گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
سوره البقره ( 2): آیات 204 تا 205




اشاره
ی فِی اَلْأَرْضِ 􀀀 تَوَلّ سَع
􀀀
ذا ی 􀀀 صامِ ( 204 ) وَ إِ 􀀀 ا فِی قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ اَلْخِ 􀀀 ی م 􀀀 اَللّ عَل
􀀀
ا وَ یُشْهِدُ هَ 􀀀 اهِ اَلدُّنْی 􀀀 اَلنّ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی اَلْحَی
اسِ􀀀 مِن وَ ( سادَ ( 205 􀀀 لا یُحِبُّ اَلْفَ 􀀀 اَللّ
􀀀
ا وَ یُهْلِکَ اَلْحَرْثَ وَ اَلنَّسْلَ وَ هُ 􀀀 لِیُفْسِدَ فِیه
[ترجمه]
بعضی مردم از گفتار دل فریب خود درباره دنیا تو را بشکفت آرند و خدا را براستی خود گواه گیرند در حالی که او سخت
ترین دشمنان است و چون برود کوشش کند تا در زمین فساد کند و کشت و دام را نابود نماید و خدا فساد را دوست نمیدارد.
شرح لغات
که بمعناي خوشی شخص به چیزي که آن را نیکو می شمرد و « اعجاب » یعجبک-به شگفت آورد و شاد کند تو را از
که بمعناي خویشتن خواهی و خودستایی است نیز از همین ماده است که از رفتار خودش خوشحال است. « عجب » کلمه
الد-شدید و سخت در دشمن.
.« مخاصمه » آن را مصدر میداند مانند « خلیل » صعاب است ولی » که جمعش « صعب » مانند کلمه « زجاج » بعقیده « خصم » الخصام-جمع
باشد و « فعالیت کرد » تولّی-پشت کرده-و تولّی بمعناي انحراف و برگشتن از چیزیست به خلاف آن سعی-ممکن است بمعناي
گرفته شود. « شتاب نمود » نیز ممکن است بمعناي
ص : 264
بمعناي از بین بردن و نابود کردن چیزي که از قابلیت استفاده بیافتد. « اهلاك » یهلک-نابود کند-از
حرث-کشت و زرع.
نسل-هر صاحب روحی.
شأن نزول
درباره شان نزول این آیات سه قول گفته شده است.
-1 ابن عباس میگوید این سه آیه(دو آیه بالا و یک آیه بعد،)درباره ریاکاران نازل شده است چه،ریاکار،ظاهر سازي هایی بر
خلاف باطنش دارد و همین مطلب از امام صادق علیه السلام نقل شده جز اینکه آن حضرت شخصی را که درباره او نازل شده
است معین فرمود.
میگوید این آیات درباره منافقین نازل شده. « حسن »-2
نازل شد که نزد پیامبر اکرم خودش را نیکو و دوستدار حضرت « اخنس بن شریق » نقل شده که این آیات درباره « سدي » -3 از
جلوه میداد و اظهار علاقه میکرد در حالی که در باطن و حقیقت خلاف آن بود.
تفسیر:
پس از آنکه خداوند در آیات پیش،از حالات و اوصاف مردم مؤمن و کافر مطالبی را بیان کرد اینک درباره منافقان و صفات
آنها سخن میگوید که بعضی از این مردم اند که سخن آنها تو را بشگفتی وامیدارد به اینکه گفتارشان را نیکو جلوه میدهند تا
در دل تو براي خود موقعیتی بدست آورند و خدا را گواه میگیرند و سوگند میخورند که آنچه میگویند موافق با درونشان
است در صورتی که در باطن بر خلاف آنچه میگویند هستند در حقیقت سخت ترین دشمنان تواند یا سخت ترین مردم اند در
دشمن با تو.
تَوَلّ
􀀀
ذا ی... 􀀀إِ
سه قول است. « اذا تولّی » -در معناي کلمه
ص : 265
-1 وقتی اعراض کرد و پشت نموده(حسن).
ضحاك) 3-وقتی که برگشت از آنچه اظهار میکرد...- )« عهده دار حکومت و مقامی شد جور و ستم میکند » -2 هنگامی که
(ابن جریح).
ی فِی الْأَرْضِ... 􀀀 سَع
-شتاب کند در رفتن از پیش تو و بقول بعضی عمل و فعالیت کند در زمین.
ا􀀀 لِیُفْسِدَ فِیه
-تا قطع رحم کند و خون بریزد(ابن جریح)و یا فسادش آشکارا کند و گناه گناه(بقول بعضی دیگر).
وَ یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ...
فرزندان می باشد چه در جاي دیگر « نسل » زنان و از « حرث » -تا اینکه کشت ها و فرزندان را از بین ببرد و زهري میگوید مراد از
. « ساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ 􀀀نِ» میفرماید
مردم اند. « نسل » است و منظور از « دین » در اینجا « حرث » از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود مراد از
سادَ... 􀀀 لا یُحِبُّ الْفَ 􀀀 اللّ
􀀀
وَ هُ
استفاده میشود زیرا خداوند « جبر » -خدا فساد کنندگان و یا خود عمل فساد را دوست نمیدارد از این آیه ضمناً باطل بودن قول
میفرماید که فساد را دوست نمیدارد و اگر خود او فاعل زشتی ها و فساد باشد باید اراده بآنها داشته باشد و اراده همان شوق و
محبت است در حالی که خدا محبت بفساد ندارد .
[ [سوره البقره ( 2): آیه 206
اشاره
( ادُ ( 206 􀀀 اَللّ أَخَذَتْهُ اَلْعِزَّهُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ اَلْمِه
􀀀
ذا قِیلَ لَهُ اِتَّقِ هَ 􀀀 وَ إِ
[ترجمه]
وقتی باو گفته میشود از خدا بترس غرور بزرگی او را بگناه وامیدارد براي او جهنم کافی است که چه بد جایگاهی است
شرح لغات:
از خدا پرهیز از عذاب اوست. « اتقاء » اتق-پرهیز از اتقاء که درخواست سلاست به چیزي است که مانع ترس باشد و
اخذته-مانع میشود او را ضد عطا کردن.
ص : 266
عزّه-عزّت آنچه که مانع ذات و بدبختی است.
مهاد-جایگاه
تفسیر:
بدنبال آیه پیش در این آیه نیز خداوند یکی دیگر از صفات منافقین را بیان میکند.
اللّ
􀀀
ذا قِیلَ لَهُ اتَّقِ هَ... 􀀀 وَ إِ
-یعنی وقتی که به منافق گفته میشود از نافرمانی خدا بترس و از انجام کار زشت و فساد و نابود کردن کشت و نسل که خدا
منع کرده دوري نما.
أَخَذَتْهُ الْعِزَّهُ بِالْإِثْمِ
-...در معناي این جمله دو قول است.
یعنی او را « اخذته بکذا » -1 غرور بزرگی و تعصب جاهلیت او را وادار بگناه میکند که آن را انجام دهد همانطوري که میگویند
بدان کار وادار کرد.
-2 گناهی که در اثر کفر در دل داشت او را مغرور کرد که خود را بزرگ بشمارد(حسن).
فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ...
-براي کیفر گمراهی از کافی است که دچار آتش گردد.
ادُ... 􀀀 وَ لَبِئْسَ الْمِه
. « رارُ 􀀀 وَ بِئْسَ ( 1)الْقَ » نظیر آیه دیگر که میفرماید « حسن »، -بد قرارگاهی است براي او
داده میشود مانند « جهنم » که آمادگاه و قرارگاه راحت است باو « مهاد » میگوید اینست که بجاي « مهاد » را قرآن « جهنم » علت اینکه
بشارت شده و باید بنعمت بشارت داد ولی چون » او را بعذابی دردناك بشارت ده)که تعبیر ) «( ذابٍ أَلِیمٍ ( 2 􀀀 فَبَشِّرْهُ بِعَ » آیه کریم
گناهکار است بجاي نعمت به عذاب بشارت داده میشود از این آیه استفاده میشود که اگر کسی را دعوت بحق کنند و او تکبر
کند و از پذیرفتن
ص : 267
1) آیه 60 از سوره ص -1
2) آیه 8 از سوره جاثیه -2
آن امتناع ورزد،بزرگترین گناه کبیره را مرتکب شده است و لذا ابن مسعود میگوید:
تو خودت را نگاهدار و خودت »: یکی از گناهانی که بخشیده نمیشود اینست که بکسی بگویند از خدا بترس او پاسخ دهد
.« بترس
فردي که چنین پاسخ دهد گناهش بخشیده نمیشود .
[ [سوره البقره ( 2): آیه 207
اشاره
( ادِ ( 207 􀀀 اَللّ رَؤُفٌ بِالْعِب
􀀀
اَللّ وَ هُ
􀀀
ضاتِ هِ 􀀀 اءَ مَرْ 􀀀 اَلنّ مَنْ یَشْرِي نَفْسَهُ اِبْتِغ
اسِ􀀀 مِن وَ [ترجمه]
بعضی از مردم اند که در راه خدا و براي خوشنودي او جان خود را میفروشند و خدا به بندگانش مهربان و رؤوف است
شرح لغات:
یشري-از کلماتی است که در دو معناي متقابل استعمال شده و بمعناي فروختن و خریدن آمده است ولی در آیه منظور معناي
اول است.
و بمعناي خشنودي و ضدّ غضب است. « رضا » مرضات-اصل آن از
رؤوف-مهربان که قبلًا معناي آن را گفتیم.
شأن نزول
درباره شأن نزول این آیه چند قول است.
