گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد هفتم
[سورة انبیاء ( 21 ): الآیات 101 الی 104




اشاره
إِنَّ الَّذینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنیآ أُولئآِكَ عَنْها مُبْعَدُونَ ( 101 ) لا یَسْمَعُونَ حَسیسَ ها وَ هُمْ فی مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ ( 102 ) لا
یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الاْءَکْبَرُ وَ تَتَلَقّیهُمُ الْمَلاآئِکَ ۀُ هذا یَوْمُکُمُ الَّذي کُنْتُمْ تُوعَدُونَ ( 103 ) یَوْمَ نَطْوِي السَّمآءَ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ کَما بَدَأْنآ
( أَوَّلَ خَلْقٍ نُعیدُهُ وَعْدًا عَلَیْنآ إِنّا کُنّا فاعِلینَ ( 104
همانا کسانی که از سوي ما براي آنان از پیش نیکی مقرر شده است، آنان از آن (جهنم) دور نگهداشته شوند ( 101 ) صداي آن را
نشنوند و آنان در آن چیزي که دلشان بخواهد جاویدانند ( 102 ) وحشت بزرگ آنان را اندوهگین نکند و فرشتگان با آنان دیدار
میکند (و میگویند:) این همان روز شماست که وعده داده شدهاید ( 103 ) روزي که آسمان را در نوردیم مانند درنوردیدن
نویسنده نوشتهها را، همانگونه که آفرینش نخستین را آغاز کردیم، آن را باز میگردانیم، وعدهاي است بر ما و همواره انجام
( دهندگانیم ( 105
نکات ادبی
.« احسن » نیکی، مؤنث « الحسنی » 1
صدایی که از دور شنیده میشود. « حسیس » 2
وحشت بزرگ، بیم بزرگ، منظور وحشتی است که هنگام برپایی « الفزع الاکبر » 3
(127)
قیامت به وجود میآید.
در مینوردیم، به هم میپیچیم. « نطوي » 4
چیزي که در آن نوشته میشود، صحیفه. سجلّ در اصل به معناي سنگی است که در آن مینویسند و بعدها به هر نوع « السجل » 5
چنین گفته « سجّیل » معرب لفظ فارسی سنگ و گل است همانگونه که درباره « سجلّ » صحیفهاي اطلاق شد ولذا گفته شده که
صاحب السجل یعنی کاتب است و مضاف حذف شده است. « سجلّ » شده است. توجه کنیم که در این آیه منظور از
.« وعدنا وعداً » : منصوب است به جهت مفعول مطلق بودن بر فعل مقدر « وعداً » 6
تفسیر و توضیح
آیات ( 101 103 ) انّ الذین سبقت لهم منا الحسنی...: در آیه پیش راجع به سرانجام شوم بتپرستان سخن به میان آمد و گفته شد
که آنان وارد جهنم میشوند و در آن جاویدانند و اینک درباره مؤمنان و کسانی که خداوند از پیش براي آنان نیکی و احسان
مقرر کرده است، میفرماید: اینان از آن آتش دورند به گونهاي که حتی صداي آن را هم که از دور شنیده میشود، نمیشنوند.
جالب است که در این آیات، هم راجع به مشرکان و هم راجع به مؤمنان گفته شده که آنها نمیشنوند، با این تفاوت که مشرکان
صفحه 101 از 410
در جهنم سخن امیدوار کننده نمیشنوند و مؤمنان آنچنان از جهنم دورند که صداي آن را که از دور شنیده میشود نمیشنوند و
این نهایت آسایش براي مؤمنان است، چون شنیدن صداي جهنم و فریاد کسانی که در آن میسوزند، به هر حال ناراحت کننده
است.
در اینجا از مؤمنان به عنوان کسانی یاد شده که خداوند از پیش درباره آنان نیکی و احسان را مقرر داشته است. منظور این است که
مؤمنان در اثر ایمان و عمل صالح و شایستگیهایی که دارند استحقاق آن را یافتهاند که خداوند در باره آنان نیکی مقرر کند و چنین
نیست که خداوند بدون ضابطه و معیاري درباره کسانی نیکی نماید که در این
(128)
صورت جبر لازم میآید.
که در آیه آمده میتوان چنین فهمید که حتی مؤمنان هم در آتش جهنم میروند، ولی خداوند « مبعدون = دور شدگان » از کلمه
آنها را از آنجا دور میکند، این همان مطلبی است که در آیه زیر به آن تصریح شده است:
( و ان منکم الاّ واردها کان علی ربّک حتماً مقضیّا ثمّ ننجّی الذین اتقوا و نذر الظالمین فیها جثیّا (مریم / 71 72
و هیچ یک از شما نیست مگر اینکه به آن (جهنم) در میآید، این بر پروردگار تو حکمی حتمی است، آنگاه کسانی را که
پرهیزگاري کردهاند نجات میدهیم و ستمگران را در آن در حال خواري باقی میگذاریم.
در ادامه آیه مورد بحث اضافه میکند که مؤمنان در آنچه دلشان بخواهد جاویدانند، یعنی آنها در بهشت و نعمتهاي آن جاویدانند
و در آنجا هر چه را که دلشان بخواهد حاضر خواهند دید، نظیر:
( و لکم فیها ماتشتهی انفسکم ولکم فیها ماتدّعون (فصلت / 31
(فرشتگان خطاب به اهل بهشت میگویند:) و در آنجا براي شما هر چه دلتان بخواهد و هر آنچه بطلبید، هست.
