گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلدششم
[سورة مریم ( 19 ): الآیات 73 الی 76




اشاره
وَ إِذا تُتلی عَلَیهِم آیاتُنا بَیِّنات قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا أَيُّ الفَرِیقَین خَیرٌ مَقاماً وَ أَحسَن نَدِیا ( 73 ) وَ کَم أَهلَکنا قَبلَهُم مِن قَرن هُم
أَحسَن أَثاثاً وَ رِءیاً ( 74 ) قُل مَن کانَ فِی الضَّلالَۀِ فَلیَمدُد لَه الرَّحمن مَ  دا حَتّی إِذا رَأَوا ما یُوعَدُونَ إِمَّا العَذابَ وَ إِمَّا السّاعَۀَ فَسَ یَعلَمُونَ
( مَن هُوَ شَرٌّ مَکاناً وَ أَضعَف جُنداً ( 75 ) وَ یَزِیدُ اللّه الَّذِینَ اهتَدَوا هُديً وَ الباقِیات الصّالِحات خَیرٌ عِندَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیرٌ مَرَ  دا ( 76
و چون آیات روشن ما بر آنان تلاوت شود، کافران به مؤمنان گویند: کدام یک از دو گروه از نظر مقام و مرتبه بهتر و از نظر
( مجلس آرایی نیکوتر است ( 73
( و چه بسا پیش از آنها، نسلهایی را هلاك کردیم که از نظر اثاث خانه و دیدگاه، بهتر (از آنان) بودند ( 74
بگو: هر کس در گمراهی باشد، خداوند بر او میافزاید، تا آن گاه که آنچه را که به آنان وعده داده شده است ببینند، یا عذاب
( (دنیوي) و یا قیامت، به زودي میدانند که چه کسی از نظر جایگاه بدتر و از نظر لشکر ناتوانتر است ( 75
( و خدا بر کسانی که هدایت یافتهاند میافزاید، و ماندگارهاي شایسته، نزد پروردگارت از نظر ثواب و از نظر عاقبت بهتر است ( 76
نکات ادبی
.« آیات » حال است از « بیّنات » -1
هم از همین خانواده « دار الندوه » مجلس، محل اجتماع، همایش، از ندي به معناي حضور جمعی در یک محل است و « ندیّا » -2
است.
صفحه : 537
لوازم منزل. « اثاثا » -3
نسل، مردم یک زمان. « قرن » -4
دیدگاه، منظر، از رأي مشتق شده است. « رءیا » -5
باید مدد کند، باید بیفزاید، فعل امر غایب است ولی در این جا معناي خبري میدهد، یعنی خداوند بر او میافزاید یا بر « فلیمدد » -6
او مدد میکند و البته منظور این است که او را در گمراهی باقی میگذارد. آمدن امر به معناي خبر در عربی شایع است همان گونه
صفحه 340 از 409
که گاهی خبر به معناي امر میآید، مانند: و الوالدات یرضعن اولادهناّي لیرضعن.
لف و نشر مرتب است. « خیر مکانا و احسن ندیّا » نسبت به « شرّ مکانا و اضعف جندا » -7
عاقبت، سرانجام. مصدر میمی از ردّ یردّ است. « مردّ » -8
تفسیر و توضیح
74 ) وَ إِذا تُتلی عَلَیهِم آیاتُنا ... تقابل میان کافران و مؤمنان در عصر پیامبر در آیات گوناگونی از قرآن کریم آمده است. - آیات ( 73
از جمله در این آیات از فخرفروشی و خودخواهی کافران در برابر مؤمنان سخن میگوید.
می فرماید: هنگامی که آیات روشن ما بر آنان، یعنی کافران تلاوت میشود، کافران به مؤمنان میگویند: کدام یک از دو گروه-
یعنی مؤمنان و کافران- جایگاهی بهتر و مجلسی آراستهتر دارند! این سخن از کافران به هنگام تلاوت آیات قرآنی، براي بیاثر
کردن آن آیات در روحیه مؤمنان بود و کافران که از نظر مالی و مظاهر زندگی مادي، در وضعی بهتر از مؤمنان بودند، ثروتمند
بودن خود را دلیل بر حقانیت خود و بطلان دین جدید میگرفتند و اظهار میداشتند که اگر اسلام خیري داشت ما زودتر از شما آن
را میپذیرفتیم و این یک نوع جنگ روانی بر ضد مسلمانان بود. این مطلب در آیه زیر هم آمده است:
صفحه : 538
وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا لَو کانَ خَیراً ما سَبَقُونا إِلَیه (احقاف/ 11 ) و کافران درباره مؤمنان گفتند: اگر (اسلام) خیري داشت
آنان بر ما پیشی نمیگرفتند.
