گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر خسروی
جلد هشتم
سورة النجم



اشاره
مکیّه است [سواي آیه الَّذِینَ یَجتَنِبُونَ کَبائِرَ الإِثمِ ... الخ که در مدینه نازل شده است] عدد آیات آن شصت و دو میباشد. -
37- 68 بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ -قرآن- 1 - قرآن- 26
[ [سوره النجم [ 53 ]: آیات 1 تا 10
اشاره
37 وَ النَّجمِ إِذا هَوي [ 1] ما ضَلَّ صاحِبُکُم وَ ما غَوي [ 2] وَ ما یَنطِقُ عَنِ الهَوي [ 3] إِن هُوَ إِلاّ - بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ -قرآن- 1
131 عَلَّمَهُ شَدِیدُ القُوي [ 5] ذُو مِرَّةٍ فَاستَوي [ 6] وَ هُوَ بِالأُفُقِ الَأعلی [ 7] ثُمَّ دَنا فَتَدَلّی [ 8] فَکانَ قابَ - وَحیٌ یُوحی [ 4] -قرآن- 1
اي سقط- الهوي و النزول و السقوط « هَوي » 38- 155 فَأَوحی إِلی عَبدِهِ ما أَوحی [ 10 ] -قرآن- 1 - قَوسَینِ أَو أَدنی [ 9] -قرآن- 1
عَلَّمَهُ شَ دِیدُ » اي ما ضلّ فی عقیدته « وَ ما غَوي » نظائر. یقال هوي النجم هویّا إذا سقط و غرب و هوي هویّا إذا علا و صعد
اي فاستقام علی صورته « فَاستَوي » اي ذو حصافۀ فی عقله اي سداد « ذُو مِرَّةٍ » اي علّمه ملک شدیدة قواه و هو جبرئیل « القُوي
اي مقدار « قابَ قَوسَینِ » اي ثمّ قرب من النبی فتعلّق به لیصعده الی السماء و قیل ثم تدلی فدنا من النّبی « ثُمَّ دَنا فَتَدَلّی » الحقیقیّه
-293- 248 -قرآن- 282 - 191 -قرآن- 235 - 136 -قرآن- 163 - 8-قرآن- 123 - اي عبد اللّه و هو محمّد. -قرآن- 1 « عَبدِهِ » قوسین
498- 470 -قرآن- 488 - 355 -قرآن- 453 - قرآن- 331
تفسیر معانی:
اشاره
-1 قسم بستاره هنگامیکه غروب میکند [و بافق فرو میرود] [ صفحه 111 ] در معناي اینکه آیه مفسّرین را اقوالی است. اوّل:
آنکه خداوند بقرآن قسم یاد فرموده است که نجوما یعنی بطور پراکنده نجما بعد نجم بر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نازل گشته
است و عرب تفریق را تنجیم گوید. دوّم- آنکه مراد از نجم ستاره پروین است [یعنی ثریّا] که هفت ستاره ریز و کوچک است
که شش تاي آن آشکار و یکی پنهان است و مردم چشمهاي خود را با آن آزمایش میکنند. سوّم: مراد جنس ستارگان است
بطور دسته جمعی موقعیکه غروب میکنند و اختصاص بیکی دون دیگري ندارد و با فول و طلوع آنها استدلال بوحدانیّت
خداوند میشود و حرکات ستارگان در مدارشان به [هوي] توصیف میشود- و بقولی سقوط آن را در روز قیامت هوي فرموده
است. چهارم: مقصود رجوم بنجوم و تیرهاي شهاب باشد که شیاطین با آنها از آسمان رانده میشوند تا استراق سمع نکنند
[اقتباس از مجمع البیان]. 2- که رفیق شما گمراه نشده است [و عدول از حق نکرده است] و دچار ضلالت و غوایت [یعنی
جهل مرکب] نگردیده است. 3- و از روي هواي نفسانی و میل طبیعی شخص سخن نمیگوید [و قرآن و آنچه را بشما تأدیه
مینماید بدلخواه خودش نیست]. 4- [قرآن و آنچه از احکام بزبان ادا میشود] چیزي جز وحی الهی نیست [که بوسیله جبرئیل
باو القاء و] وحی میگردد. 5- تعلیم میکند یعنی میآموزد آنرا [یعنی قرآن را] جبرئیل علیه السّلام [که نفسا و خلقۀ] سخت
نیرومند است. 6- صاحب حصافت در عقل و استحکام در راي و قوت در جسم و خلقت است [ یا از ماده مرور در هواء باشد
یعنی صاحب مرور در هوا است که میآید و میرود و فرود میآید و صعود میکند] و بصورتی که بر آن خلق گردیده است [
