گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر خسروی
جلد هفتم
سورة الشوري



اشاره
پنجاه و سه آیه و مکیّه است [و بنا بر قول إبن عباس و قتاده جز چهار آیه از آن که در مدینه نازل شده است و آن آیه قُل لا
أَسئَلُکُم عَلَیهِ أَجراً إِلَّا المَوَدَّةَ فِی القُربی که إبن عباس گوید چون اینکه آیه نازل شد مردي گفت بخدا سوگند خدا اینکه آیه
را نفرستاده است و لذا اینکه آیه نازل شد أَم یَقُولُونَ افتَري عَلَی اللّهِ کَذِباً پس آنمرد تائب شد و پشیمان گشت و سپس اینکه
-517- 403 -قرآن- 469 - 212 -قرآن- 356 - آیه نازل شد هُوَ الَّذِي یَقبَلُ التَّوبَۀَ عَن عِبادِهِ- تا- لَهُم عَذابٌ شَدِیدٌ. -قرآن- 144
37- 551 بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ -قرآن- 1 - قرآن- 529
[ [سوره الشوري [ 42 ]: آیات 1 تا 5
اشاره
37 حم [ 1] عسق [ 2] کَ ذلِکَ یُوحِی إِلَیکَ وَ إِلَی الَّذِینَ مِن قَبلِکَ اللّهُ العَزِیزُ الحَکِیمُ [ 3] لَهُ - بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ -قرآن- 1
191 تَکادُ السَّماواتُ یَتَفَطَّرنَ مِن فَوقِهِنَّ وَ المَلائِکَۀُ یُسَ بِّحُونَ - ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الَأرضِ وَ هُوَ العَلِیُّ العَظِیمُ [ 4] -قرآن- 1
کَذلِکَ یُوحِی إِلَیکَ » [ 188 [ صفحه 352 - بِحَمدِ رَبِّهِم وَ یَستَغفِرُونَ لِمَن فِی الَأرضِ أَلا إِنَّ اللّهَ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِیمُ [ 5] -قرآن- 1
اي یتشققن « یَتَفَطَّرنَ » اي مثل ما فی هذه السورة من الایات او مثل ایحائها اوحی اللّه إلیک و الی الرسل الّذین سبقوك «......
210- 162 -قرآن- 192 - 35 -قرآن- 147 - اي من جهتهن الفوقانیه. -قرآن- 1 « مِن فَوقِهِنَّ » من عظمۀ اللّه
تفسیر معانی:
اشاره
- 1 و 2- حم عسق گفتهاند که دو اسم از اسامی قرآن یا اینکه سورهاند و أقوال دیگري هم ذکر شده که قبلا گفته شد. 3
اینکه چنین [یعنی مثل وحی که تقدّم یافت اخبار غیب را] بتو و بپیمبران قبل از تو وحی میفرستد خداي توانائی که مغلوب
نمیشود و افعال او کاملا محکم و مبنی بر حکمت است. [ یا بتفسیر دیگر] یعنی- مانند وحی که در اینکه سوره میآید خداوند
عزیز حکیم بتو و پیمبران قبل از تو وحی میفرستد [و معناي تشبیه در آن اینکه هر قسمتی در حکمت و صواب مانند قسمت
دیگر است و متضمن براهین و مواعظ و فوایدي است]. عطا از إبن عباس روایت میکند که هیچ پیمبري که بر او کتاب نازل
شده نیست مگر اینکه معانی اینکه سوره بلغات آنها بر او نازل گشته است 4- آنچه در آسمانها و زمین است [در جمیع عوالم
علوي و سفلی] ملک و مال مختص باوست [خلقا و ملکا و علما] و او برتر و بالاتر از هر توانائی است و شأن او عظیم [و وصف
هر چیز در برابر ذکر او کوچک است]. 5- نزدیک میشود که آسمانها هر یک از بالاي آنکه در زیرین است [از گفتار اینکه
مشرکین که براي خدا فرزند قائل شدهاند] شکافته شوند [یعنی عظمت گفته آنها چنان است که اگر بنا میشد آسمانها منشق
شوند و در هم ریزاند از اینکه سخن باید در هم بریزند] و فرشتگان تنزیه میکنند [خدا را از صفاتی که جایز نیست باو نسبت
داده شود] و او را تمجید میکنند [در آنچه سزاوار خلاقیت و بزرگواري اوست] و براي اهل زمین [از مؤمنان] طلب آمرزش
[ مینمایند بدانید و آگاه باشید که خداوند آنخداي آمرزنده مهربان است. [ صفحه 353
[ [سوره الشوري [ 42 ]: آیات 6 تا 10
اشاره
وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَولِیاءَ اللّهُ حَفِیظٌ عَلَیهِم وَ ما أَنتَ عَلَیهِم بِوَکِیلٍ [ 6] وَ کَذلِکَ أَوحَینا إِلَیکَ قُرآناً عَرَبِیا لِتُنذِرَ أُمَّ القُري وَ
مَن حَولَها وَ تُنذِرَ یَومَ الجَمعِ لا رَیبَ فِیهِ فَرِیقٌ فِی الجَنَّۀِ وَ فَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ [ 7] وَ لَو شاءَ اللّهُ لَجَعَلَهُم أُمَّۀً واحِدَةً وَ لکِن یُدخِلُ مَن
وَّ لا نَصِ یرٍ [ 8] أَمِ اتَّخَ ذُوا مِن دُونِهِ أَولِیاءَ فَاللّهُ هُوَ الوَلِیُّ وَ هُوَ یُحیِ المَوتی وَ هُوَ عَلی
ٍ
یَشاءُ فِی رَحمَتِهِ وَ الظّالِمُونَ ما لَهُم مِن وَلِی
724- شَّیءٍ قَدِیرٌ [ 9] وَ مَا اختَلَفتُم فِیهِ مِن شَیءٍ فَحُکمُهُ إِلَی اللّهِ ذلِکُمُ اللّهُ رَبِّی عَلَیهِ تَوَکَّلتُ وَ إِلَیهِ أُنِیبُ [ 10 ] -قرآن- 1
ِ
کُل
اي بموکول الیک « بِوَکِیلٍ » اي حافظ علیهم أعمالهم و محاسبهم علیها « حَفِیظٌ عَلَیهِم » اي نصراء و المراد هنا شرکاء للّه « أَولِیاءَ »
بل اتخذوا من دونه اولیاء فإن « أَمِ اتَّخَ ذُوا مِن دُونِهِ أَولِیاءَ فَاللّهُ هُوَ الوَلِیُّ » یوم القیامۀ « یَومَ الجَمعِ » هی مکّ ۀ « أُمَّ القُري » امرهم
اي ان الّذي تختلفون فیه « وَ مَا اختَلَفتُم فِیهِ مِن شَیءٍ » اي هو المتولی امر الانسان « هُوَ الوَلِیُّ » ارادوا اولیاء بحق فاللّه هو الولیّ بحق
-12- اي ارجع و اتوب. -قرآن- 1 « أُنِیبُ » أنتم و الکفار من امور دینکم دنیاکم و تتنازعون فیه فارجعوا فی الفصل فیه الی اللّه
-442- 371 -قرآن- 403 - 274 -قرآن- 354 - 193 -قرآن- 206 - 165 -قرآن- 176 - 123 -قرآن- 149 - 67 -قرآن- 111 - قرآن- 48
6- و آنانکه غیر از خدا ولیّ و صاحب اختیاري براي خود گرفتند [یعنی کفّار مکه که جز خدا [ 581 [ صفحه 354 - قرآن- 571
معبودهاي دیگري را میپرستند] خداوند مراقب و نگهبان اعمال آنهاست [و چیزي از آنرا فرو گذار نمیکند مگر اینکه جزا
بآنها خواهد داد] و تو هم یا محمّد ضامن اعمال آنها نیستی [و موکّل آنها نخواهی بود که آنان را مجبور بایمان سازي تو فقط
باید ترساننده آنها باشی و آنانرا دعوت بحق نمائی لذا بسبب تکذیب آنها بر خود سخت مگیر و دلتنگ مباش]. 7- و ما
همچنانکه [بپیمبران قبل از تو بوسیله کتبی که بلغت قوم خودشان بود بر آنها وحی فرستادیم همچنین] قرآن را بلغت عرب
وحی نمودیم [تا آنچه در آن است بفهمند] و تا آنکه تو اهل مکه و اهل سایر بلاد زمین را که در پیرامون آن هستند بترسانی
و همچنین آنانرا از روز جمع یعنی روز قیامت [که خداوند اوّلین و آخرین را در آنروز در یکجا گرد هم میآورد] و شکّی در
وجود آن روز نیست بترسانی و اهل قیامت در آنروز [بواسطه اطاعت و طاعتشان] دستهاي در بهشتاند و دسته دیگر [بواسطه
نافرمانی و معصیتشان] در آتش خواهند بود. 8- و اگر خدا میخواست که آنها را یک امّت قرار دهد [به اینکه که آنها را در
دین واحد متدین سازد و آنها را مجبور و ملجأ نماید میکرد و لکن اینکار را نکرد زیرا در آنوقت تکلیف باطل بود و تکلیف
با وجود اختیار ثابت است] و لکن کسیرا که بخواهد در رحمت خود داخل میسازد [و آنها مؤمنانند] و براي ستمکاران دوست
و ناصري که آنها را حمایت کند و یاوري که مانع عذاب آنها گردد نیست. 9- بلکه [اینکه کفّار] جز خدا [از بتها] دوستان و
اولیائی گرفتهاند تا متولّی امور آنها باشند در صورتی که صاحب اختیار و دوست واقعی و مددکار خداست [که در حقیقت
مستحق ولایت و مالک سود و زیان همگان است نه غیر [ صفحه 355 ] او] اوست که مردگان را زنده میکند [و براي جزا از قبر
برمیانگیزد] و اوست که بر هر کار تواناست. اوست قادر بحکم کن فیکون || غیر او جمله عاجزاند و زبون عجز را سوي
قدرتش ره نیست || عقل از اینکه کارخانه آگه نیست 10 - آنچه را که شما در امور دین و دنیاتان اختلاف کنید حکم او با
خداست [چه او فاصل بین محقّ و مبطل است و براي حق بثواب و مدح و براي مبطل بعقاب و ذمّ حکم میکند یا در قیامت هر
کس را بآنچه استحقاق دارد جزا میدهد] اینست خداي شما [که در بین مختلفین حکم میکند] اوست پروردگار مالک من و
من در مهمّات خود باو توکّل کردهام و برگشت من در تمام امور بسوي اوست.