در آیه بعد میفرماید: آنان را وحشت بزرگ اندوهگین نمیکند و فرشتگان در ملاقات با آنان میگویند: این همان روز شماست
که وعده داده شدهاید.
منظور از فزع اکبر یا وحشت بزرگ، همان هول روز قیامت است و آن زمانی آغاز میشود که اسرافیل در صور بدمد و مردم از
وحشت آن بیهوش شوند، ولی مؤمنان از آن فزع اکبر در امان هستند، شاید آیه زیر ناظر به همین مطلب باشد:
( ویوم ینفخ فی الصور ففزع من فی السموات ومن فی الارض الاّ من شاء اللّه (نمل/ 87
و روزي که در صور دمیده شود و هرکس که در آسمانها و هرکس که در زمین است هراسان شود، جز کسی که خدا بخواهد.
(129)
طبق این آیه در نفخ صور همه هراسان میشوند مگر آنها که خدا بخواهد. منظور از آنها همان مؤمنانی هستند که در آیه مورد
بحث درباره آنها گفته شده که آنان از فزع اکبر اندوهگین نشوند و این به سبب آرامش و اطمینانی است که مؤمنان دارند و هم از
آن جهت است که طبق این آیه، فرشتگان با آنان دیدار میکنند و به آنها یادآور میشوند که این همان روز شماست که به آن
یک تعبیر امیدوار کنندهاي است و مؤمنان به خوبی در مییابند که این همان روزي است که « روز شما » وعده داده شدهاید، تعبیر
خداوند به آنان وعده بهشت و نعمتهاي جاویدان داده است.
آیه ( 104 ) یوم نطوي السماء کطیّ السجلّ للکتب...: با آغاز روز قیامت، نظام طبیعت به هم خواهد خورد و در زمین و آسمان و
ثوابت و سیارات از جمله خورشید و ماه به کلی دگرگون خواهند شد. جزئیات این مطلب در آیات متعدد قرآن آمده است و در
این آیه همین مطلب به صورت کلی و با ذکر یک مثال بیان شده است:
آن روز روزي است که آسمان را همچون یک طومار به هم میپیچیم و در مینوردیم. همانگونه که یک نویسنده نوشته خود را
صفحه 102 از 410
میپیچد و یا تا میکند آسمان هم در قیامت چنین خواهد شد، یعنی به کلی به هم خواهد خورد، البتّه منظور این نیست که آسمان
نابود میشود بلکه نظم آن به هم میخورد، همانگونه که با پیچیدن یک نوشته، نوشتهها از بین نمیرود و فقط پنهان میشود.
این مطلب در آیه دیگري از قرآن هم بیان شده است:
( والارض جمیعا قبضته یوم القیامۀ والسموات مطویّات بیمینه (زمر/ 67
و روز قیامت زمین یکسره در قبضه قدرت اوست و آسمانها به قدرت او پیچیده شوند.
در چنین حالتی که آسمان درهم پیچیده شده و زمین دگرگون گشته، خداوند انسانها را زنده میکند و از قبرها بیرون میآورد،
زنده شدن مردهها در برابر قدرت خداوند کار دشواري نیست؛ زیرا خداوند که آنها را بدون هیچ سابقهاي آفرید، براي او آسان
است که آنها را دوباره به زندگی برگرداند. ولذا در پایان آیه مورد بحث
(130)
میفرماید: همانگونه که آفرینش نخستین را آغاز کردیم، آن را باز میگردانیم، این وعدهاي برعهده ماست و ما همواره انجام
دهنده آنیم.
البتّه این آیه و چند آیه دیگر از بازگردانیدن خلقت نخستین سخن میگوید که شامل انسان هم میشود، ولی در آیهاي از
بازگردانیدن خصوص انسان خبر داده است:
( کما بدأکم تعودون (اعراف / 29
همانگونه که در آغاز بیافریدتان، باز میگردید.
[ [سورة انبیاء ( 21 ): الآیات 105 الی 108
اشاره
وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الاْءَرْضَ یَرِثُها عِبادِيَ الصّالِحُونَ ( 105 ) إِنَّ فی هذا لَبَلاغًا لِقَوْمٍ عابِدینَ ( 106 ) وَ مآ
( أَرْسَلْناكَ إِلاّ رَحْمَۀً لِلْعالَمینَ ( 107 ) قُلْ إِنَّما یُوحیآ إِلَیَّ أَنَّمآ إِلهُکُمْ اِلهٌ واحِدٌ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ( 108
وبه تحقیق در زبور پس از ذکر نوشتیم که زمین را بندگان شایسته من به ارث میبرند ( 105 ) همانا در این، پیامی رسا براي گروهی
است که پرستش کنندگانند ( 106 ) و ما تو را جز رحمت براي جهانیان نفرستادیم ( 107 ) بگو: همانا به من وحی شده که خداي شما
( خدایی یگانه است، پس آیا شما تسلیم شوندگانید؟ ( 108
نکات ادبی
نام کتاب آسمانی است که بر داود نازل شد و از نظر لغت به معناي نوشته است. « الزبور » 1
تورات و یا قرآن و یا تمام کتابهاي آسمانی است. اگر منظور قرآن باشد، بعدیّت از نظر رتبه است نه از نظر « الذکر » 2 منظور از
زمان، یعنی درست است که از نظر تاریخی زبور قبل از قرآن نازل شده، ولی از نظر رتبه زبور پس از قرآن است.
