گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر خسروی
جلد چهارم
[سوره یونس [ 10 ]: آیات 98 تا 100



اشاره
فَلَو لا کانَت قَریَۀٌ آمَنَت فَنَفَعَها إِیمانُها إِلاّ قَومَ یُونُسَ لَمّا آمَنُوا کَشَ فنا عَنهُم عَذابَ الخِزيِ فِی الحَیاةِ الدُّنیا وَ مَتَّعناهُم إِلی حِینٍ
98 ] وَ لَو شاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَن فِی الَأرضِ کُلُّهُم جَمِیعاً أَ فَأَنتَ تُکرِهُ النّاسَ حَتّی یَکُونُوا مُؤمِنِینَ [ 99 ] وَ ما کانَ لِنَفسٍ أَن تُؤمِنَ إِلاّ ]
هم بمعنی فهلّا آمده است یعنی پس چرا! و هم « فَلَو لا » 429- بِإِذنِ اللّهِ وَ یَجعَلُ الرِّجسَ عَلَی الَّذِینَ لا یَعقِلُونَ [ 100 ] -قرآن- 1
ذلّت و خواري که موجب رسوائی « الخِزيِ » اي رفعنا و أزلنا یعنی برداشتیم و بر طرف ساختیم « کَشَ فنا » حرف نفی « ما » بمعنی
مشیّت و اراده و ایثار و اختیار نظایر یکدیگراند و بر حسب مواقع کلام معنی مختلف میگردد « وَ لَو شاءَ » صاحبش شود
11 -قرآن- - پلیدي و عذاب و خذلان و گناه و قذر و خبث معنوي بتمام اینکه معانی استعمال شده است. -قرآن- 1 « الرِّجسَ »
330- 223 -قرآن- 319 - 164 -قرآن- 210 - -98-89 قرآن- 154
تفسیر معانی-
اشاره
[ایمانی براي صاحبش سودمند است که در وقت تکالیف مؤمن شده باشد و اگر در وقت سقوط تکالیف ایمان آورد یعنی در
موقع حضور مرگ یا نزول عذاب یا هنگام غرق [مانند فرعون] آن ایمان در چنین حال براي هیچکس [ صفحه 238 ] سودي
نخواهد داشت]. 98 - پس آیا چرا أهل شهرستانها و آبادیها [که پیغمبرانی براي آنها فرستادهایم] در وقتی که ایمان سودمند
بحال آنها باشد [یعنی وقت عمل نه وقت نزول عذاب] ایمان نمیآورند! و هیچیک از اقوام پیشین در موقع خود ایمان نیاوردند
مگر قوم یونس [که چون یونس خشمناك از میان آنها رفت و آنها را بعذاب سخت ترسانید و آنها چون آثار عذاب را معاینه
کردند] ایمان آوردند ما هم عذاب را از آنها برداشتیم و شکنجه خوار و رسوا کننده حیات دنیوي را از آنها مرتفع ساختیم [و
ایمان آنها سودمند شد زیرا در وقت اختیار و بقاي تکلیف بود نه در حال نومیدي و یأس] و آنها را تا وقت مقدّر یعنی انقضاء
مدّت حیات و هنگام رسیدن أجل آنها از زندگانی بهرهمند و متمتّع ساختیم. : یونس علیه السّلام بر شهر نینوا که از بلاد موصل
بود مبعوث گردید و مردم آنجا را که از یکصد هزار متجاوز بودند دعوت بتوحید و یکتا پرستی نمود و آنها نپذیرفتند و او را
تکذیب کردند و بنا بروایتی که علیّ بن إبراهیم إبن هاشم از پدرش و او از إبن أبی عمیر و او از جمیل نقل نموده است گوید
در بین آنقوم عابدي بود باسم ملیخا و عالمی بود باسم روبیل و » : که: حضرت أبا عبد اللّه امام صادق علیه السّلام فرمود که
عابد در مشاوره یونس را بنفرین بر آنقوم تحریص میکرد و عالم او را نهی مینمود و میگفت نفرین مکن زیرا خدا مستجاب
میکند و دوست ندارد که بندگانش هلاك شوند یونس قول عابد را پذیرفت و نفرین کرد و وحی خداوندي رسید که در ماه
فلان و روز فلان بر آنها عذاب نازل خواهد شد و چون وقت وعده نزدیک شد یونس با عابد از بین آنقوم بیرون رفت ولی
