گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد چهارم
آيات 16 و 15 نساء
(درباره زنان و مرد زناكار)


و اللاتى ياتين الفاحشة من نسائكم فاستشهدوا عليهن اربعه منكم فان شهدوا فامسكوهنّ فى البيوت حتى يتوفئهنّ الموت او يجعل اللّه لهنّ سبيلا (15)
و الّذان ياتينها منكم فاذوهما فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما ان اللّه كان توّابا رحيما (16)




ترجمه آيات
و از زنان شما كسانى كه مرتكب عملى شنيع _ زنا _ شوند، عليه آنان چهار شاهد بگيريد، پس اگر شهود شهادت دادند بايد ايشان را در خانه ها زندانى كنيد، تا مرگشان فرا رسد و آنان را بگيرد و يا خدا راهى برايشان پديد آورد (15).
و آن مرد و زنى كه اين عمل شنيع را مرتكب شوند شكنجه دهيد، اگر توبه كردند و به صلاح آمدند دست از آنان بداريد، كه خدا توبه پذير مهربان است (16).
بيان آيات


و اللاتى ياتين الفاحشة ... منكم




وقتى مى خواهند بگويند فلانى فلان عمل را انجام داده هم مى گويند: (فلان اتاه ): و هم تعبير مى كنند (فلان اتى به ) و كلمه (فاحشه ) از ماده (ف _ ح _ ش ) به معناى طريقه شنيعه است ، ولى استعمالش در عمل شنيع زنا شايع شده است ،
و در قرآن كريم در آيه زير بر لواط و يا هم بر آن و هم بر عمل مساحقه _ همجنس بازى زنان _ اطلاق شده است . (انّكم لتاتون الفاحشة ما سبقكم بها من احد من العالمين ).
و ظاهرا و بطورى كه بيشتر مفسرين گفته اند: مراد از فاحشه در آيه مورد بحث عمل زنا باشد، مفسرين روايتى هم نقل كرده اند، كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) وقتى آيه تازيانه در اول سوره نور نازل شد فرمود: اين همان راه علاج و سبيلى است كه خداى تعالى در آيه پانزده سوره نساء وعده اش را داده است .
شاهد اين ظهور، ظهور ديگرى است در آيه و آن اين است كه از لحن آيه شريفه فهميده مى شود كه حكمش دائمى نيست و بزودى نسخ مى شود چون مى فرمايد: (او يجعل اللّه لهن سبيلا) و يا خدا راه علاجى برايشان قرار دهد) و هيچ دليلى نقل نشده كه گفته باشد اين حد چند صباحى در مورد مساحقه جارى شد و سپس بحدى و حكمى ديگر نسخ شده است پس معلوم مى شود آيه شريفه همانطور كه گفتيم درباره زنا نازل شده است و از جمله : (اربعة منكم ...) برمى آيد كه عدد نامبرده بايد از مردان باشد.
حكم حبس ابد براى زنان و نسخ آن با آيه تازيانه
(فان شهدوا فامسكوهنّ فى البيوت ...) در اين جمله مساءله حبس كردن دائمى زن مورد بحث را مترتب كرده بر شهادت دادن شهود، نه بر اصل وقوع عمل زشت و خلاصه كلام اينكه تنها وقتى حكم حبس ابد از ناحيه حاكم صادر مى شود، كه چهار شاهد بر صدور عمل فاحشه از زن شهادت دهد و اگر شهود شهادت ندهند حكم صادر نمى شود هر چند حاكم يقين به صدور آن داشته باشد و اين خود يكى از منتهاى خداى سبحان بر امت اسلام است ، كه نسبت به او عفو و اغماض اعمال فرموده است .
و حكم نامبرده حبس دائمى است ، به قرينه اينكه نهايت مدت حبس را مرگ زن قرار داده و فرموده : (حتى يتوفيهن الموت ) (تا مرگ ايشان را دريابد)، چيزى كه هست تعبير حبس ابد آن هم در زندان نياورد، بلكه فرمود آنها را در خانه ها نگه بداريد تا مرگشان فرا رسد اين نيز دليل روشنى است بر اينكه خواسته است كار را بر مسلمانان آسان بگيرد و از سخت گيرى اغماض كند و اينكه فرمود: (تا مرگشان برسد) (و يا خدا راه نجاتى برايشان مقرر بدارد) منظور نجات از حبس ابد است و در اينكه ترديد كرد و فرمود: (يا آن و يا اين ) اشاره اى است به اينكه اميد آن هست كه حكم حبس ابد نسخ شود، همچنانكه همينطور هم شد،
براى اينكه حكم تازيانه حكم حبس ابد را نسخ كرد و اين از ضروريات است كه حكم جارى درباره زناكاران در اواخر عمر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) نازل شد و بعد از رحلت آن جناب در بين مسلمانان جارى گرديد و مساءله زندانى كردن بعد از رحلت آنجناب اصلا مورد عمل واقع نشد.
پس آيه شريفه بفرضى كه دلالت كند بر حكم زنان زناكار، هيچ ترديدى نيست در اين كه به وسيله آيه تازيانه نسخ شده است (و اللذان ياتيانها منكم فاذوهما).
اين دو آيه از نظر مضمون متناسب باهمند و ضمير مؤ نث _ ها _ در جمله : (ياتيانها) بطور قطع به كلمه (فاحشه ) برمى گردد و اين خود مؤ يد اين معنا است كه زمينه هر دو آيه بيان حكم زنا است و بنابراين آيه دوم متمم حكم در آيه اول است ، چون آيه اول تنها حكم زنان زناكار را متعرض شده و آيه دوم حكم زن و مرد هر دو را بيان مى كند و آن عبارت است از ايذاء يعنى شكنجه دادن ، پس درنتيجه از مجموع دو آيه حكم مرد زناكار و زن زناكار باهم استفاده مى شود و آن اين است كه هر دو را كتك مى زنند و خصوص زن زناكار را در خانه حبس مى كنند.
