گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد اول
تعهد يك برده مسلمان



هيچ دينى به اندازه اسلام روى عهد و پيمان و قراردادها حساب نكرده و آنرا محترم نشمرده است .
در قرآن مجيد و تعاليم پيامبر اسلام در اين خصوص اوامر مؤ كد و دستورهاى صريحى ذكر شده و مسلمانان را سخت پاى بند قراردادها ساخته ، و همه را به عمل بر وفق عهد و پيمان خود موظف داشته است .
فضيل بن زيد رقاشى ، يكى از افسران اسلام ، با سربازان خود قلعه اى به نام سهرياج در فارس را محاصره نمودند، و تصميم داشتند يك روزه آنرا فتح كنند.
پس از چند ساعت جنگ و زد و خوردى كه ميان طرفين به وقوع پيوست ، سربازان وى براى رفع خستگى و استراحت به لشكرگاه خود بازگشتند، تا نيرو بگيرند و خود را براى حمله بعدى آماده سازند.
در آن روزگار بردگانى كه از ساير نژادها و ممالك طى جنگها به اسارت مسلمين در مى آمدند و طبق رسوم آن عصر، خريد و فروش مى شدند، ولى به تملك اين و آن نمى رسيدند. چون مسلمان بودند مانند ساير برادران مسلمان خود، دوشادوش آنان در جنگهاى اسلامى شركت مى جستند، و همان احترام را داشتند كه ساير سربازان اسير اسلام دارا بودند.
در آن روز يكى از سربازان برده مملوك از صفوف سربازان عقب ماند افراد دشمن از اين فرصت استفاده كردند، و از بالاى برجهاى قلعه با زبان محلى با آن سرباز سخن گفتند و از وى خواستند كه به ايشان امان بدهد.
سرباز برده هم تقاضاى آنها را پذيرفت و امانى نوشت و آنرا به تيرى بست و براى آنان به ميان قلعه انداخت .
هنگامى كه سربازان اسلام آماده جنگ شدند و به طرف قلعه حركت نمودند، برخلاف انتظار با كمال تعجب ديدند كه افراد دشمن با اطمينان خاطر درب قلعه را گشوده ، به خارج قلعه آمده اند.
آنها امان نامه سرباز مملوك را روى دست گرفته و به مسلمين گفتند: اين امان نامه شماست !
پذيرفتن امان يك نفر سرباز، براى ارتش اسلام ، امرى عادى بود، ولى وقتى ديدند كه امان نامه به امضاء يك مسلمان برده است ، مردد ماندند كه آيا امان او مانند تاءمينى است كه يك مسلمان آزاد مى دهد و محترم و لازم الاجراست ، يا نه .
ناچار موضوع را به مدينه مركز خلافت گزارش دادند و عمر خليفه در پاسخ نوشت :
مسلمان برده نيز از مسلمين است ، و تعهدات او مانند تعهدات شما محترم است ، بايد امان نامه او را محترم شماريد و آنرا نافذ و ممضى بدانيد