قرآن کریم در آیات مورد بحث که این سخن فریبنده کافران را نقل میکند، در پاسخ اظهار میدارد که در طول تاریخ چه بسا
اقوامی زندگی میکردند که از نظر ثروت و اثاث منزل و زیبایی منظر، بهتر از این کافران بودند و ما آنها را هلاك کردیم یعنی
ثروت و زیبایی و شکوفایی مادي نمیتواند کارساز باشد و شاید باعث نابودي و هلاکت گردد و بنابراین، معیار قرار دادن آن براي
حق و باطل سخنی بی ربط و دور از منطق است.
76 ) قُل مَن کانَ فِی الضَّلالَۀِ فَلیَمدُد لَه الرَّحمن ... کسانی که در گمراهی هستند و راه باطل میپیمایند و با حق و - آیات ( 75
حقیقت ستیز میکنند، خداوند توفیق خود را از آنان سلب میکند و بر گمراهیشان میافزاید تا جایی که آنان در این دنیا و یا در
قیامت به سزاي اعمال خود برسند.
در این آیه خطاب به پیامبر میفرماید: به این کافران بگو: هر کس در گمراهی باشد، باید خداوند بر او بیفزاید. در این جا امر به
معناي خبر است، یعنی بر گمراهی آنان میافزاید و آنان را در پیمودن راه خطا مدد میرساند، تا وقتی که یا عذاب این دنیا مانند
جنگ و کشته شدن و اسارت و یا عذابهاي دیگر را ببینند و یا در قیامت به مجازات برسند که در هر دو صورت به زودي خواهند
دانست که چه کسی جایگاهی بدتر و نیرویی کمتر دارد و ناتوانتر است. این جمله اخیر در پاسخ آن سخن کافران است که در
آیات قبلی نقل شد. آنان با طعنه و فخرفروشی به مسلمانان، میگفتند: کدام یک از دو گروه جایگاهی بهتر و مجلسی آراستهتر
دارد!
در آیه بعدي، اظهار میدارد که خداوند بر هدایت کسانی که هدایت یافتهاند میافزاید. این سخن در مقابل سخن قبلی است که
گفته شد خداوند بر گمراهی گمراهان میافزاید.
صفحه : 539
یکی از سنتهاي الهی که بر سرنوشت انسان حاکمیت دارد این است که خداوند هر کس را مطابق با گزینشی که در زندگی
میکند مدد میرساند و زمینه آن را براي او فراهم میسازد، اگر کسی کفر و ضلالت را برگزیند، ابزار و زمینههاي آن در اختیار او
صفحه 341 از 409
قرار میگیرد و اگر کسی ایمان و هدایت را انتخاب کند، نیز چنین میشود و این به معناي جبر نیست، بلکه فقط نوعی زمینه سازي
است آن هم براي هر کس مطابق با انتخابی که خود کرده است.
این حقیقت قرآنی در آیات دیگر هم آمده است:
کُلا نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِن عَطاءِ رَبِّکَ وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحظُوراً (اسراء/ 20 ) هر کدام از این دو گروه (کافران و مؤمنان) را از
عطاي پروردگارت مدد میرسانیم و عطاي پروردگار تو منع شدنی نیست.
اللّه یَستَهزِئ بِهِم وَ یَمُدُّهُم فِی طُغیانِهِم یَعمَهُونَ (بقره/ 15 ) خداوند آنان را مسخره میکند و آنان را در طغیانشان مدد میرساند تا
سرگشته شوند.
از این که در آیه مورد بحث میفرماید: خداوند بر هدایت کسانی که هدایت یافتهاند میافزاید، معلوم میشود که ایمان و هدایت
مراتبی دارد و قابل کاهش و افزایش است، همان گونه که کفر و ضلالت هم شدّت و ضعف دارد.
