گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد سوم
سوره آل عمران




اشاره
این سوره در مدینه نازل شده و داراي دویست آیه است.
فضیلت خواندن این سوره:
هر کس سوره آل عمران را بخواند خداوند بهر آیه اي امانی براي »: ابی بن کعب از رسول اکرم(ص)نقل کرده است که فرمود
.« گذشت از پل دوزخ به او عطا میکند
هر که سوره آل عمران را در روز جمعه بخواند تا وقتی که خورشید غروب کند خدا »: پیغمبر(ص)فرمود »: و ابن عباس میگوید
.« و فرشتگان براي او درود می فرستند
سوره بقره و سوره آل عمران را یاد بگیرید زیرا آنها دو نور هستند و در روز قیامت براي »: و بریده میگوید:نبی اکرم(ص)فرمود
«. کسی که آنها را بداند مانند دو ابر یا دو پرده یا دو صف از پرندگان بر او سایه می اندازند
ص : 222
[ [سوره آل عمران ( 3): آیات 1 تا 5
اشاره
اهَ 􀀀 ما بَیْنَ یَدَیْهِ وَ أَنْزَلَ اَلتَّوْر 􀀀 ابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِ 􀀀 إِلاّ هُوَ اَلْحَیُّ اَلْقَیُّومُ ( 2) نَزَّلَ عَلَیْکَ اَلْکِت
􀀀
هَ 􀀀 لا إِل 􀀀 اَللّ
􀀀
منِ اَلرَّحِیمِ . الم ( 1) هُ 􀀀 اَللّ اَلرَّحْ
􀀀
بِسْمِ هِ
اَللّ
􀀀
امٍ ( 4) إِنَّ هَ 􀀀 اَللّ عَزِیزٌ ذُو اِنْتِق
􀀀
ذابٌ شَدِیدٌ وَ هُ 􀀀 اَللّ لَهُمْ عَ
􀀀
اتِ هِ 􀀀 انَ إِنَّ اَلَّذِینَ کَفَرُوا بِآی 􀀀 لِلنّ وَ أَنْزَلَ اَلْفُرْق
اسِ􀀀 ه وَ اَلْإِنْجِیلَ ( 3) مِنْ قَبْلُ ُديً
( ماءِ ( 5 􀀀 لا فِی اَلسَّ 􀀀 ی عَلَیْهِ شَیْءٌ فِی اَلْأَرْضِ وَ 􀀀 لا یَخْف 􀀀
(1)
ترجمه:
بنام خداي رحمن و رحیم.
الف،لام،میم(از حروف مقطعه و اسرار قرآن است.) خدایی نیست جز آنکه زنده و پاینده است.این کتاب را بحق بر تو نازل
کرد که کتابهاي پیشین را تصدیق میکند.و پیش از قرآن تورات و انجیل را فرستاد.
براي هدایت مردم و فرقان را(که جدا کننده میان حق و باطل است)نازل کرد.کسانی که آیات خدا را انکار کرده اند عذابی
سخت دارند و خدا عزیز و انتقامگیر است.
آنچه در زمین و آسمان است،بر خدا مخفی و پوشیده نیست.
ص : 223
1) -سوره آل عمران آیه 1 تا 5 جزء 3 سوره 3 -1
بیان آیۀ 1 تا 5
اشاره
شأن نزول:
کلبی،محمد بن اسحاق،ربیع بن انس میگویند:هشتاد و چند آیه از اول این سوره درباره طایفه اي از نصاراي نجران نازل شده
است.
آنان شصت نفر سوار بودند که نزد رسول اکرم اسلام(ص)آمدند چهارده مرد از بزرگانشان بودند که در میان این چهارده نفر
که سرپرست جمعیت و طرف مشورت آنها بود که « عاقب » سه نفر سرآمد آنها بودند که کارشان به دست آنها بود.یکی
بود. « عبد المسیح » نظریاتشان همیشه با موافقت او انجام میگرفت نام وي
بود. « ایهم » که عهده دار کارها و اختیاردار تعیین منازل و مسافرت آنها بود و نامش « سید » و دیگري
و سومی ابو حارثه بن علقمه که بزرگترین رهبر روحانی و پیشواي مذهبی آنان و زمام دار مدارس آنان و در میانشان بس
شریف بود و کتابهاشان را بآنان یاد می داد.
سلاطین روم او را بزرگ و آقاي خود می دانستند و بخاطر دانش و کوشش علمی او معابدي برایش درست کرده بود.
آنان در وقتی که پیغمبر اکرم(ص)نماز عصر را خوانده و در مسجد بود وارد مدینه شدند و داخل مسجد گشتند لباسهاي زیبا
و لباده و عباهاي عالی در قیافه مردان بنی حارث در تن داشتند.وقتی بعضی از یاران رسول اکرم آنها را دیدند گفتند:ما در
میان دسته هایی که بدیدن پیامبر اسلام می آیند تا کنون مانند اینها ندیده ایم.وقت نماز آنان نزدیک شد آنها ناقوس نواخته و
مشغول نمازشان شدند و نماز خود را بطرف شرق می خواندند،بعضی از اصحاب پیغمبر(ص)عرض کردند اینها در مسجد شما
چنین می کنند آن حضرت فرمود:بحال خودشان بگذارید تا نمازشان را بخوانند.
ص : 224
بحث رسول اکرم با پیشوایان نصاري
نزد پیغمبر آمده بگفتگو پرداختند آن حضرت فرمود: « سید و عاقب » پس از نماز
اسلام بیاورید.
نصاري:ما پیش از تو اسلام آورده ایم.
پیامبر:دروغ می گویید چون شما می گویید عیسی(ع)پسر خدا است و صلیب را پرستش می کنید و گوشت خنزیر می خورید
پس اسلام نیاورده اید.
نصاري:اگر عیسی(ع)پسر خدا نیست پس پدر او کیست؟و درباره عیسی(ع) همگی با آن حضرت به سخن پرداختند.
پیامبر:آیا شما باور ندارید که فرزند باید شبیه پدر خویش باشد؟ نصاري:بلی پیامبر:آیا قبول ندارید که پروردگار ما براي
همیشه زنده است و نمی میرد ولی عیسی می میرد؟ نصاري:بلی پیامبر:آیا معتقد نیستید که خداوند اختیاردار همه چیز بوده و
هر چیزي را حفظ کرده و بهمه مردم روزي میدهد؟ نصاري:بلی پیامبر:آیا عیسی مالک و اختیاردار یکی از اینها هست؟
نصاري:نه پیامبر:آیا قبول ندارید که چیزي از آنچه در آسمان و زمین است بر خدا پوشیده نیست؟ نصاري:بلی پیامبر:آیا
عیسی(ع)مانند خداوند دانا است و چیزي بر او پوشیده نیست؟ نصاري:نه پیامبر:آیا معتقد نمی باشید که خداوند عیسی(ع)را
در شکم مادر صورت بندي
ص : 225
کرد و خدا نمی خورد و نمی آشامد.
نصاري:بلی پیامبر:آیا باور ندارید که حضرت عیسی(ع)مانند سایر کودکان در شکم مادر بوده و مادرش او را مانند سایر زنان
زایید و عیسی(ع)غذا و آب می خورد؟ نصاري:بلی پیامبر:پس چگونه امکان دارد که عیسی آن طور که شما می پندارید
باشد؟ پس نصاري ساکت شدند و خداوند هشتاد و چند آیه از اوائل این سوره را در باره آنان نازل نمود.
تفسیر:
سوره بقره با بیان توحید و ایمان به خدا پایان یافت و این سوره نیز با ذکر یکتاپرستی و ایمان آغاز گردیده است.
الم
-وجوه مختلفی که در مورد حروف مقطعه قرآن و الف،لام،میم،گفته شده است در آغاز سوره بقره بیان شد.
« إِلاّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ
􀀀
هَ 􀀀 لا إِل 􀀀 اَللّ
􀀀
هُ »
خدایی که جز او خداي زنده و نگاهدارنده جهان نیست.در آیه الکرسی این آیه بود و تفسیر آن بیان شد.
اسم اعظم خدا است و او همان اسمی است که آصف بن برخیا رفیق سلیمان براي حمل تخت « حی قیوم »: ابن عباس میگوید
اي محمد قرآن را « ابَ بِالْحَقِّ 􀀀 نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِت » . نزد سلیمان(ع)آمد « سبا » بلقیس آن را خواند و در یک چشم بهم زدن از شهر
دو قول است: « بالحق » بحق بر تو فرستاد و در معناي
بمعناي صدق گرفته شده است. « حق » -1 خبرهاي آن صادق و درست است که
بمعناي حکمت آمده ولی این قرآن بهر « حق » -2 این کتاب را بر تو فرستاد روي حکمت و مصلحتی که ایجاب می کرد که
است. « حق » کدام از این دو معنا
« ما بَیْنَ یَدَیْهِ 􀀀 مُصَدِّقاً لِ »
آنچه را که پیش از آن،از کتاب و رسول بوده تصدیق می کند(مجاهد-قتاده-ربیع و بیشتر مفسرین)
ص : 226
در جلوي او)تعبیر کرده این است که مطالب کتب پیامبران گذشته ) « بَیْنَ یَدَیْهِ » و علت این که از اموري که پیش از آن بوده
آن چنان براي رسول اکرم ظاهر و آشکار بود که گویی در برابرش قرار داشتند.
دو وجه بیان شده است: « مصدقاً » در معناي
-1 خبرها و مطالب این کتاب با آنچه در کتابهاي آسمانی قبلی بوده مطابق است که خود این،دلیل بر نبوت پیامبر اسلام میباشد
زیرا این خبرها را جز خداوند عالم به غیب کسی نمیداند.
-2 این کتاب،همه انبیاء و کتابهاي آنان را تصدیق می کند و آنها را صحیح و الهی میداند و چنین نیست که بعضی را تصدیق
و بعضی را تکذیب نماید.
« انَ 􀀀 وَ أَنْزَلَ الْفُرْق »
تکرار شده همین است که از قرآن تعبیرها شود و هر تعبیر یک صفت از « فرقان » علت این که بار دیگر فرستادن قرآن بعنوان
صفات آن را بیان کند اگر چه موصوف همه یکی است مثلا فرقان حالت جدا کردن بین حق و باطل در احکام دینی مورد نیاز
را مانند حج و احکام دیگر که همه آنها در قرآن است میرساند.
براي بیان این مطلب است که قرآن در خور نوشتن می باشد. « کتاب » و تعبیر از قرآن به
آیات محکمی است که در کتاب است و همان « فرقان »: اللّ بن سنان از امام جعفر صادق(ع)نقل کرده است که فرمود
􀀀
و عبد ه
است که پیغمبران پیشین را تصدیق می نماید.
در بیان مراد و مقصود از کلمه فرقان،اقوال دیگري نیز گفته شده است:
-1 دلیلهایی که میان حق و باطل جدایی می اندازد(ابو مسلم) 2-برهان محکمی که پیغمبر اسلام داشته که با آن با نصاري در
مورد عیسی محاجه نمود.
-3 کمک و یاري.
« اللّ
􀀀
اتِ هِ 􀀀 إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآی »
براي آنها است عذابی دردناك.پس از آن که دلیلهاي « ذابٌ شَدِیدٌ 􀀀 لَهُمْ عَ » کسانی که دلیلها و حجتهاي الهی را انکار کنند
توحید و صدق
ص : 227
انبیاء را بیان کرد اینک به تهدید کسانی که به مخالفت و انکار آنها برخاسته می پردازد.
« اللّ عَزِیزٌ
􀀀
وَ هُ »
و خدا قادر و توانا است و اگر بخواهد کسی را عذاب و عقاب کند کسی نمی تواند جلوي او را بگیرد و اصل
می گویند و « ارض عزار » بمعناي امتناع و سرپیچی است و به زمین سنگلاخ که به سختی می توان در آن راه رفت « عزت » کلمۀ
خداوند،عزیز است چون کسی نمی تواند او را ناتوان کند.
« امٍ 􀀀 ذُو انْتِق »
.خدا بر انتقام از کفار توانا است و کسی را نرسد که جلو او را بگیرد.
کیفر دادن بدکار است در برابر کارهاي زشت و بدیهایش. « و انتقام »
« ماءِ 􀀀 لا فِی السَّ 􀀀 ی عَلَیْهِ شَیْءٌ فِی الْأَرْضِ وَ 􀀀 لا یَخْف 􀀀 اللّ
􀀀
إِنَّ هَ »
آنچه در زمین و آسمان است بر خدا پوشیده و پنهان نیست پس از تهدید نسبت به کسانی که در برابر دلیلهاي روشن توحید و
صدق پیامبران باز مخالفت و انکار می کند ایجاب می کرد که این مطلب را نیز یادآوري کند که چیزي بر خدا پوشیده نیست
تا کسی نپندارد و مغرور نگردد که ممکن است خدا از گناه او بی خبر باشد چون بر کسی که پاداش و کیفر میدهد چیزي
پنهان نخواهد بود.
