گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر خسروی
جلدششم
سورة السجدة



اشاره
مکیّه است [سواي سه آیه أ فمن کان مؤمنا تا آخر که در مدینه نازل شده است] و آن سی آیه است. بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ
37- -قرآن- 1
[ [سوره السجده [ 32 ]: آیات 1 تا 5
اشاره
اّلعالَمِینَ [ 2] أَم یَقُولُونَ افتَراهُ بَل هُوَ الحَقُّ مِن
ِ
37 الم [ 1] تَنزِیلُ الکِتابِ لا رَیبَ فِیهِ مِن رَب - بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ -قرآن- 1
رَبِّکَ لِتُنذِرَ قَوماً ما أَتاهُم مِن نَذِیرٍ مِن قَبلِکَ لَعَلَّهُم یَهتَدُونَ [ 3] اللّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الَأرضَ وَ ما بَینَهُما فِی سِتَّۀِ أَیّامٍ ثُمَّ
418 یُدَبِّرُ الَأمرَ مِنَ السَّماءِ إِلَی الَأرضِ ثُمَّ - وَّ لا شَ فِیعٍ أَ فَلا تَتَذَکَّرُونَ [ 4] -قرآن- 1
ٍ
استَوي عَلَی العَرشِ ما لَکُم مِن دُونِهِ مِن وَلِی
اي انه استولی علی الملک « ثُمَّ استَوي عَلَی العَرشِ » 139- یَعرُجُ إِلَیهِ فِی یَومٍ کانَ مِقدارُهُ أَلفَ سَنَۀٍ مِمّا تَعُدُّونَ [ 5] -قرآن- 1
اي یدبر امر الدنیا باسباب سماویۀ نازلۀ آثارها الی الارض ثمّ یصعد إلیه ذلک الامر و یثبت فی « ثُمَّ یَعرُجُ إِلَیهِ ... الخ » یدبره
[ 96 [ صفحه 491 - 33 -قرآن- 71 - علمه. -قرآن- 1
تفسیر معانی:
اشاره
-1 الم [تفسیر آن در سابق گذشت]. 2- [اینکه آیات] تنزیل کتابی است [که بشما وعده نزول آن داده شده است] شکّی در
آن نیست که آن وحی از جانب پروردگار جهانیان است [یعنی هر گونه شکی زایل گشته و حرفی نیست در اینکه آن کلام
ربّ العزّة است و گر نه مانندش را میآوردند و عاجز نمیشدند]. 3- [وقتی قریش منکراند که اینکه قرآن منزل از جانب ربّ
العالمین است] بلکه میگویند محمّد افتراء نموده [یعنی از جانب خود اینکه قرآن را آورده است نه چنین است که آنها
میگویند] بلکه آن حقا و از روي راستی و درستی از جانب پروردگار تست تا اینکه مردمی را که پیش از تو ترسانندهاي براي
آنها نیامده است بترسانی، باشد که آنان براه راست هدایت شوند. 4- خداي [یکتا] آنخدائیست که آسمانها و زمین و آنچه
بین آندو است در شش روز [از روزهاي ربوبی که اندازه آنرا خود داند] بیافرید سپس بر عرش [یعنی ما سوي اللّه و عالم
وجود] مستولی و حکمفرما گشت. سواي او براي شما دوست و یاوري نیست [که بشما سودي برساند یا از عذاب او شما را
برهاند] و شفیع و میانجی نیست [که قادر بر توسّط و توصیه در باره شما باشد] آیا پس چرا پند نمیپذیرید! [و در مواعظ ربّانی
و نصایح قرآنی تفکّر و تأمّل نمیکنید تا بصحت آنچه ما براي شما بیان میکنیم پی ببرید]. 5- خداوند تعالی تدبیر و تقدیر
میکند [امور دنیا را] از آسمان [یعنی بوسیله اسباب سماوي مانند ملائکه مدبّرات امر و غیر آن از نوامیس و قوائی که خلق
فرموده] بسوي زمین [یعنی آثار آن تدبیرات بزمین نازل میگردد و مخلوق از آن برخوردار میشوند] سپس آن ملک و فرشته
مدبّر امر [بفرمان خداوند] از زمین عروج میکند [و بمقامی که در آسمان دارد برمیگردد] و اینکه نزول و عروج و هبوط و
