گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر خسروی
جلد هفتم
سورة الجاثیۀ



اشاره
99 و عدد آیات - است. -قرآن- 51 « ثُمَّ جَعَلناكَ عَلی شَرِیعَۀٍ مِنَ الَأمرِ مکیّه » که سورة الشریعۀ نیز نامیده میشود بمناسبت آیه
116- آن سی و هفت است [اگر حم یک آیه باشد و إلّا 36 است] بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ -قرآن- 79
[ [سوره الجاثیۀ [ 45 ]: آیات 1 تا 5
اشاره
37 حم [ 1] تَنزِیلُ الکِتابِ مِنَ اللّهِ العَزِیزِ الحَکِیمِ [ 2] إِنَّ فِی السَّماواتِ وَ الأَرضِ لَآیاتٍ - بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ -قرآن- 1
209 وَ اختِلافِ اللَّیلِ وَ النَّهارِ وَ ما أَنزَلَ اللّهُ مِنَ - لِلمُؤمِنِینَ [ 3] وَ فِی خَلقِکُم وَ ما یَبُثُّ مِن دابَّۀٍ آیاتٌ لِقَومٍ یُوقِنُونَ [ 4] -قرآن- 1
کل ما « دابَّۀٍ » اي ینشر « یَبُثُّ » 179- السَّماءِ مِن رِزقٍ فَأَحیا بِهِ الَأرضَ بَعدَ مَوتِها وَ تَصرِیفِ الرِّیاحِ آیاتٌ لِقَومٍ یَعقِلُونَ [ 5] -قرآن- 1
1- حم [تفسیر آن قبلا در ذکر فواتح سور گذشت و اینکه 30- 11 -قرآن- 21 - یدبّ علی سطح الارض حتی الانسان. -قرآن- 1
کلام دلالت دارد بر اینکه اینکه قرآن که تمامش معجز است از همین حروف معجم است] 2- اینکه قرآن [و نوشتهاي که
مشتمل بر سورهها و خصوصا اینکه سوره است] [ صفحه 437 ] تنزیلی است از جانب خدائی که قادر غالب است و تمام افعال
او حکمت و صواب است. 3- همانا در آفرینش آسمانها و زمین [و خلقت آنچه در آنهاست] نشانهها و علاماتی است براي
کسانی که تصدیق بخدا و پیمبران او دارند [زیرا آنها از آن آیات منتفع میشوند و آنها دلالاتی هستند بر اینکه آنها را صانع
مدبّر عالم توانائی است]. 4- و در آفرینش او شما را [بسبب بدایع صنع و عجایب خلقتی که در شماست و تغیّر أحوال شما که
متعاقب هم از ابتداي خلقت در شکمهاي مادرانتان تا انقضاي مدّت عمرتان است] و در آفرینش آنچه از جنبندگان [بر روي
زمین] پراکنده میشوند [باختلاف اجناس و انواع و منافع آنها و مقاصد مطلوبه از آنها] دلالات و نشانههاي [واضحه و روشنی
- است] براي کسانیکه طالب علم الیقین هستند [و بوسیله تفکّر و تدبّر بوجود صانع و آفریننده آنها پی میبرند و یقین میکنند]. 5
و در آمد و رفت شب و روز [ یا در اختلاف حال آندو از بلندي و کوتاهی یا در اینکه یکی نور و دیگري ظلمت است] و
آنچه خداوند از طبقات بالاي هوا از باران [که سبب رزق خلایق است] بزمین میفرستد و بوسیله آن زمین را پس از مرگش
زنده میکند [یعنی پس از خشکی تر و تازه و شاداب میسازد] و همچنین گردش دادن بادها [که گاهی از شمال و گاهی از
جنوب گاهی صبا و گاهی دبور میوزد و یا زمانی رحمت و هنگامی عذاب قرار میدهد] وجوه و نشانههائی است براي مردمی
که خرد دارند [و با تعقّل میدانند که براي همه اینکه چیزها مدبّر داناي تواناي حکیم غنیّ حیّ قدیمی است که مانندي براي او
[ نیست و چیزي را باو شبیه نتوان کرد. [ صفحه 438
[ [سوره الجاثیۀ [ 45 ]: آیات 6 تا 10
اشاره
أَّفّاكٍ أَثِیمٍ [ 7] یَسمَعُ آیاتِ اللّهِ تُتلی عَلَیهِ
ِ
حَّدِیثٍ بَعدَ اللّهِ وَ آیاتِهِ یُؤمِنُونَ [ 6] وَیلٌ لِکُل
ِ
فَّبِأَي
ِ
تِلکَ آیاتُ اللّهِ نَتلُوها عَلَیکَ بِالحَق
ثُمَّ یُصِ رُّ مُستَکبِراً کَأَن لَم یَسمَعها فَبَشِّرهُ بِعَذابٍ أَلِیمٍ [ 8] وَ إِذا عَلِمَ مِن آیاتِنا شَیئاً اتَّخَ ذَها هُزُواً أُولئِکَ لَهُم عَذابٌ مُهِینٌ [ 9] مِن
