گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد چهارم
سوره نساء، آيه 43


يا ايها الّذين امنوا لا تقربوا الصلوة و انتم سكرى حتى تعلموا ما تقولون و لاجنبا الا عابرى سبيل حتى تغتسلوا و ان كنتم مرضى او على سفر او جاء احد منكم من الغائط او لمستم النساء فلم تجدوا ماء فتيمموا صعيدا طيبا فامسحوا بوجوهكم و ايديكم ان اللّه كان عفوا غفورا (43)




ترجمه آيه
هان اى كسانى كه ايمان آورده ايد، در حال مستى به نماز نزديك نشويد، صبر كنيد تا مستى شما زايل شود، و بفهميد چه مى گوييد، و نيز در حال جنابت به نماز نزديك نشويد، مگر آنكه مسافر باشيد، و دستتان به آب نرسد، در غير اين صورت با جنابت نماز نخوانيد، تا غسل كنيد، و اگر بيمار و يا در راه سفر بوديد، و يا يكى از شما از بيت خلوت آمده ، و با زنان تماس جنسى پيدا كرديد، و براى غسل آبى نيافتيد، با خاك پاك تيمم كنيد، يعنى دست به خاك زده صورت و دو دست خود را مسح كنيد، كه خدا بخشنده آمرزگار است .
بيان آيه
اشاره به پنج دسته از آيات قرآنى كه تدريجا حرمت شرب خمر را افاده كردهاند
در سابق آن جا كه پيرامون آيه شريفه : (يسئلونك عن الخمر و الميسر) بحث مى كرديم ،
گفتيم آياتى كه متعرض مساءله شراب شده پنج طايفه است ، و اگر اين پنج طايفه را پهلوى هم بگذاريم ، اين معنا به دست مى آيد كه آيه مورد بحث بعد از آيه شريفه : (تتخذون منه سكرا و رزقا حسنا)، و آيه شريفه : (قل انما حرّم ربّى الفواحش ما ظهر منها و ما بطن و الاثم )، و قبل از آيه شريفه : (يسئلونك عن الخمر و الميسر قل فيهما اثم كبير و منافع للناس و اثمهما اكبر من نفعهما)، و نيز پيش ‍ از آيه شريفه : (يا ايها الّذين آمنوا انما الخمر و الميسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشيطان فاجتنبوه )، نازل شده ، و آيه سوره مائده ، آخرين آيه اى است كه درباره شراب نازل شده .
(چون آيه 67 سوره نحل تنها از زشتى مى ، به اين مقدار اكتفا نموده كه آن را در مقابل رزق خوب ذكر نموده ، فرمود: (از انگور شراب و رزق خوب مى گيريد) و آيه 33 سوره اعراف بطور كلى مى فرمايد: (بگو پروردگار من تنها فواحش ظاهرى و باطنى و اثم را تحريم كرده )، و آيه مورد بحث به نماز ايستادن در حال مستى را نهى فرموده ، و آيه 219 سوره بقره تكيه روى شراب كرده ، مى فرمايد: (از تو از شراب و قمار مى پرسند، بگو در آن دو آثار سوء بسيارى است ، و منافعى هم براى مردم هست ) و در آيه 90 سوره مائده صريحا مى فرمايد: (هان اى كسانى كه ايمان آورده ايد شراب و قمار و معاملات معروف به ازلام و نيز بت پرستى تنها پليدى و از عمل شيطان است ، بايد از آنها اجتناب كنيد).
البته به وجهى ديگر ممكن است ترتيب را طورى ديگر تصور نمود، به اين كه بگوييم اولين آيه درباره خمر آيه سوره نحل ، و دومين آيه سوره اعراف ، و سومين آيه سوره بقره ، و چهارمين آيه نساء، و در آخر آيه مائده باشد، ولى بنابراين ترتيب نهى قطعى از نوشيدن خمر بر خلاف ترتيب قبلى واقع مى شود، به اين معنا كه آيه سوره اعراف نهى بدون تفسير و آيه سوره بقره نهى قطعى است ولى از آنجايى كه مسلمانان با نازل شدن اين نهى قطعى ، باز در اجتناب از نوشيدن آن سهل انگارى مى كردند، بار ديگر در سوره نساء به طور جزم از آن نهى شدند و در سوره مائده براى اين كه گمان نكنند در بعضى از احوال نوشيدن آن جايز است ، به طور مطلق و در همه احوال از آن نهى گرديدند.
و خواننده عزيز اگر در مضامين آيات نامبرده دقت كند، شايد بتواند ترتيب اول را بر ترتيب دوم ترجيح دهد، و بگويد بعد از نهى صريح كه در آيه بقره آمده ديگر معنا ندارد كه از نماز خواندن بعد از نوشيدن آن نهى كنند،
پس معلوم مى شود آيه مورد بحث كه از نماز در حال مستى نهى مى كند قبل از آيه بقره نازل شده ، مگر اين كه بگوييم نهى از نماز در حال مستى ، كنايه از نماز خواندن در حال كسالت و چرت باشد، همچنان كه در بعضى از روايات انشاء اللّه خواهد آمد به همين معنا تفسير شده است .
سخنى در مورد ارتباط بين آيات قرآنى
و اما وقوع آيه مورد بحث بين آيات قبل و آيات بعدش در حقيقت به منزله جمله معترضه آوردن در بين دو سنخ مطلب است ، الا اين كه در اين ميان احتمالى هست ، كه اى بسا اين توجيه را تصحيح كند و آن اين است كه روشن سازد سر اين كه اين جمله معترضه در بين آيات قبل و بعد جاى گرفته چيست ؟ _ و اتفاقا توجيه چيز بى سابقه اى در قرآن كريم نيست ، _ و آن اين است كه بگوييم ممكن است عده اى از آيات داراى سياقى واحد و متصل و منسجم هستند، تدريجا در خلال چند روز نازل شده باشند، ولى در همين چند روز ناگهان احتياج پيدا شده باشد به آيه و يا آياتى كه حكمى را كه مورد ابتلا واقع شده بيان كند، در نتيجه وقتى آن چند آيه اى كه گفتيم در يك سياق قرار دارند، تمام مى شود، آيه نامبرده در وسط آنها قرار گرفته نسبت به ماقبل و مابعدش جمله معترضه اى مى شود، تا توهمى كه در آن روزها شده دفع كند، و يا همانطور كه گفتيم حكم مساءله اى كه پيش آمده بيان نمايد، نظير آيات زير كه جمله : (لا تحرك به لسانك لتعجل به ...) نسبت به ماقبل و مابعدش بى ارتباط به نظر مى رسد، و اينك آن آيات : (بل الانسان على نفسه بصيره ، و لو القى معاذيره لاتحرك به لسانك لتعجل به ان علينا جمعه و قرآنه فاذا قراناه فاتبع قرانه ، ثم ان علينا بيانه ، كلا بل تحبون العاجله )، (آن روز به انسان خبر مى دهند كه چه كارهايى كرده ، و چه آثارى از خود به جاى گذاشته ، نه شايد احتياج به خبر دادن نباشد، بلكه انسان نسبت به خودش بصيرت و آگاهى دارد، البته اگر بهانه ها را كنار بگذارد _ تو از عجله اى كه به حفظ كردن قرآن دارى هنگام نازل شدنش اين قدر زبانت را بخواندن آن حركت مده ، و نترس ما نمى گذاريم چيزى از قرآن از يادت برود، جمع آوريش به عهده ما است ، و نيز خواندنش براى تو، همين كه خواندن ما تمام شد آن وقت تو شروع به خواندن كن ، و بعد از آن ، بيانش به عهده ما _ نه ، بلكه شما دنياى نقد را دوست مى داريد).
و بنابراين ديگر احتياجى نيست كه در بيان وجه ارتباط آيه به ما قبل و ما بعدش خود را به زحمت بيندازيم ، علاوه بر اين كه همه مى دانيم كه قرآن كريم به تدريج و آيه آيه نازل شده ،
در سوره هايى كه يك بار نازل شده جا دارد، ارتباط بين آياتش را بفهميم ، و همچنين آياتى كه متصل به هم هستند و معلوم است كه با هم مرتبط هستند. در غير اين دو مورد نيازى نيست كه براى كشف ارتباط آيه اى با ماقبلش خود را به زحمت و تكلف بياندازيم .


