گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد اول
[سورة البقرة ( 2): الآیات 85 الی 86




اشاره
ثُم أَنتُم هؤُلاءِ تَقتُلُونَ أَنفُسَکُم وَ تُخرِجُونَ فَرِیقاً مِنکُم مِن دِیارِهِم تَظاهَرُونَ عَلَیهِم بِالإِثم وَ العُدوان وَ إِن یَأتُوکُم أُساري تُفادُوهُم وَ هُوَ
مُحَرَّم عَلَیکُم إِخراجُهُم أَ فَتُؤمِنُونَ بِبَعض الکِتاب وَ تَکفُرُونَ بِبَعض فَما جَزاءُ مَن یَفعَل ذلِکَ مِنکُم إِلاّ خِزي فِی الحَیاةِ الدُّنیا وَ یَومَ
القِیامَۀِ یُرَدُّونَ إِلی أَشَدِّ العَذاب وَ مَا اللّه بِغافِل عَمّا تَعمَلُونَ ( 85 ) أُولئِکَ الَّذِینَ اشتَرَوُا الحَیاةَ الدُّنیا بِالآخِرَةِ فَلا یُخَفَّف عَنهُم العَذاب وَ
( لا هُم یُنصَرُونَ ( 86
سپس همین شما هستید که یکدیگر را میکشید و گروهی از خودتان را از سرزمین
-----------------------------------
[.....] 1)- نور الثقلین ج 1 ص 94 )
2)- البرهان ج 1 ص 122 )
صفحه : 276
خودشان بیرون میکنید و به وسیله گناه و ستم، بر ضد آنها کمک یکدیگر میشوید و اگر آنان به صورت اسیران نزد شما آیند،
براي آزادي آنها فدیه میدهید و آن در حالی است که بیرون کردن آنها بر شما حرام بود. آیا به قسمتی از کتاب ایمان میآورید و
به قسمتی از آن کافر میشوید! پس سزاي کسی از شما که چنین کند، چیزي جز رسوایی در زندگی دنیا نیست و در روز قیامت به
( سوي سختترین عذاب کشیده میشوند و خداوند از آنچه که انجام میدهید غافل نیست ( 85
اینها همان کسانی هستند که زندگی دنیا را در مقابل آخرت خریدهاند پس عذاب آنها تخفیف داده نمیشود و یاري نخواهند شد
(86)
نکات ادبی
صفحه 183 از 374
انتم مبتداست و هؤلاء آن را تأکید میکند و تقتلون خبر آن است و یا بگوییم انتم مبتداست و هؤلاء به معناي « انتم هؤلاء » -1 در
الّذین و خبر آن است و تقتلون صله براي هؤلاء است مثل این گفته شده: انتم الّذین تقتلون.
به معناي پشت گرفته شده گویا آنها هم پشت میشوند و به همین معناست « ظهر » یعنی همدیگر را کمک میکنید از « تظاهرون » -2
حال از تخرجون است. « تظاهرون » در آیه: (و ان تظاهرا علیه فان الله مولاه) و از لحاظ اعراب
مفاعله از فدیه است که پرداخت وجهی در مقابل آزادي از اسارت است. « تفادوهم » -3
هو ضمیر شأن است یعنی حقیقت این است که ... « هو محرم علیکم » -4 در
تجاوز از حدّ، ظلم بسیار، دشمنی. « عدوان » کار زشت و گناه و « اثم » -5
به معناي بستن گرفته شده چون معمولًا اسیر را با چیزي میبستند. « اسر » جمع اسیر از « اساري » -6
خواري و ذلت. « خزي » -7
صفحه : 277
تفسیر و توضیح
آیه ( 85 ) ثُم أَنتُم هؤُلاءِ تَقتُلُونَ ... مخاطب این آیه یهود عصر پیامبر است که در این آیه به خاطر یک عمل زشت و ناپسند مورد
انتقاد شدید قرار گرفتهاند آنها با اعتراف به این خداوند از آنها پیمان گرفته که خون یکدیگر را نریزند و یکدیگر را از خانه و
کاشانه خود آواره نکنند، این حکم الهی را زیر پا میگذاشتند و مانند اسلاف خود از فرمان خدا سرپیچی میکردند.
به نوشته مفسران، در دوران جاهلیت و همزمان با ظهور اسلام قبایلی از یهود یثرب (مدینه) به جان هم میافتادند و همدیگر را
میکشتند و عامل آن این بود که در یثرب دو قبیله مهم که هر دو بت پرست بودند، زندگی میکردند یکی اوس و دیگري خزرج.