صفحه 112 ] مستوي [یعنی مستقرّ و مستقیم] گردید [و بر رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله نزول نمود]. 7- و او [یعنی جبرئیل
علیه السّلام] در افق اعلی یعنی افق مشرق [به اینکه صورت] بر رسول خدا ظاهر گردید. گویند جبرئیل علیه السّلام بصورت
آدمیان بر رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله ورود مینمود و دو مرتبه او خود را بصورت اصلی بآنحضرت نشان داد یکی در
زمین و دیگري در آسمان امّا در زمین در افق اعلی و موقعی بود که محمّد صلّی اللّه علیه و آله در کوه حراء بود و جبرئیل
علیه السّلام بر او طالع شد و از مشرق افق را تا مغرب مسدود ساخت و آنحضرت بحالت غشوه بیفتاد پس جبرئیل بصورت
آدمیان نازل گشت و او را بخود بچسبانید و در آغوش گرفت چنانکه فرماید. 8- سپس [جبرئیل علیه السّلام] [پس از دوري و
علوّ در افق اعلی] بمحمّد صلّی اللّه علیه و آله نزدیک گشت و نزدیکی زیاد گشت. 9- که ما بین جبرئیل علیه السّلام و رسول
خدا صلّی اللّه علیه و آله مقدار دو کمان بود یا نزدیکتر از آن [ یا بقولی که ذراع را قوس مینامند بمقدار دو ذراع یا کمتر
فاصله نبود]. 10 - پس جبرئیل علیه السّلام وحی نمود بسوي بنده خدا محمّد صلّی اللّه علیه و آله آنچه را که خداوند تعالی باو
وحی فرموده بود [و آن وحی چه بوده است! گفتهاند]. بین المحبّین سر لیس یفشیه || قول فلا قلم للخلق یحکیه سرّ یمازجه
انس یقابله || نون تحیّر فی بحر من التیه
[ [سوره النجم [ 53 ]: آیات 11 تا 20
اشاره
ما کَذَبَ الفُؤادُ ما رَأي [ 11 ] أَ فَتُمارُونَهُ عَلی ما یَري [ 12 ] وَ لَقَد رَآهُ نَزلَۀً أُخري [ 13 ] عِندَ سِدرَةِ المُنتَهی [ 14 ] عِندَها جَنَّۀُ المَأوي
167 إِذ یَغشَی السِّدرَةَ ما یَغشی [ 16 ] ما زاغَ البَصَرُ وَ ما طَغی [ 17 ] لَقَد رَأي مِن آیاتِ رَبِّهِ الکُبري [ 18 ] أَ فَرَأَیتُمُ - 15 ] -قرآن- 1 ]
اي ما کذب القلب البصر « ما کَذَبَ الفُؤادُ ما رَأي » [ 197 [ صفحه 113 - اللّاتَ وَ العُزّي [ 19 ] وَ مَناةَ الثّالِثَۀَ الأُخري [ 20 ] -قرآن- 1
بما حکاه له فان العلویات تدرك اوّلا بالقلب ثمّ تنتقل منه الی البصر و قیل معناه ما قال فؤاده لمّا رآه لم اعرفک لأنّه عرفه بقلبه
کما رآه بصره و یؤیده ان النّبی صلّی اللّه علیه و آله و سلّم سئل هل رأیت ربک فقال رایته بفؤادي و روي عن أبی ذر و أبی
اي أ فتجادلونه « أَ فَتُمارُونَهُ » سعید الخدري ان النّبی صلّی اللّه علیه و آله سئل عن قوله ما کذب الفؤاد ما راي قال رأیت نورا
السدرة شجرة النبق و سدرة المنتهی هی التی ینتهی إلیها علم الخلائق او اعمالهم « سِدرَةِ المُنتَهی » اي مرّة اخري « نَزلَۀً أُخري »
اي و ما تجاوز الحدّ « وَ ما طَغی » اي ما مال « ما زاغَ » اي یغطّی « یَغشَی » اي الجنۀ التی یأوي الیها المتقون اي ینزلونها « جَنَّۀُ المَأوي »
-663- 558 -قرآن- 645 - 522 -قرآن- 538 - 488 -قرآن- 506 - 31 -قرآن- 469 - اي اخبرونا عن هذه الالهۀ. -قرآن- 1 « أَ فَرَأَیتُمُ »
11 - فؤاد محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم دروغ 812- 772 -قرآن- 795 - 745 -قرآن- 759 - 723 -قرآن- 735 - قرآن- 714
نگفت آنچه را که بعینه دید [یعنی فؤاد و دل او را بوهم نینداخت که ببیند و ندیده باشد بلکه قلب و سرّ سویداي او هم او را
