گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد سوم
دختر علامه مجلسى

ملا صالح مازندرانى دانشمندى نامدار است . دى در آغاز تحصيل بسيار تهيدست بود. با وضعى رقت بار به تحصيل پرداخت . حتى قادر نبود چراغى براى مطالعه خويش بخرد. پدرش هم به علت فقر و تنگدستى او را از خود رانده بود.
ملا صالح به اصفهان آمد و در سايه كوشش و پشت كار زايدالوصف خود، دروس مقدماتى را به پايان آورد. شور و شوق آن محصل جوان علوم دينى چنان او را به كمال رسانيد كه توانست در حوزه درس ملا محمدتقى مجلسى دانشمند بزرگ عهد صفوى حضور بهمرساند، و در اندك زمانى مورد توجه خاص استاد نامور خود واقع شود و بر تمام شاگردان وى فائق آيد.
ملا محمدتقى مجلسى ، پدر دانشمند عاليمقام شيعه ملا محمد باقر علامه مجلسى مؤ لف دائرة المعارف (بحارالانوار) و ساير كتابهاى معروف است كه هم اكنون نيز در دسترس عموم شيعيان جهان قرار دارد و مورد استفاده همگان است .
ملا صالح سنين جوانى را پشت سر مى گذاشت و همچنلان مجرد مى زيست . استادش علامه مجلسى اول متوجه شد اين دانشمند نابغه كه از مفاخر شاگردان اوست ، شايسته نيست مجرد باشد.
خاصه كه مورد تفقد و اعتماد كامل استاد هم قرار داشت .
روزى بعد از پايان تدريس ، علامه مجلسى به وى گفت : اگر اجازه مى دهى دخترى را براى شما عقد كنم كه با ازدواج با وى بتوانى تشكيل خانه و خانواده بدهى و از رنج زيستن آسوده شوى ؟ ملا صالح سر به زير انداخت و با زبان حال آمادگى خود را اعلام داشت .
علامه مجلسى رفت به اندرون خانه خود و دختر دانشمندش (آمنه بيگم ) را كه در علوم دينى و ادبى به سر حد كمال رسيده بود طلبيد و به وى گفت : دخترم ! شوهرى برايت پيدا كرده ام كه در نهايت فقر و تنگدستى و منتهاى فضل و صلاح و كمال است ، ولى منوط به اجازه تو است ، و منتظرم نظر خود را اعلام كنى .
آمنه بيگم آن دختر دانشمند و پاك سرشت در پاسخ پدرش گفت : پدر! فقر و تنگدستى عيب مردان نيست ! و بدين گونه قبولى خود را براى ازدواج با داماد مستمند ولى دانشمند اعلام داشت .
عقد آن دو در ساعتى سعد بسته شد و عروس را آرايش نموده به حجله عروسى بردند. هنگامى كه داماد روى عروس را گشود و رخسار زيباى او را ديد، خدا را شكر نمود و به گوشه اى رفت و مشغول مطالعه شد.
اتفاقا مسئله علمى بسيار مشكلى براى داماد پيش آمده بود كه هر چه فكر و مطالعه مى نمود حل نمى گرديد. عروس با فراست و كنجكاوى مخصوص پى برد كه مسئله چيست و در چه كتابى است !
داماد بدون اينكه تماس با عروس حاصل كند، فردا صبح براى تدريس از منزل خارج شد. با رفتن داماد عروس برخاست و مسئله را پيدا كرد و آنرا به قلم خود حل كرد و لاى كتاب نهاد.
شب دوم داماد مجددا سرگرم مطالعه شد و در ضمن به نوشته همسرش ‍ برخورد كه به خط خود مسئله علمى را حل كرده و براى اطلاع او در جاى خود نهاده است . كه زياد رنج مطالعه و تفكر به خود ندهد. پس از مطالعه ديد كه عقده لاينحل با سرانگشت آن فاضله حل شده است .
بلادرنگ پيشانى بر خاك نهاد و خداوند متعال را شكر گزارد كه چنين همسر دانشمندى به وى ارزانى داشته است . به همين جهت از سر شب تا بامداد فردا مشغول عبادت و شكر گزارى بود، و مقدمات عروسى تا سه روز به تاءخير افتاد!
چون مرحوم مجلسى از ماجرا آگاهى يافت . داماد را خواست و به وى گفت : اگر اين دختر با تو هم آهنگ نيست صريحا بگو تا ديگرى را برايت عقد كنم ؟
ملا صالح گفت : نه ! علت اين نيست كه دختر دانشمند شما باب ميل من نمى باشد، بلكه تاءخير كار فقط به ملاحظه اينست كه خواستم شكر خدا را به مقدارى كه مى توانم بجا آورم كه چنين همسرى به من موهبت كرده است .
من مى دانم كه هر چه كوشش به عمل آورم نمى توانم چنانكه مى بايد شكر نعمت خدا را ادا نمايم . وقتى علامه مجلسى اين سخن را از داماد و شاگرد دانشمندش شنيد، گفت : (آرى اعتراف به نداشتن - قدرت براى شكر گزارى ، خود دليل بر نهايت شكر بندگان است ). سپس عروسى سر گرفت و زوج دانشمند نيكبخت زندگى سعادتمندانه خود را آغاز كردند.
آمنه بيگم زنى پرهيزكار و مجتهد بوده ، و كتابى هم در فقه و احكام دينى تاءليف كرده است . بعلاوه وى در جمع آورى اخبار برخى از مجلدات (بحارالانوار) به برادرش علامه مجلسى دوم كمك مى كرده است ، و حتى شوهرش ملا صالح بعضى از عبارات كتاب (قواعد) علامه حلى را از وى سئوال مى كرده و از همسر خود استفاده مى نموده است .
ترجمه و شرح كتاب كافى كه بهترين شرح كتاب (كافى ) شيخ كلينى است ، شرح من لايحضره الفقيه ، شرح معالم الاصول نيز از آثار فكرى و قلمى ملا صالح مازندرانى است . بسيارى از مفاخر دانشمند و مراجع عاليقدر شيعه ، فرزندان و نوادگان دخترى ملا صالح مازندرانى و آمنه بيگم بانوى دانشمند و دختر بزرگوار علامه مجلسى اول مى باشند.
مانند استاد كل وحيد بهبهانى سرآمد دانشمندان شيعه در سده دوازدهم هجرى ، سيد على طباطبائى صاحب رياض ، علامه بحرالعلوم و مرجع فقيد شيعيان جهان مرحوم آيت الله بروجردى