(131)
پیامی رسا، پیامی که بسنده است. « بلاغا » 3
منصوب است یا به جهت اینکه مفعول لاجله است یعنی ارسال پیامبر براي رحمت بر عالمیان بوده و یا به جهت حال « رحمۀ » 4
بودن آن از کاف ضمیر است که در این صورت منظور از رحمت، پیامبر است.
صفحه 103 از 410
با فتحه همزه اختلاف نظر وجود دارد بعضیها آن را براي حصر میدانند، « اَنّما » با کسره همزه براي حصر است و درباره « اِنَّما » 5
مفید حصر نمیدانند. « کأنّما » ولی بعضیها آن را مانند
تفسیر و توضیح
آیات ( 105 106 ) و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر...: یکی از سنتهاي بسیار مهم و تخلف ناپذیر الهی در تاریخ بشري این است
که بشریت در تاریخ حیات خود سرانجام به مرحلهاي خواهد رسید که از حکومت ستمگران و خودکامگان رهایی خواهد یافت و
در روي زمین حکومت عدل الهی تحت عنوان حکومت صالحان برپا خواهد شد و آرزوي انسانها در طول قرنها و نسلها محقق
خواهد شد.
در آیات گوناگونی از قرآن کریم، مژده چنین حکومتی داده شده، و حکومت صالحان به عنوان واپسین حرکت تاریخ، پیش بینی
شده است.
از جمله آیاتی که در این باره نازل شده، آیه مورد بحث ماست که در آن با تأکید بسیار پیش بینی شده که سرانجام، حکومت
زمین به دست صالحان خواهد افتاد و بندگان شایسته خداوند وارثان زمین خواهند بود و بشریت آیندهاي روشن و طلایی خواهد
داشت.
میفرماید: به تحقیق در زبور پس از ذکر نوشتیم که زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد.
در این آیه، مطلب با تأکید و اصرار فراوانی گفته شده است و علاوه بر استفاده از ابزار تأکیدي که در ادبیات عربی وجود دارد
اظهار میدارد که این « انّ » و « لقد » مانند
(132)
هم نوشتهایم. منظور از زبور همان کتاب حضرت داود است که اکنون به عنوان مزامیر داود شناخته « ذکر » و « زبور » مطلب را در
در آیه دیگري هم آمده است: « زبور » میشود، نام
( ولقد فضّلنا بعض النبیین علی بعض و آتینا داود زبورا (اسراء / 55
و همانا برخی از پیامبران را بر برخی دیگر برتري دادیم و به داود زبور دادیم.
که در آن آیه آمده است یا به معناي قرآن است و همانطور که در برخی از آیات قرآنی آمده، یکی از نامهاي قرآن « ذکر » کلمه
است و یا به معناي تورات و یا مجموعه کتابهاي آسمانی و یا لوح محفوظ است. « ذکر »
نزد خداست و زبور همان « ذکر » : مفسران این احتمالات را گفتهاند، ولی در روایت صحیحی از امام صادق (ع) آمدهاست که فرمود
است که به داود نازل شده است.( 1) بنابراین، منظور از ذکر همان لوح محفوظ خواهد بود که نزد خداوند است و آنچه در آن ثبت
معناي روشنی دارد، یعنی خداوند این « من بعد الذکر » شده تغییرناپذیر است. مسلم است که لوح محفوظ جلوتر از زبور بوده و تعبیر
من بعد » مطلب را نخست در لوح محفوظ و بعد از آن در زبور نوشته است. البتّه اگر منظور از ذکر قرآن باشد باید بعدیت را در
از لحاظ رتبه و مقام بدانیم و نه از لحاظ تاریخ، چون از نظر تاریخ زبور از قرآن جلوتر است. « الذکر
آنچه در زبور و ذکر نوشته شده این حقیقت مهم است که صالحان وارثان زمین خواهند بود. منظور از ارث بردن زمین، ارث بردن
حکومت بر روي زمین است، چون حکومت روي زمین همواره در دست ستمگران و خودکامگان بوده است و در آن مرحله از سیر
در آیات دیگر « ارث بردن زمین » تاریخی بشر حکومت زمین به دست صالحان خواهد افتاد و آنها وارثان زمین خواهند بود. تعبیر
هم آمده است:
( انّ الارض للّه یورثها من یشاء من عباده (اعراف / 128
صفحه 104 از 410
همانا زمین از آنِ خداست و آن را به هریک از بندگان خود که بخواهد به ارث
. 1 - اصول کافی، ج 1، ص 225
(133)
میدهد.
.( و اورثنا القوم الذین کانوا یستضعفون مشارق الارض و مغاربها (اعراف / 137
و به آن قومی که همواره مستضعف بودند مشارق و مغارب زمین را به ارث دادیم.
