گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
[سورة آلعمران ( 3): الآیات 38 الی 41




اشاره
صفحه 91 از 390
هُنالِکَ دَعا زَکَرِیّا رَبَّه قالَ رَب هَب لِی مِن لَدُنکَ ذُرِّیَّۀً طَیِّبَۀً إِنَّکَ سَمِیع الدُّعاءِ ( 38 ) فَنادَته المَلائِکَۀُ وَ هُوَ قائِم یُ َ ص لِّی فِی المِحرابِ
أَن اللّهَ یُبَشِّرُكَ بِیَحیی مُصَدِّقاً بِکَلِمَۀٍ مِنَ اللّه وَ سَیِّداً وَ حَصُوراً وَ نَبِیا مِنَ الصّالِحِینَ ( 39 ) قالَ رَب أَنّی یَکُون لِی غُلام وَ قَد بَلَغَنِیَ الکِبَرُ
وَ امرَأَتِی عاقِرٌ قالَ کَ ذلِکَ اللّه یَفعَل ما یَشاءُ ( 40 ) قالَ رَب اجعَل لِی آیَۀً قالَ آیَتُکَ أَلاّ تُکَلِّمَ النّاسَ ثَلاثَۀَ أَیّام إِلاّ رَمزاً وَ اذکُر رَبَّکَ
( کَثِیراً وَ سَبِّح بِالعَشِی وَ الإِبکارِ ( 41
در آنجا بود که زکریا پروردگار خویش را خواند، گفت: پروردگارا براي من از نزد خود فرزندي پاك عطا کن همانا تو شنواي
( دعا هستی ( 38
پس فرشتگان او را در حالی که در محراب ایستاده بود و نماز میخواند، صدا زدند: همانا خداوند تو را به یحیی مژده میدهد او
( تصدیق کننده کلمهاي از خدا و سرور و پارسا و پیامبري از صالحان است ( 39
گفت: پروردگارا چگونه مرا پسري خواهد بود در حالی که پیري من فرا رسیده و زن من نازاست! گفت: این چنین است که خدا
( هر چه را که بخواهد انجام میدهد ( 40
گفت: پروردگارا نشانهاي براي من قرار بده. گفت: نشانه تو این است که سه روز با مردم سخن نگویی مگر با اشاره و پروردگارت
( را بسیار یاد کن و شامگاهان و بامدادان او را تسبیح بگو ( 41
نکات ادبی
براي دور است. « هنالک » براي متوسط و « هنالک » براي نزدیک « هنا » ظرف براي مکان « هناك » -1
واقع نمیشود ولی عند واقع میشود و این واژه « این » در این است که این واژه در جواب « عند » نزد، تفاوت این واژه با « لدن » -2
مبنی است ولی عند معرب است.
ضمناً هر دو کلمه همیشه به سوي چیزي اضافه میشود و دائم الاضافه هستند.
صفحه : 116
پاکیزه، هر چیزي که ملایم با طبع انسان باشد و در اینجا منظور فرزند شایسته است. « طیبه » -3
صدا کردن از دور. « نداء » -4
به معناي منع مشتق شده گویا حصور خود را از تماس « حصر » پارسا، کسی که از اعمال شهوت جنسی پرهیز میکند. از « حصور » -5
جنسی با زنان منع میکند.
نازا. و چون این صفت منحصر به زنهاست لذا این کلمه در عین حال که صفت براي مؤنث است با صیغه مذکر آمده « عاقر » -6
مانند حائض.
نشانه، معجزه علامت. « آیه » -7
اشاره، اداي مطلب بدون سخن گفتن بلکه با اشاره دو لب و یا سر و چشم و اعضاي دیگر. « رمز » -8
آخر روز، شبانگاه، وقتی که ظلمت همه جا را فرا میگیرد. از عشوه به معناي ظلمت در چشم اخذ شده است. « عشی » -9
جمع بکرة، بامدادان، اوایل روز که هوا تازه روشن شده است. « ابکار » -10
تفسیر و توضیح
39 ) هُنالِکَ دَعا زَکَرِیّا رَبَّه ... در آیات پیش دیدیم که وقتی حضرت مریم به دنیا آمد تحت سرپرستی زکریا قرار - آیات ( 38
گرفت و زکریا کرامتهایی از مریم دید و این آرزو در وجودش شکوفا شد که خداوند به او هم فرزندي عنایت کند که صاحب
صفحه 92 از 390
کرامت باشد ولی او دیگر پیر شده بود و بدتر این زن او نازا بود ولی در عین حال زکریا با دیدن کرامتهایی که خدا به مریم داده
بود به این فکر افتاد که همان خدا میتواند در اینجا نیز معجزه کند و فرزندي به او مرحمت فرماید. این بود که ناامیدي را کنار
گذاشت و روي به سوي خدا آورد و از خدا خواست که فرزند پاکیزهاي همچون مریم به او عنایت کند و دعاي خود را با این جمله
به پایان برد که پروردگارا تو شنواي دعا هستی یعنی تو قدرت استجابت دعا را داري.
صفحه : 117
در اینجا بود که خداوند دعاي او را مستجاب کرد و فرشتگان از جانب خدا به زکریا ندا در دادند که خداوند تو را به فرزندي به نام
یحیی مژده میدهد. این فرزند خصوصیاتی دارد او تصدیق کننده کلمه خدا (یعنی عیسی) خواهد بود و سرور قوم خود و انسانی
پارسا خواهد بود که شهوتهاي جنسی را در وجود خود نادیده میگیرد و با زنان آمیزش نمیکند نیز او پیامبري شایسته خواهد بود.
فرشتگان این پیام را در حالی به زکریا رسانیدند که او در محراب عبادت به نماز ایستاده بود.
نام یحیی پیش از تولد او تعیین شده بود و طبق آیه دیگري، پیش از او کسی به این نام نامیده نشده بود:
یا زَکَرِیّا إِنّا نُبَشِّرُكَ بِغُلام اسمُه یَحیی لَم نَجعَل لَه مِن قَبل سَمِیا (مریم/ 7) اي زکریا ما به توبه پسري که نامش یحیی است مژده
میدهیم. براي او پیش از این همنامی قرار ندادهایم.
توجه کنیم که در آیه مورد بحث مژده تولد یحیی را فرشتگان به زکریا میدهند ولی در آیه سوره مریم این مژده را خداوند به
زکریا میدهد و این دو تعبیر با هم منافاتی ندارند زیرا فرشتگان مأموران خدا هستند و هر پیامی که میدهند در واقع خدا آن پیام را
میدهد مانند وحی که بر پیامبران نازل میشود گاهی به خدا و گاهی به فرشتگان نسبت داده میشود.
از یحیی به عنوان تصدیق کننده و گواه کلمهاي از خدا یاد شده که منظور همان عیسی است و در یکی از آیات قرآنی عیسی به
عنوان کلمه خداوند معرفی شده است:
إِن اللّهَ یُبَشِّرُك بِکَلِمَۀٍ مِنه اسمُه المَسِیح عِیسَی ابن مَریَمَ (آل عمران/ 45 ) همانا خداوند تو را به کلمهاي از خودش مژده میدهد که
نام آن مسیح عیسی بن مریم است.
این یحیی تصدیق کننده عیسی است به این معناست که یحیی پیغمبري که شریعت تازهاي آورد نبود بلکه او مبلغ دین عیسی بود و
در راه تبلیغ دین عیسی هم کشته شد.
صفحه : 118
ضمناً میان عیسی و یحیی مشابهتهایی وجود داشت که از جمله آنها این بود که هر دو در کودکی به پیامبري رسیدند و در قرآن به
هر دو نفر در سه وقت سلام داده شده وقت تولد، وقت مرگ و وقت مبعوث شدن در قیامت و هر دو را خواستند شهید کنند منتهی
خداوند عیسی را از بالاي دار به آسمانها برد ولی یحیی کشته شد.
و نیز عیسی بدون پدر به دنیا آمد و یحیی از پدري که طبق مجاري عادي نمیتوانست بچهدار شود، به دنیا آمد.
41 ) قالَ رَب أَنّی یَکُون لِی غُلام ... هنگامی که مژده تولد یحیی به زکریا داده شد، او با تعجب پرسید خدایا چگونه من - آیات ( 40
فرزندي خواهم داشت در حالی که خودم پیر شدهام و زنم نازاست! گفته شده که زکریا در این موقع صد و بیست سال و زنش نود
و هشت سال داشتند. با توجه به جریان طبیعی، شگفتی زکریا بجا بود ولی با توجه به قدرت بیپایان الهی، این کار شگفتی نداشت
و لذا خداوند خطاب به زکریا فرمود: خداوند هر چه را که بخواهد انجام میدهد. پاسخ خداوند به زکریا درباره این سؤال در سوره
مریم بدینگونه آمده است:
قالَ رَبُّکَ هُوَ عَلَی هَیِّن وَ قَد خَلَقتُکَ مِن قَبل وَ لَم تَک شَیئاً (مریم/ 9) پروردگارت گفته که آن کار براي من آسان است و پیشتر
خود تو را آفریدیم در حالی که چیزي نبودي.
صفحه 93 از 390
در آیه بعدي گفتگوي دیگري را میان زکریا و خدا نقل میکند: زکریا که از این مژده خوشحال شده بود از خدا خواست که براي
او در این باره نشانهاي قرار بدهد.
منظورش این بود که وقت بارداري زنش را با یک علامتی به زکریا معلوم کند. خطاب رسید که نشانه تو این است که در آن زمان
تو سه روز از سخن گفتن بازخواهی ایستاد و قدرت بر تکلم با مردم را نخواهی داشت و جز با اشاره با آنها سخن نخواهی گفت و
تنها زبانت به ذکر خدا خواهد چرخید و در آن سه روز شامگاهان و بامدادان همواره به ذکر و تسبیح خداوند مشغول باش و خدا را
فراوان یاد کن.
این حالت یک حالت معنوي و روحانی عجیبی است که انسان قدرت سخن
صفحه : 119
گفتن با مردم را نداشته باشد و زبانش به چیزي جز یاد خدا و تسبیح خدا نچرخد.
خداوند داشتن چنین حالتی را به عنوان نشانهاي براي زکریا قرار داد که در آن هنگام بداند که نطفه یحیی منعقد شده و زن او
حامله است.
البته گفته شده که این یک دستور تشریعی بود که زکریا مأموریت یافت که سه روز با مردم سخن نگوید ولی این احتمال بعید
است زیرا زکریا درخواست آیه و نشانه و یک کار تکوینی میکند و پاسخ نیز باید مطابق با سؤال باشد. و در پاسخی که خداوند
میدهد سخن نگفتن با مردم به عنوان یک آیه و معجزه معرفی میشود و پس از ذکر آن، حکم تشریعی هم داده میشود و آن ذکر
خدا و تسبیح اوست و به طوري که ملاحظه میفرمایید، امر به ذکر و تسبیح پس از بیان آیه و معجزه آمده است و این دوگانگی
آنها را میرساند.
چند روایت
-1 قال الصادق (ع): انّ طاعۀ الله خدمته فی الارض و لیس شیء من خدمته یعدل الصلاة فمن ثم نادت الملائکه زکریا و هو قائم
«1». یصلی فی المحراب
امام صادق (ع) فرمود: اطاعت خدا همان خدمت کردن به او در زمین است و هیچ خدمتی معادل با نماز نیست و از اینجا بود که
فرشتگان زکریا را در حالی ندا در دادند که در محراب به نماز ایستاده بود.
