گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر خسروی
جلد هشتم
سورة الحجرات



اشاره
مدنیّه است [و إبن عباس رض گوید مدنیّه است الّا آیه یا أَیُّهَا النّاسُ إِنّا خَلَقناکُم ... الخ] بالاجماع هجده آیه است. -قرآن-
37- 101-63 بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ -قرآن- 1
[ [سوره الحجرات [ 49 ]: آیات 1 تا 5
اشاره
37 یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَینَ یَدَيِ اللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ [ 1] یا - بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ -قرآن- 1
وَّ لا تَجهَرُوا لَهُ بِالقَولِ کَجَهرِ بَعضِ کُم لِبَعضٍ أَن تَحبَطَ أَعمالُکُم وَ أَنتُم لا
ِ
أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَرفَعُوا أَصواتَکُم فَوقَ صَوتِ النَّبِی
تَشعُرُونَ [ 2] إِنَّ الَّذِینَ یَغُضُّونَ أَصواتَهُم عِندَ رَسُولِ اللّهِ أُولئِکَ الَّذِینَ امتَحَنَ اللّهُ قُلُوبَهُم لِلتَّقوي لَهُم مَغفِرَةٌ وَ أَجرٌ عَظِیمٌ [ 3] إِنَّ
588 وَ لَو أَنَّهُم صَ بَرُوا حَتّی تَخرُجَ إِلَیهِم لَکانَ خَیراً لَهُم وَ - الَّذِینَ یُنادُونَکَ مِن وَراءِ الحُجُراتِ أَکثَرُهُم لا یَعقِلُونَ [ 4] -قرآن- 1
اي لا تقدموا امرا فحذف المفعول لیذهب الوهم الی کل ما یمکن « لا تُقَدِّمُوا » [ 105 [ صفحه 47 - اللّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ [ 5] -قرآن- 1
مِن وَراءِ » اي جرّبها للتقوي و عرّفها انها اهل للتقوي « امتَحَ نَ اللّهُ » اي یخفضون « یَغُضُّونَ » اي کراهۀ ان تبطل « أَن تَحبَطَ »
-1 242- 170 -قرآن- 217 - 138 -قرآن- 151 - 103 -قرآن- 125 - 17 -قرآن- 89 - اي من خارج الحجرات. -قرآن- 1 « الحُجُراتِ
اي کسانیکه بخدا و رسول او گرویده و او را تصدیق کردهاید بر خدا و رسولش پیشی نگیرید و از آنها جلو نیفتید [یعنی امري
را بدون اذن و اجازه خدا و رسولش انجام ندهید و در باره آن شتاب مکنید و باید در رفتار خود یا بوحی منزل عمل کنید یا
اقتداي بنبیّ مرسل نمائید. و بقولی معنا اینکه است که: اعمال طاعت را قبل از وقتی که خدا و رسولش امر کردهاند بجا نیاورید
حتی پرداختن زکوة را قبل از وقتش جایز ندانستهاند. و بقولی حق نیست که در راه رفتن احدي جلوتر از پیغمبر صلّی اللّه علیه
و آله و سلّم قدم بردارد بلکه باید تابع و دنبال او باشد و گفتار و کردار شما تماما پس از گفتار و کردار او باشد. و بقولی آیه
در باره قومی نازل شده است که قربانیها را قبل از نماز عید کشتهاند و رسول خدا امر باعاده آن فرمود. و إبن عباس رض
گفته است که مؤمنان نهی شدند از اینکه قبل از گفتار آنحضرت سخن بگویند یعنی چون در مجلس رسول خدا صلّی اللّه
علیه و آله نشستهاید و از مسئلهاي پرسش میشود سبقت در جواب نگیرید تا پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله اوّل جواب بدهد. و
بقولی معنا اینکه است که در هیچ گفتار و کرداري پیش نیفتید و سبقت نکنید تا اینکه شما را بآن امر فرماید. و صاحب مجمع
البیان فرماید بهتر آنست که آیه حمل بر تمام اینکه اقوال شود زیرا هر چیز که خلاف خدا و رسولش باشد [تقدیم بین یدي
اللّه و رسوله] یعنی پیشی گرفتن بر آنهاست و آن ممنوع است] و بپرهیزید خدا را و از معاصی او اجتناب کنید زیرا خدا شنونده
اقوال شما و داناي باعمال شماست [و شما [ صفحه 48 ] را بآن جزا خواهد داد]. 2- اي کسانیکه بخدا و رسول ایمان آوردهاید