صعود مدتش باندازه هزار سال از روزهاي بشر است [یعنی اگر بنا بود بشري اینکه مسافت را میپیمود بایستی هزار سال از
سالهاي بشر [ صفحه 492 ] که سالی سیصد و شصت و پنج روز بشمار میرود طیّ طریق کند و حال آنکه آن فرشته در یک
روز یعنی فقط یک آن اینکه رفت و آمدش طول میکشد]. در تفسیر مجمع البیان گوید: [یعرج الیه یعنی بهمان موضعی که او
را یعنی فرشته را امر بعروج بسوي آن فرموده بود مانند قول ابراهیم علیه السّلام [انّی ذاهب إلی ربّی سیهدین] یعنی بسوي زمین
شام که پروردگارم مرا امر برفتن آنجا فرموده است و معناي آیه فوق اینستکه [فرود میآید فرشته با تدبیر و وحی و بآسمان بالا
میرود و در یکروز مسافتی را طی میکند که برابر هزار سال از سالهائی است که شما میشمارید]. و بقولی از مجاهد یعنی
[خداوند سبحانه تدبیر و قضا میکند امر هر- چیز را در یکروز براي هزار سال سپس آنرا بملائکه خود القاء میفرماید و چون
هزار سال گذشت براي هزار سال دیگر تدبیر میکند و اینکار تا ابد اجراء میگردد]. و بقولی از إبن عباس یعنی [خداوند
تدبیر امر دنیا را میکند و قضاء و تدبیر در مدت ایام دنیا از آسمان بزمین نازل میشود سپس امر برمیگردد و تدبیر بعد از
انقضاء دنیا و فناي آن بسوي او عود میکند و در روزي که مقدار آن هزار سال از سالهاي بشري است امر امراء و حکم حکام
منقطع میشود و خداوند منفردا تدبیر میفرماید و آن روز هزار ساله روز قیامت است و اینکه در آیه دیگر فرموده است روز
قیامت پنجاه هزار سال مقصود براي کافر است که بر او معادل پنجاه هزار سال میگذرد زیرا مقامات در آنروز مختلف است.
انتهی]
[ [سوره السجده [ 32 ]: آیات 6 تا 10
اشاره
ذلِکَ عالِمُ الغَیبِ وَ الشَّهادَةِ العَزِیزُ الرَّحِیمُ [ 6] الَّذِي أَحسَنَ کُلَّ شَیءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلقَ الإِنسانِ مِن طِینٍ [ 7] ثُمَّ جَعَلَ نَسلَهُ مِن
سُلالَۀٍ مِن ماءٍ مَهِینٍ [ 8] ثُمَّ سَوّاهُ وَ نَفَخَ فِیهِ مِن رُوحِهِ وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمعَ وَ الَأبصارَ وَ الَأفئِدَةَ قَلِیلًا ما تَشکُرُونَ [ 9] وَ قالُوا أَ إِذا
اي عالم « وَ الشَّهادَةِ » [ 460 [ صفحه 493 - ضَلَلنا فِی الأَرضِ أَ إِنّا لَفِی خَلقٍ جَدِیدٍ بَل هُم بِلِقاءِ رَبِّهِم کافِرُونَ [ 10 ] -قرآن- 1
-6 83- 17 -قرآن- 60 - اي تاهت اجزاء اجسادنا فیها بعد الموت. -قرآن- 1 « ضَ لَلنا فِی الَأرضِ » الشهادة و هو عالم المحسوسات
اینکه [خداي عظیم الشأن متصف بصفات مذکوره است که] داناي بامور پنهان از خلق و آشکاراي بر خلق است منیع در ملک
خود و غالب بر امر خود و مهربان نسبت ببندگان مطیع و فرمانبر خویش میباشد. 7- آنخدائی است که هر چیزیرا بنیکوئی
بیافرید [یعنی بیاراست بر وجه نیکو و بمقتضاي حکمت] و ابتدا کرد آفرینش انسان را از گل [یعنی آدم را که نخستین بشر بود
آفرید از خاك و بعد گل و بعد گل پخته و بعد حیوان جاندار شد]. 8- سپس نسل آدم را [یعنی ذریّهاي که از او جدا میشود]
از خلاصه و چکیده آب حقیر و پستی [که از صلب او بیرون آمد] قرار داد. 9- پس از آن او را تسویه کرد [یعنی او را بشر
