گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد اول
[سورة البقرة ( 2):



الآیات 200 الی 203
اشاره
فَإِذا قَ َ ض یتُم مَناسِکَکُم فَاذکُرُوا اللّهَ کَذِکرِکُم آباءَکُم أَو أَشَدَّ ذِکراً فَمِنَ النّاس مَن یَقُول رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنیا وَ ما لَه فِی الآخِرَةِ مِن خَلاقٍ
200 ) وَ مِنهُم مَن یَقُول رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنیا حَسَنَۀً وَ فِی الآخِرَةِ حَسَنَۀً وَ قِنا عَذابَ النّارِ ( 201 ) أُولئِکَ لَهُم نَصِیب مِمّا کَسَبُوا وَ اللّه سَرِیعُ )
الحِساب ( 202 ) وَ اذکُرُوا اللّهَ فِی أَیّام مَعدُودات فَمَن تَعَجَّلَ فِی یَومَین فَلا إِثمَ عَلَیه وَ مَن تَأَخَّرَ فَلا إِثمَ عَلَیه لِمَن اتَّقی وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ
( اعلَمُوا أَنَّکُم إِلَیه تُحشَرُونَ ( 203
و چون مناسک حج خود را انجام دادید، خدا را یاد کنید همچنان که پدران خود را یاد میکنید و یا بیشتر از آن. از مردم کسانی
( هستند که میگویند: پروردگارا در دنیا به ما (نیکویی) بده و براي آنها در آخرت بهرهاي نیست ( 200
و از آنها کسانی هستند که میگویند پروردگارا در دنیا به ما نیکویی بده و در آخرت هم نیکویی بده و ما را از آتش نگاهدار
(201)
( اینان از آنچه کسب کردهاند بهرهاي دارند و خدا زود حساب کننده است ( 202
و خدا را در روزهاي چندي یاد کنید. پس هر کس در دو روز شتاب کند بر او گناهی نیست و هر کس تأخیر کند بر او هم گناهی
( نیست البته براي کسی که پرهیزگاري کند. و از خدا پروا کنید و بدانید که شما به سوي او برانگیخته خواهید شد ( 203
نکات ادبی
از قضاء به معناي درست انجام دادن کار، الزام کردن، حکم نمودن. « قضیتم » -1
صفحه : 490
مصدر میمی از نسک به معناي عبادت و بیشتر به اعمال حج گفته میشود. « منسک » جمع « مناسک » -2
است که مجرور میباشد ولی چون غیر منصرف است حالت جرّ آن با فتحه آمده و غیر منصرف « ذکرکم » عطف به « أشدّ ذکرا » -3
بودن آن به خاطر وزن فعل و صفت بودن است.
بهره، نصیب، فراهم آمده. « خلاق » -4
به معناي نگهداشتن. « نا » فعل امر از وقی یقی با پسوند « قنا » -5
شمارش شده، این کلمه را به هر عددي میتوان اطلاق کرد ولی معمول شده که به عددهاي کم گفته میشود. « معدودات » -6
متعلق به محذوفی است که از سیاق آیه معلوم است مانند: جعلناه یا ذلک. « لمن اتقی » -7
تفسیر و توضیح
صفحه 308 از 374
203 ) فَإِذا قَ َ ض یتُم مَناسِکَکُم ... پس از انجام مراسم حج، انسان نباید خیال کند که کار او تمام شده است بلکه همواره - آیات ( 200
باید خدا را یاد کند مثل یاد کردن پدرش و حتی بیشتر از آن زیرا درست است که پدر حق مهمی دارد و زندگی انسان از اوست
ولی حق خداوند به مراتب بیشتر است و نعمتهاي بیشماري به انسان داده و از این رو باید بیشتر از پدر و مادر مورد توجه قرار
گیرد.
گفته شده است که پیش از نزول این آیه وقتی مراسم حج تمام میشد حاجیان در اجتماعات خود از گذشتهها و پدران و نیاکان
خود به همدیگر تعریف میکردند و به آنها افتحار مینمودند و فخر میفروختند. این آیه آنها را از این کار منع میکند و به آنها
دستور میدهد که پس از انجام مناسک حج باز هم باید به یاد خدا باشند بیشتر از آنچه که به یاد پدران خود هستند.
پس از بیان این باید خدا را یاد کنید، مردم را در این زمینه به دو دسته تقسیم
صفحه : 491
میکند. دسته اول کسانی که خدا را فقط براي نیازهاي این دنیا یاد میکنند. و دسته دوم کسانی که خدا را هم براي سعادت این
دنیا و هم براي سعادت آخرت یاد میکنند.
گروه اول پروردگار خود را به زبان میآورند و از او میخواهند که در دنیا به آنها بدهد و گروه دوم نیز پروردگار خود را به زبان
بدهد و آنها را از آتش جهنم حفظ « حسنه » بدهد و هم در آخرت به آنها « حسنه » میآورند و از او میخواهند که هم در دنیا به آنها
کند. درخواستهاي این دو گروه دو فرق با همدیگر دارد اول این گروه نخست فقط دنیا را میخواهد و گروه دیگر دنیا و آخرت هر
« حسنه » دو را میخواهد. فرق دوم این گروه نخست دنیا را هر چه باشد میخواهد و میگوید: (أ تنافی الدنیا) ولی گروه دوم در دنیا
میخواهند و نه چیز دیگر.
« حسنه » اهل دنیا و دنیا پرستان خواهان همه لذتهاي دنیا هستند هر چند که نامشروع باشد ولی اهل ایمان از دنیا فقط آنچه را که
است میخواهند یعنی چیزي را میخواهند که واقعاً خوب و نیکو باشد و این تفاوت اساسی میان دید دو گروه درباره مظاهر
دنیاست.
در آیه اعلام میکند که هر کس که فقط دنیا را بخواهد، در آخرت نصیبی و حظی نخواهد داشت ولی آنکه هم دنیا و هم آخرت
را طلب میکند، از هر دو بهرهمند خواهد شد و در مقابل اعمالی که میکنند، در دنیا به آنها نصیبی داده میشود و در آخرت هم
پاداش آنها را خداوندي خواهد داد که در حسابرسی سریع است و هر چه زودتر به حساب اعمال بندگان خود خواهد رسید.
گفته شده که منظور از حسنه در دنیا نعمتهاي دنیا و وسعت روزي و همسر شایسته است و منظور از حسنه در آخرت بهشت رضوان
خداست. البته حسنه میتواند شامل همه اینها باشد و تمام آنچه را که در سعادت دنیا و آخرت انسان تأثیري دارد در برگیرد.
مفهوم این آیه با تعبیرهاي مختلف در آیات دیگر هم آمده است از جمله در سوره اسراء از دو گروه یاد میکند که گروه اول فقط
دنیا را میخواهند که خدا به آنها دنیا را میدهد ولی در آخرت جاي آنها جهنم است و گروه دوم آخرت را میخواهند و در این
صفحه : 492
باره سعی خود را هم میکنند که خدا سعی آنها را پاسخ درخور میدهد و از آنها سپاسگزاري میکند. پس از ذکر این دو گروه
سخن را چنین ادامه میدهد:
کُلا نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِن عَطاءِ رَبِّکَ وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحظُوراً (اسراء/ 20 ) همه را این گروه و آن گروه را از بخشش
پروردگارت مدد میرسانیم و بخشش پرودگار تو از کسی باز داشته نیست.
پس از صحبتی که از دو گروه دنیاپرست و اهل ایمان میکند بار دیگر به موضوع حج برمیگردد و میفرماید: خدا را در روزهایی
چند یاد کنید منظور از روزهایی چند یا همان ایام معدود، روزهاي یازدهم و دوازدهم و سیزدهم ذیحجه است که به آنها ایام
صفحه 309 از 374
تشریق گفته میشود. شاید منظور از یاد خدا در این ایام، رمی جمرات باشد که حاجی باید در این سه روز یا دو روز اول به جمرات
که چند ستون سنگی است سنگریزه پرتاب کند که گویا شیطان را از خود میراند و این یکی از اعمال حج است و به صورت
سمبولیک اعلام بیزاري از شیطان است و این خود نوعی یاد خداست کسی که شیطان را میراند بدون شک او به یاد خداست. البته
مستحب است که در این روزها حاجی بعد از اداي نماز واجب تکبیرهایی را بگوید که این هم نوعی دیگر از یاد خداست.
پس از دعوت به یاد خدا در روزهاي تشریق، حکم دیگري را بیان میکند و آن این اگر کسی اعمال خود را در روز انجام دهد و
شتاب کند گناهی نکرده و اشکالی ندارد همانگونه که اگر تأخیر کند و اعمال را در سه روز به جاي آورد نیز گناهی نکرده و
اشکالی ندارد. عمده این است که انسان تقوا داشته باشد و به پایان بردن اعمال در دو روز یا سه روز براي کسی که تقوا دارد و
همواره به یاد خداست فرقی نمیکند. پس از این بیان، باردیگر مردم را به تقوا دعوت میکند و میفرماید: از خدا پرواداشته باشید
و بدانید که در قیامت به سوي او برانگیخته خواهید شد و به سوي او خواهید رفت.