سؤال:
چرا خداوند فرموده چیزي در آسمان و زمین بر او مخفی نیست و نفرموده:
« ی عَلَیْهِ شَیْءٌ 􀀀 لا یَخْف 􀀀»
را آورده؟ پاسخ: « در زمین و آسمان »: بر او چیزي پوشیده نیست با این که تعبیر دوم از نظر تأکید رساتر است؟و خلاصه چرا قید
منظور این است که بما بفهماند که هر آنچه در زمین و آسمان پنهان شود او میداند و این بیان از نظر ایجاد رعب و خوف در
دل،رساتر می باشد.
سؤال:
چرا نفرموده است خداوند به آنچه در آسمان و زمین است دانا است؟ پاسخ:
این که می فرماید چیزي بر او پوشیده نیست می رساند که خدا از هر نظر که امکان
ص : 228
داشته باشد به چیزي دانا شد آنها را میداند و نیز تنوع در عبارت است.و علت این که چیزي بر خدا مخفی نیست این است که
خداوند بخودي خود عالم است و لازمه اش این است که هر چیزي که قابل معلوم شدن باشد آن را بداند بنا بر این چیزهاي
بی نهایت صلاحیت تعلق علم را دارد و براي خدا معلوم خواهند بود پس امکان ندارد که چیزي بهیچ نحو بر او مخفی باشد.
ص : 229
[ [سوره آل عمران ( 3): آیات 6 تا 7
اشاره
ماتٌ هُنَّ 􀀀 اتٌ مُحْکَ 􀀀 ابَ مِنْهُ آی 􀀀 إِلاّ هُوَ اَلْعَزِیزُ اَلْحَکِیمُ ( 6) هُوَ اَلَّذِي أَنْزَلَ عَلَیْکَ اَلْکِت
􀀀
هَ 􀀀 لا إِل 􀀀 شاءُ 􀀀 حامِ کَیْفَ یَ 􀀀 هُوَ اَلَّذِي یُصَوِّرُکُمْ فِی اَلْأَرْ
اَللّ وَ
􀀀
ا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا هُ 􀀀 اءَ تَأْوِیلِهِ وَ م 􀀀 اءَ اَلْفِتْنَهِ وَ اِبْتِغ 􀀀 شابَهَ مِنْهُ اِبْتِغ 􀀀 ا تَ 􀀀 اتٌ فَأَمَّا اَلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ م 􀀀 شابِه 􀀀 ابِ وَ أُخَرُ مُتَ 􀀀 أُمُّ اَلْکِت
( ابِ ( 7 􀀀 إِلاّ أُولُوا اَلْأَلْب
􀀀
ا یَذَّکَّرُ 􀀀 ا وَ م 􀀀 آمَنّ بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّن
ا􀀀 ی اَلرّ فِی اَلْعِلْمِ قَُولُونَ
اسِخُونَ 􀀀
(1)
ترجمه:
اوست که شما را در رحم ها صورت میدهد(می آفریند صورت هاي شما را)هر طور که بخواهد.خدایی جز آن ذات یکتاي
عزیز و حکیم نیست.
اوست که این کتاب را بر تو نازل کرد که برخی از آن،آیات محکم است آنها اصل و مایۀ این کتابند و بعضی دیگر،آیات
متشابه و مبهم،کسانی که در درون و دلهایشان میل به باطل است بمنظور ایجاد فتنه و بقصد تأویل دنبال متشابهات می روند در
حالی که تأویل آنها را جز خدا کسی نمی داند و آنهایی که در علم ریشه دارند گویند:ما بهمه آن کتاب ایمان داریم و همه
از پیش پروردگار ما است و پند نگیرند(به این دانش پی نبرند) جز خردمندان.
ص : 230
1) -آیه 6 و 7 سوره آل عمران جزء 3 سوره 3 -1
بیان آیه 6
اشاره
شرح لغات:
یصورکم:صورت میدهد شما را و تصویر صورت و شکل دادن به چیزي است در ترکیب بندي آن که قبلا آن صورت را
است. « آن را بسوي چیزي گرداند » می باشد که بمعناي « صاره » نداشته است و اصل آن از
است و چون رحم سبب عاطفه ها و مهرهاست به این نام موسوم شده. « رحمت » ارحام:رحم ها و اصل آن از ریشه
یشاء:بخواهد از مشیت که بمعناي خواست و اراده است.
تفسیر:
« شاءُ 􀀀 حامِ کَیْفَ یَ 􀀀 هُوَ الَّذِي یُصَوِّرُکُمْ فِی الْأَرْ »
او کسی است که شما را در رحم ها بهر کیفیت و صفتی که بخواهد مرد،زن،زیبا،زشت،بلند و کوتاه می آفریند و صورت
میدهد.
« إِلاّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ
􀀀
هَ 􀀀 لا إِل 􀀀»
.نیست خدایی جز او که در سلطنت و قدرتش،عزیز و در افعالش حکیم است.
این آیه دلالت بر یکتایی خداوند و قدرت و حکمت او دارد زیرا اوست که بدون هیچ وسیله و آلتی بچه را در رحم مادر می
آفریند و در آن غرایز و قوایی عالی قرار میدهد و از نظر هر عاقلی این مطلب قطعی است که اگر تمام مردم عالم جمع شوند و
بخواهند از آب،مگسی بیافرینند و به آن صورتی دهند که همه ببینند نمی توانند و راهی هم به آن ندارند پس چگونه می
توانند بچه را در رحم،خلق و ایجاد کنند و این نوع استدلال از امام صادق نقل شده است.
ص : 231
بیان آیه 7
اشاره
شرح لغات:
محکمات:یقینها،محکمها از احکام که بمعناي اتقان و استواري است.
گویند. « ام » می گویند و به پرچم لشکر نیز « ام القري » ام الکتاب:اصل کتاب و به مکه
زیغ:کجی و انحراف. « شبه » متشابهات:چیزهایی که با یکدیگر مشتبه شده و مشکل می گردند از ماده
ابتغاء:طلب کردن.
فتنه:فساد و اصل آن بمعناي آزمایش است همانطور که می گویند:
یعنی(طلا را با آتش آزمایش کردم)و بعضی می گویند بمعناي خلاصی است یعنی طلا را از آتش رهایی « فتنت الذهب بالنار »
دادم.
تأویل:تفسیر و اصل آن بازگشت به چیزي است.
راسخون فی العلم:ثابتان و ریشه داران در علم.
تفسیر:
اشاره
پس از آن که اصل نزول قرآن بیان شد بدنبال آن کیفیت نزول آن را بیان می نماید:
« اتٌ 􀀀 شابِه 􀀀 ابِ وَ أُخَرُ مُتَ 􀀀 ماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِت 􀀀 اتٌ مُحْکَ 􀀀 ابَ مِنْهُ آی 􀀀 هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِت »
اوست خدایی که بر تو قرآن را نازل کرده که بعضی از آنها محکمات هستند که آنها اصل کتاب می باشند و قسمتی از آنها
متشابهات اند.
بحثی درباره محکم و متشابه
در تعریف محکم و متشابه وجوهی گفته شده است از اینقرار:
-1 محکم آن است که از ظاهرش بدون احتیاج به هیچ قرینه که همراه آن باشد،
ص : 232
إِنَّ » خداوند به مردم اصلا ستم نمی کند)و مانند ) «( النّ شَیْئاً ( 1
اس􀀀 لا یَظْلِمُ 􀀀 اللّ
􀀀
إِنَّ هَ » مراد و منظور،روشن و معلوم باشد مانند آیه
خدا بمقدار ذره اي بکسی ستم نمیکند) و امثال این آیات که فهم آنها نیاز به قرینه و دلیلی ندارد ) «( الَ ذَرَّهٍ ( 2 􀀀 لا یَظْلِمُ مِثْق 􀀀 اللّ
􀀀
هَ
« ی عِلْمٍ 􀀀 اللّ عَل
􀀀
وَ أَضَ لَّهُ هُ » : و در مقابل آن متشابه است که بدون قرینه،مراد و مقصود از ظاهر آن معلوم نیست مانند آیه کریمه
وَ أَضَ لَّهُمُ » 3)(خداوند او را دانسته گمراه کرد)و مسلماً می دانیم که معناي گمراه کردن در این آیه با گمراه کردن در آیۀ )
4)(سامري آنان را گمراه کرد)فرق دارد زیرا گمراه کردن سامري کاري است زشت و قبیح در حالی که گمراه ) « السّ
امِرِيُّ 􀀀
کردن خدا(بمعناي صحیح آن)چون از روي مصالح است امري است نیکو.همین تعریف براي محکم و متشابه است که مجاهد
محکم چیزي است که معناي آن با معناي دیگر اشتباه نشود و متشابه چیزي است که معناي آن با معناي دیگري » می گوید
اشتباه شود.
ي عَلَی الْعَرْشِ 􀀀 ثُمَّ اسْتَو » و اشتباه در این امور دینی مثل یکتاپرستی و نفی تشبیه و نفی ظلم واقع می شود چنان که در مثل آیه
که خدا مانند شخصی که بر تخت می نشیند بر عرش جلوس کرده باشد و « خدا بر عرش تکیه زده »: ممکن است معنا شود «(5)
ممکن است بمعناي غلبه و تسلط خدا بر عرش باشد.و روشن است که معناي اول درباره خدا غیر ممکن است.
-2 محکم،آیاتی است که آیات دیگر را نسخ می کند و متشابه آیات نسخ شده است(ابن عباس) 3-محکم،آیاتی است که تنها
آیاتی است که دو معنا یا بیشتر می تواند داشته باشد.(از محمد بن جعفر بن « متشابه » یک معنا می توان از آن بدست آورد ولی
زبیر و ابو علی جبائی).
آیاتی « متشابه » آیاتی است که عبارات آنها تکرار نشده باشد و « محکم »-4
ص : 233
1) -آیه 44 سوره یونس -1
2) -آیه 40 سوره نساء -2
3) -آیه 23 سوره جاثیه -3
4) -آیه 85 سوره طه -4
5) -آیه 54 از سوره اعراف -5
است که الفاظ آنها تکرار شده باشد مثل داستان حضرت موسی(ع)و مانند آن(از ابن زید).
آیاتی است که تفسیر و تأویل آنها معین نیست « متشابه » -5 محکم آن است که تفسیر و تأویل آن معین و معلوم است و
پس کسانی که در دل آنان رو گردانی از حق و توجه بباطل « فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ » ( اللّ
􀀀
از جابر بن عبد ه )« قیام ساعت » مانند
پس بعلت گمراهی خود و نیز براي گمراه کردن و فاسد کردن دین مردم براي هدف و « اءَ الْفِتْنَهِ 􀀀 شابَهَ مِنْهُ ابْتِغ 􀀀 ا تَ 􀀀 فَیَتَّبِعُونَ م » است
دین نادرست خویش به آنچه متشابه است استدلال و احتجاج می کنند و اقوال دیگري نیز در این که چرا آنان از متشابهات
پیروي می کنند گفته شده است:
-1 از این جهت که براي مردم کم فهم و ضعیف مطلب را مشتبه گردانند(مجاهد) 2-براي بدست آوردن شرافت و ثروت چنین
مال و ثروت باشد.چنان که در موارد زیادي در قرآن،خداوند از ثروت به فتنه تعبیر « فتنه » می کنند بنا بر این که مقصود از کلمۀ
کرده است.
کفر است و این معنا از امام جعفر صادق(ع)نقل شده است و ربیع و سدي نیز همین را گفته اند. « فتنه » -3 منظور از
« اءَ تَأْوِیلِهِ 􀀀 وَ ابْتِغ »
(و نیز از متشابهات پیروي می کنند)که بر خلاف حق آن را تفسیر نمایند و بعضی گفته اند:آنان چنین می کنند براي بدست
و شاهد این که تأویل گاهی بمعناي عاقبت و سرانجام است آیه کریمه: « جمل » آوردن سرانجام کار محمد به حساب
« ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلًا 􀀀»
(1)
می باشد(بازگشت بخدا و رسول)(براي شما بهتر و خوش عاقبت تر است)و در عرب معروف است تأویل را بمعناي آخر،و
عاقبت استعمال می کنند.
و زجاج می گوید:معناي طلب نمودن تأویل آنها این است که می خواستند برانگیختن و زنده شدن خود را بفهمند.از این رو
خداوند به آنها اعلام می دارد که
ص : 234
1) -آیه 58 از سوره نساء -1
1)مگر جز انجام گرفتن آن(معاد و ) « إِلاّ تَأْوِیلَهُ
􀀀
هَلْ یَنْظُرُونَ » : غیر از خدا کسی آن را نمیداند و گواه آن،این آیه کریمه است
قیامت)انتظاري دارند؟و در این که این گروه که از متشابهات پیروي می کنند کیانند اقوالی است:
-1 نصاراي نجران وقتی که در مورد فرزند خدا بودن عیسی(ع)با پیغمبر اسلام سخن می گفتند عرض کردند آیا عیسی کلمه
اللّ نیست؟رسول اکرم فرمود بلی.عرض کردند همین براي اثبات سخن ما کافی است و در این وقت خداوند در رد
􀀀
اللّ و روح ه
􀀀
ه
یعنی آنان می گویند که بقاء « آنان که در دلشان کجی و انحراف است از متشابهات پیروي می کنند » آنها این آیه را فرستاد که
بدن به سبب روح است و به ظاهر آیات تکیه می کنند که عیسی روح خداست ولی مسلمانان می گویند:بقاء بدن با روح است
و بدن در وقت خود با روح باقی است ولی براهین ثابت کرده است که خداوند اعضاء و اجزاء ندارد و فقط بخاطر عظمت
اللّ ) سپس خداوند
􀀀
روح،آن را بخود نسبت داده است همانطوري که خانه کعبه را براي بزرگی آن بخود منسوب می کند(بیت ه
2)(مثل عیسی نزد خدا مثل آدم است که(بدون پدر و مادر)او را از ) « رابٍ􀀀 اللّ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُ
􀀀
ی عِنْدَ هِ 􀀀 إِنَّ مَثَلَ عِیس » آیه
خاك آفرید)را نازل فرمود (از ربیع).