همانگونه که در آیه مورد بحث به آن تصریح شده، به ارث بردن زمین توسط صالحان، در زبور هم آمده است، البتّه ما از زبور
مینامند، و خوشبختانه « مزامیر » اصلی اطلاع دقیقی نداریم، ولی آنچه امروز به داود نسبت داده میشود، کتابی است که آن را
موضوع ارث بردن زمین توسط بندگان شایسته خدا، در چند مورد از مزامیر فعلی آمده است، از جمله:
(1)«. زیرا که شریران منقطع خواهند شد و اما منتظران خداوند وارث زمین خواهند بود »
(2)«. و اما نسل شریر منقطع خواهد شد، صالحان وارث زمین خواهند بود و در آن تا به ابد سکونت خواهند نمود »
موضوع حاکمیت حق بر باطل و حکومت مؤمنان در جهان وعدهاي است که خداوند در قرآن بارها آن را مورد تأکید قرار داده
است و بدون شک روزي این وعده عملی خواهد بود:
( وعد اللّه الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض (نور / 55
خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهاي شایسته انجام دادهاند، وعده داده است که آنان را جانشینان در زمین خواهد
کرد.
( کتب اللّه لاغلبنّ انا و رسلی ان اللّه قوي عزیز (مجادله / 21
خداوند نوشته است که محققا من و پیامبرانم غلبه خواهیم کرد، همانا خداوند توانا و عزیز است.
اکنون این پرسش مطرح میشود که این پیش بینی و وعده قطعی خداوند در
1 - عهد عتیق، کتاب مزامیر داود، مزمور 37 ، جمله 9. (ترجمه فارسی)
. 2 - همان، جمله 29
(134)
پیروزي جبهه حق بر جبهه باطل و حکومت صالحان چه زمانی و به دست چه کسی تحقق خواهد یافت؟ پاسخ این پرسش را
روایات بسیاري که از طریق شیعه و سنّی از پیامبر خدا(ص) نقل شده، داده است. طبق این روایات کسی که پرچم انقلاب عظیم
توحیدي را در دست میگیرد و حکومتی جهانی براساس حق و عدل و مبانی اسلام تشکیل میدهد، عبارت است از قائم آل
محمد(ص) مهدي امّت، حضرت حجۀ بن الحسن (ع) که با ظهور خود حکومت صالحان را تشکیل میدهد و وارث زمین
( میشود.( 1
در آیات مورد بحث پس از بیان اینکه صالحان وارثان زمین خواهند شد، اضافه میکند که همانا در این، پیامی رسا براي گروهی
است که پرستش کنندگانند. بدینگونه به مؤمنان و عبادت کنندگان، این امید را میدهد که پیروزي نهایی از آنِ آنها خواهد بود و
این یک پیام نوید بخش، حرکت ساز و امید آفرین است و روحیّه مؤمنان را تقویت میکند و این همان انتظار فرج است که یکی از
عبادات شمرده میشود.
1 - درباره احادیث مربوط به این موضوع، رجوع شود به کتاب منتخب الاثر تألیف لطف اللّه صافی گلپایگانی.
(135)
صفحه 105 از 410
بحثی درباره آینده بشریت و حکومت صالحان
اشاره:
در آیهاي که تفسیر کردیم، خداوند وعده میدهد که سرانجام، روي زمین به دست صالحان خواهد افتاد و این پیشبینی قرآن بسیار
نوید بخش و امید آفرین است. به همین مناسبت بحثی را درباره آینده بشریت و حکومت صالحان که طبق آموزههاي دینی ما
توسط مهدي آل محمد(ص) برپا خواهد شد، تقدیم میکنیم.
یکی از آرمانهاي مشترك انسانها در طول تاریخ، زندگی در سایه حکومت حق و عدالت است و بشر از دیرباز در آرزوي آن بوده
و همواره در انتظار رسیدن به آن جامعه آرمانی به سر برده است.
چنین مینماید که انتظار فرج ریشه در عمق جان انسان دارد و از فطرت او سرچشمه میگیرد ولذا میبینیم که در کتب مقدس و
متون بر جاي مانده از دورانهاي قدیم، مژده پیروزي نهایی حقّ بر باطل و تشکیل حکومت جهانی صالحان داده شده و چنانکه
خواهیم دید قرآن کریم با تأکید بیشتري این مسئله را دنبال کرده است.
جالب است که علاوه بر کتب مذهبی متعلّق به اقوام و ملل و نژادهاي گوناگون که نمونههایی از آن را خواهیم خواند، در بسیاري
از مکاتب مادّي نیز داشتن زندگی سعادتمندانه براي جوامع بشري به عنوان آخرین مرحله حکومت تاریخ پیشبینی شده است و
مثلًا مارکسیسم جامعه بی طبقه و کمونیسم نهایی را آخرین مرحله از مراحل پنجگانه تاریخ بشري میداند و دیکتاتوري پرولتاریا را
به عنوان پلی براي عبور به سوي آن مرحله پیشنهاد میکند.
در هر حال، این یک اعتقاد عمومی و یک آرمان مشترك براي همه انسانهاست که تاریخ بشري به سوي تشکیل یک حکومت
جهانی که سعادت جامعه را تأمین خواهد
(136)
کرد، در حرکت است و ما این مطلب را در عقاید ملّتهاي مختلف و در کتب مذهبی و مقدّس آنها به وضوح میبینیم و این، چیزي
جز انعکاس یک آرمان مشترك و یک نیاز فطري نمیتواند باشد؛ آرمانی که در قالب جملههایی ماندگار تبلور یافته است.