یا همان کارهاي نیک و شایستهاي که در دنیا از انسان باقی میماند مانند « باقیات صالحات » : پس از بیان حقیقت بالا اضافه میکند
عبادت و آثار نیکی که انسان به جاي میگذارد، نزد خداوند پاداشی بهتر و عاقبتی نیکوتر دارد.
منظور از باقیات صالحات همه وجوه برّ است، به خصوص کارهایی که پس از مرگ انسان هم باقی ماند، مانند تألیف کتابهاي
سودمند یا ساختن بناهاي عام المنفعه مانند مسجد و مدرسه و بیمارستان و یا بنیادهاي خیریه دیگر.
این که باقیات را به صالحات متصف کرده براي آن است که کارهاي عام المنفعهاي که از روي ایمان انجام نگیرد و شایسته نباشد،
نزد خداوند ارزش ندارد و به آن
صفحه : 540
پاداشی داده نمیشود.
[ [سورة مریم ( 19 ): الآیات 77 الی 87
اشاره
أَ فَرَأَیتَ الَّذِي کَفَرَ بِآیاتِنا وَ قالَ لَأُوتَیَن مالًا وَ وَلَداً ( 77 ) أَطَّلَعَ الغَیبَ أَمِ اتَّخَ ذَ عِندَ الرَّحمن عَهداً ( 78 ) کَلّا سَنَکتُب ما یَقُول وَ نَمُدُّ لَهُ
( مِنَ العَذاب مَ  دا ( 79 ) وَ نَرِثُه ما یَقُول وَ یَأتِینا فَرداً ( 80 ) وَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللّه آلِهَۀً لِیَکُونُوا لَهُم عِ  زا ( 81
کَلّا سَیَکفُرُونَ بِعِبادَتِهِم وَ یَکُونُونَ عَلَیهِم ضِ  دا ( 82 ) أَ لَم تَرَ أَنّا أَرسَلنَا الشَّیاطِینَ عَلَی الکافِرِینَ تَؤُزُّهُم أَ  زا ( 83 ) فَلا تَعجَل عَلَیهِم إِنَّما
( نَعُدُّ لَهُم عَ  دا ( 84 ) یَومَ نَحشُرُ المُتَّقِینَ إِلَی الرَّحمن وَفداً ( 85 ) وَ نَسُوق المُجرِمِینَ إِلی جَهَنَّمَ وِرداً ( 86
( لا یَملِکُونَ الشَّفاعَۀَ إِلاّ مَن اتَّخَذَ عِندَ الرَّحمن عَهداً ( 87
( آیا دیدي آن کس را که به آیات ما کافر شد و گفت: البته مال و فرزندي به من داده خواهد شد! ( 77
( آیا او بر غیب آگاهی یافت و یا نزد خداوند رحمان پیمانی گرفت! ( 78
( نه چنان است، به زودي آنچه را که میگوید مینویسیم و بر عذاب او همواره میافزاییم ( 79
( و آنچه را که (از مال و فرزند) میگوید به میراث میبریم و او به تنهایی نزد ما میآید ( 80
( و آنان جز خداوند، خدایانی را بر گرفتند تا براي آنان مایه عزّت باشند ( 81
( نه چنان است، به زودي عبادت آنان را انکار خواهند کرد و دشمن آنان خواهند بود ( 82
( آیا نددي که ما شیاطین را بر کافران فرستادیم تا آنان را همواره (به انجام کارهاي بد) تحریک کنند! ( 83
صفحه 342 از 409
( پس درباره آنان شتاب مکن، همانا ما کارهاي آنان را به دقت حسابرسی میکنیم ( 84
( روزي که پرهیزگاران را به سوي خداوند رحمان به صورت مهمان محشور میکنیم ( 85
( و گنهکاران را تشنه به سوي جهنم میکشانیم ( 86
( قدرت شفاعت ندارند مگر کسی که نزد خدا پیمانی داشته باشد ( 87
صفحه : 541
نکات ادبی
فعل مضارع مجهول متکلم وحده که لام و نون تأکید در اول و آخر آن وارد شده است. «ّ لاوتَین » -1
در اصل أاطّلع بود، همزه وصل مکسوره حذف گردید و همزه استفهام باقی ماند، نظیر: افتري، اصطفی، استغفرت. در « اطّلع » -2
مواردي که همزه وصل مفتوح باشد، به جهت التباس حذف نمیشود بلکه قلب به الف میشود مانند:
.« آللّه، آلذّکرین »
نیامده و این بار اوّل است که استعمال « کلّا » براي نفی جمله قبلی است. توجه کنیم که از اول قرآن تا این جا، کلمه « کلّا » -3
میشود، و تا آخر قرآن 35 بار این کلمه به کار رفته است، بنابراین نیمه اوّل قرآن کلمه کلّا را ندارد.