بیرون آورند(از کلبی). « جمل » -2 یهود،که می خواستند نهایت و پایان زندگی این امت را بدست آورده و آن را از حساب
-3 منافقان(از ابن جریح).
-4 تمام کسانی که براي مقاصد باطله خویش از متشابهات متابعت می کنند بنا بر این،آیه عمومیت داشته و خوارج(که علیه
اللّ بن سبا را که در مورد علی غلو کردند)شامل می شود(قتاده).
􀀀
پیروان عبد ه ) « سبائیه » خروج کردند)و « ع» علی
« الرّ فِی الْعِلْمِ
اسِخُونَ 􀀀 اللّ وَ
􀀀
ا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا هُ 􀀀 وَ م »
و تفسیر متشابهات را جز خداوند عالم و راسخان در علم،کسی نمی داند و مراد از راسخان کسانی اند که در دانش
ص : 235
1) -آیه 58 از سوره نساء -1
2) -آیه 59 از سوره آل عمران -2
خویش،ثابت و ریشه دار و متقن و محکم اند.
در ترتیب و نظم و معناي راسخون دو قول گفته شده است:
اللّ عطف شده است.یعنی تفسیر متشابهات را جز خدا و راسخان در علم کسی نمی داند و راسخان
􀀀
-1 راسخون بوسیله واو به ه
میگویند ما بآن ایمان آورده ایم و همه از طرف « ا􀀀 آمَنّ بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّن
ا􀀀 ی قَُولُونَ » هستند که آنها را دانسته اند در حالی که
خداوند است(این معنا از امام محمد باقر(ع)نقل شده و ابن عباس و ربیع و محمد بن جعفر بن زبیر نیز آن را گفته و ابو مسلم
هم آن را اختیار کرده است)و همین قول از امام باقر علیه السلام نقل شده است که فرمود:پیغمبر اکرم(ص)افضل راسخان در
علم بود و تفسیر و تأویل هر چه بر او نازل شد می دانست و چیزي بر آن حضرت نازل نشد که تفسیر آن را نداند و خود او
پس از او اوصیاء گرامیش تفسیر و تأویل همه قرآن را می دانستند و مؤید این مطلب این است که صحابه و تابعین تمام آیات
قرآن را تفسیر کرده اند و نقل نشده است که آنان در جایی توقف کرده بگویند:این مورد از متشابهات است که جز خدا آن
را نمی داند و از تفسیر آن خودداري کرده باشند و ابن عباس در این آیه میگفت:من از راسخان در علم هستم.
در راسخون بجایی عطف نبوده و اول کلام است بنا بر این منظور این است که تفسیر متشابهات را جز خدا کسی نمی « واو »-2
داند و کلمه راسخون اول کلام و مبتداء و جمله بعدي(یقولون...)خبر آن است.(از عائشه-عروه بن زبیر-حسن-مالک-
کسایی-فراء-جبائی).
بنا بر این اینان می گویند راسخون در علم نیز تفسیر متشابهات را نمی دانند چیزي که هست همگی میگویند:ما به آنها ایمان
داریم.
بنا بر این تفسیر آنچه جز خدا کسی تأویل آن را نمی داند از این قبیل امور است:
مدت زندگی این امت و وقت رستاخیز و قیام ساعت و فانی شدن دنیا و زمانی که خورشید از مغرب طلوع میکند و موقع نزول
عیسی(ع)و خروج دجال و مانند آنها از اموري که علم آنها مخصوص خداوند عالم است.
ص : 236
این است که میگویند:محکمات و متشابهات همه از نزد پروردگار ما است. « ا􀀀 کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّن » و مراد از
« ابِ􀀀 إِلاّ أُولُوا الْأَلْب
􀀀
ا یَذَّکَّرُ 􀀀 وَ م »
و بجز خردمندان کسی در آیات خدا فکر نکرده و متشابهات را بمحکمات برنمی گرداند.
سؤال:
چرا خداوند در قرآن متشابهاتی نازل کرده و براي چه همه آن را از محکمات قرار نداده است؟ پاسخ:
اگر تمام آیات محکمات بودند مردم بصرف شنیدن،اکتفاء کرده و در آنها دقت نمی کردند و برتري دانشمندان از دیگران
روشن نمی شد.
1)(کتابی که تمام آیات آن محکم هستند)یادآوري می کند ) « اتُهُ 􀀀 ابٌ أُحْکِمَتْ آی 􀀀 الر کِت » قاضی ماوردي میگوید:خداوند به آیه
2)(خداوند بهترین حدیث را نازل کرده ) « شابِهاً 􀀀 اباً مُتَ 􀀀 اَللّ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَ دِیثِ کِت
􀀀
هُ » که تمام قرآن محکمات می باشد و به آیۀ
بیان می کند که تمام قرآن متشابهات می باشد.بنا بر این محکم بودن،بمعناي یقینی بودن است یعنی « قرآنی که متشابه است
خداوند در اثر یقینی بودن و محکم بودن معانی قرآن آن را از اعتراض و ایراد اشکال کنندگان جلوگیري کرده است از این
نظر تمام قرآن،محکمات است و متشابه بودن آن به این معنا است که از نظر خوبی و درستی و دور بودن از ایراد و تناقض
برخی از آن با برخی دیگر شباهت داشته و با هم متشابه می باشند.
ص : 237
1) -آیه 1 از سوره هود -1
2) -آیه 23 از سوره زمر -2
[ [سوره آل عمران ( 3): آیات 8 تا 9
اشاره
اَللّ
􀀀
لا رَیْبَ فِیهِ إِنَّ هَ 􀀀 اَلنّ لِیَوْمٍ
اسِ􀀀 جامِع 􀀀 ا إِنَّکَ 􀀀 اَلْوَهّ ( 8) رَبَّن
اب 􀀀 ا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنْتَ 􀀀 ا وَ هَبْ لَن 􀀀 ا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَن 􀀀 لا تُزِغْ قُلُوبَن 􀀀 رَب ا􀀀نَّ
( ادَ ( 9 􀀀 لا یُخْلِفُ اَلْمِیع 􀀀
(1)
ترجمه:
پروردگارا پس از آن که ما را هدایت کرده اي دلهاي ما را منحرف نگردان و از نزد خود رحمتی بما ببخش که بطور مسلم تو
بخشنده اي خدایا تو براي پاداش، مردم را براي روزي جمع میکنی که شکی در آن نیست،خداوند حتماً نسبت به وعده هاي
خویش تخلف نمیکند.
ص : 238
1) -سورة آل عمران آیۀ 8 و 9 جزء 3 سوره 3 -1
9- بیان آیه 8
اشاره
شرح لغات:
هب:ببخش و اصل آن از هبه است و آن عبارت است از این که کسی چیزي را بدون بها و عوض ملک دیگري گرداند.
میعاد:وعده دادن-نوید.
تفسیر:
« ا􀀀 ا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَن 􀀀 لا تُزِغْ قُلُوبَن 􀀀 ا 􀀀 رَبَّن »
(پروردگارا پس از آنکه ما را هدایت فرموده اي دلهاي ما را بباطل مایل مگردان)این مطلب نقل قول از زبان راسخان در علم
است که در آیه پیش آنان را ذکر نموده است و در معناي این جمله چند قول گفته شده است:
-1 خدایا پس از آن که در اثر الطاف خویش ما را بطرف خود هدایت کرده اي لطف خود را که به سبب آن،دلها مستقیم و
راست می گردد،از ما باز مدار که دلهاي ما بغیر ایمان مایل گردد.
بنا بر این،این جمله درخواست ثابت ماندن در هدایت و ادامه یافتن آن است به سبب الطاف و توفیقات الهی.
یعنی خدایا میان ما و کسانی که بر ما رحم نمی کنند آزاد « اللهم لا تسلط علینا من لا یرحمنا »: و مثل این است که می گویند
مگذار که آنان بر ما مسلط گردند.در این آیه منظور این است که بواسطۀ منع لطف و توفیق خود میان ما و نفوسمان را آزاد
مگذار که ما منحرف و گمراه گردیم.
و ناگفته نماند که بی بهره شدن از لطف و توفیق الهی به سبب اعمال زشتی است که انسان انجام داده و در توبه آن نیز
کوتاهی نموده است چنان که در جاي دیگر
ص : 239
چون از حق روي گردانیدند خدا هم دلهاي آنان را(از توجه بحق)برگردانید). ) «( اللّ قُلُوبَهُمْ ( 1
􀀀
اغَ هُ 􀀀 اغُوا أَز 􀀀 فَلَمّ ز
ا􀀀 » : می فرماید
فَلَمّ کُتِبَ عَلَیْهِمُ
ا􀀀 » : -2 تکلیفهاي سخت و مشکلی بما تحمیل منما که دلهاي ما پس از هدایت،منحرف گردد مانند آیه کریمه
2)(وقتی که جهاد براي آنها لازم شد(به آن پشت کردند). ) « الُ تَوَلَّوْا 􀀀 الْقِت
بنا بر این اگر خداوند تکلیف سخت نماید،در اثر آن،این چنین انحرافی پیش می آید و نسبت منحرف کردن بخداوند داده می
شود مثل این که می فرماید:
« زادَتْهُمْ رِجْساً إِلَی رِجْسِهِمْ 􀀀 وَ أَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَ »
(3)
4)(حضرت ) « راراً 􀀀 إِلاّ فِ
􀀀
ائِی 􀀀 فَلَمْ یَزِدْهُمْ دُع » : (کسانی که در دلهایشان بیماري است پلیدي بر پلیدي آنها افزود)و نیز می فرماید
نوح عرض می کند خدایا)دعوت من در آنها جز فرار و دوري نیفزود.
خدایا دلهاي ما را از پاداش و رحمت خویش تنگ مگردان و این معنا همان » -3 ابو علی جبائی می گوید:منظور این است که
5)(هر که را خدا بخواهد هدایت کند ) « من یشرح صدره للاسلام »: است که خداوند در مورد شرح صدر و توسعه آن میفرماید
سینه او را براي اسلام آوردن بگشاید)و در مقابل آن تنگی و سختی آن است که خداوند کفار را با آن دو،عقوبت کرده و
کیفر می دهد و از این قبیل است تطهیر و پاك کردن دل که خداوند نسبت به دلهاي مؤمنین انجام میدهد و از کفار منع می
6)(آنها(کفار)کسانی هستند که خدا نخواسته است که ) « اللّ أَنْ یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ
􀀀
ئِکَ الَّذِینَ لَمْ یُرِدِ هُ 􀀀 أُول » : کند چنان که می- فرماید
ئِکَ􀀀 أُول » : دلهاي آنان را پاك گرداند) و نیز از همین باب است نوشتن و راسخ کردن ایمان در دل مؤمنین چنان که میفرماید
7)(آنها(مؤمنین)کسانی اند که خداوند ایمان را در دلهاي آنها قرار داده است)و در مقابل این نوشتن ) « مانَ 􀀀 کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِی
و راسخ بودن ایمان در دل
ص : 240
1) -آیه 4 از سوره صف -1
2) -آیه 246 از سوره بقره -2
3) آیه 125 از سوره توبه -3
4) -آیه 6 از سوره نوح -4
5) -آیه 125 از انعام -5
6) -آیه 41 از سوره مائده -6
7) -آیه 22 از سوره مجادله -7
مؤمنان،همان علامتهاي کفر است که در دلهاي کافران می باشد.بنا بر این،در حقیقت، راسخان درخواست می کنند خداوند
دلهاي آنان را از این پاداش که گشادگی و وسعت است برنگرداند به تنگی و سختی که عذاب و کیفر است.
-4 منظور این است که(خداوند)دلهاي آنان را از یقین و اطمینان منحرف نگرداند.
