گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد اول
اشرف






اشرف

از اوائل رژیم شاه، اشرف دارای قدرتی در صحنه بوده و با اراده ای قوی و بی پروا. او شخصا در اولین

سالهای نامطمئن برادرش به استوار نمودن او کمک کرد. توطئه های او با ملکه مادر برای 3 زن شاه و


نابرادریش عبدالرضا معروف است. اما از دهه 60 که شاه اطمینان خود را در سلطنت به دست آورد،

نفوذ سیاسی و شخصی اشرف و بیشتر کارهای او در مورد امور زنان و حقوق بشر بوده است. او نماینده

ایران در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل بوده و همچنین او در صحنه سیاسی نقش مهمی داشته است.

سفر او به چین و هندوستان باعث روابط خوب این دو کشور با ایران شد. مؤسسات خیریه اشرف، کارهای

کمی برای مردم ایران انجام داده اند. تا زمانی که شاه زنده است روش زندگی اشرف دارای اهمیت کمی

است و بجز شرمساری برای رژیم پهلوی چیزی در بر ندارد. ولی اگر شاه قبل از روی کار آمدن ولیعهد

بمیرد، اشرف وارد صحنه مبارزه با فرح می شود. کسانی که ممکن است از اشرف پشتیبانی کنند: هویدا،

شریف امامی، نصیری، کریم پاشا بهادری، رشیدی و علی رضایی خواهند بود. در این بین اسداللّه علم،

منوچهر اقبال، فریدون مهدوی و احتمالاً ارتش از فرح پشتیبانی خواهند کرد. تحلیل سفارت این است که

فرح بر اشرف پیروز می شود، چون بهتر می توان او را پشت پرده کنترل کرد تا اشرف سرسخت را.


ولیعهد

ص: 279

ولیعهد

شاه آینده ایران یک پسر 14 ساله است که بر خلاف تحسین مقامات در مورد او به نظر می رسد که از

هوش متوسط و معمولی برخوردار باشد، از اوایل دوران جوانی در خانه خود و در محوطه کاخ سعدآباد،

جدا از والدین و برادرها و خواهرهایش و با حضور مراقبین زندگی کرده است. او اولین مرتبه در موقع

تاجگذاری شاه در سال 1976 و سپس در مانور دریایی خلیج فارس حضور یافت. نفوذ خارجی اولیه در

فلسفه و تحصیلات ولیعهد زبان فرانسه است؛ اگر چه او انگلیسی هم مطالعه می کند. بیشتر به خاطر دلایل

امنیتی شاه می خواهد که جانشینش تحصیلات خود را در ایران تکمیل کند.ولی تأکید دارد که آموزش

نظامی، اقتصادی را در خلال مسافرتهای خارجی به پایان برساند. ولیعهد چند باری به سوئیس و فرانسه

مسافرت کرده و در سال 1973 یک سفر یازده روزه به آمریکا داشت. شاه امیدوار است که ولیعهد از اول

زمامداریش با قدرت برای ایرانی با ثبات کار کند.


قسمت A/3 محرمانه

قسمت A/3 محرمانه



مشکلات جانشین

مشکلات جانشین

اگر در طول 5 یا 10 سال آینده ایران، شاه را از دست بدهد به دوگونه اثر خواهد داشت.

در کوتاه مدت : اگر شاه قبل از 20 ساله شدن ولیعهد بمیرد و یا کشته شود، بر طبق قانون اساسی، فرح

جانشین او خواهد بود که با همکاری شورای سلطنت کشور را اداره خواهد کرد. ارتش و نیروهای امنیتی

و طرفداران مدرنیزه شدن، از او پشتیبانی کرده و سیاست دولت به شکل قبلی باقی می ماند. ولی اگر

جانشین شاه رهبر قادری نباشد احتمالا دوره بحران به دنبال خواهد داشت و خرابکاریهایی از جانب

چپهای رادیکال و مسلمانان مرتجع صورت خواهد گرفت که ارتش و نیروهای امنیتی دخالت کرده و یا از

سلطنت پشتیبانی خواهند کرد و یا از یک مرد مقتدری مانند رضا شاه. امکان ضعیف تر است، که تحولی


باعث مرگ شاه و برکناری فرح و شورای سلطنت شود. تحت چنان شرایطی، یا سلسله جدیدی آغاز

خواهد شد و یا مردی تحت عنوان رئیس جمهوری روی کار خواهد آمد و ممکن است، به خاطر ملی گرایی

خارجیان را از کشور بیرون کند. در دراز مدت : اگر شاه در مدت 10 تا 15 سال از دست برود انتقال قدرت

به یک جانشین طرفدار شاه آسانتر خواهد بود و جنگ و رقابت بر سر قدرت کمتر خواهد شد.


مشکلات و دردسرها

مشکلات و دردسرها: موضوع مهم در این بازی قدرت که بعد از خروج شاه از صحنه خواهد بود، نفوذ

قدرتهای خارجی است. در حال حاضر به نظر می رسد که شوروی آمادگی برای ایفاء نقش دارد، ولی ما

امیدواریم که آمریکا با استفاده از نفوذش جلوی کوشش شوروی را گرفته و به میانه روهای داخل ایران

اجازه دهد که مسئولیتها را در دست بگیرند تا اینکه اوضاع به صورت عادی برگردد. با روی کار آمدن یک

حکومت جدید سؤالاتی در رابطه با ادامه استفاده از تجهیزات اطلاعاتی، دسترسی به بنادر ایران،

هماهنگی هوایی، گاز، نفت و روابط آتی ایران و آمریکا در امر تجارت مطرح خواهد گشت که به نظر ما

استفاده از این تجهیزات در دوران حکومت جدید به اندازه حال نخواهد بود.



مدرنیزه شدن رژیم سلطنتی ایران؛ یک ارزیابی سیاسی

ص: 280

شماره سند : تهران 8776

از : سفارت آمریکا در تهران قسمت A/4

به : وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی تاریخ : 10/4/55

موضوع : مدرنیزه شدن رژیم سلطنتی ایران؛ یک ارزیابی سیاسی

گزارشگر : استمپل

1 سند زیر خلاصه ای از تهران 123 A می باشد که به قسمت پستی شما و آدرسهای دیگر ارسال

شده.

2 توسعه سریع اقتصادی ایران یک رشد پیوسته و ملازم را در مشارکت سیاسی به وجود نیاورده

است. بیشتر گروهها در حالی که مناسبات و روابط کافی با سیاسیون را برای منافع خود حفظ کرده اند، به

خاطر بدبینی و بدگمانی نسبت به سیستم سیاسی فعلی، از فعالیت سیاسی بیشتری خودداری کرده اند. شاه

به طور کامل بر سیاستهای حاضر در ایران تسلط و نفوذ دارد، ولی برای افزایش ثبات در ایران باید

گروههای موجود به طور موفقیت آمیزی در جریانات سیاسی دخیل باشند. ترکیب نخبگان ایران در حال

تغییر و تحول می باشد و بیشتر گروهها که در اصل پشتیبان رژیم هستند مانند تجار، افسران ارتش، مقامات

رسمی طبقه متوسط، و بیشتر روشنفکران ممکن است تهدید جدی نسبت به وفاداریهای خودشان

احساس کنند؛ مخصوصا در بحرانی که وحدت این افراد را بین دو مرکز قدرت تقسیم کند.

3 در حال حاضر مخالفت چندان آشکاری نسبت به دولت حاضر وجود ندارد. مذهبیون محافظه کار

بیشتر از جنبه های مدرنیزه کردن ناراضی و ناخشنود می باشند، ولی تاکنون فقط مشکل بالقوه ای بوده اند.

عملیات تروریستی نظرات مردم را جلب می کنند و تحریک جدی به شمار می روند، ولی فقط اثر

حاشیه ای بر قوه محرکه سیاسی ایران دارند. از این گذشته اخیرا دولت ایران با موفقیت آنها را شکار کرده

است. تعدادی از دانشجویان و روشنفکران به خصوص آنهایی که در خارج هستند با رژیم مخالفت

می کنند. ولی آنها طوری متشکل نشده اند که بتوانند از حمایت عمومی برخوردار باشند. تا زمانی که

وضعیت اقتصادی ایران نسبتا خوب باقی بماند و شاه و یا یک جانشین قانونی در قدرت باشد، این

مخالفتها احتمالاً اثر مهمی بر روی سیر تکاملی وضعیت سیاسی ایران نخواهند داشت.

4 هنوز سیاست ایران شدیدا به شخصیتها و نفوذ اقوام و دوستان وابسته است. علیرغم توسعه اخیر

اقتصادی گامهای کوچکی در جهت تشکیلاتی کردن کشور برداشته شده است. قدرت مجلس کاهش

یافته و حزب رستاخیز نوپا و جدید، هنوز به آن صورت سازمان یافته نیست که بتواند نقش مهمی را ایفا

کند؛ گرچه رهبران آن از طریق کار دفتری سیاسی، دارای نفوذ زیادی هستند. شیوه های تکنولوژی جامعه

مدرن با روشهای سنتی استبداد پدرانه ایران متضاد هستند. شاه، دولت و حزب می گویند که می خواهند

ارزشهای اجدادی و موروثی را با عدم تمرکز دولت و مدیریت حزب تغییر دهند، در صورتی که عوامل

بازدارنده کاری از پیش نمی برند. موفقیت این مرحله میزانی از توانایی سیستم سیاسی ایران برای تطبیق و

مدیریت یک اجتماع مدرنیزه می باشد.

5 ظاهرا ایران شروع به سعی در تأثیرگذاری روی محیط خارجی کرده و این بعد از مدت دهها سال


است که بر ایران نفوذ کرده اند و تأثیر گذاشته اند. اتحاد جماهیر شوروی هنوز به عنوان دشمن شماره یک

عمومی محسوب می شود و ایالات متحده آمریکا ابرقدرت پشتیبان اصلی ایران می باشد. به هر حال

ص: 281

ناسیونالیسم رستاخیزی ایران، روابط دولت را با دوستان وخیم تر و بحرانی تر کرده است و مبادرت به

مقصر شناختن بی کفایتیهای خارجیان در توسعه صنعتی و اقتصادی در حال افزایش است.

6 گذشته از حوادث مهم پیش بینی نشده، مثل ترک ناگهانی شاه، ایران مشکلات مدیریت اقتصادی

فزاینده ای خواهد داشت و این به همراه دخالت بیشتر گروههای حزبی که دولت را بیشتر مورد انتقاد قرار

خواهند داد، خواهد بود. که این احتمالاً نتیجه اش باعث محدود شدن بعضی از فعالیتهای سیاسی و متقابلاً

انتقاد بیشتر از خارجیان خواهد بود. ایران مواضع لازم برای اداره یک جامعه در حال رشد را برای

اصلاحات به وجود خواهد آورد، اما این روش خیلی آسان نخواهد شد. سازش غیر مستقیم، نه

رودررویی مستقیم، روش سیاسی کامل ایران باقی خواهد ماند و در پنج الی ده سال آینده شاه یا خودش

در مسئولیت با دیگران شریک خواهد شد و یا وقتی اطرافیانش بازنشسته و یا بمیرند، او مجبور به این کار

خواهد شد. اگر یک بحران دنباله دار در حدود 6 الی 7 سال آینده اتفاق افتد، احتمالاً در ابتدا شورای

سلطنت حافظ سلطنت و کشور خواهد بود و اگر گروهها منافع خودشان را مهمتر از وحدت و ثبات بدانند،

مسابقه قدرت صورت خواهد گرفت.

7 با توجه به تحولی که احتمال آن در آینده می رود، منافع آمریکا در حفظ روابط نزدیک با ایران و

حمایت از توسعه و مدرنیزه ساختن آن می باشد. لازمه داشتن این روابط دیپلماتیک زیرکانه، صبر و تحمل

در برابر تندیها و آمادگی برای صحبت آشکار و صادقانه در جهت حل مشکلات می باشد، که این

مشکلات، موجودیت این تحول داخلی و خارجی که کلاً به نفع مصالح آمریکا است را تمدید

می کند.هلمز


قسمتA/5

قسمت A/5

محرمانه

حزب رستاخیز شروع به کار می کند

حزب رستاخیز شروع به کار می کند

خلاصه: با انتخاب دبیرکل و دیگر مقامات مقدماتی، حزب رستاخیز آماده افزایش فعالیتها و

تشکیلات خود می شود تا نقش بزرگتری در سیاست ایران بازی کند. دبیر کل جدید جمشید آموزگار

افراد وفادار به خود را در رتبه های حساس این حزب به کار گمارده است که این گروه جدید روحیه فعالتر

کردن و مدرنیزه تر کردن را دارند. بزرگترین مسئله که رهبری این حزب با آن رو به روست، برآوردن

خواست شاه در مورد شرکت همه جانبه حقیقی مردم می باشد. موفقیت این حزب در توانایی برای مقابله با

این سه مسئله است:

آ گسترش امکان شرکت فعالان علاقه مندی که به دلیل عدم گسترش سنتی حزب دلسرد شده اند.

ب تشکیل سازمانهای میانه رو برای کانالیزه کردن عقاید به رهبری ملی.

ث گسترش آرام قدرت حزب برای همکاری با دولت به طریقی که بتواند در تمام سطوح دولت را


کمک کرده ولی داخل دستگاه دولتی نشود و از طرفی نفوذ خود را نیز از دست ندهد.


قسمت A/6

ص: 282

قسمت A/6


تک حزبی در ایران

از : سفارت آمریکا در تهران تاریخ : 10 جولای 1975

به : وزارت امور خارجهمحرمانه

موضوع : تک حزبی در ایران

خلاصه: این گزارش تحلیلی است از انگیزه ها و نتایج حاصل از تحول ایران به سیستم تک حزبی و

تشکیل حزب رستاخیز از جانب شاه در دوم مارس. ما معتقدیم این عمل عمدتا از تمایل شاه به تسلط

بیشتر و کم کردن انتقادهای داخلی برخاسته؛ اگر چه چنین اقدامی در دوران رشد ناسیونالیسم و اعتماد به

نفس ایران غیر ضروری به نظر می رسد. به علاوه او می خواست بعضی ایرانیان با کفایت را که به سبب

عضویت در احزاب مخالف، خود را کنار گذاشته می دیدند، در جریانات سیاسی وارد کند. این حرکت با

وضعی که شاه اغلب از دموکراسی سبک غربی دارد و آن را برای ایران با تجارب تاریخی و فرهنگی

مخصوصش، بی ثمر، نامتناسب و باز می داند، سازگاری دارد.

بسیاری از علایم حاکی از آنند که ایجاد حزب واحد در ایران اقدامی بود که شاه برای کاستن قدرت

روز افزون نخست وزیرش انجام داد. حال مقصود او هرچه بوده باشد، چنین نتیجه ای ظاهر شده است.

انتخابات 20 ژوئن حزب رستاخیز مردم ایران، باعث شرکت و توجه آنان که از شم سیاسی برخوردارند،

در انتخابات شد. اما در حال حاضر انتظار نمی رود که این مانور سیاسی شاه چندان تغییری در عوام ایجاد

کند و این مسئله برخلاف نظر شاه مبنی بر رشد دادن نهادها با عدم دخالت او در سطوح پایین می باشد. این

امر باعث می شود که نهادهای سیاسی نتوانند یاد بگیرند که چگونه بدون صدور راهنمایی از جانب او

فعالیت خود را ادامه دهند. (پایان خلاصه)


بررسی قضیه از جنبه مؤسسات و امنیت

بررسی قضیه از جنبه مؤسسات و امنیت

با هم به طور اجمالی اظهارات مکرر شاه و دولت را مبنی بر اینکه سیستم چند حزبی نتوانسته است، از

افراد با کفایت سیاسی استفاده کند قبول می کنیم. سیستم تک حزبی این مشکل را حل می کند. اگر چه هنوز

نتوانسته است که قابلیت خود را در جذب علاقه عموم به فعالیتهای خود نشان دهد. به علاوه ناراحتی شاه

از انتقادات هرچند محدودی که در سیستم چند حزبی مطرح می شد، عامل مهمی در تصمیم او به حذف

جناح مخالف، ولی رام ایران بود. اگر چه شاه آشکارا اعلام کرده بود که سیستم چند حزبی را ترجیح

می دهد، ولی در واقع وی از ترتیب دادن یک حزب جناح مخالف که برای او معقول یا مقبول باشد عاجز

بود. برخورد او با دو دبیر کل سابق حزب مردم علی نقی خانی و ناصر عامری مطمئنا او را قانع کرده

است که فضای سیاسی تحت کنترل ایران، یک حزب مخالف را تحمل نمی کند. موقعی که انتقادهای این دو


دبیر کل، باعث ناراحتی شاه یا هویدا شد به سادگی مرخص شدند. عامل مؤثر دیگر در تصمیم شاه ممکن

است همان نظر مشهورش درباره دموکراسی غربی باشد. او اعتقاد دارد که این دموکراسی حتی در همان

جوامعی که آن را پدید آوردند، نمی تواند آن چنان که انتظار می رود موفق باشد. او به دموکراسی به عنوان

پدیده ای بسیار مجزا از جو فرهنگی و سیاسی ایران می نگرد. به نظر او ایران تنها تحت حکومتهای بسیار

متمرکز و مستبد قادر بوده است به عظمت دست یابد. در این زمینه، حزب رستاخیز ملت ایران را می توان

قدمی دیگر به سوی افزایش تسلط بر این جامعه دانست. اخراج روزنامه نگاران دارای سوابق مشکوک،

ص: 283

تعطیل اجباری روزنامه ها و مجلات کوچک، اتخاذ سیاست خشن نسبت به ناآرامی های سابقه دار

دانشجویی (که از آغاز دسامبر 1974 تا آخر مارس 1975 طول کشید) همگی نمودار اتخاذ سیاست

تندتر در مورد آنها که فعالیت در فضای سیاسی فعلی ایران را نمی پذیرند، می باشد. در واقع شاید مسئله

دانشجویان و توطئه 1973 روزنامه نگاران و روشنفکران بر ضد شاه باعث جلو انداختن اتخاذ چنین

تصمیمی از جانب شاه شده باشد. زیرا برنامه هایی برای ایجاد کمیته های حزب در هر دانشکده در دست

اجرا است. به هر صورت شاه نشان داده است که در بسط تسلط خود بر تمام زمینه های زندگی ایرانیان

می باشد، و تاکتیک قدیمی روشنفکران و دیگران را که یک ناظر آزاد و غیر متعهد در ظاهر نامیده است، به

هیچ می گیرد. حزب رستاخیز حائز مکانیسمی است که علاوه بر ایجاد امکان راه یابی در فعالیت سیاسی،

وسیله ای قانونی نیز برای شناسایی مخالفین نامطلوب می باشد. بنای حزب رستاخیز بر این نظریه شاه

است، که معترضان به برنامه او در ایران باید بین زندان، تبعید یا محو شدن، یکی را انتخاب کنند.

اینک حزب جدید چهار حزب موجود را در خود تلفیق کرده است. این امر همراه با انتقادهای جاری

روزنامه ها از احزاب قدیم به جهت خودخواهیشان و جارو جنجال های آنان بر سر مسایل تصنعی و یا به

خصوص حمله، حزب ایران نوین، به سبب عدم موفقیت آن در جلب مردم ممکن است باعث رانده شدن

بعضی سردمداران حزبی شود. به هر حال در حزب رستاخیز پستهایی برای چهره های سرشناس احزاب

دیگر در نظر گرفته شده است. بیشتر ساخت حزب جدید مبتنی است بر آنچه در حزب ایران نوین بوده

است؛ به این ترتیب کمتر کسی از اعضای فعال سابق بدون پست خواهند ماند. ایرانیان هم به عنوان اعضای

نهادهای گوناگون و هم به عنوان افراد مملکت برای پیوستن به حزب رستاخیز هجوم آورده اند تا اعتقاد

خود را به شعار جدید سیاسی ایران یعنی «سلطنت، مجلس، انقلاب شاه و مردم» به اثبات رسانند. هنوز ما

شک داریم که شاه حمایت آنان را صادقانه بداند و یا از حزب رستاخیز انتظار موفقیت بیشتر از اسلاف

خود، در جذب مردم به فعالیتهای سیاسی داشته باشد. به نظر می رسد که او آماده است به دنبال حرکت

سنتا ایرانی خود، بدون چندان توجهی به محتوی، به شکل تأکید ورزد.

گزارش مطبوعات برعکس است. اکثرا افراد مورد تماس سفارت اعلام سیاست جدید توسط شاه را با

بدبینی و حیرتی که هنوز هم باقی است می نگرند. نحوه اعلام آن نیز، حالت شکاکیتی را که ایرانیان نسبت

به سیاست دارند، تشدید کرد. در صحبتهایی که با ایرانیان عادی (عادی در برابر فعالین حزبی که قاعدتا

منافعشان را در ابراز عقاید خود در نظر می گیرند) از قبیل کتابفروش، تاجر جزئی، و دیگران شد، فهمیدیم

که به نظر آنان احزاب سیاسی قبلی وسیله خوبی برای اظهار نظرات سیاسی نبودند. به نظر می رسد آنان


درباره حزب جدید هم عقیده مشابه این را حفظ کرده اند. در سطح جهانی، مخصوصا بین آمریکاییها و

اروپاییها که قبلاً هم به رژیم شاه معترض بودند، عکس العمل منفی تر بوده است. اگر چه انحلال سیستم

چند حزبی انتقادات خارجیان را تشدید نموده است، ولی تردید داریم که شاه به آنها توجه کند. او موقعیت

خود و کشورش را به سبب نفت و سابقه رهبری موفق، چنان قوی یافته است که انتقادات به سیاست

داخلی خود را محکوم به محو یا بی نتیجه گی می بیند. در این مورد شاید او حق داشته باشد، ولی

عکس العمل بین المللی ممکن است بازگشت ایرانیان مقیم خارج را که می توانند به حل مسئله کمبود

نیروی انسانی ماهر کمک کنند به اشکال اندازد.


تنزل هویدا؟

ص: 284

هویدا؟

شاید بتوان ایجاد حزب رستاخیز از جانب شاه را اقدامی برای کاستن قدرت روزافزون هویدا دانست.

سابقه این ملاحظه و اثر آن بر موقعیت شاه در سیاست روزانه در شماره های A/7، 11آوریل و A/7516

آوریل شرح گردیدند. هر روز بیشتر آشکار می گردد که یک نتیجه مهم تشکیل حزب رستاخیز تنزل

موقعیت هویدا بوده است. اگر این تنزل مقصود شاه بوده باشد، که یحتمل هم هست، اولین بار نخواهد بود

که شاه بر ضد وزیری که از حدود معین خود تجاوز نموده اقدام کرده است.


نمونه های تاریخی

نمونه های تاریخی

در سال 1962 علی امینی آخرین نخست وزیری که تا حدودی حائز قدرت مستقل از شاه بود،

مصالحه بین سلطنت و جبهه ملی را تأیید نمود. به موجب آن یک پنجم کرسیهای مجلس و حداقل یک

وزیر در کابینه برای آنها تضمین می شد. جبهه ملی با همه تفرقش اعتقاد داشت که باید صبر نمود تا تمام

ایران به دامنش بیفتد و آن گاه مصالحه کنار گذاشته شود. شاه هم همین را بهانه نمود تا نخست وزیر خود را

که به طرفداری از «تقلیل قدرت پادشاه در سیاست شهرت داشت» کنار گذارد. بعد هم یک سری

جانشینان رام تر به دنبال آمدند.

در سالهای 1963 1962 شاه برنامه اصلاحات ارضی خود را که بعدا هسته انقلاب شاه و مردم شد به

حسن ارسنجانی که شخص لایق و مصممی بود محول کرد. او از طریق سخنرانیهای ماهرانه و گسترده و

مسافرتهای مکرر به مناطق روستایی خود را به روستاییان، مترادف با اصلاحات ارضی شناساند. از

تمامی محبوبیت روز افزون خود به صورت سرمایه سیاسی در تشکیل حزب دهقانان استفاده کرد و در

همان مرحله شاه خواستار توقف بلندپروازیهای ارسنجانی شد. از آنجایی که شاه همواره شخصیت

شناس زیرکی بود، ارسنجانی را عازم سفارت در رم کرد و حساب هزینه نامحدودی هم در اختیارش

گذارد. اگر چه او قول داد که بر خواهد گشت، ولی به زودی تسلیم تلألو زندگی رومی شد و دیگر عاملی در

سیاست ایران حساب نگردید. به هیچ وجه اطمینان نداریم که شاه هویدا را هم به عنوان تهدیدی تلقی کرده

باشد. احتمالاً او هویدا را وسیله ای سودمندتر از امینی یا ارسنجانی یافته است. این موضوع، نخست وزیر

بودن او را برای ده سال و نیم توجیه می کند.


به هر حال هم سفارت و هم SRF (سیا) بر اساس شواهدی گزارش نموده اند که قدرت و فساد حزب

ایران نوین هویدا، مهمترین عوامل قانع کننده شاه به این نکته بود که عملکرد سیستم حزبی، مطلوب او

نیست و باید عوض شود. به دنبال کنگره افتتاحیه 30 آوریل تا 6 می و تشکیل حزب رستاخیز، شواهد

قانع کننده ای جمع آوری شد که دال بر شکست هویدا می باشند.

شاه در سخنرانی اعلام سیستم حزبی جدید در 2 مارس، هویدا را برای مدت 2 سال به سمت دبیر کل

حزب معین کرد (بعدا به چهار سال افزایش یافت)، اما شاه این را هم روشن نمود که هویدا قدرت انتصاب

زیردستان اصلی حزب را نخواهد داشت. (هویدا گفته است که امیدوار است تا آخر دوره، دبیر کل باقی

بماند. شایع شد که او نخست وزیری را حفظ خواهد کرد. کمی بعد از انتخابات جمشید آموزگار جانشین او

خواهد شد).


کنگره حزب رستاخیز

ص: 285

کنگره حزب رستاخیز

انتخاب نصراللّه انتظام، یار قدیمی اسداللّه علم وزیر دربار و رقیب قدرتمند هویدا، به سمت رئیس

کنگره احتمالاً از به هم خوردن تعادل قوا در صحنه احزاب سیاسی ایران حاکی بود. شواهد دیگر بر

انحطاط مقام هویدا در حوادثی که منجر به تشکیل اساسنامه حزب شد، آشکار می گردد. هویدا در همین

کار با کمیته های تهیه اساسنامه، پیش نویس را یافت که قدرت زیادی برای کنترل حزب به دبیرکل (خود

او) و یک کمیته منتصب دبیرکل قائل می شد. دبیر کلی این توانایی را داشت که برای دیگر واحدهای حزب

محدودیت ایجاد کند، امور مالی حزب را کنترل کند و مقامات مختلف حزب را عزل یا نصب کند. به علاوه

پیش بینی شده بود که تواناییهای دبیرکل تنها در این امور منحصر نشود، بلکه وی مجاز به انجام هر کاری

برای پیشبرد امور حزب باشد. معلوم بود که کمیته منتصب دبیرکل می بایست بقیه امور مدیریت و انضباطی

در سلسله مراتب حزب، مثل کنترل کمیته های مدیران جزء واحدهای محلی حزب را به عهده بگیرد.

کمیته های مدیران جزء هم تحت ریاست یک قائم مقام سازمانی منتصب از جانب دبیرکل هستند. در

جریان کنگره انتقاداتی از مشی و سیاست دولت عنوان شد که در چند سال اخیر از لحاظ بی پرده گویی

بی سابقه بوده است. در این کنگره وزیر کشور جمشید آموزگار اساسنامه دیگری را پیشنهاد کرد که در آن

قدرت دبیرکل محدودتر و در عوض دوائر گوناگون حزبی تقویت می شدند. در پایان، نتیجه پیشنهادی

آموزگار با تغییرات جزیی تصویب شد (ضمیمه شماره 1 حاوی متن اساسنامه نهایی می باشد). در این

نسخه قدرت بین دبیرکل و دوائر حزب، مخصوصا هیئت اجرایی تقسیم شده است و سیستم بازرسی و

تشخیص فردی که مشخصه فعالیتهای سیاسی ایرانی است، در آن منعکس است. در نتیجه مصوبه کنگره،

طرح کمیته دبیران رد می شود ولی دبیر کل باز هم بالاترین مقام اجرایی محسوب می گردد و حق انتصاب

حداکثر سه قائم مقام، و مقامات مختلف اجرایی حزب برای او محفوظ است. او بر هزینه و تخصیص

بودجه حزب نظارت دارد ولی هیئت اجرایی نیز امور ممیزی را کنترل می کند.

دبیر کل از طریق انتصاب دبیران کل استان، نظارت خود را بر تمام شبکه های مناطق حفظ می کند. از

طرف دیگر، هیئت اجرایی مسئولیت احساس اجرای مصوبات حزب، تجدیدنظر و تأیید اسامی


کاندیداهای انتخابات مجلس و شوراهای محلی حزب را به عهده دارد. همچنین این هیئت مسئول

تصویب قوانین داخلی و دستور کار کنگره های حزب و بودجه پیشنهادی دبیر کل به اضافه تشکیل یک

هیئت نظارت، که وظیفه اش محدود به گزارش هر مسئله حزبی به هیئت اجرایی است می باشد. هویدا به

عنوان نخست وزیر ریاست دایره سیاسی حزب رستاخیز را هم عهده دار است. وظیفه این دایره هماهنگ

کردن فعالیتهای حزب و دولت و تجدید نظر مسایل ملی، که از جانب هیئت اجرایی یا هویدا به آن ارجاع

می گردد،می باشد. اکثریت اعضای دایره سیاسی باید از جانب هیئت اجرایی انتخاب گردند. واضح است که

هویدا برای اطمینان از کنترل حزب باید هم هیئت اجرایی و هم دبیرکلی را در دست داشته باشد. اما یکی از

رقبای هویدا، جمشید آموزگار، به عنوان رئیس هیئت اجرایی انتخاب شد و به فرهنگ مهر، هم رئیس

دانشگاه پهلوی که عموما وی را دست پرورده علم، وزیر دربار، می دانند پست قائم مقام ریاست تسلیم

گشت. پست دیگر قائم مقام ریاست را هم مهناز افخمی رهبر سازمان زنان و همدم اشرف پهلوی دارد.

جالب است بدانیم که مهدی قاسمی و دکتر حسین تاجداد مقام معاونت هیئت اجرایی را دارند. اولی عضو

سابق کمیته مرکزی حزب مطرود توده است و دومی هم بنا به گزارشات SRF (سیا) با روسها روابط

ص: 286

نزدیکی دارد. یکی از اعضای هیئت اجرایی، دکتر احمد قریشی به ما اطلاع داد که مسایل شخصیتی در

تشکیل کنگره اساسنامه حزب دخالت داده نشد. حتی روحیه ای وجود داشت که باعث می شد حداکثر

کوشش برای تصویب یک سند، تا حد ممکن دموکراتیک و عملی به کار برده شود و حزب جدید از پایگاه

مردمی خوبی برخوردار گردد. در حالی که این امر ممکن است صادق بوده باشد ولی با دریافتی که ما از

سیاست ایران داشته ایم و آن را سرشار از رقابتهای شخصی می دانیم تطبیق ندارد.

هنوز خیلی زود است که هویدا را با ضربه هایی که خورد، از دور خارج شده فرض کنیم. در برابر

رقبایش او از چندین امتیاز برخوردار است. حزب ایران نوین تماما خود را به حزب رستاخیز ملحق نمود

و به این ترتیب حزب رستاخیز با حائز شدن گروه کثیری از فعالین حزبی طرفدار هویدا از همان اوائل

فعالیتش از کادر سابقه داری برخوردار شد. به علاوه، اعضای سابق حزب ایران نوین در استانها

موقعیتهای حساس کنترل انتخابات کشوری را در دست داشتند. این تغییر پایگاه قدرت هم در نظر گرفته

شد و حزب رستاخیز دستورات اکیدی، ظاهرا از شاه دریافت کرد که شرکت سردمداران حزب ایران نوین

در کنگره حزب محدود گردد.

در هر ارزیابی موقعیت هویدا، اسم پرویز ثابتی هم به میان می آید. ثابتی تمام دوران زندگیِ

بزرگسالی اش روابط نزدیک با هویدا را داشته است و در حال حاضر رئیس اداره سوم ساواک یعنی مسئول

امنیت داخلی می باشد. ثابتی و خانواده اش مانند هویدا طرفدار تقلیل قدرت پادشاه بوده اند (رجوع به

شماره 75 A، 16 آوریل) و در گذشته همیشه اداره ثابتی مسئول بازرسی اظهار نظر و تصفیه نهایی

کاندیداهای مقامات سیاسی بوده است، و به این ترتیب هویدا توانسته است سوابق چندین نفر را که سابقه

شبهه انگیزی داشته اند روشن کند. به نظر می رسد که شاه به رئیس اطلاعات خود سپهبد حسین فردوست

اطمینان می کند. کار تجدید نظر کاندیداهای انتخاب مجلس به عهده اوست. شاید این حرکت برای

تضعیف نخست وزیر بوده باشد.


هویدا هرکجا که توانست اقدام به تطبیق سازمان سیاسی جدید به نفع خود کرد، ولی زیاد موفق نشد.

هویدا هنوز پایگاه قوی قدرت خود را در نخست وزیری حفظ می کند و در چند ماه آینده موقعیتش بالا یا

پایین خواهد رفت. اما حداقل در حال حاضر ظاهرا این موقعیت در برابر رقبایش تنزل نموده است؛ حال

اینکه مقصود شاه همین بوده باشد یا نه را در نظر نمی گیریم.


انتخابات

انتخابات

انتخابات عمومی در 20 ژوئن دو ماه زودتر از زمان معمول انجام شد. افراد گوناگون برای صندلیهای

مجلس خود را نامزد کرده بودند. صلاحیت تمامی آنان قبلاً توسط شوراهای منطقه ای حزب رستاخیز،

هیئت اجرایی و مقامات امنیتی بازرسی شده بود. (رجوع به گزارش 5029 تهران). عکس العمل اولیه

نسبت به انتخابات بسیار وسیعتر از معمول بود و بیش از 10000 نفر نامزدی خود را برای به دست آوردن

268 صندلی مجلس و 30 صندلی سنا اعلام کرده اند. شاید به علت معرفی حزب جدید توسط شخص شاه

بوده باشد. 841 نفر از این بین تأیید شدند و اجازه تبلیغات دریافت کردند، ولی نامزدی دقیقا نصف

اعضای مجلس فعلی و 11 نفر از 30 سناتور پذیرفته نشد. اگر چه به سبب تصمیمات رژیم بدین مضمون

بحث در موارد نفت، سیاست خارجی و انقلاب شاه و مردم ممنوع اعلام شد، و فعالیتهای انتخاباتی عاری

ص: 287

از اهمیت و بزرگی شایسته و بایسته بود؛ ولی در چند سال اخیر این پر جنب و جوش ترین انتخابات ایران

بوده است. از مشخصات این فعالیتها بیانات تلویزیونی کاندیداها (که معمولاً به ذکر مشاغل و فعالیتها و در

تعهد ارائه طرحهای خوب خلاصه می شد)، پوسترها و بلندگوهای سوار بر اتومبیل را می توان نام برد. در

تهران هم پدیدار شدن تابلوهای انتخاباتی با کمک شرکت اتوبوسرانی تهران یا عضویت در اتحادیه ها و

اصناف کارگری هم از دیگر مشخصات آن بود و دولت تا آنجا که برایش امکان داشت ثبت نام در

رأی گیری اجباری نمود. نخست وزیر هویدا چندین بار اعلام نمود که عدم ثبت نام در رأی گیری ایجاد

زیان به حزب جدید محسوب خواهد گردید و مهمتر از آن به شناسنامه شرکت کنندگان مهر، نقش خواهد

شد. آنان که شناسنامه شان عاری از این نقش باشد از خدمات اساسی مثل ویزای خروج محروم خواهند

شد. در پایان رأی گیری با ثبت نام حدود 8/6 میلیون ایرانی انجام شد. از آنجایی که شمارش انداختن رأی

به طور سرّی انجام گشت دولت نتوانست رأی دادن همه ثبت نام کنندگان را ضمانت کند و شمارش نهایی

آشکار ساخت که با وجود بیشترین تعداد ثبت نام کنندگان در تاریخ انتخابات ایران، تعداد شرکت کنندگان

از نصف تعداد ثبت نام کنندگان کمتر بوده است. با آماری که ما در مورد 244 برنده انتخابات مجلس (از

مجموع 268) چنین فهمیدیم که تعداد آراء 201 نفر یا 82% این عده در انتخابات 1975، کمتر از تعداد

آراء بزرگان انتخابات 1971 بوده است.

در بسیاری از موارد مجموع آراء برای افراد این عده 21 تا 51 مجموع آراء انداخته شده برای افراد در

1971 است. کمترین تعداد آراء برنده برای 27 نماینده انتخاباتی 218 ر 517 نفر بوده است. ولی در سال

1975 نماینده اول تهران توانست فقط تعداد 294 ر 238 رأی و نماینده آخر تهران 835/40 نفر یعنی

کمتر از 121 آراء نماینده آخر در 1971 به دست آورد. با این حال دولت اعلام کرد که تعداد رأی دهندگان


امسال مجلس 1/5 میلیون و در سال 1971، 9/0 میلیون بوده است. در واقع ما هم معتقدیم که

رأی دهندگان سال 1975 بیش از سال 1971 است ولی مجموع 1/5 میلیون را درست نمی دانیم. در

انتخابات نیمه 60 که به دقت در آن دست برده شد، عملاً هیچ کس رأی نداد و مقامات انتخاباتی به سادگی

ارقام مبالغه آمیز دلخواه خود را برای حفظ وجهه برنده از پیش معین، اعلام کردند. در انتخابات سال

1975 که شاید بتوان وصف آزادترین در تاریخ جدید را برایش به کار برد، آمار واقعی به رقبای انتخاباتی

ارائه شد. این آمار با ارقام افسانه ای که مقامات در انتخابات گذشته صادر می کردند بسیار فاصله دارد.

