گفتار خداوند
[ [سوره البقره ( 2): آیه 134
اشاره
( کانُوا یَعْمَلُونَ ( 134 􀀀 عَمّ
ا􀀀 تُس لا ئَْلُونَ 􀀀 کَس وَ ا بَْتُمْ 􀀀 ا کَسَبَتْ وَ لَکُمْ م 􀀀 ا م 􀀀 تِلْکَ أُمَّهٌ قَدْ خَلَتْ لَه
[ترجمه]
اینان امّتی بودند که در گذشتند نتیجۀ اعمال آنها-نیک یا بد-بآنها برمیگردد و نتیجۀ اعمال شما نیز بخودتان عاید میشود و
( شما هیچگاه مسئول اعمال آنان نمیباشید( 134
شرح لغات
امّت بچند معنی گفته میشود:
-1 جماعت که در این آیه منظور همین معنا است.
1)یعنی ابراهیم پیشوایی بود مطیع خداوند. ) « انِتاً 􀀀 کانَ أُمَّهً ق 􀀀 راهِیمَ 􀀀 إِنَّ إِبْ » : -2 پیشوا باین معنا است در گفتار خداوند
.( -3 قامت ( 2
.( -4 استقامت در امور دین ( 3
-5 مقداري از زمان چنان که در این گفتار خداوند.و اذکر بعد امه ( 4)یعنی بعد از مدتی متذکر گردید همین معنا مراد است.
ص : 70
1) آیه 120 سورة نحل. -1
و ان معاویه الأکرمین حسان الوجوه طوال الامم. یعنی »: 2) مؤلف براي اثبات این معنا استشهاد باین شعر اعشی کرده است -2
مسلماً طایفۀ گرامی معاویه داراي صورت نیکو و قامت بلند هستند.
3) مؤلف براي اثبات معنا باین شعر نابغه استشهاد کرده است(:حلفت فلم اترك لنفسی ریبه و هل یأثمن ذو امه و هو طائع -3
یعنی من قسم خورده ام و براي خود تردیدي باقی نگذاشته ام و آیا صاحب استقامت گناه میکند و از قسم خود برمیگردد و
حال اینکه صاحب استقامت مطیع قسم خود میباشد.
4) آیۀ 12 سورة یوسف. -4
اللّ علیه و آله و سلّم.
􀀀
-6 اهل یک ملت چنان که می گوییم امت موسی علیه السلام امت عیسی علیه السلام امت محمّد صلی ه
خلت...-گذشت.
کسب...-عملی که براي جلب منفعت یا دفع ضرر انجام بگیرد.
تفسیر:
تِلْکَ أُمَّهٌ قَدْ خَلَتْ...
-یعنی ابراهیم و فرزندان او جماعتی بودند که گذشتند.
ا کَسَبَتْ... 􀀀 ا م 􀀀لَه
-هر عملی که انجام دادند-طاعت یا معصیت-نتیجۀ آن بآنان برمیگردد.
وَ لَکُمْ...
-براي شما یهود و نصاري نیز.
ا کَسَبْتُمْ... 􀀀م
-نتیجۀ هر عملی-نیک یا بد-که انجام بدهید بازمیگردد.
کانُوا یَعْمَلُونَ... 􀀀 عَمّ
ا􀀀 تُس لا ئَْلُونَ 􀀀 وَ
- شما مسئول اعمال آنها نخواهید بود چنان که آنان نیز مسئولیت اعمال شما را ندارند بلکه هر شخص تنها در برابر اعمال
ي ( 1)یعنی هیچکس بار مسئولیت دیگري را بر دوش 􀀀 ازِرَهٌ وِزْرَ أُخْر 􀀀 لا تَزِرُ و 􀀀 خود مسئول است همانطور که خداوند فرمود: وَ
نگیرد.
فرزندان را بگناه پدران مؤاخذه میکنند و گناهان »: این آیه دلالت روشن،بر بطلان گفتار گروه مجبّره دارد که میگویند
. « مسلمانان بر کفار تحمیل میشود
[ [سوره البقره ( 2): آیه 135
اشاره
( کانَ مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ ( 135 􀀀 ا 􀀀 راهِیمَ حَنِیفاً وَ م 􀀀 ي تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّهَ إِبْ 􀀀 صار 􀀀 الُوا کُونُوا هُوداً أَوْ نَ 􀀀 وَ ق
[ترجمه]
یهود و نصاري بمسلمانان گفتند بآئین ما در آئید تا راه حق را در یابید اي پیغمبر بگو در جواب آنها که ما از شریعت ابراهیم
( که حق است پیروي میکنیم و او از مشرکین نبود.( 135
شرح لغات:
یعنی متمایل از یهودیت و نصرانیت نامیده « حنفیه » حنیف...-مستقیم،متمایل از باطل بسوي حق و بهمین جهت شریعت ابراهیم
شده است و در حدیث است که
ص : 71
1) آیۀ 164 سورة انعام و آیۀ 7 سورة زمر -1
است که بر اساس سهولت پایه گزاري شده است و آن شریعت اسلام است که در آن « حنفیه » محبوبترین شریعت ها در نزد خدا
مشقتی نیست.
شأن نزول
اللّ بن صوریا و کعب بن اشرف و مالک بن صیف و جماعتی از یهود و همچنین جماعتی از نصاراي
􀀀
عبد ه »: ابن عباس میگوید
نجران با مسلمانان مشاجره نمودند و هر طایفه اي می گفتند که دین ما نزد پروردگار صحیح و بر حق است،یهود می گفتند
پیغمبر ما »: نصاري می گفتند « پیغمبر ما موسی از همه پیغمبران و کتاب آسمانی ما تورات از همه کتابها با فضیلت تر است »
و هر یک از این دو طایفه بمسلمانان می گفتند:بدین ما « عیسی از همۀ پیغمبران و کتاب آسمانی انجیل از همۀ کتابها بهتر است
اللّ بن صوریا به پیغمبر اسلام گفت هدایت و سعادت
􀀀
در آئید.در این حال خداوند این آیه را نازل فرمود بعضی گفته اند:عبد ه
تنها در دین ما است تو اي محمّد از دین ما پیروي کن و نصاري نیز عیناً همین قول را به پیغمبر اسلام می گفتند.در این حال
خداوند این آیه را نازل فرمود.
تفسیر:
اشاره
الُوا... 􀀀 وَ ق
بیهود و نصاري برمیگردد یعنی یهود گفتند: « قالوا » -ضمیر در
کُونُوا هُوداً...
ي .نصاري گفتند:بدین ما درآئید.و هر یک از این دو فرقه مسلمانان را بدین خود دعوت نمودند. 􀀀 صار 􀀀 -بدین ما درآئید أَوْ نَ
تَهْتَدُوا...
-یعنی بدین ما درآئید تا طریق حق را درك کنید.
راهِیمَ... 􀀀 قُلْ بَلْ مِلَّهَ إِبْ
اللّ علیه و آله بلکه ما از دین ابراهیم پیروي میکنیم وجه دیگر آنکه اتّبعوا دین ابراهیم یعنی اي
􀀀
-بگو اي محمّد صلی ه
مسلمانان!از دین ابراهیم پیروي کنید.
حَنِیفاً...