[ [سورة البقرة ( 2): الآیات 204 الی 207
اشاره
وَ مِنَ النّاس مَن یُعجِبُکَ قَولُه فِی الحَیاةِ الدُّنیا وَ یُشهِدُ اللّهَ عَلی ما فِی قَلبِه وَ هُوَ أَلَدُّ الخِصام ( 204 ) وَ إِذا تَوَلّی سَعی فِی الَأرض لِیُفسِدَ
( فِیها وَ یُهلِکَ الحَرثَ وَ النَّسلَ وَ اللّه لا یُحِبُّ الفَسادَ ( 205 ) وَ إِذا قِیلَ لَه اتَّق اللّهَ أَخَذَته العِزَّةُ بِالإِثم فَحَسبُه جَهَنَّم وَ لَبِئسَ المِهادُ ( 206
( وَ مِنَ النّاس مَن یَشرِي نَفسَه ابتِغاءَ مَرضات اللّه وَ اللّه رَؤُفٌ بِالعِبادِ ( 207
صفحه : 493
و از مردم کسی هست که سخن او در زندگی دنیا تو را به شگفتی وا میدارد و خدا را بر آنچه در دل دارد گواه میگیرد در حالی
( که او سختترین دشمنان است ( 204
( و چون ولایت و برتري پیدا کند میکوشد تا در زمین فساد کند و زراعت و نسل را تباه سازد و خدا فساد را دوست ندارد ( 205
( و چون به او گفته میشود: از خدا پروا کن، غرور او را به گناه میکشاند پس جهنم او را بس است و چه بدجایگاهی است ( 206
( و از مردم کسی هست که جان خود را در جهت طلب خوشنودي خدا میفروشد و خدا بر بندگان مهربان است ( 207
نکات ادبی
شگفتی و تحسین و نیکو پنداشتن کسی یا کاري. « اعجاب » -1
که به معناي شدت خصومت است. « لدّ یلدّ » سختتر، دشمنتر. افضل التفضیل از « الدّ » -2
جمع خصم، دشمن. « خصام » -3
والی شد، قدرت یافت، به ریاست رسید و یا روي برگردانید. « تولی » -4
منصوب است به تقدیر ان ناصبه. « لیفسد » -5
زراعت، کِشت. « حرث » -6
نژاد هر موجود صاحب روحی از انسان و حیوان. « نسل » -7
در اینجا غرور، قدرت و خودبزرگ بینی. « عزة » -8
محل قدم زدن، جایگاه، بستر. « مهاد » -9
صفحه 310 از 374
صفحه : 494
از اضداد است هم به معناي خرید و هم به معناي فروش است. « شراء » -10
طلب، جستجو. « ابتغاء » -11
تفسیر و توضیح
206 ) وَ مِنَ النّاس مَن یُعجِبُکَ ... هیچکس در اصل آفرینش، بد آفریده نشده ولی کسانی در اثر بعضی از صفاتی که - آیات ( 204
پیدا میکنند آنچنان مسخ میشوند که دست به هر بدي میزنند و تبدیل به انسانهایی بدجنس و بدگهرمی شوند از اینگونه انسانها
کسانی هستند که در عین بدجنسی و شرارت چنان خود را خوب و سالم قلمداد میکنند که در آغاز کار همه را فریب میدهند و
همه گمان میکنند که آنها آدمهاي شریف و خیرخواهی هستند اما چون قدرت پیدا میکنند، شرارت خود را آشکار میسازند.
قرآن کریم در این آیه از اینگونه آدمها صحبت میکند و به معرفی تیپ آنها میپردازد تا پیامبر و مسلمانان فریب سخنان شیرین
آنها را نخورند و به خوبی آنها را بشناسند. لذا چنین اظهار میدارد: از مردم کسانی هستند که در سخن گفتن درباره زندگی دنیا،
تو را به شگفتی وامی دارد و خیال میکنی که با انسان شریف و خیرخواه و مدافع حقوق انسانها روبرو هستی. انسانی که تمام تلاش
او براي اصلاح جامعه و رفاه مردم است او حتی از احساسات مذهبی مردم سوء استفاده میکند و خدا را بر آنچه در دل دارد گواه
میگیرد. ولی این سخنهاي فریبنده تنها براي گول زدن مردم و سوار شدن بر آنهاست او میخواهد از این طریق قدرتی و ریاستی
بدست آورد و چون به این هدف خود میرسد و مقام و موقعیت و ولایت و ریاستی به دست میآورد، ماهیت واقعی خود را ظاهر
میکند و براي حفظ ریاست و قدرت خود در زمین فساد میکند و با این فتنه و فسادي که به راه میاندازد، سبب میشود که
امکانات مادي مردم از بین رود و زراعتها و محصولهاي مردم نابود شود و از آن بدتر انسانهایی کشته شوند و بالاخره او کاري
میکند که هم اقتصاد جامعه و هم امنیت جامعه از بین میرود.
صفحه : 495
اینگونه افراد در تاریخ انقلابهاي مهم مردمی فراوان یافت میشود. کسانی در آغاز کار چهره مردمی به خود میگیرند و سخنان
فریبندهاي در دفاع از منافع مردم به زبان میآورند به طوري که مردم گول سخنان آنها را میخورند. آنها حتی از احساسات مذهبی
مردم به نفع خود بهره برداري میکنند تا خود را وجیه المله جلوه دهند اما هنگامی که مردم با فداکاریهاي خود موفق شدند که
ستمگران را از صحنه بیرون کنند، این افراد مفسد با زیرکی و با استفاده از موقعیتی که براي خود کسب کردهاند قدرت را به دست
میگیرند ولی دست به فساد میزنند و براي حفظ مقام خود، سرمایههاي اقتصادي و انسانی جامعه را نابود میسازند.
قرآن کریم در آیه بعدي ویژگی دیگري از این گونه انسانهاي فاسد را بیان میکند و آن این وقتی از طریق خیرخواهی و نصیحت،
به چنین افرادي گفته شود که از خدا بترس (و چنین شرارت نکن) غرور و خودخواهی او را به گناه میکشاند و او به جاي پذیرفتن
سخنان خیرخواهانه، شرارت بیشتر میکند.
قرآن در نفی اینگونه افراد، دو مطلب بیان میکند یکی این خدا فساد را دوست ندارد یعنی اینها اهل فساد هستند و خدا آنها را
دوست ندارد و چون خدا دوست نداشته باشد، آنها سزاوار لعنت و غضب خدا میشوند. دوم این در آخرت جاي آنها جهنم است و
این عذاب آنها را بس و چه بد جایگاهی است.
را در آیه شریفه به معناي قدرت یافتن و ولایت و ریاست گرفتیم و گفتیم که آنها پس از کسب « تولّی » توجه کنیم که ما کلمه
قدرت دست به فتنه و فساد میزنند.
روي گردانی باشد که در این صورت، حالت منافقانه این افراد مورد نظر است یعنی آنها در حضور تو « تولی » ممکن است منظور از
صفحه 311 از 374
سخنان فریبندهاي به زبان میآورند ولی چون از پیش تو رفتند و روي برگردانیدند در عمل فتنه و فساد میکنند و دست به نابودي
زراعت و کشتار میزنند. در این باره شأن نزولی هم گفته شده که گویا شخصی به نام اخنس بن شریق از منافقان عصر پیامبر، در
حضور آن حضرت اظهار ایمان میکرد و سخنان خوبی به زبان میآورد ولی چون از پیش او میرفت به مسلمانان آسیب
صفحه : 496
میرسانید و باعث از بین رفتن زراعت و نفوس مردم میشد.
پرواضح است که شأن نزول، آیه را محدود نمیکند و آیه شامل کلیه کسانی است که این ویژگیها را داشته باشند و در واقع آیه
هشداري به مسلمانان است که نباید فریب سخنان شیرین و مکرآمیز دشمنان را بخورند و باید آنها را خوب بشناسند.
آیه ( 206 ) وَ مِنَ النّاس مَن یَشرِي ... در مقابل افراد شرور و مفسدي که ذکر آنها رفت کسان دیگري هستند که درست در نقطه
مقابل آنها قرار گرفتهاند که در این آیه به معرفی آنها میپردازد. آنها کسانی هستند که جان خود را در مقابل جلب خوشنودي خدا
فروختهاند یعنی از همه چیز خود و حتی از جانشان گذشتهاند تا رضایت الهی را بدست آورند و بدینگونه آنها دست به معامله
عجیبی زدهاند. در هر معاملهاي چهار رکن وجود دارد اول خریدار دوم مشتري سوم جنس چهارم قیمت. در این معامله خریدار
خداست فروشنده بنده مؤمن خداست و جنس مورد معامله جان آن مؤمن است و قیمت آن خوشنودي خداست عجب معاملهاي؟ به
لیلۀ » گفته همه مفسران شیعه و برخی از مفسران اهل سنت، این آیه درباره حضرت علی (ع) و بیان فداکاري عجیب او در داستان
نازل شده است و خداوند در این آیه یکی از فضایل آن حضرت را جاودانه کرده است. « المبیت
آن شب، شب خوفناکی بود چهل شمشیرزن از چهل قبیله خود را براي کشتن پیامبر اسلام در رختخواب خود آماده کرده بودند قرار
بود که چهل شمشیر یکسره بر تن تنهاي پیامبر فرود آید و او را تکه تکه کند. پیامبر از این تصمیم قریش آگاه گردید و بنا شد که
آن شب را در رختخواب خود نباشد و از مکه بگریزد اما براي این که قریش از این تصمیم پیامبر آگاه نشوند باید چنین وانمود
میشد که پیامبر در رختخواب خود خوابیده است و لازم بود که کسی به جاي پیامبر در آن رختخواب بخوابد تا جاسوسان قریش
خیال کنند که اوضاع مطابق با نقشه آنها پیش میرود.
شخصی که در این رختخواب میخوابید پیش مرگ پیامبر میشد و باید در انتظار فرودآمدن چهل شمشیر بر بدنش میشد و این
کار هر کس نبود. کسی براي این مهم لازم بود که از جان خود
صفحه : 497
بگذرد و خوشنودي خداوند را بر زندگی و جان خود ترجیح بدهد او باید جان خود را میفروخت تا رضایت الهی را به دست
آورد و جز علی بن ابی طالب (ع) کسی اهل چنین معاملهاي نبود و شایستگی این کار را نداشت. این بود که علی براي حفظ جان
پیامبر، خطر را به جان خرید و در آن شب تاریخی و وحشتناك در جاي پیامبر خوابید و خود را آماده شمشیرهاي دشمن کرد.
لحظه موعود فرارسید و شمشیر به دستان بر آن رختخواب هجوم بردند ولی به جاي پیامبر با علی روبرو شدند و خوشبختانه آسیبی
به او نرساندند و او هر چند که از این مهلکه جان سالم بدر برد ولی مأموریت خود را انجام داده بود و از عهده امتحانی سخت
سرافراز بیرون آمده بود.
خداوند در این آیه این فداکاري علی (ع) را با تعبیري بس شیرین و روح نواز بیان میکند و از کار او به عنوان معاملهاي یاد میکند
که میان او و خدا انجام گرفته است. و در پایان میفرماید: خدا بر بندگان مهربان است و بدینگونه مهربانی و رأفت و لطف و عنایت
خود را براي بندهاي که این چنین در راه او فداکاري میکند، اعلام میدارد.