[ [سوره الشوري [ 42 ]: آیات 11 تا 15
اشاره
فاطِرُ السَّماواتِ وَ الَأرضِ جَعَلَ لَکُم مِن أَنفُسِکُم أَزواجاً وَ مِنَ الَأنعامِ أَزواجاً یَذرَؤُکُم فِیهِ لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ البَصِ یرُ
شَّیءٍ عَلِیمٌ [ 12 ] شَرَعَ لَکُم مِنَ الدِّینِ ما وَصّی بِهِ نُوحاً
ِ
11 ] لَهُ مَقالِیدُ السَّماواتِ وَ الَأرضِ یَبسُطُ الرِّزقَ لِمَن یَشاءُ وَ یَقدِرُ إِنَّهُ بِکُل ]
وَ الَّذِي أَوحَینا إِلَیکَ وَ ما وَصَّینا بِهِ إِبراهِیمَ وَ مُوسی وَ عِیسی أَن أَقِیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ کَبُرَ عَلَی المُشرِکِینَ ما تَدعُوهُم إِلَیهِ
اللّهُ یَجتَبِی إِلَیهِ مَن یَشاءُ وَ یَهدِي إِلَیهِ مَن یُنِیبُ [ 13 ] وَ ما تَفَرَّقُوا إِلاّ مِن بَعدِ ما جاءَهُمُ العِلمُ بَغیاً بَینَهُم وَ لَو لا کَلِمَۀٌ سَبَقَت مِن
مِّنهُ مُرِیبٍ [ 14 ] فَلِذلِکَ فَادعُ وَ استَقِم کَما
ٍ
رَبِّکَ إِلی أَجَلٍ مُسَ  می لَقُضِ یَ بَینَهُم وَ إِنَّ الَّذِینَ أُورِثُوا الکِتابَ مِن بَعدِهِم لَفِی شَک
أُمِرتَ وَ لا تَتَّبِع أَهواءَهُم وَ قُل آمَنتُ بِما أَنزَلَ اللّهُ مِن کِتابٍ وَ أُمِرتُ لِأَعدِلَ بَینَکُمُ اللّهُ رَبُّنا وَ رَبُّکُم لَنا أَعمالُنا وَ لَکُم أَعمالُکُم لا
اي یکثرکم من الذرء و هو البث « یَذرَؤُکُم » [ 1181 [ صفحه 356 - حُجَّۀَ بَینَنا وَ بَینَکُمُ اللّهُ یَجمَعُ بَینَنا وَ إِلَیهِ المَصِیرُ [ 15 ] -قرآن- 1
« وَ یَقدِرُ » جمع مقلاد و هو المفتاح « مَقالِیدُ » اي فی هذا التدبیر و هو جعل النّاس و الانعام ازواجا یحدث بینهم توالد « فِیهِ » و النشر
أُورِثُوا » اي یرجع « یُنِیبُ » اي یجتلب إلیه اي یصطفیه لنفسه « یَجتَبِی » اي عظم علیهم « کَ بُرَ » اي بیّن و اظهر « شَرَعَ » اي و یضیق
-67- 14 -قرآن- 59 - اي لا حجاج اي لا خصومۀ. -قرآن- 1 « لا حُجَّۀَ » اي اهل الکتاب الّذین کانوا فی عهد الرسول « الکِتابَ
-356- 324 -قرآن- 335 - 277 -قرآن- 314 - 248 -قرآن- 266 - 222 -قرآن- 240 - 200 -قرآن- 213 - 160 -قرآن- 188 - قرآن- 149
418- قرآن- 406
تفسیر معانی:
اشاره
-11 آفریننده و بوجود آورنده آسمانها و زمین [از علویّات و سفلیات و ارواح و نفوس] قرار داد از جنسهاي خودتان براي
شما جفتهائی و از چهار پایان نیز صنفها و جفتهائی [از نر و ماده] تا شما را زیاد [ صفحه 357 ] گرداند در آن [جعل و تدبیري
که براي کثرت و ازدیاد شما فرموده است] براي او هیچ چیز مثل و مانند نیست [ذات مقدس او بلا شبیه و مثیل است] [و با
اینکه بوجه من الوجوه او را نظیر و شبیه نیست] او شنواي بتمام مسموعات و بیناي بتمام مبصرات است. 12 - کلیدهاي [ارزاق]
آسمانها و زمین و خزائن بالادست بدست اوست و ملک اوست، گشاده و پهن میکند روزي را براي هر کس که بخواهد و
مشیّتش تعلّق بگیرد و تنگ میسازد براي هر کس که بخواهد زیرا او بهر چیز داناست [و آنچه میکند بر حسب مصالح خلق
- است]. کاشفی گوید: کلیدهاي آسمانها و زمین یعنی مفاتیح رزق، چه خزانه آسمان باران است و گنجینه زمین نبات]. 13
روشن ساخت و راه واضح نشان داد براي شما [اي امّت محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم] از دین [توحید و برائت از شرك]
آنچه نوح بآن توصیه و سفارش کرده بود و آن همانست که ما بتو وحی کردهایم [ یا محمّد] و آن سفارشی است که ابراهیم و
موسی و عیسی را توصیه کردهایم به اینکه که متمسک بدین شوید [و بموجب آن عمل کنید و دوام بر آن داشته مردم را بآن
بخوانید] و در آن تفرقه و اختلاف پیدا نکنید [و در آن مؤتلف و متفق باشید و برادر یکدیگر باشید] آنچه را که تو [از توحید
خدا و اخلاص [براي او] و ترك دین پدران و دور افکندن بتها] مشرکین را بآن دعوت میکنی بر آنها بزرگ و سنگین است
[و بر آنها گران است که ما ترا برگزیده و براي دعوت آنها فرستادهایم و اختصاص به نبوّت و وحی دادهایم و از آنها کسیرا
اختیار نکردهایم] خداست که هر کس را مشیتش تعلّق بگیرد براي دعوت بتوحید و تحمّل رسالت برمیگزیند [و بر حسب
علمی که بحال آنها دارد آنانرا براي پیامبري اختیار میکند و مأمور میفرماید] و خداست که هر کس [با اخلاص و نیّت
پاك] بسوي او برگردد و بطاعت او [ صفحه 358 ] اقبال کند هدایت میفرماید [و بدین خود ارشاد مینماید و طریق بهشت و
سعادت را باو مینمایاند]. 14 - و اینکه جماعت کافران متفرق نشدند و در باره تو [ یا محمّد] اختلاف نکردند مگر بعد از
اینکه بصحّت نبوّت تو پی بردند و علم حاصل نمودند و دانستند که تو بر حق میباشی [و پس از آن از توجه بآن و نظر کردن
و تفکّر و تأمّل در آن عدول کردند و حاضر باتفاق با تو نشدند] و اینکار را از آنجهت کردند که ظلم و حسد و عداوت و
حرص بر طلب دنیا آنها را وادار نمود [و ترسیدند که اگر بتو ایمان آورند ریاستشان از بین برود و عوام از دور آنها پراکنده
شوند] و اگر از جانب پروردگار تو محقق و ثابت نشده بود که عذاب آنها براي وقت معینی بتأخیر افتد [و وعده خدائی و
اخبار او سبقت نیافته بود که تا وقت مرگ یا قیامت بآنها مهلت داده شود] اکنون حکم الهی بر آنها جاري میشد و عذابی را
که مستحق بودند بر آنها نازل میگشت- و امّا آنکسانی که کتاب آسمانی [توراة و انجیل] را ارث بردهاند یعنی یهود و
نصاري [در عصر رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله] آنها یقین بکذب قرآن ندارند بلکه از آن در شک و ریبه هستند [و در
صدق آن تردید دارند و دلهاشان در قلق و اضطراب است]. 15 - پس بدینجهت و براي همینکه [آنها در تفرقه و اختلاف و
گروهی در شک و ریبه میباشند] تو مردم را بدین حق دعوت کن و بطوریکه از جانب ما مأمور هستی پایدار باش و پافشاري
کن و پیروي و موافقت با میول و هواهاي نفسانی مشرکین منما [و بخواهشها و هوسهاي آنها اعتناء مکن] و بگو من ایمان
بکتابی که خدا بر من [و پیمبران پیش از من] نازل کرده است دارم و مأمور هستم که بین شما بعدالت رفتار کنم [و فرق بین
قوي و ضعیف و فقیر و غنی و رئیس و مرئوس نگذارم یا آنکه بین خودم و شما تفاوتی نگذارم آنچه براي خود میخواهم
براي شما بخواهم] بگو بآنها خدا پروردگار ما و پروردگار شماست [مدبّر ما و مدبّر شما و مصرّف ما و مصرف شما، نعمت
دهنده بما [ صفحه 359 ] و منعم بر شماست] اعمال ما براي خودمان و اعمال شما براي خودتان است [هر کس جزاي کردار
خود را میبیند اصرار شما بر کفر بما زیانی نمیرساند و هیچکس بگناه دیگري مؤاخذه نمیشود] بین ما و شما محاجّ ۀ و
خصومتی نیست [من حجّت را بر شما تمام کردم و دیگر مباحثه و احتجاجی با یکدیگر نداریم] خداوند در روز قیامت میان ما
و شما را جمع خواهد کرد [و میان ما حکم بحق خواهد فرمود] و بعد از مرگ برگشت همگان بسوي اوست [و خودش
حکومت بحق خواهد کرد و هر کس را جزا خواهد داد]. در حدیث آمده است که: [ثلث منجیات و ثلث مهلکات فالمنجیات:
العدل فی الرضا و الغضب- و القصد فی الغنی و الفقر- و خشیۀ اللّه فی السر و العلانیۀ- و المهلکات: شحّ مطاع و هوي متّبع و
اعجاب المرء بنفسه یعنی سه چیز اسباب نجات و سه چیز اسباب هلاکت است امّا آنچه اسباب نجات است دادگستري در حال
خشنودي و در حال غضب- و میانه روي در توانگري و در ناداري- و خدا ترسی در پنهان و آشکارا- و امّا آنچه اسباب
هلاکت است بخلی که آدمی بفرمان او باشد و هوا و هوسی که شخص پیروي آن کند و سه دیگر آنکه آدمی خودپسند باشد
و بعمل خویش ببالد.
