گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد نوزدهم
سوره طور، آيات 1 - 10

بسم اللّه الرحمن الرحيم
سوره طور مكى است و چهل و نه آيه دارد
سوره طور، آيات 1 - 10



بـسـم اللّه الرّحـمـن الرّحـيـم و الطـّور(1) و كـتاب مسطور(2) فى رقّ منشور(3) والبيت المعمور(4) والسّقف المرفوع (5) والبحر المسجور(6) انّ عذاب ربّك لواقع (7) ما له من دافـع (8) يـوم تـمـور السـّمـاء مـورا(9) و تـسـيـر الجبال سيرا(10).



ترجمه آيات
به نام خداى رحمان و رحيم . سوگند به كوه طور (1).
و كتاب نوشته شده (اى كه در اين كوه نازل شد) (2).
كتابى كه در اوراق است نساخ و منتشر مى شود (3).
و سوگند به خانه اى (كه همواره ) آباد است (4).
و سوگند به (آسمان كه ) سقف بلند است (5).
و به دريايى كه مالامال از آتش افروخته است (6).
كه محققا عذاب پروردگارت واقع خواهد شد (7).
و هيچ چيز جلوگيرش نمى تواند باشد (8).
(و اين عذاب در) روزى واقع مى شود كه آسمان (چون دود) به حركت در مى آيد (9).
و كوهها در اثر زلزله هاى شديد به راه خواهند افتاد(10)
اشاره به مفاد كلى سوره مباركه طور و بيان مقصود از (طور)
بيان آيات
غـرض ايـن سـوره تـهـديد و انذار كسانى است كه هر آيتى را تكذيب نموده و همواره با حق عـنـاد مـى ورزنـد. مـى خواهد اينگونه كفار را به عذابى كه براى روز قيامتشان آماده كرده بـيم دهد و به همين منظور با سوگندهايى غليظ، از وقوع چنين عذابى و تحقق آن در قيامت خـبر مى دهد و مى فرمايد: عذاب آن روز، ايشان را رها نخواهد كرد تا بر آنان واقع شود، و هيچ گريزى از آن ندارند.
سـپـس پـاره اى از صـفات آن عذاب و آن ويل را كه عذابى است عمومى و جدا ناشدنى بيان مى كند، و در مقابل ، قسمتى از نعمتهاى اهل نعيم آن روز را كه همان متقين هستند شرح مى دهد، هـمـانـهـايـى كـه در دنـيا در ميان اهل خود به شفقت رفتار مى كردند، و خدا را به ايمان مى خواندند، و به يكتايى مى ستودند.
و آنـگـاه شـروع مـى كـنـد بـه تـوبـيـخ مـكـذبـيـن ، كـه نـسـبـتـهـاى نـاروايـى بـه رسـول خـدا (صـلى اللّه عـليـه وآله وسـلم ) و بـه قـرآن و ديـن حـقـى كـه بـر آن جـنـاب نازل شده مى دادند.
و در پـايـان ، سـوره را بـا تـكـرار هـمـان تـهـديـدهـا خـتـم نـمـوده ، رسـول گـرامـى خود را دستور مى دهد به اين كه پروردگار خود را تسبيح گويد. و اين سوره شهادت سياق آياتش ، در مكّه نازل شده است .



و الطور




بـعـضـى از مـفسرين گفته اند: (طور) به معناى مطلق كوه است ، و هر كوهى را طور مى گويند، و ليكن است عمالش در آن كوهى كه موسى (عليه السلام ) با خداى تعالى سخن گفت غلبه يافته ، و در آيه مورد بحث هم مناسبتر آن است كه همان كوه منظور باشد، چون سـوگـنـد هـمواره به چيزى مى خورند نوعى قداست داشته باشد، و از ميان كوهها اين كوه اسـت خداى تعالى مقدسش دانسته ، و پر بركتش ساخته است ، همچنان كه در آيه (و طور سينين ) نيز به آن سوگند ياد كرده و در آيه (و ناديناه من جانب الطّور الايمن ) از آن نام برده ،
و در آيـه (فـاخلع نعليك انك بالواد المقدس طوى ) آن را وادى مقدس خوانده ، و در آيه نـودى مـن شـاطـى ء الواد الايـمـن فـى البقعة المباركة من الشجرة ) آن را بقعه اى مبارك دانسته كه در كرانه دست راست وادى ، قرار دارد.
بعضى هم گفته اند: (مراد مطلق كوهها است و خدا به همه كوهها سوگند ياد كرده از اين جـهـت كـه در كـوهـهـا انـواع نـعـمـتـهـا را قـرار داده و دربـاره آنـهـا فـرمـوده : (و جـعـل فـيـها رواسى من فوقها و بارك فيها - خداوند در زمين و بر بالاى آن كوههايى پا بر جا قرار داده و بركتها در آن نهاده .)
اقـوال مـخـتـلف در مـعـنـاى (رق ) و مـراد از كـتـابـى كه مسطور و در رقى منشور است