چند روایت
صفحه 312 از 374
-1 روایت شده چون پیامبر اسلام تصمیم به هجرت گرفت، براي اداي بدهیهاي خود و ردّ امانتهاي مردم، علی (ع) را جانشین خود
کرد و به او دستور داد که در شب خروج او به سوي غار که مشرکان خانه او را احاطه کرده بودند، در بستر او بخوابد و پارچهاي را
که مخصوص پیامبر بود روي خود بکشد و به او گفت: ان شاء الله به تو مکروهی نخواهد رسید. علی چنین کرد پس خداوند به
جبرئیل و میکائیل وحی کرد من میان شما برادري ایجاد کردم و عمر یکی از شما را طولانیتر از دیگري قرار دادم کدام یک از
شما حاضر است که در زندگی ایثار کند و برادرش را براي زندگی انتخاب نماید، هر دو زندگی را براي خود انتخاب کردند پس
خداوند به آنها وحی کرد شما مانند علی بن ابی طالب نیستید میان او و محمّد برادري ایجاد کردم و او در رختخواب
صفحه : 498
محمّد خوابید و جان خود را فداي او کرد و زندگی را براي او خواست اکنون به زمین بروید و او را از دشمن حفظ کنید پس نازل
شدند و جبرئیل طرف سر او و میکائیل طرف پاي او قرار گرفتند و جبرئیل میگفت: آفرین بر شخصی چون تو اي علی؟ خداوند با
وجود توبه ملائکه خود مباهات میکند. پس خداوند به پیامبر خود که به سوي مدینه روان بود، در شأن علی بن ابی طالب این آیه
وَ مِنَ النّاس مَن یَشرِي نَفسَه)ُ درباره علی بن ابی طالب نازل شده که در شب بیرون رفتن «1»ُ را فرستاد: وَ مِنَ النّاس مَن یَشرِي نَفسَه
پیامبر به سوي غار در رختخواب او خوابید و روایت شده که چون در رختخواب او خوابید جبرئیل بالاي سر او و میکائیل طرف پاي
او بودند و جبرئیل ندا میداد: آفرین بر شخصی چون تو اي علی بن ابی طالب خداوند با تو به فرشتگان خود مباهات میکند و این
«2». آیه نازل شد
-3 از امام سجاد (ع) نقل شده که فرمود: قول خداوند: (وَ مِنَ النّاس مَن یَشرِي نَفسَه)ُ درباره علی (ع) نازل شده هنگامی که او در
.«3» بستر پیامبر خدا خوابید
-4 از إبن عباس نقل شده این آیه (وَ مِنَ النّاس مَن یَشرِي نَفسَه)ُ درباره علی بن ابی طالب نازل شده هنگامی که پیامبر از دست
.«4» مشرکان به غار فرار کرد و علی در رختخواب او خوابید و این آیه میان مکه و مدینه نازل گردید
[ [سورة البقرة ( 2): الآیات 208 الی 210
اشاره
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادخُلُوا فِی السِّلم کَافَّۀً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُوات الشَّیطان إِنَّه لَکُم عَدُوٌّ مُبِین ( 208 ) فَإِن زَلَلتُم مِن بَعدِ ما جاءَتکُم البَیِّناتُ
فَاعلَمُوا أَن اللّهَ عَزِیزٌ حَکِیم ( 209 ) هَل یَنظُرُونَ إِلاّ أَن یَأتِیَهُم اللّه فِی ظُلَل مِنَ الغَمام وَ المَلائِکَ ۀُ وَ قُضِ یَ الَأمرُ وَ إِلَی اللّه تُرجَع الأُمُورُ
(210)
-----------------------------------
1)- تفسیر ثعلبی به نقل إبن اثیر، اسد الغابۀ ج 4 ص 25 )
2)- تفسیر فخر رازي ج 5 ص 224 )
3)- امالی طوسی ج 2 ص 61 )
4)- مجمع البیان ج 1 ص 535 )
صفحه : 499
اي کسانی که ایمان آوردهاید همگی به اطاعت و تسلیم در آیید و از گامهاي شیطان پیروي نکنید همانا او براي شما دشمنی آشکار
( است ( 208
صفحه 313 از 374
( پس اگر بعد از نشانههاي روشنی که بر شما آمد، لغزیدید، بدانید که خداوند توانا و فرزانه است ( 209
آیا اینان جز این انتظار دارند که (امر) خدا و فرشتگان در سایبانهایی از ابر به سوي آنها بیایند و کار انجام پذیرد و همه کارها به
( سوي خدا باز گردانیده میشود ( 210
نکات ادبی
با کسره سین به معناي اطاعت کردن و تسلیم شدن. « سلّم » -1
مشتق شده که به معناي بازداشتن و جمع کردن است. « کف » جمیع، عموم، از « کافه » -2
از زلت به معناي لغزش. « زللتم » -3
توانا، کسی که چیزي او را عاجز نمیکند. « عزیز » -4
فرزانه، کسی که کار او استوار و محکم باشد. « حکیم » -5
در اینجا به معناي نگاه میکنند است. « ینظرون » -6
جمله ظلّه به معناي سایبان. « ظلل » -7
ابر سفید رقیق از غم به معناي پوشیدن. « غمام » -8
تفسیر و توضیح
209 ) یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادخُلُوا ... این آیه یک دستور کلی براي عموم مؤمنان است و به آنها فرمان میدهد که - آیات ( 208
همگی داخل در مقام تسلیم باشند و در برابر خداوند از خود اظهار وجود نکنند و با اطاعت کامل از او و تسلیم محض شدن در
برابر او، خود را به مقام والایی از ایمان برسانند. باید دانست که مقام تسلیم بالاترین مقامی
صفحه : 500
است که یک مؤمن میتواند به آن برسد و آن پذیرش بیچون و چراي دستورات الهی است و همچنین تسلیم شدن در برابر قضا و
قدر الهی است.
در عین حال که مؤمن به این مقام میرسد، باز ممکن است شیطان او را وسوسه کند و او را از راه بدر برد و لذا قرآن در این آیه
هشدار میدهد که در عین تسلیم شدن به خدا، مواظب دامها و وسوسههاي شیطان باشید و از گامهاي او پیروي نکنید و به راه او
نروید. سپس کسانی را که از گامهاي شیطان پیروي میکنند و دچار لغزشی در ایمان خود میشوند تهدید میکند به این خداوند
توانا و حکیم است و میتواند همه گونه سزا بدهد که البته بیرون از حکمت او نخواهد بود.
تهدید کسانی که میلغزند و از گامهاي شیطان پیروي میکنند از این جهت است که حجت بر آنها تمام شده و نشانهاي روشنی به
آنها آمده و همه پیامبران و کتابهاي آسمانی راه را براي آنها نشان دادهاند و دیگر جاي هیچ عذر و بهانهاي براي کسی نمانده است
با این وجود اگر کسی بلغزد و دنبال شیطان برود خداي توانا حق دارد که او را عذاب کند.
آیه ( 210 ) هَل یَنظُرُونَ إِلّا أَن یَأتِیَهُم اللّه ... تهدید دیگري است که خداوند درباره این لغزندگان و گمراهان و تابعان شیطان بیان
کرده است. البته منظور از اینها آن دسته از مؤمنان هستند که دچار چنین لغزشی شدهاند و در عین حال به خدا ایمان دارند، خداوند
در این آیه چنین گروههایی را با یادآوري روز قیامت و یکی از صحنههاي عجیب آن تهدید میکند و آن صحنه عجیب و
خوفناك، آمدن امر پروردگار همراه با فرشتگان در سایبانهایی از ابر سفید است و این کنایه از عذاب سختی است که به امر خدا و
توسط فرشتگان در روز قیامت برگمراهان نازل خواهد شد. در این آیه گمراهان به اینگونه تهدید میشوند که آیا آنها جز این را
صفحه 314 از 374
انتظار دارند که امر خدا همراه با فرشتگان در سایبانهایی از ابر سفید بر آنها برسد!
البته در این آیه کلمه (امر) نیست و از آمدن خود خدا با فرشتگان سخن گفته شده ولی چون میدانیم که خداوند جسم نیست و
آمدن و رفتن براي او قابل تصور نیست
صفحه : 501
لذا میفهمیم که منظور از آمدن او آمدن امر و فرمان اوست و این چگونه در روز قیامت فرمان خدا به همراهی ملائکه در ابرها
خواهد آمد، براي ما روشن نیست چون این صحنه مربوط به قیامت است و قیامت را نمیتوان با معیارها و مقیاسهاي مادي که ما به
آنها خوگرفتهایم سنجید و قیامت براي خود معیارهاي خاصی دارد که فهم و اندیشه ما از درك آنها ناتوان است.
نظیر این آیه و ترسیم این صحنه، در آیات دیگري از قرآن نیز آمده است از جمله:
یَومَ تَشَقَّق السَّماءُ بِالغَمام وَ نُزِّلَ المَلائِکَۀُ تَنزِیلًا (فرقان/ 25 ) روزي که آسمان با ابرها بشکافد و فرشتگان نازل شوند چه نازل شدنی.
در این آیه مانند آیه مورد بحث، سخن از ابرهاي سفید و نزول ملائکه در قیامت است ولی اشارهاي به خدا یا امر خدا نشده ولی در
آیه دیگري باز از آمدن خدا و فرشتگان در روز قیامت صحبت شده که بدون شک منظور آمدن امر خدا همراه با فرشتگان است:
22 ) نه چنین است هنگامی که زمین به سختی درهم - کَلّا إِذا دُکَّت الأَرض دَ  کا دَ  کا وَ جاءَ رَبُّکَ وَ المَلَک صَ  فا صَ  فا (فجر/ 22
کوبیده شود و فرمان خدا و فرشتگان صف به صف بیایند.
به نظر میرسد که این صحنه یکی از صحنههاي نزول عذاب الهی در روز قیامت است که به امر پروردگار و به وسیله فرشتگان
انجام خواهد شد. و در آیه مورد بحث به انجام یافتن امر خدا در آن روز تصریح شده (و قضی الامر) و در پایان، این حقیقت
خاطرنشان شده است که تمام کارها بالاخره به سوي خدا برمیگردد.
[ [سورة البقرة ( 2): الآیات 211 الی 212
اشاره
سَل بَنِی إِسرائِیلَ کَم آتَیناهُم مِن آیَۀٍ بَیِّنَۀٍ وَ مَن یُبَدِّل نِعمَۀَ اللّه مِن بَعدِ ما جاءَته فَإِن اللّهَ شَدِیدُ العِقاب ( 211 ) زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا الحَیاةُ
( الدُّنیا وَ یَسخَرُونَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ اتَّقَوا فَوقَهُم یَومَ القِیامَۀِ وَ اللّه یَرزُق مَن یَشاءُ بِغَیرِ حِساب ( 212
صفحه : 502
از بنی اسرائیل بپرس چقدر از نشانههاي روشن به آنها دادیم. و هر کس نعمت خدا را پس از آنکه به او رسید تغییر بدهد، پس
( همانا خداوند سخت کیفر دهنده است ( 211
براي کسانی که کافر شدند، زندگی دنیا آراسته شده و آنها کسانی را که ایمان آوردهاند مسخره میکنند در حالی که کسانی که
( پرهیزگارند، در روز قیامت بالاي آنها هستند و خدا هر کس را که بخواهد بدون حساب روزي میدهد ( 212
تفسیر و توضیح
آیه ( 211 ) سَل بَنِی إِسرائِیلَ ... جهت عبرت آموزي مسلمانان، به پیامبر دستور میدهد که از بنی اسرائیل بپرسند که چقدر نشانه
روشن و معجزات مهم به آنها داده شد ولی آنها نشانهها را نادیده گرفتند مانند ید بیضاء و عصاي موسی و شکافته شدن دریا و
معجزاتی مانند آنها که در اوایل سوره بقره ذکر آنها رفت. بنی اسرائیل آیات و معجزات و نشانههاي قدرت الهی را دیدند ولی به
یک ایمان درست نرسیدند و آن آیات را که نعمتهاي بزرگ خداوند بر آنها بود، تغییر دادند و با بهانه جوییهاي خود، آن نعمتها را
صفحه 315 از 374
لوث کردند و در نتیجه آن نعمتها تبدیل به نقمتها و بلاها گردید آنها نشانههاي الهی را به مسخره گرفتند و در اثر این نافرمانی
آنچه باید باعث هدایت آنها میشد موجب ضلالت و بدبختی آنها گردید.