چندین بازنده ناراضی نزد ما از تاکتیکهای غیر قانونی که به کار گرفته شد شکایت نمودند. این تاکتیکها

شامل این موارد می شوند: پر کردن ورقه افراد بی سواد توسط عمال کاندیدا، ارتباط گرفتن این افراد با

رأی دهندگان در محل صندوق و پر کردن صندوق. واضح است که انتخابات کاملاً آزاد نبوده است و وقتی

که یک کاندید از قبل معین می گشت، مقداری از آراء برداشته می شد و یک مقام وزارت کشور به ما اطلاع

داد که 10% انتخابات با نفوذ وزیر دربار، تقلب شده بود، اما گزارشهای تعقیب قانونی و ابطال آراء به سبب

اعمال نادرست کاندیداها یا مقامات انتخاباتی، حاکی از قصد دولت به اجرای نمایشی تمیز می باشد.

مشهورتر این است که نتایج انتخابات عدم اعمال فشار از جانب تهران را نشان می دهند.

ایران اقبال، نماینده قدیمی گنبد و خواهر منوچهر اقبال رئیس هیئت مدیره شرکت نفت و نخست وزیر

اسبق، فقط 40 رأی احراز نمود و دیگر چهره های برجسته پارلمانی مثل محمد علی دشتی، فضل اللّه صدر

و احمد رفیعی هم باختند. در تهران اشخاص مهم دیگری با پشتوانه انتخاباتی ضعیف تر بوده اند که اگر

ص: 288

مرکز در انتخابات دخالت می کرد احتمال باختنشان خیلی کم می شود. اطلاعات موجود در حال حاضر،

این طور نشان می دهند که فقط 48 نفر از 268 نماینده فعلی مجلس و 11 نفر از 30 سناتور انتخاباتی

توانسته اند، انتخاب گردند.

در اکثر نواحی گروههای خصوصی مانند اتحادیه های کارگری، توانستند کاندیداهای خود را به

مجلس بنشانند و در بقیه مناطق هم نیروهای سنتی موقعیت خود را تحکیم نمودند. ولی هیچ یک از این دو

جریان در سطح کشور عمومی نبودند. اکثریت برندگان چهره های جدیدند که برای سفارت ناشناخته اند و

مدتی طول می کشد تا جریانها، اگر جریانی باشد، معین گردند. به هر صورت تغییر نحوه انتخابات به هیچ

وجه این موضوع را که پارلمان با هر شکلی که داشته باشد غیر مؤثر است و از اعمال نفوذ در بخشهای مهم

تنظیم یا اجرای خط مشی سیاسی عاجز است، عوض نمی کند. ایرانیانی که ما با آنها صحبت می کنیم این

موضوع را می فهمند و این امر بدبینیشان را در مورد کل سیاست، جدا از اینکه انتخابات اخیر را درست

بدانند یا نه، تشدید می کند.


آینده

آینده

احتمال می رود که حزب رستاخیز به صورت سازمان سیاسی فراگیر و ناموفق درآید که تمام

زمینه های زندگی کشور را در بر گیرد و به این ترتیب به یک ارگان سیاسی بی معنی تبدیل گردد. به هر حال

ما معتقدیم که شاه می خواهد که حزب جدید کنترل سیاسی او را در جامعه ایرانی باز هم توسعه دهد. در هر


دو صورت این نکته برای شاه خیلی اهمیت دارد که سازمان جدید تحت کنترل شخصی هویدا یا هر کس

دیگر نرود. در واقع، بسیار بعید است که یک نفر تنها بتواند کنترل حزب رستاخیز را به دست گیرد، زیرا شاه

با یک اقدام سنتا ایرانی، سازمانی ایجاد کرده است که ذاتا صاحب اختلاف است.

اساسنامه با کنترل یک نفره مخالفت می کند و این امر با وارد شدن رقبای شخصی و عالی مقامی چون

هویدا، علم، آموزگار، انصاری وزیر بودجه و اقتصاد و نهاوندی رئیس دانشگاه تهران تشدید

می گردد. این رهبریت منقسم و رقابت انگیز می تواند با پروردن دسته بندی های داخلی کارایی حزب

رستاخیز را بکاهد. در واقع، شاید شاه هنگامی که تشکیل جناحها یا دسته های حزب را در اعلان 2 مارس

خود پیش بینی نمود، این امر را هم در نظر آورده بود. با دانستن طبیعت سیاست ایرانی، احتمال اینکه

تشکیل هر یک از این جناحها بر اساس اختلافات ایدئولوژیکی باشد بعید است. در عوض پیروان شخصی

حریفان قدرتمندی که برای به دست آوردن موقعیت در درون خود حزب کشمکش می کنند، باعث ایجاد

این جناحها خواهند شد. درست همان طور که احزاب حریف در محدوده سیستم چند حزبی ایران، از

حامیان شخصی رهبرانشان تشکیل یافته بود. این وضعیت متفرق رجوع اکثر دعواها به شاه را برای

تصمیم گیری ایجاب خواهد کرد و راهنمایی رهبریت حزب توسط مقام پادشاهی تضمین می گردد.


نکات برجسته

نکات برجسته

برجسته ترین جنبه برپا شدن حزب رستاخیز ممکن است آشکار نمودن تغییر مشی چندین ساله شاه

برای کنار گرفتن تدریجی از فعالیتهای روزانه سیاست ایران باشد. این مشی همراه با روند سریع توسعه

ایران کمک کرده بود که چندین مرکز قدرت جداگانه که همه آنان منافعشان در حفظ ثبات مملکتی بود

ص: 289

پدیدار گردند. (رجوع به شماره E) حزب ایران نوین یکی از این مراکز بود که اکنون سازمان بزرگتر و

نامتجانس تری جایگزین آن شده است، که حداقل در آغاز تحت کنترل شاه خواهد بود و از استقلال

کمتری برخوردار است. احتمالاً این امر باعث خواهد شد که قابلیت حزب در کمک به ثبات اوضاع وقتی

که شاه صحنه را ترک کرده کاسته شود. تشکیل یک حزب سیاسی منفرد در آغاز چندان تفاوتی برای

شخص متوسط ایرانی ایجاد نمی کند. احزاب مخالف سابق چنان بی اثر بودند که ایران همان موقع هم فقط

به طور اسمی تک حزبی نبود. شاه تمام تصمیمات مهم سیاست را خود اتخاذ می کرد و این کار را ادامه هم

خواهد داد. در اکثر موارد او فقط باید اوضاع موجود را قانون بندی کند. در انجام این امر به هر حال بخشی

از نمای ظاهری شرکت در قدرت را که برای ایران و ایرانیان بسیار مهم است را هم حذف کرده است.

تشخیص اینکه او هوای چه امتیازاتی غیر از افزایش کنترل خود بر نیروهای موجود در دو جامعه را دارد

مشکل است.

میکلوس


تحول اخیر قدرت در ایران

ص: 290

از : سفارت آمریکا در تهران قسمت A/7

به : وزارت امور خارجهتاریخ : آوریل 1975 4/11/75

محرمانه

موضوع : تحول اخیر قدرت در ایران

خلاصه : ساخت قدرت در ایران طی دهه اخیر شاهد سلطنتی بوده است که روز به روز محکمتر،

مطمئن تر و خودکامه تر شده است. در چند سال اخیر با رشد پیچیدگی امور کشور مراکز محدود قدرت سر

برآورده اند که شاه نتوانسته یا نخواسته است کنترل مستمر خود را بر آنها حفظ کند. تجارت عمده و

صنعت، یکی از این مراکز است. سیستم سیاست حزبی یکی از مراکز سابق بوده و ارتش یکی از مراکز

بالقوه مستقل قدرت می باشد که در ذیل تحت بررسی قرار گرفته اند : اگر این مراکز قدرت رشد خود را

همچنان ادامه دهند، پس از غیبت شاه بهر صورت که باشد، سهم به سزایی در حفظ پایداری و آرامش

کشور خواهند داشت. اما شاه اخیرا اقدام به کاهش استقلال عملی احزاب از طریق حل کردن آنها در یک

جنبش که رهبری آن منقسم و در قبال شاه مسئول است نمود. به میزانی که او قادر به حفظ نظارت دقیق

خود بر حزب جدید است. این دستگاه از جوابگویی نیازها و فشارهای احتمالی آینده عاجز خواهد بود.

(پایان خلاصه)


1 شاه و اعمال قدرت

1 شاه و اعمال قدرت

در طول دهه اخیر شاه به یک چهره فوق العاده تبدیل شده است. یک حاکم خشک فداکار و مستبد که

معین کننده مسیر کشورش است و برای حصول اطمینان به اینکه کشور حتما همان مسیر را می پیماید در

امور دخالت می کند. به مرور تجربه و اعتماد به نفس شاه افزایش یافته است و مشاورین ارشدی چون

تیمسار یزدان پناه از صحنه کنار رفته اند، وی نیز کمتر به منظور مشورت در امور سیاسی به دیگران رجوع

کرده است. بعضی ناظران تصور کرده اند که او از واقعیت به دور مانده، ولی این طور نیست. او با دقت تمام

کانالهای متعدد ارتباط مستقیم با خود را، از طریق گروه وسیعی از افراد مقامات حفظ کرده است. از طریق

این شبکه شخصی سنتی، اطلاعات بنیادی برای تصمیمات خود فراهم می کند. سیاست شاه این است که به

تنهایی تصمیم بگیرد. قسمتی از آن به این دلیل است که کس دیگری با دید وسیع و عمق آگاهی او در داخل

صحنه پیدا نمی شود که بتواند به طور مداوم به او اطمینان کند و همچنین به این دلیل که بعید است کسی به

استثناء شهبانو، شاهزاده اشرف و وزیر دربار (علم) حاضر باشد به او اقداماتی را پیشنهاد کنند که مطلوب

نظرش نباشد یا به او بگویند که تصمیمش جاهلانه بوده است. اینک بیشتر به علت موفقیت سیاستهای شاه

همراه با رشد پیچیدگی امور مملکت، یک نفر، هر قدر هم با استعداد، یافت نمی شود که قادر به اتخاذ تمام

تصمیماتی که روزانه برای گذراندن امور جامعه لازمند، باشد. به عنوان یک امر لازم به ناچار مراکز محدود

قدرت مختلف با منافع متعدد تشکیل شده اند، که خودشان امور روزانه خود را در محدوده فعالیت و

چارچوب رهنمودهای سیاسی شاه کنترل می کنند. این گروهها به خاطر توانایی زیاد خود در اعمال

سیاستهای داخلی شاه، آزادی عمل محدودی به دست آورده اند که به رواج قدرت یابی از راه اعمال نفوذ


منتهی شده است.

این تغییرات در ساخت قدرت داخلی ایران، نتیجه تحول اجتماعی مملکت بوده است. شاه آگاهانه

ص: 291

قدرت و نفوذ برای این مراکز معین نکرد؛ اما تا این اواخر هم با توسعه آنها مخالفتی نداشت. در واقع مدتی

به نظرمان می رسد که وی تأییدشان هم می کند زیرا فکر می کردیم مقصود او از رشد مراکز مستقل با طرح

او برای نقشی هادی تر، خلاصه تر و جداتر برای پادشاهان آینده بود تا امکان رقابتها در سطوح پایین ایجاد

شود. ما معتقدیم که این مراکز قدرت رقیبی برای شاه فعلی نیستند. اگر در مورد حزب ایران نوین ممکن

است وی احساس تهدید بالقوه کرده باشد در هر حال او می تواند در موارد معین که خودش انتخاب می کند

در کار این مراکز دخالت کند؛ اگر چه کنترل کامل و دائم آنها را نمی تواند داشته باشد (حتی قبل از رشد

مراکز مستقل قدرت، بوروکراسی سنتا بی عرضه و تنبل ایران سدی عملی برای تسلط دقیق شاه بر اوضاع

بود). این گزارش، یکی از مرکز فعلی قدرت یعنی تجارت عمده و صنعت، یکی از مراکز سابق قدرت یعنی

سیستم حزبی و یکی از مراکز بالقوه مستقل «قدرت ارتش» را به طور خلاصه تحت بررسی قرار می دهد.


2 مراکز قدرت

2 مراکز قدرت


الف: تجارت عمده و صنعت

2 مراکز قدرت

الف: تجارت عمده و صنعت

در دهه 1960 یعنی از همان اوان کوشش شاه برای صنعتی کردن ایران، تجارت عمده و صنعت به

هزاران طریق از سیاست دولت برای تشویق تکاثر سرمایه های خصوصی نفع می برد. در یک محیط بسته

سیاسی به ناچار بسیاری از درخشان ترین و فعال ترین چهره های ایران جلب حوزه اقتصاد شده اند، جایی

که ابتکار فردی طبق ارزشهای بی سر و ته مانند رشد ملی، اغلب بسیار مورد پسند واقع می شد. این رویه به

جایی رسیده است که تجارت عمده و صنعت چنان وسیع و پیچیده شده اند که دولت دیگر قدرت نظارت

نزدیک بر اعمال روزانه را از دست داده است و مدیران به تدریج اعمالگر قدرت قابل ملاحظه ای شده اند.

یک نمونه از جریان رشد استقلال این بخش معامله بین لاجوردی و دوپونت به مبلغ 500 میلیون دلار

است. این معامله بدون نفوذ دربار یا ارجاع به آن مذاکره و امضاء شده بود. امری که همین چند سال پیش

غیر ممکن بود. بعضی تجار با اطمینان به کارمندان سفارت اظهار کرده اند که دیگر لازم نیست یک وزیر یا

سناتور آشنا داشته باشی تا کارهایت انجام شود حالا نام و موقعیت (ثروت) آنها قدرت و وجهه لازم

برای انجام شدن امور را دارد. به علاوه زمانی تجارت عمده و صنعت مقادیر متنابهی برای حزب ایران

نوین تأمین می کرد و احتمالاً چنین کاری را برای جانشین، حزب رستاخیز ایران نیز انجام خواهد داد. به

این ترتیب برای هردو امکان ارتباطات جدید و توسعه بیشتر حوزه فعالیت مستقل پدید خواهد آمد.

مهمترین بخش توسعه و رشد اخیر ایران اقتصاد بوده است. چون تجارت عمده و صنعت بزرگترین

استفاده ها و منافع را از سیاستهای شاه برده اند. به همین دلیل تجارت عمده و صنعت حکم پایه های اساسی

در ساختمان رژیم فعلی را داشته اند و اگر چه سعیشان بر این بوده است که از سیاست به مفهوم رسمی آن

اجتناب کنند؛ ولی می توان انتظار داشت که آنها به هر رژیم آتی که آرامش و سیاستهای مشابه رژیم حاضر

همراه خود بیاورد حمایت عمده مالی بکنند.



ب: سیستم حزبی

ب: سیستم حزبی

حزب ایران نوین یک حزب عمده سیاسی به مفهوم غربی آن نبود و چنین انتظاری هم از او نمی رفت.

به هر حال این حزب یک نهاد عظیم با وسعتی بود که به استثنای حزب مطرود توده هرگز در ایران شبیه آن

ص: 292

وجود نداشته است. اصولاً جذابیت آن برای اعضایش در آن بود که شخص را به سطح بالا می رساند. اما

مهمتر از آن استفاده ای بود که به رهبران آن مخصوصا نخست وزیر هویدا، برای توسعه نفوذ و قدرتشان

می رساند. حزب ایران نوین با توجه به تشکیلات سرتاسری، متصل به ساختهای محلی قدرت می باشد و

ارتباط آن با تجارت عمده و رابطه نزدیک آن با تشکیلات امنیتی(1) همچنین رابطه با قدرت رهبری،

توانایی آن در پر کردن تمام مشاغل برجسته دولتی به وسیله خود اعضای حزب، حائز قدرتی قابل توجه

بود. حزب بر سیاست خارجی نفوذ نداشت ولی با اجرای اهداف متعدد خود در دوره قدرت و نقشش به

عنوان نگهبان انقلاب شاه و مردم اصول انقلاب را عملی نمود.

اکثرا اعضای صاحب مقام موقعیت خود را مدیون هویدا بودند که طی بیش از ده سال نخست وزیری

پایگاه قدرت دهشتناکی برای خود در حزب ساخت، برپایی این پایگاه از زمانی شروع شد که در نشست

حزب در ژانویه 1975 وی به عنوان دبیرکلی برگزیده شد. این موضوع در مسافرتهای متعدد وی به استانها

و تشویق طرحهای عمرانی جاری و انتصاب اشخاص جدید و دریافت عریضه از مردم مانند پادشاهان

قدیم نمایان می گردد. معروف است که هویدا پادشاهی استبدادی را در ایران بی موقع می داند اما واقعگرا

هم هست و با دقت در تجدید قدرتش و چاپلوسی برای داشتن رضایت شاه، روال سیاسی موفقی برای

خود دست و پا کرده است. ما علامتی دال بر قصد او به تغییر سیاست خود نیافتیم؛ اما آن طوری که مشهور

است ممکن است شاه بر اساس گزارشهای عدم کفایت حزب و فساد و احساس اینکه ایران نوین برای

ایفای نقش مخالف بیش از حد قوی شده است، ممکن است باعث شده باشند که شاه قضایا را از دید

دیگری ببیند.

واضح است که شاه دلایل متعددی برای انحلال سیستم چند حزبی (رجوع به 2069 تهران) که قدرت

ایران نوین یکی از آنها بود دارد. ما بعید می دانیم که او هویدا یا ایران نوین را رقیبی برای قدرت پادشاهی

خود یافته باشد. اگر چه ممکن است رشد و تسلط فزاینده هویدا و ایران نوین برای او علامت این بوده باشد

که حزب می تواند به جای برسد که شاه نتواند آن را کنترل کند و حزب دیگر قادر به اجرای وظیفه ای که او

در نظر گرفته بود نباشد. مطمئنا این گونه عنوان ساختن نقش حزب و رهبرش نزد شاه از جانب دشمنان

هویدا بوده است و در هر صورت زمانی که شاه احزاب سیاسی را در حد یک حزب منفرد که به ابتکار

همایونی تشکیل شده منحل کرد، واضح بود که این نشانه یک بازگشت حداقل در این زمینه به کنترلهای

سختتر شاهانه و نقض صریح طرحهای ظاهری خودش برای دخالت کمتر در مسایل روزانه بوده است.

اگر توسعه ای که برای حزب رستاخیز ایران در نظر گرفته اند حاصل شود، فعالیتهای آن ضرورتا از حوزه

نظارت دقیق شاه خارج خواهد شد. برای مقابله با این امر شاه عضویت تمام مقامات بالای ایرانی را در آن

اجباری کرده است و به این ترتیب وی خود را مطمئن نموده است که برای رقبای خود هم تکلیف تعیین

خواهد کرد و هیچ کس هم کنترل حزب را به دست نخواهد آورد. یک حزب بی قابلیت و منقسم نخواهد

توانست مانند ایران نوین پایگاه و زمینه قدرتی بعد از شاه داشته باشد. در حقیقت امتحان اینکه حزب

رستاخیز بعد از شاه پایدار بماند بسیار کم است.


ج: ارتش

1- این امر از آنجا تأیید می شود که هویدا خود رابطه نزدیکی با یکی از رؤسای قدرتمند ساواک (پرویز ثابتی) دارد و حزب هم این توانایی را داشت که اشخاص سابقه دار در جبهه ملی یا حزب توده را در کادر بالای خود نگه دارد در حالی که روزنامه نگاران یا دیگران ٬ با همین سوابق اخراج می شوند.
ص: 293

ج : ارتش

ارتش را می توان یک مرکز قدرت به هر مفهومی تعریف کرد؛ به هر حال نباید فرض کرد که ارتش

مستقل از شاه عمل می کند. البته قوه چنین کاری را دارد ولی واقعیت این است که شاه هم حساسیت زیاد

دارد که ارتش رو به رشدش، یعنی تکیه گاه نهایی سلطنت راضی و وفادار باشند. وی آخرین تجهیزات را

برای ارتش فراهم می آورد؛ آنها را از مالیات بر درآمد معاف کرده است؛ به میزان 20 درصد حقوقشان را

نسبت به کارکنان کشوری افزایش داده است. سعی فراوان دارد که بر وجهه و نقششان بیفزاید و در عین

حال به منظور یک اقدام احتیاطی فرماندهیشان را مستقیما نسبت به شخص خود، مسئول قرار داده است.

وفاداری نیروهای مسلح شاه را در مواجهه با دردسرها تقویت زیادی نموده است. برای مثال در سال

1963 دستجات ارتش محکم در برابر گروههای تظاهر کننده بر ضد اصلاحات ارضی و شرکت زنان در

انتخابات ایستادند.پانزده سال پیش بسیاری از مشاغل دولتی در دست افسران تشویقی یا بازنشسته بود.

ولی الآن این طور نیست.

خانواده های سطح بالای ایران برخلاف سابق، ارتش را دیگر پله ای برای دست یافتن آنها به مدارج

ترقی نمی یابند. بسیاری از جوانان تحصیلکرده خدمت وظیفه سربازی را تنفرآور می دانند و کوششهای

فراوان می کنند که از آن اجتناب ورزند که اغلب موفق نمی شوند. ده سال پیش ترفیع تمام افسران از

سرهنگ به بالا می بایست با تصویب شخص خود شاه باشد. ترفیعات بر اساس رابطه اعلیحضرت

همایونی با آنها بود. این امر باعث ایجاد یک وفاداری شدید شخصی بین افسران نه به دستگاه پادشاهی،

بلکه به خود صاحب دستگاه شد. به مرور که ارتش توسعه یافت دیگر امکان نداشت که فقط آنان در رابطه

شخصی با شاه ترفیع یابند و حالا تدریجا ترفیع بر اساس آزمایش لیاقت، داده می شود. اگر چه هنوز ترفیع

امراء باید با تصویب شاه باشد. همچنان که ماشین نظامی ایران رشد خود را ادامه می دهد و تجهیزات

پیشرفته ای به دست می آورد، احتمال می رود ایران مجبور شود به تحصیلات و قابلیت یادگیری لازم برای

عمل با این تجهیزات بیشتر از مصالح امنیتی ارج گذارد. اگر چه مخالفین سرسخت حکومت فعلی بین

دانشجویان و نخبگان تحصیلکرده، پیدا می شوند، این احتیاج و رقابت بین ارتش و بخش خصوصی برای

جذب استعدادها شتاب بیشتر خواهد یافت و جریان استخدام جوانان قابل آموزش، از خانواده های کم

درآمد و اغلب دهاتی که احتمال پیشرفتشان از طرق معمول و غیر لشکری کم هست و خود و اقوامشان هم

کمترین بهره را از اصلاحات شاه برده اند، خواهد بود. ابتدا این طور به ذهن می رسد که این استخدام شدگان

طبقه پائین به سبب بهبود و پیشرفت این موقعیت خود که بدون انقلاب شاه و ملت برایشان امکان پذیر نبود،


همواره سپاسگزار خواهند بود. اما وضعیت های مشابه در دیگر کشورهای در حال رشد چنین نتیجه ای به

بار نیاورده است. ما معتقدیم که این باعث ایجاد چند دستگی قابل توجهی میان افسران خواهد شد. آنها

عموما به دستگاه پادشاهی وفادارند، ولی دیگر عمده وفاداری را منحصر به شخص پادشاه فعلی

نمی دانند. به علاوه یک گروه کوچکتر هم معتقدند که خود پادشاهی هم با زمان نمی سازد، ولی در حال

حاضر برای ایران چاره قابل اجرایی غیر از آن یافت نمی شود و ما تأکید می کنیم که این معنایش عدم

وفاداری ارتش در ایران نیست. به عکس به اعتقاد ما ارتش در مواجهه با هر رقیب حکومت غیر از شاید

یکی از خودشان بشدت جانب سلطنت را خواهد گرفت. معنای اصلی منظور ما این است که دیگر سیستم

سنتی نظارت و تشویق شخصی از بالا برای ساخت ارتش ایران که روز به روز پیچیده تر و پیشرفته تر

ص: 294

می شود قدیمی شده است و می شود. اگر این جریان ادامه یابد تمایل ارتش به استقلال بیشتر در عمل

افزایش خواهد یافت، مخصوصا اگر وضع نامعینی مثل مردن شاه در زمان صغارت ولیعهد پیش آید.


3 نتیجه گیری

3 نتیجه گیری

ما این تحولات ساخت قدرت ایران را، به استثنای ایجاد سیستم تک حزبی برای منافع ایالات متحده

مفید می دانیم. تا زمانی که شاه زنده است احتمالاً آن مراکز قدرت نقشهایی در تبعیت از شاه ایفاء خواهند

کرد و به محض اینکه او بالاخره بمیرد و شاه جدید و تازه کار ظرفیت بی چون و چرای پدرش را برای

دخالت در امور نداشته باشد، حوزه عمل این مراکز قدرت احتمالاً افزایش چشمگیری خواهد یافت و

خصوصا حالا که قبل از مردن شاه مقداری استقلال عمل هم داشته اند، این امر بیشتر صادق است.

اکثر ایرانیان با مقاصدی که شاه برای ایران معین کرده است، موافقت دارند. مگر بعضیها که به روشهای او

خرده می گیرند. مراکز قدرت هم که در این گزارش معرفی شده اند بیش از همه از سیاستهای او بهره

برده اند. مراکز قدرت یاد شده جز حزب رستاخیز که ممکن است آن را استثناء کنیم، منافعشان در وضع

موجود است و احتمالاً این توانایی را دارند که در دوران انتقالی تحویل سلطنت به جانشین جدید کمکی

برای حفظ ثبات باشند. از این نظر ایجاد حزب رستاخیز یک اقدام قهقرایی خواهد بود. زیرا این ارگان

سیاسی جدید حزبی است بی کفایت، بارکش که جثه بزرگش تجزیه شده و استقلالش هم از حزب ایران

نوین کمتر است. بنا بر این محتمل نیست موقعی که محمدرضا پهلوی دیگر رفته است بتواند پایه محکمی

برای ثبات محسوب شود. در هر صورت حالا که شاه برنامه اش را برای کناره گیری از سلطنت به نفع فرزند

خود اعلام کرده است و جایگزینی رضا پهلوی بعد از او به توافق رسیده است، ادامه سر برآوردن بناهای

نیمه مستقل قدرت می تواند، حداقل چاره ای برای تضمین ثبات در مرحله انتقال جانشین یک حاکم

مستبد باشد. هلمز


قسمتA/8 محرمانه

قسمت A/8 محرمانه

نقش و شخصیت ارتش تأثیرات رفتار

نقش و شخصیت ارتش تأثیرات رفتار

گروه افسران نظامی ایران

گروه افسران نظامی ایران

خلاصه : افسران ایرانی در حال حاضر فعالیتهای سیاسی علیه رژیم ندارند. دولت ایران قدمهایی

جهت اجرای اقدامات امنیتی و رفتارهای دقیق جهت حفظ وفاداری آنها برداشته است. مشکل بزرگتر در

اصلاح افسران، تعویض (تغییر) شخصیت افسران از آنچه که بودند می باشد. افسران جوان نشان داده اند که

در آینده افرادی بی درد سر خواهند بود، اگر اوضاع اقتصادی و ساخت سیاسی آنها مورد رسیدگی قرار

گیرد. متوجه شده ایم که درک ما از رشد فکری افسران ایرانی محدود بوده است و بر این عقیده ایم که باید

توجه بیشتری به چگونگی این مسئله مهم داشته باشیم. ما توصیه می کنیم که آموزش زبان فارسی برای

مستشارانی که به ایران فرستاده می شوند به طور مؤثری افزایش یابد و ترتیب برنامه هایی در این جهت

برای پیشبرد منافع آمریکا داده شود.

ما در مورد این موضوع مصمم هستیم که گزارشات مکرری تهیه کرده و بفرستیم


قسمتA/9

ص: 295

قسمت A/9

گزارش وضعیت مواد مخدر

گزارش وضعیت مواد مخدر

خلاصه : در سالهای گذشته نقش ایران در زمینه مواد مخدر بین المللی افزایش چشمگیری داشته

است. بیشتر حشیش از طرف افغانستان و پاکستان به ایران وارد می شود و به کشورهای اروپای غربی

توسط عبور کنندگان از ایران به وسیله کامیون حمل می شود که اغلب با خطوط حمل و نقل بین المللی

(TIR)همراهی می شوند. موضوع مهم مسئله اعتیاد بیش از اندازه در ایران است. برای اصلاح وضعیت

معتادین به مواد مخدر در داخل، ایران بایستی در قسمت منطقه ای و بین المللی همکاری کند و این چیزی

است که در گذشته اجرا نمی شده است. با وجود فعالیتهایی که بر ضد مواد مخدر به وسیله پلیس ملی انجام

گرفته است (در خلال 20 سال گذشته) اما قانونی برای همکاری آنها با نمایندگان کشورهای دیگر وجود

ندارد. ساختمان بوروکراسی ایران همکاری بین پلیس و ژاندارمری و گمرک را در مورد گرفتن مواد مخدر

مشکل کرده است. فعالیتهای ادارات برای جلوگیری از اشاعه مواد مخدر در ایران خیلی کم است و محدود

عمل می کنند. برنامه این اداره با پلیس و ژاندارمری احتیاج به هماهنگی و آموزش لازم برای اجرای

مأموریتها دارد.


بخش سوم

شاه و آمریکا

ص: 296

شاه و آمریکا

سند شماره 1سرّی


ایران 1 تهدیدات ایران (سرّی)

ایران 1 تهدیدات ایران (سرّی)

شاه معتقد است که ایران با تهدیدات زیادی در سالهای آینده مواجه خواهد شد که عمده آنها تهدید

شوروی است. از قدیم ایرانیها ترس تسلط یافتن روسها را به خود داشته اند و آنها را تهدید عمده ای برای

تمامیت ارضی خود قلمداد کرده اند. علیرغم همکاریهای اخیر اقتصادی ایران و شوروی، شاه به سختی

معتقد است که اهداف تاریخی روسیه که تسلط بر امور خلیج فارس و ارتباط یافتن با بنادر آبهای گرم از

راه خشکی می باشد، همچنان تعیین کننده خط مشی روسیه در قبال خاورمیانه و جنوب آسیا خواهد بود.

شاه می داند که تصرف نظامی ایران سریع ترین راه برای دستیابی به این آمال می باشد. ولی او احتمال اقدام

چنین عملی را بعید می داند؛ به این دلیل که روسیه اکنون مشغولیتهای مهمتری از قبیل چین، تشنج زدایی با

اروپا و بهبود روابط با ایالات متحده دارد. به علاوه او به کمک ایالات متحده در دفع حمله شوروی حساب

می کند. آنچه بیشتر باعث نگرانی اوست تهدیدی است که روسیه غیر مستقیم و با کمکهای آشکار و نهانی

خود به عناصر ناراضی و حکومتها، خصوصا حکومت عراق که قصد برهم زدن امنیت ایران را دارد اعمال

می کند. تهدیدات استراتژیک حاصل از پیوندهای نزدیک بین هند، عراق، افغانستان و اتحاد شوروی شاه

را مضطرب نموده است. به عقیده وی نفوذ فزاینده شوروی در بین این کشورها باعث تشدید کلیه تهدیدات

علیه منافع ایران می شود. شاه می ترسد که اینک با آشکار شدن علائم تقلیل نفوذ روسیه در ساحل شرقی

مدیترانه، آن کشور بیش از پیش توجه خود را به ازدیاد نفوذ در خلیج [فارس]، تحکیم روابط با افغانستان

و عراق در شمال و حمایت از اقدامات شورشی برای سرنگونی حکومتهای محافظه کار در ناحیه استانهای

ساحلی تا جنوب معطوف سازد. این دلیل عمده شاه برای اعزام نیروهای ایرانی به عمان و جنگ با

شورشیهایی که توسط جمهوری دمکراتیک خلق یمن که پیرو شوروی است، می باشد. او در مورد

تحولات اخیر ترکیه بیمناک است، زیرا با کاسته شدن ثبات ترکیه امنیت ایران نیز در درازمدت در معرض

خطر قرار خواهد گرفت. به علاوه مشکلات سیاسی پاکستان که توسط ناراضیان در مرز شمال غربی و

استانهای بلوچستان ایجاد شده موجب تردید او در توانایی پاکستان در حفظ تمامیت خود شده است.

حقیقت این است که شاه نهضت مخفی و جدایی خواه بلوچ در پاکستان را تهدید مستقیمی برای بلوچستان

ایران می داند.شاه همچنین امنیت تجهیزات و خطوط نفت خود به غرب را حائز اهمیت حیاتی برای ایران

می داند. او بشدت نسبت به ضربه پذیری.. نقش حساسی است...(1)


شرکت خانواده سلطنتی در تجارت ایران

سند شماره 2

سرّی غیرقابل رؤیت برای خارجیانژوئن 1972 خرداد 51

شرکت خانواده سلطنتی در تجارت ایران


منافع خاندان سلطنتی یک طیف وسیعی از تولیدات سیمان گرفته تا محصولات کشاورزی را شامل

می شود. این دلالت بر آن ندارد که آنها بیشترین سهام را در این کمپانیهای متعدد دارا می باشند. در بسیاری

1- این سند در این جا ناتمام بوده و صفحات بعدی آن به دست نیامد.
ص: 297

موارد آنها سهامدارانی بی سروصدا و با کمترین سهم بوده و یا کسانی دیگر برای آنها سهام گذارده اند.

بعضی از اعضای خانواده سلطنتی علاقه آشکار شخصی به فعالیتهای شرکتهایشان دارند.

شاهپور عبدالرضا، به عنوان یک مالک بزرگ که علاقه زیادی به کشاورزی پیشرفته دارد، در شرکت

ایران جاندیر که ماشینهای کشاورزی می سازد و وارد می کند و می فروشد سهام دارد. او همچنین به

حفظ منابع طبیعی و حیوانات علاقه مند است، لذا او مالک شرکت صفاریهای ایران و یک شرکتی است که

مسافرتهای شکاری را سازمان می دهد (سازمان حفاظت و محیط زیست یا شکاربانی).

در زیر لیست خیلی اجمالی از بعضی داراییهای تجارتی خاندان پهلوی (به غیر از شاه) نشان داده شده

است:


بنیاد پهلوی

بنیاد پهلوی

این سازمان مالک هتلها، رستورانها و سهام های بسیار در شرکتهای متعددی می باشد. از میان مسایل

یاد شده نقش آن در بخشهای دارویی (مؤسسه رفاهی داروپخش) و کارخانجات پنبه نسوز و سیمان

بیشتر است.

این بنیاد 50% تولیدات سیمان ایران را کنترل می کند. بنیاد درآمد فزاینده ای دارد که ظاهرا صرف امور

خیریه ای که بنیاد مدعی بود به خاطر آن تشکیل یافته است می شود؛ ولی رقمی در حدود 20 تا 40 درصد

این درآمد به اعضاء خانواده سلطنتی می رسد.

بنیاد به طور مؤثری اداره نمی شود چرا که اکثرا از آن برای یافتن شغل برای دوستان و وابستگان

خاندان پهلوی استفاده می شود. چون این بنیاد از پشتیبانی دربار برخوردار است اولویتهایی بی اندازه به

آن داده می شود، به طوری که توسعه تجارت ایران را مختل ساخته و مانع رشد آن می شود بنیاد سرچشمه

بیشتر نارضایتیهای ایرانیان از فعالیتهای خانواده سلطنتی است. سرّی



یادداشت مذاکرات

ص: 298

سند شماره 3

از : تورین محرمانه

به : سفارت آمریکا تهران

موضوع : یادداشت مذاکرات

شرکت کنندگان : کارمند قسمت روابط عمومی فیلیپ پیلزبوری، جیوب گاتی.

محل : رستوران فرانچسکوتورینو تاریخ : 31 آگوست 1977 9 شهریور 56

آقای گاتی حدود سه هفته در ژوئیه 1977 16 تیرماه 56 در پروژه IBRD در ایران بسر برد. مشاهدات او

موضوع این گزارش می باشند.


1 اردوی کار (تربیتی)

1 اردوی کار (تربیتی):

آقای گاتی به همراه دو تن از همکاران توسط ماشین به لرستان سفر کردند. یکی از مأموران ساواک هم به

همراه آنان بود. نزدیکی قم تصادفی صورت گرفته بود و جاده بسته شده بود. مأمور برای آنها اجازه گرفت

و آنها با استفاده از یک جاده خاکی بیراهه ادامه دادند. به زودی چند جیپ از عقب و جلو آنان را اسکورت

کردند. بعد از مدتی آنها به جایی در کنار کویر رسیدند که مأمور آن را اردوی تربیتی می نامید. طول آن 7 یا

8 کیلومتر بود و سه ردیف سیم خاردار به دور آن کشیده شده بود. سربازان با مسلسل به صورت آماده

باش ایستاده بودند. آقای گاتی گفت که موقع رسیدن به مقصد از او خواسته شد مهمان سرهنگ ساواک

لرستان که اسمش را نگفتند باشد. آقای گاتی گفت سرهنگ به او تریاک تعارف کرد و او نپذیرفت. بعد از

مدت کوتاهی سرهنگ به راحتی گفت که 000/200 نفر در این اردوهای تربیتی وجود دارند. آقای گاتی

گفت البته هیچ وقت از اصطلاح «زندانی سیاسی» استفاده نمی شد. اوضاع داخل اردو که او توانست

مشاهده کند او را لرزانیده بود.


3 ارتش

3 ارتش

آقای گاتی چندین جلسه با افسران، مخصوصا افسران نیروی دریایی، صحبت کرده : (ایتالیاییها منافع

ص: 299

قابل توجهی در نیروی دریایی ایران دارند، چون بسیاری از ایرانیان به دانشگاه نیروی دریایی در گمبورن

می روند و ایران کشتیهایی را که در لاسپنر ساخته می شود خریداری می کند). آقای گاتی گفت ارتش از

رژیم حمایت می کند، ولی به طور فزاینده ای نگران مبالغ عظیم پولی هستند که از خریدهای ارتش حاصل

می شود و به جیب عده ای غیر نظامی می رود. گذشته از این آنها نگران حقوقهای نسبتا کم خودشان

هستند. گاتی احساس می کرد که ارتش نقش فعالتری در سیاست ایفا خواهد کرد و حتی می تواند بعد از

رفتن شاه فعلی کودتایی انجام دهد و پسرش را به عنوان رهبر روی کار آورد.