از ابن عباس نقل کرده که این آیه درباره علی بن ابی طالب علیه السلام نازل شد هنگامی که مشرکان تصمیم بر قتل « سدي »-1
پناه برد. « ثور » اللّ علیه و آله داشتند و آن حضرت از مکه خارج شد و بغار
􀀀
رسول اکرم صلّی ه
در آن شب علی!در رختخواب رسول اکرم خوابید و در بین مکه و مدینه این آیه فرود آمد و نقل شده که وقتی علی علیه
السلام در رختخواب پیغمبر خوابید جبرئیل در بالاي علی علیه السلام و میکائیل در پائین پایش ایستاده بودند و جبرئیل فریاد
آفرین، آفرین بر مثل تو باد که خداوند بتو بر ملائکه مباهات کرد. » میزد
-2 عکرمه میگوید این آیه درباره ابو ذر غفاري،جندب بن سکن و صهیب بن سنان(سه نفر از مسلمانان فداکار)نازل شد و هر
کدام داستانی دارند طائفه ابو ذر
ص : 268
او را گرفتند و او فرار کرد تا نزد رسول اکرم آمده ایمان آورد و سپس براي تبلیغ اسلام بسوي قوم و قبیله اش بازگشت ولی
قبیله اش از او دوري کردند او دوباره نزد رسول خدا آمد.
و اما صهیب،مشرکان او را از فامیلش گرفتند صهیب با مالش خود را خرید و بسوي رسول اکرم هجرت کرد.
-3 از علی علیه السلام و ابن عباس نقل شده است که مراد از آیه مردي است که بسبب امر بمعروف و نهی از منکر کشته
میشود.
میگوید این آیه درباره مهاجر و انصار نازل شده است. « قتاده »-4
معتقد است که این آیه عمومیت دارد و همه مجاهدان و فداکاران در راه خدا را شامل میشود. « حسن »
تفسیر:
بزرگی و غرور او را مانع میشود گوینده این نوع « از خدا بترس » چون خداوند در آیه پیش فرموده وقتی بمنافق گفته میشود
کلمات را که متضمن امر بمعروف و نهی از منکر است معرفی میکند که خود یکی از صفات مؤمن است.
شده « فروختن » که برخی از مردم در راه کسب رضاي خدا جان خود را میفروشد و مناسبت اینکه از فداکاري و جانبازي تعبیر به
اینست که فروشنده جنس همیشه در صدد بدست آوردن پول جنس است،فداکاران هم در فداکاري خود رضاء و خوشنودي
خدا را طالبند.
ادِ 􀀀 اللّ رَؤُفٌ بِالْعِب
􀀀
وَ هُ

د
خ
ه
ب
ن
ا
گ
د
ن
ب
ف
و
ؤ
ر
و
ن
ا
ب
ر
ه
م
ت
س
ا
و
ه
چن آ
ا
ر
ه
ک
ن
ا
ن
آ
و
ز
ر
آ
د
ن
ر
ا
د
ه
ک
ر
د
ا
ج
ن
ی
ا
ا
ض
ر
و
ي
د
و
ن

ش
و
خ
ا
د
خ
ت
س
ا
ه
ب
ن
ا
ن
آ
د
ه
د
ی
م
.
[ [سوره البقره ( 2): آیه 208
اشاره
( طانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ ( 208 􀀀 واتِ اَلشَّیْ 􀀀 لا تَتَّبِعُوا خُطُ 􀀀 ا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا اُدْخُلُوا فِی اَلسِّلْمِ کَافَّهً وَ 􀀀ی
[ترجمه]
اي کسانی که ایمان آورده اید،همگی در مقام تسلیم درآئید و بدنبال راه هاي شیطان مروید که او براي شما دشمن آشکار
است.
ص : 269
شرح لغات:
کافّه-همگی
تفسیر:
اینک با این آیه همه آنها را بفرمانبري « چون در آیات پیش خداوند صفات سه دسته از مردم را بیان کرد:مؤمن، منافقین کفار
و انقیاد و اطاعت خدا دعوت میکند.
ا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّهً 􀀀ی
سه قول است: « اُدْخُلُوا فِی السِّلْمِ » ...-در معناي
باسلام خود ادامه » -1 داخل در اسلام شوید و با توجه به اینکه خطاب بعنوان مردم مؤمن است پس باید آن را بمعناي
بِاللّ وَ رَسُولِهِ ( 1)(اي کسانی که ایمان آورده اید ایمان بیاورید) این
􀀀
ا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا،آمِنُوا هِ 􀀀ی» : گرفت مانند آیه کریم « دهید
گفته اند. « ابن عباس،سدي،ضحاك،مجاهد » وجه را
این قول را اختیار کرده اند. « ربیع و بلخی » داخل شدن در فرمان خدا و اطاعت از امر اوست « دخول در سلم » -2 مقصود از
و هر یک از دو معناي فوق ممکن است مراد از آیه کریمه باشد ولی جمله آیه بر اطاعت و فرمانبري خدا عمومیت بیشتري
است نیز می باشد. « ولایت « سلم » داشته و شامل آنچه اصحاب ما نقل کرده اند که مقصود از
کافه-بدو صورت معنا شده:
-1 همگی داخل اسلام شوید 2-بطور کلی و همه جانبه باسلام و تسلیم گرائید و بهمه احکام دین بدون انتشار و تبعیض عمل
کنید.
معناي دوم را تأیید میکند این روایت که جمعی از یهود خدمت رسول خدا
ص : 270
126 از سوره نساء . (1 -1
آمده اسلام آوردند و از آن حضرت درخواست کردند که حکم حرام بودن کار در روز شنبه و نیز حرمت گوشت شتر(که در
آئین یهود است)هم چنان در حق آنها باقی بماند رسول اکرم فرمود:بهمه احکام اسلام بدون استثناء باید ملتزم شوید.
طانِ... 􀀀 واتِ الشَّیْ 􀀀 لا تَتَّبِعُوا خُطُ 􀀀 وَ
-از آثار و کردار شیطان پیروي نکنید و توجه کنید که ترك از احکام اسلام در حقیقت،پیروي شیطان است.
إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ...
إِلاّ قَلِیلًا ( 1)(همه اولاد آدم
􀀀
لَأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ » -شیطان در اثر خودداري از سجده بر آدم دشمن براي شما شده است و او گفت
. « را مهار کرده گمراه میکنم جز عده کمی
[ [سوره البقره ( 2): آیه 209
اشاره
( اَللّ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ( 209
􀀀
اتُ فَاعْلَمُوا أَنَّ هَ 􀀀 جاءَتْکُمُ اَلْبَیِّن 􀀀 ا 􀀀 فَإِنْ زَلَلْتُمْ مِنْ بَعْدِ م
[ترجمه]
اگر با وجود این حجت ها که براي شما آمده باز براه خطا روید بدانید که خدا عزیز و دانا است
شرح لغات
است که بمعناي زوال و انحراف از راستی است. « زلل و زلّ و مزلّه » زللتم-لغزیدید-مصدر آن
عزیز-نیرومندي که هیچ چیز او را از پا در نمیآورد.
تفسیر:
پس از آنکه خداوند در آیه پیش بندگانش را به اطاعت و فرمانبري فرمان داد اینک آنها را تهدید میکند که اگر از راه روشن
و روش محکم که خدا شما را امر بآن هدایت کرده منحرف شوید پس از آن همه دلیل و برهان که براي شما آمده پس بدانید
که خداوند در انتقام و عذاب،نیرومند است و هیچ چیز نمیتواند جلو عذاب و شکنجه او را بگیرد.
و حکیم است-یعنی احکامی که براي شما قرار داده و عقابی که بر ترك آن احکام میکند پس از بیان راه و روش صحیح
روي حکمت است.
ص : 271
1) آیه 62 از سوره اسري -1
[ [سوره البقره ( 2): آیه 210
اشاره
( اَللّ تُرْجَعُ اَلْأُمُورُ ( 210
􀀀
لائِکَهُ وَ قُضِیَ اَلْأَمْرُ وَ إِلَی هِ 􀀀 مامِ وَ اَلْمَ 􀀀 اَللّ فِی ظُلَلٍ مِنَ اَلْغَ
􀀀
إِلاّ أَنْ یَأْتِیَهُمُ هُ
􀀀
هَلْ یَنْظُرُونَ
[ترجمه]
آیا انتظار دارند که خدا در سایه به آنهایی از ابر و فرشتگان بر آنها فرود آید و کار یکسره شد و همه کارها بخدا برمیگردد.
شرح لغات:
که بکار میرود « نگاه » و« فکر » در اصل لغت بمعناي طلب و درك است و در مورد « نظر » ینظرون-در اینجا بمعناي انتظار است و
بهمین مناسبت است که متفکر و بیننده،معرفت و یافتن چیزي را طلب میکنند.
میگویند چون سایبانی از خورشید است. « ظله » است(سایه بان)آنچه از حرارت خورشید بسایه آن میروند و به ابر « ظله » ظلل-جمع
گفته اند. « غمام » غمام-ابر سفید نازك و اصل غمام بمعناي ستر و پوشش است و چون ابر آسمان را میگیرد و می پوشاند بآن
تفسیر:
اشاره
بدنبال تهدیدي که به متخلفین از اطاعت خدا در آیات پیش شد اینک خداوند باز تهدید میکند:
اللّ
􀀀
إِلاّ أَنْ یَأْتِیَهُمُ هُ...
􀀀
هَلْ یَنْظُرُونَ
-اینان انتظار دارند که خدا در سایه بانهایی از ابر و ملائکه بر ایشان فرود آید.