-یعنی آن آئین مستقیم است بعضی گفته اند مراد این است که آن مایل بدین اسلام است.
ص : 72
نامیده شد؟ « حنیف »( چرا دین ابراهیم(ع
نامیده شد و پیروي از آن لازم گردید چهار قول است: « حنیف » در اینکه ملّت ابراهیم علیه السلام بچه علت
این نامگذاري بجهت اشتمال آن بر اعمال حج است، 2-مجاهد در قول دیگر »: -1 ابن عباس و مجاهد و حسن میگوید
.« است و پیروي از آن لازم است اینست که پیروي از آن پیروي از حق است « حنیف » علت اینکه آن دین »: میگوید
این موضوع باین مناسبت است که پیروي از آن، متابعت شریعتی است که ابراهیم علیه السلام بوسیله »: -3 بعضی میگویند
.« آوردن احکام آن-از قبیل لزوم حج و ختنه و غیر آن از احکام اسلام-امام مردم گردیده است
یعنی اخلاص در زمینۀ اقرار بربوبیت خداوند و بندگی انسان در برابر او. « حنیف »: -4 برخی گفته اند
گفتیم برمیگردد. « حنیف » تمام این اقوال باستقامت و بتمایل از باطل بسوي حق که در معناي »: مؤلف
کانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ... 􀀀 ا 􀀀 وَ م
را از ملت ابراهیم علیه السلام نفی کرده و ضمناً آن را براي یهود و « شرك » -یعنی ابراهیم از مشرکین نبود خداوند باین بیان
پسر خداست و باین سبب هر دو مشرك « مسیح » پسر خداست و نصاري گفتند « عزیر » نصاري اثبات نموده است زیرا یهود گفتند
گردیدند.
یهود و نصاري تناقض میگویند
اینکه خداوند تنها به پیروي از ملت ابراهیم امر کرده فرمود:بل ملّه ابراهیم حنیفا از این جهت است که تناقضهایی که در یهود
و نصرانیّت موجود است در ملّت ابراهیم اصلا وجود ندارد و لذا آن ملت براي پیروي و لزوم عمل بآن از ملّتهاي دیگر شایسته
تر است.
ص : 73
جهات تناقض در یهود
یهود از جهاتی که ذیلا خاطرنشان میگردد تناقض میگویند:
-1 میگویند احکام شریعت موسی علیه السلام قابل نسخ نیست و همیشگی است با اینکه تورات،دلالت بر جواز نسخ شریعت
پیغمبر اسلام)و لزوم پیروي )« امی » موسی دارد! 2-میگویند ما بتورات عمل می کنیم با اینکه در آن بشارتی راجع بظهور پیغمبر
از آن موجود است و عمل بآن نمیکنند! 3-میگویند ما از این جهت بنبوّت موسی علیه السلام اعتراف و ایمان داریم که او
داراي معجزاتی بوده است با اینکه معجزات روشنتري براي نبوّت عیسی و پیغمبر اسلام موجود است و بآن توجّه نمیکنند از این
قبیل تناقضها در یهودیت فراوان است
تناقض در نصرانیّت
از جمله تناقضی که در نصرانیت موجود است این است که میگویند:پدر و پسر و روح القدس یک خداست،با اینکه معتقدند
که پدر غیر از پسر است و پدر یک خداست و پسر یک خداست و روح القدس یک خداست و از طرفی از اعتراف بسه خدا
امتناع میورزند البته غیر از این تناقض،ضد و نقیضهاي دیگري را نیز میگویند که در کتب مذکور است.
[ [سوره البقره ( 2): آیه 136
اشاره
ا􀀀 ی وَ م 􀀀 ی وَ عِیس 􀀀 ا أُوتِیَ مُوس 􀀀 اطِ وَ م 􀀀 حاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ اَلْأَسْب 􀀀 ماعِیلَ وَ إِسْ 􀀀 راهِیمَ وَ إِسْ 􀀀 ی إِبْ 􀀀 ا أُنْزِلَ إِل 􀀀 ا وَ م 􀀀 ا أُنْزِلَ إِلَیْن 􀀀 بِاللّ وَ م
􀀀
آمَنّ هِ
ا􀀀 قُولُوا
( لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ( 136 􀀀 أُوتِیَ اَلنَّبِیُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ
[ترجمه]
بگوئید که ما مسلمانان بخدا ایمان آوردیم و همچنین ایمان داریم بآنچه بر پیغمبر ما نازل گردیده و بآنچه بابراهیم و اسماعیل
و اسحاق و یعقوب و فرزندان او نازل شده است و ایمان داریم بآنچه بموسی و عیسی و سایر پیغمبران خدا نازل گردیده است
( بهمۀ پیغمبران خدا ایمان داریم و میان هیچیک از آنها فرق نمیگذاریم و در برابر پروردگار تسلیم میباشیم.( 136
ص : 74
شرح لغات
میگویند و اسرائیل لقب یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم است تعداد اسباط « اسباط » اسباط...-جمع سبط یعنی فرزند،باولاد اسرائیل
دوازده است که از دوازده فرزند یعقوب بوجود آمده اند.
لا نفرق...-فرق نمیگذاریم.
تفسیر:
اشاره
خداوند بمسلمانان خطاب نموده میفرماید:
بِاللّ
􀀀
آمَنّ هِ...
ا􀀀 قُولُوا
-یعنی بگوئید:بخدا ایمان آوردیم بعضی گفته اند:
اللّ علیه و آله و سلم نیز مورد خطاب است.
􀀀
خطاب متوجه تنها مسلمانان نیست بلکه پیغمبر اسلام صلی ه
خداوند در این آیه مسلمانان را مأمور ساخته است که بآنچه قلبا ایمان دارند اظهار کنند و در این مقام از این جهت نخست
ایمان بخدا را ذکر کرده است که آن پیش از همۀ واجبات است و دیگر اینکه معرفت خدا پایه معرفت پیغمبران الهی و شرایع
آسمانی است.
ا... 􀀀 ا أُنْزِلَ إِلَیْن 􀀀 وَ م
-و همچنین بگوئید که ما ایمان آوردیم بآنچه بما نازل گردیده است یعنی ایمان داریم به اینکه قرآن بر حق است و تنها پیروي
از آن بر ما فعلا لازم است هر چند پیش از آن کتابهایی از جانب خدا نازل شده است.
اطِ... 􀀀 حاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْب 􀀀 ماعِیلَ وَ إِسْ 􀀀 راهِیمَ وَ إِسْ 􀀀 ی إِبْ 􀀀 ا أُنْزِلَ إِل 􀀀 وَ م
-و بگوئید که ایمان داریم بآنچه بابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل گردیده است.
اسباط کیستند؟
.« فرزندان یعقوب میباشد که از آنها جمعیتی بوجود آمد « اسباط » منظور از »: قتاده میگوید
سدي و ربیع و محمّد بن اسحاق نیز همین قول را قائلند و نامهاي دوازده فرزند یعقوب را باین شرح بیان کرده اند:
یوسف،بنیامین،زابالون،روبیل،یهودا،
ص : 75
شمعون،لاوي،دان قهاب ( 1)،یشجر،نفتالی،جاد اشرفهم اینها فرزندان یعقوب میباشند و در این موضوع میان مفسرین اختلافی
نیست.