« نَتلُوها » 517- وَرائِهِم جَهَنَّمُ وَ لا یُغنِی عَنهُم ما کَسَ بُوا شَیئاً وَ لا مَا اتَّخَ ذُوا مِن دُونِ اللّهِ أَولِیاءَ وَ لَهُم عَذابٌ عَظِیمٌ [ 10 ] -قرآن- 1
اي « أَولِیاءَ » من الاصرار اي یقیم و یثبت « یُصِ رُّ » اي کذّاب « أَفّاكٍ » اي بعد آیات اللّه و قیل بعد حدیث اللّه « بَعدَ اللّهِ » اي نقرأها
163- 120 -قرآن- 152 - 99 -قرآن- 111 - 38 -قرآن- 89 - 11 -قرآن- 23 - نصراء. -قرآن- 1
تفسیر معانی:
اشاره
-6 اینکه آیات و ادلّه خدائیست که ما بر تو [ یا محمّد صلّی اللّه علیه و آله میخوانیم [تا تو بر آنها بخوانی] و اینکه آیات حق
است [و باطل و هزل نیست] پس [اینکه کفّار] اگر بآنچه ما براي تو میخوانیم تصدیق نکنند و ایمان نیاورند پس بکدام گفتار و
حکایتی بعد از گفتار خدا و آیات او تصدیق خواهند کرد و ایمان خواهند آورد و بچه کلامی منتفع خواهند شد. - فرق بین
حدیث که قرآن است و آیات آنست که حدیث قصصی است که از آن عبرتهائی استخراج میشود که حق را از باطل جدا
میسازد و [ صفحه 439 ] آیات ادلّهایست فاصل بین صحیح و فاسد که آندو را مبرهن مینماید. 7- واي [و هلاك و عذاب باد
بر] هر دروغگوي گناهکاري [که از حق رو گردان است]. 8- [اینکه افاك اثیم] آیات خدا [یعنی قرآن] را [که بر او حجّت
است] و براي او خوانده میشود میشنود و پس از آن از روي تکبّر و استکبار [بر کفر و باطل خود] اصرار و پافشاري میکند و
چنان است که گوئی آنرا نشنیده است [و نمیپذیرد] بنابرین او را بعذاب دردناکی مژده بده. 9- و [باز اینکه افاك اثیم]
موقعیکه از آیات ما [یعنی حجج و ادلّه ما] چیزي بداند آنرا بمسخره و استهزاء میگیرد [تا بعوام بنمایاند که آنها را حقیقتی
نیست چنانکه أبو جهل در باره شجره زقوم مسخره نمود و نضر بن الحارث قرآن را با افسانههاي فرس مقابل ساخت] براي
اینگونه اشخاص عذاب خوار کنندهاي مهیاست. 10 - در پی آنها [و اینکه حشمت و مال دنیا که بآن میبالند] جهنّم است و
آنچه در اینکه دنیا از مالیه دنیا بدست آورده و جمع کردهاند چیزي در آنعالم بکارشان نخواهد آمد [و آنانرا سودي نخواهد
داشت و رفع نیاز از ایشان نخواهد نمود] و همچنین آنهائیرا که بغیر از خداوند براي خود دوست و متولّی أمر قرار دادهاند از
آنان شفاعتی نخواهند کرد و [کمکی براي آنها در رفع عذاب دوزخ نخواهند بود] و براي آنان عذاب بزرگی فراهم است.
[ [سوره الجاثیۀ [ 45 ]: آیات 11 تا 15
اشاره
هذا هُديً وَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ رَبِّهِم لَهُم عَذابٌ مِن رِجزٍ أَلِیمٌ [ 11 ] اللّهُ الَّذِي سَخَّرَ لَکُمُ البَحرَ لِتَجرِيَ الفُلکُ فِیهِ بِأَمرِهِ وَ لِتَبتَغُوا
مِن فَضلِهِ وَ لَعَلَّکُم تَشکُرُونَ [ 12 ] وَ سَخَّرَ لَکُم ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرضِ جَمِیعاً مِنهُ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَومٍ یَتَفَکَّرُونَ
13 ] قُل لِلَّذِینَ آمَنُوا یَغفِرُوا لِلَّذِینَ لا یَرجُونَ أَیّامَ اللّهِ لِیَجزِيَ قَوماً بِما کانُوا یَکسِبُونَ [ 14 ] مَن عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفسِهِ وَ مَن أَساءَ ]
اي وقائعه باعدائه. -قرآن- « أَیّامَ اللّهِ » الرّجز اشدّ العذاب « رِجزٍ » [ 588 [ صفحه 440 - فَعَلَیها ثُمَّ إِلی رَبِّکُم تُرجَعُونَ [ 15 ] -قرآن- 1
47- -8-1 قرآن- 29
تفسیر معانی:
اشاره
-11 اینکه [قرآنیکه ما تلاوت کردیم و حدیثی که ذکر نمودیم] هدایت کاملی است [بلکه نفس هدایت است] [یعنی رهنمائی