[ [سوره الشوري [ 42 ]: آیات 16 تا 20
اشاره
وَ الَّذِینَ یُحَاجُّونَ فِی اللّهِ مِن بَعدِ ما استُجِیبَ لَهُ حُجَّتُهُم داحِ َ ض ۀٌ عِندَ رَبِّهِم وَ عَلَیهِم غَضَبٌ وَ لَهُم عَذابٌ شَدِیدٌ [ 16 ] اللّهُ الَّذِي
وَّ المِیزانَ وَ ما یُدرِیکَ لَعَلَّ السّاعَۀَ قَرِیبٌ [ 17 ] یَستَعجِلُ بِهَا الَّذِینَ لا یُؤمِنُونَ بِها وَ الَّذِینَ آمَنُوا مُشفِقُونَ مِنها
ِ
أَنزَلَ الکِتابَ بِالحَق
وَ یَعلَمُونَ أَنَّهَا الحَقُّ أَلا إِنَّ الَّذِینَ یُمارُونَ فِی السّاعَۀِ لَفِی ضَ لالٍ بَعِیدٍ [ 18 ] اللّهُ لَطِیفٌ بِعِبادِهِ یَرزُقُ مَن یَشاءُ وَ هُوَ القَوِيُّ العَزِیزُ
- [ 19 ] مَن کانَ یُرِیدُ حَرثَ الآخِرَةِ نَزِد لَهُ فِی حَرثِهِ وَ مَن کانَ یُرِیدُ حَرثَ الدُّنیا نُؤتِهِ مِنها وَ ما لَهُ فِی الآخِرَةِ مِن نَصِ یبٍ [ 20 ]
اي من بعد ما استجاب له النّاس « مِن بَعدِ ما استُجِیبَ لَهُ » اي یجادلون فی دینه « یُحَاجُّونَ فِی اللّهِ » [ 713 [ صفحه 360 - قرآن- 1
« یُمارُونَ » اي خائفون « مُشفِقُونَ » اي و الشرع الّذي توزن به الحقوق أو العدل « وَ المِیزانَ » اي زائلۀ باطلۀ « داحِ َ ض ۀٌ » بالدخول فیه
184 -قرآن- - 152 -قرآن- 169 - 85 -قرآن- 142 - 28 -قرآن- 53 - الزرع و المراد به هنا الثواب. -قرآن- 1 « حَرثَ » اي یجادلون
296- 274 -قرآن- 288 - -249-236 قرآن- 262
تفسیر معانی
اشاره
-16 و آنانکه با پیمبر و مسلمین در باره دین خدا و توحید او محاجّه و مخاصمه میکنند [یعنی یهود و نصاري که گفتند کتاب
ما قبل از کتاب شما و پیمبر ما پیش از پیمبر شماست و ما بهتر از شما هستیم و اولی بحق میباشیم] و اینکه محاجّه بعد از
آنستکه مردم داخل در اسلام شده و دعوت پیمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را استجابت کردهاند [و بواسطه ظهور حجّت و
وضوح محجّه اسلام بآن گرویدهاند] اینکه کسان حجّتشان [و برهانی که بخیال خود میآورند] در نزد پروردگارشان باطل و
زایل است [زیرا آنچه ذکر میکنند دلیل افضل بودن دین آنها نیست و مانع صحت نبوّت پیمبر ما صلّی اللّه علیه و آله نخواهد
بود چه کتاب و شریعت آنها نسخ شده و خداوند بهتر از آنرا عطا فرموده است] و بر آنان [بسبب اینکه احتجاجشان و
خصومتی که با دین حق و پیمبر رحمت میکنند] غضب خداوندي نازل و براي آنها در آخرت عذاب سختی بر دوام خواهد
17 - خداست آن خدائی که قرآن را [ یا تمام کتب آسمانی را [بحقّ و براستی [و یا بأمر و نهی حقّانی و [ بود. [ صفحه 361
فرایض و احکام ربّانی] نازل فرمود و میزان [عدل یا ترازوي حقیقت یعنی وجود خاتم انبیاء را که تعدیل کننده و قاضی عدالت
بین خلق است] فرستاد و تو چه دانی [ یا محمّد صلّی اللّه علیه و آله و غیر تو] شاید آمدن ساعت یعنی قیامت نزدیک باشد [و
فقط براي آن خداوند وقت آمدن آنرا بر بندگان پنهان داشته است که همیشه ترسناك باشند و مبادرت بتوبه کنند] [و ما
یدریک] الادراء بمعنی الاعلام- یعنی اي شیء یجعلک داریا اي عالما بحال الساعۀ التی هی من العظم و الشدّة و الخفاء بحیث
لا یبلغه درایۀ احد و انّما یدري ذلک بوحی منّا و بالفارسیّۀ: چه چیز دانا کرد ترا بر آن و یا چه دانی!- و راغب در مفردات
گوید هر جا در قرآن کریم و ما أدراك ذکر شده در دنبال آن بیان آن شده است مانند [وَ ما أَدراكَ ما هِیَه نارٌ حامِیَۀٌ] و هر
جا ما یدریک ذکر شده دنبال آن بیان آن نیامده است مانند [وَ ما یُدرِیکَ لَعَلَّ السّاعَۀَ قَرِیبٌ] [از روح البیان نقل] بمعنی. -
18 - آنانکه ایمان [بقیامت و روز جزاء] نیاوردهاند [بواسطه جهل باحوال و اهوال آنروز 334- 214 -قرآن- 289 - قرآن- 174
بزرگ] بطلب آن شتاب میکنند [و چون نمیترسند و آمدن آنرا بعید میدانند میگویند پس چرا قیامت زودتر قیام نمیکند و
اینکه گفتارشان هم از روي سخریه و انکار است] و آن کسانی که ایمان بمعاد و روز جزا دارند از آن ترسناكاند و از آمدن
آن بیم دارند [و آماده براي آن نیستند] و میدانند که آمدن آن راست و حق است و خلفی در آن نیست- بدانید و آگاه باشید
که آنانکه در باره ساعت یعنی روز قیامت در مریه و شکاند و در باره آمدن آن محاجّه و مجادله میکنند و منکر آن هستند
در گمراهیاند و دور از طریق صواب میباشند [زیرا متذکّر نمیشوند تا بدانند آنکسی که آنها را آفریده است بر بعث و نشر
19 - خداوند ببندگانش با لطف و خیر رسان است [ارزاق مقدّره را که براي هر کس تقسیم [ آنها نیز تواناست]. [ صفحه 362
فرموده بآنها میرساند و آفات را از آنان دور میکند و سرور و خوشوقتی بآنها عنایت میفرماید و آنچه را از آلات و اسباب
معیشت بآن نیازمنداند آنها را متمکن مینماید و غیر اینها از الطافی که بر کنه آنها هیچ کسی واقف نتواند شد ببندگان خود
ایصال میدارد] هر کس را که بخواهد و مشیّتش تعلّق بگیرد روزي میدهد و وسعت عطا مینماید و او توانائی است که عاجز
نمیشود و غالبی است که مغلوب نمیگردد. 20 - کسی که بعمل خود خواهان نفع آخرت باشد ما جزاي عمل او را میدهیم و
ثواب عملش را هم میافزائیم [و در برابر یکی ده عطا میکنیم بلکه بر آنهم هر قدر بخواهیم میافزائیم] و کسی که بعمل خود
نفع دنیوي را بخواهد نصیبی از دنیا باو عطا میکنیم [آنهم نه تمام آنچه را که او میخواهد بلکه بحسب آنچه حکمت اقتضا
نماید] ولی در آخرت براي او بهرهاي نیست [و بقولی هر کس از جهاد مقصدش خدا باشد هم از غنیمت سهم میبرد و هم
ثواب آخرت خواهد داشت و کسی که از جهاد فقط مقصدش غنیمت باشد محروم نمیشود و سهمی از غنیمت میبرد و لکن
نصیب و بهرهاي از ثواب آخرت نخواهد داشت] و از رسولخدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم مروي است که فرمود: [من کانت
نیته الدنیا فرق اللّه علیه امره و جعل الفقر بین عینیه و لم یأته من الدنیا الا ما کتب له و من کانت نیّته الاخرة جمع اللّه شمله و
جعل غناه فی قلبه و اتته الدنیا و هی راغمه] [مجمع]
[ [سوره الشوري [ 42 ]: آیات 21 تا 25
اشاره
أَم لَهُم شُرَکاءُ شَرَعُوا لَهُم مِنَ الدِّینِ ما لَم یَأذَن بِهِ اللّهُ وَ لَو لا کَلِمَۀُ الفَصلِ لَقُضِیَ بَینَهُم وَ إِنَّ الظّالِمِینَ لَهُم عَذابٌ أَلِیمٌ [ 21 ] تَرَي
الظّالِمِینَ مُشفِقِینَ مِمّا کَسَبُوا وَ هُوَ واقِعٌ بِهِم وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فِی رَوضاتِ الجَنّاتِ لَهُم ما یَشاؤُنَ عِندَ رَبِّهِم ذلِکَ
هُوَ الفَضلُ الکَبِیرُ [ 22 ] ذلِکَ الَّذِي یُبَشِّرُ اللّهُ عِبادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ قُل لا أَسئَلُکُم عَلَیهِ أَجراً إِلَّا المَوَدَّةَ فِی القُربی
وَ مَن یَقتَرِف حَسَ نَۀً نَزِد لَهُ فِیها حُسناً إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ [ 23 ] أَم یَقُولُونَ افتَري عَلَی اللّهِ کَ ذِباً فَإِن یَشَإِ اللّهُ یَختِم عَلی قَلبِکَ وَ