اینکه بیاید خدا ایشان را)سه وجه گفته اند. ) « اللّ
􀀀
أَنْ یَأْتِیَهُمُ هُ » در تفسیر این قسمت
-1 امر و عذاب خدا
آیا کسانی که آیات خدا را منکر میشوند انتظار دارند که امر خدا و یا عذاب الهی و آنچه بآنان درباره کیفر گناهانشان وعده
داده است در پرده اي از ابرها به آنان فرود آید و مناسبت اینکه آمدن عذاب را به آمدن خدا تعبیر کرده همین است
ص : 272
که اگر مأمور کاري انجام دهد به کار فرما و آمر نسبت داده میشود و آمدن آمر و عذاب خدا،مانند آمدن خود اوست.
-2 آیات بزرگ الهی
منظور اینست آیا این مردم در انتظار دارند که آیات بزرگ خدا بر آنان فرود آید و براي بیان عظمت آن آیات،آمدن آنها
تعبیر به آمدن خدا شده است مثل اینکه میگویند امیر وارد شهر شد و منظور وارد شدن لشکر است.
شد چه، نگرانیها و ترس همچون ابر بر مردم سایه میافکند مانند « غمام » براي بیان هول و هراسی که مردم را فرا میگیرد تعبیر به
1)(وقتی که موجی مانند کوه ها آنان را فرا گرفت). ) « ذا غَشِیَهُمْ مَوْجٌ کَالظُّلَلِ 􀀀 وَ إِ » آیه کریمه
-2 خدا بآنچه وعده داده عمل میکند
زجاج میگوید:معناي این جمله اینست که خداوند بآنچه وعده داده از عذاب و حساب عمل میکند و میدهد مانند آیه کریمه:
یعنی خذلان و خواري و عذاب را « 2)(عذاب خدا از آنجا که حساب نمیکردند بآنها رسید ) « اللّ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا
􀀀
اهُمُ هُ 􀀀 فَأَت »
براي آنان آورد این اقوال همه بهم نزدیک اند و معناي همه یکی است و همه باین مضمون برمیگردند:
آیا اینان انتظار قیامت را دارند؟و این استفهام انکاري است که منظور نفی و انکار است و مراد اینست که اینان به انتظار این
روز نیستند مانند آیه کریمه:
« لائِکَهُ أَوْ یَأْتِیَ أَمْرُ رَبِّکَ 􀀀 إِلاّ أَنْ تَأْتِیَهُمُ الْمَ
􀀀
هَلْ یَنْظُرُونَ »
(3)
(مگر جز این انتظار دارند که فرشتگان سوي ایشان بیایند یا فرمان پروردگارت بیاید).
گاهی نسبت به آمدن به چیزي داده میشود که بی روح است و آمد و رفت ندارد
ص : 273
1) آیه 32 از سوره لقمان -1
2) آیه 2 از سوره حشر -2
3) آیه 33 از سوره نحل -3
و مانند این جمله ها که مسلماً مراد،آمدن بمعناي حقیقی نیست. « خبرش آمد » و« وعده هاي فلانی آمد » مثل اینکه میگویند
است که باید مجرور خواند و معنایش باین صورت « غمام » و الملائکه-در این آیه مورد بحث یا عطف به » و اما کلمه
است که مرفوع خوانده « اللّ
􀀀
ه » و یا عطف بر کلمه « مگر اینکه خدا در سایه بانهایی از ابر و فرشتگان بر ایشان فرود آید »: میشود
.« مگر آنکه خدا و فرشتگان بیایند »: میشود معنایش اینست
وَ قُضِیَ الْأَمْرُ...
-و کار یکسره و تمام شود به اینکه حساب پایان یابد و اهل بهشت در بهشت و اهل آتش در آتش قرار گیرند این
بیان،مخصوص آخرت است اما اگر مراد،دنیا باشد معنایش اینست که عذاب ریشه کن و نابود کننده ایشان را گرفته و کارشان
پایان یابد.
اللّ تُرْجَعُ الْأُمُورُ...
􀀀
وَ إِلَی هِ
-یعنی سؤال از اعمال و مجازات بر آنها و همه چیز بسوي خدا بازمیگردد هم چنان که همه چیز در آغاز براي خدا بود و در
دنیا بعضی از امور را مردم مالک شد بر برخی امور قدرت و تسلط یافتند اما همه آنها بدون استثناء در حشر بار دیگر بسوي او
برمیگردد که در آنجا هیچ کس مالک چیزي نیست بعضی گفته اند معناي آیه اینست که:امور دنیا و آخرت همه بسوي خدا
برمیگردد.
[ [سوره البقره ( 2): آیه 211
اشاره
( ابِ ( 211 􀀀 اَللّ شَدِیدُ اَلْعِق
􀀀
جاءَتْهُ فَإِنَّ هَ 􀀀 ا 􀀀 اَللّ مِنْ بَعْدِ م
􀀀
اهُمْ مِنْ آیَهٍ بَیِّنَهٍ وَ مَنْ یُبَدِّلْ نِعْمَهَ هِ 􀀀 رائِیلَ کَمْ آتَیْن 􀀀 سَلْ بَنِی إِسْ
[ترجمه]
از بنی اسرائیل بپرس،چه معجزه ها و براهین روشن برایشان فرستادیم و هر که نعمت خدا را که بسوي او آمده تغییر
دهد،مجازات خدا بسیار سخت است.
تفسیر:
اشاره
اي محمّد از فرزندان یعقوب که مراد همان دانشمندان یهود اطراف مدینه است و منظور از این سؤال تاکید بیشتر و اتمام
حجت است بر ایشان.
ص : 274
بپرس که چقدر آیات و دلیل هاي روشن بایشان دادیم.
و اژدها شدن عصاي موسی و شکافتن دریا و سایه « ید بیضا » این آیات همان « حسن و مجاهد » بعقیده برخی از مفسرین مانند
و مانند آنها است؟که بر گذشته بنی اسرائیل داده شد. « سلوي » و « منّ » انداختن ابر بر آنها و فرستادن
میگوید مقصود از این آیات،همان دلیل هاي روشن و واضحی است که بر صدق نبوت پیامبر اسلام دیده بودند. « جبائی » ولی
جاءَتْهُ 􀀀 ا 􀀀 اللّ مِنْ بَعْدِ م
􀀀
وَ مَنْ یُبَدِّلْ نِعْمَهَ هِ
(کسی که نعمت خدا را که بسوي او آمده تغییر دهد).
دو وجه در تفسیر این آیه گفته اند:
-1 در آیه جمله اي مقدّر و محذوف است که اینان نعمت خدا را تغییر داده به آیات الهی ایمان نیاوردند و بمخالفت برخاستند
و در نتیجه،خود گمراه،و سبب گمراهی دیگران شدند و هر کس نعمت خدا را تغییر دهد...
-2 آن کس که دلیل ها را با تاویلات ناصحیح و باطل از ظاهرشان برگرداند.
ابِ... 􀀀 اللّ شَدِیدُ الْعِق
􀀀
فَإِنَّ هَ
دارد. « او » -خدا کیفر سختی براي این شخص یا براي گناهکاران و از جمله
و این آیه ضمناً دلالت میکند بر باطل بودن قول جبریها که میگویند خدا براي کفّار نعمتی ندارد زیرا در این آیه صریحاً
میگوید کافران نعمتی که خدا بآنان داده است تبدیل نمودند پس وجود نعمت براي آنان مسلّم فرض شده است.
1)(نعمت هاي خدا را شناخته سپس آنها را انکار میکنند)که ) « ا􀀀 اللّ ثُمَّ یُنْکِرُونَه
􀀀
یَعْرِفُونَ نِعْمَتَ هِ » : در جاي دیگر،قرآن میفرماید
نعمت به کفار داده شده است.
و نیز در این آیه تبدیل نعمت را بکفّار نسبت میدهد و آنها را تهدید بکیفر و عذاب می نماید و اگر این افکار و تبدیل نعمت
کار آنها نبوده سزاوار کیفر نبودند.
ص : 275
1) آیه 83 از سوره نحل -1
تبدیل این آیات باینست که آن را تحریف یا کتمان یا تاویل و تعبیر غیر صحیح کنند همانطور که این کارها را در مورد
در قرآن نظیر آن را مرتکب شدند. « مبتدعه » تورات و انجیل انجام دادند و در اسلام هم بدعت گذاران و
نظم آیات گذشته
پس از بیان احکام و شرایع الهی و اینکه مردم در عمل و ترك آنها سه دسته اند:
و بیان وعد و وعید الهی این مطلب را به پیامبر یادآوري میکند که اگر مردمی بتو ایمان نمیآورند نه از « مؤمن،کافر و منافق »
جهت نارسایی ادله و براهین تو است بلکه بعلت ناپاکی طبیعت و آلودگی رفتار و کردار آنها است و قبل از تو نیز نظیر این
مخالفت،را با انبیاء کردند و از آنها بپرس...
[ [سوره البقره ( 2): آیه 212
اشاره
سابٍ 􀀀 شاءُ بِغَیْرِ حِ 􀀀 اَللّ یَرْزُقُ مَنْ یَ
􀀀
امَهِ وَ هُ 􀀀 ا وَ یَسْخَرُونَ مِنَ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ اَلَّذِینَ اِتَّقَوْا فَوْقَهُمْ یَوْمَ اَلْقِی 􀀀 اهُ اَلدُّنْی 􀀀 زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا اَلْحَی
(212)
[ترجمه]
براي آنها که کافرند زندگی این دنیا جلوه نموده و اهل ایمان را مسخره میکنند،کسانی که پرهیز کاري کرده اند روز قیامت
مقامی برتر دارند و خدا هر که را خواهد بی حساب روزي دهد
شأن نزول
در شأن نزول این آیه سه قول است:
-1 قول ابن عباس که میگوید آیه درباره ابو جهل و دیگر رؤساء قریش نازل شد که نعمت هاي دنیا برایشان فراهم گسترده بود
را مسخره میکردند و میگفتند اگر محمّد پیغمبر بود « اللّ بن مسعود،عمّار،بلال و جناب
􀀀
عبد ه » و تهی دستان از مؤمنین چون
اشراف و ثروتمندان قریش دور او را میگرفتند.