صداهاي خود را روي صداي پیمبر بلند مکنید [زیرا اینکه کردار یا نوعی از استخفاف و سبک شمردن آنحضرت است و آن
کفر است و یا سوء ادب و خلاف تعظیمی است که بآن مأمور میباشید] [و در موقع مخاطبه و گفتگوي با آنحضرت] صداي
خود را درشت و بلند مسازید چنانکه با یکدیگر صحبت بلند میکنید [زیرا او مانند شما نیست و تعظیم و توقیر او واجب است
و از هر جهت باید مراعات مقام و بزرگواري او بشود]. [ یا بقولی در موقع خطاب یا محمّد نگوئید چنانکه نام یکدیگر را
میبرید بلکه یا رسول اللّه بگوئید] [اینکه مراقبت را بکنید] تا عملهاي شما بسبب اینکه جرأت باطل نشود و شما نمیدانید که
اینکه گونه رفتارها باعث حبط و از بین رفتن اعمال شما میشود. انس گوید چون اینکه آیه نازل شد ثابت بن قیس که مردي
جهیر الصوت و بلند آواز بود گفت من آنکسی هستم که صداي خود را روي صداي رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم
بلند ساختم و درشت صحبت کردم و من أهل آتشم خبر برسول خدا رسید و فرمود که او اهل بهشت است [مجمع]. 3- حقّا
آنانکه [در مجلس رسولخدا] صداهاي خود را پست میکنند و کم صدا و آرام صحبت میکنند [تا تجلیل آنحضرت کرده
باشند] اینکه جماعت کسانی میباشند که خداوند دلهاي آنانرا آزمایش کرده است تا براي تقوي و پرهیزکاري آنها خالص و
بیغل و غش باشند و از گناهان آنها میگذرد و پاداش بزرگی در برابر طاعتشان عطا میفرماید. 4- [اي پیامبر] آنکسانیکه ترا
از پشت دیوار حجرهها ندا میکنند [یعنی جفاة بنی تمیم که نمیدانستند حضرت در کدام حجره است و حجرهها را دور میزدند
و آنحضرت را صدا میزدند] بیشتر آنان بیخرد و بیفهم و نادانند [ صفحه 49 ] [زیرا عارف بقدر و مقدار و منزلت پیمبر صلّی
اللّه علیه و آله و سلّم نیستند و مانند بهائم آنچه لایق او و حق توقیر پیامبر است نمیدانند]. 5- و اگر آنها شکیبا باشند و صبر
کنند تا تو از حجره بطرف آنها بیرون آئی براي آنها بهتر است [از اینکه عجله کنند و از پشت دیوار خانه ترا صدا کنند] و
خداوند آمرزنده و مهربان است. کاشفی گوید: و خداي تعالی آمرزنده است کسیرا که توبه کند از بی ادبی رحیم و مهربان
است با اهل أدب که تعظیم سید اولوا الالباب میکنند چه ادب جاذب رحمت است و حرمت جالب نعمت. سرمایه ادب بکف
آور که اینکه متاع || آنرا که هست سوء ادب نایدش بکف
[ [سوره الحجرات [ 49 ]: آیات 6 تا 10
اشاره
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن جاءَکُم فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِ یبُوا قَوماً بِجَهالَۀٍ فَتُصبِحُوا عَلی ما فَعَلتُم نادِمِینَ [ 6] وَ اعلَمُوا أَنَّ فِیکُم رَسُولَ
اللّهِ لَو یُطِیعُکُ م فِی کَ ثِیرٍ مِنَ الأَمرِ لَعَنِتُّم وَ لکِ نَّ اللّهَ حَبَّبَ إِلَیکُمُ الإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُم وَ کَرَّهَ إِلَیکُمُ الکُفرَ وَ الفُسُوقَ وَ
العِصیانَ أُولئِکَ هُمُ الرّاشِدُونَ [ 7] فَضلًا مِنَ اللّهِ وَ نِعمَۀً وَ اللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ [ 8] وَ إِن طائِفَتانِ مِنَ المُؤمِنِینَ اقتَتَلُوا فَأَصلِحُوا بَینَهُما
فَإِن بَغَت إِحداهُما عَلَی الأُخري فَقاتِلُوا الَّتِی تَبغِی حَتّی تَفِیءَ إِلی أَمرِ اللّهِ فَإِن فاءَت فَأَصلِحُوا بَینَهُما بِالعَدلِ وَ أَقسِطُوا إِنَّ اللّهَ