اکنون ما چند نمونه از متون مذهبی را که در این باره آمده است ذکر میکنیم و تفصیل بیشتر را به کتابهایی که در این زمینه نوشته
( شده است، محوّل میکنیم.( 1
در اوستا کتاب مقدّس زرتشتیان آمده است:
بامداد روز فراز آید. جهان دین راستین فرا گیرد با آموزشهاي فزایش بخش پر خرد. رهانندگان کیانند؟ آنان که بهمن به یاریشان »
(2).«... خواهد آمد از براي آگاه ساختن
و در اوپانیشاد یکی از کتب مقدّس هندوها چنین آمده است:
کالکی مظهر دهم ویشنو در انقضاي کلّی یا عصر آهن سوار بر اسب سفیدي در حالی که شمشیر برهنه درخشانی به صورت ستاره »
(3)«. دنبالهدار در دست دارد، ظاهر میشود و شریران را تماما هلاك میسازد و خلقت را از نو تجدید و پاکی را رجعت خواهد داد
و در عهد عتیق آمده است:
اگر چه تأخیر نماید برایش منتظر باش؛ زیرا که البتّه خواهد آمد و درنگ نخواهد کرد... بلکه جمیع امّتها را نزد خود جمع میکند »
(4)«.... و تمامی قومها را براي خویشتن فراهم میآورد
و در مزامیر داود آمده است:
زیرا که شریران منقطع خواهند شد و امّا منتظران خداوند وارث زمین خواهند »
صفحه 106 از 410
1 - ر.ك. محمّد صادقی، بشارات عهدین.
ص 98 ، ترجمه ابراهیم پورداود. « گاتها » 2 - اوستا، بخش
. 3 - اوپانیشاد، ترجمه محمّد داراشکوه، ص 737
. باب 2، جملههاي 3 و 5 ،« حبقوق نبی » 4 - عهد عتیق، کتاب
(137)
(1)«. شد
و در انجیل میخوانیم:
همچنان که برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر میشود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد. لهذا شما نیز حاضر باشید؛ »
زیرا در ساعتی که گمان نبرید، پسر انسان میآید... امّا چون پسر انسان، در جلال خود با جمیع ملائکه مقدّس خویش آید، آنگاه
(2)«. بر کرسی جلال خود خواهد نشست و جمیع امّتها در حضور او جمع شوند
بیش از 80 بار در انجیل و ملحقات آن تکرار شده که فقط 30 مورد آن با « پسر انسان » امریکایی عبارت « مسترهاکس » به گفته
حضرت عیسی(ع) قابل تطبیق است و 50 مورد دیگر، از مصلح و نجات دهندهاي سخن میگوید که در پایان جهان ظهور خواهد
( کرد.( 3
به هر حال، اعتقاد به ظهور یک منجی که تبلور آرزوهاي دیرینه بشر باشد و رهبري جامعه بشري را به عهده گیرد و عدالت
اجتماعی را به درستی اجرا کند، یک اعتقاد عمومی و همگانی در طول تاریخ بشر بوده است.
میگوید: اعتقاد به بازگشت و ظهور منجی موعود، اختصاص به اسلام ندارد و پندارهاي مشابهی را میتوان در میان « گلدزیهر »
در پایان دوره کنونی جهان به عنوان کالکی ظاهر خواهد شد و « ویشنو » ،« هندوایسم » اقوام دیگري نیز به فراوانی یافت... بنابراعتقاد
سرزمین آریا را از دست ستمگران غاصب رهایی خواهد بخشید... در میان اقوام شرقی و غربی پندارهاي مشابهی درباره بازگشت یا
( ظهور منجی موعود پدید آمده است.( 4
اکنون نظریّه قرآن را در این زمینه، مورد مطالعه قرار میدهیم:
با مراجعه به آیات قرآنی ملاحظه میکنیم که موضوع پیروزي نهایی حقّ بر باطل و
. 1 - مزامیر، باب 37 ، جمله 9
. 2 - انجیل متی، باب 24 ، جمله 27 ، و باب 25 ، جمله 31
. 3 - قاموس کتاب مقدّس، ص 219
. 4 - گلدزیهر، العقیدة و الشّریعۀ، ص 215
(138)
غلبه مکتب انبیا بر مخالفان آن، انعکاس وسیعی در قرآن یافته است و قرآن به طور مکرّر و با تعبیرهاي گوناگون، وعده قطعی
میدهد که تاریخ بشري سرانجام به پیروزي قاطع خطّ انبیا و حکومت صالحان خواهد رسید و بندگان پرهیزگار و خوب خدا وارثان
روي زمین خواهند بود.