آنها را میجنباند، تکان میدهد، تحریک میکند، وسوسه میکند. « تؤزّهم » -4
پس از آن دلالت بر شدّت دارد. « ازّا » آمدن مفعول مطلق
مفعول مطلق براي بیان شدّت است. « عدّا » . میشماریم، حسابرسی میکنیم « نعدّ » -5
جمع وافد و جمع آن هم وفود میآید. وفد به معناي هیئتی است که به حالت سواره و به نمایندگی از کسی و یا به عنوان « وفدا » -6
مهمان بر کسی وارد میشود.
تشنه، خوار، پیاده. این کلمه به هر سه معنا آمده و میتوان در این جا مفهوم واحدي را در نظر گرفت که شامل هر سه « ورداً » -7
معنا باشد.
میشود و یا استثناي منقطع است و محل « یملکون » بدل از واو « من اتّخذ » یا استثناي متصل است و در آن صورت « الّا من اتّخذ » -8
من اتخذ نصب است.
تفسیر و توضیح
80 ) أَ فَرَأَیتَ الَّذِي کَفَرَ بِآیاتِنا ... از آن جا که در مکه در عصر پیامبر (ص) مشرکان نوعاً ثروتمند بودند و مؤمنان - آیات ( 77
ثروتی نداشتند، مشرکان براي تضعیف روحیه مسلمانان تبلیغ میکردند که اسلام آوردن بدشگون است و باعث فقر میشود و کفر
صفحه : 542
خود را دلیلی بر ثروتمندي قلمداد میکردند و میگفتند: کافر شدن به آیاتی که محمّد (ص) آورده سبب افزایش مال و اولاد
میشود؟ در این آیه، این تبلیغ ناروا و ذهنیّت غلط را مطرح میکند و میفرماید: آیا دیدي کسی را که به آیات ما کافر شد و
گفت: البته مال و اولادي به من داده خواهد شد! و در پاسخ میفرماید: آیا او از غیب خبر دارد و یا از سوي خداي رحمان پیمانی
گرفته که چنین خواهد بود! یعنی او از کجا میداند که به او مال و اولاد داده خواهد شد!
این فقط یک گمان باطل و تبلیغی نارواست.
گفته شده که این آیه درباره گفت گویی است که میان خبّاب از مسلمانان و عاص بن وائل از مشرکان بوده و عاص بن وائل که به
صفحه 343 از 409
خبّاب بدهکار بود به صورت مسخره به خبّاب گفته که بدهی تو را در قیامت که مال و فرزندي خواهم داشت پرداخت میکنم.
ولی این شأن نزول با سیاق آیات به خصوص آیات بعدي سازگار نیست و تفسیر آن همان است که گفته شد. اساساً بسیاري از شأن
نزولهایی که گفته شده، از نظر سند ضعیف است و به نظر ما کسانی آنها را به گمان خود براي فهم روشن آیات ساختهاند.
به هر حال، پس از بیان این که این کافران از کجا میدانند که در آینده ثروت و فرزند خواهند داشت، اضافه میکند که چنین
نیست و ما آنچه را که آنان میگویند خواهیم نوشت، یعنی آنها مسئول اظهارات باطل خود هستند و دیگر این که ما به شدّت بر
عذاب آنها خواهیم افزود و نیز آنچه را به زبان آورده، یعنی مال و فرزند او را به ارث خواهیم برد و او به تنهایی پیش ما خواهد
آمد. منظور این است که او اگر هم مال و فرزندي داشته باشد با مرگ از دست خواهد داد و بدون هیچ ثروت و فرزندي خدا را
ملاقات خواهد کرد. این که خداوند خود را وارث مال و فرزند او معرفی میکند به این معناست که هر کس هر چیزي داشته باشد
بالاخره با مردن از دست میدهد و همه آنها به خدا که زنده جاوید است میرسد.