بسیاري از مفسرین میگویند همۀ آنها پیغمبر بودند ولی طبق اصول مذهب ما نمیتوان این معنا را قبول کرد زیرا ناگفته پیدا
است که آنچه آنها نسبت بیوسف انجام دادند معصیت بود و حال آنکه یکی از اصول مذهب ما این است که پیغمبر باید از
معاصی و کارهاي قبیح کوچک و بزرگ معصوم و منزّه باشد در قرآن هم دلیلی بر پیغمبر بودن همۀ آنان وجود ندارد.
دلالت ندارد که همه آنها پیغمبر بودند زیرا ممکن است که نزول آیات فقط بر بعضی از آنها که « أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ » ا􀀀 و جمله م
ا أُنْزِلَ 􀀀م» مرتکب معصیت نشده اند و پیغمبر بوده اند صورت گرفته باشد نه بر همۀ آنها یعنی احتمال میرود که استعمال جمله
باشد. « ا􀀀 ا أُنْزِلَ إِلَیْن 􀀀م» مثل « إِلَیْهِمْ
اللّ علیه و آله بوده ولی چون مسلمانان مأمور بودند که بآن عمل
􀀀
یعنی همانطوري که نزول قرآن تنها به پیغمبر اسلام صلی ه
نیز نزول آیات الهی واقعاً بر بعضی از آنها بوده ولی چون مأمور بوده اند « اسباط » کنند بهمه آنها نسبت داده شده است درباره
که بآن عمل نمایند بهمۀ آنها نسبت داده شده است.
آیا فرزند یعقوب علیه السلام پیغمبر »: عیاشی:در تفسیر خود از حنان بن سدیر نقل میکند که بحضرت باقر علیه السلام گفتم
بودند؟حضرتش فرمود:نه.پیغمبرزاده بودند و پس از اینکه از معصیت خود توبه کردند در حال سعادت از دنیا درگذشتند.
ی... 􀀀 ی وَ عِیس 􀀀 ا أُوتِیَ مُوس 􀀀 وَ م
-و ایمان داریم بآنچه بر موسی علیه السلام و عیسی نازل شده است خداوند از این نظر موسی علیه السلام و عیسی علیه السلام
را مخصوصاً ذکر کرده است که احتجاج بر یهود و نصاري بعمل بیاید و یهود و نصاري بدانند که مسلمانان بآنچه
ص : 76
در روایت ابن اسحاق و همچنین در کتب یهود نیست و صحیح آنست که این نام زائد باشد زیرا با انضمام آن « قهاب » (1 -1
زائد است.(شعرانی) « فهم » است و لفظ و « اشر » تعداد از دوازده تجاوز میکند و همین طور نام آخرین اسباط
واقعاً بر موسی علیه السلام و عیسی علیه السلام نازل گردیده است ایمان دارند و منظور از آنچه بر موسی علیه السلام نازل
است. « انجیل » و از آنچه بر عیسی علیه السلام نازل شد « تورات » گردیده
ا أُوتِیَ النَّبِیُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ... 􀀀 وَ م
-و ایمان داریم بآنچه بر سایر پیغمبران الهی از جانب خداوند نازل گردید.
لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ... 􀀀
-میان هیچیک از آنها تفاوت نمیگذاریم یعنی اینطور نیست که ما مسلمانان ببعضی از آنها ایمان بیاوریم و ببعضی ایمان
نیاوریم چنان که یهود و نصاري میان پیغمبران خدا فرق گذاشتند و یهود بحضرت عیسی علیه السلام و حضرت محمّد صلی
اللّ علیه و آله و سلم ایمان
􀀀
اللّ علیه و آله و سلّم ایمان نیاوردند و نصاري بحضرت سلیمان و پیغمبر ما حضرت محمّد صلی ه
􀀀
ه
نیاوردند.
وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ...
این است که ما نسبت « وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ » -یعنی در برابر کلیۀ آنچه ذکر گردید تسلیم هستیم بعضی گفته اند معناي جملۀ
بپروردگار خضوع در مقام اطاعت،و اقرار ببندگی داریم برخی میگویند معناي آن این است که ما نسبت بامر و نهی خدا مطیع
میباشیم.در ذیل آیه 133 نیز همین احتمالات ذکر گردید.
فائدة این آیه این است که خداوند در ضمن آن ما را امر فرموده است که بخدا و پیغمبران او و آنچه بر آنها از کتب آسمانی و
شرایع نازل گردیده است ایمان بیاوریم و ضمناً این آیه رویّۀ کسانی را که میان پیغمبران الهی فرق گذاشتند و ببعضی ایمان
آوردند و ببرخی ایمان نیاوردند مردود و محکوم ساخته است.
این نکته نیز روشن است که ایمان به پیغمبران الهی مستلزم آن نیست که ما بشرایع آنها نیز عمل کنیم.ما در عین حال که همۀ
پیغمبران خدا را تصدیق میکنیم بر خود لازم میدانیم که تنها بشریعت اسلام که کاملترین شرایع الهی است عمل کنیم.
از ضحاك نقل گردیده است که می گفت:بفرزندان و خانواده و خدمتگزاران خود نامهاي پیغمبرانی را که خداوند در قرآن
ذکر کرده است تعلیم کنید تا بآنها ایمان
ص : 77
بیاورند و آنچه را که بر آنان نازل گردیده است تصدیق کنند زیرا خداوند میفرماید:
بِاللّ
􀀀
آمَنّ هِ...
ا􀀀 قُولُوا
تا آخر آیۀ.
[ [سوره البقره ( 2): آیه 137
اشاره
( اَللّ وَ هُوَ اَلسَّمِیعُ اَلْعَلِیمُ ( 137
􀀀
اقٍ فَسَیَکْفِیکَهُمُ هُ 􀀀 ما هُمْ فِی شِق 􀀀 ا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اِهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ 􀀀 فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ م
[ترجمه]
اگر یهود و نصاري بآنچه شما مسلمانان ایمان آورده اید.ایمان آوردند.
راه حق را یافته اند.چنانچه اعراض کردند و آئین شما را نپذیرفتند،بدون تردید راه کفر و خلاف حق را پیش گرفته اند.
.( خداوند تو را اي پیغمبر از شر و آسیب آنها حفظ خواهد کرد چه او شنوا و دانا است( 137
شرح لغات
شقاق...-منازعه،مخالفت.
کفایت...-رسیدن،نگاه داشتن.
شأن نزول
اللّ علیه و آله آن را بر یهود و نصاري تلاوت کرد
􀀀
بِاللّ (آیۀ سابق)نازل گردید و پیغمبر اسلام صلی ه
􀀀
آمَنّ هِ...
ا􀀀 هنگامی که قُولُوا
یهود آن آیه را چون متضمّن نبوّت عیسی علیه السلام بود سخت انکار کردند و نصاري هم گفتند عیسی در ردیف سایر
پیغمبران و مانند آنان نیست بلکه او پسر خداست لذا آنها نیز آن آیه را رد کردند و در این حال این آیه نازل گردید:
تفسیر:
فَإِنْ آمَنُوا...
-خداوند خبر میدهد که چنان که کفار بهمان نحو که مؤمنین ایمان آورده اند ایمان بیاورند.