-2 امام صادق (ع) فرمود: وقتی زکریا از خدا خواست که پسري به او بدهد فرشتگان آن ندا را به او دادند او خواست بداند که این
صدا واقعاً از سوي خداست پس خدا به او وحی کرد که سه روز زبان او از سخن گفتن باز خواهد داشت و چون چنین شد فهمید
«2»«... رب اجعل لی آیۀ قال آیتک » : که کسی جز خدا بر این کار قدرت ندارد و این است قول خداوند
-----------------------------------
1)- کنز الدقائق ج 2 ص 77 )
2)- تفسیر عیاشی ج 1 ص 172 )
صفحه : 120
[ [سورة آلعمران ( 3): الآیات 42 الی 44
اشاره
صفحه 94 از 390
وَ إِذ قالَت المَلائِکَۀُ یا مَریَم إِن اللّهَ اصطَفاك وَ طَهَّرَك وَ اصطَفاك عَلی نِساءِ العالَمِینَ ( 42 ) یا مَریَم اقنُتِی لِرَبِّک وَ اسجُدِي وَ ارکَعِی
مَعَ الرّاکِعِینَ ( 43 ) ذلِکَ مِن أَنباءِ الغَیب نُوحِیه إِلَیکَ وَ ما کُنتَ لَدَیهِم إِذ یُلقُونَ أَقلامَهُم أَیُّهُم یَکفُل مَریَمَ وَ ما کُنتَ لَدَیهِم إِذ
( یَختَصِمُونَ ( 44
( و هنگامی که فرشتگان گفتند: اي مریم همانا خداوند تو را برگزید و تو را پاك کرد و تو را بر زنان جهانیان برگزید ( 42
( اي مریم پروردگارت را اطاعت کن و سجده نما و با رکوع کنندگان رکوع کن ( 43
این از خبرهاي غیب است که بر تو وحی میکنیم و تو نزد آنها نبودي هنگامی که تیرهاي خود را (براي قرعه) میانداختند که
( کدامشان مریم را سرپرستی کند و تو نزد آنها نبودي هنگامی که ستیز میکردند ( 44
نکات ادبی
است که چند آیه پیش گذشت. « إذ قالت » عطف به « و إذ قالت » -1
انتخاب، گزینش. « اصطفاء » -2
از قنوت به معناي خلوص در عبادت و ادامه آن. « اقنتی » -3
-4 این سجده را بر رکوع مقدم کرده شاید براي این باشد که سجده اعم است از این در حال نماز باشد یا بطور مستقل و به عنوان
شکر باشد ولی رکوع فقط در نماز است و در غیر نماز مشروعیت ندارد و در اینجا اول سجده را گفته که شامل غیر نماز هم
میشود سپس رکوع را گفته که فقط شامل نماز میشود بنابراین در اینجا ترتیب سجده و رکوع مورد مورد نظر نیست.
جمع نبأ، خبر، گزارش. « انباء » -5
در اینجا به معناي چوبههاي تیري است که در قدیم به وسیله آنها قرعه کشی میکردند. « اقلام » -6
صفحه : 121
تفسیر و توضیح
44 ) وَ إِذ قالَت المَلائِکَ ۀُ یا مَریَم إِن اللّهَ ... پس از ذکري که از زکریا و یحیی پیش آمد بار دیگر به داستان مریم بر - آیات ( 42
بوده و فرشتگان با او سخن میگفتند و در اینجا « محدّثه » میگردد و کرامت دیگري را از کرامتهاي او بیان میکند و این مریم
گفتاري از فرشتگان را خطاب به مریم نقل میکند.
فرشتگان به مریم گفتند: خدا تو را برگزید و پاك کرد و بر زنان جهانیان برگزید. در این آیه فرشتگان از جانب خدا سه مزیت و
فضیلت را براي مریم ذکر میکنند:
نخست این خدا او را برگزید. متعلق این گزینش بیان نشده یعنی گفته نشده که تو را بر چه کسانی برگزید و این تنها دلالت بر
فضیلتی میکند که مریم داشت و امکان دارد که کسان دیگري هم آن فضیلت را داشته باشند.
دوم این خدا مریم را پاك کرد. ممکن است منظور از پاکی عصمت او از گناه باشد که اشاره به رفع تهمت زناست و ممکن است
منظور پاکی او از حیض و ابتلائات ایام قاعدگی و نفاس باشد.
سوم این خدا مریم را بر زنان جهان برگزید. بعضیها گفتهاند که منظور از زنان جهان زنان عصر اوست و شامل حضرت زهرا (ع)
نمیشود چون حضرت زهرا از مریم برتر است ولی ما تصور میکنیم که منظور از گزینش در اینجا برتري و فضیلت مطلق نیست تا
آن محظور پیش آید بلکه مراد از آن، گزینش مریم براي زاییدن عیسی بدون پدر است و این بکرزایی منحصر به مریم بود و
حضرت زهرا آن را نداشت و این منافات با آن ندارد که از لحاظ صفات انسانی و ملکات نفسانی و مراتب ایمانی، حضرت زهرا
صفحه 95 از 390
(ع) از حضرت مریم (ع) برتر باشد. و شاید رمز این کلمه (اصطفا) دو بار آمده اشاره به همین نکته باشد.
در آیه بعدي در مقابل این امتیازاتی که خدا به مریم داده از او خواسته میشود که خدا را با خلوص و بطور مداوم اطاعت کند و
سجده به جاي آورد و با نمازگزاران نماز بخواند.
صفحه : 122
پس از ذکر قصه مریم تا اینجا، خداوند خطاب به پیامبر اسلام (ص) میفرماید:
آنچه از قصه زکریا و مریم گفتیم از خبرهاي غیبی است یعنی پیش از این تو آنها را نمیدانستی. غیر از قصه مریم، قصه نوح و
یوسف هم در آیات قرآنی به عنوان خبرهاي غیبی معرفی شده است. البته بعضی از قصههاي پیامبران در تورات و انجیل هم آمده و
چون این کتابها تحریف شدهاند، اشتباهات عمدهاي در این قصهها به وجود آمده ولی آنچه در قرآن آمده عین حقیقت است و
تفاوتهایی که میان قصههاي قرآنی و قصههاي تورات و انجیل وجود دارد، دلیل روشنی بر تحریف تورات و انجیل است.
قصههاي قرآن یک سلسله خبرهاي غیبی است که خدا به پیامبرش وحی کرده و پیامبر اسلام با این خود در هنگام وقوع این
جریانات در آن صحنهها حضور نداشته، در عین حال خداوند چنان دقیق تعریف میکند که گویا پیامبر خودش در آنجا بوده است.
در این آیه خطاب به پیامبر خاطر نشان میسازد که تو خود آنجا نبودي که ببینی پس از تولد مریم آنها چگونه براي سرپرستی او
قرعه کشی کردند و تیرهاي خود را انداختند تا معلوم شود که چه کسی سرپرستی او را به عهده بگیرد و تو آنجا نبودي تا ببینی که
آنها در این موضوع چگونه با هم اختلاف کردند و در ستیز شدند.
البته در آیات قبلی گفته شده که سرپرستی مریم را زکریا به عهده گرفت و اینجا هم که اشاره به قرعه کشی میکند. معلوم میشود
که قرعه به نام زکریا در آمده و او که شوهر خاله مریم بود او را تحت تکفل گرفته است. این این قرعه کشی براي تکفل مریم
مربوط به هنگام تولد او نبوده بلکه در یک مرحله بعدي بوده که زکریا پیر شده بود، احتمال بعیدي است بلکه این قرعه کشی
مربوط به همان تکفل مریم در حین تولد است و این این مطلب پس از رشد مریم و گزینش او گفته شده اشکالی به آن مطلب
نمیرساند زیرا شیوه قرآن در بیان قصهها شیوه خاصی است و گاهی ترتیب زمانی قصهها رعایت نمیشود و تنها هدفهاي تربیتی
مورد نظر است.
صفحه : 123
[ [سورة آلعمران ( 3): الآیات 45 الی 47
اشاره
إِذ قالَت المَلائِکَ ۀُ یا مَریَم إِن اللّهَ یُبَشِّرُك بِکَلِمَ ۀٍ مِنه اسمُه المَسِیح عِیسَ ی ابن مَریَمَ وَجِیهاً فِی الدُّنیا وَ الآخِرَةِ وَ مِنَ المُقَرَّبِینَ ( 45 ) وَ
یُکَلِّم النّاسَ فِی المَهدِ وَ کَهلًا وَ مِنَ الصّالِحِینَ ( 46 ) قالَت رَب أَنّی یَکُون لِی وَلَدٌ وَ لَم یَمسَسنِی بَشَرٌ قالَ کَذلِک اللّه یَخلُق ما یَشاءُ إِذا
( قَضی أَمراً فَإِنَّما یَقُول لَه کُن فَیَکُون ( 47
هنگامی که فرشتگان گفتند: اي مریم همانا خداوند تو را به کلمهاي از خود مژده میدهد که نام او مسیح عیسی بن مریم است که
( در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان است ( 45
( و با مردم در گهواره و در میانسالی سخن میگوید و از شایستگان است ( 46
گفت:
پروردگارا چگونه من فرزندي خواهم داشت در حالی که هیچ بشري با من تماس نگرفته است. گفت: چنین است، خداوند هر چه
صفحه 96 از 390
( را که بخواهد میآفریند، هنگامی که میخواهد کاري را انجام دهد، به آن میگوید: باش؟ پس موجود میشود ( 47
نکات ادبی
سخن، واحد کلام، در اینجا به معناي نشانه و آیه است و منظور حضرت عیسی است. کلمۀ الله بودن عیسی در آیات « کلمۀ » -1
دیگري هم آمده.
فعیل به معناي مفعول، مسح شده با برکت و طهارت از گناه و آلودگیها. « مسیح » -2
آبرومند، کسی که میان مردم به نیکویی و کرامت معروف است. « وجیه » -3
گهواره، جایی که براي پرورش کودك آماده شده است. « مهد » -4
کهولت میانسالی، عاقل مردي، میان سی تا پنجاه سالگی را کهولت میگویند که موي صورت سفید و سیاه و جوگندمی « کهلا » -5
هم حال از عیسی است. « و یکلم » در اینجا حال است از عیسی بن مریم همانگونه که « کهلا » میشود. ضمناً
در اینجا براي سؤال از چگونگی است و به زمان و مکان دلالت ندارد. « انّی » -6
صفحه : 124
تماس، ملاقات و در اینجا کنایه از همبستر شدن است. «ّ مس » -7
تفسیر و توضیح
47 ) إِذ قالَت المَلائِکَ ۀُ یا مَریَم ... بار دیگر فرشتگان با مریم سخن میگویند دفعه پیش، از برگزیدگی و طهارت مریم - آیات ( 45
خبر دادند و او را به اطاعت مداوم و سجود و رکوع دعوت کردند و این بار مژده تولد فرزندي را به او میدهند که همه جیز آن
عجیب است و لذا خداوند او را کلمه خود معرفی میکند یعنی این تولد این فرزند معجزه خدا و نشانهاي از قدرت اوست. در آیه
دیگري چنین آمده است:
إِنَّمَا المَسِیح عِیسَ ی ابن مَریَمَ رَسُول اللّه وَ کَلِمَتُه أَلقاها إِلی مَریَمَ (نساء/ 171 ) همانا مسیح عیسی بن مریم پیامبر خدا و کلمه اوست
که به سوي مریم افکنده است.