و یارانش نازل شد که ضعفاء مؤمنین را مسخره میکردند. « اللّ بن ابی
􀀀
عبد ه » که معتقد است آیه درباره « مقاتل » -2 قول
که مورد نزول آیه را رؤساء یهود از بنی قریظه و بنی نظیر و بنی قینقاع میداند که اینان مهاجران فقیر را مسخره « عطا » -3 قول
میکردند.
ص : 276
ولی مانعی نیست که گفته شود آیه درباره همه آنها نازل شده است.
تفسیر:
در اینجا خداوند بیان میکند که علت روگردانی و ایمان نیاوردن کفّار همان اختیار دنیا و ترجیح آن است بر آخرت.
ا... 􀀀 اهُ الدُّنْی 􀀀 زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا الْحَی
-در اینکه زینت دهنده کیست؟دو قول است:
-1 شیطان دنیا را به آنها جلوه داد به اینکه انگیزه شرّ و گناه را در وجودشان تقویت کرد و انجام کارهاي زشت و ترك واجب
را در نظر آنان نیکو نشان داد.
دنیا متاع » و نمیتوان گفت که خدا دنیا را در نظر این مردم زینت داد زیرا خداوند امر بزهد در دنیا نموده و فرموده است که
متاع قلیل ( 2)است. » غرور ( 1)و
-2 خداوند دنیا را براي آنها زینت داد به اینکه چیزهاي دوست داشتی و خوش آیند آفرید و نیز میل و شهوت را در وجود
آنان قرار داد همانطور که فرمود:
اطِیرِ 􀀀 ساءِ وَ الْبَنِینَ وَ الْقَن 􀀀 واتِ مِنَ النِّ 􀀀 لِلنّ حُبُّ الشَّهَ
اسِ􀀀 زُی نَِّ »
(3)
...(زینت یافته براي مردم دوستی شهوات از زنان و فرزندان و بسته هاي فراهم شده از طلا...) سؤال براي چه خداوند این میل
ها را در انسان قرار داد؟ پاسخ تکلیف تنها از این راه صحیح است زیرا تکلیف اینست که انسان را به امري وادار کنند که بطبع
خود بآن میل نداشته و یا از آن روگردان باشد و یا از چیزي باز دارند که بدان شوق و علاقه دارد.
ص : 277
1) آیه 185 از سوره آل عمران -1
2) آیه 77 از سوره نساء -2
3) آیه 16 از سوره آل عمران -3
چنان که رسول اکرم فرمود:بهشت به ناراحتیها و آتش به شهوت و خواستنی ها پیچیده شده اند یعنی در راه بهشت رنج و
خلاف میل و در راه آتش میل و شهوت قرار دارد.
وَ یَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا...
-آنان مردم با ایمان را از نظر اینکه فقیرند مسخره میکنند و بعضی گفته اند مراد اینست که مؤمنین را بخاطر ایمانشان بقیامت
و کوشش و جدیت آنها در این راه و یا بخاطر زهد و ترك دنیا،مسخره میکنند.
و ممکن است آیه بهمه این وجوه حمل شود زیرا همه با هم قابل جمع اند.
امَهِ... 􀀀 وَ الَّذِینَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ یَوْمَ الْقِی
-کسانی که پرهیزکارند برترند از آنها در روز قیامت)درباره این برتري چهار قول نقل شده است:
-1 برتري در درجات انسانی از لذت بردن اینان در دنیا.
-2 برتري در لذت بردن از نعمت هاي آخرت.
-3 برتري از نظر مکان و مقام در آخرت زیرا پرهیزکاران در فردوس برین و اینان در دوزخ قرار دارند چنان که میفرماید:
حابُ الْجَنَّهِ یَوْمَئِذٍ خَیْرٌ مُسْتَقَ  را ( 1)(اهل بهشت در آن روز جایگاهشان بهتر است). 􀀀 أَصْ »
إِنَّ الَّذِینَ أَجْرَمُوا » : -4 برتري مسخره کردن مومنین،نسبت بکفار بر مسخره کردن آنان مؤمنین را،شاهد این وجه آیه کریم است
جنایت کاران و مجرمان بمردم مؤمن میخندند)تا اینکه میفرماید: فَالْیَوْمَ الَّذِینَ آمَنُوا مِنَ ) « کانُوا مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا یَضْ حَکُونَ 􀀀
امروز هم(قیامت)مؤمنین به کفّار می خندند). ) « الْکُفّ یَضْحَکُونَ
􀀀
ارِ
سابٍ... 􀀀 شاءُ بِغَیْرِ حِ 􀀀 اللّ یَرْزُقُ مَنْ یَ
􀀀
وَ هُ
.« -(خداوند هر که را بخواهد بی حساب روزي میدهد
در معناي این جمله از آیه اقوالی است.
-1 خداوند آن قدر زیاد می بخشد که در اثر زیادي بحساب نمیآید.
ص : 278
1) آیه 26 از سوره فرقان -1
-2 خداوند در دنیا مردم را در برابر اعمالشان روزي نمیدهد بنا بر این ثروتمند بودن و وسعت رزق دلیل بر منزلت و مقام
نعمت آخرت باشد در این وجه باید گفت:خداوند مؤمنان را باندازه « رزق » شخص نزد خدا نیست و اگر بگوئیم که مراد از این
اعمالشان پاداش نمیدهد بلکه بمراتب بیش از استحقاق اعمال آنها است.
-3 خداوند چیزي را که بخشید کسی از او سؤال و مواخذه نمیکند و حساب نمیخواهد و خود نیز انتظار پاداش و جبران ندارد.
-4 خداوند آنچه عنایت میکند بهر مقدار محدود باشد ولی از منبع فیاض و سرچشمه بی حساب فیض و لطف غیر متناهی
اوست و عطاي الهی نه از مقداریست محدود که با آن عطا و بخشش کم شود مانند عطاي مخلوقات که آنچه میدهند از منبعی
محدود است یعنی هر چه ثروتمند هم باشد و از ثروت فراوان خود بدهند ولی بهر حال ثروت و دارایی آنها محدود است ولی
تنها خدا است که قدرت و مکنت بی حساب دارد.
-5 خداوند به اهل بهشت آن قدر رزق و روزي میدهد که بحساب نمیآید و نامتناهی است و همه این وجوه صحیح است.
[ [سوره البقره ( 2): آیه 213
اشاره
اَلنّ فِیمَا اِخْتَلَفُوا فِیهِ وَ مَا
اسِ􀀀 ب ابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ یَْنَ 􀀀 اَللّ اَلنَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ اَلْکِت
􀀀
احِ دَهً فَبَعَثَ هُ 􀀀 اَلنّ أُمَّهً و
اس 􀀀 ک 􀀀 انَ
اَللّ یَهْدِي
􀀀
اَللّ اَلَّذِینَ آمَنُوا لِمَا اِخْتَلَفُوا فِیهِ مِنَ اَلْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ هُ
􀀀
اتُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ فَهَدَي هُ 􀀀 جاءَتْهُمُ اَلْبَیِّن 􀀀 ا 􀀀 اِخْتَلَفَ فِیهِ إِلَّا اَلَّذِینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ م
( راطٍ مُسْتَقِیمٍ ( 213 􀀀 ی صِ 􀀀 شاءُ إِل 􀀀 مَنْ یَ
[ترجمه]
مردم یک گروه و ملت بودند خداوند رسولانی بشارت دهنده و ترساننده، فرستاد و با آنها کتاب ها بحق و راستی نازل کرد تا
در میان مردم درباره آن چیزها که اختلاف کرده بودند،داوري کنند.و اختلاف نکردند جز آن گروه که بر آنان
کتاب(آسمانی)آمد از روي حسد بهم،پس از آن همه حجت ها که براي آنها آمده بود پس خدا بلطف خود کسانی را که
ایمان آورده بودند بحقیقت آنچه در آن اختلاف کرده بودند هدایت نمود که خداوند هر که را بخواهد براه راست هدایت
میکند.
ص : 279
تفسیر:
در اینجا خداوند براي تسلّی خاطر رسول اکرم حالات کفّار را در گذشته بیان میکند.
احِدَهً... 􀀀 النّ أُمَّهً و
اس􀀀 کانَ 􀀀
-مردم یک گروه و یک ملت و بر آئین بودند.
در اینکه مردم در آغاز به چه آئینی بودند اختلاف شده است:
نیز آن را اختیار کرده است. « جبائی » و این معنا در یک نقل از ابن عباس و حسن نقل شده و « کفر » جمعی میگویند بر
میگوید در فاصله زمانی بین آدم و نوح.بعضی میگویند « حسن » اینان در اینکه این کفر،چه زمانی بوده نیز با هم اختلاف دارند
پس از نوح تا بعثت ابراهیم و پیامبران بعدي.
و بعضی دیگر معتقدند این کفر،قبل از بعثت هر پیامبري بوده ولی این قول صحیح نیست زیرا خداوند بیشتر پیغمبران را براي
مردم مؤمن و گرویده میفرستاد.
سؤال:
با اینکه ممکن نیست از طرف خدا،زمین از وجود حجت بر مردم خالی بماند چگونه میتوان گفت که تمام مردم کافر بودند؟
پاسخ:
ممکن است گفت فردي و یا افرادي مؤمن و هدایت یافته و حجت الهی در آن زمانها موجود بوده اند ولی چون کم بودند و
قدرت نداشتند نمیتوانستند دین خود را ظاهر نمایند و چون اکثریت و غلبه با کفار بوده آنان بحساب نیامده اند.
