گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
سوره البقره ( 2): آیه 143




اشاره
إِلاّ لِنَعْلَمَ
􀀀
ا 􀀀 ا جَعَلْنَا اَلْقِبْلَهَ اَلَّتِی کُنْتَ عَلَیْه 􀀀 اَلنّ وَ یَکُونَ اَلرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً وَ م
اسِ􀀀 ع داءَ لََی 􀀀 اکُمْ أُمَّهً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَ 􀀀 کَذ جَعَلْن لِکَ􀀀 و َ
بِالنّ
اسِ􀀀 اَللّ
􀀀
مانَکُمْ إِنَّ هَ 􀀀 اَللّ لِیُضِ یعَ إِی
􀀀
کانَ هُ 􀀀 ا 􀀀 اَللّ وَ م
􀀀
إِلاّ عَلَی اَلَّذِینَ هَدَي هُ
􀀀
کانَتْ لَکَبِیرَهً 􀀀 ی عَقِبَیْهِ وَ إِنْ 􀀀 مَنْ یَتَّبِعُ اَلرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَل
( لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ ( 143
[ترجمه]
ما هم چنان شما مسلمانان را امت معتدل قرار دادیم تا گواه و دلیل مردم باشید و پیغمبر هم گواه و دلیل شما باشد ما قبله اي
که بر آن بودي تغییر ندادیم مگر براي اینکه جدا سازیم گروهی را که از پیغمبر خدا پیروي می کنند از آنان که بمخالفت او
برمیخیزند و این تغییر قبله بسی سنگین و بزرگ جلوه کرد جز در نظر کسانی که خداوند آنان را هدایت کرده است و خداوند
( اجر ایمان شما را تباه نمیکند که خدا بخلق مشفق و مهربانست( 143
شرح لغات
وسط...-عدل عقب...-پاشنه ینقلب علی عقبیه...-بشر رو بفساد میل میکند.ادبار می نماید.
صنایع...-تباه
تفسیر:
اشاره
خداوند فضیلت این امّت را نسبت بامتّهاي دیگر بیان میفرماید:
اکُمْ أُمَّهً وَسَطاً... 􀀀 ذلِکَ جَعَلْن 􀀀 وَ کَ
واقع در آیۀ قبل است یعنی خداوند هر که را بخواهد « راطٍ مُسْتَقِیمٍ 􀀀 ی صِ 􀀀 شاءُ إِل 􀀀 متعلق به جملۀ یَهْدِي مَنْ یَ « و کذلک » -کاف در
براه راست هدایت میکند همانطور که شما مسلمانان را امّت معتدل قرار دادیم.
اللّ علیه و اله را معتدل و واسطه میان پیغمبر و مردم
􀀀
خداوند باین بیان خبر میدهد که امّت پیغمبر خویش حضرت محمّد صلی ه
دیگر قرار داده است.
اگر گفته شود:چگونه خداوند امّت مسلمان را به این وصف توصیف کرده است و حال آنکه در میان آنها افرادي دیده
میشوند که داراي صفت اعتدال نیستند؟ جواب آن این است که منظور از آیه افرادي از این امّت است که داراي این وصف
ص : 93
باشند و هیچ عصري از جماعتی که داراي وصف مذکور باشند،خالی نیست.
امت وسط ائمۀ(ع)میباشند
بریدن معاویه عجلی،از حضرت باقر علیه السلام نقل می کند که آن حضرت فرمود:
اللّ علی خلقه و حجته فی ارضه یعنی امّت وسط مائیم و گواهان خدا بر مردم و حجت او در روي
􀀀
نحن الامه الوسط و شهداء ه
در روایت دیگر این جمله اضافه شده است:الینا یرجع الغالی و بنا یلحق المقصّر یعنی کسی که افراط ورزیده و .« زمین ما هستیم
غلوّ کرده باید بسوي ما برگردد و کسی که تقصیر کرده نیز باید بما ملحق شود تا اعتدال خود را دریابد.
حاکم ابو القاسم حسکانی در کتاب شواهد التّنزیل لقواعد التفضیل بسند خود از سلیم بن قیس هلالی از علی علیه السلام
النّ یعنی براي اینکه گواهان مردم
اسِ 􀀀 ع داءَ لََی 􀀀 خداوند در گفتار خود لِتَکُونُوا شُهَ »: روایت کرده است که آن حضرت فرمود
باشید-ما را در نظر گرفته است پیغمبر خدا گواه بر ما و ما گواهان خدا بر مردم هستیم و ما حجّت خدا روي زمین می باشیم
. « اکُمْ أُمَّهً وَسَطاً 􀀀 ذلِکَ جَعَلْن 􀀀 خداوند درباره ما فرموده است و کَ
النّ
اسِ... 􀀀 ع داءَ لََی 􀀀 لِتَکُونُوا شُهَ
-در معناي این جمله سه قول است:
-1 مراد این است که شما ملّت مسلمان نسبت باعمال بر خلاف حقّی که از مردم صادر میگردد،در دنیا و آخرت گواه باشید
ادُ 􀀀 داءِ ( 1)یعنی روز قیامت پیغمبران و گواهان احضار شوند و نیز فرمود: یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْه 􀀀 چنان که فرمود وَ جِیءَ بِالنَّبِیِّینَ وَ الشُّهَ
2)یعنی روزي که گواهان اعمال مردم،بشهادت قیام کنند که مراد از گواهان اعمال ملّت اسلام است. )
اللّ علیه و اله 4-اعضاء جوارح
􀀀
ابو زید میگوید:گواهان اعمال مردم چهار تا است 1-ملائکه 2-پیغمبران 3-امّت محمّد صلی ه
انسان چنان که فرمود یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ .
ص : 94
1) آیه 69 سورة زمر -1
2) آیه 51 سورة غافر -2
أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ ( 1)... یعنی روزي که زبانها و دستها و پاهاي آنها بر اعمالشان گواهی میدهند.
-2 منظور این است که شما امت مسلمان حجّت و دلیل مردم باشید تا حقیقت و تعالیم دین اسلام را براي مردم بیان کنید و
اللّ علیه و اله و سلّم هم دلیل شما باشد و تعلیمات دینی را براي شما بیان نماید و شاهد را از این جهت
􀀀
پیغمبر اکرم صلی ه
یعنی بیان کننده نامیده میشود. « بیّنه »« شهادت » شاهد میگویند که موضوع مورد شهادت را بیان می کند.و از همین نظر
-3 مقصود این است که شما امّت مسلمان دربارة پیغمبران و امّتهاي آن گواهی بدهید به اینکه پیغمبران حقایق دینی را با هم
خود رساندند و این احتمال از این نظر صحیح است که ممکن است پیغمبر اسلام کیفیت تبلیغ پیغمبران دیگر را بامّت مسلمان
ابلاغ کند.
وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً...
اللّ علیه و اله و سلّم دلیل و راهنماي شما
􀀀
-پیغمبر علیه السلام هم گواه اعمال شما باشد و بعضی گفته اند یعنی پیغمبر صلی ه
بمعناي لام میباشد در این « علی » ا ذُبِحَ عَلَی النُّصُبِ ( 2)که 􀀀 است مثل وَ م « لام » بمعناي « علیکم » در « علی » باشد بعضی میگویند:کلمۀ
صورت معنا،چنین میشود که:پیغمبر اسلام بنفع شما روز قیامت شهادت بدهد به اینکه شما در آنچه شهادت میدهید راست می
.« گویید
ا... 􀀀 ا جَعَلْنَا الْقِبْلَهَ الَّتِی کُنْتَ عَلَیْه 􀀀 وَ م
« انتم خیر امّه » که بمعناي « کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ » گرفته اند مثل « انت علیها » را بمعناي « ا 􀀀 کُنْتَ عَلَیْه » -در معناي آیه بعضی از مفسرین
است یعنی قرار ندادیم آن قبله اي را که الان بر آن هستی یعنی خانۀ کعبه را ولی صحیح تر این است-چنان که برخی نیز گفته
اند-که مراد از آن بیت المقدس باشد و منظور این است که:ما صرفناك عن القبله التی کنت علیها الا لنعلم یعنی تو را از آن
منتقل نکردیم مگر براي « کعبه » قبله اي که سابقاً بسوي آن نماز میخواندي بسوي
ص : 95
1) آیۀ 24 سوره نور -1
2) آیه سورة مائده یعنی حیوانی که براي بتها می کشند حرام است. -2
اینکه به این وسیله بدانیم و از طرفی این نکته نیز معلوم است که خداوند همۀ امور را قبل از تحقّق آن میداند لذا در تفسیر این
جمله چهار قول گفته اند:
اللّ علیه و اله و مؤمنین بدانند همانطور که سلطان میگوید تا فلان شهر را فتح
􀀀
یعنی پیغمبر صلی ه « حزب ما » -1 مراد این است که
کردیم یا فلان کار را انجام دادیم با اینکه اتباع سلطان آن شهر را فتح کرده و آن کار را انجام داده اند.
-2 منظور این است که معلوم ما در خارج تحقق پیدا کند یعنی ما با اینکه قبلا میدانستیم ولی قبله را تغییر دادیم تا معلوم ما در
خارج،موجود و محقّق گردد.
-3 مقصود این است که ما به این وسیله عمل کسی را که چیزي را نمیداند و می خواهد امتحان کند انجام بدهیم و عدل الهی
نیز همین دو معنا را ایجاب می کند زیرا اگر خداوند با اشخاص پیش از آنکه اعمالی انجام دهند طبق علم خود رفتار کند بآنها
ظلم کرده است.
صیغۀ متکلم مع الغیر است یعنی تا به این وسیله من و دیگران « لنعلم » -4 قول سیّد مرتضی علم الهدي ره است و آن اینست که
بدانیم و روشن است که علم باین کیفیت بعداً تحقق پیدا می کند و آنچه قبلا محقّق بوده است علم خداوند بتنهایی است.
مؤلف:این قول با ظاهر آیه تطبیق می کند.
اللّ علیه و اله ایمان دارند و در رفتار و گفتار از او پیروي می
􀀀
کسانی است که به پیغمبر صلی ه « مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ » و منظور از
کنند.
ی عَقِبَیْهِ... 􀀀 وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَل
-از کسانی که بعقب برمیگردند و مخالفت می کنند.
در تفسیر این جمله دو قول است:
پی نبرده بودند از دین اسلام « کعبه » -1 مراد از آن کسانی است که چون بحکمت و مصلحت انتقال قبله از بیت المقدّس به
برگشتند و مرتد شدند.
-2 منظور از آن افراد است که در آن وقت در حال کفر زندگی میکردند و توصیف حالت کفر آنان بعقب برگشتن از این نظر
و بعقب برگشتن است و لذا خداوند در غیر این مورد « ادبار » است که استقامت و ایمان،اقبال و پیشرفت است و خلاف آن
ص : 96
تَوَلّ ( 2)یعنی
􀀀
توصیف نموده میفرماید: أَدْبَرَ وَ اسْتَکْبَرَ ( 1)یعنی پشت کرد و تکبّر ورزید و نیز میفرماید کَذَّبَ وَ ی « ادبار » کافر را به
تکذیب نمود و پشت کرد.
اللّ
􀀀
إِلاّ عَلَی الَّذِینَ هَدَي هُ...