این دو قبیله با یکدیگر رقابت داشتند و میان آنها هر چندي یکبار جنگی درمیگرفت صدها سال بود که این جنگهاي زنجیرهاي
بنی » بیحاصل میان آنها ادامه داشت در این وسط یهودیهاي ساکن یثرب و اطراف آن بیطرف نبودند بعضی از قبایل یهود مانند
هم پیمان « خزرج » با قبیله « بنی قینقاع » و قبیله « بنی نضیر » با طایفه اوس هم پیمان بودند و بعضی دیگر از یهود مانند قبیله « قریظه
بودند هر وقت میان اوس و خزرج جنگی درمیگرفت آنها هم و در مقابل یکدیگر قرار میگرفتند و طبعا یکدیگر را میکشتند و با
حملههاي خود به مواضع یکدیگر، همکیشان خود را از خانه و کاشانه خود بیرون میکردند و گاهی اسیر اوس یا خزرج میشدند
آنها بر علیه همکیشان خود پشتیبان بت پرستان میشدند و در سرکوبی طرف مقابل به آنها یاري میکردند و با این کار به
همکیشان خود ستم فراوانی روا میداشتند. و چون جنگ تمام میشد براي آزادي اسیران خود فدیه میدادند و آنها را با پول آزاد
میکردند.
البته فدیه دادن براي آزادي اسیران مطابق با حکم تورات بود ولی کشتن و اخراج یکدیگر از خانه هایشان بگونهاي که گذشت
مخالف حکم تورات بود. در واقع یهود عصر پیامبر اسلام به قسمتی از تورات عمل میکردند و آن فدیه دادن جهت آزادي اسرا
بود و به قسمتی از تورات عمل نمیکردند و آن کشتار و اخراج از خانه بود و لذا قرآن از
صفحه : 278
آنها چنین بازخواست میکند که آیا شما به قسمتی از تورات ایمان دارید و به قسمت دیگري از آن کافرید!
شک نیست که فدیه دادن براي اسیران نیز انگیزهاي مادي داشت و آنها این کار را نه براي عمل به تورات بلکه به خاطر منافع و
مصالح خودشان انجام میدادند ولی به هر حال مطابق با دستور تورات بود.
آنها هر حکمی را که مطابق میل و باب طبع آنها بود، به آن عمل میکردند و هر حکمی را که مخالف با هوسهایشان بود، کنار
صفحه 184 از 374
میگذاشتند. قرآن کریم این عمل زشت را محکوم میکند و نتیجه و بازتاب آن را در دنیا و آخرت گوشزد میکند عاقبت زشت
این کار ناپسند در دنیا، خواري و رسوایی و خذلان است و در قیامت، سختترین مجازاتهاست و یهود همواره چنین سرنوشتی
داشته است و در طول تاریخ باذلت و خواري و ناامنی زندگی کرده است.
باید توجه داشت که این حکم اختصاص به یهود ندارد بلکه یک حکم کلی است و سنتی از سنتهاي جاري الهی است که بر تاریخ
بشري حاکمیت دارد و هر ملتی چنین کند و دستورات دین را بازیچه هوسهاي خود قرار بدهد سرنوشت مشابهی خواهد داشت و
سنتهاي الهی تغییر بردار نیست.
در پایان این آیه پس از بیان سرنوشت شوم آنها، اضافه میکند که خداوند از کارهاي شما غافل نیست و هر عملی از شما سربزند
خداوند مطابق آن با شما رفتار خواهد کرد و خدا در کمین ستمگران است: ان الله لبالمرصاد.
آیه ( 86 ) أُولئِکَ الَّذِینَ اشتَرَوُا ... این آیه دنباله آیه پیشین است و درباره آنها که احکام الهی را ملعبه قرار دادهاند اظهار میدارد که
آنان در واقع آخرت و زندگی معنوي و الهی را فروختهاند و در مقابل، زندگی چند روزه دنیا را خریدهاند. بدیهی است که این
معامله زیانبار به نفع آنها نیست و آنها در روز قیامت با شدیدترین نوع عذاب، شکنجه خواهند شد و در عذاب آنها تخفیف داده
نخواهد شد و کسی در آنجا به آنها یاري نخواهد کرد و اساساً کسی قدرت یاري کردن به آنها را ندارد.
صفحه : 279
این است سرنوشت شومی که در آخرت در انتظار آن است و این خواري و ذلت نه تنها در آخرت دامنگیر آنها خواهند بود، بلکه
در این دنیا نیز هم.