نظیر این آیه:
( وَ لَقَد جِئتُمُونا فُرادي کَما خَلَقناکُم أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ تَرَکتُم ما خَوَّلناکُم وَراءَ ظُهُورِکُم (انعام/ 94
صفحه : 543
شما اینک به تنهایی و همان گونه که نخستین بار شما را آفریدیم، نزد ما آمدید و آنچه را که به شما داده بودیم پشت سرتان
گذاشتید.
82 ) وَ اتَّخَ ذُوا مِن دُونِ اللّه آلِهَۀً ... این مشرکان براي آن بت پرست شدند و جز خداي واقعی، خدایانی را براي عبادت - آیات ( 81
برگرفتند که این خدایان دروغین مایه عزّت و بزرگی و سعادت آنها باشد. آنها گمان کردند که با پرستش این معبودهاي باطل
توجه آنها را به خود جلب میکنند و با کمک آنها به آرزوهاي خود میرسند.
در این آیات در ردّ این پندار باطل میفرماید: آنان جز خداوند، خدایانی بر گرفتند تا به آنان عزّت دهند، در حالی که چنین نیست،
به زودي همین معبودها عبادت آنان را انکار خواهند کرد و دشمن آنان خواهند بود.
این مطلب مربوط به روز قیامت است که خداوند، این معبودها را به سخن وامی دارد و آنها از این پرستش کنندگان بیزاري
میجویند و با آنان دشمنی میکنند و از خداوند براي آنان طلب عذاب میکنند.
84 ) أَ لَم تَرَ أَنّا أَرسَلنَا الشَّیاطِینَ عَلَی الکافِرِینَ ... کافران به خاطر اصرار بر کفر و ستیز با حق، در حالتی قرار میگیرند - آیات ( 83
که شیاطین به آنان مسلّط میشوند، و لذا در این آیه میفرماید: آیا ندیدي که ما شیاطین را بر کافران فرستادیم که آنان را به سوي
شرّ و گمراهی به شدّت تحریک کنند!
مسلّط بودن شیطان بر کافران آن چنان روشن است که ارباب معرفت گویا آن را میبینند و لذا در این جا میفرماید: آیا ندیدي که
ما چنین کردیم!
با وضعیتی که کافران داشتند، پیامبر و مؤمنان در انتظار بودند که خداوند بر آنان عذابی نازل کند. در این آیه میفرماید: درباره
آنان شتاب مکن، حساب کار آنان در دست ماست و ما به دقت روزهاي آنان را میشماریم تا مهلتشان به سر آید، یعنی همه چیز
در وقت خاص خود اتفاق خواهد افتاد.
87 ) یَومَ نَحشُرُ المُتَّقِینَ إِلَی الرَّحمن وَفداً ... در روز قیامت همه انسانها - آیات ( 85
صفحه : 544
از مؤمن و کافر از گورها برانگیخته خواهند شد ولی حضور آنان در محشر و موقفهاي آن خیلی با یکدیگر فرق دارد. در این
آیات میفرماید: روزي که پرهیزگاران را به سوي خداي رحمان به صورت مهمان محشور میکنیم. گویا که مؤمنان به صورت
صفحه 344 از 409
سواره و مهمان عزیز، خدا را ملاقات خواهند کرد و معلوم است که خدا این مهمانها را در بهشت جاي میدهد.
ولی گنهکاران به گونهاي دیگر محشور میشوند. درباره آنان میفرماید: مجرمان را در حالی که تشنهاند به سوي جهنم میکشانیم
و در آن روز هیچ کس قدرت شفاعت کردن ندارد مگر کسی که نزد خداوند پیمانی داشته باشد.
منظور این است که این مجرمان از شفاعت شفاعت کنندگان هم بهرهاي نخواهند داشت، چون تنها شفاعت کسی پذیرفته خواهد
شد که نزد خدا پیمانی داشته باشد و چنین شخصی از آن مجرمان شفاعت نمیکند.