[ 882 [ صفحه 50 - یُحِبُّ المُقسِطِینَ [ 9] إِنَّمَا المُؤمِنُونَ إِخوَةٌ فَأَصلِحُوا بَینَ أَخَوَیکُم وَ اتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُم تُرحَمُونَ [ 10 ] -قرآن- 1
اي « فَإِن بَغَت » اي لوقعتم فی العنت و هو الجهد و المشقۀ « لَعَنِتُّم » اي کراهۀ أن تصیبوا « أَن تُصِیبُوا » اي فتعرّفوا و تفحّصوا « فَتَبَیَّنُوا »
اي حتی ترجع و قد سمّی الظّل بالفیء لرجوعه بعد نسخ الشمس له و سمیت الغنیمۀ « حَتّی تَفِیءَ » اي تتعدي « تَبغِی » فان تعدّت
-154- 92 -قرآن- 139 - 56 -قرآن- 79 - 16 -قرآن- 40 - اي و اعدلوا. -قرآن- 1 « وَ أَقسِطُوا » فیئا لرجوعها من الکفار الی المسلمین
356- 209 -قرآن- 342 - 180 -قرآن- 192 - قرآن- 171
تفسیر معانی:
اشاره
-6 اي کسانیکه ایمان بخدا و رسول آوردهاید اگر فاسقی [یعنی کسیکه از اطاعت فرمان خدا و رسول خدا بیرون باشد] براي
شما خبري آورد [فورا بگفته او باور و عمل مکنید و دلیل بخواهید] و راست یا دروغ بودن آنرا روشن نمائید [ یا بنابر قرائت
فتثبّتوا یعنی تأمّل کنید تا حقیقت آن بر شما ثابت شود] زیرا مبادا از جانب شما از روي نادانی و علم نداشتن بحال و اوضاع
قومی بمال و جان آنها صدمه و آسیبی وارد آید و شما بر آنچه که کردهاید پشیمان گردید [و نتوانید آنرا جبران و تدارك
کنید]. آیه در باره ولید بن عقبۀ بن أبی معیط [برادر مادري عثمان] نازل شده است که حضرت رسالت او را براي جمعآوري
صدقات بنی المصطلق مأمور فرمود و چون بآن جا رسید از او استقبال کردند چون بین آنها سابقه عدواتی بود تصور کرد در
مقام قتل او هستند برگشت و عرض کرد آنها مرتدّ شده و از دادن زکوة امتناع دارند و حضرت قصد مقاتله با آنها فرمود که
7- و بدانید که رسول خدا در میان شماست [و از [ اینکه آیه نازل شد و بعدا معلوم شد ولید دروغ گفته است. [ صفحه 51
خدا بپرهیزید که باو دروغ بگوئید یا در محضر او بیهوده سرائی نمائید زیرا خدا باو خبر میدهد و شما رسوا میشوید] اگر او در
بسیاري از کارها با گفتههاي شما موافقت کند و پیروي گفتار شما را نماید هر آینه شما بمشقت و هلاکت میافتید [و رفتار
مطابق تمام خواستههاي شما باعث بینوائی و زحمت شما خواهد شد] و لکن خداوند ایمان [یعنی دین اسلام] را محبوب شما
گردانیده است [و شما را بآن علاقمند و با محبّت کرده است و بسبب دلائلی که بر صحت آن دین اقامه کرده و وعدههاي
ثوابی که داده است شما ایمان را دوست دارید] و آنرا در دلهاي شما زینت و آرایش داده است تا محبت آن رسوخ داشته
باشد و کافر بودن و از طاعت فرمان خدا و دین خارج شدن و گناه یعنی نافرمانی کردن را مکروه طبع شما مؤمنان قرار داده
است [که شما را از اینکه صفات ذمیمه بسبب دلائلی که بر شما روشن ساخته و عقابی که وعده داده است شما را از آنها بد
آید و پیرامون آنها نگردید] اینکه جماعت [یعنی اینکه کسانی که خدا ایمان را محبوب آنها ساخته و دلهاي آنها را بآن زینت
داده و از کفر و فسوق و عصیان بیزارند] آنهایند که هدایت شدهاند [و راه راست و رشد عقلی و روحی را بتوفیق خدا
یافتهاند]. [رزقنا اللّه و جمیع المؤمنین بجاه خاتم النّبیین و عترته الطاهرین]. - گفتهاند معنی تحبیب خدا و تکریه او امداد بتوفیق
است و معنی کفر پرده پوشی بنعم خداوندي بسبب جحود و انکار است و معنی فسوق خروج از میانه روي و عدالت است
بوسیله ظلم بنفس و معنی عصیان امتناع از اطاعت و فرمان بردن خداست که شامل تمام گناهان است. و بگفته إبن عباس رض