باید توجه داشت که لازمه این درخواست این نیست که اگر سؤال و درخواست نبود خداوند آن انحراف را بوجود می آورد
زیرا امکان دارد براي توجه به خدا و اظهار نیازمندي بدرگاه او چیزي را که ما می دانیم خداوند آن را انجام می دهد
درخواست کنیم که آن را انجام دهد و چیزي را که می دانیم حتماً آن را نخواهد کرد سؤال کنیم آن را انجام ندهد زیرا
گاهی مصلحت در خود این درخواست خواهد بود مثل آیه کریمه:
« الَ رَبِّ احْکُمْ بِالْحَقِّ 􀀀ق»
(1)
خدایا آنچه را که به پیامبرانت وعده ) «( ی رُسُلِکَ ( 2 􀀀 ا عَل 􀀀 ا وَعَدْتَن 􀀀 ا م 􀀀 ا وَ آتِن 􀀀 رَبَّن » (گفت خدایا بحق حکم فرما)و می فرماید:و قال
3)(و مرا در قیامت خوار نگردان)و ) « لا تُخْزِنِی یَوْمَ یُبْعَثُونَ 􀀀 وَ » کردي بما بده)و از حضرت ابراهیم نقل می کند که عرضه داشت
معلوم است که خدا حتماً بحق حکم می کند و بوعده خویش وفا می نماید و حضرت ابراهیم را در روز قیامت خوار نمی
گرداند ولی براي مصلحتهایی که درخواستن است این درخواست ها شده است.
سؤال:
چطور نادرست است که کسی بگوید خدایا بما ستم نکن و در حق ما جور ننما؟ پاسخ:
علت این که این نوع سؤال نادرست است این است که این درخواست ناراحتی انسان را می رساند و چنین مطلبی در برابر
کسی گفته می شود که عادت او جور و ستم کردن است ولی خداوند جور و ستمی ندارد.
ص : 241
1) -آیه 112 از سوره انبیاء -1
2) -آیه 191 از سوره آل عمران -2
3) -آیه 87 از سوره شعراء -3
« ا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً 􀀀 وَ هَبْ لَن »
و چون با لطف تو ثبات و پایداري بر ایمان وجود پیدا می کند لطف خویش را بما عنایت فرما تا در ایمان،ثابت و استوار
باشیم و همانطوري که اصل ایمان بدون لطف خداوند نمیشود ثابت بودن آن هم بدون لطف پروردگار نخواهد بود و بعضی
گفته اند:منظور این است که خدایا بما نعمت عنایت کن.
« الْوَهّ
اب 􀀀 إِنَّکَ أَنْتَ »
بطور مسلم تو عطا کنندة نعمتی که خداوندیت ایجاب می کند که بخشش و عنایت نمایی.
« لا رَیْبَ فِیهِ 􀀀 النّ لِیَوْمٍ
اسِ􀀀 جامِع 􀀀 ا إِنَّکَ 􀀀 رَبَّن »
آنان می گویند اي سید و خالق ما تو مردم را در روزي که تردیدي در آن نیست براي پاداش دادن جمع می نمایی و این جمله
ضمناً اقرار به مبعوث شدن است.
« ادَ 􀀀 لا یُخْلِفُ الْمِیع 􀀀 اللّ
􀀀
إِنَّ هَ »
(بطور مسلم خداوند نسبت به وعده هاي خود تخلف نمی کند).
بعضی این جمله را دنباله درخواستهاي راسخان در علم می دانند یعنی خدایا ما را بیامرز چه تو از وعده هاي خود تخلف نمی
کنی.
ولی برخی مانند جبائی گویند:این جمله مستقل است خداوند خبر میدهد که او از وعده هاي خود تخلف نمی کند.
ص : 242
[ [سوره آل عمران ( 3): آیات 10 تا 11
اشاره
اَلنّ ( 10 ) کَ دَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ اَلَّذِینَ مِنْ
ارِ 􀀀 و أُول هُمْ قَُودُ ئِکَ􀀀 و اَللّ شَیْئاً 􀀀
دُهُمْ مِنَ هِ 􀀀 أَوْلا 􀀀 والُهُمْ وَ لا 􀀀 إِنَّ اَلَّذِینَ کَفَرُوا لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْ
( ابِ ( 11 􀀀 اَللّ شَدِیدُ اَلْعِق
􀀀
اَللّ بِذُنُوبِهِمْ وَ هُ
􀀀
ا فَأَخَذَهُمُ هُ 􀀀 اتِن 􀀀 قَبْلِهِمْ کَذَّبُوا بِآی
(1)
ترجمه:
کسانی که کفر ورزیدند هرگز اموال و اولادشان در برابر خداوند آنان را بی نیاز نخواهد کرد و آنها خود،هیزم آتش اند.
بعادت فرعونیان و کسانی که قبل از آنها بودند که آیات ما را انکار کرده و خداوند، آنان را بکیفر گناهانشان گرفت و
خداوند عذابی سخت و شدید دارد.
ص : 243
1) -سوره آل عمران آیه 10 و 11 جزء 3 سوره 3 -1
بیان آیه 10
اشاره
شرح لغات:
وقود-هیزم و آتش گیره.
تفسیر:
در این آیه حال کسانی که در دل و قلب آنان انحراف و خللی است بیان شده است.
« إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا »
کسانی که به آیات خدا و پیامبرانش کافر شدند.
« اللّ شَیْئاً
􀀀
لادُهُمْ مِنَ هِ 􀀀 لا أَوْ 􀀀 والُهُمْ وَ 􀀀 لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْ »
است یعنی نزد « اللّ
􀀀
عند ه » بمعناي « اللّ
􀀀
من ه » میگوید کلمه « ابو عبیده ».( (اموال و اولاد آنها آنان را نزد خدا بی نیاز نمی نماید
بهمان معناي اصلی خودش یعنی آغاز و ابتداء است و معنا اینست که از ابتداء تا انتهاء،مال و « من » میگوید:کلمۀ « مبرد » خدا.ولی
اولاد براي او سودي ندارند.
است یعنی از عذاب الهی چیزي آنها را بی نیاز نمیسازد. « اللّ
􀀀
من عذاب ه » به تقدیر « اللّ
􀀀
من ه »: بعضی دیگر میگویند
« النّ
ارِ 􀀀 و أُول هُمْ قَُودُ ئِکَ􀀀 و »َ
حطب »: و اینان خود،هیزم آتش اند که با بدن هاي آنان آتش شعله ور میشود و میگیرد همانطور که در آیۀ دیگر میفرماید
آنان هیزم جهنم اند. « جهنم
ص : 244
بیان آیه 11
اشاره
شرح لغات:
دأب:عادت و نیز دأب بمعناي کوشش و جدیت در کاري می باشد و از همین معنا به معناي عادت منتقل شده است زیرا
عادت،نسبت به چیزهایی است که انسان آنها را زیاد انجام داده است.
بیک معنا می باشند و ریشه و اصل این کلمه بمعناي دنبال بودن است و چون بدنبال « ذنب و جرم » ذنوب:گناهان جمع ذنب و
میگویند همانطور که به عذاب،بمناسبت اینکه به دنبال گناه، استحقاق « ذنب » گناه،استحقاق مذمت و سرزنش پیدا میشود بآن
گفته اند. « عقاب » آن پدید میآید
تفسیر:
« کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ »
در تفسیر و معناي دأب در این آیه وجوهی گفته اند:
-1 عادت این کفار در تکذیب به تو(اي محمد)و به آنچه بر تو نازل شده است مانند عادت آل فرعون است در تکذیب
بمعناي عادت گرفته شده است. « دأب » پیامبران و آنچه خدا نازل می نمود(از ابن عباس) در این وجه کلمه
-2 کوشش و سعی این دسته در بدست آوردن پیروزي و غلبه بر تو و نابود کردن کار تو مانند کوشش فرعونیان است در غلبه
بمعناي کوشش گرفته شده است. « دأب » بر موسی(از اصم و زجاج)در این وجه کلمه
-3 مانند عادت خداوند در آل فرعون در نازل کردن عذاب بر ایشان به سبب گناهانی که آنان در گذشته مرتکب آن شده
است. « عادت » بودند که در این وجه کلمه دأب بمعناي
-4 مانند سنت و روش آل فرعون(از ربیع و کسایی و ابی عبیده)که دأب بمعناي
ص : 245
روش و سنت گرفته شده است.
-5 مانند شأن و امر آل فرعون(از اخفش)دأب بمعناي شأن آمده است.
-6 مانند حال آل فرعون(از قطرب).
« وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ »
و مانند کسانی که پیش از ایشان بودند یعنی کفار امت هاي گذشته.
« اللّ بِذُنُوبِهِمْ
􀀀
ا فَأَخَذَهُمُ هُ 􀀀 اتِن 􀀀 کَذَّبُوا بِآی »
اینان تکذیب و انکار کردند آیات ما را پس خداوند آنان را به سبب گناهانشان عقوبت و عذاب نموده و به عقاب نمودن
گفته میشود باین مناسبت که عقاب کردن،گرفتن مجرم است به گناهش. « مؤاخذه » کلمه
« ابِ􀀀 اللّ شَدِیدُ الْعِق
􀀀
وَ هُ »
و خداوند داراي عذابی سخت است نسبت به کسانی که استحقاق آن را دارند.
ص : 246
[ [سوره آل عمران ( 3): آیات 12 تا 13
اشاره
اَللّ وَ
􀀀
اتِلُ فِی سَبِیلِ هِ 􀀀 ا فِئَهٌ تُق 􀀀 کانَ لَکُمْ آیَهٌ فِی فِئَتَیْنِ اِلْتَقَت 􀀀 ادُ ( 12 ) قَدْ 􀀀 ی جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ اَلْمِه 􀀀 قُلْ لِلَّذِینَ کَفَرُوا سَتُغْلَبُونَ وَ تُحْشَرُونَ إِل
( صارِ ( 13 􀀀 ذلِکَ لَعِبْرَهً لِأُولِی اَلْأَبْ 􀀀 شاءُ إِنَّ فِی 􀀀 اَللّ یُؤَیِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ یَ
􀀀
کافِرَهٌ یَرَوْنَهُمْ مِثْلَیْهِمْ رَأْيَ اَلْعَیْنِ وَ هُ 􀀀 ي 􀀀 أُخْر
(1)
ترجمه:
بگو بکسانی که کافر شدند که بزودي مغلوب و در جهنم محشور خواهید شد که بد جایگاهی است.
نشانه و آیتی است براي شما در دو گروه که روبرو شدند گروهی در راه خدا می- جنگیدند و گروه دیگر که کافر بودند که
آن ها را(مؤمنین را)به چشم،دو برابر خویش می دیدند و خداوند هر که را بخواهد با کمک خویش یاري دهد که در
این،براي اهل بصیرت،عبرتی است.
ص : 247
1) -سوره آل عمران آیۀ 12 و 13 جزء 3 سوره 3 -1
بیان آیه 12
اشاره
شرح لغات:
میگویند که مردم را به دنبال خود گرد « حاشر » تحشرون:محشور می شوید از حشر که بمعناي جمع است و به پیامبر اکرم
آورده و جمع مینمود.
گرفته شده است که آن چاهی است که عمق زیاد دارد. « جهنام » جهنم:یکی از اسم هاي آتش است و بعضی گفته اند که از
مهاد:جایگاهی که آماده براي انسان است.
شأن نزول:
در شأن نزول این آیه اقوالی گفته شده است:
پیروز شد و به مدینه آمد یهودیان را در بازار قینقاع « بدر » -1 محمد بن اسحاق بن یسار میگوید:وقتی که پیغمبر اسلام در جنگ
جمع کرده فرمود:اي جمعیت یهود از خدا بترسید در مورد آنچه در بدر بسر قریش آمد و پیش از آن که آنچه بر سر قریش
آمد بر سر شما نیز بیاید،اسلام بیاورید.
و شما مطابق مطالبی که در کتابتان دربارة من وجود دارد بخوبی می دانید که من پیغمبر و از طرف خدا فرستاده شده
ام.یهودیان در جواب گفتند:اي محمد مغرور مباش تو با مردمی جنگ کرده اي که در مورد دستورات جنگی اطلاعاتی
ندارند و تو فرصتی در برابر آنان به دست آوردي بخدا سوگند اگر با ما نبرد نمایی خواهی دانست که ما مرد(میدان)می
باشیم.
در این وقت آیه فوق را خداوند نازل فرمود.و این قول از ابن عباس نیز نقل شده و اصحاب ما هم آن را گفته اند.
« بدر » -2 این آیه درباره مشرکین مکه نازل شده است که بزودي در جنگ
ص : 248
شکست خوردند و فرار کردند یهودیان گفتند این همان « بدر » مغلوب خواهید شد.(از مقاتل) 3-وقتی که کفار قریش در جنگ
پیغمبر امی است که حضرت موسی(ع)ما را به او بشارت داد و علامات و خصوصیات او در کتاب ما(تورات)بیان شده است و
هرگز مغلوب نمی شود ولی بعضی از آنان گفتند:فعلا شتاب نکنید تا در یک جنگ دیگر وضع او را بهتر مشاهده کنیم.
یاران پیغمبر دچار آن گرفتاري شدند یهودیان تردید کردند و شقاوت بر آنان غلبه کرده « احد » و موقعی که در جنگ
گفتند:بخدا سوگند او پیغمبر نیست و اسلام نیاوردند و با آنکه میان آنان و پیغمبر اسلام(ص)تا مدت معینی پیمان بسته شده
بود آنها پیش از آنکه مدت پیمان بپایان رسد پیمان را شکستند و کعب بن اشرف با سی نفر سوار از یهودیان بمکه رفته و با
قریش موافقت کردند که هماهنگ شده که با رسول اکرم(ص)مخالفت و نبرد کنند و سپس بمدینه آمدند.