[ [سورة البقرة ( 2): الآیات 87 الی 88
اشاره
وَ لَقَد آتَینا مُوسَی الکِتابَ وَ قَفَّینا مِن بَعدِه بِالرُّسُل وَ آتَینا عِیسَ ی ابنَ مَریَمَ البَیِّنات وَ أَیَّدناه بِرُوح القُدُس أَ فَکُلَّما جاءَکُم رَسُول بِما لا
( تَهوي أَنفُسُکُم استَکبَرتُم فَفَرِیقاً کَذَّبتُم وَ فَرِیقاً تَقتُلُونَ ( 87 ) وَ قالُوا قُلُوبُنا غُلف بَل لَعَنَهُم اللّه بِکُفرِهِم فَقَلِیلًا ما یُؤمِنُونَ ( 88
هر آینه ما به موسی کتاب دادیم و پس از او پیامبرانی پشت سر هم فرستادیم و به عیسی بن مریم دلایل روشن دادیم و او را به
وسیله روح القدس یاري نمودیم. آیا هر گاه پیامبري براي شما چیزي بیاورد که شما آن را دوست ندارید، سرکشی و گردن فرازي
( میکنید! پس گروهی را تکذیب و گروهی را میکشتید ( 87
( و گفتند: دلهاي ما در پوششی قرار دارد بلکه خداوند به سبب کفرشان آنها را لعنت کرده پس اندکی ایمان میآوردند ( 88
نکات ادبی
به معناي پشت گردن مشتق شده است. « قفا » یعنی پشت سر هم و پی در پی قرار دادیم از « قفّینا » -1
چنین است که إبن با همزه نوشته میشود ولی معمول در رسم الخط عربی این است که « عیسی إبن مریم » -2 رسم الخط قرآن در
نوشته میشود مگر در مواردي که اینجا از آن « بن » در اینگونه موارد که وسط دو عَلَم قرار گرفته بدون همزه و به صورت « إبن »
موارد نیست.
جمع بینه به معناي دلیل روشن و معجزه است. « بینات » -3
جمع اغلف مانند حمر و احمر و به معناي پوشیده شده همانگونه که شمشیر در غلاف در پوشش است. « غلف » -4
صفحه 185 از 374
صفحه : 280
دوري از رحمت خدا، بدترین نفرین معنوي. « لعنت » -5
تفسیر و توضیح
آیه ( 87 ) وَ لَقَد آتَینا مُوسَی الکِتابَ ... به دنبال ذکر نعمتهاي متعددي که خداوند به بنی اسرائیل داده بود و آنان کفران نعمت کرده
بودند، اینک یک نعمت مهم دیگر ذکر میشود که طبق معمول بنی اسرائیل آن را نیز نادیده گرفتند و به عناد و لجاجت خود ادامه
دادند. این نعمت بزرگ و مهم، فرستادن پیامبران متعدد بود که پشت سر هم آمدند تا مردم را هدایت کنند یکی از آنها حضرت
موسی بود که خداوند به او کتاب و شریعت داده بود و به دنبال او پیامبران دیگري آمدند و مبانی شریعت او را تحکیم کردند تا این
نوبت به حضرت عیسی رسید او نیز مانند حضرت موسی از پیامبران أولو العزم و داراي شریعت و کتاب بود و دین او دین حضرت
موسی را نسخ میکرد.
البته یهودیها نسخ شرایع را قبول ندارند ولی این یک حقیقت است که تا زمانی که بشریت در سیر تاریخی خود به بلوغ و رشد
نرسیده است، باید در هر زمانی شریعتی مطابق با نیازهاي آن زمان میآمد و شریعت جدید حاکم بر شریعت قبلی و ناسخ آن بود و
با آمدن شریعت جدید مردم باید از شریعت قبلی دست بر میداشتند و از شریعت جدید پیروي میکردند و هر شریعتی که میآمد
کاملتر از شریعت قبلی بود چون بشریت در طول تاریخ رشد و ترقی میکرد و به بلوغ فکري خود نزدیکتر میشد و شریعتی در
سطح بالاتر عرضه میشد و در فاصله میان دو شریعت، پیامبرانی میآمدند که کارشان تحکیم و تبیین شریعت موجود بود و
یادآوري آنچه که اي بسا از یادها فراموش شده بود.
کار به این منوال بود تا این بشر به درجهاي از رشد فکري نایل آمد که قابلیت آن را پیدا کرد که پذیراي یک شریعت ابدي و
جاودانی شود. این دوره، دوره بلوغ فکري بشریت بود و آن شریعت شریعت اسلام بود که به وسیله حضرت محمّد (ص) به جهان
بشري عرضه شد.
صفحه : 281
در میان کاروان پیامبران، که بنی اسرائیل مکلف به پیروي از آنها بود چهرههاي درخشانی وجود داشت که صاحب شریعت بودند
یکی از آنها حضرت عیسی بود که بنی اسرائیل باید به او ایمان میآوردند. خداوند در آیه مورد بحث ما، از حضرت عیسی نام
میبرد و از دو صفت مهم او یاد میکند:
-1 حضرت عیسی داراي دلایل روشن و معجزات مهمی براي اثبات حقانیت خود بود و خداوند به او بینات داده بود.