و كتاب مسطور فى رقّ منشور




بـعـضـى گـفـتـه انـد: كلمه (رقّ) به معناى مطلق چيزهايى است كه در آن چيزى نوشته شود، مانند كاغذ.
بعضى ديگر گفته اند: به معناى ورق است .
و بـعـضـى گـفـتـه اند: به معناى خصوص ورقهايى است كه از پوست حيوانات درست مى كردند.
و كلمه نشر كه مصدر كلمه (منشور) است به معناى گستردن و متفرق كردن است .
و مراد از (كتابى كه مسطور و در رقى منشور است ) به گفته بعضى لوح محفوظ است كه خدا تمامى حوادث عالم را آنچه بوده و هست و خواهد بود در آن نوشته ، و ملائكه آسمان ، آن را مى خوانند (و اجراء مى كنند).
بعضى هم گفته اند: مراد از آن قرآن كريم است كه خدا آن را در لوح محفوظ نوشته .
و بـعـضـى گفته اند: تورات است كه در سابق در كاغذهاى پوستى نوشته مى شد، و هر وقت مى خواست ند آن را بخوانند لوله كاغذ را باز مى كردند و مى خواندند.
و بـه نـظـر مـا مـنـاسـب تـر بـا آيـه قـبـلى آن اسـت كـه بـگـويـيـم : مـنـظـور از آن هـمـان قول اخير است .
مقصود از بيت معمور و بحر مسجور




و البيت المعمور




بـعـضـى گـفـته اند: مراد از (بيت معمور) كعبه مشرفه است ، چون كعبه اولين خانه اى بـود كـه بـراى عـبادت مردم بنا شد، و همواره از اولين روز بنايش تا كنون آباد و معمور بـوده اسـت ، هـمـچـنـان كـه قـرآن كـريـم دربـاره اش مـى فـرمـايـد: (انـّ اوّل بيت وضع للنّاس للّذى ببكة مباركا و هدى للعالمين ).
ولى ، در روايات وارده ، آمده كه (بيت معمور) خانه اى است در آسمان ، برابر كعبه كه محل زيارت ملائكه است .
و اگـر كـلمـه (كتاب ) در اين آيه نكره و بدون الف و لام آمده براى اين است كه اشاره كـنـد بـه اين كه چنين كتابى بى نياز از تعريف است ، و اين قسم نكره آوردن ، خود نوعى تعريف و مستلزم آن است .



و السقف المرفوع




منظور از (سقف بر افراشته )، آسمان است .



و البحر المسجور




راغـب در مـفـردات مى گويد: كلمه (سجر) كه مسجور از آن گرفته شده معناى شعله ور كردن و تيز كردن آتش است .
ولى صـاحب مجمع البيان گفته : (مسجور به معناى مملو است ، مثلا وقتى گفته مى شود: (سجرت التنور)، معنايش اين است كه من تنور را پر از آتش كردم ).
و آيـه شـريـفـه بـه هـر دو مـعـنـا تـفـسـيـر شـده ، مـؤ يـد مـعـنـاى اول آيـه (و اذا البـحـار سـجـرت ) اسـت ، و در حديث آمده كه در روز قيامت درياها آتشى افروخته مى شوند.
بـعـضـى هـم گـفـتـه انـد: مـراد از (بـحـر مسجور) دريايى است كه آبش خشك شده و در بسترش آتش افروخته مى شود.



ان عذاب ربّك لواقع ما له من دافع




اين آيه ، جواب سوگند سابق است ، و مراد از عذابى كه از واقع شدنش خبر مى دهد عذاب روز قـيـامـت است ، همان عذابى كه كفار تكذيب كننده آيات خداى را، به آن تهديد مى كرد، هـمـچـنـان كه آيه بعدى هم به آن اشاره مى كند و مى فرمايد: روزى كه آسمان به سرعت بـه حـركت در مى آيد، و جمله (ما له من دافع ) دلالت دارد بر اين كه اين عذاب از امورى است كه قضايش رانده شده و گريزى از وقوعش نيست ، همچنان كه در جاى ديگر، همين معنا آمده مى فرمايد: (و ان الساعة اتية لا ريب فيها و انّ اللّه يبعث من فى القبور).
(عذاب ربّك ) - اگر عذاب را به رب رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) نسبت داده و فرموده است (عذاب پروردگارت )، با اين مى توانست بفرمايد: (عذاب اللّه - عـذاب خـدا) بـراى اسـت رسـول خـدا (صـلى اللّه عـليه و آله وسلم ) را عليه آنهايى كه دعوتش را تكذيب كردند تاءييد نمايد و آن جناب را دلگرم كند كه پروردگارش در چنين روزى خـوارش نـمـى سـازد، و بـى ياورش نمى گذارد. همچنان كه همين مضمون را در جاى ديگر آورده مى فرمايد: (يوم لا يخزى اللّه النبى و الذين امنوا معه ).



