گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر خسروی
جلد سوم
[سوره الأنعام [ 6]: آیات 154 تا 157



اشاره
شَّیءٍ وَ هُديً وَ رَحمَۀً لَعَلَّهُم بِلِقاءِ رَبِّهِم یُؤمِنُونَ [ 154 ] وَ هذا
ِ
ثُمَّ آتَینا مُوسَی الکِتابَ تَماماً عَلَی الَّذِي أَحسَنَ وَ تَفصِ یلًا لِکُل
کِتابٌ أَنزَلناهُ مُبارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَ اتَّقُوا لَعَلَّکُم تُرحَمُونَ [ 155 ] أَن تَقُولُوا إِنَّما أُنزِلَ الکِتابُ عَلی طائِفَتَینِ مِن قَبلِنا وَ إِن کُنّا عَن
دِراسَتِهِم لَغافِلِینَ [ 156 ] أَو تَقُولُوا لَو أَنّا أُنزِلَ عَلَینَا الکِتابُ لَکُنّا أَهدي مِنهُم فَقَد جاءَکُم بَیِّنَۀٌ مِن رَبِّکُم وَ هُديً وَ رَحمَۀٌ فَمَن أَظلَمُ
677- مِمَّن کَ ذَّبَ بِآیاتِ اللّهِ وَ صَ دَفَ عَنها سَنَجزِي الَّذِینَ یَصدِفُونَ عَن آیاتِنا سُوءَ العَذابِ بِما کانُوا یَصدِفُونَ [ 157 ] -قرآن- 1
اي تماما للکرامۀ علی الّذي أحسن القیام به: یعنی بر کسیکه بمندرجات آن قیام و اقدام کند نعمت و « تَماماً عَلَی الَّذِي أَحسَنَ »
] 225- 35 -قرآن- 181 - اي لکی یؤمنوا بجزاء ربّهم- -قرآن- 1 « لَعَلَّهُم بِلِقاءِ رَبِّهِم یُؤمِنُونَ » کرامت و خیر و برکت تمام است
صفحه 192 ] و قیل معنی اللقاء الرجوع إلی ملکه و سلطانه یوم لا یملک أحد سواه شیئا- یعنی شاید که آنان بمجازات
پروردگارشان ایمان آورند- یا بقولی- شاید ایمان آورند بروزي که کسی جز او مالک چیزي نیست و رجوع همگان بملک و
طائِفَتَینِ » یعنی کثیر النفع که سود بسیار بر آن مترتّب است از ماده برکت که بمعنی زیاده و نموّ است « مُبارَكٌ » - سلطنت اوست
اي قراءتهم و علمهم. درس الکتاب یدرسه درسا- اي- ادام قرائته یعنی « دِراسَتِهِم » مقصود یهود و نصاري میباشند « مِن قَبلِنا
اي منع عنها یعنی مردم را « صَدَفَ عَنها » بیّنه و بیان آنچه که حق بوسیله آن ظاهر شود یا اظهار گردد « بَیِّنَۀٌ » خواندن را ادامه داد
-451- 408 -قرآن- 437 - 274 -قرآن- 381 - از آن منع کرد- و أعرض عنها- یعنی از آن اعراض و دوري کرد. -قرآن- 263
652 [قرآن کریم پس از آنکه از آنچه دین بر آن بنا نهاده شده و اصول آن است سخن گفت - 566 -قرآن- 637 - قرآن- 555
بدنبال آن از قرآن و اثر آن حدیث نموده و پارهاي از شبهههاي معاندین را ردّ فرمود و افتتاح سخن را بتوراة نمود که از انجیل
و زبور بقرآن شبیهتر است زیرا توراة است که مشتمل بر احکام بسیار است چنانکه ضمن وصایاي دهگانه بیان فرمود سپس
خبر میدهد به اینکه که ما بموسی کتابی دادیم که بر مؤمن محسن، نعمت و خیر و کرامت آن تمام است بشرح آیه زیر که
میفرماید]: 154 - سپس [بشما خبر دهم] که بموسی کتاب [توراة] را عطا کردیم تا متمّم و مکمّل نعمت و کرامت باشد بر
کسیکه بآن نیکو عمل کند و بمفاد آن قیام و اقدام نماید [و پیروي آن و نظر در آن موجب هدایت او باشد و بآن اهتداء کند و
در آن براي هر چیز [از أحکام شریعت و عبادت و معاملت] بتفصیل بیان شده است [و براي کسیکه بآن اهتداء کند هدایت و