-2 حضرت عیسی مؤید به روح القدس بود. منظور از روح القدس جبرئیل است چون جنبه روحانی او نسبت به سایر فرشتگان بیشتر
است و نیز مقدس و پاکیزه است. جبرئیل همواره حضرت عیسی را تایید میکرد و از دوران حاملگی حضرت مریم به عیسی که با
نفخه جبرئیل بود تا وقتی که میخواستند او را به دار بزنند و او به آسمانها برده شد، همواره زیر حمایت جبرئیل قرار داشت.
در مقابل کاروان انبیاء که بنی اسرائیل مکلف به پیروي از آنها بودند، بنی اسرائیل چه عکس العملی از خود نشان دادند!
طبق این آیه، چون سران آنها بعضی از تعالیم و احکام این پیامبران را در برخورد با منافع مادي خود میدیدند و گفتههاي پیامبران
را مخالف با هوسهاي نفسانی خود مییافتند، از این رو، در مقابل پیامبران الهی گردنکشی و طغیان میکردند و با تکبر و
خودبزرگ بینی، آن پیامبران را تکذیب میکردند و آنها را دروغگو قلمداد مینمودند و حتی گاهی بعضی از آنها را میکشتندو
لذا قرآن کریم در این آیه آنها را مورد عقاب قرار میدهد و میگوید: آیا هر گاه پیامبري براي شما چیزي بیاورد که شما آن را
دوست ندارید، سرکشی و استکبار میکنید پس گروهی را دروغگو میپندارید و گروهی را میکشید!
صفحه 186 از 374
و بدینگونه بنی اسرائیل در مقابل نعمت وجود انبیاء، نه تنها از آن استفاده نکردند بلکه با کفران نعمت، آنها را یا کشتند و یا
تکذیب نمودند.
آیه ( 88 ) وَ قالُوا قُلُوبُنا غُلف ... در مقابل این خطابهاي عتاب آمیز و این حجتهاي
صفحه : 282
روشن، پاسخ بنی اسرائیل این بود که دلهاي ما در غلاف و پوشش قرار دارد و ما آنچه را که میگویید نمیفهمیم و براي ما قابل
درك نیست. این عکس العمل آنها در مقابل سخنان محکم پیامبر اسلام بود آنها چون هیچ راه فراري نداشتند بالاخره چنین عذر
میآوردند که ما سخنان تو را نمیفهمیم و در برابر سخنان تو پردهاي در اطراف دل ما قرار دارد.
این آیه نظیر آیه دیگري است که در آن از چنین پرده و حجابی با تفصیل بیشتري سخن به میان آمده. آن آیه چنین است:
وَ قالُوا قُلُوبُنا فِی أَکِنَّۀٍ مِمّا تَدعُونا إِلَیه وَ فِی آذانِنا وَقرٌ وَ مِن بَینِنا وَ بَینِکَ حِجاب (فصلت/ 5) و گفتند: دلهاي ما از آنچه ما را بدان
میخوانی در پوششهایی قرار دارد و در گوشهاي ما سنگینی است و میان ما و تو پردهاي وجود دارد.
خداوند در چندین آیه وجود چنین پرده و حجابی را در دلها و گوشهاي آنها تأیید میکند و حتی آن حجابها را به خودش نسبت
میدهد و این خداوند این پردهها را در وجود آنها قرار داده ولی خاطرنشان میسازد که این کار خدا به سبب عملکرد خود
آنهاست و آنها خود باعث شدهاند که خداوند چنین پردههایی را در آنها به وجود آورد. به این آیه توجه کنید:
وَ مَن أَظلَم مِمَّن ذُکِّرَ بِآیات رَبِّه فَأَعرَضَ عَنها وَ نَسِیَ ما قَدَّمَت یَداه إِنّا جَعَلنا عَلی قُلُوبِهِم أَکِنَّۀً أَن یَفقَهُوه وَ فِی آذانِهِم وَقراً (کهف/
57 ) چه کسی ستمکارتر از کسی است که آیات پروردگارش به او گوشزد شد و او از آن روي گردانید و آنچه را که با دستان
خود انجام داده بود فراموش کرد ما بر دلهاي آنها پوششهایی قرار دادیم که آن (قرآن) را نفهمند و در گوشهایشان سنگینی قرار
دادهایم.
به طوري که ملاحظه میکنید در این آیه علت این خداوند بر دلهاي آنان پوشش و پرده قرار داده به خوبی مشخص شده است و
آن اعراض و روي گردانی آنها از آیات الهی است که سبب این سلب توفیق شده است. در واقع انسان در گروِ اعمال
صفحه : 283
خویشتن است.