و زید فسوق یعنی دروغ است و از حضرت ابا جعفر امام باقر علیه السّلام نیز همین معنی روایت شده است. 8- [اینکه تحبیب
ایمان و تزیین آن در قلوب مؤمنان و تکریه یعنی بد- [ صفحه 52 ] آمدن آنها از کفر و فسوق و عصیان] تفضّلی از جانب خدا
و انعامی از ناحیه باریتعالی نسبت بآنان است و خداوند داناي بتمام چیزها و احوال مردم است و هر چه میکند بموجب
حکمت است. و کاشفی گوید: و خداي تعالی داناست بصدق و کذب و محکم کار است در امور بندگان و از حکمتهاي
اوست که بتحقیق اخبار میفرماید که از خبرهاي ناراست انواع فتنهها میزاید. هرگز سخنان فتنهانگیز مگو || و ان راست که
هست فتنه آن نیز مگو خامش شو و گر چاره نداري ز سخن || شوخی مکن و تند مشو تیز مگو 9- و اگر دو فرقه از مؤمنان
در مقام جنگ و کشتار یکدیگر برآیند بین آنها را آشتی دهند تا آشتی کنند و اگر یکی از آن دو طایفه بر دیگري سرکشی و
تجاوز کند [و چیزي را که جایز نباشد از او بخواهد و از روي ظلم و تعدي در مقام جنگ و جدال با دیگري باشد] با آن فرقه
ظالم و سرکش بجنگید تا اینکه بفرمانبري از خدا برگردد و قتال با آن طایفه مؤمنه مظلومه را ترك کند و اگر برگشت [و توبه
کرد و بطاعت خدا انابه نمود] بین آن دو صلح و آشتی دهید و بعدالت بین آنها رفتار کنید [تا اینکه با یکدیگر برابر شوند و
یکی را بر دیگري تعدي و جوري نباشد و سلامت با همدیگر را تضمین و تأمین نمایند] و میانه روي و عدالت پیشه خود
سازید زیرا خداوند اشخاص عادل و میانهرو را [که قولا و فعلا معتدل باشند] دوست میدارد. 10 - جز اینکه نیست که مؤمنان
برادران [دینی] یکدیگراند [و لازم است یکدیگر را نصرت کنند] بنابراین بین برادران خودتان [هر گاه با همدیگر مخاصمه و
نزاعی کنند] صلح بدهید [و نگذارید بیکدیگر ستم کنند بلکه مظلوم را اعانت کنید] و از خدا بپرهیزید [در اینکه ترك عدل و
اصلاح نمائید یا مراعات حقوق برادري را ننمائید] باشد که مورد رحم خداوند واقع شوید [ صفحه 53 ] آیه مبارکه [وَ إِن
34 زهري از سالم از پدرش - طائِفَتانِ ... الخ] در شأن اوس و خزرج نازل گردید که بین آنها قتالی وقوع یافته بود. -قرآن- 14
روایت کرده است که رسولخدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: [المسلم اخو المسلم لا یظلمه و لا یشتمه. من کان فی حاجۀ
اخیه کان اللّه فی حاجته. و من فرّج عن مسلم کربۀ فرج اللّه بها عنه کربۀ من کرب یوم القیمۀ و من ستر مسلما یستره اللّه یوم
القیامۀ [اورده البخاري و مسلم فی صحیحیهما]. یعنی مسلمان برادر مسلمان است نه باو ستم میکند و نه باو دشنام میدهد هر
کس نیازي از برادر مسلم خود برآورد خداوند نیاز او را برآورد. و هر کس از مسلمانی اندوهی را بر طرف سازد خداوند
اندوهی از اندوههاي روز رستاخیز را از او بر طرف خواهد ساخت و هر کس عیب مسلمانی را بپوشاند خداوند در روز قیامت
عیب او را مستور خواهد داشت یا اگر لفظ حدیث [سرّ] باشد یعنی هر کس مسلمانی را مسرور سازد خداوند در روز رستاخیز
او را مسرور و خرسند خواهد ساخت]. [صاحب مجمع فرماید اینکه حدیث را بخاري و مسلم از محدّثین عامّه در کتاب صحیح
خود آوردهاند]. و در وصیّت رسولخدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بأمیر المؤمنین علی بن أبی طالب علیه السّلام است که
فرمود: [سر میلا عد مریضا سر میلین شیع جنازة. سر ثلثۀ امیال اجب دعوة سر اربعۀ امیال زر أخا فی اللّه. سر خمسۀ امیال اجب
