گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر خسروی
جلد هشتم
سورة الانسان



اشاره
[که] سورة الدّهر هم نامیده میشود و همچنین سورة الابرار [و] سوره هل اتی هم گفتهاند. در آن مفسّرین اختلاف کردهاند
بقولی تمام آن مکیّه و بقولی تمام آن مدنیّه است و بقولی مدنیّه است الّا آیه [وَ لا تُطِع مِنهُم آثِماً أَو کَفُوراً] که مکّی است و
بقولی آیه [إِنّا نَحنُ نَزَّلنا عَلَیکَ القُرآنَ تَنزِیلًا] تا آخر سوره مکیّه است و بقیّه در مدینه نازل شده است- شماره آیات آن
37- 252 بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ -قرآن- 1 - 169 -قرآن- 200 - بیاختلاف سی و یک [ 31 ] آیه است. -قرآن- 127
[ [سوره الإنسان [ 76 ]: آیات 1 تا 10
اشاره
37 هَل أَتی عَلَی الإِنسانِ حِینٌ مِنَ الدَّهرِ لَم یَکُن شَیئاً مَذکُوراً [ 1] إِنّا خَلَقنَا الإِنسانَ مِن نُطفَۀٍ - بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ -قرآن- 1
أَمشاجٍ نَبتَلِیهِ فَجَعَلناهُ سَمِیعاً بَصِیراً [ 2] إِنّا هَدَیناهُ السَّبِیلَ إِمّا شاکِراً وَ إِمّا کَفُوراً [ 3] إِنّا أَعتَدنا لِلکافِرِینَ سَلاسِلَ وَ أَغلالًا وَ سَعِیراً
310 إِنَّ الأَبرارَ یَشرَبُونَ مِن کَأسٍ کانَ مِزاجُها کافُوراً [ 5] عَیناً یَشرَبُ بِها عِبادُ اللّهِ یُفَجِّرُونَها تَفجِیراً [ 6] یُوفُونَ - 4] -قرآن- 1 ]
بِالنَّذرِ وَ یَخافُونَ یَوماً کانَ شَرُّهُ مُستَطِیراً [ 7] وَ یُطعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً [ 8] إِنَّما نُطعِمُکُم لِوَجهِ اللّهِ لا نُرِیدُ
« هَل أَتی » [ 59 [ صفحه 439 - 367 إِنّا نَخافُ مِن رَبِّنا یَوماً عَبُوساً قَمطَرِیراً [ 10 ] -قرآن- 1 - مِنکُم جَزاءً وَ لا شُکُوراً [ 9] -قرآن- 1
زمان مطلق و وقت مبهم و فی المفردات الحین وقت بلوغ « حِینٌ » اي قد اتی. استفهام تقریر و تقریب معناه الم یأت علی الانسان
اصله الماء القلیل و قد تقع علی الماء الکثیر و المراد هنا ماي الرجل « نُطفَۀٍ » الزمان الطویل « الدَّهرِ » الشیء و حصوله و هو مبهم
جمع بارّ و برّ و هو الانسان « الأَبرارَ » اي نختبره « نَبتَلِیهِ » اي اخلاط جمع مشج او مشیج مشج یمشج مشجا اي خلطه « أَمشاجٍ »
وَ» اي فاشیا منتشرا « مُستَطِیراً » اي ما یمزج بها « مِزاجُها » اي و نارا متسعره « سَعِیراً » اي قیودا « أَغلالًا » أي هیّانا « أَعتَدنا » المحبّ للخیر
- 92 -قرآن- 185 - 12 -قرآن- 87 - الشدید فی الشرّ من اقمطرّا قمطرارا. -قرآن- 3 « قَمطَرِیراً » اي و لا شکرا و هو مصدر « لا شُکُوراً
- 482 -قرآن- 496 - 457 -قرآن- 475 - 400 -قرآن- 450 - 376 -قرآن- 392 - 305 -قرآن- 366 - 218 -قرآن- 298 - -192 قرآن- 212
641- 599 -قرآن- 631 - 565 -قرآن- 586 - 533 -قرآن- 555 - -504 قرآن- 526
تفسیر معانی:
اشاره
-1 حقّا که بر انسان اوانی از روزگار بیامد و حال آنکه چیزي نبود که در یاد کسی بیاید و کسی از او ذکري کند [یعنی آیا بر
انسان مدّتی از زمان نگذشت که چیزي نبود و ذکري از آن نمیشد- بلکه خاك و گل بود تا زمانی که در صلب پدر موجود
شد و بعد برحم مادر منتقل گشت و سپس باو روح دمیده شد تا زائیده گشت و آنوقت ذکري از او بمیان آمد- و لذا [اهل] در
اینجا استفهام تقریري است و تقدیر آن اینست که اي منکر صانع و قدرت صانع آیا بر تو روزگارانی نگذشت که چیزي نبودي
و نامی از تو در میان نبود و پس از آن بذکر و یاد خلق آمدي! و هر کس میداند که خود هیچ نبوده و بعد موجود شده است و
چون در اینکه تفکر کند خواهد دانست صانعی [ صفحه 440 ] او را ساخته و محدثی او را احداث کرده است. بعضی گفتهاند
که مراد از انسان در اینجا آدم علیه السّلام است و قول دیگر آنکه الف و لام براي جنس است یعنی هر انسانی]. [در مجمع
البیان فرماید: عمر بن الخطاب شنید که مردي اینکه آیه را میخواند گفت لیت ذلک تمّ یعنی اي کاش کار در همین جا تمام
شده بود یعنی کاش آدم بر آنحال که بود [یعنی بین آب و گل] باقی مانده بود و زاد و ولدي از او نمیشد و اولادش مبتلا
نمیگردیدند]. 2- ما انسان [یعنی فرزندان آدم] را از آب مرد و زن آفریدیم که آن نطفه اختلاطی از آب مرد و زن در رحم
زن است [و بقولی امشاج یعنی اطوار که طوري علقه و طوري مضغه و طوري استخوانهاست تا آنوقت که انسانی شود و بدنیا
آید. و بقولی مراد از امشاج اختلاف الوان نطفه است یعنی مختلفۀ الالوان که نطفههاي مرد و زن رنگشان مختلف باشد. و
بقولی امشاج اخلاط طبایعی است که در انسان است از حرارت و برودت و یبوست و رطوبت که خداوند در نطفه قرار داده
سپس بناي بنیه حیوانی را با اخلاط تعدیل شده فرموده پس از آن حیات در آن دمیده و سپس گوش و چشم براي او شکافته
است فتبارك اللّه أحسن الخالقین] قصد ما از آفرینش او ابتلاي او یعنی آزمایش او بوسیله تکلیف باعمال شاقه بود تا فرمانبري
یا نافرمانی خود را ظاهر سازد و براي اینکه اختیار و امتحان آلت شنیدن و آلت دیدن باو دادیم تا دیدن و شنیدن و معرفت
تکالیف ما در قدرت و توانائی او باشد]. [در تفسیر روح البیان گوید: أبو عثمان المغربی قدس سره گفته است: ابتلی اللّه الخلق
بتسعۀ امشاج ثلاث فتّانات هی سمعه و بصره و لسانه و ثلاث کافرات هی نفسه و هواه و عدوّه الشیطان و ثلاث مؤمنات هی
[ عقله و روحه و قلبه فاذا ایّد اللّه العبد بالمعونۀ قهر العقل علی القلب فملّکه و استأسر النفس و الهوي فلم یجدا الی [ صفحه 441
الحرکۀ سبیلا فجانست النفس الروح و جانس الهوي العقل و صارت کلمۀ اللّه هی العلیا قال اللّه تعالی قاتِلُوهُم حَتّی لا تَکُونَ
148 یعنی خداوند آفریدگان را به 9 اخلاط مختلط مبتلا ساخته و آزمایش فرموده است سه تاي آنها وسیله - فِتنَۀٌ. -قرآن- 110
فتنه و آزمایشاند و آنها گوش و چشم و زبان اویند و سه تاي دوم موجب کفر و کفرانند و آنها نفس و هوي و دشمن اوست
که شیطان است و سه تاي دیگر سبب ایماناند و آنها عقل او و روح او و قلب او میباشند و چون خداوند بندهاي را بکمک
خود تأیید فرماید عقل بر دل غلبه میکند و آنرا متصرّف میگردد و نفس و هواي او را اسیر خود میسازد و آندو راهی براي
حرکت و جنبش نمییابند در اینصورت نفس همنشین روح و هوي هم جنس عقل میگردد و کلمه خداوندي علوّ یافته است که
فرمود بکشید آنها را تا فتنه برانگیخته نشود]. 3- ما راه را باو نشان دادیم و طریق را براي او روشن ساختیم [تا اینکه شناختن
حق از باطل براي او مقدور و متمکن باشد و راه خیر و شرّ را بوسیله دین و ادلّه عقل و شرع که براي عموم مکلّفین تعمیم دارد
نمایاندیم] و او مختار است که یا بحسن اختیار خود شکر خداي تعالی را [که اعتراف بنعم اوست] بجاي آورد [و بدین سبب
بحق برسد] و یا نعم خدا را کفران کند [و احسان او را منکر شود و در اینصورت از راه صواب دور و گمراه باشد و بحسب
اختیارش مجازات گردد]. اینکه آیه دلالت دارد بر اینکه خداوند جمیع خلق خود را هدایت فرموده است زیرا لفظ عامّ است.
-4 ما براي کافران [بکیفر کفران و عصیانشان] در جهنّم غل و زنجیرها و آتشهاي افروختهاي مهیّا ساخته و ذخیره نمودهایم [تا
در آنها بسوزند و معاقب گردند]. 5- بدرستیکه نیکان یعنی نیک کرداران [کسانیکه مطیع خدا و محسن [ صفحه 442 ] نسبت
بخلقند و موري از آنها در آزار نیست و به شرّي راضی نیستند حقوق لازمه را ادا میکنند و اعمال مستحبّه را ترك نمیکنند]
جام شرابی مینوشند که مخلوط و ممزوج با کافور است [و آن نام چشمه آبی است در بهشت]. 6- اینکه شراب از چشمهایست
که بندگان خدا [یعنی اولیاء خدا] از آن مینوشند و بهر جا مایل باشند شقّ نهر میکنند و آن آبرا میبرند [و مؤمن چون اراده کند
که نهري از آن جاري سازد خطّی میکشد و از آن آب میجوشد و بدون رنج و تعب جاري میگردد]. توضیح: فراء گوید:
شربها و شرب بها در معنی مساوي هستند چنانکه گویند تکلمت بکلام حسن و کلاما حسنا [مجمع]. 7- [اینکه نیکان نیک
کرداران کسانی بودند یا هستند که در دنیا] بنذریکه کردهاند وفا میکنند یعنی تمام و کمال آنرا اداء مینمایند و ترسانند روزي
را که بدي آن یعنی اهوال و عذاب آن در همه جهات پراکنده و منتشر است. 8- و اطعام میکنند یعنی خوراك میدهند با حبّ
و حاجتی که خودشان بخوراك دارند [ یا بمحبّتی که بخدا دارند که ضمیر حبّه بخدا برگردد] بفقیر بینوائی که مالک چیزي
نیست و طفل یتیمی که پدر بر سرش نیست و اسیر زندانی که دسترسش بخوراکی نیست. 9- فقط ما شما را براي طلب رضاي
خدا خالصا للّه و خالی از هر گونه ریاء و طلب جزاء اطعام میکنیم و از شما نه خواهان مزد و مکافاة هستیم و نه خواهانیم که
سپاسگزاري نمائید. [سعید بن جبیر و مجاهد گفتهاند که آنان باین عبارت سخن نراندهاند بلکه خداوند سبحانه داناست بآنچه
در دلهاي آنهاست آنها را بدینوسیله ثنا گفته است که راغب در آن رغبت کند]. 10 - ما از پروردگار خودمان ترسانیم از
عذاب روزي که چهرهها در آنروز [ صفحه 443 ] عبوس و منقبض است و روز سخت و هولناکی است [از حسن بصري
یعنی چه سخت است اسم روز قیامت و او « سبحان اللّه ما أشد اسمه و هو من اسمه اشدّ » پرسیدند که قمطریر چیست گفت
سختتر است از اسم خود. از مجمع و روح البیان] هر چه دهی میده و منت منه || و آنچه بمنت دهی آن خود بده منت و
مزدي که در احسان بود || وقت جزا موجب نقصان بود الوجه: الجارحۀ عبّر به عن الذات لکونه اشرف الاعضاء و قال بعضهم
الوجه مجاز عن الرّضی لان الرضا معلوم فی الوجه و کذا السخط].
[ [سوره الإنسان [ 76 ]: آیات 11 تا 22
اشاره
فَوَقاهُمُ اللّهُ شَرَّ ذلِکَ الیَومِ وَ لَقّاهُم نَضرَةً وَ سُرُوراً [ 11 ] وَ جَزاهُم بِما صَبَرُوا جَنَّۀً وَ حَرِیراً [ 12 ] مُتَّکِئِینَ فِیها عَلَی الَأرائِکِ لا یَرَونَ
فِیها شَمساً وَ لا زَمهَرِیراً [ 13 ] وَ دانِیَۀً عَلَیهِم ظِلالُها وَ ذُلِّلَت قُطُوفُها تَذلِیلًا [ 14 ] وَ یُطافُ عَلَیهِم بِآنِیَۀٍ مِن فِضَّۀٍ وَ أَکوابٍ کانَت
365 قَوارِیرَا مِن فِضَّۀٍ قَدَّرُوها تَقدِیراً [ 16 ] وَ یُسقَونَ فِیها کَأساً کانَ مِزاجُها زَنجَبِیلًا [ 17 ] عَیناً فِیها تُسَمّی - قَوارِیرَا [ 15 ] -قرآن- 1
[ سَلسَبِیلًا [ 18 ] وَ یَطُوفُ عَلَیهِم وِلدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَیتَهُم حَسِبتَهُم لُؤلُؤاً مَنثُوراً [ 19 ] وَ إِذا رَأَیتَ ثَمَّ رَأَیتَ نَعِیماً وَ مُلکاً کَبِیراً [ 20
310 عالِیَهُم ثِیابُ سُندُسٍ خُضرٌ وَ إِستَبرَقٌ وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِن فِضَّۀٍ وَ سَقاهُم رَبُّهُم شَراباً طَهُوراً [ 21 ] إِنَّ هذا کانَ لَکُم - -قرآن- 1
اي و « وَ لَقّاهُم » الوقایۀ الحفظ و المنع من الاذي « فَوَقاهُمُ اللّهُ » [ 190 [ صفحه 444 - جَزاءً وَ کانَ سَعیُکُم مَشکُوراً [ 22 ] -قرآن- 1
« دانِیَۀً » الزمهریر شدّة البرد و القمر فی لغت طیّ « زَمهَرِیراً » الاسرّة جمع اریکۀ « الَأرائِکِ » اي حسنا و بهجۀ « نَضرَةً » جعلهم یلقون
مزاج الخمر ما « مِزاجُها » جمع کوب و هو الکوز لا عروة له « وَ أَکوابٍ » جمع قطف و هو ما یقطف من الثمر « قُطُوفُها » اي قریبۀ
« السندس » اي هناك « ثَمَّ » جمع قارورة و هی عادة تصنع من الزجاح و لکن اللّه یقول ان قواریر الجنۀ من الفضّۀ « قَوارِیرَا » مزج به
-131- 101 -قرآن- 121 - 71 -قرآن- 95 - 21 -قرآن- 60 - الدیباج الغلیظ له بریق. -قرآن- 3 « الاستبرق » الدیباج الرقیق الفاخر
481- 380 -قرآن- 476 - 341 -قرآن- 371 - 292 -قرآن- 334 - 240 -قرآن- 282 - 218 -قرآن- 232 - 164 -قرآن- 211 - قرآن- 154
تفسیر معانی:
اشاره
-11 بنابرین خداوند آنان را [یعنی ابراریکه شرح کردار آنها در آیات قبل گذشت] از اهوال و سختیهاي اینکه روز [یعنی روز
رستاخیز] حفظ میکند و مانع رحمت آنها میشود و براي آنها شادي و خوشی دل پیش میآورد. 12 - و بسبب شکیبائی و صبر
آنها در دنیا [بر طاعت خدا و دوري از نافرمانی خدا و تحمل محنتها و شداید دنیا] بسکنی دادن در بهشت و پوشانیدن لباس
حریر و نشانیدن بر فرشهاي ابریشمین پاداش و جزا خواهد داد. 13 - تکیه میدهند در بهشت بر تختها [چنانکه شاهان بر
اریکههاي سلطنتی در دنیا] در بهشت نه آفتابی میبینند که از حرارتش در تعب باشند و نه سرد گاهی که از برودتش آزار
ببینند. 14 - و شاخههاي [سایه افکن] درختهاي بهشت بنزدیک آنهاست و میوههاي [ صفحه 445 ] درختان مسخّر آنان است
تسخیري که بهر حال باشند شاخهها بآنها نزدیک است [خواه ایستاده و خواه نشسته و خواه خوابیده، و بمحض اراده آنرا
میچینند. 15 - و در گردش میآید براي اینکه نیکوکاران که صفات آنها گذشت ظرفهاي سیمین و کوزههاي شراب که از
شیشه و بلور است. 16 - شیشههائی که از صفا مانند نقره است [یعنی نقرههائیکه حاجب ماوراء نیستند و از بیرون درون آنها
دیده میشود] و ساقیان اندازه میکنند [یعنی در جامها باندازه نوشیدن هر کس میریزند] اندازهاي که نه زیاد بر میزان آشامیدن
آنهاست و نه کمتر از آن. 17 - و نوشانیده میشوند نیکوکاران جامی از شراب که ممزوج و مخلوط با زنجبیل بهشتی است.
-18 آن زنجبیل از چشمهاي در بهشت است که سلسبیل نامیده میشود [و آن شراب ممزوج با آب آن چشمه است]. 19 - و بر
دور آنان پسرانی گوشواره بگوش بخدمت در گردشند که وقتی آنها را ببینند گمان برند که آنها در صفا و طراوت
مرواریدهاي افشان شده باشند [که پراکنده مشغول بخدمتگزاري هستند]. 20 - و چون بنگري و نظر کنی در آنجا [یعنی در
بهشت] نعمتهاي بسیار و وصف نشدنی مینگري و ملک وسیعی که تمام نشدنی است. 21 - در بر بهشتیان لباسهاي دیباي
نازك سبز و دیباي ضخیم است و با دست برنجنهاي سیمین زیب و زینت کردهاند و بآنها مینوشاند پروردگارشان شراب
پاکی [که درون آنها را تطهیر میکند نه چون شراب دنیوي که درون را آلوده و نجس میسازد]. 22 - همانا آنچه را از نعماي
بهشتی توصیف کردیم براي شما جزاء و مکافات اعمال حسنه ایست که در دنیا بجاي آوردهاید و سعی شما در مرضاي
خداوند و قیام بآنچه شما را بآن امر نموده است مورد شکر است و مقبول و مورد خشنودي [ صفحه 446 ] خداي شماست.