اینک ما آیاتی را که ناظر به این موضوع مهم و امیدساز و نویدبخش است در دو قسمت میآوریم:
-1 آیاتی که پیروزي مکتب انبیا و غلبه حتمی پیامبران و پیروان آنها بر مخالفان را بیان میکند:
(173- وَ لَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلینَ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ(صافّات/ 171
«. و همانا سخن ما سبقت گرفت بر بندگان پیامبر ما که آنان همه یاري شدگانند و همانا سپاه ما پیروزمندانند »
صفحه 107 از 410
( إِنّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذینَ امَنُوا فِی الْحَیوةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ یَقُومُ الاْءَشْهادُ(غافر/ 51
همانا به طور حتم یاري خواهیم کرد پیامبرانمان را و کسانی را که ایمان آوردهاند هم در زندگی دنیا و هم روزي که گواهان به »
«.( پاخیزند(روز قیامت
( کَتَبَ اللّهُ لَاءَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلیآ إِنَّ اللّهَ قَوِيٌّ عَزیزٌ(مجادله/ 21
«. خداوند نوشته است که محقّقا غلبه خواهم کرد من و پیامبرانم. همانا خداوند توانا و عزیز است »
-2 آیاتی که به پیروزي نهایی دین اسلام بر همه ادیان و حاکمیت دین مورد پسند خدا در زمین و تشکیل حکومت صالحان دلالت
دارد:
( هُوَ الَّذیآ أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدي وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّه وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ(توبه/ 33
«. اوست که پیامبر خود را همراه با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر همه دینها چیره گرداند، هرچند که مشرکان خوش ندارند »
(139)
وَعَدَ اللّهُ الَّذینَ امَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الاْءَرْضِ کَمَ ا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذيِ
( ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنی لا یُشْرِکُونَ بی شَیْئًا(نور/ 55
خداوند وعده کرده است بر کسانی از شما که ایمان آورده و عمل شایسته انجام دادهاند اینکه آنان را جانشینان در زمین قرار »
خواهد داد، همانگونه که پیش از آنها را قرار داد، و دینی را بر آنان حاکم میسازد که برایشان پسندیده است و پس از ترسشان
«. آن ترس را به امنیّت تبدیل میکند تا مرا بپرستند و چیزي را شریک من قرار ندهند
( وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذینَ کانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الاْءَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتی بارَکْنا فیها(اعراف/ 137
«. و وارث کردیم قومی را که ضعیف قرار داده شده بودند مشرقها و مغربهاي زمین را که در آنها برکت نهادیم »
(106- وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الاْءَرْضَ یَرِثُها عِبادِيَ الصّالِحُونَ إِنَّ فی هذا لَبَلاغًا لِقَوْمٍ عابِدینَ(انبیاء/ 105
و همانا در زبور علاوه بر قرآن نوشتیم که زمین را بندگان صالح من به ارث خواهند برد و همانا در این، پیامی است براي گروه »
«. پرستندگان
با توجه به آیاتی که گذشت و آیات مشابهی که در قرآن وجود دارد، اکنون این موضوع مطرح میشود که این پیشبینی و این
وعده قطعی قرآن چگونه و به دست چه کسی تحقّق خواهد یافت؟ و رهبري این قیام بزرگ که تجسّم آرمانهاي همه انسانها در
همیشه تاریخ است، به عهده چه کسی خواهد بود؟
از آنجا که این موضوع، بسیار مهمّ و سرنوشت ساز است، میبینیم که به صورت بسیار گسترده و با عنایت و اهتمام خاصّ ی در
احادیث و روایات انعکاس یافته است و در میان معارف و اعتقادات اسلامی کمتر موضوعی پیدا میشود که این چنین مورد توجّه
پیشوایان اسلام قرار بگیرد.
طبق این روایات کسی که پرچم انقلاب عظیم توحیدي را در دست میگیرد و
(140)
حکومت جهانی واحدي بر اساس حقّ و عدل تشکیل میدهد و به آرزوهاي دیرینه بشر تحقّق میبخشد، عبارت است از قائم آل
محمّد، مهدي امّت، حضرت حجّۀ بن الحسن علیه السّلام که میآید و کاخ ستمگران را فرو میریزد و بر خرابههاي آن حکومت
( عادلهاي بر اساس معیارها و ارزشهاي اسلامی بنیاد میگذارد.( 1
آیات ( 107 108 ) و ما ارسلناك الا رحمۀ للعالمین...: به دنبال وعدهاي که در آیات پیش داده شد، اینک در این آیه پیامبر اسلام
(ص) را مخاطب قرار میدهد و میفرماید: ما تو را جز رحمتی براي جهانیان نفرستادیم، یعنی وجود پیامبر رحمت عامی براي همه
صفحه 108 از 410
مردم جهان در هر زمانی است و میتوان گفت که با حاکمیت یافتن اسلام در روي زمین که همان حکومت صالحان است، آثار و
برکات رحمت بودن پیامبر به مردم خواهد رسید.
این آیه یکی از زیباترین آیاتی است که با کلماتی اندك معانی بلندي را در برگرفته است. این آیه مجموعا بیست و چهار حرف
است، ولی درباره خدا و پیامبر و مردم و رسالت و اوصاف آنها و به اصطلاح مرسِل و رسول و مرسَل الیهم و رسالت مطلب دارد و
آیهاي است بسیار نوید بخش که با داشتن بار عاطفی، مؤمنان را به رحمت خدا و پیامبر امیدوار میسازد.
در این آیه پیامبر عین رحمت معرفی شده گویا که او با رحمت متحد است و این مبالغهاي بزرگ براي رساندن مقام رحمت و
عطوفت پیامبر خداست. اسلام دین رحمت است و اگر در آن حدود و قصاص وجود دارد آنهم از باب رحمت است، تا جامعه در
امنیت و آسایش زندگی کند.
در آیه بعدي به پیامبر رحمت دستور میدهد که به مردم بگوید: همانا به من وحی
1 - روایاتی که در این زمینه وارد شده بسیار فراوان است. این روایات، هم از طریق اهل سنّت و هم از طریق محدّثان شیعه نقل شده
و در میان اهل حدیث از مسلّمات است و گذشته از کتابهاي حدیثی عمومی، بعضی از محدّثان شیعه و سنّی، در این زمینه کتابهاي
مخصوصی نوشتهاند، مانند کتاب الغیبۀ تألیف محمد بن ابراهیم نعمانی و کتاب کمال الدین و تمام النعمۀ تألیف شیخ صدوق و
کتاب الغیبۀ تألیف شیخ طوسی از دانشمندان شیعه، و کتاب البرهان تألیف متّقی هندي و اخبار المهدي تألیف ابونعیم از اهل سنت.