فَقَدِ اهْتَدَوْا...
-راه بهشت را یافته اند بعضی گفته اند مراد این که راه استقامت و هدایت را پیموده اند.
ا􀀀 ابن عباس بمردم می گفته اوست بجاي فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ م »: برخی میگویند
ص : 78
« آمَنْتُمْ
.« یعنی اگر کفار بآنچه شما مسلمانان ایمان آورده اید ایمان بیاورند-بخوانند « فان آمنوا بما آمنتم »
ولی او ظاهراً این مطلب را بعنوان تفسیر میگفته است و گرنه نزول آیه بهمان ترتیبی است که مذکور گردید.
وَ إِنْ تَوَلَّوْا...
-یعنی اگر کفار اعراض کردند و بآنچه شما ایمان آورده اید اعتراف نکردند.
اقٍ... 􀀀 ما هُمْ فِی شِق 􀀀 فَإِنَّ
تفسیر کرده است یعنی « کفر » را به « شقاق » -در این صورت بدون تردید آنان در حال شقاق هستند، حضرت صادق علیه السلام
آنها راه کفر را پیش گرفته اند و ابن عباس آن را بمعناي مخالفت گرفته است یعنی آنان راه مخالفت با حق را پیش گرفته و
را بمعناي ضلال،و حسن.بمعناي عداوت گرفته « شقاق » بباطل تمسک جسته اند،در نتیجه،با خدا مخالفت کرده اند ابو عبیده
است.
اللّ
􀀀
فَسَیَکْفِیکَهُمُ هُ...
-خداوند پیغمبر خود را بکمک و نگاهداري از شر یهود و نصاري که با او عداوت و مخالفت میورزیدند،وعده میدهد.
اللّ علیه و آله دارد زیرا خداوند او را از آسیب آنها-با اینکه
􀀀
این موضوع دلالت روشنی بر نبوّت و حقانیت پیغمبر اسلام صلی ه
آن همه جدّیت در این راه بخرج دادند- حفظ کرد.
وَ هُوَ السَّمِیعُ...
-خداوند شنوندة گفتار آنها.
اَلْعَلِیمُ...
-و باعمالی که آنها علیه تو انجام میدهند و نقشه هایی که می کشند و توطئه هایی که می چینند دانا است و همه آنها را عقیم
و بی نتیجه خواهد کرد .
[ [سوره البقره ( 2): آیه 138
اشاره
( ابِدُونَ ( 138 􀀀 اَللّ صِبْغَهً وَ نَحْنُ لَهُ ع
􀀀
اَللّ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ هِ
􀀀
صِبْغَهَ هِ
[ترجمه]
ایمان و توحید رنگ آمیزي خداست که فطرتا در وجود ما قرار داده است و کیست که بهتر از خداوند رنگ آمیزي کند؟و ما
( او را عبادت می کنیم( 138
ص : 79
شرح لغات
این تعبیر باین جهت است که بعضی از نصاري نوزادان خود را » یعنی رنگ آمیزي مأخوذ است فرّاء میگوید « صبغ » اللّ از
􀀀
صبغه ه
نامیده میشد فرو میبردند و این عمل را تطهیر آن نوزاد میدانستند.نظر در این آیه باین نکته « معمودیه » در آب مخصوصی که
بعضی گفته « است که رنگ آمیزي خدا که همان فطرت پاك است تطهیر شما است نه آن تطهیري که آنها گمان میکنند
چون یهود و نصاري است که فرزندان خود را در اثر تلقینات باطل برنگ یهود و نصاري در میآوردند لذا خداوند در این »: اند
آیه میفرماید رنگ آمیزي خدا همان فطرت اسلام است بهتر از رنگ آمیزي یهود و نصاري است که فرزندان خود را از مسیر
.« فطرت منحرف میسازند
تفسیر:
اللّ
􀀀
صِبْغَهَ هِ
که مقتضاي فطرت الهی است « اسلام » اللّ یعنی از
􀀀
اتبعوا صبغه ه »«: منظور این است که »«: حضرت صادق علیه السلام میفرماید
پیروي کنید.ابن عباس و حسن و قتاده و مجاهد نیز قریب بهمین معنا گفته اند.
.« اللّ شریعت و آئینی است که یکی از موادّ آن لزوم ختنه کردن است
􀀀
مراد از صبغه ه »: فرّاء و بلخی میگویند
.« اللّ فطرتی است که خداوند مردم را طبق آن آفریده است
􀀀
ابو العالیه و بعضی دیگر میگویند:منظور از صبغه ه
اللّ صِبْغَهً...
􀀀
وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ هِ
در مقام « -کیست که از خداوند بهتر رنگ آمیزي کند یعنی شریعت و آئینی مقرر نماید که مطابق فطرت باشد؟این استفهام
انکار است یعنی هیچکس نمیتواند بهتر از خداوند رنگ آمیزي کند.
ابِدُونَ... 􀀀 وَ نَحْنُ لَهُ ع
-ما طبق رنگ توحید و ایمانی که خداوند ذاتا و فطرتا بما بخشیده است او را میپرستیم یعنی بر ما لازم است که رنگ آمیزي
خدا را بپذیریم و او را بپرستیم نه رنگ آمیزي پدران و اجداد را بعضی گفته اند منظور این است که ما
ص : 80
خدا را بواسطۀ پیروي از ملّت ابراهیم پرستش می کنیم .
[ [سوره البقره ( 2): آیه 139
اشاره
( مالُکُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ ( 139 􀀀 ا وَ لَکُمْ أَعْ 􀀀 مالُن 􀀀 ا أَعْ 􀀀 ا وَ رَبُّکُمْ وَ لَن 􀀀 اَللّ وَ هُوَ رَبُّن
􀀀
ا فِی هِ 􀀀 قُلْ أَ تُحَاجُّونَن
[ترجمه]
اي پیغمبر!بیهود و غیر آنها از کفار بگو که شما را با ما در دین خدا چه جاي بحث و جدال است؟ در صورتی که او پروردگار
ما و شما است و مصالح ما و شما را بهتر میداند و شما مسئول اعمال خویش و ما مسئول اعمال خود هستیم و ما تنها ملتی
( هستیم که او را از روي خلوص نیت پرستش میکنیم.( 139
شرح لغات:
محاجّه...-مجادله و گفتگوي خصومت آمیز.
اعمال...-جمع عمل یعنی کار.
اخلاص...-خالص قرار دادن.
تفسیر:
اشاره
خداوند در این آیه پیغمبر خود را مأمور ساخته است که بیهود و غیر آنها از کفّار بگوید:
اللّ
􀀀
ا فِی هِ... 􀀀 أَ تُحَاجُّونَن
-در دین خدا با ما چه مجادله میکنید؟و حال آنکه خداوند آفریننده و نعمت بخش ما و شما میباشد و او هر آئینی که بصلاح
ما و شما باشد همان را تشریع میکند.