سوّي و معتدل ساخت و جوارح او را مرتّب نمود] و از روح خود در او دمید [و اینکه تشریف شریف که جان آدمیت است بر
او پوشانید] [اي اولاد آدم] براي شما گوش قرار داد [تا آیات او را بشنوید و از مسموعات بهره ببرید] و چشمها داد [تا آیات
کونیّه را بآنها مشاهده کنید و از مبصرات عبرت بگیرید] و دلها بشما داد [تا بوسیله آن تعقل کنید] [و با اینکه همه انعامی که
10 - [و اینکه [ بشما فرموده است] کم و اندك شکر گذار نعماي او میباشید [و کاملا سپاس گذار نیستید] [ صفحه 494
منکرین بعث و قیامت] گویند آیا وقتی ما مردیم و در زمین دفن و گم شدیم [یعنی با خاك یکسان گشتیم و خاك اعضاي ما
از خاك زمین متمایز نباشد] آیا از نو آفریده میشویم [و بعد از مرگ دوباره خلق میشویم] بلکه اینکه کافران بملاقات
پروردگار خودشان [یعنی آنچه پروردگارشان از ثواب و عقاب وعده فرموده است] کافر و منکراند [و لذا اینکه سخنان را
میگویند].
[ [سوره السجده [ 32 ]: آیات 11 تا 16
اشاره
قُل یَتَوَفّاکُم مَلَکُ المَوتِ الَّذِي وُکِّلَ بِکُم ثُمَّ إِلی رَبِّکُم تُرجَعُونَ [ 11 ] وَ لَو تَري إِذِ المُجرِمُونَ ناکِسُوا رُؤُسِهِم عِندَ رَبِّهِم رَبَّنا
أَب َ ص رنا وَ سَمِعنا فَارجِعنا نَعمَل صالِحاً إِنّا مُوقِنُونَ [ 12 ] وَ لَو شِئنا لَآتَینا کُلَّ نَفسٍ هُداها وَ لکِن حَقَّ القَولُ مِنِّی لَأَملَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ
الجِنَّۀِ وَ النّاسِ أَجمَعِینَ [ 13 ] فَذُوقُوا بِما نَسِیتُم لِقاءَ یَومِکُم هذا إِنّا نَسِیناکُم وَ ذُوقُوا عَذابَ الخُلدِ بِما کُنتُم تَعمَلُونَ [ 14 ] إِنَّما یُؤمِنُ
650 تَتَجافی جُنُوبُهُم عَنِ - بِآیاتِنَا الَّذِینَ إِذا ذُکِّرُوا بِها خَرُّوا سُجَّداً وَ سَبَّحُوا بِحَمدِ رَبِّهِم وَ هُم لا یَستَکبِرُونَ [ 15 ] -قرآن- 1
اي مطاطا « ناکِسُوا رُؤُسِهِم » [ 115 [ صفحه 495 - المَضاجِعِ یَدعُونَ رَبَّهُم خَوفاً وَ طَمَعاً وَ مِمّا رَزَقناهُم یُنفِقُونَ [ 16 ] -قرآن- 1
اي ترتفع و « تَتَجافی » اي سقطوا « خَرُّوا » اي عذاب الخلود « عَذابَ الخُلدِ » اي الجنّ « الجِنَّۀِ » اي ثبت و وجب « حَقَّ القَولُ » رءوسهم
- 115 -قرآن- 133 - 86 -قرآن- 98 - 58 -قرآن- 75 - 22 -قرآن- 41 - اي الفراش و مواضع الاضطجاع. -قرآن- 1 « المَضاجِعِ » تتنحّی
199- 164 -قرآن- 186 - -142 قرآن- 153
تفسیر معانی:
اشاره
-10 بگو [ یا محمّد بمکلّفین] تمام شما را [یکی پس از دیگري] فرشته مرگی که موکّل شماست [یعنی کار جان گرفتن از
شما باو واگذار شده است] قبض روح میکند و جان شما را میستاند پس از آن شما بسوي پروردگارتان [یعنی بطرف جزاي
پروردگارتان از ثواب و عقاب] برمیگردید. إبن عباس گوید: [دنیا در برابر ملک الموت مانند جامی است که هر چه بخواهد
بدون رنج از آن برگیرد و گام او ما بین مشرق و مغرب است. و بقولی از قتاده و کلبی او را معاونینی از فرشتگان رحمت و
فرشتگان عذاب است و بنابراین مراد بملک الموت جنس است و دلیل آنهم آیه دیگر است که فرماید [تَوَفَّتهُ رُسُلُنا] و آیه