در پایان آیه مورد بحث ما نیز، به این مطلب اشاره شده و آن این خداوند پوشش داشتن دلهاي آنها را تصدیق میکند و حتی اظهار
میدارد که نه تنها دلهایشان در پوشش قرار دارد بلکه حتی خداوند به آنها لعنت هم میکند آنگاه دلیل این غضب خداوند را ذکر
میکند و آن کفر قبلی آنهاست. به این معنا که آنها با انتخاب آزادانه کفر، خود را در معرض لعنت الهی و چنین سلب توفیق قرار
دادهاند.
[ [سورة البقرة ( 2): الآیات 89 الی 91
اشاره
وَ لَمّا جاءَهُم کِتاب مِن عِندِ اللّه مُصَدِّق لِما مَعَهُم وَ کانُوا مِن قَبل یَستَفتِحُونَ عَلَی الَّذِینَ کَفَرُوا فَلَمّا جاءَهُم ما عَرَفُوا کَفَرُوا بِه فَلَعنَۀُ اللّهِ
عَلَی الکافِرِینَ ( 89 ) بِئسَ مَا اشتَرَوا بِه أَنفُسَ هُم أَن یَکفُرُوا بِما أَنزَلَ اللّه بَغیاً أَن یُنَزِّلَ اللّه مِن فَضلِه عَلی مَن یَشاءُ مِن عِبادِه فَباؤُ بِغَضَبٍ
عَلی غَضَب وَ لِلکافِرِینَ عَذاب مُهِین ( 90 ) وَ إِذا قِیلَ لَهُم آمِنُوا بِما أَنزَلَ اللّه قالُوا نُؤمِن بِما أُنزِلَ عَلَینا وَ یَکفُرُونَ بِما وَراءَهُ وَ هُوَ الحَقُّ
( مُصَدِّقاً لِما مَعَهُم قُل فَلِمَ تَقتُلُونَ أَنبِیاءَ اللّه مِن قَبل إِن کُنتُم مُؤمِنِینَ ( 91
صفحه 187 از 374
و چون از جانب خداوند کتابی براي آنها آمد که تصدیق کننده چیزي بود که با آنهاست، با این از پیش میخواستند که بر کافران
( پیروز شوند پس چون آنچه میشناختند به آنها آمد، به آن کافر شدند پس لعنت خداوند بر کافران باد ( 89
چه بد است آنچه که خود را به آن فروختند این از راه ستم به آنچه خدا نازل کرده کافر شوند خداوند در میان بندگانش به هر
کس که بخواهد با فضل خود وحی نازل میکند. پس به خشمی روي خشمی گرفتار آمدند و براي کافران عذابی خوار کننده است
(90)
و چون به آنها گفته شود: به آنچه خدا نازل کرده ایمان بیاورید، میگویند: به آنچه بر خود ما نازل شده است ایمان میآوریم و به
چیزي که غیر آن است، کافر میشوند در حالی که آن حق است و تصدیق کننده کتابی است که با
صفحه : 284
( آنهاست. بگو: پس چرا پیش از این پیامبران خدا را میکشتید اگر ایمان داشتید! ( 91
نکات ادبی
صفت براي کتاب است. « مصدق لما معهم » -1 کلمه
است که پس از یک جمله معترضه میآید و یا به قرینه همان، حذف شده است. « کفروا » یا جمله « و لما جاء هم » -2 جواب جمله
از استفتاح به معناي طلب فتح و پیروزي. « یستفتحون » -3
نکره منصوبه است که مفسر فاعل بئس است به معناي بئس شیء و میتواند ماء موصول باشد. « ما » کلمه « بئسما » -4 در
است که به معناي فساد زخم است و یا از بغی به معناي طلب است چون « بغی الجرح » ظلم و ستم و حسد. اصل آن از « بغی » -5
باغی در طلب ظلم و تجاوز است.
از بوء به معناي استقرار یافتن و یا بازگشتن به سوي چیزي است. « باءوا » -6
است فاعل از هون به معناي خوار و ذلیل شدن. « مهیمن » -7
ما بعد، غیر، سوي. « ما وراء » -8
تفسیر و توضیح
آیه ( 89 ) وَ لَمّا جاءَهُم کِتاب ... بنی اسرائیل در طول تاریخ خود، هر گاه که با مشرکان و بت پرستان روبرو میشدند به آنها خبر
میدادند که به زودي پیامبري با این مشخصات خواهد آمد و ما با پیروي از او بر شما پیروز خواهیم شد و با ظهور او شرك و بت
پرستی از میان خواهد رفت و توحید و خداشناسی جایگزین آن خواهد بود و جبهه توحید تقویت خواهد شد.