چگونه با پیغمبر اسلام(ص)محاجّه میکردند
اللّ علیه و آله بچه کیفیّت بود اقوالی است:
􀀀
در اینکه محاجّۀ یهود و نصاري با پیغمبر اسلام صلی ه
ما نسبت بحقّ شایسته تر میباشیم بدلیل اینکه نبوّت در میان ما پیش از شما تحقق یافته و کتاب آسمانی در »: -1 آنها میگفتند که
.« میان ما قبل از شما نازل گردیده است
ص : 81
.« ما نسبت بایمان بحقّ شایسته تر از اعرابی هستیم که مدتها بت پرست بودند » -2 آنان می گفتند
پیغمبران سابق از ما بودند و از عرب نبودند و تو اگر راستی پیغمبر بودي » اللّ علیه و آله می گفتند
􀀀
-3 به پیغمبر اسلام صلی ه
.«! میبایست از ما باشی
اءُ􀀀 -4 حسن میگوید:محاجّ ۀ آنها باین صورت بود که می گفتند ما در درگاه خدا محبوب تر و مقدّم تر از شما هستیم نَحْنُ أَبْن
ي ( 2)یعنی جز 􀀀 صار 􀀀 کانَ هُوداً أَوْ نَ 􀀀 إِلاّ مَنْ
􀀀
أَحِبّ ( 1)یعنی ما فرزندان و دوستان خدا هستیم و می گفتند لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّهَ
اؤُهُ 􀀀 اللّ وَ
􀀀
هِ
یهود و نصاري هیچ طائفه اي ببهشت نمیرود و مقصودشان این بود که دین باید تنها در میان آنها که داراي فضیلت هایی
هستند پدید بیاید و نبوّت فقط باید در میان آنها باشد.
خداوند این محاجّه را باین بیان جواب میدهد:
ا وَ رَبُّکُمْ... 􀀀 وَ هُوَ رَبُّن
-یعنی خداوند پروردگار ما و شما و آفرینندة ما و شما است و بتدبیر امور مصالح مردم داناتر میباشد و در هر موردي و در
میان هر جمعیتی که مصلحت بداند نبوّت را قرار میدهد و هر شخصی که بهتر بتواند مسئولیّت این مقام را تحمّل کند به
پیغمبري برمیانگیزد.
مالُکُمْ... 􀀀 ا وَ لَکُمْ أَعْ 􀀀 مالُن 􀀀 ا أَعْ 􀀀 وَ لَن
-یعنی دین ما براي ما و دین شما براي شما است.
منظور این است ضرر اعمال شما بما نمیرسد و منفعت و ثواب اعمال ما نیز بشما عاید نمیگردد.ضرر اعمال » بعضی گفته اند
.« شما فقط براي شما و نفع اعمال ما تنها براي ما است
خداوند باین جمله جواب از گفتار آنها که می گفتند اعراب چون بت پرست بودند شایستگی نبوّت » برخی میگویند
ندارند،داده است که اگر افرادي از اعراب بت پرست
ص : 82
اللّ وَ
􀀀
اءُ هِ 􀀀 ي نَحْنُ أَبْن 􀀀 صار 􀀀 الَتِ الْیَهُودُ وَ النَّ 􀀀 وَ ق » : 1) این گفتار یهود و نصاري را خداوند در آیه 18 سورة مائده ذکر کرده است -1
« أَحِبّ
اؤُهُ 􀀀
. « ي􀀀 صار 􀀀 کانَ هُوداً أَوْ نَ 􀀀 إِلاّ مَنْ
􀀀
الُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّهَ 􀀀 وَ ق » : 2) این گفتار را خداوند در آیه 111 سوره بقره ذکر نموده است -2
.« بوده اند بما مسلمانان ارتباط ندارد و ما نباید بجرم اعمال آنها مؤاخذه شویم
وَ نَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ...
این » -یعنی ما موحّد هستیم.منظور این است که ما چون مخلص هستیم نسبت بحق شایسته تر میباشیم تا مشرکین بعضی میگویند
اعراب چون بت پرست بودند شایستگی مقام نبوّت »: جمله جوابی است از دلیلی که یهود و نصاري اقامه میکردند و می گفتند
و بیان جواب این است که ما چون فعلاً موحّ د هستیم عیب و نقص بت پرستی اعراب بر ما متوجه نیست چنان که « را ندارند
.« شما یهود اگر فعلًا خدا پرست کامل باشید عیب و ایراد گوساله پرستی جمعی از یهودان سابق ابداً متوجه شما نمیگردد
فصلی است در بیان معناي اخلاص
ختم گردید.فصلی در معناي اخلاص منعقد نموده میگوید:از حذیفه بن « اخلاص » مؤلّف بمناسبت اینکه این آیه بکلمۀ
اللّ علیه و آله و سلّم پرسیدم:اخلاص چیست؟حضرتش فرمود:این
􀀀
یمان.روایت شده است که میگوید از رسول اکرم صلی ه
موضوع را از جبرئیل سؤال کردم او گفت این موضوع را از حضرت رب العزّه پرسیدم،فرمود:آن سرّي از اسرار من است که
در قلب هر یک از بندگان خود که او را دوست داشته باشم قرار میدهم.
اللّ علیه و آله نقل کرده است که فرمودند براي هر حقّی حقیقتی و نشانه اي موجود
􀀀
ابن ادریس خولانی از پیغمبر اکرم صلی ه
است و شخص تا هنگامی که دوست دارد مردم او را دربارة اعمالی براي خدا انجام میدهد تعریف و ستایش کنند
نرسیده است. « اخلاص » بحقیقت
سعید بن جبیر میگوید:اخلاص این است که شخص دین و عمل خود را بطور خالص براي خداوند قرار بدهد یعنی در ایمان
بکار نبرد. « ریا » خود براي خداوند شریکی قرار ندهد و در عمل خود هرگز
معنا کرده اند. « اتحاد اعمال شخص در ظاهر و باطن » را به « اخلاص » بعضی
برخی میگویند،اخلاص این است که انسان ملکات فاضله اي در روح خود
ص : 83
براي خدا بدون توجّه بمادّیات بوجود بیاورد.
بعضی گفته اند اخلاص این است که شخص همانطور که گناهان خود را از مردم پنهان میکند حسناتش را نیز مخفی بدارد.
[ [سوره البقره ( 2): آیه 140
اشاره
اَللّ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ
􀀀
ي قُلْ أَ أَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ هُ 􀀀 صار 􀀀 کانُوا هُوداً أَوْ نَ 􀀀 اطَ 􀀀 حاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ اَلْأَسْب 􀀀 ماعِیلَ وَ إِسْ 􀀀 راهِیمَ وَ إِسْ 􀀀 أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْ
( عَمّ تَعْمَلُونَ ( 140
ا􀀀 افِلٍ 􀀀 اَللّ بِغ
􀀀
اَللّ وَ مَا هُ
􀀀
ادَهً عِنْدَهُ مِنَ هِ 􀀀 کَتَمَ شَه
[ترجمه]
یا شما یهود و نصاري می گویید ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و فرزندان او یهود و نصاري بودند اي پیغمبر!باینها بگو
آیا شما بهتر میدانید یا خدا؟کیست ستمکارتر از کسی که شهادتی را که در نزد او از طرف خدا ثابت گردیده است کتمان
( کند و خدا از آنچه انجام میدهید هرگز غافل نیست.( 140
شرح لغات
اعلم...-داناتر.
اظلم...-ستمکارتر.
غفلت...-فراموشی.