2 منابع انسانی و فساد

2 منابع انسانی و فساد

گاتی در مورد اتلاف نیروی انسانی به خاطر فساد تا جایی که مشاهده کرده بود گفت: ایرانیان از خارج

بر می گردند، با تحصیلات و تخصص عالی ولی اینجا دیگر کاری نمی کنند، در عوض تمام پروژه ها به

شرکتهای خارجی داده می شود. او نظرات خاصی در مورد پروژه ساختمان قبر شاه بیان کرد. این برنامه

114 آرشیتکت دارد که اکثرا خارجی بودند و تحت نظر قسمتی که آرشیتکت دربار سلطنتی گفته می شد

کار می کردند. گاتی از وجود فامیلهای شاه در همه جا متعجب شده بود. او گفت برادر شاه، ترابری را کنترل

می کند و حمل و نقل کامیون را بر ترن ترجیح می دهد. او حاضر نمی شود که راه آهن بین اراک و اصفهان

ساخته شود؛ این پروژه می تواند مقدار زیادی از خرجهای حمل و نقل بکاهد. خواهر شاه مسئول صنایع

است. هیچ تصمیم اساسی بدون مشورت با او گرفته نمی شود. شهبانو مسئول خانه سازی می باشد و او وزیر

فعلی مسکن را به دلیل آشناییشان در پاریس در دوران دانشجویی انتصاب کرده است.


4 نفوذ فرانسه

4 نفوذ فرانسه

گاتی تحت تأثیر نفوذ عمیق فرهنگ فرانسوی مخصوصا در سیستم تعلیم و تربیت وزارتخانه ها قرار

گرفته بود. فرانسویها به گفته او فعالانه مخصوصا در سازماندهی مجدد وزارتخانه های دولتی شرکت

دارند، و درصدد فراهم آوردن امکان فرستادن کارمندان ایرانی برای تحصیل در مدارس بزرگ فرانسه

هستند


5 بعضی برداشتهای عمومی

5 بعضی برداشتهای عمومی

الف) شاه و شهبانو مورد انتقاد قرار نمی گیرند ولی انتقادهای روزافزونی نسبت به زیاده رویهای

خانواده سلطنتی صورت می گیرد.

ب) مردم در ایران رو به سوی دیکتاتوری دارند نه دمکراسی، حتی اگر دیکتاتور کسی غیر از شاه

باشد. ظاهرا امید و علاقه کمی به دمکراسی در ایران وجود دارد.

ج) به جای احساسات ضد کمونیستی احساس عمیق، و گسترده ضد شوروی وجود دارد. گاتی بر

اساس ادعاهای شوروی بر ایران از انشعاب در حزب توده صحبت می کرد.

ص: 300

سند شماره 4

تهران، ایران 5 ژانویه 1978 15 دی 56

اصلان عزیز

بدین وسیله از زحمات شما در انجام ترتیبات ملاقات هیأت شش نفره سناتورهای آمریکایی (به

ریاست ویلیامز و معاونت استیونس) از 9 تا 11 ژانویه قدردانی می کنیم. اعلیحضرت شاهنشاه آریامهر در

ملاقات رسمی ظهر 10 ژانویه سناتورها را خواهند پذیرفت. به دنبال آن در ساعت 1 بعد از ظهر جلسه

صرف ناهار می باشد.

شش سناتور مذکور عبارتند از :

سناتور هاریسون ای ویلیامز رئیس

سناتور تد استیونس معاون رئیس

سناتور هاوارد کانن

سناتور آبراهام ربیکوف

سناتور ارنست اف هالینگز

سناتور جاکوب ک جاویتس

آنها در ملاقات و ناهار توسط سفیر سولیوان و من همراهی خواهند شد.

با تقدیم احترامات عالی و گرمترین درودهای شخصی.

ارادتمند جک سی میکلوس

حضرت عالیجناب

دکتر امیر اصلان افشار

ریاست تشریفات

دربار شاهنشاهی

تهران، ایران

5 ژانویه 1978 15 دی 56

اصلان عزیز

بدین وسیله از زحمات شما در انجام ترتیبات ملاقات نمایندگان (نمایندگی کنگره زابلوکی) 13 الی

15 ژانویه قدردانی می کنیم. اعلیحضرت شاهنشاه آریامهر در ملاقات رسمی ظهر 14 ژانویه نمایندگان را

خواهند پذیرفت. به دنبال آن در ساعت 1 بعد از ظهر جلسه صرف نهار می باشد.

نمایندگان عبارتند از :

نماینده کلمت جی زابلوکی

نماینده دانته بی فاسل

نماینده جاناتان بی بینگهام

نماینده لئو جی رایان


نماینده هلن اس مینر

نماینده دانالد جی پیز

ص: 301

نماینده جان جی کاوانف

نماینده ویلیام اس برومفیلد

نماینده پائول فیندلی

نماینده لاری وین جونیور

نماینده شرلی ان پتیس

نماینده بنجامین ای جیلمن

نماینده جی هربرت بروک

نماینده کریستوفر دد

نماینده دل گلاوس

عالیجناب

دکتر امیراصلان افشار

ریاست تشریفات

دربار شاهنشاهی

اگر چه هیچ یک از اعضای کادر اداری نمی توانند در برنامه اولیهای که سناتورهای ایالات متحده

شرکت دارند حضور یابند ما این را بسیار مهم می دانیم که (از دیدگاه منافع مشترک ایران و آمریکا ) افراد

زیر در برنامه 14 ژانویه شوند :

آقای کنت هاردینگ افسر مخصوص نمایندگان

آقای جان جی برادی مدیران کمیته روابط بین المللی

مجلس نمایندگان

آقای جرج آر بردس معاون اجرایی آقای رئیس زابلوکی

سفیر سولیوان و من این گروه را در ملاقات و ناهار همراهی خواهیم نمود.

با تقدیم احترامات عالی و گرمترین درودهای شخصی

ارادتمند:

قائم مقام هیئت دیپلماتیک

جک سی میکلوس


مکالمه تلفنی رئیس جمهور با شاه

ص: 302

سند شماره 5

شماره سند 9169

از : وزیر امور خارجه واشنگتن دی سی تاریخ : 10 سپتامبر 1978 19 شهریور 57

به : سفارت آمریکا تهران فوری 6448استفاده اداری محدود

موضوع : مکالمه تلفنی رئیس جمهور با شاه

1 کاخ سفید در ساعت 4 بعد از ظهر یکشنبه به وقت محلی بیانیه زیر را انتشار داد:

«رئیس جمهور امروز صبح به شاه ایران تلفن کرد و در مورد وضع فعلی ایران با او بحث کرد. رئیس جمهور

روابط نزدیک و دوستانه بین ایران و آمریکا و اهمیت اتحاد ادامه دار ایران با غرب را دوباره تصریح کرد.

رئیس جمهور تأسف عمیق خود را در مورد کشتار ابراز داشت و اظهار امیدواری کرد که خشونت هر

چه زودتر پایان بیابد. او همچنین اظهار امیدواری کرد که حرکت به سوی آزادیهای سیاسی ادامه یابد.

2 (برای اطلاع شما) در این زمینه ما به خبرگزاریها می گوییم که رئیس جمهور صبح یکشنبه قبل از

رفتن به گیتسبورگ به همراه نخست وزیر بگین و رئیس جمهور سادات به شاه تلفن کرد و مکالمه تلفنی

10 تا 15 دقیقه طول کشید.

3 مخاطبها می توانند از آنچه که در بالا گفته شد در تماسهای بین دولت و خبرگزاریها به طور مناسب

استفاده کنند.کریستوفر



آقای سفیر عزیز

ص: 303

سند شماره 6

سرّی حساس

آقای سفیر عزیز

از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی سی تاریخ : 10 اکتبر 1978 18 مهر 57

به : جناب آقای ویلیام اچ سالیوان سفیر آمریکا تهران اداری غیر رسمی

آقای سفیر عزیز

مؤلف نامه ضمیمه در کار تجدید پرونده روانپزشکی سیا (CIA) در مورد شاه می باشد و مایل است شما

با جواب دادن به سؤالات فهرست شده و افزودن هر گونه نظری که می خواهید به وی کمک کنید. اگر

خواستید می توانید از طریق کانالهای SRF یا از طریق من جواب خود را ارائه دهید ( من علاقه مند به

جوابهایتان هستم. اگر راه قبلی را برگزیدید، ممکن است که درخواست کنید تا آنها را به من برسانند).

جری پست همچنین دست اندر کار تحلیلهایی در مورد شاهزاده رضا خواهد بود و ما قصد داریم تا

آخر اکتبر کارها را مرتب کنیم.ارادتمند: هنری پرشت

ضمیمه: سرّی حساس لیست سؤالات

6 اکتبر 1978 14 مهر 57

برای کمک به برآوردمان از وضع دماغی شاه در حال حاضر عکس العمل احتمالی وی، اگر جناب

سفیر مبادرت به جواب سؤالات ورزند، بی فایده نخواهد بود.

1 در رابطه با دوره های افسردگی شاه، آیا هیچ گاه آنقدر شدید بوده است که به طور چشمگیری با کار

رهبری وی تداخل داشته باشد؟ آیا نسبت به شرایط بی تناسب به نظر می رسید یا اینکه در قبال مشکلات

سیاسی بی میلی و یأسهای متناسبی بودند ؟ در این موقع چه اثراتی در تصمیم گیری های وی مشهود است ؟

آیا وی هیچ گاه دچار فلج بی تصمیمی می شود و یا میل پیدا می کند که تصمیماتی را که در غیر این صورت

احتمالاً خودش اتخاذ می کرد، به دیگران واگذارد؟

2 چگونه خود را از این افسردگی بیرون می کشد ؟ تصمیم گیری وی بعد از یک دوره افسردگی چگونه

است، آیا به صورت مبالغه آمیزی قاطع می شود؟

3 نقش همسر وی را توصیف کنید و به چه میزان شاه به او تکیه می کند.

4 اظهار نظر درباره برنامه زمانی وی سودمند خواهد بود، در زمینه طرح تحویل یک ایران پا برجا و

مدرن به فرزندش، آیا شواهدی دریافت شده است که وی برنامه اش را به تعویق انداخته باشد و احساس

کرده باشد برای تحقق بخشیدن به اهداف خود باید مدت بیشتری اداره امور را در دست داشته باشد ؟

5 هر گونه پیشنهادی که شامل افزایش حمایت نظامی خارجی در دوره بحران داخلی می باشد ارائه

شود.

6 اگر چه شاه ابراز داشته است که بسیاری از سیاستهای اعطایی آزادیهای بیشتر وی بر اثر ابتکارات

آمریکا اتخاذ شده اند، اهداف وی برای رسیدن به جامعه دموکراتیک تر برای چندین سال برنامه ریزی

شده اند؛ لطفا نظارت خود را درباره میزان تعادل دیدگاههای خود شاه که وی امید اجرای آن را دارد و


تسلیم با اکراه او به فشار خارجی را شرح دهید.جرالد ام. پست پزشک



یادداشتهای گروه مسایل کشور 5 مهر 57

ص: 304

سند شماره 7

محرمانه 27 سپتامبر 1978

یادداشتهای گروه مسایل کشور 5 مهر 57

سفیر جلسه را با اظهار اینکه هفته خصوصا پر کاری را پشت سر گذاشته ایم، افتتاح کرد. اترتون و

سولیوان دو سفیر آمریکا در ملاقاتی که با شاه داشتند درباره طرح صلح کمپ دیوید با وی صحبت کردند

شاه به طور غیر علنی از توافقنامه مصر و اسرائیل حمایت می کند، زیرا او شدیدا حکومت سادات را به

دولت افراطی ترجیح می دهد. در پی عکس العمل شدید روسها نسبت به توافقها، نگرانی وسیعی در جهان

عرب به وجود آمده است.

نمایشگاه تجارت بین المللی تهران همچنان ادامه دارد. بنا به گزارش آقای وستلی این هفته تعداد

بیشتری اجازه بازدید یافتند، ولی ملاحظات امنیتی همچنان سخت می باشد. شرکتهای آمریکایی نتایج

مختلفی را گزارش می دهند. به نظر می رسد بعضی از شرکت کنندگان آمریکایی موفقیتهای خوبی

عایدشان بشود.

دیروز در اعتراض به محاصره منزل آیت اللّه خمینی در عراق، قسمتی از بازار بسته بود. با برداشتن

سربازان از خانه خمینی انتظار از سر گرفته شدن روال عادی تجارت در بازار را داریم. اکثر تانکها از

خیابانهای تهران برداشته شده اند.

علیقلی اردلان امروز وزیر دربار می شود.آقای اردلان خیلی زود خانواده سلطنتی را به سبب دخالت

در تجارت خصوصی شدیدا سرزنش نمود. این امر نشان می دهد که در دولت جدید وزارت دربار اهمیت

کمتر و کابینه برجستگی بیشتری خواهد داشت. سفیر اشاره نمود که وزارت دادگستری نیز در حال تحقیق

در امور صنعت پتروشیمی که پسر عموی اردلان از اعضای برجسته آن است می باشد.

در هفته گذشته به همراه رؤسای بالای بخشها با دو وزیر کشاورزی و اطلاعات ملاقات داشته است.

مدیریت فعلی وزارت کشاورزی کاملاً تحسین برانگیز است و نسبت به مدیریتهای قبلی برتری زیادی

دارد. آقای شلنبرگر اظهار داشت که مصاحبه هال ساندرز را می توان در تلویزیون محلی نمایش داد.ICA

(مرکز همکاریهای فرهنگی) نیز درصدد تهیه یک جزوه سؤال و جواب مانند، برای دانش آموزان ایرانی که

قصد تحصیل در آمریکا را دارند می باشد. وی افزود ICA درصدد برپا کردن نمایشگاه ادی گونینگ نیز

هست. ژنرال گست دیروز در پنجاه و پنجمین مراسم فارغ التحصیلان نظامی شرکت کرد. شاه نیز حضور

داشت اعلیحضرت نگرانی خود را از فعالیتهای میگها به تیمسار ربیعی ابراز کرد. به عقیده سفیر، روسها بر

این باورند که ناآرامی های اخیر، دخالتهای ایران در افغانستان و کمکهای ایران به سومالی را متوقف

می نماید. ربیعی همچنان به ژنرال گست گفت، که ارتش ایران درباره بودجه خود نگران است، زیرا از این

پس وجوهات جدید باید به تصویب هیأت دولت برسد.

به دنبال آن صحبت از بعضی مسایل طرحهای هاری هاچینز، براون و روت به میان آمد. چاه بهار دچار

مشکلاتی در امور پرسنلی و تدارکات است که در تاریخ اتمام و هزینه آن اثر خواهد گذارد.

آقای لمبراکیس گزارش داد که امور بعضی بنیادها (از قرار معلوم غیر از بنیاد پهلوی ) مورد تحقیق


می باشد. وی افزود که در رابطه با امتحانات دانشگاه ملی دیروز دچار مشکلاتی شده بود.

از مذاکره اخیر آقای گرین با تیمسار طوفانیان اطلاعات جالبی به دست آمد؛ از این قرار که آخرین نظریه

ص: 305

شاه این بوده است: «صرفه جویی، تقلیل و گسترش » تیمسار طوفانیان افزود که در سال جدید مالی

خریدهای نظامی عمده ای از جانب ایران انجام نخواهد شد.

ICA (مرکز همکاریهای فرهنگی) گزارش داد که در مرکز فرهنگی عباس آباد تجهیزات بیشتری برای

مشاوره با دانشجویان فراهم می کنند. علیرغم لغو امتحان اعزام، ثبت نام برای دوره های انگلیسی به میزان

زیادی ادامه دارد.

آقای ددیچ که متخصص تنیس و اداره( DEA) مبارزه با مواد مخدر است، در یک کنفرانس منطقه ای در

قاهره شرکت خواهد کرد و سپس راهی فرانکفورت و زوریخ خواهد شد.



جلسه گروه مسایل کشوری

ص: 306

محرمانه سند شماره 8

25 اکتبر 1978 3 آبان 57 جلسه گروه مسایل کشوری

سفیر جلسه را با صحبت درباره دیدارکنندگان متعدد سفارت گشود. کودل سولارز آمده و رفته است

دونکن، قائم مقام وزارت دفاع و همراهانش تهران را ترک کرده اند، ولی هنوز در کشور هستند. جانشین

وزیر، کوپر و معاون قائم مقام وزارت میکلوس در چند روز آینده وارد خواهند شد. آن گاه سفیر سولیوان

یک میهمان را معرفی نمود، وی که نامش کلی بود، ناظر امنیت منطقه بود که در جلسه گروه مسایل کشوری

حضور یافته بود. از تاریخ آخرین جلسه گروه، سولیوان دوبار شاه را ملاقات کرده بود، این طور می نمود که

شاه نسبت به حوادث اخیر، خصوصا اعتصابات شرکت ملی نفت ایران نگران بود. سفیر و ریچارد باش با

رئیس کنسرسیوم جان اورنج ملاقاتی خواهند داشت، که می توانند به فهم ماهیت اعتصابات نفت کمک

کند. فردا روز تولد شاه است و می تواند حادثه آفرین باشد. سولیوان تذکر داده بود که آمریکاییها کمتر به

انظار عمومی بروند. ارتش ایران از اینکه اقدامات قاطع تری در مقابله با تظاهرات اتخاذ نشده کمی

عصبانی است. شاه مخالفت می کند، اول به این جهت که عاملین ناآرامی ها به آسانی منزوی نمی شوند.

دوم به این دلیل که اگر روشهای شدید مسلحانه پیش گرفته شود، نتایج آن قابل پیش بینی نیست. نظر سفیر

بر این بود که اوضاع حتما به رهبری بیشتری نیاز دارد. سپس سولیوان موضوعات کوتاه تری را مطرح

کرد، جانشین وزارت، کوپر شنبه بعد از ظهر وارد خواهد شد. آقای کوپر ملاقات شامی با آقای یگانه

خواهد داشت، خانمها میلز و تیلور، در ملاقات شام با آقای کوپر آقای انصاری او را همراهی خواهد کرد.

روز انتشار سؤال و جوابهای (مربوط به ) ملک حسین عقب خواهد افتاد، تا کابینه اسرائیل نشست

خود را برگزار کند. آقای شلنبرگر مراقبت خواهد کرد، تا نسخه های ما ( از سؤال و جوابها ) تا آن زمان

مخفی بماند. بخش سیاسی، امور سه ملاقات کننده از دولت را تنظیم خواهد کرد.

این سه عبارتند از : آقایان، گریفین، کلمنت و کوهن.

برادر لی شهردار لس آنجلس تصمیم گرفته است که در برنامه «امور شهری تهران » شرکت نکند. ممکن

است که سمینار کلاً به تعویق بیفتد. آن گاه سفیر از خانم دیرزمن درباره قبض مالیاتی سؤالاتی نمود. خانم

دیرزمن در جواب اظهار نمود که این قبض در واقع سه قبض جدا از هم است. قانون جدید مخصوصا

امکانات پیش بینی شده برای مناطق سخت موجب استقلال قابل توجه آمریکائیها شده است، هر یک از

رؤسای بخشها گزارش فعالیتهای عمده قسمت خود را آمریکایی ارائه داد. بنا به گزارش آقای شلنبرگر در

سفری که به اتفاق آقای کوران به اصفهان نمودند. دستگاه آموزش و پرورش اصفهان نیز سهم خود را از

مشکلات برده است. اکثر مدارس به مناسبت تظاهرات تعطیل و مدیران ارشد در ناراحتی به سر می برند.

آقای جان میلز پیامی از دوپونت درباره نتایج احتمالی دولت ایران از وام دادن یا حمایت تعرفه ای برای

وی دریافت نمود. آقای میلز اظهار داشت که او و آقای تیلور ملاقاتی با وزیر برنامه داشتند. وزیر مذکور به

سه نکته قابل ذکر اشاره نمود. 1 افزایش حقوقها، ازدیاد بودجه امسال و سال بعد را ایجاب خواهد کرد.

2 ششمین برنامه پنجساله شروع خواهد شد. 3 مؤسساتی که علیرغم روال پیشنهاد شده اعتصابات خود

را خوابانده اند مجبور خواهند شد که قراردادهای خود را تقلیل دهند، آقای آدلر تذکر داد که شرکت

ایالات متحده در تحقیق علل واقعه طبس هیچ انعکاس عمومی نیافته است.

ص: 307

سند شماره 9

محرمانه

اول نوامبر 1978 10 آبان 57

سفیر جلسه را با مروری بر حوادث هفته شروع کرد. چند روز خیلی سخت و آشفته و بدترین روز

یکشنبه 29 اکتبر بود. گروههای بسیار زیاد، غیرقابل کنترل در خیابانها تظاهرات می کردند. فقط یک گروه

بسیار کوچک به نفع دولت تظاهرات کردند که چشمگیر نبود و صورت مصنوعی داشت. رئیس جمهور

کارتر دیروز ولیعهد را به حضور پذیرفت و پشتیبانی قاطع خود را از شاه اعلام کرد. اگر عکس العمل نسبت

به صحبتهای دکتر اون را در نظر داشته باشیم، می توانیم به زودی انتظار عکس العمل شدیدتری نسبت به

نظرات رئیس جمهور داشته باشیم. سفیر پارسون و سولیوان صحبتهای خود را با شاه ادامه دادند. اکنون

دیدگاههای سیاسی شاه منسجم تر شده است. اما در مجلس قهرمانی وجود ندارد که به پا خیزد و قاطعانه

از دولت شریف امامی پشتیبانی کند. نخست وزیر سخت افسرده و خسته شده است و اقلیت کمی در دولت

تصمیم می گیرند.

بخش اقتصادی نیز همچنین در بی ثباتی به سر می برد، آقای کوپر سرپرست تیم اعزامی به ایران با

آقای یگانه وزیر امور اقتصاد مذاکراتی داشته است. یگانه در بیمارستان به سر می برد و از ذات الریه یا

حمله قلبی رنج می برد. اعتصابات ادامه دارد، مهمترین اعتصابات، اعتصابات شرکت نفت می باشد. سفیر

آقای انصاری را بارها در طول هفته ملاقات کرده است. تولیدات نفت به طرز چشمگیری کاهش یافته

است، ولی آقای لینک به سولیوان گفته است که 90% کارکنان حاضرند به سر کار بازگردند. نفوذ 10% بقیه

کارگران که از به سر کار برگشتن کارگران جلوگیری می کنند، توسط ارتشیان تقلیل یافته است.

از طرف دیگر یک نماینده مجلس حملات خود را علیه گنجی وزیر جدید آموزش و پرورش بشدت

شروع کرد و گفت که 000/000/321 ریال پول را به خارج فرستاده است؛ و آقای سفیر معتقد است که

ممکن است این وضع از دوباره باز شدن دانشگاه ممانعت به عمل آید. جان میلز گزارشی در مورد سفر

اخیر معاون وزیر کوپر داده کوپر حالا می داند که در ایران چه می گذرد، و ایرانیان دید بهتری نسبت به وضع

دلار دارند. آقای شلنبرگر بازدیدی از دانشگاه تهران کرد. او هزاران دانشجوی جوان را دید که در

جلسات مختلف شرکت می کنند. در مسجد نماز می خوانند و شعار می دهند. آقای شلنبرگر در

نمایشگاهی از فساد رژیم و جنایات آن دید، نیمی از زنان چادر به سر داشته. با وجودی که شلنبرگر و

دوستش تنها خارجیان آنجا بودند ولی هیچکدام احساسات ضد خارجی حس نکردند.

ژنرال کاست گزارش داد که وضع پرداختی های نظامی ایران به آمریکا وخیم است. از مستشاری

نظامی خواسته شد تا تعداد ملاقاتها را کم کند، چون نیروهای مسلح با کمبود بودجه مواجه هستند. آنها

مخصوصا احساس می کنند برنامه های بررسی مدیریت خیلی گران تمام می شود. آقای لمبراکیس گفت که

مشکلات سیاسی ادامه دارند. جلسات و میتینگهای زیادی گزارش شده اند ولی کمونیستها تعداد کمی از

سخنگویان را تشکیل می دهند. شش استان ایران اکنون استاندار ندارد. ددیچ گفت که مشکل اصفهان حل

شده و مک گافی به زودی گزارشی خواهد داد. خانم دیرزمن گفت که رئیس جمهور هنوز لوایح مالیات را


امضاء نکرده و IRS کپی های آن را چاپ کرده است. این مقداری نابسامانی ایجاد می کند.


نظر دولت آمریکا درباره اوضاع ایران

ص: 308

سند شماره 10

از : وزارت امور خارجه واشنگتن دی سی سرّی

به : سفارت آمریکا تهران 7895 17 آبان 57 8 نوامبر 1978

موضوع : نظر دولت آمریکا درباره اوضاع ایران

1 سفارتهایی که اطلاعات زیر را دریافت می داند بایستی دولتهای میزبان را در جریان خلاصه امر

قرار داده و نظر دولت آمریکا را با مقامات عالیرتبه در میان گذارند.

2 به طوری که از طریق منابع مطبوعاتی آشکار شده، ثبات داخلی ایران شدیدا تحت فشارهای غیر

عادی قرار گرفته است. در روزهای 4 و 5 نوامبر تظاهرات و اغتشاشات در تهران باعث خسارات وسیع و

انهدام مقادیر زیادی از اموال عمومی و خصوصی گردیده است. اواخر روز 5 نوامبر نخست وزیر شریف

امامی و دولت استعفا کردند.

3 اول روز 6 نوامبر شاه در گفتاری به مردم ایران گفت که دولت نظامی را مأمور کار کرده است وی

روشن کرد که این دولت نگهبان خواهد بود وظیفه دارد که از اغتشاش جلوگیری کند و قدرت دولت را

اعمال کند.شاه بدین خاطر دست به این اقدام زد که موفق نشده بود نمایندگان مسئول مخالفین را متقاعد

کند که حکومت ائتلافی را تشکیل دهند. او وعده داد پس از استقرار امنیت یک دولت ملی بر اساس اصول

آزادی منصوب خواهد کرد تا انتخابات آزاد ترتیب بدهند

4 وضعیت امنیتی بهبود یافته؛ گرچه حوادث متفرقه ای دائما روی می دهد.

5 دولت آمریکا قویا حمایت خود را از کوششهای شاه جهت اعاده نظم به عمل آورده تا هر چه زودتر

در شرایط مجاز نسبت به استمرار دادن آزادیها و برنامه های توسعه ای کشور اقدام نماید.

روز 6 نوامبر این مطلب از سوی سخنگوی وزارت خارجه تأکید گردیده است. به شرح زیر :

«ما از شاه در تصمیماتش حمایت می کنیم، شاه یک دولت نظامی زیر نظر خود منصوب کرده، زیرا

دولت غیر نظامی نمی توانست نظم را اعاده کند و زمینه برگزاری انتخابات آزاد را فراهم سازد. چندی قبل

از تصمیم اخیر، شاه امکانات دولت غیر نظامی را که شامل ائتلاف اعضای مخالف باشد بررسی کرده و

چون آنان از شرکت در کابینه ائتلافی امتناع کرده اند، و راه حل دیگری ظاهرا وجود نداشته است، شاه از

ارتش درخواست تشکیل کابینه را کرده است. شاه تأکید کرده است که حکومت نظامی موقتی بوده و او

قصد دارد سریعا و در صورت امکان کشور را به سوی انتخابات آزاد و دولت غیر نظامی سوق دهد.»

6 طبق بر آورد ما، شاه آگاهی کامل از نارضایتیهای قانونی مردم ایران دارد که در خلال هفته ها و

ماههای گذشته ابراز داشته اند. او خود را متعهد ساخته تا امکان مشارکت عمومی در سیاست را فراهم

آورد و وضع اقتصادی و شرایط اجتماعی را بهبود بخشد. در خلال تابستان و پاییز گذشته امواج بی نظمی و

توقف کارها، به طور فزاینده ای باعث اختلال وظایف دولت گردیده است. امیدواریم تشکیل دولت موقت

جدید که روز 6 نوامبر اعلام گردیده، تسهیلات اعاده جوّ منظم و آرام که لازمه کار دولت در هر جامعه ای

هست را فراهم آورد. به خصوص در مورد وضع موجود در ایران که شاه تعهد کرده است، اشتباهات گذشته

را تصحیح نماید. با فساد و بی عدالتی مبارزه کند و یک دولت ملی جهت اجرای انتخابات در شرایط مجاز

هر چه زودتر تشکیل دهد. مطمئن هستیم که مردم ایران و رهبرانشان می توانند جهت حصول این اهداف با

وحدت کار کنند.

ص: 309

7 واضح است که یک جنبه اقتصادی در ورای این کارها وجود دارد. اعتصابات در بخش نفت باعث

کمبود تولید و صدور در دو هفته پیش شده است و در روزهای اخیر استخراج به طور متوسط حدود 25%

وضع عادی است. امیدواریم افرادی که نقش اساسی در اقتصاد ایران بازی می کنند، در جهت حل

اختلافات خود جمع شده و در جهت پیشبرد منافع عمومی قدم بردارند.

8 ما نگران هستیم که مبادا این عدم ثبات به امنیت منطقه لطمه وارد سازد. دولت آمریکا همواره از

کوششهای شاه حمایت کرده تا رهبری قاطع را در ایران در این دوره بحرانی به عهده گیرد. اعتقاد داریم که

تصمیمات او در زمینه مشارکت عمومی در حکومت شجاعانه هستند و آنها استحقاق حمایت همه جانبه

را دارند.

9 شما باید میزبانان خویش را از تصمیم ما مبنی بر استفاده کامل از نفوذمان برای حفظ منافع حیاتی

غرب، آگاه سازید. در این مقطع منظور حمایت قاطع از کوششهای شاه برای انسجام کشور و ایجاد زمینه

برای استقرار ثبات می باشد.

ونس


بازدید رئیس آلیس چالمرز از تهران

سند شماره 11

از: وزارت امور خارجه آمریکا محرمانه

به : سفارت در تهران

مخصوص آمریکایی ها

8 آبان 57 30 اکتبر 78

موضوع : بازدید رئیس آلیس چالمرز از تهران :

1 دیوید اسکات، رئیس آلیس چالمرز و همراهان از 23 تا 26 نوامبر ( 25 آذر) از تهران بازدید

خواهند کرد و در هتل هیلتون اقامت خواهند کرد.اسکات علاقه مند است که احتمالاً در غروب پنجشنبه

23 نوامبر با سفیر سولیوان ملاقات کند. او در آن روز ساعت 2 بعد از ظهر از اسرائیل وارد تهران خواهد

شد. اسکات در ساعت 45/10 صبح 25 نوامبر با شاه ملاقات دارد و تهران را در صبح 26 ترک خواهد

کرد. برای اطلاع شما، اردشیر زاهدی یک مهمانی شام برای اسکات برپا کرده است و ممکن است خودش

هم میزبان آن باشد.

2 قدردانی خواهیم نمود اگر سفیر اطلاع دهد، که آیا او هم با اسکات ملاقات داشته و وقت آن را

مشخص کند.ونس




ملاقات شاه با دیوید. د. اسکات و آلیس چالمرز

ص: 310

سند شماره 12

یادداشت به پرونده محرمانه

از : کمپانی اقتصادی بارباراشل ECON/COM,B L SCHELL

موضوع : ملاقات شاه با دیوید. د. اسکات و آلیس چالمرز

دیوید اسکات رئیس هیئت، رئیس اجرایی (مدیر عامل ) و رئیس بنگاه (شرکت) آلیس چالمرز توسط

شاه در یکشنبه 25 نوامبر 1978(4 آذر 57) ساعت 11 صبح پذیرفته شد. شرح زیر توسط آقای وان وانر

نماینده آلیس چالمرز در ایران که اسکات را تا قصر همراهی نموده، ولی شخصا در ملاقات حضور

نداشت، تهیه شده است. آقای اسکات شاه را از نظر روحی در وضع بسیار نامناسبی یافت او کمی

خوشحال شد موقعی که اسکات از بچه هایش و سفیر زاهدی تعریف کرده. اسکات برای شاه اظهار

همدردی کرد و خاطرنشان کرد که بازرگانان آمریکایی عموما در حمایت او جدی هستند. شاه با تأسف

گفت که خیلی ها اظهار پشتیبانی از او می کنند ولی همه اینها لفظی هستند و کمک واقعی به او نیستند.

اسکات (در حالی که می کوشید نشان دهد کمکهای او تنها لفظی نیست ) سفر اخیرش را به آرژانتین شرح

داد و به شاه گفت که موفق شده است تصمیمی راجع به عدم تصویب تقاضای وامهای (E X ]M ) برای

پروژه های آلیس چالمرز را که به خاطر نقض حقوق بشر بود عوض کند.

اسکات سپس در ادامه صحبتش طرح مشترک سرمایه گذاری آلیس چالمرز را برای تهیه وسایل

معدنی در ایران توضیح داد (ایرگرام A/]54). او خاطرنشان کرد که او به اندازه کافی اطمینان داشته است که

پروژه اش را فوری در ایران به انجام رساند. در این لحظه ضمن یک سکوت طولانی در حالی که اشک در

چشمان شاه حلقه زده بود، اسکات نیز ناراحت شد. سرانجام شاه از او پرسید که چه اشتباهی در ایران

شده؟ او در جواب گفت من توانایی جواب این سؤال را ندارم، ولی سرمایه داران آمریکایی از شاه حمایت

می کنند. بر عکس رسم معمول سنت، اسکات بلند شد و سپس شاه اسکات را به آغوش کشید و از او به

خاطر هدیه اش تشکر کرد. چیزی که معمولاً اتفاق نمی افتاد. به دنبال این ملاقات یک مقام رسمی وزارت

دربار که اسکات را می شناسد گفت که روحیه شاه خراب است، و دوست واقعی برای مشورت ندارد.

اسکات چنین پیشنهاد داد، که احتمالاً سودمند خواهد بود اگر زاهدی بیش از همیشه از ایران دیدن کند،

برای اینکه او تنها کسی است که در زمانی که شاه بشدت نیاز دارد، می تواند نقش دوست و محرم اسرار را

برای او داشته باشد. از اسکات خواسته شد موقعی که به آمریکا برمی گردد زاهدی را از جریان مطلع کند.

محرمانه

4 دسامبر 78


درخواست ارزیابی ها

ص: 311

سند شماره 13 سرّی

از : سفارت آمریکا در تهران

به : وزارت امور خارجه واشنگتن فوری 2547

سرّی تهران 12769

تاریخ :3 دسامبر 78 12 آذر 57 مرجع :326322 STATE

موضوع : درخواست ارزیابی ها

1 همان طوری که در تلگراف اصلی درخواست شده من با همکاران انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و

ژاپنی تبادل نظر کردم. سفیر عربستان سعودی در آن زمان در تهران نبود.

2 شما قبلاً از طریق لوکاس در جریان نقطه نظرهای سفیر انگلیس قرار گرفته اید. و تنها چیزی که باید

من به آن اضافه کنم این است که تعطیلات شاه قریب الوقوع خواهد بود و مدت زیادی ادامه خواهد داشت.

3 موضع فرانسه این است و بود که مدتی است عمر شاه به سر آمده، و آنها معتقدند که هر چه زودتر

شاه ایران حرکت کند بهتر خواهد بود و آنها معتقدند که بسیار خوب خواهد بود که شاه قبل از اینکه ایران را

ترک کند، یک شورای سلطنت تشکیل بدهد. و آنها معتقدند که این جنبه خیلی جدی نخواهد بود.

4 سفیر آلمان خیلی خوش بین به نظر می رسید. او احساس می کند که امکان دارد دولت بختیار در

غیاب شاه موفق شود، ولی در صورتی که شاه شورای سلطنت را فورا تشکیل بدهد. او فکر می کند که حتی

ممکن است شاه بتواند پس از مدتی تحت عنوان حکومت پادشاهی مطابق با قانون اساسی به ایران برگردد.

5 همکار ژاپنی من جدیدا آمده و من با او دو مشورت کرده ام ولی او به دلیل آشنا نبودن با مسایل نمی

خواهد اظهار نظر کند.

6 نظر مشترک همه همکاران این است که وضعیت قانون و دستور از کنترل خارج شده و شیوه های

بدوی در تمام کشور رایج شده که البته همراه با احساسات شدید نسبت به بیگانگان می باشد. در واقع

وضعیت کنونی به سرعت به طرف هرج و مرج نزدیک می شود.

12768 تهران سرّی سولیوان


نوار ادعا شده از صحبت شاه با افسران ارتش

سند شماره 14

از : وزارت امور خارجه واشنگتن دی سی تاریخ 8 فوریه 1979 19 بهمن 57

به : سفارت تهران فوری 315.محرمانه

موضوع : (بدون طبقه بندی ) نوار ادعا شده از صحبت شاه با افسران ارتش

مرجع : تهران 192

1 ادعای مقامات مسئول «متخصص صدا» مبنی بر اینکه ما صحت نوار را تأیید می کنیم متناقض و

بدون قاطعیت است. بعضی اعتقاد به اعتبار آن دارند و بقیه آن را قبول ندارند.

2 دولت آمریکا قصد ندارد مطلب را بیشتر تعقیب کند و اگر پرسیده شد، موضعش این خواهد بود که

«متخصصین» توافق ندارند و ما دلیلی نمی یابیم که نتیجه بگیریم نوار معتبر است.


محرمانه

ونس


گزارشی از نقشه شاه برای بازگشت

ص: 312

سند شماره 15

2016تهران محرمانه

از : سفارت آمریکا تهران 21بهمن 57 10 فوریه 79

به : وزارت امور خارجه واشنگتن دی سی

موضوع : (محرمانه ) گزارشی از نقشه شاه برای بازگشت

1 محرمانه تمام متن

2 خلاصه :یک طرفدار سابق رژیم شاه که از بختیار حمایت می کند از تحلیل رفتن حاکمیت قانون و

نظم اظهار هراس می کند، و اعتقاد دارد که تنها راه حل قابل قبول این است که شاه کناره گیری خود را از

سلطنت اعلام کند. وی می ترسد که شاه در آینده نزدیک به ایران باز گردد. او احتمال می دهد که اگر

کمونیستها و گروههای تروریست بدون تصویب نهضت خمینی به فعالیت ادامه دهند، محافظه کاران هم

اقدام به تشکیل گروههای مسلح برای مراقبت و حفظ نظم بکنند. (پایان خلاصه)

3 منبع ما منصور اقبال که به طور کامل نمی توان به وی اعتماد کرد، ولی در اوضاع خوب وارد است به

مشاور سیاسی گفت که در مجامع طرفدار رژیم شایع است که شاه قصد دارد در 14 فوریه (25بهمن) به

ایران باز گردد. تیمسار نشاط در این رابطه به مراکش پرواز کرده است. ما تقریبا اطمینان داریم که این

تحریف شده گزارشی است که شاه قصد دارد در چنان تاریخی به قاهره برود.