عالم در بین آنها باقی ماند و چون روز نزول عذاب فرا رسید عالم بآنمردم گفت بسوي خدا روید شاید بشما رحم کند و
عذاب را از شما دور نماید، لذا همگی بصحرا رفتند و بین مادران و کودکانشان جدائی افکندند و هم بین حیوانات و بچهاي
آنها تفرقه انداختند و شروع بگریه و زاري و دعاء و استغاثه [ صفحه 239 ] نمودند و آنقدر ضجّه و ناله کردند تا دریاي
رحمت إلهی بتلاطم آمد و عذاب از آنها مرتفع گردید و حال آنکه عذاب در حین نزول و قریب الوقوع بود یونس علیه
السّلام هم چون خبر رفع عذاب را شنید خشمناك شد و بکنار ساحل دریا رفت و کشتی را در حال حرکت دید و خواستار شد
که او را سوار کنند و چون بوسط دریا رسیدند خداوند ماهی بزرگی را برانگیخت که راه بر آنها ببست و براي خوراك ماهی
قرعه کشیدند و قرعه بنام یونس آمد و أهل کشتی او را بدریا افکندند و ماهی او را بگرفت و بدریا برد و یونس در آنجا خدا
را تسبیح کرد و بدرگاه خدا بنالید [و خود را از ظالمین شمرد] خداوند دعایش را مستجاب کرد و ماهی او را بساحل افکند و
شاید نظر ] .« در پناه بوته کدوئی جا گرفت چنانکه شرح حال او را خداي تعالی در آیات دیگر کلام کریم بیان فرموده است
شیخ شیراز علیه الرحمه باین مقوله بوده که گوید]. [صاحب دلی بمدرسه آمد ز خانقاه || بشکست عهد صحبت أهل طریق را
گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود || تا اختیار کردي از آن اینکه فریق را گفت آن گلیم خویش بدر میکشد ز آب || وین
جهد میکند که بگیرد غریق را] 99 - و اگر پروردگار تو [ یا محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم] اراده کند و مشیّتش تعلّق
بگیرد که تمام مردم روي زمین ایمان آورند تمام آنها جمیعا ایمان میآورند [یعنی آنها را خلق میکند و تنها استعداد ایمان در
نهاد آنها قرار میدهد مانند فرشتگان ولی خواست او و مشیّت عالیه او بسبب حکمتهائی که خود بآن عالم است چنین تعلّق
گرفته است که انسان را خلق کند و استعداد خیر و شرّ و ایمان و کفر هر دو را در نهاد او قرار دهد و او را بدون اکراه و الجاء
رها کند بلکه آزادي کامل براي اختیار یکی از دو طریق را پس از آنکه هر دو راه را باو نشان داده باو بدهد آیا با اینوصف
که خداوند با قدرت کامله خود مخلوق را باکراه وادار بایمان نمیفرماید] آیا تو مردم را مجبور خواهی کرد و باکراه وادار
[ خواهی نمود که مؤمن باشند! [البته خیر؟ زیرا اکراه منافی با تکلیف است و مخالف با حکمت تکوین و تشریع [ صفحه 240
میباشد]. 100 - و براي هیچ فردي و مکلّفی مقدور نیست که ایمان آورد مگر بهدایت و توفیق خدا [یعنی به اینکه که خدا او را
در ایمان آزاد بگذارد و بسبب عقلی که در نهاد او بودیعت نهاده و او را متمکن ساخته است بسوي حق و آفریننده خود رو
کند و بوسیله عقل است که او را بسوي خود میخواند] و براي کسانیکه از اینکه موهبت محرومند و عقل را رهبر خود قرار
نمیدهند و در آفرینش و آفریننده خود تعقلی ندارند آنها را دچار پلیدي و عذاب قرار میدهد [که طریق خیر را اختیار نکنند و
راه سداد و رشاد را نروند].