عیسی علاوه بر این کلمه خداست، در دنیا و آخرت و میان مردم هر دو جهان فردي آبرومند و وجیه است و کرامت و عزت و
احترام دارد و نیز از مقربان درگاه الهی است، او در حالی که در گهواره است با قدرت الهی با مردم سخن خواهد گفت و نیز در
دوران میانسالی وحی خدا را به مردم ابلاغ خواهد کرد و او از شایستگان خواهد بود.
مژده تولد چنین فرزند بزرگوار و فوق العادهاي در عین حال که براي مریم شادي بخش بود، مایه شگفتی فراوان او گردید زیرا که
او باکره بود و با مردي همبستر نشده بود و طبق مجاري عادي تولد فرزندي بدون پدر محال مینماید و لذا وقتی این پیام را از
فرشتگان دریافت کرد، با تعجب پرسید: خدایا چگونه من صاحب فرزند میشوم در حالی که هیچ بشري با من تماس نگرفته یعنی
من با مردي همبستر نشدهام. در پاسخ او از جانب خداوند خطاب رسید که کار خدا چنین است او هر چیزي را که بخواهد
میآفریند و چون اراده او بر چیزي تعلق میگیرد به آن میگوید: باش؟ آن هم موجود میشود. یعنی قدرت خدا فراتر از مجاري
طبیعی و
صفحه : 125
عادي است و این خداست که نظام آفرینش را چنین قرار داده و هم او میتواند این نظام را به هم بزند.
البته بکرزایی به عنوان یک استثناء، در طبیعت وجود دارد از نظر زیست شناسی پیدایش موجود زندهاي تنها از جنس ماده و بدون
صفحه 97 از 390
تماس با جنس نر محال نیست و بعضی از جانداران مانند تک یاختهها چنین تولید مثل میکنند ولی به هر حال تولد یک انسان
بدون پدر کار معمولی و عادي نیست و با معجزه خداوند انجام گرفته است.
بحثی درباره بکرزایی مریم
تولد حضرت عیسی (ع) از حضرت مریم بدون این او با مردي همبستر شده باشد کار خارق العاده و معجزهاي بزرگ براي عیسی
یعنی کارهاي خارق العادهاي که به هنگام تولد و یا « ارهاصات » است و میتوان آن را از ارهاصات آن پیامبر بزرگ دانست
نزدیکیهاي تولد پیامبران اتفاق میافتد و براعت استهلالی بر ظهور آن پیامبر محسوب میشود همانگونه که هنگام تولد پیامبر اسلام
(ص) نیز چنین اتفاقاتی صورت پذیرفت مانند خشکیدن دریاچه ساوه و سرنگون شدن بتها و داستان اصحاب فیل که به تفصیل در
کتب سیره آمده است. تولد عیسی بدون داشتن پدر و سخن گفتن او در گهواره را میتوان از ارهاصات آن پیامبر دانست.
در اینجا مسأله تولد خارق العاده عیسی را از سه نظر مورد بحث قرار میدهیم:
اول این قرآن این مسأله را چگونه گزارش میدهد.
دوم این اناجیل موجود در این زمینه چه مطالبی دارند.
سوم این آیا از نظر علمی بکرزایی یک زن محال است و یا استثناست.
صفحه : 126
تولد عیسی از دیدگاه قرآن
در مورد مطلب اول باید بگوییم که قرآن کریم در چندین سوره راجع به تولد حضرت عیسی سخن گفته و در همه جا بطور صریح
و آشکارا از تولد او بدون پدر گزارش داده است.
اکنون این آیات را مورد تدبر قرار میدهیم:
إِذ قالَت المَلائِکَ ۀُ یا مَریَم إِن اللّهَ یُبَشِّرُك بِکَلِمَۀٍ مِنه اسمُه المَسِیح عِیسَ ی ابن مَریَمَ وَجِیهاً فِی الدُّنیا وَ الآخِرَةِ وَ مِنَ المُقَرَّبِینَ. وَ یُکَلِّمُ
النّاسَ فِی المَهدِ وَ کَهلًا وَ مِنَ الصّالِحِینَ. قالَت رَب أَنّی یَکُون لِی وَلَدٌ وَ لَم یَمسَسنِی بَشَرٌ قالَ کَذلِک اللّه یَخلُق ما یَشاءُ إِذا قَضی أَمراً
47 ) هنگامی که فرشتگان گفتند: اي مریم همانا خداوند تو را به کلمهاي از خود مژده - فَإِنَّما یَقُول لَه کُن فَیَکُون (آل عمران/ 45
میدهد که نام او مسیح عیسی بن مریم است که در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان است. و با مردم در گهواره و در میانسالی
سخن میگوید و از شایستگان است. گفت:
پروردگارا چگونه من فرزندي خواهم داشت در حالی که هیچ بشري با من تماس نگرفته است! گفت: چنین است، خداوند هر چه
را بخواهد میآفریند، هنگامی که میخواهد کاري را انجام دهد به آن میگوید باش؟ پس آن موجود میشود.
در آیه یادشده توسط فرشتگان تنها مژده تولد عیسی بدون داشتن پدر، به مریم داده میشود و مریم از این خبر دچار شگفتی
میگردد و به او خطاب میرسد که خدا قدرت خلق همه چیز را دارد. ولی در آیات دیگري که در سوره مریم آمده آگاهیهاي
بیشتري داده شده است:
وَ اذکُر فِی الکِتاب مَریَمَ إِذِ انتَبَذَت مِن أَهلِها مَکاناً شَرقِیا. فَاتَّخَ ذَت مِن دُونِهِم حِجاباً فَأَرسَلنا إِلَیها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیا. قالَت
إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحمن مِنکَ إِن کُنتَ تَقِیا. قالَ إِنَّما أَنَا رَسُول رَبِّک لِأَهَبَ لَک غُلاماً زَکِیا. قالَت أَنّی یَکُون لِی غُلام وَ لَم یَمسَسنِی بَشَرٌ وَ
(21 - لَم أَكُ بَغِیا. قالَ کَذلِک قالَ رَبُّک هُوَ عَلَی هَیِّن وَ لِنَجعَلَه آیَۀً لِلنّاس وَ رَحمَۀً مِنّا وَ کانَ أَمراً مَقضِیا (مریم/ 16
صفحه : 127
صفحه 98 از 390
در کتاب، مریم را یاد کن هنگامی که از کسان خویش به یک مکان شرقی کناره گرفت و میان خود و آنان پردهاي قرار داد پس ما
روح خود (جبرئیل) را به سوي او فرستادیم و براي او مانند یک انسان درست اندام نمودار شد. گفت: من به خداي رحمان از تو
پناه میبرم اگر پرهیزگار باشی. گفت: همانا من فرستاده پروردگار تو هستم تا به تو پسري پاکیزه ببخشم. گفت: چگونه براي من
پسري باشد در حالی که هیچ بشري با من تماس نگرفته و بدکاره نبودهام! گفت: چنین است، پروردگار تو گفت: این بر من آسان
است و تا او را نشانهاي براي مردم و رحمتی از خودمان قرار بدهیم و این کاري شدنی است.
در این آیات، از کناره گیري مریم از قوم خود و زدن پردهاي میان خود و قومش سخن گفته شده و معلوم میشود که مریم در آن
زمان دچار نوعی بحران روحی بوده و شاید عامل آن را هم نمیدانسته است. البته در بعضی از روایات آمده که مریم جهت غسل
تا این جبرئیل در آن خلوتی که «2». و در بعضی از روایات هم آمده که او در محراب عبادت بود «1». حیض به مکان شرقی رفته بود
مریم داشته به صورت یک انسان معمولی بر او متمثل و نمایان شد و آن سخنان میان آنها ردّ و بدل شد.
در این آیات و آیات قبلی از این جبرئیل کاري انجام داده باشد و یا با مریم تماسی گرفته باشد سخنی به میان نیامده جز این جبرئیل
به مریم گفته که مأموریت دارد پسري را به او ببخشد ولی در یک آیه دیگر از دمیده شدن روح خدا بر مریم خبر میدهد:
وَ مَریَمَ ابنَتَ عِمرانَ الَّتِی أَح َ ص نَت فَرجَها فَنَفَخنا فِیه مِن رُوحِنا (تحریم/ 12 ) و مریم دختر عمران که دامن خویش را نگاهداشت پس
ما از روح خود در آن دمیدیم.
در این آیه از دمیدن روح خدا بر مریم صحبت شده و این همان روح خداست که به
-----------------------------------
1)- ثعلبی، قصص الانبیاء (العرائس) ص 343 )
2)- راوندي، قصص الانبیاء ص 264 )
صفحه : 128
آدم هم دمیده شد و ما کیفیت آن را نمیدانیم ولی در بعضی از روایات آمده که مریم لباس خود را براي غسل کردن بیرون آورده
و در بعضی دیگر آمده جبرئیل که به صورت «1» بود و جبرئیل در گردن لباس او دمید چون مریم آن لباس را پوشید حامله شد
و در بعضی دیگر از روایات آمده که جبرئیل خرمایی «2» انسان در آمده بود آب دهان خود را به یخه مریم انداخت و او حامله شد
«3». به مریم داد و او خورد و حامله شد
آنچه مسلم است این است که دمیدن روح خدا بر مریم یک امر معنوي است و ربطی به انتقال نطفه ندارد و مریم بیآنکه با کسی
تماس حاصل کند حامله شده است و این حاملگی یک معجزه الهی بود و قرآن از مریم و عیسی به عنوان دو آیه و نشانه قدرت
خویش نام میبرد:
وَ جَعَلنَا ابنَ مَریَمَ وَ أُمَّه آیَۀً (مؤمنون/ 50 ) فرزند مریم و مادرش را دو نشانه قدرت خود قرار دادیم.
در جاي دیگر از عیسی به عنوان کلمه خدا نام میبرد که او را به سوي مریم انداخته است.
إِنَّمَا المَسِیح عِیسَ ی ابن مَریَمَ رَسُول اللّه وَ کَلِمَتُه أَلقاها إِلی مَریَمَ (نساء/ 171 ) همانا مسیح عیسی بن مریم پیامبر خدا و کلمه اوست
که به سوي مریم انداخته است.
در آیه دیگر تولد مسیح را بدون داشتن پدر به پدید آمدن آدم تشبیه کرده که بدون داشتن پدر و مادر موجود شده است:
إِن مَثَلَ عِیسی عِندَ اللّه کَمَثَل آدَمَ خَلَقَه مِن تُراب (آل عمران/ 59 ) همانا مَثَل عیسی نزد خدا مثل آدم است که او را از خاك آفرید.
نظر اناجیل درباره تولد عیسی
صفحه 99 از 390
اناجیل چهارگانه هر کدام درباره تولد عیسی مطالبی آوردهاند و ما قسمتهایی از آن
-----------------------------------
[.....] 1)- ثعلبی، قصص الانبیاء ص 343 )
2)- راوندي، قصص الانبیاء ص 264 )
3)- همان )
صفحه : 129
را نقل میکنیم و در پایان به جمع بندي آنها خواهیم پرداخت.
در آغاز انجیل متی نسب نامه عیسی مسیح را میآورد و پس از ذکر اجداد او تا ابراهیم که چهل و دو واسطه میخورد، میگوید:
امّا ولادت عیسی مسیح چنین بود که چون مادرش به یوسف نامزد شده بود قبل از آنکه با هم آیند او را از روح القدس حامله »
یافتند. و شوهرش یوسف چونکه مرد صالح بود نخواست که او را عبرت نماید پس اراده نمود او را به پنهانی رها کند.