که نسبت قبض روح را بذات مقدّس خود « اللّهُ یَتَوَفَّی الَأنفُسَ حِینَ مَوتِها » دیگر [تَتَوَفّاهُمُ المَلائِکَۀُ] و امّا در جاي دیگر در آیه
-198- داده است براي اینستکه او سبحانه و تعالی مرگ را آفریده است و سواي او کسی را قدرت میراندن نیست. -قرآن- 176
322 و عکرمه از إبن عباس روایت کرده است که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود: - 241 -قرآن- 275 - قرآن- 212
[بیماریها و دردها تماما پیک و قاصد مرگند و چون آن اجل فرا رسد ملک الموت شخصا بیاید و گوید اي بنده خدا چقدر
خبر پس از خبر و فرستاده پس از فرستاده و قاصد پس از قاصد بیامد و اینک من خبري هستم که بعد از من خبري نیست و
رسولی هستم از جانب خدا] بخواهی یا نخواهی پروردگار خود را اجابت کن و چون روح او را قبض کند بستگان فریاد بناله
بلند کنند عزرائیل فرماید بر که داد میزنید و بر که گریه میکنید بخدا سوگند من آنی بر او ستم نکردم و روزي او را نخوردم
بلکه پروردگار او او را بخواند، بنابرین باید بر خود گریه کنید زیرا مرا در پیش شما برگشتها و برگشتهاست [پیاپی خواهم
آمد] تا یکی [ صفحه 496 ] از شما را باقی نگذارم] انتهی. و در روایت دیگري است [که آنحضرت فرمود اگر آنها مکان
ملک را ببینند و سخن او را بشنوند مرده را رها میکنند و بر خود میگریند]. کاشفی گوید: عجب از آدمی که با وجود چنین
حریفی لاف آسایش تواند زد. آسودگی مجوي که از خدمت اجل || کسرا ندادهاند برات مسلّمی و در بوستان سعدي گوید:
الا ایکه عمرت بهفتاد رفت || مگر خفته بودي که بر باد رفت که یک لحظه صورت نبندد امان || چو پیمانه پر شد بدور
زمان 11 - [اي انسان] اگر ببینی [در روز رستاخیز] موقعیکه نافرمانها و گنهکاران سرها را [از روي ذلت و شرمساري و
پشیمانی] در برابر پروردگارشان [که مشغول حساب آنهاست] بزیر انداخته میگویند پروردگارا [ما اینک] بینا شدیم و شنوا
گشتیم [و با آنکه قبلا کور و کر بودیم حالا حقایق را میبینیم و میشنویم] ما را [بدار تکلیف] برگردان ما عمل شایسته
خواهیم کرد امروز شک از ما رفت و یقین حاصل کردیم. 12 - و اگر ما بخواهیم و مشیئت ما تعلّق بگیرد بهر کسی راه هدایت
او را عطا میکنیم [یعنی او را ملجأ و مجبور باقرار بتوحید و اعمال خیر میکنیم و لکن اینکار نقض غرض ما از تکلیف است و
مقصود ما استحقاق بنده براي ثواب است و با الجاء و اجبار، استحقاق ثواب حاصل نخواهد شد. یا بقول دیگر اگر بخواهیم
درخواست آنها را قبول میکنیم و آنها را بدار تکلیف برمیگردانیم. یا بتفسیر دیگر اگر میخواستیم آنها را براه بهشت هدایت
میکردیم] لکن گفته من حق و سحن من واجب الاجراء است که البته دوزخ را پر میکنم از تمام جنّیان و آدمیان [که بخدا
کافر شدند و منکر وحدانیّت او گشتند و کفران [ صفحه 497 ] نعمت او کردند]. 13 - بنابرین بچشید بسبب آنکه دیدار امروز
را [در دنیا] از یاد بردید [و آنچه خدا امر کرده بود متروك داشتید و آنچه نهی کرده بود بجاي آوردید] ما هم شما را از یاد
بردهایم [و شما را از نعیم بهشتی بجزاي ترك طاعتتان متروك داشتیم] عذاب جاویدان را بجزاي اعمالیکه کردهاید بچشید.