است که در امور دین و دنیا ما را به تمیز حق از باطل میرساند] و آنانکه بآیات و دلالات پروردگارشان کافر شدند و بآنها
انکار نمودند براي آنان عذابی است از سختترین عذاب دردناك. در آیات مذکوره اشاراتی است: از جمله آنکه بعضی از
مردم چون آیات خدا براي آنها تلاوت شود در ظاهر میشنوند ولی بگوش باطن نمیشنوند و بحکم خذلان و غفلت خود را
بکري میزنند چنین کس بسبب استکبارش از قبول حق و عمل نکردن بموجب آیات گرفتار عذاب الیم خواهد بود و همین
قسم است وقتی بشنود و تلاوت کند بدون حضور قلب. لغتی است اینکه بهر لهجه و صوت || شود از تو حضور خاطر فوت
فکر حسن غنا برد هوشت || متکلّم شود فراموشت [ صفحه 441 ] نشود بر دل تو تابنده || کین کلام خداست یا بنده و کسیکه
بگوش حق و فهم گوش دهد و بنور توحید بینا و مستبصر گردد در دو دنیا رستگار و بعزّت دارین بهرهمند خواهد شد. و از
جمله آنکه قرآن هدایت است لکن براي اقرار کنندگان نه براي انکار کنندگان، پس کسی که بعبارات و اشارات آن اقرار
کند از نگونساري و گرفتاري بآتش نجات یافته است و کسی که انکار کند دچار عذاب عظیم گشته است [نقل و خلاصه
ترجمه از روح البیان]. 12 - خداوند آن خدائیست که براي شما دریا را مسخّر و رام ساخته [و بهیئتی آنرا قرار داده است] که
کشتی بامر و اذن او بر آن جریان یابد تا اینکه شما [در سفرهاي خودتان] بر آن سوار شوید و از فضل خدا طلب روزي و سود
و تجارت نمائید و باشد که باین نعمت سپاسدار و شکرگزار باشید. 13 - و رام و مسخر کرد براي شما مردم آنچه را در
آسمانهاست [یعنی براي انتفاع شما و فراهم کردن موجبات زندگی و آسایش شما آفتاب و ماه و ستارگان و باران و غیره همه
بکاراند] و آنچه در زمین است [از جانوران و درختان و میوهها و گیاهان و رودخانهها و غیره] همگی و تمامی را [براي انتفاع
ما آفرید و مسخّر ما فرمود که بنحو دلخواه از آنها بهرهمند شویم] از اوست [اینکه همه رحمت و نعمت و تفضّل و احسان]
همانا در اینکه امور بزرگ آیات و نشانهها و دلالاتی است براي مردمانی که فکر دارند [و در صنایع باریتعالی] تفکّر میکنند.
در تفسیر مجمع البیان فرماید: در تلاوت [جمیعا منه] بهتر آنست که در کلمه [جمیعا] وقف کند بعد بگوید [منه] یعنی اینکه
تسخیر از اوست نه از غیر او و آن فضل و احسان اوست. و از إبن عباس رض و عبد اللّه بن عمرو الجحدري روایت است که
آنها [منّۀ] [ صفحه 442 ] خواندند بنصب و با تنوین و معنی آن چنان است که فرماید [منّ علیهم منّۀ یعنی منّت گذاشت بر آنها
باین عنایات منّتی] و از سلمه مروي است که [منّه] برفع قرائت کرده است و بنابرین خبر مبتداي محذوف خواهد بود یعنی
[ذلک منّه] یا [سخّر لکم ذلک منّه]. 14 - بگو [ یا محمّد] بمؤمنان که در گذرند و عفو کنند [گفتهها و کردارهاي زشت]
کسانیرا که منتظر و متوقع ایّام خدا [یعنی عذابها و وقایعی که بر کفّار پیشین نازل گشت] نیستند و از آنروزها بیمی ندارند
[بگو آنها را بحال خود گذارند و در مقام کیفر دادن بآنها برنیایند و شکیبا باشند] تا خداوند جزاي آنمردمرا بآنچه میکنند و
براي خود فراهم میسازند بدهد [و بیان جزاء را خداوند در آیه بعد میفرماید:] 15 - هر کس کار شایستهاي بجاي آورد [از
طاعت و خیر و امور نیک] سودش براي خود اوست [و ثوابش بخود او برمیگردد] و هر کس بد کند [یعنی عمل زشت و گناه
و نافرمانی خداي نماید] بخود بد کرده است [و بر زیان خود اقدام کرده است] سپس بسوي او برمیگردید [یعنی روز رستاخیز
روزي که جز او سبحانه و تعالی مالک سود و زیان و امر و نهی نیست و هر انسانی را بقدر عملش پاداش و کیفر میدهد.