در این وقت این آیه شریفه فرود آمد.این وجه از کلبی است که او از ابی صالح و او از ابن عباس نقل کرده است.
تفسیر:
پس از آن که خداوند داستانهاي ملل گذشته و آنچه بر سر آنها آمد به سبب تکذیب پیغمبران و فرود آمدن عذاب براي آنها
بیان کرد کفار را تهدید می کند از این که آنچه بر سر آنها آمد به سر اینها نیز بیاید از این رو میفرماید:
« قُلْ لِلَّذِینَ کَفَرُوا »
و « ی جَهَنَّمَ 􀀀 وَ تُحْشَرُونَ إِل » بزودي مغلوب و فراري می گردید « سَتُغْلَبُونَ » بگو بکسانی که کافرند یعنی مشرکین مکه یا یهودیان
در آخرت نیز در آتش جمع خواهید شد و خداوند به این وعده عمل نمود اما غلبه به یهود همان بود که آنان ناگزیر
یعنی بزودي مغلوب خواهید شد خوانده « یاء » بدهند و اما مشرکین هم که با شمشیر مغلوب شدند و اگر سیغلبون با « جزیه » شدند
شود ممکن است مغلوب شدگان و جمع شدگان در آتش همانهایی باشند که مخاطب بودند و یا افرادي
ص : 249
خوانده شود حتماً باید مراد از آنان همان مخاطبان باشند. « تاء » غیر از آنها باشند ولی اگر به
« ادُ 􀀀 وَ بِئْسَ الْمِه »
(و بد جایگاهی است)و اقوالی در معناي این جمله گفته شده است:
-1 بد چیزي است آنچه براي شما مهیا شده است و چیزي که خود شما براي خویش آماده کرده اید(از ابن عباس).
-2 بد جایگاهی است(از حسن).
-3 بد بستر آماده اي است براي ایشان.
و این آیه درستی پیامبري و نبوت پیامبر اسلام را نیز میرساند زیرا خبر او درست از کار درآمد و این خود،دلیل صدق او است
و نمیشود گفت که این درست درآمدن،اتفاقی است زیرا خداوند خبرهاي زیادي داده است و تمام آنها آن چنان که خبر داده
واقع شدند.
بنا بر این همانطوري که هر یک از اینها معجزه اي می باشد زیرا خداوند جز رسولانی که مورد رضایت خود او می باشند
کسی را به پنهانیها آگاه نمی سازد و این آیه نیز چنین خواهد بود و وقتی که درست بودن یکی از خبرهاي او که مغلوب شدن
دشمن بود درست درآمد خبر دیگر او که محشور شدن آنان در آتش است نیز درست خواهد بود.
ص : 250
بیان آیه 13
اشاره
شرح لغات:
فئه:گروه،و معناي آن در آیۀ کم من فئه قلیله...گفته شد.
بیک معنا می باشند. « اجتماع » و« تلاقی » التقتا:برخورد نمودند و دو لغت
و داود که صاحب نیرو و ) «... داوُدَ ذَا الْأَیْدِ 􀀀» که بمعناي نیرو است مانند آیه کریمه « اید » یؤید:کمک می کند و نیرو می دهد از
گفته می شود « عبرت » بمعناي نفوذ است از یک طرف به طرف دیگر و به نشانه که « عبور » قوه بود.) عبره:علامت و نشانه و کلمۀ
میگویند چون « عبارت » به این مناسبت است که بوسیلۀ آن آیت و علامت از منزل جهل،به منزل علم عبور می شود و به کلام
معنا از گوینده به مخاطب می گذرد.
شأن نزول:
این آیه درباره داستان جنگ بدر نازل شد که مسلمانان سیصد و سیزده نفر بودند بعدد یاران طالوت که با او از نهر
علی بن » گذشتند،هفتاد و هفت نفر از مهاجران و دویست و سی و شش نفر از انصار.پرچم دار پیغمبر اسلام(ص)و مهاجرین
و پرچم دار انصار،سعد بن عباده بود. «« ع» ابی طالب
بود و تمام اسلحه هاي « مرثد بن ابی مرثد » در ارتش پیغمبر هفتاد شتر و دو اسب بود یکی از مقداد بن اسود و دیگري متعلق به
و هشت شمشیر.و در آن روز چهارده نفر از مهاجرین و هشت نفر از انصار شهید شدند. « زره » مسلمانان عبارت بود از شش
در تعیین جمعیت مشرکین در جنگ بدر اقوالی گفته شده است:
از علی(ع)و ابن مسعود نقل شده که آنها هزار نفر بودند و از قتاده و عروه بن زبیر و ربیع نقل شده که بین هفت صد تا هزار
نفر بودند.
ص : 251
بود. « عتبه بن ربیعه بن عبد شمس » و صد اسب داشتند و بزرگ آنان
جنگ بدر اولین جنگی بود که رسول اکرم(ص)در آن حضور داشت و سبب وقوع این جنگ قافله ابو سفیان بود(که شرح آن
در جاي دیگر بیان شده است).
تفسیر:
بسر کفار و طغیان گران آورد یادآوري « بدر » پس از آن که خداوند مردمان با ایمان را وعده پیروزي داد آنچه را که در جنگ
می نماید:
« کافِرَهٌ یَرَوْنَهُمْ مِثْلَیْهِمْ رَأْيَ الْعَیْنِ 􀀀 ي 􀀀 اللّ وَ أُخْر
􀀀
اتِلُ فِی سَبِیلِ هِ 􀀀 ا فِئَهٌ تُق 􀀀 کانَ لَکُمْ آیَهٌ فِی فِئَتَیْنِ الْتَقَت 􀀀 قَدْ »
بطور مسلم در آن دو دسته اي که با هم روبرو شدند از مسلمانان و کفار که یک دسته در راه دین و اطاعت خدا و آنان پیغمبر
اسلام و یارانش بودند و دسته اي مشرکین اهل مکه که مسلمانان را دو چندان می دیدند که نشانه و علامت و معجزه بر صدق
پیغمبري حضرت محمد(ص)است.
و در این که خطاب بچه افرادي است سه قول گفته شده است:
-1 خطاب به یهودیانی است که پیمان خود را با پیغمبر اسلام شکستند یعنی اي یهودیان براي شما(در این مطلب و حقانیت
پیغمبر اسلام)دلیل روشنی است.
-2 خطاب بتمام مردمی است که در جنگ بدر حاضر بودند.
-3 خطاب به مشرکین و یهودیان است یعنی این جریان برهان و علامت و معجزه اي است براي صادق بودن رسول اکرم(ص).
« ا􀀀 فِی فِئَتَیْنِ الْتَقَت »
در دو گروهی که با هم روبرو شدند و دو فرقه اي که با هم در بدر اجتماع نمودند از مسلمانان و کفار.
« اللّ
􀀀
اتِلُ فِی سَبِیلِ هِ 􀀀 فِئَهٌ تُق »
گروهی که می جنگید در راه خدا و اطاعت از او و اینان پیامبر اسلام و یاران او بودند.
« کافِرَهٌ 􀀀 ي 􀀀 وَ أُخْر »
و گروه دیگر کفار که همان مشرکان از اهل مکه بودند.
« یَرَوْنَهُمْ مِثْلَیْهِمْ رَأْيَ الْعَیْنِ »
آنها را در ظاهر بینایی دو برابر می دیدند.
و در این که چه دسته اي دو برابر دیده می شد اقوالی گفته شده است:
ص : 252
-1 مسلمانان مشرکین را با این که سه برابر خود آنان بودند دو برابر جمعیت خود دیدند.خداوند مشرکین را در نظر مسلمانان
کم نمود که آنها را 626 نفر میدیدند زیرا خداوند بمسلمانان وعده داده بود که اگر صد نفر از شما صبر و استقامت کنند بر
دویست نفر از کفار غالب می گردید از این رو خداوند براي تقویت دلهاي آنان عدد کفار را در نظر آنان تا اندازه اي که
وعده داده بود پیروز می شوند تقلیل داد که دو برابر آنان هستند سپس آنان با این که عددشان کم بود بر جمعیت زیاد کفار
اللّ بن مسعود و جمعی از علماء).
􀀀
غالب شده آنها را شکست دادند(عبد ه
-2 منظور دیدن مشرکین است یعنی مشرکین جمعیت مسلمانان را دو برابر خود دیدند زیرا خداوند پیش از جنگ،عدد
مسلمانان را در نظر مشرکین کم جلوه داد تا این که براي جنگ مسلمانان جرئت نمایند و از آن منصرف نگردند ولی وقتی که
شروع به جنگ کردند براي این که بترسند جمعیت مسلمان را در نظرشان زیاد جلوه داد و براي این که مسلمانان بر نبرد
مشرکین جرئت پیدا کنند آنها را در نظر مسلمین کم جلوه داد.
1)(زمانی که با آنها ) « وَ إِذْ یُرِیکُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَیْتُمْ فِی أَعْیُنِکُمْ قَلِیلاً وَ یُقَلِّلُکُمْ فِی أَعْیُنِهِمْ » شاهد صحت این قول آیه کریمه
ملاقات کردید آنها را در نظر شما کم نشان دادیم و شما را در نظر آنها نیز کم جلوه دادیم)است و این کار بهترین وسیله یاري
را بیا خوانده اند درست است. « یرونهم » کردن مؤمنین و ذلت کفار می باشد(سدي)و این معنا بنا بر قول کسانی که
خوانده اند(ترونهم)که به صیغه خطاب است یعنی شما میدیدید ایشان را،در این صورت « تاء » اما بنا به قرائت کسانی که آن را با
فقط وجه اول صحیح خواهد بود که شما مسلمانان آنان را دو برابر خود میدیدید.
بگو بکسانی که »: ولی بنا بر این که خطاب به یهود بنی قینقاع باشد که در آن جریان حضور نداشتند و مقصود از این جمله
اي جمعیت یهود شما دیدید که مشرکان دو برابر مسلمانان بودند و در » آنان باشند پس معناي آیه چنین میشود «... کافر شدند
عین
ص : 253
1) -آیۀ 44 از سورة انفال -1
حال خداوند مسلمانان را پیروزي داد پس به زیادي عدة خود مغرور نشوید.و بلخی این وجه را اختیار کرده است.فراء
این باشد که آنها سه برابر بودند زیرا وقتی گفته میشود من هزار دینار دارم و به دو برابر آن « مثلیهم » میگوید:ممکن است معناي
هم نیازمندم معنایش اینست که من به سه هزار دینار احتیاج دارم.در این آیه هم معنا اینست که آنها دو برابر خودشان باضافه
خود آنها میدیدند که جمعاً سه برابر میشود و معجزه همین است که جمعیت کم بر عده زیاد پیروز شوند.
ولی زجاج این وجه را انکار کرده و آن را مخالف ظاهر این آیه و نیز مخالف آیه 44 از سوره انفال که میگوید آنها را در نظر
شما کم جلوه دادیم میداند.
سؤال:
چگونه ممکن است جمعیتی از آنچه هستند کمتر دیده شود در صورت نبودن موانع و قدرت بینایی و این مطلب تنها به نظر
کسانی که می گویند ممکن است اجسامی باشد که دیده نشوند یا بعضی از آنها دیده شود و بعضی دیده نشود درست است.
پاسخ:
ممکن است منظور از کم بنظر آمدن بنظر مسلمانان این معنا باشد که مسلمانان آنان را عده اي کم گمان می کردند نه این که
بعضی را دیده و بعضی را ندیدند بلکه همه آنها را یک جا دیدند اما بطور تفصیل عدد آنها را کمتر از آنچه بودند پنداشتند و
بسیار شده است که انسان جمعیت انبوهی را می بیند ولی در تعداد آنها شک می کند و گاهی در تعیین عدد اختلاف می
شود.
« شاءُ 􀀀 اللّ یُؤَیِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ یَ
􀀀
وَ هُ »
(و خدا با کمک خود هر که را بخواهد یاري می کند).کمک خداوند براي پیروزي بر دشمنان به دو صورت است یکی در
جنگ و دیگري در استدلال و حجت اما نوع اول کمک همین بود که عدد کمی را بر جمعیتی بسیار بر خلاف جریان عادي و
طبیعی بوسیله نیروهاي غیبی و فرشته ها و نیز از راه کم جلوه دادن دشمن در نظر آنان پیروزي بخشید.
و اما نوع دوم کمک همان وعده قبلی بود که خبر داد کدام یک از این دو طائفه
ص : 254
پیروز خواهند شد.
و این خبر غیبی-که جز خداوند عالم الغیب کسی نمیداند-خود دلیل نبوت و صحت عقیده مسلمانان و پیروزي آنان بود.