دعوة الملهوف. سر ستۀ امیال انصر المظلوم و علیک بالاستغفار- یک میل راه برو تا بیماري را عیادت کنی دو میل برو تا
جنازهاي را تشییع نمایی سه میل برو تا دعوتی را اجابت کنی [جواب خواهش را بدهی] چهار میل برو تا در راه رضاي خدا
برادري را زیارت کنی پنج میل برو تا بداد درماندهاي برسی شش میل برو تا ستمدیدهاي را یاري نمائی و بر تو باد طلب
[ آمرزش]. [ صفحه 54
[ [سوره الحجرات [ 49 ]: آیه 11
اشاره
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا یَسخَر قَومٌ مِن قَومٍ عَسی أَن یَکُونُوا خَیراً مِنهُم وَ لا نِساءٌ مِن نِساءٍ عَسی أَن یَکُنَّ خَیراً مِنهُنَّ وَ لا تَلمِزُوا
لا» 315- أَنفُسَ کُم وَ لا تَنابَزُوا بِالَألقابِ بِئسَ الاسمُ الفُسُوقُ بَعدَ الإِیمانِ وَ مَن لَم یَتُب فَأُولئِکَ هُمُ الظّالِمُونَ [ 11 ] -قرآن- 1
59 [ صفحه 55 ] یعیب بعضکم بعضا. لمزه أي - 12 -قرآن- 30 - اي و لا -قرآن- 1 « وَ لا تَلمِزُوا أَنفُسَ کُم » اي لا یستهزئ « یَسخَر
اي سکّان البادیۀ من « الَأعرابُ » اي و لا تدع بعضکم بعضا بلقب السوء و النبز مختص به « وَ لا تَنابَزُوا بِالَألقابِ » طعنه بلسانه
لا» هی بمعنی و لم إلّا أن نفیها یسري علی الحال « وَ لَمّا » العرب جمع اعرابی و هو غیر العربی الّذي معناه من کان جنسه عربیّا
- 78 -قرآن- 138 - اي لم یشکّوا و الریّبۀ هی الشّک. -قرآن- 47 « لَم یَرتابُوا » اي لا ینقصکم من لاته یلیته لیتا إذا نقصه « یَلِتکُم
402- 333 -قرآن- 386 - 264 -قرآن- 319 - -150 قرآن- 254
تفسیر معانی:
اشاره
-11 اي کسانی که ایمان آوردهاید پارهاي از مردان پاره دیگر از مردان را نباید مسخره و استهزاء بکند باشد که آنکسانی که
مورد مسخره واقع میشوند بهتر از کسانی باشند که مسخره میکنند [مثلا غنی فقیر را بجهت فقرش استهزاء نکند چه بسا فقیري
که اهانت شده است منزلتش در نزد خدا اجل از آن توانگري باشد که حال ظاهریش خوبتر است] و همچنین زنانی زنان دیگر
را نباید مسخره بکنند باشد که آنزنان مسخره شده از زنان مسخره کننده بهتر باشند. [و باز اي مؤمنان] یکدیگر را طعن نزنید و
مؤمنین یکدیگر را لعن نکنند [بچشم و زبان و اشاره لمز ننمائید- چنانکه با زبان بطعن و لعن همز نباید کرد] و همدیگر را
بلقبهاي بد و زشت [که مکروه طبع طرف باشد] مخوانید [مؤمنی بمؤمن دیگر اي کافر و اي فاسق و اي منافق خطاب نکند و
اگر یهودي و نصرانی مسلمان شده باشد پس از آن اي یهودي و اي نصرانی باو نگوئید] اسم فسوق [یعنی خروج از دین] بعد
از ایمان آوردن به یهودي یا نصرانی گذاشتن کار بدي است [یعنی بد اسمی است که باو بگویند اي یهودي یا اي نصرانی] و
کسی که از اینکه معاصی [یعنی استهزاء و طعن یکدیگر و تنابز بالقاب زشت] توبه نکند چنین گروهی ستمکارانند [یعنی بخود
ظلم کرده و کاري کردهاند که مستحق عقاب شدهاند]. آیه مبارکه [لا یَسخَر قَومٌ مِن قَومٍ] در حق ثابت بن قیس بن شمّاس
44 [ صفحه 56 ] رسولخدا صلّی اللّه - نازل شده است و او مردي بود که گوشش سنگین بود و هر وقت بمجلس -قرآن- 14
علیه و آله وارد میشد براي او جا باز میکردند تا نزدیک حضرت باشد و فرمایشهاي آن بزرگوار را استماع کند روزي ثابت
بیک رکعت نماز صبح نرسید و چون حضرت نماز را تمام فرمود اصحاب هر یکی جاي خود را گرفتند که دیگر براي تازه
