گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر خسروی
جلد هفتم
سورة الدخان



اشاره
37- مکیّه است- و عدد آیات آن پنجاه و نه است. بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ -قرآن- 1
[ [سوره الدخان [ 44 ]: آیات 1 تا 11
اشاره
37 حم [ 1] وَ الکِتابِ المُبِینِ [ 2] إِنّا أَنزَلناهُ فِی لَیلَۀٍ مُبارَکَۀٍ إِنّا کُنّا مُنذِرِینَ [ 3] فِیها یُفرَقُ کُلُّ - بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ -قرآن- 1
اّلسَّماواتِ وَ
ِ
146 أَمراً مِن عِندِنا إِنّا کُنّا مُرسِلِینَ [ 5] رَحمَۀً مِن رَبِّکَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ العَلِیمُ [ 6] رَب - أَمرٍ حَکِیمٍ [ 4] -قرآن- 1
[ یَّلعَبُونَ [ 9
ٍ
الَأرضِ وَ ما بَینَهُما إِن کُنتُم مُوقِنِینَ [ 7] لا إِلهَ إِلاّ هُوَ یُحیِی وَ یُمِیتُ رَبُّکُم وَ رَبُّ آبائِکُمُ الَأوَّلِینَ [ 8] بَل هُم فِی شَک
[ 102 [ صفحه 419 - 315 فَارتَقِب یَومَ تَأتِی السَّماءُ بِدُخانٍ مُبِینٍ [ 10 ] یَغشَ ی النّاسَ هذا عَذابٌ أَلِیمٌ [ 11 ] -قرآن- 1 - -قرآن- 1
اي فیها یفصل و « فِیها یُفرَقُ کُلُّ أَمرٍ حَکِیمٍ » الانذار هو الاخبار مع تخویف من العاقبۀ « مُنذِرِینَ » اي کثیر الخیرات « مُبارَکَ ۀٍ »
بدل من انا کنّا « إِنّا کُنّا مُرسِلِینَ » اي امرا حاصلا من عندنا علی مقتضی حکمتنا « أَمراً مِن عِندِنا » یقضی فی کل أمر محکم
اي یوم شدّة و مجاعۀ فانّ الجائع یري بینه و بین السماء کهیئۀ « یَومَ تَأتِی السَّماءُ بِدُخانٍ مُبِینٍ » اي فانتظر « فَارتَقِب » منذرین
الدخان من ضعف بصره. اولان الهواء یظلم عام القحط لقلۀ الامطار و کثرة الغبار اولان العرب تسمی الشر المتفاقم دخانا او یوم
-269- 197 -قرآن- 244 - 130 -قرآن- 176 - 45 -قرآن- 92 - 13 -قرآن- 32 - ظهور الدخان المعدود من علامات القیامۀ. -قرآن- 1
366- 309 -قرآن- 321 - قرآن- 297
تفسیر معانی:
اشاره
-1 تفسیر حم در سابق ضمن تفسیر فواتح سور گذشت. 2- قسم بقرآنی که دلیل بر صحّت نبوّت پیمبر ماست و در آن بیان
احکام و فصل بین حلال و حرام آشکار است. 3- همانا ما آن کتاب یعنی قرآن را در شب با برکات و پرخیراتی نازل کردیم
[که شب قدر باشد] ما [بآنچه نازل کردهایم] [بعذاب کردن گنهکاران] ترسانندهایم [یعنی محل خوف را اعلام میکنیم تا
بپرهیزند و موضع امن را تا برگزینند]. صاحب مجمع البیان گوید: [از إبن عباس و قتاده و إبن زید مروي است که لیله مبارکه
لیله قدر است و از امامین همامین أبی جعفر علیه السّلام و أبی عبد اللّه علیه السّلام نیز همین قسم روایت شده است و بقولی
شب نیمه شعبان است ولی قول اول صحیحتر است و دلیل آن إِنّا أَنزَلناهُ فِی لَیلَۀِ القَدرِ [و آیه] شَهرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنزِلَ فِیهِ
401 [ صفحه 420 ] - بقولی- در شب قدر - 340 -قرآن- 351 - القُرآنُ میباشد- و در کیفیت انزال هم اختلاف است -قرآن- 302
یکجا بآسمان دنیا نازل شده و نجوما یعنی بتدریج برسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نازل میگشت- و بقولی- ابتداي
انزال او شب قدر بوده است- و إبن عباس روایت کرده است که خداوند در یک شب با جبرئیل تکلّم فرمود و آن شب قدر
بود پس از آن جبرئیل آنرا شنید و حفظ نمود و بآسمان دنیا آمد، بکتبه القاء نمود و آنها نوشتند و سپس در ظرف بیست و سه
سال و بقولی بیست سال نجوما بر محمّد صلّی اللّه علیه و آله نازل گشت- و اما اینکه خداوند اینکه شب را مبارك خوانده
است براي آنست که خداوند نعمات خود را سال بسال بین بندگانش تقسیم میفرماید و برکات آن دوام مییابد [و برکت نموّ
خیر و شؤم نموّ شرّ است] و شبی که خداوند در آن شب کتاب را نازل فرمود مبارك است زیرا که خیر در آن نمو میکند بنا
بر آنچه خداوند از علوّ مرتبت و استجابت دعاء براي آن تدبیر فرموده است]. و صاحب تفسیر روح البیان از کشف الاسرار نقل