شیخ بزرگوار در تفسیر مجمع البیان گوید: خاصه و عامه روایت کردهاند که آیات اینکه سوره از [إِنَّ الَأبرارَ یَشرَبُونَ- تا
سَعیُکُم مَشکُوراً] با بروایت إبن عباس و مجاهد و أبی صالح در باره علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام و کنیزشان
موسومه بفضّه نازل شده است و قصّه آن مطوّل است و باجمال آنکه امامان حسن و حسین بیمار شدند و جدّشان بعیادت آنها
آمد و وجوه عرب نیز با آنحضرت بودند و فرمودند یا أبا الحسن براي شفاي دو پسرت اگر نذري کنی بجا است، علی علیه
السّلام نذر کرد اگر شفا یابند سه روز روزه بدارد فاطمه سلام اللّه علیها همین نذر را نمود و همچنین فضّه هم نذر کرد و آنها
شفا یافتند ولی چیزي نداشتند و علی علیه السّلام سه صاع جو از یهودي وام گرفت و بروایتی جو را گرفت که در برابر آن
براي او پشمی بریسد و آنرا بنزد فاطمه علیها السلام آورد و صاعی از آنرا آنخاتون آسیا کرده و نان پخت و چون نماز مغرب
بگذاشت و نان را براي افطار بنزد آنها آورد مسکینی بر در بصدا آمد و سؤال کرد آنها نان خود را بدون اینکه از آن بچشند
بمسکین دادند و جز آب چیزي نخوردند و چون روز دوم شد صاع دیگري را آسیا فرمود و نان پخت و نزد علی علیه السّلام
آورد و ناگهان یتیمی بر در طعام خواست آنها نان را بدو داده و جز آب چیزي نچشیدند و چون روز سوم شد صاع باقی را
آسیا نموده و نان پخت و بنزد علی علیه السّلام آورد که ناگهان اسیري بدر خانه خوراك خواست آنها نان را باو داده جز آب
چیزي نچشیدند و چون چهارمین روز شد و نذرهاي خود را ادا کرده بودند علی علیه السّلام با حسن و حسین علیهم السلام
بخدمت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم رسید و آنانرا حالت ضعفی بود و رسول خدا بگریه درآمد و جبرئیل علیه
161 و در روایت عطا از إبن عباس چنان است که - 133 -قرآن- 142 - السّلام نازل شده و سوره هل اتی بیاورد. -قرآن- 104
علی بن أبی طالب علیه السّلام اجیر شد که نخلی را آب دهد و مقداري جو در صبح آن شب بگیرد چون صبح شد و [ صفحه
447 ] جو را گرفت ثلث آنرا آسیا نموده و از آن حریرهاي ساختند تا تناول کنند و بمحض اینکه پخته شد مسکینی بیامد و آنها
طعام را باو دادند و ثلث دوم را پختند و تا پخت آن باتمام رسید یتیمی بیامد و سؤال کرد و آن غذا را باو دادند و سپس ثلث
سوّم را پختند و تا پخته شد اسیري از مشرکین بدر آمد و غذا خواست و باو دادند و روز خود را باین نحو بسر آوردند [و
واحدي در تفسیر خود اینکه نحو بیان کرده است]. و علی بن ابراهیم گفته است که پدرش از عبد اللّه بن میمون و او از ابی
عبد اللّه امام صادق علیه السّلام حدیث نموده است که مقدار جوي نزد فاطمه علیها السلام بود و از آن طبیخی تهیه فرمود و
چون پخته شد در برابر خود نهادند تا بخورند مسکینی آمد و گفت خدا بشما رحم کند علی علیه السّلام برخاست و ثلث آنرا
بمسکین داد و چیزي نگذشت که یتیمی آمد و گفت رحمکم اللّه علی علیه السّلام برخاست و ثلث دیگر را باو داد سپس
اسیري بیامد و گفت رحمکم اللّه علی علیه السّلام ثلث باقی را هم باو داد و از آن غذا چیزي خودشان نچشیدند و خدا آیات
را نازل فرمود. و اینکه آیات در باره هر کسی است که براي رضاي خداي عزّ و جلّ چنین کند. اینها دلالت دارد بر اینکه
سوره هل اتی مدنیّه است- و أبو حمزه ثمالی در تفسیر خود گفته است که حسن بن حسن أبو عبد اللّه بن الحسن مرا حدیث
کرده است که سوره مدنیه است و تماما در شأن علی و فاطمه علیهما السّلام نازل شده است. سید أبو الحمد مهدي بن نزار
الحسینی القاینی ما را حدیث کرده گفت خبر داد ما را الحاکم أبو القاسم عبید اللّه بن عبد اللّه الحسکانی گفت حدیث کرد ما
را أبو نصر المفسّر گفت حدیث کرد مرا عمویم أبو حامد بطور املاء گفت حدیث کرد مرا فزاري ابو یوسف یعقوب بن محمّد
المقرّي گفت حدیث کرد ما را محمّد بن یزید السلمیّ گفت حدیث کرد ما را زید بن أبی موسی گفت حدیث کرد ما را
عمرو بن هرون از عثمان بن عطاء از پدرش از إبن عباس گفت: اوّل سورهاي که در مکّه نازل شد [اقرء باسم ربک] بعد 2- ن
و القلم- بعد 3- المزمّل- بعد 4- [ صفحه 448 ] المدّثر- بعد 5- تبّت- بعد 6- اذا الشمس کوّرت- بعد 7- سبح اسم ربک
الاعلی- بعد 8- و اللیل اذا یغشی- بعد 9- و الفجر- بعد 10 - و الضّحی بعد 11 - ا لم نشرح- بعد 12 - و العصر- بعد 13 - و
العادیات- بعد 14 - انّا أعطیناك الکوثر- بعد 15 - الهیکم التکاثر- بعد 16 - ا رأیت- بعد 17 - الکافرون بعد 18 - ا لم تر
- کیف- بعد 19 - قل اعوذ برب الفلق- بعد 20 - قل اعوذ برب النّاس- بعد 21 - قل هو اللّه أحد- بعد 22 - و النجم- بعد 23
عبس- بعد 24 - انا انزلناه- بعد 25 - و الشمس- بعد 26 - البروج- بعد 27 - و التین- بعد 28 - لایلاف- بعد 29 - القارعه- بعد
-30 القیمۀ- بعد 31 - الهمزه- بعد 32 - و المرسلات- بعد 33 - ق- بعد 34 - لا اقسم بهذا البلد- بعد 35 - الطارق- بعد 36
- اقتربت- بعد 37 - ص- بعد 38 - الاعراف- بعد 39 - قل اوحی- بعد 40 - یس- بعد 41 - الفرقان- بعد 42 - الملئکۀ- بعد 43
کهیعص بعد 44 - طه- بعد 45 - الواقعه- بعد 46 - الشعراء- بعد 47 - النمل- بعد 48 - القصص- بعد 49 - بنی اسرائیل- بعد
-50 یونس- بعد 51 - هود- بعد 52 - یوسف- بعد 53 - الحجر- بعد 54 - الانعام- بعد 55 - الصافات- بعد 56 - لقمن- بعد
-57 القمر- بعد 58 - السباء- بعد 59 - الزّمر- بعد 60 - المؤمن- بعد 61 - حم السجده- بعد 62 - حمعسق- بعد 63 - الزخرف-
- بعد 64 الدخان- بعد 65 - الجاثیه- بعد 66 - الاحقاف- بعد 67 - الذاریات- بعد 68 - الغاشیۀ- بعد 69 - الکهف- بعد 70
- النحل- بعد 71 - نوح- بعد 72 - ابراهیم- بعد 73 - الانبیاء- بعد 74 - المؤمنون- بعد 75 - ا لم تنزیل- بعد 76 - الطور- بعد 77
الملک- بعد 78 - الحاقۀ- بعد 79 - المعارج- بعد 80 - عمّ یتساءلون- بعد 81 - النازعات- بعد 82 - انفطار بعد 83 - انشقت-
بعد 84 - الرّوم- بعد 85 - العنکبوت- بعد 86 - المطفّفین اینکه هشتاد و شش سوره در مکّه نازل گردید و سپس در مدینه
1- البقره 2- الانفال 3- آل عمران 4- الاحزاب 5- الممتحنۀ 6- النساء 7- اذا [ سورههاي زیر نازل شده است. [ صفحه 449
زلزلت 8- الحدید 9- محمّد صلّی اللّه علیه و آله 10 - الرّعد 11 - الرحمن 12 - هل اتی 13 - الطلاق 14 - لم یکن 15 - الحشر
- -16 اذا جاء 17 - النور 18 - الحج 19 - المنافقون 20 - المجادله 21 - الحجرات 22 - التحریم 23 - الجمعه 24 - التغابن 25
سورة الصف 26 - الفتح 27 - المائده 28 - التوبۀ و اینها بیست و هشت سوره هستند. سپس شیخ بزرگوار اخبار معتبره دیگري را
سخنان ما در اینباب توسعه یافت » : در دنبال خبر فوق که دالّ بر نزول سوره هل اتی در مدینه است ذکر کرده و در پایان فرماید
تا حدي که نزدیک شد از اسلوب کتاب خارج شود و چه بسا که بسبب آن نسبت اطناب و طول کلام بما دهند لکن غرض در
اینکه تطویل آن بود که پارهاي از مردمان متعصّب در اینکه قصّه طعن زده و گفتهاند اینکه سوره مکیه است و چگونه امر
مربوط بمدینه بآن تعلّق میپذیرد و باین سخن استدلال کردهاند و جرأت نمودهاند که از راه تجري بخدا و دشمنی با اهل بیت
رسولخدا بگویند که شأن نزول اینکه سوره مخترعه است و لذا خواستم حق اینکه امر واضح گردد و برهان وارد شود و پرده از
چهره عنادآمیز اینکه معاند برداشته شود زیرا چنانکه میبینیم اینکه احادیث حاوي سرّ مخزون و درّ مکنونی از اینکه علم است
که بنور آن استضائه میشود و آن معرفت ترتیب سورههاي قرآن در تنزیل و انحصار عدد سورهها باجمال و تفصیل است [اللّهمّ
امددنا بتاییدك و ایّدنا بتوفیقک فانت الرجاء و الامل و علی فضلک المعوّل و المتّکل]. همچنین در مجمع در ضمن خبریکه از
سعید بن المسیب از علی بن أبی طالب علیه السّلام روایت میکند و ترتیب نزول سور را بیان مینماید در ذیل آن گوید:
[سپس پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود که جمیع سورههاي قرآن یکصد و چهارده سوره است و جمیع آیات قرآن
[ ششهزار و دویست و سی و شش [ 6236 ] و جمع حروف قرآن سیصد و بیست و یکهزار و دویست و پنجاه حرف [ 321250
حرف [لا یرغب [ صفحه 450 ] فی تعلّم القرآن الّا السعداء و لا یتعهّد قرائته الّا اولیاء الرّحمن- یعنی در آموختن قرآن میل
نمیکنند جز خوشبختان و خواندن آنرا بعهده نمیگیرند مگر دوستان خداي رحمان]. و نیز در ذیل حدیث فوق مربوط بترتیب
نزول سور در مجمع گوید: [و بتحقیق اینکه حدیث را استاد احمد الزاهد باسناد خود از عثمان بن عطاء از پدرش از إبن عباس
در کتاب الایضاح روایت کرده و بر آن افزوده است که چون ابتداي سورهاي در مکّه نازل میگشت در مکّه نوشته میشد
سپس خداوند آنچه میخواست در مدینه بآن میافزود.] [در تفسیر روح البیان که از تفاسیر اهل سنّت است پس از شرح
داستان بطریقیکه ذکر شد اقوال مختلفه عامّه را که در مدنی بودن سوره شک کرده و بعضی عنادا قضیّه بیماري حسنین و نذر
علی علیه السّلام و فاطمه علیهما السّلام را نعوذ باللّه موضوعه دانستهاند در خاتمه گوید [مولی فناري در تفسیر الفاتحه نقل از
جمعی از بزرگان علماء گوید که هل اتی علی الانسان از سورههاي نازله در مدینه است و همچنین مجاهد و قتاده آنرا مدنیّه
دانند جز یک آیه [وَ لا تُطِع مِنهُم آثِماً أَو کَفُوراً] که آن مکیه است و حسن و عکرمه و ماوردي نیز آنرا مدنیّه دانند جز آیه
[فَاصبِر لِحُکمِ رَبِّکَ ... الی آخر] که مکی است و دلیل بر آنهم اینستکه اسیر در مدینه بوده است آنهم بعد از آیه قتال و امر
بجهاد و لذا آیات مکی و آیات مدنی منضمّ بیکدیگر شدهاند بنابرین میتوانی اگر بخواهی هم آنرا مکی و هم آنرا مدنی
بگوئی و آیات مدنی در اینکه سوره بیش از آیات مکیه است و ظاهر آنستکه سوره مدنیه باید نامیده شود نه مکیّه و ما را هم
[ 655 [ صفحه 451 - 548 -قرآن- 631 - شکّی در صحت قصّه نیست و اللّه اعلم]. -قرآن- 506
[ [سوره الإنسان [ 76 ]: آیات 23 تا 31
اشاره
إِنّا نَحنُ نَزَّلنا عَلَیکَ القُرآنَ تَنزِیلًا [ 23 ] فَاصبِر لِحُکمِ رَبِّکَ وَ لا تُطِع مِنهُم آثِماً أَو کَفُوراً [ 24 ] وَ اذکُرِ اسمَ رَبِّکَ بُکرَةً وَ أَصِیلًا
328- 25 ] وَ مِنَ اللَّیلِ فَاسجُد لَهُ وَ سَبِّحهُ لَیلًا طَوِیلًا [ 26 ] إِنَّ هؤُلاءِ یُحِبُّونَ العاجِلَۀَ وَ یَذَرُونَ وَراءَهُم یَوماً ثَقِیلًا [ 27 ] -قرآن- 1 ]
نَحنُ خَلَقناهُم وَ شَدَدنا أَسرَهُم وَ إِذا شِئنا بَدَّلنا أَمثالَهُم تَبدِیلًا [ 28 ] إِنَّ هذِهِ تَذکِرَةٌ فَمَن شاءَ اتَّخَذَ إِلی رَبِّهِ سَبِیلًا [ 29 ] وَ ما تَشاؤُنَ
340- إِلاّ أَن یَشاءَ اللّهُ إِنَّ اللّهَ کانَ عَلِیماً حَکِیماً [ 30 ] یُدخِلُ مَن یَشاءُ فِی رَحمَتِهِ وَ الظّالِمِینَ أَعَدَّ لَهُم عَذاباً أَلِیماً [ 31 ] -قرآن- 1
بتأخیر نصرك علی کفّار مکّه و غیرهم « فَاصبِر لِحُکمِ رَبِّکَ » اي مفرّقا منجّما لیکون منطبقا علی الحوادث الاجتماعیّۀ « تَنزِیلًا »
البکرة هی اوّل ساعات النهار و الاصیل هو الوقت الّذي قبل غروب « بُکرَةً وَ أَصِ یلًا » اي مذنبا. أثم یأثم اثما اي اذنب « آثِماً »
اي و احکمنا « وَ شَدَدنا أَسرَهُم » اي و یترکون « وَ یَذَرُونَ » اي الفائدة العاجلۀ « العاجِلَۀَ » اي و نزّهه عن النقائص « وَ سَبِّحهُ » الشمس
-207- 148 -قرآن- 186 - 99 -قرآن- 140 - 12 -قرآن- 72 - ربط مفاصلهم. یقال شد اللّه اسره اي قوّي إحکام خلقه. -قرآن- 1
23 - حقّا که ما قرآن را بر تو وحی [ 413 [ صفحه 452 - 376 -قرآن- 391 - 340 -قرآن- 361 - 300 -قرآن- 328 - قرآن- 286
نمودیم و فرو فرستادیم بطور تنزیل یعنی آیهاي پس از آیه [و باقتضاي حکم بالغه یکجا نازل ننمودیم] 24 - پس [ یا محمّد
صلّی اللّه علیه و آله] بآنچه تو را امر میکنیم و بر زحمات رسالت صبور و شکیبا باش [و ابلاغ امر بکن و کتاب را بمردم
برسان و بآن عمل کن] [هر چند ترا تکذیب کنند و آزار دهند] و از آنان [یعنی مشرکین مکّه] فرمان مبر چه گناهکاران آنها
چه کافران آنها [یعنی کسیکه دعوت بگناه یا کفر کند یعنی فاسق یا کافر]. 25 - و همواره بیاد خدا باش و نام پروردگار خود
را ببر [و رسالت خود را تبلیغ کن و مردم را بسوي خدا بخوان] صبحگاهان و شبانگاهان [یعنی دائما] [زیرا خدا یار و یاور
تست و ترا تأیید و اعانت خواهد فرمود]. 26 - و پارهاي از شب او را سجده کن یعنی نماز بگذار [یعنی نماز مغرب و عشاء را
بجاي آور] و در طول شب او را تسبیح کن [یعنی نماز شب بگذار] [از حضرت رضا علیه السّلام مروي است که احمد بن
محمّد معنی اینکه آیه را از آنحضرت پرسید و عرض کرد اینکه تسبیح چیست بپاسخ فرمود نماز شب] 27 - حقا اینکه جماعت
[کافران] لذّات فعلی دار دنیا را خواهانند [و براي منافع آنی کار میکنند و خود را فدا میکنند] و روزي سخت و شدید را در
پشت سر میگذارند [ یا روز سختی که در جلو دارند رها میکنند- و وراء در پیش و پس هر دو استعمال میشود]. 28 - ما آنها
را آفریدهایم و پشت آنها [ یا عروق و اعصاب و مفاصل آنها را] محکم ساختهایم و هر وقت بخواهیم آنها را هلاك میسازیم و
آنها را بمانندهاشان تبدیل میکنیم تبدیل کردنی [و لکن براي اتمام حجت اینک آنها را باقی گذاشتهایم]. 39 - حقا اینکه
[سوره یا اینکه قرآن یا اینکه رسالت] موعظه و پند و تذکّري است و هر کس بخواهد راهی براي رضاي پروردگار خود در
پیش بگیرد بآن [ صفحه 453 ] عمل میکند [و فرمان خداي خود را میبرد و از معصیت او اجتناب مینماید]. 30 - و لکن
نمیخواهند [بندگان خدا] مگر آنکه خدا بخواهد [یعنی نمیخواهند عمل بطاعت او کنند و همت آنها براي غرضی از اعراض
تحریک نمیشود مگر آنکه خدا آنرا خواسته و اراده کرده باشد] همانا خداوند داناي بمصالح بندگان و آنچه میکند بمقتضاي
حکمت است. 31 - داخل میسازد هر که را بخواهد [از مؤمنان] در رحمت خود [و اتّخاذ راه بسوي پروردگار] و براي
ستمکاران عذاب دردناکی مهیا فرموده است.
سورة المرسلات
اشاره
37- مکیّه است و عدد آیات آن بلا خلاف پنجاه آیه است. بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ -قرآن- 1
[ [سوره المرست [ 77 ]: آیات 1 تا 15
اشاره
- [ 37 وَ المُرسَلاتِ عُرفاً [ 1] فَالعاصِفاتِ عَصفاً [ 2] وَ النّاشِراتِ نَشراً [ 3] فَالفارِقاتِ فَرقاً [ 4 - بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ -قرآن- 1
- [ 103 فَالمُلقِیاتِ ذِکراً [ 5] عُذراً أَو نُذراً [ 6] إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِعٌ [ 7] فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَت [ 8] وَ إِذَا السَّماءُ فُرِجَت [ 9 - قرآن- 1
یَّومٍ أُجِّلَت [ 12 ] لِیَومِ الفَصلِ [ 13 ] وَ ما أَدراكَ ما یَومُ الفَصلِ
ِ
146 وَ إِذَا الجِبالُ نُسِفَت [ 10 ] وَ إِذَا الرُّسُلُ أُقِّتَت [ 11 ] لِأَي - قرآن- 1
« عُرفاً » اي الملائکۀ المرسلات « وَ المُرسَلاتِ » [ 38 [ صفحه 454 - 160 وَیلٌ یَومَئِذٍ لِلمُکَ ذِّبِینَ [ 15 ] -قرآن- 1 - 14 ] -قرآن- 1 ]
عصفت « فَالعاصِ فاتِ » العرف هنا امّا نقیض النکر اي ارسلن للاحسان و المعروف و امّا بمعنی متتابعۀ مأخوذ من عرف الفرس
اي الموحیات الی الانبیاء « فَالمُلقِیاتِ » بین الحق و الباطل « فَالفارِقاتِ » اي ناشرات الشرایع « النّاشِراتِ » الریاح تعصف اشتدّ جریها
-18- اي اخّرت. -قرآن- 1 « أُجِّلَت » عین لها وقتها « أُقِّتَت » ذهب نورها « طُمِسَت » للمحقین و نذرا للمبطلین « عُذراً » ذکرا من اللّه
-385- 348 -قرآن- 375 - 293 -قرآن- 340 - 254 -قرآن- 277 - 217 -قرآن- 239 - 170 -قرآن- 203 - 50 -قرآن- 155 - قرآن- 42
1- قسم ببادهائیکه پیاپی میوزند- یا بقولی- قسم بفرشتگانی که با معروف از امر و نهی 435- 408 -قرآن- 424 - قرآن- 397
خدا إرسال و فرستاده شدهاند- یا بقولی- قسم بپیمبرانی که معروف و احسان از جانب حق آوردهاند. 2- و بادهاي شدید که
بشدّت میوزند- یا فرشتگانی که مانند باد شدید بسرعت بسوي زمین میآیند [و احکام خدا را میآورند]. 3- و قسم
ببادهائیکه ابرها را براي آمدن باران منتشر و پراکنده میکنند- یا بقولی- قسم بفرشتگانی که کتب آسمانی را از جانب خدا
منتشر مینمایند 4- و آن فرشتگان آیاتی میآورند که بین حق و باطل را جدا میسازد- یا بقولی- بادهائیکه بین ابرها را جدائی
میاندازند. 5- و آن فرشتگان ذکر یعنی وحی را بانبیاء القاء میکنند و پیمبران آنها را بامّتهاي خود القاء مینمایند [یعنی در
قلب و خاطر آنها میافکنند]. 6- [و اینکه القاء ذکر] براي اهل حق وسیله عذر [یعنی معذرت خواهی] و براي اهل باطل وسیله
ترسانیدن و اعلام بموضع مخافت است. 7- همانا آنچه را خداوند [از بعث و نشور و ثواب و عقاب] بشما وعده داده است بلا
شک وقوع خواهد یافت [و اینکار شدنی است]. 8- پس چون ستارگان محو شوند [و آثار آنها از بین برود [و نورشان باطل و
10 - و چون کوهها از جا [ ضیائشان زایل شود]. 9- و زمانی که آسمان شکافته گردد [و از هم ریخته گردد]. [ صفحه 455
کنده شود و پراکنده گردد و از آنها در روي زمین اثري باقی نماند. 11 - و زمانی که پیمبران در وقت معین گرد هم آیند [تا
شهادت در باره امّتهاي خود دهند]. 12 - [و گفته میشود اینکه روز جمع شدن پیمبران و وقتی که براي آن تعیین گشته است]
براي چه روزي بعقب افتاده و ضرب الاجل براي آن شده است! 13 - براي روز که خداوند بین خلایق جدائی و فاصله
میاندازد [و بین محسن و مسییء قضاوت میفرماید]. 14 - و ندانی تو که روز فصل [یعنی آنروز که تمیز و جدائی بین خلق
واقع میشود] چه روز عظیمی است [که کنه آنرا نتوان دانست]. 15 - واي در اینروز [از هول و هراس] براي کسانیکه اینکه روز
را تکذیب کردند و دروغ پنداشتند [و از جمله تکذیب ارتکاب معاصی است].