[ [سوره یونس [ 10 ]: آیات 101 تا 103
اشاره
قُلِ انظُرُوا ما ذا فِی السَّماواتِ وَ الَأرضِ وَ ما تُغنِی الآیاتُ وَ النُّذُرُ عَن قَومٍ لا یُؤمِنُونَ [ 101 ] فَهَل یَنتَظِرُونَ إِلاّ مِثلَ أَیّامِ الَّذِینَ خَلَوا
- [ مِن قَبلِهِم قُل فَانتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُم مِنَ المُنتَظِرِینَ [ 102 ] ثُمَّ نُنَجِّی رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا کَ ذلِکَ حَ  قا عَلَینا نُنجِ المُؤمِنِینَ [ 103
جمع « النُّذُرُ » النظر طلب شیء است از جهت فکر همانطور که طلب ادراك او بوسیله چشم ظاهر میشود « انظُرُوا » 357- قرآن- 1
مراد وقایع و حوادث کسانیست که در گذشتهاند « أَیّامِ الَّذِینَ خَلَوا » نذیر و نذیر کسی است که از فرجام خبر میدهد و میترساند
207- 112 -قرآن- 179 - 11 -قرآن- 101 - و خلوا اي مضوا. -قرآن- 1
تفسیر معانی-
اشاره
[خداوند سبحانه و تعالی بما أمر میکند که با نظر تفکّر دقیق شویم و با دیده بصیرت و اعتبار بنگریم و میفرماید:] [ صفحه
-101 بگو [ یا محمّد صلّی اللّه علیه و آله] نظر کنید و با دیده بصیرت بآنچه در آسمانها و زمین است بررسی و مطالعه [241
نمائید [و بآنچه از نظام رتیب و ترتیب عجیب از آثار خلقت و دلایل و موجبات عبرت از آمد و شد شب و روز و سیر ستارگان
و گردش افلاك و آفریدههاي خداوند از کوهها و دریاها و روئیدنیها و درختها و میوهها و آنچه از اینکه خاکدان طبیعت
بیرون آمده و میآید از انواع حیوانات و طیور و ماهیها و حشرات بنگرید زیرا نظر و تفکّر در فرد فرد آنها و مجموع آنها
دعوت بایمان و بمعرفت صانع و وحدت و علم و قدرت و حکمت او میکند و چون بچشم بصر و بصیرت بنگریم مییابیم که
خالق اینکه کون بر اینکه نظام محال است که آنرا مهمل بگذارد و بعبث و بیهوده نیافریده است و اینکه تفکّر و نظر ما را
بتصدیق پیمبران و ایمان بوحی و قرآن دعوت میکند] و لکن، آیات قرآنیه و عجائب و دلالات کونیّه و نذیران یعنی
ترسانندگانی که از جانب حق تعالی مأموریّت داشتهاند مردمانیرا که بخدا و پیمبرانش ایمان نیاورند و عقول خود را در آنچه
براي آن آفریده شدهاند استخدام نکنند بینیاز نمیکند و براي آنها سودي نمیبخشد. [و در آیه 100 که در بالا گذشت مراد
دیوانگان نیست بلکه کسانی هستند که عقول خود را در آنچه براي آن از « وَ یَجعَلُ الرِّجسَ عَلَی الَّذِینَ لا یَعقِلُونَ » حق تعالی از
102 - [اینکه مردمی که 116- معرفت صادقه و ایمان کامل آفریده شدهاند استخدام نمیکنند و بکار نمیبرند]. -قرآن- 60
دعوت بایمان شدهاند و ایمان نمیآورند و دعوت بنظر و تفکّر در آیات الهی گشتهاند و نظر نمیکنند] آیا چه انتظاري دارند!