اما چون او در این چیزها تفکر میکرد ناگاه فرشته خداوند در خواب بر وي ظاهر شده گفت اي یوسف پسر داود از گرفتن زن
در «1»« خویش مریم مترس زیرا آنچه در وي قرار گرفته از روح القدس است و او پسري خواهد زایید و نام او را عیسی خواهی نهاد
انجیل لوقا پس از ذکر داستان زکریا و یحیی میگوید:
و در ماه ششم جبرائیل فرشته از جانب خدا به بلدي از جلیل که ناصره نام داشت فرستاده شد. نزد باکره نامزد مردي مسمّی به »
یوسف از خاندان داود و نام آن باکره مریم بوده پس فرشته نزد او داخل شده گفت سلام بر تو این نعمت رسیده خداوند بر توست
و تو در میان زنان مبارك هستی. چون او را دید از سخن او مضطرب شده متفکر شد که این چه نوع تحیت است. فرشته بدو گفت
اي مریم ترسان مباش زیرا که نزد خدا نعمت یافتهاي. و اینک حامله شده پسري خواهی زایید و او را عیسی خواهی نامید ... مریم به
فرشته گفت این چگونه میشود و حال آنکه مردي را نشناختهام. فرشته در جواب وي گفت روح القدس بر تو خواهد آمد و قوّت
در این دو متنی که از دو انجیل نقل کردیم در «2»« حضرت اعلی بر تو سایه خواهد افکند ... زیرا نزد خدا هیچ امري محال نیست
اصل قضیه با قرآن تقریباً مطابقت دارد (بخصوص متنی که از انجیل لوقا آوردیم) در عین حال چند نکته قابل تذکر است:
نخست این در انجیل، مریم زنی معرفی میشود که نامزد یوسف نجار بوده و
-----------------------------------
21 - 1)- انجیل متی باب اول جملات 19 )
38 - 2)- انجیل لوقا باب اول جملات 27 )
صفحه : 130
البته پیش از آنکه با هم همبستر شوند مریم به عیسی حامله میشود و عجیب این با وجود تصریح انجیل به این نطفه عیسی از یوسف
نبوده در عین حال در نسب نامهاي که براي عیسی نقل میکند (انجیل متی) او را فرزند یوسف میانگارد و اجداد یوسف را تا
ابراهیم به عنوان اجداد عیسی میشمارد.
این در حالی است که در قرآن ذکري از یوسف نجار و نامزد بودن مریم با او به میان نیامده و تنها در بعضی از روایات ما که
احتمالًا ریشه نصرانی دارد از یوسف چنین یاد شده که او پسر عموي مریم بود و همراه با مریم به بیت المقدس خدمت میکرد و او
در این روایت هم یوسف نامزد مریم معرفی نشده است. «1». نخستین کسی بود که حاملگی مریم را بر او ایراد گرفت
دوم این در متنی که از انجیل لوقا نقل کردیم نام فرشتهاي که نزد حضرت مریم آمده و به او مژده تولد عیسی را داده جبرئیل ذکر
شده ولی جبرئیل غیر از روح القدس معرفی شده است چون در سخنان جبرئیل آمده که روح القدس بر تو خواهد آمد معلوم
صفحه 100 از 390
میشود که روح القدس غیر از جبرئیل است و او بر مریم دمیده و او حامله شده است و جبرئیل تنها مژده این تولد را داده است.
سوم این همانگونه که در قرآن کریم از حضرت عیسی به عنوان کلمه خدا یاد شده (نساء/ 171 ) در بعضی از اناجیل هم عیسی
کلمه خدا معرفی شده است. در انجیل یوحنا میخوانیم:
و کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد پر از فیض » : تا آنجا که میگوید « در ابتداء کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود »
به هر حال آنچه در اناجیل آمده با گزارش قرآن درباره حاملگی «2»« و راستی و جلال او را دیدیم جلالی شایسته پسر یگانه خدا
مریم مشابهت اصولی دارد هر چند که در بعضی از اناجیل از این حادثه برداشت کفرآمیزي شده و عیسی به عنوان فرزند خدا
معرفی شده است.
-----------------------------------
1)- ثعلبی، قصص الانبیاء ص 343 )
15 - 2)- انجیل یوحنا باب اول جملات 1 )
صفحه : 131
بکرزایی مریم از نظر علوم
تولد موجود زندهاي تنها از جنس ماده بدون تماس با جنس نر هر چند که از نظر عادت و قوانین زیست شناسی اتفاق نمیافتد ولی
از نظر علمی محال نیست و میتواند استثنا داشته باشد و این درست مانند بعضی از فعالیتهاي ارگانیک است که گاهی به صورت
جهش صورت میگیرد و از قوانین معمول تبعیت نمیکند و در واقع یک استثنا است.
از نظر زیست شناسی تولید مثلهاي غیر مزدوج امکان پذیر است یعنی تولیدي که در آن فرد ماده ظاهرا بدون تماس با فرد نر بارور
میشود. گفته شده که در نوع انسان هم بعضی از زنها ذو جنبتین بوده و داراي ساختمان درونی خاصی هستند که خود به تنهایی
«1». قادر براي تولید فرد جدید میباشند
دو نوع تولید نسل غیر معمولی گزارش شده است:
-1 نرمادگی که عبارت است از اجتماع غدههاي جنسی نر و ماده در یک فرد.
این صفت طبیعی در تمام گیاهان عالی و بعضی از جانوران بیاستخوان عمومیت دارد و در استخوانداران که اساس تولید بر نر و
ماده جداگانه است، معذالک در بعضی از انواع این شاخه از حیوانات، نر مادگی دیده میشود.
در مطالعه اعضاء داخلی بعضی از افراد انسان ملاحظه کردهاند که در یک طرف شکم، تخمدان و در طرف دیگر غده جنسی نر
وجود دارد.
-2 باکره زایی، در بعضی از حیوانات تخمک حاصل از جنس ماده بدون این به وسیله سلول جنسی نر تلقیح شود، خود بارور
میگردد. در این قبیل موجودات سلول جنسی ماده بدون آنکه با سلول نر براي ایجاد تخم یکی شود، خود نموّ میکند، تقسیم
میشود و فرد جدیدي بوجود میآید.
ملکه زنبور عسل که تنها مولّد هر کندو است وقتی باکره است تخم میکند. این تخمها خود بارور میشوند و زنبورهاي نر به وجود
میآیند. در بسیاري از حیوانات
-----------------------------------
1)- دکتر سحابی، خلقت انسان ص 159 )
صفحه : 132
صفحه 101 از 390
بی استخوان از قبیل بعضی از خارپوستان و بعضی از پروانهها و حشرات باکره زایی کامل و ناکامل دیده شده است همینطور در
مهره داران (استخوانداران) به تجربه دریافتهاند که در تخم بعضی از بوقلمونها که به کلی از نر جدا بودهاند نطفه جنین تشکیل شده
«1». است
ممکن است در یک فرد با خصوصیات کرموزومی جنس ماده، در اثر ترشحات موادي شبیه ترشحات بیضه از منابع دیگر بدنی
یا دوجنسی کاذب میگویند. در بعضی از جانداران گامت نر « هرمافرودیت کاذب » اندامهاي تناسلی نر پیدا شوند این گونه افراد را
سلول نر به درون گامت « ماده زایی » و و یا ماده بدون لقاح تقسیم شده جانداري جدید به وجود میآورد. در پدیدهاي موسوم به
ماده نفوذ میکند ولی با آن ترکیب نمیشود و تنها گامت ماده تولید مثل میکند. ماده زایی در پارهاي از کرمهاي گرد نظیر
گامت ماده بدون دخالت و نفوذ گامت نر تقسیم میشود و جاندار « بکرزایی » دیده میشود. در پدیدهاي موسوم به « رابدیتس »
گامت نر « نرزایی » از سخت پوستان مشاهده میشود. در پدیدهاي موسوم به « دافنی » جدید به وجود میآورد که بطور مثال در
«2». تقسیم میشود و جانداري جدید بوجود میآورد
با توجه به مطالب بالا معلوم میشود که از نظر علمی بکرزایی محال نیست بلکه فقط یک استثناء است و این حضرت مریم بدون
تماس با مرد حامله شد، کار محال و خلاف عقل و علم نبود و تنها یک کار خلاف عادت بود که با معجزه خداوند صورت گرفت.
[ [سورة آلعمران ( 3): الآیات 48 الی 51
اشاره
وَ یُعَلِّمُه الکِتابَ وَ الحِکمَ ۀَ وَ التَّوراةَ وَ الإِنجِیلَ ( 48 ) وَ رَسُولًا إِلی بَنِی إِسرائِیلَ أَنِّی قَد جِئتُکُم بِآیَۀٍ مِن رَبِّکُم أَنِّی أَخلُق لَکُم مِنَ الطِّینِ
کَهَیئَۀِ الطَّیرِ فَأَنفُخ فِیه فَیَکُون طَیراً بِإِذن اللّه وَ أُبرِئ الَأکمَهَ وَ الَأبرَصَ وَ أُحی المَوتی بِإِذن اللّه وَ أُنَبِّئُکُم بِما تَأکُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِی
بُیُوتِکُم إِن فِی ذلِکَ لَآیَۀً لَکُم إِن کُنتُم مُؤمِنِینَ ( 49 ) وَ مُ َ ص دِّقاً لِما بَینَ یَدَي مِنَ التَّوراةِ وَ لِأُحِل لَکُم بَعضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَیکُم وَ جِئتُکُم
( بِآیَۀٍ مِن رَبِّکُم فَاتَّقُوا اللّهَ وَ أَطِیعُون ( 50 ) إِن اللّهَ رَبِّی وَ رَبُّکُم فَاعبُدُوه هذا صِراطٌ مُستَقِیم ( 51
-----------------------------------
162 - 1)- رجوع شود به: دکتر سحابی، خلقت انسان ص 159 )
47 - 2)- زیست شناسی عمومی ص 46 )
صفحه : 133
( و او را کتاب و حکمت و انجیل میآموزد ( 48
و پیامبري است بر بنی اسرائیل که همانا نشانهاي از پروردگارتان به شما آوردهام که براي شما از گِل همانند پرنده میسازم پس در
آن میدمم پس به اذن خدا پرندهاي میشود و به اذن خدا به کور مادرزاد و پیس بهبود میبخشم و مردگان را زنده میکنم و از
آنچه میخورید و آنچه در خانه هایتان ذخیره میکنید به شما خبر میدهم. همانا در آن نشانهاي براي شماست اگر مؤمن باشید
(49)
و تصدیق کننده تورات هستم که پیش روي من است و تا بر شما برخی از چیزهایی را که حرام شده، حلال کنم و نشانهاي از
( پروردگارتان به شما آوردهام. پس، از خدا پروا کنید و از من پیروي نمایید ( 50
( همانا خداوند پروردگار من و پروردگار شماست پس او را عبادت کنید این راه راست است ( 51
نکات ادبی
صفحه 102 از 390
در آیه قبلی. « وجیها » عطف بر « و یعلمه » -1
حال، شکل، ترکیب. « هیئت » - منصوب به فعل مقدر (یجعله) 3 « و رسولًا » -2
به معناي التیام زخم و شفاي بیماري. « برء » بهبودي میبخشم. از « ابرئ » -4
کور مادرزاد. گاهی به معناي کوري که بعدها نابینا شده نیز میآید. « اکمه » -5
کسی که مرض برص یا همان پیسی گرفته باشد. « ابرص » -6
ذخیره میکنید. از ذخر مشتق است و در باب افتعال ذال آن به دال و همینطور تاء افتعال هم به دال قلب و دال در « تدّخرون » -7
دال ادغام میشود.