􀀀
کانَتْ لَکَبِیرَهً 􀀀 وَ إِنْ
-هر چند این تغییر قبله جز بر کسانی که خداوند آنان را هدایت کرده است بزرگ و سنگین بود.
بقبله برمیگردد یعنی هر چند قبله سنگین بود. « کانت » ابو العالیه میگوید:ضمیر در
و مفارقت قبله اولی برمیگردد و این قول بهتر است زیرا قبله در « تحویله » به « در کانت » ابن عباس و مجاهد و قتاده میگویند ضمیر
نظر آن مردم سنگین و بزرگ نبود بلکه تحویل آن و مفارقت از قبلۀ اوّلی بزرگ و سنگین بود.
ابن زید میگوید:ضمیر کانت بنماز برمیگردد.
این است که توجّه بسوي بیت المقدّس سنگین بود زیرا هیچ قبیله اي براي عرب از « لکبیره » حسن میگوید معناي
محبوب تر نبود. « کعبه » خانۀ
انتقال قبله از بیت المقدس بسوي کعبه نسبت بکسانی که حکمت و مصلحت این امر » بعضی گفته اند معناي جمله این است که
را نمیدانند سنگین بود ولی نسبت بکسانی که خداوند آنها را بحکمت و مصلحت این امر هدایت کرده است و آنها افرادي
اللّ علیه و اله را در تحویل قبله تصدیق کردند ابداً سنگین نیست.
􀀀
هستند که پیغمبر اکرم صلّی ه
بافراد معیّنی مخصوص گردیده با اینکه او همه را هدایت می کند این است که هدایت « هدایت خدا » و علت اینکه در آیه
کسانی که از هدایت الهی بهره اي نبردند و بآن توجه نکردند،مورد توجّه و اعتنا قرار نمیگیرد.
مانَکُمْ... 􀀀 اللّ لِیُضِیعَ إِی
􀀀
کانَ هُ 􀀀 ا 􀀀 وَ م
-در تفسیر این قسمت از آیه چند قول است.
این جمله جواب کسانی است که هنگام انتقال قبله از بیت المقدس بکعبه،گفتند:آیا اعمالی که »: -1 ابن عباس و قتاده میگویند
ما سابقاً رو بسوي بیت المقدّس
ص : 97
1) آیه 23 سورة مدثر -1
2) آیه 16 سوره اللیل -2
« مانَکُمْ 􀀀 اللّ لِیُضِ یعَ إِی
􀀀
کانَ هُ 􀀀 ا 􀀀م» : انجام دادیم چطور میشود؟آیا باطل است یا صحیح است؟خداوند در مقام جواب بآنها فرمود
یعنی خداوند پاداش ایمان شما را که بر طبق آن اعمالی انجام دادید هرگز تباه نمیکند.
-2 بعضی میگویند:این جمله جواب از گفتار کسانی است که می گفتند:
عبادات اسعد بن زراره و براء بن معرور که مرده اند و از نقباء بودند چطور میشود؟ خداوند در جواب فرمود:
مانَکُمْ... 􀀀 اللّ لِیُضِیعَ إِی
􀀀
کانَ هُ 􀀀 ا 􀀀 وَ م
-یعنی خداوند نماز شما را بسوي بیت المقدس ضایع و بدون ثواب نخواهد گذشت.
نه بمعناي اعمال یا نماز)بگیریم و معنا چنین باشد که خداوند » را بمعناي اصلی خودش یعنی تصدیق « ایمان » مؤلف:ممکن است
تصدیق شما را بامر قبله ضایع و بدون ثواب نخواهد گذاشت.
چون خداوند میدانست که تحویل قبله مؤمنین سنگین است لذا پاداشی را که براي ایمان قرار داده است در »: -3 حسن میگوید
.« اللّ علیه و اله و سلّم پیروي کنند
􀀀
این مورد تذکر داد تا آنها از روي رضا و رغبت از پیغمبر صلی ه
-4 ابو القاسم بلخی میگوید:چون تحویل قبله از بیت المقدس بکعبه انعام و تفضّلی از طرف خدا بر مسلمانان بود لذا بآنها تذکّر
داد که این انعام و تفضل باین جهت بود که شما مسلمانان در نتیجۀ ایمان خود،در ابتداء امر توجّه به بیت المقدّس را پذیرفتند
و اکنون نتیجه آن ایمان این تفضّل است که از این تاریخ بطرف محبوب خودتان یعنی کعبه توجه کنید.
بِالنّ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ...
اسِ􀀀 اللّ
􀀀
إِنَّ هَ
میگویند خداوند بسبب ذکر « رأفت » -یعنی خداوند نسبت بمردم داراي رأفت و رحمت است که شدیدترین مرتبۀ رحمت را
لفظ رأفت و رحمت این نکته را میخواهد تذکر بدهد که او بمردم هر اندازه پاداش که استحقاق داشته باشند عنایت میکند و
چیزي از عمل آنها را ضایع نمیگذارد.
این مطلب را « رءوف و رحیم » بعضی گفته اند:پروردگار متعال با ذکر وصف
ص : 98
بیان می کند که او بمردم مسلمان در موضوع تحویل قبله انعام و تفضّل کرد.
آیا این آیه دلیل حجیّت اجماع است؟
بسیاري از علماء عامّه میگوید:این آیه دلالت بر حجیّت اجماع امّت مسلمان دارد زیرا خداوند آن امّت را بعدالت توصیف
.« و لازمۀ توصیف آنها بعدالت این است که باید شهادت آنها مورد قبول و تصدیق قرار بگیرد ،« کنتم امه وسطا »: کرده و فرمود
ولی صحیح آنست که آیه دلالت بر این مطلب نمیتواند داشته باشد زیرا ظاهر آیه این است که تمام افراد امّت عادل باشند و
حال آنکه خلاف آن معلوم است چه اینکه میدانیم تمام افراد امّت عادل نیستند و اگر آیه را بر بعض افراد امّت حمل کنند این
حمل بهتر از آن نیست که بگوئیم مراد از آن بعض ائمّه معصومین علیه السلام میباشد
این آیه دلیل جواز نسخ است
باین نکته در اینجا باید توجه کنیم که این آیه بر جواز نسخ در احکام دین، بلکه بر وقوع آن،دلالت کامل دارد زیرا خداوند
و مفاد این عبارت این است که خداوند اول قبله اي براي مردم قرار داد و بعد آن را « فرمود:و ما جعلنا القبله التی کنت علیها
نسخ نمود و قبله را از نقطه بنقطۀ دیگر انتقال داد و نسخ چیزي جز این نیست.
[ [سوره البقره ( 2): آیه 144
اشاره
ا کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ 􀀀 رامِ وَ حَیْثُ م 􀀀 ا فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ اَلْمَسْجِدِ اَلْحَ 􀀀 ضاه 􀀀 ماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَهً تَرْ 􀀀 ي تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی اَلسَّ 􀀀 قَدْ نَر
( عَمّ یَعْمَلُونَ ( 144
ا􀀀 افِلٍ 􀀀 اَللّ بِغ
􀀀
ابَ لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ اَلْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ مَا هُ 􀀀 وَ إِنَّ اَلَّذِینَ أُوتُوا اَلْکِت
[ترجمه]
ما توجه تو را بآسمان بانتظار وحی می بینیم و البته تو را بقبله اي که بآن خشنود شوي برمیگردانیم پس روي کن بطرف مسجد
الحرام و شما مسلمانان نیز هر کجا باشید روي بجانب مسجد الحرام کنید اهل کتاب بخوبی میدانند که این تغییر قبله بحق و از
( جانب خدا است و خدا غافل از کردار آنها نیست( 144
شرح لغات
رؤیت اصلًا بمعناي دیدن بوسیلۀ چشم است ولی بمعناي علم نیز بکار میرود.
تقلّب...-حرکت جسم در جهات مختلف.
ص : 99
فلنولینک...-روي تو را مقابل قبله قرار میدهیم.
رضا...-خشنودي شطر...-جانب،نصیف حق...-چیزي در جاي خود قرار گرفتن،ثابت.
نزول
بود و لذا آن حضرت بجبرئیل فرمود:دوست « کعبه » اللّ علیه و اله
􀀀
مفسّرین میگویند:محبوبترین قبله در نزد رسول خدا صلی ه
میدارم که خداوند غیر از قبلۀ یهود،براي من، قبله اي قرار بدهد جبرئیل در جواب گفت:من هم مانند تو بندة خدا هستم و تو
در نزد او از من عزیزتر میباشی این موضوع را از خداوند بخواه و دعا کن تا بمطلوب برسی، پس از اینکه جبرئیل بآسمان بالا
رفت آن حضرت بامید اینکه خبري دربارة آنچه آن حضرت از خداوند تقاضا میکرد بیاورد بآسمان چشم میدوخت در این
حال خداوند این آیه را نازل فرمود:
تفسیر:
اشاره
ماءِ... 􀀀 ي تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّ 􀀀 قَدْ نَر
-ما توجه تو را بآسمان بانتظار وحی دربارة قبله می بینیم.
اللّ علیه و اله بآسمان دو قول است:
􀀀
در علّت توجّه پیغمبر اکرم صلّی ه
-1 چون قبلًا بآن حضرت وعده اي در تحویل قبله از بیت المقدس داده شده بود لذا بآسمان بانتظار عملی شدن آن وعده نگاه
میکرد،همانطور که هر کسی که منتظر چیزي باشد چشم بجانب آن میدوزد.
قبلۀ اسلام باشد ولی « کعبه » -2 آن حضرت از اینکه بیت المقدس قبله مسلمانان باشد قلباً کراهت داشت و دوست میداشت که
در این موضوع از خداوند چیزي سؤال نمیکرد زیرا تا از خداوند دربارة موضوعی اجازه اي نرسد،پیغمبران هرگز سؤال نمی
کنند چه اینکه احتمال میرود که مصلحتی در موضوع مورد سؤال نباشد بهمین جهت سؤال آنها باجابت نرسد و این مطلب
دست آویزي براي مخالفین آنان بشود.
ص : 100
منتقل شود؟ « کعبه » چرا پیغمبر اسلام(ص)دوست میداشت که قبله به
در این موضوع میان مفسرین چند قول مشهور است:
قبلۀ ابراهیم علیه السلام و پدران آن حضرت بود. « کعبه » -1 ابن عباس میگوید این موضوع باین جهت بود که خانه
اللّ علیه و اله با دین ما مخالفت می کند ولی از قبلۀ
􀀀
این امر باین علت بود که یهود می گفتند:محمّد صلّی ه »: -2 مجاهد میگوید
.« ما تبعیت مینماید
.« اللّ علیه و اله و اصحابش قبله را نمی شناختند ما آنها را بقبله هدایت کردیم
􀀀
محمّد صلّی ه »: -3 ابن زید میگوید یهود می گفتند
را دوست میداشتند و در تعظیم آن فوق العاده می کوشیدند لذا قبله بودن آن موجب « کعبه » اعراب چون »: -4 بعضی گفته اند
جلب توجّه آنان بسوي دین اسلام میگردید و زمینۀ بهتري براي دعوت آنان بسوي دین فراهم میشد و آن حضرت هم علاقۀ
قبله قرار داده شود. « کعبه » زیادي بگرایش آنان بدین اسلام داشت.از اینجهت دوست میداشت که
مؤلف:احتمال میرود که آن حضرت تحویل قبله را بعلّت همۀ این وجوه که گفته شد،دوست داشته باشد،چه اینکه میان وجوه
مزبور منافاتی نیست.