[ [سوره الجاثیۀ [ 45 ]: آیات 16 تا 20
اشاره
وَ لَقَد آتَینا بَنِی إِسرائِیلَ الکِتابَ وَ الحُکمَ وَ النُّبُوَّةَ وَ رَزَقناهُم مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلناهُم عَلَی العالَمِینَ [ 16 ] وَ آتَیناهُم بَیِّناتٍ مِنَ الَأمرِ
فَمَا اختَلَفُوا إِلاّ مِن بَعدِ ما جاءَهُمُ العِلمُ بَغیاً بَینَهُم إِنَّ رَبَّکَ یَقضِ ی بَینَهُم یَومَ القِیامَۀِ فِیما کانُوا فِیهِ یَختَلِفُونَ [ 17 ] ثُمَّ جَعَلناكَ عَلی
شَرِیعَۀٍ مِنَ الَأمرِ فَاتَّبِعها وَ لا تَتَّبِع أَهواءَ الَّذِینَ لا یَعلَمُونَ [ 18 ] إِنَّهُم لَن یُغنُوا عَنکَ مِنَ اللّهِ شَیئاً وَ إِنَّ الظّالِمِینَ بَعضُهُم أَولِیاءُ بَعضٍ
اي و « وَ الحُکمَ » [ 677 [ صفحه 443 - وَ اللّهُ وَلِیُّ المُتَّقِینَ [ 19 ] هذا بَصائِرُ لِلنّاسِ وَ هُديً وَ رَحمَۀٌ لِقَومٍ یُوقِنُونَ [ 20 ] -قرآن- 1
اي علی طریقۀ « عَلی شَرِیعَۀٍ » اي عداوة و حسدا « بَغیاً » اي ادلّۀ فی أمر الدین « بَیِّناتٍ مِنَ الأَمرِ » الحکمۀ او فصل الخصومات
- 14 -قرآن- 48 - اي بیّنات تب ّ ص رهم وجوه النجاة. -قرآن- 1 « بَصائِرُ » جمع هوي و هو ما تمیل إلیه النفس من الشهوات « أَهواءَ »
235- 170 -قرآن- 225 - 144 -قرآن- 161 - 109 -قرآن- 127 - -74 قرآن- 101
تفسیر معانی:
اشاره
-16 و حقّا که ما بفرزندان اسرائیل [یعقوب علیه السّلام] کتاب توراة عطا کردیم [و اگر نوع کتاب باشد شامل انجیل و زبور
نیز خواهد بود زیرا داود و عیسی علیهما السّلام هم در بنی اسرائیل بودهاند] و بآنها حکمت [نظري و عملی و فقه دین] یا
حکومت [یعنی فصل و رفع خصومات بین مردم و تفکیک حق از باطل] و پیامبري دادیم و از انواع نعمات پاکیزه و لذائذ
[مانند مرغ بریان و ترنجبین یعنی من و سلوي] بآنها روزي کردیم و آنانرا بر مردم جهان [زمان خودشان] برتري دادیم [به اینکه
که انبیاء در آنها بیش از سایر امم بودند که بنابر مروي هزار پیمبر در آنها مبعوث شد و یا فضیلت از آنجهت که شکافتن دریا
و سایه انداختن أبر و نظائر آنها چیزهائی بود که براي غیر آنها عطا نشد و خلاصه آنکه اینکه تفضیل لازمهاش تفضیل دینی بر
17 - و ما بآنان [یعنی ببنی اسرائیل] دلائل و براهین ظاهره و واضحهاي از امر دین [ یا علم [ همه جهانیان نیست]. [ صفحه 444
ببعثت محمّد صلّی اللّه علیه و آله و بیان امر او عطا کردیم و در اینکه امر خلاف و اختلافی بین آنها وقوع نیافت مگر بعد از
آنکه علم بحقیّت و حقیقت آن حاصل نمودند [و بوسیله انزال کتب بر پیمبرانشان خداوند حقّ را بآنها اعلام فرمود و اینکه علم
که باید موجب بر طرف شدن اختلاف گردد سبب رسوخ خلاف در بین آنها شد] [و علّت اینکه خلاف و اختلاف] عداوت و
حسدي بود که بین آنها [براي طلب ریاست] تولید شد [و حبّ جاه و مال باعث انکار حق گردید- و یا - بواسطه عداوت با
محمّد صلّی اللّه علیه و آله منکر آیاتی شدند که در کتابشان در باره او نازل شده بود] [بدانکه] البته پروردگار تو در روز
قیامت در آنچه آنها در باره آن اختلاف میکنند بین آنان قضاوت خواهد نمود [و جزاي آنانرا خواهد داد]. 18 - سپس [یعنی
پس از بنی اسرائیل و موسی علیه السّلام] ترا بر طریقه و سنّتی از امر دین قرار دادیم بنابرین همین شریعت و سنّت را پیروي کن
و هواي نفسانی آنانکه علم بحق و حقیقت ندارند و بین حق و باطل تمیزي نمیدهند متابعت مکن [خواه اهل کتاب که براي
متابعت هواي نفس و حبّ ریاست و عوام فریبی توراة را تحریف کرده و تغییر دادهاند و خواه مشرکین که به پیروي هواي
نفسانی به بتها و پرستش اصنام سرگرم هستند]. 19 - حقا که اینکه مردم [اگر متابعت میل و هواي آنها را بکنی] چیزي از
عذاب خدائیرا از تو دفع نمیکنند و در حقیقت ستمکاران [یعنی کافران و منکران حق و حقیقت] دوست و یار و کمک کار
یکدیگراند [و متفق بر معادات و دشمنی تو هستند] و خداوند هم دوست و ناصر و یاور و یار پرهیزکاران است [که سر سلسله
آنها تو هستی یا محمّد صلّی اللّه علیه و آله پس تو بکار خود و ترویج شریعت خویش مشغول باش و اعتنائی بدشمنی و
20 - اینکه [ همدستی آنها با یکدیگر مکن خدا ترا از شرّ آنها نگاه میدارد و ترا نصرت و یاري خواهد فرمود]. [ صفحه 445
[قرآن یعنی کتابی که ما بر تو نازل کردهایم] معالمی در در دین و موعظهها و عبرتهائی براي مردم است [که دیده قلب آنها را
باز میکند و بوسیله آن معالم امور دین خود را میبینند] و اینکه قرآن رهنما و دلالت روشن و نعمتی از جانب خدا براي
مردمانیست که یقین بثواب و عقاب خدائی دارند [زیرا آنها هستند که بآن منتفع میشوند]. [بصائر جمع بصیرت است و آن
نوري است که بوسیله آن نفس معقولات را میبیند همچنانکه بصر نوري است که با آن، چشم محسوسات را میبیند].