(141)
شده که خداي شما خداي یگانهاي است، آیا شما تسلیم شوندگانید؟
این خطاب مربوط به مشرکان و بت پرستان است و آنها را به سوي توحید و یگانگی خدا دعوت میکند و با این پرسش که آیا
شما این سخن را میپذیرید آنان را وادار به تفکر میکند.
توجه کنیم که در این آیه وحی الهی به توحید خداوند، منحصر شده است، چون اساس دین همان توحید است و اگر کسی به
راستی توحید را باور داشته باشد، بقیه اعتقادات و احکام همه به دنبال آن خواهد بود. میتوانیم بگوییم که این انحصار یک حصر
نسبی است و مربوط به زمان خطاب است و مانع از آن نیست که وحی الهی شامل موضوعات دیگر هم باشد.
[ [سورة انبیاء ( 21 ): الآیات 109 الی 112
اشاره
فَاِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ اذَنْتُکُمْ عَلی سَوآءٍ وَ إِنْ أَدْریآ أَقَریبٌ أَمْ بَعیدٌ ما تُوعَدُونَ ( 109 ) إِنَّهُ یَعْلَمُ الْجَهْرَ مِنَ الْقَوْلِ وَ یَعْلَمُ ما تَکْتُمُونَ ( 110 ) وَ
( إِنْ أَدْري لَعَلَّهُ فِتْنَۀٌ لَکُمْ وَ مَتاعٌ إِلی حینٍ ( 111 ) قالَ رَبِّ احْکُمْ بِالْحَقِّ وَ رَبُّنَا الرَّحْمنُ الْمُسْتَعانُ عَلی ما تَصِفُونَ ( 112
پس اگر روي بگردانند، بگو: من شما را همسان و همگون (با اقدامتان) هشدار دادم و نمیدانم آیا آنچه وعده داده شدهاید نزدیک
یا دور است ( 109 ) همانا او (خدا) سخن آشکار را میداند و نیز آنچه را که پنهان میکنید میداند ( 110 ) و نمیدانم، شاید آن
آزمایشی براي شما و تا زمان معینی مایه بهره مندي باشد ( 111 ) (پیامبر) گفت: پروردگارا! به حق داوري کن، و پروردگار ما خداي
( رحمانی است که در برابر آنچه شما وصف میکنید از او استمداد میشود ( 112
نکات ادبی
به معناي اعلام کردن است و معمولًا در انذار و ترساندن به کار میرود. « اَذن » هشدار دادم، اعلام خطر کردم. فعل « اذنتکم » 1
صفحه 109 از 410
(142)
همگون، به طور مساوي، همسان، یعنی این هشدار در برابر رویگردانی شماست. « علی سواء » 2
براي نفی است و چون ان نافیه عمل نمیکند، یاء آخر کلمه حذف نشده است. « ان » . نمیدانم « ان ادري » 3
ولی به خاطر رعایت فواصل آیات که به واو و نون ختم شدهاند، به این ،« اقریب ما توعدون ام بعید » ؛ در اصل چنین بوده « اقریب » 4
حالت در آمده است.
قید توضیحی است و خدا همیشه داوري به حق میکند. « بالحق » 5
است. « المستعان » متعلق به « علی ما تصفون » 6
تفسیر و توضیح
آیات ( 109 111 ) فان تولوا فقل آذنتکم علی سواء...: در آیه پیش خطاب به مشرکان با تأکید فراوان مسئله توحید و یگانگی
خداوند مطرح شد و اینک به پیامبر خدا(ص) گفته میشود که اگر آنان روي بگردانند و به یگانگی خداوند ایمان نیاورند، به آنان
بگو: همانا من به شما به طور همسان و همگون هشدار دادم، یعنی شما باید آماده رسیدن بلاي الهی باشید، همانگونه که براي
امتهاي پیامبران گذشته به سبب سرپیچی از فرمان خدا و دوري از توحید، بلا نازل شد.
البتّه بعضیها این هشدار را مربوط به عذابی میدانند که در قیامت به آن گرفتار خواهند شد، ولی با توجه به سیاق آیات مخصوصاً
آیات بعدي، به نظر میرسد که این هشدار مربوط به عذاب این دنیا آن هم از نوع عذاب استیصال باشد که فقط شامل کافران
میشود و پیامبر و مؤمنان از آن در امانند. بهخصوص اینکه مورد خطاب مشرکانند و آنها اعتقادي به قیامت ندارند، ولی از نزول
عذاب بر امتهاي پیشین کم و بیش آگاهند و میتوان آنان را از این طریق تهدید کرد.
منظور از اینکه شما را به طور همسان و همگون هشدار دادم، این است که همانگونه که شما از من روي بر میگردانید و با من
دشمنی میکنید من هم متقابلا و
(143)
همگون با اقدام خصمانه شما، به شما اعلام خطر میکنم تا در تهدید یکدیگر و بیزاري از یکدیگر همسان و همانند هم باشیم و این
کاري عادلانه است.