در پایان آیه به عنوان نتیجه گیري و عبرت آموزي از کار بنی اسرائیل یک سنت مهم الهی را که حاکم بر تاریخ است، بیان میکند
این سنّت استثناء بردار نیست و همه را چه مسلمان و چه غیر مسلمان دربر میگیرد آن سنت عبارت است از این هر کس نعمتهاي
خدا را که به او داده شده تغییر بدهد، خداوند او را سخت کیفر خواهد داد.
اگر انسان نعمتی را که خدا به او داده سپاسگزاري کند و آن را در مسیر درست به کار گیرد نعمت افزوده میشود و اگر در مسیر
نادرستی از آن استفاده کند، در واقع نعمت خدا را دگرگون کرده و تغییر داده و باید تاوان آن را بدهد و چنین فردي لیاقت داشتن
آن نعمت را ندارد و باید از او سلب شود و خدا او را کیفر سختی خواهد داد.
صفحه : 503
آیه ( 212 ) زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا الحَیاةُ ... در اینجا دو ویژگی از ویژگیهاي کافران بیان میشود همانها که نعمت هدایت را به نقمت
ضلالت تغییر دادند و با وجود آیات روشن خدا در کفر باقی ماندند. آن دو ویژگی عبارتند از:
-1 کافران همواره دنیاپرست هستند و به زندگی دنیا دلباختهاند. گویا زندگی ناپایدار دنیا در نظر آنها آراسته شده است و جلوه و
جلالی دارد. از آنجا که آنها به خدا و آخرت ایمان ندارند، تمام دلخوشی آنها زندگی دنیایی است. البته این خداست که به
زندگی دنیا و مظاهر آن آرایش داده و آن را خواستنی کرده است ولی این فقط یک امتحان است تا صف دنیاپرستان از صف
مؤمنان که هم دنیا را میخواهند و هم آخرت را جدا شود:
إِنّا جَعَلنا ما عَلَی الَأرض زِینَۀً لَها لِنَبلُوَهُم أَیُّهُم أَحسَن عَمَلًا (کهف/ 7) همانا ما آنچه را که در زمین است زینت براي آن کردیم تا
آنان را امتحان کنیم که کدام یک نیکوتر عمل میکند.
خداوند استفاده از زینتها و خواستههاي دنیا را ممنوع نکرده بلکه آن را براي بندگان خود قرار داده است:
قُل مَن حَرَّمَ زِینَۀَ اللّه الَّتِی أَخرَجَ لِعِبادِه وَ الطَّیِّبات مِنَ الرِّزق (اعراف/ 32 ) بگو چه کسی زینت خدا را که براي بندگان خود قرار داده
و روزيِ پاکیزه را حرام کرده است!
آنچه مهم است این است که فرد با ایمان در عین حال که مجاز است از نعمتها و زینتهاي دنیا برخوردار باشد، نباید تمام همت خود
را صرف دنیا و مادیات سازد بلکه او باید به دنیا مانند یک وسیله و پلی براي عبور نگاه کند و هدف نهایی او رسیدن به قرب الهی
و نعمتهاي آخرت باشد. اما کافران چنین نیستند بلکه دنیا براي آنها هدف نهایی است و لذا دنیا در نظر آنها زینت داده شده و جلوه
خاصی یافته است.
-2 ویژگی دیگر کافران که در این آیه ذکر شده این است که کافران همواره مؤمنان را مسخره میکنند و به آنها به دیده تحقیر
مینگرند آنها فقیران و تهیدستان مؤمنان را به
صفحه : 504
خاطر فقرشان و ثروتمندان مؤمنان را به خاطر اجتناب از بعضی از محرمات مسخره میکنند چون کافران به خدا و قیامت عقیده
ندارند و لذا این پرهیزها و احتیاطهاي مؤمنان را در اجتناب از چیزهایی مانند شراب و قمار و زنا و سایر محرمات بیدلیل میدانند و
آن را نوعی محرومیت بیجا از خواستههاي نفس تلقی میکنند و لذا آنها را مسخره میکنند.
قرآن کریم در این آیه در پاسخ به این قضاوت نادرست، اظهار میدارد که در روز قیامت مؤمنان و افراد با تقوا بالاتر از آنها قرار
خواهند گرفت زیرا مؤمنان در بهشت برین و کافران در درجات پست جهنم خواهند بود. و در آیه دیگر بیان میکند در قیامت کار
بر عکس خواهد بود و مؤمنان کافران را مسخره خواهند کرد:
صفحه 316 از 374
34 ) کسانی که بد - إِن الَّذِینَ أَجرَمُوا کانُوا مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا یَضحَکُونَ ... فَالیَومَ الَّذِینَ آمَنُوا مِنَ الکُفّارِ یَضحَکُونَ (مطففین/ 29
کردند به کسانی که ایمان آوردهاند میخندند ... و امروز (روز قیامت) کسانی که ایمان آوردهاند به کافران میخندند.
در پایان آیه میفرماید: خداوند هر کس را که بخواهد بیحساب روزي میدهد. و بدینگونه مؤمنان را اطمینان و آرامش خاطر
میبخشد و به آنها وعده میدهد که اگر هم در دنیا محرومیتی داشته باشند، بدانند که در آخرت رِوزي بیرون از شماري در اختیار
آنها خواهد بود و آنها از نعمتهاي نامحدود خدا استفاده خواهند کرد. نظیر:
فَأُولئِکَ یَدخُلُونَ الجَنَّۀَ یُرزَقُونَ فِیها بِغَیرِ حِساب (غافر/ 40 ) پس آنها وارد بهشت میشوند و در آنجا بیحساب روزي داده میشوند.
[ [سورة البقرة ( 2): الآیات 213 الی 214
اشاره
کانَ النّاس أُمَّۀً واحِ دَةً فَبَعَثَ اللّه النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنذِرِینَ وَ أَنزَلَ مَعَهُم الکِتابَ بِالحَق لِیَحکُمَ بَینَ النّاس فِیمَا اختَلَفُوا فِیه وَ مَا اختَلَفَ
فِیه إِلاَّ الَّذِینَ أُوتُوه مِن بَعدِ ما جاءَتهُم البَیِّنات بَغیاً بَینَهُم فَهَدَي اللّه الَّذِینَ آمَنُوا لِمَا اختَلَفُوا فِیه مِنَ الحَق بِإِذنِه وَ اللّه یَهدِي مَن یَشاءُ
إِلی صِراطٍ مُستَقِیم ( 213 ) أَم حَسِبتُم أَن تَدخُلُوا الجَنَّۀَ وَ لَمّا یَأتِکُم مَثَل الَّذِینَ خَلَوا مِن قَبلِکُم مَسَّتهُم البَأساءُ وَ الضَّرّاءُ وَ زُلزِلُوا حَتّی
( یَقُولَ الرَّسُول وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَه مَتی نَصرُ اللّه أَلا إِن نَصرَ اللّه قَرِیب ( 214
صفحه : 505
مردم یک گروه بودند (پس اختلاف کردند) پس خدا پیامبران را به عنوان مژده دهندگان و بیم دهندگان مبعوث کرد و با آنها
کتابی بر حق فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف کردهاند داوري کنند و در آن اختلاف نکردند مگر آنان که کتاب به آنان داده
شده بود بعد از آنکه نشانههاي روشن به آنها آمده بود (و این) از روي ستمی میان آنها بود. پس خداوند کسانی را که ایمان آورده
بودند، به حقی که در آن اختلاف کرده بودند با اذن خود هدایت نمود و خدا هر کس را که بخواهد به سوي راه راست هدایت
( میکند ( 213
آیا گمان کردید که داخل بهشت میشوید بدون آنکه داستان کسانی که پیش از شما بودند به شما برسد. سختی و رنج آنها را
برگرفت و تکان خوردند تا جایی که پیامبر و کسانی که به او ایمان آورده بودند، گفتند: یاري خدا کی میرسد! آگاه باشید که
( یاري خدا نزدیک است ( 214
نکات ادبی
( گروه، ملت و گاهی به یک فرد هم که مظهر یک ملت باشد امت گفته میشود: إِن إِبراهِیمَ کانَ أُمَّۀً قانِتاً لِلّه (نحل/ 120 « امت » -1
به معناي قصد است گویا جمعیتی که یکجا زندگی میکنند از روي قصد و اراده اجتماع تشکیل دادهاند. « امّ » این کلمه از
است. « نبیین » هر دو حال از « مبشرین و منذرین » -2
در موضع حال از کتاب است. « بالحق » -3
است و معناي آن ظلم و عدول از حق است. « و ما اختلف » مفعول له براي « بغیا » -4
منقطعه است و به معناي بل به اضافه استفهام است و متصل به کلام قبل میباشد. « ام » « ام حسبتم » -5 در
صفحه : 506
در اینجا به معناي داستان و قصه. « مثل » -6
صفحه 317 از 374
است. « زلّ » تکان شدید. این کلمه رباعی است و از تکرار ثلاثی پیدا شده و ثلاثی آن « زلزله » -7
تفسیر و توضیح
آیه ( 213 ) کانَ النّاس أُمَّۀً واحِ دَةً ... انسان در طول تاریخ زندگی خود در این کره خاکی، در رابطه با دین، سرگذشت پرنشیب و
فرازي دارد. این آیه به روشنی این سرگذشت را بیان میکند و مراحلی را که انسان از آغاز پیدایش خود در زمین تا کنون پیموده
است روشن میسازد.
انسان در نخستین مرحله از زندگی خود آگاهانه و از روي قصد (به معناي لغوي امت توجه شود) تن به زندگی اجتماعی داد. او
براي رفع نیازهاي گوناگون خود مجبور بود به صورت جمعی و گروهی زندگی کند. در این مرحله از زندگی، بشر به استخدام
یکدیگر و بهره کشی از نیروهاي گوناگون موجود پرداخت که این حالت تا کنون هم باقی مانده است. و چون در آغاز، نیازهاي
بشر بسیار اندك بود با استفاده از نیروي یکدیگر بدون هیچگونه اختلاف و درگیري آن نیازها را بر طرف میکردند و میان منافع
آنها تضادي نبود.