جمعی میگویند مراد اینست که تمام مردم بر دین حق بودند این قول « احِ دَهً 􀀀 أُمَّهً و » در تفسیر
نقل شده است. « ابن عباس » و در نقل دیگري از « ضحاك » و« عکرمه » و« مجاهد » و« قتاده » از
این دسته در اینکه این دین حق در چه زمان بوده اقوالی دارند از اینقرار:
ص : 280
-1 از زمان حضرت آدم تا زمان نوح دوازده فرقه بودند که دین حق را قبول داشتند و سپس در آن اختلاف کردند(ابن عباس-
قتاده).
-2 آنان کسانی بودند که بحضرت نوح ایمان آورده و در کشتی بودند زمانی که دیگران غرق شدند و پس از آن،آنها با هم
اختلاف کردند(واقدي-کلبی).
حضرت آدم است که پیشواي فرزندانش بود و خداوند پیامبران را در فرزندانش فرستاد. « امت واحده » -3 مجاهد میگوید مراد از
قبل از حضرت نوح ملتی بودند که بر » -4 اصحاب ما(شیعه)از امام محمّد باقر علیه السّلام نقل کرده اند که آن حضرت فرمود
.« فطرت خدایی میزیستند نه هدایت شده بودند و نه گمراه پس خداوند پیغمبران را فرستاد
بنا بر این روایت معناي آیه اینست که آنان بدین و پیامبري معتقد نبودند بلکه آنچه عقل و فطرت حکم میکرد بدان عمل
میکردند و چون خدا میدانست که مصلحت و خیر بشر در فرستادن انبیاء است لذا پیغمبران را براي هدایت مردم فرستاد که
بشارت دهنده به بهشت بودند براي اطاعت کنندگان و ترساننده از عذاب براي گناهکاران.
ابَ... 􀀀 وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِت
مفرد آمده و نبیّین جمع،چند وجه گفته شده است. « کتاب » -(با آنان کتاب نازل کرده)در اینکه
-1 با هر یک از پیغمبران یک کتاب فرستاد.
-2 خدا با فرستادن و بعث انبیاء کتاب هم با آنان فرستاد و مراد بعضی از انبیاء است زیرا همه پیامبران صاحب کتاب نبودند.
اسم جنس است و بمعناي کتاب میباشد یعنی خدا پیامبران را فرستاد و کتب هایی بر آنان نازل کرد. « کتاب » -3 کلمه
بِالْحَقِّ...
-در معناي این که کلمه سه قول است.
-1 براستی و عدالت.
-2 خداوند با آنها کتاب فرستاد که او حقّ و از طرف خدا میباشد.
ص : 281
است. « حق » -3 کتاب را فرستاد که در آن بیان
النّ
اسِ... 􀀀 ب لِیَحْکُمَ یَْنَ
داوري کند) به خدا یا کتاب برمیگردد یعنی تا خدا که فرستنده کتاب است و یا )« یحکم » -(تا بین مردم داوري کند)ضمیر در
بین آنها داوري کند. « خود کتاب
فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ...
-در آنچه اختلاف کردند قبل از آمدن کتاب.
کفر باشد و در آن وقت همه مردم کافر بودند چگونه ممکن است درباره آنان گفته « امه واحده » سؤال بنا بر قول اول که
و کتاب، فرستاده شد که میان آنها حکم کند. « در حق اختلاف کردند »: شود
پاسخ در پاسخ ممکن است گفت که آنان همه کافر بودند لکن بعضی از راه غلوّ و مبالغه در حق انبیاء و بعض از راه کوتاهی
دانست. « خدا » و نصاري « دروغگو » در فکر همانطور که یهود و نصاري در حق مسیح کافر شدند و او را یهود
وَ مَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلَّا الَّذِینَ أُوتُوهُ
-اختلاف در حق نکرد مگر گروهی که بآنان علم داده شده بود مانند یهود که صفات نبی اکرم را کتمان کردند در حالی که
به آن علم داشتند.
اتُ... 􀀀 جاءَتْهُمُ الْبَیِّن 􀀀 ا 􀀀 مِنْ بَعْدِ م
-پس از آنکه 1-دلیل ها و برهان هاي واضح یا 2-تورات و انجیل و یا 3-معجزات پیامبر اسلام براي آنان آمده و دیدند.
بَغْیاً بَیْنَهُمْ...
-از روي ظلم و حسد و ریاست طلبی.
اللّ الَّذِینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ...
􀀀
فَهَدَي هُ
یا علم « اذن » -خداوند کسانی را که ایمان آورده بودند در آنچه اختلاف کرده بودند بحقیقت هدایت فرمود و منظور از کلمه
و در آیه چیزي محذوف است که اینان به علم و یا لطف خدا هدایت شدند « لطف » است و یا
ص : 282
راطٍ مُسْتَقِیمٍ... 􀀀 ی صِ 􀀀 شاءُ إِل 􀀀 اللّ یَهْدِي مَنْ یَ
􀀀
وَ هُ
در تفسیر این قسمت سه وجه بیان شده است: « -(خدا هر که را بخواهد براه راست هدایت میکند
-1 خداوند صراط مستقیم را که همان اسلام است براي هر کس که بخواهد که همان مکلفان هستند بیان و دلالت
میکند(جبائی) 2-آنها را بلطف خویش هدایت مینماید بنا بر این،این هدایت مخصوص کسانی است که لیاقت و شایستگی این
نوع هدایت را در علم خدا دارند(بلخی و ابن اخشید) 3-خداوند آنها را براه بهشت راهنمایی میکند و دست آنها را گرفته در
این راه قرار میدهد(غیر از هدایت عمومی)که این نوع هدایت مخصوص مؤمنین است .
[ [سوره البقره ( 2): آیه 214
اشاره
حَتّ یَقُولَ اَلرَّسُولُ وَ اَلَّذِینَ
ی􀀀 و زُلْزِلُوا اَلضَّرّ اءُ 􀀀 اَلْب وَ ساءُ 􀀀 لَمّ یَأْتِکُمْ مَثَلُ اَلَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمُ أَْ
ا 􀀀 و أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا اَلْجَنَّهَ ( اَللّ قَرِیبٌ ( 214
􀀀
لا إِنَّ نَصْرَ هِ 􀀀 اَللّ أَ
􀀀
ی نَصْرُ هِ 􀀀 آمَنُوا مَعَهُ مَت
[ترجمه]
آیا گمان میکنید و می پندارید که داخل بهشت می شوید در حالی که سرگذشت و داستان کسانی که بیش از شما در
پس »: گذشتند بشما نرسیده که آنان رنج و سختیها دیدند و تکان خوردند تا آنجا که پیغمبر و کسانی که با او بودند گفتند
بدانید که کمک و یاري خدا نزدیک است. ؟« یاري و کمک خدا چه وقت است
شرح لغات:
مثل-مانند-شبیه-حکایت.
خلد-گذشتند.
مستهم-رسید بایشان-مسّ و لمس بیک معنا است.
آمده. « قتل » خوشی)و نیز بمعناي )« نعماء » البأساء-تنگدستی در برابر
نیز می باشد. « فقر » راحتی)و بمعناي )« سراء » الضّراء-سختی در مقابل
زلزلوا-تکان خوردند-ناراحت شدند.
ص : 283
شأن نزول:
درباره شأن نزول این آیه سه قول است.
-1 در جنگ خندق که مسلمانان مدینه بحال وحشت و در محاصره کفار قریش بسر میبردند این آیه نازل شد و مسلمانان را امر
اللّ بن ابیّ(رئیس منافقان)باصحاب پیغمبر اکرم میگفت
􀀀
بصبر کرد و وعده نصرت داد(قتاده) 2-در جنگ احد وقتی که عبد ه
اللّ علیه و آله حق باشد هرگز کشته و اسیر نمیشود این آیه نازل شد.
􀀀
چرا خود را بکشتن میدهد اگر محمّد صلّی ه
اللّ علیه و آله که از مال و خانه و زندگی خویش در مکه دست برداشته و بخاطر
􀀀
-3 این آیه درباره اصحاب پیغمبر صلّی ه
ایمانشان همراه آن حضرت بمدینه مهاجرت کرده و در سختی بسر میبردند نازل شده است(عطا).
تفسیر:
خداوند در این آیات سرگذشت امت هاي پیشین و حوادث ناگوار و تلخی که براي آنها از ناحیه مشرکین و کفار رخ داده
بود بیان میکند تا براي رسول اکرم و یارانش تسلیت خاطري باشد از ناملائماتی که بآنها میرست زیرا طبیعی است که شنیدن
اخبار نیکان شخص را در دنبال گیري از روش آنها ترغیب میکند.
لَمّ یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ...-
ا􀀀 و أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّهَ (آیا گمان میکنید که ببهشت میروید و حکایت آنها که پیش از شما بودند و درگذشتند بشما نرسیده.
یعنی شما میخواهید بدون آنکه مانند گذشتگان گرفتار رنج و مشقّت شوید به بهشت داخل گردید و امتحان و گرفتاري نبینید.
این آیه دستور به صبر و وعده کمک خداوند را به آنان میدهد.
الضَّرّ
اءُ... 􀀀 الْب وَ ساءُ 􀀀 مَسَّتْهُمُ أَْ
-بآنان تنگدستی و ناراحتی و قتل و دوري از اهل مال رسید ولی آنان هم چنان در انتظار فرج بودند.
ص : 284
اللّ
􀀀
ی نَصْرُ هِ... 􀀀 حَتّ یَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَت
ی􀀀
-یا پیامبر و کسانی که با او بودند و گفتند یاري خدا چه وقت است؟ در توضیح این قسمت از آیه دو قول است:
-1 در این جمله درخواست تعجیل وعده خداوند شده است به کمک.همانطور که هر گرفتار و مبتلایی چنین درخواستی را
دارد و پیامبر نیز بخاطر دیر آمدن کمک آرزوي زود رسیدن آن را نمود.