یهود همواره با این امید زندگی میکرد و پیروزي نهایی خود بر مشرکان و بت پرستان را در عهد ظهور آن پیامبر میدید و بارها از
این آرمان بزرگ دم زده بود
صفحه : 285
و حتی اوصاف و علامتهاي آن پیامبر موعود را در مناسبتهایی بیان کرده بود. ولی متأسفانه چون آن پیامبر که کسی جز حضرت
محمّد (ص) نبود، ظهور کرد و آنها را به سوي خود فرا خواند آنها به خاطر منافع شخصی خود به آن پیامبر کافر شدند و از او روي
برتافتند و این در حالی بود که آنها به خوبی آن حضرت را شناخته بودند و علایم و اوصاف پیامبر موعود را که در تورات خوانده
بودند، در وجود او یافته بودند و به وضوح میدانستند که محمّد همان موعود تورات است و موسی است.
این یهود معاصر پیامبر اسلام به خوبی آن حضرت را میشناختند و میدانستند که او همان پیامبري است که موسی خبر داده و در
صفحه 188 از 374
عین حال او را انکار کردند، در چند آیه دیگر هم آمده است از جمله:
الَّذِینَ آتَیناهُم الکِتابَ یَعرِفُونَه کَما یَعرِفُونَ أَبناءَهُم وَ إِن فَرِیقاً مِنهُم لَیَکتُمُونَ الحَق وَ هُم یَعلَمُونَ (بقره/ 146 ) کسانی که به آنها
کتاب دادهایم او- محمّد (ص)- را میشناختند همانگونه که پسران خود را میشناختند و همانا گروهی از آنها حق را کتمان
میکنند در حالی که میدانند.
خداوند در آیه مورد بحث به آنها که از روي عناد کافر شدند و بر خلاف علم خود عمل کردند، لعنت میکند.
آیه ( 90 ) بِئسَ مَا اشتَرَوا بِه ... عمل زشت یهود که آیات تورات را زیر پا گذاشتند و به انکار چیزي پرداختند که سالها در انتظار آن
بودند و به آن دل باخته بودند، بدترین کاري بود که ممکن است از انسان سربزند و به تعبیر این آیه بدترین نوع خودفروشی بود
آنها دین و شرف و باورهاي خود را در مقابل منافع زودگذر مادي و ریاست طلبیهاي موهوم فروختند و عامل این معامله زیانبار و
غیر انسانی، حسد و کینهاي بود که آنها نسبت به پیامبر اسلام داشتند. آنها فکر میکردند که اگر حقیقت را بگویند و به محمّد
(ص) ایمان بیاورند کار او بالا میگیرد و همه به سوي او روي میآورند و متوجه او میشوند و در نتیجه ریاست و قدرت و نفوذ
اینها در میان تودههاي عوام کم میشود و یا به کلی از بین میرود و بدینگونه حسد کار خودش را
صفحه : 286
کرد و آنها به قرآن که از جانب خداوند نازل شده بود کافر شدند. در حالی که خداوند هر کس را که بخواهد و شایسته بداند، از
روي فضل و مرحمت به پیامبري برمیگزیند و به او وحی نازل میکند.
بدینگونه آنها برگ سیاه دیگري بر پرونده سیاه خود افزودند و به خشم مضاعف خداوند دچار شد. زیرا خداوند بارها در موارد
متعددي بر آنها خشمگین شده بود که نمونههایی از آن موارد را در آیات پیش دیدیم و این بار نیز غضب خداوند بر آنها فرود آمد
و غضب روي غضب شد و این غضب مضاعف باعث میشود که آنها گرفتار عذابی سخت و خوار کننده باشند و اساساً خواري و
ذلت در دنیا و آخرت سرنوشت محتوم یهود است و این سرنوشت شوم را خود بر خود پسندیدهاند.
آیه ( 91 ) وَ إِذا قِیلَ لَهُم آمِنُوا ... وقتی به یهود گفته میشد که به پیامبر اسلام و قرآن ایمان بیاورید آنها در مقام انکار قرار
میگرفتند و می گفتند فقط به تورات ایمان داریم و جز تورات را ردّ میکردند و نمیپذیرفتند. این در حالی بود که حتی بر اساس
باورهاي خودِ آنها دین محمّد (ص) دین حق بود و تبلور آرمانهاي آنها بود و همان توراتی را که آنها ایمان داشتند تصدیق میکرد
یعنی به پیش بینیها و وعدههاي تورات عینیت میداد.
آنها با انکار محمّد (ص) در واقع تورات را انکار میکردند و عملًا آن قسمت از آیات تورات را که از آمدن محمّد (ص) خبر داده
بود زیر پا میگذاشتند و بدینگونه آنها حتی در این ادعا که ما فقط به تورات ایمان داریم، دروغ میگفتند.
در این آیه خداوند با دو دلیل ادعاي آنها را در مورد این ما به تورات ایمان داریم، ردّ میکند و دروغگویی آنها را به اثبات
میرساند.
نخست این اگر به تورات ایمان دارند، در تورات مشخصات و اوصاف پیامبر اسلام به روشنی ذکر شده و ظهور پیامبر اسلام گواه
صدق تورات است اکنون که آنها پیامبر اسلام را قبول ندارند، در واقع تورات را قبول ندارند.