صفحه : 134
عطف بر محذوف غیر معین. « و لأحل » -8
تفسیر و توضیح
51 ) وَ یُعَلِّمُه الکِتابَ وَ الحِکمَ ۀَ ... مژدهاي که خداوند به مریم داد، باعث شگفتی فراوان او گردید و اینک خداوند در - آیات ( 48
ادامه آن مژده اوصاف برجسته حضرت عیسی را یادآور میشود. یکی از آن اوصاف این است که خداوند به او کتاب و حکمت و
تورات و انجیل میآموزد. منظور از حکمت علم دین و شریعت است و تورات و انجیل هم که معلوم است.
یکی دیگر از اوصاف حضرت عیسی (ع) این بود که او پیامبري براي بنی اسرائیل بود و آمده بود که در درجه اول انحرافات بنی
اسرائیل را تصحیح کند.
این تعبیر بدان معنا نیست که عیسی فقط براي بنی اسرائیل مبعوث شده بود چون میدانیم که او یکی از پیامبران أولو العزم بود و
رسالت جهانی داشت و این در اینجا به عنوان پیامبري براي بنی اسرائیل معرفی شده، منظور این است که در درجه اول براي آنها
مبعوث شده بود مانند پیامبر اسلام (ص) که در درجه اول براي خاندان خودش و در درجه دوم براي مردم مکه و اطراف آن و
درجه بعدي براي جهانیان مبعوث شده بود. به گونهاي که این مرحلهها به ترتیب در این آیات آمده است:
وَ أَنذِر عَشِیرَتَکَ الَأقرَبِینَ (شعراء/ 214 ) و خویشان نزدیک خود را انذار کن.
وَ لِتُنذِرَ أُم القُري وَ مَن حَولَها (انعام/ 92 ) و تا مکه و کسانی را که در اطراف آن است انذار کنی.
وَ أُوحِیَ إِلَی هذَا القُرآن لِأُنذِرَکُم بِه وَ مَن بَلَغَ (انعام/ 19 ) این قرآن بر من نازل شده تا شما و هر کسی را که پیام من به او برسد
انذار کنم.
از اوصاف دیگر حضرت عیسی (ع) این بوده او معجزات فراوانی داشت و از جانب خداوند نشانههایی براي رسالت خود آورده بود
که در این آیه از زبان خود
صفحه : 135
حضرت عیسی چهار معجزه ذکر شده است. حضرت عیسی به قوم خود میگوید:
من براي شما از جانب خداوند نشانهاي دارم و سپس چهار مورد را بیان میکند:
-1 ساختن شکل پرنده از خاك و دمیدن در آن و تبدیل شدن آن به پرنده زنده.
-2 بهبود بخشیدن و شفادادن به کور مادرزاد و کسی که مرض پیسی گرفته است و در آن عصر قابل درمان نبود.
-3 زنده کردن مردگان که گفته شده حضرت عیسی در طول رسالت خود چهار نفر را که مرده بودند زنده کرد.
آمده است یعنی عیسی در این کارهاي خارق العاده سر خود و مستقلًا عمل نمیکرد بلکه با « اذن اللّه » در همه این سه مورد کلمه
صفحه 103 از 390
اذن خدا و امر او این کارها را انجام میداد. یعنی عیسی در عرض قدرت خدا نبود بلکه در طول قدرت او بود.
-4 خبر دادن از غیب و این چه چیزي خوردهاند و چه چیزي در خانه خود انباشته و ذخیره کردهاند. البته این کار هم به اذن خدا بود
آمده ولی این کار را بعضیها از طریق علوم « اذن اللّه » ولی چون سه کار اوّلی خیلی عجیب و از کارهاي اختصاصی خدا بود تعبیر به
نیامده هر چند که آن نیز در عیسی به اذن خدا و تعلیم « اذن اللّه » هم میکنند مانند خبرهایی که منجمان میدهند لذا در اینجا تعبیر
او بوده است.
توجه کنیم که در زمان حضرت عیسی علم طب و نجوم رواج بیشتري داشت و معجزه آن حضرت نیز از همان قبیل شد همانگونه
که در زمان حضرت موسی، سحر و جادو رایج بود و معجزه او نیز شبیه کار آنها بود و در زمان حضرت محمّد (ص) عربها در
فصاحت و بلاغت به مرتبه والایی رسیده بودند و معجزه آن حضرت نیز قرآن بود که در حد اعلاي بلاغت قرار داشت.
در آیه مورد بحث پس از بیان این معجزات، از قول عیسی نقل میکند: در این اعمال نشانهاي بر رسالت من براي شما وجود دارد
اگر از مؤمنان باشید. منظور از مؤمن در اینجا تسلیم شوندگان در برابر حق است و مسلم است که اهل عناد هر آیه و معجزهاي را
ببینند به آن ایمان نمیآورند (ضمناً بگوییم آیه 110 از سوره مائده
صفحه : 136
نیز شبیه همین آیه است) یکی دیگر از اوصاف حضرت عیسی (ع) که در این گروه از آیات آمده این است که او تصدیق کننده
تورات بود که پیش روي او قرار داشت. به این معنا که او تورات را حق میدانست و نیز ظهور او به بعضی از وعدههاي تورات
تحقق میداد.
آخرین وصفی که در این آیه براي عیسی آمده این است که از زبان خود او نقل میکند که من براي انجام هدفهایی آمدهام از
جمله این بعضی از چیزهایی را که براي شما حرام شده است حلال کنم. چیزهایی بود که فقط به عنوان مجازات بر بنی اسرائیل
حرام شده بود و خداوند بدینوسیله میخواست آنها را عقوبت کند و طبعاً جنبه موقتی داشت. اینها همان چیزهایی است که در آیه
زیر به آنها اشاره شده است:
فَبِظُلم مِنَ الَّذِینَ هادُوا حَرَّمنا عَلَیهِم طَیِّبات أُحِلَّت لَهُم (نساء/ 160 ) پس به سبب ستمی که یهودیها کردند بعضی از چیزهاي پاکیزه را
که بر آنها حلال شده بود حرام کردیم.
در بعضی از روایات آمده که بعضی از آن چیزهایی که عیسی حلال کرد عبارت بود از گوشت شتر و چربی و ماهیگیري در روز
شنبه که خدا این چیزها را به عنوان مجازات براي بنی اسرائیل حرام کرده بود.
همچنین چیزهایی بود که علما و احبار یهود از پیش خودشان آنها را حرام کرده بودند و حضرت عیسی آنها را نیز حلال کرد.
در آیات مورد بحث پس از بیان این مطالب، بار دیگر از قول حضرت عیسی یادآور میشود که من براي شما از جانب خدا
معجزاتی آورده که نشانه خداست.
سپس از مردم میخواهد که تقوا داشته باشند و اورا اطاعت کنند و خدا را که پروردگار همه است بپرستند که این راه راست و
صراط مستقیم است.
[ [سورة آلعمران ( 3): الآیات 52 الی 54
اشاره
فَلَمّا أَحَس عِیسی مِنهُم الکُفرَ قالَ مَن أَنصارِي إِلَی اللّه قالَ الحَوارِیُّونَ نَحن أَنصارُ اللّه آمَنّا بِاللّه وَ اشهَد بِأَنّا مُسلِمُونَ ( 52 ) رَبَّنا آمَنّا بِما
صفحه 104 از 390
( أَنزَلتَ وَ اتَّبَعنَا الرَّسُولَ فَاکتُبنا مَعَ الشّاهِدِینَ ( 53 ) وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللّه وَ اللّه خَیرُ الماکِرِینَ ( 54
صفحه : 137
و چون عیسی کفر آنان را احساس کرد، گفت: چه کسانی یاوران من براي خدا هستند!
( حواریون گفتند: ما یاوران خدا هستیم. به خدا ایمان آوردهایم و گواه باش که ما فرمانبرداریم ( 52
( پروردگارا به آنچه فرستادهاي ایمان آوردهایم و پیامبر را پیروي کردهایم پس ما را از گواهان بنویس ( 53
( و مکر نمودند و خدا هم مکر نمود و خدا بهترین مکرکنندگان است ( 54
نکات ادبی
احساس کرد، یقین کرد. از احساس به معناي درك به وسیله حس به گونهاي که علم قطعی حاصل شود. «ّ احس » -1
جمع نصیر، یاور، کمک. مانند: اشراف و شریف. « انصار » -2
جمع حواري به معناي خالص و نورانی. از حور مشتق شده که به معناي شدت سفیدي است گویا قلب آنان سفید و « حواریون » -3
روشن بود و یا آنها لباس سفید میپوشیدند. معمولًا حواریون به اطرافیان نزدیک پیامبر گفته میشود. این وزن در زبان عربی کمتر
دیده شده یک نمونه آن حوالی است که به معناي کثیر الحیله است.
حیله، نیرنگ و چون به خدا نسبت داده شود به معناي مقابله با مکر است اصل مکر به معناي رنگ کردن است گویا مکر « مکر » -4
کننده کار بد را خوب جلوه میدهد و به آن رنگ خوبی میزند.
تفسیر و توضیح
54 ) فَلَمّا أَحَس عِیسی مِنهُم الکُفرَ ... با وجود آن همه معجزات شگفتآور که عیسی آورد بازهم بسیاري از قوم او - آیات ( 52
ایمان نیاوردند و پیامبري او را نپذیرفتند. راستی چگونه است که بعضی از مردم حقیقت را با چشم خود میبینند
صفحه : 138
و با دست خود لمس میکنند ولی در عین حال با آن در ستیزند و از پذیرش آن سرباز میزنند گاهی خودخواهی و عناد و لجاجت
و گاهی رسوبات فکري به جاي مانده از پیشینیان و گاهی ترس از دست دادن مقام و موقعیت باعث میشود که انسان با حقیقتی که
آشکار است مخالفت کند و حتی با آن بجنگند. و بنی اسرائیل نوعاً این چنین بودند.
وقتی حضرت عیسی از ایمان آوردن آنها مأیوس شد و دانست که آنها در کفر خود باقی خواهند ماند، جهت اتمام حجت و جدا
شدن صفوف مؤمنان و مخلصان از دیگران فرمود: چه کسانی یاوران من براي خدا هستند! در میان انبوه بنی اسرائیل تنها گروه بسیار
گفته شده، به عیسی پاسخ مثبت دادند و با خلوص تمام آمادگی خود را براي یاري خدا و دین « حواریون » اندکی که بعدها به آنان
خدا اعلام کردند.
در اینجا دو سخن از حواریون نقل شده که یکی خطاب به عیسی و دیگري خطاب به خداوند است در سخنی که خطاب به عیسی
است، اعلام میدارند که ما یاوران خدا هستیم البته در کلام عیسی آمده بود که چه کسانی یاوران من براي خدا و به سوي او
هستند ولی اینها پاسخ میدهند که ما یاوران خدا هستیم این دو تعبیر در واقع با هم تفاوتی ندارند و یاوري عیسی همان یاوري
خداست. سپس در ادامه سخنی که خطاب به عیسی میگویند، اضافه میکنند که به خدا ایمان آوردهایم و شاهد و گواه باش که ما
فرمانبرداریم و در برابر خداوند تسلیم هستیم. حواریون سخن دیگري هم دارند که خطاب به خداوند است، میگویند: پروردگارا به
آنچه نازل کردهاي ایمان آوردهایم و از پیامبر تو پیروي کردهایم پس ما را از گواهان بر صدق نبوت او قرار بده و از آنان که شاهد
صفحه 105 از 390
حقانیت عیسی هستند بنویس.