-14 جز اینکه نیست که کسانی تصدیق بقرآن و سایر حجج ما میکنند که چون بوسیله قرآن موعظه شوند بسجده بیفتند [و
خدا را شکر کنند که آنها را بمعرفت خود هدایت کرده و بفنون نعمت خویش آنها را بهرهمند ساخته] و تنزیه و تسبیح کنند
پروردگار خودشان را [از صفاتی که سزاوار او نیست] و حمد کنند او را بنعماي او و آنان تکبر نکنند [از عبادت او و استنکاف
نکنند از طاعت او و سرپیچی نکنند از اینکه جبین بر خاك بمالند و در درگاه او اظهار مذلّت و خواري نمایند]. 15 - [اینکه
مؤمنان] دوري میگزیند پهلوهاشان از فراش و خوابگاههاشان [براي تهجّد و نماز شب و مناجات با خدا] میخوانند پروردگار
خودشان را در حال خوف و بیم [از عذاب خدا] و طمع و امیدواري [برحمت خدا] و از آنچه ما بآنها روزي کردهایم در راه
اطاعت ما انفاق میکنند.
[ [سوره السجده [ 32 ]: آیات 17 تا 20
اشاره
فَلا تَعلَمُ نَفسٌ ما أُخفِیَ لَهُم مِن قُرَّةِ أَعیُنٍ جَزاءً بِما کانُوا یَعمَلُونَ [ 17 ] أَ فَمَن کانَ مُؤمِناً کَمَن کانَ فاسِقاً لا یَستَوُونَ [ 18 ] أَمَّا
الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فَلَهُم جَنّاتُ المَأوي نُزُلًا بِما کانُوا یَعمَلُونَ [ 19 ] وَ أَمَّا الَّذِینَ فَسَ قُوا فَمَأواهُمُ النّارُ کُلَّما أَرادُوا أَن
اي « قُرَّةِ أَعیُنٍ » [ 466 [ صفحه 498 - یَخرُجُوا مِنها أُعِیدُوا فِیها وَ قِیلَ لَهُم ذُوقُوا عَذابَ النّارِ الَّذِي کُنتُم بِهِ تُکَذِّبُونَ [ 20 ] -قرآن- 1
من سرور و ارتیاح. و القرّة اما مشتقۀ من القرار باعتبار ان العین تقرّ علی ما یسرّها اي تثبت علیه، او من القرّ و هو البرد باعتبار ان
النزل ما « نُزُلًا » اي المأوي الحقیقی اما الدنیا فمنزلتر تحل عنه لا محالۀ « جَنّاتُ المَأوي » دمعۀ المسرور باردة دمعۀ المهموم حارة
307- 235 -قرآن- 298 - 19 -قرآن- 216 - یقدم للضیّف. -قرآن- 1
تفسیر معانی:
اشاره
-17 هیچکس نمیداند [و خبر ندارد] که براي اینکه جماعت [که شب بتهجّ د و نماز شب برمیخیزند و خداي خود را
میخوانند و انفاق میکنند] چه چیزهائی براي آنها [و براي مزد آنها] پنهان شده و مهیّا گشته که اسباب روشنی چشمهاست در
جزاي آنچه که آنان در دنیا [از کارهاي خیر] کردهاند. إبن عباس گفته است که اینکه ثوابها که [قرة اعین] و باعث روشنی
چشمهاست چیزي است که تفسیر ندارد زیرا امر بزرگتر و اجل از اینست که تفسیر آن شناخته و دانسته شود. و در حدیث
صحیح از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله وارد شده است که خدا فرموده [اعددت لعبادي الصالحین ما لا عین رأت و لا اذن
سمعت و لا خطر علی قلب بشر بل هو مما اطّلعتکم علیه اقرؤا ان شئتم فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قرّة اعین. یعنی من براي
بندگان نیکوکارم چیزي مهیّا کردهام که نه چشمی دیده است و نه گوشی شنیده است و نه بر دل بشري خطور کرده است
بلکه همانستکه من شما را بر آن مطلع ساختهام اگر بخواهید بخوانید [فلا تعلم نفس ... الخ] و بخاري و [ صفحه 499 ] مسلم
هم هر دو اینکه حدیث را روایت کردهاند. و در فایده اینکه خداوند اینکه اجر را مخفی فرموده است وجوهی ذکر کردهاند.