دوم این آنها در گذشته، چندین پیغمبر را مانند یحیی و زکریا کشته بودند و حضرت عیسی را هم میخواستند بکشند. اگر آنها به
راستی به تورات ایمان داشتند،
صفحه : 287
چرا پیامبران را میکشتند! چون در تورات از کشتن انسانها نهی شده است، تا چه رسد به پیامبران خدا که اطاعت از آنها لازم است.
چند روایت
صفحه 189 از 374
پس از رفتن از یثرب، اوس و خزرج را به جانشینی از « تبّع » : -1 از امام صادق (ع) در یک حدیث طولانی روایت شده که فرمود
خود در مدینه گذاشت و نسل آنها زیاد شد و آنها به اموال یهود دست درازي میکردند و یهود به آنها میگفتند: چون محمّد
(ص) مبعوث شد، شما را از شهر بیرون میکنیم وقتی محمّد (ص) مبعوث شد انصار به او ایمان آوردند ولی یهود کافر شدند و این
وَ کانُوا مِن قَبل یَستَفتِحُونَ عَلَی الَّذِینَ کَفَرُوا ...) ) «1»... است معناي قول خداوند: وَ کانُوا مِن قَبل یَستَفتِحُونَ عَلَی الَّذِینَ کَفَرُوا
پرسیدم. فرمود: آنها گروهی بودند که در دوره میان محمّد (ص) و عیسی (ع) زندگی میکردند و بت پرستان را با آمدن پیامبر
اسلام تهدید میکردند و میگفتند: او بتهاي شما را خواهد شکست و با شما چنین و چنان خواهد کرد ولی چون پیامبر اسلام
«2». مبعوث شد آنها خود به او کافر شدند
-3 از امام صادق (ع) نقل شده که آیه: (فَلِمَ تَقتُلُونَ أَنبِیاءَ اللّه ...) درباره گروهی از یهود نازل شده که در عهد پیامبر اسلام (ص)
زندگی میکردند و آنها با دست خود پیامبران را نکشته بودند و در زمان آنها هم نبودند بلکه پیشینیان آنها این کار را کرده بودند
«3». و خدا کار پیشینیان آنها را به آنها نسبت داد چون تابع اسلاف خود بودند و کار آنها را دوست داشتند
[ [سورة البقرة ( 2): الآیات 92 الی 93
اشاره
وَ لَقَد جاءَکُم مُوسی بِالبَیِّنات ثُم اتَّخَ ذتُم العِجلَ مِن بَعدِه وَ أَنتُم ظالِمُونَ ( 92 ) وَ إِذ أَخَ ذنا مِیثاقَکُم وَ رَفَعنا فَوقَکُم الطُّورَ خُ ذُوا ما
( آتَیناکُم بِقُوَّةٍ وَ اسمَعُوا قالُوا سَمِعنا وَ عَصَینا وَ أُشرِبُوا فِی قُلُوبِهِم العِجلَ بِکُفرِهِم قُل بِئسَما یَأمُرُکُم بِه إِیمانُکُم إِن کُنتُم مُؤمِنِینَ ( 93
-----------------------------------
1)- نور الثقلین ج 1 ص 101 )
2)- البرهان ج 1 ص 128 )
3)- نور الثقلین ج 1 ص 102 )
صفحه : 288
( همانا موسی با دلایل روشن نزد شما آمد آنگاه شما بعد از آن گوساله را برگرفتید در حالی که ستمکاران بودید ( 92
و هنگامی که از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بالاي شما برافراشتیم آنچه را به شما دادهایم با نیرو بگیرید و بشنوید. گفتند:
شنیدیم و نافرمانی کردیم و دلهایشان به سبب کفرشان از محبت گوساله سیراب شد بگو ایمان شما شما را به بد چیزي فرمان
( میدهد اگر شما ایمان دارید ( 93
نکات ادبی
به معناي گوساله و بچه نر گاو است و جمع آن عجال میآید. « عجل » -1
از سمع به معناي شنیدن است و در اینجا شنیدن همراه با اطاعت و عمل کردن آمده است، فرمانبرداري. « اسمعوا » -2
یک تعبیر کنایی است و به شدت علاقه گفته میشود و همانگونه که درخت و گیاه با تمام رگ و « اشربوا فی قلوبهم » -3 تعبیر
ریشه از آب سیراب میشود دلهاي آنها از محبت گوساله سیراب شده بود.