این گفتگوي عیسی با حواریون و پاسخی که آنها دادند، در واقع نوعی بیعت گرفتن و پیمان بستن با آنها بود و آنان با این پاسخ
وفاداري خود را در هر شرایطی با عیسی اعلام کردند. گفته شده که حواریون عیسی دوازده نفر بودند به تعداد اسباط
صفحه : 139
موسی و اوصیاء حضرت محمّد (ص) و حواریون همواره با عیسی بودند و هر وقت گرسنه یا تشنه میشدند به عیسی میگفتند و
عیسی براي آنها غذا و آب آماده میکرد. و همانها بودند که از عیسی طلب مائده آسمانی کردند اینها شاگردان خاص عیسی بودند
و پس از او هم مبلغان دین او شدند. در آیهاي از قرآن کریم آمده است که به حواریون وحی میشد و این میساند که آنها به
نوعی پیامبر بودند منتهی پیامبري که مأموریت داشتند آیین عیسی را تبلیغ کنند:
وَ إِذ أَوحَیت إِلَی الحَ وارِیِّینَ أَن آمِنُوا بِی وَ بِرَسُولِی قالُوا آمَنّا (مائده/ 111 ) و هنگامی که به حواریون وحی کردم که به من و به
پیامبر من ایمان بیاورید گفتند: ایمان آوردیم.
ضمناً بگوییم گفتگویی که در آیات مورد بحث میان عیسی و حواریون انجام گرفته، در آیه 14 از سوره صف نیز با تفاوت
مختصري آمده است.
پس از نقل گفتگوي عیسی و حواریون، به ذکر کافران و مخالفان عیسی میپردازد و میفرماید: آنها نیرنگ و حیله کردند و خدا
نیز مکر نمود و خدا بهترین مکرکنندگان است. این کلام اشاره به نیرنگ بنی اسرائیل در جهت اقدام به کشتن حضرت عیسی (ع)
است آنها خواستند عیسی را بکشند و براي پیدا کردن او جایزه تعیین کردند و حتی یکی از یاران نزدیک عیسی به خاطر جایزه، به
عیسی خیانت کرد و جاي او را به آنها نشان داد ولی خداوند حیله و نیرنگ آنها را به خودشان برگردانید و همان کسی را که جاي
عیسی را نشان داده بود به اشتباه گرفتند و به جاي عیسی به دار زدند او هر چه فریاد کرد که من عیسی نیستم آنها نپذیرفتند و او را
کشتند و خیال کردند که عیسی را کشتهاند؟ و خداوند عیسی را به آسمان برد (به طوري که در آیه بعدي خواهد آمد) و بدینگونه
آنها مکر کردند و خدا نیز در مقابل مکر آنها مکر کرد و مکر خدا بهترین مکرها بود؟
[ [سورة آلعمران ( 3): الآیات 55 الی 58
اشاره
إِذ قالَ اللّه یا عِیسی إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَ رافِعُکَ إِلَی وَ مُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ جاعِل الَّذِینَ اتَّبَعُوكَ فَوقَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِلی یَوم القِیامَۀِ
ثُم إِلَی مَرجِعُکُم فَأَحکُم بَینَکُم فِیما کُنتُم فِیه تَختَلِفُونَ ( 55 ) فَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَأُعَذِّبُهُم عَذاباً شَدِیداً فِی الدُّنیا وَ الآخِرَةِ وَ ما لَهُم مِن
ناصِرِینَ ( 56 ) وَ أَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات فَیُوَفِّیهِم أُجُورَهُم وَ اللّه لا یُحِبُّ الظّ الِمِینَ ( 57 ) ذلِکَ نَتلُوه عَلَیکَ مِنَ الآیات وَ
( الذِّکرِ الحَکِیم ( 58
صفحه : 140
هنگامی که خداوند گفت: اي عیسی همانا من برگیرنده تو و برکشنده توبه سوي خویشتن و نجات دهنده تو از کساي که کافر
شدهاند، هستم و قرار دهنده پیروان تو بالاي کافران تا روز قیامت هستم. سپس بازگشت شما به سوي من خواهد بود پس در میان
( شما درباره آنچه که در آن اختلاف کردهاید حکم میکنم ( 55
( اما کسانی که کافر شدند، پس آنها را در دنیا و آخرت به عذابی سخت عذاب خواهم کرد و براي آنان یاورانی نخواهد بود ( 56
و اما کسانی که ایمان آوردهاند و کارهاي شایسته انجام دادهاند پس پاداشهاي آنها را به تمامی خواهد داد و خدا ظالمان را دوست
صفحه 106 از 390
( ندارد ( 57
( اینها را که از آیات و قرآن با حکمت است بر تو تلاوت میکنیم ( 58
نکات ادبی
میگویند، براي این است که روح او اخذ میشود. وفا « متوفی » برگیرنده، اخذ کننده بطور کامل و تمام. و این به مرده « متوفی » -1
هم با همین واژه هم خانواده است که به معناي عمل کردن بطور کامل به تعهد میباشد.
بالابرنده، برکشنده به بالا. رفع ضد وضع است. « رافع » -2
پاك کننده و در اینجا به معناي نجات دهنده است. « مطهر » -3
خبر آن است. « نتلوه » مبتداء و « ذلک » -4
یاد، یادآوري و در اینجا منظور قرآن است. « ذکر » -5
فرزانه، توأم با حکمت. این واژه، هم صفت براي شخص « حکیم » -6
صفحه : 141
قرار می گیرد و هم صفت براي معنا و عمل.
تفسیر و توضیح
58 ) إِذ قالَ اللّه یا عِیسی إِنِّی مُتَوَفِّیکَ ... پس از اشارهاي که در آیه پیش به نیرنگ یهود در اقدام به کشتن حضرت - آیات ( 55
عیسی شد و این خدا نقشه آنها را نقش بر آب کرد، اینک به یاد میآورد هنگامی را که خداوند حضرت عیسی را مورد خطاب
قرار داده و از سرنوشت نهایی او و پیروان و دشمنان او خبر میدهد. طبق این آیه خداوند، عیسی را اخذ خواهد کرد و پیش خود
بالا خواهد برد و او را از کافران نجات خواهد داد و پیروان او را از کافران نجات خواهد داد و پیروان او را تا روز قیامت بالاي
دست کافران قرار خواهد داد.
به معناي اخذ « متوفی » آمده است ولی منظور این نیست که خدا عیسی را خواهد میراند. زیرا « متوفیک » هر چند که در این آیه کلمه
کننده است که گاهی روح و جسم شخص را اخذ میکند و او را از جایی به جایی منتقل میسازد و گاهی روح شخص را اخذ
میکند و آن شخص میمیرد ولی در اینجا به معناي میراندن نیست و خدا روح و جسم عیسی را با هم اخذ کرد و او را به آسمان
برد زیرا طبق نظریه قرآن و روایات اسلامی عیسی نمرده بلکه خدا جسم و روح او را بالا برده واو را بطور زنده در آسمان نگهداشته
است و این یهود و نصاري معتقدند که عیسی را به دار زدند عقیده باطلی است بلکه او را به دار نزدند و اشتباهاً کس دیگري را به
جاي او به دار آویختند. اینک آیهاي را که مطلب را در این زمینه روشن میکند میخوانیم:
وَ قَولِهِم إِنّا قَتَلنَا المَسِیحَ عِیسَ ی ابنَ مَریَمَ رَسُولَ اللّه وَ ما قَتَلُوه وَ ما صَلَبُوه وَ لکِن شُبِّهَ لَهُم ... بَل رَفَعَه اللّه إِلَیه وَ کانَ اللّه عَزِیزاً حَکِیماً
158 ) و سخن آنها که ما مسیح عیسی بن مریم فرستاده خدا را کشتیم و حال آنکه او را نکشتند و به دار نزدند بلکه - (نساء/ ( 157
برایشان مشتبه شد ... بلکه خدا او را بالا برد و خدا عزیز و حکیم است.
صفحه : 142
البته نصاري معتقدند که عیسی مصلوب شد و بالاي دار مرد و بدن او را دفن کردند ولی پس از چند روز زنده شد و از قبر
برخاست (رجوع شود به: انجیل متی باب 27 و 28 که شرح جریان را دارد) ولی ظاهر قرآن و صریح روایات اسلامی بر آن است که
او کشته نشد بلکه به آسمان بالا برده شد و در آنجا زنده است و در بعضی از روایات آمده که در زمان ظهور حضرت مهدي از
صفحه 107 از 390
آسمان به زمین خواهد آمد و با او بیعت خواهد کرد و پس از مدتی خواهد مرد.
در آیه مورد بحث مطلب مهم دیگري هم بیان شده و آن این خداوند قول داده پیروان عیسی را تا روز قیامت بر دشمنانش برتري
دهد. اکنون باید دید که منظور از این برتري چیست! قبلًا بگوییم که منظور از پیروان عیسی هم نصاري و هم مسلمانان هستند چون
مسلمانان هم، او را پیامبر خدا میدانند و منظور از کافران در اینجا یهود هستند. طبق این پیش بینی تا روز قیامت پیروان عیسی بر
یهود برتري و تسلط خواهند داشت. ممکن است منظور از این برتري، برتري در حجت و دلیل و برهان باشد ولی ظاهر آیه این است
که این برتري نوعی برتري در قدرت و حاکمیت است و تا کنون هم در تاریخ چنین بوده و یهود همواره در ذلت و خواري به
سربردهاند و در هر کجاي دنیا بودهاند با تو سري خوري زندگی کردهاند و اکنون هم که در فلسطین حکومتی تشکیل دادهاند باز
امنیت و آسایش لازم را ندارند و همواره در ناامنی و اضطراب زندگی میکنند و در مقایسه با نصاري و مسلمانان در درجه پایینتري
قرار دارند.
پس از این پیش بینی ادامه میدهد که در روز قیامت همگی پیش من باز خواهید گشت پس در میان شما درباره آنچه که در آن
اختلاف کردهاید، داوري خواهم کرد.
در آیات بعدي کافران و مؤمنان به عیسی را در مقابل هم قرار میدهد و میفرماید: کافران را در دنیا و آخرت عذابی سخت خواهم
داد و آنها یاورانی نخواهند داشت. شاید عذاب کافران که همان یهود هستند در دنیا همان ذلت و خواري باشد که سرنوشت محتوم
آنهاست و عذاب آخرت هم آتش جهنم است.
در مقابل آنها کسانی
صفحه : 143
قرار دارند که داراي ایمان و عمل صالح هستند که خداوند پاداشهاي آنان را به تمامی خواهد داد.
در پایان آیه بیزاري خود را از ستمگران اعلام میدارد. و پس از ذکر همه این مطالب، خطاب به پیامبر میفرماید: این مطالب را که
از آیات قرآن حکیم است بر تو تلاوت میکنیم. این جمله براي آرامش خاطر پیامبر و اطمینان قلب او بیان شده است.