میکند که: آنرا مبارك خواند از بهر آنکه پر خیر و پر برکت است. همه شب داعیان را اجابت است و سائلان را عطیّت و
مجتهدانرا معونت و مطیعانرا مثوبت و عاصیان را اقالت و محبّانرا کرامت. همه شب درهاي آسمان گشاده جنّات عدن و
فرادیس اعلی درها نهاده، ساکنان جنّۀ الخلد بر کنگرهها نشسته ارواح انبیاء و شهداء در علیّین فرا طرب آمده. همه شب نسیم
روح ازلی از جانب قربت بدل دوستان میدمد و باد هواي فردانیّت بر جان عاشقان میوزد و از دوست خطاب میآید که [هل
من سائل فاعطیه هل من مستغفر فاغفر له] اي درویش بیدار باش درین شب که همه بساط نزول بیفکنده و گل وصال جانان در
باغ رازداري شکفته، نسیم سحر مبارك بهاري از او میدمد و پیغام ملک برمزي باریک و برازي عجیب میگوید: [أَ لَم یَأنِ
لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخشَعَ قُلُوبُهُم لِذِکرِ اللّهِ] و فی بعض الاثار [عجبا لمن آمن بی کیف یتّکل علی غیري لو انّهم نظروا إلی لطائف
764 [ صفحه 421 ] آرام کی گیرد، کسی که ما - برّي ما عبدوا غیري] اي عجب کسی که ما را شناخت با غیر ما -قرآن- 686
را یافت با دیگري چون پردازد، کسی که رنگ و بوي وصال و یاد ما دارد دل در رنگ و بوي دنیا چون بندد. از تعجّب هر
زمان گوید بنفشه کاي عجب || هر که زلف یار دارد چنگ در ما چون زند 4- در آن شب تقدیر و تبیین میشود هر امر
محکمی [که دیگر بیش و کم و افزایش و کاهش در آن راه ندارد و آجال و ارزاق و سایر امور بندگان تا سال آینده در آن
شب تقدیر و تعیین میگردد و اینکه قول از إبن عباس و حسن و قتاده است و سعید بن جبیر از إبن عباس روایت میکند که
میبینی مردي در بازارها راه میرود و اسم او در جزو مردگان نوشته شده است]. 5- ما أمر میکنیم ببیان اینکه امر [و بنسخ آن
از لوح محفوظ] ما هستیم که محمّد صلّی اللّه علیه و آله را بسوي بندگان خود فرستادهایم [همچنانکه قبل از او پیمبران را
فرستادیم. 6- [اینکه ارسال رسولان و انزال کتابهاي آسمانی] رأفت و رحمتی از جانب خداي تو نسبت بآفریدگان است و
نعمتی از ما براي آنهاست زیرا او نسبت بدعاها و در خواستهاي بندگان شنوا و بمصالح حال آنها داناست. 7- [پروردگار تو]
مالک و بانی و پروردگار آسمانها و زمین و هر چیزي است که ما بین آنهاست اگر شما طالب یقین و محقّق خبر باشید. 8- جز
او کسی مستحق عبادت نیست خلایق را زنده میکند پس از مرگشان و میمیراند پس از زنده ساختنشان پروردگار شماست [که
شما را آفریده و تدبیر امور شما نموده است] و پروردگار و خالق پدران پیشین و گذشتگان شماست. 9- [ یا محمّد اینکه کفار
بآنچه ما گفتیم موقن نیستند و یقین ندارند] بلکه در آنچه ما خبر دادهایم در شکند و معذلک بازي میکنند [یعنی بتو و
بقرآنی که بر آنها میخوانی استهزاء و مسخره میکنند] [ صفحه 422 ] یا بتفسیر دیگر- مشتغل بامور دنیائی هستند و در احوال
آن متردّد و مشکوكاند. 10 - [ یا محمّد صلّی اللّه علیه و آله] پس بانتظار روزي باش که آسمان در نظر اینکه کفّار مانند دود
آشکاري گردد. 11 - و آن دود مردم را فرا گیرد و کفار بگویند اینکه عذاب دردناکیست بروایت إبن مسعود و ضحاك چون
قریش رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله را تکذیب نمودند بدرگاه خدا دعا کرد و عرض نمود [خدایا قحط و غلائی مانند قحط
و غلاي یوسف بر اینکه قوم نازل فرما] لذا خشکسالی شد و قریش را مجاعه دست داد و هرکس از گرسنگی بین خود و
آسمانرا مانند دودي میدید و مردم بخوردن مردار و استخوان پرداختند و نزد رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم آمدند و عرض
کردند یا محمّد تو ما را امر بصله رحم میفرمائی و قوم تو هلاك شدند و او از خداوند گشایش و رفع قحط را تمنی کرد ولی
باز هم بکفر خود برگشتند- و بقولی دود از شرطهاي قیامت است که قبل از قیامت داخل گوشهاي کفار و منافقین شود و
چهل روز بدانحالاند تا قیامت بمانند.