يا ايها الّذين آمنوا لا تقربوا الصلوة و انتم سكارى حتى تعلموا ما تقولون




مراد از كلمه (الصلاة ) مسجد است ، براى اين كه مى فرمايد در حال جنابت نيز نزديك مسجد مشويد، و از آن عبور نكنيد پس در اين تعبير مجاز به كار رفته ، و چون استعمال مجازى مجوز لازم دارد، مجوز در اين كه مسجد را نماز خوانده ، جمله : (حتى تعلموا ما تقولون ) است ، چون اگر فرموده بود: (در حال مستى نزديك مسجد نشويد) ديگر تعليل آوردن با جمله : (حتى تعلموا ما تقولون ) خيلى مناسب به نظر نمى رسيد، و اى بسا اين تعليل معنايى ديگر را مى فهماند، كه مقصود گوينده نيست ، با اين كه مقصود اين بوده كه بفهماند شما در حال نماز روبروى مقام عظمت و كبريايى خدا قرار داريد، و با رب العالمين سخن مى گوييد، پس صلاح نيست كه در اين حال سست باشيد، و عقل خود را با پليدى شراب باطل كنيد، و نف هميد چه مى گوئيد.
و اين معنا بطورى ملاحظه مى كنيد، اقتضا مى كند بفرمايد در حال مستى به نماز نزديك نشويد، و ليكن از آنجايى كه به حسب سنت بيشتر نمازها در مسجد واقع مى شود، تا به جماعت انجام شود، ولى چون اين نيز منظور بوده احكام جنب و داخل مسجد شدن او نيز بيان شود، لذا براى اين مطلب را با كوتاه ترين عبارت بيان كرده باشد، فرمود: (در حالى كه مستيد نزديك به نماز نشويد تا بفهميد چه مى گوييد در حال جنابت نيز نزديك نشويد، و عبور مكنيد، تا آنكه غسل كنيد...) و بنابراين پس همان طور كه گفتيم جمله : (حتى تعلموا ما تقولون ) در مقام اين است كه نهى از شرب خمر به طورى كه مستيش تا حال نماز باقى بماند را تعليل كند، و بفرمايد: اگر ما شما را از شراب نهى كرديم ، غايت و هدفمان اين بود كه در نماز بفهميد چه مى گوييد، پس كلمه حتى در جمله نامبرده براى افاده غايت و علت است ، نه براى مرزبندى حكم ، نمى خواهد بفرمايد نزديك نماز نشويد و نشويد و نشويد تا مستى شما به كلى از بين برود، و بفهميد چه مى گوييد وقتى فهميديد چه مى گوييد آنوقت ديگر عيبى ندارد نماز بخوانيد.