4 یک دلیل که چرا طرفداران رژیم چنین گزارشی را قبول کرده اند هراس روزافزون آنها از اوضاع

حاکمیت قانون و نظم و انتظارات خودشان می باشد. اقبال دیروز 10 فوریه در تظاهرات طرفداران قانون

اساسی به حمایت بختیار شرکت کرده بود آشکارا از تهدید و تمسخر جمعیت هنگام ترک استادیوم امجدیه

و پاره شدن لاستیک بسیاری از اتومبیلهای پارک شده توسط جوانان خشن تکان خورده بود. دوست و

همسایه او شخصی به نام مهندس ملول به تازگی با خانواده اش به اراک فرار نمود، زیرا دو شب پیش

اتومبیلش را منفجر کرده و اخطار کرده بودند که اگر وی به اظهارات خود به طرفداری از بختیار ادامه دهد

(ظاهرا نامه ای به یک روزنامه نوشته بود) او و خانواده اش کشته خواهند شد. اقبال می پرسد کجاست

آزادی بیان ؟

5 اقبال از طریق دکتر حجازی خبر یافته بود که نامه خوشامد گویی شریعتمداری به خمینی به

مناسبت ورود او عاری از هر گونه اشاره به مقام فائق خمینی در نهضت اسلامی یا ذکر لقب امام بود. در

نتیجه این اواخر تلی از کتابهای شریعتمداری از همه جا جمع و جلوی در خانه او خالی شد. او همچنان از

جان خود می ترسد و ساکت مانده است.

6 اقبال به این نتیجه رسیده است که تنها راه نجات اوضاع این است که شاه کناره گیری خود را از

سلطنت اعلام کند، و اگر بخواهد می تواند پسرش را جانشین خود معرفی کند. بدون چنین اقدامی، اقبال

می ترسد روحیه و موقعیت بختیار به تحلیل رود. از دید اقبال و دوستانش مردم هر چه بیشتر طرف او

هستند، ولی از جانب عوام جاهل که تحت حکومت شاه متحمل مشقت زیاد شده اند و عملشان از روی

احساس است مورد تهدید قرار می گیرند. اگر اوضاع این چنین بیشتر ادامه یابد مردم با سلاحهایشان به

خیابان خواهند آمد مثل لبنان. او مایل است اگر بتواند از طریق زاهدی ملاقاتی را به نحوی با شاه داشته

باشد و این را به او بگوید. اظهار نظر: کناره گیری از سلطنت بیشتر و صریحتر توسط طرفداران رژیم که

ص: 313

اعتبارشان از اقبال هم بیشتر است مطرح می شود. گزارش قبلی سفارت را ببینید.

7 حرف آخر اقبال اشاره به این بود که ترور خمینی به تدریج خیلی ها را به عنوان جزیی از یک راه

حل به خود جلب می کند. وی اظهار داشت که شخصا مشکلات را که این می تواند ایجاد کند، درک می کند

اما عنوان نمود که حتی بعضی اشخاص در مجامع مذهبی که حامی خمینی نیستند ممکن است از اینکه

ببینند، صدای افراطی خمینی از صحنه حذف می شود چندان بیزار نباشند.

8 بالاخره اقبال به اعلامیه منتشر شده حزب کمونیست که در آن از خمینی مقام خود را در نهضتش

پرسیده اند و تهدید کرده اند که اگر جواب وی رضایت بخش نباشد، آنها خواهند «جنگید » اشاره نمود. در

عین حالی که وی اقرار نمود که چنین فعالیت علنی کمونیستها بهتر از عملیات مخفی است، ولی اعتقاد

داشت که این ترس بسیاری از محافظه کاران را افزایش می دهد و ممکن است باعث شود که آنها به فکر

تشکیل گروههای مراقبت و حفظ نظم به عنوان تنها دفاعشان بیفتند.

9 اظهار نظر : لازم نیست به اقبال به عنوان یک منبع خبری، اهمیت بسیار زیادی داده شود. به هر حال

عقاید وی حاوی منطق شخصی است که طرفداران رژیم و دیگر محافظه کاران را به خود جلب می کند؛

زیرا آنها رهایی از موقعیت فعلی را جز با یک خونریزی عظیم امکان پذیر نمی بینند.ادامه تروریسم و عدم

امنیت ممکن است خیلی از مردم را که اکنون سکوت کرده اند، به فعالیت بیشتر بکشاند. یا فعالیت سیاسی

(اگر اجازه داده شود) یا مقابله خیابانی با تروریسم. این دورنمای قریب الوقوعی نیست، اما با ادامه عدم

امنیت ناشی از ناآرامی ها، این را نباید از نظر دور داشت.سولیوان



آقای سولیوان عزیز

ص: 314

سند شماره 16

1906 خیابان مین موروبای کالیفرنیا 123 772(805) 93442

جناب آقای ویلیام اچ سولیوان 7دسامبر 1978 16 آذر 57

تهران ایران

سفیر

سفارت ایالات متحده

آقای سولیوان عزیز:

به دنبال حوادث اخیر در ناحیه شما، این فکر به ذهنمان خطور کرد که شاید اعلیحضرت ولایتعهد

علاقه داشته باشند، در این کشور قطعه زمین بزرگی (با خانه ) در ساحل کالیفرنیا بخرند که محل آن در

مرکز باشد و در عین حال از لحاظ موقعیت دور از دسترس باشد.

به ضمیمه، بروشوری است که مشخصات ملک به طور کامل می آید.اگر صلاح دانستید لطفا

والاحضرت ولایتعهد را از آماده خرید بودن آن، آگاه فرمایید.

با صمیمیت تمامم لین گرابهورن کمپانی

رانکورآریو گرانده

آریوگرانده بخش سن لوئیز آبیسپو

کالیفرنیا

این مزرعه با شکوه با در بر گرفتن بیش از 9700 جریب از زمینهای نزدیک سواحل دریاچه لوپز

شروع، و تا جنگل ملی لوس پدرس و اقیانوس آرام امتداد داشته، میراث غنی از مزرعه داری پرثمر را از

اولین زمان اعطای زمین اسپانیایی با خود حفظ می کند.

رنکو، آریوگرانده.... یکی از آخرین قطعات بزرگ زمینهای ممتاز در ساحل کالیفرنیای مرکزی

اندازه : 9750جریب

قیمت : 000/500/5 دلار

نحوه پرداخت :حداقل 29% پرداخت اول و بقیه با اقساط و یا تماما نقد.


سفر شاه و DGA

ص: 315

سند شماره 17

از : وزارت امور خارجه واشنگتن دی سی تاریخ 6 مارس 1979 15 اسفند 57

محرمانه

یادداشت برای پرونده ها

موضوع: سفر شاه و DGA

لس جانکا از شرکت DGA در روز 6 مارس در زمینه ارتباط سفر دان آجر به مراکش که در این هفته

قرار است انجام گیرد ملاقات کرد. DGA در نظر دارد که یک قرارداد پشتیبانی (دارایی حقیقی، حفاظت،

خدمات قانونی و غیره) برای شاه در صورتی که به آمریکا بیاید تهیه کند.

جانکا پرسید که نقطه نظرهای من چیست، در صحبت خصوصی من به او گفتم که اگر شاه به آمریکا

بیاید این مسئله برای روابط بین ایران و آمریکا، و برای موضع غرب در منطقه اسفناک خواهد بود و مسایل

امنیتی زیادی برای پرسنل در تهران و مقامات رسمی در واشنگتن به وجود خواهد آورد. من مطمئن نبودم

که ما قادر باشیم که سفارت تهران را حفظ نماییم. من به او گفتم که موضع ایران در قبال مراکش و مصر

چگونه است و احتمال این که سازمان آزادیبخش کوشش خواهد کرد که شاه را برباید را توضیح دادم.

من گفتم که به عقیده من شاه به توصیه غلط به اینجا می آید. امینت برای او قابل اطمینان نخواهد بود

مگر این که او را اسیر نگهدارند. احتمال دارد که قانون و کنگره او را مورد اتهام و بازخواست قرار دهند. این

مسئله در مورد دارائی های او هم صادق است. جانکا پرسید که آیا آمریکا می تواند حفاظت او را مهیا کند

یا حداقل این کار را در ابتدا به عهده بگیرد. من گفتم که فکر می کنم که امکان چنین کاری باشد، اما فعلاً به

مادر شاه گفته ایم که او باید به آژانس های حفاظتی خصوصی مراجعه کند.

جانکا پرسید آیا موضع آمریکا صحیح است که ما مقدم شاه را به آمریکا گرامی بداریم؟ من گفتم این

موضعی بود که در دسامبر ژانویه اتخاذ شد و این موضوع علنی گشت. من در مقامی نبودم که به جانکا

موضع کنونی آمریکا را بگویم جانکا گفت تصور کنیم که شاه از «آگر» بپرسد که آیا آمریکا او را خواهد

پذیرفت. من به او گفتم که فکر می کنم که آقای «آگر» بایستی جواب بدهد که این سؤالات مربوط به دولت

آمریکا بوده و بایستی به سفیر پارکر مراجعه کند، من گفتم شاید آقای نیوسام نقطه نظر متفاوتی در این مورد

داشته باشد. من به جانکا گفتم که به تجربه من مقدار خیلی کمی از امور مربوط به ایران از روزنامه ها مخفی

مانده این برای شرکت خوب نخواهد بود که شاه به اینجا بیاید. مخالفتها و خطراتی برای دولت آمریکا و

پرسنل پیش می آید. من می توانم به راحتی تعهد این موضوع را به خود بدهم که امکان دارد مطبوعات

بگویند که DGA مسئول هر گونه خسارتی که در این مورد وارد می شود، می باشد.

هنری پرشت

امور خاور نزدیک ایران


موضع دولت آمریکا در قبال ویزاهای فامیل و وابستگان شاه

ص: 316

سند شماره 18

وزارت امور خارجه محرمانهتاریخ 18 آوریل 1979

از: هارولد اچ. ساندرز (معاون وزیر امور خارجه در امور سیاسی) 27 فروردین 58

به: پ. آقای نیوسام (امور خاور نزدیک)

موضوع: موضع دولت آمریکا در قبال ویزاهای فامیل و وابستگان شاه

ما تعداد زیادی درخواست از اشخاص با نفوذ آمریکایی مبنی بر تهیه یک نوع ویزای قانونی در آمریکا

برای مسافرت (یا پناهندگی الزامی یا غیر الزامی) شاهدخت اشرف پهلوی و خانواده اش و دیگر وابستگان

شاه (جمشید آموزگار، انصاری، تیمسار اویسی) دریافت کرده ایم. موضع ما این است که پاسخگویی به این

درخواستها برخلاف منافع ما که نزدیک شدن به دولت جدید است، می باشد. شکی نیست که این افراد را به

زور به ایران برمی گردانند و تمام افراد می توانند در وضعیت خروج آزاد یا با تمدید ویزا اینجا باقی بمانند و

آنها حتی می توانند به آمریکا وارد و یا از آن خارج شوند، ولی این در صورتی است که ما از مسایل مورد

نیاز پاسپورت صرف نظر کنیم و این روش ممکن است به تصویب برسد.

ما شنیده ایم که خانواده شاه پاسپورت مراکشی به دست آورده اند. ما فکر نمی کنیم تهیه مدارکی که

ورود به دیگر کشورها را تسهیل کند از وظایف ما باشد. در این میان مسئله اشرف احتمالاً از خود شاه هم

بدتر است. احتمالاً گذشته نفرت آور اشرف او را از دریافت ویزای آمریکایی محروم می کند. اطلاعاتی که

ما از یکی از پسرهای او به دست آورده ایم حاکی از آن است که اشرف امکان دارد از هیچ کوششی برای

برگرداندن رژیم سابق چشم پوشی نکند.

دولت موقت ایران از این واهمه دارد که مبادا طرفداران شاه (با پشتیبانی ما) یک گروه ضد انقلابی

تشکیل بدهند. ما نباید موقعیتی به وجود آوریم که این اتهامات را افزایش دهد. ما از هرگونه نقطه نظری در

مورد مواضعمان درباره تهیه ویزاهای الزامی و غیر الزامی و یا دیگر حمایتهای آمریکا برای افراد رژیم

گذشته تشکر می کنیم. توصیه می شود که شما این مواضع را تصویب کنید.

تصویب تکذیب

ص: 317

سند شماره 19

خیلی محرمانهتاریخ: 20 آوریل 1979

از: معاون وزارت خارجه در امور سیاسی واشنگتن 31 فروردین 58

به: امور خاور نزدیک NEA آقای ساندرز

ما با توجه به نامه شما نسبت به وضع مدارک خانواده شاه و وابستگانش پیشنهادات زیر را می کنیم:

شاهدخت اشرف و خانواده اش و دوستانش کوشش زیادی را در رابطه با مسئله مدارک کرده اند. ما

باید جواب این سؤال ها را با گفتن اینکه شاهدخت اشرف وکیلی دارد که به این کارها رسیدگی می کند و او

با وزارت امور خارجه در تماس می باشد، بدهیم. برای اطلاع شما باید بگویم این وکیل آقای ویلیام

جکسون می باشد که وکیل راکفلر نیز می باشد. او به وزارت امور خارجه آمده و ما او را کاملاً در جریان

سؤالات مربوط به مدارک قرار دادیم. و سؤالات دیگری که توسط ایرانیها در این زمینه مطرح می شود باید

به طور جداگانه ای بررسی شود و ما هیچ گونه سیاست کلی نسبت به این موضوع اتخاذ نخواهیم کرد.

دیوید. پ نیوسام

رونوشت: آقای رافل خانم هارپر آقای سیورتس



تمایل شاه به اقامت در ایالات متحده

سند شماره 20

از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی سی26 جولای 79 4 مرداد 58

به: سفارت آمریکا تهران فوری 3712

منتشر نشود.سرّی

چروکی، فقط برای ملاحظه کاردار لینگن

موضوع: تمایل شاه به اقامت در ایالات متحده

1 ما دوباره نحوه جواب دادن به درخواستهای مداومی را که شاه از کانالهای گوناگون ابراز می دارد،

مطرح کرده ایم. این درخواستها راجع به اقامت شاه، شهبانو و خانواده وی در ایالات متحده می شود (او

حداقل می تواند اکتبر را در مکزیک باقی بماند). من مایلم نظرات شخصی و خصوصی شما را از اثر چنین

حرکتی بر امنیت آمریکاییهایی که در ایرانند (خصوصا مقامات رسمی آمریکا در محوطه سفارت) و

همچنین بر روابط ما با دولت ایران، بدانم.

2 آیا جواب شما به سؤال مطرح شده در پاراگراف 1 تفاوتی می کند اگر (الف) شاه از ادعای خود و

وراث خود نسبت به سلطنت صرف نظر کند، یا (ب) موافقت کند که جدا از هرگونه فعالیت سیاسی

خودداری کند و این در ملأ عام تأیید گردد.

3 ما به وضوح درمی یابیم که، به حداقل رساندن اثر پذیرفتن شاه، بستگی به بازرگان و توانایی و

اختیارات دولت در اداره فرماندهی نیروهای امنیتی که از افرادمان حفاظت می کنند و توانایی آنها در به

حداقل رساندن هر عکس العمل خصمانه عمومی که علیه افراد یا روابطمان ایراد شود، دارد. از آنجایی که

این مسئله در واشنگتن به دقت تحت بررسی است، باعث تشکر خواهد بود اگر این پیام را با هیچ یک از


همکارانتان در میان نگذارید. لطفا جواب خود را برای وزیر ارسال دارید. با بهترین درودها ونس


علاقه شاه به اقامت در آمریکا

ص: 318

سند شماره 21

از سفارت آمریکا در تهرانسرّی پخش محدود

به: وزیر امور خارجه، واشنگتن برای وزیرتاریخ: 28 ژوئیه 79 6 مرداد 58

موضوع: علاقه شاه به اقامت در آمریکا

شماره سند 1/7930

1 پیام شما جویای ارزیابیهای شخصی من در مورد امنیت آمریکاییهای مقیم ایران و روابط ما با

دولت ایران در صورت پذیرفته شدن شاه به آمریکا بوده.

2 هر نوع قضاوتی در آن مورد باید بدون تردید مخفی باشد و بماند، و این به خاطر وضع غیرقابل

پیش بینی ایران که تا به حال پیشرفتی در حل مسئله مراکز قدرت حاصل نشده می باشد. با توجه به این

مسئله من نتیجه می گیرم که اقامت شاه در آمریکا در آینده نزدیک یعنی 2 تا 3 ماه آینده برای منافع ما و

امنیت آمریکاییهای داخل ایران مانند گذشته مضر و خطرناک خواهد بود. از طرفی من معتقدم که این وضع

می تواند تا آن زمان بهبود یابد و تدریجا امکان انجام آن کار تحت کنترل خودمان در اواخر پاییز بیشتر

خواهد بود. حتی این قضاوت هم نسبی است و بستگی زیادی به شانس خوب افراد مربوطه دارد. نظرات

من ادامه دارد.

3 به نظر من 23 ماه آینده زمان غلطی برای این کار می باشد و این به دو دلیل است: اول به خاطر

اینکه ایرانیان تا اندازه زیادی در صحنه فعلی سر خورده شده اند (و لذا به دنبال بهانه می گردند) و دوم به

خاطر وضعیت حساس روابط دو جانبه مان.

4 ایران امروز در آشفتگی سیاسی باقی مانده است. «دولت» بازرگان هنوز تحت سلطه انتقادات و

کنترل کامل آیت اللّه و اطرافیان او در قم می باشد. تصمیم گیری روزانه پراکنده می باشد و بیشتر توسط

گروههای انقلابی و افراد پراکنده در داخل و خارج دستگاه دولتی انجام می گیرد. سرخوردگی فزاینده ای

به خاطر اینکه انقلاب نتوانسته تغییرات زیادی در ایران انجام دهد وجود دارد و در واقع برای خیلی از

اقشار جامعه وضع از قبل بدتر می باشد.

5 در چنین جوی ما مناسب ترین بهانه می باشیم؛ تا جایی که خمینی در هفته گذشته حتی ما را متهم به

دست داشتن در جریان سوزانیدن خرمنها در بعضی نقاط ایران کرد. اگر ما الآن به شاه پناهندگی دهیم به

طور حتمی تظاهرات عظیمی بر علیه سفارت انجام خواهد گرفت. اگر خوش شانس باشیم تا همان حد

پیش می روند و ما شاهد حمله واقعی مانند فوریه گذشته نخواهیم بود. ولی هیچ تضمینی برای این مسئله

وجود ندارد. چون نیروهای معمولی نظامی و پلیسی ایران به مقدار زیادی روحیه خود را از دست داده و

نمی توان به آنان اعتماد کرد که بتوانند قدرت لازم را اعمال نمایند. در واقع دولت هنوز باید توانایی

جایگزینی نیروهای چریکی غیر منظم فعلی را که خمینی برای پاسداری از سفارت در فوریه گذشته

فرستاده با نیروهای منظم پیدا کند. احتمال انجام عملیات تروریستی فردی یا گروهی بر علیه ما در

صورت آمدن شاه زیادتر خواهد شد.

6 روابط دو جانبه ما هم دارای تفاهم و قدرت کافی برای تحمل این چنین برخوردی با شاه نمی باشد.

من فکر می کنم ما در جریان از بین بردن توهمات ایرانیان انقلابی که فکر می کنند، ما هنوز واقعیتهای ایران

را نپذیرفته ایم و با شاه و صهیونیستها و ساواکی ها برای براندازی انقلاب تلاش می کنیم، پیشرفتهایی

ص: 319

حاصل کرده ایم. ولی پیشرفت خیلی کند است و بعید به نظر می رسد که در مورد خمینی موفقیتی داشته

باشیم. دادن پناهندگی به شاه می تواند تمام دستاوردهای ما در این جهت را خنثی کند و من احتمال تکرار

همان شیوه قبلی که به فرمان خمینی سیاستی تند بر علیه ما در جریان قطعنامه جاویتس اتخاذ کردند را

نفی نمی کنم.

7 من می گویم که در هر دو طرف در داخل ایران و در روابط دو جانبه ما احتیاج به انعطاف بیشتری

داریم تا بتوانیم عواقب بدی که ممکن است به دنبال پذیرش شاه (که من معتقدم باید بالاخره او را بپذیریم)

برای منافع ما پیش آید تحمل کنیم.

8 23 ماه آینده حساس و امیدوار کننده در هر دو جنبه هستند. از لحاظ داخلی بازرگان تلاشهای

بیشتر و قوی تری می کند تا قدرت دادگاههای انقلاب و حاکمیت کمیته های انقلابی که خیابانها را در دست

دارند را به دولت موقت انتقال دهد. مشکلات فزاینده با اکراد و اقلیتهای عربی در خوزستان یادآور خوبی

برای بعضی عناصر انقلابی هستند که باید اقداماتی در جهت بازسازی قدرت و ترکیب ارتش انجام گیرد.

ولی کلید اصلی برای حاکمیت بیشتر دولت در انجام موفقیت آمیز انتخابات (مجلس خبرگان در سوم اوت

انتخاب می گردد) که باید دولت قانونی تا پاییز روی کار بیاورد، می باشد.

9 از نظر من اهمیت فوق العاده دارد که ما خودمان را با مواضع حساب نشده در برابر شاه خراب

نکنیم. توهماتی که در مورد مواضع ما و دخالت دولت آمریکا وجود دارد زمینه را برای بعضی انقلابیون

داغ، که می خواهند برنامه های سیاسی را به عقب اندازند و ما را هم بکوبند فراهم می سازد.

10 لذا من معتقدم که ما نباید بار سنگینی بر روابط ضعیف ما با رهبری انقلابی اینجا بگذاریم، تا قبل از

اینکه روابط عمق و قدرت بیشتری یابند. با وجود مشکلاتی فراوان در زمینه های متعدد ما احساس

کرده ایم که در هفته های گذشته قدردانی بیشتری، حداقل در دولت بازرگان، نسبت به اهمیت روابط حسنه

با آمریکا وجود دارد. مصوبات هفته گذشته کنگره مبنی بر بازخرید 4 کشتی تخریب کننده سپورانس که

قرار بود به ایران آیند، به ما و به دولت ایران این امکان را داده تا با انعطاف بیشتری به قطعات یدکی که نیاز

به آنها برای نیروی هوایی و غیره زیادتر است دسترسی پیدا کند. این توهمات دولت بازرگان مبنی بر اینکه

ما از روی خصومت چنین محموله هایی را نمی دهیم را خنثی نمود.

11 با فرض اینکه روابط دو جانبه ما ادامه یابد و عمق بیشتر بیابد و با فرض اینکه بعد از انتخابات

دولتی مقتدرتر روی کار آید که کنترل بیشتری بر نیروهای امنیتی کشور داشته باشد، عواقب پذیرفتن شاه

را می توان در آن صورت کنترل نمود. من لذا پیشنهاد می کنم هر گونه تصمیمی را به تأخیر اندازیم و ببینیم

اوضاع در 60 تا 90 روز آینده چگونه است. فکر می کنم کمک زیادی باشد اگر ما در این مدت سفیری

معرفی کنیم، چون این عمل به مثابه رأی اعتمادی به واقعیتهای جدید ایران خواهد بود.

12 ارزیابی بالا در صورتی که شاه قبل از آمدن به آمریکا به طور علنی ادعای خود و وارثین خود

نسبت به سلطنت را پس بگیرد عوض خواهد شد و عواقب خیلی کمتری در بر خواهد داشت (ولیکن اقرار

می کنم که مشکل می توان انتظار داشت او چنین کاری را در آینده نزدیک به عهده بگیرد.) از طرفی فکر

نمی کنم تعهد علنی شاه به عدم دخالت در مسایل سیاسی تأثیر مفید داشته باشد. اینجا برای آن پشیزی

ارزش قائل نخواهند بود.لینگن



سوءظنهای دولت موقت ایران درباره شاه

ص: 320

سند شماره 22

به: جولای 79 8 مرداد 58محرمانه

از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی

به سفارت آمریکا در تهران، دارای حق تقدم 3773

موضوع: سوءظنهای دولت موقت ایران درباره شاه

1 محرمانه تمام متن

2 آگاه کاردار ایران در 30 ژوئیه با کارمند وزارتخانه تماس گرفت تا به فوریت بپرسد که آیا شاه در

حال آمدن به ایالات متحده می باشد. آگاه گفت که چنین گزارشی را از یک منبع موثق دریافت کرده است و

دکتر یزدی از او خواسته بود که با وزارتخانه تماس گرفته و نگرانی دولت موقت را، ابراز کند. کارمند

وزارتخانه موضع آمریکا را تشریح کرد و گفت که آگاه مطمئنا از فشارهای شدیدی که از جانب کنگره و

دیگر مراکز به بخش اجرایی وارد می شود تا در موضع دولت آمریکا تغییر حاصل آید، مطلع بود. کارمند

وزارتخانه گفت که می تواند به آگاه اطلاع دهد که در موضع ایالات متحده تغییر داده نشده است و وی از

هیچ برنامه ای برای آمدن شاه به آمریکا خبر ندارد. این مقام افزود که تصور می کند آگاه از حضور سه

فرزند پهلوی در آمریکا اطلاع دارد. آگاه گفت که آن را می دانست.ونس


معرفی سفیر

سند شماره 23

طرح: کاردار لینگن11 مرداد 58 2 اوت 1979

طبقه بندی: سرّیتصویب: کاردار لینگن

از: سفارت آمریکا تهران

از: کاردار

به: وزارت خارجه آمریکا فوری 3014

به: نیوسام

سرّی تهران 82248

موضوع: معرفی سفیر

1 از شما و وزارتخانه به جهت پیام مبسوطی که فرستادید متشکرم.

2 در پیامتان خواستار نظرات من با توجه به مسئله زمان بندی و آمادگی اوضاع پیرامون مسئله

تقاضای سفیر برای اینجا شده بودید. جواب کوتاه من حاکی از آن است که به عقیده من معرفی فوری یک

سفیر جدید حتی زودتر از برنامه زمانی پیشنهادی شما منافع ما را در ایران تأمین خواهد کرد. در جواب

طولانی ترم عقیده منطقی شما مبنی بر اینکه جو اوضاعی که این عمل در آن انجام می گیرد باید آن چنان

باشد که اهداف مشی ای را که دنبال می کنیم تأیید کند، را در نظر می گیرم. این جو به مقدار زیادی نمایانگر

آن است که دولت موقت ایران آماده است در زمینه فعالیت دو طرفه برای بازسازی روابط انجام دهد،

خواهد بود.

3 با گفتن مطالب فوق این را هم باید تذکر داد که دولت موقت ایران منتظر علامتی و اشاره ای از جانب

ما هم می باشد. ما تنها کشور مهم یا تنها قدرت عمده ای هستیم که سفیری اینجا ندارد. تقریبا از هر سؤالی

ص: 321

که از ما می کنند مشهود است که برنامه زمانی و شخص مورد نظر برای سفر تأثیر زیادی در روابط فیمابین

خواهد داشت. علیرغم آنچه که ممکن است در مورد مسئولیتهای دولت موقت ایران در مقابل جریان کاتلر

و وضع فعلی روابط فکر کنیم. اکثر ایرانیها طولانی شدن غیبت یک سفیر را این طور تلقی می کنند که ما

هنوز باید برای آشنا شدن با واقعیتهای ایران وقت صرف کنیم. لذا معرفی یک سفیر به عنوان یک رأی

اعتماد تلقی خواهد شد.

4 دو گروه دیگر نیز نسبت به تصمیمات ما علاقه نشان می دهند. گروه اول شامل تعدادی از

حکومتهای دیگر، خصوصا متحدین ما در اروپای غربی می شود که به میزان مشابهی روی اقدام ما در این

مورد حساب می کنند و امیدوار و متوقعند که زود اقدام شود. گروه دوم جماعت تجار آمریکایی را که در

ایران منافع و مشکلاتی دارند، شامل می گردد. این گروه مخصوصا به تصمیمات در مورد سفیر حساسند.

اساسا هر تماسی که در این بخش گرفته شده، اشاره به این موضوع داشته است که عدم اقدام ما، عاملی

منفی در تصمیمات ما و فعالیتهای آتی آنان در ایران خواهد داشت.

5 به این دلایل، من همچنان عدم تأخیر در اقدام به معرفی یک سفیر را مهم فرض خواهم نمود. اگر

چه به نظر من برنامه زمانی که شما در پیامتان پیشنهاد کرده اید خیلی طولانی است، ولی احتمالاً در رابطه

با اوضاع واقع گرایانه بوده است. همین جنبه است که میزان اعتبار این گزارش خواهد بود.

6 در چند ماه آینده توجهات معطوف به جریان انتخاباتی خواهد بود که باید یک دولت مورد تأیید

مجلس را جایگزین کند. نتیجه نامعلوم و انتخابات از قرار آشفته خواهد بود. ولی هم دولت موقت و هم

آیت اللّه شدیدا روی آن حساب می کنند. در صورت وقوع اتفاق ناگواری دولتی جدید و قوی تر بر سر کار

خواهد آمد.

7 در حال حاضر دلیلی در دست ندارم که فکر کنم موضع این دولت اختلافات فاحشی با موضع دولت

موقت داشته باشد. اینجا در تمام سطوح خود من را به گرمی پذیرفته اند و می شود گفت بیانات عمومی

دولت در رابطه با ما اخیرا مثبت بوده است. ما حس می کنیم که هم یزدی و هم بازرگان به طور روز افزونی

به لزوم اقدام در جهت تفاهم بیشتر با ما پی می برند. در مدار رهبری ارتش این امر حتی بیشتر صادق است.

8 تجهیزات امنیتی مربوطه به محوطه ما هنوز مطمئن نیست. تأکید می شود که این امر قبل از ورود

سفیر جدید تثبیت شود. امیدواریم که با استفاده از فرصتی که گشایش امکانات معمولی ویزا برای ما فراهم

می سازد این مسئله نیز حل شود.

9 فرضیاتی که در بالا اشاره شد مبتنی بر مواضع دستگاه دولت و همچنین قم است. همان طوری که به

شما اشاره کردیم بیانات عمومی آیت اللّه و اطرافیانش در هفته های اخیر معتدل تر بوده اند. اما باید تأکید

کنم که مواضع او مبتنی است بر چیزی که ما آن را یک تنفر بنیادی از آمریکا می دانیم. بسیاری از آنان که

اطراف او هستند سوءظنشان نسبت به مقاصد ما حتی بیشتر است. در زمینه برخورد با امور خارجی این

گروه احساساتی و سطحی اند. از آنجایی که این جمع به آیت اللّه بلافاصله دسترسی دارند و در صحبتهای

روزانه او صاحب اثرند، دائما احتمال انفجارهایی غیرقابل محاسبه از آن جانب است و می توان ما را به

همان برنامه زمانی که شما پیشنهاد می کنید به عقب برگرداند. ما خیلی ساده باید همراه با جریان زمان

مراقب اوضاع باشیم.

10 باید ملاحظه یکی از عواملی که در برنامه زمانی و جو اوضاع مؤثر است، یعنی طرز برخورد ما

ص: 322

نسبت به شاه را نیز کرده و به عقیده من خیلی عالی است که شاه تا ورود یک سفیر به اینجا، به آمریکا نیاید.

پایداری بیاید و قدرتی که با معرفی یک سفیر در روابط دو جانبه عایدمان خواهد شد به ما در برخوردمان

با عکس العمل خصمانه و غیرقابل اجتناب که نسبت به روش ما در مورد شاه مخصوصا از جانب

آیت اللّه ها ایجاد خواهد شد، کمک خواهد کرد.

11 نهایتا مسئله تقابل یعنی سطح نمایندگی ایران در واشنگتن مطرح می شود. ما باید زمانی که

منافعمان ایجاب کرد سفیر اینجا را تعیین کنیم، نه اینکه به اقدامات دولت موقت وابسته باشیم. در عین حال

باید همچنان برای دولت ایران روشن سازیم که بازسازی رابطه فیمابین امری است دو جانبه که محتاج

مایه گذاری از هر دو طرف می باشد.

12 وزیر در پیامش خواستار مشورتهایی در اواخر اوت یا اوائل سپتامبر شده بود. من دومی را

ترجیح می دهم.

13 با درودهای صمیمانه.لینگن.


پرسش دولت موقت درباره شاه

سند شماره 24

25 مرداد 58 16 اوت 1979

از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی سی

به: سفارت آمریکا تهران فوری 4110

سرّی STATE تهران 214861

چروکی برای کاردار

موضوع : پرسش دولت موقت درباره شاه

مرجع : تهران 9133

1 (سری تمام متن)

2 همانطوری که کاردار ناس در ماه مه به اطلاع نخست وزیر رساند (تهران 4663) انتظار می رود

چهار فرزند پهلوی تحصیل خود را امسال در ایالات متحده انجام بدهند. سه تای کوچکتر از آنها اینک در

کشور هستند. رضا آخر هفته پیش برای یک اقامت کوتاه وارد امریکا شد تا امتحان مهارت زبان انگلیسی

توفل خود را همانطور که خواسته شده پشت سر گذارد. وی برای آمدن اینجا احتیاج به ویزا داشت و آن را

از سفارت ما در مکزیکوسیتی بدست آورد.

3 رضا درخواست ویزا برای والدینش نکرد و در این مورد تفحصی هم ننمود (برای اطلاع شما: در

عین حالی که پیشنهاد می کنیم دولت موقت را از این واقعیت مطلع نکنید، شما باید بدانید که شاه پیش از

ترک ایران ویزایی فراهم کرد و آن هنوز معتبر است. پایان)

4 شما می توانید، همان طور که ما اخیرا در واشنگتن چنین کردیم، به اطلاع ایرانیان برسانید که در

موضع دولت آمریکا نسبت به سفر شاه به آمریکا تغییری حاصل نشده است.

کریستوفر



بیماری شاه

ص: 323

سند شماره 25

شماره سند: 113

از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 21 اکتبر 79 29 مهر 58

به وزارت امور خارجه واشنگتن دی سی. خیلی فوری 43

سرّی تهران 11133

مرجع: سازمان 275001

برای معاون نیوسام

موضوع: بیماری شاه

1 تمام متن سرّی است.

2 من در ساعت ده امروز صبح فرصتی به دست آوردم تا با امیر انتظام (سفیر) قرار ملاقاتی بگذارم

(برای معرفی هنری پرشت) به این منظور که او را از دستورالعملها آگاه سازم و از او بخواهم تا ترتیب یک

قرار ملاقات فوری را با بازرگان (نخست وزیر) بدهد (جرج کیو در 19 اکتبر تهران را ترک کرد). بعد از

مذاکره با انتظام، قدم زنان به طرف در رفتیم تا به ملاقات بازرگان برویم. وزیر خارجه یزدی هم، به ما

پیوست.

3 در جهت مطلع ساختن آنان نظرات ما مبنی بر اینکه شاه نیاز فوری به پذیرفته شدن در آمریکا و

استفاده از امکانات پزشکی آنجا را دارد من اظهار داشتم که تصمیم ما مبنی بر پذیرش شاه به طور کلی به

خاطر مسایل بشر دوستانه بوده است. من روی این مسئله تأکید کردم که ما دولت موقت ایران و نخست

وزیر را به رسمیت می شناسیم و قبول داریم و این نکته منعکس کننده پذیرش ما در مقابل تغییرات در ایران

است. همچنین ما میل داریم که در هر زمینه ای که ممکن است با هم کار کنیم تا بتوانیم به هر ترتیب روابط

جدیدی را با ایران پایه گذاری کنیم.

4 من اظهار امیدواری کردم که دولت موقت ایران در این مسئله با ما همکاری کند. تا بتوانیم بحران

سیاسی ناشی از ورود شاه به آمریکا را مشترکا کنترل کنیم و ما در جستجوی راه حلی برای پایه ریزی

روابط جدید بین دو کشور هستیم. همچنین روی این موضوع تأکید کردم که ما امیدواریم و اطمینان داریم

که دولت موقت ایران باید تا آنجا که ضرورت دارد قدمهایی در راه ایجاد امنیت برای مجامع ما در ایران در

برابر در برابر تظاهرات مردمی که ممکن است به وجود آید، بردارد.

5 واکنش سه مخاطب ما تقریبا متفاوت بود، ولی لحن ملایمی داشت. عکس العملها متفاوت بود.

اظهار نظر امیر انتظام در رابطه با این، مانع جدیدی بود که در راه تلاشهایی که به گفته خود او، او و دیگر

دوستان ایالات متحده به خاطر برقراری روابط بین دو کشور انجام داده بودند قرار داشت. عکس العمل

بازرگان به آرامی ولی در رابطه با قبول واقعیت بود. واکنش یزدی (کسی که بر بحث تسلط داشت) تأکید

روی مشکلاتی بود که این مسئله می توانست برای آمریکا در ایران به وجود بیاورد.

6 بحث ما به شکل خوبی ادامه پیدا کرد و یزدی بحث را در نکات زیر خلاصه کرد:

الف) دولت موقت ایران قویا ترجیح می دهد که شاه به فرض اینکه واقعا به معالجات پزشکی در خارج از

مکزیکو نیازمند است. این معالجات را در محلی غیر از آمریکا ادامه دهد. یزدی گفت که حتی اگر این

امکانات پزشکی در مکزیکو در دسترس نیستند، این مسئله برای دولت موقت ایران قابل درک نیست که

ص: 324

چرا شاه از امکانات پزشکی در اروپای غربی استفاده نمی کند.

ب) چنانچه ایالات متحده به شاه اجازه اقامت بدهد یزدی احساس می کرد که معالجه شاه در خارج از

شهر نیویورک در نظر افکار عمومی اینجا هم بیشتر قابل پذیرش خواهد بود. او می گفت که ایرانیان

نیویورک را مرکز راکفلرها و صهیونیستها می دانند و این مسئله را پیچیده تر خواهد کرد. او مرکز پزشکی

آندرسون را در هوستون به عنوان مرکزی پیشرفته برای تشخیص بیماری پیشنهاد کرد (یزدی در مورد

تجربیات شخصی خود از مراکز پزشکی کترینک و آندرسون توضیحاتی داد).