یَمحُ اللّهُ الباطِلَ وَ یُحِقُّ الحَقَّ بِکَلِماتِهِ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ [ 24 ] وَ هُوَ الَّذِي یَقبَلُ التَّوبَۀَ عَن عِبادِهِ وَ یَعفُوا عَنِ السَّیِّئاتِ وَ یَعلَمُ
اي کلمۀ القضاء السابق بتأجیل العذاب « کَلِمَۀُ الفَصلِ » اي لم یعلم « لَم یَأذَن » [ 956 [ صفحه 363 - ما تَفعَلُونَ [ 25 ] -قرآن- 1
اي الاعمال الصالحات و هی من الصفات التی جرت مجري الاسماء « الصّالِحاتِ » جمع روضه و هی البستان « رَوضاتِ »
اي إلّا ان تودّونی لقرابتی منکم او « إِلَّا المَوَدَّةَ فِی القُربی » اي علی ما اتعاطاه من التبلیغ و الارشاد « عَلَیهِ » کالحسنات و الطیّبات
الختم علی القلب هو اغلاقه عن الفهم « یَختِم عَلی قَلبِکَ » اي و من یکتسب « وَ مَن یَقتَرِف » تودّوا قرابتی و القربی هی القرابۀ
- 324 -قرآن- 405 - 242 -قرآن- 290 - 142 -قرآن- 232 - 101 -قرآن- 128 - 50 -قرآن- 91 - 15 -قرآن- 31 - اي -قرآن- 1 « بِکَلِماتِهِ »
28- اي بما یختلج فیها من هواجس. -قرآن- 8 « بِذاتِ الصُّدُورِ » 528 [ صفحه 364 ] بوحیه - 467 -قرآن- 513 - -424 قرآن- 443
تفسیر معانی:
اشاره
-21 مگر براي اینکه کافران مشرك بتهاي آنها [که شرکاء خدا میشمارند] دینی بدون امر و اجازه خدا [غیر دین اسلام]
تشریع کردهاند [که چنین رفتار میکنند] و اگر خداوند در کلمه فصل حکم نکرده بود [که عذاب اینکه امّت را تا قیامت
بتاخیر اندازد و تا آنروز بآنها مهلت دهد] بین اینان [که ترا تکذیب میکنند] حکومت مینمود [و همه را هلاك میکرد] ولی
محققا براي اینکه ستمکاران [تکذیب کنندگان در آخرت] عذاب دردناکی مهیّاست. 22 - ستمکاران را خواهی دید که در
جزاي آنچه در دنیا کرده و از کیفر اعمال زشتی که کسب کردهاند ترسانند [ولی ترسان بودن براي آنها سودي ندارد] و لا
محاله عذاب بر آنها واقع خواهد شد [گریز و گریزي نخواهند داشت] و امّا کسانی که ایمان آورده و کارهاي شایسته و
خداپسند کردهاند در باغهاي سبز و با طراوت بهشتها جا خواهند داشت و آنچه را بخواهند [و آرزو کنند و نفوس آنها بطلبد]
در بساطی که پروردگار و مالکشان براي آنها آماده ساخته از آنها بهرهمند خواهند بود- اینکه [جایگاه و نعمتهاي بیشمار و
ثوابهاي بی اندازه] خود تف ّ ض ل و احسان بزرگی [از جانب پروردگار نسبت بآنها] ست [زیرا در ازاي عمل اندك بیدوام
بنعمات بیپایان دائمی نایل شدهاند]. 23 - اینست آنچه که خدا مژده میدهد [بلسان پیمبرش] کسانیرا که ایمان بخدا و رسول
او آورده و کارهاي شایسته بجاي آورده [و اطاعت امر حق نموده] اند. بگو یا محمّد من بر تبلیغ رسالت و تعلیم شریعت از شما
مزدي نمیخواهم مگر مراعات دوستی در قرابت و خویشاوندي [که یا مراعات خویشاوندي و رحمیّت مرا با خودتان که با
تمام قبایل قریش بستگی نزدیک و قرابت دارم بنمائید و مرا آزار ندهید یا مزد رسالت مرا دوستی با صاحبان قرابت و عترت
من [ صفحه 365 ] بدانید] و هر کس طاعتی بجاي آورد ما هم در نیکی نسبت باو میافزائیم [که موجب مزید ثواب او شود]
زیرا خداوند آمرزنده گناهان است و سپاسگزار طاعات است [و با بندگانش معامله شکرگزار را مینماید که حقّ عمل او را ادا
میفرماید و گوئی آن بنده سودي رسانیده که باو واصل گردیده است و ثواب عاید بعبد گوئی شکر در مقابل احسان عبد
است]. تفسیریکه در باره مودت نسبت باهل بیت و عترت رسولخدا صلّی اللّه علیه و آله شده است از حضرت علی بن الحسین
علیهما السلام و سعید بن جبیر و عمرو بن شعیب و جماعتی از مفسّرین است و مرويّ از امامین همامین حضرت باقر و حضرت
خبر داد ما را سیّد أبو الحمد مهدي بن نزار الحسینی- گفت ما را » : صادق علیهما السّلام میباشد و نیز در مجمع البیان فرماید
خبر داد- الحاکم أبو القاسم الحسکانی- گفت حدیث کرد براي من- قاضی أبو بکر الحیري- گفت خبر داد ما را- أبو العباس
الضیّعی- گفت خبر داد ما را- حسن بن علی بن زیاد السرّي- گفت خبر داد ما را- یحیی بن عبد الحمید الحمانی- گفت
حدیث کرد براي ما- حسین الاشقر- گفت خبر داد ما را قیس- از أعمش- از سعید بن جبیر- از إبن عباس- که گفت چون
آیه [قُل لا أَسئَلُکُم عَلَیهِ أَجراً إِلَّا المَوَدَّةَ فِی القُربی] نازل شد گفتند یا رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله کیستند اینکه جماعتی که
خبر داد » : 586 و نیز گوید - خدا ما را امر بمودت و دوستی آنها فرموده است! فرمود: [علی و فاطمه و فرزندان او]. -قرآن- 516
ما را سید أبو الحمد- گفت خبر داد ما را حاکم أبو القاسم- باسناد مذکور در کتاب شواهد التنزیل لقواعد التفضیل- مرفوعا تا
به أبی امامۀ الباهلی- گفت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود: [خداوند پیمبران را از درختهاي مختلف آفرید و من و علی
از یک درخت خلق شدیم پس من اصل و ریشه آن شجره هستم و علی فرع آن و فاطمه لقاح آن [یعنی زاد و ولد آورنده آن]
و حسن و حسین میوههاي آن و اشیاع و پیروان ما برگهاي آن پس هر کس [ صفحه 366 ] بشاخهاي از شاخهاي آن شجره در
آویزد نجات یافته است و هر کس از آن شجره بسوي دیگر منحرف شود هلاك شود و به پستی افتد و اگر بندهاي خدا را
هزار سال بین صفا و مروه عبادت کند باز هم هزار سال دیگر سپس هزار سال دیگر تا اینکه بدنش مانند مشک پوسیده گردد
و محبّت ما را ادراك نکرده باشد خداوند او را برو در آتش دوزخ افکند سپس اینکه آیه [قُل لا أَسئَلُکُم عَلَیهِ أَجراً إِلَّا المَوَدَّةَ
فینا فی آل » : 466 و نیز گوید: زاذان از علی علیه السلام روایت کرده است که فرمود - فِی القُربی] را تلاوت فرمود. -قرآن- 396
حم آیۀ لا یحفظ مودّتنا إلّا کلّ مؤمن ثمّ قرء هذه الایۀ یعنی در باره ما أهل بیت در [حم] آیه ایست که دوستی ما را محفوظ
أبو حمزه ثمالی از سدي بیان کرده است » : نمیدارد مگر هر کس که مؤمن باشد سپس اینکه آیه را قرائت فرمود. و نیز فرماید
بصحّت پیوسته است اینکه خبر از حسن بن علی » : و نیز گوید .« که اقتراف حسنه مودّت آل محمّد صلّی اللّه علیه و آله است
علیه السّلام که او بر مردم خطبه فرمود و در خطبه خود گفت: انا من أهل البیت الّذین افترض اللّه مودّتهم علی کل مسلم فقال
قل لا أسئلکم علیه أجرا الّا المودّة فی القربی و من یقترف حسنۀ نزد له فیها حسنا فاقتراف الحسنۀ مودّتنا أهل البیت. یعنی- من
از خاندانی هستم که خداوند دوستی آنها را بر هر مسلمانی واجب فرموده و گفته است [بگو یا محمّد من مزدي بر رسالت از
شما نمیخواهم مگر دوستی نزدیکان و عترت من و هر کس کسب حسنه و کار نیکی کند ما هم در نیکی باو میافزائیم و
اسماعیل بن عبد الخالق از أبی عبد اللّه » : کسب حسنه و نیکی، دوستی ما خاندان رسول صلّی اللّه علیه و آله است]. و نیز گوید
صفحه ] .« [امام صادق علیه السّلام] روایت کرده است که فرمود اینکه آیه در باره ما خاندان اصحاب کساء نازل شده است
روایت شده است که عرض شد یا رسول اللّه » : 367 ] و در تفسیر روح البیان که از علماي سنّت و جماعت است نیز گوید