وارد جا نبود و ثابت بن قیس چون از نماز فارغ شد بطرف حضرت حرکت کرد و پا روي مردم میگذاشت و میرفت و
میگفت جا باز کنید تا بنزدیک حضرت رسید و بین او و بین حضرت مردي نشسته بود ثابت باو گفت مرا جا بده و او نداد و
ثابت پشت سر او نشست و باو گفت تو کیستی گفت من فلانم ثابت گفت بلکه تو پسر فلانهاي [و اسم مادر او را که در
جاهلیت نام خوبی نداشت آورد] آنمرد شرمگین شد و سر بزیر انداخت و لذا آیه نازل شد. و آیه [وَ لا نِساءٌ مِن نِساءٍ] در حق
عایشه و حفصه زنان پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که ام سلمه را راجع بلباس یا کوتاهی قدش سرزنش کردند نازل
12 - اي کسانیکه ایمان [بخدا و رسول] آوردهاید از بسیاري از پندارها و گمانها [یعنی گمانهاي بد 34- گشت. -قرآن- 8
ببرادران مؤمن خود] دوري و اجتناب کنید زیرا پارهاي از پندارها [که گمانهاي بد باشد] گناه است [و تمام گمانها گناه نیست
مانند حسن ظنّ بخدا که واجب است و همچنین گمانهاي خوب نسبت بمؤمنان که واجب است بر مؤمن که حسن ظنّ ببرادر
مؤمن داشته باشد و اگر عیبی در او میبیند او را بزشتی یاد نکند و عیبجوئی ننماید و تأویل نیکو در باره آن نماید هر چند
ظاهرا زشت و قبیح باشد] [و نیز] تجسّس نکنید یعنی لغزشهاي مؤمنان را دنبال مکنید [و عیوبی که در سرّ و خفا بجا
میآورند پردهدري منمائید و پیگرد نکنید تا آنها را آشکارا سازید مگر اینکه خود او تجاهر و تظاهر کند و آشکارا گناهی
کند] و بعضی عیب بعض دیگر را در پشت سر او نباید بگویند چه اینکار غیبت باشد و نباید غیبت یکدیگر کرد آیا هیچیک
از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد بدیهی است شما را بد آید [که چنین کاري کنید پس همانطور که
خوردن گوشت مرده را ناخوش دارید [ صفحه 57 ] از گفتن حرفی در پشت سر او و یاد بد او اجتناب نمائید و غیبت او را
منمائید] و بپرهیزید خدا را [از ارتکاب آنچه را که شما را نهی فرموده است و بدانید] که خداوند بسیار پذیرنده توبه است و
بمؤمنان مهربان است. تجسّس و تحسّس [بحاء] بیک معنی است و گفتهاند بجیم دنبال کردن چیزي است که او مکتوم دارد و
تحسّس بحاء پیگرد و بحث از موضوعی است که آنرا آشکار سازد. و نیز گفتهاند بجیم در شرّ است و جاسوس یعنی صاحب
سرّ شرّ است و ناموس صاحب سرّ خیر و در حدیث آمده است: [ایّاکم و الظنّ فان الظنّ اکذب الحدیث و لا تجسّ سوا و لا
تقاطعوا و لا تحاسدوا و لا تدابروا و کونوا عباد اللّه اخوانا [مجمع]. و نیز رسولخدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود: [اذا ذکرت
الرجل بما فیه ممّا یکرهه اللّه فقد اغتبته و اذا ذکرته بما لیس فیه فقد بهتّه- یعنی اگر در پشت سر کسی چیزي از او بیان کردي
که در او باشد و خدا را از ذکر آن بد آید غیبت او را کردهاي و اگر چیزي بگوئی که در او نباشد باو بهتان زدهاي]. و نیز
جابر گوید که رسولخدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود: [ایّاکم و الغیبۀ فانّ الغیبۀ اشدّ من الزنا [ثمّ قال] انّ الرجل یزنی ثمّ یتوب
فیتوب اللّه علیه و انّ صاحب الغیبۀ لا یغفر له حتّی یغفر له صاحبه- یعنی بر شما باد که از غیبت احتراز کنید زیرا غیبت از زنا
[گناهش] سختتر است [سپس فرمود] زیرا مرد زنا میکند و بعد توبه میکند و خداوند توبه او را میپذیرد و کسی که غیبت
کرده آمرزیده نمیشود تا کسی که از او غیبت شده است از او درگذرد]. و گفتهاند: ثلاثۀ لیست لهم غیبۀ: الامام الجائر و