[ [سورة مریم ( 19 ): الآیات 88 الی 95
اشاره
وَ قالُوا اتَّخَ ذَ الرَّحمن وَلَداً ( 88 ) لَقَد جِئتُم شَیئاً إِ  دا ( 89 ) تَکادُ السَّماوات یَتَفَطَّرنَ مِنه وَ تَنشَقُّ الَأرض وَ تَخِرُّ الجِبال هَ  دا ( 90 ) أَن دَعَوا
( لِلرَّحمن وَلَداً ( 91 ) وَ ما یَنبَغِی لِلرَّحمن أَن یَتَّخِذَ وَلَداً ( 92
( إِن کُلُّ مَن فِی السَّماوات وَ الَأرض إِلاّ آتِی الرَّحمن عَبداً ( 93 ) لَقَد أَحصاهُم وَ عَدَّهُم عَ  دا ( 94 ) وَ کُلُّهُم آتِیه یَومَ القِیامَۀِ فَرداً ( 95
( و گفتند: خداي رحمان فرزندي گرفته ( 88
( همانا چیزي سخت ناپسند آوردهاید ( 89
( نزدیک است که آسمانها از آن بشکافند و زمین منشق گردد و کوهها به شدّت فروریزند ( 90
( از این که براي خداي رحمان فرزندي خواندند ( 91
( و براي خداي رحمان نسزد که فرزندي گیرد ( 92
( هیچ کس در آسمانها و زمین نیست مگر این که نزد خداي رحمان به صورت بنده میآیند ( 93
( همانا آنها را احصا کرده و شمرده است شمردنی ( 94
( و همه آنان روز قیامت به تنهایی نزد او خواهند آمد ( 95
صفحه : 545
نکات ادبی
کاري که به شدّت بد و ناپسند باشد. « ادّا » -1
شکاف بر میدارند، شکافته میشوند. « یتفطّرن » -2
فرو ریزد، خراب شود. « تخرّ » -3
ویران شدن شدید و به یکباره که صداي مهیبی هم داشته باشد. « هدّا » -4
است و میتوان محل آن را مجرور دانست به تقدیر « من » در محل منصوب به نزع خافض است و خافض آن حرف « أن دعوا » -5
حروف جرّ.
میدهد. « ما » براي نفی است و معناي «ّ ان کل » در « ان » -6
تفسیر و توضیح
95 ) وَ قالُوا اتَّخَ ذَ الرَّحمن وَلَداً ... یکی از باورهاي باطل مشرکان این بود که فرشتگان را دختران خدا میدانستند - آیات ( 88
صفحه 345 از 409
همچنین یهود و نصاري هم عزیر و مسیح را فرزندان خدا قلمداد میکردند. در قرآن کریم این اندیشه که خداوند فرزندي دارد
محکوم و ردّ شده است، از جمله در این آیات به شدّت این عقیده نادرست را که نوعی توهین به خداست ردّ میکند و میفرماید:
گفتند: خداي رحمان فرزندي گرفته است. سپس پرخاشگرانه گویندگان این سخن را مورد خطاب قرار میدهد که شما سخنی
سخت زشت و ناپسند میگویید. این سخن آن چنان هولناك است که جا دارد آسمانها و زمین از آن شکافته شوند و کوهها به
شدّت فروریزند که گفته شده خداي رحمان فرزندي دارد. شایسته نیست که خداي رحمان فرزندي گیرد.
یاد میشود و سه بار این صفت تکرار میشود. شاید علت آن این « رحمان » توجه کنیم که در بیان این موضوع، از خدا با صفت
همان لطف عام و گسترده خداست که در این جهان شامل همه موجودات از نبات و جماد و حیوان و کافر « رحمان » باشد که صفت
اسم « رحمان » و مؤمن شده است همان گونه که صفت رحیم لطف خاص اوست که فقط شامل مؤمنان میگردد. دیگر این که
خاص خداست و به غیر او اطلاق
صفحه : 546
اشعار میدارد که همه « رحمان » در این جا با آوردن صفت .« عبد الرحمن » و به صورت « عبد » نمیشود مگر با اضافه کردن کلمه
موجودات و از جمله کسانی که آنان را فرزند خدا قلمداد میکنند، همگی ریزه خوار خوان خدا و عبد او هستند و چنین کسی
نمیتواند فرزند خدا باشد، چون فرزند خدا باید از سنخ خدا باشد و در ذات خود بینیاز باشد، در حالی که همه آن افراد در وجود
خود عین نیاز هستند.