[ [سوره الجاثیۀ [ 45 ]: آیات 21 تا 25
اشاره
أَم حَسِبَ الَّذِینَ اجتَرَحُوا السَّیِّئاتِ أَن نَجعَلَهُم کَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَواءً مَحیاهُم وَ مَماتُهُم ساءَ ما یَحکُمُونَ [ 21 ] وَ
وَّ لِتُجزي کُلُّ نَفسٍ بِما کَسَبَت وَ هُم لا یُظلَمُونَ [ 22 ] أَ فَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللّهُ
ِ
خَلَقَ اللّهُ السَّماواتِ وَ الَأرضَ بِالحَق
عَلی عِلمٍ وَ خَتَمَ عَلی سَمعِهِ وَ قَلبِهِ وَ جَعَلَ عَلی بَ َ ص رِهِ غِشاوَةً فَمَن یَهدِیهِ مِن بَعدِ اللّهِ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ [ 23 ] وَ قالُوا ما هِیَ إِلاّ حَیاتُنَا
الدُّنیا نَمُوتُ وَ نَحیا وَ ما یُهلِکُنا إِلَّا الدَّهرُ وَ ما لَهُم بِذلِکَ مِن عِلمٍ إِن هُم إِلاّ یَظُنُّونَ [ 24 ] وَ إِذا تُتلی عَلَیهِم آیاتُنا بَیِّناتٍ ما کانَ
اي اکتسبوا مشتق من الجارحۀ و « اجتَرَحُوا » [ 798 [ صفحه 446 - حُجَّتَهُم إِلاّ أَن قالُوا ائتُوا بِآبائِنا إِن کُنتُم صادِقِینَ [ 25 ] -قرآن- 1
ما یغشی العین اي « غِشاوَةً » اي حیاتهم و مماتهم و هما اسمان « مَحیاهُم وَ مَماتُهُم » . هو العضو جرح و اجترح- کسب و اکتسب
- 115 -قرآن- 151 - 13 -قرآن- 90 - اي مرور الایام و فی الاصل مدّة بقاء العالم. -قرآن- 1 « الدَّهرُ » اي تتذکّرون « تَذَکَّرُونَ » یغطیها
230- 205 -قرآن- 220 - -161 قرآن- 190
تفسیر معانی:
اشاره
-21 بلکه اینکه اشخاص که در پی عمل زشت و گناهان و شرك و کارهاي بد میروند گمان میکنند که ما آنها را در منزلت
و مقام با کسانیکه تصدیق خدا و رسول را کرده و کارهاي شایسته مینمایند [و اعمالشان مصدّق اقوالشان است] برابر قرار
میدهیم! زندگانی و مرگشان با مؤمنان یکسان است و حیاة و مماتشان مانند مؤمنین است [و یا آنکه زندگانیشان بعد از بعث
در عالم آخرت و مرگشان هنگام حضور ملائکه براي قبض روح با مؤمنان مساوي است! یا مؤمنان زندگانیشان بر ایمان و
طاعت و مرگشان بر ایمان و طاعت است و مشرکین حیات و مماتشان بر شرك و معصیت است و لذا برابر نخواهند بود. و یا
بتفسیر دیگر ضمیر در [محیاهم و مماتهم] هر دو مرجعش کفار باشد یعنی زندگی کفار هم برابر با مرگشان است زیرا زندهاي
که مطیع نباشد در حکم مرده است- بهر حال] اینان بد حکمی در باره خدا میکنند [زیرا خداوند بین آنها تساوي قرار نداده
است و عقل هم آنرا تصدیق نمیکند که برابر باشند بلکه خداوند در دنیا مؤمنان را نصرت میکند و بر مشرکین مسلّط
میگرداند و کافران را غلبه بر مسلمین نیست و در موقع مرگ هم ملائکه بر مؤمنان با مژده بشارت وارد میشوند و بر کافران با
] 638- تازیانههاي آتشین بر پشت و روي آنها میزنند [یَضرِبُونَ وُجُوهَهُم وَ أَدبارَهُم] [و بعد از مرگ هم که حال -قرآن- 598
صفحه 447 ] معلوم است]. 22 - خداي [تعالی] آسمانها و زمین را بحق آفرید [یعنی عبث و بباطل نیافرید و آنها را براي نفع
خلق خود خلق فرمود تا آنها را مکلّف سازد و مهیّا براي ثواب جزیل فرماید] و تا اینکه هر کسیرا بآنچه بدست آورده است
جزا دهد [و بفراخور حالشان اگر طاعت است پاداش و اگر معصیت است کیفر بخشد] و آنان مورد ظلم و ستم واقع نخواهند
شد [یعنی از حقوقشان کم و کسري نخواهند داشت]. 23 - آیا نظر کرده و دیدهاي [اي محمّد صلّی اللّه علیه و آله] کسی که
دین خود و معبود خود را هواي نفس خود قرار داده است! [و از هر چیز خوشش بیاید و میلش بسوي آن رود آنرا بپرستد و باو
بگرود!] [چنین کسی را] چون خداوند، علم بهوا پرستی او دارد بجزاي کفر و عناد و ترك تدبّرش مخذول ساخته و بحال
گمراهی رها کرده است و بر گوش او مهر زده [که از مواعظ متأثر نمیشود و حق را نمیشنود] و بر گوش او [بطوریکه در