ا... 􀀀 ضاه 􀀀 فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَهً تَرْ
-ترا بقبله اي که قصد آن را داشتی و دوستش میداري برمیگردانیم و منظور از دوست این قبلۀ تمایل قلبی آن حضرت است
بآن،نه اینکه قبلۀ سابق را دشمن داشته باشد.
رامِ... 􀀀 فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَ
بسوي مسجد الحرام این است که خود را بسوي آن متوجه کن « روي » پس رو بجانب مسجد الحرام کن مراد از متوجه ساختن
روي است یعنی روي خود را بجانب مسجد الحرام « وجه » هر چیز بخود آن،اطلاق میگردد،بعضی گفته اند مراد از « وجه » زیرا
متوجه کن چه اینکه توجه بوسیلۀ روي برگرداندن محقق میشود.
ص : 101
نصف است و خداوند از این جهت امر فرموده است که توجه بنصف مسجد الحرام شود « شطر » مراد از »: ابو علی جبائی میگوید
.« قرار بگیرد « کعبه » که تا به این وسیله انسان،در مقابل
.« این قول درست نیست زیرا بر خلاف گفتار همه مفسرین است »: مؤلف
ا کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ... 􀀀 وَ حَیْثُ م
-در هر جا که باشید در دریا و خشکی، زمین هموار و کوهستانی روي خود را بجانب مسجد الحرام برگردانید جملۀ اوّل (فَوَلِّ
ا کُنْتُمْ فَوَلُّوا 􀀀 اللّ علیه و اله و اهل مدینه است و جملۀ دوّم (وَ حَیْثُ م
􀀀
رامِ) خطاب به پیغمبر صلّی ه 􀀀 وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَ
وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ) خطاب بهمۀ اهل آفاق است اگر اکتفاء بهمان جملۀ اوّل میشد،ممکن بود این توهم پیش بیاید که توجه
اللّ علیه و اله و اهل مدینه است ولی بوسیلۀ جمله دوم این مطلب را بیان فرمود که
􀀀
بمسجد الحرام مخصوص پیغمبر اکرم صلّی ه
مسجد الحرام قبلۀ نمازگزاران شرق و غرب عالم است.
آنست و خانۀ کعبه قبله « درب » ابو اسحاق ثعلبی در کتاب خود از ابن عباس نقل میکند که همۀ خانۀ کعبه قبلۀ است و قبلۀ کعبه
قبلۀ سایر مردم روي زمین « حرم » باشند و « حرم » کسانی است که در مسجد الحرام باشند و مسجد الحرام قبلۀ کسانی است که در
است.
.« قبلۀ کسانی است که از حرم دور باشند موافق است « حرم » این قول با آنچه اصحاب ما میگویند:که »: مؤلف
ابَ... 􀀀 وَ إِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِت
-کسانی که کتاب بر آنها نازل گردیده است، منظور از آن علماء یهود و نصاري میباشد.
لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ...
-میدانند که تحویل قبله بسوي کعبه درست است و فرمان خداوند نسبت بآن صادر گردیده است.علماء اهل کتاب صحّت این
موضوع را از،بشارتی که مربوط به پیغمبران بود و درست داشتند دانسته بودند زیرا در آن بشارات خبر داده شده که پیغمبري
داراي اوصاف چنین و چنان است ظهور خواهد کرد و از جملۀ آن اوصاف این است که بدو قبله نماز خواهد خواند.
ص : 102
اللّ علیه و اله را مورد تهمت قرار دادند و
􀀀
روایت شده است که علماء یهود و نصاري هنگام تحویل قبلۀ پیغمبر اسلام صلّی ه
خداوند تو را به این موضوع امر نکرده است بلکه تو از جانب خود مدتی بسوي بیت المقدس نماز خواندي و اکنون » گفتند که
در این حال خداوند این آیه را نازل و بیان فرمود که آنان بر خلاف آنچه میگویند علم .« متوجه میگردي » « کعبه » هم بسوي
دارند یعنی قلباً میدانند که این موضوع از جانب خداوند است.
عَمّ یَعْمَلُونَ...
ا􀀀 افِلٍ 􀀀 اللّ بِغ
􀀀
وَ مَا هُ
اللّ علیه و اله و سلّم را کتمان
􀀀
-خداوند از آنچه علماء یهود و نصاري انجام میدهند یعنی صفات و علائم پیغمبر اسلام صلّی ه
افراد معدودي است که « ابَ􀀀 اَلَّذِینَ أُوتُوا الْکِت » می کنند و با او مخالفت میورزند غافل نیست.این جمله دلالت دارد که منظور از
تبانی آنها بر دروغگویی ممکن است و امّا جمعیت بسیار زیادي که عاده ممکن نیست بر دروغگویی تبانی کنند و خلاف
آنچه را که میدانند اظهار نمایند از آیه مراد نیست.
را بطور روشن نسخ کرده است ابن عباس میگوید « بیت المقدس » در اینجا توجّه باین نکته نیز لازم است که این آیه توجّه به
اول چیزي که از قرآن نسخ گردید مربوط بقبله بود.
قتاده میگوید این آیه،آیۀ قبل را که دلالت بر توجّه به بیت المقدس داشت نسخ نموده است.
و اقوي همین است زیرا در قرآن .« بسبب قرآن نسخ شده است « سنّت » تحویل قبله از مواردي است که »: جعفر بن مبشّر میگوید
اللّ علیه و اله ثابت گردید
􀀀
باشد وجود ندارد و آن فقط از سنّت پیغمبر صلّی ه « آیه اي که دلالت بر لزوم توجه به بیت المقدس
است.
1)را نسخ کرده است درست نیست زیرا طبق روایاتی که از حضرت ) « اللّ
􀀀
ما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ هِ 􀀀 فَأَیْنَ » و قول به اینکه این آیه،جملۀ
مخصوص نمازهاي نافله در حال سفر است و « اللّ
􀀀
ما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ هِ 􀀀 فَأَیْنَ » باقر علیه السلام و حضرت صادق نقل گردیده است
ابداً منسوخ نشده است.
ص : 103
1) آیه 115 سوره بقره یعنی بهر طرف که رو کنید،آن بجانب خداست. -1
اللّ علیه و اله به بیت المقدس میان مردم اختلاف است:
􀀀
در کیفیّت نماز خواندن پیغمبر صلّی ه
آن حضرت تا هنگامی که در مکّه اقامت داشت بسوي کعبه نماز می خواند و از وقتی که بمدینه وارد گردید »: جمعی میگویند
.« نماز بگزارد « کعبه » مأمور شد که بسوي بیت المقدس نماز بخواند تا اینکه مجددا مأمور گردید که بسوي
آن حضرت در مکّه نیز بسوي بیت المقدس نماز میگذاشت ولی خانۀ کعبه را نیز میان خود و بیت » عده اي گفته اند که
.« المقدّس قرار میداد و در هر نقطه اي که این عمل ممکن نبود نماز نمیخواند
اللّ علیه و اله تا هنگامی که در مکّه بود و بعد از هجرت بمدینه تنها بسوي بیت
􀀀
پیغمبر اسلام صلّی ه »: عدّه دیگري میگویند
المقدّس نماز میگذاشت و در این مدّت اصلًا کعبه را میان خود و بیت المقدّس قرار نمیداد و این موضوع هم چنان ادامه
داشت تا اینکه خداوند او را بتوجّه بکعبه مأمور گردانید.
[ [سوره البقره ( 2): آیه 145
اشاره
واءَهُمْ 􀀀 ابِعٍ قِبْلَهَ بَعْضٍ وَ لَئِنِ اِتَّبَعْتَ أَهْ 􀀀 ا بَعْضُ هُمْ بِت 􀀀 ابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَ م 􀀀 ا أَنْتَ بِت 􀀀 ا تَبِعُوا قِبْلَتَکَ وَ م 􀀀 ابَ بِکُلِّ آیَهٍ م 􀀀 وَ لَئِنْ أَتَیْتَ اَلَّذِینَ أُوتُوا اَلْکِت
( اَلظّ ( 145
􀀀
جاءَكَ مِنَ اَلْعِلْمِ إِنَّکَ إِذاً لَمِنَ الِمِینَ 􀀀 ا 􀀀 مِنْ بَعْدِ م
[ترجمه]
تو اي پیغمبر قسم بخدا اگر هر نوع معجزه و برهان براي علماء اهل کتاب بیاوري پیرو قبلۀ تو نشوند و تو نیز تابع قبلۀ آنان
نخواهی بود و بعضی از اهل کتاب تابع قبلۀ برخی دیگر نگردند و اگر تو تابع دلخواه و هوسهاي آنها شوي بعد از آنکه از
( جانب خدا علم یافته اي البته از گروه ستمکاران خواهی بود.( 145
تفسیر
ابَ... 􀀀 وَ لَئِنْ أَتَیْتَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِت
-در این کلام از لحاظ معنی،سوگند بکار رفته است یعنی قسم بخدا اگر براي اهل کتاب که مراد از آن بقول زجاج و بلخی
اللّ علیه و اله و سلّم عناد و لجاجت میورزیدند و بقول حسن و ابو علی
􀀀
علماء یهود و نصاري است که با پیغمبر اسلام صلّی ه
مراد همۀ اهل کتاب است.
بِکُلِّ آیَهٍ...
-هر نوع حجّت و دلیل بیاوري.
ص : 104
ا تَبِعُوا قِبْلَتَکَ... 􀀀م
-بنا بقول دوّم یعنی به پیروي از قبلۀ تو اجتماع نخواهند کرد بنا بر قول اوّل یعنی ایمان نخواهند آورد زیرا اقامۀ دلیل و برهان
نسبت باشخاصی که عناد میورزند بی نتیجه است.
ابِعٍ قِبْلَتَهُمْ... 􀀀 ا أَنْتَ بِت 􀀀 وَ م
-تو نیز تابع قبلۀ آنان نخواهی شد در تفسیر این جمله چهار قول است:
همیشه قبلۀ مسلمانان خواهد بود و این حکم هیچگاه نسخ نخواهد شد. « کعبه » -1 این جمله اعلان است به اینکه بعد از این
گفته شده است یعنی آنها تابع قبلۀ تو نمیشوند همانطور که تو هم تابع قبلۀ « ا تَبِعُوا قِبْلَتَکَ 􀀀م» -2 این کلام بر سبیل مقابله با جملۀ
آنان نخواهی گشت مثل اینکه گفته میشود آنها از انکار حقّ دست برنمیدارند در مقابل،تو هم از اعتراف بحق دست
برنمیداري در اینصورت براي بیان این جمله علّتی جز تقابل با جمله سابق در بین نیست.
-3 مراد این است که براي تو اصلاح یهود و نصاري بوسیلۀ تبعیت تو از قبلۀ آنان ممکن نیست چون قبلۀ آنها یکی نیست و
نصاري بجانب مشرق رو بآن مکانی که عیسی علیه السّلام در آن تولّد یافته است توجّه می کنند و آن را قبلۀ خود میدانند و
یهود بطرف بیت المقدّس توجّه می نمایند در این صورت جلب رضایت این دو طایفه براي تو اصلا ممکن نیست.