هر کس بآن تمسّک نماید رحمت و موجب نجات از ضلالت است] و بموسی کتابی باین وصف و با اینکه حکمت عطا
کردیم شاید که آنان [یعنی بنی اسرائیل بمجازات پروردگارشان [و روز بعث و حشر و لقاي ربّ ایمان آورند. 155 - و اینکه
کتابیکه اینک من بر شما تلاوت میکنم [کتابی است که شکّی [ صفحه 193 ] در آن نیست] ما آنرا نازل کردیم که کثیر
البرکات و عظیم الخیر [در دین و دنیا] باشد [و بیش از آنچه توراة آورده است او آورده است] پس پیروي أحکام آن کنید و
از آنچه نهی کرده است پرهیز نمائید] که او ریسمان محکم خدا و نور یقین خدا و جامع رستگاري در دنیا و آخرت هر دو
است بآن عمل کنید] باشد که رحمت خدائی در حیات و معاد شامل شما گردد. 156 - [ما اینکه کتاب راهنماي بتوحید و
ارشاد کننده براه حق را فرستادیم و اینکه کتاب تزکیه و تطهیر کننده نفوس را از چرکینیهاي شرك و کفر و فسق و گناه نازل
کردیم] تا شما [قوم عرب در روز حساب] نگوئید که فقط بر یهود و نصاري کتاب نازل گشته و ما از خواندن و فهمیدن کتب
آنها غافل بودهایم [و نمیدانیم که آن کتاب چیست زیرا بزبانی غیر عربی است و ما مشغول بغیر آنیم و بآن دعوت نشدهایم] [و
اگر خدا آنچه از آنها خواسته از ما هم میخواست براي ما هم کتاب میفرستاد]. 157 - یا براي اینکه نگوئید اگر بر ما هم کتابی
[هادي براه راست] نازل میگشت ما هم [بسبب صفاء نفوسمان و قوت تصمیممان و جودت فهم و ذکاوت حسّ و عقل و
حدّت ذهن چون از آنها کاملتریم] طریق هدایت را بهتر از آنها میپیمودیم [و أهداي از آنها بودیم] اینک [اگر در گفتههاي
خود راستگو هستید] کتابی از جانب پروردگارتان براي شما آمده است که بیان کننده حق و واضح کننده راه [بیّنه فاصله و
حجّت کامله] است و آن براي هر کس در آن تدبّر کند هادي و براي هر کس بآن متّعظ شود و پند گیرد رحمت است. و
چون امر چنین است پس ظالمتر و ستمکارتر از کسیکه تکذیب آیات خدا را کند و آنها را دروغ بپندارد و مردم را از نظر در
آن و ایمان بآن باز دارد کیست! زود است آنانکه مردم را از ایمان بآیات ما منع میکنند ببدترین هذاب معذّب شوند و بواسطه
آنکه غیر خود را هم از ایمان بخداي سبحان و پیروي از عدایت اینکه قرآن باز میدارند عنقریب جزاي کردار خود را خواهند
[ دید [إذ هم یحملون اوزارهم و اوزارا مع اوزارهم]. [ صفحه 194
[ [سوره الأنعام [ 6]: آیه 158
اشاره
هَل یَنظُرُونَ إِلاّ أَن تَأتِیَهُمُ المَلائِکَ ۀُ أَو یَأتِیَ رَبُّکَ أَو یَأتِیَ بَعضُ آیاتِ رَبِّکَ یَومَ یَأتِی بَعضُ آیاتِ رَبِّکَ لا یَنفَعُ نَفساً إِیمانُها لَم
« یَأتِیَ رَبُّکَ » اي ینتظرون « یَنظُرُونَ » 288- تَکُن آمَنَت مِن قَبلُ أَو کَسَبَت فِی إِیمانِها خَیراً قُلِ انتَظِرُوا إِنّا مُنتَظِرُونَ [ 158 ] -قرآن- 1
47 آیا [براي اینکه کافران با حجّتی که بر آنها تمام شده است و کتاب - 14 -قرآن- 28 - اي یأتی أمر ربک بالعذاب. -قرآن- 1
هدایتی مانند قرآن بر آنها نازل گشته است انتظاري هست!] مگر اینکه منتظر باشند فرشتگان عذاب یا قابضان أرواح از آسمان
بیایند یا پروردگار تو آنها ظاهر شود [ یا أمر پروردگار تو براي عذاب و هلاك آنها صادر گردد] یا پارهاي از نشانهها و