آیات و نذر تفکّر نمینماید و حق را نمیفهمد] و بر چشمش پرده نهاده است [که مانع از دیدن و عبرت گرفتن او گردد]
بنابرین کیست که بعد از [هدایت کردن] خدا [و هدایت نشدن او] او را هدایت کند و رهنمائی نماید! آیا پس چرا از اینکه
مواعظ پند نمیگیرند و باین تذکّرات متذکّر نمیشوند [تا معرفتی تحصیل کنند و از هوا پرستی فراغت یابند]. [مثنوي] چیست
حبل اللّه رها کردن هوا || کین هوا شد صرصري مر عاد را خلق در زندان نشسته از هواست || مرغ را پرها ببسته از هواست
روح را در غیب خود اشکنجهاست || لیک تا نجهی شکنجه در خفاست چون رهیدي بینی اشکنج و دمار || زان که ضدّ از
24 - و [منکرین بعث] [ 55 [ صفحه 448 - فرمت- 53 - «1» ضدّ بگردد آشکار چون رها کردي هوا از بیم حق || در رسد سغراق
گویند زندگانی غیر از همین زندگانی که ما در آن هستیم و در اینکه دنیا میگذرانیم نیست [و بعد از مرگ بعث و حسابی
نمیباشد] [مرگ و حیات در همین دنیا بما میرسد و ما را جز شب و روز و مرور زمان و طول عمر که دهر است چیز دیگري
نمیمیراند [و صانعی در کار نیست] و آنها را باین گفتار علمی نیست [و از جهل آنهاست که میراندن را نسبت بدهر میدهند]
آنچه آنها میگویند گمان است و [یقین در گفتار خود ندارند و امر بخلاف گفته آنهاست]. در تفسیر روح البیان گوید:
[احتمال دارد که قائلان اینکه [ماهی ألّا حیاتنا الدنیا نموت و نحیا ...] مذهب تناسخ داشته باشند و نزد ایشان آنست هر که
میمیرد روح او بجسد دیگر تعلّق میگیرد و هم در دنیا ظهور میکند تا دیگر بار بمیرد و دیگر باز آید و از [شاکمونی] که بزعم
ایشان پیغمبر است نقل کردهاند که گفت من خود را در هزار و هفتصد قالب دیدهام- قال الراغب القائلون بالتناسخ قوم
ینکرون البعث علی ما اثبته الشریعۀ و یزعمون انّ الارواح منتقل من الاجساد علی التأبید أي إلی أجساد اخر- و فی التعریفات
التناسخ عبارة عن تعلّق الرّوح بالبدن بعد المفارقۀ من بدن آخر من غیر تخلل زمان بین التعلقین للتعشّق الذّاتی بین الروح و
الجسد. انتهی] و در تفسیر مجمع البیان گوید: [در حدیث از پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله روایت شده است که فرمود: لا تسبّوا
الدهر فانّ اللّه هو الدّهر یعنی دهر را دشنام ندهید زیرا خداوند همان دهر است. و تأویل حدیث آنست که اهل جاهلیّت
حوادث ناگهانی و بلایاي نازله را بدهر نسبت میدادند و میگفتند دهر چنین و چنان کرد و بدهر فحش میدادند لذا رسول خدا
صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود فاعل همه اینکه امور خداست لذا فاعل آنرا بد مگوئید و سب مکنید و بقولی معنا اینکه است
[ که خدا گردانده دهر و مدبّر آن است ولی وجه اول تأویل بهتري است چه در کلمات آنها پر است که افعال [ صفحه 449
خدا را نسبت بدهر میدهند، و اصمعی گوید که: اعرابی مردي را مذمّت میکرد و میگفت هو اکثر ذنوبا من الدهر یعنی گناهان
او از دهر بیشتر است ...،. تا آخر آنچه در مجمع شرح داده است]. کاشفی گوید: [مقلّب دهور و مصرّف آن حضرت عزّت
است جلّ شأنه و دهور را در هیچ کار اختیاري نیست. دهر ترا دهر پناهی ترا || حکم ترا زیبد و شاهی ترا دور زمان کار
نسازد بخود || چرخ فلک بر نفرازد بخود اینهمه فرمان ترا بندهاند || در ره أمر تو شتابندهاند 25 - و هنگامیکه آیات و حجج
ظاهره ما بر آنها تلاوت میشود در مقابل آن حجّت و برهانی ندارند جز اینکه بگویند اگر راست میگوئید [به اینکه که خداوند
مردگان را زنده میکند و در روز قیامت آنها را بر میگرداند و بر میانگیزاند و جزا میدهد] پدران ما را که مردهاند زنده کنید و
بیاورید [تا ما بدانیم که خداوند قادر بر بعث ماست- خداوند هم بآنها جوابی نمیدهد زیرا اینکه حرف را از روي تعنّت و
اقتراح میگویند نه اینکه طالب شد و هدایت باشند].