-4 منظور این است که جواب قطعی بیهود داده شود زیرا آنها گمان میکردند که بالآخره آن حضرت بطرف بیت المقدّس در
نماز خود توجّه خواهد کرد و در انتظار این موضوع بسر میبردند.
ابِعٍ قِبْلَهَ بَعْضٍ... 􀀀 ا بَعْضُهُمْ بِت 􀀀 وَ م
-در تفسیر این جمله دو قول است:
-1 حسن و سدي میگویند:مراد این است همۀ نصاري یهود و همۀ یهود نصاري نمیگردند همانطور که همۀ آنها از اسلام نیز
تبعیت نمیکنند و این موضوع یکی از اخبار غیبی قرآن است.
ص : 105
-2 بعضی گفته اند چون اهل کتاب می گفتند بیت المقدس قبلۀ پیغمبران سابق بوده است و آنچه بطور توارث از پیغمبران الهی
بما رسیده است نباید تغییر کند لذا لازم است که همیشه همان،قبلۀ مردم باشد.
قبله » خداوند باین جمله جواب از این گفتار داده است که لازم نیست نقطه اي که براي ملّتی قبله بوده است براي ملت دیگر هم
همان باشد بلکه جائز است خداوند بر حسب مصالحی که میداند براي هر ملّتی قبلۀ مخصوصی قرار بدهد.
قاضی میگوید ظاهر آیه این است که هیچیک از یهود و نصاري از قبلۀ دیگري تبعیّت نخواهند کرد و ضرورتی در بین نیست
که از ظاهر آیه دست برداشته آن را تأویل نمائیم زیرا تا کنون ثابت نشده است هیچ فردي از یهود نصرانی شود و یا فردي از
نصرانی یهودي گردد و از قبلۀ خود صرف نظر کرده تابع قبلۀ دیگري گردیده باشد.
واءَهُمْ... 􀀀 وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْ
اللّ علیه و اله میباشد و در معناي آن چهار قول است:
􀀀
-ظاهر خطاب متوجه پیغمبر اکرم صلّی ه
اللّ علیه و اله مراد نیست بلکه این تهدید متوجّه
􀀀
در این خطاب حقیقه شخص پیغمبر اسلام صلّی ه »: -1 حسن و زجّاج میگویند
.« امّت اسلام میباشد که بدانند،پیروي از یهود و نصاري موجب استحقاق عذاب است
منظور این است که اگر تو اي پیغمبر از هوسهاي اهل کتاب از روي مدارا پیروي کنی بتوقّع اینکه آنها بتو »: -2 جبائی میگوید
.« ایمان بیاورند در این صورت بخودت ظلم کرده اي زیرا ما بتو اعلان کرده ایم که آنها هرگز بتو ایمان نخواهند آورد
-3 خداوند خواسته است باین بیان،فساد مذهب آنها را بطور صریح بیان کند و اینکه مذهب آنان باندازه اي فاسد و بی اساس
است که هر کس از آن تبعیّت کند جزء ستمکاران خواهد شد.
اللّ علیه و اله و سلّم را نهی میکند که بآنها اعتماد نکند و با آنها
􀀀
-4 قاضی میگوید:خداوند با این بیان پیغمبر اسلام صلّی ه
معاشرت ننماید تا آن حضرت و پیروانش در مخالفت با یهود و نصاري ثابت قدم باشند.
ص : 106
جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ... 􀀀 ا 􀀀 مِنْ بَعْدِ م
-بعد از آنکه از جانب خداوند علم بتو رسیده است مراد از علم آیات و وحی قرآنی است که راه علم است و بعضی گفته اند
منظور این است که بعد از اینکه میدانی راهی که تو میروي در امر قبله و دین اسلام بر حق است.
الظّ
􀀀
إِنَّکَ إِذاً لَمِنَ الِمِینَ...
-در اینصورت تو از گروه ستمکاران خواهی بود تفسیر این جمله از آنچه گفتیم معلوم گردید(از چهار قولی که ذکر
1)است. ) « لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ » گردید)این جمله مانند
تهدید و وعدة عذاب با شرطی که خدا » ضمناً باید توجّه داشت که این آیه دلالت دارد بر بطلان قول کسانی که میگویند
واءَهُمْ... خداوند پیغمبر را بشرط پیروي از 􀀀 زیرا در وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْ « میداند آن شرط تحقّق پیدا نخواهد کرد صحیح نیست
تمایلات اهل کتاب تهدید کرده است با علم به اینکه این شرط حاصل نخواهد شد.
اگر خداوند کلّیۀ الطافی که در دائرة قدرت و اختیار است نسبت »: این آیه نیز دلالت دارد بر بطلان قول کسانی که میگوید
ا تَبِعُوا 􀀀 ابَ بِکُلِّ آیَهٍ م 􀀀 وَ لَئِنْ أَتَیْتَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِت » : چه اینکه خداوند فرموده است « بکفّار عملی کند حتماً آنان ایمان میآورند
یعنی اگر براي اهل کتاب هر نوع معجزه و آیه و برهان بیاوري آنها بتو ایمان نخواهند آورد و از قبلۀ تو پیروي « قِبْلَتَکَ
نخواهند کرد.
اگر منظور از اهل کتاب فقط معاندین باشد،روشن است که آنان هیچ برهانی را قبول نخواهند کرد و اگر مقصود کلیّۀ اهل
کتاب باشند-اعمّ از معاند و غیر معاند- باز هم آیه دلالت دارد که همۀ آنها ایمان نخواهند آورد.
این آیه باین نکته نیز دلالت دارد که همۀ کفّار تابع اسلام نخواهند شد .
[ [سوره البقره ( 2): آیه 146
اشاره
( اءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِیقاً مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ اَلْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ ( 146 􀀀 ما یَعْرِفُونَ أَبْن 􀀀 ابَ یَعْرِفُونَهُ کَ 􀀀 اهُمُ اَلْکِت 􀀀 اَلَّذِینَ آتَیْن
[ترجمه]
کسانی که بآنها کتاب فرستاده ایم (یهود و نصاري)محمّد(ص)و حقانیت او را بخوبی میشناسند همانطور که فرزندان خود را
( می شناسند و لیکن گروهی از آنان حق را دانسته کتمان می کنند( 146
ص : 107
1) آیه 65 سوره الزمر یعنی اگر براي خداوند شریک قرار بدهی عملت محو و نابود خواهد شد. -1
تفسیر
اللّ علیه و اله را کاملًا میشناسند و صحت نبوّت آن حضرت
􀀀
خداوند خبر میدهد به اینکه علماء اهل کتاب پیغمبر اسلام صلّی ه
ابَ یعنی بکسانی که کتاب فرستادیم که منظور از آن علماء اهل کتاب است. 􀀀 اهُمُ الْکِت 􀀀 اَلَّذِینَ آتَیْن » : را میدانند و میفرماید
یَعْرِفُونَهُ...
اللّ علیه و اله را میشناسند و میدانند که او بر حقّ است.
􀀀
-یعنی محمّد صلّی ه
اءَهُمْ... 􀀀 ما یَعْرِفُونَ أَبْن 􀀀 کَ
-چنان که پسران خود را میشناسند بعضی گفته اند:
بامر قبله برمیگردد. « یعرفونه » بعلم یعنی نبوّت برمیگردد ابن عبّاس میگوید ضمیر در « یعرفونه » ضمیر در
و حال آنکه آنها فرزندان خود را فقط از لحاظ حکم « اءَهُمْ 􀀀 ما یَعْرِفُونَ أَبْن 􀀀 یَعْرِفُونَهُ کَ » اگر سؤال شود که چگونه خداوند فرمود
میشناختند یعنی آثار فرزند خود بودن را چون در فراش آنها متولّد بود مترتّب میکردند ولی نسبت بحقانیّت پیغمبر اسلام صلّی
اللّ علیه و اله حقیقه علم و یقین داشتند.
􀀀
ه
جواب آن این است که تشبیه میان دو معرفت واقع در آیه فقط در اصل معرفت است ولی طریق معرفتها بیکدیگر تشبیه نشده
اللّ علیه و اله و سلّم برهان و یقین است ولی طریق معرفت در پسرانشان تولّد از
􀀀
است.طریق معرفت نسبت به پیغمبر اسلام صلّی ه
همسران آنها و امثال آن است که ظاهرا موجب لحوق فرزند بپدر میباشد.
وَ إِنَّ فَرِیقاً مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ...
-یعنی طایفه اي از اهل کتاب حق را با اینکه میدانند کتمان می کنند و علّت اینکه طایفه اي از آنها را فقط ذکر کرد این است
اللّ بن سلام و کعب الأحبار و غیر آنها اسلام را پذیرفتند .
􀀀
که بعضی از آنها مانند عبد ه
[ [سوره البقره ( 2): آیه 147
اشاره
( لا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ ( 147 􀀀 اَلْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَ
[ترجمه]
( آنچه از جانب خداوند بتو رسیده است حق همانست البته هیچ شبهه و تردیدي بخود راه مده.( 147
تفسیر:
تقدیر این است هو الحق من ربک...-یعنی نسبت بوحی و آیات و شرایعی
ص : 108
که خداوند بتو فرستاده است هرگز شکّ و تردیدي بخود راه نده،همچنین عناد و لجاجت کسانی که نبوّت تو را کتمان می
کنند و در برابر براهین نبوّت تو تسلیم نمیگردند تو را بشکّ و تردید وادار نکند.
لازم است شکّ و تردید مکن و این قول از نظر اینکه عمومیّت دارد،اولی « آنچه علم » بعضی گفته اند مراد این است که کلیۀ
است.
لا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ... 􀀀 فَ
اللّ علیه و اله است ولی در واقع مراد از آن امّت پیغمبر اسلام است و
􀀀
-این خطاب هر چند در ظاهر متوجه پیغمبر اکرم صلّی ه
ساءَ ( 1)و امثال آن است. 􀀀 ذا طَلَّقْتُمُ النِّ 􀀀 ا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِ 􀀀 مثل ی
بعضی گفته اند:خطاب در آیه متوجه پیغمبر است و تردید و شک از این نظر بر او جائز است هر چند شک و تردید از او
تحقق پیدا نمیکند که لازم اوامر الهی است.
مجبّره میگویند دلالت دارد که قدرت بر خلاف معلوم تعلّق پیدا می کند زیرا با اینکه معلوم « گروه » و این آیه بر خلاف آنچه
اللّ علیه و اله شک و تردید نمیکند نهی بآن تعلق پیدا کرده است و نهی همیشه بامر مقدور تعلّق
􀀀
بوده است که پیغمبر صلّی ه
می گیرد .
[ [سوره البقره ( 2): آیه 148
اشاره
( ی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ( 148 􀀀 اَللّ عَل
􀀀
اَللّ جَمِیعاً إِنَّ هَ
􀀀
ا تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ هُ 􀀀 راتِ أَیْنَ م 􀀀 ا فَاسْتَبِقُوا اَلْخَیْ 􀀀 وَ لِکُلٍّ وِجْهَهٌ هُوَ مُوَلِّیه
[ترجمه]
براي هر ملتی طریقه اي(یا قبله اي) است که بآن توجه کند پس بانجام خیرات و عبادت بشتابید که هر کجا باشید همۀ شما را
( خداوند بعرصۀ محشر خواهد آورد محقّقاً خدا بر هر چیز توانا است.( 148
شرح لغات
را بعضی مصدر بمعناي توجّه کردن گرفته ولی قول برخی دیگر که آنها اسم بمعناي جهت یا راه میدانند صحیح تر « وجهه »
است.