معجزات قاهره و شروط قیام ساعت آشکارا شود [مانند طلوع خورشید از مغرب و خروج دابۀ الإرض و دجّال و غیره] روزي
که پارهاي از آیات و علامات پروردگارت ظاهر گردد [و آنها ناچار از اقرار و تسلیم در برابر حقایق شوند تکلیف زایل باشد]
کسیکه پیش از ظهور آن آیات ایمان نیاورده باشد ایمانش در آنموقع سودي براي او ندارد [زیرا ایمان بسته بکسب خیر یعنی
عمل صالح است و قرآن کریم هم همیشه ایمان و عمل صالح را تواما ذکر کرده و خواسته است و ایمان بتنهائی کافی از
سقوط عذاب از شخص نخواهد بود بلکه ایمان و عمل بناچار باید با هم باشند و در ساعت وقوع ساعت، دیگر عملی مقدور
نیست و لذا توبه هم پذیرفته نیست بگو [بآنها اي رسول ما] شما انتظار بکشید [بآنچه توقع دارید از کشته شدن پیامبر و از بین
رفتن دعوت اسلامی و محو دین خدائی] ما هم منتظر میباشم [بأمر [ صفحه 195 ] پروردگار و وعده راست و درست خدائی که
بما داده است و وعیدي که براي دشمنان محقّق است] [ یا آنکه شما در انتظار وقوع آیات باشید ما هم منتظر هستیم که
رستگار گردیم و شما دچار فرجام بد شوید].
[ [سوره الأنعام [ 6]: آیه 159
اشاره
166- إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُم وَ کانُوا شِیَعاً لَستَ مِنهُم فِی شَیءٍ إِنَّما أَمرُهُم إِلَی اللّهِ ثُمَّ یُنَبِّئُهُم بِما کانُوا یَفعَلُونَ [ 159 ] -قرآن- 1
لَستَ » اي فرقا یعنی فرقه فرقه « شِیَعاً » اي بدّدوه و افترقوا فیه یعنی آنرا پراکنده ساختند و جدائی در آن انداختند « فَرَّقُوا دِینَهُم »
یعنی در سؤال و پرسش از آنها تو داخل نیستی و از تفرّق یا از عقاب آنها از تو پرسشی نخواهند کرد یا اینکه « مِنهُم فِی شَیءٍ
173 - حقّا کسانیکه در دین خودشان تفرقه انداختند و - 116 -قرآن- 145 - 22 -قرآن- 107 - تو بیزار از آنها هستی. -قرآن- 1
حزب حزب و فرقه فرقه شدند [و اختلاف کلمه آوردند ببعضی آیات اقرار کردند و ببعض دیگر کافر گشتند و نصوص قرآن
و احادیث و کتب آسمانیرا بر حسب هواي نفس و نزغات شیطانی تأویل نمودند و یکدیگر را تکفیر کردند چه در گروه
مشرکین که جماعتی بت پرست و جماعتی ستاره پرست و غیره شدند و چه أهل کتاب از یهود و نصاري که هر کدام
بدستههاي مختلف منقسم گشتند و یا مسلمانان که بهفتاد و سه فرقه تقسیم شدند و بدعتها در دین گذاشتند و پیشوایانی براي
خود قرار داده و نسبت باو تع ّ ص بها بخرج دادند] تو یا محمّد از آنها بدور و بیزار هستی و حساب آنها از تو جداست [فقط بر
تست که تبلیغ رسالت کنی و شعائر دین حقّی را که بدعوت مردم بآن مأمور هستی اظهار نمائی] امر آنها و حساب کار آنها
فقط با خداست و پس از اینکه عالم در عالم آخرت آنها را بکارهائی که کرده و میکنند آگاه خواهد ساخت] و جزاي اعمال
[ آنها را بطور کامل خواهد داد]. [ صفحه 196
[ [سوره الأنعام [ 6]: آیه 160
اشاره
اي « بِالحَسَنَۀِ » 129- مَن جاءَ بِالحَسَ نَۀِ فَلَهُ عَشرُ أَمثالِها وَ مَن جاءَ بِالسَّیِّئَۀِ فَلا یُجزي إِلاّ مِثلَها وَ هُم لا یُظلَمُونَ [ 160 ] -قرآن- 1