و بنده نزد خدا خواهند آمد « عبد » براي همین است که در آیات بعدي تأکید میکند که همه موجودات آسمانها و زمین به صورت
و آمار دقیق همه آنها نزد خداست و خدا آنها را برشمرده است، یعنی خدا به همه آنها روزي میدهد و این از روي حساب و کتاب
است و البته هر چه خدا در این دنیا به آنها داده از آنها خواهد گرفت و روز قیامت همگی به تنهایی و دور از هر گونه تعلّقاتی که
در دنیا داشتند، نزد خدا خواهند آمد و این نهایت عجز و ناتوانی و نیاز مطلق بندگان در برابر خداوند است.
درباره این که چرا قرآن کریم بر سخیف بودن عقیده فرزند داشتن خدا، با شدّت هر چه تمامتر تأکید میکند، در ذیل آیه 4 از
سوره کهف بحث کردیم، رجوع شود.
[ [سورة مریم ( 19 ): الآیات 96 الی 98
اشاره
إِن الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات سَیَجعَل لَهُم الرَّحمن وُ  دا ( 96 ) فَإِنَّما یَسَّرناه بِلِسانِکَ لِتُبَشِّرَ بِه المُتَّقِینَ وَ تُنذِرَ بِه قَوماً لُ  دا ( 97 ) وَ کَم
( أَهلَکنا قَبلَهُم مِن قَرن هَل تُحِسُّ مِنهُم مِن أَحَدٍ أَو تَسمَع لَهُم رِکزاً ( 98
همانا کسانی که ایمان آوردند و کارهاي شایسته انجام دادند به زودي خداوند رحمان براي آنان محبتی (در دلها) قرار میدهد
(96)
جز این نیست که آن (قرآن) را به زبان تو آسان کردیم تا با آن پرهیزگاران را مژده دهی و با آن قومی را که ستیزه جو هستند بیم
( دهی ( 97
و چه بسا نسلهایی را که پیش از آنها بودند، ما هلاك کردیم، آیا هیچ یک از آنان را در مییابی یا کمترین صدایی از آنان
( میشنوي! ( 98
صفحه : 547
صفحه 346 از 409
نکات ادبی
محبت، علاقه. « ودّا » -1
براي تفریع است و این آیه متفرّع بر کل سوره است که در آن مطالب و داستانهاي گوناگون آمده است. « فانّما » -2 فاء در
به زبان تو، منظور از آن یا همان زبان براي تکلّم است، یعنی قرآن را در زبان و بیان تو آسان کردیم و یا منظور از آن « بلسانک » -3
لغت یعنی زبان عربی است و اشاره به عربی بودن قرآن است که در آیات دیگر هم آمده است.
جمع الدّ به معناي دشمن سرسخت ماند حُمر که جمع احمر است. « لدّا » -4
نسل، گروه. « قرن » -5
احساس میکنی، در مییابی. «ّ تحس » -6
است. « تسمع » صداي آهسته. مفعول « رکزا » -7
تفسیر و توضیح
آیه ( 96 ) إِن الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات سَیَجعَل لَهُم الرَّحمن وُ  دا ... یکی از تفاوتهاي مهم میان کافران و مؤمنان این است که
خداوند کافران را نابود میکند به گونهاي که در تاریخ هیچ نام و نشانی براي آنان باقی نمیماند و اگر هم نامی از آنها باقی بماند
همراه با نفرت و لعن و ناسزاست ولی همواره براي گروههاي مؤمن نام نیک و ذکر خیري در میان جوامع بشري باقی میگذارد.
در این آیه اشعار میدارد که کسانی که ایمان آوردهاند و کارهاي شایسته انجام دادهاند، به زودي خداوند رحمان براي آنان محبتی
در دلها قرار میدهد.
اساساً ایمان و عمل صالح با فطرت هر بشري همسویی و همسازي دارد و همه حتی فاسقان هم از انسانهاي مؤمن و شایسته
خوششان میآید و این بدان جهت است که خداوند در فطرت هر انسانی عشق به خوبیها را به ودیعت نهاده است و یک نمود آن
خداجویی میباشد که نوعی عشق به کمال است و دوست داشتن خوبان نیز
صفحه : 548
از همین مقوله است.