استبقوا...-پیشی بگیرید
ص : 109
1) آیه 1 سوره طلاق یعنی اي پیغمبر هنگامی که زنها را طلاق گفتید. -1
تفسیر:
این آیه نیز مربوط بامر قبله است وَ لِکُلٍّ وِجْهَهٌ... -در معناي این جمله چهار قول است:
.« -1 مجاهد و بیشتر مفسرین میگویند مراد این است براي هر ملّتی از یهود و نصاري قبله اي است
است هر چند احکام آن بر « اسلام »« منظور این است که براي هر پیغمبر و صاحب ملّتی طریقه اي است و آن »: -2 حسن میگوید
لِکُلٍّ » : است این جمله مثل آنست که فرمود « دین اسلام » حسب شرایع و ادیان مختلف فرق میکند ولی اصل طریقۀ هر پیغمبر
.« اجاً ( 1)که منظور شرایع پیغمبران است 􀀀 ا مِنْکُمْ شِرْعَهً وَ مِنْه 􀀀 جَعَلْن
مقصود این است که براي هر یک از ملل مسلمان و اهل کتاب قبلۀ مخصوصی است که قبلۀ آنها بیت »: -3 قتاده میگوید
.« المقدس ( 2)و قبلۀ مسلمانان کعبه است
مراد این است که براي هر طائفه اي از مسلمانان جهتی است در استقبال کعبه که بآن جهت توجّه میکنند »: -4 جبائی گفته است
عدّه اي از پشت سر خانه کعبه و عده اي از روبرو طایفه اي از طرف راست و جمعی از طرف چپ هر یک جهت مخصوصی
.« را مورد توجّه و استقبال خود قرار میدهند
ا... 􀀀 هُوَ مُوَلِّیه
-خدا آن ملل و طوایف را بآن جهت برگردانده است یعنی امر فرموده است که بآن جهت در نماز خود توجه کنند و دلیل این
3)یعنی ترا بسوي قبله اي که آن را دوست میداري ) « ا 􀀀 ضاه 􀀀 فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَهً تَرْ » : موضوع،گفتار خداوند است که فرمود
برمیگردانم.
مراد این است:که الکل مول لوجهه وجهه او نفسه یعنی »: بعضی گفته اند
ص : 110
1) آیه 48 سورة مائده یعنی ما بر هر قومی شریعت و طریقه اي مقرّر داشتیم. -1
2) این مطلب با آنچه قبلا گفته شد که قبلۀ نصاري محل تولّد حضرت عیسی علیه السّلام است منافات دارد. -2
3) در آیه 144 سوره بقره -3
برمیگردد که در لفظ آن هر « کلّ » در آیه به « هو » همۀ مردم بجهتی روي خود یا خودشان را برمیگردانند در این صورت ضمیر
چند مفرد است ولی داراي معناي جمع است زیرا معنا،این است که تمام جماعت مسلمانان روي خود را بجهت کعبه
.« برمیگردانند و آن را استقبال مینمایند
راتِ... 􀀀 فَاسْتَبِقُوا الْخَیْ
.« مراد از خیرات طاعات است و معنا این است که بانجام طاعات بشتابند »: -ربیع میگوید
.« منظور این است بقبول آنچه خداوند امر میکند بشتابید »: زجاج میگوید
ابن عباس گفته است مقصود این است که در انجام اموري که بآن ترغیب میشوید بیکدیگر پیشی بگیرید که خداوند ثواب هر
.« یک از افراد را که سبقت در این امور بگیرند عنایت خواهد کرد
اللّ جَمِیعاً...
􀀀
ا تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ هُ 􀀀 أَیْنَ م
-در هر نقطه اي که بمیرید خداوند شما را روز قیامت بمحشر خواهد آورد.
در اخبار اهل بیت علیهم السلام روایت شده است که مراد از آن،اصحاب مهدي علیه السلام در آخر الزمان است حضرت رضا
:« علیه السلام فرمود قسم بخدا هر موقع قائم ما قیام کند خداوند جمیع شیعیان را از شهرها بسوي او جمع میکند
ی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ... 􀀀 اللّ عَل
􀀀
إِنَّ هَ
-خداوند بر حشر و جمع شما توانا و بر هر چیز توانا است .
[ [سوره البقره ( 2): آیه 149
اشاره
( عَمّ تَعْمَلُونَ ( 149
ا􀀀 افِلٍ 􀀀 اَللّ بِغ
􀀀
رامِ وَ إِنَّهُ لَلْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ وَ مَا هُ 􀀀 وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ اَلْمَسْجِدِ اَلْحَ
[ترجمه]
اي پیغمبر از هر شهر و دیاري که خارج گردیدي روي بطرف مسجد الحرام کن چون این دستور قبله از طرف خدا است و
( خدا از کار شما غافل نیست.( 149
تفسیر:
وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ...
-اي پیغمبر از هر نقطه اي که خارج گردیدي و بهر سوي روي آوردي.
ص : 111
رامِ... 􀀀 فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَ
-روي بطرف مسجد الحرام بیاور این موضوع با اینکه در آیه 144 ذکر گردید در این آیه نیز متذکر داده شده است و لذا در
علّت تکرار آن چند وجه گفته شده است:
-1 چون مدتی بیت المقدس قبلۀ مسلمانان بود و بآن عادت کرده بودند لذا نسخ آن احتیاج بتأکید و تکرار داشت تا مردم بطور
را مورد توجّه و استقبال خود قرار بدهند از اینجهت این حکم که ناسخ قبلۀ اول « کعبه » یقین از حالت اوّلی صرفنظر کنند و
است تکرار گردیده است.
-2 تذکّر این موضوع در این آیه مقدمه اي براي ذکر مطلبی است که بعداً تذکر میدهد و میگوید :وَ إِنَّهُ لَلْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ... در
را بطور مکرر ذکر کنیم تا بمنظور فوائدي که در نظر است خبرهایی از « اسمی » این صورت تکرار این موضوع مانند آنست که
آن بدهیم مثل اینکه بگوئیم:زید کریم زید عالم زید فاضل و این،نوع تکرار که داراي فوائدي است اصلا مورد ایراد قرار
نمیگیرد.
و» یعنی غیر مسافرت است و آنچه در این آیه ذکر شده است بمناسبت جملۀ « حَ َ ض ر » -3 آنچه در آیه قبل ذکر گردید حکم حال
مربوط بحال مسافرت است. « من حیث خرجت
وَ إِنَّهُ لَلْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ...
امر ثابتی باشد « حقّ » -یعنی توجه بکعبه حق است که امر بآن از جانب خداوند صادر گردیده است و احتمال میرود که مراد از
بمعناي ثابت که همیشگی و زائل نمیگردد توصیف میکنم. « حقّ » که نسخ و زائل نمیگردد همانطور که خداوند را بوصف
عَمّ تَعْمَلُونَ...
ا􀀀 افِلٍ 􀀀 اللّ بِغ
􀀀
وَ مَا هُ
-خداوند از آنچه انجام میدهید مسلماً غافل نیست معناي این جمله در اینجا تهدید است همانطور که سلطان ببندگان خود
( صادِ ( 1 􀀀 إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْ » میگوید اعمال شما بر من مخفی نیست و مانند این جمله است گفتار خداوند
ص : 112
1) آیۀ 14 سوره الفجر یعنی خداوند در کمین گاه ستمکارانست. -1
[ [سوره البقره ( 2): آیه 150
اشاره
لِلنّ عَلَیْکُمْ حُجَّهٌ إِلَّا
اسِ􀀀 ی لِئَلّا کَُونَ
􀀀
ا کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ 􀀀 رامِ وَ حَیْثُ م 􀀀 وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ اَلْمَسْجِدِ اَلْحَ
( لا تَخْشَوْهُمْ وَ اِخْشَوْنِی وَ لِأُتِمَّ نِعْمَتِی عَلَیْکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ ( 150 􀀀 اَلَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَ
[ترجمه]
اي پیغمبر از هر جا و بهر دیار بیرون شدي روي بجانب مسجد الحرام کن و شما مسلمانان نیز از هر نقطه و بهر طرف خارج
شدید روي بسوي مسجد الحرام کنید تا براي مردم بر شما حجتی نباشد جز گروه ستمکار و معاند اسلام از آنان نیز نیندیشید
تنها از من بترسید قبله را از این جهت تغییر دادم تا نعمت خود را بر شما کامل بگردانم و شاید بطریق حق و ثواب راه
( یابید( 150
تفسیر:
رامِ... 􀀀 وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَ
-معناي این قسمت از آیه از آنچه در آیۀ قبل ذکر گردید،کاملًا روشن گردید و در علّت تکرار آن چند وجه گفته اند:
من حیث خرجت منصرفا »: -1 هر چند لفظ در این دو آیه متّحد است ولی معنا مختلف میباشد زیرا مراد از آیۀ قبل این است که
یعنی در هر حالی که از توجّه به بیت المقدس منصرف شدي روي بطرف مسجد الحرام برگردان « عن التوجه الی بیت المقدس
که « کعبه » یعنی در هر شهر و در هر نقطه اي و در هر جهتی از جهات « این ما کنت من البلاد »: و مراد در این آیه این است که
-2 براي اینکه حکم توجه به بیت المقدس که مدتها قبلۀ مسلمانان بود نسخ گردد احتیاج « باشی رو بجانب مسجد الحرام کن
شدیدي بتأکید داشت و آن تنها از راه تکرار حاصل میگردید و لذا این حکم مکرّرا تذکر داده شده است.
-3 چون مکانها و اوقات نمازها مختلف است احتیاج بتکرار هست تا مردم در هر نقطه و در هر نماز این حکم را مراعات کنند.
لِلنّ عَلَیْکُمْ حُجَّهٌ...
اسِ􀀀 ی لِئَلّا کَُونَ
􀀀
-در معناي این آیه چند وجه گفته شده است:
-1 اگر شما مسلمانان همیشه بطرف بیت المقدس نماز میخواندید و قبلۀ شما بکعبه منتقل نمیگردید اهل کتاب میگفتند این
اللّ علیه و اله)آن پیغمبري
􀀀
شخص(حضرت محمّد صلّی ه
ص : 113
که کتابهاي،بشارت بظهور آن داده اند نیست زیرا کتابهاي ما آن پیغمبر موعود را این طور معرّفی می کنند که او بدو قبله نماز
اللّ علیه و اله و سلّم همان پیغمبري است که در
􀀀
گزارد لذا ما قبله را تغییر دادیم تا اهل کتاب بدانند که حضرت محمّد صلّی ه
.« کتب اهل کتاب مورد بشارت واقع شده است و بر شما مسلمانان حجتی نداشته باشند
مراد این است که شما مسلمانان از آنچه خداوند امر بآن فرموده است یعنی توجّه بکعبه هرگز عدول نکنید »: -2 جبائی میگوید
که در این صورت اهل کتاب بر شما حجّت پیدا می کنند و ایراد می گیرند و میگویند اگر شما مسلمانان می دانستید که این
.« حکم از جانب خدا است چرا از آن عدول گردید
یهودي می دانستند پیغمبري در آخر الزمان مبعوث خواهد شد که قبلۀ او کعبه است و چون از طرفی »: -3 ابو روق میگوید
میدیدند که پیغمبر اسلام بطرف بیت المقدس نماز می خواند بر مسلمانان احتجاج میکردند و می گفتند این شخص آن پیغمبر
.« موعود نیست لذا خداوند قبله را کعبه قرار داد تا فرصتی براي محاجّه و مجادلۀ اهل کتاب باقی نماند
إِلَّا الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ...