یکی آنکه چون چیزي خطرش عظیم و قدرش جلیل باشد و کنه و صفات آن جز بشرح مفصل درك نشود چنین چیز ابهام و
اخفاء آن بلیغتر است. دوم قرّة العیون و روشنی چشمها نامتناهی است و احاطه علمی بتفاصیل آن ممکن نیست. سوّم آنکه
اینکه اجر در مقابل نماز شب است که مؤمن در پنهانی میگذارد ما بازاء و جزاء آنهم باید از دیگران پنهان باشد و مؤید اینقول
روایتی است از حضرت أبی عبد اللّه امام صادق علیه السّلام که فرمود: [هیچ حسنهاي نیست مگر اینکه در قرآن ثواب آن
آشکار و معیّن است مگر نماز شب که خداوند عزّ اسمه بواسطه عظمت و اهمیت آن ثواب آنرا آشکار نفرموده است و فرموده
است [فلا تعلم نفس ... الخ] 18 - آیا بنابراین کسیکه در دنیا ایمان آورده بود مانند کسی است که خارج از ایمان بوده است!
آنها برابر و یکسان [در شرافت و جزاي آخرت] نخواهند بود. کاشفی گوید: [آوردهاند که ولید بن عقبه با شیر بیشه مردي در
مقام مفاخرت برآمده گفت اي علی سنان من از سنان تو سختتر است و زبان من از زبان تو تیزتر علی گفت خاموش باش اي
فاسق ترا با من چه زهره مساوات و چه یاراي مجادلات حق سبحانه و تعالی براي تصدیق علی [رضی اللّه عنه علیه السّلام اینکه
آیت فرستاد. انتهی] و صاحب تفسیر روح البیان گوید پس مؤمن علی [رض] است و هر کس حالش مانند او باشد داخل در
آیه است و کافر ولید است و هر کس بر صفت او داخل در آیه است و لذا خداوند بصیغه جمع لا یستون فرموده است [انتهی]
19 - امّا کسانیکه ایمان آوردند و کارهاي شایسته کردند براي آنها بهشتهاست که مأواي حقیقی آنهاست و [ [ صفحه 500
سفره مائدهایست که بجزاي اعمال آنها گسترده است. 20 - و امّا کسانیکه از ایمان و اطاعت خارج شدند مکان و منزلشان
آتش است هر وقت بخواهند از آن بیرون آیند آنها را در آن برمیگردانند و بآنها گفته میشود بچشید عذاب آتشی را که در
دنیا آنرا تکذیب میکردید و دروغ میپنداشتید و منکر آن بودید.