[ [سوره الجاثیۀ [ 45 ]: آیات 26 تا 30
اشاره
قُلِ اللّهُ یُحیِیکُم ثُمَّ یُمِیتُکُم ثُمَّ یَجمَعُکُم إِلی یَومِ القِیامَۀِ لا رَیبَ فِیهِ وَ لکِنَّ أَکثَرَ النّاسِ لا یَعلَمُونَ [ 26 ] وَ لِلّهِ مُلکُ السَّماواتِ وَ
الَأرضِ وَ یَومَ تَقُومُ السّاعَۀُ یَومَئِذٍ یَخسَرُ المُبطِلُونَ [ 27 ] وَ تَري کُلَّ أُمَّۀٍ جاثِیَۀً کُلُّ أُمَّۀٍ تُدعی إِلی کِتابِهَا الیَومَ تُجزَونَ ما کُنتُم
إِّنّا کُنّا نَستَنسِخُ ما کُنتُم تَعمَلُونَ [ 29 ] فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فَیُدخِلُهُم
ِ
تَعمَلُونَ [ 28 ] هذا کِتابُنا یَنطِقُ عَلَیکُم بِالحَق
اي مجتمعۀ من الجثوة و هی الجماعۀ او « جاثِیَۀً » [ 602 [ صفحه 450 - رَبُّهُم فِی رَحمَتِهِ ذلِکَ هُوَ الفَوزُ المُبِینُ [ 30 ] -قرآن- 1
« نَستَنسِخُ » أضاف إلی نفسه لانه هو الّذي أمر الکتبۀ بکتابها « هذا کِتابُنا » اي إلی صحائف أعمالها « إِلی کِتابِهَا » بارکۀ علی رکبها
26 - بگو [ یا محمّد صلّی اللّه علیه و 198- 129 -قرآن- 185 - 89 -قرآن- 115 - 11 -قرآن- 72 - اي نستکتب الملائکۀ. -قرآن- 1
آله و سلّم] خداست که شما را در دار دنیا زنده میکند [و احدي جز او قادر بر زنده کردن نیست و او بنفسه قادر است] پس
از آن [در موقع انقضاء آجال] شما را میمیراند سپس شما را روز رستاخیز [برمیگرداند و برمیانگیزد] و شما را گردهم
میآورد و شکی در روز قیامت و بعث و نشور شما نیست [کسی که در اینکه عالم حیات میدهد قادر است هر وقت بخواهد
زنده کند] و لکن بیشتر مردم نمیدانند [که شکی در آن نیست] 27 - سلطنت مطلقه و تصرف ملکی در آسمانها و زمین
مخصوص بخداست [و لذا او قادر بر بعث و اعاده است] و روز که ساعت قیام کند و رستاخیز بر پا شود در اینکه روز بیهده
کاران و باطل اندیشان زیان خواهند کرد [زیرا عدول از حق کرده و نفوس و حیاة خود را در دنیا صرف باطل نمودهاند و در
اینکه معامله جز عذاب الیم نتیجهاي نخواهند داشت و زیان کرده سرمایه را هم از دست دادهاند]. 28 - و [بچشم خود] میبینی
که هر امّتی [از امم مجموعه مؤمن و [ صفحه 451 ] کافرشان] بزانو در آمده [منتظر حسابند] و هر امّتی و ملّتی بکتاب اعمالش
[که ملائکه ثبت و ضبط کردهاند] یا بکتاب منزل بر رسولش خوانده و از آنچه کرده است پرسش میشود [و بآنان خطاب
میشود که] امروز بجزاي آنچه را که در دار دنیا کردهاید میرسید [هر کس عملش ایمان جزاي او بهشت و هر کس عملش
شرك جزاي او آتش]. 29 - اینکه نوشته ماست [یعنی دیوان أعمال شما که مأمورین ثبت و حفظه ما نوشتهاند] و بر شما
شهادت بحق میدهد [و بیّنه آن با بیان شافی چنان است که گوئی سخن میگوید] ما أمر میکنیم که کتاب و نویسندگان
مأمورین ما نسخه برداري کنند یعنی امر میکنیم آنچه شما میکنید بنویسند و ثبت نمایند [و بتفسیر دیگر مراد از کتاب لوح
محفوظ باشد که آنچه از خیر و شرّ قضا بر آن جاري شده شهادت میدهد و حفظه خزنه آنچه را در آن از احوال بندگان
مدوّن است استنساخ مینمایند و اینکه قول إبن عباس است]. 30 - بنابراین آنانکه [از هر امّتی] ایمان بخدا و رسول آورده و
کردار شایسته کرده باشند پروردگارشان آنها را داخل در رحمت خود [یعنی در جنّت خود] میفرماید، اینکه [داخل ساختن
در رحمت و ثواب] رستگاري آشکاري است.