و لا جنبا الا عابرى سبيل ...




انشاء اللّه به زودى در تفسير آيه شريفه : (يا ايها الّذين آمنوا اذا قمتم الى الصلوة ) درباره اين آيه شريفه بحث خواهيم كرد.
بحث روايتى
(در ذيل آيه (... لا تقربوا الصلوة و انتم سكارى ) )
در تفسير عياشى از محمد بن فضل ، از ابى الحسن (عليه السلام ) روايت كرده كه در مورد آيه (لاتقربوا الصلوة و انتم سكارى ، حتى تعلموا ما تقولون ) فرموده : اين آيه قبل از تحريم شراب نازل شده است .
مؤ لف قدس سره : جا دارد اين روايت حمل شود بر اين كه مراد از تحريم شراب توضيح تحريم آن است ، و گرنه روايت عيبى پيدا كند، كه نمى توان به آن اعتنا نمود، و آن اين است كه مخالف با كتاب خدا خواهد بود، براى اين كه آيه سوره اعراف شراب را صريحا به عنوان اثم تحريم كرده ، و آيه بقره تصريح مى كند به اين كه در خمر اثمى بزرگ است ، پس معلوم مى شود شراب قبل از هجرت در مكه تحريم شده بوده ، چون سوره اعراف در مكه نازل شده ، و احدى اختلاف نكرده در اين كه آيه مورد بحث يعنى آيه سوره نساء در مدينه نازل شده است .
نظير اين روايت ، چند حديث ديگر است كه از طرق اهل سنت نقل شده ، و تصريح دارد به اين كه اين آيه قبل از تحريم خمر نازل شده ، و ممكن است روايت را ناظر بدانيم به اين كه مراد از آيه ، نهى از نماز خواندن در حال كسالت است .
و در همان كتاب از زراره از امام باقر (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: هنگامى كه كسالت و چرت بر تو مسلط است و يا شكمت سنگين شده به نماز نايست ، زيرا بيم آن هست كه در آن حال دچار نفاق شوى ، (خداى نخواسته با خود بگويى چه كسى حال دارد برخيزد نماز بخواند، و يا آرزو كنى اى كاش نماز واجب نمى بود، و از اين قبيل تصورات منافقانه )، براى اين كه خداى تعالى مؤ منين را نهى كرد از اين كه در حال سكارى به نماز بايستند، و منظورش از حالت سكارى ، حالتى است كه خواب بر آدمى مسلط شده باشد.
مؤ لف قدس سره : اين امام (عليه السلام ) فرمود: (زيرا بيم آن هست كه در آن حال دچار نفاق شوى ) مساءله نفاق را از جمله : (يا ايها الّذين آمنوا...) استفاده فرموده ،
چون كسى كه از اين خطاب سرپيچى كند قهرا مؤ من نخواهد بود و وقتى مؤ من نباشد منافق است ، و اين كه در آخر حديث آمده بود: و منظورش از حالت سكارى حالتى است كه خواب بر آدمى مسلط شده باشد احتمال دارد كلام راوى باشد احتمال هم دارد كه كلام امام (عليه السلام ) باشد، و امام خواسته باشد آيه شريفه را به باطنش تفسير كند، و در نتيجه روايت از موارد تفسير به باطن قرآن باشد، ممكن هم هست اصلا منظور از مستى خواب بوده ، در نتيجه تفسير از قبيل تفسير به ظاهر باشد، نه به باطن .
البته در رواياتى ديگر نيز كلمه سكارى به خواب تفسير شده ، و عياشى آنها را در تفسير خود آورده ، دو روايت از كلبى و يك روايت صاحب كافى به سند خود از زيد شحام از امام صادق (عليه السلام ) و روايتى ديگر باز به سند خود از زراره از امام باقر آورده ، و بخارى هم در صحيح خود اين معنا را انس از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) نقل كرده است .