کیست قرابت تو و جماعتی که مودت آنها بر ما واجب شده است فرمود: [علی و فاطمه و دو پسر او یعنی حسن و حسین رضی
اللّه عنهم] و آنچه از علی رضی اللّه عنه نیز روایت شده است بر اینکه موضوع دلالت میکند و سپس حدیث مرويّ از علی
-24 [عجب است از مشرکین که] میگویند [محمّد] در ادعاي رسالت خود از جانب خدا] بر « علیه السّلام را روایت کرده است
خدا دروغ بسته [و قرآن را از پیش خود ترتیب داده و بخدا نسبت میدهد] و حال آنکه اگر چنین بود [و بر فرض محال تو در
پیش خود خیال دروغ بستن بر خدا را داشتی] خداوند بر دل تو مهر مینهاد [و قرآن را از یاد تو میبرد پس چگونه تو قدرت بر
افتراء نسبت بخدا داشتی] [ یا محمّد صلّی اللّه علیه و آله] خداوند آنچه اینکه مشرکین به بیهوده و باطل میگویند محو و نابود
خواهد ساخت [و با اقامه دلایل آنها را مرتفع خواهد نمود] و بکلمات و وحی خود و آیاتی که بر تو نازل میسازد [و آن
همین قرآن معجز است] حق را ثابت و برقرار خواهد ساخت زیرا او داناي بضمائر دلهاست [و حقیت تو و پندار آنها راجع
بافتراي بر تو بر خدا مخفی نیست و با هر کس بخوبی و بدي نیّت و باطنشان با آنها رفتار خواهد کرد]. 25 - او خدائیست که
توبه را از بندگانش میپذیرد [هر چند نسبت افتراء بمحمّد بدهند و بعد بازگشت بخدا کنند و پشیمان شوند خدا از آنها
میگذرد و هر چند معاصی آنها عظیم و بزرگ باشد و نادم گردند و بسوي خدا برگردند هر کس باشند و گناهشان هر چه
باشد خداوند توبه از را قبول میکند مگر آنکه مشرك باشند که فقط شرك قابل آمرزش نیست] و او سیّئات [و کردارهاي بد
و زشتی که از بنده بجهل و غفلت ناشی شده] عفو میکند و در میگذرد و میداند آنچه را شما میکنید [خواه خیر و خواه
شر چه توبه کنید و چه تائب نشوید و هر کس را بنابر صلاح حال او و مشیّتش جزا خواهد داد [ صفحه 368 ] و از گناه توبه
کنندگان میگذرد و بآنانکه توبه نکنند بحکمت و رأفتش رفتار میفرماید]. جابر رضی اللّه عنه روایت کرده است که اعرابی
داخل مسجد رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله شد و گفت [اللّهمّ انّی استغفرك و اتوب إلیک] و بعد تکبیر گفت و بنماز ایستاد
و چون از نماز فارغ شد علی علیه السّلام باو فرمود اي فلان سرعت لسان در استغفار توبه دروغگویان است و اینکه توبه تو
خود محتاج بتوبه است او عرض کرد یا أمیر المؤمنین توبه چیست! حضرت فرمود توبه اسمیست که براي شش معنی نهاده
میشود. [ 1] علی الماضی من الذنوب بالندامه- یعنی بر گناهان گذشته به پشیمانی [که دیگر پیرامون آنها نگردد]. [ 2] و
تضییع الفرائض بالاعاده- یعنی واجباتی که از او ضایع شده است باعاده آنها [که آنها را دوباره بجاي آورد]. [ 3] و ردّ المظالم
یعنی آنچه از مال غیر بستم بدست آورده بصاحبانش برگرداند [بدستوري که در شرع رسیده است]. [ 4] و إذابۀ النفس فی
الطاعۀ کما ربیتها فی المعصیۀ- یعنی نفس خویشتن را در فرمانبري از خدا آب کنی و تحلیل ببري همچنانکه آنرا در نافرمانی
تربیت کرده بودي. [ 5] و إذاقتها مرارة الطاعۀ کما اذقتها حلاوة المعصیۀ- یعنی بآن تلخی طاعت را بچشانی همانطور که
شیرینی معصیت را باو چشانیده بودي. [ 6] و البکاء بدل کل ضحک ضحکته- یعنی و گریه کنی در عوض هر خندهاي که
بمعصیت کردهاي [نقل از تفسیر روح البیان و قریب به اینکه مضمون نیز در نهج البلاغه از آنحضرت علیه السّلام ابلاغ شده
است]. و نیز در اثر است که: [اللّه تعالی افرح بتوبۀ العبد من المضلّ الواجد و من العقیم الوالد و من الظمآن الوارد فمن تاب الی
اللّه توبۀ نصوحا انی اللّه حافظیه [ صفحه 369 ] و بقاع الارض خطایاه. یعنی خداي تعالی بتوبه بنده خود خرسندتر است از
گمکرده راهی که راه را پیدا کند و از شخص نازا و بیاولادي که فرزندي بیاورد و از تشنه کامی که بنهر آبی برسد، پس هر
کس که از روي واقع و خلوص از گناهان خود بسوي خدا بازگردد خداوند هم بکسانی که گناهان او را ضبط و حفظ
کردهاند و مکانهائی از زمین که شاهد خطاهاي او بودهاند فراموشی خواهد داد و معاصی او را از یاد همگان خواهد برد [ایضا
نقل از روح البیان]. کرم بین و لطف خداوندگار || گنه بنده کرده است و او شرمسار
[ [سوره الشوري [ 42 ]: آیات 26 تا 30
اشاره
وَ یَستَجِیبُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ یَزِیدُهُم مِن فَضلِهِ وَ الکافِرُونَ لَهُم عَذابٌ شَدِیدٌ [ 26 ] وَ لَو بَسَطَ اللّهُ الرِّزقَ لِعِبادِهِ
لَبَغَوا فِی الَأرضِ وَ لکِن یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما یَشاءُ إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ [ 27 ] وَ هُوَ الَّذِي یُنَزِّلُ الغَیثَ مِن بَعدِ ما قَنَطُوا وَ یَنشُرُ رَحمَتَهُ وَ هُوَ
الوَلِیُّ الحَمِیدُ [ 28 ] وَ مِن آیاتِهِ خَلقُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ وَ ما بَثَّ فِیهِما مِن دابَّۀٍ وَ هُوَ عَلی جَمعِهِم إِذا یَشاءُ قَدِیرٌ [ 29 ] وَ ما
اي « قَنَطُوا » المطر الّذي یغیث من الجدب « الغَیثَ » 615- أَصابَکُم مِن مُصِیبَۀٍ فَبِما کَسَبَت أَیدِیکُم وَ یَعفُوا عَن کَثِیرٍ [ 30 ] -قرآن- 1
« دابَّۀٍ » اي نشر « بَثَّ» المحمود « الحَمِیدُ » اي الّذي یتولی عباده بلطفه « الوَلِیُّ » [ 53 [ صفحه 370 - 11 -قرآن- 43 - آیسوا -قرآن- 1
92- 74 -قرآن- 83 - 57 -قرآن- 66 - 13 -قرآن- 46 - کل ما یدبّ علی وجه الارض. -قرآن- 1
تفسیر معانی:
اشاره
-26 و مستجاب میکند خداوند دعاء آنکسانیرا که ایمان آورده و کارهاي شایسته کنند [چه در باره خویشتن دعا کنند و از
خدا چیزي مسئلت نمایند یا در باره یکدیگر دعا کنند و یا در باره برادران دینی خود شفاعت نمایند] و بلکه از ثواب اعمالشان
بآنها بنابر فضل و کرمیکه نسبت ببندگان دارد زیادتر میدهد [و بنا بروایت إبن عباس شفاعت آنانرا در باره کسانیکه مستحق
آتشاند و در دنیا بآنها نیکی کردهاند میپذیرد] و امّا کافران براي آنها عذاب سخت است. و کاشفی گوید: [مر ایشانراست
عذابی سخت که ذلّ حجاب و دوام عقاب است و هیچ عقاب بدتر از مذلّت حجاب نیست]. 27 - و اگر خداوند روزي را
چنانکه بندگانش طالبند توسعه میداد [و بهمه کس حتّی مؤمن فراخناي در روزي و زندگانی دهد] آنها نیز در روي زمین
سرکشی و تکبر و خودبینی پیدا میکنند و سرگرم شهوت رانی و نافرمانی شده از یاد خدا غافل میگردند] و لکن [بمقتضاي
لطف و تفضلش] باندازهاي که مشیّت و حکمتش تقاضا میکند و صلاح بنده باشد روزي میفرستد و باو معاش میدهد زیرا او
بصلاح و فساد حال بندگانش آگاه و بیناست [و همیشه موافق مصلحت آنها تدبیر میفرماید]. در تفسیر مجمع البیان گوید
مؤیّد اینکه تفسیر حدیثی است که انس بن مالک از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله از جبرئیل از حق تعالی روایت کرده است
حقّا پارهاي از بندگان من هستند که صلاح آنها جز بیماري نیست و اگر او را صحّت دهم فاسدش میکند و بعض از » که