این مرحله از زندگی بشر مرحله یکپارچگی و وحدت است که قرآن در این آیه از آن چنین تعبیر میکند که مردم یک گروه
بودند. در این مرحله، بشر نیازي به دین و قانون و حکومت نداشت تا این نیازها بیشتر شده و مسأله مالکیت به وجود آمد و کسانی
که زور بیشتري داشتند، در صدد افزون طلبی و باج خواهی از دیگران برآمدند و میان افراد بشر تضاد منافع و در نتیجه برخوردها و
اختلافها به وجود آمد و در این مرحله بود که بشر به قانون و دین و شریعت نیاز پیدا کرد زیرا اگر قانون نبود بشر در اثر اختلافها
نابود میشد و یا زندگی بسیار دشواري داشت این بود که خداوند پیامبران را فرستاد تا مردم را با بیم و نوید آماده سازند و همراه با
آنها کتاب هم فرستاد که
صفحه : 507
مجموعهاي از قوانین الهی بود و باید بشر آنها را رعایت میکرد تا اختلافها و برخوردها از میان برود و این کتاب میان آنها به حق
داوري کند و اختلافهایشان را برطرف سازد. این مرحله مرحله حاکمیت قانون و دین است.
تا این بار دیگر افزون طلبیها و جاه طلبیها که در نهاد انسان وجود دارد افزایش یافت و کسانی به وضع موجود قانع نشدند و چون
کتاب خدا و تعالیم انبیاء را سدّ راه خود میدیدند، در صدد برآمدند که آن را به نفع خود تأویل و تفسیر کنند و لذا در فهم کتاب
دچار اختلاف شدند و البته این اختلاف در آغاز از روي ستم و افزون طلبی و انحراف از حق بود چون نشانههاي روشنی از حق و
حقیقت براي آنها آمده بود و حجت بر آنها تمام شده بود، از این رو در آیه شریفه چنین اظهار میدارد که این اختلاف در فهم
کتاب از روي بغی و ستم بود. در واقع این اختلاف، اختلاف دوم بود.
چون همانگونه که گفتیم اختلاف اول پیش از بعثت پیامبران بود ولی این اختلاف بعد از بعثت پیامبران و نزول کتاب آسمانی بود.
بالاخره اختلاف در فهم کتاب و تأویل آن در جامعه بشري ریشه دوانید تا جایی که مطالب کتاب را تحریف میکردند و در آن
دست میبردند این کار لزوم بعثت پیامبران دیگر را سبب شد ولی در هر بار کتاب خدا سرنوشت مشابهی مییافت تا این بالاخره
خداوند مؤمنان را به وسیله پیامبراسلام (ص) هدایت کرد و حق را از میان انبوه اختلافاتی که وجود داشت به لطف خود به آنها
نمایان ساخت و خدا هر کس را که بخواهد به راه راست هدایت میکند.
درست است که بعد از پیامبر اسلام نیز در فهم و تأویل آیات قرآن میان مسلمانان اختلاف به وجود آمد ولی از لطف خدا قرآن
بدون تحریف و به همانگونه که نازل شده در اختیار نسلهاي بعدي قرار دارد و انسانهاي حق طلب و حقیقت جو کتاب خدا را
همانگونه که نازل شده همواره پیش روي خود دارند و میتوانند از آن بهره برداري کنند و این رمز جاودانگی اسلام است.
صفحه 318 از 374
آیه ( 214 ) أَم حَسِبتُم أَن تَدخُلُوا الجَنَّۀَ ... درست است که خدا هر کس را که
صفحه : 508
بخواهد به راه راست هدایت میکند (بگونهاي که در پایان آیه پیش آمده بود) ولی هدایت کردن او نیز براي خود معیارها و
ضابطههاي خاصی دارد که یکی از آنها مجاهدت افراد و تحمل مصائب و شدائد و سختیها و رنجها در راه خداست و این چنین
است که خداوند بندگان خود را میآزماید و کسانی را که از این آزمایش سرافراز بیرون آیند هدایت میکند و در نتیجه به بهشت
میبرد.
در این آیه خداوند مسلمانان را با این حقیقت آشنا میسازد که هدایت الهی و رفتن به بهشت به این آسانی نیست بلکه آنها باید
همانند امتهاي پیشین رنجها و شدائدي را تحمل کنند و لذا میفرماید: آیا گمان کردید که داخل بهشت میشوید بدون آنکه مَثَل و
داستان پیشینیان به شما برسد! یعنی همان سرگذشتی که آنها داشتند شما نیز خواهید داشت آنها در راه دین سختیها کشیدند و
رنجها دیدند و تکان شدیدي خوردند تا جایی که آنها و پیامبرشان که به کمک خدا ایمان داشتند، میپرسیدند کمک خدا کی
خواهد آمد! این میرساند که دیگر کارد به استخوان رسیده بود و نزدیک بود تحمل آنها تمام شود تا خطاب الهی رسید که
کمک خدا نزدیک است و بدینگونه امید آنها بیشتر شد.
این پیامبر و مؤمنان در تحمل شدائد به این مرحله برسند که بپرسند کمک خدا کی خواهد آمد! هرگز دلیلی بر ضعف ایمان آنها
نیست بلکه دلیل بر قوت ایمان آنهاست زیرا آنها در بدترین شرایط هم انتظار کمک خدا را میدارند و از آن ناامید نمیشوند حتی
اگر ناامید هم باشند باز دلیل بر ضعف ایمان نیست زیرا کمک کردن خدا به مؤمنان شرایطی دارد که شاید در مرحلهاي آن شرایط
نباشد و خدا کمک نکند همانگونه که در بعضی از موارد چنین شده است ولی معمولًا در شرایط دشواري که مؤمنان در آن قرار
میگیرند کمک خدا به آنها میرسد. این آیه نظیر آیه دیگري است که میفرماید:
حَتّی إِذَا استَیأَسَ الرُّسُل وَ ظَنُّوا أَنَّهُم قَد کُذِبُوا جاءَهُم نَصرُنا (یوسف/ 110 ) تا هنگامی که پیامبران مأیوس میشوند و (کافران) چنین
پندارند که به آنها دروغ گفته شده، که یاري ما به آنان فرا میرسد.
صفحه : 509
در آیه مورد بحث خداوند به مسلمانان هشدار میدهد که خیال نکنند به مجرد این ایمان آوردند شایستگی ورود در بهشت را
خواهند داشت بلکه باید در انتظار باشند که آنها نیز مانند امتهاي پیشین سختی بکشند تا مستحق دریافت کمکهاي الهی باشند و در
آخرت هم به بهشت بروند.
[ [سورة البقرة ( 2): آیۀ 215
اشاره
یَسئَلُونَکَ ما ذا یُنفِقُونَ قُل ما أَنفَقتُم مِن خَیرٍ فَلِلوالِدَین وَ الَأقرَبِینَ وَ الیَتامی وَ المَساکِین وَ ابن السَّبِیل وَ ما تَفعَلُوا مِن خَیرٍ فَإِن اللّهَ بِهِ
( عَلِیم ( 215
از تو میپرسند چه چیزي را انفاق کنند! بگو آنچه از خیر انفاق میکنید براي پدر و مادر و خویشاوندان و یتیمان و تهیدستان و
( درماندگان باشد و هر کار خیري انجام بدهید پس همانا خداوند به آن آگاه است. ( 215
تفسیر و توضیح
صفحه 319 از 374
آیه ( 215 ) یَسئَلُونَکَ ما ذا یُنفِقُونَ ... این یکی از چهارده پرسشی است که با این تعبیر در قرآن آمده و به آن جواب داده شده است.
پرسش این است که چه چیزي را انفاق کنند! شاید نظر سؤال کننده این بوده که از مال بسیار باید انفاق کرد یا از مال اندك هم
باید انفاق نمود و یا این بوده که تنها باید از مال حلال انفاق کرد یا از هر مالی میتوان انفاق نمود یا مثلًا فقط باید غذا داد یا
چیزهاي دیگري مانند سرمایه و پول هم میتوان داد! و موضوعاتی از این قبیل.
نام میبرد که « خیر » خداوند به این سؤال پاسخ میدهد و نوع آنچه را که خوب است انفاق شود، تعیین میکند و از آن به عنوان
شامل همه چیزهایی میشود که در آن فایدهاي و خیري باشد از غذا و پول گرفته تا سرمایه و خدمات، از مال اندك گرفته تا مال
بسیار همه را شامل میشود. خدا ضمن این پاسخ این پرسش را میدهد به پرسش دیگري نیز در این زمینه که ممکن است به ذهن
کسی خطور کند پاسخ میدهد
صفحه : 510
انفاق میکنید براي پدران و مادران و خویشان و یتیمان و تهیدستان و درماندگان در راه باشد یعنی مال و « خیر » و آن این آنچه از
ثروت و امکانات خود را براي این افراد انفاق کنید و اینها اولویت دارند. سپس تذکر میدهد که هر کار خیري انجام بدهید خداوند
آن را میداند. شاید منظور این باشد که اگر انفاق و احسان مخفیانه هم باشد خدا از آن آگاه است.
نکتهاي که یادآوري آن در اینجا مفید است این است که منظور از این نفاق که در این آیه آمده است، زکات واجب نیست زیرا
انسان نمیتواند زکات خود را به پدر و مادر خود بدهد چون آنها واجب النفقه هستند و شخص باید خرج آنها را از خودش بدهد
و نمیتواند آن را از خمس یا زکات حساب کند بنابراین منظور صدقات مستحبی است که به پدر و مادر هم میتوان داد.