-مراد این است که رو بطرف مسجد الحرام کنید تا اهل کتاب نتواند با شما محاجّه کنند همانطور که گفته شد و بدانند که
اللّ علیه و اله)همان پیغمبر موعود است و تسلیم شوند مگر کسانی از آنها که متجاوز و
􀀀
این شخص (حضرت محمّد صلّی ه
ستمگر هستند و عناد میورزند آنان با اینکه میدانند که این شخص همان است که در کتب تورات و انجیل مورد بشارت قرار
گرفته است با اینوصف ظالمانه کتمان می کنند،بنا بر این این استثناء متّصل است.
علماء در وجه این استثناء اختلاف دارند و این اختلاف نظر باین جهت است که ظالم هیچوقت حجّتی ندارد و همیشه اعتقاد
داحِضَهٌ ( 1)لذا جمعی 􀀀 خود را باطل و بی اساس است بصورت حجّت و برهان ذکر میکند چنان که خداوند هم فرمود: حُجَّتُهُمْ
از دانشمندان این استثنا را منقطع دانسته میگویند مراد این است
ص : 114
1) آیه 16 سورة الشوري یعنی حجت آنها لغو و باطل است. -1
که اشخاص ستمکار از حجّت و دلیل پیروي نمی کنند و مقصود از اشخاص ستمکار قریش و طایفۀ یهود است زیرا قریش می
اللّ علیه و اله بالآخر متوجه شد که ما بر حق هستیم و لذا بسوي قبلۀ ما یعنی کعبه متوجه گردید و یهود می
􀀀
گفتند محمّد صلی ه
اللّ علیه و اله از قبله ما از روي علم و یقین برنگشت بلکه از روي رأي خود از قبلۀ ما صرف نظر کرد و
􀀀
گفتند:محمّد صلّی ه
چنین گمان کرد که از جانب خدا مأمور گردیده است.
یا مقصود از اشخاص ستمکار عموم کسانی است که در برابر برهان و حجّت تسلیم نشدند و آنها یا بسخنان مستدلّ پیغمبر
اسلام اصلا توجه نکردند یا علاوه بر این:
در مقابل آن حضرت و مسلمانان بمحاربه و ستیزه پرداختند.
لا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِی... 􀀀 فَ
-چون خداوند خصومت و محاجّه و ظلم اهل کتاب و ستمگران را ذکر کرد بمسلمانان دلداري و اطمینان داد و فرمود:
« لا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِی 􀀀 فَ»
یعنی از آنها بیندیشید و تنها از من بترسید و از نقشه هایی که آنها می کشند هرگز ترس نداشته باشید زیرا عاقبت سوء آن
مکرها و نقشه بخود آنان برمیگردد.
بعضی گفته اند مراد این است که در امر استقبال کعبه از آنها نترسید تنها از عقاب من در ترك استقبال کعبه بترسید زیرا من
شما را از مکر آنها محافظت میکنم.
وَ لِأُتِمَّ نِعْمَتِی عَلَیْکُمْ...
است یعنی قبله را بواسطۀ دو هدف تغییر دادم یکی آنکه مردم بر شما حجتی « لِلنّ عَلَیْکُمْ حُجَّهٌ
اسِ􀀀 ی لِئَلاّ کَُونَ
􀀀
» -عطف بجاي
نداشته باشند و قدرت محاجّه در برابر شما پیدا نکنند و دیگر اینکه شما را بقبلۀ پدرتان ابراهیم هدایت کردم تا به این وسیله
نعمت خود را بر شما تکمیل کرده باشم.
مراد این است تا نعمت خود را در دنیا و آخرت بر شما تمام کنم امّا در دنیا شما را بر دشمنانتان نصرت »: ابن عباس میگوید
.« میدهم و شما را وارث اموال و خانه هاي آنها می گردانم امّا در آخرت بهشت و رحمت من مخصوص شما خواهد بود
از حضرت امیر مؤمنان علی علیه السلام منقول است که نعمت هاي پروردگار شش چیز است 1-اسلام 2-قرآن 3-حضرت
اللّ علیه و اله 4-مستور بودن عیوب و گناهان
􀀀
محمّد صلّی ه
ص : 115
-5 عاقبت 6-بی نیازي از آنچه در دست مردم است.
وَ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ...
از خداوند وجوب را میرساند یعنی بر شما واجب است که هدایت را « لعلّ » -یعنی براي اینکه شما هدایت شوید حسن میگوید
بپذیرید بعضی گفته اند مراد این است که بثواب استقبال قبله هدایت شوید برخی میگویند منظور این است که بپاداش تمسّک
بقبله هدایت گردید .
[ [سوره البقره ( 2): آیه 151
اشاره
( ا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ ( 151 􀀀 ابَ وَ اَلْحِکْمَهَ وَ یُعَلِّمُکُمْ م 􀀀 ا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ اَلْکِت 􀀀 اتِن 􀀀 ا فِیکُمْ رَسُولًا مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آی 􀀀 ما أَرْسَلْن 􀀀 کَ
[ترجمه]
چنان که در میان شما پیغمبري از جنس خودتان فرستادیم که آیات ما را براي شما تلاوت کند و شما را بحد کمال برساند و
( کتاب و حکمت بشما بیاموزد و آنچه را که لازم است بدانید بشما تعلیم کند( 151
شرح لغات
ارسال:فرستادن تلاوت ذکر کلمات یکی پس از دیگري با نظم و ترتیب تزکیه:نموّ دادن،در معرض نمو و ترقی قرار دادن
حکمت:عملی که موجب قدرت و تمکن بر انجام کارهاي نیک و مستقیم گردد
تفسیر
ا... 􀀀 ما أَرْسَلْن 􀀀 کَ
واقع در آیۀ قبل یعنی تا نعمت خود را در « لِأُتِمَّ نِعْمَتِی عَلَیْکُمْ » بنا بقول زجاج و جبائی متعلق است به « ا􀀀 ما أَرْسَلْن 􀀀 کَ» -کاف در
امر قبله بر شما اتمام کنم چنان که پیغمبري از جنس شما بسوي شما فرستادم و البته ارسال پیغمبر نعمتی است بزرگ و داراي
واقع در آیۀ « فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لِی » مصالح فراوانی است و بنا بقول مجاهد و حسن و قول دیگر زجاج متعلق است
بعد،در اینصورت معنا،این است بعثت رسول بسوي شما از جنس خودتان نعمتی است و چون این نعمت بزرگ را بشما عنایت
کردم بیاد من باشید تا من هم شما را یاد کنم و شکر نعمت مرا بجا بیاورید تا بشما پاداش عنایت کنم و این خطاب بنا بقول
جمیع مفسرین مخصوص عرب است
ص : 116
رَسُولًا...
اللّ علیه و اله است مِنْکُمْ... -یعنی آن پیغمبر در نسب از شما طایفۀ عرب است و این
􀀀
-منظور از آن حضرت محمّد صلّی ه
موضوع چون موجب شرافت و نام نیک و افتخار عرب میگردد لذا نعمتی براي آنان محسوب میشود علاوة چون اعراب داراي
نخوت و غرور مخصوصی هستند اگر پیغمبري بسوي آنها از غیر عرب مبعوث میگردید هرگز از او متابعت نمیکردند.
ا... 􀀀 اتِن 􀀀 یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آی
-آیات ما را-که منظور از قرآن است براي شما بخواند وَ یُزَکِّیکُمْ... -و او شما را بواسطۀ امر باطاعت پروردگار و جلب
خشنودي او در معرض ترقی و کمال قرار بدهد احتمال میرود معناي آن این باشد که او شما را بواسطه شهادت دربارة شما
ابَ وَ الْحِکْمَهَ... -او بشما کتاب و حکمت 􀀀 بترقی و کمال نسبت بدهد تا مردم شما را به این وصف بشناسند وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِت
بیاموزد و مراد از کتاب حکمت قرآن است و ایندو وصف را از جهت اینکه داراي معانی مختلف و متفاوت است ذکر کرده
.« خداوند بهمۀ امور عالم دانا و بر همۀ آنها قادر است »: است چنان که می گوییم
.« مراد از کتاب قرآن و منظور از حکمت وحی هایی است که بطور سنّت در زمینۀ احکام بآن حضرت میرسید » بعضی گفته اند
ا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ... 􀀀 وَ یُعَلِّمُکُمْ م
-و چیزهایی که راهی بدانستن آنها نداشتید، با ذکر دلیل و برهان بشما بیاموزد و کلمۀ تعلم در جایی بکار میرود که مطلب را
با ذکر دلیل عقلی بیان کنند و لذا این موضوع هم،مناسب است که در ردیف نعمت ها محسوب گردد .
[ [سوره البقره ( 2): آیه 152
اشاره
( لا تَکْفُرُونِ ( 152 􀀀 فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَ اُشْکُرُوا لِی وَ
[ترجمه]
( پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و شکر نعمت مرا بجاي آورید و کفران نعمت نکنید( 152
ص : 117
شرح لغات:
ذکر:یادآوري مطلب در ذهن و این موضوع خود بخود و گاهی بوسیلۀ گفتار و تذکّر شخص دیگري انجام میگیرد این کلمه
هر چند اغلب بعد از فراموشی بکار میرود ولی در اصل لغت معناي آن عمومیّت دارد فرق میان ذکر و خاطر این است که
خاطر تنها آنچه در ذهن خطور میکند گفته میشود ولی ذکر گاهی بوسیلۀ قول نیز صورت می گیرد.
تفسیر
فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ...
-در معناي آن چند قول است:
-1 سعید بن جبیر میگوید:یعنی شما مرا بواسطۀ اطاعت بیاد بیاورید تا من هم شما را بوسیلۀ رحمت خود بیاد بیاورم چنان که
اللّ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ( 1)یعنی خدا و رسول را اطاعت کنید تا مشمول رحمت گردید.