بالفعلۀ الحسنۀ و هی من الصفات الّتی تجري مجري الأسماء کالسیّئۀ و هی الفعلۀ الحسنۀ یعنی حسنه مقصود فعل نیکو است و
15- آن از صفاتی است که جاري مجراي أسماء هستند همین قسم سیّئه یعنی فعل سیّئه که بمعنی بد است. -قرآن- 1
تفسیر معانی
اشاره
- کسیکه روز قیامت بیاید و یک خصلت از خصائل خوب و فعل پاکیزه با خود بیاورد خداوند ده برابر آن حسنه باو پاداش
میدهد و کسیکه بیاید یک عمل زشت بیاورد کیفر او باندازه همان یک عمل بد است و بآن اشخاص بدکردار ستم نخواهد
شد و باندازه عملشان بمقتضاي عدل با آنها عمل خواهد شد [یعنی در عمل نیک بمقتضاي فضل الهی رفتار میشود و در کار
بد بمقتضاي عدل معامله میگردد]. أوّلا- از عظمت فضل خدا و کثرت انعامش بر بندگان اینستکه ثواب بقدر استحقاق اکتفا
نمیفرماید بلکه بر آن میافزاید بنابر حدیث نبوي صلّی اللّه علیه و آله از ده تا هفتصد برابر یا زیاده بر آن که حدش را خود
میداند و چه بسا از گناهان مؤمن در میگذرد و بر او تفضلا منت مینهد و اگر بخواهد عقاب کند بقدر استحقاقش عدلا عقاب
مینماید. ثانیا گفتهاند مراد بحسنه توحید و بسیئه شرك است و بیشتر مفسّرین بر اینکه قولند و بنابرین اصل و ریشه حسنات
توحید و یکتا پرستی است و بدترین سیئات کفر و شرك بخداوند است. ثالثا- اینکه فرمود: [وَ هُم لا یُظلَمُونَ] یعنی زیاده بر
47 [ صفحه 197 ] آن هستند عقوبت نمیشوند. رابعا- گفتهاند [مَن جاءَ بِالحَسَ نَۀِ فَلَهُ عَشرُ - مقدار عقابی که مستحق -قرآن- 23
أَمثالِها] یعنی پاداش او ده برابر ثوابی است که مستحق آن است و مقدار استحقاق او را خدا میداند و جز او کسی نمیداند و
حدّثنی ال ّ ص ادق » : مراد أمثال عددي نیست چنانکه: معرور بن سوید از أبی ذر غفاري رضی اللّه عنه روایت کرده است که
المصدّق أنّ اللّه تعالی قال الحسنۀ عشر او أزید و السیئۀ واحدة او أغفر فالویل لمن غلبت آحاده اعشاره - یعنی راستگوي
تصدیق شده [رسولخدا صلّی اللّه علیه و آله] بمن حدیث کرد که خداي تعالی فرمود کار نیک ده برابر یا بیشتر است و کار بد
یکی یا آمرزش پس واي بر کسیکه آحاد او [یعنی کردارهاي زشت او] بر عشرات او [یعنی کارهاي خوب او] غلبه و زیادتی
66 سعدي گوید: نکو کاري از مردم نیکراي || یکی را بده مینویسد خداي تو نیز اي پسر هر کرا یک هنر - نماید. -قرآن- 18
|| ببینی زده عیبش اندر گذر
[ [سوره الأنعام [ 6]: آیات 161 تا 164
اشاره
قُل إِنَّنِی هَدانِی رَبِّی إِلی صِ راطٍ مُستَقِیمٍ دِیناً قِیَماً مِلَّۀَ إِبراهِیمَ حَنِیفاً وَ ما کانَ مِنَ المُشرِکِینَ [ 161 ] قُل إِنَّ صَ لاتِی وَ نُسُکِی وَ
اّلعالَمِینَ [ 162 ] لا شَرِیکَ لَهُ وَ بِذلِکَ أُمِرتُ وَ أَنَا أَوَّلُ المُسلِمِینَ [ 163 ] قُل أَ غَیرَ اللّهِ أَبغِی رَبا وَ هُوَ رَبُّ
ِ
مَحیايَ وَ مَماتِی لِلّهِ رَب
[ شَّیءٍ وَ لا تَکسِبُ کُلُّ نَفسٍ إِلاّ عَلَیها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزرَ أُخري ثُمَّ إِلی رَبِّکُم مَرجِعُکُم فَیُنَبِّئُکُم بِما کُنتُم فِیهِ تَختَلِفُونَ [ 164
ِ
کُل