[ [سوره الدخان [ 44 ]: آیات 12 تا 21
اشاره
[ رَبَّنَا اکشِف عَنَّا العَذابَ إِنّا مُؤمِنُونَ [ 12 ] أَنّی لَهُمُ الذِّکري وَ قَد جاءَهُم رَسُولٌ مُبِینٌ [ 13 ] ثُمَّ تَوَلَّوا عَنهُ وَ قالُوا مُعَلَّمٌ مَجنُونٌ [ 14
299 وَ لَقَد فَتَنّا قَبلَهُم قَومَ - إِنّا کاشِفُوا العَذابِ قَلِیلًا إِنَّکُم عائِدُونَ [ 15 ] یَومَ نَبطِشُ البَطشَ ۀَ الکُبري إِنّا مُنتَقِمُونَ [ 16 ] -قرآن- 1
فِرعَونَ وَ جاءَهُم رَسُولٌ کَرِیمٌ [ 17 ] أَن أَدُّوا إِلَیَّ عِبادَ اللّهِ إِنِّی لَکُم رَسُولٌ أَمِینٌ [ 18 ] وَ أَن لا تَعلُوا عَلَی اللّهِ إِنِّی آتِیکُم بِسُلطانٍ
أَنّی » [ 340 [ صفحه 423 - مُبِینٍ [ 19 ] وَ إِنِّی عُذتُ بِرَبِّی وَ رَبِّکُم أَن تَرجُمُونِ [ 20 ] وَ إِن لَم تُؤمِنُوا لِی فَاعتَزِلُونِ [ 21 ] -قرآن- 1
وَ» البطش الاخذ بعنف « نَبطِشُ » اي علّمه بعض النّاس ما یدّعی انّه وحی « مُعَلَّمٌ » اي من اینکه لهم و کیف یتّعظون « لَهُمُ الذِّکري
اي قال لهم أوطوا الیّ بنو « أَن أَدُّوا إِلَیَّ » اي امتحنا و الفتنۀ شدّة التعبد و اصلها الاحراق بالنار لخلاص الذهب من الغش « لَقَد فَتَنّا
اي استجرت آن « وَ إِنِّی عُذتُ » اي بحجّۀآن که « بِسُلطانٍ » اي و ان لا تتکبّروا علیّ « وَ أَن لا تَعلُوا عَلَی » اسرائیل و ارسلوهم معی
- 174 -قرآن- 256 - 136 -قرآن- 156 - 79 -قرآن- 126 - 27 -قرآن- 67 - الرجم هو الضرب بالاحجار. -قرآن- 1 « أَن تَرجُمُونِ » که
12 - [و چون مبتلاي بعذاب شدند گویند] 485- 446 -قرآن- 459 - 408 -قرآن- 419 - 364 -قرآن- 396 - -279 قرآن- 337
پروردگارا عذاب را از ما بردار ما ایمان بمحمّد صلّی اللّه علیه و آله و قرآن داریم. 13 - کجا و چگونه آنان متذکّر و متعظ
میشوند و حال آنکه براي آنها رسولی آمد که حقانیّت و صدق او آشکار بود. 14 - سپس از او رو گردان شدند و گفتند از
بشر دیگري تعلیم گرفته و دیوانه است [که ادعاي نبوّت میکند]. 15 - همانا اگر ما مدّت کمی عذاب را از شما برداریم شما
بکفر خودتان برمیگردید [بتفسیر کسی که عذاب را عذاب گرسنگی و قحط و غلا میداند] و بعذاب سختتر که عذاب جهنّم
16 - [بیاد آنها بیاور] روزي [ است شما برمیگردید [بتفسیر آنکس که عذاب دخان را از مقدمات قیامت میداند]. [ صفحه 424
را که با سخت گیري بزرگ بآنها سخت خواهیم گرفت [که بقول اوّل روز بدر باشد و بقول دوّم روز رستاخیز] همانا ما در
آنروز از کافران انتقام خواهیم گرفت. 17 - و بحقیقت سوگند که ما قبل از اینان [یعنی کفّار مکّه] قوم فرعون را در بوته
امتحان و آزمایش گذاشتیم و رسول کریم براي آنان آمد [یعنی کریم در اخلاق و افعال که از کردهها در گذرد و بصلاح و
رشد دعوت کند و بقولی کریم در نزد خدا که بواسطه فرمانبریش مورد اکرام و اعظام خداوند بود و یا بقولی کریم یعنی
شریف در قوم خود بنی اسرائیل بود]. 18 - [و موسی بفرعون فرمود] که بندگان خدا [یعنی سبطیان و بنی اسرائیل] را بمن ردّ
کنی [که با خود از مصر بیرون ببرم و آنها را از عذاب و تسخیر آزاد کنی زیرا آنها آزادگانند] [ یا بقولی عباد اللّه را منصوب
بحرف ندا بخوانیم یعنی اي بندگان خدا حق خدا را که ایمان و قبول دعوت است بمن ردّ و ادا نمائید [زیرا من براي شما
فرستاده امینی هستم [یعنی در آنچه بمن رد کنید امانت دارم]. 19 - و بر خدا بترك طاعت او برتري و تجبّر مجوئید و باولیاء
خدا تکبّر و بزرگی مفروشید و یا بکفران نعم او و بستن دروغ بر او سرکشی ننمائید زیرا من با حجّت و دلیل آشکار و معجز
ظاهر بیّن براي صحّت نبوّت و صدق مقالتم بنزد شما آمده [و برهان براي شما آوردهام]. 20 - [و چون در پاسخ موسی علیه
السّلام وعده قتل و سنگسار باو دادند فرمود] همانا من از اینکه شما بخواهید مرا سنگسار کنید بپروردگار خودم و مالک خودم