« ذلِکَ􀀀 إِنَّ فِی »
همانا در این پیروزي مسلمانان با تعداد کم بر مشرکان با زیادي عدة آنها و کم بنظر آمدن مشرکان از نظر مسلمانان و زیاد
پند و عبرتی است براي صاحبان عقل.و « صارِ 􀀀 لَعِبْرَهً لِأُولِی الْأَبْ » ، جلوه دادن مسلمین براي مشرکان...آري در همه اینها
است در اینجا بمعناي چشم حسی نیست بلکه مراد درك عقلی است همانطور که می گویند فلان « بصر » که جمع « ابصار » کلمۀ
است که منظور بینایی عقلی است نه حسی. « بصیر » شخص به کارها
ص : 255
[ [سوره آل عمران ( 3): آیه 14
اشاره
ذلِکَ􀀀 امِ وَ اَلْحَرْثِ 􀀀 اطِیرِ اَلْمُقَنْطَرَهِ مِنَ اَلذَّهَبِ وَ اَلْفِضَّهِ وَ اَلْخَیْلِ اَلْمُسَوَّمَهِ وَ اَلْأَنْع 􀀀 ساءِ وَ اَلْبَنِینَ وَ اَلْقَن 􀀀 واتِ مِنَ اَلنِّ 􀀀 لِلنّ حُبُّ اَلشَّهَ
اسِ 􀀀 زُی نَِّ
( اَللّ عِنْدَهُ حُسْنُ اَلْمَآبِ ( 14
􀀀
ا وَ هُ 􀀀 اهِ اَلدُّنْی 􀀀 اعُ اَلْحَی 􀀀مَت
(1)
ترجمه:
براي مردم دوست داشتن خواستنیها که زنان و فرزندان و مال فراوان از طلا و نقره و اسبان نیکو و چارپایان و کشت اند
آرایش و زینت یافته است اینها وسیله هاي لذت و زندگی دنیا است ولی نزد خدا عاقبت بخیري و نیکی سرانجام است.
ص : 256
1) -سوره آل عمران آیه 14 جزء 3 سوره 3 -1
بیان آیه 14
اشاره
شرح لغات:
شهوات-جمع شهوت-میل به خواستنیها و همان غریزه هائیست که براي ادامه زندگی جاندار ضرورت دارد و خدا آنها را
بهمین جهت قرار داده است.
قناطیر-جمع قنطار:مال فراوان و اصل قنطار از احکام است که بمعنی محکم کاري است.
قنطر بمعنی چیز بزرگ میباشد.
میباشد که از آن عبور میکنند. « پل » و بعضی گفته اند اصل آن از قنطره است که بمعنی
.« حجراً محجوراً و نسیاً منسیاً » مقنطره پدید آمده از قناطیر است که بصیغه مفعولی براي تأکید آمده است مانند
خیل اسب مخصوصی است و اصل آن از خیال گرفته شده است.و علت اینکه بآن خیل میگویند آنست که وقتی کسی بر آن
سوار میشود در خود خیال عظمت و بزرگی می کند.
آن را چرانید)گرفته شده است و سیماء بمعنی نیکو است.و سیمیاء نیز بهمان معنا است و گاهی هم بمعناي )« سومتها » مسومه از
علامت میباشد.
تفسیر:
در این آیۀ شریفه خداوند خبر میدهد از چیزهایی که مردم را از راه حق و راست بازداشته و آنان را بطرف دنیا متوجه میکند.
« واتِ􀀀 لِلنّ حُبُّ الشَّهَ
اسِ􀀀 زُی نَِّ »
براي مردم دوستی مشتهیات،زینت داده شد نه خود اینها و لذا بزنان و فرزندان و غیر اینها تفسیر شده است.و در اینکه زینت
دهنده
ص : 257
کیست؟سه قول است:
-1 حسن میگوید:شیطان است،بخدا سوگند ندیدم کسی بیش از خداوند خالق دنیا از آن نکوهش کرده باشد.
-2 زینت دهنده خداوند است که این غریزه ها را در نهاد بشر قرار داد تا تکلیف سخت تر شود و بدان وسیله آن مردم را
. « ا لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا 􀀀 ا عَلَی الْأَرْضِ زِینَهً لَه 􀀀 ا م 􀀀 إِنّ جَعَلْن
􀀀
ا » : آزمایش کند،چنانچه خداوند میفرماید
مِنَ » ( -3 خداوند زینت دهندة چیزهایی است که از او نیک است،و شیطان زینت دهندة چیزهاي زشت میباشد(ابو علی جبائی
و جهت اینکه زنها را پیش از همه ذکر کرده اینست که فتنه زنها از همه بیشتر است. « ساءِ 􀀀 النِّ
« وَ الْبَنِینَ »
و فرزندان زیرا دوستی آنان غالباً منجر بزشتی ها و محرمات میگردد.
پیغمبر اسلام به اشعث ابن قیس فرمود:از دختر حمزه فرزندي داري؟عرض کرد بلی پسري از او دارم که آرزومندم ظرف
بزرگی از غذا داشتم و بخاطر آن فرزند بقبیله بنی جبله میخورانیدم،حضرت فرمود چرا چنین نباشد با آنکه فرزندان،میوه دل و
روشنی چشمند ولی با این وصف فرزندان سبب ترس-بخل-و حزن اند.
« اطِیرِ 􀀀 وَ الْقَن »
جمع قنطار است و در مقدار آن اقوالی گفته شده:
-1 هزار و دویست اوقیه.(از معاذ بن جبل،ابی بن کعب و عبد الرحمن بن عمر) 2-هزار و دویست مثقال.(از ابن عباس،حسن و
ضحاك) 3-هزار دینار یا دوازده هزار درهم باختلاف.(از حسن) 4-هشتاد هزار درهم یا صد رطل.(از قتاده) 5-هفتاد هزار
دینار(از مجاهد و عطا) 6-پوست گاوي که پر باشد از طلا.(از ابی نضره و همین را فراء گفته و از حضرت امام محمد باقر(ع)و
حضرت امام جعفر صادق(ع)نیز این معنی نقل شده است).
ص : 258
« اَلْمُقَنْطَرَهِ »
و در این نیز احتمالاتی داده شده است:
-1 دو برابر(از قتاده) 2-نه قنطار(از فراء) 3-مالهاي انباشته و مرتب بر روي هم.
-4 مال کاملی که در یک جا جمع شده است.
-5 آنچه از طلا و نقره است(زجاج) و این قول که قنطار،فقط از طلا است صحیح نیست زیرا خداوند طلا و نقره را با هم ذکر
کرده.
برگشت تمام اقوال بالا این است که مقنطر،مال زیاد است.
« وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَهِ »
در معناي مسومه اقوالی است:
-1 اسبان دونده(سعید بن جبیر-ابن عباس-حسن-ربیع) 2-مسومه از ماده سیمیاء گرفته شده یعنی اسبان نیکو(حسن-عکرمه-
مجاهد- سدي).
-3 اسبان تعلیم داده شده.(از قتاده)و از ابن عباس نیز همین معنا نقل شده است.
چهار پایان از شتر،گاو،گوسفند،بز و میش. « امِ 􀀀 وَ الْأَنْع » ( -4 اسبهایی که مهیاي براي جهادند(ابن زید
« وَ الْحَرْثِ »
کشت و زرع.آنچه ذکر شده از چیزهایی است که طبعاً مورد علاقۀ مردم است.و انسان در زندگی از آنها بهره برداري می کند
و پس از چندي از او گرفته خواهد شد و برگشت همه بسوي خداوند است.
پس سزاوار است که انسان دربارة آنها زهد ورزیده و به آنچه نزد خداست توجه کند.
« ا􀀀 اهِ الدُّنْی 􀀀 اعُ الْحَی 􀀀 ذلِکَ مَت 􀀀»
تمام آنچه ذکر شد،از چیزهایی است که در زندگی دنیا از آن برخوردارید و پس از مدتی نابود خواهد شد.
« اللّ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ
􀀀
وَ هُ »
و در نزد خداست حسن عاقبت و سرانجام نیک.
ص : 259
[ [سوره آل عمران ( 3): آیات 15 تا 17
اشاره
اَللّ وَ
􀀀
وانٌ مِنَ هِ 􀀀 اجٌ مُطَهَّرَهٌ وَ رِضْ 􀀀 ا وَ أَزْو 􀀀 خالِدِینَ فِیه 􀀀 ارُ 􀀀 جَنّ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا اَلْأَنْه
ات􀀀 ذلِکُمْ لِلَّذِینَ اِتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ 􀀀 قُلْ أَ أُنَبِّئُکُمْ بِخَیْرٍ مِنْ
انِتِینَ وَ 􀀀 اَلصّ وَ اَلْق
ادِقِین 􀀀 اَلصّ وَ ابِرِین 􀀀 ( اَلنّ ( 16
ارِ 􀀀 ع َذاب 􀀀 ا 􀀀 ا وَ قِن 􀀀 ا ذُنُوبَن 􀀀 آمَنّ فَاغْفِرْ لَن
ا􀀀 ا 􀀀 ر إِنَّن ا􀀀 ادِ ( 15 ) اَلَّذِینَ یَقُولُونَ بََّن 􀀀 اَللّ بَصِ یرٌ بِالْعِب
􀀀
هُ
( حارِ ( 17 􀀀 اَلْمُنْفِقِینَ وَ اَلْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْ
(1)
ترجمه:
بگو آیا بشما به بهتر از اینها خبر دهم براي افرادي که پرهیزکارند نزد خداوند بهشتهایی است که جویها در آنها جاري است و
در آنجا جاودانند با همسران پاکیزه و خشنودي خدا و خدا بیناي به بندگان است.
آنهایی که می گویند پروردگارا ما ایمان آورده ایم ما را ببخش و از عذاب آتش ما را نگاهدار.صبر کنندگان و راستگویان و
فرمانبران و انفاق کنندگان و آمرزش طلبان در سحرها.
ص : 260
1) -سورة آل عمران آیۀ 15 تا 17 جزء 3 سوره 3 -1
بیان آیۀ 15
اشاره
تفسیر:
از آنجا که خداوند در آیه پیش دنیا را کوچک شمرد و امر بزهد ورزیدن در آن نمود در این آیه آخرت را بزرگ و با ارزش
معرفی نموده مردم را به آن تشویق می کند.
« قُلْ »
را نهایت استفهام گرفته و میگویند آنچه خبر میدهد که بهتر « عِنْدَ رَبِّهِمْ » بعضی از مفسرین « أَ أُنَبِّئُکُمْ » بگو اي پیغمبر بامت خود
شروع می شود. « جَنّ تَجْرِي
ات􀀀 »ٌ است از
به بهتر از آنچه در سابق گفته شد از شهوات دنیا و لذتها « ذلِکُمْ 􀀀 بِخَیْرٍ مِنْ » بنا بر این معناي آیه چنین می شود:آیا خبر دهم بشما
و جلوه گریهاي آن.
« لِلَّذِینَ اتَّقَوْا »
براي آن کسانی که دوري کنند از محرمات.
« ارُ 􀀀 جَنّ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْه
ات􀀀 عِنْدَ رَبِّهِمْ »
نزد پروردگارشان بستانهایی است که از زیر درختان آن جویهاي آب روان است.
شروع می گردد و « لِلَّذِینَ اتَّقَوْا » است و آنچه خبر میدهد که بهتر است از « ذلِکُمْ 􀀀 بِخَیْرٍ مِنْ » و عده دیگر می گویند:آخر استفهام
بنا بر این احتمال،معناي آیه این است آیا خبر دهم شما را به بهتر از آنچه در سابق گذشت،براي افرادي که دوري می کنند از
کردار ناشایسته،باغهایی است که از زیر درختان آن نهرهاي آب جاري است.
« ا􀀀 خالِدِینَ فِیه 􀀀»
در بهشت براي همیشه جاي دارند.
« اجٌ مُطَهَّرَهٌ 􀀀 وَ أَزْو »
زنانی که از همه نوع آلودگیها و پلیدیها و صفات ناپسند و خویهاي پست پاکند.
« اللّ
􀀀
وانٌ مِنَ هِ 􀀀 وَ رِضْ »
و پس از این بهشت،خشنودي خداوند براي آنها است.
« ادِ 􀀀 اللّ بَصِیرٌ بِالْعِب
􀀀
وَ هُ »
خداوند به احوال و رفتار آنان دانا است.
ص : 261
17- بیان آیه 16
اشاره
لغت:
مغفره-پوشانیدن گناه است بواسطه برطرف شدن عذاب آن.
ذنب و جرم-داراي یک معنا هستند فقط فرقی که دارند این است که اصل ذنب بمعنی دنباله است چون اعمال زشت انسان
دنبال اوست.
جرم-اصلش قطع است که بنده بواسطۀ آن از خدا دور می شود.
و فرق بین قول و کلام این است که قول همیشه حکایت چیزي است ولی کلام چنین نیست.
قانت-اطاعت کننده.
الاسحار-جمع سحر است و نام وقتی است که پیش از طلوع صبح می باشد و اصل سحر از خفاء است چون شخص در این
موقع از نظرها پنهان است و سحر را نیز بهمین مناسبت سحر می گویند که اسباب آن مخفی است.
تفسیر:
در این آیه صفات پرهیزکاران را که در آیه پیش به آن اشاره کرد بیان می کند.
« اَلَّذِینَ یَقُولُونَ »
خدایا ما به تو و رسولت ایمان آورده ایم. « آمَنّ
ا􀀀 ا 􀀀 ر إِنَّن ا􀀀بََّن » پرهیزکاران کسانی هستند که می گویند
« ا􀀀 ا ذُنُوبَن 􀀀 فَاغْفِرْ لَن »
بپوشان و ببخش گناه ما را.