تفسیر:
أَمْ تَقُولُونَ...
متّصله و این « ام » را بطور خطاب خوانده اند در این صورت کلمه « ام تقولون » - این جمله بر دو وجه قرائت شده است یکی اینکه
واقع در آیۀ قبل خواهد بود و معنا این است:آیا شما یهود و نصاري می گویید ابراهیم و اسماعیل « تحاجّوننا » جمله عطف بجملۀ
خوانده اند در این صورت ضمیر آن بیهود و « ام یقولون » و اسحاق و یعقوب و فرزندان او یهود و نصاري بوده اند؟ دیگر اینکه
است و معنا این است:بلکه یهود و نصاري میگویند ابراهیم و اسماعیل و « بل » منقطعه و بمعناي « ام » نصاري برمیگردد و کلمۀ
اسحاق و یعقوب و فرزندان وي یهود و نصاري اند.
لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّهَ » . بهر تقدیر در این آیه ادّعاي یهود و نصاري که می گفتند
ص : 84
« ي􀀀 صار 􀀀 کانَ هُوداً أَوْ نَ 􀀀 إِلاّ مَنْ
􀀀
(1)
یعنی جز یهود و نصاري هیچکس داخل بهشت نمیگردد بجهاتی که ذیلا شرح داده میشود،جواب گفته شده است:
اللّ علیه و آله به اینکه این ادّعاي یهود و نصاري درست نیست و معجزات روشنی هم صحّت
􀀀
-1 اخبار پیغمبر اسلام صلی ه
اللّ علیه و آله را ثابت میکرد در بین بود.
􀀀
گفتار پیغمبر اسلام صلی ه
-2 آنچه در تورات و انجیل هست که این پیغمبران و این پیغمبر زادگان یهود و نصاري نبودند و داراي دین حنیف ابراهیم
بودند و از طرفی مسلّم است که اینها ببهشت میروند.
-3 یهود و نصاري این مطلب را قبول داشتند که یهود فقط بکسانی گفته میشود که معتقد بشریعت تورات باشند و نصاري تنها
بکسانی گفته میشود که عقیده مند بشریعت انجیل باشند و حال آنکه کتاب هاي تورات و انجیل بعد از این پیغمبران و این
2)یعنی تورات و ) « إِلاّ مِنْ بَعْدِهِ
􀀀
اهُ وَ الْإِنْجِیلُ 􀀀 ا أُنْزِلَتِ التَّوْر 􀀀 وَ م » : پیغمبران زادگان نازل گردیده است همانطور که خداوند فرمود
انجیل بعد از ابراهیم نازل گردید.
راهِیمَ.. .جدّا توبیخ 􀀀 -4 یهود و نصاري بدون دلیل این مطلب را ادّعا کردند خداوند هم آنها را در ضمن جملۀ أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْ
کرد.
اللّ
􀀀
قُلْ أَ أَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ هُ...
-آیا شما داناتر هستید یا خداوند این جمله هر چند صورتاً استفهام است ولی در حقیقت توبیخ و سرزنش بر یهود و نصاري
3)مراد از این جمله این است که خداوند خبر میدهد که پیغمبر زادگان نامبرده ) « ا􀀀 اه 􀀀 ماءُ بَن 􀀀 مثل أَ أَنْتُمْ أَشَ دُّ خَلْقاً أَمِ السَّ » است
داراي دین حنیف ابراهیم بودند و شما یهود و نصاري ادّعا میکنید که آنان داراي دین یهود و نصاري بودند اي محمّد صلی
اللّ علیه و آله بآنها بگو آیا شما داناتر هستید یا خداوند؟یعنی
􀀀
ه
ص : 85
1) آیه 111 سورة بقره -1
2) آیه 65 سوره آل عمران -2
.«؟ آیا خلقت شما آدمیان محکم تر است یا خلقت آسمانی که خدا آن را بر افراشته است »: 3) آیه 27 سورة نازعات یعنی -3
لازمۀ قول شما این است که خود را از خدا داناتر بدانید و این نهایت فضاحت و وقاحت است!!! اینجا جاي این سؤال هست که
این استفهام با توجه به اینکه یهود و نصاري قلباً میدانستند که خدا از آنها بهتر میداند و خدا هم که « اللّ
􀀀
أَ أَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ هُ » جملۀ
یقیناً میدانست که آنها میدانند خدا بهتر از آنها میداند-هر چند کتمان کرده اعتراف بآن نمینمودند-چه معنا دارد؟ جواب این
سؤال این است که استفهام نسبت بکسانی که روي ظنّ و گمان خود می گفتند بهشت اختصاص بیهود و نصاري دارد کاملا
بجا است زیرا معنا این است که شما علم دارید یا خدا؟یعنی تنها خداوند عالم است و شما روي گمان و ظنّ حرف میزنید.
و نسبت بکسانی که علم داشتند که خدا بهتر میداند و بهشت اختصاص بیهود و نصاري ندارد ولی عناد میورزیدند و اعتراف
نمیکردند این استفهام نیز از این نظر بجا است که توبیخ است که شما با اینکه میدانید خداوند بهتر از شما میداند چرا بمقتضاي
اللّ -کیست ستمکارتر از
􀀀
ادَهً عِنْدَهُ مِنَ هِ... 􀀀 علم خود اعتراف نمیکنید و در برابر خدا تسلیم نمیشوید؟ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَتَمَ شَه
کسی که شهادتی نزد او از خدا هست و آن را کتمان میکند؟در تفسیر این جمله چند قول است:
مربوط نیست در این صورت حسن و قتاده « کتمان » و بشهادت تعلق دارد و به « ابتداء غایت » بمعناي « اللّ
􀀀
من ه » در « من » -1 کلمۀ
منظور این است که هیچکس ظالمتر از کسی نیست.که شهادتی نزد او از خدا باشد و آن را کتمان کند و مراد از این »: میگویند
اللّ علیه و آله و بشارت بآن را بیان
􀀀
شهادت این است که خداوند در کتب یهود و نصاري صحت نبوّت پیغمبر اسلام صلی ه
.« فرمود است
مجاهد میگوید:مراد از این شهادت این است که در نزد یهود و نصاري با اینکه ثابت بود که ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و
یعقوب و فرزندان او بر دین حنیف
ص : 86
اسلام بودند با اینوصف آن را کتمان نموده ادعا میکردند که آنها بر دین یهود و نصاري بودند.
است در این صورت معنا این است:کیست ظالمتر از کسی که کتمان کند و بجا نیاورد آن « کتمان » متعلق به « من » -2 کلمۀ
کتم » و تقدیر اینطور است « الی » بمعناي « من » عباداتی را که در تورات از طرف خداوند صادر گردیده است ( 1)یا اینکه کلمه
اللّ یعنی شهادت خود را کتمان کند و در برابر خداوند ادا نکند.