که مالک و پروردگار شماست پناه میبرم. 21 - و اگر بمن ایمان نمیآورید و براي آنچه من آوردهام اذعان و اعتراف نمیکنید
پس مرا بحال خود واگذارید نه با من باشید و نه بر ضدّ من رفتار کنید. [ صفحه 425 ] اي خدا کمترین گداي توأم || چشم بر
خوان کبریاي توأم از بد منکران امانم ده || هر چه آنم بهست آنم ده چون تو گفتی که فاستعذ باللّه || بتو بردم ز شرّ دیو پناه
بخصوص از بلاي دیو سفید || که نباشد از او گریز مفید در کشف الاسرار گوید: [فرعون قبطی بود و قوم وي قبط بودند و
بنی اسرائیل در زمین ایشان غریب بودند از زمین کنعان بایشان افتادند- نژاد یعقوب علیه السّلام بودند با پدر خویش یعقوب
بمصر شدند بر یوسف و آنروز هشتاد و دو کس بودند و ایشانرا در مصر توالد و تناسل بود بعد از غرق فرعون چون از مصر
بیرون آمدند با موسی بقصد فلسطین هزار هزار و ششصد هزار [یک میلیون و ششصد هزار] بودند فرعون ایشانرا در زمین
خویش زبون گرفته بود و ایشانرا معذّب همی داشت و کارهاي صعب و دشوار همی فرمود تا ربّ العزّه موسی را به پیغمبري
ایشان فرستاد بدو کار یکی آوردن ایمان بوحدانیّت حق تعالی و عبادت وي کردن دیگر بنی اسرائیل را بموسی دادن و ایشانرا
804- از عذاب رها کردن اینست که ربّ العالمین فرمود: [أَن أَدُّوا إِلَیَّ عِبادَ اللّهِ]. [نقل از روح البیان]. -قرآن- 766
[ [سوره الدخان [ 44 ]: آیات 22 تا 29
اشاره
فَدَعا رَبَّهُ أَنَّ هؤُلاءِ قَومٌ مُجرِمُونَ [ 22 ] فَأَسرِ بِعِبادِي لَیلًا إِنَّکُم مُتَّبَعُونَ [ 23 ] وَ اترُكِ البَحرَ رَهواً إِنَّهُم جُندٌ مُغرَقُونَ [ 24 ] کَم تَرَکُوا
250 وَ نَعمَۀٍ کانُوا فِیها فاکِهِینَ [ 27 ] کَ ذلِکَ وَ أَورَثناها قَوماً - مِن جَنّاتٍ وَ عُیُونٍ [ 25 ] وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ کَرِیمٍ [ 26 ] -قرآن- 1
اي سر بهم لیلا و « فَأَسرِ » [ 159 [ صفحه 426 - آخَرِینَ [ 28 ] فَما بَکَت عَلَیهِمُ السَّماءُ وَ الَأرضُ وَ ما کانُوا مُنظَرِینَ [ 29 ] -قرآن- 1
« فاکِهِینَ » اي و تنعّم « وَ نَعمَۀٍ » اي مفتوحا فجوة واسعۀ او ساکنا علی هیئته « رَهواً » الاسراء السیر باللیل و اما السري فهو السیر بالنهار
اي ممهلین. -قرآن- « مُنظَرِینَ » اي مثل ذلک الاخراج اخرجناهم « کَ ذلِکَ » اي متمتعین فکه یفکه فکها کان طیب النفس مزاحا
288- 240 -قرآن- 275 - 176 -قرآن- 230 - 150 -قرآن- 164 - 91 -قرآن- 138 - -10-1 قرآن- 83
تفسیر معانی:
اشاره
-22 پس موسی پروردگار خود را بخواند [و چون دید که فرعونیان او را تکذیب میکنند و ایمان نمیآورند از آنها مأیوس
شد] و عرض کرد خدایا اینکه جماعت مردمانی هستند بزهکار [یعنی مصرّ بر کفر و شرك] [و لذا در آنچه استحقاق دارند
تعجیل فرما]. 23 - بنابرین [جواب رسید] که بندگان مرا [یعنی سبطیان و بنی اسرائیل و کسان خود را که بتو ایمان آوردهاند]
- شبانه از مصر حرکت بده زیرا شما را [فرعونیان] دنبال میکنند [چون دانستند شما بیرون رفتهاید براي کشتی شما میآیند]. 24
[موسی حسب الامر با بنی اسرائیل شبانه حرکت کرد و چون بلب دریا [نیل یا قلزم] رسید عصا را بدریا زد آب شکافته شد و
خیابانها باز شد و امر شد بنی اسرائیل از آن گذشتند و چون آنها از آب عبور کردند خداوند بموسی خطاب فرمود که] دریا را
بحال خود ساکن [یعنی همین طور که هست و خیابانهاي خشک در آن تولید شده است] واگذار [تا قبطیان و فرعونیان طمع
کنند و بتصوّر اینکه مثل بنی اسرائیل از آب خواهند گذشت وارد آن قسمتها شوند] زیرا آنها لشکریانی هستند که عنقریب
غرق خواهند شد. 25 - [و امّا حال آنها پس از غرق] چه بسیار باغها و بستانهاي سرسبز و چشمههاي روان که بجا گذاشتند.