این که میفرماید: به زودي براي مؤمنان محبتی در دلها قرار خواهد داد و آن را به آینده نزدیکی محوّل میکند، شاید از آن جهت
باشد که با مجرّد ایمان و عمل صالح خدا چنین نمیکند بلکه باید ایمان و عمل صالح در وجود آن شخص ریشه بگستراند و تثبیت
شود تا شایستگی این لطف الهی را پیدا کند. معلوم است که پیدایش چنین حالتی احتیاج به گذشت زمان دارد و لذا میفرماید: به
زودي، یعنی در آینده نزدیکی چنین خواهیم کرد.
در برخی از روایات از طریق شیعه و اهل سنت، در تفسیر این آیه آمده است که منظور از مؤمن در این آیه، حضرت علی بن ابی
طالب (ع) است که خداوند محبت او را در دلهاي مؤمنان قرار داد. البته این موضوع از باب بیان مصداق کامل آیه است و آیه را
تخصیص نمیدهد و آیه شامل مؤمنان دیگر حتی در نسلها و زمانهاي بعدي هم میشود.
از ابو سعید خدري نقل شده است که پیامبر خدا (ص) به علی (ع) فرمود: اي ابو الحسن بگو: خدایا براي من نزد خودت پیمانی قرار
بده و براي من نزد خودت محبتی قرار بده و براي من در سینههاي مؤمنان محبتی قرار بده. پس این آیه نازل شد: إِن الَّذِینَ آمَنُوا وَ
عَمِلُوا الصّالِحات سَیَجعَل لَهُم الرَّحمن وُ  دا. گفت: هیچ مؤمنی را ملاقات نمیکنی مگر این که در دل او محبت علی بن ابی طالب
«1». قرار دارد
98 ) فَإِنَّما یَسَّرناه بِلِسانِکَ لِتُبَشِّرَ بِه ... این آیه مربوط به کل سوره میشود که در آن مطالب مهم تربیتی و داستانهاي - آیات ( 97
صفحه 347 از 409
98 ) فَإِنَّما یَسَّرناه بِلِسانِکَ لِتُبَشِّرَ بِه ... این آیه مربوط به کل سوره میشود که در آن مطالب مهم تربیتی و داستانهاي - آیات ( 97
آموزندهاي از پیامبران ذکر شده است و اینک در پایان سوره و با توجه به محتواي آن خطاب به پیامبر میفرماید: ما قرآن را به زبان
تو آسان کردیم، یعنی در بیان تو و چگونگی رساندن پیام قرآن به مردم، آسانی قرار دادیم که قرآن را به روشنی به مردم برسانی،
آن هم به زبان عربی که قوم تو
-----------------------------------
. 1)- حسکانی، شواهد التنزیل، ج 1، ص 474 )
صفحه : 549
آن را به را حتی میفهمند.
بنابراین، قرآن خالی از پیچیدگی است و به زبان عربی آشکاري نازل شده است و انسان با تدبر در آن میتواند پیامهاي آن را
دریافت کند.
در ادامه آیه هدف از فرستادن قرآن را دو چیز معرفی میکند: نخست این که پیامبر به وسیله آن پرهیزگاران را مژده دهد که
سعادت دنیا و آخرت نصیب آنان خواهد شد، دوم این که به کافران ستیزه جو که در برابر حق عناد میکنند هشدار بدهد و آنان را
از شقاوت و بدبختی در دنیا و آخرت و افتادن در جهنم بترساند.
تبشیر و انذار یا مژده دادن و بیم دادن، دو وظیفه اصلی پیامبر اسلام بود که در آیات بسیاري آمده است و این دو شیوه تربیتی در
اصلاح فرد و جامعه بسیار مؤثر است، حتی در تربیت کودکان نیز باید هم از تشویق و هم از تنبیه استفاده کرد.
در آیه بعدي به عنوان بیم دادن به کافران خاطرنشان میسازد که چه بسا اقوامی که پیش از اینان بودند و ما آنها را هلاك کردیم،
به گونهاي که دیگر هیچ نام و نشانی از آنان باقی نیست، آیا هیچ یک از آنان را میبینی و یا کمترین صدایی از آنها میشنوي!
گویا که اصلًا نبودهاند. بنابراین کافران و مشرکان نباید به مال و ثروت و امکانات مادّي خود بنازند، زیرا که خدا کسانی را به کلی
نابود کرده که بیشتر از آنان امکانات داشتند.
پایان تفسیر سوره مریم
صفحه :