بندگانم صلاحش در صحت است و اگر بیمارش کنم فاسد میگردد و بعض بندگانم صلاحش در غنی و بینیازي [ صفحه
371 ] است و اگر فقیر و نیازمندش کنم فاسدش میکند و بعض بندگانم صلاحش در فقر است و اگر غنی شود فاسد خواهد
و صاحب مجمع گوید حدیث .« شد و اینکه براي آن است که تدبیر امور بندگانم را من میکنم و بدلهاي آنها دانا هستم
طویل است و ما محلّ حاجت را از آن گرفتیم- و چه بسا گفته شود بسیار کسانند که وسعت رزق بآنها داده شد و سرکشی هم
در روي زمین دارند گوئیم وقتی دانستیم اجمالا که خداي سبحانه تدبیر امور بندگان را بر حسب علمی که بمصالح آنها دارد
میفرماید شاید اینکه جماعت حالتشان در بغی و سرکشی مساوي است چه وسعت رزق داشته باشند و چه نداشته باشند یا
شاید اگر وسعت بآنها نداده بود حالتشان در بغی بدتر بود و بدینجهت بآنها توسعه داده است و خداوند بتفصیل احوال آنها
داناتر است انتهی]. ارتباط دو آیه 26 و 27 آنست که پس از ذکر آنکه خداوند دعاي مؤمنان را مستجاب میکند جا داشت
گفته شود چرا بسیاري از مؤمنین گرفتار فقر و فاقه هستند! لذا خداوند در دنبال آیه 26 در آیه 27 علت منبسط نکردن رزق را
ذکر فرموده است. در شأن نزول آیه از خبّاب بن ارت مروي است که چون ثروت یهودان را دیدیم آرزو کردیم مانند آنها
باشیم اینکه آیه نازل شد و بقولی در باره اصحاب صفه است. 28 - و اوست آنخدائی که فرود میآورد باران سودمند را پس
از آنکه از نزول آن مأیوس و نومید شده باشند [چه پس از نومیدي شکر منعم را بیشتر بجاي آورند] و اوست که رحمت خود
را پراکنده میسازد [و باران رحمت او موجب بیرون آمدن گیاهها و میوهها و سرسبز و برومند شدن کوه و دشت است] و اوست
که متولّی تدبیر امور و تقدیر مصالح بندگان و مالک وجود آنهاست و در تمام کردارش محمود و پسندیده و سزاوار حمد و
29 - و از آیات و نشانههاي او [دلیل بر قدرت و وحدانیّت او و صفاتی که مختص [ ستایش و سپاسگزاري است. [ صفحه 372
بذات اوست و مخلوق را توان آن نیست] آفرینش آسمانها و زمین است [که بر آن غیر او قادر نیست و عجایب و اجناسی که
در آنهاست جز خداي واحد دیگري را قدرت خلق آن نیست] و آنچه را که از جنبندگان و ذیروح در آندو [از ملائکه و جن
و انس و آدمیان و سایر جانوران] پراکنده ساخته و از عدم بوجود آورده است و اوست که بر گرد آوردن آنان [پس از
میراندنشان] در موقع حساب هر وقت بخواهد تواناست [و بر او دشوار نیست] 30 - [اي مردم] بشما مصیبت و بلیّهاي نمیرسد [و
بجان و مال شما آسیبی در دنیا وارد نمیآید] مگر بسبب آنچه از گناهان مرتکب شدهاید و بدستهاي خودتان آن بلا را براي
خود فراهم کردهاید و حال آنکه خداوند از بسیاري از آن گناهان میگذرد و عفو میفرماید [و اگر شما را بتمام گناهانتان
میگرفت و عقوبت میفرمود بر روي زمین جنبندهاي باقی نمیماند]. مروي از أمیر المؤمنین علی علیه السّلام است که گفت
خیر آیۀ فی کتاب اللّه هذه الآیۀ یا علی ما من خدش عود و لا نکبۀ قدم إلّا بذنب و ما » : رسولخدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود
عفی اللّه عنه فی الدنیا فهو اکرم من ان یعود فیه و ما عاقب علیه فی الدنیا فهو اعدل من ان یثنی علیه عبده. یعنی بهتر آیه امید
در کتاب خدا اینکه آیه است- یا علی- هیچ خراش چوب و لغزش پائی [بآدمی نمیرسد] مگر بسبب گناهی است که کرده و
آنچه را که خداوند در دنیا از آن گذشته و عفو فرموده است او کریمتر است از اینکه در آن عود کند و مجددا مأخوذ دارد و
آنچه را که در دنیا براي ارتکاب آن عقوبت فرموده است او عادلتر است از اینکه دوباره بنده خود را بر آن معاقب سازد]. و
أهل تحقیق گفتهاند اینکه آیه در مورد خاص است هر چند شامل عموم شود زیرا مصائب اطفال و دیوانگان و کسانیکه از
مؤمنان بیگناهند از آن [ صفحه 373 ] خارج میگردد و همچنین انبیاء و ائمه که معصوم از گناهان هستند بمصائب آزمایش
میشوند تا ثواب صبر را دریابند [نقل از مجمع البیان]. وجه اتصال اینکه آیه بما قبل آن اینست که خداي تعالی پس از آنکه
انعام فراوان خود را ببندگان بیان فرمود میفرماید که عقاب آنها براي معاصی آنهاست.
[ [سوره الشوري [ 42 ]: آیات 31 تا 35
اشاره
وَّ لا نَصِ یرٍ [ 31 ] وَ مِن آیاتِهِ الجَوارِ فِی البَحرِ کَالَأعلامِ [ 32 ] إِن یَشَأ
ٍ
وَ ما أَنتُم بِمُعجِزِینَ فِی الَأرضِ وَ ما لَکُم مِن دُونِ اللّهِ مِن وَلِی
صَّبّارٍ شَکُورٍ [ 33 ] أَو یُوبِقهُنَّ بِما کَسَبُوا وَ یَعفُ عَن کَثِیرٍ [ 34 ] وَ
ِ
یُسکِنِ الرِّیحَ فَیَظلَلنَ رَواکِدَ عَلی ظَهرِهِ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِکُل
اي الجواري جمع جاریۀ و المراد بها السفن « الجَوارِ » 425- یَعلَمَ الَّذِینَ یُجادِلُونَ فِی آیاتِنا ما لَهُم مِن مَحِیصٍ [ 35 ] -قرآن- 1
اي ثوابت. یقال: رکد الماء فی « رَواکِدَ » اي یدمن و یقمن « فَیَظلَلنَ » اي کالجبال جمع علم و هو الجبل « کَالَأعلامِ » الجواري
اي یهلکهن و الایباق الاهلاك و الاتلاف و الموبقات اي المهلکات وبق « یُوبِقهُنَّ » الحوض یرکد رکودا اي ثبت فیه و لم یجر
79 -قرآن- - 11 -قرآن- 65 - اي محید و الملجأ. حاص یحیص حیصا اي حاد. -قرآن- 1 « مَحِیصٍ » یبق و أوبق یوبق إذا هلک
31 - [اي مردم و اي گروه مشرکین اگر خدا بخواهد شما را 367- 252 -قرآن- 357 - 159 -قرآن- 238 - -130-117 قرآن- 149
در برابر [ صفحه 374 ] نافرمانیهاتان عقوبت کند] شما نمیتوانید او را عاجز کنید و از عقوبت او باقطار زمین فرار کنید [بهر جا
بروید امر او بر شما جاري و نافذ است] و شما را دوست یا متولی امري نیست که عذاب خدا را از شما دفع کند یا شما را در
آن حال یاري و نصرت نماید [و غیر از خدا یار و یاوري براي شما متصوّر نیست]. 32 - و از دلائل و نشانههاي [وحدت و
قدرت و عظمت و حکمت] او [تعالی شأنه] کشتیهائی است که مانند کوههاي بلند و عظیم در دریاها حرکت میکنند [و باد
آنها را بسمت مقصد بامر حق میراند]. 33 - و اگر مشیّت خداي تعالی تعلّق بگیرد باد از وزش میایستد و آنرا اراده خدا ساکن
میگرداند و کشتیها ثابت و بیحرکت بر پشت آب دریا باقی میمانند [و چون کشتیها ساکن شوند اهل آن پریشانحال و
مضطرب میگردند] همانا در اینکه [حرکت] کشتیها بوسیله باد و سکون آن بمشیت خدا] نشانههائی و دلائلی است [بر آنچه از
شئون توحید ذکر شد] براي هر کسی که در بلایا و فرمانبري از خداي تعالی بسیار شکیبا باشد و بر نعمتهاي بیپایان بسیار او
شاکر و سپاسگزار باشد. 34 - یا اگر مشیئت او تعلّق بگیرد [باد آرام بطوفان بدل میشود] و بسبب معاصی و نافرمانی هائیکه
[اهل کشتی] نمودهاند آنها را در دریا غرق و هلاك میسازد و از گناه بسیاري از أهل کشتی در میگذرد و آنها را عفو
میفرماید و آنها را از غرق نجات میدهد [و در عقوبت آنها تعجیل نمیفرماید]. 35 - و بدانند کسانیکه در ابطال و ردّ آیات ما
جدال میکنند که براي آنها ملجأ و پناهگاهی نیست که از عقاب ما بآن جا ملتجی شوند.
