گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد اول
على عليه السلام و علوم اسلامى


همه شنيده اند كه علم نحو و ادبيات عرب مانند ديگر علوم اسلامى از حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام سرچشمه گرفته است . ولى اغلب نمى دانند چگونه !
اينك شرح آن :
ابوالقاسم زجاج نحوى مشهور كه از پيشروان علم نحو و ادبيات عرب و دستور اين زبان است ، از ابوجعفر احمد بن محمد بن رستم طبرى روايت مى كند كه ابوحاتم سيستانى دانشمند نامى از يعقوب بن اسحاق حضرمى و او از سعيد بن مسلم باهلى و سعيد به ترتيب از پدر و جدش نقل كرده است كه ابوالاسود دئلى گفت :
به خدمت اميرالمؤمنين على عليه السلام رسيدم ديدم سر به زير انداخته و به فكر فرو رفته است .
عرضكردم : يا اميرالمؤمنين درباره چه چيزى فكر مى كنيد؟
فرمود: در شهر شما شنيدم كسى قرآن را غلط مى خواند، مى خواهم كتابى درباره ريشه هاى ادبيات عربى پديد آورم .
عرض كردم : اگر اين لطف را بفرمائيد ما را زنده كرده ايد، و زبان عربى براى ما باقى خواهد ماند.
پس از چند روز كه به حضورش رسيدم صحيفه اى را به من داد كه در آن نوشته بود: بسم الله الرحمن الرحيم . كلام عرب سه قسم است : اسم و فعل و حرف .
اسم چيزى است كه از مسمى خبر مى دهد، فعل از حركات مسمى خبر مى دهد، و حرف از معنائى خبر مى دهد كه نه اسم است و نه فعل .
سپس به من فرمود: دنبال آنرا بگير و چيزهائى كه به نظرت مى رسد بر آن بيفزا.
اى ابوالاسود! اسم ها نيز سه نوع هستند: ظاهر (آشكار) و مضمر (پنهان ) و چيزى كه نه ظاهر است و نه مضمر. علما فقط درباره شناخت چيزى كه نه ظاهر است و نه مضمر گفتگو مى كنند.
ابوالاسود گفت : از سخنان حضرت چيزهائى گرد آوردم و به نظر مباركش ‍ رساندم .
از جمله حروف ناصبه يعنى ان ، ان ، ليت لعل و كان بود.
لكن را ذكر نكرده بودم . حضرت فرمود: چرا آنرا ترك كردى ؟
عرض كردم : در رديف اينها به شمار نمى آورم .
فرمود: چرا، در رديف آنهاست . بايد آنرا هم در رديف آنها ذكر كنى .
سپس زجاج مى گويد: اينكه اميرالمؤمنين عليه السلام به ابوالاسود فرمود: اسماء بر سه قسم است : ظاهر و مضمر و چيزى كه نه ظاهر و نه مضمر است ، و علماء فقط درباره قسم اخير گفتگو مى كنند، به اين شرح است : زيد و عمرو امثال آن
اسم ظاهر مانند: رجل (مرد) فرس (اسب ) مضمر (ضمير چون : اءنا، اءنت ، اءنتما، اءنتم ، و ت فعلت و فعلت ، و ك غلامك و اكرمك ، و ى در ثوبى و غلامى و ه‍ در ثوبه و غلامه و ى در اكرمنى و نا در خرجنا و قعدنا و غلامنا، و ا قاما و و در قاموا و ن در قمن . اينها ضمير يا مضمرند.
و چيزى كه نه ظاهر است و نه مضمر (نه آشكار است و نه پنهان ) مبهمات است (كه وضع آنها از لحاظ اعراب در حالات مختلف معلوم نيست ) مانند، هذا، هذه ، هاتا، هذان ، هاتان ، اولئك ، ذلك ، تلك ، تانك ، من ، ما، الذى ، اى ، كم ، متى ، اءين و نظائر آن .
در ذكر دستور زبان عربى حضرت فرمود: كلام عرب سه قسم است : اسم و فعل و حرف ، سپس هر كدام را توضيح داد و به اصطلاح هر يك را تعريف نمود. سپس فرمود: مشكل بزرگ شناخت عربيت ، مبهمات است .
زيرا مجارى اسماء ظاهر در هر بابى آسان است ضمير نيز مانع از قبول حركت اعراب است ، و در باطن تغيير مى كند.
اسماء مبهم هم كه ما ذكر كرديم ، از لحاظ تثنيه و جمع و تصغير داراى احكامى هستند، و برخى حالات متضاد و شروط گوناگونى دارند كه در علم نحو و دستور زبان عربى بيان شده است . منظور حضرت نيز همينها بوده است