-27 و چه بسیار کشتزارهاي سرسبز و مجالس شریفه [ یا منازل [ صفحه 427 ] خطیره و یا مناظر حسنهاي] و تنعّمی که در -26
آنها بهرهمند و در وسعت عیش خوشگذرانی میکردند [و بتمتّع و مزاح میپرداختند]. 28 - اینکه چنین [ما با بندگان نافرمان و
عاصی رفتار میکنیم و سلب همه نعمات را دفعۀ از آنها مینمائیم] و دارائی آنها را بقوم و مردمان دیگري بارث میدهیم [و آنها
را وارث قوم پیشین میسازیم]. 29 - [غرق شدند و معدوم گشتند] و آسمان و زمین هم بر آنها نگریست و بآنها مختصر مهلتی
هم داده نشد [و در عقوبتشان تعجیل شد]. : براي گریستن آسمان و زمین که در آیه مبارکه ذکر شده است وجوهی ذکر
کردهاند- اوّل- آنکه مقصود اهل آسمان و زمین است چون آنان مورد سخط خداوندي بودند چنانکه در آیه [حَتّی تَضَعَ
-230- الحَربُ أَوزارَها- اي اصحاب الحرب] و آیه [وَ سئَلِ القَریَۀَ اي أهل القریه] و اینکه قول از حسن است. -قرآن- 196
279 دوّم خداوند سبحان قصد مبالغه در توصیف آنمردم به پستی و بیقدري فرموده است چنانکه عرب وقتی از - قرآن- 259
عظمت مصیبتی یاد میکند گوید آسمان و زمین بر او گریست و آفتاب و ماه تاریک شد. سوّم- آنکه کنایه از اینست که آنها
را عمل صالحی نبود که بآسمان بالا رود چنانکه مروي است از إبن عباس در تفسیر آیه پرسش شد که آیا آسمان و زمین بر
کسی گریه میکنند گفت بلی یکی محلّ نماز او در زمین که مصلّاي او باشد و دیگري محلّی که در آسمان عمل او بآن جا
صعود میکند و از انس روایت است که پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود هیچ مؤمنی نیست مگر آنکه او را بابی است
که عملش بآن جا صعود میکند و بابی که از آنجا روزي او نزول میکند و چون او بمیرد آن دو باب بر او میگریند بنابراین
معنی گریه إخبار از اختلال پس از اوست و سدّي گوید چون حسین بن علی بن أبی طالب علیه السّلام کشته شد آسمان بر او
گریست و گریه آن سرخی اطراف آن است و زرارة بن أعین [ صفحه 428 ] از امام صادق أبی عبد اللّه علیه السّلام روایت
کرده است که فرمود آسمان بر یحیی إبن زکریا و بر حسین بن علی علیهما السّلام چهل روز گریست و جز بر آنها بر دیگري
نگریست عرض کردم گریه آنها چه بود فرمود طلوع سرخ و غروب سرخ [تا اینجا خلاصه نقل از مجمع البیان] و در تفسیر
روح البیان گوید- از زید بن أبی زیاد مروي است که چون حسین بن علی رضی اللّه عنهما کشته شد ماهها آفاق آسمان
سرخی یافت و سرخ شدن آن گریه آن است و از إبن سیرین هم همین قسم حکایت کرده و در پایان گوید: اینکه سرخی شفق
که برین چرخ بیوفاست || هر شام عکس خون شهیدان کربلاست گر چرخ خون ببارد از اینکه غصّه در خور است || ور
خاك خون بگرید از اینکه ماجرا رواست
[ [سوره الدخان [ 44 ]: آیات 30 تا 40
اشاره
وَ لَقَد نَجَّینا بَنِی إِسرائِیلَ مِنَ العَذابِ المُهِینِ [ 30 ] مِن فِرعَونَ إِنَّهُ کانَ عالِیاً مِنَ المُسرِفِینَ [ 31 ] وَ لَقَدِ اختَرناهُم عَلی عِلمٍ عَلَی
285 إِن هِیَ إِلاّ مَوتَتُنَا الأُولی وَ ما - العالَمِینَ [ 32 ] وَ آتَیناهُم مِنَ الآیاتِ ما فِیهِ بَلؤُا مُبِینٌ [ 33 ] إِنَّ هؤُلاءِ لَیَقُولُونَ [ 34 ] -قرآن- 1
[ نَحنُ بِمُنشَرِینَ [ 35 ] فَأتُوا بِآبائِنا إِن کُنتُم صادِقِینَ [ 36 ] أَ هُم خَیرٌ أَم قَومُ تُبَّعٍ وَ الَّذِینَ مِن قَبلِهِم أَهلَکناهُم إِنَّهُم کانُوا مُجرِمِینَ [ 37
373 إِنَّ - وَّ لکِنَّ أَکثَرَهُم لا یَعلَمُونَ [ 39 ] -قرآن- 1
ِ
وَ ما خَلَقنَا السَّماواتِ وَ الَأرضَ وَ ما بَینَهُما لاعِبِینَ [ 38 ] ما خَلَقناهُما إِلاّ بِالحَق
وَ ما نَحنُ » نعمۀ جلیلۀ او اختبار ظاهر « بَلؤُا مُبِینٌ » اي متکبّرا « عالِیاً » [ 51 [ صفحه 429 - یَومَ الفَصلِ مِیقاتُهُم أَجمَعِینَ [ 40 ] -قرآن- 1