[ [سورة البقرة ( 2): الآیات 216 الی 218
اشاره
کُتِبَ عَلَیکُم القِتال وَ هُوَ کُره لَکُم وَ عَسی أَن تَکرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیرٌ لَکُم وَ عَسی أَن تُحِبُّوا شَیئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُم وَ اللّه یَعلَم وَ أَنتُم لا
تَعلَمُونَ ( 216 ) یَسئَلُونَکَ عَن الشَّهرِ الحَرام قِتال فِیه قُل قِتال فِیه کَبِیرٌ وَ صَدٌّ عَن سَبِیل اللّه وَ کُفرٌ بِه وَ المَسجِدِ الحَرام وَ إِخراج أَهلِه مِنهُ
أَکبَرُ عِندَ اللّه وَ الفِتنَۀُ أَکبَرُ مِنَ القَتل وَ لا یَزالُونَ یُقاتِلُونَکُم حَتّی یَرُدُّوکُم عَن دِینِکُم إِنِ استَطاعُوا وَ مَن یَرتَدِد مِنکُم عَن دِینِه فَیَمُت وَ
هُوَ کافِرٌ فَأُولئِکَ حَبِطَت أَعمالُهُم فِی الدُّنیا وَ الآخِرَةِ وَ أُولئِکَ أَصحاب النّارِ هُم فِیها خالِدُونَ ( 217 ) إِن الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هاجَرُوا وَ
( جاهَدُوا فِی سَبِیل اللّه أُولئِکَ یَرجُونَ رَحمَتَ اللّه وَ اللّه غَفُورٌ رَحِیم ( 218
جنگیدن بر شما نوشته شده و آن براي شما ناخوشایند است و چه بسا چیزي را ناخوش بدارید در حالی که آن براي شما بهتر است
و چه بسا چیزي را دوست داشته باشید در حالی که آن براي شما بدتر است و خدا میداند و شما نمیدانید
صفحه : 511
(216)
از تو درباره جنگیدن در ماه حرام میپرسند بگو: جنگیدن در آن (گناهی) بزرگ است ولی باز داشتن از راه خدا و کفر به او و
بازداشتن از مسجد الحرام و بیرون کردن ساکنان آن از آنجا، نزد خدا (گناهی) بزرگتر است و فتنه از کشتن بزرگتر است. آنها
همواره با شما میجنگند تا شما را اگر توانستند از دینتان برگردانند و هر کس از شما از دین خود برگردد و در حالی که کافر است
( بمیرد، اینان اعمالشان در دنیا و آخرت تباه خواهد شد و اینان اهل آتش هستند در آن جاویدان خواهند بود ( 217
کسانی که ایمان آوردهاند و کسانی که هجرت نمودهاند و در راه خدا جهاد کردهاند، اینان رحمت خدا را امید دارند و خداوند
صفحه 320 از 374
( آمرزنده و بخشایشگر است ( 218
نکات ادبی
مشقت، کار ناخوشایند. « کره » -1
میباشد. « ان تکرهوا » از افعال مقاربه و در اینجا تامه است و با فاعل تمام شده و فاعل آن « عسی » -2
میباشد و این بدل از نوع بدل اشتمال است. « الشهر الحرام » مجرور است به جهت این بدل از « قتال فیه » -3
منع، بازداشتن، جلوگیري کردن. « صد » -4
بر سر آن هم میآید. « صد » و « سبیل الله » عطف است به « و المسجد الحرام » -5
از طوع به معناي رغبت و خواستن، وقتی طوع به باب استفعال برود، معناي توانستن مییابد. « استطاعوا » -6
تباهی، نابودي، در اصطلاح قرآنی و کلامی، حبط عمل یعنی نادیده گرفته شدن عمل خوب و پاداش ندادن به آن. « حبط » -7
دوري گزیدن، کوچیدن از وطن، بیشتر در مواردي که به خاطر حفظ عقیده کوچ میشود، اطلاق میگردد. « هجرت » -8
صفحه : 512
کوشش و تلاش و در اصطلاح شرع جنگیدن با دشمن دین. « جهاد » -9
تفسیر و توضیح
218 ) کُتِبَ عَلَیکُم القِتال ... این آیه در مقام تشریع حکم دیگري از احکام دین میباشد و آن جهاد در راه خدا و - آیات ( 216
جنگ با دشمنان دین است که البته در شرایط ویژهاي بر مسلمانان واجب میشود و به طوري که میدانیم جهاد یک واجب کفایی
است بعنی اگر نیروهاي داوطلب براي جنگ و دفاع به اندازه لازم آماده باشد، حکم وجوب از دیگران ساقط میگردد.
قرآن کریم در این آیه ضمن اعلام وجوب جهاد بر مسلمانان از یک واقعیت عینی خبر میدهد و آن این حکم جهاد یک حکم
دشوار و مشقت باري است و طبع بشر از آن دوري میکند زیرا باعث کشتار و اتلاف نفوس و امکانات میشود ولی در مواردي
چارهاي جز آن نیست و حفظ استقلال جامعه و ارزشهاي یک قوم و ملت به آن بستگی دارد. از این رو در آیه ضمن تشریع حکم
جهاد اظهار میدارد که آن براي شما ناخوشایند است.
توجه کنیم جنگ به خودي خود کار مطلوبی نیست ولی در شرایطی آنچنان مطلوب میشود که بالاترین عبادتها به حساب میآید
و در عین حال براي کسانی که ایمان محکمی ندارند باز ناخوشایند است و این در حالی است که براي افراد با ایمان بسیار خوشایند
است و آن را پیروزي بزرگ میدانند زیرا اگر در جنگ با دشمن کشته شوند، به فیض بزرگ شهادت نائل آمدهاند و اگر پیروز
شوند آنهم خود سعادت بزرگی است و به هر حال شکستی در کار نیست.
درباره این دو گروه در آیات دیگر قرآنی مطالب مشروحی آمده است. راجع به گروه اول که جهاد در راه خدا براي آنها
ناخوشایند بود، به این آیه توجه کنید:
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ما لَکُم إِذا قِیلَ لَکُم انفِرُوا فِی سَبِیل اللّه اثّاقَلتُم إِلَی الَأرض أَ رَضِ یتُم بِالحَیاةِ الدُّنیا مِنَ الآخِرَةِ فَما مَتاع الحَیاةِ الدُّنیا
فِی الآخِرَةِ إِلّا قَلِیل.ٌ إِلّا تَنفِرُوا یُعَذِّبکُم
صفحه : 513
39 ) اي کسانی که ایمان آوردهاید شما را - عَذاباً أَلِیماً وَ یَستَبدِل قَوماً غَیرَکُم وَ لا تَضُ رُّوه شَیئاً وَ اللّه عَلی کُل شَیءٍ قَدِیرٌ (توبه/ 38
چه شده است که وقتی به شما گفته میشود که در راه خدا (براي جهاد) کوچ کنید سنگینی میکنید و به زمین میچسبید آیا به
صفحه 321 از 374
جاي آخرت به زندگی دنیا دل خوش کردهاید! پس کالاي زندگانی دنیا در برابر آخرت اندك است. اگر کوچ نکنید خدا شما را
با عذابی دردناك عذاب خواهد کرد و گروهی جز شما را جایگزین شما خواهد نمود و زیانی به او نمیرسانید و خدا بر هر چیزي
تواناست.
راجع به گروه دوم و کسانی که علاقمند به جهاد و شهادت هستند و در این راه عذر و بهانهاي نمیآورند نیز آیات متعددي وجود
دارد از جمله:
لا یَستَأذِنُکَ الَّذِینَ یُؤمِنُونَ بِاللّه وَ الیَوم الآخِرِ أَن یُجاهِدُوا بِأَموالِهِم وَ أَنفُسِهِم وَ اللّه عَلِیم بِالمُتَّقِینَ (توبه/ 44 ) کسانی که به خدا و روز
قیامت ایمان دارند، از تو اجاره (براي شرکت نکردن در جنگ) نخواهند گرفت تا با مالها و جانهایشان جهاد کنند و خدا بر
پرهیزگاران آگاه است.
وَ لَمّا رَأَ المُؤمِنُونَ الَأحزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللّه وَ رَسُولُه وَ صَدَقَ اللّه وَ رَسُولُه وَ ما زادَهُم إِلّا إِیماناً وَ تَسلِیماً (احزاب/ 22 ) و چون
مؤمنان آن لشکرها را دیدند، گفتند: این است آنچه خدا و پیامبرش به ما وعده کرده بود و خدا و پیامبرش راست گفتند و این کار
براي آنها جز ایمان و تسلیم چیزي نیفزود.
در عین حال واقعیت این است که اکثریت مسلمانان که به مرحله خاصی از کمال ایمان نرسیده بودند جهاد را ناخوش میداشتند هر
چند که در آن شرکت میکردند و به تکلیف خود عمل میکردند. قرآن که در این آیه از این ناخوشایندي خبر میدهد، بدون
فاصله حقیقت مهمی را براي مسلمانان بیان میکند که اگر این حقیقت براي مردم
صفحه : 514
روشن شود و به آن باور داشته باشند بسیاري از مشکلات روحی حل میشود آن حقیقت این است که چه بسا مردم چیزي را ناپسند
بدانند و از آن خوششان نیاید ولی در واقع آن چیز به نفع آنها و به صلاح آنها و مفید به حال آنها باشد و عکس آن نیز صادق
است چه بسا مردم چیزي را خوب بدانند و از آن خوششان بیاید ولی در حقیقت آن چیز به ضرر آنها باشد. این موضوع از آنجا
ناشی میشود که انسانها از حقایق امور و از پشت پرده غیب آگاهی ندارند و به غلط گمان میکنند که فلان چیز به نفع آنهاست
در حالی که اگر از غیب و آینده خبر داشتند میدانستند که به زیان آنهاست. تمام انسانها این مطلب را بارها در زندگی خود تجربه
کردهاند و انسان امسال میفهمد که سال گذشته چقدر اشتباه کرده و چیز بدي را خوب و یا چیز خوبی را بد دانسته است. این است
که در پایان آیه میفرماید: خدا میداند ولی شما نمیدانید.
پس از تشریع حکم جهاد و بیان آن حقیقت که ذکر شد، در آیه بعدي به پرسشی درباره جنگ در ماههاي حرام پاسخ میدهد و
چند نکته را خاطرنشان میسازد. آن پرسش این است که آیا جنگیدن در ماههاي حرام چه حکمی دارد! و پاسخ میدهد که جنگ
در این ماهها گناه بزرگ است. ماههاي حرام عبارتند از ذیقعده و ذیحجه و محرم و رجب که پیش از اسلام در دوره جاهلیت،
عربها در این چهار ماه دست از جنگ میکشیدند و همه جا امن و امان میشد. از آنجا که این یک سنّت خوبی بود اسلام نیز آن را
امضاء کرد و جنگ در این ماهها را حرام دانست در عین حال گروهی از مسلمانان به فرماندهی عبد الله بن جحش اندکی پیش از
جنگ بدر در ماه رجب که ماه حرام بود به گروهی از مشرکان حمله کردند و بعضی از آنها را کشتند این خبر که به پیامبر خدا
رسید ناراحت شد و آنها را سرزنش کرد و این موضوع دستاویزي براي مشرکان قریش شد و همه جا تبلیغ کردند که مسلمانان در
ماه حرام جنگ میکنند.
در این آیه ضمن این بر حرمت جنگ در ماههاي حرام تاکید میکند و آن را گناهی بزرگ میشمارد، در پاسخ به تبلیغات سوء
مشرکان اظهار میدارد که درست است که جنگ در ماه حرام گناهی بزرگی است (و جمعی از مسلمانان به اشتباه مرتکب آن
صفحه : 515
صفحه 322 از 374
شدهاند) ولی کارهایی که مشرکان میکنند مانند سدّ کردن راه خدا و کفر به او و سدّ کردن راه مسجد الحرام و اخراج مردم آنجا
از آن دیار، گناهی بس بزرگتر است و از این گذشته، فتنهانگیزي که مانع رسیدن پیام اسلام به گوش مردم میشود، از قتل بدتر
است.