[ [سورة آلعمران ( 3): الآیات 59 الی 63
اشاره
إِن مَثَلَ عِیسی عِندَ اللّه کَمَثَل آدَمَ خَلَقَه مِن تُراب ثُم قالَ لَه کُن فَیَکُون ( 59 ) الحَقُّ مِن رَبِّکَ فَلا تَکُن مِنَ المُمتَرِینَ ( 60 ) فَمَن حَاجَّکَ
فِیه مِن بَعدِ ما جاءَكَ مِنَ العِلم فَقُل تَعالَوا نَدع أَبناءَنا وَ أَبناءَکُم وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُم وَ أَنفُسَ نا وَ أَنفُسَکُم ثُم نَبتَهِل فَنَجعَل لَعنَتَ اللّه عَلَی
الکاذِبِینَ ( 61 ) إِن هذا لَهُوَ القَ َ صص الحَقُّ وَ ما مِن إِله إِلاَّ اللّه وَ إِن اللّهَ لَهُوَ العَزِیزُ الحَکِیم ( 62 ) فَإِن تَوَلَّوا فَإِن اللّهَ عَلِیم بِالمُفسِدِینَ
(63)
( همانا داستان عیسی نزد خدا مانند داستان آدم است که او را از خاك آفرید سپس به او گفت: باش پس موجود شد ( 59
( حق از سوي پروردگار توست پس، از شک کنندگان نباش ( 60
پس هر کس با تو درباره او (عیسی) پس از دانشی که بر تو آمده، ستیز کند، پس بگو: بیایید فرزندان ما و فرزندان شما و زنان ما و
( زنان شما و جانهاي ما و جانهاي شما را بخوانیم سپس مباهله (دعا و زاري) کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار بدهیم ( 61
( همانا این، همان داستان درست است و معبودي جز خدا نیست و همانا خداوند همان عزیز فرزانه است ( 62
( و اگر روي برگردانیدند پس همانا خداوند بر مفسدان آگاه است ( 63
صفحه 108 از 390
نکات ادبی
داستان، شأن. « مَثَل » -1
صفحه : 144
جمله مفسره است که جمله قبلی را تفسیر میکند و محل از اعراب ندارد. « خلقه من تراب » -2
در اینجا مضارع به معناي ماضی است چون قرینه وجود دارد. « فیکون » -3
به معناي شک و تردید مشتق شده است. « مریه » از « ممترین » -4
از محاجّه به معناي ستیز و احتجاج. « حاجّک » -5
به معناي لعنت مشتق شده و بعدها به معناي اصرار در دعا و زاري و نفرین کردن استعمال گردید. این کلمه با « بهلۀ » از « نبتهل » -6
این از باب افتعال است معناي بین الاثنینی میدهد. مباهله عملی است که میان دو شخص یا دو گروه انجام میگیرد و دو گروه روي
یک مسألهاي یکدیگر را به شدت نفرین میکنند و هر طرف که ناحق است به عذاب گرفتار میشود. (قابل مقایسه با دوئل
با فتحه قاف مفرد و به معناي قصه است و با کسره قاف جمع قصه میشود. « قصص » - مسیحیان) 7
تفسیر و توضیح
63 ) إِن مَثَلَ عِیسی عِندَ اللّه ... چگونگی تولد حضرت عیسی (ع) بدون داشتن پدر در آیات قبلی بطور مشروح آمد و - آیات ( 59
اینک در پاسخ نصاري که به خاطر همین ویژگی که در عیسی وجود داشت او را پسر خدا میدانستند، اظهار میدارد که داستان
عیسی نزد خداوند همچون داستان آدم است که او را از خاك آفرید یعنی اگر عیسی پدر نداشت آدم پدر و مادر نداشت و اگر بنا
باشد که عیسی را به خاطر آن ویژگی پسر خدا بدانند باید درباره آدم نیز چنین عقیدهاي داشته باشید بلکه آدم اولیتر است. در
حالی که هر دو نفر مخلوق خدا هستند و خداوند با قدرت خود آنها را بطور غیر معمول آفریده است.
پس از بیان این مطلب مهم، جهت آرامش خاطر پیامبر اسلام او را به این خطاب مفتخر میسازد که حق از جانب پروردگار توست
و تو از شک کنندگان نباش. البته
صفحه : 145
پیامبر در حق و حقیقت شک نداشت و این خطاب تنها براي آرامش دل او و داشتن اطمینان بیشتر نازل شده است تا هرگز در برابر
مسیحیان نجران که با آن حضرت مباحثه و مناظره میکردند کم نیاورد.
« مباهله » معروف است، پیامبر خدا مأمور میشود که در مقابل ستیزه جویی نصاراي نجران، آنها را به « آیه مباهله » در آیه بعدي که به
دعوت کند. داستان از این قرار بود که گروهی از مسیحیان نجران همراه با چند تن از علما و اسقفهایشان مانند عاقب و سید براي
تحقیق پیرامون حضرت محمّد و مباحثه و مناظره با او به مدینه آمده بودند. آنها به خدمت پیامبر (ص) رسیدند و مناظره را شروع
کردند آنها ضمن سخنان خود عیسی را پسر خدا معرفی نمودند و دلیل آنها همان تولد عیسی بدون پدر بود. پیامبر مطالبی را که در
آیه قبلی آمده بود به آنها بیان کرد و تولد او را قابل مقایسه با خلقت آدم دانست ولی وفد نجران این سخن را که واقعاً مستدل و
منطقی بود نپذیرفتند و پیامبر به دستور خداوند، آنها را به مباهله دعوت کرد. به این صورت که آنها عزیزان خود مانند فرزندان و
زنان و جانهایشان را بخوانند و اینها نیز چنین کنند و روبروي هم قرار بگیرند و هر دو گروه دست به دعا بردارند و در پیشگاه خدا
تضرع و زاري نمایند و طرف دیگر را نفرین کنند و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار بدهند.
میگفتند و اگر با شرایط خاص خود انجام میگرفت طرفی که ناحق بود گرفتار نفرین میشد و عذاب الهی بر « مباهله » این عمل را
آنان نازل میگشت و مسلم است تنها کسانی به مباهله حاضر میشوند که به عقیده خود اطمینان کامل داشته باشند.
صفحه 109 از 390
آنان نازل میگشت و مسلم است تنها کسانی به مباهله حاضر میشوند که به عقیده خود اطمینان کامل داشته باشند.
وقتی پیامبر آنها را به مباهله دعوت کرد و آنها اطمینان خاطر و ثبات قدم پیامبر را دیدند از او یک شب مهلت خواستند تا در این
باره بیندیشند. آنها به قرارگاه خود برگشتند و راجع به پیشنهاد پیامبر با همدیگر مشورت کردند. اسقف بزرگ آنها گفت: فردا
بنگرید اگر محمّد با نزدیکان و خانواده خود براي مباهله آمد، از مباهله با او خودداري کنید ولی اگر با اصحاب خود آمد با او
مباهله کنید.
صفحه : 146
فرداي آن روز حضرت محمّد (ص) را دیدند که همراه با حسن و حسین به عنوان فرزندان و فاطمه زهرا به عنوان زنان و علی به
عنوان جان پیامبر براي مباهله میآید.
نصاري از ترکیب این گروه پرسیدند، به آنها گفته شد آن مرد علی بن ابی طالب است که داماد پیامبر و عزیزترین شخص پیش
اوست و آن دو کودك حسن و حسین نوههاي پیامبر هستند و آن زن دختر پیامبر است که بسیار دوستش میدارد.
ابو حارثه اسقف وفد نجران که این منظره را دید گفت: به خدا قسم که همانند پیامبران به مباهله آمده است و چون به او گفتند که
مباهله را شروع کند گفت: من در برابر این چهرهها جرئت مباهله ندارم و میترسم راستگو باشد که در این صورت اگر مباهله کنم
یک سال نمیگذرد مگر این در دنیا هیچ نصرانی پیدا نمیشود. آنگاه خطاب به پیامبر اسلام گفت: اي ابو القاسم ما با تو مباهله
نمیکنیم و با تو مصالحه میکنیم این بود که صلحنامهاي میان دو طرف نوشته شد و طبق آن، نصاراي نجران متعهد شدند که سالی
دو هزار دست لباس که هر یک به قیمت تقریبی چهل در هم باشد به مسلمانان بدهند و نیز اگر جنگی اتفاق افتاد سی عدد زره
جنگی و سی عدد نیزه و سی رأس اسب به عنوان امانت در اختیار مسلمانان قرار بدهند که پس از جنگ به خودشان عودت داده
شود.
روایت شده است که اسقف نجران گفته بود: من قیافههایی را میبینم که اگر از خدا بخواهند که کوه را از جاي خود بکند کوه
کنده میشود. با آنان مباهله نکنید که هلاك میشوید و تا روز قیامت یک نصرانی در روز زمین پیدا نمیشود. و پیامبر گفته بود:
به خدا قسم اگر مباهله میکردند، به صورت میمون و خوك مسخ میشدند و در میان آتش میسوختند و سالی نمیگذشت مگر
این تمام نصاري هلاك میشدند. و نیز روایت شده که گروه نصاري به نجران برگشتند چندي نگذشت که عاقب و سید خدمت
پیامبر رسیدند و مسلمان شدند و هدایایی به آن حضرت تقدیم کردند.
پس از پیشنهاد مباهله که در این آیه آمده، به پیامبر خاطرنشان میسازد که این
صفحه : 147
داستانها که نقل کردیم همه داستانهاي برحقی است و خدا عزیز و حکیم است و در آیه بعدي اضافه میکند که اگر نصاراي نجران
به این حقایق پشت کردند، خدا از کار مفسدان آگاه است.
در اینجا به ذکر چند نکته میپردازیم:
-1 مباهله، مخصوص پیامبر نبود و در هر زمانی کسی که به مرام و عقیده خود اطمینان کامل دارد میتواند مباهله کند و البته در
موضوعات جزیی نباید مباهله کرد بلکه مباهله مخصوص موارد مهمی است که اساس دین در خطر باشد.
به صورت جمع آمده ولی به اجماع مفسران، پیامبر خدا فاطمه زهرا (ع) را به عنوان « انفسنا » و « نسائنا » ، -2 هر چند که در آیه شریفه
آورد و این منقبتی عظیم و فضیلتی بزرگ براي حضرت علی « انفسنا » و علی بن ابی طالب (ع) را به عنوان مصداق « نسائنا » مصداق
(ع) است که پیامبر از او به عنوان جان خود یاد میکند و هیچ کس جز علی این فضیلت را ندارد.
-3 نجران نام شهري در یمن بود که مرکز مسیحیان آن اطراف بود و در آنجا معبدي داشتند که مورد احترام همه مسیحیان بود و به
آنجا کعبه نجران میگفتند و راهبان و اسقفهاي بزرگ نصاراي منطقه در آنجا بودند و هیئتی که به مدینه براي دیدار با حضرت
صفحه 110 از 390
محمّد (ص) آمد از علماي همانجا بودند و به طوري که دیدیم حاضر به مباهله نشدند و یا پیامبر مصالحه کردند.
چند روایت
«1». -1 عن عامر بن سعد عن ابیه قال: لما نزلت هذه الآیۀ دعا رسول اللّه (ص) علیّا و فاطمۀ و حسنا و حسینا فقال: اللهم هؤلاء اهلی
عامر بن سعد میگوید: وقتی این آیه (آیه مباهله) نازل شد، پیامبر (ص) علی و
-----------------------------------
1)- حاکم نیشابوري، المستدرك ج 3 ص 150 )
صفحه : 148
فاطمه و حسن و حسین را خواند و گفت خدایا اینها اهل بیت من هستند.