تبّع الحمیري ملک الیمن الّذي « قَومُ تُبَّعٍ » اي و ما نحن بمبعوثین- یقال نشر اللّه المیت و انشره اي أحیاه بعد الموت « بِمُنشَرِینَ
هو یوم القیامۀ سمّی بذلک لأنّه یفصل فیه بین الحق و « یَومَ الفَصلِ » جیّش الجیوش و فتح المدن و کان مؤمنا و قومه کافرون
-200- 97 -قرآن- 183 - 40 -قرآن- 69 - 10 -قرآن- 23 - اي وقت موعدهم و هو مشتق من الوقت. -قرآن- 1 « مِیقاتُهُم » الباطل
394- 310 -قرآن- 381 - قرآن- 293
تفسیر معانی:
اشاره
-30 و حقّا که ما اولاد یعقوب را [که بموسی علیه السّلام ایمان آورده بودند] از عذاب خوار کنندهاي [که آنها را قبطیان
بغلامی میگرفتند و بأعمال شاقّه مکلّف میساختند: پسرانشان را میکشتند و دخترانشان را استخدام مینمودند] رهانیدیم. 31 - از
- عذاب فرعون [خلاصشان نمودیم] زیرا او تکبّر و طغیانش بالا گرفته و از کسانی بود که در طغیان از حد تجاوز نمودهاند. 32
و حقّا که ما موسی و قومش [بنی اسرائیل] را از روي علم و بصیرتی که بحال و استحقاق آنها داشتیم [بوسیله توراة و کثرت
انبیاء در آنها] بر همه جهانیان [زمان خودشان] برگزیدیم و برتري دادیم. 33 - و بآنان آیات و معجزات [مانند شکافتن دریا و
سایه انداختن أبر و فرود آمدن مرغ بریان و ترنجبین] عطا کردیم که در آن آیات نعمت و آزمایش آشکاري بود. [ صفحه
430 ] [در کشف الاسرار گوید: ابتلاهم بالرخاء و البلاء فطالبهم بالشکر عند الرخاء و الصبر عند البلاء. آدمی گهی خسته بغیر
بلاست گهی غرقه لطف و عطا و حق تعالی تقاضاي شکر میکند بوقت راحت و نعمت و تقاضاي صبر میکند در حال بلا و
شدّت مصطفی علیه السّلام قومی را دید از انصار گفت شما مؤمنانید گفتند آري گفت نشان ایمان چیست گفتند بر نعمت
شکر کنیم و در محنت صبر کنیم و بقضاء اللّه راضی باشیم گفت أنتم مؤمنون و ربّ الکعبۀ [بخداي کعبه شما مؤمنانید] و
گفتهاند خلاصه درویشی آنستکه از همه کس باز کشد و بر هیچکس بار ننهد نه بحسب صورت و نه بحسب معنی فلا بدّ من
الصبر علی البلاء و التحمّل علی الشدّة. اگر ز کوه فرو غلطد آسیا سنگی || نه عارف است که از راه سنگ برخیزد و اللّه
الموفق. 34 - همانا اینکه جماعت [کفّار قریش و از جمله أبو جهل بن هشام] گویند: 35 - مرگی جز همین مرگ اولی [یعنی
مرگی که در دنیا داریم] مرگ دیگري در کار نیست و بعد هم زنده نمیشویم و بعد از مرگ بعثی نخواهد بود 36 - [اگر
چنانست که شما مسلمانان میگوئید و خدا بعد از مرگ ما را زنده میکند تا بما جزا دهد] پس پدران ما را که قبل از ما بوده و
مردهاند بیاورید [یعنی آنها را بدنیا برگردانید تا ما از آنها سؤالاتی بکنیم] اگر شما راست میگوئید [که خدا قادر بر اعاده
اموات و زنده کردن آنهاست]. 37 - [ یا محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم] آیا اینکه کافران بهتراند [یعنی قويتر و غنیتراند]
یا مشرکین قوم تبّع [پادشاه یمن] و آنکسانی که پیش از آنها بودند [مانند قوم نوح و عاد و ثمود] که همه آنها را ما بهلاکت
رسانیدیم زیرا آنها مردمانی مجرم و گنهکار [و مستحق هلاکت] بودند. - تبّع الحمیري یکی از پادشاهان یمن بوده است و
گفتهاند تبّع از [ صفحه 431 ] اینکه جهت نامیده شده که اتباع فراوان داشته و بقولی از آنجهت که تابع ما قبلش از پادشاهان
یمن بوده است و تبابعه ملوك یمن را گویند و تبّع لقب شاه آنجاست چنانکه بشاه ترك خاقان و ملک روم قیصر و شاهنشاه
ایران کسري گویند اسم تبع أسعد أبو کرب بوده است و سهل بن سعد از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم روایت کرده
که فرمود: [تبّع را سب نکنید زیرا او اسلام آورد] و ولید بن صبیح از أبی عبد اللّه علیه السّلام روایت کرده است که تبّع به