الفاسق المعلن بفسقه و المبتدع الّذي یدعو النّاس الی بدعته- یعنی سه طایفهاند که آنها را غیبت نیست یعنی بدگوئی پشت سر
آنها غیبت محسوب نمیشود [ 1] پیشواي ستمکار [ 2] فاسقی که در علن و آشکار فسق میکند [ 3] بدعت گذاري که مردم را
ببدعت خودش [ صفحه 58 ] دعوت میکند و در روایت است که من ألقی جلباب الحیاء فلا غیبۀ له و اذکر الفاجر بما فیه
لیحذره النّاس یعنی کسی که پرده و روپوش حیاء را بدور افکند او را غیبتی نیست و شخص فاجر یعنی بدکار را بآنچه در
اوست یعنی عیوبی که دارد یاد کن تا مردم او را بشناسند و از او در حذر باشند. 13 - اي مردم ما شما را از یکمرد و یک زن
آفریدیم [که مقصود آدم و حوّا باشد و تمامتان در نسب برابر هم هستید و بآدم و حوا میرسید و حق تفاخر بر یکدیگر از حیث
نسبت ندارید] و ما شما را ملّتها و قبیلهها قرار دادیم تا اینکه یکدیگر را بشناسید [و بسبب نسب و پدر و قوم از یکدیگر جدا و
متمایز باشید که در معاملات دنیوي شما فسادي پیدا نشود] [ولی در حقیقت و نفس الامر] آنکسی از شما ثوابش بیشتر و
منزلش در نزد خدا رفیعتر و بالاتر است که پرهیزش از گناهان بیشتر باشد و بیشتر مطیع و عامل بفرمان خدا باشد زیرا خداوند
داناي باعمال شما و آگاه باحوال شماست و بر او چیزي پوشیده نیست از نسب آدمیانی که تفاخر ورزند || از ره دانش و
انصاف چه دور افتادند نرسد فخر کسیرا بنسب بر دگري || چونکه در اصل ز یک آدم و حوّا زادند 14 - اعراب بادیه نشین
گویند ما ایمان آوردیم [یعنی بآنچه تو آوردهاي تصدیق داریم] بگو [ یا محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بآنها] شما ایمان
نیاوردهاید [یعنی تصدیق حقیقی و باطنی نکردهاید] و لکن بگوئید ما تسلیم شدهایم [یعنی از بیم قتل و اسارت مطیع و منقاد
گشتهایم] و ایمان [که محلش قلب است و زبان نیست] در دلهاي شما داخل نگشته است [و تصدیق قلبی و باطنی نکردهاید] و
اگر مطیع فرمان خدا و رسولش شوید از ثواب اعمالتان چیزي کاسته نخواهد شد زیرا خداوند آمرزنده مهربان است. آیه 14
در باره مردانی از بنی اسد نازل گردید که در سنهاي خشکسالی و قحط بخدمت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله آمدند و اظهار
اسلام کردند ولی در باطن ایمان نداشتند و خواهان صدقه و کومک بودند و اینکه آیه معجزهاي در باره [ صفحه 59 ] آنها بود
که از باطن آنان خبر میداد. زجّاج گوید: اسلام اظهار خضوع و قبول است نسبت بآنچه پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم
آورده است و بهمین اظهار و پذیرش خون او محفوظ میگردد و اگر با اینکه اظهار اعتقاد و تصدیق قلبی هم ضمیمه شد آن
ایمان خواهد بود و صاحبش مؤمن و مسلمان بر حقّ است و امّا کسی که ظاهرا قبول شریعت کند و براي دفع مکروه و آزار
تسلیم شود و باطنا تصدیق نداشته باشد از ایمان خارج است و فرموده است و لمّا یدخل الایمان فی قلوبکم یعنی بعد از اسلامی
که براي رهائی از قتل آورده تصدیق قلبی نکردهاید و مسلم تام الاسلام با اظهار طاعت معذلک مؤمن بآنهم هست ولی
کسیکه براي پناه یافتن از قتل اظهار اسلام کند حقا مؤمن محسوب نمیشود هر چند حکمش در ظاهر حکم مسلمین است. و
أنس از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله روایت کرده است که فرمود: [الاسلام علانیۀ و الایمان فی القلب و اشار الی صدره
یعنی اسلام آشکار است و ایمان در دل است و اشاره بسینه مبارك خود فرمود].