تصدیق کرد و بچشم دل دید آیات باهرات الهی را یا جبرئیل را بصورتی که خدا او را خلق فرموده است- و بمذهب ما بجسم
خود بآسمان صعود کرد و ملکوت آسمانها را بعینه دید چنانکه در آیه 18 تصریح فرموده است]. 12 - آیا شما با او مجادله و
انکار میکنید آنچه را که دیده است! [چنانکه پس از معراج مجادله میکردند که بیت المقدّس را براي ما توصیف کن و از
قافله ما در راه شام خبر ده و غیر اینها- و أ فتمرونه نیز قرائت کردهاند [ صفحه 114 ] که بمعنی أ فتجحدونه باشد و مریت حقّه
یعنی جحدته] و معنی در هر دو یکی میشود زیرا هر مجادلی جاحد و منکر است. 13 - و بتحقیق او را [یعنی جبرئیل] را در
صورتی که بر آن خلق شده مرتبه دیگري نیز که از آسمان نزول مینمود دیده است [و چنانکه گفتیم دو مرتبه او را بصورت
حقیقی او دیده است]. 14 - [و محمّد صلّی اللّه علیه و آله جبرئیل را] موقعی دید که نزد سدرة المنتهی بود [و آن درختی است
در طرف راست عرش که علم هر فرشتهاي بآن منتهی میشود- یا - آنچه از زمین بآسمان بالا میرود و بامر خدا از بالاي آن
فرود میآید بآن منتهی میگردد- یا - ارواح شهداء بآن منتهی میشود]. 15 - بهشت مقام که همان جنت خلد است نزد همان
سدرة المنتهی است [که شجره نبوت است و بقول إبن عباس جبرئیل و ملائکه در آنجا مقام و منزل دارند]. 16 - درخت سدره
را پوشیده و فرا گرفته است آنچه که فرا گرفته است [بقولی فرشتگان چون بر شاخههاي آن مینشینند آنرا پر میکنند مانند
کلاغانی که بر درختها مینشینند و از رسولخدا صلّی اللّه علیه و آله مروي است که فرمود بر هر برگی از برگهاي آن ملکی
دیدم که تسبیح خدا میکرد] و معنی چنان میشود که آنحضرت را بر صورت حقیقی در حالتی دید که سدره در آنحال از
ابهام براي تعظیم و « ما یَغشی » امر خدا پوشیده شده بود و عجایب داله بر کمال قدرت خداوندي آنرا فرا گرفته بود [و در
تفخیم آنست همانطور که فرمود فاوحی الی عبده ما اوحی- و گفتهاند ما یغشی بلیغترین لفظی است که در اینکه معنی ذکر
17 - چشم محمّد صلّی اللّه علیه و آله خطا نکرد و بچپ و راست مایل نشد و از قصد و حدّي 538- شده است]. -قرآن- 527
که براي او مقرّر بود تجاوز ننمود. کاشفی گوید: [ صفحه 115 ] [در اینکه آیت ستایش آن حضرت است بحسن ادب و علو
همت که در آن شب پرتو التفات بر هیچ ذرّهاي از ذرّات کاینات نیفکند و دیده دل جز بمشاهده جمال بیزوال الهی نگشود.
در دیده کشیده کحل ما زاغ || نی راغ نگاه کرد و نی باغ میراند براق عرش پرواز || تا حجله ناز و پرده راز پس پرده ز پیش
دیده برخاست || بیپرده بدید آنچه دل خواست ایضا: بر بندم چشم خویش و نگشایم نیز || تا روز زیارت تو اي یار عزیز
-18 بحقّ سوگند که [محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم در شب معراج] آیات بزرگ و نشانههاي عظیم خداوندي را [از
عجایب ملک و ملکوت] بدید [که بیان و بنان از احاطه بذکر آن قاصر است- خدا میداند و آنکس که رفته]. 19 - [اي گروه
بت پرستان و مشرکان] بمن خبر بدهید که بتهاي لات و عزّي. 20 - و سه دیگر بت منات [آیا سود و زیانی بر وجودشان مترتّب
است و آیا دردي از شما دوا میکنند که موجب اینکه باشد که عدول از عبادت خدا بپرستش آنها کنید] [لات و منات و عزّي
سه بتی بودند در مکّه که از سنگ ساخته بودند و آنرا میپرستیدند]- یا - [آیا شما هم آیاتی از بتها دیدهاید چنانکه محمّد هم
آیات پروردگار خود را دید.