انتظاري ندارند جز اینکه بمانند روزگار پیشینیان خودشان گرفتار شوند [یعنی بهمان عذاب و هلاکی که در زمانهاي پیشین
کفّار اقوام سلف مبتلا میگشتند مبتلا شوند. بآنها بگو [ یا محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم] منتظر [عذابی که خدا بما وعده
داده است] باشید منهم با شما انتظار میکشم و در زمره منتظران میباشم [تا خداوند بوعده [ صفحه 242 ] خود وفا فرماید].
-103 سپس [ما چون قوم نافرمانی را بهلاکت رسانیدیم] پیمبران خودمان و کسانیرا که ایمان آوردهاند نجات میبخشیم [و از
عذاب نازله یا از شرور و مکر و کید کافران رهائی میدهیم و اینکه حکم إلهی تقدیر اوست] و بهمین قسم بر ما واجب و ثابت
ما یمنعکم من أن » : است که ترا [ یا محمّد] و گروندگان بکیش ترا نجات بدهیم. امام صادق علیه السّلام بأصحاب خود فرمود
یعنی شما را .« تشهدوا علی من مات منکم علی هذا الأمر أنّه من أهل الجنّۀ إنّ اللّه تعالی یقول کذلک حقّا علینا ننجی المؤمنین
چه چیز مانع میشود از اینکه گواهی دهید بر هر کسی که از شما بر اینکه أمر [یعنی ولایت أهل بیت علیهم السّلام] بمیرد که او
بهمین قسم بر ما واجب است که مؤمنان را نجات بخشیم یعنی از عذاب آخرت » : اهل بهشت است زیرا خداي تعالی میفرماید
رزقنا اللّه ولایتهم و جعلنا اللّه من موالیهم انشاء اللّه]. در اینکه آیه مبارکه اشاره بوجوب نظر در کون و بحث در ] «. رهائی دهیم
اموري است که موجب عبرت و اعتبار است و همچنین تربیت ترس از خداوند و ایمان باوست و چون بدانیم اولین وحیی که بر
پیمبر ما صلّی اللّه علیه و آله نازل شد کلام مبارك [اقرَأ بِاسمِ رَبِّکَ] بوده است ادراك میکنیم که اسلام دین علم و عمل و
283- نبیّ امّی ما معلّم اول است. -قرآن- 259
[ [سوره یونس [ 10 ]: آیات 104 تا 107
اشاره
مِّن دِینِی فَلا أَعبُدُ الَّذِینَ تَعبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ وَ لکِن أَعبُدُ اللّهَ الَّذِي یَتَوَفّاکُم وَ أُمِرتُ أَن
ٍ
قُل یا أَیُّهَا النّاسُ إِن کُنتُم فِی شَک
أَکُونَ مِنَ المُؤمِنِینَ [ 104 ] وَ أَن أَقِم وَجهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً وَ لا تَکُونَنَّ مِنَ المُشرِکِینَ [ 105 ] وَ لا تَدعُ مِن دُونِ اللّهِ ما لا یَنفَعُکَ وَ
لا یَضُ رُّكَ فَإِن فَعَلتَ فَإِنَّکَ إِذاً مِنَ الظّالِمِینَ [ 106 ] وَ إِن یَمسَ سکَ اللّهُ بِضُ رٍّ فَلا کاشِفَ لَهُ إِلاّ هُوَ وَ إِن یُرِدكَ بِخَیرٍ فَلا رَادَّ
اي یمیتکم یعنی قبض « یَتَوَفّاکُم » [ 623 [ صفحه 243 - لِفَضلِهِ یُصِ یبُ بِهِ مَن یَشاءُ مِن عِبادِهِ وَ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِیمُ [ 107 ] -قرآن- 1