[ [سوره الشوري [ 42 ]: آیات 36 تا 40
اشاره
فَما أُوتِیتُم مِن شَیءٍ فَمَتاعُ الحَیاةِ الدُّنیا وَ ما عِندَ اللّهِ خَیرٌ وَ أَبقی لِلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَلی رَبِّهِم یَتَوَکَّلُونَ [ 36 ] وَ الَّذِینَ یَجتَنِبُونَ کَبائِرَ
الإِثمِ وَ الفَواحِشَ وَ إِذا ما غَضِ بُوا هُم یَغفِرُونَ [ 37 ] وَ الَّذِینَ استَجابُوا لِرَبِّهِم وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمرُهُم شُوري بَینَهُم وَ مِمّا رَزَقناهُم
یُنفِقُونَ [ 38 ] وَ الَّذِینَ إِذا أَصابَهُمُ البَغیُ هُم یَنتَصِ رُونَ [ 39 ] وَ جَزاءُ سَیِّئَۀٍ سَیِّئَۀٌ مِثلُها فَمَن عَفا وَ أَصلَحَ فَأَجرُهُ عَلَی اللّهِ إِنَّهُ لا یُحِبُّ
اي ذو شوري و هی « وَ أَمرُهُم شُوري » جمع فاحشۀ و هی اقبح القبیح « الفَواحِشَ » [ 573 [ صفحه 375 - الظّالِمِینَ [ 40 ] -قرآن- 1
- 14 -قرآن- 47 - اي اصلح بینه و بین عدوّه. -قرآن- 1 « وَ أَصلَحَ » الظلم. بغی علیه اي ظلمه « البَغیُ » مصدر بمعنی التشاور کالفتیا
170- 126 -قرآن- 157 - -68 قرآن- 116
تفسیر معانی:
اشاره
-36 پس آنچه را از مال و معاش و اولاد بشما داده است بهره و متاع زندگانی دنیاست [که در دنیا از آنها متمتع شوید و
بهرهمند گردید و چند روزي بآن دلخوش باشید و بعد بمیرید و آنها باقی بماند یا هنوز نمردهاید آنها از بین بروند و چیزي بهر
حال بدست شما نماند] و آنچه [از ثواب و نعیم و مزد فرمانبري آماده شده] و در نزد خداست هم ذاتا بهتر است [چون نفعش
خالصتر است] و هم پایدارتر و باقیتر است [زیرا زایل و فانی نمیشود بخلاف آنچه در دست مردم است که تمام زایل شدنی و
فناپذیر است] [و اینکه ثواب و نعیم و آنچه در نزد خداست و خوبتر و باقیتر از متاع دنیوي است] براي کسانیست که [از روي
صدق بتوحید خدا و بآنچه تصدیق بآن واجب است] ایمان آوردهاند و بر پروردگار خودشان تکیه و توکل کردهاند [یعنی
کارهاي خود را بخداي خودشان واگذار کرده و معتقداند که همه از جانب او بنیکوترین [ صفحه 376 ] تدبیر جاري است و
جز بخدا تکیه بجائی ندارند و در تمام امور اعتمادشان فقط باوست]. 37 - [و نیز آنچه از ثواب و نعیم که در نزد خداست]
براي کسانیست که از گناهان کبیره و کارهاي قبیح و زشت اجتناب و دوري میکنند و هنگامی که [در برابر ظلمی که بآنها
میشود] خشمناك شوند از آن در میگذرند و ستم کننده را میبخشند. صاحب مجمع البیان فرماید که مغفرت در آیه مغفرت
از بدي است که بشخص آنها کنند [یعنی جنبه خصوصی داشته باشد] و در اینحال اگر گذشت و عفو کنند مورد مدح و
ستایشاند ولی آنچه متعلّق بحقوق خدائیست و حدّ آن واجب است امام حق ندارد آنرا متروك دارد و آنرا عفو نماید و
همچنین عفو از مرتدّ و آنچه در حکم آن باشد براي او جایز نیست [انتهی] و صاحب روح البیان گوید که بنا ببیان قاموس
فاحشه یعنی زنا و گناهانی که قبح آن شدید باشد و عطف فواحش بر کبائر از قبیل عطف بعض بر کلّ است و بقولی هر دو
یکی هستند و عطف براي مغایر بودن دو صفت است و چنانست که گویند از معاصی اجتناب میکنند که از حیث وزن در نزد
خدا عظیم است و در نزد عقل و شرع قبیح است [انتهی] 38 - و نیز براي کسانیست که دعوت پروردگار خودشان را در امور
دینی اجابت کردهاند و نماز را در اوقات آن و بشرائط آن ادامه داده و بر پا داشتهاند و کارشان در میان خودشان با مشورت
است [و انفرادي تصمیم نمیگیرند و برأي خود مستبدّانه عمل نمیکنند] و از آنچه ما بآنها روزي دادهایم در راه طاعت خدا و
سبیل خیرات خرج و انفاق مینمایند. 39 - و نیز آنها کسانی هستند که چون ظلم و تجاوزي [از غیر] بآنها شود دادخواهی
میکنند [و براي گرفتن انتقام و رفع تعدّي طلب نصرت و یاوري مینمایند و حق خود را مطالبه مینمایند ولی از حدّ تجاوز
40 - و جزاي بدي بدي مانند آن است [بدون اینکه تعدّي از حدّ کند] ولی کسیکه [از بدي] عفو کند [ نمیکنند] [ صفحه 377
و مورد مؤاخذه قرار ندهد و یا با او صلح نماید و یا در آنچه بین خود و خداي خود دارد اصلاح امر خویش نماید مزد و ثواب
او با خداست زیرا او ستمکاران را دوست ندارد. اینکه فرمود [خداوند ظالمان را دوست ندارد] براي اینست که تصور نشود
خداوند مظلوم را ترغیب بعفو از ظالم فرموده است نعوذ باللّه براي میلی است که بظالم دارد یا او را دوست میدارد بلکه براي
اینکه فرمود که او را در معرض ثواب جزیل قرار دهد و چون احسان و تفضّل را دوست دارد فرمود با اینکه خدا ستمکاران را
دوست ندارد چون بآنها دست یافتید و آنها را مغلوب ساختید معذلک بمقتضاي احسان عفو و اصلاح نمائید. و از رسول خدا
صلّی اللّه علیه و آله و سلّم مروي است که فرمود: [چون روز قیامت شود منادي ندا کند که هر کس مزدش با خداست باید
داخل بهشت شود گفته میشود آنکس کیست که اجرش با خداست! گفته شود العافون عن النّاس ف یَدخُلُونَ الجَنَّۀَ ... -قرآن-
- 272-251 بِغَیرِ حِسابٍ یعنی آنها در گذرندگان از مردماند و بنابرین بدون حساب داخل بهشت میگردند [مجمع]. -قرآن- 1
[ 15 [ صفحه 378
[ [سوره الشوري [ 42 ]: آیات 41 تا 45
اشاره
ّ
ِ
وَ لَمَنِ انتَ َ ص رَ بَعدَ ظُلمِهِ فَأُولئِکَ ما عَلَیهِم مِن سَبِیلٍ [ 41 ] إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَی الَّذِینَ یَظلِمُونَ النّاسَ وَ یَبغُونَ فِی الَأرضِ بِغَیرِ الحَق
مِّن بَعدِهِ وَ تَرَي
ٍ
أُولئِکَ لَهُم عَذابٌ أَلِیمٌ [ 42 ] وَ لَمَن صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذلِکَ لَمِن عَزمِ الأُمُورِ [ 43 ] وَ مَن یُضلِلِ اللّهُ فَما لَهُ مِن وَلِی
ّ
ٍ
یَّنظُرُونَ مِن طَرفٍ خَفِی
ِ
الظّالِمِینَ لَمّا رَأَوُا العَذابَ یَقُولُونَ هَل إِلی مَرَدٍّ مِن سَبِیلٍ [ 44 ] وَ تَراهُم یُعرَضُونَ عَلَیها خاشِعِینَ مِنَ الذُّل
710- وَ قالَ الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ الخاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنفُسَهُم وَ أَهلِیهِم یَومَ القِیامَۀِ أَلا إِنَّ الظّالِمِینَ فِی عَذابٍ مُقِیمٍ [ 45 ] -قرآن- 1
اي لمن الامور « لَمِن عَزمِ الأُمُورِ » للمعاتبۀ و المعاقبۀ « ما عَلَیهِم مِن سَبِیلٍ » اي انتصر لنفسه بعد ما ظلم « وَ لَمَنِ انتَ َ ص رَ بَعدَ ظُلمِهِ »
ّ
ٍ
« مِن طَرفٍ خَفِی » اي علی النار « یُعرَضُونَ عَلَیها » اي رجعۀ الی الدنیا « مَرَدٍّ » المعزمۀ اي المؤکده و من الامور المطلوبۀ شرعا
-98- 37 -قرآن- 70 - الطرف العین اي ینظرون الی النار بتحریک خفیف لأجفانهم نظر المحکوم علیه لآلۀ التنفیذ. -قرآن- 1
41 - و کسیکه دادخواهی کند و از ظالم انتقام بکشد 302- 263 -قرآن- 280 - 219 -قرآن- 242 - 144 -قرآن- 210 - قرآن- 119
بعد از ظلمی که باو شده است کسی را بر او راه و حق عتاب و عقابی نیست [زیرا از خداوند رخصت و اجازه انتصار و انتقام
داشته است]. 42 - همانا فقط عتاب و عقاب بر کسانیست که بمردم ستم میکنند و بدون حق در روي زمین سرکشی و تجاوز
مینمایند براي اینکه جماعت در آخرت عذاب دردناك است. 43 - و اگر مظلوم شکیبائی پیشه کند و در راه رضاي خدا تحمّل
مشقت و زحمت نماید و از گناه ظالم در گذرد و در مقام انتقام بر نیاید حقّا که اینکه کار از امور ثابتهایست که خدا بآن امر
فرموده است [و از کمال نفس و صفات الهی است]. 44 - و کسیکه خدا او را بحال خود واگذارد و گمراه باشد بعد از خداوند
[ صفحه 379 ] و سواي خداوند براي او کمک کار و دوست و یاوري نخواهد بود [که عذاب خدا را از او دفع نماید] و میبینی
[ یا محمّد] ستمکاران را که چون مشاهده عذاب خدائیرا کنند گویند آیا راهی براي برگشت بدنیا هست [تا برگردیم و
تدارك ما فات کنیم]. 45 - و آنانرا میبینی که [قبل از دخول در آتش] آنها را بر آتش عرضه میکنند و در آنحال از خواري و
ذلّت و زبونی که بآنها دست داده متواضع و فروتن شده [و از روي خجالت] زیر چشم بآتش مینگرند [و از آن ترسانند] و
مؤمنان [وقتی حال ظالمان را بدین سان دیدند] گویند در حقیقت زیانکاران حقیقی کسانی هستند که سود خود را از دست
داده [و از نعیم ابدي بهشت محروم ماندهاند و در روز قیامت از اهل و عیال و فرزندان خود هم محروم ماندهاند] بدانید و آگاه
باشید که ستمکاران [یعنی مشرکین که بنفس خود و خاندان خود ظلم کردهاند یا بغیر خود ستم نمودهاند] در آخرت پیوسته
در عذاب ابدي پاینده خواهند بود ترا خود بماند سر از ننگ پیش || که گردت برآید عملهاي خویش برادر ز کار بدان شرم
دار || که در روي نیکان شوي شرمسار کاشفی گوید: زیان در نفسها آنستکه آنرا بعبادت بتان مستوجب آتش دوزخ
گردانیدند و زیان در اهالی اگر دوزخیاند بآنکه ایشانرا از ایمان باز داشتند و اگر بهشتیاند بآنکه از دیدار ایشان محروم
ماندند.