[ [سوره السجده [ 32 ]: آیات 21 تا 25
اشاره
وَ لَنُذِیقَنَّهُم مِنَ العَذابِ الَأدنی دُونَ العَذابِ الَأکبَرِ لَعَلَّهُم یَرجِعُونَ [ 21 ] وَ مَن أَظلَمُ مِمَّن ذُکِّرَ بِآیاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعرَضَ عَنها إِنّا مِنَ
المُجرِمِینَ مُنتَقِمُونَ [ 22 ] وَ لَقَد آتَینا مُوسَی الکِتابَ فَلا تَکُن فِی مِریَۀٍ مِن لِقائِهِ وَ جَعَلناهُ هُديً لِبَنِی إِسرائِیلَ [ 23 ] وَ جَعَلنا مِنهُم
- [ أَئِمَّۀً یَهدُونَ بِأَمرِنا لَمّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُونَ [ 24 ] إِنَّ رَبَّکَ هُوَ یَفصِ لُ بَینَهُم یَومَ القِیامَۀِ فِیما کانُوا فِیهِ یَختَلِفُونَ [ 25
-21- اي یقضی. -قرآن- 1 « یَفصِلُ » اي فی شکّ « فِی مِریَۀٍ » اي العذاب الاقرب و هو عذاب الدنیا « العَذابِ الَأدنی » 537- قرآن- 1
21 - و البته باین کافران میچشانیم عذاب نزدیکتر و پستتر را [که عذاب قحط و غلا و قتل و 101- 76 -قرآن- 91 - قرآن- 62
اسارت باشد] قبل از عذاب بزرگتر [که [ صفحه 501 ] عذاب جهنم و خلود در آتش است] باشد که آنها از کفر خود برگردند
و تائب شوند [و دست از نافرمانی بردارند]. 22 - و کیست ستمکارتر [بخویشتن] از کسی که بآیات پروردگارش [یعنی قرآن]
موعظه شود و او پند نگیرد بلکه از آن دوري گزیند و بآن نظري نکند. ما هم محققا از نافرمانان و کسانیکه ترك طاعت
پروردگار خود کنند انتقام خواهیم کشید [و آنها را معاقب خواهیم ساخت]. 23 - و حقا که ما بموسی کتاب [توراة را] عطا
کردیم پس تو هم از ملاقات او [یعنی دیدار موسی در شب اسراء یا از اینکه ببینی آنچه را موسی دید] در شک مباش [ یا از
لقاء قرآن همان قسم که بموسی توراة عطا شد بتو هم قرآن عطاء گردیده است و امر تازهاي نیست که موجب شک باشد] و ما
کتاب توراة یا موسی را اسباب هدایت اولاد یعقوب قرار دادیم. 24 - و از بنی اسرائیل امامان و پیشوایانی برقرار کردیم که باذن
ما و بتوفیق ما مردم را راهنمائی کنند [و اینکه پیشوا گشتن آنها] بواسطه صبري بود که بر سختیها کردند و بآیات [کتاب منزل
از جانب ما یعنی توراة] با نظر یقین و بلا شک توجه نمودند. 25 - همانا پروردگار تو در روز قیامت بین آنها [یعنی بین پیمبران
و تکذیب کنندگان و بین مؤمنین و مشرکین و یا فاسقین] حکم و قضاوت خواهد نمود در آنچه که آنها [در امور دین و
توحید و معاد] اختلاف داشتند.