[ [سوره المرست [ 77 ]: آیات 16 تا 28
اشاره
أَ لَم نُهلِکِ الَأوَّلِینَ [ 16 ] ثُمَّ نُتبِعُهُمُ الآخِرِینَ [ 17 ] کَذلِکَ نَفعَلُ بِالمُجرِمِینَ [ 18 ] وَیلٌ یَومَئِذٍ لِلمُکَذِّبِینَ [ 19 ] أَ لَم نَخلُقکُم مِن ماءٍ
193 فَجَعَلناهُ فِی قَرارٍ مَکِینٍ [ 21 ] إِلی قَدَرٍ مَعلُومٍ [ 22 ] فَقَدَرنا فَنِعمَ القادِرُونَ [ 23 ] وَیلٌ یَومَئِذٍ لِلمُکَذِّبِینَ - مَهِینٍ [ 20 ] -قرآن- 1
[ 181 أَحیاءً وَ أَمواتاً [ 26 ] وَ جَعَلنا فِیها رَواسِیَ شامِخاتٍ وَ أَسقَیناکُم ماءً فُراتاً [ 27 - 24 ] أَ لَم نَجعَلِ الَأرضَ کِفاتاً [ 25 ] -قرآن- 1 ]
« القادِرُونَ » اي فقدّرنا « فَقَدَرنا » اي موضع یقرّ فیه حصین « قَرارٍ مَکِینٍ » [ 134 [ صفحه 456 - وَیلٌ یَومَئِذٍ لِلمُکَذِّبِینَ [ 28 ] -قرآن- 1
« رَواسِیَ » اسم لما یکفت اي یضمّ و یجمع کالضمام او جمع کافت او جمع کفت و هو جراب لا یضیع شیئا « کِفاتاً » المقدّرون
18 -قرآن- - الفرات العذب جدّا الّذي یکسر العطش. -قرآن- 1 « فُراتاً » اي مرتفعات « شامِخاتٍ » جمع راسی معناه الراسخ الثابت
16 - آیا ما اقوام پیشین را [که 290- 267 -قرآن- 281 - 221 -قرآن- 256 - 105 -قرآن- 210 - 84 -قرآن- 96 - -57-46 قرآن- 70
قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم و لوط و غیره باشند و منکر روز فصل بودند] هلاك نساختیم! 17 - سپس در دنبال آنها
اقوام بعدي را هم بهلاك دچار خواهیم کرد. 18 - اینکه چنین است رفتار ما با بدکاران که با آنها رفتار میکنیم. 19 - واي در
اینروز براي تکذیب کنندگان [که کیفر آنها عقاب دردناکی خواهد بود]. 20 - آیا ما شما را از آب پست [بیقدر و اعتباري]
نیافریدیم! [و آفرینش آدمی با اینکه حواس شریف و عقل صحیح و تمیز و نطق، از آب بیقدري آیا دلیل و حجت نیست بر
اینکه او را صانع مدبّر حکیمی است! و آیا منکر آن مکابر و مجادل با بداهت عقول نیست!] 21 - و آن آب پست را در قرار
گاهی که امکان مکث در آن است [یعنی رحم] قرار دادیم. 22 - تا مقداري از وقت معلوم [یعنی مدت حمل]. 23 - و اندازه
گرفتیم [یعنی اندازه خلق آنرا که کوتاه یا بلند نرینه یا مادینه باشد معلوم ساخته و تقدیر نمودیم] بنابرین نیکوترین تقدیر
کنندگان هستیم [و اگر بتخفیف و از ماده قدرت بگیریم یعنی: ما بر تمام اینکه کارها توانائیم و نیکو توانائی که کسی بر آن
قادر نیست]. 24 - واي در اینروز بر کسانیکه تکذیب میکنند [که ما خلق را آفریدهایم و ما آنها را عود میدهیم]. 25 - آیا ما
زمین را براي بندگان وسیله انضمام و با هم زیستن قرار [ صفحه 457 ] ندادیم. 26 - که زندگان بر روي آن تعیش کنند و
- مردگان در درون بیارامند. [ یا آیا ما زمین را ظرف قرار ندادیم که از آن چیزهائی روئیده شود و چیزهائی روئیده نشود]. 27
و در آنزمین کوههاي ثابت بلند و مرتفعی قرار دادیم [و آنها را منبع آبها قرار دادیم] و شما را آب گوارا نوشانیدیم [که هم
خود بنوشید و هم زراعت خود را سیراب کنید و هم حیوانات را از تشنگی رهائی دهید]. 28 - واي بر کسانیکه [تکذیب اینکه
نعم و آفریدگار آنها را میکنند و مکذب قرآن و پیمبران میباشند] در اینکه روز رستاخیز [که بکیفر خود خواهند رسید].
[ [سوره المرست [ 77 ]: آیات 29 تا 40
اشاره
ذِّي ثَلاثِ شُعَبٍ [ 30 ] لا ظَلِیلٍ وَ لا یُغنِی مِنَ اللَّهَبِ [ 31 ] إِنَّها تَرمِی بِشَرَرٍ
ٍ
انطَلِقُوا إِلی ما کُنتُم بِهِ تُکَ ذِّبُونَ [ 29 ] انطَلِقُوا إِلی ظِل
222 وَیلٌ یَومَئِذٍ لِلمُکَ ذِّبِینَ [ 34 ] هذا یَومُ لا یَنطِقُونَ [ 35 ] وَ لا یُؤذَنُ لَهُم - کَالقَصرِ [ 32 ] کَأَنَّهُ جِمالَتٌ صُ فرٌ [ 33 ] -قرآن- 1
205 فَإِن کانَ لَکُم کَیدٌ فَکِیدُونِ - فَیَعتَذِرُونَ [ 36 ] وَیلٌ یَومَئِذٍ لِلمُکَذِّبِینَ [ 37 ] هذا یَومُ الفَصلِ جَمَعناکُم وَ الَأوَّلِینَ [ 38 ] -قرآن- 1
اي غیر دائم « لا ظَلِیلٍ » جمع شعبه و هو فرع من الشجر « شُعَبٍ » [ 81 [ صفحه 458 - 39 ] وَیلٌ یَومَئِذٍ لِلمُکَذِّبِینَ [ 40 ] -قرآن- 1 ]
حیلۀ تدفعون « کَیدٌ » اي یوم الحکم « یَومُ الفَصلِ » جمع اصفر « صُ فرٌ » جمع جمل کحجارة جمع حجر او اسم جمع « جِمالَتٌ » الظلّ
-58- 10 -قرآن- 45 - اصله فکیدونی حذف یاء المتکلّم اکتفاء بالکسرة، و النون للولایۀ. -قرآن- 1 « فَکِیدُونِ » بها عنکم العذاب
29 - [بتکذیب کنندگان بجزاي 238- 193 -قرآن- 225 - 170 -قرآن- 186 - 142 -قرآن- 153 - 93 -قرآن- 135 - قرآن- 82
تکذیبشان گفته میشود یعنی خزنه جهنم گویند] بروید و حرکت کنید بطرف آتشی که در دنیا منکر آن بودید و آنرا دروغ
میپنداشتند. 30 - بروید بسوي دود غلیظ و سایه تیرهاي که داراي سه زبانه و سه شعبه است [شعبهاي از بالا و شعبهاي از راست
و شعبهاي از چپ کافر را احاطه میکند]. 31 - [و اینکه سایه تیره و دود] نه سایه واقعی است که از حرارت بآن پناه برند و نه
دفع زبانههاي شعله آتش دوزخ را مینماید. 32 - اینکه شعلههاي آتش شرارههائی میافکند که هر شرارهاي مانند قصر یعنی
کوشکی و کاخی از آتش است. 33 - گوئیا اینکه شرر مانند شترانی زرد فاماند [که میل بسیاهی میزنند]. 34 - واي در آنروز
بتکذیب کنندگان [آتشی که اینست صفات آن]. 35 - اینکه روزي است که آنها گفتاري نمیکنند [زبان تکلّم و سخن گفتن
در بعض مواقف را ندارند]. 36 - و بآنها اجازهاي نمیدهند که عذر خواهی کنند و پوزش بطلبند. 37 - واي در اینروز براي
کسانیکه اینکه خبر را تکذیب کنند. 38 - اینکه روز جدائی بین اهل بهشت و دوزخ است [و روز حکم و قضاوت بین خلایق و
داد گرفتن مظلوم از ظالم است در اینکه روز ما تکذیب کنندگان اینکه امّت و امّتهاي پیشین را در یکجا مجتمع خواهیم
ساخت]. 39 - بنابراین اگر شما را در آنروز حیلهاي و چارهاي باشد چاره جوئی [ صفحه 459 ] کنید و حیله خود را بکار برید
[که از زحمات آنروز آسوده شوید ولی کجا قادر بر دفع عذاب خواهید بود، در دار دنیا کاري میکردید که مرا بغضب
آورید ولی اینک از آن عاجز هستید و گرفتار وبال و سوء فرجام اعمال خود میباشید]. 40 - واي در آنروز براي تکذیب
کنندگان [به اینکه آیات و اخبار].
[ [سوره المرست [ 77 ]: آیات 41 تا 50
اشاره
إِنَّ المُتَّقِینَ فِی ظِلالٍ وَ عُیُونٍ [ 41 ] وَ فَواکِهَ مِمّا یَشتَهُونَ [ 42 ] کُلُوا وَ اشرَبُوا هَنِیئاً بِما کُنتُم تَعمَلُونَ [ 43 ] إِنّا کَ ذلِکَ نَجزِي
225 کُلُوا وَ تَمَتَّعُوا قَلِیلًا إِنَّکُم مُجرِمُونَ [ 46 ] وَیلٌ یَومَئِذٍ لِلمُکَذِّبِینَ [ 47 ] وَ - المُحسِنِینَ [ 44 ] وَیلٌ یَومَئِذٍ لِلمُکَذِّبِینَ [ 45 ] -قرآن- 1
المراد « ارکَعُوا » 233- حَّ دِیثٍ بَعدَهُ یُؤمِنُونَ [ 50 ] -قرآن- 1
ِ
إِذا قِیلَ لَهُمُ ارکَعُوا لا یَرکَعُونَ [ 48 ] وَیلٌ یَومَئِذٍ لِلمُکَذِّبِینَ [ 49 ] فَبِأَي
- 11 -قرآن- 104 - اي بعد القرآن. -قرآن- 1 « بَعدَهُ » . هنا بالرکوع الصلوة کانّه قال صلّوا و کثیرا ما عبّر اللّه عن الصلوة بارکانها
-41 حقّا که پرهیزکاران [از شرك و فواحش در قیامت] در سایه درختان بهشتی هستند و چشمههاي آب در پیش روي 114
آنها یا در بین درختان جریان دارد. 42 - و انواع میوهها از آنچه بخواهند [و آرزو کنند و اشتهاي آنها تقاضا کند] براي آنها
43 - [بآنها گفته میشود] بخورید و بیاشامید گوارا باد شما را بسبب آنچه در دنیا [براي رضاي خدا] [ مهیّاست. [ صفحه 460
عمل نمودید. 44 - ما اینکه چنین پاداش نیکوکاران را میدهیم. 45 - [و باز بآنها گفته میشود] واي امروز بحال تکذیب
کنندگان اینکه وعدهها. 46 - [اي تکذیب کنندگان] [در اینکه چند روزه کوتاه دنیا] بخورید و اینکه مدّت قلیل اندك را بهره
ببرید [زیرا بالاخره بدنبال آن مرگ است و دوره لذائذ و تمتع شما خیلی کم است [همانا شما بزهکارید یعنی مشرك
میباشید]. 47 - واي در آنروز براي تکذیب کنندگان [اینکه وعید]. 48 - و چون بآنها گفته شود نماز بخوانید نماز نمیخوانند.
[مقاتل گفته است که اینکه آیه در باره طایفه ثقیف نازل شده است که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بآنها امر نماز
فرمود و آنها گفتند ما خم نمیشویم و اینکار فحشی نسبت بما است، حضرت صلّی اللّه علیه و آله فرمود لا خیر فی دین لیس
فیه رکوع و سجود یعنی دینی که در آن رکوع و سجود نباشد خیري در آن نیست. از مجمع البیان]. و بقولی مراد روز قیامت
- است که بآنها امر به سجود میشود و قادر نیستند [از إبن عباس]. 49 - واي در آنروز بمکذّبین [وجوب نماز و عبادات]. 50
پس بکدام کتاب پس از قرآن آنان تصدیق میکنند! [یعنی با اعجاز و حسن نظم و جامعیّتی که قرآن راست چون اینکه
مشرکین تصدیق آنرا نکردند پس بکدام کتاب آیا تصدیق خواهند کرد! و کسیکه بآن با حجّتهاي ظاهره و آیات باهرهاي که
[ داراست ایمان نیاورد بغیر آن ایمان نخواهد آورد]. [ صفحه 461
سورة عم
اشاره
[که سورة النبأ و سورة المعصرات و سورة التساؤل هم نامیده میشود]. مکیّه و چهل آیه است. بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ -قرآن-
37-1
[ [سوره النبإ [ 78 ]: آیات 1 تا 16
اشاره
- [ 37 عَمَّ یَتَساءَلُونَ [ 1] عَنِ النَّبَإِ العَظِیمِ [ 2] الَّذِي هُم فِیهِ مُختَلِفُونَ [ 3] کَلّا سَیَعلَمُونَ [ 4 - بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ -قرآن- 1
119 ثُمَّ کَلّا سَیَعلَمُونَ [ 5] أَ لَم نَجعَلِ الَأرضَ مِهاداً [ 6] وَ الجِبالَ أَوتاداً [ 7] وَ خَلَقناکُم أَزواجاً [ 8] وَ جَعَلنا نَومَکُم سُباتاً - قرآن- 1
[ 155 وَ جَعَلنَا اللَّیلَ لِباساً [ 10 ] وَ جَعَلنَا النَّهارَ مَعاشاً [ 11 ] وَ بَنَینا فَوقَکُم سَبعاً شِداداً [ 12 ] وَ جَعَلنا سِراجاً وَهّاجاً [ 13 - 9] -قرآن- 1 ]
اصلها « عَمَّ » 65- 193 لِنُخرِجَ بِهِ حَبا وَ نَباتاً [ 15 ] وَ جَنّاتٍ أَلفافاً [ 16 ] -قرآن- 1 - وَ أَنزَلنا مِنَ المُعصِ راتِ ماءً ثَجّاجاً [ 14 ] -قرآن- 1
المهاد الفراش: جمعه امهده و - « مِهاداً » اي الخبر « النَّبَإِ » اي یسأل بعضهم بعضا « یَتَساءَلُونَ » عمّا اي عن ما بمعنی عن ايّ شیء
اي ذکرا و انثی « أَزواجاً » 126 [ صفحه 462 ] مهد و مهدتعالی که - 106 -قرآن- 117 - 72 -قرآن- 95 - 9-قرآن- 56 - قرآن- 1
« لِباساً » اي قطعا عن الاحساس و الحرکه لتستریح القوي الحیوانیۀ و یزول کلالها- سبته اي قطعه و سبت الرجل اي استراح « سُباتاً »
اي السحب إذا اعصرت « المُعصِ راتِ » اي متلالئا وقادا « وَهّاجاً » اي وقت معاش « مَعاشاً » اي غطاء یستتر بظلمته من اراد التخفی
239 -قرآن- - 188 -قرآن- 230 - 59 -قرآن- 179 - 32 -قرآن- 50 - ملتفّۀ بعضها ببعض. -قرآن- 11 « أَلفافاً » اي منصبا بکثرة « ثَجّاجاً »
360- 333 -قرآن- 350 - 298 -قرآن- 323 - -265-255 قرآن- 284
تفسیر معانی:
اشاره
-1 [گفتهاند که چون رسولخدا صلّی اللّه علیه و آله مبعوث شد و آنان را به یگانگی خداي تعالی و بعث بعد از موت خبر داد
و قرآن را بر آنها تلاوت فرمود بعضی از بعض دیگر میپرسیدند و بطریق تعجب و انکار میگفتند محمّد چه آورده و آنچه
آورده است چیست! لذا خداوند تعالی نازل فرمود] از چه چیز [اهل مکّه] از یکدیگر پرسش میکنند. 2- از خبر بزرگ [یعنی
قرآن عظیم که مخبر از توحید و تصدیق رسول و بعث و نشور است] و بقولی [نبأ عظیم یعنی روز رستاخیز] و بقولی [یعنی
اثبات صانع و صفات او و ملائکه و رسول و بعث و جنّت و نار و رسالت و خلافت- زیرا نبأ لغتی است جامع و تمام را فرا
میگیرد]. 3- آنخبر عظیمی که آنها در آن اختلاف دارند [پارهاي تصدیق و پارهاي تکذیب میکنند]. 4- زنهار [چنین نیست
که آنها میگویند] بزودي عاقبت تکذیب خودشان را [موقعی که پرده برداشته و امور منکشف شود] خواهند دانست. 5- باز
هم [چنین نیست] قریبا خواهند دانست [کافران نتیجه تکذیب و مؤمنان نتیجه تصدیق خود را میدانند]. [و بقولی] [بزودي
خواهند دانست که در قیامت بآنها چه خواهد رسید و پس از آن خواهند دانست که در دوزخ چه بر سر آنها خواهد آمد- و
لذا تکرار نیست]. 6- آیا ما زمین را قرارگاه و محل آرامش و گاهواره و بساط آسایش شما [ صفحه 463 ] قرار ندادیم. 7- و
کوهها را مانند میخ خیمهها [باعث ثبات آن نساختیم که اهل خود را نگاهداري کند]. 8- و شما را بشکل یکدیگر ساختیم- یا
شما را نر و ماده قرار دادیم که بعض از بعض دیگر تمتّع برده و از شما نسلها بوجود آید- یا شما را اصنافی از سفید و سیاه و
غیره مقرر داشتیم. 9- و خواب شما را اسباب آرامش و استراحت شما قرار دادیم- یا خواب شما را اسباب قطع کارها و اعمال
- روز شما مقرر داشتیم. 10 - و شب را پرده و پوشش مقرّر داشتیم [که هر چیز بظلمت و سیاهی آن از نظرها مستور گردد]. 11
و روز را وقت تحصیل معاش شما قرار دادیم [تا در آن پی روزي حرکت کنید و در طلب فضل و عنایت پروردگار برآئید].
-12 و در بالاي سر شما هفت آسمان محکم بنا نمودیم. 13 - و چراغ با تلألؤ [یعنی خورشید را] آفریدیم [که از نور و حرارت
عام آن بهرهمند شوید- چه وهج یعنی جمع نور و حرارت]. 14 - و از ابرهاي فشرده شده [بوسیله بادها] آب [باران] ریزان فرود
آوردیم. 15 - تا بسبب آن آب دانهها را از زمین بیرون آوریم و گیاهان مورد احتیاج شما و حیوانات را برویانیم. 16 - و
بستانهاي در هم پیچیده [یعنی پر درخت] [از آن آب فرود آمده از آسمان خارج سازیم]. - در تفسیر روح البیان اشارهاي
کرده است که خلاصه ترجمه آن اینست: بدان در آنچه از افعال خداي تعالی بیان گردید دلالت بر صحت بعث و حقیّت آن
از سه جهت زیر دارد: [ صفحه 464 ] اوّل باعتبار قدرت خداي تعالی از آنجهت که هر کس قادر بر انشاء و ایجاد اینکه افعال
بدیعه بیمثال باشد، بر اعاده آن قادرتر و نیرومندتر است. دوم باعتبار علم و حکمت او از آنجهت که آنکس که اینکه
مصنوعات را بر طریقهاي که منتهی بغایات جلیله و منافع جمیله عاید بخلق میشود ابداع کرده است، محال است که آنها را
بالکلیه فانی کند و از بین ببرد و عاقبت باقیهاي براي آنها نباشد. سوّم باعتبار نقص فعل از آنجهت که بیداري بعد از خواب
نمونهاي از بعث بعد از موت است که هر روزه آنرا مشاهده کنند و همچنین بیرون آوردن دانه و گیاه از زمین بایر که همواره
آنرا معاینه کنند گویا چنین میفرماید که آیا ما اینکه کارها را نکردهایم! و اینکه افعال آفاقیه و انفسیه که دلالت بر فنون
دلالات بر حقیّت بعث لازمه ایمان دارد بجا نیاوردهایم! پس شما را چه شده است که از روي انکار در آن نظر میکنید و از
روي استهزاء در آن تأمل و با یکدیگر گفتگو مینمائید.