-2 از سدي در تفسیر آیه (تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم) نقل شده که پیامبر دست حسن و حسین و فاطمه را گرفت و به علی گفت: تو
هم با ما بیا او هم با آنها خارج شد ولی نصاري در آن روز نیامدند و گفتند ما میترسیم که این شخص پیامبر باشد و دعاي پیامبر
«1»... مانند دیگران نیست و لذا آن روز نیامدند و پیامبر (ص) فرمود: اگر میآمدند آتش میگرفتند. پس با پیامبر مصالحه کردند
-3 امام صادق (ع) فرمود: و اما قول خداوند (فمن حاجک) پس پیامبر (ص) فرمود: با من مباهله کنید اگر راستگو بودم لعنت بر
شما نازل میشود و اگر دروغگو بودم بر من نازل میشود. گفتند: با انصاف سخن گفتی و آنگاه براي مباهله وعده گذاشتند و
چون به منازل خود برگشتند، بزرگان آنها که سید و عاقب و اهتم بودند، گفتند: اگر او با قوم خود به مباهله آمد با او مباهله
میکنیم و او پیامبر نیست و اگر با اهل بیت خود به مباهله آمد با او مباهله نمیکنیم چون او اگر راستگو باشد اهل بیت خود را
نمیآورد. چون صبح شد به سوي رسول خدا آمدند در حالی که امیر المؤمنین و فاطمه و حسن و حسین با او بودند. نصاري
پرسیدند: اینها چه کسانی هستند! به آنها گفته شد: این پسر عمو و وصی و داماد او علی بن ابی طالب و این دخترش فاطمه و این
دو، فرزندانش حسن و حسین هستند. آنها از مباهله صرفنظر کردند و به پیامبر گفتند: ما راضی هستیم ما را از مباهله معاف بدار.
«2». پس پیامبر با آنها بر جزیه مصالحه کرد و آنها رفتند
[ [سورة آلعمران ( 3): الآیات 64 الی 66
اشاره
قُل یا أَهلَ الکِتاب تَعالَوا إِلی کَلِمَۀٍ سَواءٍ بَینَنا وَ بَینَکُم أَلاّ نَعبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَ لا نُشرِكَ بِه شَیئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعضُنا بَعضاً أَرباباً مِن دُونِ اللّه فَإِن
تَوَلَّوا فَقُولُوا اشهَدُوا بِأَنّا مُسلِمُونَ ( 64 ) یا أَهلَ الکِتاب لِمَ تُحَاجُّونَ فِی إِبراهِیمَ وَ ما أُنزِلَت التَّوراةُ وَ الإِنجِیل إِلاّ مِن بَعدِه أَ فَلا تَعقِلُونَ
( 65 ) ها أَنتُم هؤُلاءِ حاجَجتُم فِیما لَکُم بِه عِلم فَلِمَ تُحَاجُّونَ فِیما لَیسَ لَکُم بِه عِلم وَ اللّه یَعلَم وَ أَنتُم لا تَعلَمُونَ ( 66 )
-----------------------------------
1)- تفسیر طبري (جامع البیان) ج 3 ص 300 )
2)- تفسیر قمی ج 1 ص 104 )
صفحه : 149
بگواي اهل کتاب به سوي سخنی که میان ما و شما برابر است فراهم آیید این جز خدا را نپرستیم و چیزي را به او شریک قرار ندهیم
و برخی از ما برخی دیگر را به جاي خدا پروردگاران خود قرار ندهد. پس اگر روي گردان شدند پس بگویید: شاهد باشید که ما
صفحه 111 از 390
( مسلمان هستیم ( 64
اي اهل کتاب براي چه درباره ابراهیم ستیز میکنید! حال آنکه تورات و انجیل نازل نشده است مگر پس از او آیا اندیشه نمیکنید!
(65)
آگاه باشید شما همانهایی هستید که راجع به آنچه که اطلاع داشتید، ستیز نمودید پس چرا راجع به آنچه اطلاع ندارید ستیز
( میکنید و خدا میداند اما شما نمیدانید ( 66
نکات ادبی
در اصطلاح قرآنی به یهود و نصاري گفته میشود که داراي تورات و انجیل هستند، هر چند که از نظر فقهی « اهل کتاب » -1
احکام اهل کتاب شامل مجوس و حتی به عقیده بعضیها شامل صابئین هم میشود.
.« هلمّوا » بیایید، فراهم آیید. اسم فعل است نظیر « تعالوا » -2
سخن، گفتار. به یک قصیده و خطبه هم کلمه گفته میشود هر چند که در اصطلاح نحوي کلمه واحد کلام است و به « کلمۀ » -3
است که به معناي زخم آمده چون گاهی سخن همانند « کلم » یک لفظ که به تنهایی مفید فایده نیست گفته میشود. اصل آن از
زخم ر روح طرف مقابل اثر میکند.
مساوي، برابر. مصدر به معناي فاعل. « سواء » -4
جمع ربّ، « ارباب » - یا بدل از کلمه است که محل آن مجرور میباشد و یا خبر مبتداي محذوف است (هی ألا نعبد) 6 « ألا نعبد » -5
پروردگار، سرور.
صفحه : 150
دلیل و برهان. احتجاج، مجادله و مباحثه کردن. « حجّت » -7
ها براي تنبیه است مانند هذا، هؤلاء. « ها أنتم » -8
خبر براي ها أنتم است و یا عطف بیان از انتم است و خبر انتم حاججتم میباشد. « هؤلاء » -9
تفسیر و توضیح
66 ) قُل یا أَهلَ الکِتاب تَعالَوا إِلی ... خطاب بسیار مهمی به اهل کتاب از یهود و نصاري است و طی آن، پیروان تورات - آیات ( 64
و انجیل به سوي یک مطلب اساسی دعوت میشوند و از آنها خواسته میشود که به مشترکات ادیان آسمانی از جمله اسلام سر
تعظیم فرود آرند و لا أقل به عقایدي که هر سه دین یهود و نصاري و اسلام به آن دعوت میکنند، تسلیم شوند و در مقابل صفوف
مشرکان و دهریها و مخالفان ادیان، صف واحدي تشکیل دهند و گرداگرد مرکزیت توحید و خداشناسی که اساس و پایه هر سه
دین را تشکیل میدهد، دور هم جمع شوند.
در این آیه خداوند از اهل کتاب میخواهد بیایید، بر سخنی که مورد قبول همه شما و ماست گردهم آییم و آن این جز خدا را
نپرستیم و به او شریک و انبازي قرار ندهیم و بعضی از ما بعضی دیگر را در مقابل خدا براي خود ارباب اخذ نکنیم.
منظور این است که اکنون که شما و ما به توحید و خداشناسی معتقد هستیم پس بیایید آن را از مسیر خود منحرف نسازیم و بر آن
پیرایههایی نبندیم و واقعاً خداشناس باشیم و افراد دیگر را در مقابل خدا قرار ندهیم و قداست و مقام خدایی بر آنها قایل نشویم این
سخن اشاره به کار زشت نصاري در اعتقاد به تثلیث و دادن مقام الوهیت به حضرت مسیح و نیز اشاره به عقیده باطل یهود درباره
عزیر است.
صفحه 112 از 390
همچنین یهود و نصاري احبار و رهبان و عالمان طراز اول دینی خود را در حدّ خدا میپرستیدند و اگر آنها از پیش خود حلالی را
حرام و یا حرامی را حلال میکردند میپذیرفتند و این خود نوعی عبادت و پرستش احبار و رهبان بود. این مطلب در آیه
صفحه : 151
دیگري به این صورت آمده است:
اتَّخَذُوا أَحبارَهُم وَ رُهبانَهُم أَرباباً مِن دُونِ اللّه (توبه/ 31 ) آنها احبار و رهبان خود را پروردگارانی جز خدا اخذ کردهاند.
یهود و نصاري با این عقیده، از جادّه اصلی توحید منحرف شده بودند و بعضی از افراد بشر را در حدّ خدایی قرار داده بودند و آنها
را میپرستیدند هر چند که خودشان به آن اعتراف نداشتند و خود را خداشناس میدانستند ولی قداستی براي عزیر و مسیح و یا
احبار و رهبان قایل بودند که در حدّ پرستیدن آنها بود. از این رو قرآن در این آیه انحراف آنها را از مسیر توحید تذکر میدهد و از
آنها میخواهد که مسیر خود را اصلاح کنند و جز خدا کس دیگري را نپرستند و بدینگونه با مسلمانان در صف توحید قرار گیرند
و در برابر نیروهاي شرك ایستادگی کنند و پرچم توحید را مقتدرانه به اهتزاز درآورند.
قرآن در این آیه درس مهمی به مسلمانان میدهد و آن این مسلمانان باید با دیگران روي اهداف مشترك اتحاد داشته باشند و با
ایجاد وحدت میان صفوف موحدان، نیرو و توان خود را در برابر مشرکان و مخالفان ادیان، تقویت نمایند و خطر آنها را به حد اقل
برسانند.
در پایان آیه، خاطرنشان میسازد که اگر یهود و نصاري از این دعوت رویگردان شدند و حاضر به چنین اتحادي میان پیروان ادیان
توحیدي نشدند و به آنان بگویید که شاهد باشید که ما تسلیم هستیم.
در آیه بعدي سخن باطل یهود و نصاري را درباره حضرت ابراهیم مطرح میکند.
یهود میگفتند: ابراهیم یهودي بود و نصاري میگفتند: ابراهیم نصرانی بود قرآن این دو سخن نامعقول را رد میکند و تذکر
میدهد که ابراهیم پیش از نزول تورات و انجیل و پیش از پیدایش یهودیت و نصرانیت زندگی میکرد پس چگونه میتواند
یهودي یا نصرانی باشد! اگر کسی اندکی عقل و خرد داشته باشد این سخن باطل را به زبان نمیآورد.
صفحه : 152
توجه کنیم که مسلمانان هم ابراهیم را مسلم و پیرو اسلام میدانستند ولی میان این سخن با سخن یهود و نصاري فرق بسیار است.
عقیده مسلمانان به پیروي از قرآن این است که ابراهیم مردم را دعوت به دینی میکرد که نام آن اسلام بود و دین در زمان خود
ابراهیم این نام را داشت و پیروان محمّد خود را پیروان ابراهیم میدانند و معتقدند که این نام را ابراهیم بر دین الهی که در طول
تاریخ یکی بیش نبود، گذاشته است ولی یهودیت و نصرانیت دو نامی هستند که پس از ابراهیم پدید آمدند و مسلم است که
ابراهیم یهودي و یا نصرانی نبود و محاجه و ستیز اهل کتاب درباره یهودي یا نصرانی بودن او ستیز باطل و نابخردانهاي است.
پس از بیان این مطلب، اهل کتاب را به این صورت مورد عتاب قرار میدهد که شما درباره چیزي که میدانستید با یکدیگر محاجه
و مناظره کردید پس چرا درباره چیزي که نمیدانید محاجه و ستیز میکنید! منظور این است که نصاري با یهود درباره حقانیت
نبوت عیسی محاجه میکردند و حق با آنها بود و یهود درباره نفی عقیده به خدا گونه بودن عیسی و نفی تثلیث با نصاري محاجه
میکردند و حق با آنها بود و این مناظرهها از روي علم بود ولی مناظره آنها راجع به یهودي یا نصرانی بودن ابراهیم مناظره باطلی
بود و از روي علم نبود پس از بیان این مطلب اضافه میکند که خدا میداند و شما نمیدانید.