-2 معناي این جمله اینست که رسول و یارانش فقط دعا کردند که خدا آنها را کمک کند نه اینکه بخاطر دیر شدن کمک
این جمله را گفته باشد زیرا پیغمبر خوب میداند که خداوند کمک خود را از وقتی که حکمت و مصلحت،ایجاب کند تأخیر
نمیاندازد.
اللّ قَرِیبٌ...
􀀀
لا إِنَّ نَصْرَ هِ 􀀀 أَ
-(بدانید که کمک خدا نزدیک است)و این،اخباري است از طرف خدا که او کمک اولیاء و دوستان خودش میباشد.
کمک خدا چه وقت ) « اللّ
􀀀
ی نَصْ رُ هِ 􀀀 مَت » و بعضی گفته اند که این جمله،سخن خود آن مردم بود که وقتی مأیوس شدند گفتند
همانا کمک « اللّ قَرِیبٌ
􀀀
لا إِنَّ نَصْ رَ هِ 􀀀 أَ» است)ولی بعداً فکر کردند و دانستند که خداوند بوعده هاي خود عمل میکند و گفتند
رسول اکرم در « کمک خدا در چه وقت است »: خدا نزدیک است احتمال دیگري در آیه داده شده است که مؤمنان گفتند
در آیه به پیامبر،راجع بیک جمله و به مؤمنان راجع به جمله دیگر « یقول » که کلمه « همانا کمک خدا نزدیک است » جواب گفت
نسبت داده شده باشد.
خداوند شب و روز را براي شما قرار ) «( ارَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ ( 1 􀀀 جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّه » این سبک مانند آیه کریمه
داد تا اینکه شب را استراحت کنید و از فضل او در روز کسب کنید).
نسبت داده شده است « النهار » به « لتبتغوا » و« اللیل » لتسکنوا به » که فعل
ص : 285
1) آیه 77 از سوره قصص -1
[ [سوره البقره ( 2): آیه 215
اشاره
اَللّ
􀀀
ا تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ هَ 􀀀 ساکِینِ وَ اِبْنِ اَلسَّبِیلِ وَ م 􀀀 ی وَ اَلْمَ 􀀀 ام 􀀀 والِدَیْنِ وَ اَلْأَقْرَبِینَ وَ اَلْیَت 􀀀 ا أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ فَلِلْ 􀀀 ذا یُنْفِقُونَ قُلْ م 􀀀 ا 􀀀 یَسْئَلُونَکَ م
( بِهِ عَلِیمٌ ( 215
[ترجمه]
از تو میپرسند که چی انفاق کنند بگو،هر آنچه از مال خود انفاق کنید درباره پدر و مادر و خویشان و فقیران و ابن سبیل ها
رواست و هر نیکویی کنید خدا بر آن آگاه است.
شرح لغات:
یسئلونک-می پرسند از تو-و سؤال طلب جواب است با لفظی مخصوص.
ینفقون-انفاق کنند-و نفقه اخراج چیزیست از ملک از راه بیع یا هبه یا صله یا مانند آن:
شأن نزول
عمر بن جموح که مردي پیر و ثروتمند بود از پیغمبر سؤال کرد که من چه چیز،صدقه بدهم و به چه کسانی بدهم سپس این
آیه در جواب او نازل شد.
تفسیر:
اشاره
ذا یُنْفِقُونَ... 􀀀 ا 􀀀 یَسْئَلُونَکَ م
-اي محمّد از تو می پرسند که چه انفاق کنند و سؤال از انفاق درباره دو جهت است.
-1 چه انفاق کنند.
من » آنچه از مال انفاق کنید و اینکه فرمود « ا أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ 􀀀م» : -2 بچه کسی بدهند و جواب ناظر بهر دو جنبه است و میفرماید
نمیگویند. « خیر » معلوم میشود که باید مقداري از مال که قابل استفاده است باشد زیرا چیزي که قابل استفاده نباشد آن را « خیر
والِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ... 􀀀 فَلِلْ
در اینجا پدر و مادر و پدر پدر و مادر پدر است و هر چه بالا روند می « والدین » -براي پدر و مادر و خویشان است و مراد از
باشد زیرا همه مشمول اسم والدین میباشند.
خویشان انفاق کننده است. « اقربین » و منظور از
ی... 􀀀 ام 􀀀 وَ الْیَت
-و هر کودکی که پدر ندارد.
ص : 286
ساکِینِ... 􀀀 وَ الْمَ
-فقیران وَ ابْنِ السَّبِیلِ... -دور افتادگان از وطن.و در این که مراد از نفقه که باید به این گروه داده شود چیست؟دو قول گفته
شده است:
میگوید:مراد،نفقات مستحبی است نسبت بکسانی که نمیشود به آنها زکاه داد و زکات است اگر به « حسن » -1 از مفسرین
- مستحبّ 2 « صدقه » واجب و « زکات » کسانی داده شود که می توانند زکات بگیرند بنا بر این،نفقه در اینجا اعم است از
راءِ... 􀀀 اتُ لِلْفُقَ 􀀀 إِنَّمَا الصَّدَق » معتقد است که این آیه درباره زکات وارد شده ولی با بیان مصارف زکات در آیه « سدي » و
همانا زکات براي فقراء...)نسخ شده است ولی باید گفت:از آنجا که دلیلی بر نسخ آن نیست قول اول بهتر بنظر می آید )«(1)
و تمام علماء متّفقند در این که زکات را نمی توان به پدر و مادر و جد و جده و اولاد داد و اما در مورد نفقه،خلافی نیست که
اگر پدر و مادر فقیر باشند به فرزند واجب است در صورت توانایی مخارج آنان را بدهد.
ا تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ... -آنچه 􀀀 ولی نفقه به خویشان بنا به قول ما(شیعه)و شافعی واجب نیست ولی ابو حنیفه آن را واجب میداند وَ م
اللّ بِهِ عَلِیمٌ... -همانا خدا به آن داناست.و پاداش آن را بدون
􀀀
از اعمال نیک که شما را بخدا نزدیک میکند انجام دهید فَإِنَّ هَ
این که چیزي از آن از بین برود میدهد زیرا چیزي بر خدا پوشیده نیست
مناسبت
مناسبت اتصال این آیه به آیه پیش،این است که در آیه سابق دستور بصبر و جهاد در راه خدا داده بود در این آیه نیز دستور
بانفاق در راه خدا میدهد و هر دوي آنها دعوت بکار نیک و اطاعت از فرمان خداست
ص : 287
1) آیه 60 از سوره مائده -1
[ [سوره البقره ( 2): آیه 216
اشاره
اَللّ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ
􀀀
ی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ هُ 􀀀 ی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَس 􀀀 الُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَ عَس 􀀀 کُتِبَ عَلَیْکُمُ اَلْقِت
( لا تَعْلَمُونَ ( 216 􀀀
[ترجمه]
جهاد بر شما مقرر شد و آن ناخوش آیند شما است و چه بسا چیزي را دوست ندارید در صورتی که خیر شما است و چه بسا
چیزي را دوست دارید با اینکه بضرر شما میباشد خدا میداند و شما نمیدانید.
شرح لغات
بفتح آن بعضی معتقدند که اولی بمعناي مشقت و دومی بمعناي کراهت و )« کره » بضم کاف)و )« کره » کره:در فرق بین دو کلمه
بی میلی است و این دو با هم ملازمه ندارند چه بسا چیزي را انسان دوست دارد ولی برایش مشقت دارد و چه بسا چیزي بی
مشقت است ولی انسان آن را دوست ندارد.
.« ضَعف و ضُعف » و بعضی این دو کلمه را با هم بیک معنا گرفته اند مانند
خیر:خوبی و نقیض شر.
تفسیر:
این آیه بیان می کند که بهر کس دستور جهاد داده شده در آن مصلحت است.
الُ... 􀀀 کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِت
-جهاد در راه خدا براي شما واجب گشت.
وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ...
-در حالی که آن جهاد براي شما مشقّت داشته و شما طبعاً به آن میل ندارید نه این که آن را دشمن داشته باشید.
گاهی ممکن است انسان چیزي را از آن نظر که موافق طبع او نیست دوست ندارد و یا مورد تنفر او باشد ولی چون خداوند
دستور داده است اراده کند و بجا آورد مانند روزه گرفتن در تابستان.
و بعضی گفته اند مراد از کراهت این است که قبل از آن که حکم وجوب جهاد بر شما بیان شود رفتن بجهاد بر خلاف میل
شما بود ولی بعد از بیان آن معلوم است مؤمن چیزي را که خدا بر او واجب کرده هیچگاه اکراه ندارد.
ی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً... 􀀀 وَ عَس
-چه بسا چیزي را در حال حاضر اکراه دارید
ص : 288
ولی سرانجام آن بنفع شما است مثل این که از جهاد چون در آن کشته شدن است است اکراه دارید.
وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ...
-در صورتی که آن بنفع شما می باشد و در آن یکی از دو خیر خواهد بود یا پیروزي و غنیمت و یا شهادت در راه خدا و
بهشت.
ی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ... 􀀀 وَ عَس
-(و چه بسا چیزي را که دوست میدارید در صورتی که به ضرر شما است)که مراد همان ترك جهاد است،که بخاطر علاقه
بزندگی از رفتن،خودداري می کنند در صورتی که سبب تسلّط دشمن و ذلّت و فقر و محرومیت از غنیمت و پاداش اخروي
می گردد.
اللّ یَعْلَمُ...
􀀀
وَ هُ
-خدا بمنافع و مصالح و سرانجام نیک عواقب کارهاي شما دانا است.