اي « وَ إِن یَمسَسکَ » مائلا عن الشّرك یعنی از شرك دور شده و میل بحق کند « حَنِیفاً » روح میکند و اللّه هو المحیی و الممیت
أَن » عطف علی « وَ أَن أَقِم وَجهَکَ » یعنی به بیماري و شدّت و دردي « بِضُ رٍّ » و إن یصبک یعنی بتو برساند و بتو دست یابد
- 95 -قرآن- 158 - 16 -قرآن- 85 - المیل إلی الاستقامۀ. -قرآن- 1 « الحنف » یعنی باقامۀ وجهی للدین حنیفا « أَکُونَ مِنَ المُؤمِنِینَ
104 - بگو [ یا محمّد صلّی اللّه علیه و آله بتمام مردم] اي مردم اگر 347- 300 -قرآن- 312 - 238 -قرآن- 275 - -177 قرآن- 229
شما [کوچکترین] شکی در دین من و رسالت من دارید بدانید که من [هرگز] کسانیرا که شما غیر از خدا میپرستید [مانند
سنگها و چوبها و بتها و آدمها که تمام اینها بحال خودشان سود و زیانی ندارند چه رسد به اینکه که براي غیر خود داشته
باشند] من نمیپرستم و لکن خدائیرا میپرستم که جان شما در قبضه قدرت اوست و خداي یکتائیست که جان شما را میستاند
[و بسوي خود میبرد- و برگشت شما بسوي او و جزاي عمل شما با اوست] و بمن أمر شده است [از جانب پروردگارم] که از
مؤمنان [یعنی گروندگان بتوحید و مخلص در عبادت او و مؤمن بمعاد] بوده باشم [تا از عذاب روز رستاخیز رهائی یابم]. [
105 - [و بمن امر شده است که] بر دین خود مستقیم و پا بر جا باش و روي خودت را [خالصا للّه] بسوي دین [و [ صفحه 244
تبلیغ رسالت و تحمّل أمر شریعت] نما بنحوي که از شرك و تمام ادیان باطله رو گردان [و متوجه بدین حق] باشی و البته
نبایستی که در زمره مشرکان باشی [و غیر از خداوند سبحانه و تعالی خدائیرا مخوان و مپرست که نه سودي بر وجود او مترتب
است نه زیانی و اگر چنین باشی بخویشتن ستم کردهاي. 106 - و غیر از خداوند [اللّه جلّ جلاله که مستجمع تمام صفات کمال
است] آنچه را که [اگر فرمان او را ببري] سودي بتو نمیرساند و [اگر فرمان او را نبري] زیانی بتو نمیرساند مخوان [و از او
چیزي مخواه و مطلب و او را پرستش مکن] و اگر چنین کنی [و خلاف آنچه بتو امر شده است بجايآوري] در زمره
ستمکاران خواهی بود [زیرا بخود ظلم کردهاي و براي خویشتن جلب ضرر و عقاب الهی را نمودهاي]. 107 - [و بدان که] اگر
خداوند سبحانه و تعالی درد و زیانی ببدن یا مال تو [بهر شکل باشد] وارد سازد هیچکس جز خود او قادر نیست آنمرض یا
درد یا شدّت یا فقر را برطرف سازد و اگر اراده کند که بتو خیر برساند و صحت بدن و نعمت فراوان بتو عطا فرماید هیچکس
قادر نیست که آن خیر و فضل را از تو باز دارد یا مانع رسیدن آن خیر بتو شود. [بلکه] بهر کس از مخلوقات و بندگانش
بخواهد [و حکمت و مصلحت او اقتضا فرماید] خیر و نعمتی میرساند و اوست که آمرزنده گناهان بندگان و مهربان بتمام
آفریدگان است.