[ [سوره النجم [ 53 ]: آیات 21 تا 30
اشاره
أَ لَکُمُ الذَّکَرُ وَ لَهُ الأُنثی [ 21 ] تِلکَ إِذاً قِسمَۀٌ ضِیزي [ 22 ] إِن هِیَ إِلاّ أَسماءٌ سَمَّیتُمُوها أَنتُم وَ آباؤُکُم ما أَنزَلَ اللّهُ بِها مِن سُلطانٍ
- [ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ ما تَهوَي الَأنفُسُ وَ لَقَد جاءَهُم مِن رَبِّهِمُ الهُدي [ 23 ] أَم لِلإِنسانِ ما تَمَنّی [ 24 ] فَلِلّهِ الآخِرَةُ وَ الأُولی [ 25
354 وَ کَم مِن مَلَکٍ فِی السَّماواتِ لا تُغنِی شَ فاعَتُهُم شَیئاً إِلاّ مِن بَعدِ أَن یَأذَنَ اللّهُ لِمَن یَشاءُ وَ یَرضی [ 26 ] إِنَّ الَّذِینَ لا - قرآن- 1
شَّیئاً
ِ
یُؤمِنُونَ بِالآخِرَةِ لَیُسَ مُّونَ المَلائِکَۀَ تَسمِیَۀَ الأُنثی [ 27 ] وَ ما لَهُم بِهِ مِن عِلمٍ إِن یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنَّ الظَّنَّ لا یُغنِی مِنَ الحَق
28 ] فَأَعرِض عَن مَن تَوَلّی عَن ذِکرِنا وَ لَم یُرِد إِلاَّ الحَیاةَ الدُّنیا [ 29 ] ذلِکَ مَبلَغُهُم مِنَ العِلمِ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعلَمُ بِمَن ضَ لَّ عَن ]
اي قسمۀ جائرة غیر عادلۀ من الضیز و هو الجور « قِسمَۀٌ ضِیزي » [ 576 [ صفحه 116 - سَبِیلِهِ وَ هُوَ أَعلَمُ بِمَنِ اهتَدي [ 30 ] -قرآن- 1
اي بمن جار و عدل عن سبیل الحق الّذي هو « بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ » اي امر الدنیا و الاعراض عن التدبر فی امور الاخرة « ذلِکَ »
21 - [خطاب بمشرکین که فرشتگان را دختران خدا میگفتند فرماید] 164- 77 -قرآن- 133 - 17 -قرآن- 69 - سبیله. -قرآن- 1
[چگونه چنین میشود که اگر شما را مخیّر کنند فرزند نرینه را بر مادینه برمیگزینید و اینک چگونه چیزي را که براي خود
نمیپسندید بخدا نسبت میدهید!] آیا براي شما نرینه باشد و براي خدا مادینه! 22 - اینکه تقسیم و تسهیم در اینحال [که دختران
23 - اینکه نامگذاري [ را بخدا نسبت دهید و پسران را بخود اختصاص دهید] قسمتی است جابرانه و غیر عادلانه. [ صفحه 117
شما براي بتها [به اینکه که آنها آلهه هستند و اینکه آنها دختران خدایند] جز اسمهائی نیستند که شما و پدرانتان آنها را بآن نام
نامیدهاید [و الفاظی بدون معانی میباشند زیرا نه زیانی بر آنها مترتب است و نه سودي میدهند و فقط نامهائی است که بر
جمادات نهادهاید] [اسمائی هستند خالی از مسمیّات] خداوند هم کتابی نازل نفرموده است که در آن حجّت و برهانی بر
صحّت گفتار و نامگذاري آنها باشد آنان [یعنی مشرکین] جز گمان و توهّم باطلی را پیروي نمیکنند و جز بدنبال هواي
نفسانی و آنچه دلشان میخواهد نمیروند و حال آنکه محققا از جانب پروردگارشان بوسیله کتاب و پیامبر وسیله ارشاد و
- هدایت براي آنها آمده است [و عجب است که با وضوح بیان و آمدن قرآن باز ترك عبادت آن جمادات را نمیکنند] 24
آیا انسان [کافر] آرزوي شفاعتی که از بتهاي بی سود و زیان دارد بآن خواهد رسید! یا آیا او را میرسد که آرزو کند چرا فلان
و فلان بنبوّت نرسیدند! 25 - دنیا و آخرت از آن خداست [و در آندو کسی مالک چیزي نیست مگر باذن و اعطاي او]. [و
معناي بهتر براي دو آیه باختیار صاحب مجمع آنستکه:- براي انسان آنچه از نعیم دنیا و آخرت آرزو دارد دسترس نیست بلکه
خداوند بر حسب مصلحت عمل میکند و نعیم آخرت را بمؤمنین میدهد و بکافران عطا نمیفرماید]. 26 - و چه بسیار
فرشتگانی در آسمانها هستند که شفاعت آنها سودي ندهد مگر بعد از آنکه خداوند از کسیکه بخواهد و از او خشنود و