« ا􀀀 وَ قِن »
و نگاهدار ما را.
« النّ
ارِ 􀀀 ع ذَاب 􀀀 »َ
از عذاب آتش،سپس اوصاف دیگري براي پرهیزکاران ذکر نموده و آنان را مورد مدح و ثنا قرار میدهد.
« اَلصّ
ابِرِین 􀀀 »َ
در بجا آوردن آنچه خداوند به آنان امر کرده و ترك آنچه
ص : 262
جلوگیري و منع نموده شکیبا هستند و ممکن است گفته شود:بر اطاعت و گناه شکیبا می باشند.
« الصّ
ادِقِین 􀀀 وَ »
و در گفتار و ایمان خود راستگو هستند.
« انِتِینَ 􀀀 وَ الْق »
در معناي آن سه قول است:
و « وَ الْمُنْفِقِینَ » ( -1 اطاعت کنندگان(قتاده) 2-پشتکارداران در فرمانبرداري(زجاج) 3-قیام کنندگان به انجام واجبات(قاضی
کسانی که مالشان را در کارهاي نیک صرف می کنند که شامل دادن زکاه واجب و مستحبّ نیز می گردد.
« حارِ 􀀀 وَ الْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْ »
در معنی این جمله چهار قول است:
-1 نمازگذاران در وقت سحر(قتاده)و همین معنا را امام رضا(ع)از پدرش از حضرت امام جعفر صادق(ع)نقل کرده است.
-2 کسانی که در سحر طلب آمرزش می کنند(انس) 3-افرادي که نماز صبح را با جماعت می خوانند(زید بن اسلم) 4-آنهایی
که تا وقت سحر نماز می خوانند و سپس از خدا درخواست آمرزش نموده او را می خوانند(حسن).از حضرت امام جعفر
نقل شده که فرمود هر کس در سحر هفتاد مرتبه استغفار کند مشمول این آیه خواهد بود. « ع» صادق
انس بن مالک از پیغمبر نقل کرده که فرمود:خداوند می گوید من وقتی اراده می کنم که اهل زمین را عذاب کنم ولی
هنگامی که به سازندگان و بنا کنندگان مساجد و شب زنده داران و استغفار کنندگان در سحرها نظر می افکنم عذاب خود را
از آنها باز میدارم.
ص : 263
[ [سوره آل عمران ( 3): آیات 18 تا 19
اشاره
لامُ وَ مَا 􀀀 اَللّ اَلْإِسْ
􀀀
إِلاّ هُوَ اَلْعَزِیزُ اَلْحَکِیمُ ( 18 ) إِنَّ اَلدِّینَ عِنْدَ هِ
􀀀
هَ 􀀀 لا إِل 􀀀 ائِماً بِالْقِسْطِ 􀀀 لائِکَهُ وَ أُولُوا اَلْعِلْمِ ق 􀀀 إِلاّ هُوَ وَ اَلْمَ
􀀀
هَ 􀀀 لا إِل 􀀀 اَللّ أَنَّهُ
􀀀
شَهِدَ هُ
( سابِ ( 19 􀀀 اَللّ سَرِیعُ اَلْحِ
􀀀
اَللّ فَإِنَّ هَ
􀀀
اتِ هِ 􀀀 جاءَهُمُ اَلْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِآی 􀀀 ا 􀀀 إِلاّ مِنْ بَعْدِ م
􀀀
ابَ 􀀀 اِخْتَلَفَ اَلَّذِینَ أُوتُوا اَلْکِت
(1)
ترجمه:
خدا و فرشتگان و دانایان گواهی می دهند که نیست خدایی بجز خداوند یکتا نیست خدایی جز او که عزیز و حکیم
است.آیین پسندیده نزد خدا اسلام است و آنان که داراي کتابند اختلاف ننموده اند مگر بعد از آن که علم براي آنان آمد از
روي حسد و هر کس آیه هاي خدا را انکار کند حساب نمودن خدا سریع است.
ص : 264
1) -سوره آل عمران آیه 18 و 19 جزء 3 سوره 3 -1
19- بیان آیه 18
اشاره
لغت:
شهاده-خبر دادن از چیزي است که با چشم دیده باشد یا در حکم دیدن است.
الدین-مراد از دین در اینجا فرمان برداري است و اصلش از پاداش است و دین نیز بهمین معنا است زیرا پاداش است که باید
ادا نمود.
اسلام-از سلم گرفته شده است یعنی داخل شدن در سلامتی و کسی که اسلام بیاورد در سلامتی داخل می شود،و ممکن است
اسلام از تسلیم باشد چون تسلیم بر اوامر خداوند می شود و تسلیم نیز از سلامتی و رهایی از فساد است و از آنجا که آیین
اسلام سبب می شود که مردم بوسیله عبادات و کارهاي نیک از انحراف و فساد در امان باشند لذا به آن اسلام گفته اند.
اسلام و ایمان از نظر ما(شیعه)بیک معنی است زیرا ما معتقدیم که ایمان از چیزهایی است که در قلب و درون ثابت است و
کاري با اعضاء ظاهر ندارد و اسلام نیز همین است ولی معتزله می گویند ایمان عبارت است از واجباتی که بوسیله اعضاء و
جوارح انجام می یابد بنا بر این در اول سوره بقره توضیح این مطلب داده شده است.
اختلاف-اختلاف در دین یعنی روش یک نفر بر خلاف روش دیگري باشد.
بغی-از نظر معناي لغوي درخواست بزرگی است بوسیله ستمگري.
تفسیر:
اشاره
از آنجا که در آیات پیش خداوند صفات پیروان دین را بیان کرد اکنون بدنباله آنها اوصاف خود دین را یادآوري می کند.
« إِلاّ هُوَ
􀀀
هَ 􀀀 لا إِل 􀀀 اللّ أَنَّهُ
􀀀
شَهِدَ هُ »
خداوند از راه شگفتیهاي آفرینش و ابتکارات حکیمانه خود که همانند شواهد و گواهان زندگی هستند بر یکتایی خود خبر
می دهد.
ص : 265
این است که خداوند چنین حکم کرده است(ابی عبیده) و زجاج می گوید واقع معنی این « اللّ
􀀀
شَهِدَ هُ » و بعضی گفته اند مراد از
جمله این است که خداوند داناي به آن است چه شاهد و گواه کسی است که آنچه میداند میگوید و از همین قبیل است که
می گویند:فلان شخص نزد قاضی گواهی داد یعنی آنچه میدانست گفت.
بنا بر این،خداوند پدید آمدن مخلوقات خویش را گواه بر یکتایی خود می آورد و ضمناً می فهماند چیزهایی که او پدید
آورده کسی قدرت ندارد حتی یکی از آنها را بوجود آورد.
« لائِکَهُ 􀀀 وَ الْمَ »
و ملائکه با دیدن عجائب و بزرگی قدرت،گواهی به یگانگی خدا میدهند.
« وَ أُولُوا الْعِلْمِ »
و دانشمندان نیز بواسطۀ شگفتیهایی که از جهان آفرینش برایشان ثابت شده و می دانند غیر از خداوند کسی توانایی پدید
آوردن آنها را ندارد،بر یکتایی او گواهی می دهند.
و حسن گفته در آیه تقدیم و تأخیر است و واقعش چنین است گواهی میدهد خداوند بر این که نیست معبودي جز او.
« ائِماً بِالْقِسْطِ 􀀀ق»
و شَهاده میدهند ملائکه بر این که نیست خدایی جز آن.
خداي یگانه که عدل به او پایدار است و دانشمندان گواهی میدهند که نیست خدایی جز آن خداي یکتا که عدل او پایدار
که آسمان و زمین بر پرتو عدالت برقرار « اصل عدالت یعنی قرار دادن هر چیزي در محل خودش » است و قسط،عدالت است
است،و همین معنا را دانشمندان ما(شیعه)نیز گفته اند.
این باشد که اجراء امور و « ائِماً بِالْقِسْطِ 􀀀ق» دانشمندان مؤمن می باشند(سدي و کلبی)و ممکن است معنی « أُولُوا الْعِلْمِ » و مراد از
کارهاي بندگان و پاداش کردارها از روي عدالت است چنان که گفته می شود فلانی قائم بتدبیر است یعنی کارهایش اساسی
دو مرتبه ذکر شده این است که در اول،فقط در صدد بیان این مطلب است که « إِلاّ هُوَ
􀀀
هَ 􀀀 إِل 􀀀 لا» و منظم میباشد و جهت این که
خدا یکتا است و غیر او کسی نیست ولی در قسمت دوم
ص : 266
می گوید خداست که روزي میدهد و اوست که با عدالت با بندگانش رفتار می کند و در کارش ستم نیست.
« اَلْعَزِیزُ الْحَکِیمُ »
تفسیر آن گذشت.
و ضمناً در این آیه فضیلت دانش و دانشمند نیز بیان شده است زیرا از میان بندگانش فقط دانشمندان را انتخاب کرده و
گواهی آنان را در ردیف گواهی فرشتگان قرار داده است و مراد از این علم،خداشناسی و علوم دینی است چون شهادت در
همین علم می باشد.
اللّ می گوید:پیغمبر
􀀀
و از جمله روایاتی که در فضیلت دانش و دانشمند وارد شده این است که جابر بن عبد ه
اسلام(ص)فرمود:عالمی که یک ساعت در کتابش نظر کند بهتر است از عبادت عابدي که هفتاد سال خدا را عبادت نماید و
انس بن مالک از حضرت رسول نقل کرده که فرمود:دانش بیاموزید که آموختن آن حسنه است و گفتگوي آن تسبیح است و
بحث دربارة آن جهاد می باشد و یاد دادن آن صدقه و یادآوري آن باهلش باعث نزدیکی بخداست.زیرا دانش بیان کننده
حلال و حرام و نشان دهنده بهشت و دوزخ است و در وحشت،انیس،و در غربت،رفیق،و در خلوت،هم صحبت،در خوشیها و
سختیها راهنما،در مقابل دشمنان،اسلحه و سبب آشنایی با غریبان است و خداوند دانشمندان را برتر از دیگران نموده که در
کارهاي نیک رهبر مردمند و مردم از رفتار و گفتارشان پیروي می کنند.فرشتگان آنان را دوست دارند و پرهاي خود را به
ایشان می مالند و در نماز براي آنان طلب آمرزش می کنند و هر تر و خشکی براي آنان طلب آمرزش می نماید.
حتی ماهیان دریا و غیر ماهیان و چهارپایان و درندگان زمین،آسمان و ستارگان براي آنان درخواست آمرزش می کنند،بدانید
دانش زنده کننده دلها و روشنی چشمان و قوت بدنها است و بندگان را بمرتبه آزادگان و بمقام پادشاهان می رساند،فکر در
مطالب علمی داراي پاداش روزه است گفتگوي درباره آن پاداش شب زنده داري را دارد.
زیرا بواسطه علم،حلال از حرام شناخته می شود و در اثر علم،صله ارحام می شود.دانش
ص : 267
مقدم بر عمل است و عمل بدنباله آن می آید،خوشبختان،از علم بهره مند می شوند و بدبختان از آن محرومند.
فضیلت قرائت آیه:
روایاتی در فضیلت این آیه شریفه وارد شده از جمله روایتی است که انس بن مالک از پیغمبر اکرم(ص)نقل می کند که
را بخواند در وقت خواب خداوند هفتاد فرشته بواسطۀ آن خلق می کند که تا روز قیامت براي او « اللّ
􀀀
شهد ه » فرمود:هر کس آیه
طلب آمرزش کنند.
و زبیر بن عوام گفت:با خود گفتم امشب که شب عرفه است از پیغمبر(ص)جدا نمی شوم تا آنچه می گوید بشنوم سپس شتر
خود را در بین شتر پیغمبر(ص)و شتر مردي که پهلوي حضرت بود نگاهداشتم آن گاه شنیدم که آن حضرت پیوسته می فرمود
الخ و این آیه را تکرار می کرد تا صبح شد. «... إِلاّ هُوَ
􀀀
هَ 􀀀 لا إِل 􀀀 اللّ أَنَّهُ
􀀀
شَهِدَ هُ »
غالب یقطان گوید:زمانی جهت تجارت بکوفه رفتم و در همسایگی اعمش فرود آمدم تا شبی که خواستم براي بصره حرکت
اللّ )رسید مکرر آن را می خواند و هر دفعه در آخر آن می
􀀀
کنم دیدم وي مشغول عبادت است و وقتی به این آیه(شهد ه
و منهم گواهی میدهم به آنچه خداوند شهادت میدهد و این را نزد خدا امانت می گذارم و همانا دین در نزد خدا »: گفت
با خود گفتم شاید در این باره خبري شنیده باشد من نیز با او نماز خواندم و وقتی خواستم او را وداع کنم و « همان اسلام است
بروم گفتم این آیه را مکرر می خواندي و در آخر آن کلماتی می گفتی آیا در فضیلت خواندن این آیه چیزي شنیده اي
گفت:بلی.گفتم مرا از فضیلت آن با خبر کن گفت:تا یک سال بتو نمی گویم پس یک سال تمام در خانه او ماندم چون سال
تمام شد گفتم اي محمد وعده ما بسر رسید گفت:
فرمود هر کس این آیه را بخواند روز قیامت او را می آورند و خداوند خطاب می « ص» ابو وائل برایم نقل کرد که نبی اکرم
کند اي بندة من تو بعهد خود وفا کردي و امانت مرا ادا نمودي و من سزاوارترم که بعهد خود وفا کنم او را داخل بهشت
کنید.