ج) برای کمک به دولت موقت ایران در این مورد که مردم و خمینی را متقاعد کند که مسئله پذیرش شاه

به وسیله آمریکا یک حیله نیست، دولت موقت امیدوار است که به یک دکتر ایرانی اجازه داده شود که

اعتبار گزارشات پزشکی را تأیید کند. (این موضوع که آیا از او انتظار می رود که شاه را هم معاینه کند

روشن نبود.) در جواب به پرسش ما، یزدی گفت که هم اکنون تعداد زیادی از دکترهای ایرانی در آمریکا

هستند که می توانند این وظایف را انجام دهند، بدون اینکه پزشکی از ایران فرستاده شود. یزدی همچنین

پرسید که اگر تشخیصات طبی معالجه شیمیایی ممتد و یا معالجات دیگر را پیشنهاد کرد، شاه در آمریکا

خواهد ماند. من به او گفتم که در این مورد هیچ ضمانتی نمی توانیم بکنیم.

د) در انتها، دولت موقت ایران از دولت آمریکا انتظار دارد که قبلاً از شاه ضمانتی مبنی بر اینکه او...(1)



شاه در آمریکا

1- متأسفانه این سند ناقص و به همین صورتی که مشاهده می کنید پیدا شد.
ص: 325

سند شماره 26

شماره: 11273

از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 24 اکتبر 79

به: وزارت خارجه واشنگتن فوری 44492 آبان 58

گزارشگر: تامست

طبقه بندی: محرمانه

موضوع: شاه در آمریکا

1 (محرمانه تمام متن)

2 عکس العمل ورود شاه به آمریکا خیلی کم بوده است. اغلب روزنامه های فارسی و انگلیسی زبان

داستان را به نحوی عادی با استفاده از سرویسهای خبری گزارش شده از سوی سخنگوی وزارت امور

خارجه ابراهیم مکلا نقل کردند. بر اساس گزارش روزنامه تهران تایمز مکلا گفته است که درک دولت ایران

از عزیمت شاه مخلوع به ایالات متحده فقط برای معالجه بوده و او و همسرش حق اداره فعالیتهای سیاسی

از هر نوع را در آمریکا نخواهند داشت. او توضیح داد که شاه از سرطان موضعی رنج می برد. رادیو

تلویزیون (NIRT) از موضوع به کلی چشم پوشی کرده. نه رادیو و نه تلویزیون در بخش اخبار 23 اکتبر و

امروز خبری از سفر شاه اعلام نکرده اند.

3 چند تظاهرات، دیروز در تهران برگزار شد که شامل گروههایی بود که از مقابل سفارت عبور کرده و

توقفی نداشتند. بعضی از شرکت کنندگان شعارهایی ضد آمریکایی دادند و حامل پرچمهایی خطاب به

آمریکا و پرزیدنت کارتر بودند. به هر حال این احساسات ضد آمریکایی آشکارا در رابطه با هدف اصلی

برخی از تظاهرکنندگان جهت یادبود سالگرد مرگ فرزند بزرگ خمینی در چند سال پیش بوده است.

(توضیح: به صورت وسیعی اعتقاد بر این است که مصطفی خمینی از سوی ساواک و عوامل CIAمسموم

شده است. بیانیه های ضد آمریکایی به نظر می رسد که مرتبط با اسطوره عامیانه مرگ مصطفی باشد، نه

ورود شاه ایران به آمریکا پایان نظریه).

تظاهرات مشابه دیگری نیز بودند که مربوط به مسایل آموزشی بودند نه شاه یا آمریکا.

4 تظاهراتی برای روز جمعه 26 اکتبر (4 آبان) طرح شده است. این تظاهرات که از سوی حزب

جمهوری اسلامی دعوت شده است؛ جهت ابراز حمایت از رهبری آیت اللّه خمینی است و در دانشگاه

تهران برگزار می شود. یکی از مسیرهای راه پیمایی از مقابل سفارت می گذرد و تصور ما این است که تظاهر

کنندگان موقعیت را برای تظاهرات علیه آمریکا مناسب دیده و شاید این تظاهرات شامل اعتراضاتی بر

علیه حضور شاه در آمریکا بشود.

همچنین احتمال دارد که پس از پایان تظاهرات در دانشگاه تهران و بازگشت عادی، شرکت کنندگان به

سوی سفارت آیند. ما احتیاطات لازم را خواهیم کرد ولی در این لحظه اعتمادمان رو به افزایش است که

می توانیم از عهده این آخرین توسعه در روابط دو طرفه فیمابین با ایران را نسبتا بدون آسیب برآییم.

لینگن



شاه در آمریکا

ص: 326

سند شماره 27

از: وزارت خارجه واشنگتن دی سی26 اکتبر 79 4 آبان 58

به: سفارت آمریکا در تهران فوری 5160

مرجع: سازمان 279135

سرّی: فقط برای لینگن قابل رؤیت است.

موضوع: شاه در آمریکا

1 تمام متن سرّی است

2 سفیر ایران دکتر فرهنگ وآوا (مأمور مطبوعاتی) در 26 اکتبر با مأمور سازمان ملاقات کردند و

درباره موضوع پزشکان مقیم آمریکا که از طرف ایران انتخاب شده بودند تا اطلاعاتی از وضع سلامتی شاه

به دست آورند، مذاکراتی انجام شد.

3 مأمور سازمان به فرهنگ وآوا گفت که دولت آمریکا مایل است با پزشکان منتخب جمهوری

اسلامی ایران در ارتباط باشد. او دو پاکت مهر شده به فرهنگ داد که به پزشکان بدهد. محتوی این پاکتها

اطلاعاتی بود که قبلاً به یزدی داده شده بود. همچنین بولتن پزشکی بیمارستان نیویورک در تاریخ 25

اکتبر ضمیمه بود. مأمور سازمان به فرهنگ گفت که اگر پزشکان سؤالاتی در این مورد داشتند آنها

می توانند با رئیس مرکز طبی تماس بگیرند. او (مأمور سازمان) به عنوان کانالی برای رد و بدل کردن

سؤالات و جوابها بین آنها و پزشکان در نیویورک انجام وظیفه خواهد کرد.

4 ملاقات با فرهنگ حالت دوستانه ای داشت. فرهنگ راجع به طرز تأمین نیازهای دولت ایران هیچ

اظهار نظری نکرد. غالب اظهارات او جنبه مثبت داشت و بر این اساس متمرکز بود که دولت ایران

می خواهد همه بدانند که آنها درباره اقامت شاه در آمریکا، کاری انجام می دهند. فرهنگ سؤال کرد که آیا

دولت ایران در تهران در این مورد آگاهی دارد؟ به او گفته شد که سفارت دستورالعملهایی برای اطلاع

وزارت امور خارجه داده و حداکثر در 27 اکتبر مذاکراتش را به وزیر خارجه دکتر یزدی انجام خواهد داد.

5 فرهنگ این نکته را ذکر کرد که احساسات مردم ایران در رابطه با مسئله شاه رو به ازدیاد است، و به

عنوان مثال درخواست اعضای ایرانی سفارت ایران در اینجا را (آمریکا) بیان داشت که سفارت روز 26

اکتبر بسته باشد، چون آنها می خواهند به دلیل مخالفت با حضور شاه در آمریکا در مقابل سفارت

تظاهرات داشته باشند.

6 فرهنگ وآوا مطالب روزنامه ها را عنوان کردند. این مطالب حاکی از آن بود که شاه احتیاج به

یکسال معالجه در آمریکا دارد. مأمور سازمان تأکید کرد که آنها نباید بر اساس اخبار مطبوعات

نتیجه گیری کنند. مدت اقامت شاه در آمریکا بستگی به نیازهای پزشکی او دارد که این مدت با صلاحدید

متخصصین پزشکی لایق تعیین می شود. مأمور سازمان به فرهنگ گفت که به نظر او هنوز متخصصین

پزشکی در شرایطی نیستند که بتوانند مدت این اقامت را تعیین کنند و قبلاً باید آزمایشهایی به عمل بیاید.

7 وآوا راجع به مسئله پاسپورت شاه سؤال کرد. به او گفته شد که بر طبق قوانین مهاجرت آمریکا از

شرط پاسپورت صرف نظر شده است. مأمور سازمان گفت که چنین مسئله ای غیر طبیعی نیست.


8 در 26 اکتبر دو پزشک ایرانی با رئیس بخش پزشکان وزارتخانه ملاقات کردند. تقاضای آنها این

بود که: الف شاه را معاینه کنند، ب پرونده های پزشکی او را و همچنین عکسهای داخلی او را ملاحظه

ص: 327

کنند تا بتوانند خبر معتبری از این موضوع داشته باشند. گرچه در مذاکرات بین مأمور سازمان و مأمور

سفارت، ایران تقاضای معاینه شاه را نکرد، ولی گفت که پزشکان باید پرونده های پزشکی او را ملاحظه

کنند.

9 برای اطلاع شما رئیس سازمان پزشکی تقاضای دوم پزشکان ایرانی را به دکترهای شاه در

نیویورک ابلاغ کرده است، اما تقاضای معاینه شاه به پزشکان ابلاغ شد. زیرا این صحیح نیست و ثانیا این

خارج از پیشنهاد ما در تلگراف مرجع است.کریستوفر. شماره سند 9880


حضور شاه در آمریکا

سند شماره 28

28 اکتبر 1979 6/8/1358

از: سفارت آمریکا در تهران

به: وزیر امور خارجه واشنگتن فوری 4503

محرمانه تهران 11371موضوع: حضور شاه در آمریکا

1 محرمانه تمام متن

2 عکس العمل منفی علیه حضور شاه در آمریکا در حال تکوین است. در آخر این هفته خمینی دوبار

انتقاد کرد. یک بار گفت اخیرا... دشمنان اسلام شاه را به آمریکا پذیرفته اند. نوبت دیگر با استفاده از

حضور شاه در آمریکا به روابط گذشته دو کشور تاخت. او در حین سخنرانی دوم گفت که ممکن است

پذیرش شاه توسط آمریکا یک توطئه باشد.

3 مطابق اخبار روزنامه ها در 27 اکتبر کارگران شرکت نفت هشدار دادند که در صورتی که آمریکا از

تحویل شاه خودداری کند ایران ممکن است اقدام به تلافی اقتصادی کند.

4 سرانجام رادیو تلویزیون ملی ایران سکوت خود را نسبت به موضوع شکست. ابتدا سرمقاله آتشین

روزنامه جمهوری اسلامی و سپس گزارشی از سخنرانی دکتر محمد بهشتی را که در راه پیمایی وحدت 26

اکتبر در دانشگاه تهران ایراد نمود، پخش کرد. وی اظهار داشت که ایران حضور شاه را در آمریکا به عنوان

یک میهمان تحمل نخواهد کرد، و سپس تفسیر خودش (بخش خبری اطلاعات خارجی 271346 لندن

اکتبر 79) که در سمپاشی از هرچه که تابه حال از آن جانب دیده ایم بدتر بود. در27 اکتبر پرشت مقام

وزارت خارجه و کاردار به بهشتی تلفن کردند و بهشتی به نظر می رسید که در مورد حضور شاه در آمریکا

خیلی کمتر از احتمال فعالیتهای ضد انقلابیون سلطنتی نگرانی دارد.

5 ما هنوز بر این باوریم که مادامی که دولت موقت به طور معقول قانع شده باشد که شاه برای معالجه تا

مدت معینی در آمریکا بسر می برد و معالجه او در کشور دیگری امکان پذیر نیست، و نه شاه و نه

همراهانش سعی در تضعیف انقلاب اسلامی ایران ندارند، دولت ایران قصد ندارد حضور شاه در آمریکا را

یک مسئله بزرگ جلوه دهد. در حالی که از لحاظ فنی سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران وابسته به دولت


است، غالبا به صورت مستقل عمل نموده و مقامات عالی رتبه مملکتی از تحت کنترل درآوردن صادق

قطب زاده سرپرست آن ابراز ناامید کرده اند. اگر افراطیون انقلاب، روحانیون خام و تیپ عموما

بی مسئولیت تعیین کننده مسئله حضور شاه در آمریکا بشوند، علیرغم تمایل دولت موقت، کاملاً محتمل

است که مجبور به اتخاذ موضعی شود که در غیر آن صورت آن را نمی پذیرفت.لینگن


شاه در آمریکامحرمانه تهران 11515

ص: 328

از: سفارت آمریکا در تهران سند شماره 29

تاریخ: 31 اکتبر 1979 9 آبان 58

به: وزارت امور خارجه واشنگتن فوری 4574 موضوع: شاه در آمریکامحرمانه تهران 11515

1 متن کاملاً محرمانه است.

2 در مدتی که مأمور سفارت با معاون چهارم بخش سیاسی وزارت امور خارجه، پارسا کیا، در 31

اکتبر به خاطر مسایل دیگری ملاقات داشت، پارسا کیا مسئله شاه در آمریکا را طرح کرد و در یک

تقاضای شخصی و غیر رسمی سعی داشت به دولت آمریکا بفهماند که چرا شاه باید آمریکا را ترک کند.

پارسا کیا مطالب زیر را اظهار داشت:

3 او و اعتصام مدیر کل بخش اروپا و آمریکا سخت کوشیده بودند تا از بحران در روابط ایران و

آمریکا جلوگیری کنند، اما این مسئله غیر ممکن شده بود. آنها نمی خواستند که دولت موقت جمهوری

اسلامی ایران یک یادداشت رسمی در مورد شاه به دولت آمریکا بنویسد و تا آنجا که امکان داشت از این

عمل اجتناب می کردند. اما فشارهایی که از خارج اعمال می شد، زیاد بود.

4 رهبران دولت موقت (بازرگان و یزدی) قدرت زیادی نداشتند و تصمیماتی که باید در مورد ارائه

حضور شاه در آمریکا گرفته شود، به دست آنها نبود. وزارت امور خارجه در صورتی قادر است که

زیانهای آمریکا را در قبال روابط با ایران جبران کند که شاه بلافاصله بعد از مرخص شدن از بیمارستان

آمریکا را ترک کند و در غیر این صورت بحرانی به وجود می آید. پارسا کیا گفت که تصمیمات درباره دیگر

مسایل خارجی هم نظیر روابط با مصر توسط خمینی گرفته می شود. او تلویحا گفت (به طور مستقیم بیان

نکرد) که ادامه حضور شاه در آمریکا ممکن است منجر به قطع روابط ایران و آمریکا شود.

5 پارسا کیا گفت که رهبران دولت موقت مایلند که شاه در مکزیک باشد، ولی موضوع آمریکا مسئله

دیگری است. دولت موقت معتقد بود که موقعیت شاه در آمریکا مانند موقعیتی است که خمینی در پاریس

داشت و از آن استفاده خواهد کرد، تا بر علیه دولت موقت توطئه بکند. او هم چنین خاطرنشان کرد که

200000 ایرانی در آمریکا زندگی می کنند و همچنین شاه از ثروت بی حسابی بهره مند است (عددی که او

در مورد این ثروت استفاده کرد 20 میلیارد بود.) پارسا کیا گفت که ایران مرکز شایعات است اما رهبران

دولت موقت تا به حال شایعه سرطان شاه را نشنیده اند. به همین دلیل آنها نسبت به بیماری شاه مظنون

بودند. آنها همچنین نمی فهمیدند که چرا شاه باید معالجات طبی خود را در آمریکا ادامه دهد.

6 پارسا کیا گفت که رهبران دولت موقت (که منظور او به روشنی خمینی و اطرافیانش بودند)

سیاستمدار نیستند و اصول دیپلماسی را نمی فهمند. آنها به نتایج تصمیماتی که هم اکنون می گیرند توجه

ندارند. پارسا کیا گفت که آنها (رهبران قم) به دقت منتظر بودند ببینند که شاه اجازه اقامت در آمریکا به

دست خواهد آورد یا خیر، و اگر چنین شد آنها فورا به پا خواهند خاست. (او نگفت که این کار را به چه


صورت خواهند کرد ولی روشن بود که روابط را قطع خواهند کرد.)

7 در طول صحبت، پارسا کیا به مصاحبه سناتور جکسون اشاره کرد. او گفت که این اظهارات سطوح

بالای وزارت امور خارجه ایران را خیلی نگران کرده. یزدی فورا تقاضا کرد که نسخه ای از این مصاحبه را

ببیند. یزدی معتقد است که جکسون یکی از رهبران قدرتمند آمریکاست. او می خواست بداند که آیا

اظهارات جکسون پیامی از جانب دولت آمریکا است؟ مأمور سفارت پارسا کیا را مطمئن ساخت که چنین

چیزی نیست.لینگن



کتاب هشتم

دخالتهای آمریکا در ایران

ص: 329

ص: 330

ص: 331

دخالتهای آمریکا

در ایران (1)


معرفی کتاب دخالتهای آمریکا در ایران (1)

ص: 332

معرفی کتاب دخالتهای آمریکا در ایران (1)

با افول سلطه شیطانی امپراطوری جبار انگلیس در صحنه عالم، امپریالیسم آمریکا با نیرو و توان

تازه ای به همراه کوله باری از تجارب سالها سلطه استعمارگران انگلیسی به عنوان یک سردمدار جدید

جریان استکبار جهانی نمایان شد. آمریکا با استفاده از منابع سرشار مادی، پس از حضور در جنگهای

جهانی و به دست آوردن پیروزی در جنگ، خود به عنوان بزرگترین مدعی تسلط بر گستره عالم وارد

صحنه شد. رفته رفته مناطقی که سالیان سال تحت سلطه و نفوذ استعمار انگلیس بودند، شاهد پیدا شدن

سروکله سلطه گر جدیدی با رنگ و بوی تازه و خاص خودش شدند. رقیب جدید با شیوه های تازه و

مدرن تر و بعضا وحشیانه تر، برای چپاول هرچه بیشتر ملتهای تحت ستم به میدان می آید و به راستی آنچه

که در این مدت کمتر از یک قرن از خود بجا گذاشته، کارنامه ای درخشان و بی نظیر در ظلم و جنایت و

غارت مستضعفین عالم بوده است. هیچ سلطه گری در طول تاریخ از این حیث نمی تواند با آمریکای

جهانخوار برابری کند.

کشور ما نیز یکی از همان مناطقی است که به لحاظ موقعیت خاص سیاسی، جغرافیایی و منابع

طبیعیش، در طول قرن اخیر، عرصه تاخت و تاز این سلطه گران چپاولگر بوده است. به تدریج که سلطه

انگلیس در دنیا رو به ضعف می گذاشت، از تسلط همه جانبه آن در کشور ما نیز کاسته گردید و به همین

نسبت حضور فعال امپریالیسم آمریکا بیشتر و بیشتر می شد، تا جایی که پس از سرنگونی دکتر مصدق که

در میان کشمکش این دو قدرت شیطانی، مجالی برای حضور در صحنه پیدا کرده بود، آمریکا به عنوان

قدرت مسلط در همه جوانب سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ما در این سرزمین شروع به حکمروایی کرد و

نقش انگلیس تنها محدود به حفظ شبکه فراماسونها شد.

امپریالیسم آمریکا همزمان با گسترش شبکه های نفوذ و سلطه خود در سراسر جهان، به مثابه یک

مجموعه جهانی استکباری، در کشور ما نیز طرحهای دراز مدت و کوتاه مدت خود را برای بسط این شبکه

شیطانی به اجرا می گذارد. هجوم همه جانبه آمریکاییها از کودتای 28 مرداد به این طرف، رفته رفته سیر

صعودی خود را طی می کند تا به یکی از نقاط عطف آن یعنی حرکت رفرم گونه آمریکا تحت عنوان، به

اصطلاح انقلاب سفید، اجرا می شد، مطرح می شود. برای اینکه عمق برنامه ها و طرحهای شیطانی آمریکا

را دریابیم، به نقل فرازهایی از سخنان امام در 4 آبان ماه 1343 در مدرسه فیضیه قم پس از طرح قرارداد


آمریکایی کاپیتولاسیون می پردازیم: «ایران دیگر عید ندارد، عید ایران را عزا کردند»

«ما را فروختند، استقلال ما را فروختند، باز هم چراغانی کردند، پایکوبی کردند».

ص: 333

«عزت ما پایکوب شد، عظمت ایران از بین رفت، عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند».

«قانونی را به مجلس بردند که در آن، اولاً ما را ملحق کردند به «پیمان وین» و ثانیا الحاق کردند به آن

که تمام مستشاران نظامی آمریکا، با خانواده هایشان با کارمندان فنیشان، با کارمندان اداریشان، با

خدمه شان و با هرکس که به آنها بستگی دارد از هر جنایتی که در ایران می کنند، مصون هستند».

«اگر یک خادم آمریکایی، یا یک آشپز آمریکایی مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پای

خود منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلو او را بگیرد! دادگاههای ایران حق محاکمه ندارد! باید پرونده

به آمریکا برود! و در آنجا اربابها تکلیف را معین کنند!»

«اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد این ملت یک روز اسیر انگلیس و روز دیگر آمریکا باشد».

«اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد، اسرائیل اقتصاد ایران را قبضه کند، نمی گذارد، کالاهای اسرائیل

آن هم بدون گمرک در ایران فروخته شود.»

«اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد، اینها، خودسرانه، چنین قرضه سنگینی را بر ملت ایران تحمیل

کنند.»

«اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد یک دست نشانده آمریکایی این غلط ها را بکند، از ایران بیرونش

می کنند.»

«نظامی های آمریکا و مستشاران نظامی آمریکا، برای شما چه نفعی دارند؟ اگر این مملکت اشغال

آمریکاست پس چرا اینقدر عربده می کشی؟ چرا اینقدر دم از ترقی می زنی؟ اگر این مستشاران، نوکر شما

هستند پس چرا از اربابها بالاترشان می برید؟ اگر نوکرند با آنان مثل سایر نوکرها عمل کنید؟ اگر کارمند

شما هستند شما هم مثل سایر ملل که با کارمندانشان عمل می کنند با اینان رفتار نمائید. اگر مملکت ما در

اشغال آمریکاست اعلام کنید، پس ما را از این مملکت بیرون بریزید.»

«من نمی دانم کجاست این انقلاب سفیدی که اینقدر روی آن جار و جنجال راه انداخته اند؟ خدا

می داند که من مطلعم و رنج می برم، من مطلعم از این دهات و شهرستانهای دور افتاده و از این قم عقب

مانده، من این ملت فکری کنید، این قدر قرض روی قرض نیاورید، این قدر نوکر نشوید. البته دلار نوکری

هم دارد! ندارد به آمریکاییها بگوید بالای چشم شما ابروست!!»

«ما چون ملت ضعیفی هستیم و دلار نداریم باید زیر چکمه آمریکا برویم؟ آمریکا از انگلیس بدتر،

انگلیس از آمریکا بدتر، شوروی از هر دو بدتر، همه از هم بدتر، و همه از هم پلیدترند، لیکن امروز سروکار

ما با آمریکاست.»

«رئیس جمهور آمریکا بداند، این معنا را بداند که امروز در پیش ملت ما، از منفورترین افراد بشر است

که چنین ظلمی به ملت اسلامی کرده است، امروز قرآن با او خصم است، ملت ایران با او خصم است. دولت

آمریکا این مطلب را بداند که او را در ایران ضایع و مفتضح کردند.»

«امروز تمام گرفتاری ما از آمریکاست، تمام گرفتاری ما از اسرائیل است، اسرائیل هم از آمریکاست،

این وکلا هم از آمریکا هستند، این وزرا هم از آمریکا هستند، همه دست نشانده آمریکا هستند، اگر نیستند

چرا در مقابل آن نمی ایستند، داد بزنند؟»

امام همچنین اعلامیها روشنگرانه ای علیه کاپیتولاسیون پس از سخنرانی تاریخی خود صادر کردند،

نکات برجسته ای از این اعلامیه که نقش آمریکا و اسرائیل را بیشتر تشریح می کند چنین است:

ص: 334

«دنیا بداند که هر گرفتاری که ملت ایران و ملل مسلمین دارند از اجانب است، از آمریکا است، ملل

اسلام از اجانب عموما و از آمریکا خصوصا متنفر است، بدبختی دول اسلامی از دخالت اجانب در

مقدرات آنها است، اجانبند که مخازن پر قیمت زیرزمینی ما را به یغما برده و می برند، انگلیس است که

سالیان دراز طلای سیاه ما را با بهای ناچیز برده و می برد، اجانبند که کشور عزیز ما را اشغال کرده و بدون

مجوز از سه طرف به آن حمله کرده و سربازان ما را از پا درآوردند. دیروز ممالک اسلامی به چنگال

انگلیس و عمال آن مبتلا بودند امروز به چنگال آمریکا و عمال آن»

«آمریکا است که از اسرائیل و هواداران آن پشتیبانی می کند، آمریکا است که به اسرائیل قدرت می دهد

که اعراب مسلمان را آواره کند آمریکا است، که اسلام و قرآن مجید را به حال خود مضر می داند و

می خواهد آنها را از جلوی خود بردارد، آمریکا است که روحانیون را خار راه استعمار می داند. باید آنها را

به حبس و زجر و اهانت بکشد، آمریکا است که به مجلس و دولت ایران فشار می آورد که چنین تصویب

نامه مفتضحی را که تمام مفاخر اسلامی و ملی ما را پایمال می کند تصویب و اجرا کنند، آمریکا است که با

ملت اسلام معامله وحشیگری و بدتر از آن می نماید».

«امروز اقتصاد ایران به دست آمریکا و اسرائیل است و بازار ایران از دست ایرانی و مسلم خارج شده

است و غبار ورشکستگی و فقر به رخسار بازرگان و زارع نشسته است و اصلاحات آقایان بازار سیاه برای

آمریکا و اسرائیل درست کرده است و کسی نیست که بداد ملت فقیر برسد».

مجموعه حاضر، که تحت عنوان دخالتهای آمریکا در ایران(1) به حضور امت شهید پرور و قهرمانمان

ارائه می دهیم، اسناد و مدارکی است که حکایت از اهداف و مقاصد آمریکا از حکمروایی جابرانه اش در

زمان رژیم شاه معدوم می کند. یکی از ویژگیهای این اسناد جامعیت آنها است، چرا که در دوران انقلاب و

پس از پیروزی آن، بخش متنابهی از مدارکی که حاکی از جنایات امپریالیسم آمریکا بود، توسط

جاسوسان آمریکایی یا از کشور خارج شد و یا در داخل جاسوسخانه به انحاء مختلف از بین رفت.

لذا از آنچه که مربوط به روابط آمریکا و رژیم شاه معدوم می شد، صرفا به نگهداری مدارک پراهمیت تر با

جامعیت بیشتر اکتفاء کرده اند. به همین دلیل به وضوح در این اسناد، دخالتهای آمریکا در ایران به عنوان،

نیروی حاکم بدون رقیب، مشاهده می شود و دیگر شاید نیازی به هیچ گونه توضیحی در معرفی اسناد

نباشد، لیکن برای ارائه یک جمع بندی خلاصه با استفاده از اسناد، به نکاتی که از اهمیت بیشتری

برخوردارند اشاره می کنیم.

در سند شماره 16 در مقام بیان سابقه تاریخی رژیم شاه، چنین آمده است که، رضا شاه از تاج و تخت

در سال 1941 توسط انگلیس و شوروی برکنار شد، همچنین فشار آمریکا نیروهای خارجی را در سال

1946 از خاک ایران خارج کرد و شاه دوباره به کمک آمریکا به تاج و تخت برگشت. کنترل صنعت نفت

جهانی توسط غرب بعد از ملی شدن نفت در سال 1951 ایران را تقریبا ورشکسته کرد و بقاء شاه متکی به

پشتیبانی خارجی و استقلال و تمامیت ارضی آن منوط به حضور افراد آمریکایی و موافقت نامه های

امنیتی بود. از همین مختصر می توان دریافت که ماهیت رژیم 50 ساله کذایی، چه بوده است و حافظ

استقلال و تمامیت ارضی ایران چه نیروهایی بوده اند، در همین رابطه بد نیست به بررسی انگیزه ها و

1- البته قبلاً به اطلاع امت قهرمان رسانده بودیم که بخش عمده ای از اسناد در هنگام اشغال لانه جاسوسی توسط جاسوسان از بین رفت ٬ که این جریان جدای از خروج اسناد و یا نابود کردن آن پس از پیروزی انقلاب به عنوان یک طرح امنیتی و حفاظتی بوده است.
ص: 335

مقاصدی که امپریالیسم آمریکا از روی کار آوردن رژیم شاه داشته است، از زبان خود جاسوسان متمدن و

مترقی بپردازیم، رژیم وابسته ای که در جهت حفظ منافع ارباب خود در منطقه، از بیت المال مردم محروم و

مستضعف به سایر رژیمهای دست نشانده آمریکا در منطقه چون مصر و اردن (سند 12 و 16) کمکهای

مالی و نظامی فراوان می کرده.

در سند شماره 14 که حاوی نتایج بازرسی وزارت امور خارجه آمریکا می باشد، چنین عنوان می شود

که: «ایران برای آمریکا از نظر جغرافیایی و نفت حائز اهمیت است. ایران تحت نظر شاه که آمریکا را واجد

نقش حیاتی در مساعی خود برای متجدد ساختن کشورش می داند، و می خواهد آن را از نظر نظامی و

صنعتی قوی و متکی به خود سازد، محیط مناسبی برای تعقیب مقاصد آمریکا می باشد.»

به دنبال آن منافع آمریکا در ایران را به این شرح بر می شمارد:

«مکان استراتژیکی ایران، قدرت نسبی آن میان کشورهای خلیج فارس، منابع داخلی و بازار داخلی

بورژوازی آن، این کشور را یک منطقه بسیار با اهمیت برای ایالات متحده، در حال حاضر و برای یک

آینده قابل پیش بینی، نموده است. ما احتیاج به یک ایران دوست و مستقل و ایمن و باثبات داریم که هم

بتواند و هم بخواهد نقش مسئولانه و سازنده در منطقه به ویژه در خلیج فارس بازی کند. ما نیاز مبرم به

دسترسی به راه هوایی ایران و ترکیه که واسطه میان اروپا و شرق برای هواپیماهای نیروی دریایی و

بازرگانی خود داریم.»

«به طور خلاصه: استفاده برای تسهیلات ویژه نظامی و اطلاعاتی که به خاطر ملاحظات جغرافیایی،

گذشته از امکانات سیاسی، نمی تواند در جای دیگر با آثار همانند باشد، همچنین منافع اقتصادی و تأمین

نفت و گاز، مناسب بودن ایران برای سرمایه گذاری (تا چندین میلیارد دلار).»

پس از ذکر منافع، سند شماره 14، اهداف آمریکا در ایران را بر می شمارد:

1 تقویت و کمک به توانایی ایران جهت ژاندارمی منطقه.

2 حفظ تصمیم گیرندگانی که در مورد منافع آمریکا مؤثرند.

3 ابقای دسترسی بلا اشکال به کریدور هوایی ایران ترکیه و بنادر ایران.

4 تأمین، برقراری، نگهداری و استفاده بلامانع از تسهیلات اطلاعاتی و نظامی در قلمرو ایران.

5 تأمین دسترسی به بنادر ایران جهت کالاها و خدمات بازرگانی آمریکایی و برقراری یک جو

مساعد برای سرمایه گذاری سرمایه داران آمریکایی.

6 تأمین دسترسی به منابع نفتی و مواد معدنی در ایران به قیمتهای قابل تحمل برای آمریکا و

هم پیمانانش.

7 تشویق ایران به ثابت نگهداشتن قیمت نفت.

8 کمک به ثبات داخلی سیاسی ایران و گسترش رفتار مطبوع میان ایرانیان نسبت به آمریکا.

اهداف و منافع کلی آمریکا با حواشی بیشتر و یا کمتر در کلیه اسناد این کتاب آمده است، خصوصا

اسناد 15 و 18 و 22 در این زمینه قابل بررسی هستند.

مواردی که به نقل از اسناد آوردیم، محورهای عمده و زمینه های اصلی مداخلات آمریکا در منطقه و

خصوصا ایران است. یکی از بارزترین موارد دخالتهای آمریکا در ایران، حضور نظامی آمریکا در ایران و

در منطقه بوده است، که البته با پیروزی انقلاب اسلامی و اخراج بخش عمده مستشاران نظامی آمریکا و

ص: 336

پس از آن با اشغال لانه جاسوسی، به طور کامل با حضور مستقیم و غیر مستقیم نظامیان آمریکایی در ایران

خاتمه داده شد. در کنار روابط اقتصادی، محور عمده روابط شاه را با آمریکا مسایل نظامی تشکیل می داد.

آمریکا برای حفظ منافع سرشار اطلاعاتی و اقتصادی که در منطقه داشت، نیاز به یک بازوی مسلح نظامی

داشت و طبیعی است که بهترین شکل این حضور نظامی به طریقه غیرمستقیم و توسط نیروهای بومی در

منطقه و با مخارج خود آنان است.

شیوه های نوین استعمار دیگر اقتضاء نمی کرد که بسان گذشته برای کسب منافع خود در حفظ آن اقدام

به لشگرکشی نماید، از این روست که آمریکای جنایتکار پس از روی کار آوردن عروسک دست

نشانده ای چون شاه معدوم، او را وادار می کند که با بهره گیری از نیروی انسانی این مردم محروم و

مستضعف و با استفاده از منابع فراوان مالی شان، دست به تشکیل یک نیروی نظامی در جهت حفظ منافع

ابرقدرت های سلطه گر بزند. آمریکا علاوه بر حفظ منافع شیطانی خود در تأسیس این نیروی ژاندارم با

ایجاد بازار فروش برای سلاحهای خود بهره اقتصادی سرشاری را به دست می آورد. طبیعی است به دنبال

فروش این سلاحهای پیچیده، سیل کارشناسان و مستشاران برای سازماندهی ارتش همان گونه که مورد

طبع آمریکای جنایتکار است و همچنین با بهانه آموزش طریقه استفاده از این سلاحها، به کشور سرازیر

می شود. حضور کارشناسان نظامی با حقوقهای گزاف، خود یک عامل مهم برای حفظ و تداوم سلطه

سیاسی و اقتصادی به شمار می رود، در سند شماره (4) آمده است که روابط نظامی آمریکا با ایران باعث

استحکام موقعیت آمریکا در ایران می شود و رئیس بخش مستشاری، یک مشاور بسیار مطلوب برای شاه

است!! مسئله قابل ذکر در مورد روابط نظامی آمریکا با ایران جاه طلبی های شاه بوده که همواره در تلاش

ایجاد یک قدرت عمده نظامی در منطقه بوده است، طبیعی است که آمریکا تنها به همان میزان که منافع

کسانی که به اتکاء کمکهای روسیه می خواسته اند به جدال با آمریکا پرداخته و به استقلال برسند.

همان گونه که در مورد اهداف و منافع استراتژیک آمریکا در ایران آمده است، اهمیت و نقش ایران برای

آمریکا، بیش از منافع اقتصادی که از آن به دست می آورد، موقعیت جغرافیایی و استفاده از ایران به عنوان

یک پایگاه مهم برای جمع آوری اطلاعات بوده است، در سند شماره 11 آمده است:

«ایران برای آمریکا، کمکهای فراوان و امکانات وسیعی برای کارهای جاسوسی و اطلاعاتی فراهم

بکند و اینکه ارتباط کاری نزدیک بین ساواک و سیا (SRF)وجود دارد.»

در سند شماره 13، هلمز رئیس سابق سازمان جاسوسی CIA خواهان ادامه روابط ایران و آمریکا و

دسترسی به مواضع برای امکان فعالیتهای منحصر به فرد جاسوسی و مخابراتی می شود. همین مسئله در

سند شماره 19 نیز تصریح شده است. همچنین سند مهم شماره 20 که به قول خود جاسوسان گزارشی از

عوامل مختلف جامعه اطلاعاتی آمریکا و دیگر بخشها و سازمانها در ایران می باشد، میزان گستردگی

فعالیت دستگاههای اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا را در کشور ما در زمان شاه معدوم نشان می دهد.

در زمینه اجحافات اقتصادی رژیم شاه در ارتباط با آمریکا، همان گونه که اشاره شد، خدمات و

آمریکا، و 70% نفت عمومی اش در منطقه ایجاب می کند، مبادرت به فروش سلاح به شاه می کند و هیچگاه

اجازه نمی دهد، که این نوکر دست نشانده از حدودی که برایش معین شده تجاوز کند.

سند شماره یک حکایت از جریانات مختلفی که در رابطه با فروش اسلحه بین شاه و آمریکا در

سال های (451344) (661965) وجود داشته و تمایلات شاه برای خرید اسلحه از شوروی در قبال

ص: 337

عدم فروش اسلحه توسط آمریکا می کند. آمریکاییها بنا به مصالح کلی خود در آن زمان برآوردن تمامی

آرزوهای جاه طلبانه شاه را ضروری نمی دیدند، آرزوهایی که از طرف شاه با عنوان کردن بهانه هایی چون

خطر ناصر عنوان می شد، ضمن اینکه چندان بی میل نبودند که عکس العملهای شاه را در این رابطه و میزان

جسارتش را در نزدیک شدن به شوروی برای دریافت سلاحهای بیشتر ارزیابی کنند. در نهایت شاه رفتار

آمریکاییها را با خودش تعبیر به رفتار با یک نوکر کرده است و آمریکاییها عملاً به وی می فهمانند که بیشتر

از یک نوکر نیز، قدرت ابراز نظر و بروز اراده از خود را ندارد. در واقع این سند مؤید این مطلب است که

رژیمی با خصوصیات رژیم شاه، هرگز بدون اتکاء به آمریکا نمی تواند به حیات خود ادامه دهد.