لا تَعْلَمُونَ... 􀀀 وَ أَنْتُمْ
-ولی شما عواقب آنها را نمی دانید بنا بر این در انجام آنچه که خداوند بشما دستور داده است که کوشش کنید اگر چه در
آن زحمت و مشقّت براي شما باشد.
است « کفایی » اتّفاق دارند که این آیه بر وجوب جهاد دلالت می کند چیزي که هست وجوب آن « عطا » و تمام مفسّرین غیر از
یعنی اگر تمام مردم از آن خودداري کردند همه گناهکارند ولی اگر عده اي که براي آن کافی هستند؟به آن قیام نمودند
وجوب آن از دیگران برداشته میشود.
اللّ علیه و آله لازم بوده است و بر دیگران واجب
􀀀
می گوید:این آیه فقط میرساند که جهاد بر اصحاب پیغمبر صلّی ه « عطا » ولی
نیست ولی قول عطا در مقابل اجماع سایر مفسرین ارزشی ندارد .
ص : 289
[ [سوره البقره ( 2): آیه 217
اشاره
راجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِنْدَ 􀀀 رامِ وَ إِخْ 􀀀 اَللّ وَ کُفْرٌ بِهِ وَ اَلْمَسْجِدِ اَلْحَ
􀀀
الٌ فِیهِ کَبِیرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبِیلِ هِ 􀀀 الٍ فِیهِ قُلْ قِت 􀀀 رامِ قِت 􀀀 یَسْئَلُونَکَ عَنِ اَلشَّهْرِ اَلْحَ
طاعُوا وَ مَنْ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَیَمُتْ وَ هُوَ 􀀀 حَتّ یَرُدُّوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ إِنِ اِسْتَ
ی􀀀 ی قُاتِلُونَکُم 􀀀 زالُونَ 􀀀 لا یَ 􀀀 اَلْقَت وَ اَللّ وَ اَلْفِتْنَهُ أَکْبَرُ مِنَ ْلِ
􀀀
هِ
( خالِدُونَ ( 217 􀀀 ا 􀀀 اَلنّ هُمْ فِیه
ارِ 􀀀 أَص حابُ 􀀀 أُول ْ ئِکَ􀀀 و ا وَ اَلْآخِرَهِ 􀀀 مالُهُمْ فِی اَلدُّنْی 􀀀 فَأُول حَبِطَتْ أَعْ ئِکَ􀀀 کافِر 􀀀 ٌ
[ترجمه]
راجع به جنگ در ماه حرام از تو سؤال می کنند بگو جنگ در آن (گناه)بزرگ است.ولی جلوگیري از راه خدا و کفر به او
و(منع از) مسجد الحرام و بیرون کردن اهل آن را از آن نزد خدا(گناهش) بزرگتر است.و فتنه گري فساد- انگیزتر از قتل است
و آنان(مشرکین) با شما می جنگند تا اگر قدرت پیدا کردند شما را از دینتان برگردانند و هر کس از دین خود برگردد و کافر
بمیرد پس آنان در دنیا و آخرت اعمالشان باطل شده و براي همیشه اهل آتش(دوزخ)هستند
شرح لغات:
صد،جلوگیري و با کلمات:منع و صرف هم معنا است.
معناي اثبات پیدا « لا» و برگشت میباشد ولی با افزودن کلمه « عدول » لا یزالون:همیشه-هم چنان-اصل این کلمه از زوال بمعناي
میکند.
بمعناي فساد و نابودي. « حبط » حبطت:باطل شد از
شأن نزول
مفسرین میگویند هفده ماه پس از ورود رسول اکرم بمدینه و دو ماه قبل از جنگ بدر سپاهی از مسلمین را آن حضرت
اعزام داشت و آنها حرکت کردند تا در روز آخري جمادي الثانیه در زیر « اللّ بن جهش اسدي
􀀀
عبد ه » بفرماندهی پسر عمه اش
درختی فرود آمدند و آنجا با عمرو بن حضرمی را که رمه اي تجارتی کفار قریش مکه را با خود همراه داشت برخورد
نمودند.
مسلمین معتقد بودند که آن روز،آخر جمادي است در حالی که اول رجب بود (که جنگ در آن را حرام میدانستند) در اینکه
آیا جنگ کنند یا نه میان مسلمانان اختلاف افتاد بعضی میگفتند
ص : 290
ما نمیدانیم که امروز از ماه هاي حرام است برخی دیگر میگفتند ما امروز را جز از ماه حرام نمیدانیم هیچ مجوّزي براي جنگ
نداریم.
بالآخره جنگ در گرفت و بر سر عمرو بن حضرمی ریخته او را کشتند و رمه و کالایش را براي اولین بار در اسلام بغارت و
غنیمت گرفتند:و ابن حضرمی اول کسی است از مسلمین که بدست مشرکان کشته شد،این مطلب را کفّار قریش شنیدند
نمایندگانی را حضور رسول اکرم فرستاده سؤال کردند آیا زد و خورد و جنگ در ماه حرام جائز است؟و خداوند این آیه را
فرستاد.
تفسیر:
اشاره
یَسْئَلُونَکَ...
-از تو اي محمّد درباره ماه حرام و جنگ در آن سؤال میکنند و این سؤال از ناحیه مشرکان قریش بود که میخواستند بر
و اکثر مفسرین این وجه را گفته اند. « حسن » مسلمانانی که جنگ در ماه حرام را روا دانسته بودند عیب و اشکال بگیرند
بعضی دیگر از مفسرین میگویند سؤال کننده یا خود مسلمانان بودند که میخواستند نظر اسلام را در این باره اصولًا بدانند.
رامِ... 􀀀 عَنِ الشَّهْرِ الْحَ
-یعنی از جنگ در ماه حرام و منظور در اینجا ماه رجب بود و این ماه ها را بعلت اینکه جنگ در آنها حرام بود و نیز بخاطر
نابود کننده قحطی و آلات » نامیدند و از این جهت در زمان جاهلیت ماه رجب را ماه « حرام » حُرمت و احترام آنها بعنوان
مینامیدند زیرا با ترك جنگ فقر و قحطی و خونریزي از بین میرفت. « جنگ
نیز میگفتند زیرا با آمدن این ماه دیگر صداي اسلحه ها بگوش نمیرسید و اگر چه در آن،صداي جنگ « کر » ماه رجب را ماه
شب خواب با اینکه خواب در شب « لیس نائم » شنیده نمیشد ولی مجازاً نسبت نشنیدن را بهمان ماه دادند مثل اینکه میگویند
واقع میشود ولی مجازاً نسبت خواب را بخود شب میدهند.
سرّ پنهان)که واقع آن این است که مطلب،پنهان است )« سرکاتم » و مثل
ص : 291
میدهند. « سر » ولی مجازاً نسبت پنهانی را بخود
در هر صورت با آمدن ماه رجب تا پایان آن امنیّت مطلقه همه جا را فرا میگرفت مردم دیگر از یکدیگر ترس و وحشت
نداشتند و راهها نیز امن می گشت.
الٌ فِیهِ کَبِیرٌ... 􀀀 قُلْ قِت
اللّ علیه و آله جنگ در ماه حرام گناه بزرگی خواهد بود.
􀀀
-بگو اي محمّد صلّی ه
سپس کلام و مطلب را مجدداً شروع کرده میفرماید:
اللّ وَ کُفْرٌ بِهِ...
􀀀
وَ صَدٌّ عَنْ سَبِیلِ هِ
رامِ... -و جلوگیري از(آمدن به)مسجد الحرام و بعضی گفته اند مراد این 􀀀 -و جلوگیري از راه خدا و کفر باو وَ الْمَسْجِدِ الْحَ
راجُ أَهْلِهِ... 􀀀 است که جنگ در ماه حرام و نزد مسجد الحرام و برخی نیز گفته اند یعنی کفر بخدا و مسجد الحرام(جبائی) وَ إِخْ
اللّ )نزد خدا.مراد وقتی است که
􀀀
-و بیرون کردن مسلمین را که اهل مسجد الحرام بودند از آن(اکبر)گناه آن بزرگتر است(عند ه
کفار قریش مسلمانان را از مکه بیرون کردند و آنان هجرت نموده بمدینه آمدند.
استفاده میشود که جنگ نمودن در ماه حرام جایز نیست زیرا این نحو عبارت را در جایی « قتال فیه کبیر » و از اینکه فرموده
مقتول ).« عمر بن حضرمی » اللّ علیه و آله دیه و پول خون
􀀀
میگویند که کار،گناه و ممنوع باشد.و نقل شده که پیغمبر اسلام صلّی ه
را) بعهده گرفته ادا نمود.
وَ الْفِتْنَهُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ...
-فساد و فتنه انگیزي در دین بزرگتر است از قتل عمر بن حضرمی در ماه حرام بعضی از مفسرین مانند قتاده و دیگران میگویند
مشرکین را بکشید تا اینکه ) «( لا تَکُونَ فِتْنَهٌ ( 1 􀀀 حَتّ
ی􀀀 اتِلُوه 􀀀ق وَ مُْ » : حرمت جنگ در ماه حرام و در نزد مسجد الحرام نسخ شد بآیه
«( فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ ( 2 » و بآیه « فتنه اي نباشد
ص : 292
1) آیه 193 از سوره بقره. -1
2) آیه 91 از سوره نساء -2
(هر کجا مشرکین را پیدا کردید آنها را بقتل برسانید)ولی عطا معتقد است که نسخ نشده و جنگ در آن ماه ها مطلقا بحرمت
خود باقی است.