سعید بن جبیر می گوید سیصد و شصت بت در اطراف خانه کعبه آویزان بود وقتی
ص : 268
نازل شد تمام آن بت ها به زمین افتادند. « اللّ
􀀀
شهد ه » آیه
« إِنَّ الدِّینَ »
همان اسلام است. « لامُ􀀀 اَلْإِسْ » نزد خدا « اللّ
􀀀
عِنْدَ هِ » همانا دین صحیح و اطاعت
و بعضی گفته اند مراد از اسلام،تسلیم بودن در برابر خدا و اولیاء خدا است که خدا و پیغمبرانش را قبول داشته باشد.
امیر المؤمنین در یکی از خطبه هایش می فرماید:تعریف کنم براي شما اسلام را آن چنان تعریفی که قبل از من کسی نکرده
باشد. بدانید اسلام تصدیق است و تصدیق یقین است و یقین همان اقرار و اقرار،ادا کردن است و ادا کردن عمل نمودن می
باشد، این روایت را علی بن ابراهیم در تفسیر خود نیز نقل کرده و سپس می گوید:حضرت فرمود:مؤمن،دین خود را از خدا
فرا گرفته نه از خود،و ایمان مؤمن بعمل او شناخته می شود و کفر کافر از انکار او معلوم می گردد.اي مردم مواظب دین باشید
گناه در این دین(اسلام)بهتر است از نیکی که با داشتن سایر ادیان بجا آورده شود بدیهاي مؤمن آمرزیده می شود ولی
نیکیهاي او در سایر ادیان قبول نخواهد شد.
« ابَ􀀀 وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِت »
اختلاف نکردند کسانی که داراي کتابند.
در این که مراد از اهل کتاب چه افرادي است اقوالی گفته شده از آن جمله:
اختلاف ندارند زیرا آنها در کتابهاي خود(تورات و انجیل)صفات و « ص» -1 یهود و نصاري در صدق نبوت پیغمبر اسلام
خصوصیات و زمان بعثت آن حضرت را خوانده و کاملا از آن اطلاع داشتند.
« جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ 􀀀 ا 􀀀 إِلاّ مِنْ بَعْدِ م
􀀀
»
و انکار و اختلاف آنان بجهت حسد بود و در واقع معناي آیه چنین است:
دانستن و علم به نبوت رسول اکرم ممکن است به یکی « و ما اختلف الذین أوتوا الکتاب بغیا بینهم الا من بعد ما جاءهم العلم »
از این دو معنا باشد:
که در این صورت تمام یهود و نصاري را شامل می شود چه آنهایی که از « ص» -1 ظهور علامات و دلایل نبوت حضرت محمد
علامات و دلایل به نبوت آن حضرت علم پیدا کردند
ص : 269
و چه کسانی که هم چنان در جهل و نادانی بودند ولی علامات را دیدند.
-2 کسانی که علم و اطلاع از نبوت آن حضرت بصورت فعلی دارا باشند بنا بر این فقط آن افرادي داخل در آیه هستند که از
با اطلاع بودند ولی از روي دشمنی پنهان کردند. « ص» صفات و خصوصیات پیغمبر اکرم
را « یوشع بن نون » -3 مراد از دارندگان کتاب(اهل کتاب)فقط یهود هستند و مراد از کتاب هم تورات است و چون موسی
جانشین خود قرار داد و سیصد سال گذشت اختلاف نمودند.
محمد بن جعفر بن زبیر) )« ع» -3 اهل کتاب نصاري هستند و مقصود از کتاب هم انجیل است که اختلاف کردند در حال عیسی
-4 و بعضی گفته اند مقصود،جنس کتاب است یعنی پیشینیان با این که خداوند دین را به آنان نشان داد ولی بعدها اختلاف
چیست سه قول گفته شده است: « آیات » در این که منظور از « اللّ
􀀀
اتِ هِ 􀀀 وَ مَنْ یَکْفُرْ بِآی » ( کردند.(جبائی
-1 حجتهاي ظاهر مانند پیغمبران و براهین.
-2 تورات و انجیل و آنچه از صفات پیغمبر اسلام(ص)در آنها است.
-3 قرآن و چیزهایی که قرآن را تصدیق می نماید.
« سابِ 􀀀 اللّ سَرِیعُ الْحِ
􀀀
فَإِنَّ هَ »
یعنی چیزي از رفتار مردم از خدا پنهان نیست و بعضی گفته اند یعنی خداوند پاداش اعمال و رفتار مردم را زود میدهد و
حقیقت حساب این است که هر کسی حق و مال خود را بگیرد و آنچه بدهکار است بدهد.
ص : 270
فهرست جلد سوم ترجمۀ تفسیر مجمع البیان
باقیماندة سورة بقره(جزء دوم سورة 2) موضوع صفحه آیۀ( 228 )و ترجمه 3 تفسیر آیۀ فوق 4 لغت 4 آیۀ( 229 )و ترجمه 10
18 آیۀ( 231 )و ترجمه 21 تفسیر آیۀ ( 12 آیۀ( 230 )و ترجمه 17 شأن نزول،تفسیر آیۀ( 230 ( لغت،شأن نزول 11 تفسیر آیۀ( 229
26 آیۀ( 233 )و ترجمه 28 شرح لغات ( فوق 22 شرح لغات 22 آیۀ( 232 )و ترجمه 24 شرح لغات،شأن نزول 25 تفسیر آیۀ( 232
30 آیۀ( 234 )و ترجمه 37 تفسیر آیۀ فوق 38 لغت 38 آیۀ( 235 )و ترجمه 40 شرح لغات،تفسیر آیه فوق 41 ( 29 تفسیر آیۀ( 233
آیۀ( 236 )و ترجمه 44 شرح لغات،تفسیر آیۀ فوق 45 سؤال و پاسخ 46 آیۀ( 237 )و ترجمه 49 تفسیر آیۀ فوق 50 آیۀ( 238 و
58 شرح لغات 58 آیۀ( 240 )و ترجمه 59 تفسیر ( 54 شرح لغات،شأن نزول 54 تفسیر آیۀ( 239 ( 239 )و ترجمه 53 تفسیر آیۀ( 238
65 بیان داستان ( 63 لغت،تفسیر آیۀ( 243 ( آیۀ فوق 60 آیۀ( 241،242،243 )و ترجمه 62 شأن نزول 63 تفسیر دو آیۀ( 241 و 242
حزقیل 67 آیۀ( 244 و 245 )و ترجمه 70
ص : 271
72 آیۀ( 246 )و ترجمه 75 لغت،تفسیر آیۀ فوق 76 آیۀ( 247 )و ترجمه 79 شرح ( 71 تفسیر،شرح لغات آیۀ( 245 بیان آیۀ 244
لغات،تفسیر آیۀ فوق 80 دو نکته 82 آیۀ( 248 )و ترجمه 83 شرح لغات،تفسیر آیۀ فوق 84 داستان تابوت 84 آیۀ( 249 )و ترجمه
95 94 شرح لغت،تفسیر آیۀ 251 88 شرح لغات،تفسیر آیۀ فوق 89 آیۀ( 250 و 253 )و ترجمه 93 شرح لغات،تفسیر آیۀ 250
101 برتري ها 101 آیۀ( 254 و ( 100 تفسیر آیۀ 253 (جزء 3 داستان داود 95 آیۀ( 252 و 253 )و ترجمه 99 لغت،تفسیر آیۀ 252
107 آیۀ( 256 و 257 )و ترجمه 111 شرح ( 103 شرح لغات،تفسیر آیۀ( 255 ( 255 )و ترجمه 102 شرح لغات،تفسیر آیۀ( 254
116 دفع توهم 117 اشکال و پاسخ 118 ( 113 شرح لغات،تفسیر آیۀ( 257 ( 112 تفسیر آیۀ( 256 ( لغات،شأن نزول آیه( 256
120 سؤال و پاسخ 122 آیۀ( 259 )و ترجمه 124 شرح لغات،تفسیر ( آیۀ( 258 )و ترجمه 119 شرح لغات،تفسیر آیۀ( 258
125 آیۀ( 260 )و ترجمه 130 شرح لغات،تفسیر آیۀ فوق 131 آیۀ( 261 و 262 )و ترجمه 136 شرح لغات،تفسیر ( آیۀ( 259
142( 139 آیۀ( 263 و 264 )و ترجمه 141 شرح لغات،تفسیر آیۀ( 263 ( 137 نظم آیات 138 شرح لغات،تفسیر آیۀ( 262 ( آیۀ( 261
144 آیۀ( 265 )و ترجمه 147 شرح لغات،تفسیر آیۀ فوق 148 آیۀ( 266 )و ترجمه 150 شرح ( شرح لغات،تفسیر آیۀ( 264
155 آیۀ( 268 و « انفقوا » لغات،تفسیر آیۀ فوق 151 آیۀ( 267 )و ترجمه 153 شرح لغات،تفسیر آیۀ فوق 154 اقوالی چند دربارة
161 وجوهی چند در بیان مقصود از حکمت 161 ( 159 تفسیر آیۀ( 269 ( 269 )و ترجمه 158 شرح لغات،تفسیر آیۀ( 268
166( 164 شرح لغات،تفسیر آیۀ( 271 ( آیۀ( 270 و 271 )و ترجمه 163 شرح لغات،تفسیر آیۀ( 270
ص : 272
دو قول دربارة صدقۀ پنهان 166 دو حدیث در این باره 167 آیۀ( 272 )و ترجمه 169 شأن نزول،تفسیر آیۀ فوق 170 دو قول در
174 آیۀ( 274،275 )و ترجمه 177 شأن ( 171 آیۀ( 273 )و ترجمه 173 شرح لغات،شأن نزول 174 تفسیر آیۀ( 273 « وجه » بیان کلمۀ
179 احادیثی چند دربارة ربا 183 آیۀ( 276،277 )و ترجمه 184 ( 178 شرح لغات،تفسیر آیۀ( 275 ( نزول 178 تفسیر آیۀ( 274
187 سؤال و پاسخ 188 آیۀ( 278،279 و 280 )و ترجمه 189 شأن نزول و تفسیر ( 185 تفسیر آیۀ( 277 شرح لغات،تفسیر آیۀ 276
198 ترجمۀ 196 آیۀ 282 ( 192 آیۀ( 281 )و ترجمه 194 شأن نزول 195 تفسیر آیۀ( 281 190 تفسیر آیۀ 280 ( آیۀ( 278 و 279
209 تفسیر ( آیۀ فوق 199 شرح لغات،تفسیر آیۀ فوق 200 آیۀ( 283 و 284 )و ترجمه 208 شرح لغات،تفسیر آیۀ( 283
218 حدیث ( 215 آیۀ( 286 )و ترجمه 217 شرح لغات،تفسیر آیۀ( 286 ( 211 آیۀ( 285 )و ترجمه 214 تفسیر آیۀ( 285 ( آیۀ( 284
فضیلت خواندن سورة آل عمران 222 آیات( 1 تا 5)و « جزء 3 سورة 3 » نبوي دربارة آیات آخر سورة بقره 221 سوره آل عمران
ترجمه 223 شأن نزول آیات فوق 224 بحث رسول اکرم با پیشوایان نصاري 225 تفسیر آیات فوق 226 سؤال و پاسخ 228
232 بحثی دربارة محکم و متشابه 232 سؤال و ( 231 شرح لغات،تفسیر آیۀ( 7 ( آیۀ( 6 و 7)و ترجمه 230 شرح لغات،تفسیر آیۀ( 6
پاسخ 237 آیۀ( 8 و 9)و ترجمه 238 شرح لغات،تفسیر دو آیۀ فوق 239 سؤال و پاسخ 241 آیۀ( 10 و 11 )و ترجمه 243 شرح
245 244 شرح لغات،تفسیر آیۀ 11 لغت،تفسیر آیۀ 10
ص : 273
251 تفسیر ( 249 شرح لغات،شأن نزول آیۀ( 13 ( 248 تفسیر آیۀ( 12 ( آیۀ( 12 و 13 )و ترجمه 247 شرح لغات،شأن نزول(آیۀ 12
257 آیۀ( 15 تا 17 )و ترجمه 260 تفسیر آیۀ ( 252 سؤال و پاسخ 254 آیۀ( 14 )و ترجمه 256 شرح لغات،تفسیر آیۀ( 14 ( آیۀ( 13
268 تفسیر 265 فضیلت قرائت آیه 18 262 آیۀ( 18 و 19 )و ترجمه 264 لغت،تفسیر آیۀ 18 261 لغت،تفسیر آیۀ 16 و 17 15
269 فهرست 271 ( آیۀ( 19
ص : 274
در