􀀀
شهاده ان یؤدیها الی ه
مراد این است اگر خدا کتمان شهادت کند و حقیقت را بگوید در اینصورت کیست که از خدا «: -3 بلخی و ابو مسلم میگویند
یعنی « من اظلم ممن یجور علی الفقیر الضعیف من السلطان الغنی القوي »: ظالمتر باشد؟و این جمله مثل این است که بگوئیم
سلطان توانگر و نیرومند اگر بر فقیر ضعیف ظلم کند در این صورت از او ستمکارتر کیست؟یعنی اي یهود و نصاري لازمه
حرف شما که می گویید ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و فرزندان او بر دین شما بودند و خداوند میگوید آنان بر دین
شما نبودند این است که خداوند حقیقتی را کتمان کند و بر خلاف حقیقت بگوید و در نتیجه بندگان خود را بضلالت و
گمراهی بیاندازد!!و حال اینکه ساحت و موقعیّت الهی بسیار برتر و بالاتر از این نسبتها است و اگر این پیغمبران و پیغمبر
زادگان یهود و نصاري بودند مسلماً خداوند کتمان نمیکرد و حقیقت را میگفت.
عَمّ تَعْمَلُونَ...
ا􀀀 افِلٍ 􀀀 اللّ بِغ
􀀀
وَ مَا هُ
-خداوند از آنچه انجام میدهید غافل نیست، در این جمله خداوند یهود و نصاري را سخت تهدید میکند که او کتمان شهادت
شما را میداند و شما را نسبت بآن مسلماً مجازات خواهد کرد.
بعضی گفته اند که معناي این جمله عمومیّت دارد و اختصاص بموضوع کتمان شهادت ندارد و معناي آن این است که بر
خداوند چیزي پوشیده نیست و او چون از
ص : 87
1) این قول با تعبیر آیه مناسبت ندارد. -1
تمام اعمال شما آگاهست از او بترسید که شما را در برابر اعمالتان مجازات خواهد نمود .
[ [سوره البقره ( 2): آیه 141
اشاره
( کانُوا یَعْمَلُونَ ( 141 􀀀 عَمّ
ا􀀀 تُس لا ئَْلُونَ 􀀀 کَس وَ ا بَْتُمْ 􀀀 ا کَسَبَتْ وَ لَکُمْ م 􀀀 ا م 􀀀 تِلْکَ أُمَّهٌ قَدْ خَلَتْ لَه
[ترجمه]
اینها که تذکر داده شدند جماعتی بودند که گذشتند آنچه انجام دادند نتیجۀ آن بآنها بازمیگردد و نتیجۀ اعمال شما نیز بشما
( برمیگردد شما نسبت باعمال آنها مسئولیتی ندارید( 141
تفسیر:
که در آیه « امّتی » تفسیر آیه که با آیه 134 همین سوره متّحد است قبلا ذکر گردیده،و جهت تکرار آیه این است که منظور از
که در این آیه واقع است جماعت یهود است. « امّتی » قبل ذکر شد ابراهیم و پیغمبرانی است که نامبرده شد و مراد از
در « امّت » بعضی میگویند:اساساً تکرار یک مطلب در اوقات و موارد مختلف عیب نیست و روي این اصل ممکن است مراد از
این آیه و آیه قبل یکی باشد یعنی جماعتی که گذشته اند و از آنها در ضمن آیات قبل نامبرده شده است.
و ارتباط این آیه با آیات قبل این است که خداوند میفرماید:بر فرض اینکه ادّعاي شما یهود و نصاري دائر بر اینکه پیغمبران
اللّ علیه و آله
􀀀
قبل داراي دین یهود و نصاري بوده اند درست هم باشد،این موضوع دلیل عدم صحت نبوت پیغمبر اسلام صلی ه
نخواهد بود زیرا شرایع و ادیان الهی که از مصالح و حکمتهاي واقعی سرچشمه میگیرد ممکن است در اعصار و ادوار
مختلف،تفاوت کند و روي همین جهت خداوند متعال باقتضاي مصالح میتواند شریعتی نسخ کند و بجاي آن شریعت دیگري
را بوجود بیاورد.
بعضی گفته اند که این آیه متضمن وعظ و اندرز بیهوده است که آنها بفضیلت آباء و اجداد خود اتکاء نکنند زیرا در صورتی
که فرمان پروردگار را مخالفت کنند فضیلت گذشتگان آنها بحال آنان سودي نخواهد داشت .
ص : 88
[ [سوره البقره ( 2): آیه 142
اشاره
راطٍ مُسْتَقِیمٍ 􀀀 ی صِ 􀀀 شاءُ إِل 􀀀 لِلّ اَلْمَشْرِقُ وَ اَلْمَغْرِبُ یَهْدِي مَنْ یَ
􀀀
ا قُلْ هِ 􀀀 کانُوا عَلَیْه 􀀀 وَلاّ عَنْ قِبْلَتِهِمُ اَلَّتِی
􀀀
ا هُمْ 􀀀 اَلنّ م
اسِ 􀀀 مِن اءُ 􀀀 سَیَقُولُ اَلسُّفَه
(142)
[ترجمه]
بزودي مردم نادان خواهند گفت چه موجب گردید که مسلمانان از قبله اي که بر آن بودند(بیت المقدس) روي گرداندند و
( بسوي کعبه رو آوردند؟بگو اي پیغمبر مشرق و مغرب ملک خداست و هر که را او بخواهد براه راست هدایت می کند.( 142
شرح لغات
سفیه...-نادان ولیّهم...-روي برگرداند،منصرف کرد آنان را قبله...-آن سمتی که در حال نماز مقابل انسان قرار میگیرد
تفسیر
اشاره
ایراد میگرفتند « کعبه » به « بیت المقدّس » پروردگار متعال در این آیه حال کسانی را که بر مسلمانان در موضوع تحویل قبله از
تذکر میدهد و میفرماید:
النّ
اسِ... 􀀀 مِن اءُ 􀀀 سَیَقُولُ السُّفَه
-یعنی بزودي نادانهایی از مردم و آنها دسته اي از کفّار بودند خواهند گفت:
ا... 􀀀 کانُوا عَلَیْه 􀀀 وَلاّ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِی
􀀀
ا هُمْ 􀀀م
-چه چیز مسلمانان را از قبله سابق یعنی بیت المقدّس که رو بسوي آن نماز میخواندند برگردانید.
چه کسانی این ایراد را میگرفتند؟
در اینکه چه افرادي بر مسلمانان ایراد میگرفتند چند قول است:
.« -1 ابن عباس و جمعی میگویند:آنها یهود بودند
اللّ علیه و اله و سلّم از بیت المقدّس بسوي کعبه
􀀀
آنها مشرکین عرب بودند و هنگامی که پیغمبر اسلام صلی ه »: -2 حسن میگوید
متوجه گردید زبان اعتراض بآن حضرت گشوده گفتند بچه علّتی در ابتدا از قبلۀ اعراب و پدران خود که خانۀ کعبه است
اعراض کردي و اکنون بسوي آن رو آوردي؟
ص : 89
.« حال که چنین است باید بدین اعراب درآیی چون این عمل تصدیق ضمنی بصحّت دین اعراب است
سدي میگوید:آنان منافقین بودند که از روي استهزاء بمسلمانان ایراد می گرفتند و انتقاد میکردند.