راضی باشد اجازه شفاعت بآنها دهد [و آنها کسانی هستند از اهل توحید و ایمان که اهلیّت شفاعت دارند و ملائکه شفاعت
- نمیکنند کسیرا مگر اینکه خدا از او خشنود باشد چنانکه در جاي دیگر فرمود وَ لا یَشفَعُونَ إِلّا لِمَنِ ارتَضی]. -قرآن- 356
-27 همانا کسانی که بعث و ثواب و عقاب آخرت را باور نکرده و تصدیق نمیکنند فرشتگان را نام مادینه میدهند [و 395
28 - و آنان را باین نامگذاري علمی نیست [که بآن یقین داشته باشند و واقعا [ آنها را دختران خدا میخوانند]. [ صفحه 118
آنها را اناث و مادینه بدانند] آنها جز پندار و گمان را پیروي نمیکنند [و پندار هم دچار خطا و صواب هر دو میشود] و حقّا
پندار مفید علم و حقیقت نیست و ظنّ قائم مقام علم نمیگردد. 29 - [ یا محمّد صلّی اللّه علیه و آله] از کسی که بذکر ما [و
بقرآن ما] پشت کرده و بتوحید ما اقرار نکرده است و جز بلذّات زندگانی دنیا چشم ندوخته است تو هم اعراض و از او دوري
کن [یعنی با آنها بافعالشان مقابله بمثل کن و معهذا آنها را موعظه کن و بسوي حق دعوت نما]. 30 - اینکه اعراض از تدبّر در
امور آخرت و صرف همت بتمتّع از لذات عاجله دنیوي] منتهاي علم آنها [و مقصد پستی است که خردمند بآن راضی نمیشود
زیرا اینصفت از طباع بهائم است که بفکر خوردن آنی باشد و در فکر فرجام و عواقب نباشد] حقا پروردگار تو از تو و از
جمیع خلق داناتر است بآنکس که از راه حقّ عدول و تجاوز کند و باز داناتر است بکسی که راه حق را یافته و بآن هدایت
شده است [و هر کس را بر حسب اعمالشان مجازات میکند.
[ [سوره النجم [ 53 ]: آیات 31 تا 41
اشاره
وَ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الَأرضِ لِیَجزِيَ الَّذِینَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا وَ یَجزِيَ الَّذِینَ أَحسَ نُوا بِالحُسنَی [ 31 ] الَّذِینَ یَجتَنِبُونَ کَبائِرَ
الإِثمِ وَ الفَواحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّکَ واسِعُ المَغفِرَةِ هُوَ أَعلَمُ بِکُم إِذ أَنشَأَکُم مِنَ الأَرضِ وَ إِذ أَنتُم أَجِنَّۀٌ فِی بُطُونِ أُمَّهاتِکُم فَلا
- [ تُزَکُّوا أَنفُسَکُم هُوَ أَعلَمُ بِمَنِ اتَّقی [ 32 ] أَ فَرَأَیتَ الَّذِي تَوَلّی [ 33 ] وَ أَعطی قَلِیلًا وَ أَکدي [ 34 ] أَ عِندَهُ عِلمُ الغَیبِ فَهُوَ یَري [ 35
541 أَم لَم یُنَبَّأ بِما فِی صُحُفِ مُوسی [ 36 ] وَ إِبراهِیمَ الَّذِي وَفّی [ 37 ] أَلاّ تَزِرُ وازِرَةٌ وِزرَ أُخري [ 38 ] وَ أَن لَیسَ لِلإِنسانِ - قرآن- 1
[ 38 [ صفحه 119 - 208 ثُمَّ یُجزاهُ الجَزاءَ الأَوفی [ 41 ] -قرآن- 1 - إِلاّ ما سَعی [ 39 ] وَ أَنَّ سَعیَهُ سَوفَ یُري [ 40 ] -قرآن- 1
« وَ الفَواحِشَ » اي ما یکبر عقابه من الذنوب و کل ذنب ختم بالنار « کَبائِرَ الإِثمِ » اي المثوبۀ الحسنی- مؤنث الاحسن « بِالحُسنَی »
اي الا ما قلّ و صغر من الذنوب و قیل « إِلَّا اللَّمَمَ » جمع فاحشۀ و هو ما فحش من الکبائر اي قبح اشد القبح و کلّ ذنب فیه الحدّ
اي « فَلا تُزَکُّوا » جمع جنین و هو الولد مادام فی بطن امّه « أَجِنَّۀٌ » اللّمم هو ان یکون الانسان قد الم بالمعصیۀ و لم یقم علی ذلک
الوزر الحمل أو الاثم « وِزرَ » اي أو لم یخبّر « أَم لَم یُنَبَّأ » اي بخل « وَ أَکدي » اي اعرض عن اتّباع الحقّ « الَّذِي تَوَلّی » فلا تثنوا علیها
-249- 145 -قرآن- 230 - 71 -قرآن- 129 - 14 -قرآن- 52 - اي الاوفی الاتم. -قرآن- 1 « الأَوفی » اي تمم و اکمل ما امر به « وَفّی »
-622- 588 -قرآن- 614 - 560 -قرآن- 581 - 530 -قرآن- 540 - 488 -قرآن- 519 - 446 -قرآن- 469 - 382 -قرآن- 430 - قرآن- 371