[ [سوره النبإ [ 78 ]: آیات 17 تا 30
اشاره
إِنَّ یَومَ الفَصلِ کانَ مِیقاتاً [ 17 ] یَومَ یُنفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأتُونَ أَفواجاً [ 18 ] وَ فُتِحَتِ السَّماءُ فَکانَت أَبواباً [ 19 ] وَ سُیِّرَتِ الجِبالُ
229 لِلطّاغِینَ مَآباً [ 22 ] لابِثِینَ فِیها أَحقاباً [ 23 ] لا یَذُوقُونَ فِیها بَرداً وَ - فَکانَت سَراباً [ 20 ] إِنَّ جَهَنَّمَ کانَت مِرصاداً [ 21 ] -قرآن- 1
154 إِنَّهُم کانُوا لا یَرجُونَ حِساباً [ 27 ] وَ کَ ذَّبُوا بِآیاتِنا کِذّاباً - لا شَراباً [ 24 ] إِلاّ حَمِیماً وَ غَسّاقاً [ 25 ] جَزاءً وِفاقاً [ 26 ] -قرآن- 1
اي حدّا توقّت به « مِیقاتاً » [ 169 [ صفحه 465 - 28 ] وَ کُلَّ شَیءٍ أَحصَیناهُ کِتاباً [ 29 ] فَذُوقُوا فَلَن نَزِیدَکُم إِلاّ عَذاباً [ 30 ] -قرآن- 1 ]
اي مرجعا من آب یؤوب اي « مَآباً » اي للمتجاوزین للحدود « لِلطّاغِینَ » موضع رصد « مِرصاداً » جماعات جمع فوج « أَفواجاً » الدنیا
هو ما یغسق اي یسیل من صدید اهل النار « وَ غَسّاقاً » اي ماء حارّا « حَمِیماً » دهورا جمع حقب و هو ثمانون سنۀ « أَحقاباً » رجع
مصدر « کِتاباً » اي تکذیبا و فعّال بمعنی تفعیل شائع فی العربیّۀ « کِذّاباً » اي جزاء ذا وفاق لأعمالهم اي موافقا لها « جَزاءً وِفاقاً »
-226- 180 -قرآن- 219 - 136 -قرآن- 173 - 104 -قرآن- 128 - 79 -قرآن- 90 - 50 -قرآن- 69 - 11 -قرآن- 40 - لأحصیناه. -قرآن- 1
436- 371 -قرآن- 427 - 317 -قرآن- 364 - 255 -قرآن- 304 - قرآن- 242
تفسیر معانی:
اشاره
-17 حقّا که روز فصل یعنی روز حکومت و فصل قضاء بین خلایق، وقت معیّن و موعد مسلّمی است براي آنچه خدا از جزاء و
حساب و ثواب و عقاب وعده فرموده است. 18 - روزي که در صور [بوسیله اسرافیل علیه السّلام] دمیده شود [یعنی امر بزنده
گشتن مردگان گردد] دسته دسته و فرقه فرقه میآیند تا در رستاخیز تکامل یابند. یا دسته دسته هر فرقهاي بشکلی براي حساب
میآید- یا هر امّتی با پیمبرش میآید و لذا فوج فوج حاضر میشوند. 19 - و آسمان شکافته و باز میشود [تا فرشتگان نازل
شوند] و داراي درهاي بسیار یعنی راههاي متعدّد میشود که قبلا چنین نبود. 20 - و کوهها از جاهاي خود کنده و بسیر و
حرکت در میآیند و مانند سراب بنظر میرسند [یعنی گمان میکنند که کوهند و کوه نیستند]. از براء بن عازب حدیث شده
است که گفت معاذ بن جبل نزدیک رسول خدا نشسته بود در منزل أبی أیّوب انصاري، معاذ عرض کرد یا رسول اللّه [ صفحه
466 ] مرا خبر ده از فرمایش خداي تعالی [یَومَ یُنفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأتُونَ أَفواجاً تا آخر آیات] حضرت صلّی اللّه علیه و آله فرمود
اي معاذ از امر عظیمی پرسش کردي سپس بگریه درآمد پس از آن فرمود ده صنف از امّت من بطور پراکنده محشور میشوند
که خداوند آنها را از مسلمانان جدا ساخته و صورت آنانرا تبدیل فرموده است 1- پارهاي بصورت بوزینگان- 2- پارهاي
بصورت خو کان 3- پارهاي سرها بجاي پاها بزمین و صورتها از زیر و با آن حرکت میکنند 4- پارهاي کور آمد و شد
میکنند 5- پارهاي کر و گنگ و بیعقل 6- پارهاي زبانهاي خود را میجوند و از دهانشان چرکی بصورت لعاب جاري است
که اهل محشر را متأذي میسازد 7- و پارهاي دستها و پاها بریده وارد محشر میشوند 8- و پارهاي بر تنههاي از درختهاي
آتشین بدار آویختهاند 9- و پارهاي بوي گندشان از مردار بدتر است 10 - و پارهاي جبّههائی از قطران در بر دارند که بپوست
1- امّا آنها که بصورت بوزینهاند سخن چینان از مردمند 2- و آنها که بصورت 91- بدنشان چسبیده است. -قرآن- 40
خوكاند رشوهگیران و اهل سحتاند 3- و آنها که سر بزمین و پا بهوا دارند ربا خوارانند 4- و آنها که کور آیند کسانی
هستند که در حکمرانی جور و ستم کردهاند 5- و آنها که کر و گنگ آیند خود پسندان و کسانی هستند که در اعمال خود
عجب نشان دادهاند 6- و آنها که زبانها را میجوند علماء و قاضیانی هستند که کردارشان مخالف گفتارشان است 7- و آنها
که دست و پا بریده آیند کسانی هستند که همسایگان را آزار میدهند 8- و آنها که بر چوبههاي آتشین بدار آویختهاند
کسانی هستند که از مردم نزد شاه [یعنی حکومت وقت] سعایت و جاسوسی کردهاند 9- و آنها که بوي گندشان از مردار بدتر
است کسانی هستند که بشهوات و لذّات دنیوي پرداخته و حقّ خدا را از اموال خود دریغ داشتهاند 10 - و آنها که جبّههاي
21 - همانا [ قطران به تن دارند اهل فخر و تکبّراند [که بمردم بزرگی میفروشند] [ترجمه نقل از مجمع البیان] [ صفحه 467
دوزخ کمینگاه توقیف و زندان آنهاست یا خزنه دوزخ در کمین نشستهاند که کافران وارد شوند- یا جهنّم معدّ و مهیّا براي
آنهاست. 22 - براي تجاوز کنندگان از حدود خدائی و سرکشان در نافرمانی خدا مرجع و برگشتگاه است [زیرا گناهکاریش
در دوزخ بوده باز هم بهمان جا برمیگردد. - در دوزخ روزگارها درنگ خواهند نمود [عیاشی باسناد خود از حمران روایت
کرده است که از ابا جعفر [امام باقر علیه السّلام] از معنی اینکه آیه پرسیدم فرمود هذه فی الّذین یخرجون من النار یعنی اینکه
آیه در باره کسانیست که از آتش بیرون میآیند [و براي کسانیکه مخلّداند نیست] و از احول هم مانند آن روایت شده است.
24 - در دوزخ مزه خواب و آب را نمیچشند [بتفسیر إبن عباس که برد بمعناي خواب 390- پاورقی- 388 - .«1»[ از مجمع
باشد] [و بقولی در جهنّم مزه سردي و خنکی که آنها را از گرما نجات دهد و نوشیدنی که عطش آنها را دفع کند نخواهند
26 - مجازات آنها [ چشید]. 25 - مگر آب گرم سوزان و چرك و خونی که از بدن اهل آتش جاري میشود. [ صفحه 468
موافق اعمال آنهاست [عذاب آتش و شرك با یکدیگر یکسان است هر دو عظیمند گناهی اعظم از شرك و عذابی اعظم از
نار نیست]. 27 - [ما اینگونه با اینکه کافران رفتار میکنیم براي آنکه] آنان نمیترسیدند که بپاي حساب بیایند [و ایمان ببعث و
حساب نداشتند]. 28 - و بآیات ما [یعنی آنچه انبیاء آوردند و بقرآن ما و بحجت الهی] تکذیب کردند تکذیب کردنی مفرط
[و بآن تصدیق ننمودند]. 29 - و هر چیزي را [از اعمال آنها] ما شماره و حساب آنرا داریم و در نوشتههائی ضبط کردهایم.
-30 پس بچشید [اي کافران عذابی را که دچار آن هستید] پس ما براي شما مادام نمیافزائیم مگر عذاب [یعنی عذاب اول
تمام نشده عذاب بعدي میرسد و همواره عذاب بر عذاب افزوده و زیاد میگردد].
[ [سوره النبإ [ 78 ]: آیات 31 تا 40
اشاره
إِنَّ لِلمُتَّقِینَ مَفازاً [ 31 ] حَدائِقَ وَ أَعناباً [ 32 ] وَ کَواعِبَ أَتراباً [ 33 ] وَ کَأساً دِهاقاً [ 34 ] لا یَسمَعُونَ فِیها لَغواً وَ لا کِذّاباً [ 35 ] -قرآن-
اّلسَّماواتِ وَ الَأرضِ وَ ما بَینَهُمَا الرَّحمنِ لا یَملِکُونَ مِنهُ خِطاباً [ 37 ] یَومَ یَقُومُ الرُّوحُ
ِ
159-1 جَزاءً مِن رَبِّکَ عَطاءً حِساباً [ 36 ] رَب
وَ المَلائِکَ ۀُ صَ  فا لا یَتَکَلَّمُونَ إِلاّ مَن أَذِنَ لَهُ الرَّحمنُ وَ قالَ صَواباً [ 38 ] ذلِکَ الیَومُ الحَقُّ فَمَن شاءَ اتَّخَ ذَ إِلی رَبِّهِ مَآباً [ 39 ] إِنّا
« مَفازاً » [ 468 [ صفحه 469 - أَنذَرناکُم عَذاباً قَرِیباً یَومَ یَنظُرُ المَرءُ ما قَدَّمَت یَداهُ وَ یَقُولُ الکافِرُ یا لَیتَنِی کُنتُ تُراباً [ 40 ] -قرآن- 1
هن المتساویات فی السن جمع ترب « أَتراباً » جمع کاعب و هی الفتاة اذا کعب ثدیها اي نهد « کَواعِبَ » اي فوزا او موضع فوز
ملک موکّل علی الارواح او جنس الارواح- او جبرائیل- او خلق « الرُّوحُ » اي کافیا « حِساباً » اي تکذیبا « کِذّاباً » اي ملاء « دِهاقاً »
- 104 -قرآن- 142 - 45 -قرآن- 94 - 10 -قرآن- 37 - اي مرجعا. -قرآن- 1 « مَآباً » اي الکائن لا محاله « الحَ قُّ » اعظم من الملائکه
31 - حقّا که براي پرهیزکاران 354- 321 -قرآن- 349 - 214 -قرآن- 314 - 192 -قرآن- 203 - 171 -قرآن- 183 - -151 قرآن- 161
[آنانکه باجتناب از شرك و گناه از خدا ترسانند] رستگاري و خلاص از هلاك و آتش است [در صورتی که مفاز را مصدر
میمی بدانیم] و یا محل رستگاري و موضع نجات از مهالک است [اگر مفاز اسم مکان باشد]. 32 - [اینکه موضع رستگاري
عبارت است از] باغهائیکه [در آنها انواع درختان میوهدار] و تاکها [درختان انگور] است. 33 - [و براي متقیان] دخترانی تازه
پستان روئیده [مستوي الخلقۀ و القامۀ و الصورة و السن] که هم شکل و برابر با یکدیگراند مهیاست. 34 - و جامهاي شراب پر
[و مملوّ از نوشیدنیها] و یا جامهاي پی در پی و دمادم [بآنها نوشانیده میشود]. 35 - در بهشت نه کلام بیفایده میشنوند و نه
دروغ [یعنی نه بیکدیگر دروغ میگویند و نه یکدیگر را دروغگو میدانند]. 36 - [و آنچه را بمتّقیان میدهند] پاداشی است از
جانب پروردگار تو [در برابر تصدیق آنها بخدا و رسول او] که خداوند بآنها اعطاء فرموده و بطور کافی است [- یا بسیار
است- یا بقدر استحقاق و بحسب عمل آنهاست- یا آنقدر [ صفحه 470 ] که اشتها دارند آنها را کفایت میکند]. 37 - [آنکس
که اینکه چنین با بندگان خود میکند] پروردگار آسمان و زمین و ما بین آنهاست [که مدیر و مدبّر و متصرّف در آنهاست
بهر نحو که مشیّتش تعلق بگیرد] و رحمن است [یعنی منعم و مهربان بخلق خود میباشد خواه مؤمن باشند و خواه کافر] و
خلایق قدرت ندارند که با پروردگار تکلّمی و خطابی کنند [و چون و چرائی نمایند] جز باذن و اجازه خود. [چنانکه در جاي
دیگر فرماید وَ لا یَشفَعُونَ إِلّا لِمَنِ ارتَضی و جاي دیگر لا تَکَلَّمُ نَفسٌ إِلّا بِإِذنِهِ- و مراد نفی قدرت بندگان است بر اینکه او را
38 - در آنروز 121- 71 -قرآن- 84 - مخاطب قرار دهند بچیزي از نقص عذاب و زیادت ثواب بدون اذن او]. -قرآن- 32
برمیخیزند روح و فرشتگان و بطور صفّ در برابر خداي عزّ و جلّ میایستند و سخنی نمیگویند جز کسیکه خداي رحمان
باو اجازه دهد و حرف صواب و درست بگوید. خبر- [معویۀ بن عمار از حضرت ابی عبد اللّه امام صادق علیه السّلام روایت
کرده گوید از اینکه آیه پرسش کردم فرمود: نحن و اللّه المأذون لهم یوم القیمۀ و القائلون: یعنی مائیم بخدا قسم کسانیکه روز
قیامت بآنها اذن داده میشود و گویندگانند- عرض کردم فدایت شوم چه میگوئید: قال نمجّد ربّنا و نصلّی علی نبیّنا و نشفع
لشیعتنا فلا یردّنا ربّنا. فرمود پروردگار خودمان را تمجید میکنیم و بر پیمبرمان درود میفرستیم و براي شیعیان خودمان
شفاعت میکنیم و پروردگار ما هم ما را ردّ نخواهد کرد] [از مجمع]. 39 - اینکه روز حقّ و واقعی است [که شکّی در وجود و
حصول آن نیست] پس هر کس بخواهد راه برگشتی بسوي پروردگار و مالک خودش پیش گیرد [یعنی عمل صالحی بجاي
آورد که او را بپروردگارش رجوع دهد زیرا علل بدست آمده و راهها روشن گشته و پیمبران تبلیغ رسالت خود را نمودهاند و
40 - همانا ما شما را از عذاب نزدیکی میترسانیم و آنروزي است که [ بهانهاي براي هیچکس باقی نمانده است]. [ صفحه 471
مرد منتظر جزاء پیش فرستاده خود میباشد [چه هر کس طاعت فرستاده منتظر ثواب و هر کس معصیت تقدیم داشته منتظر
عقاب است]. و بقولی [روزي که هر کس بکرده خود نظر میکند که خیر یا شرّ آن در صحیفه عملش ثبت است و براي کار
خوب امیدوار بثواب و براي کردار بد ترسان از عقاب است] و کافر در اینروز گوید اي کاش که من خاك بودم [و بمعاد
نمیآمدم که دچار حساب شوم] [بقولی چون تمام وحوش و طیور محشور میشوند و سپس بآنها امر شود که برگردید و خاك
شوید و کافر که به اینکه نظر میکند گوید که اي کاش در دنیا من بصورت خوك و غذاي من غذاي او بود و امروز بخاك
بدل میشدم]. و بقولی- [مراد از کافر در اینجا ابلیس است که در ابتدا بآدم عیب گرفت که از خاك است و امروز که کرامت
آدم و فرزندان با ایمان او را مینگرد گوید اي کاش که منهم خاك بودم].
سورة النازعات
اشاره
37- مکیّه است و شماره آیات آن چهل و شش است. بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ -قرآن- 1
[ [سوره النازعات [ 79 ]: آیات 1 تا 14
اشاره
- [ 37 وَ النّازِعاتِ غَرقاً [ 1] وَ النّاشِطاتِ نَشطاً [ 2] وَ السّابِحاتِ سَبحاً [ 3] فَالسّابِقاتِ سَبقاً [ 4 - بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ -قرآن- 1
106 فَالمُدَبِّراتِ أَمراً [ 5] یَومَ تَرجُفُ الرّاجِفَۀُ [ 6] تَتبَعُهَا الرّادِفَۀُ [ 7] قُلُوبٌ یَومَئِذٍ واجِفَۀٌ [ 8] أَبصارُها خاشِعَۀٌ [ 9] -قرآن- - قرآن- 1
141-1 یَقُولُونَ أَ إِنّا لَمَردُودُونَ فِی الحافِرَةِ [ 10 ] أَ إِذا کُنّا عِظاماً نَخِرَةً [ 11 ] قالُوا تِلکَ إِذاً کَرَّةٌ خاسِرَةٌ [ 12 ] فَإِنَّما هِیَ زَجرَةٌ
اي و حقّ الملائکۀ الّذین ینزعون ارواح « وَ النّازِعاتِ غَرقاً » [ 203 [ صفحه 472 - واحِدَةٌ [ 13 ] فَإِذا هُم بِالسّاهِرَةِ [ 14 ] -قرآن- 1
اي و حق الملائکۀ الّذین یخرجون ارواح المؤمنین برفق- من نشط الدلو « وَ النّاشِطاتِ نَشطاً » الکافرین غرقا اي اغراقا فی النزع
الاجرام الساکنۀ « الرّاجِفَۀُ » یخرجون ارواح المؤمنین یسبحون فی اخراجها سبح الغواص « وَ السّابِحاتِ سَبحاً » من البئر اذا اخرجها
اي معادون الی الحیوة « لَمَردُودُونَ فِی الحافِرَةِ » متذلّله « خاشِعَۀٌ » مضطربۀ « واجِفَۀٌ » التابعه « الرّادِفَۀُ » الّتی تشتد حرکتها یوم القیمه
کَرَّةٌ » بالیۀ « نَخِرَةً » بعد الموت- مأخوذ من قولهم رجع فلان فی حافرته اي فی طریقته الّتی جاء فیها فحفر فیها اي اثر فیها بمشیه
254 -قرآن- - 131 -قرآن- 230 - 25 -قرآن- 107 - الارض البیضاء المستویۀ. -قرآن- 1 « بِالسّاهِرَةِ » اي رجعۀ فیها خسارة « خاسِرَةٌ
657 -قرآن- - 632 -قرآن- 639 - 469 -قرآن- 622 - 427 -قرآن- 437 - 409 -قرآن- 417 - 389 -قرآن- 399 - -327-314 قرآن- 376
-1 قسم بفرشتگانی که ارواح کفّار را از بدنهاشان بیرون میکشند همچنانکه تیرانداز کمان خود را براي افکندن تیر 695-680
به منتها درجه قوت میکشد. یا بقولی- قسم بستارگانی که از مطلع خودشان منتزع و در مغارب خودشان غایب و غرق
میگردند. و بقولی- قسم بتیر اندازانی که کمان خود را در راه جهاد در راه خدا بسختی بطرف دشمن میکشند. [ صفحه
-2 قسم بفرشتگانی که جذب میکنند ارواح کفّار را از بین پوست و ناخنهاشان تا اینکه از درونشان بیرون بکشند- و [473
بقولی قسم بفرشتگانی که ارواح مؤمنین را قبض میکنند بآن آسانی که ریسمان عقال را از پاي شتر باز کنند [نشطت الحبل
اي ربطته و انشطته اي حللته]. یا بقولی- قسم بنفوس مؤمنین که در موقع مرگ براي بیرون شدن نشاطی دارند [زیرا مؤمنی
نیست مگر آنکه قبل از قبض روح بهشت بر او عرضه میشود و موضع خود و ازواج خود را از حور العین میبیند و جان او با
نشاط بیرون میآید از إبن عباس]. یا بقولی- قسم بستارگانی که از افقی بافقی میروند [نشط اي ذهب]. 3- قسم بفرشتگانی که
ارواح مؤمنین را برفق و نرمی قبض میکنند و او را دعوت باستراحت میکنند مانند کسیکه در آب شناور باشد- و بقولی- قسم
بفرشتگانی که بسرعت از آسمان بزمین فرود میآیند و سرعتشان مانند شناوران در آب است [یقال للفرس الجواد سابح اذا
اسرع فی جربه]. و بقولی- قسم بستارگانی که در فلک خود شناوراند- یا اسبهاي جنگجویانی که در میدان جنگ در
حرکتند- یا کشتیهائی که در آبها شناور میباشند. 4- و قسم بفرشتگانی که در خیر و ایمان و عمل صالح بر بنی آدم پیشی
جویند. یا بقولی- قسم بنفوس مؤمنانی که بر فرشتگان قابض ارواح در تسلیم جان پیشی میجویند، از سرور حاصله از شوقی
که برحمت و لقاء ثواب کرامت حق تعالی دارند. و بقولی- قسم بستارگانی که در سیر بعضی بر بعض دیگر سبقت و پیشی
میجویند- یا بقولی- قسم باسبهائیکه در میدان حرب بر یکدیگر سبقت میکنند. 5- و قسم بفرشتگانی که تدبیر امور بندگانرا
از سال تا سال میکنند- و بقولی- مراد بمدبّرات امر جبرئیل است که موکل ببادها و لشکریان است [ صفحه 474 ] و میکائیل
که موکّل بقطرات و نباتات است و ملک الموت که موکّل بقبض نفوس است و اسرافیل که امر بر آنها نازل میکند. 6- روز
که صیحه بزرگ [یعنی نفخه اولی] برخاسته میشود و تمام خلایق بسبب آن میمیرند و تمام عالم را بلرزه و اضطراب میآورد.