[ [سوره الحجرات [ 49 ]: آیات 15 تا 18
اشاره
إِنَّمَا المُؤمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَم یَرتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَموالِهِم وَ أَنفُسِهِم فِی سَبِیلِ اللّهِ أُولئِکَ هُمُ الصّادِقُونَ [ 15 ] قُل أَ
شَّیءٍ عَلِیمٌ [ 16 ] یَمُنُّونَ عَلَیکَ أَن أَسلَمُوا قُل لا تَمُنُّوا
ِ
تُعَلِّمُونَ اللّهَ بِدِینِکُم وَ اللّهُ یَعلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الَأرضِ وَ اللّهُ بِکُل
عَلَیَّ إِسلامَکُم بَلِ اللّهُ یَمُنُّ عَلَیکُم أَن هَداکُم لِلإِیمانِ إِن کُنتُم صادِقِینَ [ 17 ] إِنَّ اللّهَ یَعلَمُ غَیبَ السَّماواتِ وَ الَأرضِ وَ اللّهُ بَصِ یرٌ
15 - جز اینکه نیست که مؤمنان کسانی هستند که ایمان بخدا و رسولش [ 589 [ صفحه 60 - بِما تَعمَلُونَ [ 18 ] -قرآن- 1
آوردهاند [و قلبا باور کردهاند] و پس از ایمان و تصدیق در دین خودشان شک نمیکنند و شک نکردهاند و بوسیله دارائیهاي
خودشان و جانهاي خودشان در راه خدا جهاد کردهاند اینکه جماعتند که در گفتار خودشان راستگویانند [نه آنانکه بزبان
میگویند چیزي را که دلشان گواهی نمیدهد] [گویند چون اینکه آیات نازل شد بحضور آمدند و قسم یاد کردند که مؤمنان
راست و درستی هستند و دعوي ایمان را براستی میکنند و لذا نازل شد]. 16 - [ یا محمّد بآن اعراب] بگو آیا میخواهید خدا را
بدین خودتان آگاه سازید [خدا عالم است و محتاج باعلام و اخبار شما نیست] و حال آنکه خداي بآنچه در آسمانها و زمین
است داناست [و محتاج بعلمی نیست که بیاموزد یا بکسی که علمی باو بیاموزد او قدیم ازلی است و بینیاز از موجدي که او
را بوجود آورد] و او بهر چیزي داناست. 17 - [اینکه جماعت برسولخدا منّت میگذاشتند و میگفتند که ما بدون جنگ بتو
ایمان آوردهایم لذا میفرماید] یا محمّد بر تو منّت مینهند که اسلام آوردهاند بگو باسلام خودتان بر من منّت مگذارید بلکه
خداوند بر شما منّت میگذارد که شما را رهبري بایمان فرموده و بسوي خود ارشاد کرده و توفیق هدایت عطا فرموده است-
اگر در ادّعاي ایمان که دارید راست بگوئید. شکر خداي کن که موفّق شدي بخیر || ز انعام و فضل او نه معطّل گذاشتت
18 - حقّا که خداوند پنهانیهاي [ منّت منه که خدمت سلطان همی کنی || منّت شناس از او که بخدمت بداشتت [ صفحه 61
آسمانها و زمین را میداند [و آنچه که از بندگان غایب و پنهان و علم آنها از ایشان مخفی است از او پوشیده نیست] و بآنچه
شما میکنید [از طاعت و معصیت و ایمان و کفر] او بینا و آگاه است.