663- قرآن- 653
تفسیر معانی:
اشاره
-31 و آنچه در آسمانها و در زمین است مال و ملک مختص بخداست [آنانرا آفرید تا آنها را متعبّد سازد و در بین آنها هم
محسن است و هم مسییء] و آنها را مکلّف ساخت تا آنکه هر یک از آنها را بعلم خود جزا دهد و لذا فرمود] تا آنکه جزا
دهد کسانیرا که بد کردند یعنی شرك آوردند بجزاي عملشان و جزا دهد آنانکه نیکی کردند یعنی خدا را بیکتائی پرستیدند
ببهشت و بثواب نیکو. 32 - [آنها که ببهشت و ثواب خداوندي نایل میشوند] کسانی هستند که از گناهان بزرگ [گناهان
کبیره] دوري جویند و از فواحش یعنی گناهان قبیحه زشت اجتناب نمایند مگر گناهان صغیره [مانند بوسه و نظر بنامحرم [
صفحه 120 ] و آنچه از آن فورا توبه کنند و دوباره بر نگردند] زیرا خداوند آمرزشش وسیع است [نسبت بکسانیکه از گناه
تائب شوند] او داناتر است بحال شما پیش از خلقت شما و هنگامیکه شما را از زمین ایجاد کرد و زمانی که جنینهائی در
شکمهاي مادرانتان بودید [و موقعیکه در ارحام مادران بودید میدانست که چون خارج شوید چه خواهید کرد و کسی که قبل
از بوجود آمدن شما حال شما را میداند چگونه کرداري که از شما ناشی میشود نمیداند] بنابرین خودهاتان را پاك قلمداد
مکنید و تذکیه نفس ننمائید [چه من داناتر بحال شما هستم] او داناتر است بحال کسی که از شرك و گناهان کبیره پرهیز کند
و اطاعت خدا نماید و عمل را خالص از ریاء سازد. 33 - آیا دیدي آنکه از پیروي حق رو بگردانید. 34 - و کمی از مال خود
[براي رشوت تحمّل عذاب او] بداد و عطاي خود را قطع کرد و به بخل و امساك پرداخت. 35 - آیا او داراي علم غیب است
[و از جمله امور غیبیه] میداند که روز قیامت تحمل عذاب او را خواهد نمود. 36 - آیا او جاهل است و خبر ندارد بآنچه در
اسفار توراة است. 37 - و همچنین آنچه در صحف ابراهیم است آن پیمبري که وفا کرد و تمام و کمال آنچه را مأمور بود
بمردم رسانید [که در آنها نوشته است]. 38 - که هیچکس بار گناه دیگري را حمل نخواهد نمود [و کسیرا بگناه دیگري
نخواهند گرفت]. 39 - و اینکه براي هر انسانی جز جزاي کردار و آنچه خود بجا آورده است جزاي دیگري نیست [و عمل غیر
باو مربوط نیست]. 40 - و اینکه آنچه انسان میکند و در باره آن سعی و کوشش مینماید لابد در ما بعد خواهد دید [و بآن
[ 30 [ صفحه 121 - یعنی به بیشتر از آنچه مستحق است بثواب دائم -قرآن- 20 « الَأوفی » جزا داده خواهد شد]. 41 - و بر طاعتش
نایل خواهد شد- [یعنی سپس بجزاي آن سعی بحد کامل جزا داده خواهد شد] بقولی آیات 33 [أَ فَرَأَیتَ الَّذِي تَوَلّی] ببعد تا
سوف یري در باره عثمان بن عفان نازل شده است که مال خود را تصدق میکرد و انفاق مینمود و برادر رضاعی او عبد اللّه
بن سعد بن أبی سرح گفت اینکه چکاریست میکنی چه بسا براي تو چیزي باقی نماند عثمان گفت مرا گناهانی است و باین
وسیله خشنودي خدا را طلب میکنم و امید بعفو او دارم عبد اللّه باو گفت شتر خودت را با بارش بمن بده من تمام گناهان ترا
بعهده میگیرم او هم بداد و بر آن گواه گرفت و از صدقه دست برداشت و اینکه آیات نازل شد و عثمان بروش قبلی خود
برگشت و اینکه قول إبن عباس و سدي و کلبی و جماعتی از مفسرین است و بقولی از مجاهد و إبن زید در باره ولید بن مغیره
نازل شده که در مقام متابعت رسولخدا بر آمد و یکی از مشرکین او را منع و ملامت کرد و نجات او را پس از مرگ ضمانت
49 و بقولی از عطاء بن یسار در باره مردي دیگر و بقول - کرد و بقولی از سدي در باره عاص بن وائل السهمی. -قرآن- 16
محمّد بن کعب القرظی در حقّ أبی جهل نازل شده است.