مشرکان مکه ضمن این خود کافر بودند، مانع از آن میشدند که مردم به راه خدا قدم بگذارند و مسلمان شوند و نیز مسلمانان را از
ورود به مکه منع میکردند و همانها بودند که پیامبر اسلام و مؤمنان به او را، از مکه بیرون کردند. گناه این کارها بیشتر از گناه
جنگ در ماه حرام است و از این بدتر فتنهانگیزي مشرکان بود. آنها سعی میکردند که با فتنهگري و ایجاد آشوب و جنگ،
مسلمانان را از دین خود برگردانند و آنها را مرتدّ سازند.
قرآن کریم مسلمانان را از این ترفند آنها با خبر میسازد و هشدار میدهد که آنها همواره با شما میجنگند تا اگر بتوانند شما را از
دین خودتان برگردانند. آنگاه هشدار شدیدتري به مسلمانان میدهد که اگر کسی از شما از دین خود برگردد و مرتد شود و در
حال کفر بمیرد، تمام اعمال و کارهاي نیکی که انجام داده است در دنیا و آخرت تباه میشود گویا که هیچ کار خوبی انجام نداده
است و او اهل دوزخ و در آن جاودانه خواهد بود.
به طوري که از این آیه و آیات مشابه دیگر بر میآید حبط عمل و تباهی کارهاي خوب مخصوص کافران است و عمل مسلمانان
هر چند که فاسق باشند حبط نمیشود و این همان نظر شیعه و اشاعره است که در مقابل معتزله گفتهاند. معتزله حبط را در مسلمانان
به خواست خدا در آینده بحث مفصلی خواهیم داشت. « احباط » هم جایز میدانند. درباره
در آیه بعدي از گروهی یاد میکند که آنها هیچ وقت از دین خود بر نمیگردند آنها کسانی هستند که به خدا و رسول ایمان
آوردهاند و همراه با پیامبر یا به تنهایی براي حفظ دین خود از محیط شرك و فساد هجرت کردهاند و در راه خدا جهاد نمودهاند.
صفحه : 516
اینان همواره به رحمت خداوند امیدوار هستند و خدا آمرزنده و بخشایشگر است.
یکی از ویژگیهاي مهم افراد با ایمان این است که آنها همواره به لطف و عنایت و رحمت و کرم خداوند چشم طمع دارند و
امیدوارند که خدا لغزشهاي آنها را به بخشد و آنها را مورد لطف خود قرار بدهد. این نوع امیدواري همواره بر ایمان شخص
میافزاید و اثرات تربیتی بسیاري دارد. اگر انسان امیدوار رحمت نباشد با یک گناهی که از او سر میزند ایمان خود را از دست
میدهد و به این بهانه که خدا مرا نخواهد بخشید به گناهان دیگري کشیده میشود ولی با داشتن روح امید هیچ گناهی او را به
گناه دیگري نخواهد کشید و سرانجام با این روحیّه عالی به خداي خود نزدیکتر خواهد شد و دچار تزلزل و تردید نخواهد گشت.
از این جهت است که خداوند مؤمنان را با صفت امیدواري به رحمت خدا میستاید و ناامیدي از رحمت خدا را به کافران نسبت
میدهد:
إِنَّه لا یَیأَس مِن رَوحِ اللّه إِلَّا القَوم الکافِرُونَ (یوسف/ 87 ) همانا از رحمت خدا جز گروه کافران ناامید نمیشوند.
[ [سورة البقرة ( 2): الآیات 219 الی 220
اشاره
یَسئَلُونَکَ عَن الخَمرِ وَ المَیسِرِ قُل فِیهِما إِثم کَبِیرٌ وَ مَنافِع لِلنّاس وَ إِثمُهُما أَکبَرُ مِن نَفعِهِما وَ یَسئَلُونَکَ ما ذا یُنفِقُونَ قُل العَفوَ کَ ذلِکَ
یُبَیِّن اللّه لَکُم الآیات لَعَلَّکُم تَتَفَکَّرُونَ ( 219 ) فِی الدُّنیا وَ الآخِرَةِ وَ یَسئَلُونَکَ عَن الیَتامی قُل إِصلاح لَهُم خَیرٌ وَ إِن تُخالِطُوهُم فَإِخوانُکُم
( وَ اللّه یَعلَم المُفسِدَ مِنَ المُصلِح وَ لَو شاءَ اللّه لَأَعنَتَکُم إِن اللّهَ عَزِیزٌ حَکِیم ( 220
صفحه 323 از 374
از تو درباره شراب و قمار میپرسند. بگو: در آنها گناهی بزرگ و سودهایی براي مردم است و گناه آنها بزرگتر از سود آنهاست و
از تو میپرسند: چه چیزي را انفاق کنند! بگو افزون بر احتیاج خود را اینچنین خداوند آیات را براي شما بیان میکند شاید اندیشه
( کنید ( 219
درباره دنیا و آخرت. و از تو درباره یتیمان
صفحه : 517
میپرسند. بگو: اصلاح کردن به نفع آنها بهتر است و اگر با آنها (به خوبی) معاشرت کنید، برادران شما هستند و خداوند، مفسد را
( از مصلح باز میشناسد و اگر خدا میخواست شما را به زحمت میانداخت همانا خداوند توانا و فرزانه است ( 220
نکات ادبی
« خمار » هر چیز مایع مست کننده چه از انگور باشد یا از چیز دیگر. خمر در اصل به معناي پوشانیدن است و لذا به مقنعه « خمر » -1
گفته میشود و علت این به شراب، خمر گفتند این است که عقل انسان را میپوشاند.
قمار. مصدر میمی از یسر است و یسر به معناي تعهد و التزام به چیزي گویا قمار باز به گفته خود ملتزم است و از یسر به « میسر » -2
معناي آسانی گویا قمار باز میخواهد از راه آسان پول به دست آورد.
گناه و حالتی در انسان که او را از انجام کار خیر باز میدارد. « اثم » -3
مفعول فعل مقدر است یعنی « العفو » در اینجا به معناي افزونی و بیشتر از نیاز و نیز به معناي حد وسط هم آمده، ضمناً کلمه « عفو » -4
.« ینفقون العفو »
است و ظرف نیست یعنی فی امر الدنیا و الاخرة. « تتفکرون » متعلق به « فی الدنیا و الآخرة » -5
معاشرت و آمیزش در زندگی و در کنار هم بودن. « مخالطه » -6
خبر براي مبتداء محذوف (هم اخوانکم). « فاخوانکم » -7
به زحمت و مشقت انداختن. « اعنات » -8
تفسیر و توضیح
220 ) یَسئَلُونَکَ عَن الخَمرِ ... شرابخواري و قماربازي دو ویژگی مهم عصر جاهلیت بود و این دو آنچنان در میان - آیات ( 219
عربهاي جاهلی ریشه دوانیده بود که مبارزه
صفحه : 518
با آنها دشوار مینمود. اسلام که همانند سایر ادیان آسمانی شراب و قمار را ممنوع کرده است در آغاز کار با ملایمت رفتار کرد و
به تدریج با لحن تندي با این دو موضوع برخورد نمود و این موضوع با بررسی آیات مربوط به شراب و قمار بخصوص شراب به
خوبی روشن است. یکی از آن آیات که لحن آن خیلی ملایم نیست ولی چندان تندهم نیست این آیه است.
در این آیه به پرسش مطرح شده از طرف گروهی از مؤمنان پاسخ داده شده.
پرسش درباره شراب و قمار است که طبعاً از حکم آن دو سؤال شده است. پاسخی که قرآن میدهد بسیار روشن و صریح است
ولی چندان تند نیست همانگونه که در سوره مائده آیه 90 با تندي و قاطعیت تحریم شده است. پاسخ این است که شراب و قمار
گناهان بزرگی هستند و در عین حال منافعی هم براي مردم دارند ولی گناه زیان آنها بیش از سود آنهاست.
در اینجا قرآن کریم با حسابگري، سود و زیان این دو پدیده را میسنجد و اظهار میدارد که درست است که این دو سودهایی هم
صفحه 324 از 374
دارند ولی در مقایسه با زیانهاي فراوان آنها، این سودها قابل توجه نیستند و زیان آنها از سودشان بیشتر است و مسلّم است که هیچ
عاقلی به خاطر سود کمتر، خود را به زیان بیشتر نمیاندازد و بنابراین باید از آنها اجتناب نمود. سود اندك شراب شاید در خرید و
فروش آن و یا لذت آنی زودگذري باشد که شرابخوار آن را تصور میکند و نیز سود اندك قمار در احتمال ثروتمند شدنی است
که قمارباز آن را میپندارد ولی زیانهاي بزرگ و غیر قابل تحمل این دو پدیده شوم بیشتر از آن است که ذکر شود. زیانهاي روحی
و اجتماعی و اقتصادي و خانوادگی شراب و قمار امروز میان دانشمندان چیز واضحی است و کتابهاي بسیاري حتی از سوي غربیها
که خود سخت به این دو مبتلا هستند درباره مضرات شراب و قمار نوشته شده و آمارهاي تکان دهندهاي از جنایاتی که قمار بازان
و شرابخواران مرتکب شدهاند نشان داده شده است. ما در آینده به خواست خدا بحثهاي مفصلی درباره شراب و قمار خواهیم
داشت.
صفحه : 519
در دنباله آیه پرسش دیگري را که از جانب بعضی از مسلمانان مطرح شده عنوان میکند پرسش این است که چه چیزي را انفاق
کنند! این پرسش در چند آیه قبل هم مطرح شد پاسخی که در آنجا داده شد این بود که از هر چه خیر است انفاق کنند و ضمناً
را انفاق « عفو » موارد مصرف انفاق هم ذکر شد و در این آیه پاسخ دیگري داده میشود که بی ارتباط با پاسخ قبلی نیست و آن این
کنند. این واژه معانی مختلفی دارد از جمله افزون بر نیاز و مازاد بر احتیاج و نیز حد وسط و نیز بهترین هر چیز و نیز بخشش و
گذشت. میتوان این کلمه را جامع بر این معانی گرفت و گفت که همه اینها مورد نظر است و خوب است که مسلمان ضمن
رعایت میانه روي در انفاق از آنچه که افزون بر احتیاج خود است احسان کند و چنین نباشد که هر چه دارد انفاق کند و خود به
خاك سیاه بنشیند:
وَ لا تَجعَل یَدَكَ مَغلُولَۀً إِلی عُنُقِکَ وَ لا تَبسُطها کُل البَسطِ فَتَقعُدَ مَلُوماً مَحسُوراً (اسراء/ 29 ) دست خود را به گردنت مبند و آن را
یکسره مگشاي که پشیمان و درمانده بنشینی.