[ [سوره الشوري [ 42 ]: آیات 46 تا 50
اشاره
وَ ما کانَ لَهُم مِن أَولِیاءَ یَنصُرُونَهُم مِن دُونِ اللّهِ وَ مَن یُضلِلِ اللّهُ فَما لَهُ مِن سَبِیلٍ [ 46 ] استَجِیبُوا لِرَبِّکُم مِن قَبلِ أَن یَأتِیَ یَومٌ لا مَرَدَّ
لَهُ مِنَ اللّهِ ما لَکُم مِن مَلجَإٍ یَومَئِذٍ وَ ما لَکُم مِن نَکِیرٍ [ 47 ] فَإِن أَعرَضُوا فَما أَرسَلناكَ عَلَیهِم حَفِیظاً إِن عَلَیکَ إِلَّا البَلاغُ وَ إِنّا إِذا
أَذَقنَا الإِنسانَ مِنّا رَحمَۀً فَرِحَ بِها وَ إِن تُصِ بهُم سَیِّئَۀٌ بِما قَدَّمَت أَیدِیهِم فَإِنَّ الإِنسانَ کَفُورٌ [ 48 ] لِلّهِ مُلکُ السَّماواتِ وَ الَأرضِ یَخلُقُ
[ ما یَشاءُ یَهَبُ لِمَن یَشاءُ إِناثاً وَ یَهَبُ لِمَن یَشاءُ الذُّکُورَ [ 49 ] أَو یُزَوِّجُهُم ذُکراناً وَ إِناثاً وَ یَجعَلُ مَن یَشاءُ عَقِیماً إِنَّهُ عَلِیمٌ قَدِیرٌ [ 50
اي لا ردّ له و هو « لا مَرَدَّ لَهُ » اي من طریق الی الهدي « مِن سَبِیلٍ » اي نصراء او اولیاء امر « أَولِیاءَ » [ 739 [ صفحه 380 - -قرآن- 1
« البَلاغُ » اي ما علیک « إِن عَلَیکَ » اي رقیبا او محاسبا « حَفِیظاً » اي انکار لما اقترفتموه من الذنوب و هو مصدر « نَکِیرٍ » مصدر ردّ
12 -قرآن- - اي لا یلد. -قرآن- 1 « عَقِیماً » اي او یجعلهم زوجین ذکرا و انثی « أَو یُزَوِّجُهُم » بلیغ الکفران و الجحود « کَفُورٌ » التبلیغ
291 -قرآن- - 272 -قرآن- 282 - 246 -قرآن- 261 - 208 -قرآن- 231 - 145 -قرآن- 198 - 101 -قرآن- 136 - -54-39 قرآن- 83
46 - براي اینکه ستمکاران و مشرکین یاران و دوستانی نخواهد بود جز خدا که آنها را یاري کنند 383- -335-316 قرآن- 373
و عذاب خدا را از آنها دفع کنند و آنکس را که خدا بحال خود گذارد و بگمراهی افتد کسی براي او نخواهد بود که او را
براه بهشت برساند و رهنمائیش کند. 47 - [اي بندگان من] دعوت پروردگار خودتان را اجابت کنید [و محمّد صلّی اللّه علیه و
آله را بآنچه شما را بآن میخواند اطاعت نمائید] پیش از آنکه بیاید روزي که [آرزوي برگشتن بدنیا را بکنید] و برگشتی از
خدا براي شما [ صفحه 381 ] نباشد [و کسی قادر بر ردّ و دفع آن نباشد] و براي شما پناهگاهی نباشد [که شما را از عذاب خدا
پناه دهد] و شما را هم در آنروز مجال انکار گناهان [و اعتراض بعذاب] نباشد. 48 - [ یا محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم] اگر
اینکه کافران دعوت ترا اجابت نکردند و از قبول دعوت اعراض نمودند بر تو جز رساندن ابلاغ ما و بیان آنچه موجب هدایت
و ارشاد آنهاست تکلیف دیگري نیست و ما ترا نگهبان و مراقب اعمال و کردار آنها قرار ندادهایم و براي اینکه نفرستادهایم که
مواظب بیرون رفتن آنها از دائره احکام باشی [اعراض آنها سبب غصه و اندوه تو نشود] زیرا ما چون لذت نعمت و عافیت را
بآدمی بچشانیم خوشحالی آن نعمت او را مغرور میکند و در مقام انکار منعم خود برمیآید [و گمان میکند که بکمال
سعادت رسیده است] و چون مصیبتی باو رسد و بواسطه عمل بد خود و کرداري که کرده و بدست خود صدمهاي براي خود
تهیه کرده است در مقام کفران برمیآید [و نعمات قبلی و منعم را فراموش مینماید] زیرا انسان بسیار کافر نعمت است [و
بالطبع شاکر و قدردان نعمتهاي خدا نیست]. 49 - سلطنت و مالکیت آسمانها و زمین [و تسلّط بر عوالم ملک و ملکوت] فقط
مختص خداست [هر نعمتی بهر کس رسد از اوست و هر بلیهاي بهر کس رسد از اوست] هر چه را بخواهد از انواع مخلوقات
میآفریند بهر کس مشیتش تعلق بگیرد فرزند مادینه میدهد [و نرینه نمیدهد] و بهر کس بخواهد فرزند نرینه میدهد [و مادینه
نمیدهد] 50 - یا هم نرینه و هم مادینه یکجا میدهد و دختر و پسر دارا میشود و هر کس را مشیئتش تعلّق بگیرد [از مردان و
زنان] بلاعقب و نازا قرار میدهد [که براي او فرزندي اصلا بوجود نیاید] زیرا او داناي بحالت و مصلحت آفریدگان خود هست
[ و بر هر چه بخواهد بیافریند تواناست. [ صفحه 382
[ [سوره الشوري [ 42 ]: آیات 51 تا 53
اشاره
وَ ما کانَ لِبَشَرٍ أَن یُکَلِّمَهُ اللّهُ إِلاّ وَحیاً أَو مِن وَراءِ حِجابٍ أَو یُرسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِإِذنِهِ ما یَشاءُ إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ [ 51 ] وَ کَذلِکَ
أَوحَینا إِلَیکَ رُوحاً مِن أَمرِنا ما کُنتَ تَدرِي مَا الکِتابُ وَ لا الإِیمانُ وَ لکِن جَعَلناهُ نُوراً نَهدِي بِهِ مَن نَشاءُ مِن عِبادِنا وَ إِنَّکَ
- لَتَهدِي إِلی صِراطٍ مُستَقِیمٍ [ 52 ] صِ راطِ اللّهِ الَّذِي لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الَأرضِ أَلا إِلَی اللّهِ تَصِ یرُ الأُمُورُ [ 53 ] -قرآن- 1
سمّی ما اوحاه إلیه روحا لأنّ القلوب تحیا به « رُوحاً مِن أَمرِنا » الوحی کلام فی خفاء و هو مصدر وحی یحی « وَحیاً » 503
-141- 76 -قرآن- 129 - 9-قرآن- 55 - اي ترجع الامور. -قرآن- 1 « تَصِ یرُ الأُمُورُ » اي جعلنا الروح او الکتاب او الایمان « جَعَلناهُ »
51 - و براي هیچ فردي از بشر دست رس نیست که خداوند با او سخن بگوید مگر [بیکی از سه حال] بوسیله 205- قرآن- 186
وحی که کلمات خدائی بوسیله الهام یا بوسیله خواب بر خاطر او القاء شود چنانکه بداود وحی شد یا در خواب بابراهیم دستور
ذبح فرزند داده شد] یا از پشت پرده با آن بنده سخن گوید [که فقط او بشنود و دیگران از مردم آنرا نشنوند چنانکه با موسی
تکلّم فرمود و فقط او کلام خدا را میشنید و بمردم میرسانید و در یک دفعه هم موسی و آن هفتاد مرد انتخاب شده از بنی
اسرائیل آنرا شنیدند و اینکه فرماید از وراء پرده و حجاب نه اینست که خداوند در پشت پرده باشد چون حجاب براي اجسام [
صفحه 383 ] محدوده است و خداوند منزّه است بلکه معنی آنست که محلّ سخن که از آنجا تکلّم میشود از آنها پوشیده است
و نمیدانند از کجا اینکه سخن را میشنوند و سخن خلق میشود و بگوش مستمع میرسد] یا رسولی و فرستادهاي [از فرشتگان]
میفرستد و بامر پروردگار آنچه را که خدا خواسته است [با کلام فصیح بآن بنده برگزیده] وحی مینماید [چنانکه جبرئیل علیه
السّلام کلمات خداوند را براي محمّد تلاوت مینمود و او براي بندگان قرائت میفرمود] همانا او بلند مرتبه است [و در حدّي
نیست که چشمهاي بشر او را ادراك کند و مشافهۀ با او تکلّم نماید] و حکیم است [یعنی تمام افعالش بمقتضاي حکمت و
مصلحت است]. 52 - و همانطور که ما بپیمبران پیش از تو وحی فرستادیم بسوي تو هم وحی نمودیم و روحی از امر خودمان
[یعنی قرآن را که سبب زنده شدن مردگان جهالت است] بتو وحی و یا بوسیله [روح القدس] بتو القاء نمودیم [که اسباب حیاة
از مرگ کفر باشد] و تو یا محمّد صلّی اللّه علیه و آله قبل از وحی نمیدانستی که کتاب و ایمان [یعنی قرآن و شرایع و معالم
ایمان] چیست [و بقولی تو نمیدانستی اهل کتاب و اهل ایمان کدامند و چه کسی ایمان میآورد و چه کسی ایمان نمیآورد]
و لکن ما آن روح یا کتاب و ایمان را نوري قرار دادیم که [طریق نجات را روشن کند و ببندگان ما ارائه کند] و بوسیله آن هر
کس را بخواهیم از بندگان خودمان رهنمائی کنیم و طریق بهشت را باو نشان دهیم و حقّا که تو مردم را براه راست و طریق
رشد و رساننده بحق و ایمان هدایت مینمائی. 53 - [و آنراه که تو مردم را بآن دعوت کنی] راه خداوندي است که آنچه در
آسمانها و زمین است ملک اوست و آفریده اوست بدانید و آگاه باشید که برگشت تمام کارها بسوي خداست [و تدبیر روز
[ رستاخیز با اوست و بدست غیر او نیست].