-7 در پی آن [نفخه ثانیه] در عقب نفخه اولی بصدا میآید که فرمود: [وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَ َ ص عِقَ مَن فِی السَّماواتِ وَ مَن فِی
167- الَأرضِ إِلّا مَن شاءَ اللّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخري فَإِذا هُم قِیامٌ یَنظُرُونَ] و تمام خلایق بسبب آن زنده شده و برمیخیزند. -قرآن- 1
-8 در اینروز دلها در اضطراب شدیدي است [و بقول إبن عباس دلها ترسان و از اهوال قیامت در قلق و غیر ساکتند] [و معناي
سه آیه بقولی روزي که زمین حرکت عظیمی کند و اضطراب شدیدي پیدا نماید و اضطراب دیگري در دنبال اضطراب اولی
[مانند یکی که در ردیف دیگري سوار مرکبی است] پشت سر هم بیاید تا همه یکجا فانی شوند و دوباره بوجود آیند و دلها از
هول هراسان و ترسان باشد]. 9- چشمهاي [کسانیکه بغیر اسلام از دنیا رفتهاند] [بسبب اعراض از خدا و اقبال بما سواه] خوار و
ذلیل شوند. 10 - [اینکه منکرین بعث و مشرکین قریش و غیر آنها در اینکه دنیا] میگویند آیا ما بعد از مردن باوّل حال
خودمان بر میگردیم [و دوباره زنده میشویم]! 11 - آیا بعد از اینکه مردیم و استخوانهاي پوسیده شدیم! [باز زنده میشویم]!
-12 کافران گویند اینکه دفعه که بعد از مرگ زنده شویم دفعه زیان آمیزي خواهد بود [زیرا از نعیم دنیا بعذاب آتش منتقل
شدهاند- و بقولی- گویند اگر امر چنین است که محمّد صلّی اللّه علیه و آله گوید که ما مبعوث و معاقب خواهیم شد اینکه
[ برگشت براي ما زیان آور خواهد بود! 13 - [اینکه بعث خیلی آسان صورت خواهد گرفت زیرا] ناگهان صیحه [ صفحه 475
یگانهاي [که صور اسرافیلی است] برخاسته میشود و آنانکه مردگاناند و در بطون ارض جا گرفتهاند زنده میشوند. 14 - و
ناگهان همه خلایق بر روي زمین و عرصه قیامت ظاهر خواهند شد [لأنّها اوّل مواقف الجزاء و هم فی سهر لا نوم فیه- یعنی
اینکه عرصه نخستین ایستگاه جزاي اعمال است و بیداري است که دیگر خوابی بدنبال آن نیست].
[ [سوره النازعات [ 79 ]: آیات 15 تا 26
اشاره
هَل أَتاكَ حَدِیثُ مُوسی [ 15 ] إِذ ناداهُ رَبُّهُ بِالوادِ المُقَدَّسِ طُويً [ 16 ] اذهَب إِلی فِرعَونَ إِنَّهُ طَغی [ 17 ] فَقُل هَل لَکَ إِلی أَن
[ 217 فَأَراهُ الآیَۀَ الکُبري [ 20 ] فَکَذَّبَ وَ عَصی [ 21 ] ثُمَّ أَدبَرَ یَسعی [ 22 - تَزَکّی [ 18 ] وَ أَهدِیَکَ إِلی رَبِّکَ فَتَخشی [ 19 ] -قرآن- 1
144 فَأَخَ ذَهُ اللّهُ نَکالَ الآخِرَةِ وَ الأُولی [ 25 ] إِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبرَةً لِمَن - فَحَشَرَ فَنادي [ 23 ] فَقالَ أَنَا رَبُّکُمُ الَأعلی [ 24 ] -قرآن- 1
اي لموعظۀ. « لَعِبرَةً » اي فجمع « فَحَشَرَ » اي تطهّر « تَزَکّی » اي تجاوز الحدّ « طَغی » اسم الوادي « طُويً » 102- یَخشی [ 26 ] -قرآن- 1
15 - [ یا محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم] آیا 100- 78 -قرآن- 89 - 57 -قرآن- 68 - 30 -قرآن- 47 - 9-قرآن- 23 - -قرآن- 1
داستان موسی خبرش بتو رسیده است! 16 - هنگامیکه پروردگارش در وادي پاك و پاکیزهاي که نامش طوي بود او را ندا داد
- [و فرمود]. 17 - برو بسوي فرعون زیرا او [تکبّر و کفر و علوّ طلبی و تمرّد و فساد [ صفحه 476 ] را] از حدّ گذرانیده است! 18
و بگو بفرعون آیا میل و رغبت داري که از شرك پاك و مزکّی شوي و شهادت بیگانگی خدا دهی و مسلمان و طاهر و صالح
گردي. 19 - و ترا بمعرفت پروردگارت [که ترا آفریده و تربیت نموده است] رهنمائی کنم- یا بطریق حقّی که اگر آنرا بپیمائی
برضا و ثواب خدا برسی دلالت نمایم- و آنوقت از او بترسی [و از آنچه ترا نهی کرده است کناره کنی]. 20 - [موسی بسوي
فرعون رفت و او را دعوت نمود] و نشانه بزرگ نبوت خود را [که عصا و ید بیضاء باشد] باو ارائه نمود. 21 - با اینوصف
فرعون تکذیب کرد [یعنی دروغ پنداشت که او از جانب خدا باشد] و نافرمانی پیمبر خدا را نمود و منکر او شد. 22 - سپس
فرعون پشت کرد بموسی [تا چارهاي براي شکستن معجزه موسی بجوید] و کوشش در تبهکاري نمود. یا بقولی- چون معجزه
عصا شدن مار را بدید از عظمت آن ترسید و پشت کرد و شتاب در فرار نمود. 23 - پس از آن قوم و لشکریان خود را جمع
کرد و در بین آنها ندا در داد. 24 - و گفت منم پروردگار بلند مرتبه شما [و برتر از من پروردگاري نیست] منم که بهر کس
بخواهم زیان میرسانم و کسی نتواند بمن ضرر برساند. 25 - بنابرین گرفتار کرد خداوند او را بعذاب آخرت و دنیا بلکه در دنیا
او را غرق در دریا ساخت و در آخرت او را معذب بآتش فرمود- و بقولی- خدا او را بسخن اوّل و سخن آخرش دچار عذاب
ساخت کلمه آخرش [أَنَا رَبُّکُمُ الَأعلی] و کلمه اولی [ما عَلِمتُ لَکُم مِن إِلهٍ غَیرِي] بوده است و در تفسیر از حضرت أبی جعفر
علیه السّلام آمده است که بین دو کلمه چهل سال طول کشید- و بقولی- چون قوم خود را ندا کرد و گفت انا ربّکم الاعلی
317 [ صفحه 477 ] حفظ کنید و آنمردم نادان ندانستند کسیکه از زیان - 262 -قرآن- 277 - مرا از اینکه اژدها -قرآن- 235
ماري میترسد و بامثال خود متوسل میشود و یاري میخواهد معبود نتواند بود. و وهب از إبن عباس روایت کرده است که
موسی علیه السّلام عرض کرد یا رب تو فرعون را چهار صد سال مهلت دادي و او أَنَا رَبُّکُمُ الَأعلی میگوید و پیمبران ترا انکار
میکند و آیات تو را دروغ میپندارد- خداي تعالی باو وحی فرمود زیرا او خوش خلق است و از مردم در پرده نیست و هر
26 - همانا در اینکه کار [که 162- کس بسهولت او را میتواند دید و دوست داشتم که او را مکافات داده باشم. -قرآن- 137
نسبت بفرعون در موقع تکذیب و عصیان او کردیم] پند و عبرتی است براي کسیکه از خدا بترسد و از عقاب و نقمت او
بپرهیزد.
[ [سوره النازعات [ 79 ]: آیات 27 تا 46
اشاره
أَ أَنتُم أَشَ دُّ خَلقاً أَمِ السَّماءُ بَناها [ 27 ] رَفَعَ سَمکَها فَسَوّاها [ 28 ] وَ أَغطَشَ لَیلَها وَ أَخرَجَ ضُ حاها [ 29 ] وَ الَأرضَ بَعدَ ذلِکَ دَحاها
203 وَ الجِبالَ أَرساها [ 32 ] مَتاعاً لَکُم وَ لِأَنعامِکُم [ 33 ] فَإِذا جاءَتِ الطَّامَّۀُ - 30 ] أَخرَجَ مِنها ماءَها وَ مَرعاها [ 31 ] -قرآن- 1 ]
190 فَأَمّا مَن طَغی [ 37 ] وَ آثَرَ الحَیاةَ - الکُبري [ 34 ] یَومَ یَتَذَکَّرُ الإِنسانُ ما سَعی [ 35 ] وَ بُرِّزَتِ الجَحِیمُ لِمَن یَري [ 36 ] -قرآن- 1
- [ الدُّنیا [ 38 ] فَإِنَّ الجَحِیمَ هِیَ المَأوي [ 39 ] وَ أَمّا مَن خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَی النَّفسَ عَنِ الهَوي [ 40 ] فَإِنَّ الجَنَّۀَ هِیَ المَأوي [ 41
210 یَسئَلُونَکَ عَنِ السّاعَۀِ أَیّانَ مُرساها [ 42 ] فِیمَ أَنتَ مِن ذِکراها [ 43 ] إِلی رَبِّکَ مُنتَهاها [ 44 ] إِنَّما أَنتَ مُنذِرُ مَن - قرآن- 1
« وَ أَغطَشَ » اي ثخنها « سَمکَها » [ 230 [ صفحه 478 - یَخشاها [ 45 ] کَأَنَّهُم یَومَ یَرَونَها لَم یَلبَثُوا إِلاّ عَشِیَّۀً أَو ضُحاها [ 46 ] -قرآن- 1
الداهیۀ الّتی تطمّ اي تغلب سائر « الطَّامَّۀُ » اي تمتیعا « مَتاعاً » اي ثبّتها « أَرساها » موضع الرّعی « مَرعاها » اي بسطها « دَحاها » اي اظلم
اي ارساؤها و هو مصدر « مُرساها » اي متی « أَیّانَ » اي مقامه بین ربّه « مَقامَ رَبِّهِ » اي محل السکنی « المَأوي » اختار « آثَرَ » الدواهی
- 10 -قرآن- 21 - حین تشرق الشمس او ارتفاع النهار. -قرآن- 1 « الضُّحی » من الظهر الی المغرب « عَشِیَّۀً » اي فی ايّ شیء « فِیمَ »
-213- 196 -قرآن- 203 - 143 -قرآن- 189 - 118 -قرآن- 130 - 97 -قرآن- 109 - 73 -قرآن- 88 - 53 -قرآن- 64 - -34 قرآن- 45
27 - آیا شما [اي 402- 366 -قرآن- 392 - 335 -قرآن- 355 - 302 -قرآن- 327 - 283 -قرآن- 293 - 249 -قرآن- 273 - قرآن- 231
مشرکان منکران روز بعث] آفرینشتان [بعد از مرگ] [نزد شما و بتقدیر شما] سختتر و دشوارتر است یا آفرینش آسمان [و
حال آنکه در قدرت خدا هر دو یکساناند [چنانکه در جاي دیگر فرمود لَخَلقُ السَّماواتِ وَ الَأرضِ أَکبَرُ مِن خَلقِ النّاسِ] [امّا
28 - سقف 289- چگونه آسمانرا آفرید فرماید] آنرا بنا کرد [خدائی که خلقت چیزي بر او بزرگ و گران نیست]. -قرآن- 227
آنرا برافراشت [و آنرا مرتفع ساخت] و آنرا تسویه نمود [بدون شکاف و فطور و تفاوت] و یا آنرا محکم ساخت [و تصرّفگاه
فرشتگان قرار داد]. 29 - و شب آنرا تاریک ساخت و روز آنرا بارز و ظاهر نمود [و نسبت شب و روز بآسمان براي اینستکه
منشأ تاریکی و روشنائی بغروب شمس و طلوع آن است بنابر تدبیري که خداي تعالی فرموده است]. 30 - و زمین را بعد از
آسمان گسترده ساخت [یعنی در روز دحو الارض از زیر کعبه منبسط فرمود] و مجاهد و سدّي گفتهاند که [بعد ذلک] بمعناي
[ صفحه 479 ] [مع ذلک] است یعنی و زمین را با اینوصف بگسترد [چنانکه عتل بعد ذلک زنیم] یعنی معذلک. 31 - از آنزمین
بیرون آورد آب آنرا [یعنی نهرها را بشکافت و دریاها برقرار ساخت و چشمهها جاري نمود] و چراگاههاي آنرا [از آنچه
خوراك و رزق آدمیان و چهار پایان است: یعنی خداي سبحانه باین آیه بیان تمام منافع متعلّقه بزمین را نمود از آب که حیاة
هر چیز بسته بآن است از حیوانات و درختان و میوهها و حبوب و بوسیله آن جمیع ارزاق حاصل میشود و گیاهی که شایسته
خوراك مواشی است]. 32 - و کوهها را ثابت و برقرار ساخت [و زمین را بآنها تثبیت فرمود که متمایل نگردد]. 33 - [خداوند
سبحانه زمین را آفرید و از آن آب بیرون آورد و چراگاه مهیا فرمود و کوهها را اثبات نمود و در آنها انواع معادن قرار داد] تا
وسیله تمتع و بهرهمندي و انتفاع براي شما و چهارپایان شما باشد و از آن منتفع و سودمند گردید. 34 - پس وقتی که طامۀ
الکبري [یعنی رستاخیز] بیاید و برپا شود [یعنی داهیهاي که از هر داهیهاي بزرگتر است و بر هر داهیهاي برتري و غلبه مییابد [و
گفتهاند ما من طامّۀ الّا و فوقها طامّۀ و القیمۀ فوق کل طامّۀ فهی الداهیۀ العظمی] [و حسن گفته است که آن نفخه ثانیه است].
-35 [طامۀ الکبري در روزي آید] که انسان آنچه در دنیا کرده است از خیر و شرّ متذکّر و یاد آور میشود [و در صحیفه اعمال
خود مشاهده میکند]. 36 - و دوزخ براي هر کس که میبیند ظاهر و آشکار میشود [یعنی پرده از آن برداشته میشود و خلایق
آنرا مشاهده مینمایند]. 37 - پس آنکس که از حد خدائی تجاوز و سرکشی کرده و مرتکب نافرمانیها شده است. [ صفحه
-38 و زندگانی دنیا را بر آخرت ترجیح داده و آنرا اختیار کرده است. 39 - پس همانا دوزخ جایگاه و مسکن اوست. [480
-40 و اما کسیکه از مقام [پرسش] پروردگارش [از آنچه فعل یا ترك آن بر او واجب است] بترسد و نفس خویشتن را از
محارمیکه مورد شهوت و میل و هواي اوست باز دارد. 41 - پس حقّا که بهشت قرارگاه و مأوي و مسکن اوست. تنبیه- در
تفسیر روح البیان گوید: [در فصول آورده که اینکه آیت در شأن کسی است که قصد معصیتی کند و بر آن قادر باشد، خلاف
نفس نموده از خداي بترسد و از عمل آن دست باز دارد. گر نفسی نفس بفرمان تست || شبهه میاور که بهشت آن تست
نفس کشد هر نفسی سوي پست || هر که خلافش نفسی زد برست عبد الملک بن مروان خلیفه روزگار بود [لعنه اللّه] و أبو
حازم امام و زاهد وقت بود [رحمه اللّه] از وي پرسید که یا ابا حازم فردا حال و کار ما چون خواهد بود گفت اگر قرآن
میخوانی قرآن ترا جواب میدهد گفت کجا میگوید گفت: [فَأَمّا مَن طَغی تا آنجا که فرماید فَإِنَّ الجَنَّۀَ هِیَ المَأوي] بدانکه در
دنیا هر نفسی را آتش شهوتست و در عقبی آتش عقوبت هر که امروز بآتش شهوت سوخته گردد فردا بآتش عقوبت رسد و
هر که امروز بآب ریاضت و مجاهده آتش شهوت بنشاند فردا از آب سلسبیل سیراب شود- و همچنین در دنیا در دل هر مؤمن
بهشتی است که آنرا بهشت عرفان گویند و در عقبی بهشتی است که آنرا رضوان نامند هر که امروز در دنیا بهشت عرفان
42 - [ یا محمّد صلّی اللّه علیه و آله و 76- 20 -قرآن- 43 - بطاعت آراسته دارد فردا ببهشت رضوان برسد- انتهی]. -قرآن- 3
سلّم] از تو میپرسند از مسئله ساعت یعنی قیامت که قیام آن چه وقت ثابت خواهد گشت [بنابر آنچه وصف نمودي]. 43 - در
چه چیز است ترا علم و ذکر آن [یعنی ترا علمی بوقت آن نیست [ صفحه 481 ] و تو میدانی که لا محاله شدنی است و علم
بوقت آن مختص بذات مقدس الهی است]- [و بقولی]- [اینکه مربوط و متصل بآنچه تو براي آن مبعوث شدهاي نیست فقط تو
براي دعوت مبعوث گشتهاي]. و بقولی- اینکه گفتار مشرکین است که برسول خدا میگویند: تو بسیار ذکر روز بعث را
کردهاي چه وقت اینکه قیامت خواهد شد. 44 - بگو اجراء آن و انتهاي آن با خدا و پروردگار تست یا منتهاي علم آن نزد
پروردگار تست و وقت آنرا جز او کسی نمیداند. 45 - تو فقط [بنابر وظیفهاي که داري] ترسانیدهاي کسیرا که از قیامت میترسد
[یعنی ترسانیدن تو فقط بحال کسی که خائف است سودمند است نه کسی که ترسان نیست]. 46 - گویا کفّار مکّه روزي که
قیامت را ببینند [که از وقت آمدن آن میپرسند] چنان است که در دنیا جز بقدر شب یا روزي درنگ نکردهاند [و مانند آن در
270 و بقولی- چون آنان آخرت را - جاي دیگر فرموده است یَومَ یَرَونَ ما یُوعَدُونَ لَم یَلبَثُوا إِلّا ساعَۀً مِن نَهارٍ]. -قرآن- 200
معاینه کنند دنیا در نظرشان کوچک مینماید تا حدّي که گوئی اقامت آنها در دنیا مقدار ظهر تا شب یا صبح تا بظهري بیشتر
[ طول نکشیده است. [ صفحه 482
سورة عبس
اشاره
37- که سورة السفرة هم نامیده میشود، مکیّه است و آیات آن چهل و دو است. بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ -قرآن- 1
[ [سوره عبس [ 80 ]: آیات 1 تا 23
اشاره
37 عَبَسَ وَ تَوَلّی [ 1] أَن جاءَهُ الَأعمی [ 2] وَ ما یُدرِیکَ لَعَلَّهُ یَزَّکّی [ 3] أَو یَذَّکَّرُ فَتَنفَعَهُ - بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ -قرآن- 1
132 أَمّا مَنِ استَغنی [ 5] فَأَنتَ لَهُ تَصَدّي [ 6] وَ ما عَلَیکَ أَلاّ یَزَّکّی [ 7] وَ أَمّا مَن جاءَكَ یَسعی [ 8] وَ هُوَ - الذِّکري [ 4] -قرآن- 1
139 فَأَنتَ عَنهُ تَلَهّی [ 10 ] کَلاّ إِنَّها تَذکِرَةٌ [ 11 ] فَمَن شاءَ ذَکَرَهُ [ 12 ] فِی صُ حُفٍ مُکَرَّمَۀٍ [ 13 ] مَرفُوعَۀٍ - یَخشی [ 9] -قرآن- 1
شَّیءٍ خَلَقَهُ [ 18 ] مِن نُطفَۀٍ خَلَقَهُ
ِ
143 بِأَیدِي سَفَرَةٍ [ 15 ] کِرامٍ بَرَرَةٍ [ 16 ] قُتِلَ الإِنسانُ ما أَکفَرَهُ [ 17 ] مِن أَي - مُطَهَّرَةٍ [ 14 ] -قرآن- 1
158 ثُمَّ السَّبِیلَ یَسَّرَهُ [ 20 ] ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقبَرَهُ [ 21 ] ثُمَّ إِذا شاءَ أَنشَرَهُ [ 22 ] کَلّا لَمّا یَقضِ ما أَمَرَهُ [ 23 ] -قرآن- - فَقَدَّرَهُ [ 19 ] -قرآن- 1
63 [ صفحه 483 ] اي - 39 -قرآن- 52 - 10 -قرآن- 26 - قرآن- 1 - « یَزَّکّی » اي و اعرض « وَ تَوَلّی » اي قطب وجهه « عَبَسَ » 139-1
اي تتلهّی بمعنی تتشاغل « تَلَهّی » اي تتصدي بمعنی تتعرّض « تَصَدّي » اي التذکّر « الذِّکري » اي یتذکّر « یَذَّکَّرُ » یتزکّی بمعنی یتطهّر
اي کتبۀ من الملائکۀ « سَفَرَةٍ » اي مرفوعۀ القدر « مَرفُوعَۀٍ » جمع صحیفۀ و العرب تسمّی کل مکتوب فیه صحیفۀ « فِی صُ حُفٍ » عنه
نافیۀ مثل لم « لَمّا » اي احیاه بعد موته « أَنشَرَهُ » اي دفنه فی قبر « فَأَقبَرَهُ » اي خیار جمع بارّ « بَرَرَةٍ » او الانبیاء او سفراء بین اللّه و رسله
- 169 -قرآن- 221 - 122 -قرآن- 155 - 85 -قرآن- 112 - 62 -قرآن- 75 - 39 -قرآن- 51 - و لکن نفیها یسري علی الحال. -قرآن- 27
438- 407 -قرآن- 431 - 375 -قرآن- 395 - 341 -قرآن- 361 - 261 -قرآن- 331 - -233 قرآن- 251
تفسیر معانی:
اشاره
-1 رو ترش کرد و روي بگردانید. 2- براي اینکه کوري نزد او آمده بود. 3- چه دانی تو شاید اینکه کور مزکّی و طاهر و
[بسبب تعلیمی که از تو گیرد داراي عمل صالح و کردار شایسته] شود. 4- یا آنکه [بسبب آنچه از مواعظ قرآن او را بیاموزي]
پند گیرد و موعظه شود و اینکه تذکّر براي او [در دینش] سودمند گردد. 5- امّا کسیرا که بزرگ قوم و بینیاز از مال [و ایمان
و علوم قرآنی باشد و توجّهی بدین نکند]. 6- تو نسبت باو متعرض میشوي و باو رو میکنی [و اهتمام در ارشاد و اصلاح او
مینمائی]. 7- و حال آنکه اگر او مزکّی و تطهیر از کفر و شرك نشود بحثی بر تو نیست [و تو ملزم بآن نیستی بلکه وظیفه تو
فقط ابلاغ است]. 8- و امّا کسی که در راه خیر بسوي تو میآید و کوشش میکند [یعنی إبن امّ مکتوم]. 9- و او از خداي عزّ
و جلّ ترسان است. 10 - تو از او تغافل میکنی و بغیر او مشغول میشوي [و بصحبت دیگري میپردازي]. 11 - زنهار [از اینکار
دوري کن یعنی از پرداختن بتوانگر و اعراض [ صفحه 484 ] از ناتوان] همانا آیات قرآن موعظه و تذکري براي خلق است.