[ [سوره النجم [ 53 ]: آیات 42 تا 62
اشاره
وَ أَنَّ إِلی رَبِّکَ المُنتَهی [ 42 ] وَ أَنَّهُ هُوَ أَضحَکَ وَ أَبکی [ 43 ] وَ أَنَّهُ هُوَ أَماتَ وَ أَحیا [ 44 ] وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوجَینِ الذَّکَرَ وَ الأُنثی
210 وَ أَنَّ عَلَیهِ النَّشأَةَ الأُخري [ 47 ] وَ أَنَّهُ هُوَ أَغنی وَ أَقنی [ 48 ] وَ أَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعري - 45 ] مِن نُطفَۀٍ إِذا تُمنی [ 46 ] -قرآن- 1 ]
[ 190 وَ قَومَ نُوحٍ مِن قَبلُ إِنَّهُم کانُوا هُم أَظلَمَ وَ أَطغی [ 52 - 49 ] وَ أَنَّهُ أَهلَکَ عاداً الأُولی [ 50 ] وَ ثَمُودَ فَما أَبقی [ 51 ] -قرآن- 1 ]
211- آّلاءِ رَبِّکَ تَتَماري [ 55 ] هذا نَذِیرٌ مِنَ النُّذُرِ الأُولی [ 56 ] -قرآن- 1
ِ
وَ المُؤتَفِکَ ۀَ أَهوي [ 53 ] فَغَشّاها ما غَشّی [ 54 ] فَبِأَي
أَزِفَتِ الآزِفَۀُ [ 57 ] لَیسَ لَها مِن دُونِ اللّهِ کاشِفَۀٌ [ 58 ] أَ فَمِن هذَا الحَ دِیثِ تَعجَبُونَ [ 59 ] وَ تَضحَکُونَ وَ لا تَبکُونَ [ 60 ] وَ أَنتُم
اي اذا تدفق فی الرحم او « إِذا تُمنی » [ 35 [ صفحه 122 - 176 فَاسجُدُوا لِلّهِ وَ اعبُدُوا [ 62 ] -قرآن- 1 - سامِدُونَ [ 61 ] -قرآن- 1
و اعطی القنیه و هی ما یقتنی من « وَ أَقنی » اي الاحیاء بعد الموت « النَّشأَةَ الأُخري » تخلق او یقدّر منها الولد- من منّی اذا قدّر
اي نعم جمع « آلاءِ رَبِّکَ » اي فغطّاها « فَغَشّاها » اي اسقط « أَهوي » هی القري التی ائتفکت باهلها اي انقلبت « وَ المُؤتَفِکَ ۀَ » الاموال
اي نفس تکشف « کاشِفَۀٌ » اي دنت الساعۀ الموصوفۀ بالدنو « أَزِفَتِ الآزِفَۀُ » اي تتشکک فی المماراة و هی المجادله « تَتَماري » الی
اي لاهون- او- مستکبرون- او مغنون لتشتغلوا النّاس عن استماعه من السمود و هو « سامِدُونَ » اي القرآن « هذَا الحَدِیثِ » العذاب
- 295 -قرآن- 308 - 274 -قرآن- 284 - 221 -قرآن- 266 - 155 -قرآن- 203 - 118 -قرآن- 144 - 14 -قرآن- 97 - الغناء. -قرآن- 1
528- 503 -قرآن- 516 - 462 -قرآن- 486 - 419 -قرآن- 452 - 356 -قرآن- 398 - -324 قرآن- 345
تفسیر معانی:
اشاره
-42 و حقّا انتهاي رجوع خلق [پس از مرگ] بسوي پروردگار تست [نه بسوي غیر] [و آخر الامر ثواب و عقاب بدست او و
بسوي اوست]. دست بر بالاي دست اینکه تا کجا || تا بیزدان که الیه المنتهی کاین یکی دریاست بی غور و کران || جمله
دریاها چو سیلی پیش آن [ صفحه 123 ] حیلهها و چارهها گر اژدهاست || پیش الا اللّه آنها جمله لاست [قال إبن عطاء من
کان منه مبدأه کان الیه منتهاه]. 43 - و حقّا اوست که میخنداند و میگریاند [یعنی سبب خنده و گریه را از سرور و حزن یعنی
شادي و اندوه ایجاد میفرماید]. 44 - و حقّا اوست که میمیراند و زنده میکند [یعنی مرگ را خلق میکند و زندگان را بوسیله
آن میمیراند و غیر او بر اینکه عمل قادر نیست و کسی که قادر بر میراندن است قادر بر زنده کردن نیز هست و لذا خلق را در
دنیا میمیراند و در عقبی براي جزا زنده میفرماید]. نکته: امام قشیري گوید: [که بمیراند نفوس زاهدان را بآثار مجاهدت و
زنده گرداند قلوب عارفان را بانوار مشاهدت یا هر که را مرتبه فناء فی اللّه رساند جرعهاي از ساغر بقاء باللّه چشاند. 45 - و
اوست که دو صنف از نرینه و مادینه هر جانداري را بیافرید. 46 - از آب نر و ماده وقتی که خارج شود از آندو و جایگیر شود