يوم تمور السماء مورا و تسير الجبال سيرا




كـلمه (يوم ) ظرف است براى جمله (ان عذاب ربك لواقع )، مى فرمايد عذاب مذكور در چنين روزى و در چنين ظرفى محقق مى شود.
معناى جمله (تمور السماء....) در وصف روز قيامت
و كـلمـه (مـور) - بـه طـورى كـه در مجمع البيان آمده - به معناى تردد و آمد و رفت چيزى چون دود است ، همچنان كه دود در فضا مى پيچد و آمد و شد مى كند تا از بين برود.
راغب هم قريب به اين معنى را بيان كرده و گفته : (به معناى جريان سريع است ).
به هر حال در اين آيه شريفه ، اشاره اى است به درهم پيچيده شدن عالم آسمان ها كه در آيـه شـريـفـه (اذا السماء انفطرت و اذا الكواكب انتثرت ) و آيه شريفه (يوم نطوى السماء كطى السجل للكتب ) و آيه (و السموات مطويات بيمينه ) نيز آمده .
هـمـچـنـان كـه جـمـله (و تـسـيـر الجـبـال سـيـرا) اشـاره اسـت بـه آن زلزله عـظـيـمى كه قـبـل از قـيـام قـيـامـت در زمـين رخ مى دهد، و قرآن كريم در چند جا از آن ياد كرده ، مانند آيه شـريـفـه (اذا رجـت الارض رجـا و بـسـت الجـبال بسا فكانت هباء منبثا) و آيه (و سيرت الجبال فكانت سرابا).
بحث روايتى
(روايـاتـى دربـاره مـراد از طـور، بـيـت مـعـمـور و.... كـه بـدآنـهـا قـسم ياد شده است ) 8
در تـفـسـيـر قـمـى در ذيل آيه (و الطور و كتاب مسطور) مى گويد: طور كوهى است در طـور سـيناء. (و به گفته وى معلوم مى شود در سيناء سر زمينى است به نام طور كه كوه طور در آن واقع شده ).
و در مـجـمـع البـيـان در ذيـل آيـه (و البـيـت المـعـمـور) بـه نـقـل از ابـن عـبـاس و مـجـاهـد مـى گويد: بيت معمور خانه اى است در آسمان چهارم ، و درست مقابل كعبه ، و از بس ملائكه براى عبادت در آن آمد و شد دارند هميشه معمور و آباد است . و از امـيـرالمـؤ مـنـيـن (عـليـه السـلام ) هـم روايت شده فرموده : در هر روز هفتاد هزار فرشته داخل آن مى شوند، و چون بر مى گردند ديگر تا ابد آنجا را زيارت نمى كنند.
مـؤ لف : ايـن مـطلب را كه بيت معمور خانه اى است در آسمان كه ملائكه پيرامون آن طواف مـى كـنـنـد، در روايـات شـيـعـه و سـنـى هـر دو آمـده ، امـاروايـات در تـعـيـيـن مـحـل خـانـه مـذكـور اخـتـلاف دارند، در بيشتر آنها آمده كه در آسمان چهارم واقع است . و در بعضى آمده كه در آسمان اول است .
و بعضى ديگر محل آن را آسمان هفتم دانسته .
و نـيـز صـاحـب مـجـمـع البـيـان از عـلى (عـليـه السـلام ) نـقـل كـرده كـه در تـفـسير آيه (والسقف المرفوع ) فرموده : سقف مرفوع ، همان آسمان است .
و در تفسير قمى از امام (عليه السلام ) نقل كرده كه فرمود: سقف مرفوع ، آسمان ، و بحر مسجور، درياها است ، كه در روز قيامت افروخته مى شود.
و در مـجـمـع البـيـان در مـعـنـاى بـحـر مـسـجـور گـفـتـه : يـعـنـى دريـايـى مـمـلو - نـقـل از قـتـاده . و بـعـضـى گـفـتـه انـد: يـعـنـى افـروخـتـه و سـرخ شـده مـانـند تنور - نـقـل از مجاهد و ضحاك واخفش و ابن زيد. بعضى هم گفته اند: درياها در روز قيامت آتش مى شود و چون آهن سرخ مى گردد، آنگاه همه را به هم راه داده و به آتش دوزخ راه مى دهند.