همچنین انسان باید از بهترین چیزهایی که دوست دارد انفاق کند که در این صورت است که نیکوکار شمرده میشود:
لَن تَنالُوا البِرَّ حَتّی تُنفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ (آل عمران/ 92 ) به نیکویی نمیرسید مگر این از آنچه دوست دارید انفاق کنید.
را در اینجا به معناي همان عفو و گذشت گرفت که خود احسانی بر برادر مسلمان است. « عفو » و نیز میتوان
در آیه مورد بحث پس از پاسخ دادن به دو سؤال که یکی درباره شراب و قمار بود و دیگري درباره انفاق، اظهار میدارد که
خداوند بدینگونه آیات خود را بیان میکند تا شما درباره دنیا و آخرت بیندیشید زیرا هم موضوع شراب و قمار و هم موضوع انفاق
همانگونه که به زندگی دنیا مربوط است به عالم آخرت نیز مربوط است چون پرهیز از شراب و قمار و نیز انفاق در راه خدا منافع و
سودهاي فراوانی در دنیا دارد و به صلاح
صفحه : 520
زندگی انسان است و همچنین باعث خوشنودي خداوند است و نعمتهاي آخرت و وارد شدن در بهشت را به دنبال دارد. خداوند به
آن دو پرسش پاسخ داد تا مسلمانان درباره آنها که به دنیا و آخرت آنان مربوط است تفکر کنند و اندیشه خود را به کارگیرند.
در دنباله آیه پرسش دیگري را مطرح میکند و آن سؤال درباره یتیمان است و این چگونه باید با آنها رفتار کرد! و پاسخ میدهد
که اصلاح حال و کار آنها و انجام کارهاي شایسته درباره آنها خوب است و ضمناً اجازه میدهد که در زندگی با آنان معاشرت
کنند و با هم باشند چون بعضیها از ترس این مال یتیم قاطی اموال آنها میشود و ناخواسته در حق یتیمان ستمی بدارند از معاشرت با
آنها و آمیزش در زندگی آنها پرهیز میکردند و این امر به زیان یتیمان بود. این آیه اجازه میدهد که با آنها معاشرت کنند و
همانگونه که با دیگر برادران خود عمل میکنند با آنها نیز زندگی کنند و آنها را هم برادران خود بدانند و اگر اندك تصرفی در
صفحه 325 از 374
مال آنها شد اشکالی ندارد چون سوء نیتی در کار نبوده و البته این اجازه، نباید باعث سوء استفاده از اموال آنان گردد چون خداوند
مفسد را از مصلح و تبهکار را از نیکوکار باز میشناسد. و به هر حال اگر با نیت خیر و براي استمالت یتیم باشد اشکالی ندارد که
آنها را هم مانند دیگر مسلمانان بدانند و با آنها رفتاري مشابه داشته باشند تا یتیمان از نظر روحی و تربیتی دچار مشکل نشوند.
در پایان به مطلب دیگري اشاره میکند و آن این این اجازه در معاشرت با یتیمان و خوردن متعارف از مال آنها و داشتن رفتاري
برادرانه با آنها، لطفی است که خدا در حق شما میکند و اگر میخواست چنین اجازهاي را به شما نمیداد و شما دچار مشقت و
زحمت میشدید زیرا از یک طرف باید مواظب اموال آنها میشدید و از طرف دیگر با آنها معاشرت نمیکردید که هم زحمتی
براي شما و هم مشکلی براي آنها بود ولی خدا نخواست که شما را به زحمت و مشقت اندازد ولی به هر حال باید دانست که خدا
توانا و فرزانه است و حکمت او بر این تعلق گرفته که چنین اجازهاي را به شما بدهد.
صفحه : 521
چند روایت
چیست! امام در « میسر » -1 ابراهیم بن عنبسه به امام هادي (ع) نوشت که مولاي من از آیه (یسألونک عن الخمر و المیسر) خبر بدهد
.«1» پاسخ نوشت: هر چیزي که با آن قمار شود میسر است و هر مست کنندهاي حرام است
-3 امام رضا (ع) فرمود: ما بعث الله نبیّا إلا بتحریم الخمر و ان یقرّ لله «2» -2 امام صادق (ع) فرمود: نرد و شطرنج از میسر است
را در حق خدا اقرار کند. « بداء » یعنی خداوند پیامبري را نفرستاد مگر با تحریم شراب و این «3» بالبداء
«4». -4 امام صادق (ع) درباره این آیه (وَ یَسئَلُونَکَ ما ذا یُنفِقُونَ قُل العَفوَ) فرمود: منظور از عفو حد وسط است
«5». -5 درباره این آیه (وَ یَسئَلُونَکَ ما ذا یُنفِقُونَ ...) امام فرمود: نه خسّت به عمل آید و نه اسراف شود
کسانی که اموال یتیمان را به ظلم میخورند در شکم خود آتش میخورند و » -6 امام صادق (ع) فرمود: وقتی این آیه نازل شد که
هر کسی که نزد او یتیمی بود او را از خانهاش بیرون کرد و از پیامبر درباره آنان سؤال کردند این آیه « به زودي به جهنم میروند
نازل شد: (یَسئَلُونَکَ عَن الیَتامی قُل إِصلاح لَهُم خَیرٌ ...)
[ [سورة البقرة ( 2): آیۀ 221
اشاره
وَ لا تَنکِحُوا المُشرِکات حَتّی یُؤمِن وَ لَأَمَۀٌ مُؤمِنَۀٌ خَیرٌ مِن مُشرِکَۀٍ وَ لَو أَعجَبَتکُم وَ لا تُنکِحُوا المُشرِکِینَ حَتّی یُؤمِنُوا وَ لَعَبدٌ مُؤمِن خَیرٌ
( مِن مُشرِك وَ لَو أَعجَبَکُم أُولئِکَ یَدعُونَ إِلَی النّارِ وَ اللّه یَدعُوا إِلَی الجَنَّۀِ وَ المَغفِرَةِ بِإِذنِه وَ یُبَیِّن آیاتِه لِلنّاس لَعَلَّهُم یَتَذَکَّرُونَ ( 221
-----------------------------------
1)- تفسیر عیاشی ج 1 ص 106 )
2)- تفسیر عیاشی ج 1 ص 106 )
3)- کافی ج 1 ص 148 )
4)- نور الثقلین ج 1 ص 210 )
5)- نور الثقلین ج 1 ص 210 )
صفحه : 522
صفحه 326 از 374
و با زنان مشرك ازدواج نکنید تا وقتی که ایمان بیاورند و البته کنیزِ با ایمان از زن مشرك بهتر است اگر چه شما را به تعجب وا
دارد و به مردان مشرك زن ندهید تا وقتی که ایمان بیاورند و البته برده با ایمان از مرد مشرك بهتر است اگر چه شما را به تعجب وا
دارد.
اینان شما را به آتش میخوانند و خدا به فرمان خود، شما را به بهشت و آمرزش میخواند و آیات خود را بر مردم بیان میکند
( شاید که به یاد آورند ( 221
نکات ادبی
در اصل به معناي عقد ازدواج است ولی بعدها در جماع و همبستر شدن هم بطور کنایه به کار برده شد. « نکاح » -1
در قرآن به بت پرستان و ماده پرستان گفته میشود و به یهود و نصاري و مجوس مشرك اطلاق نمیگردد هر چند که « مشرك » -2
آنها نیز عقاید شرك آمیز دارند.
محل آن با تقدیر أن ناصبه منصوب است زیرا وقتی حتی بر سر فعل مضارع آمد حتماً أن مقدر میشود تا آن را در حکم « یؤمن » -3
مصدر کند.
کنیز، زن برده. « امه » -4
.« و لو أعجبکم » لو در اینجا وصلیه است و جزاء نمیخواهد و همینطور است کلمه « لو أعجبتکم » -5
متعلق است به یدعو اذن در اینجا به معناي امر است. « باذنه » -6
از تذکر به معناي یادآوري چیزي که از پیش میدانست. « یتذکرون » -7
تفسیر و توضیح
آیه ( 221 ) وَ لا تَنکِحُوا المُشرِکات حَتّی ... حکم دیگري از احکام اجتماعی و خانوادگی اسلام در این آیه بیان شده است. طبق این
آیه ازدواج مرد مسلمان با زن مشرك و ازدواج زن مسلمان با مرد مشرك جایز نیست مگر این ایمان بیاورند و به
صفحه : 523
شرف اسلام نایل گردند که در این صورت ازدواج با آنها اشکالی نخواهد داشت و آنها نیز مانند سایر مسلمانان خواهند بود.
البته از این آیه فقط حرمت ازدواج با مشرکان استفاده میشود ولی آیا ازدواج با اهل کتاب مانند یهود و نصاري چه حکمی دارد،
آیه از آن ساکت است ولی طبق ادله دیگري که در کتب فقهی آمده ازدواج با اهل کتاب هم حرام است.
در این آیه ضمن نهی از ازدواج با مشرکان تذکر میدهد که اگر بنابر ازدواج دارید کنیز مسلمان بهتر از زن آزاد مشرك و برده
مسلمان بهتر از مرد آزاد مشرك است هر چند که آن مشرکان داراي جلال و جمال و مال باشند به طوري که شما را به شگفتی وا
دارند ولی نباید این مظاهر فریبنده، مسلمان را به سوي خود جلب کند و کسی را که مشرك است شریک زندگی خود قرار بدهد و
مشرك هرگز کفو و برابر و هم سنخ با مسلمان نیست و باید از او دوري کرد.
در پایان آیه فلسفه این تحریم هم ذکر شده و آن این مشرکان شما را به سوي آتش جهنم میخوانند ولی خدا شما را به سوي
بهشت میخواند یعنی ازدواج با مشرك این خطر را دارد که او که شریک زندگی شد و در تماس نزدیک با مسلمان قرار گرفت،
تبلیغ سوء کند و مسلمان را به سوي شرك و کفر بخواند که در واقع خواندن به سوي جهنم است و این علاقه و پیوند میان مسلمان
و مشرك چه بسا مسلمان را منحرف سازد ولی این خداوند دستور میدهد با آنها ازدواج نکنید و با مسلمانها اگر چه برده و کنیز
باشند ازدواج کنید، سبب میشود که از تبلیغات سوء مشرکان در امان باشید و در دین خود ثابت بمانید و این در واقع دعوت به
صفحه 327 از 374
سوي بهشت و مغفرت است و این چنین خدا آیات خود را بیان میکند تا مردم همواره یادآور آنها باشند و پند گیرند.