نکته قابل توجه دیگر، تمایل روسها به فروش سلاح به رژیم شاه است. دو سال پس از سرکوبی حرکت

انقلابی مردم مسلمان ما در خرداد 42 (1963) می بینیم روسها با دست باز حاضر به فروش سلاحهای

پیشرفته خود به شاه هستند، هرچند با جوی که آمریکا برای شاه قهرا ایجاد می کند، در این راه موفقیت

چندانی کسب نمی کنند و روابط حسن همجواری را با فروش بخشی از سلاحهای درخواستی شاه و تأیید

شده توسط آمریکا حفظ می کنند، که خود این مسئله میزان صداقت مدعیان حمایت از مبارزات

آزادیبخش خلقهای جهان بر علیه امپریالیسم را آشکارتر می کند. و به راستی چه ساده اندیش بوده اند

اسرائیل بوده است. علاوه بر آن 16% نفت ایران برای اروپای غربی و 24% آن به ژاپن صادر می شده که در

گذشته نزدیک هم پیمانان آمریکای جنایتکار در تحریم اقتصادی علیه ایران بوده اند، به طور کلی

برنامه های اقتصادی که توسط آمریکا طرح ریزی می شد، متضمن این بود که نیروی انسانی ماهر و کارگر

متخصص جذب صنایع جدید شوند و بدین ترتیب روزبه روز از تعداد کارگران کاسته می شد. جالب توجه

است که واشبورن، عنصر سابق دستگاه جاسوسی شیطان بزرگ در ایران در نامه ای به هلمز (سند شماره

11) اقرار می کند که کمی حقوق کارمندان و کارگران مستضعف مربوط به آمریکا و خرید کلان سلاحهای

آمریکایی است. در سند شماره 19، آمریکای جنایتکار اعتراف می کند، که موقعیت دولت ایران در به ثمر

رساندن یک اقتصاد غیر متکی به نفت در سال 1990 که نفت، به پایان غیرقابل قبول به نظر می رسد، در

عین حال با توجه به این حقیقت تلخ، شیطان بزرگ سیاست اقتصادی رژیم شاه را مورد تأیید قرار می دهد

و از از جز این نیز انتظاری نیست. همراه با جنایات گسترده امپریالیسم آمریکا در ایران، ملت ما از هجوم

فرهنگی شیطان بزرگ نیز در امان نماند، در سندهای (13 و 14) با ذکر فعالیتهای مستقیم فرهنگی آمریکا

از انجمن ایران و آمریکا و سپاه صلح، اشاره به تشکیل مجمع تفکر جوانان در جاسوسخانه خود، متشکل

از کارمندان جوان سفارت برای جستجوی شیوه نزدیک شدن به جوانان ایرانی می شود، گذشته از اینها

نفوذ فرهنگی غرب از طریق دانشگاههای داخلی، ساخته دست خارج و اعزام دانشجویان ایرانی به

آمریکا اعمال می شود. سند شماره 19 در سال 1975 آماری ارائه می دهد مبنی بر اینکه 20 هزار

دانشجوی ایرانی در آمریکا تحصیل می کنند، و بیش از 50 دانشگاه آمریکایی با مؤسسات آموزشی ایران

رابطه دارند. همچنین سند شماره 11 به عنوان نمونه از تأسیس مرکز مطالعات مدیریت ایران تحت نظر

دانشگاه هاروارد یاد می شود، این مرکز تربیت متخصصان وابسته به امپریالیسم را همراه با حمایتهای

مداوم آمریکا برای ادامه کار آن، به عهده داشته است. مرکز برنامه ریزی برای جنایات و خیانت های

امپریالیسم خونخوار آمریکا در تهران، به اصطلاح سفارتخانه، و یا در واقع مرکز جاسوسی شیطان بزرگ

بوده است، که در سند شماره 13 از آن به عنوان هیئت بزرگ دیپلماتیک یاد می شود که در سال 1974 به

ص: 338

ادعای همین سند بزرگترین هیئت در خاور نزدیک بوده است. در واقع، به اصطلاح سفارتخانه آمریکا، نه

تنها بر اداره کشور ما نظارت داشته، بلکه صاحب یک نقش فعال در کلیه کشورهای منطقه و ناظر به

فعالیتهای سایر، به اصطلاح سفارتخانه های شیطان بزرگ، بوده است.

علاوه بر این جاسوسان یا هیئت بزرگ دیپلماتیک، واحدهای دیگر آمریکایی که در ابعاد گسترده به

استناد سند شماره 13 در ایران فعالیت می کرده اند، عبارتند از «هیئت مستشاری نظامی

ARMISH-MAGG»، «تیمهای کمکهای عملیات فنی (نظامی)، TAFT»، «اداره اطلاعات آمریکا»،

«سپاه صلح»، « انجمن ایران و آمریکا»، «نمایندگی از وزارت کشاورزی آمریکا»، «اداره مبارزه با مواد

مخدر»، «اداره خدمات مالیاتی داخلی»، و «20 واحد مجزا در کار فعالیتهای نظامی و جاسوسی».

مسئله دیگر که در سند شماره 14 و در بسیاری دیگر از اسناد این کتاب و مدارک دیگری که به یاری

خدا انتشار خواهد یافت، وجود مجموعه ای است به نام «قسمت هدایت مسایل کشور» THE

COUNTRY DIRECTORATEکه در برخی جاهای دیگر تحت عنوان «هیئت مسایل کشوری»

(COUNTRY TEAM)آمده است. این هیئت که از سفیر و سایر مسئولین درجه اول آمریکایی در

قسمتهای مختلف تشکیل می شده، در واقع حکم «هیئت دولت» و وزیران واقعی را در اداره کشور در زمان

رژیم شاه داشته و در طی جلسات آن همه مسایل کشور مورد بحث و بررسی و تصمیم گیری قرار می گرفته

است. طبیعی است آمریکای جنایتکار برای حفظ سلطه شیطانی خود بر کشور ما، همواره در پی ارزیابی و

تحلیل وضعیت نیروهای مخالف رژیم شاه خائن بوده است، تا مبادا با سرنگونی رژیم شاه، بساط سلطه و

غارت و چپاول برچیده و منافع حیاتی شیطان بزرگ در منطقه در معرض نابودی قرار بگیرد. آشکار است

که نحوه برخورد و شیوه تحلیل امپریالیسم آمریکا نسبت به نیروهای مخالف رژیم شاه مبتنی بر همان

بینش مادی، سرمایه داری غرب است، به همین دلیل است که عملاً آنچه به عنوان راه حل برای مقابله با

جریانهای مخالف ارائه می دهد، تنها در مقابل جریانهایی مؤثر می افتد، که خود با انگیزه و آرمانهای صرفا

مادی شروع به حرکت نموده اند. این است که می بینیم جریانهای غیر الهی عموما در مواجهه با رژیم

ناموفق هستند، لیکن عجز و سردرگمی شیطان بزرگ زمانی آغاز می شود که با یک حرکت الهی مواجه

است، حرکتی که از شائبه های مادی مبراست. پیروزی انقلاب اسلامی بزرگترین گواهی این مدعاست. در

همین اسناد با همه نارسایی آنها می بینیم که دستجات کوچکی که اغلب با استراتژی جنگ مسلحانه مبتنی

بر بینشهای ماتریالیستی، دست به فعالیت زده اند، در تحلیل آمریکاییها هرگز به عنوان یک خطر جدی

برای رژیم شاه به حساب نمی آیند.(1) علی الخصوص که رژیم شاه با هدایت آمریکا به اندازه کافی به

شوروی نزدیک شده بود تا روسیه هرگز در پی یک تدارک جدی برای سرنگونی شاه نباشد. عجیب نیست

که در اوج فعالیتهای این گروه های مسلح (1351)، در عین به قتل رسیدن چند جاسوس آمریکایی،

جاسوسان امپریالیسم اظهار می کنند که هیچ مخالفت سازمان یافته ای بر علیه شاه وجود ندارد (سند

شماره 6). به طریق اولی جریانهای سیاسی میانه رو اعم از صاحبان گرایش به غرب همچون جبهه ملی و یا

شرق گرایان چون حزب توده، مقهور اقدامات انقلابی و مترقی شاه، یعنی انقلاب سفید، و سیاست حقوق

بشر کارتری می شوند و تا سرحد وزارت در کابینه های شاهنشاهی ارتقاء مقام می یابند! (سند شماره 23).

1- نقل از سند شماره 19 : ”تروریستها به نظر نمی رسد که برای رسیدن به اهداف سیاسی خود که منجر به سرنگونی رژیم سلطنتی شود از پشتیبانی زیادی برخوردار باشند.“
ص: 339

در مورد حرکت مذهبی به رهبری روحانیت اگرچه در سند شماره 5 در تحلیلی که از ضعف بینش

مادی تحلیلگر آن ناشی می شود، پیروزی روحانیون در مقابله با رژیم شاه نامحتمل قلمداد می شود، اما در

همان سند همواره به عنوان یک احتمال قوی در جانشینی به جای رژیم شاه و سپس به عنوان یک نیروی

مخالف سلطه خارجی و دشمن آمریکا شناخته می شوند. نهضت اسلامی در 15 خرداد به اعتراف خودشان

تحت عنوان یک حرکت ارتجاعی، بی رحمانه توسط رژیم سرکوب شد.(1) نهضتی که به رهبری روحانیت

متعهد و در رأس آن امام بت شکن، خمینی عزیز شکل گرفت و تمامی محاسبات ماتریالیستی شرق و غرب

را در مواجهه با حرکت اصیل، رهایی بخش محرومین و مستضعفین درهم ریخت. در سند شماره 18

می بینیم که جاسوسان هم در ارزیابی خود بیان می کنند که «ارتش و نیروهای مسلح قادر بوده اند که امنیت

داخلی را برقرار کنند و تحت اغلب شرایط غیر از بی نظمی ملی سرتاسری، قادر به این کار خواهند بود.»

منتهی هرگز به ذهن علیلشان خطور نمی کند که چه کسی و با چه شیوه ای در کمتر از چند سال پس از

آن می تواند موجبات این بی نظمی ملی سرتاسری را فراهم کند.

مدعیان حقوق بشر به گواه اسناد ارائه شده در این کتاب (11 و 13 و 19 و 22) به صراحت متذکر

می شوند که از همه ظلمها و جنایاتی که توسط ساواک و نیروهای امنیتی شاه در مقابل مخالفین روا می شده

است، نه تنها آگاهی کامل بلکه همکاری نزدیک داشته اند. در سند شماره 22 وقاحت و بیشرمی را مدعیان

تمدن و ترقی به حدی می رسانند که می گویند: «ایران تاریخی شامل 2500 سال فرمانروایان خودکامه و

اغلب خارجی دارد و تصور کلی جریانهای دمکراتیک اساسا برای سنتهای ایرانی بیگانه است.»

و خنده آور است که در سند شماره 11 شاه معدوم امپریالیستهای مستکبر را از نصایح خردمندانه خود

بی نصیب نمی گذارد و از آنها می خواهد قانون اساسی آمریکا را در جهت محدود کردن آزادی و ابراز

عقیده اصلاح کنند. به هر حال آنچه که گفته شد، حدیث تازه ای برای مردم انقلابی میهن اسلامی ما نبود،

چه آنها این همه درد و رنج را با تمام وجود احساس کرده اند، برای مردم ما ظلمها و جنایتهای آمریکا یک

واقعیت ملموس است و بخشی از تاریخ زنده این مرزوبوم است و برای همین است که این چنین از انقلاب

اسلامی و دست آوردهای آن دفاع می کنند. تولد دوباره اسلام در ایران، نوید بخش رهایی مستضعفین در

سرتاسر عالم و به خصوص کشورهای اسلامی است و جای تعجب ندارد که هر بار آمریکا با تمامی قوا

برای مقابله با انقلاب اسلامی وارد میدان شود، و به دنبال یافتن جانشین مناسب برای رژیم شاه از قبیل

رژیمهای جنایتکاری چون صدام حسین باشد. امتی که این گونه برجسته ترین پایگاه شیطان بزرگ را در

منطقه خاورمیانه از چنگ او به در آورده، باید منتظر توطئه های رنگارنگ شیطان بزرگ، چه به صورت

تجاوزات خارجی و چه از ناحیه اغتشاشات گروههای داخلی که هیچ گاه واقعا بر ضد آمریکا عمل

نکرده اند، باشد. لازم به تذکر نیست که هنوز بندهای وابستگی بسیاری چه از لحاظ اقتصادی و یا فرهنگی

بر پای مردم مظلوم ما وجود دارد و بایستی با تمام قوا در گسیختن آن اهتمام ورزیم، همان گونه که امام در

آستانه اقامت در قم فرمودند: «ما اگر بخواهیم استقلال حقیقی به دست آوریم باید سعی کنیم تمامی اشکال

نفوذ آمریکا، چه اقتصادی و چه نظامی و چه سیاسی و فرهنگی را از بین ببریم و من امیدوارم که ملت ایران

به این مهم هر چه زودتر برسد.»والسلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام


تغییر جهت برنامه خرید تسلیحات نظامی برای ارتش ایران

1- اسناد شماره 5 و
ص: 340

سند شماره 1

نسخه اول، قسمت الف (A)تاریخ سند: 25/5/1345، 16 اوت 1966

گزارشگر: تاچر، مودطبقه بندی: سری الف 89: وزارت امور خارجه

برای اطلاع: آنکارا، بغداد، لندن، مسکو، راولپندی

موضوع: تغییر جهت برنامه خرید تسلیحات نظامی برای ارتش ایران

خلاصه ای از سوابق تلاش آمریکا برای ایجاد روابط تازه با ایران. غیرقابل رؤیت برای اتباع خارجی

خلاصه: عوامل سیاسی، اقتصادی، و نظامی مشترکا در روابط ایران و آمریکا تقریبا یک بحران ایجاد

کرده اند، زیرا شاه درصدد برآمده است که برای خرید ارزان با آمریکا چانه بزند، اتکاء خود به آمریکا را

کاهش دهد، و خرید تسلیحات نظامی خود را متنوع سازد، و با این اقدام، به سوی نوعی حضور مهم و

ناخوانده نظامی شوروی در زمینه تسلیحات سوق داده شده است. شواهد برخی از این تمایلات دیده

می شوند. با نمایش استقلال بیشتر در سیاست خارجی، شاه در پی بهره برداری سیاسی از تنوع تسلیحاتی

است. این حرکت مسلما ادامه خواهد یافت. شاه همچنین به طرز فزاینده ای از تلاش آمریکا برای کنترل

هزینه های نظامی خود خشمگین شده است. او معتقد است که در تشخیص و تعیین خطر و اختصاص

امکانات برای مقابله با آن خطر (که به نظر وی عبدالناصر است تا روسها) باید مسئولیت نهایی

تصمیم گیری را داشته باشد. چنین نگرشی در آینده آشکارتر خواهد شد.

با توجه به اقتصاد شکوفای ایران، بالا رفتن عظیم اعتبار شاه در ایران، و موفقیت کلی او در برانداختن

تظاهرات، شاه می خواهد به یک رابطه نظامی نزدیک با سودمندی متقابل با آمریکا، ادامه دهد. مدارک

نشان می دهد که در امکان حفظ انحصار آمریکا بر تسلیحات نظامی ایران باید قویا شک و تردید نمود،

مگر با ارائه شرایطی فوق العاده جالب که ما هم در موقعیتی نیستیم تا چنین شرایطی را فراهم سازیم. ولی

سوابق همچنین نشان می دهد که تلاشهای فراوان دیپلماتیک در جهت خنثی کردن گرایش مهم به شوروی،

مؤثر و تا حدودی نیز موفقیت آمیز بوده است. «بررسی سالیانه» که با توجه به یادداشت تفاهم 1964 تهیه

شده بود مجددا ارزشیابی خواهد شد.

تلاش در جهت قید صریح وتوی آمریکا بدون شک منجر به یک انفجار عمده در روابط ایران و آمریکا

خواهد شد، خواه بلافاصله و خواه در زمانهای بعد. یک نتیجه گیری از این بررسی این است که کمی تنوع

در خریدهای تسلیحات نظامی ایران به سود منافع دراز مدت سیاسی آمریکا خواهد بود. به طور کلی

چنانچه رهایی شاه از صمیمیت فراوان کنونی با آمریکا به افراط نگراید، گرایش جدید او برای ما فواید

قطعی خواهد داشت.

1 زمینه و انگیزه ها: تغییر در جهت گیری های ایران از ژوئن 1965 آغاز گردید، که شاه از اتحاد

شوروی بازدید نمود و در آنجا پیشنهادی را پذیرفت که منجر به توافقی جهت احداث یک کارخانه ذوب

آهن در ایران در ازاء دریافت گاز طبیعی گردید. این موافقت نامه با استقبال فراوان در ایران روبرو گردید و

این استقبال هم ادامه دارد. موافقت نامه، موفقیت شاه را که بسیاری از ایرانیان وی را بیش از حد وابسته به

ایالات متحده می دانستند، بالا برد. سپس بحران هند و پاکستان در سپتامبر 1965 شاه را متقاعد ساخت

که ادامه وابستگی انحصاری به ایالات متحده در زمینه خرید تسلیحات نظامی ممکن است، وی را به همان

سرنوشتی دچار سازد که متحد وی پاکستان به آن گرفتار شده بود، و مصمم شد آزادی عملی را به دست

ص: 341

آورد که به نظر وی طبق یادداشتهای تفاهم 1962، 1964 با ایالات متحده از آن برخوردار نبود. چه در

این یادداشتها ایالات متحده به طور ضمنی انحصار تدارک و کنترل میزان تأسیسات نظامی و مخارج

نظامی ایران را به دست آورده است. بهبود چهره اقتصادی ایران در اواخر 1965 نیز به این تصور شاه که

می تواند روابط نظامی خود با ایالات متحده را بر پایه جدیدی قرار دهد، کمک کرد. خصوصا وی به طور

غیر مستقیم دست به این کار زد، زیرا در عین سعی در حفظ اساس روابط خود، مسئولیت هر نوع تغییر مهم

را هم به گردن ایالات متحده انداخت.

2 یادداشتهای تفاهم: هنگامی که یادداشت تفاهم اصلی در 1962 منعقد گردید فلسفه آن تا آنجا که

به ایالات متحده مربوط می شد این بود که در ازاء یک تعهد پنج ساله برای تحویل سلاحهای نظامی، در

تعیین برنامه های آینده نه تنها با توجه به عوامل نظامی، بلکه با در نظر گرفتن تواناییهای اقتصادی ایران، ما

نوعی حق رأی به دست می آوریم. یادداشت 19 سپتامبر 1962، با قید این شرط مورد موافقت شاه قرار

گرفت که چنین برداشت می شود که اگر تحولات بین المللی به صورتی در آید که خطر غیرقابل پیش بینی

در حال حاضر برای ایران ایجاد کند، این برنامه ممکن است مورد تجدید نظر قرار گیرد. این موافقت نامه دو

سال ادامه یافت. در سال 1964(1) اجبارا اصلاح گردید تا زمینه لازم را جهت مدرنیزه کردن نیروهای

مسلح ایران فراهم سازد، منجمله افزایش نسبی در میزان آنها که متضمن خرید سلاحهای آمریکایی

بیشتر، تحت برخی شرایط معین، به ارزش 200 میلیون دلار از طرف ایران بود.

این شرایط متضمن پیش بینی یک بررسی سالیانه بود تا«پیشرفت و اجرای این تفاهم فی مابین و رابطه

آن را با برنامه توسعه اقتصادی و اجتماعی ایران بررسی نماید. که این شامل» یادداشت تفاهم 4 ژوئیه

1964 می شد که در آن از «یک بررسی مشترک در زمینه یک بررسی مشترک در زمینه تأثیر خریدهای

نظامی بر روی موازنه پرداختها و وضعیت بودجه ایران صحبت شد. بدین ترتیب، یادداشت 1964 از

یادداشت 1962 محدودتر به نظر می رسد. دست کم تا آنجا که به ایالات متحده مربوط می شد، مفهومی

ضمنی در این یادداشت وجود داشت که عبارت از بررسی مشترک» حق اعمال نوعی کنترل بر روی

مخارج نظامی ایران را به ایالات متحده خواهد داد، اگر چه این سند فاقد هرگونه اشاره ای که دال بر اینکه

شاه هرگز چنین برداشتی از این عبارت داشت، می باشد. اگر چنین برداشتی را داشت، وی بدون شک آن را

تجاوز به حق حاکمیت ایران تلقی می کرد، که می بایست به طور موقت پذیرفته شود تا بتواند سلاحهای

نظامی را که برای دفاع از کشورش حیاتی می دانست، به دست آورد.

به هر حال، تعهد پنج ساله جدید ناشی از یادداشت 1964 عملاً فقط کمی بیش از یک سال دوام یافت.

لازم به توجه است که در رابطه با امضاء یادداشت 1964، وقتی شاه شرطی را وارد کرد مبنی بر اینکه

«بایستی دسترسی به منابع افزایش یابد و مخارج اضافی را ممکن سازد»، منظور وی به دست آوردن

گردان دوم هاک (از محدود بودن به یک گردان، ناراضی بود)، یک ایستگاه رادار در خلیج فارس، و «یک یا

1- لازم به تذکر است که در اوائل 1964 وقتی شاه از نارسائی های موافقتنامه 1962 گله داشت ٬ به رئیس جمهور نوشت: ”آقای رئیس جمهور ٬ در نامه خود به شما مایلم در مسایل مورد علاقه طرفین با کمال صراحت با شما حرف بزنم ٬ اگر ایالات متحده در چنان وضعی نیست که علاوه بر برنامه پنج ساله نیازهای روشن و فوری نظامی ما را جهت ایفای وظایفمان برآورده سازد ٬ من فکر می کنم ممکن است بصلاحمان باشد ترتیبی بدهیم تا نیازهای اضافی خود را ٬ تحت شرایط مناسب ٬ از ایالات متحده آمریکا یا جای دیگر خریداری کنیم“ ٬ (تأکید از ماست).
ص: 342

احتمالاً» دو اسکادران از هواپیماهای جنگنده مدرن بود، مثلاً، تغییر هواپیماهای موجود از اف 5 الف به

اف 4 سی، یا هواپیماهای پیشرفته تر دیگر (خلاصه NEMCONدر تهران9).

در آن هنگام تصور می رفت که یادداشت تفاهم جدید اقدام برجسته ای در جهت حفظ موقعیت ایالات

متحده می باشد، و اینکه جاه طلبیها و عدم رضایتهای شاه صرفا ناشی از بخشی از آرزوی همیشگی او

برای دست یافتن به سلاحهای نظامی پیشرفته تر است. ولی از دیدگاه کنونی به گذشته می توان مشاهده کرد

که شاه ایران از همان هنگام امضاء قرار داد، احتمالاً در جستجوی راههایی بود تا هرچه زودتر با ظاهری

موجه از این محدودیتها رهایی یابد. او به طرزی فزاینده نگران «خطر ناصر» بود و می ترسید که در صورت

درگیر شدن با جمهوری متحده عربی (مصر) ایالات متحده به کمک وی نشتابد، و این نگرانی هنگامی

افزایش یافت که جمهوری متحده عربی در پاییز 1964 قوای خود را به عراق اعزام نمود. یک سال بعد با

پیش آمدن بحران هند و پاکستان نگرانی وی آهنگ تازه ای به خود گرفت.

3 اخطار نسبت به مشکلات آینده: در خلال بحران هند و پاکستان در اواخر 1965 و متعاقب آن، شاه


چندین بار در گفتگوهای خود از پاکستان به عنوان نمونه کشوری یاد نمود که هنگام گرفتاری با یک

همسایه غیر کمونیست از طرف ایالات متحده رها و حتی مجازات گردید. از ایالات متحده گله دارد که با

ایران «به عنوان یک مستعمره» رفتار می کند، از بهبود اقتصادی کشورش اظهار غرور می کند، و

توصیه های متخصصین امور اقتصادی را که معتقد است در عمل غلط از آب در آمده اند، (یعنی، گزارشهای

بررسی سالیانه) بی ارزش می داند، و از شرایط متداول برنامه نظامی آن موقع، مخصوصا بهره تعیین شده

برای اولین اعتبار 200 میلیون دلاری که برای سال قبل در نظر گرفته شده است، شکایت دارد. شاه

مخصوصا اظهار کرد که قضاوت درباره احتیاجات واقعی ایران بهتر است در تهران انجام گیرد و اضافه کرد

که اگر تصمیم بگیرد که برخی اقلام دیگر تسلیحات نظامی مورد نیاز است: «شما نمی توانید ما را متوقف

سازید.» او همچنین اخطار کرد که ایالات متحده نباید اجازه بدهد که مسئله تدارک نظامی« به یک معامله

کارخانه ذوب آهن دیگر تبدیل شود» اولین تهدید آشکار که ممکن است به اتحاد شوروی روی بیاورد

(تهران 609). سفیر کوشش کرد تا توجه شاه را به منافعی که ایران از توافقنامه های 1962، 1964 به دست

می آورد، متوجه سازد و او را وادار کرد که به اهمیت ادامه آنها اذعان نماید. در تفسیری که در آن موقع به

واشنگتن ارسال شد، سفیر گفت که مسئله نرخ بهره در قسمت بعدی موافقت نامه 1964 یک مشکل اصلی

به نظر می رسد، «اگر یک 4% تعیین کنیم، حرکت شاه را برای خرید تسلیحات نظامی از جای دیگر کند

خواهد کرد (ولی متوقف نخواهد کرد). اگر بر روی نرخ 5% تکیه کنیم خرید از جای دیگر تشدید خواهد

شد (تهران 611).

4 اخطار نوامبر 1965: بدون اطلاع یا مشورت قبلی هیئت مستشاری نظامی آمریکا، شاه در 9

نوامبر 1965 به دولت دستور داد تا لایحه ای را به مجلس ببرند که به موجب آن دولت بتواند 200 میلیون

دلار دیگر صرف خرید تسلیحات نظامی کند. این عمل نخستین اخطار عمومی شاه به ایالات متحده بود

که از این پس می خواهد نسبت به احتیاجات نظامی خود به طور یک جانبه تصمیم بگیرد. در گفتگوهای

متعدد، روشن شد که شاه خصوصا نگران این بود که کشورهای مختلف عربی هواپیماهای مافوق صوت

(مخصوصا میگ 21) به دست آورده اند و مصمم بود «بر اساس بهترین سلاح و بهترین قیمت موجود

صرفنظر از کشور مورد نظر» هواپیمای پیشرفته تر و وسائل دفاع هوایی خریداری کند (تهران 702). در

ص: 343

گفتگویی با سفیر در 11 نوامبر، شاه در مورد عدم کارآیی برنامه های آمریکا گله داشت و گفت «تصمیم

گرفته شده است» که سلاحهای بیشتری به ارزش 200 میلیون دلار خریداری شود که وی امیدوار بود از

آمریکا تهیه شود. ولی ایران با جاهای دیگر نیز وارد معامله خواهد شد (تهران 715). هویدا، نخست وزیر،

ضمن اشاره به اینکه آمریکا «حق نخستین امتناع» را خواهد داشت گفت «ایران از این می ترسد که در

صورت بروز اختلاف بین ایران و اعراب، آمریکا و دیگران با توسل به بهانه ای نظیر کمک ایران به کردها از

کمک به ایران خودداری کنند» به عبارت دیگر با توجه به تجربه کنونی پاکستان، ایران دیگر مایل نیست

برای تدارکات تسلیحاتی خود کاملاً به ایالات متحده وابسته باشد (تهران 716).

5 تأخیرها و مانورها: کمی قبل از مکالمات خلاصه شده در بالا، اوائل نوامبر به شاه اطلاع داده شده

بود که مطالعاتی در زمینه سلاحهای ضد هوایی در آمریکا در دست انجام است و اینکه انتظار می رود که


تصمیمات قطعی در ماه دسامبر اعلام شوند. در 11 نوامبر او به سفیر گفت که برای اتخاذ تصمیم نهایی خود

در مورد بدست آوردن سلاحهای اضافی «شاید» تا آن موقع صبر کند. در ماه دسامبر، علاقه خود را نسبت

به هواپیماهای میراژ آشکار ساخت و معتقد بود که با هواپیماهای میگ 21 برابری می کنند. او به دریافت

هواپیماهای اف 4 سی علاقه مند بود ولی فکر می کرد که خیلی گران تمام خواهند شد (تهران 929). در

ژانویه ایالات متحده تصمیم گرفت که یک هیئت تحقیقاتی نظامی به ایران اعزام نماید. در همین اثناء شاه

افسر رکن پنجم خود، تیمسار سپهبد حسن طوفانیان را به اروپا فرستاد تا در مورد امکانات وسائل نظامی

آنجا به جستجو بپردازد. این عمل از ما پنهان نگه داشته نشد، ولی نتایج این سفر با هیئت نظامی ما در میان

گذاشته نشد.

در ماه ژانویه شاه همچنین مبارزه ای را جهت افزایش درآمدهای نفتی از کنسرسیوم آغاز نمود و به

سفیر گفت که «اگر درآمدهای نفتی آن طور که انتظار می رود (از طریق برخی طرحهای یکجانبه توسط

ایران) افزایش نیابد، وی ممکن است مجبور شود که تغییر جهتی به سیاستهای ایران منجمله خریدهای

نظامی بدهد» (تهران 1040). در اواخر فوریه، شاه در نامه ای از اطریش که تعطیلات خود را در آنجا

می گذرانید، به رئیس جمهور نوشت «منافع ملی ما اقتضاء می کند که در آماده کردن خود برای مقابله با

هرگونه تهدید، وقت را از دست ندهیم و با ارز خارجی محدود خود سلاحهای نظامی مورد نیاز خود را با

یک قیمت معقول از ایالات متحده خریداری کنیم، یا درصدد پیدا کردن فروشندگان دیگری باشیم که

حاضرند، شرایط بهتری را به ما پیشنهاد نمایند» (تأکید از ماست).

یک هیئت بررسی به ریاست تیمسار سرتیپ پترسون در 16 فوریه وارد تهران شد و تقریبا بلافاصله

یک تخمین توافق شده را از تهدید خارجی منجمله «تهدید اعراب» با ژنرال طوفانیان امضاء کرد. و این

اقدامی بود که سفارت را آشفته ساخت ولی شاه را خوشحال نمود، ولی این اقدام به هیچ وجه فشار بر روی

ایالات متحده را کاهش نداد. تا هنگام خروج هیئت در سوم مارس چنین به نظر می رسید که نیازهای

اساسی شاه را می توان به همان 200 میلیون دلاری که از تصویب پارلمان گذشته است محدود ساخت،

اگرچه برای همین کار فشار شدیدی بود و انجام آن نیز تا حد زیادی به شرایط مالی بستگی داشت. در این

ضمن شاه علنا فشار خود را افزایش داد تا آن قیمتها و منابع تأمینی را به دست آورد و احساس می کرد که

ناچار به کسب آنها می باشد، تا زمینه امتیازات سیاسی را از لحاظ کسب یک حالت مستقل تر که بدون

شک در صورت به دست آوردن مقداری سلاح از شوروی که قبلاً در آن زیان برای خود تصور می کرد،

ص: 344

فراهم سازد.

6 شاه خود را به زور وارد می کند: در نطقی خطاب به نمایندگان مجلس در اول مارس، شاه آزادی

مانورهای خود را محدود ساخت و علنا اعلام نمود، اگر درآمدهای نفتی ایران تا حد رضایت وی افزایش

نیابد «ما چاره ای جز این نخواهیم داشت که احتیاجات خود را از بازارهای جدید به دست آوریم.» وی

اعلام کرد، «ما از هیچ کس دستور نمی گیریم و تحت نفوذ هیچ کس نیستیم، خواه در زمینه نظامی و خواه در

زمینه اقتصادی. اکنون ما خواهیم دید که درآمدهای نفتی مان چقدر است و شرایط گردش کالاها چیست،

خواه نظامی و خواه غیر نظامی. آن گاه مطابق با عالی ترین منافع ایران عمل خواهیم کرد. البته من ترجیح


می دهم از کالاهایی استفاده کنیم که با آنها آشنا هستیم، ولی به شرط اینکه شرایط برای ما قابل قبول و

قابل عمل باشند» (تهران 1181).

با لحنی که می توان آن را یک اشاره سربسته به مفاهیم ضمنی گزارش سالیانه دانست، شاه علنا به

اقتصاددانان خارجی شدیدا حمله کرد.

با توجه به این نطق و نشانه های متعدد دیگر، ما نظر دادیم «روشن است که از سرگرفتن کمک ایالات

متحده به ناصر علیرغم تأخیر وی در خروج از یمن، و گزارشات مربوط به کمک نظامی بیشتر ایالات

متحده به یونان و ترکیه متعاقب سفر مگ ناگتون به این دو کشور با چشم پوشی از ایران، همگی این

احساس شاه و زیردستان عالی رتبه وی را تشدید کرده اند، که ایالات متحده بار دیگر تصمیم گیرنده دولت

ایران فرض شده است و اینکه نگرشی مبتنی بر «پاپا بهتر می داند» ایالات متحده در قبال نیازهای نظامی

ایران توهین آشکاری به شئون ملی ایران است، و ایران برای خرید نیازهای دفاعی خود از امکانات لازم

برخوردار است، و تعقیب سیاست کنونی موازنه پرداختها از طرف ایالات متحده پیشرفت چشمگیر

اقتصادی ایران را به مخاطره می اندازد، و اینکه بهترین راه معامله با عموسام درست کردن یک جو عمومی

است»

(تهران 1185). سفیر نسبت به خطرات علنی ساختن مسئله خریدهای نظامی اعلام خطر کرد، و آرام،

وزیر امور خارجه، که به نظر می رسید نقش یک «آدم سر به راه» از طرف شاه به وی محول شده است،

مشتاقانه این موضوع را پذیرفت و گفت درست در همان روز این نکته را به شاه خاطر نشان کرد. در یک

اخطار نسبتا گستاخانه، سفیر گفت اگر آنچه که ایالات متحده انجام می دهد کافی نیست، چنانچه ایران

بخواهد سیاست خود را «تغییر جهت دهد» ما هیچ کاری را نمی توانیم بکنیم، ولی به عقیده وی در آن

صورت ایران بیشترین سختیها را متحمل خواهد شد (تهران1194).

اگر اشاره ای لازم می بود تا نشان بدهد که بررسی سالیانه به طور کل با واقعیتهای روابط ما با ایران

دیگر تناسبی نداشت، شاه در 14 مارس در یک گفتگو با سفیر چنین اشاره ای را آشکار ساخت. زیرا گفت

فوریت مسئله خرید اسلحه رو به افزایش است،« لازم نیست که به علت بررسی سالیانه در آن تأخیر

شود.» وی گفت که اظهارات علنی اش جنبه «بلوف، تهدید یا باج خواهی» ندارند. او با کنایه ارزش یک

میگ را که می گفت با قیمتی حدود 600000 دلار قابل خریداری است، با آنچه که برای یک اف 4 سی

شنیده بود، یعنی بین 3000000، 3500000 دلار مقایسه کرد. سفیر بار دیگر روشن ساخت که اگر آنچه

که ممکن است انجام دهیم کافی نیست،ایران باید در مورد درست بودن تغییر سیاستش تصمیم خود را

بگیرد. با اشاره به یادداشتهای تفاهم 1962، 1964 سفیر گفت هرچه که از بررسی پترسون به دست آید

ص: 345

تجدید نظر در یادداشت 1964 «و هماهنگی آن با بررسی سالیانه را ایجاب خواهد کرد.» چنین به نظر

می رسد که شاه از موضع خود عقب نشست و با بی میلی روش طرح شده از طرف سفیر را پذیرفت، ولی این

مذاکره جنجالی بود که ضمن آن چنین به نظر می رسید که شاه ایران مایل است مسئولیت وقایعی را به ما

نسبت دهد که در آمریکا اتفاق خواهد افتاد. در یک گفتگو با هاری سفیر آمریکا در ماه آوریل، شاه بار

دیگر اخطار کرد که ایالات متحده نباید اجازه بدهد که مسئله تدارک نظامی به «یک معامله کارخانه ذوب

آهن دیگر» تبدیل گردد تهدید (یا پیش بینی) دیگر که ممکن است به شوروی روی بیاورد.

7 پیش به سوی شکست: بعد از اینکه هیئت پترسون رفته و گزارش خود را آماده می کرد، رئیس

جمهور به نامه شاه جواب داد و نیز با اشاره برآورد هیئت را ارائه کرد. در آن نامه اشاراتی به بررسی سالیانه

آمده بود، به این ترتیب علاقه ما به ادامه کنترلهای اقتصادی روشن شد، همچنین نقش مک نامارا در به

وجود آوردن ابزارهای تحلیلگر انقلابی در برآورد عوامل مؤثر در قیمت گذاری برای استفاده در شرایطی

که اتخاذ تصمیم بسیار پیچیده است یادآور شد. احتمال می رود که یادآوری دوم باعث جلب توجه شاه

شده باشد، زیرا او جریان را به سادگی مسئله میزان علاقه ایالات متحده به دوستی با ایران یا شاید هم به

کنار داشتن شوروی از تأمین نظامی ایران تلقی می کرد. زمانی که گزارش پترسون بالاخره در دسترس

قرار گرفت شاه تصور نمود که این سند راهنمای دولت آمریکا شده و لااقل حاکی از ترتیب کلی حجم

قیمتهای لوازم آمریکایی که به او پیشنهاد می شود خواهد بود.

در این مرحله شکاف بین مواضع ایالات متحده و ایران با سرعت زیادی رو به افزایش گذاشت در

حالی که گزارش پترسون هنوز در دسترس نبود، در تمام مدت این مطلب بیشتر واضح می شد که شاه انتظار

دارد که تلاش فوق العاده ای را که هنوز اثری از آن مشاهده نمی شد، از جانب آمریکا برای باز داشتن او از

توسل جستن به منابع دیگر تأمین، انجام دهد. هنگامی که دولت ایران، آمار خواسته شده برای گزارش

سالیانه را ارائه داد، آشکار بود که در درآمد آنی اعلام شده اغراق شده بود، تا نشان دهد ایران توانایی

خرید تجهیزات نظامی که خواستار آن بود را دارد، و در واقع ما محرمانه اطلاع یافته بودیم که هنگامی که

شاه ارقام ارائه شده توسط بانک مرکزی را ملاحظه کرد «درخواست کرده بود که بعضی از تخمینها تغییر

داده شود» (738 A). سفارت در گزارش به وزارتخانه اظهار کرده بود «اگرچه ایالات متحده منطقا

تحریف منابع ایران در خریدهای نظامی را نمی پسندد، ولی به هیچ طریق امید نمی رود بتوان شاه را قانع

نمود که نیازی به ایجاد آنچه او تشکیلات دفاعی کافی برای حفاظت از تأسیسات حساس بی دفاع در

جنوب کشور می پندارد نیست (تأکید از ماست).» این شرح محدودیتهای شدیدی بود که در حوزه آن،

برنامه بررسی سالیانه می بایست برگزار شود تا نیازهای رسمی یادداشت تفاهم 1964 را رفع نماید.