علت این ایراد چه بود
ابن عباس میگوید:این ایراد که از جانب یهود بود باین علت بود که نسخ را انکار میکردند.وي در قول دیگر خود گفته
اللّ علیه و اله می گفتند چرا از قبله اي که تا کنون رو بسوي آن نماز میخواندي-یعنی بیت
􀀀
است:یهود به پیغمبر اکرم صلی ه
المقدّس که قبلۀ یهود بود-رو برگرداندي.حال مجدداً بسوي قبلۀ ما برگرد تا ما دین تو را قبول کنیم و مقصودشان این بود که
اللّ علیه و اله را امتحان کنند!! بعضی گفته اند این گفتار که از جانب مشرکین عرب بود،براي این بود که
􀀀
پیغمبر اسلام صلی ه
را قبله می دانستیم. « کعبه » می خواستند باین وسیله اثبات کنند که از اول حق با ما بوده است که
علت تحویل قبلۀ مسلمانان چه بود؟
انتقال یافت دو قول است: « به کعبه » در اینکه اساساً بچه علت قبلۀ مسلمانان از بیت المقدس
-1 تغییر قبله بواسطه تغییر مصلحتی بود که فقط خداوند آن را میداند.
ی عَقِبَیْهِ ( 1)یعنی قبله را از اینجهت تغییر دادیم تا پیروان 􀀀 -2 علت آن از گفتار خداوند :لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَل
پیغمبر را از کسانی که بمخالفت او برمیخیزند، معلوم کنیم.چون مسلمانان تا هنگامی که در مکّه اقامت داشتند مأمور بودند
بسوي بیت المقدس نماز بخوانند تا نسبت بمشرکین مکّه که بسوي کعبه متوجه بودند امتیاز داشته باشند و وقتی که نبی اکرم
اللّ علیه و اله بمدینه هجرت فرمود چون یهود که در آن شهر اقامت
􀀀
صلی ه
ص : 90
1) آیه 143 سورة بقره -1
داشتند بسوي بیت المقدس متوجه بودند مسلمانان مأمور گردیدند که بسوي کعبه توجه کنند تا نسبت بیهود امتیاز داشته
باشند.
لِلّ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ..
􀀀
قُلْ هِ
اللّ علیه و اله که او بکسانی که از انصراف مسلمانان از بیت
􀀀
.این جمله فرمانی است از طرف خداوند برسول اکرم صلی ه
انتقاد میکردند و ایراد می گرفتند بگوید که مشرق و مغرب ( 1)هر دو ملک خداست و در آنها بهر طور که « کعبه » المقدس به
مصلحت و حکمت او اقتضا کند تصرف میکند.
با شرافت تر است و بهتر آنست که آن « کعبه » از « بیت المقدس » خداوند بوسیلۀ این گفتار،قول کسانی را که گمان میکردند
باشد بعلت اینکه آنجا وطن پیغمبران بوده است و خداوند آن را شرافت و عظمت مخصوص بخشیده است در این « قبله » همیشه
صورت دلیلی نیست که از آن روي برگردانند.باطل و مردود ساخت که همۀ مکانها ملک خداست هر یک از آنها را در هر
زمانی که بخواهد طبق مصلحت و حکمت شرافت و عظمت می بخشد.
انتقال قبله در چه تاریخی صورت گرفت؟
اللّ علیه و اله وارد شهر مدینه گردید تا هفده ماه
􀀀
نماز خود را از هنگامی که پیغمبر اکرم صلی ه « مسلمانان » ابن عباس میگوید
بسوي بیت المقدس می خواند و براء بن عازب میگوید مدت شانزده یا هفده ماه همراه پیغمبر بطرف بیت المقدس نماز
منصرف گردیدیم. « کعبه » خواندم و پس از آن ما مسلمانان بامر الهی بسوي
.« این مطلب را مسلم هم در صحیح خود بهمین ترتیب روایت کرده است »: مؤلف
اللّ علیه و اله بمدینه
􀀀
انس بن مالک میگوید:تحویل قبله بسوي کعبه بعد از نه ماه یا ده ماه پس از ورود پیغمبر اسلام صلی ه
.« این جریان پس از سیزده ماه از ورود آن حضرت بمدینه بوقوع پیوست « معاذ بن جبل می گوید » صورت گرفت
اللّ علیه و اله سیزده سال
􀀀
پس از اینکه پیغمبر اکرم صلی ه »: علی بن ابراهیم بسند خود از حضرت صادق علیه السلام نقل می کند
در مکّه و هفت ماه در مدینه بسوي بیت المقدس نماز
ص : 91
1) بیت المقدّس در مشرق مدینه و در مغرب آن واقع بود. -1
اللّ علیه و اله و سلّم را
􀀀
خواهند خداوند او را بسوي کعبه متوجه کرد و علت این امر این بود که یهود پیغمبر اسلام صلی ه
اللّ علیه و اله
􀀀
سرزنش میکردند و می گفتند تو تابع ما هستی و بسوي قبلۀ ما نماز میگزاري از این سرزنشها رسول اکرم صلی ه
سخت غمگین و ناراحت گردید و در دل شب از خانه بیرون آمد و بآفاق چشم دوخته منتظر فرمان الهی در این زمینه گردید و
چون آن شب سپري شد و روز فرا رسید در هنگام ظهر در مسجد بنی سالم در حالی که دو رکعت از نماز ظهر خوانده بود
برگردانید و این آیه را آورد: « کعبه » جبرئیل نازل گردید و بازوهاي آن حضرت را گرفت و او را از جانب بیت المقدّس بسوي
رامِ ( 1)یعنی ما توجه تو را بر آسمان 􀀀 ا فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَ 􀀀 ضاه 􀀀 ماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَهً تَرْ 􀀀 ي تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّ 􀀀 قَدْ نَر »
از آن .« بانتظار وحی میدیدیم و البته تو را بقبله اي که بآن خشنود باشی متوجه می کنیم پس روي کن بطرف مسجد الحرام
وَلاّ عَنْ
􀀀
ا هُمْ 􀀀 خواند در این حال یهود و جمعی از نادانان گفتند م « کعبه » پس آن حضرت دو رکعت دیگر از نماز ظهر را بطرف
ا .یعنی چه چیز موجب گردید که مسلمانان از قبلۀ سابق خود رو برگردانند؟ 􀀀 کانُوا عَلَیْه 􀀀 قِبْلَتِهِمُ الَّتِی
این هم امتحانی بود
زجّاج میگوید:از این نظر آن حضرت مأمور بود مدّتی نماز را بطرف بیت المقدّس بخواند که اعراب عادت کرده بودند در
انجام اعمال حج بطرف کعبه توجه کنند و خداوند خواست آنها را بر خلاف آنچه عادت کرده و انس گرفته بودند وادار کند
تا به این وسیله آزمایشی بعمل بیاید و پیروان واقعی اسلام معلوم گردد.
راطٍ مُسْتَقِیمٍ... 􀀀 ی صِ 􀀀 شاءُ إِل 􀀀 یَهْدِي مَنْ یَ
صراط » است یعنی خداوند هر که را بخواهد بدین اسلام ارشاد میکند و علّت اینکه دین را « دین » -منظور از صراط مستقیم
نامید این است که همانطور راه اشخاص را بمقصد میرساند،دین اسلام نیز راهی است که رهروان خود را ببهشت « مستقیم
را به راه بهشت تفسیر نموده اند. « صراط مستقیم » میرساند.بعضی
ص : 92
1) آیه 144 سورة بقره -1
[ [سوره