􀀀
فرمود أَطِیعُوا هَ
-2 ابن عباس میگوید:یعنی مرا بوسیلۀ اطاعت بیاد بیاورید تا شما را بوسیلۀ کمک و امداد خود یادآوري کنم همانطور که
ا ( 2)یعنی کسانی که در رضایت ما کوشش می کنند آنان را براههاي موفقیّت 􀀀 ا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَن 􀀀 جاهَدُوا فِین 􀀀 فرمود: وَ الَّذِینَ
.« هدایت می کنیم
-3 ابن کیسان میگوید یعنی شما مرا بوسیلۀ شکر نعمت من بیاد بیاورید تا من شما را بواسطۀ افزودن نعمت هاي خود یاد کنم
.« لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ ( 3)یعنی هر گاه شکر نعمت مرا بجا بیاورید بر نعمت شما میافزایم » : چنان که فرمود
مرا در روي زمین بیاد بیاورید تا شما را در موقعی که در زیر زمین قرار خواهید گرفت یاد کنم چنان » -4 بعضی گفته اند یعنی
.« که در دعا هست:خدایا مرا در هنگام بلا آن موقعی که فراموشکاران از مردم فراموش می کنند تو یاد کن
.« در دنیا بیاد من باشید تا در آخرت بیاد شما باشم » -5 برخی گفتند یعنی
ص : 118
1) آیه 123 سورة آل عمران -1
2) آیه 69 سورة عنکبوت -2
3) آیه 7 سورة ابراهیم -3
لا أَنَّهُ 􀀀 در هنگام نعمت و رفاه بیاد من باشید تا هنگام شدّت و گرفتاري شما را یاد کنم همانطور که فرمود فَلَوْ » -6 بعضی گفتند
1)یعنی اگر او(یونس علیه السلام)بتسبیح و ستایش خدا نمی پرداخت ) « ی یَوْمِ یُبْعَثُونَ 􀀀 کانَ مِنَ الْمُسَ بِّحِینَ لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِل 􀀀
و در خبر وارد شده است در هنگام رفاه متوجّه خداوند باش تا در هنگام شدت « میبایست تا قیامت در شکم ماهی زیست کند
.« او بتو توجه کند
یعنی شما مرا بوسیلۀ دعا یاد کنید تا بوسیلۀ اجابت یاد کنم بدلیل قول خداوند اُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ »: -7 برخی می گویند
.« 2)یعنی بخوانید تا اجابت کنم )
اللّ علیه و اله فرمودند:فرشته اي که اعمال را می
􀀀
پیغمبر اکرم صلّی ه »: از حضرت باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود
نویسد نامه اعمال انسان را اول روز و اوّل شب براي ثبت اعمال مهیّا می کند شما در اول افعال روزانه و آخر آن،عمل خیري
انجام بدهید تا در صحیفۀ اعمال شما درج گردد.
.« فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ » : اللّ می بخشد زیرا فرمود
􀀀
در این صورت خداوند ما بین آن دو را انشاء ه
اللّ ذاکر من ذکره و زائد من شکره و معذب من کفره یعنی خداوند کسانی را که بیاد او
􀀀
ان ه »: ربیع دربارة این آیه می گفت
باشند یاد می کند و بر نعمت افرادي که شکر نعمت او را بجا میآورند میافزاید و کسانی که کفران نعمت وي را می کنند
وَ اشْکُرُوا لِی... -یعنی شکر نعمت هاي مرا بجا بیاورید و آنها را اظهار کنید و بآنها اعتراف بنمائید. « عذاب مینماید
لا تَکْفُرُونِ... 􀀀 وَ
-یعنی نعمت هاي مرا بواسطۀ انکار آنها هرگز نپوشانید و نعمتی که مخصوصاً مورد نظر است نعمتی است که از صدر آیه
اللّ علیه و آله و سلّم است.
􀀀
استفاده گردید و آن وجود با برکت پیغمبر اسلام صلّی ه
ص : 119
164 سوره الصافات - 1) آیه 143 -1
2) آیه 60 سورة غافر -2
[ [سوره البقره ( 2): آیه 153
اشاره
( اَلصّ ( 153
ابِرِین 􀀀 اَللّ مَعَ 􀀀
لاهِ إِنَّ هَ 􀀀 ا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا اِسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ اَلصَّ 􀀀ی
[ترجمه]
( اي اهل ایمان!در انجام طاعات و عبادات از صبر و نماز کمک بگرید که خداوند با صابران است( 153
تفسیر:
مورد خطاب قرار « ا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا 􀀀ی» واقع در این آیه قبلًا پرداختیم ( 1).خداوند مؤمنین را به « لاهِ􀀀 اِسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّ » بتفسیر
داده میفرماید:
اِسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ...
ضمیر دو نوع است 1-خودداري از افعال ناپسندي که که نفس انسان بآنها تمایل دارد 2-وادار ساختن آن بر طاعاتی که »-
انجام آنها براي انسان سنگین و دشوار است بهمین معنا حضرت امیر مؤمنان علیه السلام اشاره کرده میفرماید:
یعنی:صبر بر دو نوع است 1-صبر بر آنچه بر تو سنگین و دشوار است و « ا تکره و صبر علی ما تحبّ 􀀀 ی م 􀀀 الصَّبْرُ صَ بْرانِ صبر عَل
بانجام آن میل داري 2-صبر و خود داري از آنچه دوست میداري منظور این است که بوسیلۀ این دو نوع صبر کمک بجوئید وَ
لاهِ... -بوسیلۀ نماز نیز که متضمّن یادآوري از خدا و خشوع در برابر او و تلاوت قرآن که بر وعدة ثواب و عذاب و هدایت 􀀀 الصَّ
مشتمل است کمک بجوئید البتّه نماز که داراي این اوصاف است انسان را بحسنات می خواند و از سیّئات باز میدارد.
براي انجام چه عملی باید کمک گرفت و استعانت جست اختلاف نظر دارند بعضی گفته اند « صبر و نماز » مفسّرین در اینکه از
منظور این است که از این دو چیز براي انجام همۀ طاعات کمک بگیرند مثل اینکه فرموده است از راه انجام این دو عبادت
براي انجام سایر عبادات و طاعات استعانت بجوئید.
برخی میگویند مراد این است که از این دو چیز براي جهاد در راه خداوند استعانت بجوئید.
الصّ
ابِرِین 􀀀 اللّ مَعَ .َ..
􀀀
إِنَّ هَ
-در معناي آن دو وجه است:
ص : 120
1) در آیه 45 همین سوره -1
با هر که برخورد کنی « چون سلطان با تو است » -1 خداوند از لحاظ کمک و نصرت با صابرین است همانطور که می گوییم
مهم نیست یعنی سلطان تو را کمک خواهد کرد.
-2 معناي خداوند با صابرین است این است که خداوند بآنها توفیق میدهد و آنان را تجهیز و تسدید میکند و در نتیجه انجام
عبادات و ترك افعال ناپسند براي آنان آسان میگردد نظر آن این جمله است:
اللّ الَّذِینَ اهْتَدَوْا هُديً...
􀀀
وَ یَزِیدُ هُ
(1)
اجتماع در یک » در اینجا جائز نیست بمعناي « مع » -یعنی خداوند بر هدایت کسانی که بدایت الهی را پذیرفته اند،میافزاید کلمۀ
باشد زیرا اجتماع در مکان از اوصاف اجسام است بطور کلی منزّه است. « مکان
ضمناً این آیه دلالت دارد بر اینکه تشریع نماز لطفی است از جانب خداوند ببندگان خود که بآنوسیله بر انجام سایر عبادات
شاءِ وَ الْمُنْکَرِ ( 2).یعنی نماز از فعل قبیح و ناپسند انسان را 􀀀 ی عَنِ الْفَحْ 􀀀 هَ تَنْه 􀀀 توفیق حاصل کنند چنان که فرمود إِنَّ الصَّلا
بازمیدارد .
[ [سوره البقره ( 2): آیه 154
اشاره
( لا تَشْعُرُونَ ( 154 􀀀 کِنْ 􀀀 اءٌ وَ ل 􀀀 واتٌ بَلْ أَحْی 􀀀 اَللّ أَمْ
􀀀
لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ هِ 􀀀 وَ
[ترجمه]
نگوئید بلکه آنان زنده هستند ولی شما متوجّه نیستید. « مرده »، بآن کسانی که در راه خدا کشته میشوند
شرح لغات
اللّ گفته میشود که آن راهی است بسوي ثواب خداوند.
􀀀
سبیل:راه و بجهاد،باین مناسبت سبیل ه
حیاه:در انسان و بسیاري از موجودات منشأ علم و قدرت و اراده است و موت خلاف آن است.
متصف نمیگردد. « شاعر » شعور:ادراکی است که از راه مشاعر صورت می گیرد و لذا خداوند به
ص : 121
1) آیه 76 سوره مریم -1
2) آیه 45 سوره عنکبوت -2
بمعناي موي « شعر » بعضی گفته اند شعور بآن قبیل ادراك گفته میشود که از راه حسّ صورت بگیرد و لطیف هم باشد و آن از
را باین مناسبت شاعر میگویند که درکهاي لطیف و دقیقی در تنظیم الفاظ و معانی دارد. « شاعر » مأخوذ است و
تفسیر:
اشاره
پس از اینکه خداوند بصبر و نماز بمنظور کمک گرفتن از آنها و افزودن نیرو بوسیلۀ آنها در راه جهاد بوسیلۀ آنها در راه جهاد
امر نمود،فرمود:
واتٌ... 􀀀 اللّ أَمْ
􀀀
لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ هِ 􀀀 وَ
نگوئید. « اموات » -بکسانی که در راه خدا در جهاد کشته میشوند هرگز
اءٌ... 􀀀 بَلْ أَحْی
-در معناي این عبارت چند قول است:
-1 ابن عباس و قتاده و مجاهد و حسن و عمر و بن عبید و واصل بن عطا میگویند:مراد این است که آنان نمرده اند و در
- حقیقت تا روز قیامت زنده میباشند جبائی و رمّانی و جمیع مفسرین همین قول را اختیار کرده اند و صحیح هم همین است 2
مشرکین می گفتند اصحاب محمّد بدون جهت خود را در جنگها بکشتن میدهند و آنان بکشته شدن از بین میروند و نابود می
شوند خداوند در جواب آنها اعلام کرد که گفتار مشرکین ابداً درست نیست و مقتولین در جهاد در روز قیامت مجدّداً زنده
میشوند و بپاداش خود می رسند این قول را غیر از بلخی هیچکس نگفته است.
-3 اصمّ میگوید مراد این است که کشته شدگان راه خدا چون داراي هدایت و ایمان و دین صحیح هستند نمرده اند و زنده
اهُ ( 1)یعنی آیا کسی که مرده بود و او را زنده نمودیم که منظور از مرگ و 􀀀 کانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْن 􀀀 هستند بدلیل گفتار خداوند :أَ وَ مَنْ
.« زندگی ضلالت و هدایت است
-4 مقصود این است که چون از آنها نام نیک در روزگار باقی مانده است زنده میباشند،چنان که حضرت امیر مؤمنان علیه
السَّلام فرمود:
یعنی آنان که مالک « هلک خزّان الأموال و العلماء باقون ما بقی الدّهر اعیانهم مفقوده و آثارهم فی القلوب موجوده »
ص : 122
1) آیه 122 سورة انعام -1
گنجهایی از اموال بودند هلاك گردیدند ولی علماء تا روزگار باقیست زنده هستند هر چند بدنهاي آنها از نظر پنهان،امّا آثار
آنها در دلها موجود است.
مؤلف:در میان این اقوال همانطور که گفتم تنها قول اوّل مورد اعتماد است زیرا اجماع مفسرین بر طبق همان قول است بعلاوة
خطاب در آیه مخصوص مؤمنین است و آنها مسلماً میدانستند که شهداء راه خدا هدایت یافته و بر حق میباشند و نیز میدانستند
که روز قیامت آنها زنده میشوند و به پاداش خود میرسند لذا صحیح نیست نسبت باین معانی که در قول دوم و سوّم مذکور
. « لا تَشْعُرُونَ 􀀀 کِنْ 􀀀 وَ ل » است بمؤمنین گفته شود
و دیگر اینکه اگر مراد قول دوّم و سوم بود فائده اي براي تخصیص این معنا بشهدا نبود زیرا غیر شهدا هم روز قیامت زنده
میشوند و از غیر شهدا نیز افراد بسیاري هدایت یافته و داراي حیات بمعناي دین صحیح و هدایت الهی میباشند.