در رحم مادینه. 47 - و بر اوست آفرینش دیگري [براي بعث روز قیامت که مردم را براي پاداش و کیفر زنده گرداند و داد
مظلوم از ظالم بستاند]. 48 - و اوست که [مردم را از دارائی] بینیاز میگرداند و بآنها سرمایه میدهد [که هم بخورند و هم
ذخیره نمایند] یا آنکه هم بینیاز میگرداند و هم بآنچه عطا فرموده است آنها را راضی و خشنود نگاه میدارد یا بقولی [بینیاز
میگرداند بقناعت و رضایت]. 49 - و اوست پروردگار و مخترع و مالک و خالق ستاره شعري [که شما مشرکین آنرا میپرستید و
مربوب مملوك را بجاي ربّ مالک إله و معبود خود قرار میدهد]. [ صفحه 124 ] گویند اولین کسیکه ستاره شعري را در عرب
ربّ و معبود قرار داد و آنرا پرستید ابو کبشه یکی از اجداد مادري حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله بود و مشرکین بهمین
جهت آنحضرت را پسر [إبن أبی کبشه] مینامیدند که در دین با آنها مخالفت میکند چنانکه أبی کبشه در پرستش شعري با
مردمان زمان خود مخالفت نمود. 50 - و اوست که قوم عاد اوّلین را هلاك ساخت [که قوم هود باشند] [و قوم عاد اخري و
پسین بدنبال آنها بود که بر یکدیگر ظلم کرده و بجان هم افتاده خود را تمام کرده و از بین رفتند] [عاد اولی منسوب بعاد بن
ارم بن عوص إبن سام بن نوحاند که بباد صرصر هلاك گشتند]. 51 - و اوست که قوم ثمود [یعنی قوم صالح] را هلاك فرمود
و از آنها احدي باقی نگذاشت [ یا به آنها ابقاء و ترحّم ننمود]. 52 - و اوست که قوم نوح را پیش از اینکه اقوام بهلاکت
رسانید زیرا آنان از دیگران ستمکارتر و سرکشتر در کفر و تکذیب پیغمبر خدا بودند. 53 - و قراء قوم لوط را خسف و نابود
فرمود [و جبرئیل آنها را ببالا برد] و سرنگون ساخت. 54 - و آنها را فرا گرفت عذاب و مستور ساخت روي آنها را آنچه را که
مستور ساخت [که بتفصیل و بیان نیاید]. 55 - بنابرین اي انسان بکدامیک از نعمتهاي پروردگار خودت شک میآوري و در
مقام مجادله و ستیزه کردن میباشی. 56 - اینکه [رسول ما محمّد صلّی اللّه علیه و آله] ترسانندهاي از جمله ترسانندگان پیشین [و
رسولان قبلی و گذشته است- و یا اینکه قرآن از جمله کتب تهدید کننده پیشین [مانند صحف ابراهیم و موسی] است- و یا
اینکه اخباري که من از اخبار هلاك امم پیشین میدهم براي شما هم نذیر است [و بایستی موجب ترس شما از هلاك بوده
57 - قیامت و ساعت موعود نزدیک شده است [و قیامت را از آنجهت آزفه یعنی دانیه فرموده است که [ باشد]. [ صفحه 125
هر آیندهاي نزدیک است]. 58 - [چون شداید و اهوال قیامت خلایق را فرا گیرد] براي آن شداید جز خدا کسی نیست که آنها
را مرتفع سازد و از مردم کشف غم نماید. 59 - آیا [اي مشرکین] از اینکه گفتار [یعنی اخباریکه داده شد و میشود] تعجب
مینمائید- یا اگر حدیث را بمعنی قرآن بگیریم- یعنی از اینکه قرآن و نزول آن از جانب خدا بر محمّد صلّی اللّه علیه و آله و
معجز بودن آن در شگفت هستید 60 - و [مسخره میکنید] و میخندید و [از وعیدهاي آن نمیترسید و منزجر نمیشوید] و گریه
نمیکنید. 61 - و شما غافلید و بلهو و لعب خود مشغولید و از آن اعراض دارید- یا پس از شنیدن آن بغناء میپردازید که مردم
مشغول شوند و آنرا نشنوند. 62 - بنابرین بسجده در آئید [و در برابر خالق خود کرنش کنید] و او را پرستش کنید [که غیر او
سزاوار پرستش نیست].