-12 بنابراین هر کس خواهان باشد آنرا بخاطر میسپارد و از آن پند میگیرد [و هر کس نخواهد و راغب نباشد نیازي باهتمام
در باره او نیست]. 13 - [اینکه قرآن یا اینکه تذکره] در کتب منظمه عند اللّه یعنی لوح محفوظ است یا در کتب منزله بر
14 - خداوند بآن رفعت و علوّ مرتبت داده 197- پیمبران سلف است [چنانکه فرمود إِنَّ هذا لَفِی الصُّحُفِ الأُولی]. -قرآن- 160
-15 171- یا چرکینی ارجاس را از آن مرتفع ساخته و آن را پاك و پاکیزه ساخته [که لا یَمَسُّهُ إِلَّا المُطَهَّرُونَ]. -قرآن- 135
بدستهاي کتبهاي از ملئکه که سفیرهاي وحی بین خدا و پیمبراناند. 16 - و گرامی در درگاه خدایند و نیکوکاراناند [که مطیع
و صالح و متّقیان میباشند]. خبر- فضیل بن یسار از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده است که: [الحافظ للقرآن العامل به
مع السفرة الکرام البررة]. و مقاتل گفته است قرآن از لوح محفوظ بآسمان دنیا در شب قدر بکتبهاي از ملائکه نازل شده سپس
جبرئیل علیه السّلام آنرا به پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله وحی نموده است 17 - نابود شود و بعذاب و لعن الهی گرفتار گردد
اینکه انسان [که مراد هر کافر یا امیّۀ بن خلف یا عتبۀ بن أبی لهب باشد] چه چیز باعث کفر او شده یا چقدر کفر او شدید و
ضلالت او واضح است [که با اینکه همه شواهد توحید و ایمان باز در کفر خود پا برجاست]. 18 - [چرا نظر باصل خلقت خود
نمیکند و تفکّر کند] که از چه چیز خداوند او را آفریده است [تا آنرا دلیل بر وحدانیت او قرار دهد]. 19 - از اندك آبی او را
آفرید و پس از آن اندازه او را پدید فرمود [یعنی بطورهاي مختلفی از نطفه بعلقه تا آخر خلقت او و بر حد معلوم از درازي و
کوتاهی و چشم و گوش و حوّاس و اعضاء و مدّت عمر و روزي و تمام احوال او همه را [ صفحه 485 ] تقدیر و اندازه هر یک
را معین فرمود]. 20 - سپس راه بیرون آمدن از شکم مادر را براي او آسان ساخت [که بدوا سر او بطرف سر مادر و پاها بطرف
پاي مادر و در موقع ولادت با سر بطرف پائین برگردد تا بسهولت بیرون آید. و بقولی- سپس راه دین را بر او آسان ساخت و
21 - پس از آن مرگ را آفرید و او را بمیراند و حیاة را از او 113- طریق خیر و شرّ را باو نمود [وَ هَدَیناهُ النَّجدَینِ]. -قرآن- 88
گرفت و بگورش فرستاد. در مثنوي فرماید: کندن گوري که کمتر پیشه بود || کی ز مکر و حیله و اندیشه بود جمله حرفتها
یقین از وحی بود || اوّل او لیک عقل آنرا فزود مراد آنکه بقبر کردن هم بامر و وحی او است. 22 - سپس وقتی که بخواهد و
- مشیتش تعلّق بگیرد او را زنده میکند و از قبر بیرون میآورد و براي جزاء و حساب و ثواب و عقاب مبعوث میفرماید. 23
الحقّ که [اینکه انسان] آنچه را خدا باو امر کرده است انجام نداده است و در پرستش او خالص نگشته و با اینهمه نعمی که باو
عطا فرموده اداي حق خداي تعالی را ننموده است [و حقا که هیچ بندهاي از کافر و مسلمان او را بطوریکه حق عبادت اوست
پرستش نکرده است [ما عبدناك حق عبادتک]. مفسرین گفتهاند که آیات [عبس] در باره [عبد اللّه بن امّ مکتوم که عبد اللّه
بن شریح بن مالک بن ربیعۀ الفهري از قبیله بنی عامر بن لوي است] نازل شده و اینکه چنان بوده که او بخدمت رسولخدا
صلّی اللّه علیه و آله و سلّم آمد و آنحضرت با [عتبۀ إبن ربیعه و ابا جهل بن هشام و عباس بن عبد المطلب و ابیّ و امیه پسران
خلف] مشغول گفتگو بود و آنها را بخدا دعوت مینمود و تقاضاي مسلمان شدن آنها را داشت، عبد اللّه عرض کرد یا رسول
اللّه براي من قرآن بخوان و از آنچه خدا ترا آموخته [ صفحه 486 ] بمن بیاموز و اینکه فریاد را تکرار میکرد و نمیدانست که
آنحضرت مشغول بصحبت با دیگران است تا آنکه در چهره رسول خدا براي اینکه عبد اللّه کلام آنحضرت را بریده بود آثار
کراهت و بد آمدن ظاهر شد و در پیش خود فرمود اینکه اعیان قریش میگویند پیروانشان کوران و غلاماناند و از عبد اللّه رو
گردانیده به آنها که سخن میگفت رو نمود و لذا اینکه آیات نازل شد و رسولخدا صلّی اللّه علیه و آله پس از اینکه عبد اللّه
بن امّ مکتوم را گرامی میداشت و چون او را میدید میفرمود مرحبا بمن عاتبنی فیه ربّی یعنی آفرین بکسی که پروردگارم
بسبب او مرا مورد عتاب قرار داد و باو میفرمود آیا ترا حاجتی است و دو مرتبه در دو غزوه او را در مدینه جانشین خود ساخت
و انس بن مالک گوید که روز جنگ قادسیّه او را دیدم که زرهی بر تن و پرچمی سیاه بر دست داشت. سید مرتضی علم
الهدي قدّس اللّه روحه گوید: در ظاهر آیه دلالتی بر اینکه خطاب متوجه پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نیست، بلکه آن
خبر محض است و تصریحی بمخبر عنه نشده است و در آن دلیل هست بر اینکه مقصود از آن غیر آن حضرت است زیرا
عبوس از صفات پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله با دشمنان مباین نیست چه رسد بمؤمنین که طالب ارشاد باشند و دیگر آنکه
توصیف باین شده است که متوجه توانگران بوده و از فقراء تغافل نموده است و اینکه شباهتی باخلاق کریمه کسیکه إِنَّکَ
لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ در باره او نازل شده و آیه وَ لَو کُنتَ فَ  ظا غَلِیظَ القَلبِ لَانفَضُّوا مِن حَولِکَ باو خطاب شده است ندارد و ظاهر
اینستکه در خطاب عبس و تولی مراد غیر آنحضرت است و از امام صادق علیه السّلام هم مروي است که آیه در باره مردي از
بنی امیّه که خدمت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله بوده نازل شده است که چون إبن امّ مکتوم آمده است او از او نفرت کرده و
خود را جمع کرده و صورت ترش نموده و از او رو برگردانیده و خداي سبحانه از رفتار او حکایت فرموده است و عمل او را
671 پس اگر گفته شود اگر خبر اول صحیح باشد آیا عبوس گناه است یا - 572 -قرآن- 608 - زشت شمرده است. -قرآن- 539
خیر! جواب آنستکه عبوس و انبساط با شخص کور مساوي است زیرا بر او سخت نیست [ صفحه 487 ] [و چون بر کور آزاري
نیست و او نمیبیند که برنجد] پس گناه نیست و میشود که خداي سبحانه پیغمبر خود را باین خطاب عتاب فرموده است تا او
را ببالاترین درجه حسن اخلاق برساند و باین وسیله او را بر عظمت حال مؤمن ارشاد طلب آگاه سازد و باو بشناساند که
بدست آوردن دل مؤمن که بر ایمانش پایدار شود سزاوارتر است از بدست آوردن دل مشرکی که بعدا طمع بایمان اوست. و
جبائی گوید اینکه آیه دلالت دارد بر اینکه اینکه کار بعدا گناه است و از آن نهی شده است و براي گذشته دلیلی نیست که
پیش از آنکه نهی شود گناهی باشد و خداوند سبحانه او را جز در اینکه هنگام نهی نفرموده است. و بقولی آنچه را که کور
در محضر حضرت بجا آورد، نوعی از بیادبی بود و بایستی با اعراض و رو گردانیدن از او تادیب شود جز اینکه میتوان توهّم
کرد که اعراض از او بواسطه فقر او و اقبال بسایرین براي ریاست آنها بوده که بآنها تعظیم و تجلیلی شده باشد و خداوند براي
اینکار او را مورد عتاب قرار داده باشد. و از امام صادق علیه السّلام مروي است که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله چون عبد
اللّه بن امّ مکتوم را میدید میفرمود: مرحبا مرحبا لا و اللّه لا یعاتبنی اللّه فیک ابدا و کان یصنع به من اللطف حتّی کان یکفّ
عن النّبی صلّی اللّه علیه و آله ممّا یفعل به. بعضی مفسّرین گفتهاند لطف عظیمی از جانب خداوند به پیمبرش صلّی اللّه علیه و
آله بوده است که در باب عبوس باو خطابی نکرده و نفرموده است عبست و چون از مسئله عبوس ردّ شده بآنحضرت خطاب
240- کرده [وَ ما یُدرِیکَ .......] فرموده است [ترجمه نقل از مجمع البیان]. -قرآن- 226
[ [سوره عبس [ 80 ]: آیات 24 تا 42
اشاره
- [ فَلیَنظُرِ الإِنسانُ إِلی طَعامِهِ [ 24 ] أَنّا صَ بَبنَا الماءَ صَبا [ 25 ] ثُمَّ شَ قَقنَا الَأرضَ شَ  قا [ 26 ] فَأَنبَتنا فِیها حَبا [ 27 ] وَ عِنَباً وَ قَضباً [ 28
- [ 168 وَ زَیتُوناً وَ نَخلًا [ 29 ] وَ حَدائِقَ غُلباً [ 30 ] وَ فاکِهَۀً وَ أَبا [ 31 ] مَتاعاً لَکُم وَ لِأَنعامِکُم [ 32 ] فَإِذا جاءَتِ الصَّاخَّۀُ [ 33 - قرآن- 1
اّمرِئٍ مِنهُم یَومَئِذٍ شَأنٌ یُغنِیهِ [ 37 ] وُجُوهٌ
ِ
148 یَومَ یَفِرُّ المَرءُ مِن أَخِیهِ [ 34 ] وَ أُمِّهِ وَ أَبِیهِ [ 35 ] وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِیهِ [ 36 ] لِکُل - قرآن- 1
193 ضاحِکَۀٌ مُستَبشِرَةٌ [ 39 ] وَ وُجُوهٌ یَومَئِذٍ عَلَیها غَبَرَةٌ [ 40 ] تَرهَقُها قَتَرَةٌ [ 41 ] أُولئِکَ هُمُ الکَفَرَةُ - یَومَئِذٍ مُسفِرَةٌ [ 38 ] -قرآن- 1
وَ حَدائِقَ » اي رطبۀ سمّیت بمصدر قضبه اذا قطعه لأنّها تقضب مرّة بعد اخري « قَضباً » [ 137 [ صفحه 488 - الفَجَرَةُ [ 42 ] -قرآن- 1
اي و فاکهۀ و مرعی- من ابّ اذا « وَ فاکِهَۀً وَ أَبا » اي و بساتین ذات اشجار غلیظۀ. غلبا جمع اغلب و الاغلب هو الغلیظ العنق « غُلباً
اي مضیئۀ من اصفر الصبح « مُسفِرَةٌ » هی الصیحۀ الّتی تصمّ لشدّتها من سمعها « الصَّاخَّۀُ » اي تمتیعا « مَتاعاً » أمّ لأنّه یؤم و ینتجع
جمع الفاجر و هو المنهمک علی الاثام. - « الفَجَرَةُ » اي غبرة اي الغبار « قَتَرَةٌ » اي تلحقها « تَرهَقُها » اي غبار و کدورة « غَبَرَةٌ » اضاء
396 -قرآن- - 353 -قرآن- 386 - 298 -قرآن- 342 - 273 -قرآن- 285 - 200 -قرآن- 264 - 99 -قرآن- 177 - 9-قرآن- 78 - قرآن- 1
24 - پس بایستی انسان بطعامی که میخورد و او را تقویت میکند [از اطعمه 480- 447 -قرآن- 468 - -425-414 قرآن- 437
شهیّه لذیذه] نظر کند [که خداوند سبحان چگونه آنرا آفریده و براي رزق بندگانش آماده ساخته است و تفکّر کند که چگونه
25 - همانا ما از بالا باران را بزمین ریختیم ریختنی شدید و [ او را قادر بر انتفاع از اینکه طعام فرموده است]. [ صفحه 489
عجیب. 26 - سپس زمین را شکافتیم شکافتنی عجیب و بدیع [بوسیله گیاه]. 27 - و رویانیدیم در زمین دانه [حبوبی که بآن
تغذّي کنند و ذخیره نمایند]. 28 - و انگور و اسپرش [علف سبزي که بحیوانات و چهار پایان میدهند یا سبزي است مانند نعناع
و طرخون و شاید شبدر باشد که چند مرتبه آنرا میچینند]. 29 - و درخت زیتون و درختان خرما. 30 - و بستانهائی مشتمل بر
درختان بزرگ تنومند مختلف که سر بهم آوردهاند 31 - و سایر الوان میوهها و چراگاههائی که در آن زراعت نمیشود و چهار
پایان چرا میکنند و گفتهاند که [ابّ] براي چهار پایان مانند میوهها براي انسان است. 32 - [اینها را آفریدیم] براي تمتع و بهره
بردن شما و چهارپایانتان [که از آنها سود ببرید و منتفع شوید]. 33 - پس چون رستاخیز درآید یعنی صیحه قیامتی و صداي
آنروز گوشها را کر کند و خلایق با ضجّه بیرون ریزند. 34 - روزي است که مرد از برادر خود فرار میکند. 35 - و از مادر و
پدر خود گریزان است. 36 - و از زن خود و پسران خود نیز میگریزد [بهیچیک از اینان توجه و التفاتی ندارد و عظمت آنروز
او را بخودش مشغول ساخته است و میداند که آنها باو نفعی نمیرسانند و از او حاجتی برنمیآورند و ممکن است که خود
مؤمن باشد و اقرباء او اهل آتش باشند و او آنها را دشمن باشد و بآنها توجهی نکند و از آنان بگریزد که بدبختی و بیچارگی
وارده بر آنها را نبیند]. 37 - براي هر انسانی از آنان کاري است که او را از نزدیکان منصرف و [ صفحه 490 ] مشغول بخود
دارد که آن کار او را بس است و زیاد نمیآید که بدیگري توجه کند و بکس دیگر برسد. [از عطاء بن یسار از سوده زوجه
پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم مروي است که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرموده مردم در قیامت برهنه و عریان مبعوث
میشوند عرق بدن آنها را فرا گیرد که تا لاله گوششان میرسد گوید عرض کردم یا رسول اللّه وا اسفا که بعضی ببعض دیگر
اّمرِئٍ مِنهُم یَومَئِذٍ الخ. -
ِ
نظر میکنند فرمود مردم مشغول بخودند و بیکدیگر نظر ندارند و اینکه آیه را تلاوت فرمود: لِکُل
38 - صورتهائی در آنروز درخشان و نورانی است. 39 - و خندان و شادمانند [چون بثوابهاي مهیّا شده 449- قرآن- 415
مینگرند]. 40 - و صورتهائی در اینکه روز بر آنها غبار و تاریکی همّ و غمّ نشسته است. 41 - تاریکی و سیاهی و کسوف
دیدن آتش بر آنها ریخته و پوشانیده است. [گفتهاند غبره غباري است که از هوا بزمین بیاید و قترة غباري است که از زمین
بهوا برخیزد]. 42 - اینکه جماعتند که آنها کافران در دینند و فاجران در افعال و کردار میباشند. در تفسیر روح البیان گوید: در
حدیث آمده است که: [چون بهائم در روز قیامت بدل بخاك شوند اینکه خاك منتقل بصورتهاي کافران گردد و آنها را غبار
آلود سازد]. [و در عین المعانی است که: اولئک هم الکفرة فی حقوق اللّه الفجرة فی حقوق العباد.]- و گوید: یکی از جمله
بزرگان دین گفته که اینکه زر و سیم و انواع اموال نه عین دنیاست که اینکه ظروف و اوعیه دنیاست همچنین حرکات و
سکنات و طاعات بنده نه عین دین است که آن ظروف و اوعیه دین است دین جمله سوز و درد است و دنیا همه حسرت و باد
سرد است. قارون آنهمه زر و سیم و انواع اموال که داشت مکروه نبود باز از او چون حقوق حق تعالی طلب کردند امتناع نمود
و [ صفحه 491 ] حقوق حق نگزارد و کشش او بجانب زر و سیم و اموال دنیا مکروه بود، اي بسا کسی که دانگی در خواب
ندید و فردا فرعون اهل دنیا خواهد بود که دل او آلوده حرص دنیاست و اي بسا کسی که اموال دنیا در ملک او نهادند و فردا
دل خویش باز سپارد که داغی ازین دنیا بروي ظاهر نبود. سر انجام مرد دیندار دنیا گذار اینستکه در آخر سوره گفت [وُجُوهٌ
یَومَئِذٍ مُسفِرَةٌ ضاحِکَۀٌ مُستَبشِرَةٌ] و عاقبت کار دنیا کار دین گذار اینست که گفت [وُجُوهٌ یَومَئِذٍ عَلَیها غَبَرَةٌ ... الخ] [پایان نقل از
505 [شیخ بزرگوار فرید الدین عطّار را قدس سرّه در باب مشغول بودن هر کس - 418 -قرآن- 469 - روح البیان]. -قرآن- 366
149 کشتی آورد و در دریا - اّمرِئٍ مِنهُم یَومَئِذٍ شَأنٌ یُغنِیهِ] حکایتی است منظوم که نقل میشود: -قرآن- 99
ِ
در روز قیامت [لِکُل
شکست || تختهاي ز آن جمله بر بالا نشست گربه و موشی در آن تخته بماند || کارشان با یکدگر پخته بماند نه ز گربه
موش را روي گریز || نه بموش آن گربه را چنگال تیز هر دوشان از هول دریاي عجب || در تحیر باز مانده خشگ لب در
قیامت نیز اینکه غوغا بود || یعنی آنجا نی تو و نی ما بود
سورة کورت [او] سورة التکویر
اشاره
37- مکیّه است و عدد آیات آن بیست و نه آیه است. بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ -قرآن- 1
[ [سوره التکویر [ 81 ]: آیات 1 تا 14
اشاره
37 إِذَا الشَّمسُ کُوِّرَت [ 1] وَ إِذَا النُّجُومُ انکَ دَرَت [ 2] وَ إِذَا الجِبالُ سُیِّرَت [ 3] وَ إِذَا العِشارُ - بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ -قرآن- 1
[ 130 وَ إِذَا الوُحُوشُ حُشِرَت [ 5] وَ إِذَا البِحارُ سُجِّرَت [ 6] وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَت [ 7] وَ إِذَا المَوؤُدَةُ سُئِلَت [ 8 - عُطِّلَت [ 4] -قرآن- 1
162 وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَت [ 10 ] وَ إِذَا السَّماءُ کُشِطَت [ 11 ] وَ إِذَا الجَحِیمُ سُعِّرَت [ 12 ] وَ إِذَا الجَنَّۀُ - ذَّنبٍ قُتِلَت [ 9] -قرآن- 1
ِ
بِأَي
اي لفّت من کوّرت العمامۀ إذا لففتها « کُوِّرَت » [ 169 [ صفحه 492 - أُزلِفَت [ 13 ] عَلِمَت نَفسٌ ما أَح َ ض رَت [ 14 ] -قرآن- 1
« المَوؤُدَةُ » احمیت او ملئت « سُجِّرَت » النوق اتی علی حملها عشرة اشهر واحدتها عشراء « العِشارُ » انقضت او اظلمت « انکَ دَرَت »
-68- 12 -قرآن- 56 - اي قربت. -قرآن- 1 « أُزلِفَت » اي اوقدت « سُعِّرَت » اي قلعت و ازیلت « کُشِطَت » - المدفونۀ حیۀ- وئدیئد
1- زمانی که خورشید 281- 258 -قرآن- 270 - 227 -قرآن- 247 - 190 -قرآن- 217 - 158 -قرآن- 177 - 98 -قرآن- 147 - قرآن- 88
نور و ضیائش برطرف شود- یا پیچیده شود و پرتاب گردد- یا نور آن جمع و درهم پیچیده گردد. 2- و زمانی که ستارگان
پراکنده و بسرعت ساقط گردند و خاموش شوند 3- و هنگامیکه کوهها از جاي خود بر روي زمین حرکت کنند [و سپس مانند
سراب و ذرّات غبار پراکنده شوند]. 4- و زمانی که عشار [یعنی ناقههايّ حامله ده ماهه که نفیسترین اموال عرب بوده است]
معطل بماند و کسی بآن نظر نکند- یا بقولی عشار بمعنی سحاب است یعنی باران ندهد. 5- و زمانی که حیوانات بیابانی جمع
6- و [ شوند [و از آنها که بیکدیگر تعدّي کردهاند در قیامت قصاص شود و بعد بامر الهی همگی خاك شوند]. [ صفحه 493
زمانی که دریاهاي آب شیرین در آب شور ریزند تا یکسان پر شوند- یا بقولی- بعضی شکافته و در بعض دیگر داخل شود تا
همه دریاها یکی گردند- یا بقولی- منفجر گردند و مانند آتشی افروخته شوند- و بقولی- خشک شوند و آب آنها برطرف
شود که قطرهاي نماند- و بقولی- از چرك و خون اهل دوزخ پر شوند [و در اینصورت مراد دریاهاي جهنّم خواهد بود زیرا
دریاهاي دنیا فانی خواهد گشت]. 7- و زمانی که نفس هر انسانی بشکل اخروي خود منضم گردد بشکل اهل آتش یا بشکل
اهل بهشت- یا بقولی- ارواح باجساد برگردند و زنده شوند- یا نفوس گمراه بکسی که او را گمراه کرده است از انسان یا
شیطان- یا نفوس صالحین از مؤمنین مقرون بحور العین و نفوس کافرین بشیاطین جفت گردند. 8- و هنگامیکه دخترك زنده
بگور مورد سؤال و پرسش حق تعالی واقع شود. 9- که بچه گناهی کشته شده است [و پدرش او را بچه تقصیري زنده بگور
کرده است- و معنی سؤال از او توبیخ کشنده اوست زیرا او خواهد گفت که بدون هیچ گناهی کشته شده است] [و در
حقیقت مسئول یعنی پرسش شده قاتل است نه مقتوله]. 10 - و زمانی که صحیفه [اعمال بندگان که ملئکه از خیر و شرّ ثبت و
ضبط کردهاند] منتشر شود تا صاحبان آن بخوانند و بحسب آن مجازات شوند. 11 - و هنگامیکه آسمان از محل خود زایل و
کنده شود [چنانکه پوست گوسفند از بدنش جدا شود]. 12 - و زمانی که دوزخ افروخته گردد [و آتش قهر خداوندي شدّت
یابد. 13 - و هنگامیکه بهشت [با نعمات خود باهل آن] نزدیک شود [و موجب سرور مؤمن و حسرت کافر گردد]. 14 - [زمانی
که اینکه کارها شد و قیامت بر پا گشت] در اینوقت هر نفسی [عمل [ صفحه 494 ] خود را از نیک و بد] حاضر میبیند و از
علم او پنهان نمیماند یعنی هر نفسی خواهد دانست که در دوره حیات در دار دنیا چه کرده است].