کلمه حب که مضاف بر عجل است به علت معلوم بودن حذف شده و تقدیر آن: حب العجل است. « قلوبهم العجل » -4 در
صفحه 190 از 374
تفسیر و توضیح
93 ) وَ لَقَد جاءَکُم مُوسی ... یکبار دیگر بنی اسرائیل مورد عتاب قرار میگیرند و به آنها خطاب میشود که با وجود این - آیات ( 92
موسی با معجزات و دلایل روشن به سوي شما آمد، شما آنها را نادیده گرفتید و گوساله را به خدایی برگزیدید.
صفحه : 289
حضرت موسی معجزات فراوانی داشت مانند اژدها شدن عصا در دست او و ید بیضاء و آوردن من و سلوي و زنده شدن مقتول با
زدنِ عضوي از گوساله بر آن و معجزات بسیار دیگر که در آیات پیش به آنها اشاره شده است. این قوم بیتمیز اینهمه معجزه را از
آن حضرت دیدند ولی به جاي این به خداي او ایمان بیاورند گوساله پرست شدند و تمام زحمتهاي او را به هدر دادند و در یک
لحظه که سامري آنها را به پرستش گوساله دعوت کرد، از او پیروي کردند و نشان دادند که آن همه معجزه و بیّنه و دلائل و
حجتهاي آشکار در دل سنگ آنها اثر نکرده و اگر هم تا آن زمان ادعاي پیروي از موسی را داشتند، این فقط یک ایمان صوري و
متزلزل بوده که با یک تندباد از جا کنده شده و تبدیل به کفر گردیده است. طبق این آیه آنها در واقع به نفس خود ظلم کردند و
چه ظلمی بالاتر از این که انسان با آن همه شایستگیها و استعدادهایی که در وجود اوست خود را آنچنان حقیر و کوچک کند که
در برابر یک گوساله به زمین بیفتد و او را بپرستد و خداي خود بداند؟ راستی این انسان چگونه موجودي است! گاهی چنان
میشود که از فرشتگان مقرب درگاه الهی هم بالاتر میرود و یا با استفاده از استعدادهاي درونی خود دست به کارهاي خارق
العادهاي میزند و تصرفات خیره کنندهاي در طبیعت میکند و نیروهاي نهفته در دل طبیعت را به خدمت میگیرد و گاهی هم
آنچنان در جهل و نادانی به سر میبرد که گوسالهاي و یا بتی را خداي خود و ولی نعمت خود میداند.
گاهی ممکن است گروهی در اثر دوري از راهنمایی راهنمایان و عدم دسترسی به مکتب انبیاء و قرار گرفتن در یک محیط جهل و
بیخبري، دچار انحرافات فکري باشند ولی بنی اسرائیل با وجود راهنما و راهبري چون حضرت موسی با آن همه معجزه و دلیل،
دچار این انحراف شدند. حتی خداوند، کوه طور را بالاسر آنها قرار داد که خود معجزه بزرگی بود و به آنها فرمان داد که با تمام
نیرو آیات الهی و تورات را بگیرند و به آن گوش فرا دهند و از دستورات آن پیروي کنند. اما آن قوم بیخرد و نادان گفتند آیات
خدا و فرمانهاي او را شنیدیم ولی مخالفت و نافرمانی کردیم. یعنی آنها آگاهانه و با
صفحه : 290
وجود شنیدن فرمانهاي الهی، مخالفت میکردند و این عصیانگري به خاطر کفر بود که در دل آنها جا گرفته بود و محبت گوساله
در رگ و پی آنها ریشه دوانیده بود و به تعبیر جالب قرآن دلهاي آنها از محبت گوساله سیراب گشته بود.
به نظر میرسد حرکتهاي موزونی که سامري در آن گوساله به وجود آورده بود، به شدت توجه بنی اسرائیل را که قومی ظاهربین
بودند به آن جلب کرده بود چون پرستش خداي نادیده براي آنها سنگین بود و لذا یکی از درخواستهاي مکرر آنها این بود که از
موسی میخواستند خدا را به آنها نشان بدهد و آنها آشکارا خدا را ببینند:
وَ إِذ قُلتُم یا مُوسی لَن نُؤمِنَ لَکَ حَتّی نَرَي اللّهَ جَهرَةً (بقره/ 55 ) و هنگامی که گفتید: اي موسی به تو ایمان نمیآوریم تا این خدا را
آشکارا به ما نشان بدهی.
محبت گوساله در دل آنها جا گرفته بود و به سبب این ظاهربینی به آن ایمان آورده بودند و در جایگاه معبود نشانده بودند و این
ایمان بدلی و جاهلانه، آنها را وادار میکرد که در مقابل حضرت موسی و فرمانهاي خداوند ایستادگی کنند و با کمال بی شرمی و
پررویی بگویند: سخن تو را شنیدیم ولی با آن مخالفت میکنیم.
این پاسخ وقیحانه ناشی از آن ایمان بدلی بود و لذا قرآن در این آیه میفرماید:
ایمان شما، شما را به بدچیزي فرمان میدهد.