[ [سوره یونس [ 10 ]: آیات 108 تا 109
اشاره
قُل یا أَیُّهَا النّاسُ قَد جاءَکُمُ الحَقُّ مِن رَبِّکُم فَمَنِ اهتَدي فَإِنَّما یَهتَدِي لِنَفسِهِ وَ مَن ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیها وَ ما أَنَا عَلَیکُم بِوَکِیلٍ
قَد جاءَکُمُ » [ 288 [ صفحه 245 - 108 ] وَ اتَّبِع ما یُوحی إِلَیکَ وَ اصبِر حَ تّی یَحکُمَ اللّهُ وَ هُوَ خَیرُ الحاکِمِینَ [ 109 ] -قرآن- 1 ]
25 [اینکه نداء که رسول اعظم ما محمّد صلّی اللّه علیه و آله - مراد از حق در اینکه آیه قرآن کریم است. -قرآن- 1 « الحَ قُّ
مأمور بتبلیغ آن است خطاب بجمیع مردم است هر چند در اشکال و الوان مختلف و در هر نقطهاي از نقاط زمین ساکن و بهر
زبان و لغتی ناطق باشند و مخاطب آن هر کسی است که قرآن را بشنود چه در موقع نزول آن و چه بعد از نزول آن در مستقبل
دنیا تا روز رستاخیز و مفاد آن بطور اجمال عموم مرادي است که در سوره بوده است]. 108 - [اي پیامبر گرامی ما] بگو بتمام
مردم: اي مردم حقّا که از جانب پروردگارتان [و بزبان مردي از جنس خودتان بوسیله وحی] اینکه حق ثابتی که [شکّی در آن
نیست و کتابی است که آیاتش محکم و تنزیلی است از طرف حکیم حمید] براي شما آمده و نازل گردیده است. بنابرین هر
کس هدایت شود و براه حق آید [یعنی در آن بدیده بصیرت تفکّر و نظر نماید و آنرا از روي حق و صواب بشناسد و سرمشق
رفتار زندگانی خود قرار دهد و مطیع أحکام او باشد] جز اینکه نیست که براي خویشتن راه صواب را یافته است و منافع آن [از
خیر دنیوي و ثواب اخروي] عاید خود او خواهد شد نه دیگري و هر کس بیراهه برود و راه و روش خود را گم کند [و از تأمل
و تفقّه و تفکّر در اینکه کتاب حق و استدلال بآن و اطاعت از أحکام آن عدول کند یا کناره گیرد و یا از بدبختی تکذیب آن
نماید و کافر بماند] جز اینکه نیست که خویشتن را گمراه ساخته و بر نفس خود ستم کرده و باو جنایت و خیانت نموده است
و وبال آن [از شرور دنیوي و عذاب اخروي] عاید خود او خواهد شد. [ صفحه 246 ] و من و کیل و ضامن و حافظ [خیر و شرّ
شما و نگهداري شما از هلاك] نیستم [یعنی من فقط بشیر و نذیرم و بر من جز ابلاغ وحی الهی و امر خدائی تکلیفی نیست و
الزامی ندارم که شما را مهتدي سازم و از آتش برهانم چنانکه بر و کیل واجب است که حافظ متاعی باشد که باو سپردهاند تا
از ضرر محفوظ ماند]. 109 - [تو اي پیامبر ما] آنچه را از جانب پروردگارت در اینکه قرآن وحی میشود [علما و عملا و تعلیما
و حکما و هدایۀ و ارشادا] پیروي کن و [بر آزار کافران و تکذیب مشرکان] شکیبا و بردبار باش و در باره آنها مستعجل مباش
تا هنگامیکه خداوند بین تو و بین آنها [باظهار دین خود و اعلاء أمر و کلمه خود و نصرت پیمبر خود] حکم کند و او بهترین
حکم کنندگان است [زیرا او جز بعدالت و صواب حکم نمیکند و جز بحق و داد قضاوت نمیفرماید و چون بر سرائر بندگان
آگاهست در حکمش امکان خطا نیست]. [از مثنوي مولانا در باره صبر]. صد هزاران کیمیا حق آفرید || کیمیائی همچو صبر
آدم ندید چونکه قبض آید تو در وي بسط بین || تازه باش و چین میفکن در جبین چشم کودك همچو خر در آخور است
|| چشم عاقل در حساب آخر است او در آخور چرب میبیند علف || وین ز قصّاب آخرش بیند تلف آن علف تلخ است
کین قصاب داد || بهر لحم ما ترازوئی نهاد صبر میبیند ز پرده اجتهاد || روي چون گلنار و زلفین مراد طبع را کشتند در
حمل بدي || تا حمولی گر بود هست ایزدي اي سلیمان در میان زاغ و باز || حلم حق شو با همه مرغان بساز اي دو صد
[ بلقیس حلمت را زبون || کاهد قومی إنّهم لا یعلمون [ صفحه 247