برای کمک به روشن شدن سیاستهای مورد لزوم وضع ناهنجار آینده برای آگاهی افکار سیاستمداران

عالی رتبه واشنگتن در اواسط ماه مه سفیر اجازه بازگشت به ایالات متحده را دریافت کرد. او خصوصا بر

اهمیت قیمتهای معقول برای اف 4ها تأکید کرد. این موضوع مورد علاقه بود و مرتب ورد زبان ایرانیها

شده بود (که آن را با نرخ رایج 5/2% پیشنهاد شده روسها مقایسه می کردند). از دیگر موارد تأکید جنبه

سیاسی این است که به شاه نشان داده شود که ایالات متحده دوستی او را مفروض قرار نمی دهد. سفیر با

رئیس جمهور مک نامارا و دیگر مقامات پنتاگون و البته با وزیر خارجه و زیر دستان صاحب مقامش

دیدار کرد. او نقشی که آژانس عمران بین المللی، علیرغم قطع عملی کمکهای اقتصادی آمریکا به ایران، در

ص: 346

مذاکرات ایفا می کرد، خاطر نشان ساخت و علاوه بر آن این نقطه نظر مطرح شد که ایالات متحده می تواند

به طریقی معین نماید ایران چه نسبت از درآمدش را باید صرف جنگ افزار ارتش کند. در عین اینکه در

دوران اقامتش در آنجا هیچ تصمیم نهایی اتخاذ نشد ولی به نظر رسید که اختلاف بین واشنگتن و منطقه

کمتر شده بود.

در موقع بررسی سالیانه در 25 مه سفارت هنوز ارقام قیمتهایی که می تواند به شاه بدهد در اختیار

نداشت، اما تمایل کلی از جانب ایالات متحده برای دادن یک اعتبار 200 میلیون دلاری با نرخ متوسط

بهره بین 5، 6% به شاه، اظهار شد. سفیر با پافشاری و ذکر مقدار قابل ملاحظه ای از جزئیات، امتیازاتی را

که هنوز ایران را در خرید از آمریکا برخوردار می کند یادآور شد، امتیازاتی از قبیل اقلامی که هنوز مراحل

تولیدی را می گذرانند و استفاده از کمکهای که اگرچه کاهش یافته اند ولی هنوز متشابهند. و دیگر

اعطاییها، شاه این سؤال را مطرح کرد که آیا ممکن است اگر ایران قربانی یک اقدام نظامی ناصر بشود،

آمریکا تأمینات ایران را قطع کند، همین طور که درباره پاکستان چنین کرده بود. سفیر خاطر نشان کرد که

نمی توانست چنین تضمینی را بدهد. شاه پرسید که اگر او از منابع غیر آمریکایی هم بخواهد خرید کند چه

اثری بر ارسال لوازم از جانب ایالات متحده خواهد داشت؟ مطابق با دستورات به او گفته شد که چنین

خرید خارجی بر حجم اعتبارات ایالات متحده مؤثر خواهد بود. شاه علاقه مخصوص خود را به سیستم

کنترل و اعلام خطر هوایی بلوشارک و هواپیماهای اف 4 ابراز داشت، اما آشکارتر درباره خواستهایش

در زمینه تجهیزات دفاع ضد هوایی ساکت تر بود (تهران1959).

بخش اقتصادی بررسی سالیانه به سرعت انجام شد. سفیر غیر واقعی بودن بعضی تخمینها را گوشزد

کرد، تخمین هایی از قبیل 5/17% افزایش درآمد نفت، کسری بودجه های پیش بینی شده نسبتا زیاد برای

سالهای آینده، افزایش نسبت خریدهای نظامی به 7% درآمد تولید سالیانه، و هزینه کمرشکن خدمات وام

دهی. شاه تمام این نگرانیها را کنار گذاشت و درباره خط لوله گاز به اروپا و دیگر طرحهای قرضی صحبت

کرد و به سرعت به مسئله تمدید نظامی ثروتهای نفتی ایران بازگشت. در گزارش سفیر آمده است: «شاه

موافقت کرد که من خلاصه اطلاعات اقتصادی آژانس عمران بین المللی در آمریکا را به نظر نخست وزیر و

مقامات بالای اقتصادی برسانم، این موضوع را تحت تجدید نظر و مذاکره مداوم نگاه داریم» (تهران

1954). بعد به عنوان تیری در تاریکی شاه صحبت را با اشاره به علاقه شوروی به فروش میگ به ایران

خاتمه داد. (جای دیگر قبلاً به طور غیر عمدی احتمال خرید تانکهای روسی را عنوان کرده بود). به زودی

بعد از آن جلسه شاه عازم یک سفر یک ماهه به رومانی، یوگسلاوی و مراکش شد. قبل از ترک کشور، وی

گفت اگر ایالات متحده نخواهد نیازهای او را تأمین کند، او اول به انگلیسیها، بعد به فرانسویها و اگر لازم

شود به روسها روی خواهد آورد. او اضافه نمود که امیدوار است در آن صورت هیچ ناراحتی در کار

نباشد.

8 اوضاع به اوج ناامیدی می رسد: زمانی که ارقام قیمتها و اطلاعات مربوط به فراهم بودن اقلام

نظامی در اوائل ژوئن در دسترس قرار گرفت آنها شامل بعضی مطالب انفجارآمیز بودند. قیمت یک

اسکادران اف 4 سی که هیأت پترسون 32 میلیون دلار تخمین زده بود، 50 میلیون دلار رسیده بود.

بلوشارک از 8/22 به 32 میلیون دلار افزایش یافته بود، تانکهای شرایدن که بنا به تخمین پترسون 52

میلیون دلار بود به 3/87 میلیون دلار رسیده بود. یک گردان هاواک به جای 5/30 میلیون، 40 میلیون

ص: 347

دلار و قیمت ولکان (توپخانه ضد هوایی) به جای 15 میلیون 40 میلیون دلار ثبت شده بود. معلوم بود که

جای دادن «تمام نیازهای تعیین شده در یک اعتبار 200 میلیون دلاری عملاً یک امر غیر ممکن بود.

نخست وزیر هویدا گزارش داد که شاه در مواجهه با اوضاع، همان طور که ژنرال طوفانیان به او رسانده بود،

آن را ناامید کننده» نامید، به علاوه قیمت گذاری و چیز دیگری که باعث برافروختن شاه شد. این بود که

آمریکا به جای دو اسکادران 14 تایی هواپیماهای اف 4 سی، فقط یک اسکادران 12 تایی به او پیشنهاد

می کرد. او هزینه برنامه تحقیق و توسعه ای را که آمریکا برای ایران ارزیابی کرده بود به باد حمله گرفت.

نخست وزیر اظهار داشت که اصلاً فکرش را نمی شد کرد که شاه با شیطان بخوابد (منظور شوروی است)

اما در کمال ناامیدی این امر ممکن بود اتفاق بیافتد. سفیر اخطاریه تندی درباره عواقب اجتناب ناپذیر

روی آوردن ایران به روسها صادر کرد (1683).

در 27 ژوئن شاه به تهران بازگشت. در 29 ژوئن سفیر و ژنرال چایکونسکی را نزد خود خواند و

مواضع خود را مشخص کرد. او می خواست «کشنده ترین و حساس ترین» لوازم را از ایالات متحده بخرد و

مخصوصا نمی خواست هواپیما را از روسها بخرد به این دلیل که «همین که یک خلبان به پرواز در می آید او

از کنترل خارج است و در واقع می تواند به ضد کشورش تبدیل شود». از طرف دیگر تجهیزات ضد هوایی

که چندان امکان سوءاستفاده ای در آنها نیست از جای دیگر شاید از شوروی می شد خریداری شود. سفیر

درباره گرفتاریهای اجتناب ناپذیری که متعاقب خواهند بود هشدار داد. در اینجا شاه شروع به توجیه و

تغییر نظرها کرد و گفت که او باید «آزادی عمل» داشته باشد و آمریکا باید به ایران که در قضیه ویتنام با

آمریکا بوده است، اعتماد کند و ما باید بفهمیم که او با اتخاذ یک موضوع «مستقل» واقعا فعالیتهایی را که

موجب بی ثباتی منطقه می شود بی اثر خواهد کرد. این مذاکره مشکل با این درخواست شاه تمام شد که او

را درباره عواقب روی آوردن او به شوروی مطلع سازیم، تا او بتواند ترتیبات دیگری را نیز همین حالا به

جای آینده اتخاذ کند. شاه نشان داد که او هنوز امیدوار است که بتواند دو اسکادران اف 4 سی به علاوه

بلوشارک و دیگر لوازم را از آمریکا بخرد.

9 درگیری علنی: در دو مصاحبه با روزنامه نگاران آمریکایی، الفرد فرندلی از واشنگتن پست و

توماس اف بریدی از نیویورک تایمز در اوایل ژوئن، شاه شروع به فهماندن این موضوع کرد که او تصمیم

گرفته که برای خرید اسلحه از شوروی اقدام کند. این نظر در سودمندترین عبارات برای ایران ارائه شد،

ولی به چه قیمتی؟ یکی از نکات این قیمت این بود که در عین حالی که او می خواست عکس العمل بیشتری

از جانب آمریکا را نشان دهد، بیشتر شانس عقب کشیدن را از دست می داد.

طی همان هفته ما اطلاع یافتیم که واقعا اقدام رفتن به طرف شوروی انجام گرفته بود. چند تن از

نزدیکترین مشاوران شاه شامل بعضی افسران عالیرتبه ارتش نزد سفیر آمدند و اصرار کردند که آمریکا

باید برای جلوگیری از یک فاجعه با شرایط جالبتری پا پیش نهد. سفارت طی یک تشریح منطقی اوضاع

درخواست کرد که آمریکا باید از یک عکس العمل علنی دست بردارد و در رابطه با هواپیماهای اف 4

کوشش بیشتری انجام گیرد و دیگر آنکه ما باید بین تغییر جهت نظامی که منتهی به روی آوردن به منابع

اروپای غربی و یا شوروی می شود، تفاوت قائل شویم (تهران 003).

مهمترین چیزی که به فکر شاه خطور کرد این پیام بود که او نمی توانست به سادگی هرچه می خواهد از

آمریکا و باقی را از جاهای دیگر که شامل شوروی می باشد بخرد. مثلاً علاوه بر عواقب سیاسی، وی

ص: 348

می بایست محدودیتهای امنیتی را نیز در نظر بگیرد. زمانی که سفیر روز 5 ژوئیه پیام دریافت شده از علم

نخست وزیر سابق را ملاحظه کرد در این مسئله گشایش خاصی حاصل شد. در پیام آمده بود که اگر

قیمتهای آمریکا اصلاح شوند، شاه مایل است «بعضی اقلام از لیست مربوط به شوروی را به لیست آمریکا

انتقال دهد».

دریافت این پیام علیرغم این بود که سه روز پیش مضامین امنیتی را مورد تأکید قرار داده بود (به عنوان

نمونه اگر شورویها اداره کننده موشکهای زمین به هوا در کشور باشند ما نمی توانیم هواپیماهای بسیار

پیشرفته اف 4 سی خود را در اختیار ایران بگذاریم (تهران 031) علم طبق معمول سخت تحت تأثیر قرار

گرفته بود ولی معلوم بود که تمام نکات پیام را به امیر خود نمی رساند. علم اظهار داشت که شاه احساس

می کند آمریکا با او مانند یک «نوکر» رفتار می کند. سفیر اظهار داشت که اطمینان ندارد که شاه مقاصد ما را

اشتباه نفهمد و به نظر می رسید که نمی خواهد گوش فرا دهد، و برای حمله کردن شتاب زدگی به خرج

می داد (تهران 080).

به زبان دیگر عوامل روانی بیش از پیش اهمیت پیدا کردند. ما از علم شنیدیم که شاه از یک شایعه

(بی پایه) آزرده شده بود، شایعه این بود که ایالات متحده سیاستمداران شایسته را تشویق به این فکر

می کرد که ما ممکن است برای برهم زدن اوضاع، آنها را به قدرت برسانیم. از علم این زمزمه را شنیدیم که

به نظر می رسید ایالات متحده بعضی از اشخاص را برای عملیات احتمالی «رزرو» نگه داشته است، که

اشاره ای به دانشجویان ناراضی ایرانی در ایالات متحده بود، شاه در یک مذاکره با سفیر حتی گفت که به

ضرر منافع ایالات متحده خواهد بود اگر او مجبور شود بعضی از مقامات امنیتی خود را از نظارت بر

روسها به نظارت فعالین در ایران بگمارد. از طرف دیگر گزارشاتی دریافت کردیم که شاه بعد از اتخاذ یک

تصمیم اساسی دیگر حالت بیقراری که وزنه ای از سر او برداشته باشند. دیگر توپ در زمین او نبود. در یک

مذاکره در 11 جولای، او به سفیر گفت با اقدام به سوی روسها او دیگر نمی توانست حرف آنها را نشنیده

بگیرد. حتی اگر آمریکا پیشنهاد پر امتیازتری ارائه کند، زیرا آن گاه او را یک «عروسک» محسوب خواهند

کرد. البته این استدلال می تواند موقعی درست باشد که پیشنهادی از جانب شوروی دریافت شود و آن

وقت شاه لااقل قسمتی از آن را نپذیرد.

10 کوششهای بیشتر: قبلاً زمانی که سفیر اشاره کرده بود که ملاحظات امنیتی خود به تنهایی ایالات

متحده را ناگزیر به عمل خواهد کرد، که اگر ایران برای تجهیزات نظامی روی به شوروی بیاورد از دادن

اقلام معینی خودداری خواهد شد.

طبق معمول عکس العمل شاه چنین بود که اینها «بهانه هایی» بیش نبودند (به عنوان نمونه تهران 145).

مثلاً او چنین اخطارهایی را توجیهات قبلی برای تلافی سیاسی آینده تلقی می کرد. وقتی که رئیس جمهور

در اواخر جولای نامه دیگری به شاه نوشت که سفیر آن را تسلیم کرد، فرصت دیگری پیش آمد تا نکته

مورد نظر ما مفهوم گردد. در پی آن یک مذاکره درباره جنبه امنیتی که رئیس جمهور با وضوح تمام با اشاره

به و با ذکر اینکه دولت آمریکا همیشه می تواند «بهانه» پیدا کند، یک بار دیگر سعی کرد تا آن را نادیده

بگیرد. در نتیجه سفیر مدادی برداشت و به شاه نشان داد که چگونه سیستم کنترل و اعلام خطر هوایی باید

مرتبط به هرگونه موشک زمین به هوا و دفاع شکاری هردو با هم باشد، چگونه چنین هماهنگی می تواند

تنها در صورت بودن مرکزی که کنترل مؤثر داشته باشد، و چگونه چنین مرکزی از قرار معلوم بخشی از

ص: 349

سیستم حساس بلوشارک که شاه خیلی روی آن اصرار می ورزید، ناچارا در دسترس کسانی که

موشکهای سام را اداره می کنند خواهد بود. این دفعه به نظر رسید که مقصود حالی شد، و موقعی که شاه با

ضعف جواب داد «در سرتاسر کشور تکنسینهای روسی را در یک محوطه بسته نگاه خواهیم داشت»،

آشکار بود که او بالاخره فهمید آن طور آسان که او فکر می کرد نمی توان تجهیزات نظامی روسی و

آمریکایی را به سادگی با هم مخلوط کرد یا اینکه از هم جدا نگهداشت.

دیگر نکات اساسی نامه رئیس جمهوری عبارت بودند از اینکه ما مشغول تجدید نظر در قیمت و

تاریخ واگذاری دو اسکادران (در عوض یکی) اف 4 هستیم، و اینکه اگر ایران بخواهد ترتیبات نظامی با

اتحاد شوروی داشته باشد نه تنها ملاحظات فنی، بلکه سیاسی هم ما را با مشکلات جدی در ادامه کمک

نظامی به ایران مواجه خواهد ساخت، و شاید از همه مهمتر اینکه ما قصد این را نداریم که یک موضع همه

چیزی یا هیچ چیزی را اتخاذ کنیم. در یک جمله که به دقت طرح شده و آشکارا در شاه مؤثر واقع شد و

باید با خواندنش نفس راحتی کشیده باشد. این طور آمده بود که «اگر ایران برای اسلحه به کشورهای

کمونیست روی آورد، ما آنقدر کوته بین نخواهیم بود که از روابط نزدیکمان چشم پوشی کنیم، اما من جدا

از ضربه خوردن به کمک نظامیمان خوف دارم» (یک گفته شاه در تمام مذاکره بدین مضمون که ظاهرا

ایالات متحده با «چمدان بسته و بلیطهای درجه یک» آماده ترک ایران است، نشان می دهد که او چقدر

بایستی نگران شده باشد که خرید از شوروی نه تنها «ضربه خوردن» بر برنامه های ما، بلکه شاید قطع کامل

آن را به دنبال می آورد). با این همه، در عین اینکه شاه گفت هیچ گونه شرایطی از جانب شورویها از قبیل

اخراج هیئت نظامی خودمان، بیرون کشیدن از سنتو یا حتی جای دادن تکنسینهای روسی در ایران را قبول

نخواهد کرد، به نظر رسید که فکر می کند باز باید بعضی خریدها از شوروی انجام شود. حتی اعتقاد داشت

که شاید با معامله با شورویها بتواند کوششهایشان را برای ایجاد یک بلوک به اصطلاح «مترقی» متشکل از

کشورهای خاورمیانه قطع کند. (تهران 365).

اینک یک حرکت جزئی خلاف جریان در حال جلب توجه کردن است. روشن بود که یک ماه بعد از

اقدام ایران به طرف شوروی، چندان جواب صحیحی دریافت نشده بود. شورویها به نظر می رسد فقط

کلی ترین جواب را ارائه داده بودند و آشکارا قصد عقب کشیدن خود را داشتند. به تدریج شواهدی به

دست آمد که طرح معامله اسلحه با شوروی آن چنان که شاه انتظار داشت مورد پسند واقع نشده بود و

زمزمه هایی حتی بین ارتش شروع شده بود و مشاوران شاه (شاید به استثنای هویدا نخست وزیر) تقاضای

احتیاط می کردند. صحبتی هم از انتقال خرید دریایی به انگلیس بود (تهران 492) که برای ما قابل قبول و

حتی درست بود. بنابه گفته علم نخست وزیر سابق که شاید نزدیکترین معتمد شاه باشد، شاه اخیرا گفته بود

که دخالت دادن بی مناسبت شورویها در امور نظامی مانند کنار هم گذاشتن «بنزین و آتش» است. نامه

رئیس جمهوری و مذاکره مفصل در مورد جنبه های امنیتی اثر بیشتری می کردند. در رأس این جریانات،


شواهد مشوش کننده فعالیتهای ناشایست شورویها، در رابطه با طرح کارخانه ذوب آهن بود. اضطراب

جو پایین بود، ولی جریان هنوز حل نشده بود (تهران 543).

11 حرکت به پیش: در اوایل اوت ایالات متحده آماده اعلام کردن موضع خود به شاه بود. ما حاضر

بودیم تا با خریدهای ایران در محدوده اعتبار 200 میلیون دلاری کار را شروع کنیم، اما پیشنهادمان به

فروش تجهیزات عمده حساس و پیشرفته همچنان باید مشروط باقی می ماند تا ایران موضع خود را در

ص: 350

قبال احتمال خرید از اتحاد شوروی روشن کند. جزییات این جنبه از روی تأمل نامشخص گذارده شد. در

حوزه این محدودیت، ما آماده مذاکره تمام اقلام نظامی به استثناء ناوشکن که در گزارش پترسون آمده

بودند، بودیم. اینک ما پیشنهاد می کنیم که ایران بتواند دو اسکادران اف 4 از «تولید جدید» بخرد، مثلاً در

تاریخ جلوتر ولی تقلیل چشمگیری در قسمت داده نشد. از طرف دیگر توافق قیمتی بسته بشود تا

هزینه های (عرضه و تقاضا) برگردانهای هواپیماهای هاوک رفع شود. از همه مهمتر ایالات متحده هنوز

می خواست اعتبار 200 میلیون دلاری را (با نرخ 5 تا 6 درصد) در بخشهای 50 میلیون دلاری ارائه دهد

که این امر واریز کردن بهای هر دو اسکادران اف 4 را غیر ممکن می ساخت. همچنین هر بخش هم به

نتیجه بررسی سالیانه تحت یادداشت تفاهم 1964 متکی خواهد بود. (آمریکا 23183).

این شرط دومی از همه ظریف تر بود، مخصوصا به این علت که دستورات، (آمریکا 23134) (تفاهم)

عبارتی بدین مضمون را در متمم یادداشت، اقتضا می کرد که «به شرط نتایج دو جانبه رضایتمندانه که در

تجدید نظر بررسی سالیانه انجام می گیرد، تصمیمات قرار بود که با رضایت دو جانبه باشد. ولی این آمریکا

را چنان نشان می داد که می خواهد آنچه را که می بایست، به شرطی برای تحقق سالیانه با یکدیگر باشد

تبدیل کند»، چیزی که حریصانه به آن قاپ زده شده و به وسیله آن اقتصاددانان ایالات متحده با استفاده از

نوعی حق وتو تشخیص می دهند که آیا ایران بیش از حد خود را محتاج می داند یا نه. از آنجایی که ما با این

وضع می توانستیم اگر بخواهیم شرط «بررسی سالیانه» توافق نامه 1964 را بدین نحو تفسیر کنیم، به نظر

می رسید که تجدید نظر پیشنهادی بی جهت باعث ضرر بود، و سفارت درخواست کرد (تهران 570) که

«این حساس ترین جانبه است و مستلزم استفاده ایران از حق حاکمیت خود است که چه چیزی را در راه

دفاع خود بدهد.

مذاکره کردن بر سر این نکته... بی جهت مشوق برانگیخته شدن خواهد بود. حتی اگر شاه به دلایل

تاکتیکی بخواهد اصلاح پیشنهادی را بپذیرد. باز هم مسئله موجب دشمنی عمیق خواهد بود و تخم اشکال

را در آینده خواهد کاشت. وزارتخانه موافقت کرد که مسئله می تواند شفاها عنوان شود (آمریکا 23991)،

و بدین وسیله از یک انفجار عمده حتمی اجتناب ورزید.

موضع جدید ایالات متحده در 10 اوت توسط سفیر مایر و معاون قائم مقام وزارت دفاع هوپز به اطلاع

شاه رسانیده شد. مطابق دستورات، از بین نکات بر ادامه اهمیتی که ما برای بررسی سالیانه قائل می شویم

تأکید کرد. هم چنین توضیح داده شد که ما نگران این هستیم که سفارشات ایران بیش از اندازه باشد و اینکه

تدارکات در حوزه اعتبار 200 میلیون دلاری تحت تأثیر محتوای خریدهای نظامی بخشی از کشورهای

جهان سوم قرار بگیرد. نکات بسیار زیاد دیگری نیز مورد اشاره قرار گرفتند. شاه صمیمی بود و گفت در


عین اینکه شورویها به روی آوردن او «در کل» پاسخ مثبت داده بودند، «نمی خواست از ما پنهان کند که آنها

چندان اشتیاقی نشان ندادند.» او عقیده خرید تعدادی سام از روسها را کنار نگذاشته بود و هنوز اظهار

می داشت که می شود آنها را با تجهیزات پیشرفته آمریکایی در کنار داشت. اما تحت تأثیر این بحثها قرار

گرفته بود که می تواند کاملاً فکر موشکهای زمین به هوا را، چه هاوک و چه اس A 2 را کنار گذارد، و

اشاره کرد که موشکهای نوع دوم در جنگهای ویتنام عدم کارایی خود را نشان دادند.

از طرف دیگر وی مصمم بود که چیزی از شوروی بخرد و از «مقداری توپ ضد هوایی، نفر بر زرهی و

کامیون» نام برد. از قرار معلوم اینها در دسته ای هستند که فراهم آوردن اقلام «اساسی، پیشرفته و حساس»

ص: 351

توسط آمریکا را دچار اشکال نخواهند کرد.

بر اساس احتمال، به نظر می رسید که تدارکات جدید اعتبار 200 میلیون دلار بدین ترتیب توافق شد،

اما چند مورد نامشخص همچنان باقی ماند. البته اصلی ترین آنها این بود که آیا و به چه میزان ایران باز قصد

خرید تجهیزات نظامی از شوروی را دارد؟ دیگر اینکه آیا خرید تجهیزات دریایی از بریتانیای کبیر

هم زمان با تدارکات اعتبار 200 میلیون دلار انجام خواهد شد و در این صورت تأثیر چنین اقدامی بر

معامله چه خواهد بود؟ اگر این دفعه ایران خرید موشکهای زمین به هوا را لغو کند مقداری انعطاف ممکن

است حاصل شود. معلوم بود که مهمات عادی ضد هوایی از منابع غیر آمریکایی خریداری خواهد شد، و

این معقول بود. بالاخره به هر قیمت اساس کار خرید نیازهای ایران از آمریکا خواهد بود، زیرا شاه خیلی

نگران آن بود. اما به دلایل سیاسی، خواست او به خرید از منابع غیر آمریکایی و استفاده آمریکا از بررسی

سالیانه برای مهار کردن او، مسلم بود که مشکلاتی را در آینده برایش پیش آورد. گذشته قراردادهای

خرید نظامی، و جریان نزدیک به بحران فعلی، این طور نشان می دهند که چنین قراردادهایی هیچ گاه

آن طور که در آغاز پیش بینی می شوند، طول نمی کشند.

12 استنباطها: وضع مضطربی که در رابطه با فشار فعلی ایران برای خرید نظامی بیشتر پیش آمده

است همیشه می تواند عود کند، اما در حال حاضر به نظر می رسد که تحت کنترل در آمده باشد. در این برهه

مفید است که بعضی مضامین سیاسی این جریان را تا آنجا که معلوم شده است، بررسی کنیم. البته لازم

نیست که بر روی این واقعیت که ارزیابی های ایران و آمریکا برای درجه فوریت تهدید اعراب توجهمان را

معطوف بخود سازد، اگر چه شایسته است به طور گذرا به خاطر آوریم (رجوع به بخش 5 بالا) که تیم

بررسی نظامی که مأموریتشان از جانب رئیس جمهور بود، به طور کلی موافقت کردند که «اتحاد سیاسی و

فرماندهی مشترک بین مصر و عراق تهدیدی مستقیم و خطرناک برای ایران است».

مهمترین مضمون خیلی ساده این است که روابط بین ایران و آمریکا از زمان یادداشتهای تفاهم 1962

و 1964 خیلی زیاد تغییر یافته است. این قابل فهم است، اینک وضع اقتصادی ایران خیلی بهتر است، و

موقعیت داخلی شاه بسیار قوی تر است و او به میزان معینی ایران را با جریان ناسیونالیسم آفریقا آسیایی

هماهنگ ساخته است. ایران بعد از اینکه توسط ما تقویت شده است مانند بسیاری از کشورهای دیگر

اکنون می خواهد که بر پاهای خود بایستد. اما هنوز نمی خواهد که این مفروض باشد، مثلاً هنوز به عنوان

دوست توقع رفتار امتیازآمیز دارد. در این وضعیت امکانات بررسی سالیانه به طور روز افزون از واقعیات


روابط امروز آمریکا با ایران به دور می افتد. یک رابطه واقع بینانه و جامع مستلزم این است که این امر هنگام

استناد به توافق نامه اصلاح شده 1964 در نظر گرفته شود.

اغلب این سؤال مطرح شده است، هنگامی که شاه تهدید به روی آوردن به شورویها برای اسلحه کرد،

بلوف می زد یا نه؟ و جنبه دیگر این سؤال این است که آیا هیچ گاه آمریکا توانایی منع او از چنین عملی را

داشت؟ آیا شکایتهای شاه از آمریکا، نگرانی او درباره «عواقب»،«دستور گرفتن» و رفتاری مثل یک

«نوکر»، همه در عمل توجیهات تصمیم سیاسی بوده باشند که ممکن است مدتها پیش گرفته بود، که برای

نشان دادن استقلال از ایالات متحده روی به شورویها بیاورد؟ آیا هیچ کاری نبود که آمریکا می توانست

انجام دهد، یا هنوز هم می تواند، تا او را از خرید مقداری تجهیزات از شوروی باز دارد؟ ما فکر نمی کنیم که

این سؤالات جواب ساده ای داشته باشند. درست همان طور که در مورد آمریکا نتوانسته ایم هر زمان دقیقا

ص: 352

مشخص کنیم که حفظ انحصار نظامیمان در ایران چقدر برایمان ارزش دارد، شاه هم که یک آدم دمدمی

مزاج بیش نیست. احتمالاً شاه هم، حداقل در آغاز، نظر مطمئنی نداشت که به کجا می رود و کجا تصمیم

خواهد گرفت که امتیازات سیاسی خرید از شوروی (در رابطه با نشان دادن استقلال) از ضررهای چنین

اقدامی در رابطه با روابط با آمریکا بیشتر می شود. اگر ایالات متحده زودتر پای جلو نهاده بود، و اگر تظاهر

به کنترل اساسی ترین تصمیمات نظامی و اقتصادی باعث برانگیخته شدن او نشده بود، شاید امکان داشت

که او از رفتن نزد شورویها بازداشته شود. به هر صورت، این به معنی آن نیست که بعد از شروع تغییر جهت

سیاست خارجی ایران در پاییز 1965 انحصار تأمیناتی آمریکا در ایران باز هم امکان ابقاء داشت.

اعلامیه علنی ماه نوامبر بدون کمترین مشورت قبلی با مشاورین نظامی شاه صادر شد. در آن آمده بود

که ایران به ارزش 200 میلیون دلار تجهیزات نظامی خریداری خواهد کرد. پیامد آن یادداشت خصوصی

بود که این خرید لزوما از ایالات متحده نخواهد بود (بخش 4) و نشانه آشکاری بود که شاه قبل از آن

تصمیم به تغییر دادن خرید نظامی خود گرفته بود. واقعیت همین است اگرچه او هرچند گاهی این مقصود را

مطابق اوضاع تغییر داده است به اینکه می خواهد ذخیره های جنگی بزرگتری داشته باشد.

تغییر جهت به خودی خود متناقض با منفعت دراز مدت سیاسی ایالات متحده نیست. در حقیقت اگر

جدایی شاه از سیاست خود که تا اینجا صمیمیت زیاد و متکی به ایالات متحده بوده است چندان دور نرود،

شاید امتیازات برجسته ای برای آمریکا داشته باشد. زیرا گرچه رژیم در حال حاضر ثبات بسیار دارد، با

در نظر داشتن جریاناتی که در حال حاضر در این بخش دنیا رایج است، یا شاه یا جانشینانش ناچار

می شوند از آمریکا روی بگردانند. و هر چه بیشتر این روی گردانی به تأخیر بیفتد خشونت بیشتری در آن

خواهد بود.

موضع ایران در حال حاضر اگرچه کمتر متکی و جداتر از صف ماست، می تواند بدین ترتیب عامل

ثبات بیشتر و خطر کمتر در آینده باشد. این ناگزیر تغییر رابطه قیومیت سابق بین آمریکا و ایران در زمینه

نظامی را ایجاب می کند تا به صورت رابطه ای طبیعی تر، سالمتر و به این ترتیب پاینده تر درآید.

مایر


دلایل فروش تجهیزات نظامی به ایران با شرایط مساعد

ص: 353

سند شماره 2

سری

دلایل فروش تجهیزات نظامی به ایران با شرایط مساعد


1 علیرغم فضای ضد آمریکایی، شاه دوست ما باقی می ماند

1 علیرغم فضای ضد آمریکایی، شاه دوست ما باقی می ماند.

الف) دوستی که در جریان بحرانهای آذربایجان و مصدق به وجود آمد

ب) متفق وفادار سنتو

ج) گروه پزشکی ایران در ویتنام

د) تسهیلات ویژه

«آگاهی فزاینده دشواریهای بالقوه اقتصادی»

1 برنامه عمران اقتصادی شتاب مؤثری به دست آورده است و هفتاد و پنج درصد از درآمد نفتی ایران

به عمران اقتصادی اختصاص یافته و سال گذشته رشد متوسط حدود 10 درصد بوده است.

2 اداره اقتصاد ایران با سیاستهای روشنفکرانه ای که نشانه آگاهی فزاینده مشکلات بالقوه اقتصادی

است به مراتب بهبود یافته است.

3 پیشبرد جریان صنعتی شدن با شرکت فزاینده سرمایه شخصی ایرانی و خارجی در سطح عالی قرار

گرفته است.

4 اصلاحات بودجه ای رهبران ایران را قادر ساخته است، تا تصویر روشنتری از هر زمانی در گذشته

درباره منابع مالی در دسترس برای حکومت و موارد استفاده دیگر آنها داشته باشند.

5 اصلاحات ارضی، مالکیت زمین را در 80% از روستاهای ایران تغییر داده و در حدود یک میلیون

خانواده روستایی فراهم کرده است و اکنون سرگرم تمرکز و قدرت استحصالی کشاورزی و سطح و زندگی

روستایی است، که به نحو منحصر به فردی به مورد اجرا گذاشته شده است.

6 برنامه اقدامات مدنی نیروهای مسلح ایران آموزش و پرورش و بهداشت و راهها و آب و سایر

نعمتهای بهبودی را به هزاران روستای ایرانی می آورند.

7 سپاه دانش با تقریبا 20 هزار سرباز وظیفه آموزش دیده و به روستاها فرستاده شده است تا

خواندن و نوشتن بیاموزند.

8 سپاه بهداشت مرکب از پزشکان نظام وظیفه و کارمندان بهداشت، 350 گروه را برای بهبود شرایط

بهداشت در روستاهای سراسر ایران فرستاده است.

9 آموزش حرفه ای به وسیله نیروهای مسلح فراهم شده و به سربازان وظیفه که در روستاها در

سراسر ایران به کار می روند، مهارتهای سودمندی را داده است.«شایستگی اعتبارگیری طبق نظر بانک

بین المللی عمران روستائی». سفارت با نظر بانک بین المللی روستایی مبنی بر اینکه ایران شایسته گرفتن

اعتبار است سهیم است. ظرف چهار چهار سال گذشته بازپرداخت وامهای رسمی ایران از برداشتهای آن

در مورد این وامها فزونی داشته است و در سال های 1965 و 66 سال ایرانی پرداخت بدهی، تنها 7%

درآمدهای ارز خارجی جاری مملکت را تشکیل داده است. نظر به اینکه درآمد ایران از نفت و صادرات

سایر اقلام مدام رو به افزایش است، ایران می تواند از خارج به نحو فزاینده ای وام بگیرد.

برآورد مبالغی که ایران می تواند بدون زیان به شایستگی اعتبارگیری خود وام بگیرد. بیش از رقم

محافظه کارانه 200 میلیون دلار در سال برای چند سال آینده بر اساس شرایط معقول است.

هرچند حکومت تعدادی طرحهای بزرگ اقتصادی که مستلزم مصالح و تجهیزات وارداتی در نظر

گرفته، بعضی از طرحهای بزرگتر به شکل کالا پرداخت خواهد شد و بسیاری از طرحهای دیگر به آن

سرعت که حکومت مایل است قابل اجرا نخواهد بود. بنابراین سفارت معتقد است که برنامه عمران

اقتصادی ایران تمامی ظرفیت وام گیری خود را ظرف چند سال آینده جذب نخواهد کرد و ظرفیت قابل

ملاحظه ای برای بازپرداخت اعتبارهای نظامی وجود خواهد داشت.

با یک احتساب محافظه کارانه ایران استطاعت آن را خواهد داشت، که سالیانه لااقل 30 میلیون دلار

برای اعتبارهای نظامی ظرف چند سال آینده بپردازد.

«این موفقیت دیگری برای شوروی در، از میدان بردن نفوذ ایالات متحده خواهد بود.»

الف) موفقیتهای شوروی تاکنون: اتحاد با آرزوهای ملی

1 طرح ذوب آهن 286 میلیون دلار (شامل صنایع ماشین ابزار و گاز طبیعی) با این استدلال که غرب

نخواسته است تحویل دهد.

2 موافقتنامه های پایاپای سالیانه با اتحاد شوروی، لهستان، چکسلواکی، مجارستان، رومانی و

بلغارستان.

3 دیدار شاه در تاریخ ماه ژوئن 1965 از اتحاد شوروی و برنامه های دیدار از رومانی، لهستان،

بلغارستان و مجارستان ظرف پنج ماه آینده دیدارهای فزاینده در سطح عالی.

4 برنامه مبادلات فرهنگی فعالی هنرمندان، تیم های ورزشی، فیلمها، مذاکرات درباره موافقت نامه

فرهنگی با اتحاد شوروی که تقریبا منعقد شده است، تعداد فزاینده کتابهای شوروی در ایران.

5 در سال 1965 ایران بزرگترین دریافت کننده کمک از شوروی بود.

6 سایر موافقتنامه ها هواپیمایی کشوری، ترانزیت، شیلات دریای خزر، سد ارس، بندر پهلوی و

سیلوهای گندم.

ب) هدفهای کنونی شوروی: بیرون راندن غرب

1 رادیوی صدای ملی ایران در باکو که به وسیله شوروی اداره می شود حمله می کند به: سفارتهای

آمریکا و انگلیس، آرمیش مگ، اداره اطلاعات آمریکا، ایستگاه رادیو تلویزیون ارتش آمریکا، سنتو،

ایرانیان تحصیلکرده در آمریکا و کنسرسیوم نفت.

2 رادیوی پیک ایران تحت کنترل حزب توده در بلغارستان حمله می کند.

3 رادیو مسکو انتشار کتابی را در شوروی که تصویر کننده کمک آمریکا به ایران به عنوان علت

دردسرهای اقتصادی ایرانیان است که مورد بررسی قرار می دهد.

ج) صحنه آخر: به دریا انداختن ملی گرایان ایران

1 هدف دراز مدت اعلام شده از سوی مولوتف در سال 1940 همان مانده است. منطقه ای که در

جنوب بندرهای باتوم (دریای سیاه) و باکو (در دریای خزر) در جهت خلیج فارس قرار گرفته است از

مرکز آرزوهای اتحاد شوروی.



2 روابط جدیدی در شرف تکوین است: سالمتر و پایدارتر

2 روابط جدیدی در شرف تکوین است: سالمتر و پایدارتر.

الف) ایران بر روی پاهای خود می ایستد (هدف ما بود)

ب) برنامه های مؤسسه بین المللی عمران آمریکا به تدریج از مرحله خارج می شود.