اوس و خزرج گفت اینجا بمانید تا اینکه پیمبر صلّی اللّه علیه و آله بیاید و امّا من اگر ادراك زمان او کنم خدمتش میکنم و با
- او خروج خواهم نمود]. 38 - و ما آسمانها و زمین و آنچه ما بین آندو است ببازي [و بدون غرض حکیمانه] نیافریدهایم. 39
ما آنها را نیافریدیم جز بحق [یعنی جز بعلمی که داعی براي خلق آنهاست، و علم جز بحق و صواب دعوت نمیکند] و لکن
بیشتر مردم جاهلند و صحت آنچه را ما میگوئیم نمیدانند. 40 - همانا وقت و موعد جدا شدن حق از باطل روز فصل است که
روز قیامت باشد و همگان در آنروز جمع شوند [و نتیجه انکار خود را بنگرند]
[ [سوره الدخان [ 44 ]: آیات 41 تا 50
اشاره
یَومَ لا یُغنِی مَولًی عَن مَولًی شَیئاً وَ لا هُم یُن َ ص رُونَ [ 41 ] إِلاّ مَن رَحِمَ اللّهُ إِنَّهُ هُوَ العَزِیزُ الرَّحِیمُ [ 42 ] إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ [ 43 ] طَعامُ
239 کَغَلیِ الحَمِیمِ [ 46 ] خُ ذُوهُ فَاعتِلُوهُ إِلی سَواءِ الجَحِیمِ [ 47 ] ثُمَّ صُبُّوا - الَأثِیمِ [ 44 ] کَالمُهلِ یَغلِی فِی البُطُونِ [ 45 ] -قرآن- 1
227 [ صفحه - فَوقَ رَأسِهِ مِن عَذابِ الحَمِیمِ [ 48 ] ذُق إِنَّکَ أَنتَ العَزِیزُ الکَرِیمُ [ 49 ] إِنَّ هذا ما کُنتُم بِهِ تَمتَرُونَ [ 50 ] -قرآن- 1
« شَجَرَةَ الزَّقُّومِ » اي لا یغنی الّذي یتولی بعضهم بعضا فی الدنیا شیئا عن أنفسهم فی الاخرة « لا یُغنِی مَولًی عَن مَولًی شَیئاً » [432
الماء « الحَمِیمِ » هو ما یمهل فی النار حتّی یذوب و قیل هو دردي الزّیت « کَالمُهلِ » شجرة خبیثۀ ذات ثمر مرّ تنبت ببلاد العرب
اي تشکّون و قیل بمعنی « تَمتَرُونَ » اي عذاب هو الحمیم « عَذابِ الحَمِیمِ » اي وسطه « سَواءِ الجَحِیمِ » اي فجرّوه « فَاعتِلُوهُ » الحارّ جدّا
- 315 -قرآن- 328 - 282 -قرآن- 301 - 204 -قرآن- 270 - 148 -قرآن- 192 - 41 -قرآن- 125 - تمارون اي تتجادلون. -قرآن- 1
41 - [روز فصل یعنی روز رستاخیز و قیامت کبري] روزي است که دوست از دوست 415- 378 -قرآن- 402 - -347 قرآن- 358
[و خویشاوند از خویشاوند یا آقا از نوکر و مولا از عبد] بچیزي بینیاز نمیشوند [یعنی در آنروز بکار هم نمیخورند] و عذاب
خدا را دفع نمیکنند و کسی بیاري آنها نمیآید [چیزي از مکروه و عذاب دفع نکند و کسیرا از کسی سودي نرسد]. 42 - مگر
کسی که خدا باو رحم آورد [که یا خود ابتداءا عذاب را از او بردارد یا بکسی که از حیث درجه بالاتر است اجازه دهد که از
او شفاعت کند و عقاب او بسبب شفاعت شفیع ساقط گردد] زیرا او خدائیست غالب و منتقم از دشمنان و مهربان است نسبت
بمؤمنان. 43 - حقا که میوه درخت زقوم [که ریشه آن در آخرین طبقه جهنم است و شاخههاي آن در تمام طبقات بالا رفته و
گسترده شده است]. 44 - خوراك گناهکار است [که گویند أبو جهل است و گفتهاند که او خرما و کرهاي آورد و درهم
کرده و خورد و گفت اینکه زقومی است که محمّد ما را بآن میترساند [نحن نتزقّمه] یعنی ما دهانهاي خود را بآن پر میکنیم [
صفحه 433 ] [و تزقّم اي ابتلع شیئا کریها]. 45 - مانند فلزّ [مس و روي و طلا و نقره] گداختهاي در درون شکم [اهل آتش]
میجوشد. 46 - همچنانکه آب داغ پر حرارت میجوشد. 47 - [بزبانیه خطاب میشود] گناهکار اثیم را بگیرید و او را بسختی و
عنف بوسط دوزخ بکشانید. 48 - سپس بر بالاي سر او عذابی را که آب جوشیده پر غلیان است بریزید. 49 - [و باو بگوئید]
بچش که تو همان [کسی هستی که خود را] عزیز میدانستی و در قوم خود گرامی میشمردي. 50 - [و بکافران بگوئید] اینکه
همان آتش دوزخی است که در دنیا بآن شک میآوردید [و اکنون معاینه میبینید].