یعنی دینی که بآن أمر مردم در دنیا و آخرت قوام و نظام مییابد یا دینی که قائم و « دِیناً قِیَماً » [ 541 [ صفحه 198 - -قرآن- 1
مستقیم است و کجی و اعوجاجی در آن نیست قیّم- فیعل از قام مثل سیّد از ساد و آن باعتبار وزن ابلغ از مستقیم است و
ملّت بمعنی شریعت است و آن از املاء گرفته شده است و چنان است که « مِلَّۀَ إِبراهِیمَ » مستقیم باعتبار صیغه ابلغ از قیّم است
آنچه را شرع میآورد و رسول وارد میسازد و آن را بامّت خود املاء میکند که بنویسد یا محفوظ دارد ملّت گویند بنابرین هر
ملّتی دین است و هر دینی ملّت نیست چه ممکن است پیمبري باشد و شریعتی نیاورد و رجوع بشریعت قبلی نماید یا غیر آن
وَ» یعنی مایل از ضلالت باستقامت و از عقاید نادرست بعقاید درست و مراد مایل از ادیان باطله بدین اسلام است « حَنِیفاً »
مَحیايَ وَ » - أطلب یعنی طلب کنم « أَبغِی » یعنی عبادت من از حجّ و غیره و نسک یعنی عبادت و نسیکه یعنی ذبیحه « نُسُکِی
ربّ یعنی مالک و متصرف شیء که گرداننده آن شیء باشد تا حد « رَبا » یعنی آنچه در زندگی و مرگ بمن داده شود « مَماتِی
آخرین و اصل آن تربیت است و معنی آن نشو و نما دادن هر چیزي از حالی بحالی تا بحد کمال برسد و فرق است بین ربّ و
« وَ لا تَزِرُ » سیّد زیرا سیّد مالک تدبیر سواد اعظم است و ربّ مالک تدبیر شیء است تا برسد بکمال با اجراء بر آن بهمین حال
وزر یزر وزرا- و- وزر یوزر فهو موزور و أصل آن از وزر است که بمعنی ملجأ و پناه است و بقولی أصل آن بمعنی ثقل و
و معنی وزر که اسم فاعل آن وازره است بمعنی حمل چیز سنگینی است و در اینجا مراد نفس گناهکار « وازِرَةٌ » سنگینی است
963 -قرآن- - 914 -قرآن- 941 - 823 -قرآن- 905 - 689 -قرآن- 810 - 322 -قرآن- 679 - 17 -قرآن- 301 - تبهکار است. -قرآن- 1
1521- 1365 -قرآن- 1511 - -1019-1011 قرآن- 1351
تفسیر معانی-
اشاره
[اینکه ختام سورهایست که جامع اصول توحید و شارح عقیده اسلامیّت و ویژه أحوال بعث و جزاء و أحوال قیامت و اثبات
رسالت و امور پیوسته بآن است و اینک در ختام خلاصه آنچه ذکر گردیده است]. 161 - بگو [ یا محمّد] پروردگار من مرا
راهنمائی کرده و براه راست موفق ساخته است که در آن کجی و اعوجاجی نیست، آن دینی است قائم و مستقیم و قوام [
صفحه 199 ] سعادت دو سرا در آن است و بآن مردم امر معاش و معاد خود را قوام میدهند و بآن اصلاح میشوند- اینکه دین
همان ملّت و شریعت [پدرتان] إبراهیم خلیل است که از جمیع وسائل شرك و باطل رو گردان و مائل بدین حقّی است که از
است و إبراهیم هم هرگز از مشرکان نبود [و کسیکه بتها را معبود خود « اهدِنَا الصِّراطَ المُستَقِیمَ » جمله دعاي آن در هر نماز
قرار دهد و فرشتگان را دختران خدا بداند یا عزیر و مسیح را پسر خدا بشناسد همه اینها مشرکانند و بر ملّت إبراهیم نیستند] [وَ
مَن أَحسَنُ دِیناً مِمَّن أَسلَمَ وَجهَهُ لِلّهِ وَ هُوَ مُحسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّۀَ إِبراهِیمَ حَنِیفاً وَ اتَّخَ ذَ اللّهُ إِبراهِیمَ خَلِیلًا] [اینکه دین دین اخلاص و