ليكن اين معنا با آيه بعد كه مى فرمايد: (اگر توبه كردند و به صلاح گرائيدند دست از آندو برداريد...) سازگار نيست ، براى اينكه در آيه مورد بحث مى فرمود: زن را تا ابد در خانه حبس كنيد و اين آيه مى فرمايد: اگر توبه كردند رهاشان كنيد، بناچار بايد گفت : منظور از دست برداشتن از آندو دست بردارى از كتك و شكنجه آندو است ، نه از حبس كه حبس به حال خود باقى است .
اشاره به اقوال ديگر درباره دو آيه مورد بحث
و به همين جهت است كه برخى از مفسرين به تبع بعضى از روايات كه بزودى مى آيد گفته اند: آيه اول درباره حكم زناى زنان ثيب _ بيوه _ است و آيه دوم در مقام بيان حكم دختران بكرى است كه مرتكب زنا شوند. و مراد از ايذاء همان حبس كردن دختران بكر و سپس آزاد كردن آنان در صورت توبه و اصلاح است ، ليكن دو سؤ ال باقى مى ماند يكى اينكه اگر اينطور باشد چرا در آيه اول خصوص زن زانيه را نام برد؟ و در آيه دوم هيچ دليلى نياورد كه بفهماند منظور دختران بكر است ، دوم اينكه چرا در آيه اول خصوص زن زانيه را نام برد و در آيه دوم زن و مرد را با هم اسم برد؟ و فرمود: (و اللذان ياءتيانها منكم ).
به ابى مسلم مفسر نسبت داده اند كه گفته است آيه اول در مقام بيان حكم مساحقه زن با زن است و آيه دوم در صدد بيان حكم لواط مردان با مردان است و هيچيك از دو آيه نسخ نشده است .
ولى فساد اين گفتار روشن است ، اما آيه اول به همان دليلى كه قبلا در ذيل جمله : (و اللاتى ياتين الفاحشه من نساءكم ...) خاطرنشان ساختيم و اما آيه دوم به دليل اين كه در سنت ثابت شده كه حد لواط قتل است همچنان كه در حديثى صحيح از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) آمده كه فرمود: هر كس از شما عمل قوم لوط را مرتكب شود هم فاعل را بكشيد و هم مفعول را و اين حكم يا حكمى است ابتدائى و غير منسوخ و يا حكمى است ناسخ حكم آيه ، پس به هر حال گفتار ابى مسلم را باطل مى كند. و آنچه سزاوار و صحيح است كه درباره معناى آيه گفته شود _ البته با در نظر داشتن ظاهرى كه از دو آيه به ذهن خطور مى كند و قرائنى كه گفتار دو آيه محفوف به آنهاست و نيز با در نظر گرفتن اشكالهائى كه در معنا كردن مفسرين بود - و خدا داناتر است _ اين است كه آيه شريفه متضمن حكم زناى زنان شوهردار است ، به دليل اينكه در آيه شريفه تنها نام زنان را برده است .
خواهى گفت : اگر منظور اين بوده باشد بايد مى فرمود: (من زوجاتكم ) چرا فرمود: (من نساءكم ) جوابش اين است كه اطلاق كلمه (نساء) بر معناى (همسران ) شايع است ، آنهم مخصوصا در جائى كه اين كلمه اضافه شود به ضمير مردان و به صورت (نساءكم ) اطلاق گردد تا چه رسد به جائى كه اضافه نشود مثل آيه : (و آتوا النساء صدقاتهنّ) مهريه زنان را بپردازيد) كه مى دانيم منظور از زنان همان همسران است و نيز مانند آيه : (من نساءكم اللاتى دخلتم بهنّ).
(از آنان زنانتان كه با آنها نزديكى كرده ايد)، كه معلوم است منظور همسران مى باشد و بنابراين حكم اولى و موقت اينگونه زنان اين است كه آنان را در خانه ها تحت نظر بگيرند و سپس اين حكم مبدل شد به حكم سنگسار و اين آنطور كه جبائى پنداشته نسخ آيه قرآن به وسيله سنت و روايت نيست ، چون نسخ عبارت است از اينكه آيه اى كه بظاهرش حكمى دائمى را متضمن است به وسيله آيه اى ديگر نسخ گردد و مساءله مورد بحث ما چنين نيست زيرا آيه حبس ابد در خانه ظهورى در دائمى بودن حكمش كه ندارد هيچ بلكه ظهور در اين دارد كه بزودى حكمش مبدل به حكمى ديگر مى شود چون فرموده : (او يجعل اللّه لهن سبيلا) و اين تعبير ظهور در اين دارد كه حكم حبس ابد زنان بزودى به حكمى ديگر مبدل مى شود حال اگر كسى بخواهد اين تبديل حكم را نسخ بنامد عيبى ندارد ولى نبايد آن را نسخ آيه قرآن به وسيله روايت بشمرد،
چون خود آيه قرآن در اينجا اشعار دارد بر اينكه به زودى حكمش برداشته مى شود، پيامبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله ) هم در آن روايت خواسته است آيه قرآن را بيان كند.
و آيه دوم متضمن حكم زناى بدون احصان است ، يعنى زناى مرد بى زن و زن بى شوهر و آن حكم عبارت است از ايذاء و شكنجه ، حال چه اينكه مراد از اين شكنجه حبس باشد و چه زدن با لنگه كفش يا سرزنش با زبان و يا غير اينها و اين آيه بنابراين به وسيله آيه تازيانه سوره نور نسخ شده و اما رواياتى كه مى گويد آيه شريفه متضمن حكم دختران بكر است رواياتى است آحاد _ كه در طول اين تفسير خبر واحد را معنا كرديم _ ، و علاوه بر اين هم مرسل است يعنى سند ندارد و هم اهل فن آنها را به خاطر مرسل بودن ضعيف دانسته اند _ و خدا داناتر است .


فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما...




اگر توبه را مقيد كرد به اصلاح ، براى اين بود كه بفهماند وقتى توبه حقيقى و داراى محتوى مى شود كه باعث اصلاح آدمى گردد و توبه نه تنها به لفظ و لقلقه زبان توبه واقعى نيست بلكه به حالت انفعالى كه دوام نيابد و فاسدى را اصلاح نكند نيز توبه واقعى تحقق نمى يابد.
بحث روايتى
در تفسير صافى از تفسير عياشى از امام صادق (عليه السلام ) روايت آورده كه در ذيل آيه (و اللاتى ياتين الفاحشة ...) فرمود:
اين آيه نسخ شده و منظور از سبيل همان حدودى است كه بايد جارى شود. در تفسير عياشى از امام صادق (عليه السلام ) روايت آورده كه شخصى از آنجناب از اين آيه سؤ ال كرد حضرتش فرمود: اين آيه نسخ شده ، شخص ديگر پرسيد آنروزها كه نسخ نشده بود به چه صورت مورد عمل قرار مى گرفت ؟ فرمود: به اين صورت كه اگر زنى زنا مى داد و چهار نفر عليه او شهادت مى دادند او را در خانه اى حبس مى كردند و با او سخن نمى گفتند و بسخنش گوش نمى دادند و با او نشست و برخاست نمى كردند، تنها آب و طعامش را برايش مى بردند تا بميرد و يا بعدها خدا راه چاره اى برايش مقرر سازد، كه ساخت و آن اين بود كه اگر بى شوهر بوده تازيانه اش بزنند و اگر شوهردار بوده سنگسار شود، شخصى پرسيد:
معناى آيه : (و اللذان ياتيانها منكم ) چيست ؟ فرمود: معنايش اين است كه اگر دختر بكر همين عمل زشتى را كه اگر بيوه زن مرتكب آن مى شد به آن گرفتارى مبتلا مى گشت مرتكب شود، بايد شكنجه شود، آنگاه در پاسخ از سؤ ال از معناى شكنجه فرمود: يعنى حبس مى شود تا آخر حديث ).
مؤ لف قدس سره : اين قصه يعنى حكم جارى در مورد زنان در صدر اسلام كه حبس كردن تا آخر عمر در خانه ها بوده ، مطلبى است كه به چند طريق از طرق اهل سنت از ابن عباس و قتاده و مجاهد و غير ايشان روايت شده است .
اولى از سدى نقل شده كه گفته است حبس كردن در خانه حكمى بود مخصوص بيوه زنان و اما ايذائى كه در آيه دوم آمده حكم مخصوص دوشيزگان و كنيزان باكره بوده و خواننده عزيز در اينكه در اين باره چه بايد گفت روشن گرديد.