ج) به نظر می رسد که تقریبا به طور کامل پشت کرده ایم

د) مرحله انتقالی باید چنان باشد که از سرمایه گذاری ما (یک میلیارد و ششصد میلیون دلار) حمایت شود.

ه) شاه حاضر برای خرید است ولی خواستار رفتار مساعدتری از لحاظ شرایط است.

3 اندکی افزایش هزینه نظامی قابل توجیه است

3 اندکی افزایش هزینه نظامی قابل توجیه است.

الف) تأسیسات نفتی ثروت را به نحو فزاینده ای آسیب پذیرند.

ب) تجهیزات توصیه شده جنبه دفاعی و پر کردن شکافها را دارد. (دفاع هوایی)

ج) توانایی ایران به نحو مشخصی پایین تر از جمهوری متحده عربی، ترکیه و حتی عراق است.

د) شاه می خواهد با تهدیدهای منطقه ای مقابله کند (ویتنام ایرانی نباید باشد).

ه) هدفها: بازدارندگی و اتکای به خود.

و) نیازهای تأیید شده بر اساس بهترین قضاوتهای نظامی ایالات متحده.

4 توانایی اقتصادی ایران را نباید دست کم گرفت

4 توانایی اقتصادی ایران را نباید دست کم گرفت.

الف) ایران در رونق است که از پنج سال پیش تاکنون تفاوت دارد.

ب) برنامه اصلاحات ارضی، سپاه دانش و سپاه بهداشت بسیار برجسته است.

ج) طبق اظهار بانک بین المللی عمران روستایی شایستگی دادن اعتبار دارد.

د) درآمد نفتی سالیانه 500 میلیون دلار و در شرف افزایش است.

ه) آگاهی رشد یابنده درباره دشواریهای بالقوه اقتصادی.

و) سایر کشورها برای دادوستد با ایران رقابت می کنند.


5 زنجیره واکنشهای نامساعد، اگر پاسخگویی ما نارسا باشد

5 زنجیره واکنشهای نامساعد، اگر پاسخگویی ما نارسا باشد.

الف) ایران از جای دیگر خریداری خواهد کرد و الگوی ایالات متحده را نقص خواهد کرد. (میگها به مبلغ

ص: 354

هفتصد هزار دلار)

ب) توانایی ما برای نفوذ بر شاه به نحو حادی کاسته خواهد شد.

ج) بدون چنین نفوذی دشواریهای اقتصادی نحوست بارتر خواهد بود.

د) این آغاز پایان یافتن فعالیت آرمیش مگ* خواهد بود.

ه) مانعی برای افزایش تأسیسات ویژه ما خواهد بود.

و) موفقیت دیگری برای شوروی در از میدان به در بردن نفوذ ایالات متحده خواهد بود.

6 اقلام فروش چکی مورد نیاز است

6 اقلام فروش چکی مورد نیاز است.

الف) برنامه عملی در چهارچوب حداکثر 400

ب) سری اوراق قرضه خارجی عملی FY - 67

ج) تأکید بر واقعیتهای اقتصادی زندگی در جریان بررسی سالیانه «به نظر می رسد که ما تقریبا به طور کامل

پشت کرده ایم.»

نه تنها ما کمکهای مؤسسه بین المللی عمران را در ایران خاتمه می دهیم بلکه ما همچنین:

1 شرایط 430 PL سخت تری به ایران پیشنهاد می کنیم (ده ساله و بهره به نرخ وام گیری جاری خزانه)

واشنگتن نتوانسته است ما را با هرگونه نمونه ای از قراردادهای عنوان چهار، شامل شرایط نسبتا سخت تر

فراهم کند.

2 سرگرم اجرای مالیات مساوی کردن بهره ها و کنترلهای داوطلبانه نسبت به جریان سرمایه های

خصوصی آمریکا به ایران هستیم و بدین ترتیب ایران را به عنوان یک کشور رشد یافته تلقی می کنیم و بدین

ترتیب وام گیری خصوصی را از ایالات متحده گرانتر می کنیم.

3 نرخ غیر رضایت بخش برداشت نفت. برداشت آرامکو عربستان سعودی بسیار بالاتر از برداشت

کنسرسیوم از ایران است.

4 ماجرای گودرزیان هنوز هم باقی است؛ رهبری ایران هم چنان معتقد است که پس از دو سال

داراییهای سلطنتی می تواند خلاص شود، اگر تصمیم واقعی حکومت ایالات متحده وجود داشته باشد.

5 مسئله دانشجویان ایرانی رهبران ایران به ترتیبی معتقدند که فعالیتهای ضد رژیم دانشجویان ایرانی

ممکن است در پوزه بند قرار گیرد.

6 ادامه کمکهای به مقیاس بزرگ ایالات متحده به ترکیه و حتی به ناصر بر خلاف تقلیل کمکهای

آژانس بین المللی عمران در ایران باعث می شود که رهبران ایران معتقد شوند که حکومت ایالات متحده به

دوستی با ایران وقعی نمی گذارد.

«ایران در حال رونق است و با پنج سال پیش بسیار متفاوت است».

«برنامه اصلاحات ارضی، سپاه دانش و سپاه بهداشت بسیار برجسته است».


آگاهی فزاینده دشواریهای بالقوه اقتصادی

«آگاهی فزاینده دشواریهای بالقوه اقتصادی»

1 برنامه عمران اقتصادی شتاب مؤثری به دست آورده است و هفتاد و پنج درصد از درآمد نفتی ایران

به عمران اقتصادی اختصاص یافته و سال گذشته رشد متوسط حدود 10 درصد بوده است.

ص: 355

2 اداره اقتصاد ایران با سیاستهای روشنفکرانه ای که نشانه آگاهی فزاینده مشکلات بالقوه اقتصادی

است به مراتب بهبود یافته است.

3 پیشبرد جریان صنعتی شدن با شرکت فزاینده سرمایه شخصی ایرانی و خارجی در سطح عالی قرار

گرفته است.

4 اصلاحات بودجه ای رهبران ایران را قادر ساخته است، تا تصویر روشنتری از هر زمانی در گذشته

درباره منابع مالی در دسترس برای حکومت و موارد استفاده دیگر آنها داشته باشند.

5 اصلاحات ارضی، مالکیت زمین را در 80% از روستاهای ایران تغییر داده و در حدود یک میلیون

خانواده روستایی فراهم کرده است و اکنون سرگرم تمرکز و قدرت استحصالی کشاورزی و سطح و زندگی

روستایی است، که به نحو منحصر به فردی به مورد اجرا گذاشته شده است.

6 برنامه اقدامات مدنی نیروهای مسلح ایران آموزش و پرورش و بهداشت و راهها و آب و سایر

نعمتهای بهبودی را به هزاران روستای ایرانی می آورند.

7 سپاه دانش با تقریبا 20 هزار سرباز وظیفه آموزش دیده و به روستاها فرستاده شده است تا

خواندن و نوشتن بیاموزند.

8 سپاه بهداشت مرکب از پزشکان نظام وظیفه و کارمندان بهداشت، 350 گروه را برای بهبود شرایط

بهداشت در روستاهای سراسر ایران فرستاده است.

9 آموزش حرفه ای به وسیله نیروهای مسلح فراهم شده و به سربازان وظیفه که در روستاها در

سراسر ایران به کار می روند، مهارتهای سودمندی را داده است.«شایستگی اعتبارگیری طبق نظر بانک

بین المللی عمران روستائی». سفارت با نظر(1) بانک بین المللی روستایی مبنی بر اینکه ایران شایسته گرفتن

اعتبار است سهیم است. ظرف چهار چهار سال گذشته بازپرداخت وامهای رسمی ایران از برداشتهای آن

در مورد این وامها فزونی داشته است و در سال های 1965 و 66 سال ایرانی پرداخت بدهی، تنها 7%

درآمدهای ارز خارجی جاری مملکت را تشکیل داده است. نظر به اینکه درآمد ایران از نفت و صادرات

سایر اقلام مدام رو به افزایش است، ایران می تواند از خارج به نحو فزاینده ای وام بگیرد.

برآورد مبالغی که ایران می تواند بدون زیان به شایستگی اعتبارگیری خود وام بگیرد. بیش از رقم

محافظه کارانه 200 میلیون دلار در سال برای چند سال آینده بر اساس شرایط معقول است.

هرچند حکومت تعدادی طرحهای بزرگ اقتصادی که مستلزم مصالح و تجهیزات وارداتی در نظر

گرفته، بعضی از طرحهای بزرگتر به شکل کالا پرداخت خواهد شد و بسیاری از طرحهای دیگر به آن

سرعت که حکومت مایل است قابل اجرا نخواهد بود. بنابراین سفارت معتقد است که برنامه عمران

اقتصادی ایران تمامی ظرفیت وام گیری خود را ظرف چند سال آینده جذب نخواهد کرد و ظرفیت قابل

ملاحظه ای برای بازپرداخت اعتبارهای نظامی وجود خواهد داشت.

با یک احتساب محافظه کارانه ایران استطاعت آن را خواهد داشت، که سالیانه لااقل 30 میلیون دلار

برای اعتبارهای نظامی ظرف چند سال آینده بپردازد.

1- گزارش بانک بین المللی عمران روستایی در تاریخ 29 دسامبر 1965 حاکی است که ”ایران در موقعیتی قرار گرفته که بتواند وامهای اضافی قابل ملاحظه ای بر اساس شرایط متعارف بگیرد. این نتیجهگیری به وسیله ثبات احتمالی درآمدهای نفتی ایران و این واقعیت که در سالهای بر داشت محصول عادی ٬ واردات مواد غذائی به استثناء قند و شکر و چای به میزان جزئی خواهد بود ٬ تقویت شده است.“
ص: 356

«این موفقیت دیگری برای شوروی در، از میدان بردن نفوذ ایالات متحده خواهد بود.»


الف) موفقیتهای شوروی تاکنون: اتحاد با آرزوهای ملی

الف) موفقیتهای شوروی تاکنون: اتحاد با آرزوهای ملی

1 طرح ذوب آهن 286 میلیون دلار (شامل صنایع ماشین ابزار و گاز طبیعی) با این استدلال که غرب

نخواسته است تحویل دهد.

2 موافقتنامه های پایاپای سالیانه با اتحاد شوروی، لهستان، چکسلواکی، مجارستان، رومانی و

بلغارستان.

3 دیدار شاه در تاریخ ماه ژوئن 1965 از اتحاد شوروی و برنامه های دیدار از رومانی، لهستان،

بلغارستان و مجارستان ظرف پنج ماه آینده دیدارهای فزاینده در سطح عالی.

4 برنامه مبادلات فرهنگی فعالی هنرمندان، تیم های ورزشی، فیلمها، مذاکرات درباره موافقت نامه

فرهنگی با اتحاد شوروی که تقریبا منعقد شده است، تعداد فزاینده کتابهای شوروی در ایران.

5 در سال 1965 ایران بزرگترین دریافت کننده کمک از شوروی بود.

6 سایر موافقتنامه ها هواپیمایی کشوری، ترانزیت، شیلات دریای خزر، سد ارس، بندر پهلوی و

سیلوهای گندم.


ب) هدفهای کنونی شوروی: بیرون راندن غرب

ب) هدفهای کنونی شوروی: بیرون راندن غرب

1 رادیوی صدای ملی ایران در باکو که به وسیله شوروی اداره می شود حمله می کند به: سفارتهای

آمریکا و انگلیس، آرمیش مگ، اداره اطلاعات آمریکا، ایستگاه رادیو تلویزیون ارتش آمریکا، سنتو،

ایرانیان تحصیلکرده در آمریکا و کنسرسیوم نفت.

2 رادیوی پیک ایران تحت کنترل حزب توده در بلغارستان حمله می کند.

3 رادیو مسکو انتشار کتابی را در شوروی که تصویر کننده کمک آمریکا به ایران به عنوان علت

دردسرهای اقتصادی ایرانیان است که مورد بررسی قرار می دهد.


ج) صحنه آخر: به دریا انداختن ملی گرایان ایران

ج) صحنه آخر: به دریا انداختن ملی گرایان ایران

1 هدف دراز مدت اعلام شده از سوی مولوتف در سال 1940 همان مانده است. منطقه ای که در

جنوب بندرهای باتوم (دریای سیاه) و باکو (در دریای خزر) در جهت خلیج فارس قرار گرفته است از

مرکز آرزوهای اتحاد شوروی.



دوگ عزیز

ص: 357

سند شماره 3

سرّی تاریخ 21 ژانویه 1972 (1/11/1350(

دوگلاس هگ، اسکوایر

وزیر مختار سفارت آمریکا، تهران

دوگ عزیز:

از نامه 18 دسامبر شما در مورد اهداف و طرح راهنمای همکاری امنیتی تشکر می کنم. ما واقعا با شما

هم عقیده هستیم که مسایلی که در پیام وزیر دفاع مطرح شده اند کهنه و قدیمی شده و احتیاج به تصحیح

دارند.

من به پیوست کپی یادداشتی که قبل از دریافت نامه شما در این مورد تهیه کرده ایم ارسال می دارم.

این نظرات در یک گزارش دفتر امور خاور نزدیک که چندین کشور را تحت پوشش دارد گنجانده شده

و توسط سیسکو به سپایزر داده شد. (نخست وزیر) در حال حاضر سعی دارد موضع روشنی از وزارت

دفاع و خارجه کسب کند تا پیام جدیدی به دنبال 217955 دوم دسامبر 1971 فرستاده شود.

نخست وزیر امیدوار است که بتواند چنین پیامی را تا آخر ماه بفرستند.

با احترام، جک میکلوس.

پیوست. ولوگانگ لهمن اسکوایر

مشاور سیاسی

فرماندهی نیروهای آمریکا در اروپا

ادامه سند شماره 3

تاریخ 25 ژانویه 1972 (5/11/1350)

سرّی رسمی به جان.اچ راوس. اسکواین

به دنبال نامه جک به دوگ هک در 21 ژانویه 1972 فکر کردم که ممکن است بخواهید نسخه ای از

آخرین اصلاحات اهداف و راهنمای برنامه های همکاری امنیتی آمریکا با ایران را داشته باشید.

محترمانه

رابرت داول

پیوست: نسخه ای از راهنمایی برای طرحهای همکاری امنیتی (سال های 7874)

اهداف آمریکا در همکاری امنیتی

یاری ایران برای توسعه نیروهای مسلح، تا بتوانند از ایران در کلیه موارد به غیر از حمله همه جانبه

شوروی دفاع کنند.

تشویق ایران برای ایفای نقش اصلی در جهت تأمین امنیت خلیج فارس

حفظ امنیت داخلی

تضمین عرضه مداوم حقوق اساسی، اولویتها، و رسمیت ها.


راهنمای برنامه همکاری امنیتی

ص: 358

راهنمای برنامه همکاری امنیتی

ادامه برنامه ریزی برای پول نقد فروش خارجی اسلحه و فروش تجاری

لازم برای نیل به اهداف همکاری امنیتی

هیچ اعتباری برای فروش اسلحه خواسته نشده چون انتظار می رود که ایران برای تأمین مالی از بانک

EX-IM به خاطر خریدهای نظامیش از آمریکا کمک بگیرد.

باید برای ادامه طرح کمک نظامی بلاعوض و آموزش نیرو، برنامه ریزی شود که این شامل خرجهای

متناسب مستشاری نظامی پایین تر از سطح 000/500 دلار برای سال 73 و بعد از آن خواهد بود.



مشکل نظامی

ص: 359

سند شماره 4

سرّی تاریخ 17/5/1348

مشکل نظامی


اهمیت کلی

روابط نظامی ما با ایران (روش اعتباری تجهیزات نظامی و کمکهای مستشاری نظامی) یک اصل

اساسی در استحکام موضعمان و نفوذمان در ایران می باشد.ما تهیه کننده اصلی نیازمندیهای نظامی شاه در

دوران پس از جنگ جهانی دوم بوده ایم، مخصوصا از سال 1955، و این همچنان به قوت خود باقی

می باشد. به رغم خریدهای اخیر او از بریتانیا، ایتالیا و روسیه (وسایل حمل و نقل و تجهیزات ضد هوایی از

کشور آخری). رئیس نظامی سرگروه مستشاری نظامی ایران برای شاه یک مشاور بسیار مطلوب، عینی و

مطلع روی تجهیزات قدرت نظامی فردی و سازماندهی می باشد. نقش نظامی ما اهمیت تازه ای بعد از

امداد اقتصادی و گروه امداد آمریکا که در سال 1947 به پایان رسید، داشته است. شاه به کرات گفته است

که خواست اصلی او از آمریکا فروش تجهیزات پیشرفته که او برای دفاع احتیاج دارد، می باشد.

تمایل شاه به تجهیزات، ما را به طور دائم در ناراحتی نگه داشته است. ما ناراحت مشکلات اقتصادی

می باشیم که بنیان نظامی او آن را به وجود آورده، و تأثیر آن به لحاظ جذب مهارتها و امکانات، و تأثیر

واقعی نظامی او می باشد. پیشتر از این، مخصوصا موقعی که ما کمک اقتصادی برای پیشرفت اقتصادی

ایران تهیه می کردیم، بر آن بودیم تا به منظور عدم فزونی پیشرفت اقتصادی، برنامه نظامی را محدود کنیم.

ما این مفهوم را در برنامه نظامی که با یادداشت روی کمکهای نظامی سال 1962 شروع شده بود، نوشتیم.

و در بررسی سالیانه اقتصادی دو طرف، مورد توجه قرار گرفته که تأثیر خرید تجهیزات را در اقتصاد

پیش بینی کنیم.

هیئت امدادی و بودجه، هنوز اهمیت زیادی برای این مفهوم قائل می باشند. ولی حالا که شاه (با

ترم های اعتباری) در حال خرید تجهیزات نظامی می باشد (و با درجه اعتباری قبلی، کاملاً متوقف شده)،

او درباره محدودیتهای خارجی کمتر از خود کشش و حوصله نشان می دهد.

از طرف ما، خودداری جدید کنگره درباره خریدهای خارجی از تجهیزات نظامی آمریکا و پیامد

سختگیری که هر سال روی اعتبارهای دولتش گذاشته شده، عوامل محدودکننده مهمی بوده اند. هزینه

زیاد اعتبار تجاری آمریکایی، اجناس را گران کرده ولی مقداری در برنامه اعتباری سال گذشته بوده است.

با شروع سال 1964، سعی ما بر این بوده است که اگر نه یک راه حل، بلکه مدخلی بجوئیم تا به سوی

برنامه های دراز مدت تحصیل تجهیزات نظامی، که به گونه ای نظری با ایرانیان به توافق رسیده ایم، نقبی

بزنیم. اما ادارات ایالات متحده، و به ویژه کنگره از سپردن تعهدات قبلی در خصوص فروش اسلحه به دول

خارج ناراضی بوده اند. و از طرف ایرانی، با آگاه شدن شاه از نیازی جدید، که قبلاً غیرقابل پیش بینی بود،

«بسته های» ما تقریبا به محض آنکه خرید آنها مورد توافق قرار می گرفت میل به تلاشی نموده است.

افزایش سرسام آور قیمت تسلیحات نظامی و نیاز گاهگاهی برای اختتام خرید پیش از آنکه تولید یک

فقره قطع شود، از عوامل فشاری بوده اند که میل به افزایش برنامه های سالیانه توافق شده ما نموده اند.


کشورهای دیگر در عدم تمایل ما راجع به فروش مقادیر بیشتری تجهیزات نظامی به ایران، با ما

همساز نیستند. اتحاد جماهیر شوروی دائما شاه را در فشار گذاشته است تا هر چه را که می خواهد

ص: 360

(هواپیمای میگ، موشک، تانک) با قیمت و شرایط جالب توجه بخرد (معمولاً با اعتبار 5/2 درصد).

کشورهای اروپای غربی و انگلستان، به نظر می آید که آماده برای فروش تولیدات نظامی خود بدون

محدودیت هستند، هر چند که شرایط اعتبار آن ها مانند شرایط اتحاد جماهیر شوروی جالب توجه نیست.

به طور کلی، نظر هیئت کشور ما این بوده است که مؤثرترین محدودیت ما بر روی فروش اضافی، در

راهنمایی دقیق تکنیکی و تشویق حرفه ای «گروه نظامی آمریکا در ایران» نهفته است. در نیل به این هدف

ما پیشرفتهایی در زمینه به فکر واداشتن ایرانیان درباره هزینه های مستمر که با خرید دستگاه های اسلحه

همراه است، داشته ایم و به ویژه آنها را واداشته ایم که از عامل محدودکننده پرسنل آموزش دیده برای به کار

انداختن و نگهداری دستگاهها، آگاهی حاصل نمایند. بعضی خریدها از قدرتهای غربی قابل قبول و

احتمالاً به لحاظ سیاسی مطلوب است. اما محدودیتها و مشکلات عملی، اساسی هستند و از مشاهده

خرید تجهیزات بیشتر از دیگران ناخشنود خواهیم گردید. ما در واشنگتن به این نتیجه رسیده ایم که پس از

تمام بحثهای انجام شده در اینجا چنانچه شاه بالاخره عزم خود را مبنی بر خرید معدودی تجهیزات نظامی

جزم نموده است، آن را دریافت خواهد داشت. و در صورتی که ما مایل به فراهم آوردن آن نبودیم یا از

انجام این کار برنیامدیم می تواند از دیگران دریافت نماید.

در سالهای اخیر نیز به این امر واقف شده ایم که کوشش در راه تشویق او برای نخریدن تجهیزات و

متقاعد کردن او به اینکه تهدیدات را آگراندیسمان می کند، بی فایده خواهد بود. فی المثل، بحث درباره

ضعف همسایگان عرب او به عنوان موضوعی بی ربط به کناری نهاده شده و شاه با نظری انتقادی درباره

کیفیت متغیر رهبری آنها ذکر نموده است و از امکان اتحاد آنها علیه وی و غیره.


وضع جاری

تمرکز شاه بر مسایل امنیتی، که احساس می کند با عقب کشیدن انگلیس از خلیج فارس، باید به عهده

گیرد، موجد احساس ضرورت بیشتری برای «نیازمندیهای» نظامی گردیده است. در سال 1968 با او یک

«لیست توضیحی» از نیازهای نظامی دوربرد تهیه کردیم که توقعات نسبتا زیاد او را سطح

000/000/600 دلار تنزل داد. قرار بر این شد که این مبلغ در 100 میلیون دلار، سهام خارجی سالانه

سرمایه گذاری شود، البته زیر نظر بررسی اقتصاد سالیانه و اقدام کنگره بر برنامه کمکهای نظامی و

سرمایه گذاری آن.

بلافاصله مشکلات با سهام خارجی سال گذشته، یعنی هفتمین سهام خارجی (که در 1964 شروع

شده بود) آغاز گردید. بطن مشکل این بود که شاه اصرار داشت که دو اسکادران 4 F-به این سهم افزوده

شود تا تحویل آن را در پایان 1971 تضمین نماید. هزینه این اسکادران به قیمت رایج 3/133 میلیون دلار

بود و این هزینه بیم آن می رفت که به 143 میلیون دلار برسد مگر اینکه تعهدی آشکار به خرید داده می شد.

پس از کش و قوس بسیار مشکل به این ترتیب رفع شد که دولت ایران 4F-ها را با اعتبار بخرد و دولت


آمریکا «تنخواه گردان اضافی» را تأیید نماید، یعنی هزینه 7/53 میلیون دلار 4Fها را برای سهام خارجی

هشتم در سال مالی 1970 به تعویق بیندازد. قرار بر این شد که دولت ایران، در صورتی که اعتبار دولت

آمریکا برای سال مالی 1970 پرداخت نشود، ریسک ها را عهده دار شود، اما وزارت در طریق گرفتن تأیید

از وزارت دفاع و کنگره درباره مفهوم تنخواه گردان اضافی سعی جدی مبذول داشت. این نکته را نیز متذکر

ص: 361

می گردد که در سال مالی 1969 دولت ایران 66 میلیون دلار وسایل نظامی (عمدتا قطعات یدکی، مهمات،

خدمات نگهداری و تکنیکی) از آمریکا به صورت نقدی ابتیاع نمود.

ما هنوز در مورد سهام خارجی هشتم تلگراف نزده ایم و ژنرال تویچل به مذاکره در مورد خریدهای

اضافی پیشنهادی ادامه می دهد. اما دولت ایران پیشاپیش در مورد تسریع مذاکرات برای 100 میلیون دلار

اعتبار بعدی اظهار تمایل نموده است و مهدی سامی، مدیر سازمان برنامه اوائل سپتامبر به واشنگتن

عزیمت نموده تا راه را برای تأمین اعتبارات هموار سازد. (به طورکلی، بستها سالیانه و شرایط اعتبار

بالاخره در اواخر بهار مورد توافق قرار گرفته است). صورت مشکل عمومی را ذیلاً می توان به دست آورد.

الف 7/53 میلیون دلار پیشاپیش به تأمین هزینه 4F-ها اختصاص داده شده است.

ب 27 میلیون دلار برای سرمایه گذاری هواپیماهای دارای سیستم هشدار دهندهRUDY)

(PEACE مورد نیاز است.

د خمپاره اندازهای 155 میلیمتری به ارزش 6 میلیون دلار مورد درخواست می باشد.

ه 400 تانک 47M- احتیاج به تعمیر دارد. ما شاه را ترغیب کردیم که به جای خرید تانکهای اضافی

تازه و گرانقیمت تر این کار را انجام دهد. هزینه بالغ بر 25 میلیون دلار خواهد بود.

و شاه هنوز علاقه مند به ابتیاع 234 تانک SHERIDANموشک های SHELLELAGHمی باشد.

تهیه کنندگان این تانکها می گویند که تولید در صورتی که سفارش ایران پیش از ژانویه 1970 انجام نپذیرد

ممکن است متوقف شود (این گونه اظهارات را ما همواره به طور کامل موجه نیافته ایم). کل هزینه این

سیستم تسلیحاتی در حدود 105 میلیون دلار می باشد.

ز مطالعه ای که ما درباره نیازهای دفاعی خلیج فارس انجام دادیم به این نتیجه رسید که یک قدرت

جاسوسی سرّی کافی خواهد بود. ولی حتی اگر هواپیمای موجود یا آنها که در حال تهیه شدن می باشند به

کار گرفته شوند و کشتیهای جدیدی ابتیاع نگردند. (موافقت آشکار ایرانیان از این نظر هنوز حاصل نشده

است) سه ایستگاه رادار و سه ایستگاه عمق سنج متغیر حدود 15 میلیون دلار هزینه بر خواهد داشت.

ج هر چند که چهار سال قبل چنین می نمود که شاه را موقتا ترغیب کردیم که دفاع هوایی را می توان بدون

خرید اسلحه های دقیق دفاعی با هواپیمای حامل رادار سر و سامان داد (او در آن موقع فکرش متوجه

سیستم HAWKبود)، این تصمیم به قوت خود باقی نیست. رویارویی اخیر با عراق در مورد شط العرب

چنین می نماید که شاه را متقاعد نموده که پایگاههای هوایی او در مقابل حملات ناگهانی بسیار آسیب پذیر

می باشند. بالنتیجه، قراردادهای مشروط برای موشکهای PAPIER انگلیسی (حدود 94 میلیون دلار) و

ORELIKONSبرای پایگاههای هوایی و پایگاههای (حدود 50 میلیون دلار) به امضاء رسیده است.

اخیرا به ما اجازه داده شده است تا در این مقطع درباره سیستم HAWKبا او مذاکره نماییم. هر چند که ما


هنوز از دوباره متقاعد کردن شاه مبنی بر اینکه هواپیما، از عهده این کار بر خواهد آمد، دست نشسته ایم،

امید موفقیت درخشان نیست. بهترین امید ما این است که او را وادار به تمرکز روی مسایل نیروی انسانی و

تأثیر بخشی واقعی بکنیم.

آشکار است که تمام اینها به رغم برنامه ریزی، دربسته 100 میلیون دلاری جای نخواهد گرفت. ما

ممکن است قادر شویم که او را راغب سازیم تا مقداری از این لوازم را به تعویق بیندازد. ممکن است که او

برای افزایش 100 میلیون دلار اعتبار، پافشاری نماید، یا مقداری تجهیزات کمتر پیشرفته از تهیه کنندگان

ص: 362

غیر آمریکایی بخرد. نیز ممکن است درخواست خرید بعضی از آنها را به صورت نقدی از ما بنماید. چنین

می نماید که شاه روی معامله نفت حساب می کند که متضمن فروش نفت به آمریکا ورای برداشت معمولی

کنسرسیوم می باشد تا تعمیر تانکهای 47M- و شریدان SHERIDANتأمین ننماید. نماینده جنرال موتور

روی معامله اینجا کار می کند که باید در جایی از واردات که دولت آمریکا به برای واردکنندگان تخصیص

داده، قرار داده شود. در این باره زیاد خوش بین نیستیم.

نمایندگیهای مختلف و نیز کنگره با توسعه اعتبار سالیانه ایران بالاتر از سطح 100 میلیون دلار به

سختی مخالفت می ورزند. امکان زیادی هست که اندازه محدود شده اعتبار کل مورد حمایت دولت که از

جانب کنگره برای فروش نظامی به دولتهای خارجی اجازه داده می شود، آن را غیر عملی سازد. اما، تجربه

گذشته نشان داده است که اگر رئیس جمهور تصمیم بگیرد که فروش اعتبار تا میزان معینی انجام پذیرد،

راههایی برای به دست آوردن اعتبار مورد قبول یافت شده است. شاه که از این موضوع آگاه است، مسلما

رئیس جمهور را در ماه اکتبر با این مسئله درگیر خواهد ساخت، هر چند که رئیس جمهور این امر را روشن

ساخته است که ترجیح می دهد که صحبتهای خود را با سران کشورها در سطح بالاتری نگه داشته و کمتر به

امور سیاسی ویژه بپردازد.



محافل مذهبی

ص: 363

سند شماره 5

تاریخ سند 1349 (می 1972) محرمانه

محافل مذهبی

خلاصه

شاه ایران یک ژست تقوای علنی می گیرد و از مآثر اسلامی دفاع می کند، گویا اینکه ایرانیان که

اکثرشان شیعه هستند چندان مجذوب احساسات اسلامی تمام عیار نیستند. روحانیت ایران دیگر نفوذ

سیاسی عمده ای ندارد هر چند به اندازه کافی دنباله رو دارد که گاهگاهی می تواند یک «ترمز» در

برنامه های دولتی ایجاد کند. و طی 10 سال گذشته به حالت عقب نشینی در حال مبارزه بوده و در مقابل

جزر و مد در حال رشد یک کشور مادی که بیش از اندازه مجذوب غرب شده است، خود را باخته است.

چنانچه در اثر جریانات غیرقابل پیش بینی از قبیل رکود اقتصادی یا ضعف حکومت (در نتیجه مرگ شاه

یا درهم ریختگی ارتش)، منجر به مبارزه سایر اقشار جمعیت بشود، روحانیت اسلامی می تواند بدون

شک عده ای را گرد آورد. در آن صورت چون آمریکا از نظر مذهب مسیحی است و چون روحانیت به طور

سنتی مخالف با نفوذ خارجی بوده است احتمال دارد که ما مورد حمله سیاسی قرار بگیریم.


سابقه

فرقه شیعه اسلام، که 90% مسلمانان ایران به آن تعلق دارند، خواه چنین باشد که به منظور اتحاد

ایرانیان با یکدیگر بر علیه بقیه جهان اسلامی بوده یا نه، به طور عمده ای در گسترش هوشیاری ملی

مشخص ایران کمک کرده است. به طور کلی ایرانیها چندان مجذوب احساسات اسلامی همه جانبه نیستند

و مثلاً در مورد مسئله جنگ با اسرائیل بیشتر گرایش به این امر دارند که آن را عربی تلقی کنند نه اسلامی.

هر چند که رفرمهای مادی رضاشاه و شاه فعلی باعث دشمنی با افکار مذهبی و سنتی و محافظه کار در

ایران شده است. این دو زمامدار با دقت نسبت به تعالیم اسلام احترام نمودند و این تعالیم را هم حامی و هم

متقاضی برنامه های رفرم خود معرفی نموده اند.

تضعیف روحانیت به وسیله رفرم

از زمان ظهور رضاشاه، جامعه مذهبی ایران خود را با تغییرات پشت سر هم مواجه یافته است هر یک

از یک تغییرات انحصار روحانیت را در مورد آموزش و پرورش، روابط اجتماعی و خانوادگی، قانون،

رسوم و اخلاق عمومی کاهش داد، و بدین وسیله محبوبیت و نفوذ سیاسی کلی آن را تقلیل بخشید.

شاه فعلی در انجام رفرم هایی که بیشتر در زمینه های آموزش و پرورش، روابط خانوادگی و اجتماعی

و حقوق زنان می باشد، مستقیما رو در روی طرز فکر سنتی قرار گرفته است. روحانیت که از نفوذ قابل

توجهی در زندگی خانواده ها به ویژه در مناطق روستایی برخوردار است، نقش دنیایی خود را به علت

اینکه ایرانیان به هدایت و رهبری و حمایت دولت چشم دوخته اند، مرتبا از دست می دهد. در 10 سال

گذشته، حضور دولت در مناطق روستایی با همکاری سپاه پیکار با بی سوادی و سپاه ترویج، سپاه بهداشت

و امثالهم کمک زیادی به قدر اقتدار روحانیت کرده است. تعجب آور نیست که مخالفت مذهبی با تلاش

جاری (و احتمالاً ناموفق) دولت در برقراری سپاه دین، که حکومت را برای اولین بار در زمینه آموزش

ص: 364

مذهبی به طور مستقیم قرار می دهد، از یک عزم نهایی برخوردار است.

لکن، از 1963 (1342) که مرتجعین مذهبی یک شورش وسیع را دامن زده بودند و بی رحمانه به

وسیله رژیم سرکوب شد، روحانیت از تشکل احساسات در عملیات سیاسی منع گردید. هیچ رهبر

مشخصی از 1961، پس از فوت رهبر برجسته شیعیان وجود نداشته است. آیت اللّه خمینی، که به خاطر

فعالیتهای ضد دولتی اش توقیف و در 1964 به عراق تبعید شد، خیال رهبری ایرانیان مسلمان را دارد. اما

همکاری نزدیک او با حکومت عراق در زمینه تبلیغات و عملیات ضد شاه، امکان هر نوع آشتی را با شاه

فعلی از بین برده است و جاذبه اش را برای بسیاری از مسلمانان ایرانی که ممکن بود در غیر این صورت با

بعضی از ایده هایش که اساسا آزادی خواهانه است مشارکت کنند، کاهش داده است.


نفرت باقیمانده مذهبی

نفرت باقیمانده مذهبی

نفرت باقیمانده مذهبی بر علیه رژیم عمیق و گزنده است. اما جریان «کاهش دادن اختلاف» میان

محافل مذهبی ناراضی و دولت در دست اقدام است. با وجودی که بخش عمده ای از روحانیت اغلب در

انتخاب تاکتیکهای خود، مرتجع و فرصت طلب بوده است، معهذا تمامی آن از جریان اصلی طرز فکر عامه

ایرانیان دور نمانده است. بدین جهت دولت ارتشاء تهدید، نوازش شاهانه، کنترل مقبره معروف شیعیان

ایران (در مشهد)، و کنترل و سانسور کلیه فعالیتهای عمومی را به کار گرفته است تا رهبران مذهبی

سیاست مآب را از داشتن دنباله روان سیاسی قابل توجهی مانع شود. به طور کلی معروف شده است که

ساواک به طور عمده ای در روحانیت رخنه کرده و این امر سبب کاهش بیشتر نفوذ آن شده است. حکومت

در عین حال که تو دهنی محکمی را بر ملاهای ناراضی زده است، تلاش دارد که پارامترهایش را با خود

همراه سازد، لکن تا کنون موفق نشده است که یک رهبر موافق دولت، که بتواند از آمریت وسیعی در میان

مسلمانان ایران برخوردار باشد (رهبر جامع جای خود دارد) تهیه کند.


امکانات بازگشت روحانیت

امکانات بازگشت روحانیت

در هر حال ملاها قادر نشده اند که جریان توسعه و رفرم را متوقف کنند، یا فصل مشترکی با یک نیروی

سیاسی عمده بیابند که پایدار باشد. لذا ترتیب همکاری با دولت، تا زمانی که پیشرفت اقتصادی باقی

باشد، احتمالاً ادامه خواهد داشت. چنانچه حوادث پیش بینی نشده ای، مانند بحران بارزی در اقتصاد یا

تضعیف آشکاری در کنترل دولت روی دهد که منتهی به مناقشه سایر اقشار مردم با دولت گردد، ملاهای

عصبانی در سلسله مراتب مسلمین می توانند دنباله رویان قابل ملاحظه ای به خصوص از میان بازاریان و

طبقات پایین را بسیج کنند. حتی در آن شرایط نیز احتمال ندارد که آنها به یک نقش تاریخی مانند آنچه که

در 1892، که در آن زمان حمله بر علیه امتیاز تنباکوی بلژیک را رهبری کردند، یا 1907، که نقش کلیدی

در انقلاب مشروطیت داشتند، و یا 1952، که پشت سر دولت برای شکست بریتانیا قرار گرفتند، بازگردند.



جنبشهای مذهبی دیگر

جنبشهای مذهبی دیگر

ایران قبل از مسلمان شدن زردشتی بود، و امروزه نیز تقویم و آداب بسیاری مانند تعطیلات نوروز

یادگار زردشتی گری است. در سال گذشته مطبوعات و تلویزیون زردشتی گری را با هواداری بیشتری

ص: 365

نسبت به سالهای گذشته مورد بحث قرار دادند که منجر به پیش بینی بعضی از ناظران شد مبنی بر اینکه

رژیم ممکن است مفید بداند که روزگار آغاز زردشتیگری را مورد تأکید مجدد قرار دهد.

مذهب بهایی شاید با 10 هزار پیرو در ایران، به طور رسمی در محبوبیت قرار ندارد هر چند که یکی از

نزدیکان شاه دکتر ایادی مانند سایر برجستگان ایرانی، بهایی است.

ارمنی ها مخصوصا از نظر خدمات امنیتی، به خاطر پیوستگی هایشان با روسیه مورد اعتماد رژیم

نیستند. جوامع یهود، بهایی و ارمنی در امور استخدامی دولت دچار تبعیضهایی می باشند، اما در مذاهب

خود آزادند.