عمل براي خداست اینکه دینی است که خدا براي انبیاء و رسولان خود برگزیده است- اینکه دین دین توحید خالص در
- 321 -قرآن- 536 - عقیده است من به وَ مَن یَبتَغِ غَیرَ الإِسلامِ دِیناً فَلَن یُقبَلَ مِنهُ وَ هُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الخاسِرِینَ]. -قرآن- 288
162 - بگو [بآنها یا محمّد] که نماز و دعاي من و نسک عبادت من و آنچه در حیات و ممات در 984- -695 قرآن- 870
- زندگانی و پس از مرگ بمن میرسد و عمل میکنم تمام آنها خالص براي خدائیست که پروردگار جهانیان است. 163
پروردگاري که شریک و همتائی براي او نیست و باین دین و آئین من مأمور شدهام و خودم نخستین کس تسلیم شدگان و
اطاعت کنندگان نسبت بامر خداي عالمیان هستم. آیه شریفه جامع تمام أعمال مسلمان است و بر او واجب است که عزم را
جزم کند و نیت را خالص گرداند بر اینکه که نماز و عبادتش و نسک و دعایش و آنچه در حیاتش باو میرسد و آنچه در
مرگش ملاقات میکند تمام براي خدا باشد نه چیز دیگر- اگر زندگی میکند براي خدا باشد و اگر بمیرد براي خدا باشد له
الحکم و له الأمر. لذا مسلمان نباید حریص بزندگی باشد و نباید بیمی از مرگ در او باشد بلکه مرگ در راه خدا عالیترین
آرزوي او باشد از جهاد ننشیند و از امر بمعروف و نهی از منکر دوري نگزیند چنانکه رفتار مردمان صدر اسلام چنین بود. [
164 - بگو [ یا محمّد] آیا غیر از خدا مالک و پروردگاري طلب کنم [و از غیر خدا طلب رستگاري نمایم و جز او [ صفحه 200
را شریک در عبادت قرار دهم و در دعا بسوي غیر او متوجه شوم و پرستش کسیکه مرا آفریده و تربیت کرده است رها کنم و
بکسیکه خود او هم مربوب و تربیت شده خالق است رو نمایم] و حال آنکه او [سبحانه و تعالی] پرورش دهنده [و مالک و
خالق] هر چیزیست [و مربوب و پرورده کسی نیست] [و اینکه میگوئید ما بدین شما در آئیم و شما گناهان ما را بعهده میگیرید
چنین نیست] هر کسی جز جزاي عمل خود را بدست نمیآورد و احدي بار سنگین دیگري را بدوش نمیگیرد [بلکه هر کس
در گرو عمل خود میباشد [لَها ما کَسَ بَت وَ عَلَیها مَا اکتَسَ بَت] سپس برگشت همه شما بسوي پروردگارتان است [نه بسوي غیر
او] و در آنچه اختلاف دارید شما را باخبر خواهد ساخت [و حق را بشما نشان خواهد داد] و نیکوکار از بدکار ممتاز و
721- مشخص خواهد گشت]. -قرآن- 677
[ [سوره الأنعام [ 6]: آیه 165
اشاره
وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَکُم خَلائِفَ الَأرضِ وَ رَفَعَ بَع َ ض کُم فَوقَ بَعضٍ دَرَجاتٍ لِیَبلُوَکُم فِی ما آتاکُم إِنَّ رَبَّکَ سَرِیعُ العِقابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ
اي « لِیَبلُوَکُم » جمع خلیفه یعنی جانشین مثل صحائف جمع صحیفه و سفائن جمع سفینه « خَلائِفَ » 193- رَحِیمٌ [ 165 ] -قرآن- 1
من المال و الجاه یعنی در آنچه از مال و جاه بشما عطا کرده است. - « فِی ما آتاکُم » لیمتحنکم یعنی تا شما را آزمایش کند
167- 100 -قرآن- 150 - 12 -قرآن- 85 - قرآن- 1
تفسیر معانی:
اشاره
-165 و اوست آن خدائی که شما را جانشین پیشینیان قرار داد [پس ما را بقائیست و چنانکه بما رسیده از ما هم گرفته خواهد