و نیز چون مؤمنین که در آیه مورد خطاب واقع شده اند میدانستند هر که در راه خدا بمیرد بنام نیک و افتخار جاوید نائل
لا تَشْعُرُونَ.. 􀀀 کِنْ 􀀀 وَ ل » گشته است لذا صحیح نیست بآنها گفته شود
روي این جهات،تنها قول اول صحیح است و علّت اینکه حیات بعد از مرگ در این آیه بشهدا تخصیص داده شده است با
اینکه در واقع این موضوع اختصاص بآنها ندارد این است که بشارتی ببازماندگان آنان و سایر مؤمنین-با توجّه بوصفی که
اللّ مِنْ فَضْلِهِ ( 1)-داده شود.
􀀀
اهُمُ هُ 􀀀 ما آت 􀀀 براي آنها در آیۀ واقع در سورة دیگر ذکر گردیده است که یُرْزَقُونَ فَرِحِینَ بِ
روح در عالم برزخ در قالب مثالی است
اگر کسی بگوید ما می بینیم که اجساد شهدا روي زمین افتاده و در آن آثاري
ص : 123
170 سورة آل عمران یعنی کسانی که در راه خدا بشهادت رسیدند زنده هستند و روزي خود را از پروردگار - 1) آیه 169 -1
متعال دریافت میدارند و بآنچه خداوند بآنها از فضل خود عنایت کرده است شادمان و مسرور میباشند.
از حیات ابداً دیده نمیشود به این وصف چگونه گفته شده است که شهدا پس از مرگ زنده هستند؟ جواب این سؤال این
مانند قالب دنیوي قرار میدهد که با آن « قالب هایی » است که طبق مذهب علماء امامیّه خداوند براي ارواح آنها پس از مرگ
.« عالم برزخ متنعّم هستند هر چند بدن دنیوي آنها در زیر خاك مدفون شده باشد » در
وابسته بروح است نه بجثّه اي که در زیر خاك « انسان » میرسد زیرا انسانیت « انسان » بنا بر این قول ثواب و عذاب در آن عالم به
مدفون است.
مؤیّد این قول روایتی است که شیخ بزرگوار ابو جعفر طوسی ره در کتاب تهذیب بسند خود از علی بن مهزیار از قاسم بن
محمّد از حسین بن احمد از نویس بن ظبیان نقل کرده است که او میگوید من در حضور حضرت صادق علیه السلام نشسته
بودم آن حضرت رو بمن کرد و فرمود:مردم دربارة ارواح مؤمنین چه میگویند؟عرضکردم می گویند خداوند آنها را در پیکر
اللّ !!!این چه قولی است.مؤمن در نزد خدا
􀀀
پرندگان سبز رنگ در قندیلهایی در زیر عرش قرار میدهد حضرتش فرمود سبحان ه
عزیزتر از آنست که او را در پیکر پرنده اي قرار بدهد!اي نویس!هنگامی که خداوند مؤمن را قبض روح میکند روح او را در
قالبی مانند همان قالب که در دنیا داشت جا میدهد ارواح مؤمنین در قالب هاي برزخی خود متنعّم هستند میخورند و می
آشامند و موقعی که یکی از مؤمنین از دنیا رفت و بجمع آنها ملحق گردید آنها او را با همان قیافه که در دنیا داشت میشناسند
و نیز علی بن مهزیار از ابن ابی عمیر از حماد از ابو بصیر نقل میکند که از حضرت صادق علیه السلام دربارة ارواح
مؤمنین،پس از مرگ سؤال نمودم حضرتش فرمود:با همان قیافه ها که در دنیا داشتند در بهشت بسر میبرند بطوري که اگر او
را به بینید می گویید این همان شخص است.
زندگی پس از مرگ بصورت دیگر
آنچه در فوق گفته شد بنا بر مذهب کسانی است که براي روح پس از مرگ استقلال و تجرّد قائلند و امّا آن عدّه از
دانشمندانی که بروح مجرّد قائل نیستند و
ص : 124
انسانیّت انسان را منحصر در همین بدن محسوس میدانند و روح را چیزي جز نفسی که در مجراي تنفّس جاري است
نمیدانند،بگویند:حیات انسان تنها باین نیست که این بدن با تمام اجزاء خود موجود باشد بلکه اجزاء لطیفی که وسیلۀ تحقق
.« حیات است در حین مرگ از انسان جدا میشود و در عالم برزخ نعمت هاي الهی بآن اجزاء که زنده است میرسد
بعضی دیگر گفته اند ممکن است در عین حال که جثّۀ انسان روي زمین افتاده یا زیر خاك مدفون گردیده است او نمرده
باشد و لذّات را درك می کند چنان که شخصی که در خواب است لذّات را درك می کند با اینکه با بدن خود چیزي را
حسّ نمیکند این شخص که در عین حال بوسیلۀ بدن خود چیزي را درك نمی کند بواسطۀ رؤیاهایی که می بیند این مسرّت
و لذّات را درك مینماید حتی دوست میدارد که خوابش طولانی تر شود تا از لذّات بیشتري بهره مند گردد.در حدیث نیز وارد
گردیده است که بقبر مؤمن وسعت داده میشود و باو گفته میشود نم نومه العروس یعنی مانند عروس بخواب راحت و لذّت
.« بخش مشغول باش
لا تَشْعُرُونَ... 􀀀 کِنْ 􀀀 وَ ل
-یعنی شما نمیدانید که کشته شدگان راه خدا زنده میباشند.
ضمناً این آیه بر صحّت مذهب ما دربارة سؤال قبر و اینکه مؤمنین بثواب و گناهکاران بعقاب،پس از مرگ نائل
میگردند،دلالت کامل دارد و اخبار نیز بطور روشن بر این مطلب دلالت دارند و علّت اینکه بلخی آیه را بر زندگی روز قیامت
حمل کرده است این است که او عذاب قبر را منکر است.
[ [سوره البقره ( 2): آیه 155
اشاره
( اَلصّ ( 155
ابِرِین 􀀀 راتِ وَ بَشِّرِ 􀀀 والِ وَ اَلْأَنْفُسِ وَ اَلثَّمَ 􀀀 وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ اَلْخَوْفِ وَ اَلْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ اَلْأَمْ
[ترجمه]
البته شما را بمقداري از ترس و گرسنگی و نقصان اموال و نفوس و میوه ها آزمایش می کنیم و بکسانی که در برابر این امور
صبر میکنند بشارت بده
ص : 125
شرح لغات
لنبلونّکم:آزمایش می کنیم.
خوف:ترس.
جوع:گرسنگی.
ثمره:میوه.
تفسیر:
پس از اینکه خداوند عباداتی را که بندگان خود را بانجام آنها مکلّف ساخته است بیان کرد،ببیان مشقّتها و مشکلاتی که
بوسیلۀ آنها آنان را آزمایش می کند پرداخت و فرمود:
وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ...
-البته شما را امتحان می کنیم.مراد این است که نحوة عمل کسی را که آزمایش میکند نسبت بشما انجام میدهیم تا آنچه ما
واقعاً میدانستیم محقّق و ظاهر گردد.
عطا و ربیع میگویند:این خطاب مخصوص اصحاب پیغمبر است ولی اگر بگوئیم که خطاب بهمۀ مردم متوجه است نیز صحیح
است.
والِ وَ الْأَنْفُسِ... 􀀀 بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْ
-مقصود این است که بمقداري از ترس نه ترس همیشگی و همچنین بمقداري از گرسنگی و مقداري از نقصان اموال و
مقداري از نفوس و این نکته را از این نظر پروردگار متعال تذکر داد که افراد،خود را براي تحمّل مشکلات و مشقتهایی که در
اللّ علیه و آله پیش میآمد آماده کنند و ترس باین علت پیش میآمد که دشمنانی از مشرکین
􀀀
راه کمک به پیغمبر اسلام صلّی ه
همواره قصد اذیّت آنان را داشتند و علّت گرسنگی این بود که در نتیجۀ اشتغال بجهاد در راه خدا بمعاش و اقتصاد آنها لطمۀ
بزرگی وارد میآمد بعلاوه لازم بود براي تأمین بودجۀ جهاد از مال خود انفاق کنند.
.« علت گرسنگی قحطی و کمیابی موادّ غذایی بود که در میان آنان پدید آمد »: بعضی گفته اند
ص : 126
و علت نقصان اموال این بود که بواسطۀ اشغال بجنگهاي مداوم فرصت آباد کردن زمینها را نداشتند و جهت نقصان نفوس
اللّ علیه و آله و سلّم بود.
􀀀
کشته شدن در جنگها بهمراه پیغمبر صلّی ه
.« علّت نقصان اموال هلاکت چهارپایان آنها بود » بعضی گفته اند
راتِ... 􀀀 وَ الثَّمَ
منظور از آن »: برخی میگویند .« مراد از آن:از بین رفتن میوه هاي درختان و کمبود زراعت و گیاهان است » -بعضی گفته اند
.« فرزندان است زیرا فرزند میوة دل انسان است
و علّت نقصان میوه ها این بود که بواسطۀ اشتغال بجهاد،از تعمیر باغهاي خود و معاشرت با زنان باز میماندند و در نتیجه بمیوه
هاي آنها لطمه وارد میآمد و کمتر از آنها فرزند متولّد می گردید.
البتّه این آزمایشها.بمقتضاي حکمت و لطف و مصلحت پروردگار صورت میگیرد و او پاداشهاي سنگینی که موجب خشنودي
آنان میشود عنایت می کند.
در وجه مصلحت و لطف این آزمایشها دو قول است:
-1 کسانی که بعد از آنها بوجود میآیند هنگامی که با این نوع پیش آمدها و مشکلات برخورد میکنند بدانند که اینها دلیل
اللّ علیه و آله که از لحاظ مقام و منزلت از آنها بالاتر
􀀀
پستی مقام انسان نیست زیرا این امور براي اصحاب پیغمبر اسلام صلّی ه
بوده اند نیز پیش آمده است.
اللّ علیه و آله در عین حال که با این نوع مشکلات و
􀀀
-2 هنگامی که کفّار به بینند،مؤمنین در راه یاري پیغمبر اسلام صلّی ه
مشقتها همیشه مواجه هستند،از یاري او صرف نظر نمیکنند:بلکه هم چنان با بصیرت کامل به پشتیبانی و یاري خود ادامه
میدهند، از این جریان پی میبرند که آنان یقین و معرفت کامل بصحت و حقانیّت دین اسلام پیدا کرده اند و همین موضوع
موجب میگردد که کفّار بدین اسلام توجّه کنند و بالأخره در ردیف مسلمانان درآیند.
الصّ
ابِرِین 􀀀 وَ بَشِّرِ .َ..
-صابران را بپاداشهاي سنگین و عواقب نیکو که در نتیجۀ
ص : 127
تحمّل این مشکلات و مشقّات خداوند بآنها عنایت خواهد فرمود بشارت بده .
[ [سوره