[ [سوره الجاثیۀ [ 45 ]: آیات 31 تا 37
اشاره
وَ أَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا أَ فَلَم تَکُن آیاتِی تُتلی عَلَیکُم فَاستَکبَرتُم وَ کُنتُم قَوماً مُجرِمِینَ [ 31 ] وَ إِذا قِیلَ إِنَّ وَعدَ اللّهِ حَقٌّ وَ السّاعَۀُ لا
رَیبَ فِیها قُلتُم ما نَدرِي مَا السّاعَۀُ إِن نَظُنُّ إِلاّ ظَنا وَ ما نَحنُ بِمُستَیقِنِینَ [ 32 ] وَ بَدا لَهُم سَیِّئاتُ ما عَمِلُوا وَ حاقَ بِهِم ما کانُوا بِهِ
یَستَهزِؤُنَ [ 33 ] وَ قِیلَ الیَومَ نَنساکُم کَما نَسِیتُم لِقاءَ یَومِکُم هذا وَ مَأواکُمُ النّارُ وَ ما لَکُم مِن ناصِ رِینَ [ 34 ] ذلِکُم بِأَنَّکُمُ اتَّخَذتُم
اّلسَّماواتِ وَ
ِ
650 فَلِلّهِ الحَمدُ رَب - آیاتِ اللّهِ هُزُواً وَ غَرَّتکُمُ الحَیاةُ الدُّنیا فَالیَومَ لا یُخرَجُونَ مِنها وَ لا هُم یُستَعتَبُونَ [ 35 ] -قرآن- 1
وَ» [ 166 [ صفحه 452 - اّلعالَمِینَ [ 36 ] وَ لَهُ الکِبرِیاءُ فِی السَّماواتِ وَ الَأرضِ وَ هُوَ العَزِیزُ الحَکِیمُ [ 37 ] -قرآن- 1
ِ
اّلَأرضِ رَب
ِ
رَب
وَ» اي و محل اقامتکم- آوي یأوي اویا اي اقام فیه « وَ مَأواکُمُ » اي و احاط بهم « وَ حاقَ بِهِم » اي ظهر لکفّار فی الاخرة « بَدا لَهُم
العظمۀ و هی من اللّه « الکِبرِیاءُ » اي و لا یطلب منهم ان یعتبوا ربهم أن یرضوه و العتبی هی الرّضی و الاعتذار « لا هُم یُستَعتَبُونَ
31 - و امّا آنانکه کافر شدند [و بر 277- 177 -قرآن- 264 - 94 -قرآن- 150 - 62 -قرآن- 79 - 17 -قرآن- 45 - ممدوحۀ. -قرآن- 1
حق پرده پوشی کردند بآنها گفته میشود] آیا [رسولان ما نزد شما نیامدند] و آیات کتاب مرا بر شما نخواندند و شما تکبّر
بخرج دادید [و از قبول آن سرباز زده و بزرگی نشان دادید] و شما مردمان کافري هستید. 32 - و هنگامیکه گفته شد آنچه
خداوند [از ثواب و عقاب] وعده کرده است حقّ است [و لا محاله خواهد شد] و ساعت یعنی روز قیامت شکّی در آن نیست
[و خواهد آمد] شما [گروه کافران] گفتید ما نمیدانیم قیامت چیست [ صفحه 453 ] و منکر آن شدید و ما را گمانی بیش در
آن نیست و در آن شک داریم و ما را در قیام قیامت یقینی نیست. 33 - و در قیامت براي آنها [یعنی کافران] جزاي بدیها و
گناهانی که کردهاند ظاهر گشت و کیفر و جزاي استهزائیکه میکردند آنها را احاطه نمود 34 - و [از جانب حقّ] گفته میشود
امروز ما شما را مانند فراموشکاران [در عذاب] وا میگذاریم همانطور که شما در دنیا مهیّا شدن براي ملاقات و دیدن چنین
روزي را فراموش کرده و فرا گذاشتید و اینک مستقرّ و محلّ اقامت شما آتش است و اینک براي شما یاورانی نیست که
عذاب خدائیرا از شما دفع کند و شما را خلاصی بخشد. 35 - [اینکه عذاب و عقابی که بشما میشود] براي اینستکه شما آیات
خدا را بمسخره و شوخی گرفتید و زندگانی دنیا [و زینت و زخارف آن] شما را فریب داد و مغرور کرد. بنابراین امروز آنها را
از آتش خارج نمیکنند و خروجی براي آنها و مجال عذر خواهی و طلب رضایت مولا هم براي آنها نیست [زیرا تکلیف زایل
شده و موقع عمل گذشته است]. اگر بد کنی چشم نیکی مدار || که هرگز نیارد گز انگور بار درخت زقوم ار بجان پروري
|| مپندار هرگز کزو برخوري رطب ناورد چوب خرزهره بار || چه تخم افکنی بر همان چشم دار 36 - پس شکر تامّ و مد
حتی که بموازات آن مدحی نباشد مختص خداوندي است که پروردگار و مالک و متصرف آسمانها و پروردگار مالک و
متصرّف زمین و خداوند خالق و پرورش دهنده جهانیان است. 37 - و عظمت و بزرگواري و قدرت و سلطنت در آسمانها و
زمین خاص اوست [و دیگري را استحقاق آن نیست] و اوست خداي عزیز [که مغلوب نمیشود] و در آنچه قضا کند و تقریر
فرماید حکیم است [و افعال او بمقتضاي حکمت است]. [ صفحه 454 ] [و در حدیث قدسی است که: یقول اللّه سبحانه:
الکبریاء ردائی و العظمۀ إزاري فمن نازعنی واحدة منها القیته فی جهنم]. [فاحمدوه لأنّ له الحمد و کبّروه لأنّ له الکبریاء و
اطیعوه لأنّه غالب علی کلّ شیء و فی کل صنعه حکمۀ جلیلۀ]. مر او را سزد کبریا و منی || که ملکش قدیم است و ذاتش
غنی یکی را بسر بر نهد تاج و تخت || یکی را بخاك اندر آرد ز تخت بتهدید اگر بر کشد تیغ حکم || بمانند کروبیان صمّ
و بکم بدرگاه لطف و بزرگیش بر || بزرگان نهاده بزرگی ز سر بدرّد یقین پردهاي خیال || نماند سرا پرده إلّا جلال