[ [سوره الدخان [ 44 ]: آیات 51 تا 59
اشاره
إِنَّ المُتَّقِینَ فِی مَقامٍ أَمِینٍ [ 51 ] فِی جَنّاتٍ وَ عُیُونٍ [ 52 ] یَلبَسُونَ مِن سُندُسٍ وَ إِستَبرَقٍ مُتَقابِلِینَ [ 53 ] کَذلِکَ وَ زَوَّجناهُم بِحُورٍ عِینٍ
[ 233 لا یَذُوقُونَ فِیهَا المَوتَ إِلَّا المَوتَۀَ الأُولی وَ وَقاهُم عَذابَ الجَحِیمِ [ 56 - فّاکِهَۀٍ آمِنِینَ [ 55 ] -قرآن- 1
ِ
54 ] یَدعُونَ فِیها بِکُل ]
- فَضلًا مِن رَبِّکَ ذلِکَ هُوَ الفَوزُ العَظِیمُ [ 57 ] فَإِنَّما یَسَّرناهُ بِلِسانِکَ لَعَلَّهُم یَتَذَکَّرُونَ [ 58 ] فَارتَقِب إِنَّهُم مُرتَقِبُونَ [ 59 ] -قرآن- 1
ما « إِستَبرَقٍ » ما رقّ من الحریر « سُندُسٍ » 24- اي فی موضع یأمن صاحبه من الافات -قرآن- 1 « فِی مَقامٍ أَمِینٍ » [ 256 [ صفحه 434
فَضلًا مِن » اي یطلبون « یَدعُونَ » جمع عیناء اي واسعات العیون « عِینٍ » جمع حوراء و هی المرأة البیضاء « بِحُورٍ » غلظ من الحریر
-76- 46 -قرآن- 67 - 11 -قرآن- 33 - اي فانتظر. -قرآن- 1 « فَارتَقِب » اي سهلناه « یَسَّرناهُ » اي أعطوا ذلک تف ّ ض لا من ربّک « رَبِّکَ
51 - حقّا که پرهیز گاران [یعنی 268- 243 -قرآن- 256 - 195 -قرآن- 230 - 160 -قرآن- 173 - 117 -قرآن- 149 - قرآن- 109
کسانی که دوري از گناهان میکنند براي اینکه زشت است و فرمانبري خدا مینمایند براي اینکه وظیفه است] در مقام امن و
ایمن از آفات و ترس از عذاب، اقامت دارند. 52 - در بستانهائیکه داراي چشمه سارهاي جاریه است. 53 - از پرندهاي بهشتی و
پرنیانهاي جنّتی میپوشند و رو بروي یکدیگر مینشینند [ یا بقولی با محبت بیکدیگر رو میکنند نه آنکه با بغض پشت
بیکدیگر نمایند زیرا بهشت جاي محبّت و محبّت روال اهل جنّت است]. 54 - اینکه چنین است [حال اهل بهشت و بدینسان
بآنان ثواب میدهیم] و زنان سفید روي درشت چشم قرین آنها میسازیم. 55 - در آنجا هر میوهاي که بخواهند در کمال امن و
امان و دور از هر گونه بدي میطلبند. 56 - در بهشت مزه مرگ را نمیچشند غیر از همان مرگ اوّلی که در دنیا بآن مردهاند و
عذاب آتش دوزخ از آنها دور شده و خدا آنها را از آن حفظ فرموده است [بخلاف اهل آتش که نه میمیرند و نه زندهاند و
نه زندگانی دارند]. 57 - [آنچه را که خداوند در باره پرهیزکاران میکند] تف ّ ض ل و احسانی از جانب پروردگار تست [زیرا
خداوند سبحانه آنانرا آفرید و بآنها نعمت داد و عقل عنایت فرمود و مکلّف ساخت و آیاتی که بآن استدلال به یکتائی خدا
کنند و طاعات نیک بجاي آورند براي آنها روشن فرمود و باین اعمال مستحق [ صفحه 435 ] نعمتهاي عظیمه شدند سپس
براي هر حسنه ده برابر جزا مرحمت نمود و اینها تمام فضل او و احسان پروردگار عزّ اسمه بوده است] اینکه [رفع عذاب و
حیات ابدي در بهشت] رستگاري و کامیابی بزرگی است [که مافوق آن فوز و فلاحی نیست]. 58 - همانا جز اینکه نیست که
ما قرآن را بزبان تو آسان ساختیم و قرائت آنرا بر تو سهل نمودیم [ یا بلغت عرب نازل نمودیم تا تفهیم و تفهم آن بر تو و
قومت آسان گردد] و باشد که آنان [بآنچه در آن از امر و نهی و وعده و وعید است] متذکّر گردند [و در آن تفکّر نمایند].
-59 [و اگر تعرض نمودند و اعراض کردند و از تو نپذیرفتند] منتظر باش که آنچه ما وعده کردهایم بآنها خواهد رسید آنها
هم منتظراند که حوادثی براي تو رخ دهد [قریبا آرزوي تو محقّق و زیان آنها مسلّم خواهد گردید] [یعنی از آن تو نصرت
الهی خواهد بود و از آن ایشان عذاب نامتناهی. دوستان را هر دم فتحی تازه و خصمان را هر زمان رنجی بیاندازه- تابعان را
[ وعده حسن المآب || منکرانرا هیبت ذوقوا العذاب [از روح البیان]