و عقیده ما(شیعه)اینست که کسانی که براي ماههاي حرام و مسجد الحرام احترامی قائلند و در آنها آغاز به جنگ نمی کنند
اللّ
􀀀
مکه براي پیغمبر اسلام صلّی ه « فتح » حرمت جنگ در آنها بحال خود باقی است و اینکه خداوند جنگ با اهل مکه را در سال
علیه و آله مباح و جایز نمود جنبۀ استثنایی داشته چنان که آن حضرت فرمود خداوند در این ساعت جنگ را حلال نموده و
بعد از من تا روز قیامت براي احدي جایز نیست ولی هر کس که براي مسجد الحرام و ماههاي حرام،احترامی قائل نباشد
تحریم در حق او نسخ شده و هر وقتی که باشد جنگ با او جایز است.
اتِلُونَکُمْ... 􀀀 زالُونَ یُق 􀀀 لا یَ 􀀀 وَ
-اي مسلمانان پیوسته اهل مکه با شما نبرد و مقابله خواهند کرد.
حَتّ یَرُدُّوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ...
ی􀀀
اگر قدرت بر آن پیدا نمودند. « طاعُوا 􀀀 إِنِ اسْتَ » . -تا اینکه شما را از دین اسلام برگردانده و بارتداد(و کفر)وادار کنند
وَ مَنْ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ...
-کسی که از شما از دین خود برگردد این جمله تهدید و ترساندن از ارتداد و عواقب آن مانند سزاوار عذاب شدن است
ا وَ الْآخِرَهِ... -اینان اعمالشان در دنیا و 􀀀 مالُهُمْ فِی الدُّنْی 􀀀 ئِکَ حَبِطَتْ أَعْ 􀀀 کافِرٌ... -چنین کسی که در حال کفر بمیرد فَأُول 􀀀 فَیَمُتْ وَ هُوَ
آن است « ابطال » و« احباط عمل » آخرت باطل گشته است چون بر خلاف دستور خداوند قرار گرفته در حکم عدم میباشد زیرا
که بر خلاف دستور واقع شود که مستحق ثواب و پاداش نیست.
این نیست که آنان مستحق پاداش میشوند ولی پاداش آن از بین میرود زیرا دلیلی که در دست داریم این نوع « احباطه » و معناي
از احباط نادرست و غیر جایز میباشد.
خالِدُونَ... 􀀀 ا 􀀀 النّ هُمْ فِیه
ارِ 􀀀 أَص حابُ 􀀀 أُول ْ ئِکَ􀀀 و َ
-و آنان همیشه دوزخ خواهند بود.
ص : 293
مناسبت آیه:
مناسبت جملات این آیه با هم این است که در آغاز میفرماید مشرکین از تو اي پیغمبر سؤال میکنند که جنگ در ماه حرام و
ترد مسجد الحرام چگونه است؟ به آنان بگو آن(گناه)بزرگ است ولی کفر بخدا و منع مسلمین از خانه خدا و از دینشان و
بیرون کردن آنان را از وطن خویش گناهش نزد خدا بزرگتر و کیفرش بیشتر است و(اي مسلمانان)این کفار با شما می جنگند
که شما را از دین خودتان بیرون برند و هر کدام از این دو عمل که آنان مرتکب میشوند(گناهش) بزرگتر است از آنچه که
می پرسند(که جنگ در ماه حرام و نزد مسجد الحرام چگونه است) .
[ [سوره البقره ( 2): آیه 218
اشاره
( اَللّ غَفُورٌ رَحِیمٌ ( 218
􀀀
اَللّ وَ هُ
􀀀
ئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ هِ 􀀀 اَللّ أُول
􀀀
جاهَدُوا فِی سَبِیلِ هِ 􀀀 اجَرُوا وَ 􀀀 إِنَّ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ اَلَّذِینَ ه
[ترجمه]
کسانی که ایمان آورده و در راه خدا مهاجرت و جهاد کردند آنان برحمت خدا امید دارند و پروردگار آمرزنده و رحیم
است.
شرح لغات:
که بمعناي جدایی و مفارقت و ضد وصل می باشد و از آنجا که مردمان مکه که در مکه به « هجر » هاجروا-مهاجرت کردند از
گفتند. « مهاجرین » پیغمبر ایمان آورده و از وطن و قبیله خود جدا شده بودند به آنان
جاهدوا-جهاد کردند و جهاد این است که شخص در برابر دشمن متحمل مشقّت شده و با او نبرد کند.
که بمعناي آرزو میباشد. « رجاء » یَرجون-امید دارند از
شأن نزول
اللّ علیه و آله و سلّم از مدینه بیرون رفته
􀀀
اللّ بن جهش و یارانش نازل شد که بدستور پیغمبر اکرم صلّی ه
􀀀
این آیه در مورد عبد ه
اللّ حضرمی را کشت.چون جمعی
􀀀
و در نزد آن درخت که جریانش گذشت در ماه رجب جنگ کردند و واقد سهمی،عبد ه
معتقد بودند که بر فرض که آنان گناهی نکرده باشند ولی پاداش هم نخواهند داشت چون در ماه حرام
ص : 294
بوده از این رو خداوند آیه فوق را در مورد آنان فرستاده و آنها را وعده ثواب داد.
تفسیر:
اشاره
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا...
-(کسانی که)خدا و رسولش را تصدیق نمودند.
اجَرُوا... 􀀀 وَ الَّذِینَ ه
-(و آنان که)از خویشان دست برداشته و وطن و مال خود را رها کردند.
اللّ
􀀀
جاهَدُوا فِی سَبِیلِ هِ... 􀀀 وَ
-(و آنهایی که)در راه اطاعت خدا و آن راهی که براي بندگان خدا معین شده با کفّار می جنگند و علت این که این سه
کار(ایمان، هجرت،جهاد)را با هم بیان کرد فضیلت آنها و براي ترغیب به آنها است نه این که هر یک از آنها بطور تنهایی
سزاوار پاداش نبوده بلکه باید با هم باشند.
اللّ
􀀀
ئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ هِ... 􀀀 أُول
-آنان در دنیا و آخرت آرزو و امید-نعمتهاي پروردگار را دارند که در دنیا آنها را یاري نموده و در آخرت به آنها پاداش
دهد.
اللّ غَفُورٌ رَحِیمٌ...
􀀀
وَ هُ
-خداوند آمرزنده و پوشاننده گناه،و مهربان است.
سؤال:
با این که بطور مسلم مردم با ایمان سزاوار پاداش هستند چرا آن را بطور امید و آرزو تعبیر نموده است؟ پاسخ:
از این پرسش به دو صورت جواب داده شده است:
-1 آنان نمی دانند سرانجامشان چه خواهد شد آیا در راه اطاعت خدا باقی می مانند و یا این که تحولی در فکر و اعتقاد آنها
پدید آمده و در گناه و معصیت احتمالًا قرار بگیرند.
-2 نسبت به آن گناهانی که توفیق توبه از آنها پیدا نکرده و از دنیا رفته اند تنها امیدوار برحمت و آمرزش الهی هستند که بر
آنها خدا عذاب نکند.
جواب دوم صحیح و درست است زیرا پاسخ نخست بنا به عقیده کسانی درست
ص : 295
میاید که میگویند ممکن است مؤمن،کافر گردد و این که گناه کبیره اي را انجام دهد که ثواب ایمانش را از بین ببرد.
ولی این عقیده از نظر مذهب ما(شیعه)صحیح نیست.
در جواب از این اشکال میگوید مراد از آیه این است که باید مؤمن همیشه امیدوار برحمت پروردگار باشد زیرا امید « حسن » و
برحمت خدا از ارکان دین و یأس و ناامیدي از رحمت،کفر است چنان که می فرماید:
کافِرُونَ... - ( 1)(از رحمت خدا مأیوس نمیگردند مگر مردمی که کافرند)و اطمینان و 􀀀 اللّ إِلاَّ الْقَوْمُ الْ
􀀀
یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ هِ 􀀀 إِنَّهُ لا
ایمنی از عذاب خدا(نیز)خسران و زیان میباشد چنان که می فرماید:
خاسِرُونَ... - ( 2)(از عذاب خدا ایمن نمیشوند مگر زیانکاران). 􀀀 اللّ إِلَّا الْقَوْمُ الْ
􀀀
لا یَأْمَنُ مَکْرَ هِ 􀀀 فَ
بنا بر این لازم است که شخص با ایمان از رحمت خدا مأیوس نباشد و ایمن از عذاب خدا نیز نگردد همانطور که آیه کریمه
3)(از آخرت میترسد و برحمت پروردگارش امید دارد)و نیز میفرماید: ) « یَحْذَرُ الْآخِرَهَ وَ یَرْجُوا رَحْمَهَ رَبِّهِ » : می فرماید
« یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً »
(4)
(پروردگارشان را با ترس و امید می خوانند) از این آیه نمی توان مفهوم گرفت که اگر کسی در همان حالت ارتکاب گناهان
کبیره و اصرار بر آنها بمیرد باید برحمت خدا امیدوار نباشد.
زیرا اولًا این نوع مفهوم که از روي بیان وصف است نمی تواند دلیل و سند باشد و بیشتر دانشمندان هم بدان تکیه نمی کنند.
ثانیاً:ممکن است اتفاق بیفتد که ایمان و مهاجرت جهاد که مایه امید و آرزو
ص : 296
1) آیه 87 از سوره یوسف -1
2) آیه 97 از سوره اعراف -2
« زمر » 3) آیه 12 از سوره -3
4) آیه 16 از سوره سجده -4
است همراه ارتکاب گناه کبیر باشد و نمی توان گفت که آیه این مورد را شامل نمی شود.
نظم آیه:
مناسبت اتصال این آیه با آیات گذشته این است که چون در آیه قبلی عذاب خدا بیان شده بود در این آیه پاداش و ثواب ذکر
شد تا مردم همیشه بین خوف و رجاء باشند.
[ [سوره