[ [سوره التکویر [ 81 ]: آیات 15 تا 29
اشاره
- [ فَلا أُقسِمُ بِالخُنَّسِ [ 15 ] الجَ وارِ الکُنَّسِ [ 16 ] وَ اللَّیلِ إِذا عَسعَسَ [ 17 ] وَ الصُّبحِ إِذا تَنَفَّسَ [ 18 ] إِنَّهُ لَقَولُ رَسُولٍ کَرِیمٍ [ 19
[ 163 ذِي قُوَّةٍ عِندَ ذِي العَرشِ مَکِینٍ [ 20 ] مُطاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ [ 21 ] وَ ما صاحِبُکُم بِمَجنُونٍ [ 22 ] وَ لَقَد رَآهُ بِالأُفُقِ المُبِینِ [ 23 - قرآن- 1
196 وَ ما هُوَ بِقَولِ شَیطانٍ رَجِیمٍ [ 25 ] فَأَینَ تَذهَبُونَ [ 26 ] إِن هُوَ إِلاّ ذِکرٌ لِلعالَمِینَ - وَ ما هُوَ عَلَی الغَیبِ بِ َ ض نِینٍ [ 24 ] -قرآن- 1
اي بالکواکب « بِالخُنَّسِ » 218- 27 ] لِمَن شاءَ مِنکُم أَن یَستَقِیمَ [ 28 ] وَ ما تَشاؤُنَ إِلاّ أَن یَشاءَ اللّهُ رَبُّ العالَمِینَ [ 29 ] -قرآن- 1 ]
« تَنَفَّسَ » اقبل ظلامه او ادبر « عَسعَسَ » هی التی تختفی تحت ضوء الشمس. کنس اي استتر « الکُنَّسِ » الجاریات « الجَوارِ » الرواجع
-72- 49 -قرآن- 60 - 15 -قرآن- 39 - مطرود. -قرآن- 1 « رَجِیمٍ » بخیل « بِ َ ض نِینٍ » اي هناك « ثَمَّ » اي له مکان « مَکِینٍ » اي اضاء
15 - پس سوگند 252- 235 -قرآن- 242 - 212 -قرآن- 223 - 188 -قرآن- 204 - 168 -قرآن- 178 - 132 -قرآن- 156 - قرآن- 122
یاد میکنم بستارگانی که در روز مخفی میشوند و شب ظاهر میگردند. 16 - و سوگند بستارگانی که در مدارات خود ساري و
جارياند و در بروج [ صفحه 495 ] خود متواري و منزل میگیرند چنانکه آهوان در کناسه خود لانه میکنند. 17 - و سوگند
بشب موقعی که تاریکی آن رو میکند- یا تاریکی آن پشت میکند و روز میشود [بهر دو معنی و از اضداد است]. 18 - و قسم
بصبح زمانی که نفس میدهد و روشنی آن جهانگیر میشود. 19 - بتمام اینها سوگند که اینکه قرآن گفتار فرستاده گرامی خدا
یعنی جبرئیل علیه السّلام است [و آن کلام خداست که بر زبان او نازل شده و محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم از جبرئیل
شنیده است و از پیش خود نگفته است. 20 - [جبرئیل] صاحب نیرو است [در آنچه تکلیف و امر بعمل آن میکند و تبلیغ
رسالت مینماید] یا فی نفسه صاحب قدرت است [و از قوت او بود که شهرهاي قوم لوط را با مقدم بالهاي خود کنده و بآسمان
برد و سپس آنرا برگردانید]. 20 - [جبرئیل] مکانش نزد خداي صاحب عرش است [یعنی نزد خالق خود رفیع المنزله و عظیم
القدر است و قرب مکانت دارد]. 21 - در آسمان مورد اطاعت ملائکه است [و همه فرشتگان از او فرمان میبرند] و در آنجا
امین وحی خداست [و رسالات او را بپیمبرانش میرساند]. [در حدیث آمده است که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم
بجبرئیل علیه السّلام فرمود قوت تو چه و امانت تو کدام است! عرض کرد امّا قوّت من مبعوث بشهرهاي لوط که چهار شهر
بود در هر شهري چهار صد هزار مقاتل سواي ذریّه آنها بود و من آنها را از قعر زمین کندم و بآسمان بردم بحدیکه اهل
آسمانها صداي مرغ و نواي سگهاي آن شهرها را میشنیدند سپس آنها را مقلوبا بزمین افکندم که نابود شدند و امّا امانتم من
بچیزي مأمور نشدم که تجاوز کرده و آنرا بغیر آن رسانیده باشم]. 22 - [اي مشرکین و اي کافران] رفیق شما [یعنی محمّد صلّی
اللّه علیه و آله و سلّم که شما را بخدا و اخلاص طاعت او میخواند] دیوانه نیست. 23 - بحق قسم که محققا محمّد صلّی اللّه
علیه و آله جبرئیل را در افق آشکار [زمان [ صفحه 496 ] طلوع آفتاب از مشرق] [بصورتیکه خدا او را خلق کرده است] بدید.
-24 [اگر بظاء یعنی ظنین قرائت شود] یعنی در آنچه او از غیب خبر میدهد مورد سوء ظن نیست و بر وحی خدا متهم نمیباشد
زیرا احوال او ناطق بصدق و امانت اوست [بنا بقول إبن عباس و سعید بن جبیر و ابراهیم و ضحّاك] [و امّا بقراءت آنها که
بضاد یعنی ضنین خواندهاند یعنی بخیل] یعنی آنچه را از خدا باو میرسد او عینا بخل نکرده و بخلق میرساند و همانطور که خدا
باو میآموزد او بمردم میآموزد]. 25 - و اینکه قرآن گفتار شیطان مردود مطرود نیست [چنانکه مشرکان گویند شیطان باو
القاء میکند چنانکه بکاهنان القاء میکند]. 26 - بنابرین بکجا میروید [چه راهی را روشنتر از اینکه راهی که من براي شما واضح
کردهام میپیمائید] یا بکدام سو از اینکه قرآن هدایت عدول میکنید. 27 - اینکه قرآن جز پند و تذکرهاي و موعظهاي براي
خلق جهانیان نیست [که ممکن است آنها را بحقیقت واصل گرداند]. 28 - نافع براي کسی است که بخواهد بر امر خدا و
فرمانبري از خدا استقامت کند و پا برجا باشد و راستکردار گردد. 29 - و شما خواهان استقامت بر حق نیستید مگر آنکه خدا
قبل از اینکه شما را بیافریند شما را بآن مکلّف کرده باشد بنابرین مشیت خدا پیش از مشیت خواهان بودن شماست. بقول
دیگر: [خطاب بکفار] یعنی شما اسلام را نمیخواهید مگر اینکه خدا بخواهد و شما را بر آن مجبور و ملجأ فرماید و لکن خدا
چنین نخواهد کرد زیرا اراده او اینستکه شما از روي اختیار ایمان بیاورید تا مستحق ثواب شوید و نمیخواهد که بر شما
تحمیل فرماید. و بقول دیگر: یعنی شما اسلام را نمیخواهید مگر آنکه خدا بخواهد و بشما لطف کند و شما را باستقامت
موفق سازد. [ صفحه 497 ] در حدیث قدسی است: [ یا إبن آدم ترید و ارید فتتعب فیما ترید و لا یکون الّا ما ارید] یعنی اي
آدمیزاده تو اراده میکنی و من اراده میکنم و تو در آنچه اراده میکنی برنج میافتی و جز آنچه من اراده میکنم نخواهد شد].
وهب بن منبه گوید: من در بسیاري از کتب منزله بر انبیاء از آنچه نزول یافته خواندهام که [من جعل الی نفسه شیئا من المشیۀ
فقد کفر- یعنی هر کس براي خویشتن مشیتی قائل شود حقّا که کفران کرده است. و از گفته ابو بکر الواسطی است که ترجمه
آن بفارسی اینستکه: حق تعالی ترا در همه وصفها عاجز ساخته است پس تو چه داري و بکدام فعل مینازي- نخواهی مگر
بمشیت او و نکنی مگر بقوّت او و فرمان نبري مگر بفضل او و عاصی نشوي مگر بخذلان او پس ترا هیچ نیست. ز سر تا پا همه
در پیچ پیچیم || چه پاچه سر همه در هیچ هیچیم [نقل از روح البیان] در حدیث است که هر کس بخواهد روز قیامت را
بالعیان بنگرد سورههاي [اذا الشمس کورت و اذا السماء انفطرت و اذا السماء انشقت] را بخواند که تفصیل اهوال در آنست.
سورة انفطرت
اشاره
37- که سورة الانفطار نیز نامیده میشود، مکیّه و نوزده آیه است. بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ -قرآن- 1
[ [سوره الانفطار [ 82 ]: آیات 1 تا 19
اشاره
37 إِذَا السَّماءُ انفَطَرَت [ 1] وَ إِذَا الکَواکِبُ انتَثَرَت [ 2] وَ إِذَا البِحارُ فُجِّرَت [ 3] وَ إِذَا القُبُورُ - بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ -قرآن- 1
131 عَلِمَت نَفسٌ ما قَدَّمَت وَ أَخَّرَت [ 5] یا أَیُّهَا الإِنسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّکَ الکَرِیمِ [ 6] الَّذِي خَلَقَکَ فَسَوّاكَ - بُعثِرَت [ 4] -قرآن- 1
236 وَ إِنَّ عَلَیکُ م لَحافِظِینَ [ 10 ] کِراماً - صُّورَةٍ ما شاءَ رَکَّبَکَ [ 8] کَلّا بَل تُکَ ذِّبُونَ بِالدِّینِ [ 9] -قرآن- 1
ِ
فَعَدَلَکَ [ 7] فِی أَي
172 یَصلَونَها یَومَ الدِّینِ - کاتِبِینَ [ 11 ] یَعلَمُونَ ما تَفعَلُونَ [ 12 ] إِنَّ الَأبرارَ لَفِی نَعِیمٍ [ 13 ] وَ إِنَّ الفُجّ ارَ لَفِی جَحِیمٍ [ 14 ] -قرآن- 1
15 ] وَ ما هُم عَنها بِغائِبِینَ [ 16 ] وَ ما أَدراكَ ما یَومُ الدِّینِ [ 17 ] ثُمَّ ما أَدراكَ ما یَومُ الدِّینِ [ 18 ] یَومَ لا تَملِکُ نَفسٌ لِنَفسٍ شَیئاً وَ ]
اي فتح بعضها « فُجِّرَت » اي تساقطت متفرقۀ « انتَثَرَت » اي انشقت « انفَطَرَت » [ 227 [ صفحه 498 - الَأمرُ یَومَئِذٍ لِلّهِ [ 19 ] -قرآن- 1
اي فجعلک « فَعَدَلَکَ » اي ايّ شیء خدعک « ما غَرَّكَ » اي قلب ترابها و اخرج موتاها « بُعثِرَت » الی بعض فصار الکل بحرا واحدا
المراد به هنا الجزاء. -قرآن- « بِالدِّینِ » ما زائدة اي رکیک فی اي صورة شاءها « ما شاءَ رَکَّبَکَ » معتدل الاعضاء متناسب الاجزاء
324- 270 -قرآن- 311 - 207 -قرآن- 250 - 173 -قرآن- 194 - 128 -قرآن- 160 - 68 -قرآن- 117 - 37 -قرآن- 57 - -13-1 قرآن- 25
-2 139- -1 زمانی که آسمان شکافته و پاره پاره شود [و مانند آن یَومَ تَشَقَّقُ السَّماءُ بِالغَمامِ وَ نُزِّلَ المَلائِکَۀُ تَنزِیلًا]. -قرآن- 64
3- و زمانی که دریاها در هم ریزند و شور و شیرین در هم [ و زمانی که ستارگان پراکنده و فرو ریخته شوند. [ صفحه 499
آمیزند و یک دریا شوند. 4- و زمانی که خاك گورها منقلب و مردگان بر انگیخته شوند. 5- هر نفسی آگاه میشود که چه از
خیر و شرّ پیش فرستاده یا براي بعد خود سنت گذارده است. 6- اي انسان چه چیز ترا مغرور کرده و فریبت داده است که
بخالق خود خدعه کنی و باطل را در نظر تو جلوه داده است که نافرمانی او را کنی و مخالفت او را نمائی، آنهم پروردگاري
کریم یعنی منعم محسنی که کم را میپذیرد و زیاد عطا میکند. بفضیل بن عیاض گفتند که: اگر خداوند روز قیامت ترا برابر
121- خود نگهدارد و بفرماید ما غَرَّكَ بِرَبِّکَ الکَرِیمِ تو چه جواب میدهی گفت میگویم غرّنی ستورك المرخاة. -قرآن- 88
یحیی بن معاذ گفت اگر خداوند مرا در برابر خود بپا دارد و بگوید ما غرّك بی ترا چه چیز بمن مغرور کرده است میگویم:
غرّنی بک برّك بی سالفا و آنفا و دیگري گفته است گویم: غرّنی حلمک- و أبو بکر ورّاق گفته است: غرّنی کرم الکریم. و
اینکه خداوند سبحانه در اینکه آیه از بین تمام اسماء و صفات خود صفت کریم را آورده براي اینست که گویا انسانرا تلقین
کند که در جواب بگوید غرّنی کرم الکریم. عبد اللّه مسعود گفته است: ما منکم من احد إلّا سیخلو اللّه به یوم القیمۀ فیقول یا
بن آدم ما غرك بی یا بن آدم ما ذا عملت فیما علمت یا بن آدم ما ذا اجبت المرسلین. و أمیر المؤمنین علیه السّلام فرموده
است: کم مغرور بالستر علیه و مستدرج بالاحسان الیه. 7- [پروردگار کریم تو] که ترا آفرید [از نطفه و چیزي نبودي] و ترا [
صفحه 500 ] تسویه کرد [یعنی بصورت انسان مستوي در آورد که بشنوي و ببینی] و ترا معتدل قرار داد- یا بین آنچه براي تو
- آفرید تعدیل فرمود و از هر عضوي دو تا آفرید و یکی را بر دیگري برتري نداد [دو چشم و دو گوش و دو دست و دو پا]. 8
در هر صورتی که بخواهد ترا ترکیب میکند [یعنی در هر شباهتی از پدر یا مادر یا دائی یا عمو ترا بوجود میآورد. و از
حضرت رضا علیه السّلام از پدرانش از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله روایت شده است که رسولخدا بمردي فرمود چه
فرزندي براي تو آمده عرض کرد چه امیدي یا پسر است یا دختر، فرمود بکی شبیه است عرض کرد بکی شبیه باشد بپدرش
شبیه است یا بمادرش فرمود اینطور مگو چون نطفه در رحم مستقر گردد خداوند هر نسبی را که بین او تا آدم هست حاضر
صُّورَةٍ ما شاءَ رَکَّبَکَ اي فیما بینک و بین آدم یعنی بصورت هر کس در پشتشان
ِ
میسازد آیا اینکه آیه را نخواندهاي [فِی أَي
487 و بقولی- یعنی بهر صورتی از صور - که بین تو و بین آدم است مشیتش تعلّق بگیرد ترکیب او را میسازد]. -قرآن- 448
خلق ترا مرکب میسازد اگر بخواهد در صورت انسان یا بخواهد در صورت خر یا بخواهد در صورت بوزینه- و حضرت
صادق علیه السّلام فرمود اگر بخواهد ترا بغیر اینصورت مرکب میسازد یعنی خداي سبحانه تواناست که ترا بهر کیفیتی که
بخواهد بیافریند و لکن ترا از احسن تقویم آفرید تا بصورت فعلی درآمدي که بهیچ حیوانی شباهت ندارد و بقولی در هر
صورتی بخواهد] نر یا ماده چاق یا لاغر زیبا یا زشت بلند یا کوتاه. 9- زنهار [امر چنین نیست که میپندارید که نه حسابی
است و نه بعثی با وضوح مطلب و اقامه دلایل جاي انکار باقی نمانده است] بلکه [بالاتر از اینکه] شما جزاء را هم تکذیب
میکنید و دروغ میپندارید- و بقولی بلکه دینی که محمّد صلّی اللّه علیه و آله آورده است و آن اسلام است شما دروغ
میپندارید. 10 - و حقّا بر شما مراقبین و نگهبانانی از ملائکه گماشته شده است [که آنچه شما از طاعات و معاصی بجاي
11 - [اینکه فرشتگان نگهبان] در نزد خدا گرامیاند و نویسندگان اعمال بنی [ آورید ضبط و حفظ میکنند]. [ صفحه 501
آدمند. 12 - میدانند آنچه را شما [از خوب و بد و خیر و شر] میکنید [مینویسند و بر آنها چیزي پنهان نمیماند]. 13 - همانا
نیکوکاران [یعنی اولیاء خدا و مطیعان او در دنیا] در بهشت پرنعمت خواهند بود. 14 - و همانا بدکاران [یعنی کافران و تکذیب
کنندگان پیمبر صلّی اللّه علیه و آله] در دوزخ پر آتش و عذاب خواهند بود. 15 - ملازم آتشند در روز جزاء و در آن داخلند.