را که در این آیه آمده است، معمولاً چنین معنا کردهاند که خطاب به مشرکان گفته میشود که این « علی سواء » مفسران تعبیر
هشدار براي همه شماست و چنین نیست که مخصوص به گروه خاصی باشد. به نظر ما چنین معنایی براي این تعبیر، خالی کردن
را به این معنا بگیریم، هیچ مطلب و یا نکتهاي را بیان نمیکند و نوعی توضیح واضحات است و « علی سواء » لفظ از محتواست و اگر
باري ندارد، چون مسلم است که این خطاب براي همه آنهاست و کسی احتمال نمیدهد که مربوط به گروه خاصی باشد تا با گفتن
این احتمال برطرف شود. « علی سواء »
خوشبختانه این تعبیر مشابه با آنچه در اینجا آمده، در آیه دیگري هم آمده است و آنجا بدون شک به همان معناست که ما در بالا
گفتیم:
( و امّا تخافنّ من قوم خیانۀ فانبذ الیهم علی سواء (انفال / 58
و اگر از خیانت گروهی ترسیدي، براي همسانی با آنها (پیمانشان را) به سوي آنها بیفکن.
در این آیه خاطر نشان میشود که اگر گروهی پیمان خود را با شما شکستند، شما نیز متقابلا و همگون با آنان پیمان خود را
بشکنید، تا در شکستن پیمان همسان باشید. در آیه مورد بحث ما نیز گفته میشود که چون آنها اعراض کردند، متقابلا تو هم به
صفحه 110 از 410
در یک جمله شرطیه قرار گرفته است. « علی سواء » آنها هشدار بده و میبینیم در هر دو آیه کلمه
این تقابل میان مشرکان و پیامبر اسلام (ص) در آیات دیگري هم مورد تأکید قرار گرفته، از جمله:
( و ان کذبوك فقل لی عملی ولکم عملکم انتم بریئون مما اعمل و انا بريء ممّا تعملون (یونس / 41
و اگر تو را تکذیب کنند بگو: کردار من از آنِ من و کردار شما از آنِ شماست، شما
(144)
از آنچه من انجام میدهم بیزارید و من از آنچه شما انجام میدهید بیزارم.
در ادامه آیه مورد بحث، پس از دادن هشدار و اعلام خطر به مشرکان، از زبان پیامبر گفته میشود که من نمیدانم آیا آنچه وعده
داده شدید نزدیک است یا دور؟ یعنی در صورت رویگردانی شما از خدا، نزول بلا حتمی است ولی زمان آن را نمیدانم، چون
نزول بلا از سوي خداوند براي خود حساب و کتابی دارد که فقط خدا از آن آگاه است.
و لذا در آیه بعد میفرماید: خداست که سخن آشکار شما و آنچه را که پنهان میکنید میداند. این آیه اشاره روشنی دارد که نزول
بلا و تحقق وعده عذاب با گفتارها و افکار نهفته در درون مشرکان رابطه خاصی دارد.
در آیه بعدي، راجع به هشداري که به مشرکان داده شد، باز از زبان پیامبر گفته میشود که من نمیدانم شاید آن هشدار، آزمایشی
براي شما و مهلتی براي بهرهمندي شما از این دنیا تا زمان معینی باشد. یعنی همانگونه که از زمان وقوع آن آگاهی ندارم از
هدفهاي آن نیز آگاهی ندارم، ولی شاید هدف از آن آزمایش شماست، و اینکه خداوند وعده خود را به صورت فوري عملی
نمیکند، براي آن است که شما مدت معینی از زندگی برخوردار و بهرهمند شوید، شاید فرصتی براي بازگشت باشد.
آیه ( 112 ) قال رب احکم بالحق و ربنا الرحمان المستعان...: این آیه، آیه پایانی سوره مبارکه انبیاست و در آن سخن دیگري از
زبان پیامبر نقل میشود که پس از خطابی که به مشرکان کرد، خداوند را مورد خطاب قرار میدهد و میگوید: پروردگارا! به حق
داوري کن. منظور این است که میان من و مشرکان مطابق با آنچه حق است حکم نما. مسلم است که خداوند همیشه به حق داوري
میکند، ولی آوردن کلمه حق در اینجا براي تعریض به مشرکان است که بدانند حکم خدا مطابق حق و عدل و راستی است.
پس از این دعا، بار دیگر از زبان پیامبر خطاب به مشرکان گفته میشود که پروردگار ما همان خداي رحمان است و در برابر آنچه
شما توصیف میکنید از او
(145)
استمداد میشود.
به معناي پروردگار « ربنا » به معناي پروردگار من ولی در خطاب به مشرکان کلمه « ربّ » توجه کنیم که در این آیه در مقام دعا کلمه
ما به کار برده شده است و اشاره به این دارد که مشرکان چه بخواهند و چه نخواهند خداوند پروردگار آنان هم هست.
همچنین از اسم رحمان استفاده شده که اشاره به این دارد که رحمت خدا عام است و حتی مشرکان هم از این رحمت عام بهرهمند
هستند. در ادامه آیه، از خداوند به عنوان کسی یاد میشود که در برابر سخنان باطل مشرکان و تهمتهایی که به پیامبر اسلام میزنند،
به او باید پناه برد و از او طلب یاري کرد.
در اینجا تفسیر سوره مبارکه انبیاء به پایان میرسد و ما نیز از خداوند رحمان و مستعان، استعانت میکنیم و از درگاه او براي اتمام
این تفسیر مدد میجوییم.