[ [سوره السجده [ 32 ]: آیات 26 تا 30
اشاره
أَ وَ لَم یَهدِ لَهُم کَم أَهلَکنا مِن قَبلِهِم مِنَ القُرُونِ یَمشُونَ فِی مَساکِنِهِم إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ أَ فَلا یَسمَعُونَ [ 26 ] أَ وَ لَم یَرَوا أَنّا
نَسُوقُ الماءَ إِلَی الَأرضِ الجُرُزِ فَنُخرِجُ بِهِ زَرعاً تَأکُلُ مِنهُ أَنعامُهُم وَ أَنفُسُهُم أَ فَلا یُبصِرُونَ [ 27 ] وَ یَقُولُونَ مَتی هذَا الفَتحُ إِن کُنتُم
صادِقِینَ [ 28 ] قُل یَومَ الفَتحِ لا یَنفَعُ الَّذِینَ کَفَرُوا إِیمانُهُم وَ لا هُم یُنظَرُونَ [ 29 ] فَأَعرِض عَنهُم وَ انتَظِر إِنَّهُم مُنتَظِرُونَ [ 30 ] -قرآن-
اي الارض الّتی « الَأرضِ الجُرُزِ » اي من اجیال النّاس « مِنَ القُرُونِ » اي أ و لم یتبیّن لهم « أَ وَ لَم یَهدِ لَهُم » [ 522-1 [ صفحه 502
اي و لا هم « وَ لا هُم یُنظَرُونَ » اي النصر او الفتح و الحکم. فتح اي حکم و الفتاح الحاکم « الفَتحُ » جرز نباتها اي قطع و ازیل
26 - آیا براي اینکه کافران روشن 264- 175 -قرآن- 240 - 117 -قرآن- 165 - 72 -قرآن- 98 - 26 -قرآن- 54 - یمهلون. -قرآن- 1
نشده و ندانستهاند که چه بسیار مردمانی که پیش از ایشان در قرون گذشته بودند و آنها را هلاك کردیم [بجزاي کفر و
نافرمانیشان] در حالتی که در خانههاي خود راه میرفتند و بخود مشغول بودند [ یا آنکه اینها اینک در خانههاي آنها راه میروند
و آثار خانههاي خراب آنها را مینگرند] حقّا که در اینکه هلاك ساختن ما دلالات و نشانههائی و عبرتهائی است [براي
آیندگان] آیا پس با وجود اینها اینکه کافران گوش شنوا ندارند [و آیات مواعظ خدا را نمیشنوند و متّعظ نمیشوند و باز
دست از کفرشان برنمیدارند]. 27 - آیا ندیده و ندانستهاند که ما میرانیم آب را [بوسیله باران و نهرها و چشمه سارها] بطرف
زمین خشک بیآب و علف و بسبب آن آب کشت زارها و غلات و درختها بیرون میآوریم که از اینکه کشتها و چمنها
چهارپایانشان میچرند و خودهاشان میخورند آیا با وجود اینکه نمینگرند و قدرت ما را نمیبینند و بر وحدت و کمال فضل
28 - [و اینکه کفار] میگویند اینکه روز فیروزي یا روزي که منتظرید خدا [ و قدرت حق تعالی استدلال نمیکنند. [ صفحه 503
بین ما و شما حکم کند] کی و چه وقت خواهد بود اگر راست میگوئید [که چنین روزي خواهد آمد]. 29 - بگو [ یا محمّد]
روز فتح [یعنی روز زایل شدن شبهه که روز قیامت است یا روز غلبه بر دشمنان که روز بدر یا فتح مکه باشد] روزیست که
ایمان کسانیکه کافر بودند سودي نخواهد داشت و بآنها زمان و مهلتی نمیدهند [که عذر بیاورند یا عذاب آنها بتأخیر بیفتد] [و
آنروز اگر مراد قیامت باشد که بدیهی است بحال کافر سودي نخواهد داشت و مجال عذري براي او نخواهد بود و اگر مراد
روز بدر باشد در حال کشتار و یقین بمرگ ایمان در آنحال فایدهاي ندارد چنانکه ایمان فرعون در حال غرق نتیجهاي نداد].
-30 بنابرین [ یا محمّد] از آنها اعراض کن و رو بگردان و بحال خودشان واگذار و منتظر [حکم خدا در باره آنها و موعدي
که من براي پیروزي تو بر دشمنان معیّن کردهام باش. آنها هم در انتظار حوادث آینده باشند [و صبر کنند که حادثات زمان ترا
از بین ببرد و از دست تو راحت شوند [و در اینکه امیدوار و باقی بمانند]. پایان جلد ششم، جلد هفتم از سوره احزاب شروع
میشود [ صفحه 504 ] توجه هزینه طبع و انتشار اینکه جلد از تفسیر خسروي [مانند سایر مجلّدات] بوسیله جناب آقاي دکتر حاج
سید مهدي بدیعی تأمین شده است، امید است اینکه خدمت دینی مورد قبول حضرت باري واقع شده و دعاي خیر مؤلّف بدرقه
راه ایشان قرار گیرد، توفیقات معظمله را در طبع و انتشار جلد هفتم و هشتم اینکه اثر نفیس از خداوند خواهانیم. حاجیه مهر
[ الملوك خسروانی [ صفحه 505