شد و ما جانشین [ صفحه 201 ] گذشتگانیم نه ملکی ما راست و نه در واقع تصرّفی و چون کار چنین است پس اینکه خونریزي
و اینکه کینه توزي چرا! و چون باید گذاشت و گذشت و جمع شده را بدیگري داد آیا اینکه حرص فراوان براي چیست! و
اینکه آزار خلق براي جمع مال جهت کیست!] و یا آنکه شما را جانشینان خود در زمین قرار داد [تا متخلّق باخلاق خدائی
باشید و بصفات پروردگار خود متّصف شوید] و خداوند سبحانه درجات و رتبههاي پارهاي از شما را [در صورت و عقل و
عمر و مال و قوّت و قدرت و جاه] بر پارهاي دیگر برتري داد و در درجات و مراتب تفاوت نهاد تا آنکه شما را در آنچه بشما
عطا فرموده است آزمایش کند [توانگر را امتحان کند که آیا زکاة مال خود را میدهد و آیا فاضل مال خود را تصدّق میکند!
آیا بفقیر و نیازمند و مستمند احسان و عطوفت مینماید! یا مانند سنگ خارا سخت و خشن و بیتراوش است! و فقیر را امتحان
کند که آیا در نیازمندي و احتیاج شکیبا و راضی و شاکر است یا شاکی و ناراضی و کافر است! تا غنی بفقیر نظر کند و
سپاسگزار و شکر گذار نعماي حق باشد و فقیر به غنی بنگرد و بردبار و صابر بر بلایاي او باشد و عاقل بدلائل تفکّر نماید و
عالم گردد و عالم بجهات دانش توجه کند و عامل شود] بدانند که پروردگار تو [در عقوبت دادن و کیفر دادن بکافران نعمت
عقابش سریع است [و نسبت بهر توبه کنندهاي که مستحقّ آموزش است] آمرزنده است [و نسبت بهر احسان کنندهاي که
نسبت بخلق و خالق نیکوکار است] مهربان است. آیات بالا متضمّن اموري است که توجه بآنها ضروري است. [ 1] آنکه غایت
مطلوب و نهایت مقصود همانا خداست هر کس او را یافت همه چیز را یافته است و هر کس او را از دست داد همه چیز را از
دست داده است و عاقل عاشق غیر خدا را طلب نکند و محبّ بغیر محبوب تسلّی نیابد. [درد مرا طبیب نداند دوا که من ||
بیدوست خسته خاطر و با درد خوشترم] [ 2] آنکه هر چه را نفس کسب کند از خیر و شرّ نتیجهاش عاید خود اوست امّا شرّ که
نفس مأخوذ بآن است و أمّا خیر که مطلوب از آن درست بودن نیّت و [ صفحه 202 ] خالی بودن از ریا و عجب است و نفس
اصولا امّاره بسوء است و جز بدي کاسب چیزي نیست و بدي هم بضرر اوست إلّا أن رحمها ربّها و در حدیث وارد است که
ربّ لا تکلنی إلی نفسی طرفۀ عین. [ 3] آنکه هر نفسی مأخوذ بگناه خویش است نه بگناه غیر خود. [ 4] آنکه همچنانکه
اختلاف بین کفر و ایمان موجود است بین اهل اخلاص و ریاء نیز موجود است و شرع هر چند ممیّز بین حق و باطل و محقّ و
مبطل است ولی کشف حقیقت حال و ظاهر و باطن أقوال و أفعال موکول بروز تبلی السرائر و تبدي الضمائر میباشد چنانکه
مولانا در مثنوي گوید: [چون کند جان باژ گونه پوستین || چند واویلا بر آید ز أهل دین بر نیکان هر زر نما خندان شده
است || ز آنکه سنگ امتحان پنهان شده است قلب پهلو میزند با زر بشب || انتظار روز میدارد ذهب با زبان حال زر گوید
که باش || اي مزوّر تا برآید روز تاش [درین بازار گر سودي است با درویش خرسند است || الهی منعمم گردان بدرویشیّ و