-16 و از آن غایب نمیشوند یعنی دائما و بطور مؤبّد در آن مخلّداند یعنی مکذّبین. 17 - و تو نمیدانی که روز جزاء چه روزي
است [و چه نعیمی براي اهل بهشت است]. 18 - باز هم نمیدانی تو روز جزاء چه روزي است [و چه عذابی براي اهل دوزخ
است]. 19 - روزي است که کسی قادر بر دفع عذاب و دفاع از غیر خود که مستحق عقاب است نیست و حکم در آنروز فقط
منحصر بخداست [در جزاء و ثواب و عفو و انتقام]. عمرو بن شمر از جابر از حضرت باقر علیه السّلام روایت کرده است که
فرمود: امر آنروز و امروز تمام مختص خداست اي جابر- چون روز قیامت شود سایر حکام فنا میشوند و حاکمی جز خدا باقی
نمیماند. صاحب مجمع البیان فرماید معنی صحیح در آیه اینست که: خداي سبحانه در دنیا بسیاري از مردم را مالک امور و
صاحب حکم قرار داده است و در قیامت نه امري جز امر او و نه حکمی جز حکم اوست- و اگر گفته شود در اینحال [ صفحه
502 ] واجب میآید که شفاعت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله صحیح نباشد جواب اینستکه شفاعت جز بامر او و باذن خداي
تعالی صورت نمیگیرد [بانبیاء و اولیاء اذن شفاعت خواهد داد].
سورة المطففین او سورة التطفیف
اشاره
مکیّه است و معدلّ از حسن و ضحاك و عکرمه گوید مدنیه است و از إبن عباس و قتاده که مدنیه است جز هشت آیه [إِنَّ
155 بِسمِ اللّهِ - الَّذِینَ أَجرَمُوا تا آخر سوره که مکیه است و شماره آیات آنهم] [سی و شش آیه است بالاجماع]. -قرآن- 127
37- الرَّحمنِ الرَّحِیمِ -قرآن- 1
[ [سوره المطففین [ 83 ]: آیات 1 تا 17
اشاره
37 وَیلٌ لِلمُطَفِّفِینَ [ 1] الَّذِینَ إِذَا اکتالُوا عَلَی النّاسِ یَستَوفُونَ [ 2] وَ إِذا کالُوهُم أَو وَزَنُوهُم - بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ -قرآن- 1
اّلعالَمِینَ [ 6] کَلّا إِنَّ کِتابَ
ِ
188 لِیَومٍ عَظِیمٍ [ 5] یَومَ یَقُومُ النّاسُ لِرَب - یُخسِرُونَ [ 3] أَ لا یَظُنُّ أُولئِکَ أَنَّهُم مَبعُوثُونَ [ 4] -قرآن- 1
178 وَیلٌ یَومَئِذٍ لِلمُکَذِّبِینَ [ 10 ] الَّذِینَ یُکَذِّبُونَ - الفُجّارِ لَفِی سِجِّینٍ [ 7] وَ ما أَدراكَ ما سِجِّینٌ [ 8] کِتابٌ مَرقُومٌ [ 9] -قرآن- 1
بِیَومِ الدِّینِ [ 11 ] وَ ما یُکَ ذِّبُ بِهِ إِلاّ کُلُّ مُعتَدٍ أَثِیمٍ [ 12 ] إِذا تُتلی عَلَیهِ آیاتُنا قالَ أَساطِیرُ الَأوَّلِینَ [ 13 ] کَلّا بَل رانَ عَلی قُلُوبِهِم ما
271 کَلّا إِنَّهُم عَن رَبِّهِم یَومَئِذٍ لَمَحجُوبُونَ [ 15 ] ثُمَّ إِنَّهُم لَصالُوا الجَحِیمِ [ 16 ] ثُمَّ یُقالُ هذَا الَّذِي - کانُوا یَکسِبُونَ [ 14 ] -قرآن- 1
التطفیف البخس فی الکیل و الوزن لان ما یبخس طفیف اي « لِلمُطَفِّفِینَ » [ 164 [ صفحه 503 - کُنتُم بِهِ تُکَذِّبُونَ [ 17 ] -قرآن- 1
اي « أَو وَزَنُوهُم » اي کالوا لهم « کالُوهُم » اي اذا اکتالوا من النّاس حقوقهم یأخذونه وافیۀ « إِذَا اکتالُوا عَلَی النّاسِ یَستَوفُونَ » حقیر
کتاب جامع لاعمال الفجره من الجن و « سِجِّینٍ » ما یکتب من أعمالهم « کِتابَ الفُجّ ارِ » أخسر اي بخس « یُخسِرُونَ » وزنوا لهم
- 132 -قرآن- 186 - 19 -قرآن- 87 - اي لداخلوا. -قرآن- 1 « لَصالُوا » الرین الدنس ران یرین علب « رانَ » اي مسطور « مَرقُومٌ » الانس
- 409 -قرآن- 440 - 391 -قرآن- 402 - 331 -قرآن- 380 - 295 -قرآن- 320 - 261 -قرآن- 276 - 231 -قرآن- 248 - -197 قرآن- 214
450 از عکرمه و از إبن عباس مروي است که چون رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله بمدینه نزول اجلال فرمود مردم آنجا از
حیث کیل اجناس از اخبث و بدترین ناس بودند و لذا خداوند عزّ و جلّ وَیلٌ لِلمُطَفِّفِینَ را نازل فرمود و آنها کیل خود را پس
از آن اصلاح کردند و از سدي مروي است که چون رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله از مکه بمدینه مهاجرت فرمودند مردي
بود که باو ابو جهینه میگفتند و او را دو صاع بود بیکی کیل میکرد و میداد و بیکی کیل میکرد و میگرفت و لذا آیات نازل
1- واي بر کمفروشان [کسانیکه از کیل و وزن میکاهند و حقوق مردم را کسر میگذارند- و باو 232- گردید. -قرآن- 209
مطفّف گفتند براي اینکه در آلت وزن و کیل جز چیز کم و بیقدري نمیدزدد، طفیف یعنی اندك]. 2- آنان کسانی هستند
که چون چیزي را براي خود بخواهند بخرند [ صفحه 504 ] [از مردم بگیرند] تمام و کمال وزن کرده و میگیرند. 3- و وقتی که
بخواهند کیل کنند و وزن کنند و بمردم بدهند کم میگذارند [و حق مردم را بآنها نمیدهند]. [از إبن مسعود مروي است که
گفت: ال ّ ص لوة مکیال فمن وفی وفی اللّه له و من طفّف فقد سمعتم ما قال اللّه فی المطفّفین یعنی نماز ترازو و آلت کیلی است
پس هر کس تمام و عیار تحویل دهد خدا هم ثواب او را تمام و عیار تحویل میدهد و هر کس کسر بگذارد شنیدهاید که خدا
در باره مطفّفین چه فرموده است]. 4 و 5- آیا نمیدانند و نمیپندارند اینکه جماعت [کم فروشان] که آنها براي روز بزرگی
[که قدر عظمت آن بر آنها مجهول است] مبعوث خواهند شد. 6- روز که مردم [از قبور خودشان] بر میخیزند براي اجراء امر
پروردگار جهانیان و براي جزاء یا حساب خودشان]: و در حدیث آمده است که آنان برمیخیزند و در عرق خود غرقند تا
نیمههاي گوششان. و در حدیث دیگر است که بر میخیزند تا عرق میرسد باطراف گوشهاشان- و محتمل است مراد از آیه نیز
اینکه باشد که [آیا اینکه جماعت گمان نمیکنند که هر کس بجزاء و بعث یقین داشته باشد و اینکه عقیده در نفس او قوّت
یافته باشد هر چند عالم بآن نباشد حقّا بر او واجب است از خوف عقابی که میپندارد احتراز جوید، همانطور که کسیکه در
راه مسافرت خود گمان هلاکت برد بر او واجب است که از رفتن اجتناب کند]. 7- زنهار [که از معاصی دوري جوئید چه امر
چنین نیست که شما برآنید] همانا کتابیکه اعمال فجور و معاصی آنها در آن ثبت است در آن نوشته است که اینها در سجّین
خواهند بود [و آن در طبقه هفتم زمین است بنا بقول إبن عباس و مجاهد و قتاده و ضحاك]. [و از براء بن عازب مروي است
که گفت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود: سجین [ صفحه 505 ] در پائینترین طبقه هفتم زمین است]. و بقولی- سجّین
اسم کتاب و نامه عمل آنهاست و ظاهر تلاوت هم اینکه است یعنی آنچه خداوند بر کفّار نوشته یعنی از جزاء بر آنها واجب
فرموده است در اینکه کتاب است که موسوم بسجّین است- و لفظ آن مأخوذ از سجن است که بمعنی شدّت است [از أبی
مسلم]. [و آنچه که دلالت دارد بر اینکه عرب آنرا نمیشناخته آیه بعدي است که فرماید:] 8- و تو دانستهاي که سجّین
چیست! [یعنی اینکه چیزي نیست که تو و قومت آنرا دانسته باشید]. 9- نوشته ایست معلوم [که در آن نوشته است آنچه آنها را
بد آید] و بقولی [مرقوم] یعنی رقمی بنام آنهاست و گوئی علامتی است براي کافر که بآن شناخته میشود که او کافر است. [و
صاحب مجمع البیان فرماید وجه صحیح آنستکه [کتاب مرقوم] تفسیر سجّین نیست زیرا سجّین مربوط بکتاب مرقوم نیست و
فقط کتاب مرقوم تفسیر کتابی است که فرمود [إِنَّ کِتابَ الفُجّارِ لَفِی سِجِّینٍ و آن کتابیست که حروف آن روشن و واضح
10 - واي در اینروز براي کسانیکه تکذیب کردهاند [یعنی جزاء و بعث را دروغ پنداشتهاند]. 213- است] [انتهی]. -قرآن- 173
-11 آنان کسانی هستند که روز جزاء را تکذیب نمودهاند. 12 - و روز جزاء را کسی دروغ نمیپندارد و تکذیب نمیکند مگر
کسیکه متجاوز از حق بباطل و مبالغ در ارتکاب گناه باشد. 13 - وقتی که آیات ما [یعنی قرآن و آیات ناطقه به اینکه موضوع]
14 - زنهار و [ بر او تلاوت شود [از فرط نادانی و اعراض از حق] گوید اینها افسانههاي بیاصل پیشینیان است. [ صفحه 506
حاشا [امر چنین نیست که آنها گویند] بلکه آنچه بدست آوردهاند [یعنی گناهان آنان] بر دلهاشان غالب آمده است [و بقولی
گناه بر گناه افزوده شده است تا دل آنها مرده است. [و فراء گفته است: نافرمانیها و گناهان آنان بسیار گشته و به دلهاي آنها
احاطه کرده و اینکه است رین بر آندلها]. 15 - زنهار و حاشا [که آنها تصدیق کنند] آنان [که توصیف بکفر و فجور شدند]
روز قیامت از [رحمت و احسان و کرامت] پروردگارشان در حجابند- و بقولی- ممنوع از رحمت و مدفوع از ثواب اویند- و
بفرمایش علی علیه السّلام محرومین از ثواب و کرامت اویند. 16 - سپس [بعد از اینکه آنها ممنوع از ثواب و کرامت شدند]
داخل دوزخ میشوند و ملازم آنجا خواهند بود. 17 - سپس [از راه توبیخ و نکوهش] بآنها گفته میشود اینست آنچه از عذاب و
عقاب نسبت بشما جاري شد و شما در دار تکلیف آنرا تکذیب میکردید و آنرا دروغ میپنداشتید.
[ [سوره المطففین [ 83 ]: آیات 18 تا 36
اشاره
کَلاّ إِنَّ کِتابَ الَأبرارِ لَفِی عِلِّیِّینَ [ 18 ] وَ ما أَدراكَ ما عِلِّیُّونَ [ 19 ] کِتابٌ مَرقُومٌ [ 20 ] یَشهَدُهُ المُقَرَّبُونَ [ 21 ] إِنَّ الَأبرارَ لَفِی نَعِیمٍ
184 عَلَی الَأرائِکِ یَنظُرُونَ [ 23 ] تَعرِفُ فِی وُجُوهِهِم نَضرَةَ النَّعِیمِ [ 24 ] یُسقَونَ مِن رَحِیقٍ مَختُومٍ [ 25 ] خِتامُهُ - 22 ] -قرآن- 1 ]
227 عَیناً یَشرَبُ بِهَا المُقَرَّبُونَ [ 28 ] إِنَّ الَّذِینَ - مِسکٌ وَ فِی ذلِکَ فَلیَتَنافَسِ المُتَنافِسُونَ [ 26 ] وَ مِزاجُهُ مِن تَسنِیمٍ [ 27 ] -قرآن- 1
أَجرَمُوا کانُوا مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا یَضحَکُونَ [ 29 ] وَ إِذا مَرُّوا بِهِم یَتَغامَزُونَ [ 30 ] وَ إِذَا انقَلَبُوا إِلی أَهلِهِمُ انقَلَبُوا فَکِهِینَ [ 31 ] وَ إِذا
283 وَ ما أُرسِلُوا عَلَیهِم حافِظِینَ [ 33 ] فَالیَومَ الَّذِینَ آمَنُوا مِنَ الکُفّارِ یَضحَکُونَ - رَأَوهُم قالُوا إِنَّ هؤُلاءِ لَضالُّونَ [ 32 ] -قرآن- 1
کتاب جامع « عِلِّیِّینَ » [ 191 [ صفحه 507 - 34 ] عَلَی الَأرائِکِ یَنظُرُونَ [ 35 ] هَل ثُوِّبَ الکُفّارُ ما کانُوا یَفعَلُونَ [ 36 ] -قرآن- 1 ]
اي ختم انائه بالمسک « مَختُومٍ » خالص الخمر « رَحِیقٍ » بهجۀ « نَضرَةَ » اسرّة « ارائک » یحضرونه « یَشهَدُهُ » لاعمال البررة من الثقلین
اي یغمز بعضهم « یَتَغامَزُونَ » اي ارتکبوا الجرائم « أَجرَمُوا » المزاج هو ما تمزج به الخمر من الماء « مِزاجُهُ » اي فلیتسابق « فَلیَتَنافَسِ »
15 -قرآن- - اي هل جوزوا! -قرآن- 1 « هَل ثُوِّبَ » اي ملتذّین بالسخریّۀ منهم « فَکِهِینَ » اي رجعوا « انقَلَبُوا » بعضا و یشیرون باعینهم
267 -قرآن- - 210 -قرآن- 256 - 184 -قرآن- 199 - 143 -قرآن- 168 - 119 -قرآن- 132 - 103 -قرآن- 109 - -69-57 قرآن- 94
426 نعم جوزوا به. 18 - حقّا که نوشته اعمال نیکوکاران در علیّین - 381 -قرآن- 411 - 358 -قرآن- 369 - -305-289 قرآن- 346
است [یعنی در مراتب عالیه محفوفه بجلالت و یا در آسمان هفتم که ارواح مؤمنان در آنست و یا در سدرة المنتهی که انتهاي
هر چیزي بامر خدا آنجاست و یا در بهشت یا در آسمان هفتم زیر عرش میباشد]. 19 - و ندانی تو که علیون چیست! [یعنی
تفصیل تفضیل آن بدانستن ممکن نیست و جز بمشاهده مقدور نمیباشد]. 20 - کتاب و نوشته ایست که تمام طاعات و آنچه
مایه روشنی چشم و سرور [ صفحه 508 ] دل آنها در آن نوشته و ثبت است [بخلاف کتاب بزهکاران]. 21 - ملائکه مقرّبی که
در علیّین هستند گواه اینکه کتاباند و در نزد آن حاضرند- یا چون اینکه کتاب بعلیّین بالا میرود و آنانکه مقرّب و نزدیک
بکرامت خدا هستند و در اجلّ مراتبند آنرا مینگرند. 22 - همانا نیکوکاران در پناه و انواع نعمتهاي بهشتیاند. 23 - بر اریکهها
یعنی تختها تکیه زده نظر میکنند [بآنچه خداوند از نعماي خود بآنها عطا فرموده و کرامتی که نصیب آنها داشته و یا بدشمنان
خود مینگرند که چگونه در عذاب الهی معذّبند]. 24 - [چون آنها را ببینی] میشناسی که آنها اهل نعمت و بهشتیاند بواسطه
نور و سفیدي و بهجتی که در چهرههاي آنها هویداست. 25 - بآنها میآشامند از شراب صاف خالص خالی از هر غل و غشی
که در ظرفهاي سر بمهر است [دست کسی بآن نخورد تا ابرار مهر آنرا بردارند]. 26 - چون نوشنده لب از آن بردارد آخر
جرعه آن طعم و بوي مشک میدهد یا مهر سر کوزههاي شراب از مشک است [بخلاف شرابهاي دنیا که از گل است] و براي
چنین [باده مشکفام مشکبوي] بایستی راغبان مبادرت بطاعت خداي تعالی کنند- یا با یکدیگر براي آن منازعه نمایند. [و در
حدیث است که: من صام للّه فی یوم صائف سقاه اللّه علی الظماء من رحیق مختوم- هر کس براي خدا در روز گرم تابستان
روزه بدارد خداوند در تشنگی قیامت او را از رحیق مختوم بنوشاند]. [و باز در وصیّت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله بأمیر
المؤمنین علیه السّلام است که: یا علی من ترك الخمر للّه سقاه اللّه من الرحیق المختوم- یا علی هر کس براي اطاعت امر خدا
ترك نوشیدن شراب کند خداوند او را از رحیق مختوم مینوشاند]. 27 - و ممزوج با اینکه شراب آب چشمه تسنیم است [که
28 - تسنیم [ اشرف مشروبات بهشتی است و مسروق گوید صرفا مقرّبین از آن مینوشند و اصحاب یمین ممزوج]. [ صفحه 509
- چشمه ایست مخصوص مقربین که از آن مینوشند و براي سایر بهشتیان ممزوج میکنند [از إبن مسعود و إبن عباس]. 29
همانا مجرمین [یعنی کفار قریش و هوسرانان آنها مانند أبی جهل و ولید بن مغیره و عاص بن وائل و یارانشان] بمؤمنان [یعنی
اصحاب پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله مانند عمار و خباب و بلال و غیر آنها] از روي سخریه و استهزاء میخندند [چون منکر
معاداند نماز و روزه و عبادات را مسخره میکنند]. 30 - و چون مؤمنان بر کافران گذر میکنند با چشم و ابرو از روي استهزاء
بمؤمنان بیکدیگر اشاره میکنند [و میگویند اینهایند که میگویند بر حقّند و بر محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم وحی نازل
میشود و او رسول است و ما مبعوث میشویم و از اینگونه لاطایلات بهم میگفتند]. [و گفتهاند که در باره علی بن أبی طالب
علیه السّلام نازل گشته و موضوع چنین بوده که او در بین عدهاي از مسلمین بخدمت پیغمبر صلی اللّه علیه و آله آمد و منافقان
آنها را مسخره کرده و خندیدند و با چشم و ابرو اشاراتی کردند و چون نزد رفقاي خود برگشتند گفتند امروز اصلع را [یعنی
کسیکه پیش روي سرش بیمو است] دیدیم و باو خندیدیم و آیه نازل شد پیش از اینکه علی علیه السّلام و اصحابش بخدمت
پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله آیند از مقاتل و کلبی-. و الحاکم أبو القاسم الحسکانی در کتاب شواهد التنزیل لقواعد التفضیل
باسناد خود از أبی صالح از إبن عباس ذکر کرده است که گفت مجرمین منافقان قریش بودهاند و مؤمنان علی بن أبی طالب
علیه السّلام و اصحابش [انتهی] ترجمه- نقل از مجمع البیان]. 31 - و چون اینکه گروه کافران یا منافقان بسوي کسان خودشان
برگشتند با لذّت و مسرّت از استهزاء خودشان برگردند. 32 - و چون کسان خود را دیدند گفتند اینکه جماعت مسلمانان از
- طریق حق و صواب بیرون رفتهاند [بامید ثوابیکه حقیقتی براي آن نیست محمّد آنها را [ صفحه 510 ] فریب داده است]. 33
اینکه گروه کافران بنگهبانی مؤمنان فرستاده نشدهاند [که مراقب اعمال آنها بوده و بآنها طعن بزنند بهتر است که بکار
خودشان مشغول باشند]. و بقولی- ما کافران را یا منافقان را شاهد حال مؤمنان قرار ندادهایم [بلکه در روز قیامت مؤمنان بر
علیه کافران شهادت خواهند داد]. 34 - پس امروز [یعنی روز قیامت که خداوند هر کس را بر عملش جزاء میدهد] مؤمنان
کافران را بخنده میگیرند [همانطور که کافران در دنیا بمؤمنان میخندیدند- و اینکه چنان خواهد بود که در بهشت را براي
کفار میگشایند و بآنها میگویند به بهشت در آئید چون نزدیک آن میرسند در را بروي آنها میبندند و اینکه عمل چند مرتبه
تکرار میشود و مؤمنان بخنده میآیند- و بقولی چون کفّار را در دوزخ و خود را در نعیم مینگرند بوجد میآیند و
میخندند]- 35 - و بر تختها تکیه زده و مینگرند [بنعمتهاي بهشتی یا بکفّار که گرفتار عذابند]. 36 - آیا کافران بآنچه در دنیا
کردهاند جزا و کیفر یافتهاند! [استفهام است ولی مراد تقریر است یعنی کفار جزاي سخریهشان و اعمالشان همین بوده که
گرفتند- و بقولی- گفتهاند اینکه آیه متمم آیه قبلی است یعنی [مؤمنان بر تختهاي خود نشسته و نظر میکنند که آیا
[ بکافرانیکه آنها را در دنیا استهزاء میکردند کیفر اعمالشان بآنها داده شده است!